مریم ترکمن

مریم ترکمن

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۱.

مدل مفهومی استفاده از انرژی های تجدیدپذیر در توسعه پایدار شهری: مطالعه ای مروری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه ریزی شهری تحلیل محتوای کیفی توسعه پایدار شهری شاخص های مشترک انرژی و توسعه پایدار مدل مفهومی انرژی های تجدید پذیر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵ تعداد دانلود : ۱۶
مقدمه با شروع انقلاب صنعتی در سده های اخیر، شهرها با رشد سریع جمعیت مواجه شده اند که این امر به استفاده بی رویه از انرژی های فسیلی برای تأمین انرژی منجر شده است. رشد بی سابقه مصرف انرژی در جهان و اتکا به منابع فسیلی، به افزایش غلظت گازهای گلخانه ای در جو منجر شده است (Abdelaziz et al., 2011). به تبع آن، تسریع روند گرمایش جهانی می تواند به شرایط نامطلوب زندگی و خسارت های اقتصادی و اجتماعی منجر شود (Wąs et al., 2021). در این راستا، سیستم های انرژی پایدار موازنه ای بین تولید و مصرف انرژی برقرار می کنند که آثار منفی آن بر محیط زیست در حد تحمل پذیر باقی می ماند و در عین حال به بهبود کیفیت زندگی شهروندان کمک می کند (Arasteh Talashmaki, 2020). در سطح جهانی، اقدامات قابل توجهی در این راستا انجام شده است. به عنوان نمونه، در اجلاس توسعه پایدار سازمان ملل در سال ۲۰۱۵، در حمایت از توافق نامه پاریس، کشورها بر دستیابی به بی طرفی کربن و توسعه سیستم های انرژی پاک تأکید کردند (News, 2015). با این حال، در قرن ۲۱، شهرهای بزرگ با چالش های فزاینده ای مانند تأمین انرژی و آلودگی مواجه هستند، به ویژه در کشورهایی که به سوخت های فسیلی متکی اند. گرچه انرژی های تجدیدپذیر همچون خورشیدی و بادی به عنوان گزینه های پایدار مطرح شده اند، اما موانعی مانند هزینه های اولیه بالا و کمبود آگاهی عمومی، مانع از پذیرش گسترده آن ها شده است (Torkaman & Jalilisadrabad, 2024).  مرور ادبیات نشان می دهد انرژی های تجدیدپذیر از دیرباز به عنوان ابزار حفظ منابع بین نسلی مطرح بوده اند (WCED, 1987). پژوهش هایی همچون پژوهش تیبی و همکاران (1993) بر کاهش آلودگی از طریق انرژی های خورشیدی و بادی تمرکز داشته اند، اما اغلب به ابعاد اجتماعی و اقتصادی توجه نکرده اند. گلدمبرگ (1998) با تأکید بر کشورهای درحال توسعه، بر نقش این انرژی ها در توسعه اقتصادی و زیست محیطی اشاره کرده است. با این حال، تعامل میان ابعاد مختلف توسعه پایدار کمتر بررسی شده است. دراک و همکاران (2005) به چالش های فنی و اقتصادی پرداخته اند، اما دیدگاهی یکپارچه ارائه نداده اند. پانوار و همکاران (2011) نیز به نقش این منابع در کاهش گازهای گلخانه ای اشاره کرده اند، در حالی که جنبه های اجتماعی مغفول مانده است. کرباخو و کابزا (2019) بر ناهماهنگی نهادی و ضعف سیاست گذاری تأکید کرده اند. همچنین، پژوهش های تطبیقی جدید، مشارکت دولت، جامعه و بخش خصوصی را برای موفقیت سیاست های انرژی پایدار حیاتی می دانند (Čeryová et al., 2020; Surya et al., 2021) که این مسئله در مدل مفهومی تحقیق حاضر نیز مد نظر قرار گرفته است. با تجمیع یافته های پژوهش های پیشین، مشخص می شود که علی رغم توجه گسترده به ابعاد فنی، اقتصادی و زیست محیطی، تعامل و یکپارچگی میان این ابعاد در قالب یک مدل جامع مورد بررسی قرار نگرفته است. با توجه به تحلیل پژوهش های یادشده، می توان نتیجه گرفت که اغلب مطالعات پیشین تمرکز محدودی بر ابعاد خاصی از توسعه پایدار داشته اند و از ارائه مدلی جامع و یکپارچه بازمانده اند. این پژوهش با هدف طراحی مدلی مفهومی و یکپارچه برای بهره گیری از انرژی های تجدید پذیر در توسعه پایدار مناطق شهری، با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی و مرور نظام مند ادبیات انجام شده است. در این زمینه، سؤالات پژوهش عبارت اند از: ۱. چه ابعاد و مؤلفه هایی بر نقش انرژی های تجدید پذیر در توسعه پایدار شهری تأثیرگذار هستند؟ ۲. چگونه تعامل میان ابعاد زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و نهادی می تواند موجب بهره وری بهتر از انرژی های تجدیدپذیر شود؟ ۳. چه نوع مدل مفهومی می تواند برای ادغام این ابعاد در سیاست گذاری انرژی پایدار در کلان شهرها پیشنهاد شود؟ مواد و روش ها این پژوهش با هدف تبیین رابطه میان انرژی های تجدید پذیر و توسعه پایدار شهری، از رویکردی ترکیبی بهره گرفته که شامل مرور نظام مند ادبیات، تحلیل محتوای کیفی و نظریه پردازی داده بنیاد (Grounded Theory) است. داده ها از طریق جست وجوی ساختاریافته در پایگاه های علمی داخلی و بین المللی در بازه زمانی ۲۰۰۲ تا ۲۰۲۳ گردآوری شده و با استفاده از معیارهای علمی و تحلیلی، ۴۲ مقاله برای تحلیل نهایی انتخاب شدند. متون منتخب با نرم افزار MAXQDA طی فرایند کدگذاری سه مرحله ای (باز، محوری و انتخابی) تحلیل شدند و مفاهیم در پنج بُعد اصلی (اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی، نهادی و فناورانه) سازمان دهی شدند. سپس، با تحلیل هم رخدادی و شدت ارتباط کدها، شبکه مفهومی شاخص ها استخراج و مدل نهایی پژوهش طراحی شد که روابط علّی و غیرمستقیم میان انرژی های تجدیدپذیر و توسعه پایدار شهری را با شناسایی عوامل تقویت کننده و تضعیف کننده تبیین می کند. برای اعتبارسنجی تحلیل کیفی، از روش هایی همچون کدگذاری هم زمان توسط پژوهشگر دوم، تطبیق مفاهیم با ادبیات نظری و بازبینی توسط پژوهشگر سوم استفاده شد. به این ترتیب، مدل مفهومی حاصل از این پژوهش، به خلاف الگوهای صرفاً توصیفی، ساختاری مبتنی بر تحلیل علّی دارد و توانسته است با اتکا به شواهد مستند در مقالات معتبر، شبکه ای معنادار از ارتباط میان انرژی های تجدید پذیر و ابعاد مختلف توسعه پایدار در مناطق کلان شهری ترسیم کند. یافته ها در مرحله نخست، استخراج و سامان دهی شاخص های مرتبط با توسعه پایدار شامل «امنیت انرژی»، «عدالت انرژی»، «اثرات زیست محیطی»، «رشد اقتصادی» و «حکمرانی انرژی» با استفاده از رویکرد نظریه زمینه ای صورت گرفت. برای این منظور، متون ۴۸ مقاله منتخب از سال های ۲۰۰۲ تا ۲۰۲۳ به دقت مورد تحلیل قرار گرفت و با بهره گیری از نرم افزار تخصصی تحلیل داده های کیفی (MAXQDA)، فرایند کدگذاری باز انجام شد. در نتیجه، ۷۲ کد اولیه به عنوان بازتاب مفاهیم کلیدی حوزه انرژی های تجدیدپذیر و توسعه پایدار شناسایی شدند. یافته های این مرحله در جدول ۱ به صورت ماتریسی ارائه شده که در آن حضور هر کد در مقالات منتخب مشخص شده است. در مرحله دوم، بر اساس اصول کدگذاری محوری، کدهای شناسایی شده با توجه به قرابت های مفهومی و معنایی در قالب چهار مقوله اصلی دسته بندی شدند: محیط زیستی، نهادی، اجتماعی و اقتصادی. این خوشه بندی توسط دو پژوهشگر دیگر مورد بازبینی قرار گرفت تا اعتبار ساختاری آن تقویت شود. همچنین، فراوانی هر شاخص در مقالات بررسی شده و نتایج آن در جدول ۲ ارائه شده است تا میزان توجه به هر شاخص مشخص شود. در مرحله سوم، تحلیل ارتباطات درونی میان شاخص ها انجام شد. با استفاده از نرم افزار MAXQDA، روابط معنادار میان شاخص ها استخراج شد. در جدول ۳، گزاره های تحلیلی و روابط مفهومی میان شاخص ها تشریح شده و در شکل ۲، ساختار گرافیکی این ارتباطات نمایش داده شده است. در این شکل، رنگ ها و ضخامت خطوط به ترتیب نوع، منشأ و شدت ارتباط میان شاخص ها را نشان می دهند. در مرحله چهارم، مدل مفهومی نهایی استفاده از انرژی های تجدید پذیر با رویکرد توسعه پایدار مناطق شهری طراحی و ارائه شد. این مدل، ترکیبی از یافته های نظری و تجربی پژوهش است و تعاملات دوسویه میان انرژی های تجدیدپذیر و ابعاد مختلف توسعه پایدار را به صورت دقیق ترسیم می کند. مدل مفهومی نهایی در شکل ۴ نمایش داده شده است. در این مدل، شاخص ها در دو دسته تقسیم شده اند: شاخص های مؤثر بر افزایش استفاده از انرژی های تجدید پذیر (مانند امنیت انرژی، کاهش آلودگی، اشتغال زایی، عدالت در دسترسی) که با رنگ نارنجی مشخص شده اند و شاخص هایی که مانع توسعه این انرژی ها هستند (مانند هزینه اولیه، زمان احداث، پیچیدگی های سیاستی) که با رنگ قرمز نشان داده شده اند. این مدل مفهومی ضمن ترسیم مسیرهای علی میان ابعاد محیط زیستی، اجتماعی، اقتصادی و نهادی، نشان می دهد افزایش بهره برداری از انرژی های تجدید پذیر می تواند به طور مستقیم و غیرمستقیم موجب ارتقای شاخص های توسعه پایدار در مناطق کلان شهری شود. این مدل، علاوه بر داشتن ارزش تحلیلی، به عنوان ابزاری برای سیاست گذاری دقیق و طراحی برنامه های جامع توسعه انرژی در سطوح شهری و فرامنطقه ای نیز کاربرد دارد. نتیجه گیری پژوهش حاضر با هدف پر کردن این خلأ، از روش تحلیل محتوای ترکیبی (کیفی و کمی) بهره گرفته و مدلی مفهومی ارائه کرده است که بر اساس آن، شاخص های مؤثر در بهره برداری از انرژی های تجدید پذیر و تأثیر آن ها بر توسعه پایدار شهری شناسایی و طبقه بندی شده اند. یافته های تحقیق نشان می دهد این شاخص ها در دو دسته کلی قابل تفکیک اند: دسته نخست شاخص هایی هستند که به افزایش توسعه پایدار کمک می کنند، نظیر دسترسی به منابع انرژی، امنیت انرژی، کاهش مصرف سوخت های فسیلی، کاهش آلاینده ها، ایجاد اشتغال، برابری اجتماعی، تنوع انرژی، حفاظت از محیط زیست، رشد اقتصادی و بهبود کیفیت زندگی. در مقابل، دسته دوم شاخص هایی هستند که مانع توسعه انرژی های تجدید پذیر و درنتیجه، کاهش توسعه پایدار می شوند که مهم ترین آن ها عبارت اند از: هزینه های بالای اولیه، مدت زمان طولانی احداث نیروگاه ها و چالش های سیاست گذاری. بررسی های انجام شده نشان می دهد هزینه های اولیه سرمایه گذاری مهم ترین مانع در مسیر توسعه این نوع انرژی ها، به ویژه در کشورهای درحال توسعه، هستند. با وجود این، نتایج تحلیل ها بیانگر آن است که منافع بلندمدت حاصل از به کارگیری انرژی های تجدید پذیر، چه از منظر اقتصادی و چه زیست محیطی، به مراتب بیشتر از هزینه های اولیه آن است. این منافع شامل کاهش وابستگی به منابع فسیلی، بهبود امنیت انرژی، کاهش هزینه های ناشی از آلودگی و ایجاد بسترهایی برای سرمایه گذاری و کارآفرینی در مناطق محروم می شود. نکته مهم دیگر در یافته های پژوهش، برجسته شدن نقش ابعاد اجتماعی توسعه انرژی های تجدید پذیر است. به خلاف بسیاری از مطالعات قبلی که عمدتاً بر ملاحظات اقتصادی یا زیست محیطی متمرکز بودند، این تحقیق نشان می دهد توسعه عادلانه این انرژی ها می تواند به بهبود کیفیت زندگی، کاهش نابرابری های منطقه ای و افزایش مشارکت اجتماعی در مناطق کم برخوردار منجر شود. نمونه هایی از این نوع شامل تبدیل روستاهای دورافتاده به تولیدکنندگان انرژی و ارتقای وضعیت اقتصادی آن هاست. از سوی دیگر، نتایج پژوهش تأکید دارد که توسعه انرژی های تجدیدپذیر بدون نقش آفرینی دولت ها و نهادهای سیاست گذار میسر نخواهد بود. ارائه مشوق های مالی، تدوین قوانین حمایتی و تسهیل فرایندهای سرمایه گذاری ازجمله اقداماتی هستند که می توانند مسیر توسعه این نوع انرژی ها را هموارتر سازند. تجربه کشورهای توسعه یافته نیز نشان داده است سیاست های مؤثر در زمینه انرژی های پاک، نظیر تعرفه های ترجیحی برای تولیدکنندگان کوچک یا برنامه های آگاه سازی عمومی، در افزایش مقبولیت اجتماعی و اقتصادی این انرژی ها مؤثر بوده اند. پژوهش حاضر با تبیین یک مدل مفهومی یکپارچه، نشان می دهد توسعه انرژی های تجدید پذیر در مناطق شهری، تحت تأثیر مجموعه ای پیچیده از شاخص های متقابل فنی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی قرار دارد. بر اساس این مدل، مهم ترین شاخص مؤثر مثبت، کاهش انتشار گازهای گلخانه ای و افزایش امنیت انرژی است و مهم ترین مانع، هزینه اولیه تولید انرژی به شمار می رود. لذا تحقق توسعه پایدار نیازمند نگاهی یکپارچه، میان رشته ای و سیاست محور است.
۲.

بررسی تجارب موفق جهانی استفاده از انرژی های تجدید پذیر با رویکرد توسعه پایدار مناطق شهری در ادبیات جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تجارب جهانی انرژی های تجدیدپذیر توسعه پایدار مناطق شهری تحلیل محتوا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۱۲
ایران با چالش های عمده ای در استفاده از انرژی های تجدیدپذیر، ازجمله وابستگی به سوخت های فسیلی، ضعف در سیاست گذاری و کمبود زیرساخت های مناسب مواجه است. این مسائل تأثیر منفی بر دستیابی به توسعه پایدار دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تجارب موفق جهانی و ارائه راهکارهایی برای رفع این چالش ها انجام شده است. روش تحقیق به صورت مروری بوده و داده ها از طریق منابع کتابخانه ای گردآوری و با استفاده از تحلیل محتوای مقوله ای و نرم افزار MAXQDA تحلیل شده اند. سپس با استفاده از تحلیل شکاف به بررسی شکاف های موجود در استفاده از انرژی هی تجدیدپذیر در ایران پرداخته شده است سپس راهکارهایی برای پرکردن شکاف ها بیان شده است. یافته های این پژوهش با توجه به شکاف های پژوهش و ساست ها و اهداف پژوهش، راهکارهای نوآورانه ای را برای ارتقاء استفاده از انرژی های تجدیدپذیر در ایران ارائه می دهد. این راهکارها شامل کاهش مداخله دولت در بازار انرژی، ایجاد بازارهای رقابتی، تدوین قوانین شفاف برای تخصیص مشوق ها و ارائه مشوق های مالی متناسب با ریسک های سرمایه گذاری است. همچنین، توسعه فناوری های بومی، استفاده از پلتفرم های هوشمند مبتنی بر IoT و هوش مصنوعی برای مدیریت بهینه انرژی، و ایجاد سیستم های بلاکچین برای مبادله انرژی های تجدیدپذیر و غیره پیشنهاد شده است. علاوه بر این، تأکید بر توسعه زیرساخت های محلی، ترویج آموزش عمومی از طریق مدارس، و افزایش همکاری های بین المللی برای انتقال فناوری های پاک از دیگر راهکارهای کلیدی است.نتایج این پژوهش می تواند به بهبود وضعیت انرژی در ایران، کاهش آلودگی های زیست محیطی، و کمک به دستیابی به توسعه پایدار از طریق بهره برداری بهینه از منابع تجدیدپذیر منجر شود. همچنین با توجه به بیان شکاف ها و ارائه سیاست ها و راهکارهای مؤثر برای مقابله با شکاف ها می تواند به سیاست گذاری های مؤثر در این حوزه کمک کند.
۳.

نقش نیاز به شناخت و نیاز به خاتمه در اجتناب از اطلاعات سلامت بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اجتناب از اطلاعات اجتناب از اطلاعات سلامت نیاز به شناخت نیاز به خاتمه بیماران مبتلا به سرطان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۲ تعداد دانلود : ۵۴
مقدمه و اهداف: امروزه اجتناب از اطلاعات سلامت مسئله ای رایج به ویژه در میان بیماران مبتلا به سرطان است؛ بنابراین، مطالعه رفتار اجتناب از اطلاعات سلامت و عوامل مؤثر بر آن در میان بیماران مبتلا به سرطان از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ بر این اساس، هدف پژوهش حاضر، شناخت نقش نیاز به شناخت و نیاز به خاتمه در اجتناب از اطلاعات سلامت بیماران مبتلا به سرطان بود.روش ها: پژوهش حاضر، به لحاظ ماهیت داده ها پژوهش کمی، به لحاظ هدف پژوهش کاربردی و به لحاظ گردآوری داده ها پژوهش توصیفی همبستگی بود. جامعه پژوهش، آن دسته از دانشجویان دانشگاه شیراز بود که خود یا خانواده آنان سابقه ابتلا به بیماری سرطان داشتند. با توجه به هدف پژوهش، با روش نمونه گیریِ در دسترس، 212 نفر انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها، از پرسشنامه ای متشکل از پرسشنامه اجتناب از اطلاعاتِ اقتباس شده از مایلز و همکاران، پرسشنامه نیاز به شناختِ کاسیوپو و همکاران و پرسشنامه نیاز به خاتمه طراحی شده توسط وبستر و کروگلانسکی استفاده شد. پس از محاسبه روایی و پایایی پرسشنامه ها و توزیع آن ها بین نمونه، داده های پژوهش از طریق آزمون همبستگی پیرسون، آزمون رگرسیون ساده و آزمون رگرسیون چندگانه و با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس نسخه 23 تجزیه وتحلیل شد.یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که بین نیاز به شناخت و اجتناب از اطلاعات سلامت رابطه منفی و معنی دار و بین نیاز به خاتمه و اجتناب از اطلاعات سلامت رابطه مثبت و معنی داری وجود داشت؛ از طرفی دیگر، نتایج آزمون رگرسیون ساده نشان داد که نیاز به شناخت پیش بینی کننده منفی و معنی دارِ اجتناب از اطلاعات سلامت و نیاز به خاتمه پیش بینی کننده مثبت و معنی دارِ اجتناب از اطلاعات سلامت بود؛ علاوه بر آن، نتایج آزمون رگرسیون چندگانه نشان داد که نیاز به شناخت و نیاز به خاتمه به طور هم زمان نیز پیش بینی کننده معنی دارِ اجتناب از اطلاعات سلامت بودند.بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تعامل هم زمان نیاز به شناخت و نیاز به خاتمه نقش مهمی در اجتناب از اطلاعات سلامت در میان بیماران مبتلا به سرطان دارد؛ بر این اساس، پیشنهاد می شود که به نقش هم زمان این دو ویژگی شناختی توجّه شود. این رویکرد می تواند زمینه ساز طراحی نظام های حمایتی مؤثر و اقدامات هدفمند برای این گروه از بیماران باشد؛ همچنین، تدوین سیاست گذاری ها و اقدامات لازم از قبیل اجرای برنامه های آموزشی همانند آموزش سواد اطلاعات سلامت می تواند به بهبود مواجهه با این مسئله کمک کند.اصالت: پژوهش حاضر با شناسایی نقش هم زمان نیاز به شناخت و نیاز به خاتمه در اجتناب از اطلاعات سلامت بیماران مبتلا به سرطان، خلأ پژوهشی موجود را پُر می کند.
۴.

تبیین عوامل مؤثر در استفاده از انرژی های تجدیدپذیر به منظور ارتقای توسعه پایدار مناطق کلان شهری با استفاده از روش تحلیل محتوا و نرم افزار MAXQDA(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انرژی های تجدید پذیر تحلیل محتوا با استفاده از نرم افزار MAXQDA توسعه پایدار مناطق کلان شهری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۱ تعداد دانلود : ۶۰
مقدمه: در دنیای امروز، با توجه به رشد شهرنشینی، کلان شهرها با چالش های گسترده و پیچیده ای روبه رو هستند. توسعه جوامع انسانی در قرن های اخیر، به ویژه در قرن 21، و روند فزاینده صنعتی شدن به عنوان یکی از شاخص های پیشرفت اقتصادی و اجتماعی مناطق شهری، تأثیرات منفی زیادی بر محیط زیست و منابع طبیعی به جای گذاشته است. این مسائل شامل مصرف بی رویه زمین، افزایش ترافیک، انتشار گازهای گلخانه ای و مصرف بالای انرژی است که به پدیده هایی مانند گرم شدن زمین، کاهش تنوع زیستی و وابستگی بیشتر به سوخت های فسیلی منجر می شود [1]. رشد سریع شهرنشینی، افزایش ساخت وساز و نیاز فزاینده به انرژی برای سرمایش و گرمایش، مصرف انرژی را به شدت بالا برده و به تبع آن، انواع آلودگی ها را نیز افزایش داده است [2]. از این رو، رشد پایدار شهرها با چالش های متعددی از جمله افزایش مصرف فردی و بهره برداری ناکارآمد از منابع طبیعی روبه رو می شود که به ایجاد مناطق اجتماعی محروم و نابرخوردار می انجامد [3]. در همین راستا، برای مقابله با این مشکلات زیست محیطی، به ویژه در مناطق شهری، مفهوم توسعه پایدار مطرح شده است. ردپای اکولوژیکی منفی و سبک زندگی مصرف گرایانه از جمله عواملی است که ضرورت اقدام به سمت توسعه پایدار را تقویت می کند. توسعه پایدار به معنای تأمین نیازهای فعلی جامعه بدون آسیب رسانی به توانایی نسل های آینده در تأمین نیازهای خود تعریف می شود [4]. مدل توسعه پایدار با تمرکز بر مدیریت بهینه منابع و حفظ آن ها، رشد اقتصادی و توسعه اجتماعی را همسو با نیازهای محیط زیست طبیعی تسهیل می کند [5]. از این رو، شاخص های زیست محیطی در شهرها، به عنوان واحدهای اکولوژیکی، پیوند تنگاتنگی بین انسان و محیط زیست را نشان می دهند از طریق کاهش مصرف منابع، انرژی و آلودگی بهبود می یابد [6]. طبق گزارش آژانس بین المللی انرژی، مناطق شهری دوسوم از مصرف جهانی انرژی را به خود اختصاص داده و مسئول 71 درصد از گازهای گلخانه ای ناشی از انرژی هستند [7]. از آنجا که اقتصاد، انرژی و محیط زیست به طور جدایی ناپذیری به هم وابسته اند [8]، استفاده از منابع انرژی تجدید پذیر و توسعه پایدار به عنوان دو مفهوم مرتبط و مکمل در نظر گرفته می شوند [9]. در این راستا، یکی از راهکارهای مهم برای دستیابی به توسعه پایدار، بهره برداری از منابع انرژی تجدید پذیر است [10 و 11]. به منظور حفظ پایداری و تأمین نیازهای فعلی بدون آسیب به منابع آینده، انرژی های تجدید پذیر به عنوان راه حلی پایدار و دوستدار محیط زیست برای تأمین امنیت انرژی پیشنهاد می شود [12]. با توجه به اینکه استفاده از انرژی های تجدید پذیر یکی از مسائل کلیدی جهانی در زمینه توسعه پایدار است، پژوهش های متعددی در این زمینه صورت گرفته است. با این حال، تبیین عوامل مؤثر در استفاده از انرژی های تجدید پذیر و توسعه پایدار در مناطق کلان شهری هنوز به طور کامل در پژوهش ها مورد توجه قرار نگرفته است. بنابراین هدف این پژوهش، تبیین عوامل مؤثر در استفاده از انرژی های تجدید پذیر و ارتقای توسعه پایدار در کلان شهرها است. سؤال اصلی پژوهش این است که چه عواملی در استفاده از انرژی های تجدیدپذیر در توسعه پایدار مناطق کلانشهری موثر است؟مواد و روش هاروش تحقیق در این پژوهش مروری بوده و به منظور جمع آوری داده ها از مطالعات کتابخانه ای و اسنادی و برای تحلیل آن ها از تحلیل محتوا کیفی و نرم افزار MAXQDA استفاده شده است. روش این پژوهش با استفاده از تحلیل محتوای کیفی، با استفاده از یک رویکرد تفسیری اسناد کتابخانه ای را تحلیل می کند، سپس با توجه به متون اسناد کدهای متنی استخراج شده است. سپس، با استفاده از درصد اهمیت بر اساس تکرار کدها در متون داده های کیفی را به کمی تبدیل کرده تا بتوان تحلیل دقیق تری انجام داد. سپس، با توجه به کدهای استخراج شده بر اساس شاخص های اقتصادی، اجتماعی، نهادی و زیست محیطی هر یک از کدها را دسته بندی می کند، سپس درصد اهمیت شاخص ها نیز بیان می شود.یافته هاتحلیل رابطه بین استفاده از انرژی های تجدید پذیر و توسعه پایدار در مناطق شهری نشان می دهد این دو مفهوم به طور عمیق و متقابل با یکدیگر ارتباط دارند. استفاده از منابع انرژی تجدید پذیر، به ویژه در شرایط کنونی که بحران های زیست محیطی و تغییرات اقلیمی به یکی از چالش های بزرگ جوامع تبدیل شده اند، می تواند به عنوان یک راهکار کلیدی در دستیابی به توسعه پایدار عمل کند. از جنبه اقتصادی، استفاده از انرژی های تجدیدپذیر می تواند به کاهش هزینه های انرژی، ایجاد فرصت های شغلی جدید و افزایش سرمایه گذاری در زیرساخت های پایدار منجر شود. همچنین، استفاده از این منابع می تواند به تقویت اقتصاد محلی و کاهش وابستگی به منابع سوخت فسیلی کمک کند. با توجه به یافته های پژوهش و مدل مفهومی پژوهش، استفاده از انرژی های تجدیدپذیر و توسعه پایدار ارتباط متقابل و دوسویه با یکدیگر دارند. بنابراین با توجه به یافته های پژوهش، عوامل مؤثر استفاده از انرژی های تجدیدپذیر در توسعه پایدار مناطق کلان شهری عبارت اند از: کاهش فقر، ارتقای کیفیت زندگی، ایجاد فرصت های شغلی و بهبود سلامت عمومی، حفاظت از محیط زیست، کاهش انتشار آلاینده های هوا، امنیت انرژی، پایداری انرژی، دسترسی برابر به انرژی، صرفه جویی در مصرف سوخت فسیلی، ارتقای بهداشت، حکمرانی مناسب، متناوب بودن انرژی های تجدیدپذیر، کاهش فقر و امنیت انرژی، محرک تأسیسات ملی و... همچنین، استفاده از انرژی های تجدیدپذیر می تواند به کاهش وابستگی به سوخت های فسیلی و کاهش گازهای گلخانه ای منجر شود که این امر به نوبه خود به محافظت از محیط زیست و حفظ منابع طبیعی کمک می کند. یکی از عوامل مؤثر متناوب بودن انرژی های تجدیدپذیر است که با حکمرانی و مدیریت بهینه انرژی، منطقه بندی مناسب، تسهیل توزیع خدمات و ... می تواند به بهبود عملکرد انرژی های تجدیدپذیر و در همین راستا پایداری انرژی های تجدیدپذیر کمک کند.نتیجه گیریتبیین و شناخت عوامل مؤثر استفاده از انرژی های تجدید پذیر و توسعه پایدار یکی از موضوعات اساسی به منظور برنامه ریزی شهری و نیز پیشرفت مناطق شهری با توجه به اهداف ملی بوده که برای تدوین راهبردها و سیاست های ارتقای کیفیت زندگی در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، نهادی و زیست محیطی در تمامی حوزه های خرد و کلان بسیار ضروری است. تا کنون مطالعه ای در راستای تبیین و تشریح عوامل مؤثر استفاده از انرژی های تجدیدپذیر و توسعه پایدار که چگونگی این ارتباط را نشان دهد انجام نشده است. به همین منظور، این پژوهش با استفاده از مرور و جمع بندی مطالعات پیشین و ارائه مدل مفهومی که چگونگی ارتباط بین این دو را نشان می دهد انجام شده است. نتایج پژوهش بیان می کند که استفاده از انرژی های تجدید پذیر ارتباط مستقیمی بر ارتقای توسعه پایدار شهری دارد. این ارتباط در ابعاد زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و نهادی به ترتیب با توجه به داده ها و نتایج پژوهش اهمیت دارند. در پژوهش های مختلفی عوامل مؤثر بر استفاده از انرژی های تجدیدپذیر و تأثیر آن بر توسعه پایدار مناطق شهری بیان شده، اما در بیشتر این پژوهش ها همه ابعاد و چگونگی ارتباط آن ها بیان نشده است. بنابراین، این پژوهش عوامل مؤثر همه ابعاد را با توجه پژوهش ها بررسی کرده است تا ارتباط این ابعاد و چگونگی ارتباط درونی ابعاد مختلف بیان شود. با توجه به اینکه رابطه عمیقی در ارتباط بین استفاده از انرژی های تجدیدپذیر و ارتقای توسعه پایدار وجود دارد، می توان یکی از راهکارهای مؤثر در ارتقای توسعه پایدار مناطق شهری و کلان شهری را در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، نهادی و زیست محیطی دانست. در همین راستا، در این پژوهش با استفاده از تحلیل محتوای کیفی پژوهش های انجام شده به تبیین عوامل مؤثر استفاده از انرژی های تجدیدپذیر و توسعه پایدار پرداخته شده است. یافته های این پژوهش بیان می کند که یافته های پژوهش بیان می کند که عوامل مؤثر در این زمینه شامل کاهش فقر، ارتقای کیفیت زندگی، ایجاد فرصت های شغلی، بهبود سلامت عمومی، حفاظت از محیط زیست، کاهش انتشار آلاینده های هوا، امنیت انرژی، پایداری انرژی، دسترسی برابر به انرژی، صرفه جویی در مصرف سوخت فسیلی، حکمرانی مناسب و متناوب بودن انرژی های تجدیدپذیر است. این عوامل نه تنها به کاهش وابستگی به سوخت های فسیلی و گازهای گلخانه ای کمک می کنند، بلکه بهبود کیفیت زندگی و رشد اقتصادی را نیز به همراه دارند. تبیین و به کارگیری این عوامل در سیاست گذاری های انرژی می تواند به بهبود کیفیت مناطق کلان شهری، جذب سرمایه گذاری های داخلی و خارجی، و در نهایت، ارتقای شاخص های توسعه پایدار منجر شود.
۵.

پیش بینی انگیزه پیشرفت دانش آموزان دختر بر اساس کمال گرایی و ویژگی های شخصیتی مادران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انگیزه پیشرفت کمال گرایی ویژگی های شخصیتی دانش آموزان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۳۱ تعداد دانلود : ۴۳۷
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی انگیزه پیشرفت دانش آموزان دختر بر اساس کمال گرایی و ویژگی های شخصیتی مادران انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی بود. بدین منظور تعداد 384 نفر از بین کلیه دانش آموزان دختر دوره متوسطه اول شهر تهران در سال تحصیلی 97-1396به شیوه نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های انگیزش پیشرفت هرمنز (1987)، کمال گرایی فراست (1990) و پنج عاملی نئو کاستا و مک کری (1987) استفاده شد. به منظور نجزیه و تحلیل داده ها از آزمون رگرسیون چند متغیره به روش گام به گام استفاده شد. یافته های حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که ابعاد کمال گرایی مادر به میزان 5/56 درصد از انگیزه پیشرفت دانش آموزان دختر را پیش بینی می کنند که بیشترین سهم به ترتیب مربوط به مؤلفه تردید نسبت به اعمال، مؤلفه استانداردهای فردی، انتقاد والدین، نگرانی در مورد اشتباهات و نظم و ترتیب بود. از این میان مؤلفه های تردید نسبت به اعمال، انتقاد والدین و نگرانی در اشتباهات به صورت منفی و مؤلفه های استانداردهای فردی و نظم و ترتیب به صورت مثبت در پیش بینی انگیزه پیشرفت سهم داشتند؛ همچنین مؤلفه انتظار والدین سهم معناداری در پیش بینی مدل نداشت. همچنین، مؤلفه های شخصیت مادر به میزان 6/46 درصد از انگیزه پیشرفت دانش آموزان دختر را پیش بینی می کنند که بیشترین سهم به ترتیب مربوط به مؤلفه های باوجدان بودن، انعطاف پذیری، دلپذیر بودن، روان نژندی و برونگرایی بود. از این میان تنها مؤلفه روان نژندی به صورت منفی در پیش بینی انگیزه پیشرفت سهم داشت.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان