فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۱۸٬۲۳۳ مورد.
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
69 - 80
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین میزان اثر آموزش بدون خشونت بر پیشرفت تحصیلی، خودکارآمدی و خوش بینی دانش آموزان دیرآموز با نقش واسطه ای روش شناسی معلمان صورت گرفته است. روش پژوهش توصیفی-همبستگی بوده و جامعه پژوهش را دانش آموزان مقطع متوسطه دوم شهرستان لنده تشکیل می دهند، که طبق جدول مورگان تعداد242 نفر به صورت نمونه گیری طبقه ای انتخاب شدند. به منظور گرد آوری داده ها از پرسشنامه های آموزش بدون خشونت مارشال، پیشرفت تحصیلی فام و تیلور، خودکارآمدی جینکز و مورگان، خوش بینی اسچنن موران و همکاران و سبک های تدریس رجبی بهره گرفته شد. داده ها با آزمون رگرسیون خطی ساده و معادلات ساختاری در spss22 وAmos2020 تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که آموزش بدون خشونت هم به طورمستقیم و هم غیرمستقیم و با نقش واسطه ای روش شناسی معلمان بر پیشرفت تحصیلی، خودکارآمدی و خوش بینی تحصیلی دانش آموزان دیرآموز شهرستان لنده اثر معناداری دارد. مقادیر برازش مدل و Rmsea برابر با 21/0 مطلوبیت بالای مدل را نشان می دهد. از یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش بدون خشونت بر توسعه کیفیت فرایند یادگیری دانش آموزان دیرآموز اثرگذار بوده وسبب کاهش بسیاری از معضلات رفتاری، عاطفی، روانی و اجتماعی این دانش آموزان خواهد شد. البته در این میان از نقش مؤلفه های میانجی مانند روش شناسی معلمان نباید چشم پوشی کرد؛ زیرا اثربخشی آموزش بدون خشونت را افزایش بخشیده و مسیر پیشرفت آنها را هموار خواهد ساخت.
رابطه سواد رسانه ای با سواد اطلاعاتی و تفکر انتقادی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه اراک
منبع:
آموزش پژوهی دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
20 - 28
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش استفاده از فناوری ها ی اطلاعاتی و ارتباطی و بمباران اطلاعاتی و آسیب پذیری مخاطبان جوان که عمده ترین مصرف کنندگان رسانه ها ی مذکور هستند، آگاهی از سوادرسانه ای برای مواجهه گزینشی با رسانه ها و تحلیل و ارزیابی نقادانه آنها، مهارتی ضروری است. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه سوادرسانه ای با سواد اطلاعاتی و تفکر انتقادی دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه اراک انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری کلیه دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاه اراک بود که به روش نمونه گیری داوطلبانه 174 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه ها ی سنجش سواد رسانه ای عزیزی(1393)، پرسشنامه سنجش سواد اطلاعاتی ویژه دانشجویان داورپناه و سیامک(1388)، آزمون مهارت ها ی تفکر انتقادی کالیفرنیا (فرم ب) (CCTST) پیتر فاشیون و نورین (1994) استفاده شد. داده ها با استفاده از آمار توصیفی و آمار استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها نشان داد که بین سوادرسانه ای و سواد اطلاعاتی دانشجویان و همچنین بین سوادرسانه ای و تفکر انتقادی رابطه معنادار و مثبت وجود داشت. با توجه به رابطه معنادار سوادرسانه ای با سواد اطلاعاتی و تفکر انتقادی در دانشجویان تحصیلات تکمیلی، برگزاری کارگاه ها ی آموزشی در خصوص سواد رسانه ای و مهارت ها ی مرتبط با آن شامل نقد و تفسیر پیام پیشنهاد می گردد.
اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر سرمایه روان شناختی بر مؤلفه های سرمایه روان شناختی و اشتیاق تحصیلی دانش آموزان نوجوان دختر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
21 - 34
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی سرمایه روان شناختی به شیوه مشاوره گروهی بر سرمایه روان شناختی و اشتیاق تحصیلی و مؤلفه های این دو متغیر در دانش آموزان دختر نوجوان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر نوجوان در رنج سنّی 13 تا 18 سال شهر سمنان در سال تحصیلی 1399-1398 بود. از میان آنها 24 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب گردید و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) قرار گرفتند. هر دو گروه در شرایط یکسان و با استفاده از پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانز (2007) و اشتیاق تحصیلی پینتریچ و همکاران (1991) ارزیابی شدند و گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش سرمایه روان شناختی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تحلیل کوواریانس تک متغیری استفاده گردید. یافته ها نشان داد که آموزش سرمایه روان شناختی باعث افزایش نمره کل سرمایه روان شناختی (58/0 η2= , 77/29 F=) و اشتیاق تحصیلی (44/0η2= , 64/16F=) با سطح معناداری 01/0 می شود. نتایج نشان داد آموزش سرمایه روان شناختی نه تنها مؤلفه های این متغیر، بلکه اشتیاق تحصیلی را افزایش می دهد.
پیش بینی کیفیت یادگیری بر اساس آموزش مجازی و خودکارآمدی رایانه ای با نقش واسطه ای تسهیم دانش دبیران متوسطه دوم ناحیه 2 شهر شیراز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
آموزش و پرورش متعالی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
44 - 61
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف پیش بینی کیفیت یادگیری بر اساس آموزش مجازی و خودکارآمدی رایانه ای با نقش واسطه ای تسهیم دانش دبیران متوسطه دوم ناحیه 2 شهر شیراز انجام شد. روش پژوهش از حیث گردآوری داده ها از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دبیران متوسطه دوم ناحیه 2 شهر شیراز در سال تحصیلی 1402-1401 بود که تعداد آن ها با رجوع به آموزش و پرورش 1800 نفر برآورد شده است. 320 نفر از دبیران مورد مطالعه، به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه های کیفیت یادگیری جینز و همکاران (2007)، آموزش مجازی یداللهی و همکاران (1400)، خودکارآمدی رایانه ای مورفی و همکاران (1989) و تسهیم دانش کیم و لی (2013) بوده است. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه توسط خبرگان و اهل فن و پایایی با روش آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. برای تحلیل داده ها از آمار توصیفی (میانگین و انحراف استاندارد) و از آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون خطی و سلسله مراتبی) استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که آموزش مجازی و خودکارآمدی رایانه ای به طور معنی دار قادر به پیش بینی کیفیت یادگیری می باشند و نقش واسطه گری معنی دار تسهیم دانش در رابطه بین متغیرهای آموزش مجازی و خودکارآمدی رایانه ای با کیفیت یادگیری تایید شد. همچنین می توان این فرض را که آموزش مجازی، خودکارآمدی رایانه ای و تسهیم دانش قادر به پیش بینی کیفیت یادگیری می باشند را با 99 درصد اطمینان، تأیید کرد.
میزان آشنایی معلمان با اصول اخلاق حرفه ای در یادگیری الکترونیکی
حوزههای تخصصی:
اهداف پژوهش: اخلاق حرفه ای مقوله ای قابل توجه در حوزه یادگیری الکترونیکی است که از اهمیت بسزایی برخوردار است و می تواند بر کیفیت آموزش و یادگیری در این حوزه اثرگذار باشد؛ به همین دلیل توجه بسیاری از صاحب نظران حوزه آموزش و یادگیری را به خود جلب کرده است. بر این اساس، هدف از تحقیق حاضر بررسی میزان آشنایی معلمان با اصول اخلاق حرفه ای در یادگیری الکترونیکی است. روش ها : روش این تحقیق از نوع توصیفی-پیمایشی بود. جامعه آماری تحقیق را تمامی معلمان مقطع متوسطه اول شهر چابهار به تعداد 189 نفر بود که از بین این معلمان به روش تصادفی ساده و با استفاده از جدول مورگان تعداد 123 شرکت کننده انتخاب شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه آشنایی با اخلاق حرفه ای در یادگیری الکترونیکی با پایایی 85/0 و روش تحلیل داده ها استفاده از آزمون تی تک نمونه ای بود تا میزان آشنایی این نمونه انتخاب شده با استانداردهای موجود مقایسه شود. یافته ها: نتایج نشان داد که میزان آشنایی معلمان با بعد مالکیت معنوی، بعد تخریب و بعد حریم خصوصی اخلاق حرفه ای در یادگیری الکترونیکی در حد متوسط به بالا بود. نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که معلمان با اصول اخلاق حرفه ای در یادگیری الکترونیکی آشنایی دارند و می توان از این ظرفیت در بهبود فرایند آموزش و یادگیری استفاده کرد.
اثربخشی خواندن داستان های محلی آذربایجان بر عملکرد خواندن دانش آموزان تُرک زبان نارساخوان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
93 - 103
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی داستان های محلی آذربایجان بر بهبود عملکرد خواندن دانش آموزان نارساخوان انجام گرفت. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون بود. بدین منظور 16 نفر (5دختر و 11پسر) دانش آموز نارساخوان پایه ابتدایی که در سال تحصیلی 1400-1401 به مرکز اختلالات یادگیری آموزش پرورش شهر نقده مراجعه کرده و تشخیص نارساخوانی دریافت کرده بودند با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش قرار گرفتند (هر گروه 8 نفر). دو گروه در ابتدا و انتهای پژوهش به آزمون خواندن و نارساخوانی (نما) پاسخ دادند. گروه آزمایش طی 8 جلسه، هر هفته یک مرتبه، در جلسات خوانش داستان محلی شرکت کردند. درنهایت تحلیل کوواریانس چندمتغیره (MANCOVA) و آزمون فرضیه پژوهش نشان داد که میانگین عملکرد خواندن ( خواندن کلمات، زنجیره کلمات، آزمون قافیه، نامیدن تصاویر، درک متن، درک کلمات، حذف آواها، خواندن ناکلمات، نشانه های حرف، نشانه های مقوله)، در گروه آزمایش به طور معناداری افزایش یافته است (05/0 > p ). با توجه به نتایج این تحقیق یکی از روش های مؤثر جهت بهبود عملکرد خواندن در دانش آموزان نارساخوان، خوانش داستان های محلی است.
طراحی و اعتبار سنجی الگوی برنامه آموزش توسعه ی پایدار در دوره ی ابتدایی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۶
172 - 197
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر طراحی و اعتبارسنجی الگوی برنامه آموزش توسعه پایدار در دوره ابتدایی ایران است.روش شناسی: این پژوهش با طراحی ترکیبی اکتشافی آغاز شد. ابتدا مبانی نظری آموزش برای توسعه پایدار از طریق مرور ادبیات و مصاحبه با کارشناسان یونسکو بررسی شد. سپس با رویکرد کمی، اسناد آموزشی و برنامه های درسی تحلیل شدند. جمعیت پژوهش شامل اسناد، برنامه های درسی و بیست استاد بود که انتخاب شدند. اطلاعات با فرم های تحلیل اسناد و مصاحبه ها جمع آوری و اعتبار فرم ۰.۹۳ به دست آمد. داده ها با تحلیل تم و آمار توصیفی مورد بررسی قرار گرفتند و ضریب اهمیت با روش آنتروپی شانون محاسبه شد.یافته ها: در مرحله اول کیفی پژوهش با بررسی منابع مکتوب و مصاحبه ها، 33 مؤلفه در چهار بعد استخراج شد. در مرحله کمی، تحلیل اسناد بالادستی آموزش و پرورش ایران نشان داد که به هر چهار بعد آموزش برای توسعه پایدار توجه نشده است؛ بیشترین توجه مربوط به بعد اجتماعی و کمترین توجه مربوط به بعد فرهنگی است. هچنین تحلیل کمی برنامه های دوره ابتدایی نشان داد که وضعیت موجود برنامه های دوره ابتدایی ایران از جهت میزان توجه به آموزش برای توسعه پایدار مطلوب نیست.نتیجه گیری و پیشنهادها: در برنامه درسی و آموزشی دوره ابتدایی به مؤلفه های آموزش برای توسعه پایدار توجه اندکی شده است. برخی از مؤلفه های آموزش برای توسعه پایدار همچون مؤلفه ایدز و تربیت جنسی و برابری جنسیت، با بافت و فرهنگ کشور ما تناسب ندارد؛ بنابراین در طراحی برنامه آموزشی مبتنی بر آموزش برای توسعه پایدار باید به فرهنگ و ارزش های کشورمان توجه گردد. الگوی طراحی شده توسط پژوهشگر جهت آموزش برای توسعه پایدار از نظر متخصصان از اعتبار بالایی برخوردار است.نوآوری و اصالت: با توجه به این که الگوی برنامه آموزش توسعه پایدار تاکنون طراحی و اعنبارسنجی نشده، این پژوهش به طراحی و اعتبارسنجی این الگو برای دوره ابتدایی پرداخته است.
بررسی اثربخشی روشهای حسی چندگانه و مداخله شناختی رفتاری بر خودانضباطی و خودسنجی دانش آموزان دختر نارساخوان 9 تا 10 سال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظریه و عمل در تربیت معلمان سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
205 - 190
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف: این پژوهش با هدف بررسی روش های حسی چندگانه و مداخله شناختی رفتاری بر خودانضباطی و خودسنجی دانش آموزان دختر نارساخوان 9 تا 10 سال انجام گرفته است. روش ها: روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی است و طرح نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. برای این منظور، دانش آموزان نارساخوان 9 و ۱۰ساله شهر رزن در سال تحصیلی 1402-1401، به عنوان جامعه آماری انتخاب شدند که از طریق غربالگری با چک لیست نارساخوانی و آزمون هوش، تعداد 45 نفر به شکل هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش، 10 جلسه یک و نیم ساعته مورد آموزش قرار گرفت و در این مدت گروه کنترل هیچ آموزشی را دریافت نکرد. ابزار مورداستفاده این پژوهش، آزمون اختلال خواندن سلیمی تیموری (1386)، آزمون هوش ریون (1390)، پرسش نامه خودانضباطی زندکریمی (1390) و پرسش نامه خودسنجی زندکریمی (1390)، بود. یافته ها: برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس استفاده شد. نتایج پژوهش در تحلیل داده ها نشان داد، روش های حسی چندگانه بر خودانضباطی و خودسنجی تأثیر معنی دار داشته است. همچنین مداخله شناختی رفتاری بر خودانضباطی و خودسنجی تأثیر معنی دار داشت. نتیجه گیری: در همین راستا به نظر می رسد که مربیان و والدین باید در کلاس های معمول خود بر کودکان نارساخوان توجه داشته و برای اثربخشی بهتر از روش های حسی چندگانه و مداخلات شناختی رفتاری در آموزش خود استفاده نمایند.
تحلیل روان شناسی اتوریته بر مبنای آزمایش استنلی: مطالعه موردی دانشجویان روانشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویکردی نو بر آموزش کودکان سال ۶ زمستان ۱۴۰۳شماره ۴
33 - 43
حوزههای تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر تکرار مفهومی آزمایش اطاعت از اتوریته ی استنلی میلگرام(1963-1974) با کنترل تأثیر متغیرهای مزاحم مطرح شده توسط منتقدین نظیر(نقش شرایط آزمایشگاه، اجرای باورپذیر فریب، تاثیر اعتماد به شخصیت بهنجار آزمایشگر، اثر جای پا باز کردن، استفاده از جملات محرک و اجبار) در یک طرح جامع و همچنین بررسی میزان همبستگی دو متغیر سن و جنسیت با میزان اطاعت از اتوریته بود.روش: روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون_ پس آزمون تک گروهی و همچنین از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری شامل تمام دانشجویان مقطع کارشناسی رشته ی روانشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرمانشاه در سال تحصیلی 1401_1402 بودند که با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس، یک کلاس 30 نفره از گروه روانشناسی به عنوان نمونه انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ی محقق ساخته بود. جهت تحلیل داده ها از نسخه ی 26 نرم افزار spss استفاده شد.یافته ها: نتایج حاکی از آن بود 84% آزمودنی ها به صورت معنی داری(p=0) از دستورات اتوریته اطاعت کردند. همچنین بین متغیرهای سن و جنسیت و میزان اطاعت رابطه ی همبستگی(r=0.008- 0.047) وجود نداشت.نتیجه گیری: با توجه به اینکه در پژوهش حاضر تأثیر متغیرهای مزاحم که به نظر منتقدین نتایج پژوهش میلگرام را تحت تأثیر قرار داده بود کنترل شد، نتایج به دست آمده همسو با پژوهش میلگرام میزان بالای اطاعت را نشان داد.
تأثیر شعر قصه بر یادگیری مقولات دستوری پایه هفتم (مطالعه موردی، فعل، مصدر و بن های ماضی و مضارع)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی تأثیر قصه و شعر بر یادگیری مقولات دستوری پایه هفتم و تأکید آن بر یادگیری مواردی همچون فعل، مصدر و بنهای ماضی و مضارع است. در این پژوهش، علاوه بر ذکر اهمیت این موضوع و بیان مسائل نظری، به ذکر چهار شعر از نویسنده این مقاله می پردازیم که در سال های تدریس خود، برای آموزش برخی از مباحث دستوری پایه هفتم که شامل فعل، مصدر و بن های ماضی و مضارع است، بهره جسته و نتایج مثبتی گرفته است.نگارنده این سطور، طی شش هفته از اول بهمن ماه تا پانزدهم اسفندماه 1400 پژوهش خود را عملیاتی ساخته و با دسته بندی دانش آموزان پایه هفتم به دو گروه سی نفره آزمایش و کنترل به مطالعه و بررسی پرداخت. آموزش مباحث مذکور برای دانش آموزان گروه آزمایش با استفاده از اشعاری که توسط دبیر سروده شده، تدریس شد و دانش آموزان ضمن شرکت فعالانه در امر یادگیری و حفظ ناخودآگاه اشعار آموزشی، شادی و نشاط خاصی را در جریان آموزش حس می کردند؛ اما آموزش مباحث نام برده به گروه کنترل به روش عادی و بدون استفاده از شعر و قصه صورت گرفت. در هفته ششم پژوهش، ارزیابی های دانش آموزان دو گروه آزمایش و کنترل نشان داد میانگین نمرات گروه آزمایش در مجموع پرسشهای شفاهی و کتبی52/1 نمره از میانگین نمرات گروه کنترل، بالاتر شده است یافته های این پژوهش بیانگر این مطلب است که استفاده از شعر و قصه در یادگیری مقولات دستوری تأثیر به سزایی دارد و جذابیت آنها برای دانش آموز علاوه بر تسهیل امر یادگیری، باعث القای حس شادی نیز می شود.
مقایسه احساس خواهی و تنظیم هیجانی دانشجویان از منظر دست برتری (چپ دستی و راست دستی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ بهار ۱۴۰۳شماره ۱
35 - 46
حوزههای تخصصی:
تفاوت های ظاهری در انجام عملکردهای روزانه، گاه می تواند ناشی از اختلاف های درونی در ذهن یا بدن انسان ها باشد. پژوهش حاضر با هدف مقایسه احساس خواهی و تنظیم هیجانی در دانشجویان چپ دست و راست دست انجام شد. جامعه آماری دانشجویان دانشگاه پیام نور شهر همدان به تعداد 5200 نفر، در سال تحصیلی 99 -1398 بودند که از این تعداد نمونه ای 300 نفری با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و مورد آزمون قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده عبارت بودند از پرسشنامه دست برتری چاپمن (1987)، پرسشنامه تنظیم هیجانی گارنفسکی (2011) و پرسشنامه احساس خواهی زاکرمن (1978). داده ها پس از گرد آوری با استفاده از آزمون های آماری t مستقل و تحلیل واریانس چندمتغیره با نرم افزار spss مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که در متغیر تنظیم هیجانی و مؤلفه های آن هیچ تفاوت معناداری بین دو گروه وجود ندارد، اما تفاوت در متغیر احساس خواهی معنادار و نمره افراد چپ دست به مراتب بالاتر از راست دست ها بود که نشان دهنده بالا بودن میزان احساس خواهی در افراد چپ دست می باشد. بر مبنای نتایج به دست آمده می توان یافته های تحقیق را در رابطه با مسائل فرهنگی، آموزشی و تربیتی مورد استناد قرار داد تا ضمن ایجاد درک عمومی از تفاوت های جانبی بودن افراد، شیوه ها و برخوردهای مبتنی بر درک و احترام به آنها شناخته شده و افراد جامعه به این تفاوت ها احترام بگذارند.
رابطه قدرت ایگو و مکانیسم های دفاعی با تعارضات زناشویی کارکنان متاهل اداره کل ورزش و جوانان استان البرز
منبع:
انگاره های نو در تحقیقات آموزشی سال ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
165 - 180
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پیچیدگی های روابط زناشویی مدت هاست که نقطه کانونی تحقیقات روان شناختی بوده است و اخیرا عوامل مختلفی که در ایجاد تعارضات زناشویی نقش دارند، مورد توجه محققین قرار گرفته است. لذا، پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه قدرت ایگو و مکانیسم های دفاعی با تعارضات زناشویی کارکنان متاهل اداره کل ورزش و جوانان استان البرز انجام شد. روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر جزء تحقیقات کاربردی به شمار می رود و از نظر روش تحقیق یک مطالعه توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کلیه کارکنان متاهل اداره کل ورزش و جوانان استان البرز، در سال 1402 بود که شامل 240 نفر بودند و بر اساس روش نمونه گیری تصادفی ساده 200 نفر از آنها انتخاب شدند. حجم نمونه در پژوهش حاضر، بر اساس فرمول کوکران به تعداد 150 نفر بود که با توجه به ریزش احتمالی در توزیع پرسشنامه آنلاین 200 نفر انتخاب شد. ابزارهای اندازه گیری در این پژوهش پرسشنامه توانمندی ایگو مارکستروم و همکاران (1997)؛ پرسشنامه سبک های دفاعی اندروس و همکاران (۱۹۹۳)؛ مقیاس تعارض زناشویی کانزاس (۱۹۸۵) بودند. تجزیه و تحلیل داده های آماری با استفاده از روش آمار توصیفی (میانگین، انحراف معیار) و آمار استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندمتغیره) با کمک نرم افزار آماری spss نسخه 26 صورت گرفت.یافته ها: یافته های مطالعه حاضر، نشان داد که قدرت ایگو و مکانیسم های دفاعی می تواند تعارضات زناشویی در کارکنان متاهل اداره کل ورزش و جوانان استان البرز را پیش بینی کند. (01/0p<). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت قدرت ایگو و مکانیسم های دفاعی در تعارضات زناشویی می-تونند نقش مهمی ایفا کنند. بنابراین روانشناسان و مشاوران فعال در حوزه خانواده و زوج برای کاهش تعارضات زناشویی، برای زوج ها برنامه هایی تدارک ببینند که در آن شرکت کنندگان، قدرت ایگو و میکانیسم های دفاعی رشدیافته را از طریق تکنیک های شناختی-رفتاری، ذهن آگاهی و آموزش تاب آوری افزایش دهند.
بررسی و تحلیل اندیشه های تجربه مندِ عرفانی عطار با تکیه بر درس «سی مرغ و سیمرغ» در فارسی دوازدهم
حوزههای تخصصی:
پیشینه و اهداف پژوهش: یکی از باورهای بشر در همه ادیان آسمانی و آیینی و بویژه دین اسلام تأکید بر اعتقاد عرفانی است. باورهای عرفانی از قرون ابتدایی اسلام در میان گروهی از مسلمانان رواج پیدا کرده است. وادی هایی که تعدادشان از نگاه عطار به هفت عدد می رسد. دانستن، شناختن و پیمودن این مراحل برای هر سالک در مسیر عرفان بایسته است. از این رو، معرفیِ کامل تر وادی های عرفانی عطار که در کتاب درسی سال دوازدهم آمده است، برای آشنایی بیشتر نسل جوان با این مفاهیم، لازم و ضروری است. یافته ها: معرفی کامل مراحل عرفانی از دیدگاه مثنوی های (منطق الطیر، اسرارنامه، الهی نامه و مصیبت نامه) عطار با نمونه شواهدی از اشعار و تفسیرهای اجمالی در هر مرحله به ثبت رسیده است. در اثنای پژوهش، نقطه نظراتی از محققان این حوزه برای تکمیل تعریف وادی ها به نگارش درآمده است. با توجه به اهمّیّت عطار به عنوان الگو در سرزمین عرفان، در کتاب فارسی دوازدهم، درس چهاردهم، «سی مرغ و سیمرغ» به تشریح اندیشه های عرفانی و وادی های (طلب، عشق، معرفت، استغنا، توحید، حیرت و فنا) به صورت توصیفی- تحلیلی می پردازد. نتیجه گیری: در معرفی وادی ها و تشریح آشکارتر آنها به این باور دست یافته شد که ساختار همه مثنوی های عطار بر پایه همین هفت مرحله است که سالک برای رسیدن به معشوق ناچار است تا از این مراحل بگذرد. شناخت و آگاهی بیشتر مخاطبان به این منازل، مسیر پیمودن سالکان را هموارتر خواهد کرد.
سنجش شاخص های ارزیابی صلاحیت تدریس مدرسین مدعو از دیدگاه اساتید و دانشجویان؛ نمونه مورد مطالعه: مدرسین رشته معماری در دانشگاه ملی مهارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت تدریس در رشته های مهارت محور مانند معماری و به تبع آن کیفیت فارغ التحصیلان توانمند و دارای مهارت های مورد نیاز محیط حرفه ای، تا حد زیادی وابسته به میزان صلاحیت تدریس مدرسین است. مدرسین مدعو در کنار اعضای هیات علمی عهده دار تدریس در دانشگاه ها هستند. اما در مورد نحوه جذب و ارزیابی صلاحیت آنان، آیین نامه ای از جانب وزارت عتف وجود ندارد. پژوهش حاضر، با هدف سنجش شاخص های ارزیابی صلاحیت مدرسین مدعو در دانشگاه ها، فرم مورد استفاده در دانشگاه ملی مهارت را به عنوان نمونه موردی، بررسی نموده است. روش پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از حیث روش، توصیفی- تحلیلی است. نمونه آماری شامل 115دانشجو و 55 مدرس بوده و برای تحلیل، از نرم افزار SPSS22 و آنالیز واریانس و آزمون تی استفاده شده است. یافته ها حاکی است که مولفه فعالیت های فرهنگی، دارای کمترین و بازخورد مدرس در مصاحبه حضوری از دیدگاه هر دو گروه بیشترین تاثیر را بر صلاحیت تدریس مدرس دارد. نتایج به دست آمده از پژوهش نشان می دهد که ضمن ضرورت استانداردسازی شاخص های صلاحیت مدرسین توسط وزارت عتف، در قالب آیین نامه جذب مدرسان مدعو باید شاخص ها با توجه به رشته و رسالت دانشگاه از انعطاف پذیری مناسبی برخوردار باشد.
نقش واسطه ای انگیزش پیشرفت در رابطه خوش بینی و تاب آوری با خودکارآمدی در مبتلایان به معلولیت های جسمی-حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
231 - 260
حوزههای تخصصی:
معلولیت یک پدیده جهانی است که در همه اعصار و در تمام جوامع، بوده و هست. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش واسطه ای انگیزش پیشرفت در رابطه خوش بینی و تاب آوری با خودکارآمدی در مبتلایان به معلولیت جسمی-حرکتی شهر مشهد بوده است. جامعه آماری این پژوهش تمامی مبتلایان به معلولیت جسمی-حرکتی شهر مشهد بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده 218 نفر از آنان به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از مقیاس انگیزش پیشرفت هلم ریچ و اسپنس (1977)، مقیاس خودکارآمدی شوارتز (1999)، مقیاس خوش بینی شی یر و کارور (1985) و مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (2003) استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش های همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری (تحلیل مسیر) استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تاب آوری و خوش بینی رابطه مستقیمی با خودکارآمدی و انگیزش پیشرفت داشتند و نقش میانجی انگیزش پیشرفت در ارتباط بین تاب آوری با خودکارآمدی و خوش بینی با خودکارآمدی تأیید شد. همچنین خوش بینی و تاب آوری بر انگیزش پیشرفت و خودکارآمدی تأثیر مثبت و معناداری داشتند.
اثربخشی آموزش تعامل مادر-کودک بر اساس الگوی پرسید بر فلسفه فراهیجانی مادران و مشکلات هیجانی رفتاری فرزندان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
99 - 136
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش شیوع اختلالات هیجانی -رفتاری در فرزندان و چالش هایی که این فرزندان و خانواده های آنان را درگیر می کند، بالا بردن سطح کیفیت تعاملات خانوادگی مخصوصاً تعامل مادران با فرزندان، اهمیت پیدا می کند. هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی آموزش تعامل مادر -کودک بر اساس الگوی پرسید، بر فلسفه فراهیجانی مادران و مشکلات هیجانی-رفتاری در فرزندان بود. این پژوهش، یک پژوهش نیمه آزمایشی، از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری، مادران فرزندان دارای اختلالات هیجانی رفتاری در شهر اصفهان در سال 1401 بودند که 30 نفر از این جامعه به عنوان نمونه انتخاب شده و 15 نفر به صورت تصادفی در گروه آزمایش و 15 نفر نیز به تصادف در گروه کنترل گمارش شدند. مادران گروه آزمایش، در 6 جلسه 60 دقیقه ای آموزش تعامل مادر-کودک بر اساس الگوی پرسید، شرکت کردند و گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکردند. هر دو گروه، ابزارهای پژوهش شامل: پرسشنامه فلسفه فراهیجانی ایولینی کو (۲۰۰۶) و سیاهه اختلالات رفتاری آخنباخ (2001) را قبل و بعد از مداخله تکمیل کردند. داده ها با آزمون تحلیل کوواریانس با استفاده از آخرین نسخه نرم افزار SPSS(26.00) تحلیل شدند. یافته ها نشان داد، مقادیر هر دو متغیر در گروه کنترل و آزمایش در مرحله پس آزمون دارای تفاوت معنادار بودند (سطح معناداری کمتر از 05/0)؛ بنابراین این مداخله بر (فلسفه فراهیجانی (568/201 =F و P=0001/0) و مشکلات هیجانی و رفتاری (588/36=F و 0001/0=P))، تأثیر مثبت و معناداری در سطح 05/0=α داشت. لذا تعامل مادر-کودک بر اساس الگوی پرسید، در بهبود فلسفه فراهیجانی مادران و کاهش مشکلات هیجانی-رفتاری در نوجوانان ۱۱-۱۴ سال مؤثر است. با توجه به اهمیت عملکرد مادر در ارتباط با فرزندان، ارائه آموزش به مادران در جهت تقویت ارتباط با فرزند، در کاهش و کنترل مشکلات هیجانی و رفتاری فرزندان، می تواند مؤثر واقع شود.
میزان تاثیر راهبرد «علت و معلول» در بهبود مهارت خواندن در فارسی آموزان مبتدی غیر فارسی زبان جامعه المصطفی
حوزههای تخصصی:
مهارت خواندن یکی از مهم ترین چالش ها برای فارسی آموزان غیرفارسی زبان است و استفاده از راهبردهای آموزشی می تواند به بهبود این مهارت کمک کند. پژوهش حاضر تأثیر راهبرد "علت و معلول" را در تقویت مهارت خواندن فارسی آموزان مبتدی غیر فارسی زبان جامعه المصطفی بررسی می کند. این راهبرد به درک روابط منطقی میان جملات و مفاهیم کمک کرده و تفکر تحلیلی زبان آموزان را تقویت می کند.مطالعه حاضر با استفاده از یک طرح آزمایشی-مداخله ای و روش کارآزمایی بالینی تصادفی کنترل شده (RCT) انجام شد. ۵۰ زبان آموز مبتدی به صورت تصادفی به دو گروه کنترل و آزمایش تقسیم شدند. گروه آزمایش طی ۸ هفته تحت آموزش راهبرد "علت و معلول" قرار گرفت و پیش آزمون و پس آزمون مهارت خواندن با استفاده از آزمون استاندارد مرکز بین المللی آموزش زبان فارسی (ICLPE) انجام شد.نتایج تحلیل کواریانس (ANCOVA) نشان داد که استفاده از راهبرد "علت و معلول" تأثیر معناداری بر بهبود نمره کل مهارت خواندن و بخش های مختلف آن، به ویژه درک مطلب متون عمومی، متون کاربردی، متون تخصصی و تطبیق اطلاعات دارد. بااین حال، تفاوت معناداری در تحلیل و استنباط مفاهیم و تکمیل متن مشاهده نشد. یافته ها حاکی از آن است که این راهبرد می تواند به عنوان یک تکنیک مؤثر در آموزش مهارت خواندن فارسی به غیرفارسی زبانان به کار رود.
ارائه الگوی ساختاری فرسودگی تحصیلی بر مبنای جو عاطفی خانواده و حمایت اجتماعی ادراک شده با تاکید بر نقش میانجی سبک های دلبستگی در دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از پژوهش حاضر، ارائه الگوی ساختاری فرسودگی تحصیلی بر مبنای جو عاطفی خانواده و حمایت اجتماعی ادراک شده با تاکید بر نقش میانجی سبک های دلبستگی بود. روش: روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی (معادلات ساختاری) بود. از میان دانش آموزان دختر متوسطه اول شهر قم 232 نفر، با توجه به ملاک های ورود و خروج به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده زیمت و همکاران (1988)، پرسشنامه جو عاطفی خانواده هیل برن (1964)، پرسشنامه سبک های دلبستگی کولینز و رید (1990) و پرسشنامه فرسودگی تحصیلی برسو و همکاران (1997) بود. به منظور تحلیل مدل پژوهش از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار AMOS24 استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که جو عاطفی خانواده (041/0=P، 18/0-= β)، حمایت اجتماعی (035/0=P، 24/0-= β) و سبک دلبستگی ایمن (047/0=P، 14/0-= β) دارای اثر منفی و معنی داری بر فرسودگی تحصیلی بودند؛ سبک دلبستگی اجتنابی دارای اثر معنی داری بر فرسودگی تحصیلی نبود (946/0=P، 001/0= β)؛ اما سبک دلبستگی دوسوگرا دارای اثر مثبت و معنی داری بر فرسودگی تحصیلی بود (033/0=P، 24/0= β). جو عاطفی خانواده (048/0=P، 13/0= β) و حمایت اجتماعی (032/0=P، 28/0= β) دارای اثر مثبت و معنی داری بر سبک دلبستگی ایمن بودند. نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش نتیجه گرفته می شود، حمایت اجتماعی ادراک شده و جو عاطفی خانواده، از طریق سبک دلبستگی ایمن و دوسوگرا می توانند بر فرسودگی تحصیلی اثرگذار باشند. توجه به این مکانیزم اثر می تواند در مداخلات پیشگیری و درمانی برای کاهش فرسودگی تحصیلی مؤثر باشد.
پرخاشگری ورزشی، قلدری بدنی و انسجام تیمی در بین دانش آموزان ورزشکار وابسته و غیروابسته به اینترنت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتیاد به اینترنت مانند سایر اعتیادها نکته ی اساسی، وابستگی است که شامل مواردی همچون تحمل، سندرم ترک، عدم کنترل در استفاده و استفاده های تکانه ای است. . پژوهش حاضر از نوع تحقیقات کاربردی وتوصیفی محسوب می شود. جامعه آماری تحقیق کلیه دانش آموزان پسر حاضر در مسابقات ورزشی آموزشگاه های استان مازندران در سال تحصیلی 1397-1398 که تعداد آنها 1320 نفر بودند برای تعیین حجم نمونه از روش نمونه گیری تصادفی ساده استفاده شد و دو گروه نمونه 75 نفری از دانش آموزان ورزشکار وابسته به اینترنت و دانش آموزان ورزشکاری که وابستگی به اینترنت نداشتند در این تحقیق قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها شامل آزمون اعتیاد به اینترنت یانگ، مقیاس قلدری ایلی نویز، پرسشنامه پرخاشگری ورزشی بشارت و پرسشنامه انسجام گروهی می باشد. در این پژوهش از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج این تحقیق نشان داد که ه ر یک از متغی رهای این تحقیق در هر دو گروه از نظ ر پرخاشگری ورزشی(001/0p=)، قلدری بدنی(024/0p=) و انسجام تیمی(001/0p=) با یکدیگر تفاوت معنادار دارند. با توجه به نتایج کسب شده در این پژوهش، به مراکز و مدارسی که در آن دانش آموزان ورزشکار فعالیت می کنند توصیه می شود با روش های مختلفی مانند برگزاری کلاس های توجیهی برای ورزشکاران، مربیان و خانواده ها در رابطه با اهمیت پدیده وابستگی به اینترنت و همچنین تقویت باورهای دینی واعتقادی در بین این دانش آموزان و افزایش زمان اوقات فراغت ورزشی، دانش آموزان ورزشکار کمتر در معرض آسیب های فضای اینترنت قرارمی گیرند.
اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و مهارت حل مسئله بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان ناتوان حسی حرکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات بین رشته ای در آموزش سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
127 - 144
حوزههای تخصصی:
ناتوانی حسی - حرکتی، نقصی است که به طور قابل توجهی بر سازگاری اجتماعی و سلامت روان فرد تأثیر می گذارد. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان و مهارت حل مسئله بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان ناتوان حسی – حرکتی بود. پژوهش حاضر به شیوه آزمایشی از نوع پیش آزمون، پس آزمون با گروه کنترل صورت گرفت. جامعه آماری شامل دانش آموزان دارای ناتوانی حسی – حرکتی مشغول به تحصیل مقطع متوسطه در سال 1400 در مدارس استثنایی شهر اردبیل بود که تعداد 30 نفر بصورت نمونه گیری در دسترس با شمارش تصادفی در سه گروه قرار گرفتند. ابزارهای اندازه گیری شامل: پرسشنامه استاندارد شده سازگاری اجتماعی کالیفرنیا (فرم کوتاه 90 سوالی)، برنامه آموزشی تنظیم هیجان گراس و مهارت حل مسئله به روش گلدفرید و دزوریلا بود. داده ها با نرم افزار SPSS نسخه 21 و با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که روش آموزش تنظیم هیجان (میزان تأثیر 93/0) بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان دارای ناتوانی حسی - حرکتی نسبت به مهارت حل مسئله (میزان تأثیر 45/0) اثربخشی بیشتری دارد؛ بنابراین بین گروه کنترل و آزمایش تفاوت معناداری وجود داشت (001/0p<). یافته ها نشان که آموزش تنظیم هیجان و مهارت حل مسئله بر سازگاری اجتماعی دانش آموزان دارای ناتوانی حسی – حرکتی تأثیر دارند؛ بنابراین، پیشنهاد می شود مسئولان آموزشی و پرورشی به نقش مهم عواطف و هیجانات و هدایت مناسب آن ها در برنامه ریزی های مرتبط با دانش آموزان بپردازند.