فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۸۱ تا ۶۰۰ مورد از کل ۴٬۴۱۴ مورد.
بازشناسی مفهوم دینی عقل، مبنایی برای تعلیم و تربیت در اسلام
حوزههای تخصصی:
مقالة حاضر به بازشناسی ماهیت و مفهوم دینی عقل و نقش آن به عنوان مبنایی برای تعلیم و تربیت در اسلام، پرداخته است؛ در این پژوهش با واکاوی عقل از منظر لغویان، روایات و قرآن کریم به وجوه معنایی آن، از جمله: «موجود مجرد»، «قوه ی درک»، «اندیشه»، «تمییز»، «انزجار از قبایح» و «کسب کنندة علم»، دست یافته است؛ وجه اشتراک همة آن معانی، «موجود» است؛ که در عالم ملکوتی، «مخلوقِ روحانی» نام دارد، در عالم مُلکی، «قوه». ماهیت این موجود، در دو معنای «درک» و «بازدارندگی» ظهور می نماید. همچنین، عقل در مقابل «جهل» و «احمقی»، واقع می شود. عقل بر خلاف جهل، تمایل به خیرات «نظری» و «عملی» دارد و نسبت به تعلیم و تربیت «قبیح»، اثر بازدارندگی از خود نشان می دهد. روایات از «خیر و شر»، به عنوان «وزیران» عقل و جهل یاد می کند؛ از این رو نقش تعلیم و تربیت عقل، از سوی معلّم و متعلّم، در حوزة نظری و عملی به سوی «عاقل شدن» است؛ قرآن نیز عاقل و جاهل را مدح و ذم نموده و مصادیقی از خیر و شر را در تعلیم و تربیت دینی، امر و نهی کرده است. از این رو عاقل در حوزة تعلیم و تربیت، کسی است که در میدان حُسن «فاعلی» و «فعلی»، پا نهاده باشد؛ همچنین در پرتو آن، عقل با مجموعه ای از جذب «خوبی ها» و دفع «بدی ها»، همراه گردیده است؛ تا عقل به سبب تربیت دینی، از قوه به فعل مبدّل گردد؛ بنابراین، در این باره می توان، اهمّ مبانی تعلیم و تربیت عقل را، در پنج ضلعِ «علم نیک»، «ایمان نیک»، «نیّت نیک» ، «گفتار نیک» و «عمل نیک» خلاصه نمود؛ اولین مصداق بارز تعلیم و تربیت دینی در دو حوزة عقل نظری و عملی، خداشناسی و خداپرستی است.
ضرورت یاد خدا و ارتباط آن با یاد کرد خدا از ما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقال، شرحى است بر مناجات ذاکرین امام سجاد علیه السلام. در یکى از فرازهاى این دعا، امام علیه السلام به طلب آرامش و سکونت دل با یاد خدا اشاره دارند؛ زیرا اضطراب، نگرانى و دلواپسى لازمه زندگى دنیایى است. یاد خدا، بالاترین لذایذ است. وقتى انسان به عمق این لذت پى مى برد، از اشتغال به لذایذ گذراى دنیایى به درگاه خدا دل به شکوه گشوده، استغفار مى کند.
از سوى دیگر، یاد خدا دوطرفه است، این گونه نیست که فقط ما باید به یاد خدا باشیم؛ خدا نیز هرگز از ما و احوالمان غافل نیست. این یادِ دوسویه، لذتى بى نهایت براى انسان دارد؛ اینکه ما بدانیم خالق و خداى مهربانمان نیز به یاد ماست و لحظه اى از رحمت و برکات خود نسبت به ما دریغ ندارد، لذتى مضاعف دارد.
مفهوم خود از دیدگاه روان شناسی انسان گرا و عرفان اسلامی با تاکید بر روش تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خودشناسی از جمله محوری ترین ارکان تعلیم و تربیت به شمار می رود. مفهوم""خود"" به عنوان یکی از مباحث انسان شناسی، مفهومی بنیادی در روان شناسی به خصوص روان شناسی انسان گرا است. مکتب عرفان اسلامی نیز که ریشه در آموزه های اصیل اسلامی دارد، از جمله مکاتبی است که در سطح وسیع به موضوع ""خود"" و ""خودشناسی"" پرداخته است. هدف کلی این پژوهش، بررسی تطبیقی مفهوم خود از دیدگاه روان شناسی انسان گرا و عرفان اسلامی می باشد. با توجه با این هدف، ابتدا دیدگاه مازلو و راجرز به عنوان اصلی ترین نمایندگان روان شناسی انسان گرا و نجم الدین رازی و عزیزالدین نسفی به عنوان نمایندگان عرفان اسلامی بررسی و سپس به شباهت ها و تفاوت های این دیدگاه ها در خصوص مفهوم خود پرداخته شده است. پژوهش حاضر از نوع کیفی و با روش تطبیقی انجام شده است.نتایج پژوهش حاضر نشان داد که با وجود تفاوت ها، شباهت های زیادی نیز میان این دو دیدگاه در خصوص خود و خودشناسی وجود دارد. لذا تعامل و گفتگوی سازنده میان این دو دیدگاه امکان پذیر است.
تبیین مبانی ارزش شناسی سند ملی آموزش و پرورش در رویارویی با بحران اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح پژوهشی سند ملی آموزش و پرورش اولین اقدام در جهت تدوین نظام مند فلسفه تربیت در جمهوری اسلامی ایران است که در این مقاله بخش مبانی ارزش شناختی آن در جهت سنجش میزان واقع نگری و توانایی آن برای رویارویی با چالشهای جهانی همچون بحران اخلاقی، مورد نظر قرار گرفته است. تبیین نسبیت گرایی اخلاقی به عنوان یکی از مبانی ارزش شناختی موجد بحران اخلاقی و سنجش توانایی سند ملی آموزش و پرورش به عنوان نمونه مدونی از فلسفه تعلیم و تربیت اسلامی در رویارویی با چالشهایی این چنین محور اساسی بحث است که با روش تبیینی تحلیلی انجام شده است. حاصل بحث بیانگر این است که چون مبانی ارزش شناختی سند ملی آموزش و پرورش ناظر بر غایت تعالی روحی و معنوی و تکوین کمال وجودی انسان و تحقق حیات طیبه است، توان لازم را برای پیشگیری و اصلاح پاره ای از اوضاع مخاطره انگیز اخلاقی و ارزشی داراست؛ هرچند توان پیشگیرانه سند ملی آموزش و پرورش در حوزه مخاطرات اخلاقی بیش از توان اصلاحگرایانه آن است.
بررسی تطبیقی آرای تربیتی ملامحسن فیض کاشانی و جان دیویی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) سایر جریان ها پراگماتیسم
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و...]
این پژوهش به بررسی تطبیقی آرا و اندیشه های تربیتی فیض کاشانی و جان دیویی در زمینه-های مبانی، اصول و اهداف تربیت به منظور بهره گیری در تعلیم و تربیت می پردازد. این تحقیق از نوع تحلیل اسنادی است که با هدف مقایسه و تطبیق، و گردآوری اطلاعات نیز از طریق مطالعات کتابخانه ای انجام گرفته است. در این راستا یافته های پژوهش دلالت دارد که دیدگاه فیض کاشانی در مقایسه با دیویی تفاوت و تشابهاتی دارد. مبنای اختلاف نظر این دو اندیشمند در نگاه ایشان به انسان است. فیض انسان را موجودی مرکب از روح و جسم و دیویی آن را مادی محض می داند. در زمینه هدف تربیت، فیض هدف غایی را قرب الهی و دیویی آن را رسیدن به جامعه دموکراتیک می داند و در زمینه اصول تربیت، هر دو متفکر، اصل فعالیت و همراهی علم و عمل را جز اصول خود می دانند.
اصول و روش های کاربردی آموزش معاد در آموزه های اهل بیت (علیهم السلام)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله تلاش شده است با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، ابتدا مجموعه ای از اصول و روش های آموزش معاد از احادیث اهل بیت (ع) استخراج شده، سپس با بهره گیری از یافته های دانش تعلیم و تربیت، تفسیر و تحلیل گردند. اصول «مخاطب شناسی»، «انگیزش مخاطب»، «نهادینه ساختن آموزه ها در ذهن مخاطب»، «عینیت بخشی»، «استفاده از فرصت ها» و «جاری ساختن یاد معاد و قیامت در زندگی» از جمله مهمترین این اصولند. این اصول در این روش ها به کار گرفته شده اند: «نیاز سنجی و شناخت حساسیت ها»، «توجه به عوامل غیرمعرفتی»، «سؤالی»، «کرامت بخشی»، «تنظیم و دسته بندی مطالب»، «قرینه گویی»، «تذکر»، «موعظه» و «محاسبه نفس».
جایگاه یادگیری ضمنی و غیرمستقیم در آموزش اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رویکرد عقل گرا سال های متمادی بر فضای آموزش ارزش ها حاکم بوده است. تمرکز یک جانبه و افراطی بر این رویکرد، سبب غفلت از بخش وسیعی از یادگیری های ضمنی انسان و داوری های اخلاقی شهودی او که منشأ بسیاری از رفتارهایی اخلاقی هستند شده است. مسئله این پژوهش آن است که چرا آموزش های مستقیم و استدلالی در حوزه ارزش ها، به تنهایی تحقق اخلاق را در رفتار متربیان تضمین نمی کند؟ به نظر می رسد آموزش مستقیم و کلامی ارزش ها، تنها منبع یادگیری اخلاقی انسان نیست؛ بلکه بخش وسیعی از یادگیری های انسان به صورت ضمنی و در قالب تجارب واقعی او صورت می پذیرد. برای بررسی این فرضیه، دیدگاه های جدید در مورد یادگیری های ضمنی، عملی و ادراکات شهودی بررسی و اثبات شده است که یادگیری اخلاقی انسان از دو طریق مستقیم و ضمنی صورت می گیرد و البته با وجود همکاری و تعامل این دو شیوه، اغلب داوری ها و اعمال اخلاقی ما به صورت شهودی انجام می گیرد. این داوری ها ریشه در تجارب اولیه زندگی و تعاملات غیرکلامی فرد محیط دارد که از یادگیری های ضمنی ناشی شده اند. در پایان نیز پیشنهادهایی برای اثربخشی بیشتر برنامه های آموزش اخلاقی مطرح شده است.
موانع و راهکارهای ارتقای فرهنگ کار و همت در جامعه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بقاء و تداوم حیات، مستلزم کار و فعالیت است و نیاز به کار و تلاش از بدو خلقت وجود داشته است و هرچه می گذرد، اهمیت آن آشکارتر می گردد و قسمت اعظمی از زندگی انسان را در بر می گیرد. همت عالی سبب استحکام، پشتکار و نظم در انجام کارهاست، و بدون آن انگیزه و دقت عمل وجود ندارد، و کار سبب خستگی و کسل شدن می گردد؛ رسیدن به همت عالی یک هدف بزرگ برای موفقیت بیشتر در زندگی می باشد، لذا تبیین راهکارها و موانع ارتقای همت و کار در جامعة اسلامی از آن جهت که باعث پیشرفت فرد و جامعه می باشد، همواره مورد توجه پژوهشگران بوده است. در این پژوهش به تبیین راهکارها و موانع ارتقای فرهنگ کار و همت در جامعة اسلامی با استناد به قرآن کریم، سنت معصومین علیهم السلام و سیره بزرگان، پرداخته شده است، که ابتدا در مقدمه به تعریف عناوین موضوع پرداخته و سپس به رابطه همت وکار و آثار همت عالی اشاره شده است، آنگاه در دو بخش به صورت جداگانه موانع و راهکارهای ارتقای فرهنگ همت و کار تبیین می گردد.
تأثیر ایمان به معاد بر تربیت اجتماعی از دیدگاه علامه طباطبائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت اخلاقی
یکی از آثار ایمان به معاد، اعتقاد به رویارویی انسان با پرونده عمل است. عمل می تواند فردی یا اجتماعی باشد. شاید در بین افراد متدین، عمل فردی و ارتباط آن با معاد کمتر مورد بحث باشد؛ چون اکثریت افراد به این مسئله توجه دارند، اما یکی از مسائلی که در بین افراد به ویژه مسلمانان مخفی مانده است، عمل اجتماعی و آثاری است که نوع رفتار اجتماعی و تقابل افراد با هم در جامعه به جای می گذارد و در قیامت مورد بررسی قرار می گیرد. ازاین رو، مقاله حاضر که به شیوه توصیفی تحلیلی و بر مبنای آثار و نظریات دانشمند و فیلسوف شهیر، علّامه طباطبائی، گردآوری شده است، می کوشد با استفاده از نظریات گران سنگ ایشان، اهمیت و ضرورت توجه به معاد، بخصوص در زمینه مسائل اجتماعی را تبیین نماید. در این مقاله با تأکید بر نقش ایمان به حیات پس از مرگ به عنوان عامل کنترل کننده در اعمال و رفتار اجتماعی، ارتباط میان عالم پس از مرگ و زندگی اجتماعی انسان و برخی از پیامدهای تربیتی ایمان به این اصل مانند مسئولیت پذیری، امنیت و عدالت اجتماعی، صبر و خویشتن داری، فداکاری، هدفمندی، امیدواری، تحکیم روابط انسانی و وفای به عهد و آینده نگری مورد بررسی قرار گرفته است.
بررسی فقهی شرط احتمال تأثیر در امر به معروف و نهی از منکر از نظر زمان و محدوده تأثیرگذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امر به معروف و نهی از منکر، مقید به شروطی است که یکی از آنها احتمال تأثیر است. نگارندگان در این مقاله در پی پاسخ به این سؤال هستند که آیا امر به معروف و نهی از منکر، در صورتی که آمر به معروف و ناهی از منکر بداند امر و نهیش فعلاً مؤثر نیست یا نسبت به مخاطب تارک معروف و فاعل منکر اثر ندارد، واجب خواهد بود یا خیر؟
مشهور فقها معتقدند امر به معروف و نهی از منکر، در صورتی واجب است که فرد احتمال بدهد امر و نهیش در زمان خطاب و نسبت به مخاطب تأثیرگذار است؛ لذا ایشان می گویند اگر آمر به معروف و ناهی از منکر بداند امر و نهیش فعلاً و نسبت به مخاطب اثر ندارد، امر به معروف و نهی از منکر واجب نیست.
ما با نقد ادله مشهور و بهره گیری از ادله چهارگانه، اثبات خواهیم کرد که شرط احتمال تأثیر از نظر زمان، اعم از حالی و استقبالی و از نظر محدوده تأثیرگذاری نیز، اعم از مخاطب و دیگران است. به عبارت دیگر، اثبات خواهیم کرد که شرط احتمال تأثیر، از دو بُعد مذکور، شمولیت و عمومیت دارد.
شناسایی دلالت های شبکه مفهومی زیبایی در قرآن کریم برای حیطه هدف گذاری برنامه ریزی درسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی اخلاق کاربردی اخلاق دینی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و کودک، نوجوان و جوان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت اخلاقی
این مقاله می کوشد شبکه مفهومی زیبایی در قرآن کریم را شناسایی کرده، مؤلفه های کلیدی زیبایی و زیبانمایی را از آن استنباط و دلالت های آن برای حیطه هدف گذاری برنامه ریزی درسی را استخراج کند. در این پژوهش برای تأمین اهداف فوق از روش توصیفی- تحلیلی محتوای متن استفاده و سپس یافته های تحقیق توسط صاحب نظران به کمک اجرای پرسشنامه اعتباریابی شده است.
بر مبنای این پژوهش دلالت های استخراج شده از شبکه مفهومی زیبایی در قرآن کریم برای حیطه هدف گذاری برنامه درسی در دو دسته قابل تقسیم هستند که مهمترین آن ها عبارتند از: 1. درک، باور و توجه به زیبایی های حق، کلام حق، جهان آفرینش (اعم از آفاق و انفس) به منزله تجلیات حق؛ زیبایی های اعتقادی و عملکردی برای نورانی کردن درون و برون؛ تزیین زشتی ها توسط شیطان؛ زشتی های اعتقادی و عملکردی به عنوان عامل ظلمانی شدن درون و برون؛ 2. پرورش مهارت های رضایتمندی از خالق زیبایی ها؛ لذت بردن از زیبایی های حق، کلام او، جهان آفرینش (اعم از آفاق و انفس) به منزله تجلیات او؛ لذت بردن از زیبایی های اعتقادی و عملکردی؛ تنفر از زیبایی های کاذب اعتقادی و عملکردی ظلمت آفرین؛ تعامل عاطفی و معنوی با زیبایی ها؛ توانمندی های مشاهده غیر عینی و غیر مادی (درک باطنی)؛ پرورش مهارت های تولید مصنوعات زیبا؛ پرورش فضایل اخلاقی و تهذیب نفس و پرهیز از رذایل اخلاقی.
بررسی میزان تأثیر برنامه های تربیتی آموزشگاه رزم مقدماتی شهید مدرس بر تربیت دینی سربازان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین میزان تأثیر برنامه های تربیت دینی آموزشگاه رزم مقدماتی شهید مدرس بر تربیت دینی سربازان انجام شده است. روش تحقیق به لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ روش گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق شامل سربازان تحصیل کرده (کارشناسی، ارشد و دکتری) با حدود 1200 نفر و مدیران و مربیان آموزشگاه به تعداد 80 نفر بوده است. با استفاده از جدول مورگان، تعداد نمونه مورد نیاز از سربازان 291 نفر و برای مدیران و مربیان 66 نفر برآورد شد که با روش نمونه گیری تصادفی سامانمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه محقق ساخته با 71 سؤال و گویه بود که از طریق آن داده های مورد نیاز جمع آوری شد. برای تحلیل داده ها از شاخصهای آمار توصیفی و آزمونهای آلفای کرونباخ و فریدمن استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که برنامه های تربیتی آموزشگاه شهید مدرس بیشترین تأثیر را بر فراگیران در حوزه های واجبات نماز، مفاهیم قرآن، رذایل و فضایل اخلاق، آشنایی با زندگی پیامبر(ص) دارد و کمترین تأثیر را در حوزه های احکام نماز جمعه، آشنایی با فرقه های ضاله، مسائل غدیرشناسی و خودسازی فراگیران داشته است. هم چنین بیشترین تأثیر برنامه های تربیتی در ابعاد باورهای دینی با میانگین 80/4، رفتارهای دینی با میانگین 72/4 و دانش دینی با میانگین 45/4 بوده است .
بررسی جایگاه عقلانیت و مؤلفههای آن در برنامه درسی دورة متوسطه دوم با تأکید بر آموزههای اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی انتقادی مبانی هستی شناختی تعلیم و تربیت پویشی وایتهد با تکیه بر آرای علامه طباطبایی است. وایتهد یکی از تأثیرگذارترین فلاسفة قرون اخیر در غرب بود که نظریاتش تأثیری مستقیم بر تعلیم و تربیت داشت و موجب تولد تعلیم و تربیت پویشی شد. او توانسته است با نقد تصور مکانیکی دکارت و نیوتن مقابله کند و با طرح سیلان در واقعیت و تعامل خداوند با هستی های بالفعل قدمی فراتر بگذارد و تحولی در عرصة تعلیم و تربیت بنا نهد؛ بااین حال مبانی هستی شناختی تعلیم و تربیت پویشی با نقدهایی روبه رو هستند. هستی های بالفعل از دیدگاه وایتهد مستقل و در سیلان اند و خلاقیت آنها تا جایی گسترده است که توسط ارادة خداوند هم محدود نمی شود. از سویی خداوند نیز به منزلة یک هستی مستقل دارای ذات ازلی است، ولی دارای ذات تبعی نیز هست؛ یعنی در تعامل با جهان، در حال تکامل است. بررسی آرای علامه طباطبایی نشان می دهد که ایشان توانسته با تکیه بر مبانی هستی شناختی همانند اصالت وجود و تشکیک در وجود، از سویی نتایج مثبت فلسفة پویشی را در خود داشته باشد و از سوی دیگر برداشت درخوری از خداوند و ارتباط او با جهان به دست دهد و این برداشت می تواند مبانی مستحکم هستی شناختی برای تدوین اهداف و اصول تعلیم و تربیت را فراهم آورد.
معرفت گرایی به مثابه رویکرد مبنایی تربیت اخلاقی «از دیدگاه امام سجاد (ع) در صحیفه سجادیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی محتوای آسیب زا و تحلیل محتوای اخلاقی بازی های رایانهای از دیدگاه آموزه های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و کودک، نوجوان و جوان
گذار از تحویلی نگری در مفهوم «آموزش اخلاق» به جامع نگری در پرتو توجه به جایگاه آن در طبقه بندی اهداف آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دنبال دغدغه عدم کارایی آموزش های رایج اخلاق و تضمین نکردن تحقق اخلاق در رفتار افراد، پژوهش حاضر ابتدا دو پیش فرض را در نظر می گیرد: 1. عدم موفقیت برنامه های رایج آموزش اخلاق، پدیده ای چندعاملی است و شرط توفیق نهایی، رفع همه موانع در پرتو نگاهی جامع نگرانه است؛ 2. براساس اصل روش شناختیِ ابتنای موفقیت در هر فعالیتی بر تصور صحیح از آن فعالیت، یکی از عوامل عدم توفیق آموزش های رایج اخلاق، رواج تصورهای تحویلی نگرانه از آموزش اخلاق است. سپس این فرضیه در نظر گرفته می شود که بی توجهی به جایگاه آموزش اخلاق در طبقه بندی اهداف آموزشی، سبب تصورهای فروکاهش گرایانه از آن شده است. بنابراین ابتدا، انگاره ها و تصورات تحویلی نگرانه رایج از آموزش اخلاق، براساس تجربه زیسته و روش مشاهده و مصاحبه، استقصا و سپس سعی شده است تا انگاره ای جامع تر با توجه به حیطه آن در طبقه بندی اهداف آموزشی ارائه شود. در پرتو این پژوهش برخی الزامات آموزش اثربخش مانند تقدم سواد عاطفی بر سواد اخلاقی، اصل گوناگونی اهداف (جزئی) آموزش اخلاق و اصل کثرت گرایی روش شناختی در آموزش بررسی شده است.
نگاهی به جبر و اختیار در مکتب اسلام و دلالت های تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائلی که از دیرباز آدمیان را به تأمّل فراخوانده، مسئلة جبر و اختیار است. پرسش اساسی در این بحث آن است که آیا انسان، دست کم در برخی اعمال خود، مختار است یا آنکه مجبور است و هیچ اختیاری ندارد؟ همچنین دلالت های تربیتی آن کدام است؟ به گواهی تاریخ، آزادی یکی از خواسته های همیشگی بشر بوده است. مردم در سراسر جهان فریاد آزادی سر داده اند و اقبال آنها به سوی جوامع دارای آزادی بیشتر است. ما طالب آزادی هستیم؛ زیرا امکان برآورده کردن هرچه بیشتر تمایلات و خواست های ما را مهیّا می کند. یک انسان آزاد می تواند هر گونه که دوست دارد، زندگی کند، به هر کجا که می خواهد برود، به هر نحوی که دلش خواست، فکر کند و انتخاب نماید. مسئلة جبر و اختیار یکی از مواردی است که در فلسفه، کلام، اخلاق و... بدان پرداخته شده، امّا نه با نگاه تربیتی. در این پژوهش، تلاش شده تا جبر و اختیار از دیدگاه اسلام و قرآن بررسی شود و آنگاه دلالت های تربیتی متناسب با آن ارائه گردد. در پایان نیز پس از تجزیه و تحلیل کیفی اطّلاعات، بدین نتیجه می رسیم که یکی از دلالت های مهمّ مستخرج از این موضوع، اصل مسئولیّت پذیری انسان است که بر سایر امور تربیتی تأثیرگذار می باشد.
خانواده و مدیریت الگوپذیری نوجوان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و کودک، نوجوان و جوان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت نظری تعلیم و تربیت و خانواده
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی تربیت تربیت دینی
این نوشتار به یکی از مسائل اجتماعی معاصر اشاره دارد. الگوپذیری نوجوان مسئله ای است که در قالب مدگرایی، ارتباط با گروه های نابهنجار اجتماعی، گرایش به هنجارهای زودگذر و سستی روابط خانوادگی بروز می یابد. واکنش های ابتدایی والدین در دو طیف افراط و تفریط قرار دارد. آنان، گاهی سخت گیر می شوند و طرد بی حساب را در پیش می گیرند و گاهی تسلیم می شوند و در قبال سرنوشت نوجوان به گونه ای خنثا عمل می کنند. وضعیت مطلوب آن است که والدین با در نظر داشتن شرایط سنّی و اجتماعی نوجوان و با استفاده از راهبردهای تربیتی مؤثر، الگوپذیری نوجوان را مدیریت و سامان دهی کنند. راهبردهای پیشنهادی مقالة حاضر در قالب دو راهبرد کلان «مدیریت الگوپذیری از طریق معاشرت» و «مدیریت الگوپذیری از طریق هم اندیشی با نوجوان» جای می گیرد. این راهبردها با استفاده از آیات و روایات و با توجه به شرایط و ظرفیت های زندگی خانوادگی مطرح گردیده است.
تربیت عقلانی(با توجه به آیات جزء بیست و هفتم قرآن کریم)
حوزههای تخصصی:
هر کدام از مکاتب فلسفی- تربیتی، فلسفة تربیتی خاص خود را دارند. مکتب اسلام نیز از این قاعده مستثنی نمی باشد. عالی ترین مراتب تبلور و تجسم چنین فلسفه ای را می توان در قرآن کریم که مبین بنیان اساسی اسلام است جستجو نمود. هدف از انجام این تحقیق، بررسی تربیت بعد عقلانی شخصیت انسان در مکتب فلسفی- تربیتی اسلام با توجه به آیات جزء بیست و هفتم قرآن می باشد. به منظور وصول به این هدف در قالب تحقیقی کیفی، نظری و کتابخانه ای با استفاده از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی، مطالب مورد نظر مورد استخراج و استنتاج قرار گرفته اند. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هر کدام از صفات و خصوصیاتی که در این جزء خاص از قرآن کریم برای خداوند متعال ذکر شده اند به نوعی می توانند پیام ویژة خود را برای مربی و متربی داشته باشند و منزلت معرفت به گونه ای عظیم و والا معرفی گردیده که برای هر مربی و متربی، انگیزه آفرین است. به همین ترتیب، تنها به توصیف چنین ارزشی برای شناخت اکتفا نشده؛ بلکه به نحوه صحیح آموزش و تربیت نیز اشاراتی اساسی گردیده و در این راستا به تحریض در تعلیم و تربیت در قالب صوری نظیر سوگند، تکرار، تشریح صفات و ویژگی ها عنایتی ویژه مبذول شده است.