فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۸۱ تا ۴۰۰ مورد از کل ۳۶٬۳۳۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
امروزه شاهد دامنه گسترده نگرانی ها از به مخاطره افتادن موقعیت انسان در نسبت با فناوری های مبتنی بر هوش مصنوعی هستیم. در پاسخ به این نگرانی ها، حوزه مطالعاتی هوش مصنوعی انسان محور به دلیل نیاز انسان به استفاده از چنین سیستم هایی شکل گرفت. پژوهش حاضر به تحریک و تقویت دو نیروی بالقوه مطالعاتی -جامعه شناسی و هوش مصنوعی- برای هرچه نزدیک ترشدن به یکدیگر و شکل گیری مفهوم انسان محوری می پردازد.پژوهش پیش رو ذیل جنبش روش شناختی کیفی از مرور نظام مند مطالعات موجود به عنوان روش تحقیق استفاده کرده است. نمونه گیری به روش گلوله برفی انجام گرفت. فرایند گزینش مقالات و انتخاب مجموعه آغازگر طبق دستورالعمل پریسما انجام شد. تجزیه و تحلیل داده ها نیز با چارچوب طراحی نوآورانه الماس دوبر انجام گرفت.یافته های پژوهش در هشت سطح طبقه بندی شدند که عبارت اند از: معضلات هوش مصنوعی انسان محور؛ هوش مصنوعی انسان محور در تولید علوم اجتماعی و جامعه شناسی؛ پژوهش های میان رشته ای درباره مفهوم انسان محوری در مطالعات جامعه شناختی هوش مصنوعی؛ جایگاه هوش مصنوعی انسان محور در روش شناسی علوم اجتماعی؛ اصول و مقررات ناظر بر توضیح پذیری و تبیین پذیری هوش مصنوعی؛ نقش انسان محوری در درک و تصور کنشگران از هوش مصنوعی؛ تعامل انسان با هوش مصنوعی؛ هوش مصنوعی انسان محور در حوزه های مطالعاتی خاص.از مرور نظام مند مطالعات موجود، دو معضل ناظر به هوش مصنوعی و سه معضل ناظر به انسان (در معنای عام) شناسایی شدند. هم نهشت معضلات، همچنین اتخاذ مواضع متفاوت مقالات درمورد معضلات مذکور، موجب شکل گیری رویکردهای مختلف (درمجموع 22 رویکرد) در مواجهه با این معضلات شده است.
فضای مجازی؛ اختلال کارکرد جنسی نهاد خانواده با نا امن سازی تأمین نیازهای عاطفی - جنسی همسران(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و علوم اجتماعی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
273 - 296
حوزههای تخصصی:
دگرگونی های مختلف در عرصه های گوناگون به ویژه با انقلاب ارتباطات در عرصه فرهنگی ، دیدگاه افراد نسبت به خود، خانواده و انتظارات از زندگی زناشویی را تحت تأثیر قرار داده است. با پیدایش و توسعه سریع تکنولوژی های رس انه ای که رشد و تنوع فزاینده کنش های جنسی و نیز شکل گیری گونه جدیدی از کنش جنسی با عنوان «کنش جنسی مجازی» را به همراه داشته است، امنیت تأمین نیازهای عاطفی - جنسی همسران در چارچوب خانواده در معرض تهدید قرار گرفته است. ازجمله نتایج این پژوهش این است که ارتباط در چارچوب خانواده، تبادل احساسات و افکار زن و شوهر به صورت کلامی و غیرکلامی در قالب گوش دادن، مکث کردن و حالت چهره با یکدیگر را می طلبد؛ حال آنکه استفاده گسترده از فضای مجازی - باوجود پیامدهای مثبت ناشی از تسهیل در ارتباطات - سبب شکل گیری احساس تنهایی و کاهش میزان مراوده و صمیمیت بین زوجین شده که رو به ضعف نهادن احساسات مثبت آنها نسبت به یکدیگر را در پی آورده است.یافته های این تحقیق که به روش توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر منابع کتابخانه ای انجام شده، نشان می دهد تغییر نگ رش تدریجی کاربران فضای مجازی ب ه ازدواج و خانواده در اثر بازنمایی بدون پ رده از ک نش ه ای جنسی که در آن تمایز بین واقعیت و خی ال، س طح و عم ق ی ا واقعی ت و ت وهم مخدوش شده و درنتیجه ش کل گی ری فرهن گ فراواقعیت، ترجیح سکس مجازی به شریک جنسی واقعی و سردی روابط عاطفی را به دنبال دارد که در افزایش میزان طلاق، ناهنجاری در رفتار جنسی در قالب انحرافات جنسی و خودارضایی و... نمود پیدا می کند.
تحلیل محتوای کتاب های درسی دوره ابتدایی برمبنای مؤلفه های هویت یابی (مورد مطالعه: کتاب های فارسی و مطالعات اجتماعی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
329 - 355
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل محتوای کتاب های مطالعات اجتماعی و فارسی دوره ابتدایی برمبنای مؤلفه های هویت یابی در نظریه « انسان به منزله عامل» انجام شده است. با واکاوی نظریه انسان به منزله عامل، چهار مؤلفه خودآگاهی، ارزشمندی، وحدت و اقتدار و شاخص هایی استنتاج شد. طبق این نظریه، اعمال انسان هویت وی را می سازند و شناخت، اراده و میل مبادی عمل محسوب می شوند. مؤلفه خودآگاهی شامل شاخص های «معرفی خود و توصیف احساسات، هیجانات، علاقه مندی ها، نیازها و توانمندی های خویش» و «خودارزیابی»، مؤلفه ارزشمندی شامل شاخص های «شباهت و تفاوت با دیگران» و «دیگرارزیابی»، مؤلفه وحدت شامل «اولویت بندی امور» و «مشارکت در فعالیت جمعی»، مؤلفه اقتدار شامل «انتخاب و تصمیم گیری» و «در نظرگرفتن اثر و نتیجه عمل» است. روش پژوهش، تحلیل محتوای کمی است. داده ها با استفاده از روش آنتروپی شانون تجزیه وتحلیل شد. جامعه آماری، کتاب های درسی دوره ابتدایی و نمونه پژوهش به صورت هدفمند کتاب های مطالعات اجتماعی و فارسی (خوانداری و نگارش) مجموعاً 16 جلد بود. واحد مورد تحلیل نیز صفحه های کتاب های درسی (متن، تصویر، فعالیت یا پرسش ها) بود. پایایی با توجه به ضریب توافقی به دست آمد که برابر با90/0 بود. با توجه به یافته های پژوهش، در کتب مطالعات اجتماعی و فارسی 2103 مورد به مؤلفه های هویت یابی پرداخته اند. نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد به مؤلفه خودآگاهی و اقتدار با ضریب اهمیت 255/0، بیش از دو مؤلفه دیگر توجه شده است. کمترین میزان توجه و اهمیت، مربوط به مؤلفه ارزشمندی است. بیشترین فراوانی مؤلفه های هویت یابی در مطالعات اجتماعی ششم و کمترین فراوانی در کتاب های نگارش مشاهده شد.
بازی خبری در مقابله با اخبار جعلی (مطالعه موردی: بازی «هارمونی اسکوئر»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق با هدف ارائه راهکار برای مقابله با اطلاعات نادرست و اخبار جعلی در شبکه های اجتماعی، به بررسی یکی از بازی های خبری مطرح در این حوزه با نام بازی خبری بریکینگ هارمونی اسکوئر پرداخت. این بازی مبتنی بر این ایده است که می توان با قرار دادن بازیکنان در معرض «دوزهای کوچک» اطلاعات نادرست سیاسی، آنها را در برابر فانتزی های توطئه آمیز واکسینه کرد و در نتیجه به آنها کمک کرد تا «پادتن هایی» بسازند تا با «اخبار جعلی» دنیای واقعی مبارزه کنند.روش: روش تحقیق مورد استفاده در این پژوهش مطالعه موردی است؛ بدین منظور از چهار مرحله این روش برای درک و فهم عمیق بازی خبری مورد بررسی بهره بردیم.یافته ها: پنج مفهوم ترول کردن، تقویت مصنوعی دسترسی، زبان عاطفی، تئوری توطئه و دو قطبی کردن مورد تمرکز توسعه دهندگان بوده اند. همچنین، افرادی که اسکوئر هارمونی را بازی می کردند پست های رسانه های اجتماعی دستکاری شده را که از تکنیک های بالا استفاده می کردند پس از بازی کمتر قابل اعتماد ارزیابی کردند، به توانایی خود در شناسایی چنین محتوایی اطمینان بیشتری حاصل کردند و تمایلی نداشتند که چنین محتواهایی را در شبکه های اجتماعی خود به اشتراک بگذارند.نتیجه گیری: این یافته ها به پتانسیل بازی های با تأثیر اجتماعی به عنوان رویکردی مؤثر برای مقابله با محتوای گمراه کننده، جعلی یا دستکاری کننده در فضای شبکه های اجتماعی تأکید می کند.
کاربرد هوش مصنوعی در مدیریت مدارس (آموزش و پرورش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
249 - 260
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف بررسی کاربردهای هوش مصنوعی در مدیریت مدارس انجام شده است.روش شناسی: این مطالعه به روش فراتحلیل کیفی و با استفاده از دستورالعمل PRISMA انجام شد. مقالات منتشرشده بین سال های ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۴ از پایگاه های معتبر علمی به طور سیستماتیک بررسی شدند و در نهایت ۱۶ مقاله که معیارهای ورود را داشتند انتخاب گردید. داده ها با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند و بر کاربردها و پیامدهای هوش مصنوعی در مدیریت مدارس تمرکز داشتند.یافته ها: نتایج پژوهش نشان داد که هوش مصنوعی نقش مهمی در بهبود کارایی مدیریتی، یادگیری شخصی سازی شده، ارتقاء فرآیند تصمیم گیری و کاهش وظایف تکراری ایفا می کند. این فناوری توانسته است با ارائه تحلیل های مبتنی بر داده، تصمیم گیری های مدیران را بهبود بخشد و بازخورد فوری و دقیق تری برای معلمان و دانش آموزان فراهم کند. همچنین، از هوش مصنوعی برای بهینه سازی تخصیص منابع، نظارت و ارزیابی عملکرد کارکنان استفاده شده است. با این حال، چالش هایی مانند امنیت داده ها، زیرساخت های ناکافی و مقاومت در پذیرش فناوری شناسایی شدند که می توانند اجرای مؤثر این فناوری را محدود کنند.نتیجه گیری: این مطالعه نتیجه می گیرد که هوش مصنوعی ظرفیت بالایی برای تحول مدیریت مدارس از طریق بهبود کارایی، شخصی سازی و تصمیم گیری دارد. با این حال، توجه به چالش هایی مانند حفظ حریم خصوصی، توسعه زیرساخت ها و آموزش کافی برای کاربران ضروری است. یافته های این پژوهش راهنمایی های ارزشمندی برای سیاست گذاران، مدیران و پژوهشگران در جهت بهره برداری از پتانسیل های هوش مصنوعی ارائه می دهد.
اثربخشی مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر بر افزایش هوش اجتماعی- فرهنگی در دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳
275 - 288
حوزههای تخصصی:
هدف: بهبود و ارتقای هوش اجتماعی- فرهنگی در دانش آموزان ابتدایی می تواند سبب بهبود وضعیت تحصیلی و غیرتحصیلی آنان گردد. در نتیجه، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر بر افزایش هوش اجتماعی- فرهنگی در دانش آموزان دوره دوم ابتدایی انجام شد.
روش شناسی: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه همراه با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش همه دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهر تهران در سال تحصیلی 1403-1402 بودند که تعداد 40 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای به عنوان نمونه انتخاب و در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 14 جلسه 90 دقیقه ای مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر دریافت کرد و در این مدت گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با خرده مقیاس هوش اجتماعی- فرهنگی در آزمون چندوجهی هوش متبلور ماهر (سعادتی شامیر و زحمتکش، 1401) گردآوری و با روش های خی دو، تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بن فرونی در نرم افزار SPSS نسخه 27 تحلیل شدند.
یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر باعث افزایش معنادار هر شش مولفه هوش اجتماعی- فرهنگی شامل هوش های فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی، معنوی، مدیریتی و فلسفی در دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شد و نتایج در مرحله پیگیری دو ماهه نیز حفظ شد (05/0P<).
نتیجه گیری: طبق نتایج مذکور، می توان از روش مداخله روانی- تربیتی هوش متبلور ماهر جهت افزایش هوش اجتماعی- فرهنگی در دانش آموزان دوره دوم ابتدایی استفاده کرد.
شناسایی و ارزیابی عوامل حیاتی در موفقیت سیاست های خودتنظیمی سینمای ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ارتباطی سال ۳۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۹)
41 - 73
حوزههای تخصصی:
هدف: اجرایی نشدن سیاست های خودتنظیمی، منجر به نبود انعطاف و انطباق لازم میان نهادهای تنظیم گر و سینماگران و بروز برخی مشکلات ساختاری در روند توسعه بازار سینمای ایران شده است. هدف از این پژوهش، شناسایی و ارزیابی عوامل حیاتی در موفقیت سیاست های خودتنظیمی سینمای ایران بوده و برای دستیابی به این هدف، با تحلیل شرایط موجود و مطلوب، موانع اصلی اجرای این سیاست ها، بررسی شده است.
روش شناسی: در این پژوهش که با استفاده از روش آمیخته کمی و کیفی انجام گرفته، به منظور ترسیم شرایط مطلوب و شناسایی عوامل حیاتی در موفقیت سیاست های خودتنظیمی، با تکیه بر مبانی نظری، به مقایسه زوجی و رتبه بندی کمی مهم ترین عوامل، در سه شاخص صنعتی، راهبردی و محیطی پرداخته شده و برای ارزیابی شرایط موجود سینمای ایران و نیز ارزیابی موانع و چالش ها، از داده های کیفی و نظر خبرگان استفاده شده است. داده های کمی از طریق پرسشنامه های مقایسه زوجی1 و داده های کیفی با مصاحبه های هدفمند جمع آوری شده اند و در نهایت تحلیل داده های کمی با بهره گیری از نرم افزار اکسپرت چویس2 و تحلیل دادهای کیفی بر اساس کدگذاری انجام گرفته است.
یافته ها: بر اساس یافته های پژوهش، عوامل مربوط به شاخص راهبردی در داده های کمی با مجموع رتبه 3528 و 46 درصد و در داده های کیفی با مجموع 90، مهم ترین شکاف میان شرایط موجود و مطلوب در سینمای ایران است. از این رو، برای برطرف ساختن موانع اجرای سیاست های خودتنظیمی در سینمای ایران، تقویت عواملی همچون گسترش خصوصی سازی، تأسیس شوراهای فیلم، افزایش خودمختاری اصناف سینمایی و سرمایه گذاری بر روی استعداد ها و منابع انسانی پیشنهاد می شود.
نتیجه گیری: بر اساس داده های به دست آمده، چهار عامل: برقرای تعادل میان تنظیم گری دولتی و خصوصی، گسترش خصوصی سازی و توجه به فناوری های نوین و ظرفیت های بین المللی، مهم ترین راهکارهای اجرای سیاست های خودتنظیمی در سینمای ایران قلمداد می شوند.
سنجش میزان سواد رسانه ای انتقادی بر اساس الگوی الیزابت تامن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رسانه های نوین سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳۹
222 - 175
حوزههای تخصصی:
سواد رسانه ای مجموعه ای از مهارت های قابل یادگیری است که به توانایی دسترسی، تجزیه و تحلیل ، نقد و ایجاد انواع پیام های رسانه ای اشاره دارد و یک مهارت ضروری در دنیای امروزی به شمار می رود. پژوهش حاضر با هدف سنجش میزان سواد رسانه ای انتقادی براساس الگوی الیزابت تامن انجام شده است . این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی و به لحاظ شیوه پژوهش ، پیمایشی وتوصیفی تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش را تمامی کارکنان ادارات شهرستان اردبیل در سال 1400 تشکیل داده اند که حجم آن براساس آمار سازمان مدیریت و برنامه ریزی استان و سالنامه آماری سال 1399 برابر با 10000نفراست . برای تعیین حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان تعداد 285 نفر به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شده است و روش گردآوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه استاندارد تامن (1995) صورت گرفته است. نتایج پژوهش و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss26 نشان می دهدکه بین متغیرهای جمعیت شناختی (جنسیت،وضعیت تأهل ، میزان درآمد، سن ، میزان تحصیلات) با میزان سواد رسانه ای انتقادی رابطه معناداری وجود ندارد. همچنین نتایج یافته های استنباطی نشان داد که میزان سواد رسانه ای انتقادی با در نظر گرفتن متغیرهای رژیم مصرفی، شناخت ویژگی های پیام و نقد پیام در بین پاسخ گویان به پرسشنامه بزرگتر از 05%(000/1) می باشد و میانگین سواد رسانه ای در جامعه آماری پژوهش حاضر کمتر از حد مطلوب است.
هویت یهودی در روایت سازی جنگ اوکراین-روسیه: تحلیل گفتمان انتقادی سخنرانی های رئیس جمهور اوکراین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگی و ارتباطات سال ۲۰ زمستان۱۴۰۳ شماره ۷۷
169 - 190
حوزههای تخصصی:
جنگ اوکراین-روسیه به عنوان یکی از ملموس ترین ابرازهای ظهور روسیه به عنوان رقیب جدی آمریکا در نظام بین الملل، مطرح است. ورای جنبه ژئواستراتژیک این منازعه، مواجه رسانه ای منحصر به فرد زلنسکی رئیس جمهور اوکراین با این موضوع مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر به دنبال تحلیل استفاده زلنسکی از هویت و تاریخ یهودی – با توجه به تصویر تثبیت شده یهودیِ مظلوم در نزد افکار عمومی جهانی - برای برساخت خود و دیگری و تثبیت روایت مدنظر خود از جنگ اوکراین-روسیه برای مخاطب داخلی و بین المللی است. تحلیل گفتمان انتقادی (تگفا) سخنرانی های زلنسکی در بازه زمانی مارس 2022 تا ژوئیه 2023 نشان دهنده به کارگیری راهبردها و ابزارهای گفتمانی چون مربع ایدئولوژیک ون دایک، قیاس و استعاره تاریخی و داستان گویی جهت همراه کردن مخاطب با خود و جلب کمک های مالی و تسلیحاتی است. در این قطبی سازی گفتمانی، مکررا از استعارات تاریخی یهودی برای انتقال مفهوم ضرورت ایستادن کشورهای غربی در کنار اوکراین و همچنین عزم و توان بالقوه اوکراین برای شکست روسیه به عنوان تجلی شر و دشمن دنیای آزاد استفاده شده است. تکرار چنین قیاس هایی، کاربرد اغراق و داستان گویی و ذکر تفصیلی جزییات، به نوعی به استفاده ابزاری از تاریخ یهود انجامیده است، و درنتیجه گفتمان زلنسکی فراتر از بلاغت اقناع پیش رفته و بیشتر به دستکاری ذهنی شباهت پیدا کرده است.
شناخت راهکارهای سامانه های نوین در پیشگیری از سرقت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش انتظامی سال ۲۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۴)
1 - 33
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: با پیشرفت روزافزون فناوری اطلاعات امروزه مباحثی از قبیل حکومت هوشمند؛ سرمایه انسانی هوشمند؛ محیط هوشمند؛ زندگی هوشمند، اقتصاد هوشمند و هوشمندسازی پلیس روزبه روز در حال گسترش است. هدف از این تحقیق شناخت راهکارهای هوشمندسازی پیشگیری از سرقت انجام شده استروش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر رویکرد و ماهیت داده ها کیفی و از نظر روش تحقیق، تحلیل محتوای مضمونی است. جامعه آماری پژوهش 45 نفر از قضات دادگستری، مدیران محلی و متخصصان مدیریت انتظامی شاغل در استان آذربایجان غربی هستند که به صورت هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان مرتبط با پژوهش بود. برای تجزیه وتحلیل داده ها، از روش تحلیل مضمونی استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که «اینترنت اشیا»، «واقعیت مجازی»، «سامانه پایش تصویری»، «سامانه های جامع کنترل مجرمان»، «تشکیل بانک اطلاعاتی» و ... سامانه های نوین پیشگیری از سرقت هستند.نتیجه گیری: نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد، هوشمندسازی از طریق سامانه های بیومتریک - امنیتی (فناور بنیان) «تشکیل بانک اطلاعاتی» و در سامانه های راهبردمحور (کنترلی – نظارتی) «سامانه پایش تصویری» و سامانه های چندرسانه ای در پیشگیری از وقوع سرقت، «اینترنت اشیا» قابل به کارگیری در پیشگیری از سرقت هستند.
تبیین جامعه شناختی تأثیر احساس نابرابری اجتماعی بر بی تفاوتی اجتماعی (مورد مطالعه: شهروندان شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
277 - 312
حوزههای تخصصی:
از یک سو شاخص های آماری گزارش شده و نیز تجربیات روزمره مردم ایران نشان از وجود سطح بالای نابرابری اجتماعی دارند و از سوی دیگر مشاهده می شود که بی تفاوتی اجتماعی نیز از پدیده های رو به افزایش در چند دهه گذشته ایران هست. با توجه به تغییرات همسوی این دو پدیده سوال این تحقیق این هست که نابرابری اجتماعی می تواند چه اثری بر این پدیده داشته باشد؟ این پژوهش به روش کمی و شیوه پیمایشی با ابزار پرسشنامه انجام شده است. جامعه آماری پژوهش، شهروندان بالای 15 سال شهر اهواز هستند که به شیوه نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای، تعداد 384 نفر از آنان مورد مطالعه قرار گرفته اند. داده های جمع آوری شده با نرم افزار SPSS و Smart PLS تحلیل شده اند. یافته های این پژوهش نشان می دهد میزان احساس نابرابری اجتماعی و نیز بی تفاوتی اجتماعی در بین جامعه آماری بیشتر از سطح متوسط هست. میزان بی تفاوتی افراد بر حسب سن، جنسیت و قومیت تفاوت معنی دار دارد و احساس نابرابری اجتماعی با اثر استانداردی برابر با 0.4 می تواند 16 درصد از واریانس بی تفاوتی اجتماعی افراد را تبیین کند. با توجه به نتایج بدست آمده هر اندازه افراد در جامعه احساس نمایند که به آنها تبعیض می شود و از فرصت یکسانی با سایر افراد جامعه برخوردار نیستند دچار دلزدگی و سرخوردگی می شوند و انزوا و بی تفاوتی نسبت به جامعه را در پیش گرفته و این رفتار را به عنوان حقی مسلم و رفتاری شایسته تلقی خواهند کرد. شیوع چنین ذهنیت و رفتاری می تواند پیامدهای منفی در ابعاد مختلف برای نظام اجتماعی داشته باشد.
الگوی موفقیت نهادهای دینی (مورد مطالعه: مساجد موفق در عرصه تربیتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فرهنگ - ارتباطات سال ۲۵ پاییز ۱۴۰۳شماره ۶۷
141 - 185
حوزههای تخصصی:
تحقق جامعه دینی به موفقیت نهادهای دینی وابسته است و مسجد گسترده ترین و اثرگذارترین نهاد اسلامی است. به رغم تفاوت ها، اشتراکات زیادی در عملکرد مساجد موفق وجود دارد. الگوگیری از مساجد موفق یکی از اقدامات برای ارتقای مساجد است. نکته مهم در الگوگیری شناختِ عوامل اصلی موفقیت و تمایز آن ها با سایر ویژگی های مساجد موفق است. این پژوهش بر آن است تا الگوی موفقیت مساجد در عرصه تربیتی را فهم کند. این پژوهش از نوع کیفی است و در آن از روش تحلیل مضمون استفاده شده است. داده های پژوهش از نتایج موردکاوی بیست مسجد برتر در کشور در حوزه تربیتی استخراج شده است. نتایج حاکی از آن است که یازده عامل اصلی و 39 عامل فرعی در موفقیت مساجد در عرصه تربیتی نقش اساسی دارند. عوامل مهم موفقیت عبارت اند از: رهبر اسوه، نظام تربیتی کادرساز، رونق تربیتی تشکیلاتی در بخش خواهران، انسجام تشکیلات ایمانی، جامعیت تربیتی و تشکیلاتی، تعامل با طلاب و حوزه علمیه، تعامل مسجد و مدرسه و خانواده، روحیه جهادی، رفع موانع فعالیت جوانان، گسترش مأموریت و تسری الگو، خدمت رسانی پیرامونی.
خوانایی سنجی اخبار شبکه خبر صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع : تلویزیون رسانه ای عام است که با دامنه ای از مخاطبان با سلایق و سطوح تحصیلی متنوع رو به روست و برنامه های آن عمدتاً توسط مخاطب عام مصرف می شوند. «خوانا بودن» یک متن یا گزارش خبری موجب افزایش سطح درک مخاطب از آن و جلب توجه و علاقه بیننده و انتقال آسان تر پیام آن به مخاطب می شود. هدف: ارزیابی درصدد سنجش گزارشهای خبری شبکه خبر و تعیین سطح خوانایی بر آمده از آنها است.یافته های پژوهش : مخاطب برای درک اخبار مذهبی به حداقل 9 کلاس، برای درک اخبار سیاسی به بیش از 8 کلاس و برای درک اخبار حوادث تنها به 4 کلاس سواد احتیاج دارد. شاید فهم آسان اخبار حوادث چندان دور از انتظار نباشد. اما ثقیل بودن اخبار مذهبی در مقایسه با اخبار سیاسی در نوع خود جالب توجه است. احتمالاً این دشواری مربوط به نوع تنظیم اخبار مذهبی است که لازم است مورد توجه سردبیران خبر قرار گیرد. در میان موضوعات خبری مختلف، بالاترین میانگین متعلق به اخبار مذهبی با طول متوسط 38.66 کلمه به ازای هر جمله است و در مقابل اخبار حوادث با میانگین 18.4 کلمه به ازای هر جمله کمترین طول متوسط جمله را به خود اختصاص داده است.نتیجه: بررسی خوانایی متن اخبار مشروح شبکه خبر (ساعت 19) دو نتیجه کلی نشان داد؛ اول اینکه اخبار پخش شده از نظر خوانایی در سطح متوسط قرار دارند. دوم، میانگین 7 سال و بیشتر آموزش برای درک اخبار شبکه خبر به این معناست که شبکه از این نظر در وضعیت نامطلوبی قرار ندارد. سوم، بسیاری از مخاطبان می توانند خبرها را بدون مشکل درک و دریافت کنند. چهارم، بررسی در این پژوهش ها نشان داد، متوسط طول جملات برای اخبار در مجموع 65/27 کلمه و بکار بردن این تعداد کلمه در جملات خبری بسیار طولانی محسوب و مهمترین عامل دشواری درک در متون خبری شده است.
گونه شناسی تولیدمحتوای اینفلوئنسر محور ایرانی در اینستاگرام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محتوای اصلی در شبکه های اجتماعی محتوای کاربرساخته است که مهم ترین ویژگی آن عدم وابستگی سازمانی و آماتوری است، در بین کاربران شبکه های اجتماعی اینفلوئنسرها کاربران نخبه اند، که توانسته اند با تولید محتوای منظم شبکه مخاطبان خود را بسازند. محتویی که توسط اینفلوئنسر تولید می شود، تولید اینفلوئنسرمحور است. تولید اینفلوئنسر محور بر خلاف تولید کابرساخته، آماتور نیست و قادر به ذائقه سازی است، بنابراین در ذیل تولید کاربرساخته قرار نمی گیرد. اینفلوئنسرها در جذب فالوئر و تبدیل سرمایه کاربری از طریق تولیدمحتوا، مهارت قابل ملاحظه ای دارند، آنها برای تبدیل سرمایه کاربری خود به سرمایه نقد شونده، فرآیند ویژه ای را طی می کنند که طی آن گونه های متفاوتی از محتوا پدید می آید. این مقاله درصدد گونه شناسی تولید اینفلوئنسرمحور ایرانی در اینستاگرام است و برای این منظور روش ترکیبی را بکار می گیرد که در آن از دو روش کیفی نتنوگرافی و تحلیل مضمون استفاده شده است. روش نتنوگرافی بکار گرفته شده متکی به مدل سادبک است که خود تلفیقی از مشاهده، بررسی محتوا و مصاحبه های آفلاین است. در تحلیل داده های به دست آمده از این الگوی سه وجهی از روش تحلیل مضمون استفاده گردید. طی بازه زمانی ۱۸ ماهه صفحات اینستاگرامی ۲۳ اینفلوئنسر مورد مشاهده و محتوای تولیدی آن مورد بررسی قرار گرفت. همچنین با ۱۲ نفر از اینفلوئنسرهای مورد بررسی نیز مصاحبه عمیق انجام شد. پس از کدگذاری و تحلیل داده ها «تولیدمحتوای نقدشونده» با توجه به تنوع اینفلوئنسرها و فالوئر به ۵ گونه کلی تولیدمحتوای روایی، فراتبلیغ، برندشخصی، تولیدمحتوای مشارکت جویانه، تبلیغ مستقیم صورت بندی شد.
Explaining the Managerial Position of Women in National and International Sports Levels(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: The status and position of women in the management system face numerous challenges and problems. Therefore, the present study was conducted with the objective of explaining the managerial position of women in sports assemblies at the national and international levels.
Methodology: This study was applied in terms of its objective and mixed (qualitative and quantitative) in terms of its implementation method. The population in the qualitative part consisted of sports experts, professors, and high-ranking sports managers, from whom 16 individuals were selected as the sample through purposive sampling based on the principle of theoretical saturation. The population in the quantitative part included sports experts, athletes, professors, and high-ranking sports managers, from whom 141 individuals were selected as the sample through random sampling based on the Cochran's formula. The research tools were semi-structured interviews in the qualitative part and researcher-made questionnaires in the quantitative part, the psychometric indices of which were confirmed. Data were analyzed using coding methods and exploratory factor analysis.
Findings: The findings from the qualitative part revealed that the managerial position of women in sports assemblies at the national and international levels encompasses 54 concepts in 27 subcategories and 10 categories, including identity formation in managerial spaces, division of labor capability, overcoming gendered spaces, effective control, program orientation, field management and leadership, social support for women's management, management practice, organizational efficiency, networks, and communication skills. Moreover, the quantitative findings indicated that all 27 observed variables had a positive standardized factor loading and a critical ratio greater than 1.96 with each of the 10 latent constructs, thus confirming their validity, and their reliability was calculated to be higher than 0.70 using Cronbach's alpha. In addition, the model of women's managerial position in sports assemblies at the national and international levels fitted well, having a direct and significant effect on all 10 constructs of identity formation in managerial spaces, division of labor capability, overcoming gendered spaces, effective control, program orientation, field management and leadership, social support for women's management, management practice, organizational efficiency, networks, and communication skills (P<0.05).
Conclusion: Based on the results of this research, to improve the managerial position of women in sports assemblies at the national and international levels, it is possible to create conditions for the realization of the identified subcategories and categories.
Providing a Model for Flexible Working Hours in Public Organizations with Emphasis on Enhancing the Productivity Level of Knowledge Workers in the Ministry of Cooperatives, Labor, and Social Welfare(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Flexible working hours can impact employee productivity. Therefore, the current research aimed to present a model for flexible working hours in public organizations, emphasizing increasing the productivity level of knowledge workers.
Methodology: The present study was applied in objective and mixed-method (qualitative and quantitative) in execution. The qualitative study population included all academic and organizational experts familiar with the research domain, with a sample size of 25 determined based on theoretical saturation principle and selected through purposive sampling. The quantitative study population comprised all staff members of the Ministry of Cooperatives, Labor, and Social Welfare, with a sample size of 205 determined by Cochran's formula and selected through simple random sampling. Data for qualitative and quantitative sections were collected respectively using interviews and researcher-made questionnaires and analyzed with thematic analysis and exploratory factor analysis methods in Maxqda and Smart-PLS software, respectively.
Findings: Qualitative findings revealed that flexible working hours encompassed 15 sub-themes in 3 main themes: floating work hours, floating work location, and collaborative work; and employee productivity comprised 20 sub-themes in 3 main themes: self-management, self-control, and self-organization. Quantitative findings indicated that all themes of flexible working hours and employee productivity had a factor loading and extracted variance mean higher than 0.50 and Cronbach's alpha and composite reliability higher than 0.80. Other findings showed that the themes of floating work hours, floating work location, and collaborative work had a direct and significant effect on flexible working hours, and the themes of self-management, self-control, and self-organization had a direct and significant effect on employee productivity, and flexible working hours had a direct and significant effect on employee productivity (P<0.05).
Conclusion: The results of this study indicate that flexible working hours play an effective role in enhancing the level of employee productivity. Therefore, to improve employee productivity, the themes of floating work hours, floating work location, and collaborative work can be utilized.
بررسی تأثیر عوامل جمعیت شناختی بر میزان رضایت از فاکتورهای ارزیابی پس از بهره برداری (مورد پژوهی: کارکنان ادارات دولتی شهر بندرعباس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظرسنجی از استفاده کنندگان درطول عمر ساختمان ها روشی است که با دریافت بازخورد استفاده کنندگان به بهبود تعاملات اجتماعی و ارتقاء کیفیت مهرازی کمک می کند. شیوه ارزیابی پس از بهره برداری(POE)، سال هاست در دنیا استفاده می شود، اما در ایران باوجود مزایای فراوان، کمتر به عنوان عاملی برای ایجاد تحولات اجتماعی درراستای توسعه جامعه موردتوجه قرار گرفته است. افراد یک سوم روز و نیمی از ساعات بیداری خودرا در فضاهای کاری سپری می کنند و تحت تأثیر فضاها قرار می گیرند به همین منظور دریافت بازخورد آن ها از اهمیت بالایی برخوردار است. به طورخاص، تاکنون در ایران مطالعه ای بر تأثیر عوامل جمعیت شناختی بر فاکتورهای ارزیابی پس از بهره برداری به این گستردگی صورت نگرفته است. برمبنای پرسش-چگونه عواملی به مانند جنسیت، سن، تحصیلات، رده شغلی، سابقه کار، ساعات حضور، نوع فضای کار و نوع جداکننده ها بر تعاملات اجتماعی و رضایت از فاکتورهای ارزیابی پس از بهره برداری تأثیر می گذارند؟-این تحقیق شکل گرفت. فاکتورهای ارزیابی به مثابه نور، صدا، دما و تهویه، چیدمان، بیوفیلیا، مکان و امکانات، دید و منظر و عوامل رفتاری هستند. پژوهش باتمرکزبر ادارات دولتی شهر بندرعباس تبیین شده و از نوع توصیفی-تحلیلی و روش تحقیق کمی است. داده ها ازطریق پرسش نامه برپایه طیف لیکرت جمع آوری شدند. نتایج حاکی ازآن است که متغیرهای جمعیت شناختی، نوع فضای کار و جداکننده ها بر فاکتورهای ارزیابی تأثیرگذار هستند. طوری که افزایش رضایت از یکی، بر رضایت از دیگر فاکتورها موثر است.
Designing a Superior Service Delivery Model in Education to Enhance Public Satisfaction(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
iranian journal of educational sociology, Vol ۷, Number ۱ (۲۰۲۴)
189 - 197
حوزههای تخصصی:
Purpose: The education system plays a crucial role in the growth and progress of any society and, as one of the main institutions developing intellectual capital and specialized human resources, it holds a sensitive responsibility in achieving sustainable development. Therefore, it should focus on improving the quality of its service delivery to meet people's expectations and increase their satisfaction. Accordingly, the aim of this study is to design a superior service delivery model in the field of education to enhance public satisfaction.
Methodology: This research is applied in purpose, exploratory in nature due to its qualitative research approach, and descriptive-survey in terms of data collection and implementation. In the first phase, the population consisted of scientific documents and records, from which 38 studies were selected as the research sample based on inclusion criteria and purposive sampling method. In the second phase, academic and organizational experts were chosen based on the principle of theoretical saturation and purposive sampling technique, totaling 16 individuals. The data collection tool in the first phase was a systematic review of scientific documents and records through meta-synthesis, and in the second phase, semi-structured interviews with experts through thematic analysis. Validity through the CASP tool and reliability through Cohen's kappa coefficient were obtained at 0.56. The validity and reliability of the interview tool were also examined based on criteria of accuracy, credibility, dependability, transferability, and confirmability, which were ultimately confirmed. Finally, the data were analyzed using thematic analysis in MAXQDA software.
Findings: The findings of this research identified 69 indicators, 13 components, and 3 dimensions for superior service delivery in the field of education to enhance public satisfaction. The dimensions of superior service delivery included: quality of educational services (with 9 components: tangibles, accountability, assurance, empathy, courtesy, dynamism, diversity, citizen-centricity, and monitoring and control), productivity of educational services (with 2 components: service efficiency and effectiveness), and intelligence of educational services (with 2 components: digitalization and the use of modern technologies). Ultimately, considering these dimensions, components, and identified indicators, the final model of the study was presented, which was found to be of suitable validity.
Conclusion: Considering the results obtained from the current study, it is possible to create conditions for the realization of superior service delivery in the field of education to enhance the level of public satisfaction.
The Roles of Civic Knowledge and Educational Attitudes in Shaping Academic Motivation: Empirical Evidence(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Purpose: Academic motivation is a critical driver of educational outcomes, influenced by various factors including attitudes toward education and civic knowledge. Despite abundant research on these factors independently, their collective impact on academic motivation remains underexplored. This study aims to fill this gap by examining how attitudes toward education and civic knowledge together predict academic motivation.
Methodology: A cross-sectional study design was employed with a sample of 350 participants derived from high schools and universities, based on Morgan and Krejcie’s table for sample size. Data were collected using validated scales: the Academic Motivation Scale (AMS), Education Attitude Scale (EAS), and Civic Knowledge Assessment Test (CKAT). Pearson correlation and linear regression analyses were conducted using SPSS version 27 to explore the relationships between the study variables.
Findings: Descriptive statistics indicated moderate levels of academic motivation (Mean = 4.21, SD = 1.05), positive educational attitudes (Mean = 3.89, SD = 0.78), and varied civic knowledge (Mean = 3.45, SD = 0.88). Pearson correlation showed significant positive relationships between academic motivation and attitudes toward education (r = .312, p < .001) and civic knowledge (r = .287, p < .001). Regression analysis revealed that both attitudes toward education (β = 0.32, p < .001) and civic knowledge (β = 0.27, p < .001) significantly predicted academic motivation, accounting for 20.9% of the variance (R² adjusted = .209).
Conclusion: The findings confirm that both educational attitudes and civic knowledge are significant predictors of academic motivation. These results underscore the importance of integrating civic education into curricula and fostering positive educational attitudes to enhance academic motivation. Future educational policies and practices should consider these dimensions to effectively support academic engagement and achievement.
ارائه الگوی داربست زنی در جهت ارتقاء کیفیت آموزشی با میانجیگری مدیریت زمان و یادگیری خود راهبری دانش آموزان دوره اول متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی آموزش و پرورش دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲
127 - 140
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف ارائه الگوی داربست زنی در جهت ارتقاء کیفیت آموزشی با میانجیگری مدیریت زمان و یادگیری خودراهبری انجام شد.
روش شناسی: این مطالعه به روش آمیخته اکتشافی انجام شد. جامعه آماری شامل خبرگان آکادمیک و سازمانی و دانش آموزان دوره اول متوسطه شهرستان قائمشهر در سال تحصیلی ۱۴۰1-۱400 بود. در بخش کیفی، 20 نفر به روش نمونه گیری غیرتصادفی هدفمند و در بخش کمی، 372 نفر به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب شدند. داده ها از طریق تکنیک دلفی و پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری و با نرم افزارهای SPSS و Smart PLS تحلیل شد.
یافته ها: یافته ها نشان داد که «داربست زنی» شامل شش مولفه، «مدیریت زمان» شامل شش مولفه، «یادگیری خودراهبری» شامل هشت مولفه و «کیفیت آموزشی» شامل نه مولفه است. نتایج نشان داد که داربست زنی، مدیریت زمان و یادگیری خودراهبری تاثیر معناداری بر کیفیت آموزشی دارند.
بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که داربست زنی، مدیریت زمان و یادگیری خودراهبری به طور معناداری بر کیفیت آموزشی تأثیر دارند. این تکنیک ها به عنوان راهبردهای مؤثر برای بهبود فرآیند یاددهی-یادگیری پیشنهاد می شوند. برنامه ریزی و اجرای صحیح این مولفه ها می تواند به ارتقای کیفیت آموزشی منجر شود.