فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۵۲۱ تا ۱٬۵۴۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
پارناس که معادل آن در زبان عربی «الفن للفن» یا «البرناسیه» و در زبان فارسی «هنر برای هنر» می باشد یکی از مکتب های نقد ادبی و حد اعتدال میان رومانتیسم و سمبولیسم است که نه مانند رومانتیک شعر را فدای احساسات شخصی کرده و آن را وسیله ای برای بیان احساسات و ذوق درونی شاعر قرار می دهد و نه مانند سمبولیسم دارای ابهام و پیچیدگی است؛ بلکه معتقد است خود شعر هدف است نه وسیله ای برای رسیدن به هدف؛ به عبارت دیگر، شعر، خودبه خود و به خاطر خودش زیباست و باید به آن ارج نهاده و برایش ارزش قائل شویم. این جستار بر آن است تا این مکتب را در اندیشه ی یکی از شاعران برجسته ی لبنانی، امین نخله، بررسی کرده و جنبه های گوناگون آن را تبیین نماید. در این تحقیق، هدف، بیان اهداف شعر از نگاه امین نخله است چراکه وی به عنوان یک شاعر پارناسی بر آن است که شعر فقط باید زیبا باشد و نباید در آن به دنبال هدف خاصی جز زیبایی باشیم. در این مقاله که برخی از قصاید او چون «البلبل» و «الشلاّل» و «الحبیب الأول» بررسی شده است به این نتیجه می رسیم که امین نخله شاعری ساختار گرا و کلاسیک است که به شکل و فرم اهمیت خاصی می دهد و به چگونگی گفتار توجه می کند نه چیستی آن همچنین شعر او، ادبیات برج عاجی است که در آن به مسائلی چون عشق و بلبل و مانند آن می پردازد.
بررسی کاربرد واژگان فارسی در متن سفرنامة ابن بطوطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبان و فرهنگ ایرانی از دیرباز در زبان و ادبیّات عربی تأثیرگذار بوده است. در دورة مغول نیز این تأثیرگذاری، به ویژه در متون تاریخی و علمی همچون سفرنامه ها استمرار داشته است. تأثیر زبان فارسی و فرهنگ ایرانی در سفرنامة ابن بطوطه به عنوان یکی از مهم ترین آثار عربیِ به جای مانده از قرن هشتم کاملاً مشهود است. تأثیرگذاری مزبور در حوزة واژه های معرّب قابل توجّه است. بررسی میزان و نوع واژه های فارسی به کار رفته در این سفرنامه، موضوعی است که نگارندگان این مقاله از رهگذر روش تحلیل فنّی، لغوی و آماری بدان پرداخته اند. این مقاله نشان می دهد که با توجّه به میزان کاربرد واژگان و نوع آنها کدام جنبه از فرهنگ و تمدّن ایرانی بر زبان و ادبیّات عربی تأثیر بیشتری گذاشته است. با بررسی این واژگان در سفرنامة ابن بطوطه روشن شد که بیشترین کاربرد را واژگان ادوات، وسایل و ظروف به خود اختصاص داده اند؛ از نظر لفظی، بیشتر واژگان ساده و به دور از پیچیدگی لفظی است و حدود یک سوّم آنها از واژه های ترکیبی و پسونددار می باشد.
هنجارشکنی شاعران معاصر عربی در کاربرد داستان های دینی پیامبران
حوزههای تخصصی:
میراث دینی در همه یاشکال و نزد همه ی ملت ها، یکی از مصادر مهم الهام شعری به شمار می آید و شاعران، در بسیاری از موضوعات و آثار ادبی خود از میراث دینی استمداد نموده اند که در این میان یکی از پرکاربردترین نمادهای دینی، پیامبران الهی می باشند.
شاعران در کاربرد نمادین شخصیت های پیامبران با پررنگ ساختن ویژگی های برجسته ی حیات آنان همچون رنج وعذاب مسیح(ع) و صبر ایوب(ع) ضمن اشاره به شخصیت های دینی از آنان در تبیین و تفسیر حیات معاصر خویش مدد می جویند.
با این حال گاه شاعران معاصر عرب در کنار نمادهای مقبول و معروف به هنجار شکنی در کاربرد نمادین شخصیت های دینی رو می آورند واز قالب های نامتعارف استفاده می کنند که در این میان بیشترین هنجارشکنی در داستان مسیح(ع)، وسپس در داستان ایوب(ع)، موسی(ع)،آدم(ع) و نوح(ع) قابل مشاهده است.
این مقاله با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی و با مطالعه ی دقیق و کامل دواوین بدرشاکر السیاب، نازک الملائکه، فدوی طوقان، محمود درویش، سمیح القاسم، أمل دنقل و نزار قبانی و با استفاده از همه ی شاهد مثال های استخراجی برآن است که هنجارشکنی درکاربرد شخصیت های دینی پیامبران را تجزیه و تحلیل نماید.
لونیّات ابن خفاجه الأندلسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اللون من أبرز العناصر الموجوده فی الطبیعه الّتی حولنا. یستخدمه الناس فی صناعه الألبسه والأدوات والمنازل وتزیینها. وقد استفاد الشعراء من الألوان الموجوده فی الطبیعه فی قصائدهم خاصّه أثناء الوصف.
وکان الأدب العربی فی الأندلس یتمتّع بالرقی والازدهار تبعا لازدهار المجتمع فی الأندلس العربیّ وطبیعته الساحره. وقد کان ابن خفاجه من شعراء الأندلس المشهورین بوصف الطبیعه. فأکثر من استعمال اللون فی شعره، وأجاد فی وصف المناظر الطبیعیّه مستفیدا من الألوان المختلفه، وذلک یعود إلى ما یتمتّع به من دقّه الملاحظه والحسّ المرهف والمعرفه بمواطن الجمال.
ومن أبرز الشواهد على إکثار هذا الشاعر الأندلسی من استعمال الألوان فی شعره وجود قصائد کثیره التزم الشاعر فی معظم أبیاتها باستعمال الألفاظ الدالّه على الألوان. ممّا جعلنا نسمّی ابن خفاجه مبدعا لنوع خاصّ من شعر الوصف باسم ""اللونیّات""، اقتداء بالخمریّات والزهدیّات والطردیّات.
بررسی تطبیقی اندیشه های جبران خلیل جبران و فردریک نیچه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جبران خلیل جبران از جمله شخصیّت های ادبی جهان ع رب است ک ه از اندیش ه های غ رب، ایده های زیادی کسب کرده است. فردریک نیچه آلمانی یکی از آن گزینه هاست که جبران از وی تأثیر پ ذیرفت ه و ب ازت اب این تأثی رپذیری در آث ارش نمود ی افته است. عن اصری همچون: آزادی خواهی، اعتقاد به بازگشت جاودانه، قدرت طلبی و اَبَر انسان و نگاه متفاوت و نقّادانه به دین و مسیحیّت از جمله نقاط مشترک و گاه متأثّرانه جبران از نیچه است که این تأثیرپذیری، نشأت گرفته از کتاب چنین گفت زردشت نیچه می باشد.
بررسی تطبیقی اندیشه های این دو شخصیّت در حوزه مکتب فرانسه با روشی تحلیلی، مورد تطبیق قرار گرفته و عناصر مشترک ادبی و فکری آنها در زمینه فلسفه و سایر مفاهیم نیز بررسی شده است.
بازآفرینی اسطوره «عولیس» در شعر معاصر عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر می کوشد چگونگی حضور شخصیّت اسطوره ایِ «عولیس» و شیوه های فراخوانی و به کارگیری آن را از سوی سه شاعر مهمّ معاصر عربی، همچون محمود درویش (1941-2008) محمّد عمران (1962-1983) و یوسف الخال (1917-1987) مورد بررسی و نقد قرار دهد؛ بدین جهت که نامبردگان برای القای مفاهیم مورد نظر خود به مخاطب از این چهره اسطوری بهره ها بردند و کوشیدند با کمک آن، رمزگونه به ترسیم دغدغه های شخصی و غیر شخصی بپردازند. چنین استنباط می شود که این شاعران از اسطورة یاد شده خوانش سیاسی- اجتماعی داشته اند و با الهام گیری از تجربه های سنّتی وی، در پی رسیدن به «پنه لوپة» معاصر خویش، یعنی سرزمین غصب شدة کشورشان هستند. «عولیس» در شعر آنان شخصیّتی میهن خواه و پر دغدغه ای است که از دردی مشترک می نالد و همچون پیش، تلاش و انتظار در دستور کار خود دارد. از سویی دیگر آنان به کمک این اسطوره، سعی داشتند اوضاع نابسامان سیاسی و اجتماعی کشورهای عربی را به چالش بکشانند و در همان حال که کوشیدند با بیان سمبولیک، ادبیّت متن شعری خود را دو چندان کنند.
مسوّغات أمّ الباب فی التّراث النّحویّ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یقف هذا البحث عند مصطلح کثُر استخدامه فی نحونا العربیّ تحت عنوان "" أُمّ الباب ""، محاولاً تحدیده، مع بیان المفاهیم الّتی استُخْدِمَتْ للتّعبیر عنه، أو الّتی تنوّعت للوصول إلیه. وذلک من خلال تتبّع قسم کبیر من علماء النّحو والاطّلاع على مؤلّفاتهم. ثمّ یبحث فی توظیف هذا المفهوم فی التّراث عبر ثلاثه عناوین فرعیّه هی: الأدوات غیر العامله الّتی قام النّحاه بإعراب قسم کبیر منها بناء على المعنى الّذی تؤدّیه، فقدّموا براهین وحججاً لتسویغ أصالتها. والأدوات العامله الّتی یختلف فی بعضها الإعراب عن المعنى الدّلالیّ أو السّیاقیّ الّذی ترد فیه، وقد یتّفق فی بعضها الآخر الإعراب مع المعنى؛ کما أنّهم رَأَوا فی هذه الأدوات خصوصیّات تنفرد بها کلّ أداه عن الأخرى فی أثناء الاستدلال على الأصاله الّتی یتحدّثون عنها. والأبواب النّحویّه لبعض الأفعال الّتی بیّن البحث فیها المعطیات الّتی اعْتُمِدَتْ، والمبرّرات الّتی سوّغت هذه التّسمیه تصریحاً أو تلمیحاً. وهی مبرّرات تعود إلى الشّکل أحیاناً، وتعتمد على المضمون أحیاناً أخرى، وقد تأخذ بکلیهما معاً.
گزارش و ارزیابی نسبت عاطفه با شناخت از دیدگاه مارتا نوسبام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عاطفه یکی از احوال وجود انسان است که نسبتی پیچیده با عمل و شناخت دارد. مارتا نوسبام عاطفه را از انحای شناخت میداند و معتقد است که عاطفه شناسایی اموری است که در زندگی فرد از اهمّیّت زیادی برخوردارند و در عین حال در کنترل او نیستند. در نگاه او بر خلاف بسیاری از حالات مشابه، عاطفه ناظر به موضوع است. همین مسئله مؤیّد این نکته است که عاطفه نوعی شناخت است. مقصود بودن موضوع شناخت در عواطف باعث میشود که این نحوه از شناخت تفاوت هایی با سایر انواع آن داشته باشد. به این ترتیب، نوسبام این نظریّه را که از یک سو، با تأکید بر موضوع داشتن عواطف، شناختی است و از سوی دیگر، با مقصود دانستن این موضوع، ارزشی است، نظریّه شناختیارزشی عواطف مینامد.
بررسی موسیقی در سروده های عربی سعدی (الصورة الموسیقیة فی أشعار سعدی العربیة )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعتمد الشعر فی جمالیته علی عناصر عدة؛ منها الصورة الموسیقیة، وهی فی الشعر ذات أبعاد وسیعة، أدرکها أصحاب القریض إدراکاً تاماً وأحسنوا توظیفها. إن سعدی الشیرازی یعتبر من کبار شعراء الفرس الذین أدرکوا هذا المهم، فتلقی الشعر بذوقه المرهف، وتعاطاه فی میدانه الواسع؛ فکلامه مشهور بکونه سهلاً ممتنعاً، ولغته الشعریه ممتزجة بالصورة الموسیقیة فی أبعادها المتعددة. وهناک دراسات قامت بالبحث فی أشعاره الفارسیة ولکنها لم تعالج أشعاره العربیة؛ فجاءت هذه الدراسة لاستعراض الأبعاد المختلفة للصورة الموسیقیة فی أشعار سعدی العربیة، بعد أن مهّدت لذلک بمقدّمات. وقد تمّ الاعتماد فی هذا البحث علی ""کلیات سعدی"" بتحقیق بهاءالدین خرمشاهی، کمصدر رئیس لأشعار سعدی العربیة.
أصل وفصل حکایه ضیاع البلاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یتخذ هذا البحث من روایه (أصل وفصل) للکاتبه الفلسطینیه (سحر خلیفه) متناً له، مرکّزاً على الخطاب السردی للحکایه الکبرى، حکایه ضیاع البلاد عبر سیره عائله فلسطینیه عریقه کما روتها الجدّات أو الأمهات أو المصادر التاریخیه؛ وبذلک تکون الروایه موازاه فنیه لواقع تاریخی محدّد بنهایه الثلاثینیات، فتره اندحار ترکیا، وبدایات الانتداب البریطانی، وتغلغل الکیان الصهیونی فی فلسطین. وقد تمت معالجه بناء الحکایه عبر محاور رئیسه هی: الحکایه والراوی: الحکایه الأولى/شهرزاد تحکی، والنص یکتب، والحکایه الثانیه: حکایه الخروج، وهی حکایه الابنه (وداد)، والحکایه الثالثه هی حکایه الولدین (وحید)، و(أمین)، وزمن الحکایه، والحکایه حکایه مکان.
قیاس خاصیه تنوع المفردات فی الأسلوب: (دراسه تطبیقیه لنماذج من کتابات خلیل جبران والمنفلوطی والریحانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
المعجم اللغوی والثروه اللفظیه للشاعر أو الکاتب هی من أبرز الخواص الأسلوبیه، إذن فحص هذه الثروه فی النصوص الأدبیه یدلنا علی استبانه واحد من أهم الملامح الممیزه للأسلوب، وهذه الثروه تدل علی شخصیه الأدیب وتفرده بین الآخرین وتنوع المفردات هو أحد الخواص الأسلوبیه التی یمکن التوصل بقیاسها فی عدد من النصوص إلی إجابه مدعومه بالدلیل الإحصائی إلی ثلاثه أمور هامه: الثراء اللغوی، وکیفیه استخدام الکاتب لخاصیه تنوع مفرداته عند صیاغه النص، وإمکانیه التوصل إلی نتائج أخرى من خلال تکرار بعض المفردات. تقوم هذه الدراسه علی استخدام معطیات علم الإحصاء لتصل إلی نتائج علمیه دقیقه؛ ولهذا نرمی إلی تقدیم عرض نظری لإحدى الطرق الإحصائیه المستخدمه فی قیاس خاصیه تنوع المفردات مع دراسه تطبیقیه لنماذج من کتابات خلیل جبران، والمنفلوطی والریحانی. وأیضا الوصول إلی نتائج أخری من خلال تکرار بعض الکلمات، حیث إن تکرار بعض المفردات یبین لنا أفکار الکاتب، وشخصیته وأسلوبه إلی حد کثیر، دون أن نعرف الکاتب بصوره دقیقه وعلی فرض التعرّف إلی الکاتب فإننا نفهم مقدار نجاحه فی بیان آرائه فی نتاجه الأدبی. أماّ أهم النتائج الکلیه التی توصلت إلیها هذه الدراسه فهی أنّ أکثر الأسالیب الثلاثه تنوعاً هو أسلوب جبران (0.43) وأقلها هو أسلوب الریحانی (0.35) ویتوسط أسلوب المنفلوطی بینهما (0.38).
معرفی و نقد کتاب الرسالة الحاتمیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش نقدی است بر کتاب الرّسالة الحاتمیّة نوشتة محمّد بن حسن حاتمی (388 ه ) که صد مضمون از اشعار متنبّی را متأثّر از حکمت یونان دانسته است. این جستار کوشیده است این حکمت ها را از دیدگاه های مختلف مورد بررسی ق رار دهد و نشان ده د علاوه بر اینکه منبعی ب رای این حکمت های یونانی وجود ندارد، این مضامین قبل از آن که یونانی باشند اسلامی هستند و بسیاری از آن ها در فرهنگ ایرانیان باستان وجود داشته است، همچنین می توان ادّعا کرد که حاتمی در انتخاب برخی حکمت ها دچار خطا شده و تطبیقی شایسته در این زمینه نداشته است، به علاوه بسیاری از این صد مضمون مشترک هستند. تأثیر فراوانی که الرّسالة الحاتمیّة در ادب عربی گذاشته است، از دلایل انتخاب این کتاب برای بررسی و پژوهش می باشد.
دراسه نقدیه فی تسمیه لامیه العرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ کثیراً من العلماء والأدباء یقرّون بفضل قصیده لامیه العرب منذ عصور متوغله فی القدم، لاشتمالها ألحان ساحره للکلمات والألفاظ العذبه والمعانی العمیقه ولهذا کان موضوع السّاعه الذی یتحدّث فیه أکثر من له مقدره فی مضمار الأدب. لکن رغم کلّ هذه العنایات والاهتمامات یبدو أنّ الأمر لیس على ما علیه من الحقیقه. وإذا أردنا أن نبحث بشکل أعمق وأشمل نجد کثره المبالغه فی هذا الأمر. فالمقاله هذه، ترید تعدیلا فی هذه المبالغات وإیضاح النّواقص بمقارنتها مع أفضل القصائد الأخرى کقصیده زهیر بن أبی سلمى والنابغه الذّبیانی مع النّقد والتّحلیل فی المعنى والمحتوى، کی تفهم ماهیه هذه القصیده ومن النتائج التی وصلت إلیها المقاله بأن تسمیه القصیده لیست بسبب تفوقها وأرجحیتها على القصائد الأخرى وربّما یکون العامل الرئیس فی هذا الشّأن العصبیه والممالأه إزاء الحرکه الشعوبیه أوغیرها فلامیه العرب من إحدى قصائد جاهلیه ولیست من أهمها.
الهجره والمرأه فی روایه الإقلاع عکس الزمن لإملی نصرالله(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحاول إملی نصرالله الأدیبه اللبنانیه فی کتاباتها القصصیه والصحفیه -برهافه حسها ومشاعرها السامیه وعمق بصیرتها ونفاذها- أن تلفت الأنظار إلی المسائل المعتاده وتثیر الاهتمام تجاه الجرائم التی تحدث فی المجتمع وذلک عبر تطرقها إلی المرأه ومشاکلها والهجره والحرب فی عالم مهدد بالأخطار؛ فقد الإیمان بکل القیم المعنویه بما فیها من الدین والحب.
ألحت إملی نصرالله علی حب الوطن والنضال من أجله إذ رأت أن هذه المسأله مازالت مطروحه بین الأجیال.
تکشف الکاتبه فی روایه ""الإقلاع عکس الزمن"" عن عیوب الهجره ومحاسنها ولا تستغنی عن مقارنه الوطن بالغربه وتأتی هذه الهجره وتلک المقارنه علی أساس التناغم مع الفطره الإنسانیه ضمن الترکیز علی الوعی والصحوه الثقافیه.
ومن الطبیعی، أن أی بلد لما یواجه الحروب الأهلیه والعالمیه یحتاج إلی مناضلین لکی یدافعوا عن ترابه، فالهجره الکبیره التی حصلت من لبنان إلی بلاد أخری فی الفتره الممتده من السبعینیات وحتی تسعینیات القرن الماضی، خلفت من العواقب التی تحدثت الکاتبه عنها مع التأکید علی ضیاع الهویه والحضاره.
زن معشوق در اشعار معلقات هفتگانه (المرأة المعشوقة فی أشعار المعلقات السبع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کانت المرأة هی موضوع الشعر الجاهلی، وإذا عدنا إلى الشعر الجاهلی فإننا قلّما نجد قصیدة لم تبدأ بالنسیب، والغزل، ووصف محاسن المرأة، وحبّ الشاعر وحدیثه عن الشجاعة، والفخر بها لنیل إعجابها. لقد تناول الشاعر جمالها وأول ما لفت نظره جمال وجهها، وجمال أعضائها؛ ووصف الجمال الجسدی هو الأمر العام الطاغی علی الغزل. أما وصف المحاسن الخلقیة والنفسیة، وتصویر عواطف المرأة، وحکایة الحب بین الرّجل والمرأة، فیأتی کل ذلک فی مرتبة متأخرة عن وصف الأعضاء. إن الشعراء الجاهلیین قد نحتوا للمرأة فی أشعارهم تمثالا مجلوّ القسمات، بدا بشَعرها وانتهی بقدمیها، وهو تمثال یُفیض حیویّة، ویمتلیء بصفات خلقیة، وروحیة وهی الصفات التی أحبّها الجاهلی فی المرأة بشکل عام.
یتطرق هذا المقال إلی کیّفیّة اتّجاه الشعراء الجاهلیین، إلى المرأة فی مجتمعهم ویقارن هذه النظریات، بشعر أصحاب المعلقات الجاهلیین، وبعد هذه المقارنة، یأتی بالجداول الإحصائیة مرتبة بحسب أولویة عدد الأبیات التی حول وصف المرأة بصورة عامة، ووصف المرأة المعشوقة، بصورة خاصة.
نقد بینامتنی قرآنی در شعر دینی احمد وائلی
حوزههای تخصصی:
احمد وائلی، شاعر و خطیب مشهور و معاصر شیعی عراق، پدیده ی بینامتنی قرآنی را فراوان در شعر دینی خود به کار برده است.در این اسلوب شعری، تأثیر پذیری لفظی و معنوی شاعر از قرآن،نمود چشمگیری دارد. روش وی در کاربرد آموزه های قرآنی به دو شیوه است؛وی در شیوه ی نخست به مانند بسیاری از شاعران کلاسیک ادب عربی، برخی از الفاظ و مفاهیم قرآنی را بدون تغییر و نوآفرینی به کار برده که این روش، بیشترین بسامد را در شعرش به خود اختصاص داده است. شیوه ی دومی که شاعر از آن استفاده نموده است،روش بینامتنی (تناص) است. تأثیرپذیری وی در این بخش از قرآن کریم به گونه ای پنهان و غیر مستقیم و با مهارت و توانایی فنّی همراه است.
دلاله العدول فی صیغ الأفعال ( دراسه نظریّه تطبیقیّه )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یتناول هذا البحثُ ظاهره العدول فی صیغ الأفعال، الّتی شکّلتْ مَشغلاً ذا أهمیّه بارزه لأصحاب الدّراسات اللغویّه والأسلوبیّه؛ فأعطوها بُعداً جمالیّاً ودلالیّاً، وهذا العدول عن الصیغ الأصلیّه للأفعال فی السّیاق النصّی، له أبعاد بلاغیّه، ومقاصد بیانیّه، یعمد إلیه النّاظم، فیکشف عن وجه من وجوه البیان الدّلالی الّذی یفاجئ المتلقی، ویثیر دهشته، لمخالفته القواعد المألوفه فی العرف النحوی؛ لأنّ التّرکیب المعدول دلالیّاً، یؤدّی معنىً مخالفاً لما هو ظاهر، ممّا یحدو بنا إلى الوقوف على مفهوم العدول، وتحدید المصطلح فی الدراسات النحویه والبلاغیه، مع تلمس وجود مایقابل هذا المصطلح من مصطلحات أخرى فی الدراسات الأسلوبیه المعاصره، وتحدید صوره وأنماطه فی صیغ الأفعال، إذ إنّها ظاهره نحویّه، بلاغیّه، أسلوبیه، تبرز وجهاً من وجوه جمالیات العربیه من قدرات فائقه فی التعدد الدلالی. والعدول مصطلح یقوم على مخالفه قواعد اللغه، نشأ بصوره مغایره لما هو مألوف فی الاستعمال المتعارف علیه، من خلال ملاحظه اللغویین تراکیب خالفت القاعده الأصل.
الانزیاح الکتابی فی الشعر العربی المعاصر (دراسه ونقد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حاول الشعراء المعاصرون استثمار کلّ الأدوات الفنیه حتّى یحققوا لنصوصهم قدراً من الإبداع، مِنْ هذا المنطلق، فإنَّ ظاهره الانزیاح الکتابی عباره عن کسر نظام کتابه المألوف بهدف زیاده عده الدلالات الممکنه، وهذه الظاهره تُعدُّ مِن الظواهر المهمه فی الدراسات الأسلوبیه الحدیثه التی تدرس النصّ الشعری على أنه أسلوب مخالف للمألوف والعادی. فالانزیاح الکتابی فی الشعر الحدیث یحاول أنْ یستعیضَ مِنْ خلال التعبیر بالصوره البصریه وقد تجلت مظاهرها بأشکاله المختلفه، منها: 1- تمزیق أوصال الکلمه الواحده من خلال فک ارتباطها الطباعی أو تفتیت الکلمه من خلال بعثره حروفها على الصفحه 2- تقنیه الفراغ و النقاط فی جسد النصّ الشعری 3- تضمین ألفاظ أو عبارات من لغات أخرى 4- توظیف الأشکال المختلفه والاهتمام بالفنون التشکیلیه فی نسیج النص الشعری.
من النتائج المتوخاه من هذه الدراسه نرى أنَّ الشعراء المحدثین فی کثیراً من الأحیان یجمعون بین الکتابه اللغویه والظواهر البصیریه فی النسیج الشعری، ویریدون بهذا الطریق أن یزیدوا من دلالات النصّ بصریاً؛ ولکن ما یلفت انتباهنا فی هذا الشأن، هو أنَّ توظیف الظواهر البصریه فی کثیر من الأحیان لا یضفی أبعاداً جمالیه ودلالیه فی جسد القصیده، بل على النقیض من ذلک، قد یقود الشعرَ للابتذال والسّطحیه.
معارضه ی شعری شاعر فلسطینی «ابراهیم طوقان» با «رَئُوبین» شاعر یهودی
حوزههای تخصصی:
پس از اعلامیه ی بالفور که دولت انگلیس در آن، وعده ی تشکیل یک دولت یهودی در سرزمین فلسطین را داده بود، یهودیان به پیاده کردن نقشه ی خود در این سرزمین پرداختند. از جمله اقدامات آنان در این زمینه، خرید زمین از اعراب و تشویق یهودیان جهان برای کوچ به سرزمین فلسطین بود. برخی از شاعران و متفکران عرب، این خطر را به خوبی احساس می کردند. ابراهیم طوقان، شاعر مبارز فلسطینی، از جمله شاعرانی است که سهم به سزایی در شعر پایداری و بیداری مردم این سرزمین داشته است، از او قصاید زیادی در مقابله با یهودیان و اهداف صهیونیستی آنها برجای مانده است. وی در یکی از قصاید خود، به معارضه ی شعری با یک شاعر یهودی به نام رَئُوبین (Reuben or Reuben) پرداخته است. این شاعر یهودی، قصیده ای در دفاع از تجاوزات سربازان اسرائیلی در سرزمین فلسطین سروده است، طوقان با استفاده از تورات و قرآن کریم در بیان سابقه ی تاریخی یهود، ادعاهای این شاعر یهودی را به نقد و چالش کشیده است. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی در متن دو قصیده، معارضه ی شعری ابراهیم طوقان با شاعر یهودی را بررسی نموده است.