فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۵۱۱٬۳۰۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
Higher levels of student engagement are positively linked to higher learning achievement. However, enhancing student engagement in underprivileged and crowded educational contexts, specifically where high-tech tools are not available can cause a major challenge for teachers. The current study attempts to enhance students’ engagement in their learning by incorporating mini white-boards (MWs) as low-tech response systems. To this end, in a time-series design, an instruction-feedback cycle via mini white-boards was manipulated over a semester. Ten 10th-grade students, all from similar low socio-economic backgrounds and living in rural areas, participated in this study. Data were collected through observing students’ behaviors using engagement checklists. An attitude questionnaire was also administered to assess students' perceptions of using mini white-boards in their learning context. Descriptive statistics were used to summarize individuals’ engagement patterns across the study period. Additionally, a mixed-effects model was employed to account for individual variability and to assess the effects of the intervention on students’ engagement over time. The results indicated that using mini white-boards caused significant improvements in students’ overall engagement and attitude. The findings suggest that using low-tech solutions in low socio-economic settings can foster student engagement by allowing real-time feedback, collaborative interaction, and personalized participation.
بررسی تحلیلی تضعیف کلیسای کاتولیک در آمریکای لاتین در دوران استعمار (1700- 1808م)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
103 - 115
حوزههای تخصصی:
آمریکای لاتین پرجمعیت ترین منطقه مسیحی نشین دنیاست. مسیحیت در قرن پانزدهم با ورود فاتحان به منطقه آمریکای لاتین وارد شد. ضرورت های سیاسی، اجتماعی و مذهبی، اقتضای ارتباط با مسیحیت آمریکای لاتین را ایجاد کرده است. توسعه و تعمیق این رابطه و ایجاد تعامل، نیازمند شناخت دقیق از فرهنگ و تمدن و دین آن سرزمین است. ازسوی دیگر، مسیحیت معاصر در امتداد مسیحیت دوران استعمار شکل گرفته است؛ به همین دلیل برای فهم کلیسای معاصر چاره ای جز فهم کلیسا در دوران استعمار نداریم. کلیسای کاتولیک از آغاز ورود تا به امروز دوره های مختلفی (ورود و مسیحی سازی، تثبیت و تضعیف) را پشت سر گذاشته است. دوره سوم (دوره تضعیف) از اهمیت زیادی برخوردار است؛ چون در این دوره با تضعیف کلیسا، ازیک سو کلیسا حاکمیت سیاسی خود بر این مناطق را از دست داد و ازسوی دیگر زمینه شکل گیری حکومت های سکولار و ورود جریان های پروتستان به منطقه فراهم آمد. ما در این تحقیق به بررسی ریشه ها و عوامل تضعیف کلیسای کاتولیک در آمریکای لاتین می پردازیم. علل تضعیف کلیسای کاتولیک به صورت کلی به علت های بیرونی (تضعیف پاپ و تضعیف کلیسای کاتولیک در اسپانیا) و علت های درونی (خشونت کلیسا در برخورد با مخالفان و اختلافات داخلی کلیسا در آمریکای لاتین) تقسیم می شود. روش گردآوری اطلاعات در این تحقیق، کتابخانه ای است و با استفاده از اسناد نوشتاری انجام شده است. روش داده پردازی اطلاعات نیز توصیفی و تحلیلی است.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر انعطاف پذیری عاطفی مادران دارای فرزند با اختلال رشد ذهنی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیک بر انعطاف پذیری عاطفی مادران دارای فرزند اختلال رشد ذهنی به اجرا درآمد. روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کلیه مادران دارای فرزند اختلال رشد ذهنی شهر اصفهان در سال تحصیلی 1401-1400 بودند که فرزندان آنها در مدارس استثنایی حضور داشتند. نمونه پژوهش شامل 26 نفر از مادران دارای فرزند اختلال رشد ذهنی بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 13 نفر). گروه آزمایش مداخله ده جلسه ای رفتاردرمانی دیالکتیک را دریافت نمودند ولی گروه گواه هیچگونه مداخله ای دریافت نکردند. ابزار مورد استفاده شامل انعطاف پذیری عاطفی (تقی زاده و محبی پور، 1396) بود. تجزیه و تحلیل توسط نرم افزار 23(SPSS) صورت گرفت. نتایج نشان داد که رفتاردرمانی دیالکتیک بر انعطاف پذیری عاطفی مادران دارای فرزند اختلال رشد ذهنی تاثیر معنادار دارد(>p001/0). با توجه به یافته های پژوهش می توان برای بهبود انعطاف پذیری عاطفی مادران دارای فرزند اختلال رشد ذهنی از رفتاردرمانی دیالکتیک سود جست.
استیلاء و تفوق سیاست جنایی بر چرخه نسخ و تخصیص(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های بنیادین در حقوق سال ۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷
108 - 125
حوزههای تخصصی:
غالب در نظام حقوق (کیفری) حاکم بر کشور ما تا کنون بر این منوال بوده که اگردر برخی مقرره های قانونی اسبابی موجد نسخ و یا تخصیص بروز نماید، یکی از آن دو حاکم باشند به این شکل که یا یکی دیگری را در خود حل و هضم نماید و یا یکی دیگری را از درجه اعتبار ساقط کند. این رویه که بیشتر از عنصر زمان بهره می جوید گریبان قوانین و موادی از آنها را می گیرد که در طول زمان و بدون توجه به ماهیت تقنینی موجود به تصویب رسیده اند به این صورت که مقتضیات حاکم بر ماهیت و سرشت وجودی ایشان به درستی و آنگونه که باید و شاید لحاظ نگردیده تا جائیکه در بعضی از مواد قانونی به ظاهر، متزاحم و متناقض با همدیگر منجمله تبصره ماده 135 قانون مجازات اسلامی ( مصوب1392) و ماده 639 قانون مجازات اسلامی (تعزیرات 1375) و مشخصاً تبصره آن نه تنها شاهد این رسم معمول نمی باشیم بلکه نظاره گر حکمرانی سیاست جنایی و در نتیجه وضع قاعده منحصر به فردی در راستای منافع ترسیمی در این حوزه و با توجه به مقتضیات موجود آنچنانکه روح حاکم بر مواد قانون مجازات اسلامی در سال 1392 و بالتبع قانون کاهش مجازات حبس تعزیری در سال 1399 متبلور گشته هستیم. لذا با تبیین اجمالی مفاهیمی مانند نسخ و تخصیص، به چرایی حکومت سیاست جنایی در مقام تشریح ماده مرقوم (637 تعزیرات) و تبصره آن خواهیم پرداخت. TRANSLATE with x English ArabicHebrewPolish BulgarianHindiPortuguese CatalanHmong DawRomanian Chinese SimplifiedHungarianRussian Chinese TraditionalIndonesianSlovak CzechItalianSlovenian DanishJapaneseSpanish DutchKlingonSwedish EnglishKoreanThai EstonianLatvianTurkish FinnishLithuanianUkrainian FrenchMalayUrdu GermanMalteseVietnamese GreekNorwegianWelsh Haitian CreolePersian TRANSLATE with COPY THE URL BELOW Back EMBED THE SNIPPET BELOW IN YOUR SITE Enable collaborative features and customize widget: Bing Webmaster Portal Back
منابع المبسوط فی فقه الإمامیه و رویکرد شیخ طوسی به آنها با تأکید بر کتاب الطهاره
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۶ خرداد و تیر ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۲۱۲)
611 - 670
حوزههای تخصصی:
غرض شیخ طوسی از تألیف المبسوط، نشان دادن توانمندی فقه امامیه در پاسخ به تفریعات مطرح در فقه عامه، با رجوع به روایات و بدون اتکا به قیاس و رأی بوده است. بنابراین شیخ در المبسوط به تفریعات عامه در کنار مسائل مذکور در النهایه پرداخته است. النهایه اصلی ترین منبع امامی المبسوط است. درباره تفریعات عامه، شواهد متعددی نشان می دهد که شیخ در استخراج این تفریعات از فقه شافعیه بهره برده است. تعلیقه ابو الطیب طبری در میان منابع شافعیه، کتابی مهم و مغفول است که شیخ در تألیف المبسوط از آن استفاده می کند و ظاهراً با شخص طبری ارتباط مستقیم داشته است. تعلیقه بندنیجی نیز ظاهراً مورد لحاظ شیخ بوده است؛ همچنین المبسوط با الحاوی ماوردی، بحر المذهب رویانی و البیان عمرانی ارتباط قابل توجهی دارد و منشأ این ارتباط به منابع پیشین بر می گردد که در مواردی به دست ما نرسیده است. در این مقاله، «کتاب الطهاره» در جایگاه نمونه ای از سبک تألیفی شیخ در قسمت اول المبسوط بررسی شده است. این قسمت ارتباط برجسته ای با النهایه دارد؛ گرچه انتقال مطالب از النهایه با تغییراتی همراه است و در برخی موارد، فتوای ذکرشده در المبسوط به متن روایات نزدیک تر است. درباره منابع شافعیه دو رویکرد تبعی و ابداعی وجود داشت و شیخ تفریعات شافعیه را با اتکا به روایات پرشمار امامیه و بدون توجه به ادله ظنی بیان شده در منابع پاسخ گفته است؛ البته در مواردی، برخی ادله تحلیلی که بنا بر فقه امامیه قابل تقریر بوده را پذیرفته است.
واکاوی سبک داستان های قرآنی با محوریت داستان حضرت موسی و علم فرشتگان به فساد و خون ریزی انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نیم نگاهی به تفاسیر قرآن کریم در خصوص آیه ی شریفه ی ﴿... قالُوا أَ تَجْعَلُ فیها مَنْ یُفْسِدُ فیها وَ یَسْفِکُ الدِّماءَ..﴾ (بقره:30) نشان می دهد که مفسران در این خصوص دیدگاه های متفاوت و توجی هی گوناگونی ارایه نموده اند. این مطالعه در صدد آن بوده تا با بررسی ساختاری داستان کشتن گاو به وسیله قوم موسی (ع) به این سوال پاسخ دهد که چگونه و از کجا فرشتگان می دانستند که انسان خونریز است و چگونه به خداوند در این خصوص اعتراض نموده و گفتن د« اَ تجعلُ فیها من یفسدُ فیها؟» برای این منظور با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی و ابزار سندکاوی و کتابخانه ای، داده های لازم گردآوری و مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که این سخن فرشتگان، نمی تواند ابتدایی بوده و حتماً مسبوق به سابقه ای است و ما این را از عبارت ﴿لا عِلْمَ لَنا إِلاَّ ما عَلَّمْتَنا﴾ (بقره:32) می توانیم دریافت کنیم به عبارت دیگر فرشتگان این آگاهی را قبلاً از خداوند متعال دریافت نموده بوده اند منتهی این مهم به جای این که در آغاز داستان ذکر شود در انتهای آن بیان گردیده است.
واکاوی داستان حضرت یوسف (ع) در قرآن کریم با تکیه بر نظریه رمزگان پنج گانه رولان بارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رولان بارت نظریه پرداز معاصر فرانسوی دیدگاهی دقیق و جامع نسبت به نشانه شناسی و ساختارگرایی دارد که با تکیه بر رویکرد وی امکان ارائه تحلیلی متقن از لایه های زیرین یک متن فراهم می شود. در نظریه وی نوشتار براساس پنج اصل هرمنوتیک یا معمایی، پروآیرتیک یا کنشی، معنابنی یا دالی، نمادین و فرهنگی و ارجاعی بررسی می شود. با عنایت به اینکه داستان حضرت یوسف (ع) یکی از قصه های اندرزمحور قرآن است؛ پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، این داستان را براساس الگوی پنج گانه بارت بررسی نموده و به کشف و استخراج رمزگان موجود در این سوره پرداخته است. نتایج حاصل از تحقیق گویای آن است که رمزگان پنج گانه بارت در محتوای کلی داستان مصداق کامل دارد. رمزگان هرمونتیکی و معمایی نقش بسزایی در بازنمایی زوایای مبهم و رهنمون کردن مخاطب به حل چیستان های موجود داشته و در اغلب موارد بلافاصله رمزگشایی می شود. رمزگان کنشی پی رفت های مرتبی دارد و اولین کنش از جانب شخصیت محوری داستان شکل می گیرد که بین آن با کنش های دیگر و به ویژه کنش پایانی پیوند مستحکمی برقرار است و این نکته جالب توجه در داستان است. رمزگان معنابنی یا دالی معنی ضمنی مربوط به شخصیت یوسف و مکان روایت را در بردارد. رمزگان نمادین برای نمایش تقابل های موجود و متضاد بین شخصیت یوسف و دیگر شخصیت های فرعی روایت کارساز بوده و رمزگان فرهنگی برای تبیین و تعلیم اهمیت فرهنگ پاکدامنی، یکتا پرستی و رسیدن بشر از ذلت به اوج عزت به اذن الهی می باشد.
تحلیل انتقادی انگاره های قرآنیون پیرامون تأخیر تدوین حدیث(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۵۰
33-60
حوزههای تخصصی:
مسأله تاخیر در تدوین حدیث به مثابه یک پدیده تاریخی، خود منشأ پیدایش مجموعه انگاره هایی در این خصوص شده است، که لازمه تحلیل این انگاره ها اتخاذ نگاهی تاریخی به این مقوله می باشد. انگاره ناهم ترازی اعتبار سنت با قرآن، انگاره بی نیازی به سنت در پیاده سازی شریعت و انگاره تفکیک ناپذیری احادیث صحیح از سقیم از جمله این انگاره ها هستند. در این میان جریان قرآن بسندگی در دین موسوم به «قرآنیون»، با تاثیرپذیری از مطالعات استشراقی نقش پر رنگی در توسعه و ترویج این انگاره ها داشته اند. مبنای قرآنیون دراین شبهات، گزارش های حدیثی و تاریخی احادیث منع کتابت در زمان رسول خدا (ص) و پذیرش نهی توسط صحابه و تداوم و تاکید بر آن پس از رحلت پیامبر(ص) است. پژوهش حاضر که به روش کتابخانه ای و با هدف تحلیل تاریخی انگاره های قرآنیون سامان یافته، به این نتیجه رسیده است که دلایل و مستندات قرآنیون در تثبیت این انگاره ها از اعتبار و وجاهت علمی کافی برخوردار نبوده؛ زیرا، اولا اعتبار سنت متوقف بر نگارش و کتابت آن نیست. ثانیا سیره گفتاری و رفتاری پیامبرمساله منع نگارش سنت را بر نمی تابد و نمی توان تصمیم صحابه در خصوص مقابله با تدوین حدیث را تداوم سیره نبوی دانست.
بررسی نسبت های متصوّر بین «زهد» و «اخلاق» در اخلاق اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
53 - 76
حوزههای تخصصی:
تبیین نسبت زهد و اخلاق و نیز تبیین جایگاه زهد در بین فضیلت های اخلاقی از جمله مسائلی است که علیرغم اهمیّت آن در معرفی میراث اسلامی، کمتر در پژوهش های اخلاقی مورد توجه قرار گرفته است. تبیین این نسبت و روشن نمودنِ جایگاه زهد در تاریخ اندیشه های اخلاقی، نقش موثّری در احیاء نظریه های اخلاقیِ موجود در سنّت اسلامی خواهد داشت. این مقاله می کوشد تا با روشی تحلیلی، تقریرهای مطرح در خصوص چیستیِ زهد و نسبت آن با اخلاق را تبیین نماید. یافته های تحقیق نشان می دهد که سه نسبتِ کلّی بین زهد و اخلاق در تاریخ اخلاق اسلامی قابل تصور است که بر اساس آن ها می توان از تقریرهای مختلف زهد سخن گفت. در یک نسبت زهد به مثابه تمام اخلاق است و به جهت اینکه در مؤلفه های بنیادینی چون انقطاع از غیر خدا، و عدم رغبت به امور دنیوی، و به عنوان یک سبک زندگیِ اخلاقی تبلور می یابد خود می تواند سه تقریر متمایز از زهد باشد. در نسبتی دیگر، زهد به مثابه بخشی از اخلاق است که در این صورت یا فضیلتی از فضائل اخلاقی، یا جزئی از یکی از فضائل اخلاقی، و یا مقامی از مقامات اخلاقی است و لذا از این نسبت نیز سه تقریر قابل تصوّر است. در نسبت سوم، زهد امری غیرمرتبط با اخلاق و به نوعی مقابلِ فضیلت اخلاقی است. بر این اساس، هفت تقریر از نسبت زهد و اخلاق را می توان در تاریخ اخلاق اسلامی ارائه داد و برای هر یک از این تقریرها شواهدی وجود دارد.
بررسی چندوجهی فرآیندهای شناختی در نارساخوانی: چشم اندازهایی پیرامون توجه و ادراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: نارساخوانی از شایع ترین اختلال های یادگیری است که علاوه بر پردازش آوایی، می تواند مهارت های توجه و ادراک را نیز مختل کند. شواهد نشان می دهند کودکان نارساخوان در پردازش محرک های دیداری و شنیداری دشواری دارند. این پژوهش با هدف ارزیابی نقص های توجه و ادراک در کودکان نارساخوان و مقایسه ی آنها با کودکان عادی انجام شد. روش کار: طی یک مطالعه مقطعی، ۴۰ کودک (۲۰ کودک نارساخوان و ۲۰ کودک عادی) از مدارس و مرکز جامع تکامل کودکان بیمارستان ضیاییان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. سنجش توجه و ادراک، با استفاده از چهار تکلیف شناختی آدبال، پلک زنی توجه، نشانه گذاری پوزنر و ادراک شباهت و تفاوت در قالب یک وب اپلیکیشن جامع طراحی و اجرا گردید. تکالیف در دو محتوای زبانی/غیرزبانی و در دو حالت دیداری و یا شنیداری ارائه شدند. داده های دقت پاسخ و زمان واکنش با استفاده از آزمون های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آمیخته، واریانس تک عاملی در نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ تحلیل شدند. یافته ها: کودکان نارساخوان در تکالیف زبانی و شنیداری عملکرد ضعیف تری از گروه کنترل داشتند (01/۰>P) و در برخی تکالیف زبانی زمان واکنش طولانی تری نشان دادند. افت درستی پاسخ و افزایش زمان واکنش در محرک های شنیداری_زبانی، نقش چالش برانگیز بار زبانی و پردازش آوایی را برجسته می کند. در مقابل، عملکرد در شرایط دیداری غیرزبانی تا حدی بهتر بود، اما همچنان از گروه عادی ضعیف تر گزارش شد. نتیجه گیری: نقص های توجه و ادراک در کودکان نارساخوان، به ویژه در موقعیت های زبانی و شنیداری، برجسته تر است. بنابراین، طراحی ابزارهای جامع ارزیابی چندوجهی و مداخلات آموزشی مبتنی بر تلفیق محرک های دیداری_شنیداری برای بهبود مهارت های خواندن و پردازش شناختی در این کودکان توصیه می شود.
اثربخشی رفتار درمانی دیالکتیکی بر خود مراقبتی و حساسیت به طرد در نوجوانان دارای والد وابسته به مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اعتیادپژوهی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۵
۲۱۰-۱۹۳
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی رفتاردرمانی دیالکتیکی بر خودمراقبتی و حساسیت به طرد در نوجوانان دارای والد وابسته به مواد بود. روش: پژوهش حاضر نیمه -آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل همه نوجوانان 16 تا 18 ساله دارای والد وابسته به مواد شهر شهرضا در سال 1402 بود که از این بین 30 نفر با نمونه گیری هدفمند و براساس معیارهای ورود پژوهش و کسب نمره کافی در پرسشنامه های خودمراقبتی و حساسیت به طرد انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 15 نفره آزمایش و کنترل جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 90 دقیقه ای رفتار درمانی دیالکتیکی با فراوانی یک جلسه در هفته دریافت نمود. هر دو گروه برای پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه خودمراقبتی و حساسیت به طرد را تکمیل و داده ها به روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد بین گروه آزمایش و کنترل از نظر خودمراقبتی و حساسیت به طرد تفاوت معناداری وجود داشت. به طور خاص، رفتاردرمانی دیالکتیکی باعث افزایش خودمراقبتی و کاهش حساسیت به طرد در افراد گروه آزمایش شد که این تاثیر برای خودمراقبتی 50 درصد و برای حساسیت به طرد 42 درصد بود و بجز مولفه های تصمیم گیری و لذت از زندگی، سایر مولفه های پژوهش تغییر معناداری داشتند. نتیجه گیری: رفتاردرمانی دیالکتیکی بر خودمراقبتی و حساسیت به طرد نوجوانان موثر است و متخصصین سلامت روان و اعتیاد می توانند از این رویکرد برای مشکلات نوجوانان دارای والد وابسته به مواد بهره ببرند.
مشترک لفظی بودن صفات اراده، حیات و قدرت: بررسی انتقادی دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت سینوی سال ۲۹ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۷۳
193 - 217
حوزههای تخصصی:
ابن سینا در تبیین صفات الهی، به خصوص سه صفت اراده و حیات و قدرت، درعین حال که صفات الهی را معنادار می داند و در روشن ساختن معنای صفات الهی جداً تلاش می نماید، اما نحوه تحلیل او منجر به این برداشت می گردد که در صفات مذکور بین خدا و انسان اشتراک لفظی برقرار است. در جست وجوی علت چنین روی کردی دو احتمال وجود دارد: احتمال نخست به موضع شیخ الرئیس در بائن دانستن وجود خدا از مخلوقات مربوط می شود که با بررسی مواضع شیخ، این نتیجه به دست آمد که نمی توان چنین احتمالی را علت گرایش ابن سینا به مشترک لفظی بودن صفات سه گانه خداوند قلمداد نمود. احتمال دوم نیز به حوزه معناشناسی مربوط می شود که با توجه به روی کرد شیخ الرئیس در تعریف صفات الهی و بشری، معلوم می شود که می توان این عامل را علت گرایش شیخ به قول مذکور دانست؛ اگرچه روی کرد شیخ و لوازم آن با اشکال جدی همراه است؛ به همین دلیل با دو ایراد: ۱) خلط مفهوم و مصداق و ۲) مشترک لفظی شدن تمامی صفات، مبنای شیخ الرئیس نقد و ارزیابی شده است. در پایان این نکته خاطرنشان شده است که معناداری صفات واجب ازنظرِ ابن سینا، با پذیرش تشکیک خاصی قابل توجیه خواهدبود وگرنه باید کلام وی را در این باب غیرمنقّح دانست.
تحلیل و بررسی معانی و لوازم کمال جلاء و کمال استجلاء از منظر عارفان مسلمان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۸
35 - 58
حوزههای تخصصی:
از جمله اصطلاحاتی که در طول تاریخ عرفان اسلامی همواره مورد توجّه قرار عارفان الهی بوده است، دو اصطلاح کمال جلاء و استجلاء است. گرچه برخی از ریشه ها و معانی مشابه آن در متون دینی یافت می شود، لکن می توان چنین گفت که واضع این دو اصطلاح عارفان بوده اند. صدرالدین قونوی از جمله عارفانی است در تبیین این دو اصطلاح کوشیده است که درواقع می توان چنین گفت که نخستین عارفی بود که به طور صریح به توضیح آن پرداخته است. پس از وی فرغانی دیگر پیرو مکتب ابن عربی، به طور تفصیلی سعی در تبیین و توضیح این دو اصطلاح کرده است. وی رابطه میان کمال اسمائی و کمال ذاتی را به طور دقیق مورد تبیین قرار داده و لوازم این دو مفهوم را به طور تفصیلی مورد بحث قرار داده است. فناری نیز همین تحلیل وی را مورد پذیرش قرار داده است. نگارنده در این مقاله کوشیده است که تعاریف مختلف این دو اصطلاح و لوازمی که برخی از عارفان الهی از تبیین این دو مفهوم بیان نموده اند را توضیح دهد، از این جهت ارائه تعریفی واحد از این دو اصطلاح دشوار خواهد بود. در این مقاله به روش تحلیلی- تطبیقی رویکردهای مختلف عارفان الهی در این باره مورد تبیین قرار خواهد گرفت.
تحلیل حقوقی-اقتصادی دکترین نامعقول در عقود مشارکتی بانکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و بانکداری اسلامی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۰
425-445
حوزههای تخصصی:
در بسیاری از موارد شروط ضمن قرارداد در قراردادهای بانکی صرفاً با هدف تضمین منفعت بانک صورت می پذیرد و این شروط به صورت غیرمنصفانه حق هرگونه چانه زنی از مشتری را سلب نموده و مشتری را در شرایطی قرار می دهد که برای او در مسیر دریافت تسهیلات ، اضطرار به پذیرش مفاد قرارداد ایجاد گردد. با توجه به پژوهش، از جمله این شروط «شرط الزام به خرید حصه بانک «بود . مطابق این شرط، بانک شریک را ملزم می کرد که صرف نظر از ماحصل مشارکت ، حصه بانک را به قیمت اصل سهم الشرکه و سود آن خریداری نماید. شرط دیگر، «شرط تضمین سرمایه» بود . براساس این شرط بانک فارغ از نتیجه ی مشارکت واقعی ، شریک را ملزم به صلح سرمایه اولیه بانک به علاوه سود ابراز می نمود. شرط سوم، «شرط تضمین سود» بود که چنین شرطی در قرارداد مشارکت در مخالفت با اثر اصلی عقد بود و بانک را در یک مشارکت با سود ثابت وارد می کرد. در حالی که اشاعه طرفین در سود و زیان ناشی از مشارکت اثر اصلی مشارکت است و قرارداد تاب مقاومت در برابر چنین شرطی ندارد. برای مقابله با این شروط غیرمنصفانه باید از تدابیر منبعث از دکترین نامعقول بهره گرفت. چراکه این دکترین در برابر هر شکل سوءاستفاده از قدرت نابرابر معاملاتی، اعم از ماهوی و شکلی، از فرد حمایت می کرد و هدف آن جلوگیری از «ستم» و «غافل گیری ظالمانه» بود. با توجه به اینکه در حقوق ایران توجه چندانی به حقوق مشتریان در مقابل شروط غیرمنصفانه و نامعقول نشده بود لزوم پژوهشی در این زمینه حائز اهمیت بود. بدین منظور در این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی سعی در تحلیل حقوقی-اقتصادی دکترین نامعقول در عقود مشارکتی بانکی شد.
بازتابش عرفانی و اساطیری واژۀ خورشید در شعر سهراب سپهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۲۱ بهار ۱۴۰۴ شماره ۸۳
125 - 144
حوزههای تخصصی:
ادبیات به جهت گستردگی، ظرفیّت پیوند با دانش های گوناگون را دارد. از این میان به دلیل خاستگاه مشترک ادبیات، عرفان و روانشناسی، رویکرد عارفانه– روانشناسانه در میان منتقدین ادبی اهمیّت خاصّی دارد؛ رویکردی که منتقد را به ژرفای ذهن و ضمیر صاحب اثر می رساند. این نوشتار به روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از مطالعه کتابخانه ای، واژه «خورشید» را در شعر سهراب سپهری بررسی می کند. براساس نقد عارفانه روانشناسانه، این واژه گاه جلوه ای است از کهن الگوی ماندالا به عنوان رمزی به تعالی. از سوی دیگر، واژه خورشید در شعر سپهری به پیروی از سنّت های ادبی ایران زمین گاه نماد زیبایی قرارمی گیرد تا معنایی عرفانی را برساند و گاه نماد جنگجویی و قدرت می شود برای رساندن مفهومی اساطیری و ازلی. درهم تنیدگی این موارد در شعر سپهری، علاوه بر این که نشان دهنده نبوغ شاعر و آشنایی او با دنیای عرفان و اساطیر است، تجربه معنوی و عرفانی او را نیز به مخاطب و منتقد ادبی منتقل می کند تا جایی که ذهن مخاطب را با خود همراه-کرده، به سوی کمال و تعالی می برد.
مطالعه میزان مشارکت گیمرهای ورزش های الکترونیک در فعالیت های جسمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت و توسعه ورزش دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
23 - 48
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، بررسی میزان مشارکت گیمرهای ورزش های الکترونیکی در فعالیت های جسمانی و شناسایی عوامل موثر بر رفتار و تمایلات آن ها نسبت به مشارکت در فعالیت های بدنی بود.روش شناسی: پژوهش حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی همبستگی بود. جامعه آماری شامل گیمرهای نسل زد (متولدین سال های 1373 تا 1388) ساکن ایران بودند که در ورزش های الکترونیکی به صورت حرفه ای یا تفریحی فعالیت داشتند و حداقل یک سال تجربه مرتبط در این حوزه را دارا بودند. این افراد به صورت در دسترس از میان سکوهای گیمینگ، انجمن های آنلاین، باشگاه های ورزش های الکترونیکی و سایر اجتماعات مرتبط شناسایی شدند. برای تعیین حجم نمونه، از فرمول کوکران استفاده و تعداد 408 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل دو پرسش نامه استاندارد شامل پرسش نامه تئوری رفتار برنامه ریزی شده (شامل سنجش نگرش، هنجار ذهنی، کنترل رفتاری درک شده و میل رفتاری)، پرسش نامه سودمندی و لذت درک شده (برای ارزیابی برداشت کاربران از ارزش ها و تجربه های خوشایند حاصل از فعالیت بدنی) و پرسشنامه محقق ساخته مشارکت در فعالیت های بدنی بود. به منظور تحلیل داده ها، از مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) با نرم افزار PLS4 استفاده شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که متغیرهای کنترل رفتاری درک شده و هنجار ذهنی، تأثیر مثبت و معناداری بر تمایل بازیکنان ورزش های الکترونیکی برای مشارکت در فعالیت های جسمانی دارند. همچنین نگرش مثبت بازیکنان نسبت به فعالیت های بدنی، به ویژه زمانی که با لذت و سودمندی درک شده همراه است، نقش مهمی در تقویت میل رفتاری آن ها ایفا می کند.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که برای افزایش مشارکت بازیکنان ورزش های الکترونیکی در فعالیت های جسمانی، توجه به عوامل روان شناختی مانند کنترل رفتاری درک شده، نگرش مثبت، و هنجارهای اجتماعی ضروری است. برنامه ریزان حوزه ورزش و سلامت می توانند با طراحی کمپین های آگاهی بخشی جذاب و مبتنی بر فرهنگ بین نسلی، بر لذت و سودمندی فعالیت های بدنی تأکید کرده و نگرش مثبت نسبت به این فعالیت ها را تقویت کنند.
تحلیل نقش صنایع دستی در توسعه گردشگری ایران و چالش های پیش روی آن
حوزههای تخصصی:
صنایع دستی با تاریخچه ای طولانی و تنوع بی نظیر خود، از جاذبه های فرهنگی برجسته گردشگری ایران محسوب می شود. این صنایع به عنوان یک منبع غنی فرهنگی و هنری، نه تنها بخش مهمی از هویت ملی ایرانیان را تشکیل می دهند، بلکه می توانند به عنوان محرک اصلی در توسعه گردشگری و اقتصاد محلی عمل کنند. هدف این پژوهش، بررسی نقش صنایع دستی در توسعه گردشگری ایران و چالش های پیش روی توسعه آن است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی، از لحاظ هدف کاربردی و مبتنی بر گردآوری داده های میدانی است. جامعه آماری تحقیق را کارشناسان حوزه صنایع دستی و گردشگری تشکیل داده اند که با استفاده از روش گلوله برفی، تعداد 54 نفر شناسایی و به تکمیل پرسش نامه اقدام نمودند. تحلیل ها در نرم افزار spss انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد صنایع دستی، تأثیر معناداری (000/0) بر توسعه گردشگری ایران دارند که در این زمینه افزایش درآمدزایی، تقویت هویت فرهنگی، گسترش بازار و جذب گردشگران از مهمتریت تاثیرات آن محسوب می شود. با این حال، ضعف در بازاریابی و تبلیغات، کمبود حمایت های دولتی، مشکلات مالی، از مهمترین موانع پیش روی نقش آفرینی صنایع دستی شناخته شده اند. نتایج آزمون فریدمن نشان داد که ضعف در بازاریابی و تبلیغات به عنوان مهم ترین چالش شناخته شد. در نهایت، صنایع دستی پتانسیل بالایی برای توسعه گردشگری دارند اما نیازمند رفع چالش های موجود هستند. در واقع توجه به صنایع دستی می تواند به توسعه پایدار گردشگری ایران کمک کند، مشروط بر اینکه چالش های موجود برطرف شوند. در راستای رفع این چالش ها پیشنهاد می شود که فعالیت های بین بخشی (بخش خصوصی و دولتی) تقویت شود
طراحی سیستم توسعه فراگیر منطقه ای مبتنی بر عدالت اجتماعی (مطالعه موردی: مناطق مرزی ایران و پاکستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
44 - 57
حوزههای تخصصی:
مقدمه استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرقی جمهوری اسلامی ایران قرار دارد. این استان از فقیرترین و محروم ترین استان های کشور ایران است. بیشتر روستاهایِ استان فاقد امکانات رفاهی اولیه مانند لوله کشی، آب آشامیدنی و برق بوده. این منطقه از لحاظ تاریخی توسعه نیافته است، اگرچه منابع طبیعی قابل توجهی از جمله منابع گازی و معدنی زیادی دارد. منطقه مرزی ایران و پاکستان منطقه ای با اهمیت ژئوپلیتیکی است و مرز بین دو کشور را نشان می دهد. به دلیل حجم زیاد عقب ماندگی ها در این استان و انباشت آن در سالیان پیاپی، آموزش و پرورش این استان نیز از حیث شاخص های گوناگون آموزشی، اختلاف قابل توجهی نسبت به سایر استان های کشور دارد. ازحیث بیشتر شاخص های آموزشی کشور، سیستان و بلوچستان محروم ترین استان کشور است. این استان با موقعیت راهبردی خود از ظرفیت بالایی در کشاورزی، شیلات و ذخایر ارزشمند معدنی برخوردار است، اما به دلیل ناکافی بودن سرمایه گذاریِ بومی و عدمِ وجود نیروی انسانی ماهر، از حیث توسعه نسبتاً از سایر نقاط کشور عقب افتاده است. یکی از موانع دیگر که در استان های مرزی هر دو کشور وجود دارد، عدم قابلیت شهروندان برای ابراز نظر و مشارکت در خط مشی گذاری ها و تصمیم های دولتی است. بدون فراگرد سیاسی مؤثر و حکمرانی مؤثر توسعه فراگیر امکان پذیر نیست. سیاست جهانی و اولویت های حکمرانی باتحولات زیادی مواجه شده،دولت ها را تشویق کند تا در مدیریت چالش های توسعه فراگیر با یکدیگر همکاری کنند. از سوی دیگر، مشکلاتی وجود دارد که موانعی جدی در روابط ایران و پاکستان محسوب می شوند و بر توسعه فراگیر استان های مرزی دو کشور تأثیر می گذارند. هر دو کشور به دلیل عدم هماهنگی درباره سازمان های توسعه استان های مرزی و نگاه متفاوت مقامات کشور و همچنین، سایر کشورهای منطقه در حوزه توسعه های فراگیر با چالش های ویژه ای مواجه اند. نظریه پردازان، در سال های 1950 تا 1969 فراگرد توسعه را مجموعه ای از مراحل متوالی رشد اقتصادی می دانستند که همه کشورها باید آن را طی کنند. این اولین تحول در نظریه اقتصادی توسعه بود که در آن مقدار مناسب و ترکیب مناسب پس انداز، سرمایه گذاری و کمک های خارجی فقط موارد ضروری برای ظرفیت سازی در کشورهای توسعه یافته تلقی می شدند. در آن دوران، توسعه را مترادف با رشد اقتصادی عمومی و سریع می دانستند. مهم ترین انتقادی که به این نظریه ها وارد می شد، آن بود که ضعف ترتیبات نهادی در کشورهای درحال توسعه را نادیده می گرفتند. از زمان ظهور تعداد زیادی از کشورهای تازه استقلال یافته در سال های اولیه پس از جنگ جهانی دوم و تلاش گسترده این کشورها برای غلبه بر عقب ماندگی و فقرزدایی و در یک کلام دستیابی به «توسعه»، این مفهوم دستخوش تحولات گسترده ای شد. در این امتداد، شاید مهم ترین تحول، بسط مفهوم توسعه از رشد صرفاً اقتصادی به نوعی تحول ساختاری بود که ابعاد درآمدی و غیر درآمدی رفاه را بهبود می بخشد و پایداری و توزیع عادلانه را مدنظر قرار دارد. یکی دیگر از جنبه های توسعه، توسعه پایدار است که نیازهای زمان حالِ افراد را بدون به خطر انداختن توانایی نسل های آینده در برآوردن نیازهای خود برآورده می کند. توسعه پایدار که ابتدا بر جنبه های زیست محیطی توسعه متمرکز بود، امروزه معنای وسیع تری یافته و بر توسعه فراگیر و همه جانبه دلالت دارد. توسعه انسان محور که حدود سال 1980-1990 پدیدار شد، بر نقش قابلیت های انسانی تأکید دارد و توسعه را ثمره رشد توانایی های انسان می داند. در این رویکرد، علاوه بر اینکه انسان مهم ترین وسیله دستیابی به توسعه است، مهم ترین هدف توسعه نیز تلقی می شود. نظریه های توسعه فراگیر به ما کمک می کند تا به طور سامان مند درباره چگونگی سازماندهی تلاش های خود برای تسهیل دستیابی به توسعه فراگیر بیندیشیم. توسعه فراگیر را می توان با سه تحول تبیین کرد: نخست از منظر توزیع فرصت های رشد، دوم توسعه فراگیر در امتداد رشد فقرزدایی و سوم رشد فراگیر. توسعه فراگیر توسعه ای است که ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و سیاسی را در بر می گیرد و به نحوه توزیع آن در سطوح فردی، گروهی و اجتماعی نیز حساس است. در پژوهش حاضر بیشتر مؤلفه های رفع نابرابری، دسترسی برابر به خدمات، برقراری امنیت، فقرزدایی و ایجاد شغل، توسعه اقتصادی و نقش مفید متخصصان و شهروندان در توسعه فراگیر مد نظر قرار گرفته اند. مواد و روش ها روش پژوهش حاضر دِلفی بوده، در امتداد پاسخ به چهار پرسش از 12 متخصص در زمینه موضوعِ مورد نظر، سامان یافته است: یک) سیستم توسعه فراگیر مبتنی بر عدالت اجتماعی منطقه ایِ مناطق مرزی ایران و پاکستان باید چه ویژگی هایی داشته باشد؟ دو) نهادهای هماهنگ کننده خط مشی توسعه فراگیر مبتنی بر عدالت اجتماعی ایران و پاکستان کدام اند؟ سه) کدام عوامل در طراحی سسیتم توسعه فراگیر مبتنی بر عدالت اجتماعی برای مناطق مرزی ایران و پاکستان مؤثرند؟ چهار) دلایل شکست برنامه های عدالت اجتماعی در مناطق مرزی ایران و پاکستان چه بوده اند؟ یافته ها هدف این پژوهش، طراحی سیستم توسعه فراگیر منطقه ای مبتنی بر عدالت اجتماعی در مناطق مرزی ایران و پاکستان بوده، هدف آن است که بتواند گامی مؤثر در جهت رفع نابرابری، دسترسی برابر به خدمات، برقراری امنیت، فقرزدایی و ایجاد شغل، توسعه اقتصادی و نقش مفید متخصصان برای ساکنان این مناطق برداشته باشد. بدون شک آموزش به منزله مبنایی برای توانمندسازی افراد عمل کرده و سطح آگاهی و مهارت جامعه را افزایش می دهد. سلامت جامعه نیز تأثیر مستقیمی بر تولید و بهره وری دارد. اگر مردم سلامت خوبی نداشته باشند، نمی توانند کار کنند و در تولید جامعه مشارکت کنند. امنیت اجتماعی و اقتصادی یکی از عوامل کلیدی در جذب سرمایه گذاری و نظام توسعه فراگیر مبتنی بر عدالت اجتماعی و تجلی آن در امنیت، رفاه و آگاهی عمومی است (Pourazat, 2012). وجود امنیت باعث ایجاد ثبات در جامعه می شود که لازمه رشد اقتصادی است. مناطق مرزی اغلب به کشاورزی، صنایع دستی و صنایع در مقیاس کوچک متکی اند. یک بازار مرزی برای تولیدکنندگان محلی دسترسی به بازارهای بزرگ تر و متنوع تر را هم در مرزهای ملی و هم در کشورهای همسایه امکان پذیر می سازد. این امر آن ها را قادر می سازد تا کالاها را با قیمت های بهتر بفروشند، درآمد خود را افزایش داده و فقر را کاهش دهند. روابط فرهنگی مثبت، به کاهش تنش ها و اختلاف های سیاسی کمک ی کند. زمانی که مردم دو کشور، بیشتر با یکدیگر آشنا شوند، احتمال بروز سوءتفاهم ها و تنش ها کاهش می یابد. روابط قوی فرهنگی امکانِ سرمایه گذاری مشترک در پروژه های اقتصادی را افزایش می دهد. مشارکت مردم محلی استان های مرزی ایران و پاکستان در تصمیم گیری ها و انتخابات برای توسعه فراگیر، بسیار مهم است. این مشارکت ممکن است تأثیر مثبت بسیاری بر توسعه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی این استان داشته باشد. عدالت اجتماعی می تواند به کاهش نابرابری های اقتصادی در مناطق مرزی کمک ی کند. با توزیع عادلانه منابع و فرصت های شغلی، ساکنان این مناطق از فرصت های اقتصادی بهره مند شوند و شرایط زندگی خود را بهبود بخشند. برقراری عدالت اجتماعی، باعث تقویت همبستگی و انسجام اجتماعی میان اقوام گوناگون ساکن در مناطق مرزی می شود. این همبستگی تنش های قومی را کاهش داده و همکاری های محلی را افزایش می دهد. در این پژوهش با تهیه شاخص ترکیبی توسعه فراگیر، مبتنی بر عدالت اجتماعی در قالب 5 بُعد، 30 مؤلفه فراگیر توسعه در مناطق مرزی ایران و پاکستان مورد بررسی قرارگرفتند. در نهایت، این مطالعه یک سیستم جامع توسعه منطقه ای مبتنی بر عدالت اجتماعی قابل اجرا در مناطق مرزی ایران و پاکستان را طراحی و آن را برای حل مشکلات منطقه ارایه داده است. نتیجه گیری بر اساس یافته ها، توسعه فراگیر اجتماعی با الزامات مذهبی، هویت اجتماعی، روابط فرهنگی، تنوع نژادی، عدم تبعیض و حقوق بشر رابطه دارد. همچنین بُعد حکمرانی، با مؤلفه های پاسخ گویی، آزادی بیان، کاهش مداخلات خارجی، استخدام مدیران و متخصصان محلی و هماهنگی بین استانداری های مرزی ایران و پاکستان، رابطه دارد. بُعد عدالت اجتماعی نیز با مؤلفه های برابری، دسترسی برابر به منابع، آموزش، بهداشت، زیرساخت ها و آزادی سیاسی رابطه دارد. بُعد رشد اقتصادی نیز با مؤلفه های ایجاد شُغل، کاهش فقر، بازارچه های مرزی، زیرساخت کشاورزی، مناطق تجاری آزاد و ابعاد اجتماعی اقتصادی رابطه دارد. همچنین، بُعد پایداری محیط زیست، با مؤلفه های مدیریت منابع، مقابله با حوادث طبیعی، مدیریت انرژی و پسماند، تغییرات اقلیمی، مشارکت مردمی برای حفظ محیط زیست رابطه دارد. بر اساسِ این پژوهش، باید بُعد و مؤلفه های یادشده را برای یک سیستم توسعه فراگیرِ منطقه ا ی مبتنی بر عدالت اجتماعی، در نظر گرفت؛ در غیر این صورت، توسعه فراگیر منطقه ای مبتنی بر عدالت اجتماعی، اتفاق نخواهد افتاد. با توجه به بررسی عوامل مؤثر بر توسعه فراگیر در مناطق مرزی ایران و پاکستان، می توان نتیجه گرفت که توسعه فراگیر در این مناطق، نیازمند رویکردی جامع و هماهنگ بوده، به طور هم زمان به ابعاد اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و حکمرانی توجه دارد. انسجام اجتماعی، عدالت اجتماعی، رشد اقتصادی، پایداری محیط زیست و حکمرانی مطلوب، همگی نقش حیاتی در بهبود شرایط زندگی مردم و کاهش چالش های موجود در این مناطق دارند. همکاری های دوجانبه بین ایران و پاکستان، مشارکت فعال جوامع محلی و اجرای خط مشی های مؤثر و کارآمد، از جمله عوامل کلیدی دستیابی به توسعه فراگیر و پایدار در این مناطق مرزی اند. این پژوهش نشان می دهد که توسعه فراگیر در مناطق مرزی ایران و پاکستان، نیازمند رویکردی چندجانبه بوده، باید انسجام اجتماعی، حکمرانی شفاف و عدالت اجتماعی را تقویت کند.
مدل مفهومی استفاده از انرژی های تجدیدپذیر در توسعه پایدار شهری: مطالعه ای مروری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
226 - 245
حوزههای تخصصی:
مقدمه با شروع انقلاب صنعتی در سده های اخیر، شهرها با رشد سریع جمعیت مواجه شده اند که این امر به استفاده بی رویه از انرژی های فسیلی برای تأمین انرژی منجر شده است. رشد بی سابقه مصرف انرژی در جهان و اتکا به منابع فسیلی، به افزایش غلظت گازهای گلخانه ای در جو منجر شده است (Abdelaziz et al., 2011). به تبع آن، تسریع روند گرمایش جهانی می تواند به شرایط نامطلوب زندگی و خسارت های اقتصادی و اجتماعی منجر شود (Wąs et al., 2021). در این راستا، سیستم های انرژی پایدار موازنه ای بین تولید و مصرف انرژی برقرار می کنند که آثار منفی آن بر محیط زیست در حد تحمل پذیر باقی می ماند و در عین حال به بهبود کیفیت زندگی شهروندان کمک می کند (Arasteh Talashmaki, 2020). در سطح جهانی، اقدامات قابل توجهی در این راستا انجام شده است. به عنوان نمونه، در اجلاس توسعه پایدار سازمان ملل در سال ۲۰۱۵، در حمایت از توافق نامه پاریس، کشورها بر دستیابی به بی طرفی کربن و توسعه سیستم های انرژی پاک تأکید کردند (News, 2015). با این حال، در قرن ۲۱، شهرهای بزرگ با چالش های فزاینده ای مانند تأمین انرژی و آلودگی مواجه هستند، به ویژه در کشورهایی که به سوخت های فسیلی متکی اند. گرچه انرژی های تجدیدپذیر همچون خورشیدی و بادی به عنوان گزینه های پایدار مطرح شده اند، اما موانعی مانند هزینه های اولیه بالا و کمبود آگاهی عمومی، مانع از پذیرش گسترده آن ها شده است (Torkaman & Jalilisadrabad, 2024). مرور ادبیات نشان می دهد انرژی های تجدیدپذیر از دیرباز به عنوان ابزار حفظ منابع بین نسلی مطرح بوده اند (WCED, 1987). پژوهش هایی همچون پژوهش تیبی و همکاران (1993) بر کاهش آلودگی از طریق انرژی های خورشیدی و بادی تمرکز داشته اند، اما اغلب به ابعاد اجتماعی و اقتصادی توجه نکرده اند. گلدمبرگ (1998) با تأکید بر کشورهای درحال توسعه، بر نقش این انرژی ها در توسعه اقتصادی و زیست محیطی اشاره کرده است. با این حال، تعامل میان ابعاد مختلف توسعه پایدار کمتر بررسی شده است. دراک و همکاران (2005) به چالش های فنی و اقتصادی پرداخته اند، اما دیدگاهی یکپارچه ارائه نداده اند. پانوار و همکاران (2011) نیز به نقش این منابع در کاهش گازهای گلخانه ای اشاره کرده اند، در حالی که جنبه های اجتماعی مغفول مانده است. کرباخو و کابزا (2019) بر ناهماهنگی نهادی و ضعف سیاست گذاری تأکید کرده اند. همچنین، پژوهش های تطبیقی جدید، مشارکت دولت، جامعه و بخش خصوصی را برای موفقیت سیاست های انرژی پایدار حیاتی می دانند (Čeryová et al., 2020; Surya et al., 2021) که این مسئله در مدل مفهومی تحقیق حاضر نیز مد نظر قرار گرفته است. با تجمیع یافته های پژوهش های پیشین، مشخص می شود که علی رغم توجه گسترده به ابعاد فنی، اقتصادی و زیست محیطی، تعامل و یکپارچگی میان این ابعاد در قالب یک مدل جامع مورد بررسی قرار نگرفته است. با توجه به تحلیل پژوهش های یادشده، می توان نتیجه گرفت که اغلب مطالعات پیشین تمرکز محدودی بر ابعاد خاصی از توسعه پایدار داشته اند و از ارائه مدلی جامع و یکپارچه بازمانده اند. این پژوهش با هدف طراحی مدلی مفهومی و یکپارچه برای بهره گیری از انرژی های تجدید پذیر در توسعه پایدار مناطق شهری، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و مرور نظام مند ادبیات انجام شده است. در این زمینه، سؤالات پژوهش عبارت اند از: ۱. چه ابعاد و مؤلفه هایی بر نقش انرژی های تجدید پذیر در توسعه پایدار شهری تأثیرگذار هستند؟ ۲. چگونه تعامل میان ابعاد زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و نهادی می تواند موجب بهره وری بهتر از انرژی های تجدیدپذیر شود؟ ۳. چه نوع مدل مفهومی می تواند برای ادغام این ابعاد در سیاست گذاری انرژی پایدار در کلان شهرها پیشنهاد شود؟ مواد و روش ها این پژوهش با هدف تبیین رابطه میان انرژی های تجدید پذیر و توسعه پایدار شهری، از رویکردی ترکیبی بهره گرفته که شامل مرور نظام مند ادبیات، تحلیل محتوای کیفی و نظریه پردازی داده بنیاد (Grounded Theory) است. داده ها از طریق جست وجوی ساختاریافته در پایگاه های علمی داخلی و بین المللی در بازه زمانی ۲۰۰۲ تا ۲۰۲۳ گردآوری شده و با استفاده از معیارهای علمی و تحلیلی، ۴۲ مقاله برای تحلیل نهایی انتخاب شدند. متون منتخب با نرم افزار MAXQDA طی فرایند کدگذاری سه مرحله ای (باز، محوری و انتخابی) تحلیل شدند و مفاهیم در پنج بُعد اصلی (اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی، نهادی و فناورانه) سازمان دهی شدند. سپس، با تحلیل هم رخدادی و شدت ارتباط کدها، شبکه مفهومی شاخص ها استخراج و مدل نهایی پژوهش طراحی شد که روابط علّی و غیرمستقیم میان انرژی های تجدیدپذیر و توسعه پایدار شهری را با شناسایی عوامل تقویت کننده و تضعیف کننده تبیین می کند. برای اعتبارسنجی تحلیل کیفی، از روش هایی همچون کدگذاری هم زمان توسط پژوهشگر دوم، تطبیق مفاهیم با ادبیات نظری و بازبینی توسط پژوهشگر سوم استفاده شد. به این ترتیب، مدل مفهومی حاصل از این پژوهش، به خلاف الگوهای صرفاً توصیفی، ساختاری مبتنی بر تحلیل علّی دارد و توانسته است با اتکا به شواهد مستند در مقالات معتبر، شبکه ای معنادار از ارتباط میان انرژی های تجدید پذیر و ابعاد مختلف توسعه پایدار در مناطق کلان شهری ترسیم کند. یافته ها در مرحله نخست، استخراج و سامان دهی شاخص های مرتبط با توسعه پایدار شامل «امنیت انرژی»، «عدالت انرژی»، «اثرات زیست محیطی»، «رشد اقتصادی» و «حکمرانی انرژی» با استفاده از رویکرد نظریه زمینه ای صورت گرفت. برای این منظور، متون ۴۸ مقاله منتخب از سال های ۲۰۰۲ تا ۲۰۲۳ به دقت مورد تحلیل قرار گرفت و با بهره گیری از نرم افزار تخصصی تحلیل داده های کیفی (MAXQDA)، فرایند کدگذاری باز انجام شد. در نتیجه، ۷۲ کد اولیه به عنوان بازتاب مفاهیم کلیدی حوزه انرژی های تجدیدپذیر و توسعه پایدار شناسایی شدند. یافته های این مرحله در جدول ۱ به صورت ماتریسی ارائه شده که در آن حضور هر کد در مقالات منتخب مشخص شده است. در مرحله دوم، بر اساس اصول کدگذاری محوری، کدهای شناسایی شده با توجه به قرابت های مفهومی و معنایی در قالب چهار مقوله اصلی دسته بندی شدند: محیط زیستی، نهادی، اجتماعی و اقتصادی. این خوشه بندی توسط دو پژوهشگر دیگر مورد بازبینی قرار گرفت تا اعتبار ساختاری آن تقویت شود. همچنین، فراوانی هر شاخص در مقالات بررسی شده و نتایج آن در جدول ۲ ارائه شده است تا میزان توجه به هر شاخص مشخص شود. در مرحله سوم، تحلیل ارتباطات درونی میان شاخص ها انجام شد. با استفاده از نرم افزار MAXQDA، روابط معنادار میان شاخص ها استخراج شد. در جدول ۳، گزاره های تحلیلی و روابط مفهومی میان شاخص ها تشریح شده و در شکل ۲، ساختار گرافیکی این ارتباطات نمایش داده شده است. در این شکل، رنگ ها و ضخامت خطوط به ترتیب نوع، منشأ و شدت ارتباط میان شاخص ها را نشان می دهند. در مرحله چهارم، مدل مفهومی نهایی استفاده از انرژی های تجدید پذیر با رویکرد توسعه پایدار مناطق شهری طراحی و ارائه شد. این مدل، ترکیبی از یافته های نظری و تجربی پژوهش است و تعاملات دوسویه میان انرژی های تجدیدپذیر و ابعاد مختلف توسعه پایدار را به صورت دقیق ترسیم می کند. مدل مفهومی نهایی در شکل ۴ نمایش داده شده است. در این مدل، شاخص ها در دو دسته تقسیم شده اند: شاخص های مؤثر بر افزایش استفاده از انرژی های تجدید پذیر (مانند امنیت انرژی، کاهش آلودگی، اشتغال زایی، عدالت در دسترسی) که با رنگ نارنجی مشخص شده اند و شاخص هایی که مانع توسعه این انرژی ها هستند (مانند هزینه اولیه، زمان احداث، پیچیدگی های سیاستی) که با رنگ قرمز نشان داده شده اند. این مدل مفهومی ضمن ترسیم مسیرهای علی میان ابعاد محیط زیستی، اجتماعی، اقتصادی و نهادی، نشان می دهد افزایش بهره برداری از انرژی های تجدید پذیر می تواند به طور مستقیم و غیرمستقیم موجب ارتقای شاخص های توسعه پایدار در مناطق کلان شهری شود. این مدل، علاوه بر داشتن ارزش تحلیلی، به عنوان ابزاری برای سیاست گذاری دقیق و طراحی برنامه های جامع توسعه انرژی در سطوح شهری و فرامنطقه ای نیز کاربرد دارد. نتیجه گیری پژوهش حاضر با هدف پر کردن این خلأ، از روش تحلیل محتوای ترکیبی (کیفی و کمی) بهره گرفته و مدلی مفهومی ارائه کرده است که بر اساس آن، شاخص های مؤثر در بهره برداری از انرژی های تجدید پذیر و تأثیر آن ها بر توسعه پایدار شهری شناسایی و طبقه بندی شده اند. یافته های تحقیق نشان می دهد این شاخص ها در دو دسته کلی قابل تفکیک اند: دسته نخست شاخص هایی هستند که به افزایش توسعه پایدار کمک می کنند، نظیر دسترسی به منابع انرژی، امنیت انرژی، کاهش مصرف سوخت های فسیلی، کاهش آلاینده ها، ایجاد اشتغال، برابری اجتماعی، تنوع انرژی، حفاظت از محیط زیست، رشد اقتصادی و بهبود کیفیت زندگی. در مقابل، دسته دوم شاخص هایی هستند که مانع توسعه انرژی های تجدید پذیر و درنتیجه، کاهش توسعه پایدار می شوند که مهم ترین آن ها عبارت اند از: هزینه های بالای اولیه، مدت زمان طولانی احداث نیروگاه ها و چالش های سیاست گذاری. بررسی های انجام شده نشان می دهد هزینه های اولیه سرمایه گذاری مهم ترین مانع در مسیر توسعه این نوع انرژی ها، به ویژه در کشورهای درحال توسعه، هستند. با وجود این، نتایج تحلیل ها بیانگر آن است که منافع بلندمدت حاصل از به کارگیری انرژی های تجدید پذیر، چه از منظر اقتصادی و چه زیست محیطی، به مراتب بیشتر از هزینه های اولیه آن است. این منافع شامل کاهش وابستگی به منابع فسیلی، بهبود امنیت انرژی، کاهش هزینه های ناشی از آلودگی و ایجاد بسترهایی برای سرمایه گذاری و کارآفرینی در مناطق محروم می شود. نکته مهم دیگر در یافته های پژوهش، برجسته شدن نقش ابعاد اجتماعی توسعه انرژی های تجدید پذیر است. به خلاف بسیاری از مطالعات قبلی که عمدتاً بر ملاحظات اقتصادی یا زیست محیطی متمرکز بودند، این تحقیق نشان می دهد توسعه عادلانه این انرژی ها می تواند به بهبود کیفیت زندگی، کاهش نابرابری های منطقه ای و افزایش مشارکت اجتماعی در مناطق کم برخوردار منجر شود. نمونه هایی از این نوع شامل تبدیل روستاهای دورافتاده به تولیدکنندگان انرژی و ارتقای وضعیت اقتصادی آن هاست. از سوی دیگر، نتایج پژوهش تأکید دارد که توسعه انرژی های تجدیدپذیر بدون نقش آفرینی دولت ها و نهادهای سیاست گذار میسر نخواهد بود. ارائه مشوق های مالی، تدوین قوانین حمایتی و تسهیل فرایندهای سرمایه گذاری ازجمله اقداماتی هستند که می توانند مسیر توسعه این نوع انرژی ها را هموارتر سازند. تجربه کشورهای توسعه یافته نیز نشان داده است سیاست های مؤثر در زمینه انرژی های پاک، نظیر تعرفه های ترجیحی برای تولیدکنندگان کوچک یا برنامه های آگاه سازی عمومی، در افزایش مقبولیت اجتماعی و اقتصادی این انرژی ها مؤثر بوده اند. پژوهش حاضر با تبیین یک مدل مفهومی یکپارچه، نشان می دهد توسعه انرژی های تجدید پذیر در مناطق شهری، تحت تأثیر مجموعه ای پیچیده از شاخص های متقابل فنی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی قرار دارد. بر اساس این مدل، مهم ترین شاخص مؤثر مثبت، کاهش انتشار گازهای گلخانه ای و افزایش امنیت انرژی است و مهم ترین مانع، هزینه اولیه تولید انرژی به شمار می رود. لذا تحقق توسعه پایدار نیازمند نگاهی یکپارچه، میان رشته ای و سیاست محور است.
رتبه بندی مناطق توسعه حمل و نقل محور با استفاده از روش AHP و مقایسه آن با وضعیت کاربری اراضی (مطالعه موردی: خط یک متروی مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه حمل و نقل محور[1] (TOD)پیوندی میان برنامه ریزی حمل و نقل و کاربری اراضی است. در این پژوهش به منظور ارزیابی کمی و رتبه بندی توسعه حمل و نقل محور در خط یک متروی مشهد از روش آنالیز سلسله مراتبی ([2]AHP)، استفاده شد. بدین منظور، نه ایستگاه با استفاده از 5 معیار، 14 شاخص و زیرشاخص از جمله شاخص تنوع، کاربری اراضی بررسی و مورد تحلیل قرار گرفتند. با توجه به اینکه نتایج AHP تنها یک میانگین از شاخص ها را نشان می دهد؛ لذا، برای ایجاد کاربری مناسب در هر منطقه باید شاخص کاربری اراضی در مناطق توسعه حمل و نقل محور مورد توجه قرار گیرد. برای این هدف، کاربری اراضی به 16 دسته تقسیم شد و تعداد آن ها در هر منطقه بررسی و نسبت آن به جمعیت هر منطقه به دست آمد. نتایج نشان داد که بیشترین کاربری در زمین های اطراف ایستگاه ها، کاربری تجاری و بعد از آن کاربری مختلط است. در رتبه بندی AHP نیز، بالاترین رتبه مربوط به ایستگاه هفت تیر و هاشمیه به دست آمد. به طوریکه این ایستگاه ها، به ترتیب در خدمات اولیه رتبه 8 و 9 درخدمات نوع 2، رتبه 3 و 8، و در خدمات شخصی رتبه 5 و 9 را به دست آورده اند. علاوه برآن، در خدمات اولیه، ایستگاه نمایشگاه، در خدمات شخصی هنرستان و در خدمات نوع 2، پارک ملت دارای رتبه یک می باشند. لذا، نتایج این تحقیق می تواند در برنامه ریزی شهری و اولویت های توسعه حمل و نقل محور به مسئولین کمک نماید.
[1]. Transit-Oriented Development (TOD)
[2]. Analytic Hierarchy Process