فناوری های آموزشی در یادگیری (فناوری آموزش و یادگیری سابق)
فناوری های آموزشی در یادگیری دوره 7 زمستان 1403 شماره 26 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
هوش مصنوعی و کاربردهای آن در حیطه آموزش، تدریس، و یادگیری با ظهور ابزارهایی همچون چت جی پی تی و دیگر ابزارهای پس از آن از سال ۲۰۲۲ به بعد، در حال شکوفایی و همچنین ایجاد چالش های جدیدی در عرصه تدریس و یادگیری است. ازاین رو هدف از این تحقیق، مرور نظام مند چالش های کاربست هوش مصنوعی در تدریس و یادگیری در سطح آموزش عالی است. در این تحقیق بر اساس سؤال و ماهیت تحقیق، از روش مرور نظام مند در بخش انتخاب و گزینش منابع و از روش تحلیل محتوای گرانهایم و لاندمن در بخش تجزیه وتحلیل داده ها استفاده شده است. بر اساس این روش ها و با استفاده از پروتکل پریزما، ۸۵۱ منبع شناسایی و پالایش شدند و در نهایت ۳۹ منبع معتبر وارد جریان رفت و برگشتی تجزیه وتحلیل شدند. در بخش تجزیه وتحلیل نیز واحدهای معنایی، واحدها و کدهای فشرده، زیر طبقه ها و طبقه های اصلی چالش ها شناسایی و برچسب گذاری شدند. پس از تجزیه وتحلیل های مستمر و رفت و برگشتی بر روی منابع معتبر، ۱۲ زیر طبقه شناسایی شدند که در نهایت منجر به شکل گیری ۵ طبقه اصلی در ارتباط با چالش های هوش مصنوعی در تدریس و یادگیری در آموزش عالی شد. این تحقیق ۵ طبقه چالش کلیدی در استفاده از هوش مصنوعی را آشکار ساخت که شامل چالش اخلاقی، فنّی، خط مشی، طراحی آموزشی و سواد هوش مصنوعی بود. در آخر مقاله، پیشنهادهای کاربردی برای دست اندرکاران، سیاست گذاران، مدرسان و یادگیرندگان آورده شده و همچنین پیشنهادهای پژوهشی برای تحقیقات آینده موردبحث واقع شده است.
اثر بهینه سازی بار شناختی آموزش به شیوه چندرسانه ای بر خود نظم دهی فراگیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بار شناختی بیرونی آموزش به شیوه ی چندرسانه ای بر خودنظم دهی فراگیران انجام شده است. این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان مقطع ابتدایی مدارس هوشمند شهر تهران در سال تحصیلی 1397-1396 بود. روش نمونه گیری هدفمند بود و بر این اساس 30 نفر از فراگیران که توسط یک معلم علوم تجربی آموزش می دیدند، انتخاب و به شکل تصادفی در گروه های 15 نفری آزمایش و کنترل قرار گرفتند. طی 15 جلسه ی 40 دقیقه ای، گروه آزمایش در معرض متغیر مستقل (چندرسانه ای آموزشی مبتنی بر الگوی طراحی آموزشی مریل) قرار گرفت. گروه کنترل محتوای درس علوم تجربی را که با توجه به الگوی طراحی آموزشی مریل طراحی شده بود، به شیوه ی تدریس معمول آموزش دیدند. دانش آموزان در هر دو گروه قبل و بعد از آموزش به پرسشنامه خودنظم بخشی تحصیلی (SRQ-A) پاسخ دادند. به منظور تجزیه وتحلیل داده های جمع آوری شده از آزمون رگرسیون، تی مستقل و تی زوجی و کوواریانس در نرم افزار SPSS استفاده شده است. استفاده از آموزش چندرسانه ای که بر پایه الگوی طراحی مریل استوار است، می تواند به کاهش بار شناختی بیرونی و تقویت خودنظم دهی در یادگیرندگان منجر شود. نتایج نشان داده اند که گروهی که با استفاده از الگوی طراحی مریل آموزش دیده اند، بار شناختی کمتری را تجربه کرده و خودنظم دهی بیشتری نشان داده اند. کاهش بار شناختی و افزایش خودنظم دهی در دانش آموزان می تواند به آن ها کمک کند تا از زمان و انرژی خود به شیوه ای مؤثرتر استفاده کنند. این دانش آموزان، که احساس کنترل بیشتری بر فرآیندهای یادگیری خود دارند، انگیزه ی بالاتری برای دستیابی به موفقیت های تحصیلی از خود نشان می دهند.
بررسی مدل ساختاری اثر دانش یکپارچه سازی فناوری (تیپک) نو معلمان ابتدایی بر موانع ادراک شده برای یکپارچه سازی فناوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فناوری اطلاعات و ارتباطات به یکی از مهم ترین موضوعات موردبحث پژوهشگران تبدیل شده و معلمان هماهنگ با عصر دیجیتال باید مجهز به دانش یکپارچه سازی فناوری در فرایندهای یاددهی یادگیری باشند و فناوری اطلاعات و ارتباطات را در تدریس روزانه شان تلفیق کنند. در این فرایند، معلمان همواره با موانعی برای یکپارچه سازی فناوری روبرو هستند. با توجه به اهمیت موضوع، پژوهش حاضر با هدف بررسی مدل ساختاری اثر دانش یکپارچه سازی فناوری (تیپک) نو معلمان ابتدایی استان خوزستان بر موانع ادراک شده یکپارچه سازی فناوری انجام گردیده است. پژوهش در دسته ی تحقیقات کاربردی قرار می گیرد که با رویکرد کمی و روش تحقیق توصیفی از نوع همبستگی (مدل یابی معادلات ساختاری) انجام شده است. جامعه آماری پژوهش تمامی نو معلمان فارغ التحصیل از رشته آموزش ابتدایی دانشگاه فرهنگیان استان خوزستان با کمتر از سه سال سابقه تدریس هستند که از آن میان 320 نفر به صورت نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از دو پرسش نامه ی تیپک ایکس (Schmid et al., 2020) و پی بی تی آی (باسارماک و هماتوگلو، 2020) استفاده شد. داده های گردآوری شده از طریق روش های آمار توصیفی (فراوانی درصد، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (آزمون کالموگروف - اسمیرنوف، ضریب همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. تحلیل یافته ها نشان داد دانش یکپارچه سازی فناوری (تیپک) تأثیر مستقیم بر موانع درونی و موانع بیرونی یکپارچه سازی فناوری دارد، موانع بیرونی یکپارچه سازی فناوری بر موانع درونی تأثیر مستقیم دارند. همچنین دانش های پداگوژیکی فناورانه و محتوایی پداگوژیکی فناورانه رابطه مثبت و معناداری با موانع بیرونی یکپارچه سازی فناوری دارند.
شناسایی تکنیک های کاهش بار شناختی مشارکتی در محیط های الکترونیکی (E_CCLT): مروری نظام مند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی تکنیک های کاهش بار شناختی مشارکتی در محیط های الکترونیکی انجام شد و به شکاف قابل توجهی در ادبیات فناوری آموزشی موجود پرداخت. این مطالعه از یک روش مرور سیستماتیک استفاده کرد و به طور دقیق پایگاه های داده Scopus، Science Direct و Google Scholar را برای جمع آوری متون مرتبط جستجو کرد. معیارهای ورود و خروج، فرآیند انتخاب را هدایت می کرد و منجر به 19 مطالعه مرتبط شد که تحت تجزیه وتحلیل کامل قرار گرفتند. این تحقیق از تحلیل ابعادی برای دسته بندی تکنیک های شناسایی شده در اجزای مختلف، با تمرکز ویژه بر ابعاد زیربنایی آن ها استفاده کرد. این مطالعه شش بعد اساسی تکنیک های کاهش بار شناختی مشارکتی را نشان داد: کاربر محوری، طراحی اطلاعات، انعطاف پذیری و سفارشی سازی، جامعه محوری، بازیابی اطلاعات و استفاده، و پشتیبانی مبتنی بر فناوری. نتایج بر اهمیت این ابعاد در کاهش بار شناختی در محیط های الکترونیکی مشارکتی تأکید می کند و بینش های مهمی را برای شیوه های آموزشی آینده ارائه می دهد. درنتیجه، یافته ها پیامدهای مهمی برای طراحان و مجریان آموزش در زمینه های الکترونیکی دارند و بر نیاز به استراتژی هایی تأکید می کنند که به طور مؤثر بار شناختی مشارکتی را به حداقل می رسانند و تجارب یادگیری را افزایش می دهند.
طراحی و اعتباریابی محیط یادگیری غنی شده به منظور ارتقای مهارت حل مسئله دانش آموزان استعداد درخشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفه ها و طراحی محیط یادگیری غنی شده به منظور ارتقای مهارت حل مسئله دانش آموزان استعداد درخشان و اعتبار یابی درونی آن انجام شد. این پژوهش با روش آمیخته از نوع اکتشافی انجام گرفت. مؤلفه های طراحی محیط یادگیری غنی شده با تحلیل محتوای استقرایی و نرم افزار ان ویوو شناسایی شدند. جامعه آماری در بخش کیفی و کمی متخصصین مرتبط با موضوع در رشته های تکنولوژی آموزشی، آموزش وپرورش کودکان استثنایی، اساتید دارای سوابق پژوهشی و اجرایی در زمینه یادگیری الکترونیکی، معلمان مدارس استعداد درخشان، اسناد و منابع مکتوب و الکترونیکی بودند. نمونه ها در هر دو گروه به صورت هدفمند انتخاب شدند، در بخش کیفی 30 نفر از متخصصین و کارشناسان و در بخش کمی 31 نفر از متخصصین در دانشگاه ها و مدارس استعداد درخشان بودند. جمع آوری داده ها در بخش کیفی با استفاده از تحلیل محتوای مصاحبه نیمه ساختاریافته و اسناد و در بخش کمی از طریق پرسشنامه محقق ساخته صورت گرفت. بر اساس تحلیل محتوای انجام شده، هشت مؤلفه اصلی و 24 زیر مؤلفه برای مؤلفه های اصلی استخراج گردید. پس از تحلیل محتوا و استخراج نمودن کدها، مؤلفه ها و زیر مؤلفه ها در قالب الگو ارائه شدند. بر اساس نظر متخصصان، الگوی ارائه شده از اعتبار درونی مطلوبی برخوردار است و اثربخشی لازم را برای ارتقای مهارت حل مسئله دانش آموزان استعداد درخشان دارد.
مدل توسعه دانشگاه کارآفرین برای دانشگاه های دولتی افغانستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانشگاه های کارآفرین به عنوان تولیدکننده دانش و نهاد منتشرکننده آن نقش مهمی در رشد تکنولوژی و اقتصاد کشور دارند. هدف این تحقیق، ارائه مدل توسعه دانشگاه کارآفرین برای دانشگاه های دولتی افغانستان است. این تحقیق کاربردی بر مبنای راهبرد نظریه زمینه ای سیستماتیک (SY-GTM) و با مشارکت اعضای هیأت علمی دانشگاه های دولتی افغانستان انجام شد. گردآوری داده ها ت ا دس تیابی ب ه اش باع نظری ادامه یافت که در این تحقیق به تعداد 16 نفر اشباع نظ ری حاص ل ش د. اب زار جم ع آوری داده ه ا مص احبه نیمه ساختاریافته بود و داده ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA 22 تحلیل گردید. اعتبار و روایی داده ها از دو روش بازبینی مشارکت کنندگان و مرور خبرگان تأیید شد. نتایج به دست آمده از داده های پژوهش در فراین د کدگ ذاری ب از، مح وری و انتخابی تحلیل و از 16 فایل مصاحبه، 847 گزاره مفهومی در قالب 25 مقوله محوری طبقه بندی و درنهایت ابعاد شش گانه مدل ترسیم گردید. یافته های پژوهش نش ان داد ب رای کارآفرین شدن دانشگاه های دولتی افغانستان وجود مجموعه ای از ش رایط عل ی شامل: ارتباط دانشگاه با صنعت، تجاری سازی تحقیقات و نصاب درسی بازار محور ضرورت دارد. این پیشایندها متأثر از ش رایط زمینه ای از قبیل تحقیقات معیاری و ش رایط مداخل ه گ ر محیطی مانند نظام پاداش و رهبری کارآفرینانه است. تحقق دانشگاه کارآفرین با اجرای راهبردهای آموزش مهارت کارآفرینی و ترویج فرهنگ کارآفرینی، دستاوردهای درون و برون دانشگاهی به همراه دارد. پژوهش حاضر نخستین اقدام برای کارآفرین شدن دانشگاه های دولتی افغانستان بوده و به دانشگاه البیرونی در عرصه فرایند کارآفرینی کمک کرده است.
طراحی روش تدریس نوین با توجه به فناوری های جدید در آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف تحقیق حاضر، طراحی روش تدریس نوین با توجه به فناوری های جدید در آموزش وپرورش است. روش تحقیق از نوع کیفی اکتشافی است، در این راستا نخست با مرور ادبیات موضوع چ ارچوب اولیه ی روش تدریس نوین با توجه به فناوری های جدید در آموزش وپرورش به منزله مدل اولیه پ ژوهش معرف ی ش د، سپس بومی سازی و تأیید آن با استفاده از به کارگیری روش دلفی از طریق پرسشنامه نیمه باز انجام پذیرفت. بدین منظور درمجموع با 24 نفر از خبرگان شامل اساتید دانشگاه و معلمان باتجربه استفاده شد، که در ادامه به اصلاح و بومی سازی مدل پرداختیم، تا از این طریق ابعاد و شاخص های روش تدریس نوین با توجه به فناوری های جدید در آموزش وپرورش استخراج و ماهیت مفهوم کشف گردد. بر اساس نتایج این پژوهش 3 مؤلفه «تمرکز بر محیط یادگیری»، «دارا بودن فناوری اطلاعات و ارتباطات در اشکال مختلف» و «توسعه فناوری اطلاعات به عنوان یک راهبرد توسعه ملی» درمجموع 16 گویه به عنوان ابعاد روش تدریس نوین با توجه به فناوری های جدید در آموزش وپرورش شناسایی گردید.