 
                فناوری های آموزشی در یادگیری (فناوری آموزش و یادگیری سابق)
                    فناوری های آموزشی در یادگیری دوره 8 بهار 1404 شماره 27 (مقاله علمی وزارت علوم)                
                مقالات
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                این پژوهش با هدف شناسایی و اعتباریابی ویژگی های واسط کاربری نرم افزارهای آموزشی مبتنی بر وب برای کودکان 10 تا 12 سال انجام شد. روش انجام پژوهش از نوع آمیخته با طرح اکتشافی متوالی بود. جامعه ی هدف در بخش کیفی شامل کلیه اسناد مرتبط با واسط کاربری کودکان، متخصصان رایانه، آموزش و نیز دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهر همدان بود که به روش هدفمند انتخاب شدند. جامعه ی آماری بخش کمی نیز کلیه دانش آموزان دوره دوم ابتدایی شهر همدان بودند که از بین آن ها 350 دانش-آموز به روش نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب شدند. در بخش کیفی از روش مرور نظام مند اسناد استفاده شد و داده ها به شیوه کدگذاری باز و مقوله بندی استخراج و از طریق تحلیل محتوا با رویکرد قیاسی تحلیل شد. در بخش کمی نیز از روش توصیفی-پیمایشی بهره گرفته شد و داده ها با استفاده از مقیاس تدوین شده مبتنی بر یافته های کیفی، جمع آوری و با آزمون های توصیفی و استنباطی با کمک نرم افزار SPSS نسخه 25 تحلیل شدند. یافته ها در بخش کیفی منجر به استخراج 16 مؤلفه ی اصلی و 62 مؤلفه ی فرعی شد که عناصر رابطه کودکان را تشکیل می دهد. یافته های بخش کمی نیز نشان داد مؤلفه های واسط کاربری نرم افزارهای آموزشی مبتنی بر وب از روایی و پایایی قابل قبولی برخوردار است. بر اساس یافته های این پژوهش می توان گفت طراحی واسط کاربری نرم افزارهای آموزشی برای کودکان 10 تا 12 سال متأثر از یکسری ویژگی های شناختی، عاطفی و روانی-حرکتی آنان است و بایستی برای تعامل بهتر کودکان با نرم افزارهای آموزشی به ویژگی های آنان توجه شود. مؤلفه های مشخص شده در این پژوهش می تواند به طراحان و تولیدکنندگان نرم افزارهای آموزشی مبتنی بر وب برای کودکان در طراحی واسط کاربر اثربخش کمک نماید. همچنین معلمان را در انتخاب و ارزیابی نرم افزارهای آموزشی مناسب کودکان از منظر واسط کاربری یاری می دهد.            
            طراحی و تولید اپلیکیشن سبک های یادگیری و اعتبارسنجی آن از دیدگاه کاربران(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف از پژوهش حاضر طراحی و تولید اپلیکیشن سبک های یادگیری و اعتبارسنجی آن از دیدگاه کاربران بود. روش اجرای پژوهش دارای دو بخش بود؛ در بخش اول از روش تحقیق توصیفی به شیوه تحقیق و توسعه استفاده گردید، بدین شکل که بر اساس اصول تولید اپلیکیشن های آموزشی، اپلیکیشن سبک های یادگیری تولید و اعتبار و روایی این ابزار توسط متخصصین موردبررسی قرار گرفت. در بخش دوم از روش تحقیق ارزشیابی استفاده شد. جامعه آماری مطالعه در بخش دوم پژوهش شامل کلیه معلمان ابتدایی استان مرکزی در سال تحصیلی 1400-1399 بود که تعداد 30 نفر از آن ها به صورت روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات، اپلیکیشن سبک های یادگیری هانی و مامفورد (1992) و پرسشنامه محقق ساخته اعتبارسنجی اپلیکیشن سبک های یادگیری بود. جهت تحلیل داده های پرسشنامه از آزمون تی تک نمونه ای استفاده شد. نتایج به دست آمده حاکی از آن بود که میانگین در تمامی ابعاد اعتبارسنجی اپلیکیشن سبک های یادگیری به طور معنی داری بالاتر از عدد معیار بود (P<0/01)، به عبارت دیگر اعتبارسنجی معلمان نسبت به اپلیکیشن مثبت و رضایت بخش بود. این اپلیکیشن آموزشی به عنوان یک ابزار مفید می تواند توسط معلمان جهت تشخیص سبک های یادگیری دانش آموزان و به کارگیری روش های آموزش و یادگیری متناسب با آن ها مورداستفاده قرار گیرد.            
            تأثیر گرافیک برداری بر یادداری و انگیزش تحصیلی درس ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                درس ریاضی از دروس مهم و تا حدی چالش انگیز برای دانش آموزان محسوب می شود که امروزه از روش های چندرسانه ای مختلف ازجمله گرافیک برداری در آموزش آن می توان بهره برد. هدف این پژوهش، تعیین اثر گرافیک برداری بر یادداری و انگیزش تحصیلی دانش آموزان در درس ریاضی بود. روش پژوهش از نوع شبه آزمایشی است. جامعه آماری، دانش آموزان دختر پایه پنجم ابتدایی بخش قهاوند در سال تحصیلی 1400-1399 به تعداد 188 نفر بودند که نمونه ای به حجم 30 نفر (15 نفر گروه آزمایش و 15 نفر گروه کنترل) با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه آزمایش طی 8 جلسه از طریق نرم افزار ایلستریتور تحت آموزش قرار گرفت و گروه کنترل آموزش معمول را دریافت کرد. داده ها با استفاده از پرسش نامه های انگیزش تحصیلی هارتر (1981) و یادداری (محقق ساخته) در درس ریاضی بود. بر اساس نتایج آموزش گرافیک برداری بر یادداری و انگیزش تحصیلی درس ریاضی دانش آموزان تأثیر مثبت و معناداری داشت. نتایج نشان داد آموزش توسط گرافیک برداری در مقایسه با تدریس به روش معمول در میزان یادداری و انگیزش تحصیلی دانش آموزان در درس ریاضی، تأثیر بیشتری دارد. با توجه به جذابیت روش های چندرسانه ای مانند گرافیک برداری برای فراگیران، پیشنهاد می شود معلمان از گرافیک برداری در تدریس ریاضی استفاده کنند.            
            رویکرد پدیدارشناسانه به چالش های معلمان ابتدایی فارس از تدریس مبتنی بر بسترهای الکترونیک به منظور ارائه الگوی تدریس اثربخش(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف اصلی پژوهش حاضر واکاوی چالش های معلمان ابتدایی فارس از تدریس مبتنی بر بسترهای الکترونیک به منظور ارائه الگوی تدریس اثربخش بود. این پژوهش کیفی با استفاده از روش پدیدارشناسی اجرا شد. روش گردآوری اطلاعات استفاده از مصاحبه های نیمه ساختمند بود. بر این اساس، از بین خبرگان علمی، مدیران و معلمان دوره ابتدایی 12 نفر بر اساس معیارهای هدفمند ملاکی ورود به پژوهش انتخاب شدند. تحلیل مصاحبه ها، با استفاده از الگوی هفت مرحله ای کلایزی (1978) و روش پدیدارشناسی انجام شد. اعتبار داده های با استفاده از تکنیک های تأییدپذیری، اعتمادپذیری و همسوسازی پژوهشگران تأیید شد. پس از تحلیل شواهد کیفی مقوله های سازمان دهنده در 5 دسته ارائه شد. 7 مقوله در دسته «تولید زمان، هزینه و ایده اثربخش دنباله دار»،7 مقوله پایه در دسته «درون سپاری یادگیری با نقش بار شناختی»، 5 مقوله پایه در دسته «مدیریت طرح ریزی برنامه»،3 مقوله پایه در دسته «مدیریت یادگیری پیمایش از دور»، 6 مقوله پایه در دسته «تشخیص و تعیین هم نیاز آموزش و هم فاصله فرکانسی با آموزش تازه». شناسایی چالش ها و نکات تدریس اثربخش در بستر الکترونیکی به معلم این امکان را می دهد که چالش ها و دام های طراحی و توسعه تدریس الکترونیکی را دور بزند تا بتواند در مسیر موفقیت پیش برود.            
            طراحی برنامه یادگیری مبتنی بر هوش مصنوعی و بررسی اثربخشی آن بر مهارت حل مسئله دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                این مطالعه با هدف طراحی برنامه یادگیری مبتنی بر هوش مصنوعی و بررسی اثربخشی آن بر مهارت حل مسئله دانش آموزان با اختلال یادگیری ریاضی صورت گرفت. ازنظر هدف، پژوهش حاضر ازجمله ی پژوهش های توسعه ای با ماهیت اکتشافی است و انجام آن به شیوه ی نیمه آزمایشی با گروه کنترل انجام گرفت. جامعه ی آماری مطالعه، شامل کلیه دانش آموزان مشکوک به اختلال یادگیری ریاضی پایه های چهارم تا ششم ابتدایی شهرستان ماهیدشت استان کرمانشاه در سال تحصیلی 1403-1402 بود؛ که پس از غربالگری با استفاده از مقیاس برایانت و هامیل (2000) تعداد 20 نفر که امکان دسترسی به آموزش آنلاین را داشتند، انتخاب و در دو گروه 10 نفری (10 نفر گروه آزمایش و 10 نفر گروه کنترل) قرار داده شدند. قبل از اجرای برنامه، آزمون مهارت حل مسئله برای دانش آموزان به شکل پیش آزمون اجرا و سپس برنامه ی طراحی شده به مدت 6 هفته ی آموزشی اجرا گردید. در پایان پس آزمون برای هر دو گروه اجرا و نتایج بر اساس مقیاس استاندارد مهارت حل مسئله احدیانتو و همکاران (2020) مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که با به کارگیری هوش مصنوعی به شکل تلفیقی در برنامه ی آموزشی ریاضی، مهارت حل مسئله و خرده مهارت های مربوط به آن در دانش آموزان افزایش معناداری دارد.            
            طراحی و اعتبار بخشی الگوی تدوین کتب درسی الکترونیکی در آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتباربخشی الگوی تدوین کتب درسی الکترونیکی در آموزش عالی انجام شد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، هم کاربردی و هم توسعه ای است. ازلحاظ نحوه گردآوری داده ها آمیخته اکتشافی (کیفی و کمی)، ازنظر ماهیت و نوع مطالعه در بخش کیفی داده بنیاد و در بخش کمی پیمایش مقطعی است. جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل صاحب نظران و خبرگان حوزه برنامه درسی اعم از اساتید دانشگاه ها می باشند که با روش نمونه گیری هدفمند 20 نفر انتخاب شدند. انتخاب افراد تا مرحله اشباع ادامه داشت. ابزار گردآوری داده ها بررسی اسناد ملی و بین المللی مرتبط و همچنین مصاحبه اکتشافی نیمه ساختاریافته بود. درنهایت از روش داده بنیاد و کدگذاری برای طبقه بندی داده ها استفاده شد. در مورد اعتبار مطالعه علاوه بر مطالعه مبانی نظری از شیوه بررسی به وسیله اعضای پژوهش استفاده گردید. یافته ها بیانگر آن بود که مؤلفه های زیربنایی مناسب برنامه درسی کتب الکترونیکی شامل 19 مؤلفه روابط متوازن، ساختار رشد یافته، اثرات مخرب فراسیستم، مبانی پایه ای مؤثر، تعیین منابع موردنیاز، نیازسنجی مفهوم، عمقی نگری و همه جانبه نگری، تعیین نتایج معتبر، اجرای مؤثر، تنوع در روش، روش های اثربخش، ارزیابی صلاحیت طراح و مجری، هدفمند بودن، از بین بردن فاصله بخش های برنامه، ایجاد انگیزه مضاعف در نیروها، تصمیمات مدیریتی کارآمد و نگاه تخصصی مدیریت بودند؛ بنابراین کتب درسی الکترونیکی به عنوان یک مفهوم جدید در حوزه برنامه درسی می تواند نه به عنوان یک نظریه بلکه در حوزه آسیب شناسی نظریات و الگوهای به کار برده شده و نظریات و الگوهای که ازاین پس در حوزه برنامه درسی ارائه و اجرا می گردند مورداستفاده قرار گیرد. این مفهوم می تواند چارچوبی را برای اعتبارسنجی دیگر نظریات و الگوهای به کار برده شده در حوزه برنامه درسی (اعم از برنامه درسی به عنوان محتوا؛ با بهره مندی از یک یا دو بعد از ابعاد شناسایی شده در این پژوهش؛ و یا برنامه درسی به عنوان یک طرح کلی) ارائه دهد.            
            شناسایی مؤلفه های توسعه حرفه ای معلمان دوره ابتدایی مبتنی بر فناوری های نو ظهور و خودکارآمدی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف از انجام این پژوهش شناسایی مؤلفه های توسعه حرفه ای معلمان دوره ابتدایی مبتنی بر فناوری های نوظهور و خودکارآمدی آنان بود. برای اجرای آن از روش مرور سیستماتیک استفاده شد. فرایند انتخاب مقالات بر اساس ساختار پیشنهادی پریسما انجام شد. در راستای اهداف تحقیق، پایگاه های علمی معتبر در حوزه های آموزش، فناوری اطلاعات و ارتباطات، و علوم اجتماعی که توسط محققان پیشین در پژوهش های مرتبط مورداستفاده قرار گرفت. کلیدواژه های جستجو در این تحقیق بر اساس سه مفهوم اصلی توسعه حرفه ای، فناوری های نوظهور و خودکارآمدی، و با استفاده از جستجوی مترادف ها انجام شد. محققان فرآیند جستجوی پایگاه های داده را به صورت مستقل انجام دادند. پس از بررسی 649 مقاله بر اساس عنوان و چکیده، تعداد 190 مقاله به عنوان مقالات مرتبط باقی ماند. درنهایت، پس از غربالگری نهایی و حذف مقالات نامرتبط، 14 مقاله برای استفاده در تحقیق انتخاب شدند. یافته ها نشان داد که یکپارچه سازی فناوری دیجیتال، تقویت باورهای فردی و کاهش فرسودگی دیجیتال، ارائه آموزش های شغلی و غنی سازی شغلی از طریق سبک های مدیریت مشارکتی و تفویض اختیار، تغییر نگرش معلمان نسبت به فرآیندهای توسعه حرفه ای و تقویت همکاری های بین سازمانی، استفاده بهینه از فناوری های نوظهور و بهره مندی از سیستم های دیجیتال آموزشی علاوه بر بهبود تعاملات میان فراگیران و معلمان، می تواند به عنوان محرکی برای بهبود دستاوردهای تحصیلی و ارتقای کیفیت آموزش در محیط های آموزشی تلقی شود. درنهایت، رفع موانع زیرساختی و فرهنگی، سیاست گذاری های ناکافی می تواند زمینه ساز پیشرفت قابل توجهی در توسعه حرفه ای معلمان گردد.