فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۵۲٬۵۲۲ مورد.
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال ۷ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
127 - 167
حوزههای تخصصی:
پیوند و درآمیختگی شعر فارسی و هنر موسیقی، برآمده از همنشینی دیرینه این دو مقوله فرهنگی، در طول تاریخ کهنِ ایران زمین می باشد که در همه ادوار شعر فارسی جاری بوده است. شاعران سبک هندی برای خلق مضامین تازه و ثقیلِ خود، از علوم مختلفی بهره می برند که در این میان موسیقی یکی از پرکاربردترین آن هاست. صیدی تهرانی یکی از شاعران خوش ذوق و کم گوی این سبک است که در مضمون سازی های خود از تلمیحات و اصطلاحات علوم مختلف، از جمله موسیقی بهره برده است. در این پژوهش، دیوان اشعار این شاعر را برای دستیابی به اصطلاحات موسیقایی به کار رفته در آن به روش کتابخانه ای و به صورت تحلیلی-توصیفی مورد بررسی قرار داده ایم تا به تبیین کارکرد این واژه ها در اشعار وی بپردازیم. پس از احصاء و بررسی ابیات شاهد، نتایج نشان می دهد که اگرچه صیدی، در مضمون پردازی های خود به اصطلاحات موسیقی توجه داشته و از موسیقی زمانه خود تأثیر پذیرفته است، ولی این تأثیر نتوانسته به مختصات زبانی وی تبدیل شود. چنانکه از بسامد اصطلاحات مستخرج در می یابیم، صیدی تنها 14/2 درصد از مضامین خود را که شامل 58 بیت از 2700 بیتِ دیوان اوست، به اصطلاحات موسیقایی اختصاص داده است. همچنین صنایع ادبی متنوعی که در اشعار این شاعر دیده می شود، اغلب در خدمت مضامین غنایی، به کار گرفته شده اند.
بررسی قصه ها و اساطیر راه یافته در آن ها با تأکید بر رویکرد اکوفمینیسم (انتخاب موردی دوازده قصه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۷
161 - 192
حوزههای تخصصی:
اکوفمینیسم با دغدغه طرفداری از حقوق زنان، به دنبال پاسخی قانع کننده برای بحران های زیست محیطی و مصائب زنان در جامعه مردسالار است و اساس کار خود را بر پایه اشتراکات زن و طبیعت بنا نهاده است. این رویکرد نو، معتقد است مردان در پیوند با قدرت و همچنین با اتکا بر ابزارهای فرهنگی، رویکردی سلطه محور بر زنان و طبیعت دارند. اکوفمینیست ها با پیش کشیدن اساطیر و نمادهای کهن در جست وجوی مجموعه بینش های تاریخی مسلط بر ذهنیت جوامع اولیه هستند که نمایان کننده یگانگی طبیعت و زنان است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی بر آن است تا روایات و اساطیر به کار رفته در دوازده قصه انتخابی را طبق رویکرد اکوفمینیسم بررسی کند و می کوشد با نگاهی به گذشته، اهمیت جایگاه زنان در جامعه و صیانت از طبیعت را به انسان ها یادآور شود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که الگوهای نمادین موجود در قصه ها در رابطه با زن زمین، زن آب، زن درخت و زن حیوانات خبر از ریشه های در هم تنیده زنان و طبیعت می دهند. رویکرد رفتاری و نحوه نقش آفرینی قدرت مردان در جامعه مردسالار، موجب تسلط و سرکوب زنان و به حاشیه راندن شأن حضور زنان در اجتماع می شود.
بررسی طرح روایتهای طوطی نامه بر اساس نظریه نورمن فریدمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۳
۱۱۳-۸۷
حوزههای تخصصی:
نورمن فریدمن از جمله روایت پژوهان معاصر است که تحت تأثیر روش و دیدگاه ارسطو و پراپ درباره ساختار طرح مطالعه، و براساس سه مؤلفه اصلی دیدگاه ارسطو یعنی سرنوشت/کنش، شخصیت و تفکر چهارده نوع طرح را معرفی کرده است. ازآنجاکه در داستانهای عامه عموماً ساختارها و درونمایه ها تکرار شونده است، پژوهش برآن است که به شیوه توصیفی-تحلیلی انواع طرح را در داستانهای طوطی نامه نخشبی، که از آثار عامه قرن هشتم است بر اساس دیدگاه فریدمن بررسی کند تا ضمن معرفی رویکردی تازه در روایت پژوهی دریابد کدام یک از انواع چهارده گانه طرح بیشتر در طوطی نامه وجود دارد. براساس نتایج در 75 داستان اصلی و فرعی بررسی شده همه انواع طرح فریدمن به کاررفته و این نشاندهنده غنا و تنوع ساختاری طرح در این اثر است ضمن اینکه مشخص شد بین کاربرد برخی از انواع پربسامد طرحهای سرنوشت و شخصیت در داستانها ارتباط معناداری وجود دارد.
ترجمه فرهنگی در ادبیات نمایشی دوران پهلوی اول و دوم (1330-1300) با نگاهی به دو نمایشنامه از رفیع حالتی و معزالدیوان فکری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۳
۱۶۶-۱۳۷
حوزههای تخصصی:
رفیع حالتی و معزالدیوان فکری دو نمایشنامه نویس ایرانی دوران پهلوی هستند که در آثار خود متون مختلفی را از زبانهای خارجی به فارسی ترجمه فرهنگی کرده اند. بنابراین با هدف مطالعه چگونگی «کنش» ترجمه فرهنگی این دو نمایشنامه نویس در دو نمایشنامه «اصفهانی چلمن» از حالتی که ترجمه ای فرهنگی از «یک نوکر و دو ارباب» کارلو گلدونی است و نمایشنامه «عبدالله» از فکری براساس نمایشنامه «ارنانی» ویکتورهوگو مورد بازخوانی قرار می گیرد. پژوهش با هدف کاربردی و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای براساس روش کیفی و ماهیت آمیزه ای از دو روش توصیفی-تحلیلی و تطبیقی فراهم شده است که به این سؤال پاسخ دهد. حالتی و فکری در راستای جذب و طرد فرهنگی دوران خود در رویارویی با متون غربی چگونه عمل کرده اند. در نتیجه با وجود کمبودهای هر دو اثر، بحث حالتی در جایگزینی عناصر فرهنگی «خودی» نسبت به «دیگری» از فکری موفقتر به نظر می رسد. عناصر بسیاری در گفت وگو با سپهر فرهنگی مقصد در کار حالتی ترجمه شده است؛ اما در کار فکری متن مقصد در مرز باقی می ماند و فکری عناصر جایگزین متناسبی برای متن مبدأ ندارد.
بررسی کارنامه شورای کتاب کودک در دهه پنجاه (برگزیده آثار شعری محمود کیانوش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۴
۵۵-۳۳
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیتی که جوایز ادبی و کتابهای برگزیده در پرورش ذهن مخاطب و جهت دهی جامعه ادبی دارد در این مقاله معیارهای تعیین شده از سوی شورای کتاب کودک و میزان تطبیق آنها با آثار برگزیده در دهه پنجاه به روش تحلیل محتوای کیفی بررسی شده است؛ بدین ترتیب از سویی عملکرد و کارنامه شورا در این دهه تأثیرگذار نقد می شود و از سوی دیگر، مقطع مهمی از تاریخ ادبیات کودک و نوجوان و در پی آن، تاریخ نقد شعر فارسی مورد ارزیابی و بازنگری قرار می گیرد. در این دهه، سه اثر با عناوین ط وطی سبز هندی، نوک طلای نقره بال و باغ ستار ه ها به قلم محمود کیانوش از سوی شورا انتخاب شد. انتخاب سه اثر از کیانوش در این دهه بدین معناست که شورا هم از جنبه نظری و هم در تطبیق عملی معیارهای تولید و آفرینش شعر، تحت تأثیر آرا و اندیشه های این شاعر بوده است. بر اساس نقدهای شورا و یافته های این پژوهش، معیارهای نقد شعر در این دهه نسبت به دهه گذشته تغییر چشمگیری یافته است. تکیه بر اصالت هنری و جوهره شعری و توجه به زاویه نگاه کودک از مهمترین ویژگیهای مورد توجه این دهه به شمار می رود. این رویکرد به شعر کودک در تحولات دهه های بعد نقشی اساسی ایفا می کند.
کاربست روان کاوی شخصیت یونگ در غزلیات عطار و مولانا با تکیه بر دو مقوله وصل و هجر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۹
349 - 376
حوزههای تخصصی:
با وجود اندیشه های مشترک شاعرانی که در مسیر عرفان گام نهاده اند، هر یک از آن ها در به تصویر کشیدن تجربیات عارفانه و شناسایی راه های سیر و سلوک، سبکی خاص داشته اند. علاوه بر ویژگی های سبکی یک اثر که در به وجود آمدن اثری متفاوت نقشی تعیین کننده دارد، خصایص روحی و ویژگی-های شخصیّتی خالق اثر نیز بر این امر اثرگذار است. در این مقاله، شخصیّت عطّار و مولانا براساس نظریه روان شناس مشهور، گوستاو یونگ از بُعد درون گرایی و برون گرایی در مواجهه با دو مقوله وصل و هجر، مورد واکاوی قرار گرفته است. با توجّه به تأثیر محیط دوران کودکی، رخدادها و رویدادهای متفاوت زندگی دو شاعر، تفاوت نگاه و روایت آن ها درباره شخصیّت عاشق که محور اصلی غزلیات عاشقانه است و حالات مربوط به آن و نیز شیوه شاعری و تیپ شخصیّتی دو شاعر، می توان چنین اذعان داشت که عطّار، شخصیّت درون گرای احساسی دارد و از هجران، بیش تر از وصال سخن گفته است و مولانا نیز با وجود توصیفات بسیار در باب هجران، وصال را دور از دسترس نمی شمارد و شخصیّت برون گرای احساسی دارد.
بررسی و مقایسه تجرید در شعر و معماری عربی- اسلامی (با تاکید بر دیدگاه سنت گرایان در باب هنر اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
43 - 66
حوزههای تخصصی:
فلاسفه سنت گرا هنر اسلامی را هنری انتزاعی، رمزگونه و معنا دار معرفی کرده اند. بر این اساس، تجرید خالص به عنوان یکی از شاخصه های مهم هنرهای اسلامی که برگرفته از اولین منبع زیباشناختی تجرید در اسلام یعنی کتاب مقدس قرآن کریم و مبتنی بر رمز و معناگرایی است، جایگاه ویژه ای در هنر معماری اسلامی ایران و جهان عرب دارد. اما این عنصر و شاخص مهم، در هنر شعر فارسی و عربی، که یکی از برجسته ترین و گسترده ترین هنرهایی است که در دوره اسلامی به هدف تجسیم و تجسید مفاهیم انتزاعی و ماورائی و مبتنی بر عقاید توحیدی و عرفانی این دو ملت، سروده شده است، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. بر این اساس در پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به تبیین ، بررسی و مقایسه عنصر تجرید در شعر و معماری عربی - اسلامی و ایرانی اسلامی با تاکید بر دیدگاه سنت گرایان پرداخته شده است. بررسی های صورت گرفته نشان می دهد که ظهور تصوف و عرفان در شعر و معماری این دو ملت نقطه اوج گرایش به تجرید خالص در این هنرها بوده است. در این راستا مفاهیمی همچون، وحدت وجود، تجلی، عشق، فنا و بقا در قالب اشکال هندسی، خطوط، رنگها و کلمات و عبارات و بواسطه ابزارهای هنری مشترکی همچون ایقاع، توازن، تکرار، رمز، تشبیه و .... در شعر و معماری عربی- اسلامی و ایرانی اسلامی انعکاس یافته، بطوریکه تقریبا هرآنچه در عالم عرفان اتفاق افتاده ،با زبانی تجریدی به عرصه این دو هنر ایرانی و عربی اسلامی راه یافته است.
سیره و زندگی حضرت امام حسین (ع) در متون دینی، تاریخی و ادبیِ زبان فارسی و عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
185 - 202
حوزههای تخصصی:
در دل تاریخ پرفراز و نشیب اسلام، چهره های برجسته ای هستند که با زندگی و مجاهدت های خود، فصولی از عظمت و درخشش را رقم زده اند. در میان این شخصیت ها، حضرت امام حسین (ع)، نوه پیامبر اسلام (ص)، به عنوان ستاره ای درخشان و الهام بخش در آسمان معنویت و شجاعت می درخشد. ایشان نه تنها به عنوان یک شخصیت تاریخی مهم شناخته می شوند، بلکه به عنوان منبعی بی پایان از نشاط معنوی و الهام بخشی برای میلیون ها نفر در سراسر جهان عمل می کنند. زندگی حضرت امام حسین (ع)، از تولد تا شهادت در کربلا، مظهری از ارزش های عالی انسانی و اسلامی است. ایشان در مدت زندگی کوتاه خود، درس هایی از ایثار، استقامت و مقاومت در برابر ظلم و جور را به جهانیان آموختند. واقعه کربلا که اوج مجاهدت های امام حسین (ع) است، نه تنها یک رویداد تاریخی است، بلکه به عنوان نمادی از مبارزه حق علیه باطل و پایداری در برابر فشارها و سختی ها تلقی می شود. نویسنده در این پژوهش بر آن است تا به شیوه توصیفی- تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به بررسی سیره و زندگی حضرت امام حسین (ع) در متون تاریخی و ادبی بپردازد. نتایج پژوهش بیانگر آن است که در سیره و اخلاق آن حضرت، مفاهیم و تعالیمی وجود دارد که برگرفته از قرآن و سیره نبوی است و رفتار امام در بُعد عبادت و اخلاق، کاملاً منطبق بر آیات الهی است و از طرف دیگر در بین عارفان، مبنا و پایه سیر و سلوک عارف برای رسیدن به درگاه حق تلقی می شود.
تحلیل گفتمان سیاسی اجتماعی شعر فردای انقلاب فریدون توللی بر اساس روش مربع ایدئولوژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اجتماعیات در ادب فارسی سال ۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶
81 - 94
حوزههای تخصصی:
فریدون تولّلی از نخستین طرفداران نوآوری های نیمایوشیج در شعر فارسی است که در عرصه شعر معاصر به عنوان شاعری رمانتیک نیمه س نتی شناخته می شود. وی در کنار فعالیت های مستمر سیاسی و اجتماعی، تلاش داشت در قامت شاعر و منتقد به توضیح و تبیین نوع شعر دلخواه خود بپردازد و چند مجموعه شعری وی با مقدمه و یادداشت همراه است. مقدمه مبسوط توللی بر مجموعه شعر رها در شناخت و دفاع از شعر نو و انتقاد از شاعران کهنه گرا و انجمن های ادبی آن دوره به نوعی مانیفست شاعران رمانتیک به حساب می آید. اما در این مجموعه در کنار اشعار رمانتیک و عاشقانه، اشعار سیاسی و اجتماعی هم دیده می شود که شعر فردای انقلاب از مشهورترین این اشعار است. هدف اصلی در این پژوهش، بررسی شعر فردای انقلاب به روش مربع ایدئولوژیک و تحلیل این موضوع است که شاعرِ وابسته به اندیشه های حزب توده، در این شعر، از چه تمهیداتی برای پیشبرد اهداف حزبی خود بهره برده است. نتایج بررسی این شعر نشان می دهد که شاعر بیشترین تمرکز را بر تقویت نقاط قوت خودی و تضعیف نقاط قوت غیرخودی دارد و به نقاط ضعف خودی و غیرخودی توجه کمتری دارد. اما از سوی دیگر این نتیجه نیز حاصل شد که روش مربع ایدئولوژیک را می توان به جای چهار ضلع به شش ضلع ارتقا داد و گسترش رفتار سیاسی و اجتماعی شاعر در توصیف نیروهای خودی و غیرخود ذیل شش ضلع می تواند به ارتقای روش مربع ایدئولوژیک منجر شود.
واکاوی اسطوره ای کهن در شعر ناصرخسرو
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: گردانه ی اساطیر در کشورهای دنیا چنین معرّفی شده که در آن ها مادر را به عنوان عنصری خالق، بازتاب داده اند. در اسطوره های متقدّم به وضوح پدیدار است که قدرت های بالاتر از آن زنان است؛ امّا با ایفای نقش بیشتر در جامعه از سوی مردان، در مقایسه با زنان، گردانه ی اساطیری نیز به آهستگی تغییر گردش داده و به سمت عنصر مذکّر چرخیده که این عامل در اشعار شاعران دوران باستان نیز پدیدار شده است؛ اما گذشته از دوران کهن، در شعر شاعران ادوار بعدی نیز می توان چنین موردی را مشاهده کرد. شاعر مورد پژوهش در این مقاله، ناصرخسرو است. روش پژوهش: در این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی به سنجش اشعار ناصرخسرو پرداختیم و با اساطیر ایران، یونان، مصر و هند که در این اسطوره ها قدرت از مؤنث به مذکّر رسیده است، تطبیق دادیم تا به بررسی ریشه شناختی این ابیات در بین اساطیر سایر کشورها نیز بپردازیم. یافته ها: با استفاده از پژوهشی که انجام شد، شواهدی از بین اشعار ناصرخسرو -که حاکی از بازتاب اسطوره ای بس کهن در اساطیر دنیاست- استخراج شد. این ابیات معلوم می دارد که در دیوان ناصرخسرو به عنوان یکی از معدود شاعران ادبیات فارسی، باوری بسیار قدیمی که در بین تمدّن های فراموش شده وجود داشته، بازتاب پیداکرده است. نتایج: با انجام این پژوهش، آشکار شد که ناصرخسرو سخنانی را در دیوان اشعار خود مطرح کرده است که از دیدگاه اسطوره شناسی، این ابیات حاکی از اساطیری است که به عنوان اولین مظاهر اسطوره سازی در دنیای انسان ها و اوّلین ریشه های دین داری در بین تمدّن های دنیا مطرح شده است.
بازخوانی و تحلیل نشانه های نمادین در روایت «نبرد بودا با مارا» در متون بودایی با تأکید بر مکتب تراوادا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
139 - 170
حوزههای تخصصی:
سویه های استعاری و نمادین روایت «رویایی بودا با مارا»، در متون بودایی و انباشتگی این روایت از سمبل ها و استعاره های عرفانی اسطوره ای، توان مایگی تفسیری و وجه پویایی این روایت را برای مخاطبان در سطوح مختلف فراهم ساخته است. در این روایت، نبرد نمادین بودا با مارا به مثابه یک پارادایم سلوکی، رهیافت ها و راه کارهای الهام بخش و مفیدی را فرا روی سالک بودایی در وصول به نقطه بودهی (روشن شدگی و بیداری روحانی) قرار می دهد. این مقاله به روش تحلیلی توصیفی، و با تبیین نمادشناسانه این روایت، ضمن توصیف ویژگی های مارا به عنوان سد راه سلوک انسان بودایی، به واکاوی ابعاد قطب خیر و شرّ در وجود انسان در سنّت تراوادا پرداخته و برخی از نشانه های نمادین مهم را در این روایت اساطیری تجزیه و تحلیل کرده است. بررسی ها نشان می دهد که روایت نبرد بودا با مارا در متون بودایی با بهره گیری از زبان استعاره، چالش های بنیادین معنوی انسان بودایی را در ساحتی فراتر از زندگی شخصی بودا نشان داده و با بسط یک گفتمان اخلاقی سلوکی اسطوره محور، جدال پیوسته آدمی با اهریمن نفس، و روند دیالکتیکی این ستیز را در غلبه انسان بودایی بر تمامی وسوسه های قطب شرّ و وصول به غایت قصوای «نیروانا» بازنمایی می-کند.
استشهاد به شعر سنائی در سیزده فرهنگِ فارسی و معرّفیِ نوزده بیتِ نویافته منسوب به او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تبیین مسئله: برای تصحیح و تکمیل آثار سنائی مراجعه به منابعِ جنبی ضرورت دارد، از جمله فرهنگ های فارسی. در این مقاله، ابیاتِ منسوب به سنائی در سیزده فرهنگِ اوّلیّه فارسی بررسی و نوزده بیتِ تازه او معرّفی شده است. روش: روشِ این پژوهش تحلیلِ استنادی است. نویسنده ابتدا به روش کتابخانه ای و برپایه سیزده فرهنگ فارسی ابیات منسوب به سنائی را استخراج کرده است. سپس با استفاده از روشِ تحلیلِ استنادی معلوم کرده است که هر کدام از انتساب ها چه وضعیتی دارد. در ادامه به ذکر نوزده بیت نویافته او پرداخته است که در آثار مُصَحَّحِ او موجود نیست. همچنین، به اختصار مواردی را که سهواً بیتی از دیگران به سنائی منتسب شده، معرّفی کرده است. یافته ها و نتایج: 1) برای تصحیح و تکمیل آثارِ سنائی، توجّه به شواهدِ شعریِ او در فرهنگ های فارسی ضرورت دارد. با بررسی سیزده فرهنگ فارسی از قرن هفتم تا سیزدهم هجری، در مجموع 1515 بیت (یا مصراع) یافتیم که به سنائی منسوب شده است و در میان آن ها نوزده بیت تازه یافتیم که در آثارِ چاپیِ او نیامده است. 2) صحّتِ انتسابِ شاهدهای شعری در فرهنگ های فارسی نِسبی است و گاهی بیتی را سهواً به شخصی دیگر نسبت داده اند. چنانکه در این سیزده فرهنگ سی و یک بیت و یک مصراع به خطا به سنائی منسوب شده و این خطا بیش از همه درباره اشعار سوزنی سمرقندی و هفت پیکر نظامی گنجوی رخ داده است. 3) در فرهنگ های فارسی، از میان آثار سنائی، بیش از همه به ابیاتی از حدیقه الحقیقه و سپس دیوان او استشهاد شده است. 4) آثارِ چاپیِ سنائی جامعِ همه اشعارِ او نیست.
بررسی رمانِ دایی جان ناپلئون از منظرِ عناصر و مضامین گروتسک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴۹
181 - 198
حوزههای تخصصی:
گروتسک شبه گونه ای است که نویسنده یا گوینده ی آن، ناهنجاری های فردی و اجتماعی را با اغراقی نا خوشایند و هم زمان انزجار آمیز و خنده دار به سخره می گیرد. عناصرگروتسک در یک اثر ادبی و هنری فضایی دوگانه ایجاد می کند و ساختاری می آفریند که ترکیبی از افکار متضاد را در خود نهفته دارد؛ گروتسک در آن واحد هم مجذوب می کند و هم می رماند، هم می خنداند و هم می هراساند. گروتسک معمولاً سیمای انسان و هرآنچه را دستمایه قرارداده است، به شکلی مبالغه آمیز و دست کاری شده نشان می دهد و با ساختار های منظم و منطقی همچون توالی زمان و روابط علی و معلولی چنان رفتار می کند که انگار وقوع آن ها به نحوِ دیگری هم امکان پذیراست. رمان دایی جان ناپلئون نوشته ی ایرج پزشکزاد، از جمله آثار داستانی است که در آن از عناصر و فضاهای گروتسکی برای نقد برخی پندارها و رفتارهای جامعه ی ایرانی به خوبی بهره برداری شده است. در این رمان، 136 عنصر گروتسکی وجود دارد که از این میان، عنصر « نا بهنجاری» دارای فراوانی بیشتری است و نوع این نابهنجاری هم عمدتاً پنداری و رفتاری است؛ همچنین در عنصر گروتسکی«وحشت و کمیک»- که در این رمان پس از نابهنجاری دارای بسامد است- سویه ی کمیک و خنده آوری بر سویه ی وحشت و هراسناکی آن فزونی دارد.
بررسی تطبیقی موبی دیک و رنگ آتش نیمروزی با تکیّه بر تئوری تنوع انتقام ویل رایت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۹
28 - 42
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر به بررسی تطبیقی مفهوم انتقام بر پایه شخصیّت ها، درون مایه و محتوا در رمان موبی دیک، اثر هرمان ملویل، نویسنده آمریکایی قرن نوزدهم و داستان کوتاه رنگ آتش نیمروزی، اثر شهریار مندنی پور، نویسنده معاصر ایرانی می پردازد. این مقاله به مقایسه مفهوم انتقام در فرهنگ شرق و غرب در آثار یادشده، بپردازد. در تحقیق حاضر به بررسی نوع و قالب ادبی هرکدام از آثار پرداخته شده است. در مرحله بعد با روش کیفی به بررسی انتقام بر پایه شخصیّت ها، درون مایه و پیرنگ برحسب تنوع انتقام ویل رایت پرداخته شده است و در نهایت شباهت ها و تفاوت های دو اثر با توجّه به فرهنگ غرب و شرق، مورد بررسی تطبیقی قرار گرفته است. نتیجه این تحلیل ها نشان می دهد که شخصیت های دو اثر از لحاظ مفهوم انتقام در ادبیّات قابل تطبیق هستند؛ ولی در دو فرهنگ متفاوت چندان تطبیق پذیر نیستند چرا که در فرهنگ ایرانی - اسلامی، تأکید بر عفو و گذشت برجسته و ریشه دار است
«اسب تازی نهاد» سعدی و «باز شکاری» بوکاچو؛ توارد و تشابه یا تأثیر و تأثر؟(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های ادبیات تطبیقی دوره ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۴۰)
129 - 157
حوزههای تخصصی:
بررسی تشابه مضمونی و تأثیر و تأثر شاعران و نویسندگان از/ بر یکدیگر ضرورت دارد چرا که به درک بهتر آثار آنان کمک می کند. این پژوهش، از رهگذر فولکلور تطبیقی، به بررسی مشابهت مضمونی شعری از سعدی و داستانی از بوکاچو می پردازد و به پرسش های زیر پاسخ می دهد: آیا مشابهت مضمونی میان شعر «اسب تازی نهاد» سعدی و داستان «باز شکاری» از مقوله توارد و تشابه است، یا از مقوله تأثیر و تأثر؟ آیا این تشابه مضمونی از مقوله «قصه های سرگردان» یا «قصه های بین المللی» است؟ آیا احتمال دارد هر دو از یک منبع مشترک متأثر باشند؟ به علت وجود قرب تاریخی جغرافیایی، و وجود وسایل و طرق مشخص نقل و انتقال (مانند جنگ های صلیبی، اسپانیای سده های میانه، و تجارت با کشورهای خاور نزدیک) حکایت «اسب تازی نهاد» سعدی و داستان «باز شکاری» بوکاچو بر خلاف مشابهت مضمونی نه از مقوله توارد و تشابه بل از مقوله تأثیر و تأثر است و تصور اخذ و اقتباس مستقیم این دو داستان از یکدیگر بعید و آشنایی بوکاچو با داستان سعدی و حتی عوفی، مقدم بر سعدی، نامحتمل است. به علاوه، به خاطر شباهت های زیاد در جزئیات، در مشابهت مایگانی و در ترتیب و توالی دو داستان، شاید بتوان دو داستان را دو روایت از یک نوع داستان دانست که هر دو داستان از یک اصل منشعب شده اند. به احتمال زیاد روایت شفاهی یا کتبی اصل عربی این داستان به وسیله صلیبی ها و از رهگذر زبان لاتین به عنوان زبان میانجی به اروپا راه یافته و بوکاچو از آن متأثر شده است
تحلیل کمیت زمان در منظومۀ بهمن نامه بر اساس نظریات ژرار ژنت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۰
90 - 103
حوزههای تخصصی:
کمیت زمان یکی از مؤلفه های اساسی و بنیادی در خلق هر اثر روایی و داستانی است و بدون حضور این کمیت، شکل گیری هر روایت و رویدادی غیرممکن است. در بررسی زمان روایت با مؤلفه های تابع زمان، فشرده سازی و یا کش آمدگی روایت، مکث ها و شتاب های مثبت و منفی روبه رو می شویم. در فیزیک مدرن، درک زمان منوط به حرکت است و در نظریه نسبیت خاص انیشتین، رویدادها در وضعیتی خاص می تواند از گذشته به حال و از حال به آینده منتقل شود. در روایت شناسی، به دو نوع زمان قائل شده اند: زمان گاه شمارانه (زمان تقویمی) و زمان روایی (زمانی بدون توجه به زمان خطی و طبیعی). در منظومه بهمن نامه با بهره گیری از عناصر گاه شمارانه و زمان روایی، می توان پرسش هایی مطرح کرد، از جمله: خالق منظومه بهمن نامه چگونه از عنصر زمان برای پیشبرد روایت بهره برده است؟ سرعت نقل روایات در این منظومه چگونه است و تقدم و تأخر زمانی (زمان پریشی) در این منظومه ها چه جایگاهی دارد؟ آیا مؤلف بیشتر به آشفتگی های زمانی گذشته نگر نظر داشته یا آینده نگر؟ در این پژوهش علاوه بر پاسخ تحلیلی به پرسش های فوق، به بررسی ناهمخوانی میان زمان روایت و زمان تقویمی که باعث پیدایش ناپیوستگی و گسست های زمانی در طول داستان شده، پرداخته شده است.
واکاوی استبداد شرقی در فیه مافیه و مکتوبات مولانا جلال الدین بلخی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه استبداد شرقی ویتفوگل، ازجمله رویکردهایی است که ویژگی های پیچیده جوامع شرقی و تفاوت های فرهنگی آنها را آشکار می کند؛ چنان که ازطریق آن می توان پیچیدگی های این جوامع را درک کرد. بدین منظور با بررسی آثار مختلف ادبی می توان جلوه های استبداد شرقی و تأثیر آن بر افراد، جوامع و معانی آثار ادبی را کشف کرد. این پژوهش، با بهره گیری از روش تحلیل توصیفی و رویکرد جامعه شناسی ادبی، مؤلفه های استبداد شرقی را در فیه مافیه و مکتوبات کاویده و آنها را با متن این آثار سترگ عرفانی تطبیق داده است. یافته ها نشان می دهد که فیه مافیه و مکتوبات، افزون بر مسائل عرفانی و اخلاقی به گفتمان های فرهنگی، اجتماعی و فکری دیگری نیز اشاره دارد. مولوی در فیه مافیه و مکتوبات، ساختار سیاسی نظام استبدادی وگفتمان منبعث از آن را در قالب قصه ها، نامه ها و اندیشه های عارفانه خویش بازسازی و تکثیرکرده و براین اساس می توان گفت که او نیز همچون دیگر مردمان زمانه خود، گفتمان غالب درباره قدرت و سیاست را پذیرفته و در لوای این حکایات، به صورت مستقیم و غیرمستقیم به آن نظام حکومتی، مشروعیت بخشیده است.
بررسی کارکرد هجو در اندیشه کمال الدین اسماعیل اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۱)
41 - 58
حوزههای تخصصی:
تحقیق پیش رو می کوشد تا کارکردهای صنعت هجو را با انگیزه ها و دلایل مختلف آن در اندیشه ی کمال الدین اسماعیل اصفهانی بررسی و تحلیل کند. شیوه ی کار منبع پژوهی است که پس از تدوین یافته ها به تحلیل داده ها پرداخته ایم. از مهم ترین دلایل و انگیزه های کمال الدین به سروده های هجوی، عوامل اجتماعی، مسکنت و فقر، طماعی و گدامنشی، حرص و آز، تعلل ممدوح در اعطای صله، بخل و امساک منعمان، درخواست و تقاضا، محرومیت شاعر از کسب معیشت و رسیدن به مال و منال بوده است. رعایت نکردن عفت کلام در بسیاری از سروده های کمال الدین اسماعیل از یک طرف و عوامل سیاسی و اجتماعی زمان شاعر ازطرف دیگر باعث شده که وی از شگردهای هنری و بلاغی نهایت بهره را ببرد. کمال الدین با استفاده از وجاهت ادبی مانند موسیقی کناری، کنایه و تعریض، تهکم، افتنان، و ذم شبیه به مدح، غیرمستقیم و پنهان مهجویان خود را هجو کرده است. وی توانسته با بهره از این شگردها از زشتی و رکاکتی که مختص سخنان هجوگونه است، بکاهد و بر ارزش ادبی و هنری سروده های خود بیفزاید. وی با استفاده از این شیوه، سخنان و تصاویر بکر و نو آفریده که حکایت از نازک خیالی و خلاق المعانی بودن شاعر دارد. ازلحاظ فکری هجویات کمال الدین بازنمود اوضاع فرهنگی و اجتماعی مردم و اخلاق حاکم بر جامعه است.
بررسی و تحلیل وجه جمله در بخش اول و دوم تذکرة الاولیای عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجه مقوله ای نحوی است که نگرش گوینده را درباره موضوع سخن نشان می دهد. در این مقاله شرح حال دو عارف از بخش اول (جنید بغدادی و بایزید بسطامی) و دو عارف از بخش دوم (ابوالحسن خرقانی و ابوسعید ابوالخیر) از کتاب تذکرهالاولیا از منظر وجهی بررسی شده است. ابتدا وجه در دو دسته کلی وجه خبری و غیرخبری بسامدگیری، بررسی و تحلیل شده است. به طورکلی، بسامد وجوه غیرخبری در هر چهار بخش تفاوت معناداری ندارد و این موضوع را می توان ازلحاظِ سبک نثر تصوف و نیت گوینده و مؤلف تحلیل کرد. در بخش بعد، از میان وجوه غیرخبری بسامد وجه های امری، پرسشی و شرطی بررسی و مقایسه شده است. از این نظر بین دو عارف بخش اول و دو عارف بخش دوم تفاوت های معناداری وجود دارد. همچنین، دو عارف بخش اول ازلحاظِ به کارگیری انواع وجه شباهت تام دارند و دو عارف بخش دوم علاوه بر تفاوت با بخش اول، با یکدیگر نیز متفاوت اند و می توان آنها را ازنظرِ گفتمانی و سبک شناسانه تحلیل کرد. از منظر گفتمانی، در بخش دوم در مقایسه با بخش اول قدرت بیشتری جریان دارد. در بخش ذکر ابوسعید بیشترین میزان قدرت گوینده و نویسنده در مقایسه با مخاطب دیده می شود. بخش های ذکر ابوالحسن، جنید و بایزید در رتبه های بعدی قرار می گیرند. ازنظرِ سبکی نیز تفاوت های موجود در قسمت های بررسی شده و دیگر مؤلفه های جانبی بررسی شده نشان دهنده سبک متفاوت بخش اول و دوم تذکره است و گمان الحاقی بودن بخش دوم تذکره را تقویت می کند.
بلاغت وقوعی (مطالعل موردی: سبک شناسی بلاغی شعر محتشم کاشانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مکتب های شعر پارسی که ظاهراً با تعریف جدید و اروپایی آن نیز تا حدی همخوانی دارد، مکتب وقوع است. واسوخت هم نوعی از وقوع گویی است که به عقیده پژوهندگان، محتشم کاشانی این سبک را ابداع کرده و به اوج رسانیده است. تأملی گذرا در مطالعاتی که در زمینه شعر مکتب وقوع و واسوخت انجام شده، نشان می دهد که غالب آن ها به «عدم بهره گیری شاعران این مکتب از شگردهای بلاغی» اتفاق نظر دارند. بر اساس این پژوهش ها، زبان شعر وقوعی عاری و خالی از شگردهای ادبی است. پرسش این پژوهش این است که آیا به راستی شعر مکتب وقوع، خاصه شعر محتشم، شعری ساده، بی پیرایه و خالی از صناعات ادبی و اغراق های شاعرانه است؟ برای تبیین صحّت یا عدم راستی ادعاهای کلی گویانه، نیاز به یک کار آماری با معیار دقیق است. این جستار که با شیوه کمّی آماری و با رویکردی سبک شناختی نوشته شده است، با بررسی چند هنرسازه ادبی در مقداری مشخص از شعر محتشم و مقایسه آن با مقیاس شاعران برجسته سبک های عراقی و هندی نشان می دهد که نه تنها شعر محتشم خالی و عاری از شگردهای بلاغی نیست، بلکه شمار و بسامد صناعات شعر او گاه بیشتر از میزان شاعران سبک های عراقی و هندی است. هم چنین بر مبنای داده ها و نتایج این جستار بایسته است که با تشکیک در قول معروف و نقیضِ فرضِ رایج، با بازبینی آثار شاعران وقوعی و انجام پژوهش هایی دقیق و آماری، بلاغت راستین شعر آنان را معین کرد.