فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۳۶٬۴۲۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
این مقاله در نظر دارد به واسطه مطالعه ژانر رمان، و به صورت خاص رمان شازده احتجاب اثر هوشنگ گلشیری شکلی از تاریخ نگاری را مورد مطالعه و نقد قرار دهد که به صورت مشخص نه تاریخ نگاری است و نه داعیه تاریخ نگاری دارد. به این منظور، با آوردن مقدماتی نشان داده ایم که ادبیات و بصورت خاص رمان، و در این مقاله رمان شازده احتجاب چگونه شکلی از تاریخ نگاری محسوب می شود. تاریخ نگاریِ رمان یا به بیان بهتر رمان-تاریخ نگاری نه بازتاب یا بازیابی گذشتیه عینی و تاریخ مشخص، بلکه این شکل از تاریخ-نگاری را به واسطه صورتبندی زمانی-مکانی«کرونوتوپ» درونی اثر ادبی مورد مطالعه قرار داده ایم. بر این اساس از نظریات میخاییل باختین در مقاله اقسام زمان و پیوستار زمانی-مکانی در رمان، به عنوان نگاه نظری و از مقاله حماسه و رمان به عنوان سنجیه تحلیل شکل تاریخ نگاری استفاده کرده ایم. بر این اساس، شکل زمانی-مکانی شازده احتجاب نشان می دهد که این داستان و به واسطه آن تاریخ نگاری حاصل از آن بر محوری از زمانی ایستا، بدون تغییر و حرکت استوار شده است.
احصاء شاخص های ارزیابی مدل های دیدبانی و امتیازدهی آن ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی ایران دوره ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 31
حوزههای تخصصی:
هدف: دیدبانی یکی از ارکان مهم آینده پژوهی و مقدمه پروژه ها و پژوهش های این حوزه است. اگر آینده پژوهی به یک ساختمان تشبیه شود، دیدبانی صحیح همچون پی ای محکم و قابل اتکا برای آن خواهد بود. در موضوع دیدبانی پژوهشگران مختلف مدل های متعددی را ارائه کرده اند. این مدل ها بر اساس شرایط و ویژگی های پیرامونی هر پژوهش ارائه شده و با یکدیگر متفاوت هستند. هدف اصلی پژوهش حاضر احصاء شاخص های ارزیابی مدل های دیدبانی و شناسایی ویژگی ها و نقاط قوت و ضعف 36 مدل از مدل های دیدبانی موجود با تمرکز بر مدل ها دیدبانی ارائه شده در ده سال اخیر و مدل های رایج در گذشته بر اساس شاخص های مذکور است و در راستای آن اهداف دیگری چون تعیین رابطه امتیازدهی به مدل های دیدبانی نیز دنبال شد.روش: این پژوهش از منظر هدف کاربردی بوده و در زمره پژوهش های ترکیبی قلمداد می شود و در آن از روش های مطالعات کتابخانه ای، پنل خبرگان و پرسش نامه استفاده شده است. یافته ها: در این پژوهش 36 مدل از میان مدل های موجود دیدبانی استخراج و تشریح و دوازده شاخص نهایی بر مبنای نظر خبرگان به منظور ارزیابی آن ها مشخص شده است. همچنین شاخص های مذکور بر مبنای اهمیت آن ها توسط خبرگان وزن دهی شده و رابطه ای به منظور امتیازدهی به مدل های دیدبانی ارائه و در نهایت 36 مدل دیدبانی بر اساس این رابطه امتیازدهی شده اند.نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد سه مدل دیدبانی مومنی زاهد، ساکالیدیس و همکاران و کالز بیشترین امتیازات را کسب کردند. همچنین بر اساس شاخص های ارزیابی نهایی، مدل های دیدبانی ای که در هر یک از آن ها دارای نقاط قوت بیشتری بودند معرفی شدند.
«زرنگی» در زندگی روزمره: بررسی برخی علل جامعه شناختی ترجیح منافع فردی بر منافع جمعی در کلانشهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
105 - 139
حوزههای تخصصی:
انسان ها همواره در جامعه برای رفع نیازهای خود با یکدیگر در کنش متقابل هستند. امروزه این تعامل با چالش های زیادی مواجه شده است. یکی از این چالش ها، ترجیح افراطی اهداف و منافع فردی و شخصی و نادیده گرفتن منافع دیگری و مصالح جمعی است. در جامعه ایران، این مسئله دارای سابقه است، اما اکنون به صورت حادی درآمده است. هدف اصلی این پژوهش، بررسی علل ترجیح منافع فردی بر منافع جمعی در زندگی روزمره شهروندان تهرانی بوده است. حجم نمونه در این پیمایش از طریق فرمول کوکران به تعداد 385 نفر برآورد شد و داده های مورد نیاز، به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای از مناطق ۱، ۷، ۱۱، ۱۴ و ۲۰ تهران در زمستان 1399 جمع آوری شد. تبیین نیز بر اساس مفاهیم مأخوذ از نظریه های فرهنگ-بنیادِ پارسونز (بی طرفی عاطفی)، مرتون (گروه مرجع و نوآوری) و هومنز (قضیه محرک) و تلفیق آن ها صورت گرفت. برای این منظور از آزمون های دو و چندمتغیره کمک گرفته شد. یافته ها نشان داد که حتی در شرایط ترومایی کرونا، که طبق برخی نظریه های دورکیمی، می باید افراد به علت گسترش حلقه «ما»، مصالح جمعی را برای منافع فردی مقدم بدارند، تعداد قابل ملاحظه ای از پاسخگویان (94 درصد)، در حد «متوسط» و «زیاد» منافع فردی را بر منافع و مصالح جمع ترجیح می دهند. نگرش و فرهنگ زرنگی نقش اصلی را در این مسئله دارند. به طور مشخص، روشن شد که هر چه بی طرفی عاطفی، گرایش به گروه های مرجع، گرایش به نوآوری و گرایش به محرک بیشتر باشد، ترجیح منافع فردی بر منافع جمعی نیز بیشتر است.
تبیین اجتماعی، ساختاری و فردی اشتغال پذیری زنان در علوم سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اشتغال پذیری دانش آموختگان بالاخص در رشته های علوم انسانی، یکی از مسائل مهم حوزه آموزش است و با توجه به حجم بالای پذیرش در دانشگاه ها بررسی این مسئله اهمیت بسزایی دارد؛ بنابراین هدف پژوهش حاضر بررسی وضعیت ادامه تحصیل و اشتغال پذیری دانش آموختگان زن رشته علوم سیاسی است. روش پژوهش به دو صورت تحلیل ثانویه اطلاعات موجود و پیمایش تلفنی بوده است. اهداف پژوهش براساس اطلاعات موجود در سامانه آموزشی و مصاحبه تلفنی با دانشجویان است. ابزار پژوهش پرسشنامه ای محقق ساخته است که شاخص های مختلف اشتغال پذیری را پوشش می دهد و پس از اعتباریابی اجرا شده است. یافته ها در سامانه اطلاعات فارغ التحصیلان نشان می دهد 53 درصد فارغ التحصیلان این رشته در مقطع کارشناسی هستند که 53 درصد آن ها را زنان تشکیل می دهند. 51 درصد سه نفر برتر در ورودی های این رشته زنان بوده اند. میزان فارغ التحصیلی در این رشته در بین تمام دانشجویان، 80 درصد در هر ورودی و بیشترین ترک تحصیل در سال 1388 با 36 درصد بوده است. یافته های مصاحبه های تلفنی نیز نشان می دهد 51 درصد افراد مورد مطالعه در حال حاضر شاغل هستند. آن ها بیشتر در بخش دولتی، به صورت قراردادی و تمام وقت مشغول به کارند. مهم ترین انگیزه برای اشتغال برخورداری از استقلال مالی، دلیل عدم اشتغال کمبود فرصت های شغلی، دلیل ادامه تحصیل علاقه به رشته و دلیل عدم ادامه تحصیل کم تأثیربودن رشته عنوان شده است. این پژوهش نشان می دهد مهم ترین عوامل مؤثر در اشتغال دانش آموختگان، گرایش به زندگی در شهر مشهد و عضویت در تشکل های دانشجویی و تشکل های خارج دانشگاه است که زمینه مناسبی برای کسب مهارت دانشجویان ایجاد کرده است؛ بنابراین توسعه مهارت های شغلی در دانشگاه ها، برقرار ارتباط دانشگاه با جامعه و همچنین پیگیری وضعیت شغلی پس از دانش آموختگی می تواند زمینه اشتغال دانشجویان را افزایش دهد.
مطالعه منابع و عوامل مؤثر بر دریافت حمایت اجتماعی در میان نو دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حمایت اجتماعی یکی از متغیرهای مورد مطالعه در علوم اجتماعی به طور عام و روان شناسی اجتماعی و سیاست گذاری اجتماعی به طور خاص است. پیچیدگی ها و عدم تعادل های متعدد که از مشخصات کنونی و فزاینده جوامع مدرن در سطوح مختلف (کلان و خرد) است، مطالعات بیشتر و مداخلات حرفه ای را برای حمایت از افراد در حوزه مسائل آسیبی ناشی از تعاملات اجتماعی اقتضا می کند. حمایت اجتماعی یکی از مهم ترین این حوزه ها است که با تأثیرگذاری بر عرصه های مختلف فردی و اجتماعی سلامت روانی و بهره وری افراد را ارتقا می دهد و فرد را برای مواجهه با مشکلات یاری می رساند. نودانشجویان به دلیل اینکه در یک وضعیت انتقالی به لحاظ جمعیت شناختی و حرفه ای و تحصیلی قرار می گیرند، با چالش های استرسی مهمی مواجه می شوند که برای موفقیت تحصیلی و حفظ سلامتی (روانی و جسمی) نیازمند برخورداری از حمایت اجتماعی و شناخت منابع مؤثر آن هستند. از این رو، این پژوهش به واکاوی این منابع می پردازد. این منابع با بهره گیری از روش کیفی و با ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته از متخصصان علوم رفتاری و علوم اجتماعی واکاوی شد. سپس مضمون ها با تحلیل تماتیک شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان می دهد نهاد خانواده، فضای آموزشی، رسانه های جمعی و شبکه های اجتماعی و همچنین گروه های دوستانه از جمله منابع ارائه دهنده حمایت های اجتماعی به نودانشجویان هستند. دریافت حمایت های اجتماعی نیز با توجه به ویژگی های فردی، اجتماعی و خانوادگی متفاوت اند. مطابق نتایج، حمایت اجتماعی، برخلاف دیدگاه های تقابلی که آن را صرفاً یا امری روانی یا امری اجتماعی تلقی می کنند، امری درهم تنیده و اجتماعی-روانی است که منابع آن بسته به شرایط حامی و متقاضی، از ویژگی های فردی، شخصیتی و روانی تأثیر می پذیرد.
تحلیل بازنمایی زنان خانه دار در سینمای دهه نود ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله، مطالعه نحوه بازنمایی زنان خانه دار در سینمای دهه نود ایران است. روند افزایش میزان تحصیلات زنان به طورکلی و ثابت ماندن تقریبی میزان اشتغال آنان نشان می دهد امروزه بسیاری از زنان خانه دار، دارای تحصیلات عالی دانشگاهی هستند که موجب ارتقای کیفیت زندگی آن ها شده است. مسئله این مقاله، کشف رابطه ای است که میان زندگی واقعی زنان خانه دار و نحوه بازنمایی آن در سینما وجود دارد.
در این پژوهش از روش تحلیل متن و تکنیک نشانه شناسی سوسوری در هردو حالت تحلیل همنشینی و تحلیل جانشینی، برای کشف معانی آشکار و پنهان متن، استفاده شده است. شش فیلم ساخته شده در دهه 1390 تحلیل شده که معیار انتخاب آن ها این بوده که زن خانه دار نقش اصلی را داشته یا موضوع آن مرتبط با خانه داری بوده است.
مهم ترین یافته های تحقیق این است که اولاً داده های آماری نشان دهنده افزایش میزان تحصیلات عالی در میان زنان خانه دار ایران است. دوم آنکه این زنان در واقعیت بر وضعیت ناعادلانه خود در خانواده آگاه، معترض و خواستار داشتن منبع مالی مستقل و همکاری مردان خانواده هستند. سوم آنکه بازنمایی زنان خانه دار در فیلم های تحلیل شده به صورت کلیشه ای و فرودست است.
نتیجه نهایی اینکه علی رغم تغییرات رخ داده شده در کیفیت زندگی زنان خانه دار به دنبال افزایش میزان تحصیلات آنان، این تغییرات تأثیر چندانی در نحوه بازنمایی زنان خانه دار در سینما نگذاشته است.
تبیین جامعه شناختی رفتارهای انحرافی دانشجویان: آزمون تجربی نظریه شرمساری بازپذیرنده بریث ویت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
32 - 56
حوزههای تخصصی:
رویکرد تعاملی نسبت به انحرافات اجتماعی، تعریف و رویه های کنترل آن را به سمت تقویت راهبردهای فرهنگی در کنترل رفتارهای انحرافی هدایت می کند. نظریه شرمساری بازپذیرنده بریث ویت از جمله راهبردهای فرهنگی شناخته شده در کنترل رفتارهای انحرافی است که می تواند در بستر فرهنگی- اجتماعی جامعه ایران راهگشا باشد. این نظریه به روش هایی مربوط می شود که از طریق آن جامعه به جرم و مجرمان پاسخ می دهد؛ یا با شرمسار کردن آن ها به گونه ای انگ زننده یا با بازپذیری آن ها. بنابراین مقاله حاضر در نظر دارد تا با آزمون تجربی این نظریه ضمن تبیین جامعه شناختی رفتارهای انحرافی دانشجویان، به شناخت ژرف تری از این نظریه نایل آید. یافته های مقاله حاضر به روش پیمایش و با تکمیل پرسشنامه، از 831 نفر از دانشجویان 5 دانشگاه دولتی منتخب در شهر تهران، گردآوری شده اند. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه گویای آن است که متغیرهای انگ زنی، دوستان منحرف، پایبندی به ارزش های اخلاقی وجابه جایی شرم در تبیین رفتارهای انحرافی دانشجویان نقش دارند. به طور کلی نتایج آزمون تفاوت میانگین ها گواه آن است که تفاوت های معناداری در میان دختران و پسران دانشجو به لحاظ متغیرهای مستقل دیده شده است، بدین معنا که میانگین شرمساری، بازپذیری، به هم پیوستگی، پذیرش شرم، جابه جایی شرم، درونی سازی شرم و پایبندی به ارزش های اخلاقی در دختران دانشجو بیش از پسران دانشجو است. در حالی که میانگین ارتباط با دوستان منحرف در پسران دانشجو بیشتر از دختران است و هم چنین تفاوت معناداری در انگ زنی بین هر دو جنس مشاهده نشده است.
عوامل فرهنگی مرتبط با سبک زندگی تغذیه ای، با تأکید بر مصرف غذای بیرون بر (پیمایشی در بین ساکنان شهر شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
78 - 97
حوزههای تخصصی:
حفظ و تداوم سبک زندگی تغذیه ای در هر فرهنگ به عنوان یک مولفه هویتی از اهمیت خاصی برخوردار است. تداوم این فرهنگ همچنین تاثیر مثبتی در امنیت غذایی مردم جامعه دارد، که نتیجه ی آن می تواند پرورش انسان های سالم و جامعه ای کارآمد باشد. پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل فرهنگی مرتبط با سبک زندگی تغذیه ای (با تاکید بر مصرف غذای بیرون بر) در بین ساکنین 18 سال و بالاتر شهر شیراز نگاشته شده است. این پژوهش به روش پیمایشی با رویکرد کمی انجام شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل ساکنین 18 سال و بالاتر شهر شیراز بوده که تا سال 1395 برابر با 1193693 نفر برآورد شده است. داده ها در این پژوهش به کمک روش نمونه گیری خوشه ای طبقه ای جمع آوری شده اند. حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران 420 نفر است. در این پژوهش، سرمایه فرهنگی در ابعاد عینیت یافته، تجسم یافته و نهادی مورد بررسی قرار گرفته است. متغیر سرمایه فرهنگی با سبک تغذیه ای ارتباط معناداری نداشته است. سرمایه فرهنگی در بعد نهادی، رابطه معناداری با سبک تغذیه ای داشته است. در نهایت می توان چنین نتیجه گرفت که در بین مردم شیراز سبک تغذیه ای مبتنی بر بیرون بر هنوز نتوانسته است به سبک رایج تغذیه ای تبدیل شود. واژگان کلیدی: سبک زندگی، سبک زندگی تغذیه ای، فست فود، مصرف غذای بیرونبر
«رسانه ای شدن» دین: تحول دین یا دینی شدن رسانه
منبع:
مطالعات دینی رسانه دوره ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۲
157 - 185
حوزههای تخصصی:
هدف: این مقاله قصد دارد بررسی کند که آیا در فرآیند رسانه ای شدن دین، رسانه نقش پیشرو و تعیین کننده دارد و دین را مطابق با خود تغییر می دهد یا بالعکس.روش شناسی پژوهش: این پژوهش کیفی بوده و از طریق مطالعه کتابخانه ای انجام می شود. برای این منظور، به بررسی و مقایسه دو نظریه مهم در مطالعات رسانه، یعنی جبرگرایی فناورانه و جبرگرایی اجتماعی-دینی پرداخته شده و مسیر را به سوی نتیجه گیری هموار خواهیم کرد.یافته ها: این پژوهش از این ادعا دفاع می کند که استدلال جبرگرایانه در رابطه میان دین و رسانه معتبر است و این رسانه است که نقش تعیین کننده دارد. درنهایت به بررسی جایگزین های موجود برای نظریه رسانه ای شدن دین خواهیم پرداخت.بحث و نتیجه گیری: تحلیل جدیدی از نظریه یروارد نشان می دهد که برخلاف تصور عمومی، جبرگرایی همچنان کارکرد دارد و نقش مهمی در ارتباط بین رسانه و مذهب ایفا می کند.
نوجوانان اینستاگرامی و هویت دینی
منبع:
مطالعات دینی رسانه دوره ۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۳
1 - 32
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر بررسی چگونگی بازنمایی ابعاد و مؤلفه های هویت دینی در محتواهایی است که نوجوانان از خود و بدن رسانه ای خود در شبکه اجتماعی اینستاگرام به اشتراک می گذارند. روش شناسی پژوهش: در این پژوهش با استفاده از روش نشانه شناسی بارت، محتواهای منتخب از 35 صفحه متعلق به نوجوانان اینستاگرامی، با نمونه گیری از میان پست ها، هایلایت ها و استوری های هر صفحه تحلیل شده اند.یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش حاضر، محتوای مرتبط با بعد احساسی هویت دینی، با آیین های شیعی ارتباط و نسبت مستقیمی داشته است. در بعد معرفتی هویت دینی -که با عقیده و باور کاربران نوجوان مرتبط است- رویکردهای فرادینی و درون دینی به صورت همزمان وجود داشته است، گرچه شناخت عمیقی که در پی تعمق و استدلال به دست می آید، کمتر دیده می شود؛ اما بعد ارزشی هویت دینی، به دلیل تکرار تصاویر و ویدئوهایی با پوشش های بی حجاب و یا باز و نیز ژست ها، حرکات و رفتارهای نامتعارف به ویژه از سوی دختران نوجوان، تضعیف شده است.بحث و نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، نوجوانان اینستاگرامی برخی مؤلفه های دینی را انتخاب کرده و برخی دیگر را کنار نهاده اند. ایم امر بیانگر نوعی سبک دینداری انتخاب گرایانه در میان آنان است. همچنین پیوند بین هویت دینی و نمایش «خود»، نشان دهنده «نمایشی شدن دین» در میان کاربران نوجوان شبکه اجتماعی اینستاگرام می باشد.
تبیین مدل ارزیابی کارآیی آموزشی معلمان بر اساس استانداردهای مدیریت کیفیت فراگیر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
136 - 147
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف تبیین مدل ارزیابی کارآیی آموزشی معلمان با توجه به استانداردهای مدیریت کیفیت فراگیر انجام شده است. روش شناسی: روش تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر نوع داده ها کیفی است. جامعه هدف شامل کلیه متخصصان و اساتید تعلیم و تربیت دانشگاهی در استان کربلای عراق بودند که دارای دانش آکادمیک در حوزه مربوطه و سابقه انتشار مقاله یا کتاب در زمینه ارزیابی اموزشی می باشند. انتخاب نمونه ها به صورت هدفمند صورت گرفته است و حجم نمونه نیز طبق اصل اشباع نظری 10 نفر تعیین شده است. ابزار تحقیق شامل مصاحبه نیمه ساختار یافته بود که جهت سنجش روایی آن از ارزیابی قضاوت های خبرگان استفاده شده است و برای محاسبه پایایی، از میان مصاحبه های انجام گرفته چند مصاحبه به عنوان نمونه انتخاب و هر کدام از آن ها در یک فاصله زمانی کوتاه و مشخص دو بار کدگذاری شدند و میزان توافق بین این کدگذاری ها مبنای محاسبه پایایی قرار گرفت. با تحلیل محتوای مصاحبه ها و استخراج کدها، ابعاد و مولفه های ارزیابی کارآیی آموزشی معلمان بر اساس استانداردهای مدیریت کیفیت فراگیر شناسایی شدند. فرایند کدگذاری نظری داده ها از طریق نرم افزار مکس کیودا نسخه 2020 صورت گرفت. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که در پایان فرایند کدگذاری باز 96 مفهوم برچسب گذاری شد. در پایان این مرحله، مفاهیم اولیه بررسی، تحلیل و دسته بندی شدند تا مقولات فرعی شناسایی شوند. بر این اساس در کدگذاری محوری 32 مقولیه فرعی از بین کدهای باز استخراج شدند. در نهایت، مقولات فرعی در هشت اصل مدیریت کیفیت فراگیر شامل تمرکز بر مشتری، تعهد کل کارکنان، سیستم یکپارچه، رویکرد فرآیند محور، بهبود مستمر، تصمیم گیری مبتنی بر واقعیت، ارتباط موثر، تفکر استراتژیک-رهبری دسته بندی شدند. نتیجه گیری: در نهایت، مدل پیشنهادی ارزیابی کارآیی آموزشی معلمان بر اساس استانداردهای مدیریت کیفیت فراگیر می تواند به بهبود کیفیت آموزشی و ارتقاء عملکرد معلمان در سیستم آموزشی کمک کند.
مطالعه دلایل و عوامل موثر بر شیوع مصرف مواد مخدر (مورد مطالعه: سطح کشوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
195 - 214
مواد مخدر، دخانیات و مصرف مواد اعتیادآور؛ امروزه تبدیل به نگرانی اجتماعی در سطح جهانی و ایران شده و درگذر زمان با افزایش فشارهای اجتماعی-اقتصادی و تحول جامعه از قالب سنتی به مدرن در اثر کژ کارکردهای اجتماعی نسبت به قبل، شیوع بیشتری داشته است. بر این اساس هدف اصلی پژوهش مطالعه دلایل و عوامل مؤثر بر شیوع مصرف مواد مخدر است. روش تحقیق از نوع فرا تحلیل کمی و مرور سیستماتیک با تکیه بر منابع و اسناد علمی منتشرشده از پایگاه مجلات تخصصی نور، بانک اطلاعات نشریات ایران، پژوهشگاه علوم و فناوری اطلاعات ایران دربازه زمانی 1383-1403 است. از جامعه آماری 90 پژوهش؛ با رعایت مراحل غربالگری و ملاک ورود و خروج؛ 45 سند به روش نمونه گیری غیر احتمالی (تعمدی و دسترس)؛ انتخاب و وارد نرم افزار cma2 شده است. آزمون مورداستفاده d کوهن و f فیشر است. درنهایت ضریب اندازه اثر (effect size) نشان می دهد که عوامل اجتماعی (سرمایه اجتماعی، محیط اجتماعی بزهکارانه، ناکامی اجتماعی، کنترل اجتماعی، بی سازمانی خانوادگی، هم نشینی افتراقی)؛ فرهنگی (سواد رسانه ای، هنجارها و ارزش های قومی، سبک زندگی پرخطر، باورهای مذهبی، شبکه های مجازی)؛ اقتصادی (فقر، آنومی اقتصادی، محرومیت نسبی، بیکاری)؛ روانی (مهارت های فردی، احساس بیگانگی، انزوای اجتماعی، تجربه لذت و کنجکاوی)، عوامل زمینه ای (سطح تحصیلات، محل زندگی، سابقه اعتیاد والدین، مدت و سابقه مصرف مواد مخدر) در شیوع مصرف مواد مخدر رابطه مؤثر بوده است.
ارزیابی سیاستگذاری دولت های مختلف ایران به مسئولیت اجتماعی شرکت ها؛ ترسیم الگوی مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی مسائل اجتماعی ایران دوره ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
245 - 266
چالش های اجتماعی و محیط زیستی در اواخر قرن بیستم و تبدیل چالش ها به بحران در قرن بیست ویکم، توجه به امر اجتماعی در ساحت حکمرانی را بیش از پیش کرد. از آنجا که بازار و صنایع یکی از مهمترین کنشگران در جوامع امروز هستند و بسیاری از چالش های مذکور به ویژه در محیط زیست محصول جانبی فعالیت ایشان بوده است، موضوع مسئولیت اجتماعی شرکت ها نقشی ویژه برای جلوگیری از مخاطرات اجتماعی و زیست محیطی جهان امروز پیدا کرد. صنایع و شرکت ها به لحاظ اجتماعی و زیست محیطی مخاطرات فراوانی دارند و دولت های مختلف در ایران نیز در حکمرانی این موضوع نتوانسته است آنچنان که شایسته است این حوزه را تنظیم گری و قاعده گذاری کند. شرکت داری های متنوع و مبهمِ دولتی و شبه دولتی، رویکرد خیریه ای و نمایشی به مسئولیت اجتماعی شرکت ها، فشار قدرت های سیاسی به شرکت ها برای دریافت منابع مالی، روابط فاسد اقتصادی، سبزشویی و کم توجهی به محیط درونی کارگاه و جوامع میزبان از مهم ترین چالش های مسئولیت اجتماعی شرکت ها در ایران است.قوانین و آیین نامه های حوزه مسئولیت اجتماعی شرکت ها از جمله ماده (80) برنامه ششم توسعه، آیین نامه دولت سیزدهم و لایحه بودجه دولت چهاردهم، نتوانسته انتظارات کارشناسان و فعالان این عرصه را برآورده کند. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که دولت ها باید با تدوین مقررات مناسب نرم و تشویقی و با تمرکز بر شفافیت، منابع مسئولیت اجتماعی شرکت ها را به سوی نیازهای واقعی جامعه به ویژه جامعه میزبان سوق دهد. پس از آن نیز با ارزیابی و نظارت، مانع از فسادهای متداول این عرصه مانند سبزشویی و تحکیم روابط قدرت برای نخبگان فاسد شود.
بررسی جامعه شناختی اعتماد عمومی به علم و فناوری: مورد مطالعه شهروندان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی نهادهای اجتماعی دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴
205 - 236
حوزههای تخصصی:
اهداف: وجود رابطیه مبتنی بر اعتماد بین عموم مردم و علم، مهم ترین رکن توسعیه علم و فناوری است. با همیه اهمیت علم و موفقیت های آن، پیامدهای ناشی از رشد روزافزون آن، نگرانی ها و تردیدهایی را برای جوامع به ارمغان آورده و سبب شده مردم در اعتماد خود به علم، تجدید نظر کنند. برای همین هدف این مقاله این است که چه عواملی بر اعتماد عمومی مردم به علم و فناوری تأثیرگذار است؟ روش مطالعه: روش تحقیق این مطالعه پیمایشی بوده و داده ها با ابزار پرسش نامه با حجم نمونه 410 نفر در بین شهروندان مناطق 22 گانیه شهر تهران با استفاده از نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای گردآوری شده است. اعتبار صوری پرسش نامه با استفاده از رأی داوران و اساتید و اعتبار سازه ای با تکنیک تحلیل عاملی سنجیده شد. سنجش پایایی مقیاس ها با محاسبیه انسجام درونی و مقدار آلفای کرونباخ انجام شد و نشان داد که سنجه ها از ضریب پایایی قابل قبول (بیش از ۷/۰) برخوردار بودند. یافته ها: یافته های مطالعه نشان داد که متغیر"شهروندی علمی" با ضریب تأثیر 55/0، متغیر"میزان استفاده از رسانه برای کسب اطلاعات علمی" با ضریب تأثیر 50/0 و متغیر"درک عمومی از علم و فناوری" با ضریب تأثیر 48/0 به ترتیب تأثیر معنی داری بر اعتماد عمومی به علم و فناوری داشته است. نتیجه گیری: در قالب شهروندی علمی، ارتباط وثیقی بین درک عمومی از علم و مشارکت در علم و فناوری وجود دارد، بنابراین عنصر آگاهی که نقش مهم و اساسی در تحقق شهروندی علمی ایفا می نماید در شکل گیری اعتماد عمومی به علم و فناوری تأثیر بسزایی دارد. این نوع اعتماد مبتنی بر آگاهی از ماهیت مخاطره آمیز بودن علم و توام با تفکر انتقادی بوده و شهروند علمی را از این منظر از شهروند عادی متمایز می سازد. در نتیجه، اگر شهروندی علمی بر اساس دو مؤلفیه «عضویت» و «مشارکت» در فعالیت ها، مراکز و انجمن های علمی تحقق یابد در اعتماد شهروندان به علم و فناوری تأثیر مثبت و افزایشی خواهد داشت. در این میان، رسانه ها می توانند با ارائه و انتشار مسؤولانه و بی طرفانه اطلاعات و رویدادهای علمی از یک سو، و ارتباط مؤثر و مستمر با کنشگران و بازیگران اصلی حوزیه علم و فناوری از سوی دیگر در تقویت اعتماد به علم و فناوری تأثیرگذار باشند. هرچه درک مردم از حوزیه علم و فناوری بیشتر بوده و تلقی آن ها از علم و فناوری و تأثیر آن بر کیفیت زندگی روزمره مثبت باشد، اعتمادشان نیز بیشتر خواهد بود. رسانه ها می توانند با ارائه و انتشار مسؤولانه و بی طرفانیه اطلاعات و رویدادهای علمی از یک سو و ارتباط مؤثر و مستمر با کنشگران و بازیگران اصلی حوزیه علم و فناوری از سوی دیگر در تقویت اعتماد به علم و فناوری تأثیرگذار باشند.
آسیب شناسی «قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر» با نظر به اصل هشتم قانون اساسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال ۱۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۶
127-160
حوزههای تخصصی:
بعد از تصویب «قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر» به عنوان اصلی ترین قانون مجلس شورای اسلامی در حوزه امر به معروف و نهی از منکر (مصوب 1394)، این انتظار می رفت که این امر گامی اساسی در راستای اجرائی سازی اصل هشتم قانون اساسی باشد. ولیکن در واقعیت این مصوبه صرفاً یکی از ابعاد اصل هشتم قانون اساسی را آن هم تنها از جنبه حمایت از آمران و ناهیان پوشش می داد. لذا این قانون اگر چه در حمایت از آمران و ناهیان و احقاق حقوق آنها موفق عمل کرد؛ ولی به خاطر داشتن نواقص و مشکلات متعدد، در مجموع تأثیر لازم و کافی را برای رواج امر به معروف و نهی از منکر به همراه نداشت. این پژوهش کاربردی(برای دستگاه های مقنن و متولی) در تلاش است با استفاده از روش تحلیل استنتاجی- استنباطی، به بررسی این مسئله بپردازد که «قانون حمایت از آمران به معروف و ناهیان از منکر» با توجه به آن که سالانه هزینه های زیاد مالی و انسانی به آن اختصاص داده شده است؛ نظر به اصل هشتم قانون اساسی، با چه آسیب ها و نواقصی مواجه است؟ یافته های پژوهش نشان داد که ضعف محتوایی، نگاه محدود به گسترده امر به معروف و نهی از منکر، ضعف ساختار اجرائی، ناکارآمدی ترکیب اعضای ستاد مرکزی و عملکرد ضعیف ستادهای استانی و فقدان ضمانت اجرائی از مهم ترین عارضه ها و نقایص قانون و عوامل اصلی عدم اجرائی سازی این قانون می باشند.
تحلیل پدیدارشناسانه سرطان زیسته (مورد مطالعه بیماران بیمارستان آیت الله کاشانی شهرکرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سرطان، به مثابیه بیماری ای لاعلاج، به شدت زندگی افراد مبتلا را از جنبه های گوناگون بدنی، روان شناختی و اجتماعی متحول می سازد. سرطان را می توان از منظرها و با رویکردهای مختلفی بررسی کرد. از مهم ترین روش های بررسی این پدیده، بررسی و تحلیل آن از منظر کسانی است که سرطان را می زیند و با آن دست و پنجه نرم می کنند. برای شناخت و واکاوی سرطان زیسته، هدف این مقاله توصیف و تحلیل پدیدارشناسانیه سرطان در بین 12 نفر از بیماران مبتلا به سرطان بستری شده در بیمارستان آیت الله کاشانی شهرکرد بوده است. رویکرد پدیدارشناسی ون منن برای مطالعه انتخاب شد. نمونه گیری از نوع غیراحتمالی و هدفمند بود و از تکنیک مصاحبیه باز و نیمه ساختاریافته برای گردآوری داده ها استفاده شد. براساس یافته های تحقیق، بیماران وضعیت زیستیه خود را در حالات بدنی متناقض به همراه احساس غریبگی، انقطاع و پیش بینی ناپذیری زمانی، روابط اجتماعی مبتنی بر حمایت تا طرد همه جانبه و مرگ اندیشی و مرگ هراسی مداوم تا چنگ انداختن به نیروهای ماورای طبیعی توصیف و تفسیر کردند.
واکاوی ادراک دانشجو معلمان نسبت به محتوای یادگیری در شبکه های اجتماعی: مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳۹
244 - 223
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام این پژوهش بررسی محتوای یادگیری دانشجو معلمان در شبکه های اجتماعی و ادراک آن ها نسبت به اعتبار محتوای به اشتراک گذاشته شده در این شبکه ها بود. روش این پژوهش کیفی و از نوع پدیدارشناسانه بود. جامعه پژوهش کلیه دانشجو معلمان رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان شهرستان بیرجند بود که در سال تحصیلی 1399-1400 مشغول به تحصیل بودند. با روش نمونه گیری هدفمند و تا اشباع نظری داده ها با 15 نفر (7 نفر مرد و 8 نفر زن) از این دانشجو معلمان مصاحبه نیمه ساختاریافته صورت گرفت و داده های حاصل با روش تحلیل مضمون مورد تحلیل قرار گرفت. برای پایایی داده ها از روش توافق بین کدگذاران و برای روایی یافته ها از روش بازنگری توسط متخصصان استفاده شد. یافته ها نشان داد که محتوای یادگیری دانشجو معلمان در شبکه های اجتماعی شامل محتوای مرتبط با دانشگاه (رشته محور، مهارت محور و زبان انگلیسی)، مدرسه (روش تدریس، مدیریت کلاس و محتوای دوره ابتدایی) و اطلاعات عمومی (اخبار، اطلاعات پزشکی و اطلاعات فناورانه) است. همچنین دانشجو معلمان نسبت به محتوای به اشتراک گذاشته شده در شبکه های اجتماعی دیدگاه مثبتی ندارند و ازنظر آن ها، محتوای موجود در شبکه های اجتماعی، نامتناسب، غیر موثق و ناقص است. بر این اساس پیشنهاد می شود که دانشگاه فرهنگیان با ارائه محتوای معتبر، طبقه بندی شده و متناسب با هر رشته تحصیلی در شبکه های اجتماعی به توسعه حرفه ای دانشجو معلمان و نگرش مثبت آن ها به محتوای این شبکه ها کمک کند.
شناسایی عوامل موثر بر نفوذ شبکه های اجتماعی مجازی در بین دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۰
94-116
حوزههای تخصصی:
جوامع امروز با یک تحول عظیم در فناوری، دچار دگرگونی بی حد و حصری در زندگی افرادشده اند . بسیاری از تعاریف زندگی فردی و اجتماعی با ظهور اینترنت و شبکه های مجازی و اینترنتی شکل دیگری به خود گرفته و باز تعریف شده اند. مسائل و عوامل مختلفی در نفوذ شبکه های اجتماعی مجازی موثر هستند که نیاز به مطالعه و شناسایی دارد. لذا هدف این پژوهش شناسایی عوامل موثر بر نفوذ شبکه های اجتماعی مجازی در بین دانشجویان بود. روش تحقیق بکار گرفته شده در این پژوهش دلفی بود. جامعه آماری تحقیق شامل کلیه مدیران و کارشناسان مرتبط در سیاست بود که 13 نفر به شیوه دردسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. یافته های حاصل از تحلیل داده ها نشان داد 5 بعد تعاملی بودن، خصوصیات ساختی، خصوصیات کاربردی ، مخاطب شناسی و سیاست گذاری در حوزه مدیریت بر نفوذ شبکه های اجتماعی موثر هستند.
رویکرد قانون گذار و سازمانهای متولی زنان سرپرست خانوار در توانمندسازی آنان (بهزیستی، کمیته امداد، شهرداری تهران)(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۲۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۳
367-413
حوزههای تخصصی:
مقدمه: به واسطه تغییرات اجتماعی و جمعیتی گسترده در ایران در سالهای اخیر اعم از بالارفتن سن ازدواج، طلاق، اعتیاد، مهاجرت، ازکارافتادگی، ترک زندگی و زنانه شدن سالمندی، تعداد زنان سرپرست خانوار افزایش یافته است. بیشتر این زنان از اقشار آسیب پذیر جامعه و بیش از مردان، در معرض فقر هستند. این مسئله به این دلیل است که زنان از قابلیتها و امکانات لازم برای کاهش فقر برخوردار نیستند. با توجه به اینکه کیفیت زندگی گروههای مختلف اجتماعی تابعی از قوانین و سیاستهای متولیان امر است؛ بنابراین چگونگی پرداختن قانون گذار و سازمانهای متولی توانمندسازی زنان سرپرست خانوار از مهم ترین عوامل مؤثر در توانمندی این زنان است.
روش: این پژوهش به صورت کیفی و با بررسی اسناد و مدارک انجام شد. در این پژوهش بررسی شد که در قوانین و مقررات، مفهوم زن سرپرست خانوار و توانمندسازی مبتنی بر چیست و برای هر یک از سازمانهای متولی چه نقشی تعریف شده است و قوانین و نهادها کدامیک از قابلیتها (رفاهی، دسترسی، آگاهی، مشارکت، کنترل) و دستاوردها (مادی، روانی و اجتماعی)را هدف گذاری کرده اند.
یافته ها: این پژوهش نشان داد که گرچه تعریف دقیق توانمندی، قدرتمندسازی زنان در مناسبات و ساختارهای اجتماعی است، ولی چنین تعریفی سرلوحه قرار نگرفته است و نگرش قانون گذار به نقش سازمانهای متولی، مبتنی بر رویکرد حمایتی است، نه توانمندسازی. از نظر قانون گذار زن سرپرستی یک آسیب محسوب شده است؛ درصورتی که این مسئله به تنهایی آسیب نیست اما می تواند منجر به آسیب شود. قانون گذار ضمن بی توجهی به حق انتخاب زنان، گرایش به تشویق به خروج زنان از این وضعیت و ازدواج مجدد آنها دارد. تأکید قانون گذار تنها بر قابلیتهای رفاهی و دستاوردهای مادی است و دیگر قابلیتها و دستاوردها مغفول مانده اند.
بحث: عمده برنامه های توانمندسازی بر محور اشتغال و کارآفرینی تعریف شده است و جنبه های دیگر توانمندی تنها به صورت تبعی ملاحظه و یا کلاً فراموش شده اند. به جای هدف گیری جامع و اقدام برای تغییر فضا و محیط زیست این زنان، کلیشه ها و روابط اجتماعی باعث ناتوانمندی این زنان، به صورت منفرد هدف قرار گرفته است.
تحلیل پدیدارشناختی فرهنگ خوابگاهی: تجربیات و ادراکات دانشجویان دختر از زندگی خوابگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی فرهنگ سال ۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۶)
125 - 166
حوزههای تخصصی:
فرهنگ خوابگاهی به عنوان زیرمجموعه ای از فرهنگ دانشگاهی موضوعی بسیار مهم است، چراکه به طور مستقیم بر زندگی فردی و اجتماعی دانشجویان تأثیرگذار است. به رغم اهمیت این موضوع، در کشور ما سیاست گذاران آموزش عالی چندان به آن نپرداخته اند. هدف این مقاله، بیان چالش ها و فرصت های زندگی خوابگاهی دانشجویان دختر است. این تحقیق با روش کیفی و رویکرد پدیدارشناسی صورت گرفته است. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند 10 نفر از دانشجویان دختر ساکن در خوابگاه دانشگاه ارومیه که حداقل دو ترم و حداکثر پنج ترم سابقه حضور در خوابگاه را داشتند، انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری شده است. مصاحبه ها تا زمان اشباع ادامه یافتند و با روش کولایزی مورد تحلیل و تجزیه قرار گرفتند. یافته های این تحقیق نشان می دهد که زندگی در خوابگاه های دانشجویی برای دختران دانشجو همراه با چالش های و فرصت های متعددی است. چالش های زندگی خوابگاهی از دیدگاه دختران دانشجو عبارت اند از: نداشتن حریم خصوصی، بی نظمی در ساعت خواب وبیداری، بی ثباتی شخصیت، کم بودن امکانات خوابگاهی، فشار روحی روانی و به حاشیه رفتن درس خواندن. در کنار این چالش ها، دانشجویان به فرصت های زندگی خوابگاهی هم اشاره کرده اند. فرصت هایی چون استقلال فردی، تکامل شخصیت، کسب تجارب زندگی اجتماعی، خود مدیریت زندگی و تقویت روحیه همکاری، بخشی از مهم ترین فرصت هایی بودند که دانشجویان به آن اشاره کرده اند؛ بنابراین بر مبنای این یافته ها فرهنگ خوابگاه های دانشجویی در کنار چالش ها و مشکلاتی که برای دانشجویان ایجاد می کنند می توانند فرصت ها و زمینه های ارتقای توانمندی و مهارت های زندگی اجتماعی دانشجویان را فراهم کنند تا منجر به رشد فردی و اجتماعی دانشجویان شود.