فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۰۱ تا ۱٬۴۲۰ مورد از کل ۱٬۴۳۲ مورد.
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
115 - 150
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف شناسایی و تبیین مولفه های یادگیری تأملی بر روند اجرای برنامه درسی پژوهش محور در دانشگاه فرهنگیان صورت گرفت. رویکرد تحقیق کیفی از نوع تحلیل مضمون بود. مشارکت کنندگان اساتید و دانشجویان دانشگاه فرهنگیان بودند که 19 نفر از آنان به صورت نمونه گیری هدفمند از نوع شاخص مورد مصاحبه قرار گرفتند. از روش خود بازبینی محقق، توصیف غنی داده ها در راستای روایی داده ها و از روش تحلیل موازی و فرایند منظم در ثبت و نوشتن داده ها برای تعیین پایایی داده ها استفاده شد. یافته ها بیانگر این بود که یادگیری تأملیشاخصه های ر وایت گری، یکپارچه سازی تفکر، نقدگرایی، درون نگری، بازآفرینی، گفتمان تحول مدار، عقلانیت گرایی و فرهنگ محیطی، بستری برای تبیین فکورانه برنامه درسی پژوهش محور و معناسازی مطلوب آن فراهم می آورد. نتایج نشان می دهد که در آموزش و اجرای برنامه های درسی پژوهش محور در دانشگاه فرهنگیان رویکرد یادگیری تأملی در توسعه مهارت های کاوشگرانه دانشجویان قرار گیرد تا بتوان معلمانی را پرورش داد که با تحلیل فکورانه مسائل درسی، راهکارهای جدیدی برای بهبود و رفع موانع آموزشی ارائه نمایند.
تجربه زیسته معلمان و والدین دانش آموزان پایه اول دبستان از محاسن برنامه درسی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
169 - 192
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر، فهم پدیدارشناسانه تجربه زیسته معلمان دوره ابتدایی و والدین دانش آموزان از محاسن برنامه درسی قرآن پایه اول دبستان در سال تحصیلی 1402- 1401 بود. این پژوهش کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی اجرا شد. جامعه مطالعاتی معلمان و والدین دانش آموزان پایه اول ابتدایی در شهر یزد بودند. روش نمونه گیری، هدفمند ملاک محور ترجیحی بود و نمونه گیری تا مرحله رسیدن به اشباع داده ها ادامه یافت. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. تحلیل مصاحبه ها، با استفاده از الگوی 7 مرحله ای کلایزی انجام شد. یافته ها در 4 مقوله اصلی (1- توجه به ابعاد شناختی، عاطفی، مهارتی و هوش های چندگانه؛ 2- غنای محتوایی به لحاظ پرداختن به مبانی اعتقادی و اصول و فروع دین؛ 3- برخورداری از محتوای جذاب و خلاقانه؛ 4- پشتیبانی انگیزشی از کتاب با برنامه درسی فوق العاده و حمایتی) طبقه بندی شدند. ارزیابی شرکت کنندگان از اعتبار و سودمندی محتوای تدوین شده برای برنامه درسی قرآن پایه اول ابتدایی، حاکی از قابل قبول بودن آن است.
واکاوی تربیت جنسی در سایه برنامه درسی رسمی و غیر رسمی: مطالعه ای پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
87 - 114
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف تبیین نقش مؤلفه های برنامه درسی رسمی و غیررسمی در تربیت جنسی دانش آموزان دختر دوره ابتدایی شهرستان سرابله با رویکرد کیفی به روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. داده ها در این پژوهش با استفاده از مصاحبه های نیمه ساختاریافته با 15 نفر از معلمان دوره ابتدایی شهرستان سرابله که به شیوه هدفمند انتخاب شدند، جمع آوری شد. براساس راهبرد هفت مرحله ای کلایزی، مؤلفه های برنامه درسی رسمی و غیررسمی در 13 زیرمضمون و چهار مضمون کلی همسالان، خانواده، عوامل مدرسه و رسانه طبقه بندی شد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در تربیت جنسی دانش آموزان دختر دوره ابتدایی به ترتیب زیرمضمون های مشاهده رفتارجنسی، تابو بودن مسائل جنسی، تربیت گلخانه ای، وجود دوگانگی در رفتار متربیان تربیت جنسی و سهل الوصول بودن اینترنت نقش بیش تری را ایفا می کنند.
آموزش کارآفرینی یا کارآفرینی آموزش: بررسی الگوی اجرایی آن در مدارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
1 - 34
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف ضرورت کارآفرین نمودن آموزش در مدارس انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و با روش کیفی سنتزپژوهی و مصاحبه با افراد صاحب نظر انجام شده است و جامعه آماری کلیه مطالعات در بازه زمانی (2003-2021) و انجام مصاحبه نیمه ساختار یافته بوده است. ازاین رو، 600 پژوهش در زمینه موضوع مورد نظر ارزیابی و درنهایت 125 پژوهش به صورت هدفمند انتخاب گردید و در گام دوم با 30 نفر از افراد صاحب نظر تا رسیدن به اشباع نظری مصاحبه انجام شد. با تحلیل محتوا و پیاده سازی مصاحبه های انجام شده، درمجموع 90 کد اصلی، 18 کد محوری و 7 کد باز مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج تحلیل در دو بخش وضعیت موجود آموزش کارآفرینی و کارآفرینی آموزش قرار گرفت. نتایج این پژوهش این طور نشان داد که در وضعیت موجود مدارس با ضعف در سیاست گذاری و اهداف کلان، هدف گذاری خرد و در سطح کوچک، نیروی انسانی، محتوای آموزشی، فضا و امکانات آموزشی و ارزیابی و پیگیری مواجه است که در همین زمینه نیاز است تا به منظور پیش بایست های کارآفرینی آموزش به زیرساخت مبنایی کارآفرینی آموزش، ایجاد مدارس ارزش آفرین، راه اندازی سیستم به روزرسانی مربیان و ایجاد یک سیستم کوچینگ و پیگیری توجه ویژه ای داشته باشند.
بررسی تغییرات انگیزۀ شغلی و تحصیلی دانشجو معلمان رشتۀ آموزش زبان انگلیسی در طی سالهای تحصیل خود در دانشگاه فرهنگیان
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: انگیزه نقشی حیاتی در توسعه تحصیلی و حرفه ای دانشجو معلمانی که در برنامه های تربیت معلم شرکت می کنند، ایفا می کند. درک پویایی انگیزه و تغییراتش طی سال های تحصیلی دانشجو معلمان برای برنامه ریزی و پشتیبانی تحصیلی به صورت تأثیرگذار، ضروری است. این پژوهش با هدف بررسی تغییراتی که در انگیزه تحصیلی و شغلی دانشجومعلمان رشته آموزش زبان انگلیسی در طول مدت تحصیلشان در برنامه تربیت معلم رخ می دهد، انجام شده است. فرضیه اصلی آن تغییرات قابل توجهی را در انگیزه تحصیلی و شغلی دانشجویان طی مدت تحصیل شان عنوان می کند. روش ها : در این پژوهش ۲۵ نفر از دانشجویان دانشگاه فرهنگیان شرکت کرده اند. برای جمع آوری داده های کیفی، از مصاحبه نیمه ساختاری و برای تحلیل داده ها از نرم افزار MAXQDA استفاده شده است. یافته ها: یافته های این مطالعه نشان می دهد که کاهش قابل توجهی در میزان انگیزه شغلی و تحصیلی به مرور زمان در دانشجومعلمان رخ می دهد. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش برای برنامه ریزان درسی دانشگاه، دانشجومعلمان و استادان تربیت معلم کاربردی است. این پژوهش بر نیاز به بازطراحی برنامه های درسی برای مقابله با کاهش سطح انگیزه دانشجو معلمان و اهمیت حمایت و راهنمایی جامع از سوی استادان تربیت معلم برای حفظ و ارتقاء انگیزه دانشجومعلمان در طول سفر تحصیلی آن ها تأکید می کند.
واکاوی یادگیری در کلاس معکوس: مسیری برای ارتقای راهبردهای یادگیری خودتنظیمی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
259 - 280
حوزههای تخصصی:
این مقاله با هدف تعیین اثربخشی واکاوی یادگیری در محیط کلاس معکوس بر خودتنظیمی دانش آموزان پسر انجام شد. در این پژوهش، بر اساس نوع گردآوری داده ها، از طرح های نیمه آزمایشی استفاده شد که شامل روش پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. از جامعه دانش آموزان پسر پایه ششم دبستان های غیر دولتی شهر کرمان، با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، 45 نفر انتخاب و با استفاده از روش جایگزینی تصادفی، به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (بوفارد و همکاران، 1998) بود. یافته های پژوهش در گروه آزمایشی نشان داد که نمرات گروه آزمایش در پس آزمون خودتنظیمی نسبت به پیش آزمون تفاوت محسوسی داشته است اما این تفاوت در گروه کنترل ملاحظه نشد. نتایج کواریانس نشان داد که واکاوی یادگیری در محیط کلاس معکوس بر افزایش خودتنظیمی دانش آموزان پسر پایه ششم دبستان هوشمند تاثیر معنی دار دارد(001>p). بنابراین پیشنهاد می شود که در محیط کلاس معکوس برای ارتقای خودتنظیمی دانش آموزان از واکاوی یادگیری استفاده شود.
تصمیم گیری مشارکتی معلمان مدارس: بررسی نقش پیش بینی کننده اعتماد سازمانی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: هدف پژوهش حاضر بررسی اعتماد سازمانی به عنوان پیش بینی کننده تصمیم گیری مشارکتی معلمان مدارس ابتدایی شهرستان گیلانغرب بود. روش ها : روش پژوهش، توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری شامل کلیه معلمان ابتدایی مدارس شهرستان گیلانغرب به حجم 466 نفر است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 215 نفر به عنوان نمونه آماری جهت مطالعه انتخاب شدند. برای گردآوری داده های پژوهش از دو پرسشنامه تصمیم گیری مشارکتی جانگمنس و همکاران (2005) و اعتماد سازمانی کاناواتاناچی و یو (2012) استفاده شد. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه با استفاده از نظر متخصصان و پایایی پرسشنامه نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. داده های پژوهش پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS-22 در دو سطح، توصیفی و استنباطی تحلیل شدند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد که همبستگی مثبت و معناداری بین اعتماد سازمانی و مؤلّفه های آن با مشارکت معلمان در تصمیم گیری وجود دارد. همچنین یافته های پژوهش نشان می دهد که هر سه مؤلّفه اعتماد سازمانی یعنی اعتماد مبتنی بر شناخت، اعتماد مبتنی بر تأثیر و گرایش به اعتماد، توانایی پیش بینی مشارکت معلمان در تصمیم گیری را دارند. نتیجه گیری: در مجموع با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت که اعتماد سازمانی باعث می شود که معلمان در مدرسه از قوانین تعیین شده در مدرسه پیروی کنند، جو آموزشی دوستانه ای ایجاد کنند، از شیوه های منصفانه برخورد با خود اطمینان داشته باشند، و سبک تصمیم گیری مشارکتی که ضامن موفقیت در سیستم آموزشی را اجرایی کنند.
چالش های اخلاقیِ آموزشِ مبتنی بر متاورس
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: متاورس با ایجاد ارتباطات دیجیتالی پیچیده بین دنیای مجازی و فیزیکی، فرصت های بی سابقه ای را برای بهره برداری از مزایای خود نسبت به پلتفرم های آموزشی مرسوم فراهم می کند. تغییر در نظام آموزشی برای پاسخ به نیازهای دانش آموزان هر نسل اجتناب ناپذیر است و سیستم آموزشی به سمت فنّاوری هایی حرکت می کند که نیازهای نسل Zو نسل آلفا را برآورده کند. پژوهش حاضر به بررسی مسائل اخلاقی ادغام متاورس در محیط های آموزشی پرداخته است؛ ازجمله: نگرانی های مربوط به حریم خصوصی، تهدیدهای امنیت داده ها، شکاف دیجیتالی گسترده و ... . روش : این پژوهش با یک رویکرد کیفی و با استفاده از روش مرور سیستماتیک مقالات مرتبط با موضوع را موردمطالعه قرار داده است. مرور سیستماتیک ترکیبی جامع و بی طرفانه از تحقیقات موجود را تضمین می کند و درک کاملی از وضعیت فعلی دانش در این زمینه ارائه می دهد. یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد درحالی که متاورس، ظرفیت زیادی برای ایجاد تحول در آموزش دارد؛ اما حفظ استانداردهای اخلاقی و کاهش مدبرانه خطرات احتمالی نیز موضوع بااهمیتی است. ملاحظات اخلاقی نظیر حفظ حریم خصوصی داده ها، نگرانی های امنیتی، مشکلات قانونی و نظارتی، شکاف دیجیتال و نابرابری اجتماعی، هویت و بازنمایی، تأثیرات روان شناختی، چالش های مالکیت معنوی، آزار کاربران، رضایت آگاهانه و فراگیری ازجمله مسائل مهمی هستند که باید به آن ها توجه شود. نتیجه گیری: با اجرای راه حل های پیشنهادی، مؤسسات آموزشی می توانند از ظرفیت کامل فنّاوری متاورس بهره ببرند و درعین حال از منافع همه ذینفعان محافظت کنند.
ساخت و اعتبارسنجی پرسشنامه دانش محتوای آموزشی (PCK) برای برنامه آموزش معلمان زبان انگلیسی در ایران
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: اعتقاد بر این است که دانش محتوای آموزشی (PCK) بر عملکرد معلمان در کلاس درس زبان انگلیسی تأثیر می گذارد، زیرا در فرمول بندی و ارائه موضوع درسی تعیین کننده است. با این حال، به نظر می رسد PCK یک مفهوم نسبی است که با برنامه درسی اجتماعی-فرهنگی و زمینه ای خاص مرتبط است. روش ها : بدین منظور، از طریق بررسی پژوهش های مرتبط و مصاحبه با 60 دانشجو معلم از دانشگاه فرهنگیان، مواردی که می بایست در پرسشنامه PCK گنجانده می شود، استخراج شد. علاوه بر این، 50 نفر از دانشجو-معلمان از دانشگاه هدف در فرآیند تهیه و اجرای آزمایشی پرسشنامه باز شرکت کردند. 176 دانشجو-معلم دیگر پرسشنامه PCK مقیاس لیکرت را شامل 56 گویه و 9 مؤلفه تکمیل کردند. نتایج تحلیل عاملی منجر به حذف 17 گویه و پرسشنامه نهایی شامل 39 گویه بود. سپس 285 دانشجو-معلم، پرسشنامه ای را تکمیل کردند که پایایی و روایی سازه آن به ترتیب از طریق آلفای کرونباخ و روش تحلیل عاملی تأیید شده بود. یافته ها: پرسشنامه کلی از شاخص پایایی 902/0 برخوردار بود. همچنین شاخص های پایایی برای 9 مؤلفه به شرح زیر بود. آموزش مهارت های زبانی (a=.825)، استراتژی های تدریس زبان (a=.824)، مدیریت کلاس درس (a=.826)، طراحی برنامه درسی و توسعه مواد (a=.842)، سواد و توانایی های ارزشیابی (a=.776 )، کتاب دوره ارزشیابی (a=.780)، دانش فنی معلمان زبان (a=.759)، توسعه حرفه ای معلمان زبان (a=.763)، و تأثیر کاروزی بر تدریس عملی (a=.805). مقیاس روایی سازه نیز از طریق تحلیل عاملی تأیید شد. مقیاس روایی سازه نیز از طریق تحلیل عاملی تأیید شد. نتیجه گیری: پرسشنامه PCK ساخته شده و اعتبارسنجی شده در پژوهش حاضر را می توان در پژوهش های مربوط به آموزش معلمان زبان انگلیسی و PCK در زمینه EFL مورد استفاده قرار داد.
کاوش چالش های برنامه درسی آموزش سازمانی کارکنان شرکت پتروشیمی جم در انتقال مهارت های نرم آموخته شده به محیط واقعی کار: یک مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های برنامه درسی دوره ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
304 - 273
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی چالش های برنامه درسی آموزش سازمانی کارکنان شرکت پتروشیمی جم در انتقال مهارت های نرم آموخته شده به محیط کار انجام شده است. رویکرد این تحقیق کیفی و روش آن مطالعه موردی است. برای جمع آوری داده ها از مصاحبه های عمیق با ۱۲ نفر از کارکنان ارشد و متخصص و با تجربه شرکت استفاده شد. نمونه گیری به صورت هدفمند و بر اساس معیار تخصص و تجربه صورت گرفت. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل شبکه مضامین انجام شد و روایی یافته ها از طریق بررسی توسط اساتید راهنما و مشاوران تایید گردید. نتایج نشان داد که ۲۹ آسیب در سه حوزه فردی، آموزشی و سازمانی به عدم انتقال مهارت های نرم در آموزش های سازمانی منجر شده اند. در بعد فردی، عواملی مانند اولویت داشتن کار بر آموزش، بی انگیزگی کارکنان به مشارکت در آموزش و حجم بالای کار تاثیرگذار بودند. در بعد آموزشی، صرفاً تئوری بودن دوره ها، ناپیوسته بودن دوره ها، تعداد کم دوره های نرم و کاربردی نبودن دوره ها مطرح شدند. در بعد سازمانی نیز عواملی همچون بی توجهی برخی مدیران به اهمیت دوره های آموزشی، عدم توجه به کاربرد آموخته ها در محیط کار و عدم ارزشیابی دوره ها شناسایی شدند. این پژوهش می تواند با آگاهی بخشی و اقدامات پیشگیرانه به بهبود کیفیت و اثربخشی آموزش های سازمانی کمک کند. دستاوردهای این تحقیق شامل شناسایی و رفع موانع اثربخشی آموزش ها، بهبود طراحی و اجرای دوره های آموزشی، تدوین برنامه های آموزشی مستمر و یکپارچه برای تقویت مهارت های نرم کارکنان، ارتقاء فرهنگ یادگیری در سازمان، توانمندسازی کارکنان برای مواجهه با چالش های جدید و افزایش رقابت پذیری سازمان خواهد بود.
شناسایی و تبیین فرصت ها و چالش های یادگیری مبتنی بر بازی از دیدگاه معلمان ابتدایی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: یادگیری مبتنی بر بازی یک رویکرد نوین آموزشی است که تاثیرات گسترده ای در یادگیری دانش آموزان دارد. هدف این پژوهش بررسی فرصت ها و چالش های یادگیری مبتنی بر بازی در فرآیند آموزش در دوره ابتدایی از دیدگاه معلمان است. روش ها: این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی از نوع عرفی و از طریق مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته و با نمونه گیری به صورت هدفمند و با تکنیک گلوله برفی از میان معلمان دوره ابتدایی استان آذربایجان شرقی در سال 1403، که از روش های یادگیری مبتنی بر بازی در کلاس خود استفاده می نمودند، انجام شد. حجم نمونه با توجه به ماهیت پژوهش کیفی تا رسیدن به اشباع داده ها (18 نفر) ادامه یافت. یافته ها: یافته ها نشان داد که یادگیری مبتنی بر بازی جذابیت فرآیند یادگیری را افزایش داده، درک مفاهیم پیچیده را تسهیل کرده، آمادگی برای زندگی واقعی را در دانش آموزان تقویت کرده و نگاه والدین به آموزش را می تواند تغییر دهد. از طرفی چالش هایی نظیر محدودیت زمانی، کمبود منابع و ناهماهنگی در سیاست های آموزشی از موانع اصلی اجرای این روش در مدارس است. نتیجه گیری: این پژوهش نشان می دهد یادگیری مبتنی بر بازی می تواند به یکی از ابزارهای کلیدی برای بهبود کیفیت آموزش در مدارس ابتدایی تبدیل شود. توسعه آموزش معلمان، تقویت زیرساخت های مدارس و تدوین سیاست های هماهنگ برای بهبود و ترویج یادگیری مبتنی بر بازی به توسعه این روش آموزشی کمک می کند و با رفع موانع اجرایی و تقویت حمایت های ساختاری به گسترس این روش یادگیری می توان کمک نمود.
سطوح ادراک دانش آموزان از مثال نقض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
257 - 284
حوزههای تخصصی:
از لحاظ منطقی یافتن یک مثال نقض می تواند نادرستی یک گزاره ریاضی را نشان دهد، اما از دید دانش آموزان لزوماً این گونه نیست. تشخیص و درک یک مثال نقض نیازمند مهارت و تسلط است. هدف این مطالعه بررسی سطوح درک دانش آموزان از مثال نقض است. پژوهش به روش پدیدارنگاری و با تحلیل مصاحبه های مسئله محور از 26 دانش آموز پایه هشتم انجام شد. گزارش حاضر نتایج مواجهه دانش آموزان با یک مثال نقض را با جزئیات بیان می کند و یک طبقه بندی از عملکردها و واکنش های دانش آموزان پیشنهاد می دهد که سطوح آن لزوماً سلسله مراتبی نیستند. این طبقه بندی روند دقیق تری از امکان پیشرفت دانش آموزان را از درک ماهیت و نقش مثال نقض روشن می کند. ضمناً نمونه هایی را از کار دانش آموزان درمورد قدرت اقناع کنندگی مثال نقض برای آنها تا درجه توضیح دهندگی مثال ها ارائه می دهد. در انتها در مورد مقایسه طبقه بندی حاضر با طبقه های پیشین و هم چنین دلالت هایی برای تحقیقات آتی بحث می شود.
بررسی سیاست گذاری آموزش عالی در سراسر جهان و تأثیر آن ها بر بهبود کیفیت آموزش و یادگیری
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف : هدف پژوهش حاضر، مطالعه سیاست های آموزش عالی در سراسر جهان و تأثیر آن بر بهبود کیفیت آموزش و یادگیری است. روش ها : برای این منظور، از روش مروری و تحلیل مفهومی داده ها استفاده شد. با بهره گیری از پایگاه های داده ای معتبر در راستای سؤالات پژوهش، تلاش شد تا سیمایی جامع برای این بررسی ترسیم شود. یافته ها : یافته ها نشان داد سیاست های متمرکز بر افزایش دسترسی به آموزش عالی، ارتقای کیفیت برنامه های درسی و تقویت همکاری های بین المللی، نقش قابل توجهی در بهبود دستاوردهای آموزشی ایفا می کنند. همچنین، سیاست های مبتنی بر شواهد که بر نیازهای محلی و جهانی تمرکز دارند، منجر به افزایش رضایت دانشجویان و بهبود مهارت های فارغ التحصیلان می شوند. این مطالعه بر اهمیت تطبیق سیاست های آموزش عالی با چالش های نوظهور جهانی و نیازهای بازار کار تأکید می کند. نتیجه گیری: آموزش عالی نقش کلیدی در توسعه اقتصادی و اجتماعی جوامع دارد و سرمایه گذاری در این بخش بازدهی بالایی ایجاد می کند. دولت ها و سازمان های خصوصی باید در آموزش عالی سرمایه گذاری کنند تا بهبود جامعه و افزایش سطح توسعه را تضمین نمایند. سیاست گذاری صحیح می تواند به بهبود کیفیت آموزش، توسعه مهارت ها، توانمندسازی اساتید و دانشجویان، ترویج پژوهش های علمی، ایجاد برنامه های تحوّلی و حمایت از دانشجویان کم درآمد منجر شود. این سیاست ها شاملِ توجه به نیازهای جامعه، تعیین اهداف آموزشی، توسعه برنامه های کارآمد، تأمین بودجه و استفاده از ابزارهای ارزیابی کیفیت آموزش است.
بررسی میزان احساس تعلق به مدرسه در بین دانش آموزان افغان مقطع ابتدایی به منزلۀ نشاط ذهنی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: دانش آموزان افغان که بخش قابل توجهی از مهاجران در ایران را تشکیل می دهند در جایگاه یک شهروند مهاجر دارای حقوق و مسئولیت هایی هستند. یکی از حقوق آن ها، حق تحصیل در مدارس است. احساس تعلق به مدرسه، عنصری حیاتی در رشد و شکوفایی دانش آموزان محسوب می شود و فقدان آن می تواند پیامدهای منفی متعددی به دنبال داشته باشد. این موضوع برای دانش آموزان مهاجر، به ویژه دانش آموزان افغان که ممکن است با چالش های فرهنگی، زبانی و اجتماعی بیشتری روبرو باشند، اهمیتی دوچندان پیدا می کند. در این پژوهش ما به دنبال بررسی این احساس در میان دانش آموزان افغان هستیم. روش ها : برای انجام این پژوهش از روش پژوهش پیمایشی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان افغان مقطع ابتدایی شهرستان پاکدشت بوده اند که 264 نفر از آنان به صورت تصادفی برای حجم نمونه انتخاب شده اند. برای بررسی میزان احساس تعلق دانش آموزان افغان از پرسشنامه حس تعلق بری و همکاران استفاده کرده ایم. پرسشنامه ها در اختیار دانش آموزان قرار گرفت و بعد از جمع آوری، داده ها با استفاده از نرم افزار 21 spss و از طریق آمارهای توصیفی تک متغیره مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. یافته ها: داده های به دست آمده حاکی از آن است که به طور کلی احساس تعلق خوبی در بین دانش آموزان افغان به مدرسه وجود دارد. دامنه نمرات 57 نشان می دهد که تفاوت های قابل توجهی در احساس تعلق بین دانش آموزان وجود دارد. انحراف معیار 03/12 نشان دهنده پراکندگی مناسب این احساسات در میان دانش آموزان است. اما در مؤلّفه مشارکت علمی داده های به دست آمده حاکی از آن است که دانش آموزان ممکن است نسبت به تحصیل و مشارکت در فعالیت های علمی رغبت کمی داشته باشند. نتیجه گیری: احساس تعلق مثبت در بین دانش آموزان افغان دیده می شود. اما می توان اقدامات مختلفی را برای بهبود وضعیت احساس تعلق به مدرسه و مشارکت دانش آموزان طراحی کرد. این اقدامات باید شامل برنامه های آموزشی برای معلمان، فعالیت های تشویقی برای دانش آموزان، و ایجاد فضایی عادلانه و محترم در مدرسه باشد. فضای عادلانه محیطی است که در آن همه دانش آموزان، فارغ از تفاوت هایشان، به فرصت های برابر آموزشی و حمایتی دسترسی داشته باشند. این فضا، زمینه را برای شکوفایی و موفقیت همگانی فراهم می کند.
کاربست نظریۀ فرهنگی- اجتماعی رشد لئو ویگوتسکی در آموزش مسئولیت پذیری در مدارس مقطع ابتدایی
حوزههای تخصصی:
پیشینه و هدف: هدف از این پژوهش کاربست نظریه فرهنگی اجتماعی رشد لئو ویگوتسکی در آموزش مسئولیت پذیری به دانش آموزان مقطع ابتدایی است، روش ها: پژوهش با روش توصیفی و استفاده از منابع اسنادی، اهمیت آموزش مسئولیت پذیری به عنوان یکی از مهارت های اصلی فردی دانش آموزان را بررسی و راهکارهایی را پیشنهاد می دهد. یافته ها : از نظر ویگوتسکی منطقه تقریبی رشد و محیط فرهنگی اجتماعیِ کودک نقش مهمی در توسعه مهارت های فردی او دارد؛ بنابراین پیش نیاز آموزش مسئولیت پذیری به کودکان دبستانی، ارتقای رشد فرهنگی و اجتماعی کادر علمی و اجرایی مدرسه، همچنین دانش آموزان به عنوان گروه هم سالان الگو و معلمان است. در این راه معلمان می توانند برای آموزش مسئولیت پذیری از روش های الگودهی، دادن بازخورد و پاداش، ساماندهی شناختی و پرسش و پاسخ استفاده کنند و در جایگاه تکیه گاه، با ارزیابی منطقه تقریبی رشد دانش آموزان، مهارت مسئولیت پذیری را در قالب تعاملات رفتاری دانش آموز با محیط و همکلاسانش ارزیابی کرده و آموزش های مناسب او را طراحی کنند. نتیجه گیری : برای به نتیجه رسیدن و برنامه ریزی این آموزش ها می توان از راهکارهایی مانند: دادن مسئولیت های ساده و ابتدایی مانند نظافت کلاس، مراقبت از وسایل و مدیریت زمان؛ تا همکاری در پروژه های گروهی و حل مسئله و مشارکت در فعالیت های معلم و اداره کلاس در سالهای آخر تحصیل دانش آموز در مقطع ابتدایی استفاده کرد. در این میان بهره مندی از راهکارهای آموزشی خلاق مانند ایجاد تخته و چرخه مسئولیت پذیری در کلاس، تهیه دفترچه یادداشت مسئولیت پذیری و ... می تواند انگیزه بخش و تسهیلگر امر آموزش باشد.
بدفهمی های رایج از مفاهیم فیزیک عمومی؛ مطالعه موردی دانشجو-معلمان رشته آموزش ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
207 - 234
حوزههای تخصصی:
هدف مقاله شناسایی بدفهمی های دانشجومعلمان رشته آموزش ابتدایی از مفاهیم فیزیک عمومی است. روش پژوهش آمیخته (کیفی-کمی) است؛ ابتدا با تحلیل محتوای سرفصل های آموزش علوم، بدفهمی ها در حوزه فیزیک عمومی شناسایی شد. سپس، برای تأیید بدفهمی ها، از روش کیفی گروه کانونی (6 نفره) استفاده شد. در بخش کمی پژوهش، میزان رواج این بدفهمی ها در بین دانشجومعلمان با استفاده از یک آزمون محقق ساخته مورد بررسی قرار گرفت. جامعه آماری بخش کمی، دانشجومعلمان مقطع کارشناسی ورودی سال تحصیلی ۱۳۹۹-۱۳۹۸ در رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان بود. نمونه ای به حجم ۳۴۰ نفر به روش نمونه گیری در دسترس از میان دانشجومعلمان پردیس های تهران، مشهد، اصفهان، اراک، یاسوج و همدان انتخاب شد. نتایج تحقیق نشان داد که تمامی ۲۰ بدفهمی شناسایی شده، در بین دانشجومعلمان وجود دارد که برخی از آن ها رواج بالاتری دارند. همچنین، نتایج نشان می دهد که تعداد و شدت بدفهمی های موجود در میان دانشجومعلمان قابل توجه است و این امر ضرورت بازنگری و اصلاح برنامه های درسی تربیت معلم را برجسته می سازد.
موانع ارزشیابی کیفی- توصیفی در بستر مجازی از نظر معلمان و دانش آموزان دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
85 - 110
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با هدف تحلیل موانع اجرایی ارزشیابی کیفی- توصیفی در بستر مجازی از نظر معلمان و دانش آموزان دوره ابتدایی و با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی توصیفی صورت گرفته است. میدان پژوهش حاضر کلیه معلمان و دانش آموزان دوره ابتدایی منطقه 18 شهر تهران بودند که تعداد بیست نفر از هر گروه با روش نمونه گیری هدفمند و با به کارگیری راهبرد ملاکی، در دسترس (آسان) و گلوله برفی انتخاب شد و مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد. تحلیل داده ها با راهبرد هفت مرحله ای کلایزی به شناسایی چهار مضمون اصلی و 16 زیرمضمون برای گروه معلمان و چهار مضمون اصلی و 12 زیرمضمون برای گروه دانش آموزان منجر گردید. نتایج نشان می دهد که امر ارزشیابی توصیفی در آموزش مجازی از نگاه ذینفعان با موانع جدی روبه رو می باشد.
ارائه مدل مؤلّفه های سرمایه معنوی در بین معلمان دوره اول مقطع ابتدایی (یک پژوهش کیفی)
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: سرمایه معنوی به عنوان یکی از مهم ترین اشکال سرمایه های سازمانی محسوب می شود که نقش حیاتی در ارتقای رفاه فردی، سازمانی و اجتماعی ایفا می کند. این پژوهش با هدف کشف مؤلّفه های سرمایه معنوی در بین معلمان دوره اول مقطع ابتدایی شهرستان مانه و سملقان در سال تحصیلی1404-1403 انجام شد. روش ها : روش پژوهش از نوع کیفی و با راهبرد پدیدارشناسی توصیفی است. برای بررسی عمیق مفاهیم مورد نظر از روش مطالعه اسنادی و بررسی مبانی و همچنین مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شده است. مشارکت کنندگان 20 نفر از معلمان دوره اول مقطع ابتدایی بودند که با استفاده از شیوه نمونه گیری هدفمند و روش گلوله برفی تا مرز اشباع نظری و از نوع ملاکی انتخاب شدند. برای اعتبار بخشی به یافته ها، انجام مصاحبه تا رسیدن به مرز اشباع نظری ادامه داشت. بررسی صحت یافته ها از روش بررسی توسط اعضاست. برای تعیین پایایی از روش پایایی بین دو کدگذار(توافق درون موضوعی) استفاده شد. برای رعایت ویژگی های کیفی پژوهش، از سه ملاک قابل قبول بودن، تأثیرپذیری و قابلیت اطمینان استفاده شد. یافته ها: به منظور کشف و شناسایی مؤلّفه های سرمایه معنوی در بین معلمان مقطع ابتدایی دوره اول شهرستان مانه و سملقان، مضامین مرتبط با استفاده از محور ها وشاخص های شناسایی شده حاصل از بررسی ادبیات پژوهش و تحلیل و تفسیر داده های مصاحبه نیمه ساختاریافته و عمیق با 20 نفر معلمان مقطع ابتدایی دوره اول بدست آمد. نتیجه گیری: یافته ها نشان داد که مؤلّفه های سرمایه معنوی در دو بعد فردی(رضایت شغلی، پایبندی به ارزش ها، مسئولیت پذیری، خلاقیت، نظم و انضباط کاری، امنیت شغلی، پایبندی به قوانین و مقررات سازمانی، احساس مفید بودن و ارزشمندی، داشتن برنامه و هدف و علاقمندی و اشتیاق به کار) و بعد برون فردی(اعتماد مدیران ارشد، احترام بین همکاران، روابط بین فردی، علاقمندی به رشد و توسعه دیگران و روحیه کار تیمی) مطرح می شود.
طراحی الگوی شایستگی های معلم پاسخگوی فرهنگی – رویکرد مرور تلفیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
143 - 168
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، طراحی الگوی شایستگی های معلم پاسخگوی فرهنگی بود. از روش پژوهش مرور تلفیقی استفاده شد و با کلمات کلیدی ویژه جستجو فارسی و لاتین شامل آموزش فرهنگی معلمان، معلمان پاسخگوی فرهنگی، آموزش فرهنگی و تعلیم و تربیت در پایگاههای داده فارسی و لاتین، نهایتاً 56 مطالعه مرتبط شناسایی و با روش تحلیل مضمون، به جستجوی مضامین مرتبط پرداخته شد. الگوی نهایی با 3 مضمون سازمان دهنده تحت عنوان دانش معلم پاسخگوی فرهنگی (مانند مضامین پایه ای مانند آگاهی نسبت به فرهنگ های دیگر و دیدگاه فرهنگی هر دانش آموز، درک نقش مدیریت کلاس در توزیع عدالت و ...)؛ مهارت های معلم پاسخگوی فرهنگی(مانند مضامین پایه ای مانند توانایی برقراری ارتباطات مؤثر بین خانه و مدرسه، استفاده از فرهنگ، دانش و مهارت دانش آموزان برای طراحی برنامه درسی و...) و نگرش معلم پاسخگوی فرهنگی (شامل مضامین پایه ای مانند مبارزه با نابرابری های آموزشی و تبعیض، انتظارات بالای عملکردی از همه دانش آموزان با فرهنگ های مختلف برای رسیدن به موفقیت تحصیلی و ...) طراحی شد.
مطالعه چرخه زندگی حرفه ای نو معلمان در نخستین سال تدریس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه درسی ایران سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
111 - 142
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، تجربه زیسته نومعلمان از بعد زندگی حرفه ای که در دوران تربیت معلم و اولین سال تدریس داشته اند، بررسی شده است. پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی توصیفی اجرا و از مصاحبه نیمه ساختاریافته برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است. جامعه اطلاعاتی شامل نومعلمانی بود که دوره چهار ساله تربیت معلم را گذرانده بودند و کمتر از پنج سال سابقه تدریس داشتند. نمونه پژوهش شامل 15 نفر از نومعلمان مذکور است که بر اساس منطق نمونه گیری در پژوهش های پدیدارشناسی به صورت هدفمند و با روش ملاک محور انتخاب شدند. برای بررسی و تحلیل اطلاعات از روش تحلیل محتوا و فرایند کدگذاری استفاده شد. برای بررسی اعتماد داده ها، چهار معیار باورپذیری، قابلیت انتقال، اطمینان پذیری و تأییدپذیری مورد استفاده قرار گرفت. براساس یافته های پژوهش، چرخه زندگی حرفه ای نومعلمان در سال آغازین خدمت در دو دوره کلی پیش از خدمت و آغاز خدمت در قالب 12 مرحله به صورت غیرخطی پیش می رود که با ارائه راهکارهای مناسب می توان این چرخه را بهبود بخشید.