فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۲۹٬۴۰۸ مورد.
حوزههای تخصصی:
بیگانگی از مفاهیم کلیدی تاریخ اندیشه است که به انحاء مختلف در آراء برخی فلاسفه از دوران باستان تا کنون تجلی یافته و به جداافتادگی انسان از چیزی متعلق به سرشت او اشاره دارد. در نظریه روان کاویِ لکان نیز یادگیری زبان سبب می شود تا دیگری میل انسان را در محدوده ی دال محصور ساخته و بدین تقدیر او را از خود بیگانه سازد. پژوهش حاضر از طریق مطالعه ا ی میان رشته ای در حوزه های سینما، فلسفه و روان کاوی با اتخاذ روش توصیفی-تحلیلی، تجلی مفهوم بیگانگی را با تأکید بر آراء لکان در فیلم های کارگردان معاصر آمریکایی، پل تامس اندرسن مورد واکاوی قرار داده و این فرضیه را مطرح می کند که در تمام فیلم های اندرسن، قهرمان داستان همچون سوژه ای لکانی ست که برای یافتن معنا مجبور به پذیرش زبان دیگری بزرگ می شود. در سینمای اندرسن نظام سرمایه داری را می توان به مثابه استعاره ای از دیگری بزرگ دانست که منویات اش را از طریق فرهنگ ها و خرده فرهنگ های آمریکایی در فیگور یک «پدر یا خانواده جانشین» عرضه می کند، چنان که هدف نمایشی قهرمان های اندرسن با دال تعیین شده در این روابط جانشینی گره می خورد. در پایان این نتیجه حاصل می شود که اصلی ترین دغدغه ی اندرسن در خلق آثارش هویت انسانی ست که میل ورزی اش در چارچوب قانون دیگری محدود گشته است.
بازآفرینی سلامت مبنا، مفاهیم و راهبردها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۵
18 - 38
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: معضل سلامت شهروندان در طی سال های متمادی در کشورهای در حال توسعه مورد بی توجهی واقع شده و پیچیدگی مسائل و مشکلات شهرها در سال های اخیر نقش راهبردی بازآفرینی و سلامت شهری رابیش از پیش پررنگ کرده است. لذا نیاز به اتخاذ رویکردی جامع و یکپارچه جهت مقابله و پاسخ گویی به مشکلات و مسائل شهرها و خصوصا بافت های فرسوده و مساله دار مورد نیاز می باشد.هدف: بررسی رویکردهای نظری سلامت شهری و بازآفرینی شهری و تدوین چارچوب مفهومی بازآفرینی سلامت مبنا می-باشد.روش تحقیق: روش تحقیق، از نوع آمیخته کمی و کیفی مبتنی بر تحلیل محتوا و دلفی می باشد. پژوهش از نوع بنیادی بوده و در بخش نظری بر اساس روش فراترکیب 91 مقاله مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.یافته ها ونتایج: بازآفرینی سلامت مبنا را می توان در چهار حوزه تعریف نمود. در حوزه کالبدی-عملکردی، دسترسی عادلانه به خدمات، شرایط مناسب مسکن و دسترسی به حمل ونقل عمومی بیش ترین اهمیت را دارد. در حوزه اجتماعی-اقتصادی، عوامل متعددی تاثیر گذار هستند که مهم ترین آن ها هویت و سرزندگی، توزیع مناسب درآمد و اشتغال می باشد. در حوزه زیست محیطی عواملی همچون دسترسی به فضاهای سبز، مدیریت آلودگی ها مورد توجه قرار گرفته است. درنهایت در حوزه جسمانی- روانی عواملی همچون فعالیت فیزیکی، کاهش بیماری هایی همچون چاقی، دیابت و..، کاهش افسردگی، اضطراب و .. شناسایی شده اند. بازآفرینی سلامت مبنا به عنوان رویکردی یکپارچه و پیشرو در بازآفرینی که به دنبال درگیر کردن اقشار جامعه می باشد و ارتقای کیفیت ها ی کالبدی، زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی است.
کارکرد نماد های اسطوره ای در تصویر های غنایی شعر نادر نادرپور در تطبیق با شاهنامه های مصور تیموری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
7 - 31
حوزههای تخصصی:
نماد و استفاده از زبان نمادین از ابزارهای مهم خلق تصویر های شعری و پرداخت های ذهنی به ویژه در ادبیات معاصر فارسی است. شاعر با کمک نماد (سمبل) می تواند اندیشه های درونی، روحی و روانی خود را به امری محسوس و عینی تبدیل کند. سمبل ها به سبب ویژگی تأویل پذیری ای که دارند متن ادبی را از ساحت تک بُعدی بودن آزاد می کنند و به خواننده امکان برداشت های متفاوت از متن را می دهند. هدف پژوهش حاضر آن است تا با روش تحلیلی- توصیفی، بررسی منابع کتابخانه ای و تحلیل داده های آماری به دست آمده نشان دهد که نمادهای اسطوره ای به کار رفته در شعر نادرپور علاوه بر نمایش تصویرهای غنایی شعری و ایجاد ابهام و التذاذ هنری برای مخاطب، کارکردهای دیگری هم دارند که با تأویل نمادهای اسطوره ای به کار رفته و تحلیل تصویرهای غنایی حاصل شده می توان به اندیشه درونی و محتوایی آن تصویرها پی برد. در این پژوهش با بررسی دقیق تصویرهای غنایی موجود در شعر نادرپور و استخراج و تأویل نمادهای اسطوره ای به کار گرفته شده در آن ها، نشان داده شده است که آن نمادها- برحسب نتایج کمی و آماری- به ترتیب دارای کارکرد وطنی، اجتماعی، عاشقانه، فلسفی و مفاخره ای هستند. نتیجه حاصل آنکه در تصویرهای غنایی موجود، شاعر علاوه بر خلق تصویرهای بدیعِ شعری به دنبال القای اندیشه ای نیز به مخاطب خود بوده است و در این راه با به کارگیری مفاهیم اسطوره ای و نماد قراردادن اسطوره ها به عنوان ابزاری اساسی در پرداخت بُن مایه های فکری تصویرهای غنایی در شعر خود بهره برده است. تصاویر غنایی در شاهنامه های مصور دوره تیموری نیز نمود پررنگی دارند.اهداف پژوهش: بررسی کارکردهای نمادهای اسطوره ای در تصاویر غنایی شعر نادر نادرپور.بررسی کارکردهای نمادهای اسطوره ای در تصاویر غنایی شعر نادرپور در مقایسه با شاهنامه های مصور تیموری.سؤالات پژوهش:کارکردهای شعر نادر نادرپور کدام اند؟کارکردهای شعر نادرپور با مقایسه با شاهنامه های مصور تیموری چگونه است؟
احساس احترام به مثابه محرک عمل اخلاقی در فلسفه کانت و انعکاس آن در هنر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
544 - 557
حوزههای تخصصی:
احترام به دیگری و محترم شمرده شدن توسط دیگران از مؤلفه های اصلی زندگی اخلاقی است که فقدان آن خلأیی آشکار و مصیبت بار است. به زعم فیلسوفانی چون کانت عاری از عناصر زیست اخلاقی است. فلسفه اخلاق کانت امروزه مرجع و مآل تقریباً جملگی موضوعات اخلاقی به ویژه مباحث مربوط به احترام است. در تحلیل کانت درخصوص مقوله احساس احترام بسیاری ملاحظات روان شناختی و اخلاقی توأماً دیده می شود و این نشانه آن است که وی ناگزیر است به جز عناصر صرفاً عقلی نقش محرک های روان شناختی را نیز مورد دقت نظر قرار دهد؛ هرچند اخلاقی بودن فعلی که مترتب بر چنین احساسی است را صرفاً موکول به تبعیت آن از قانون اخلاق می داند. کانت درباره احساس احترام نسبت به قانون اخلاقی می گوید، وقتی که بر انگیزش غلبه می کند احساسی است که ناشی از آگاهی از رابطه عمل با قانون است. این کار را از طریق قدرت نسبی خود به عنوان یک نیروی محرک انجام می دهد. این مقاله به روش کتابخانه ای و از منظری تحلیلی- توصیفی فراهم آمده و درصدد است تا ضمن تبیین فرایند صدور فعل اخلاقی از نظر کانت، و تأکید بر عنصر احترام، نشان دهد که به رغم اینکه کانت جوهره اصلی فعل اخلاقی را پیروی از قانون اخلاق و ادای وظیفه می داند، ملاحظاتی مانند احترام به قانون اخلاقی را عنصری می داند که عمل به وظیفه را ایجاب می کند. فهم درست عنصر احترام در عمل اخلاقی موضوعی است که مناقشاتی را میان کانت شناسان سبب شده است. اهداف پژوهش:تبیین نقش عنصر احترام در انجام فعل اخلاقی.تبیین جایگاه نظریه اخلاقی در فلسفه کانت و انعکاس آن در هنر.سؤالات پژوهش:نوع عاملیت اکسیوم و احترام با فعل اخلاقی در فلسفه کانت چگونه است؟جایگاه نظریه اخلاقی در فلسفه کانت و هنر چیست؟
واکاوی مفهوم خلوت به عنوان مفهومی مشترک در شعر مولانا و معماری (عناصر و تزئینات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۸
36 - 50
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شناخت ﻣﻔﺎﻫیﻢ اساسی در ﻣﻌﻤﺎری ﺑﺪون توجه به ارزش های ﻓﺮﻫﻨﮕی و اﺟﺘﻤﺎﻋی انسان ها میسر ﻧﻤی ﮔﺮدد. از آنجایی که انسان موجودی اجتماعی است؛ برای تعامل به چهار نوع ارتباط «خدا»، «خود»، «جهان» و «هم نوعان» نیازمند است. چگونگی این ارتباطات تنظیم رابطه با دیگران را رقم می زند. در این میان، خلوت به عنوان یکی از مفاهیم اساسی مرتبط با ابعاد وجودی انسان و از مهمترین ویژگی های کیفی محیط است که می تواند به زمینه مناسبی برای این ارتباطات بیانجامد. این پژوهش با هدف بررسی مفهوم خلوت در اندیشه مولانا و پاسخ به این پرسش که مصادیق خلوت مولانا در عناصر و تزئینات معماری کدام اند؟ تدوین شده است.روش پژوهش: پژوهش حاضر به لحاظ هدف در زمره تحقیقات بنیادی و از نوع کیفی است و از روش های فراتحلیل و مقایسه تطبیقی استفاده شده است. روش گردآوری اطلاعات، علاوه بر مطالعه اسنادی، نظریه ها و دیدگاه ها و مصاحبه و پرسش نامه باز است و جهت تحلیل داده های کیفی و کدگذاری و بررسی میزان فراوانی کدهای مستخرج از مصاحبه، از نرم افزار NVivo استفاده شده است.یافته ها: براساس مدل نظری مفهوم خلوت در شعر مولانا و راهبرد استدلال منطقی حاصل از یافته های پژوهش ارتباطات چهارگانه در اندیشه مولانا بر چهار حالت از خلوت «خلوت با خود»، «خلوت با خدا»، «خلوت با محرم اسرار»، «خلوت در جلوت» تأکید می کند.نتیجه گیری: براساس نتایج این پژوهش مفاهیم مشترک خلوت در اندیشه مولانا و عناصر و تزئینات معماری، مؤلفه هایی همچون«خیال»، «همنشینی اضداد نور و تاریکی»، «خلأ» و «فضای تهی»، «محوریت عمودی عالم»، «خاصیت آیینگی» به عنوان مفاهیم مرتبط با «خلوت با خدا» و مؤلفه های «اندرون و برون» و «تنهایی»در راستای «خلوت با خود» و «محرمیت» در راستای خلوت با دیگران و جمع است.
تبیین کارکردهای سیاسی هدیه و پیشکش در شاهنامه فردوسی و انعکاس آن در انگاره های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۵
299 - 315
حوزههای تخصصی:
شاهنامه فردوسی یکی از برجسته ترین آثار زبان فارسی است که صرفاً بیان کننده داستان ها و روایت های حماسی یا اسطوره ای نیست، بلکه در خلال آن، مجموعه ای از آداب ورسوم ایرانیان باستان گنجانده شده است که نوع تفکّر و جهان بینی آن ها را نشان می دهد. هدف اصلی این پژوهش تبیین کارکردهای سیاسی هدیه و پیشکش در شاهنامه می باشد. یافته های این پژوهش نشان می دهد، رسم «نثار»، «هدیه» و «پیشکش» در شاهنامه فردوسی، صرفاً جنبه ارج داشت و بزرگ داشت ندارد، بلکه گاهی پذیرفتن هدیه و پیشکش از طرف دشمن، نشانه پذیرش آشتی و تسلیم است؛ گاهی فرستادن هدیه و پیشکش از ملزومات رای زنی و گفت وگو برای ترک مُخاصمه است؛ گاهی تقدیم هدیه و نثار برای پیشگیری از آغاز جنگی مُحتمَل و نابرابر است و در مواردی فرستادن هدیه برای آزمودن زیرکی و هوش و کیاست طرف مقابل و گرفتن امتیاز از دشمن و لغو باج و خراج تحمیل شده است و در مواردی نیز تضمینی برای تحکیم پیوند و تجدید فرمان برداری در برابر فرمان روای قدر قدرت می باشد. در نگاره های اسلامی نیز هدیه و پیشکش به تصویر درآمده است.اهداف پژوهش:بررسی کاربردهای هدیه و پیشکش در شاهنامه.بررسی جایگاه هدیه و پیشکش در انگاره های اسلامی.سؤالات پژوهش: کاربردهای هدیه و پیشکش در شاهنامه چگونه است؟جایگاه هدیه و پیشکش در انگاره های اسلامی چیست؟
مشارکت نهادهای قدرت و جوامع محلی در مدیریت یکپارچه شهرهای دریاپایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۷
54 - 61
حوزههای تخصصی:
منظر از روابط مستمر بین جوامع و محیط طبیعی آن ها شکل می گیرد و به عنوان یک پدیده فرهنگی-طبیعی و دارایی مشترک جوامع، از شایستگی بسیاری برخوردار است. در این رویکرد منظر محصول مبارزه میان گروه هایی با منافع و اهداف متفاوت از جمله جوامع و نهادهای مدیریتی است. این مسئله به شکل ویژه در منظر شهرهای دریاپایه نمودی بارز دارد. قرارگیری مناطق باارزش اجتماعی و طبیعی چون تنگه چاه کوه و جنگل های حرا، در فهرست میراث جهانی یونسکو اگرچه فرصتی ارزشمند در جهت حفاظت سازنده است اما ممکن است با آسیب هایی چون مداخله بیشینه در منظر یا رهاسازی آن همراه باشد. به گونه ای که این مناظر در نتیجه نادیده انگاشتن زمینه اجتماعی و مکان ویژه بودن هر مورد به شکل گیری فضایی غیرمولد و ناهمگام با تعامل پیوسته در حال دگرگونی انسان و محیط تبدیل شوند. مطرح بودن شهربندرهایی چون قشم و بندر خمیر به عنوان مقاصد گردشگری مبتنی بر منابع طبیعی، توجه به منابع طبیعی چون دریا را به عنوان یک میراث و دارایی مشترک میان دو عاملیت جوامع محلی و نهادهای قدرت ضروری می سازد و تبیین راهکارهایی برای برقراری موازنه در شیوه و میزان مداخله و بهره برداری از دریا و سایر بسترهای طبیعی مرتبط با آن را مورد توجه قرار می دهد. بررسی ارزش ذاتی سایت های شناخته شده به عنوان میراث مشترک بشری با نمایش پویایی زمانی-مکانی حاصل از فرایندهای طبیعی و تنوع زیستی-فرهنگی حاصل از همزیستی انسان و طبیعت و نیاز به پرکردن شکاف بین رشته های علوم اجتماعی و جغرافیایی از ضرورت های پژوهش حاضر هستند. هدف از این نوشتار واکاوی و تحلیل شیوه مدیریت مناظر با ارزش فرهنگی و طبیعی به مثابه دارایی مشترک بشری است به گونه ای که با به کارگیری ظرفیت های جوامع محلی، ابعاد مختلف مفهوم «میراث طبیعی-فرهنگی» مشخص شده و راهبردهایی برای مدیریت پایدارتر شهرهای دریاپایه فراهم شود. روش تحقیق در پژوهش حاضر از نوع کیفی و مطالعه موردی بوده و با رویکرد تحلیلی به تبیین مدل مفهومی منظر به مثابه دارایی مشترک می پردازد. جمع آوری اطلاعات در مرحله تبیین مبانی نظری از نوع کتابخانه ای و در مرحله مطالعه موردی به شیوه میدانی و مطالعه اسنادی بوده است. عدم یکپارچگی کامل جوامع محلی و نهادهای مدیریتی در موردهای مورد مطالعه به هدررفت ظرفیت های گردشگری و ایجاد فضایی غیرمولد منجر شده است. این در حالی است که رویکرد میان رشته ای منظر با تمرکز بر نقاط توافق و مشترک، زمینه نوظهور و راهنمایی را برای ایجاد پل بر شکاف طبیعت-فرهنگ از طریق به کارگیری قابلیت های فرهنگی و اجتماعی جوامع محلی نشان می دهد زیرا ارزش های مختلف منظر به عنوان منبع مشترک، به طور جدایی ناپذیری با جوامع و افرادی که آنها را می سازند در ارتباط است. نگرش به منظر شهرهای دریاپایه به عنوان موجودیتی زنده و در معرض تخصیص و استفاده مجدد از سوی کنشگران، با بر سه اصل تعادل، انعطاف پذیری و پویایی و میانه روی، مدیریت کارآمد و پایدارتر آنها را به همراه دارد.
گردشگری گرم و سرد؛ گردشگری در قامت رسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گردشگری فرهنگ دوره ۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
26 - 31
حوزههای تخصصی:
گردشگری یک نظام ارتباطی است که بر خلاف سایر سیستم های ارتباطی، نه تنها پیام، بلکه تمام نظام ارتباطی با همه ویژگی های انسانی و فرهنگی آن جابه جا می شود و مجادله، اهمیت بیشتر پیام یا ابزار که یکی از مجادلات بنیادی دانش ارتباطات است، در گردشگری بی معنا می شود. در این نظام، انسان مرکز ارتباط است و ارتباط از نوع چهره به چهره و دارای بازخورد همزمان می باشد. مطالعات تطبیقی انجام شده میان مفهوم رسانه و مفهوم گردشگری، این موضوع را تشریح می کند. اینک باید دید نظریه مک لوهان در خصوص تقسیم حرارتی رسانه ها به دو طیف گرم و سرد می تواند در گستره مطالعات گردشگری نیز قابل طرح باشد. هدف از این پژوهش، توسعه مفهوم گردشگری گرم و سرد، گردشگر و مقصدهای گرم و سرد است؛ با این هدف که توسعه در حوزه زبان و مفاهیم می تواند سبب توسعه در دنیای واقعی و تجارب زیسته افراد و جوامع گردد. در این راستا و با توجه به نگاه فلسفی مک لوهان به رسانه و دسته بندی آن به دو گروه سرد و گرم، این سؤال مطرح می شود که آیا این مفهوم قابل تسری به حوزه گردشگری است؟ مقصدهای سرد و گرم چه ویژگی هایی دارند؟ و رفتارهای گرم و سرد در گردشگران به چه معناست؟گردشگری گرم، سفری هدفمند در نظامی هماهنگ و ارزش افزاست، بدون اطلاعات پرحجم، بازدیدهای زیاد و آمدوشدهای خسته کننده. در سوی دیگر طیف گردشگری سرد با انبوهی از اطلاعات و بازدیدهای پُرهزینه و کم بازده قرار دارد که گردشگر را فرسوده و افسرده می کند. علی رغم وجود نقدهایی بر این مفهوم پردازی، که مواردی از آن در مقاله بیان شده، این تعمیم می تواند در مدیریت گردشگری فردی و اجتماعی مؤثر باشد.
بررسی موانع آموزش معماری اسلامی در شرایط پاندمی کرونا با محوریت سنجش آموزش سازنده گرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
240 - 262
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق شناسایی چگونگی کاربست شاخص ها در چهار بخش برنامه، محیط، تدریس و ارزشیابی سازنده گرا در آموزش معماری دانشگاه های هاروارد، اِی.اِی، بیلکنت و شیراز است، به گونه ای که با اتخاذ تصمیمات متناسب با شرایط آموزش مجازی معماری، دانشجویان در امر ساخت دانش هدایت شوند. این تحقیق با رویکرد کیفی، به روش تطبیقی و زمان مقطعی در دو بازه زمانی پیش و پس از شیوع کرونا انجام گرفته است. در روند پژوهش ابتدا شاخص های سازنده گرایی از مبانی نظری استخراج و پس از اعتباریابی توسط خبرگان به کمک ضریب نسبی روایی محتوا با حداقل 49/0، در سیستم آموزشی چهار دانشگاه منتخب دنیا موردمطالعه و مقایسه تطبیقی با الگوی جرج بردی، قرارگرفته اند. پس از تحلیل تطبیقی نمونه ها، از راهکارهای اتخاذ شده جهت ارائه الگویی برای آموزش مجازی سازنده گرا معماری استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد به روزرسانی مستمر برنامه آموزشی، تدریس مبتنی بر گفت وگو و تحقیق، استفاده از اساتید مهمان و دستیاران آموزشی و بازنگری آیین نامه های مربوط به آن ها، ایجاد محیط های تعاملی مجازی، کارآموزی های حرفه ای در کارگاه ها و برگزاری جلسات داوری آنلاین، مهم ترین مواردی هستند که می توان در جهت سازنده گرایی آموزش معماری به کار بست.اهداف پژوهش:مطالعه تطبیقی جهت شناخت ساختار آموزش مجازی معماری دانشگاه های منتخب در دوران همه گیری کووید 19.ارائه مدلی جهت کاربست شاخص های سازنده گرا در آموزش مجازی دانشگاهی ایران.سؤالات پژوهش:آموزش سازنده گرا در بخش های برنامه، محیط، تدریس و ارزشیابی شامل چه شاخص هایی است؟چه تدابیر و راهکارهایی جهت سازنده سازی آموزش مجازی معماری در دانشگاه های مورد بررسی به کار گرفته شده است؟
بهبود حیات اجتماعی شبانه محورهای تاریخی-فرهنگی از طریق ارتقاء تصویر ذهنی شهروندان در شب نمونه موردی:خیابان انقلاب(میدان انقلاب تا چهارراه ولیعصر)
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
141 - 160
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث اساسی که در طراحی شهری باید مورد توجه قرار گیرد، آفرینش حیات اجتماعی شبانه در محورهای فرهنگی-تاریخی شهری است که به طور مستقیم تحت تاثیر ذهنیات و دیدگاه های شهروندان و گروه های مخاطب فضا می باشد. در حال حاضر آنچه از شهر و فضای شهری در ذهن شهروندان نقش می بندد و تبلور اجتماعی آن به صورت حیات شهری رخ می نماید، اغلب مربوط به تصویری است که آنها هنگام روز از محور دریافت می کنند. با وجود مطرح شدن حیات اجتماعی شبانه در چند دهه اخیر، هنوز اغلب طراحی ها برای روز انجام می شود. این پژوهش بر آن است تا با مقایسه تصویر ذهنی شهروندان در شب و روز و بهره گیری از معیارهای عمده شکل گیری تصویر ذهنی در شب در طراحی فضای شهر، مولفه کلیدی حیات اجتماعی شبانه ی شهر یعنی میزان خوانایی تصویر ذهنی در شب را در محورهای تاریخی-فرهنگی مورد کنکاش قرار دهد. روند انجام این پژوهش مبتنی بر روش تحلیلی- مشاهده مشارکتی، است. بدین ترتیب که پس از بررسی خصوصیات کالبدی، عملکردی- اجتماعی و ذهنی- معنایی عناصر تصویر ذهنی(راه، گره، لبه، نشانه و محله) میزان اهمیت هر یک از آنها در تشکیل تصویر ذهنی در شب و روز از طریق برداشت های میدانی( پرسشنامه و مصاحبه) در نمونه مطالعاتی مورد ارزیابی قرار می گیرد.در نهایت چنین نتیجه گیری می شود که هر چه قدر یک مکان دارای بستر مناسب برای فعالیت های مختلف و پیشینه فرهنگی-تاریخی بیشتری باشد به ضخامت حافظه ی جمعی آن جامعه افزوده می شود و خاطره هایی در ذهن استفاده کنندگان آن فضا نقش می بندد که باعث ارتقاء تصویر ذهنی آنها از مکان می شود.
ارزیابی کاربست اصول روش نظریه زمینه ای در پژوهش های فارسی زبانِ برنامه ریزی و طراحی شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شهری دوره ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
17 - 32
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر استفاده از روش نظریه زمینه ای در نظام های علمی مرتبط با محیط ساخته شده و به طور خاص طراحی و برنامه ریزی شهری افزایش یافته است. از طرفی، عدم توجه کافی پژوهشگران به مبانی و ملاحظات روش شناختی نظریه زمینه ای و خوانش های آن، گاهی به گونه ای از روش شناسی با خوانش های التقاطی منجر شده که فاقد و ناقض ماهیت روش نظریه زمینه ای و ملاحظات اولیه خوانش موردنظر از آن بوده است. با این وجود، بررسی و ارزیابی کیفیت این گونه پژوهش ها در نظام های علمی مرتبط با محیط ساخته شده و به طور خاص طراحی و برنامه ریزی شهری کمتر انجام شده است. از این رو هدف مطالعه حاضر، ارزیابی نظام مندِ مطالعه های انجام شده با استفاده از روش نظریه زمینه ای در برنامه ریزی و طراحی شهری به منظور شناخت استفاده اصولی از این روش در این عرصه از دانش و ارائه پیشنهاداتی برای کاربردهای آتی است. در این راستا انتخاب پژوهش های مورد بررسی با جست وجوی نظام مند مقالات منتشر شده در پایگاه های معتبر علمی فارسی زبان با استفاده از روش مرور نظام مند انجام شده است. پس از غربالگری مطالعات موجود بر اساس معیارهای مشخص شده، 44 مطالعه منتشر شده تا سال 1399 انتخاب و بر اساس معیارهای ارزیابی روش نظریه زمینه ای مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج ارزیابی روش شناختی پژوهش های انجام شده مبتنی بر روش نظریه زمینه ای نشان داد با وجود اقبال فزاینده به استفاده از این روش در مطالعات حوزه برنامه ریزی و طراحی شهری، بسیاری از این پژوهش ها در کاربست کامل و دقیق اصول و مراحل روش نظریه زمینه ای و خوانش های آن ناموفق بوده اند و نتیجه آنها به جای نظریه به عنوان دستاورد مورد انتظار از کاربست این روش به صورت دیاگرام، مدل و چارچوب مفهومی تنزل پیدا کرده است. همچنین نتایج بررسی حاضر نشان داد بهره گیری صرف برخی پژوهش ها از مجموعه ای از تکنیک های روش نظریه زمینه ای مانند کدگذاری و یا نگارش یادداشت های تحلیلی و غفلت از فرایندهای مهمی از قبیل نمونه گیری نظری، مقایسه مستمر و تحلیل عمیق مقوله ها موجب شده تا این مطالعه ها از عرصه توصیف فراتر نرفته و ضمن اکتفا به ارائه تم ها و روایت های تشریحی، کمتر به تولید نظریه به عنوان هدف روش نظریه زمینه ای دست یابند. بر اساس یافته های این مقاله، ارتقای کیفیت پژوهش های مبتنی بر روش نظریه زمینه ای در حوزه برنامه ریزی و طراحی شهری نیازمند شناخت صحیح پژوهشگران از ماهیت، ویژگی ها و اصول نظریه زمینه ای و آگاهی عمیق از خوانش های این روش و تفاوت های آنها به منظور تناسب سنجی و توجیه انتخاب خوانش مناسب بر اساس اهداف و ویژگی های پژوهش است.
بررسی نقش شبکه های اجتماعی در حفاظت از منظر شهری تاریخی تهران: ارزش ها، ادراک شهر و روایت هویت محلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۲
111 - 133
حوزههای تخصصی:
حفاظت از مناظر شهری تاریخی در قرن حاضر نیاز به رویکردهای نوآوررانه دارد تا بتواند با چالش ها و تغییرات شهر امروزی خود را تطابق دهد. روش های سنتی با رویکردی بالا به پایین، به تنهایی نمی تواند از شهر تاریخی حفاظت کند و نیازمند روش های جدیدی است که ریشه در تجربه جمعی و خلاقیت گروه متعددی از مردم دارد. در توصیه نامه منظر شهری تاریخی (۲۰۰۵) صریحاً به استفاده از فنّاوری جدید اشاره شده و هدف از این پژوهش نیز بررسی نقش و جایگاه شبکه های اجتماعی مجازی در جهت حفاظت از مناظر شهری تاریخی است. بدین منظور از بسترهای شبکه های اجتماعی، ۱۲ صفحه اینستاگرام که درمورد میراث شهری تهران تولید محتوا می کردند، به شکل تصادفی انتخاب شد. با استفاده از نرم افزار وب هاروی اطلاعات مورد نظر دربازه زمانی یک ساله استخراج شد. ازطریق بررسی ارزش های به دست آمده از محتوای تولیدشده در بستر اینستاگرام مشخص شد که ارزش های گوناگون منتسب به شهر به جای اینکه غایتی برای حفاظت و مدیریت شهر و میراث باشند، می تواند تبدیل به وسیله ای برای گرد هم آوردن گروه های مختلف، کارشناسان، شهروندان و همچنین محلی ها و گردشگران شود. بنابراین به نظر می رسد مسئولان و متخصصان بهتر است برای حفاظت منظر شهری تاریخی از مشارکت مردم در فضای مجازی و حقیقی بهره بگیرند.
سنجش الگوهای منظر بیوفیلیک در اثربخشی بر یکپارچگی حسی کودکان مبتلا به اوتیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
52 - 63
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش نوزادان مبتلا به اوتیسم و عملکرد حسی و شناختی متفاوت مبتلایان نسبت به انسان های عادی این پژوهش با هدف رسیدن به معیارهای مناظر درمانی مناسب کودکان اوتیسم مبتنی بر الگوهای منظر بیوفیلیک سعی بر آزمون الگوهای منظر بیوفیلیک را دارد. از همین رو پس از بررسی الگوهای پیشنهادی براساس نظریات نظریه پردازان طراحی بیوفیلیک، الگوها به صورت ترکیبی با هدف بررسی اثربخشی بر حواس کودکان در دو طیف ابتلاء یک و سه، در سه زون عملکردی در فضای بیرونی ساخته شده، سپس با استفاده از روش پژوهش تجربی در محیط، الگوهای انطباقی آزمون شده و با بررسی حواس، تمرکز، عملکرد و گفتار گروه آزمودنی، تأثیر الگوها مورد ارزیابی قرار گرفته است. برخی از الگوهای طراحی بیوفیلیک از قبیل، ارتباط بصری با طبیعت، حضور آب، ریسک/خطر، طبق عملکرد لحظه ای کودک بر حواس بینایی، شنوایی، عمقی، لامسه و وستیبولار کودکان دو طیف اثربخش است و تأثیر بر حواس منجر به اثربخشی بر تمرکز، گفتار و خلق وخوی کودکان می شود. اما برخی از الگوها از قبیل ابهام و رمزوراز، بازی نور و سایه و تغییرات در سطوح بر کودکان اثر مثبتی نداشته و اتخاذ الگوها بایست به گونه ای صورت گیرد که یک زون درمانی با دیگر زون ها تداخل حسی نداشته باشند، در غیر این صورت ادراک حسی کودک مختل شده و تمرکز بر درمان مختل می شود. نتایج تحقیق حاکی از آن است که به دلیل اثربخشی متفاوت محرک های حسی بر کودکان مبتلا به اتیسم نمی توان الگوهای مناسب انسان های عادی از جمله الگوهای منظر بیوفیلیک را عیناً به الگوهای منظردرمانی کودکان مبتلا تعمیم داد. بلکه ابتدا بایست راهبردها و راهکارهای اتخاذی آزمون شده و سپس الگوهای منظردرمانی مناسب کودکان مبتلا تدوین شود. در نتیجه طراحی فضا، محیط و منظر مناسب کودکان اوتیسم در برخی موارد متفاوت از منظر مناسب کودکان غیر مبتلاست و کودکان مبتلا نیازمند فضای مناسب خود هستند.
نقش خیابان و اجزای آن در باغ ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
منظر دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۶۶
6 - 19
حوزههای تخصصی:
خیابان اصلی باغ یکی از چهار عنصر مهم باغ ایرانی (ورودی، خیابان، کوشک، دیوار) و اتصال دهنده ورودی به کوشک است. اما این عنصر اصلی برچه اساسی طراحی می شود و دلیل این همه تنوع در خیابان باغ ایرانی چیست؟ پاسخ به این سؤال می تواند راهگشای طراحی خیابان در طرح هایی با ایده باغ ایرانی باشد. عنصر خیابان خود شامل اجزایی چون زمین، آب و گیاه است. هر یک دارای نقش هایی هستند که جمع بندی نقش این اجزاء، نقش خیابان را در پی دارد. تا به حال پژوهش های متعددی روی اجزاء خیابان باغ ایرانی انجام گرفته و به آنها از زوایای متفاوت نظاره شده است اما کدام یک از این زوایاها بیشتر موردتوجه معمار باغساز ایرانی برای طراحی هر یک از اجزاء خیابان بوده است. برای بررسی این موضوع، ده باغ در مکان ها و زمان های مختلف تاریخی گزینش شده و از طریق بررسی اجزاء خیابان این باغ ها، نقش خیابان و اجزاء آن نتیجه گیری شده است. نقش های تعریف شده شامل عملکردی- اقلیمی، شکلی، فضاگرا، اجتماعی- فرهنگی و معناگراست. نقش هر یک از اجزاء خیابان در باغ های منتخب به صورت کیفی ارزش گذاری شده و در نهایت نقش غالب آن جزء نتیجه گیری شده است. براین اساس زمین دارای نقش غالب معناگرا، آب دارای نقش غالب فضاگرا، اجتماعی- فرهنگی و معناگرا و گیاه دارای نقش غالب فضاگرا و اجتماعی- فرهنگی است. اما به طور کلی نقش غالب تکرارشده در اجزاء خیابان، نقش اجتماعی- فرهنگی است. خیابان باغ ایرانی فضایی از باغ است که در آن ضمن گرامیداشت اجزاء طبیعی، انسان نیز تکریم شده است و بیشترین حضور انسان و تعاملات اجتماعی نیز در آن اتفاق می افتد.
تأملی در جلوه های بصری محرم از منظر ادراک هاپتیکی (مطالعه موردی: شهر اصفهان- محرم 1402)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۱ شهریور ۱۴۰۳ شماره ۱۳۵
41 - 50
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تأثیر کیفیت های بصری شهر بر مخاطبان، از موضوعات مهم برنامه ریزی شهری است. این موضوع در برپایی تصاویر مناسبتی بیش تر مشهود است. به مناسبت ماه محرم، همه ساله در شهرهای مختلف ایران تصاویری متناسب با این ایام نصب می گردد. کاربرد عناصر و مؤلفه های مرتبط با مذهب به قصد تأثیرگذاری بیش تر بر حاضران در فضاهای شهری، از موضوعات مهم در این زمینه است که برکیفیت حضور و ادراک مخاطبان تأثیرات مستقیم می گذارد. تحلیل و واکاوی زیست روزمره شهروندان در چنین بستری، اهمیت زیادی در مطالعات تاریخ اجتماعی دارد. در شهر اصفهان به مناسبت محرم 1402، تبلیغات گسترده ای توسط شهرداری صورت گرفت. در تصاویر نصب شده، یک عنصر بصری مشترک یعنی اشک، به نحو شاخصی برجسته نمایی شده بود. این پژوهش در پی پاسخگویی به این پرسش است که، آثار مناسبتی به نمایش درآمده چه ویژگی هایی داشته و چه معنی هایی به مخاطبان القا می کنند؟هدف پژوهش: هدف از پژوهش تبیین معنای جلوه های بصری ماه محرم در فضای اجتماعی معاصر است. روش پژوهش: این پژوهش از نوع بنیادی و براساس ماهیت توصیفی- تحلیلی است. شیوه تجزیه و تحلیل اطلاعات به روش کیفی با در نظر گرفتن مضمون، بر اساس قوه بصری و ادراک هاپتیکی انجام شده است.نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان گر آن است که نمایش آثار مناسبتی با مفهوم محوری سوگ، علاوه بر حس بصری، سایر حواس مخاطبان را نیز درگیر می کند. در نتیجه ادراک هاپتیکی حاصل شده، رابطه ای حسانی میان بیننده و فضای شهر شکل می گیرد. با افزوده شدن بر شمار حاضران در صحنه، نوعی حسانیت گروهی بروز می کند که نقش مؤثری در ایجاد مشارکت جمعی دارد.
شهر انسانی: رویکرد مطالعاتی جدید برای ارزیابی زیست پذیری؛ نمونه موردی: منطقه 22 کلان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی ایران دوره ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
247 - 265
حوزههای تخصصی:
زیست پذیری یکی از اصول راهنمای اصلی برنامه ریزی و سیاست گذاری شهری است که تعریف و ارزیابی آن به موضوع حیاتی پژوهش تبدیل شده است. همان طور که پیشرفت در توسعه اجتماعی-اقتصادی شتاب می گیرد، شرایط زندگی در مقیاس خرد نیاز به توجه فوری بیشتری دارد. تاریخ نسبتاً کوتاه مطالعات انجام شده در رابطه با زیست پذیری جوامع شهری نشان می دهد این مفهوم به علت گستره معنایی قابلیت این را دارد که با رویکردهای متفاوت و متنوعی مورد مطالعه و بررسی قرار بگیرد. پژوهش حاضر با هدف وضعیت ستجی زیست پذیری منطقه 22 کلان شهر تهران با رویکرد شهر انسانی انجام گرفته است. نوشتار حاضر از ازنظر هدف کاربردی و از حیث روش بررسی توصیفی- تحلیلی است. داده ها و اطلاعات موردنیاز پژوهش، به دو روش اسنادی (کتابخانه ای) و میدانی (پرسشنامه) گردآوری شده است. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که زیست پذیری منطقه 22 پایین تر از حد متوسط است و محله ها از لحاظ زیست پذیری با رویکرد شهر انسانی در شرایط یکسان و همگونی قرار ندارند. در این بین، محله های دریاچه شهدای خلیج فارس، گلستان و زیبادشت به ترتیب با کسب بیشترین امتیاز ماباک (0/220)، (0/188) و (0/222) در جایگاه اول تا سوم و در مقابل مناطق هوانیروز، سروآزاد و شریف با کسب کمترین امتیاز ماباک (0/103-)، (0/136-) و (0/203) در جایگاه دهم تا دوازدهم قرار گرفتند. دربین ابعاد زیست پذیری بیشترین میزان شکاف در بعد کالبدی و کمترین برای بعد زیست محیطی است. فضای غالب زیست پذیری با رویکرد شهر انسانی بر محله های منطقه 22 در وضعیت متوسط و نامطلوب قرار دارد. به طوری که 16درصد مناطق در خوشه قابل قبول، 17درصد در خوشه قابل تحمل، 25درصد در خوشه متوسط، 25درصد در خوشه نامطلوب و 17درصد در خوشه غیرقابل قبول قرار گرفته بودند. مقدم بودن شهرنشینی بر شهرسازی، عدم شکل گیری کامل ساختار و سازمان فضایی، عدم توزیع نامناسب خدمات مسکونی، عدم تحقق پذیری کاربری های خدماتی و ابتناء به توسعه خودرو محور منطقه 22 در تقابل با توسعه انسان محور ، زیست پذیری آن را به سوی شرایط نامطلوبی سوق داده است.
عرفان و نگارگری: تأثیر آداب و اندیشه های عرفان اسلامی حکمای صفوی در مفاهیم نگارگری مکتب تبریز دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
149 - 170
حوزههای تخصصی:
آداب از اصول طریقت تصوّف بود. حفظ آداب، محک میزان عیار مریدان در پای بندی به تصوّف و متعاقباً پاسداشت سنت رسول و ائمّه به شمار می آمد. در اندیشه صوفیان، برای هر رفتاری، آداب خاصی حاکم بود که اِعمال آن آداب، نقش مهمی در ردّ و قبول صوفیان در حلقه اهل تصوف داشت. عمل به آداب در حقیقت پروانه بقای صوفی در کسوت اهل تصوّف بود و تخطّی از آن منجر به خروج ازدایره صوفیان می شد. انتقال صحیح آداب نیز از اهمّ موضوعاتی بوده است که در ادوار گوناگون ذهن مشایخ تصوف را مشغول و مشوّش می داشت، زیرا خاستگاه آداب آیات، احادیث، روایات، سنت و سیره پیامبر و معصومین بود و هرگونه قصور در عمل و نقل آن، فروگذاشت جانب حرمت این مقدسات تصوّر می شد و خطایی نابخشودنی به شمار می آمد. در این پژوهش پس از بیان تعاریف و اهمیّت «ادب» در متون عرفانی، نشان داده می شود که آداب مختلف چه تفاوت هایی باهم داشته اند؟ این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی پرداخته شده است. واژه «ادب» در آغاز بار معنایی محدود، اَشرافی و انحصاری داشت اما نفوذ اسلام و شیوع تصوّف سبب تحوّل و توسعه و سرانجام تعالی معنایی «ادب » گردید. نتیجه این تحقیق نشان می دهد که مشایخ بزرگی چون عَین القُضات، عزیزالدین نَسَفی و مولانا به جنبه باطنی آداب بیش از جنبه ظاهری آن نظر داشته اند و از این رو نسبت به مراعات ظاهر آداب جانب تساهل را گرفته اند؛ حال آنکه صوفیان دیگری چون باخرزی، سهروردی و کاشانی نسبت به بیان آداب از کوچک ترین نکته ای دریغ نکرده و جوانب احتیاط را رها نکرده اند. اندیشه های عرفانی دوره صفوی در نگارگری مکتب دوم تبریز نیز نمود واضحی یافته است.اهداف پژوهش:بررسی عرفان اسلامی از جنبه آداب.بررسی تأثیر متقابل عرفان اسلامی و هنر نگارگری اسلامی (مکتب دوم تبریز).سؤالات پژوهش:آداب در عرفان اسلامی چه چیزهایی هستند؟تأثیر عرفان اسلامی بر هنر نگارگری اسلامی چیست؟
طراحی، شبیه سازی و بهینه سازی سیستم نورپردازی بلوار طاق بستان شهر کرمانشاه با استفاده از الگوریتم شبکه عصبی MLP(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
19 - 34
حوزههای تخصصی:
بلوار طاق بستان (شهید شیرودی) در شهر کرمانشاه، با توجه به تاریخ و فرهنگ بسیار غنی این شهر، به یکی از مهمترین مقاصد گردشگری و تفریحی تبدیل شده است. با این حال، شرایط نورپردازی در این بلوار، همچنان به نحوی ایده آل نیست که بتواند زیبایی و جذابیت بیشتری به فضای شهری ببخشد. در نتیجه، طراحی نورپردازی هوشمند بلوار طاق بستان با بهره گیری از الگوریتم های شبکه عصبی و ارائه الگوریتم مناسب، می تواند به بهبود شرایط روشنایی و بصری این بلوار، بهبودی محسوسی ببخشد و جذابیت بیشتری به فضای شهری شهر کرمانشاه اضافه کند. در این مقاله، ابتدا چالش های نورپردازی پیاده روها و نکات اجرایی در طراحی نورپردازی معابر شهری بررسی شده است. سپس با درنظر گرفتن دو عامل رضایتمندی شهروندان و زیبایی بصری به عنوان خروجی و هم چنین دمای رنگ، شدت روشنایی، نوع چراغ و درخشندگی به عنوان ورودی های مدل، برای بلوار طاق بستان شهر کرمانشاه از الگوریتم شبکه عصبی MLP استفاده شده است تا یک سیستم نورپردازی هوشمند و مناسب برای آن طراحی شود. طراحی پیشنهادی بهینه ترین شرایط را دارد زیرا خطاهای MRE و MAE بدست آمده از شبکه عصبی کمتر از 0.035 درصد است که بسیار ایده ال است. بنابراین سیستم نورپردازی طراحی شده آسایش روانی و امنیت شهروندان را به دنبال دارد.
خوانش فضایی سینمای ملودرام ایرانی به واسطه ارزیابی مولفه های حس مکان (نمونه موردی : فیلم سینمایی مادر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
71 - 87
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: معماری و سینما مجموعه ای از هنر و فنونی است که ازطریق طراحی صحنه، نشانه شناسی و معنا بر شخصیت پردازی، ایجاد هویت، حس زمان و مکان، ایجاد فضای مناسب برای لوکیشن خاص و عبور از لایه های تاریخی، ایجاد حس روانی و هویت و تاثیر بر روند روایت و... در فضای فیلم تاثیرگذار است.
هدف: درک مولفه های برآمده از سینما مخصوصا ملودرام ازمنظر هم زیستی با معیارهای حس مکان منتج شده از فضای معماری منجر به خروج کلید واژگانی می گردد که خود در میزان نمودن ساخت فضای فیزیکی صحنه در جهت شناسایی روابط انسان با مکان قابل تدقیق می باشد.
روش تحقیق: برای درک این موضوع سعی شد بابهره از روش تفسیری-تاریخی به فهوای روند دیالکتیک فضایی-مکانی در فیلم مادر پرداخته شود که این روند خود نیازمند روش تحلیلی-توصیفی است تا به واسطه مولفه های برخاسته از متغیرهای شناسایی شده در پژوهش احصاگردد. نهایتا ازطریق استدلال قیاسی سعی بر تفهیم مولفه های خروجی به واسطه ابزاری چون مدل و جداول تحلیلی شده است. لذا طرح پرسش: «چگونه می توان پروسه زمانی سکانس های برداشت شده فیلم سینمایی مادر را در ارتباط با هم زیستی فضایی و یا تقدم و تاخر فضای حرکتی صحنه ازمنظر دیالکتیک حسی-مکانی توجیح نمود؟»
نتیجه گیری: میتواند از طریق مدل مفهومی و جداول عنوان شده از حیث مرحله بندی فریم های فضایی که منجر به درک روابط حسی-مکانی منتج شده از روابط انسان با مکان در سینمای ملودرام میشود. به نوع روش شناسی در روابط هم بندی فضا و زمان ازمنظر شناسایی واژگان؛ دیاکرونیک و سینکرونیک فضایی صحنه و در قالب مولفه های؛ فعالیت، معنا و کالبد ازمنظر حسی-مکانی پاسخی درخور شایستگی آن داد.
دیالکتیک آشکار و پنهان سازی: بازنمایی چهره به مثابه یک منظر زیباشناسانه در فیلم شیرین (1387)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۴
44 - 53
حوزههای تخصصی:
عباس کیارستمی در فیلم شیرین (1387)، تعدادی از ستارگان زن سینمای ایران را در جایگاه تماشاگر قرار داده و واکنش شان به فیلمی فرضی را در نماهایی که غالباً نمای نزدیک هستند، ضبط می کند. کیارستمی با تمهیدی که به کار می گیرد این چهره های خاص را به منظر زیباشناسانه و ابژه های هنری برای تأمل مخاطب، بدل می کند. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است و با وام گیری از مباحث تام گانینگ و جولیانا برونو، به اهمیت چهره و چهره شناسی در سینمای اولیه می پردازد؛ سپس، فراخوانی این زیبایی شناسی را در شیرین بررسی می کند. این پژوهش ادعا می کند کیارستمی با قراردادن ستاره سینمایی در جایگاه تماشاگر فیلم فرضی روی پرده سینما و دادن امکان آشکارسازی شخصیت او به مخاطب فیلم شیرین، از جایگاه ستاره سینمایی، افسانه زدایی می کند. اما این رابطه یک طرفه نمی ماند و همین که منظر پیش رو، نه از آن مخاطب عادی بلکه از آن ستارگان سینمایی ا ست، و با یادآوری خاطرات سینمایی در ذهن مخاطب، از فیلم ها و شخصیتی که ایشان رقم زده اند، مجدداً از آن ها افسانه سازی می شود. اینکه افرادی که به تصویر کشیده می شوند، هنرپیشگانی هستند که مهارت بالایی در ایفای نقش و اتخاذ ماسک بر چهره دارند، اطمینان مخاطب در خوانش و نفوذ به فضای تصویری ایشان را هم در این مورد، و هم در کل، در خاطرات سینمایی که بازخوانی می شوند، مخدوش می کند. بازی که کیارستمی بین مخاطب و این ستارگان می چیند، در کنار افشاگری و تخریب روابط پیشین این دو، مخاطب را وامی دارد با مونتاژ لحظات گسسته ای که در این فضای موزه مانند با آن ها مواجه می شود و خاطرات فردی-جمعی سینمایی که تداعی می شوند، فیلم شیرین را در ذهن خود بسازد و این فیلم ذهنی، تاریخی شخصی و متفاوت از سینمای ایران می شود که اهمیت و عدم امکان طرد و حذف ستارگان زن سینمای ایران را یادآوری می کند.