فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۴۱ تا ۱٬۴۶۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲ (پیاپی ۴)
حوزههای تخصصی:
جستجوی ریشه و نحوه ساخت برخی از واژگان غریب و کم کاربرد قرآن کریم، دغدغه ای است که در طول تاریخ اسلام بسیاری از عالمان لغت و زبان شناسان را به خود مشغول داشته و باعث شده نظریه های متعددی در این خصوص تولید شود، همانند نظریه وجود واژگان دخیل یا نظریه تشکیل شدن زبان قرآن از مخلوط زبان های عربی و آرامی. به نظر می رسد از جمله دلایل وجود ابهام در رابطه با ریشه این واژگان و طرح نظریات مختلف، عدم وجود روش های معتبر و نظام مند جهت جستجو و مطالعه زبان ها باشد. از این روی، در این مقاله تلاش شده برای پاسخگویی به این سوال تاریخی در حوزه زبان شناسی، و همچنین معرفی روشی برای جستجوی ریشه واژگان قرآنی، با استفاده از الگوی مطالعه تبارشناسی زبانی، به جستجوی ریشه واژه «قرآن» به عنوان یکی از پرکاربردترین واژگان قرآنی و در عین حال مبهم ترین آنها پرداخته و از این رهگذر، ضرورت اتخاذ رویکرد ریشه شناسی در تحلیل مؤلفه های لغوی واژگان قرآنی را تبیین نمائیم. آنچه به ابهام واژه «قرآن» در پژوهش های امروزین افزوده، عدم تحلیل ماده «قرأ» است. به صورتی که محققان در این حوزه صرفاً با استناد به گزارش لغویان متأخر، به بررسی ابعاد مفهومی و غیر لغوی این واژه پرداخته اند، که همین امر باعث شده برخی در اشتقاق و حتی تلفظ و مفهوم واژه «قرآن» اختلاف نظر داشته و آراء متفاوتی بیان کنند. در این پژوهش با مراجعه به فرهنگ لغت دیگر زبان های آفریقایی آسیایی همچون زبان های؛ سامی، عبری، آرامی، حبشی، اکدی و سریانی، کاربردهای ماده «قرأ» استخراج و چگونگی ساخت های مختلف آن تبیین شده است.
تحلیل ساختاری داستان «وجه القمر» زکریا تامر (با تکیه بر دو محور هم نشینی و جانشینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زکریا تامر یکی از نویسندگان سوریه است که در قالب داستان کوتاه دستی توانا داشته است. او داستان هایش را در ساختاری منظم و ترکیبی به همپیوسته به نگارش درمیآورد و تمام عناصر و واحدهای تشکیل دهندة آن را به حرکت و تکاپو وامی داشت تا پیام مشخصی را انتقال دهد. نام یکی از داستان هایش، «وجه القمر» است که در آن همة عناصر را در کنار هم در یک رشتة خطی قرار داده تا پیام دفاع از زن شرقی را که تا قبل از این خوار و ذلیل شده است، به همگان برساند. برای درک پیام اصلی داستان، تحلیل آن براساس دو محور همنشینی و جانشینی کمک شایانی میکند. محور جانشینی به نویسنده امکان میدهد که از بین مجموعة واژگان، واژة متناسب با ساختار را برگزیند. واژگان گزینش شده در یک مسیر خطی عمودی کنار هم قرار میگیرند و ترکیب نوشتاری جدیدی را به وجود می آورند و ارزش جانشینی آن به جای واحدهای دیگر، از اینجا فهمیده میشود که سمیحه، شخصیت زن داشتان به معنای بخشنده است و زنان شرقی تمام وجود خود را به مردان بخشیدهاند. در محور همنشینی، ارتباط عبارت ها و ترکیب آن ها در یک خط افقی بررسی می شود و وقتی در کنار هم قرار می گیرند، مسیر داستان به جلو حرکت می کند. همچنین، توصیف هایی بررسی شده اند که به تنهایی معنای صریح دارند؛ ولی با هم معنای نشانه ای مییابند؛ مثل هم نشین شدن درخت لیمو و صدای نالة مرد دیوانه که دال بر ایجاد حد فاصل بین دوران کودکی سمیحه و پس از آن است.
نقش علم صرف در دستیابی به قرائت صحیح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از آیات قرآن به گونه های مختلف قرائت شده است که طبق دیدگاه صحیح منطبق با روایات اهل بیت علیهم السلام، یکی از آنها صحیح و بقیه غیرصحیح است. شناخت قرائت صحیح از طریق معیارهای مشخص شده برای تفسیر درست قرآن و تلاوت صحیح آن لازم است. یکی از علومی که می تواند در این امر نقش آفرین باشد علم صرف است. مقاله حاضر با روش تحلیلی توصیفی و با هدف نشان دادن نقش دانش صرف در دستیابی به قرائت صحیح، به بررسی برخی از قرائت های اختلافی قرآن پرداخته و با بیان موافقت و عدم موافقت آنها با قواعد علم صرف، به این نتیجه رسیده است که علم صرف می تواند در برخی از قرائت های اختلافی در تعیین، ترجیح یا در تساوی برخی از قرائت ها نقش آفرین باشد.
التّرکیب اللّغوی للتّشبیه عند عبد القاهر الجرجانیّ دراسه نظریّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یقدّم هذاالبحث قراءهً فی التّشبیه من منظور ترکیبه اللّغویّ عند عبد القاهر الجرجانیّ، مبیّناً دور عناصره الّلّغویّه عندما ""تؤلّف ضرباً خاصّاًّ من التّألیف""، وتشکّل نسقاً لغویّاًّ مخصوصاً، یذهب به إلى کمال البیان، ربطاً بین المعنیین النّحویّ والبلاغیّ.
ناقش البحث تعلّقَ التّصویر التّشبیهیّ بالنّظم، وبهیئه ترکیبه اللّغویّ، فتبیّن أنّه یؤدّی وظائف منها: الفصل بین تشکیلٍ بلاغیّ وآخر، ولاسیّما الاستعاره، الّتی تقع فی حیّز المشابهه، وتحدید نوع التّشبیه نفسه مفرّقاً بین نوعٍ منه وآخر، ومنها أیضاً أنّه یستکشف فی الّشبیه نفسه النوع المعقّد الممتدّ على مساحه تراصفیّه واسعه.ومن بعد ذلک قرأ البحث مع عبد القاهر عنصرین من عناصر بناء التّشبیه، وأسرارهما اللّغویّه والّدلالیّه وهما (المشبّه به) و(أداه التّشبیه).
مقاله به زبان عربی: نقد و تحلیل دو رنگ سیاه و سفید در اشعار بدر شاکر سیاب (دراسه نقدیة لعنصر اللون فی أَشعار بدر شاکر السیّاب؛ الأسود والأبیض نموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رنگ به عنوان برجسته ترین عنصر درحوزه محسوسات از روزگاران پیشین توجه انسان را به خود معطوف کرده و همواره روح انسان را مسحور قدرت خویش کرده است، در این میان شاعران بیش از دیگران به رنگ ها توجه کرده و سخت مجذوب آن گردیده اند، شاعران معاصر هم به دلیل آگاهی از تنوع رنگ ها و تاثیر آن ها در روح و روان انسان با رنگ ها ارتباط برقرار کرده و در تصاویر شعری خود آن ها را به کمک طلبیدند.
با توجه به حضور جدی دو رنگ سیاه و سفید در اشعار سیاب در مقاله حاضر تلاش شده ضمن بیان اهمیت این دو رنگ، به دلالتهای آن دو در اشعار این شاعر به تفصیل اشاره شود، و ضمن پرداختن به اسباب حضور این دو رنگ، از حالات روحی و روانی شاعر پرده بردارد.
از مهم ترین دستاورد این مقاله این است که این دو رنگ در مفهوم مقابل خیر و شر، و جنگ و صلح در اشعار سیاب به کار رفته اند. رنگ سیاه از بالاترین بسامد در اشعار او برخوردار هستند که از غلبه حزن و اندوه بر روح و روان شاعر خبر می دهد اما بسامد نسبتا بالای رنگ سفید از امید شاعر به آینده پرده بر می دارد.
تخمیس دالیه المتنبی و تخمیس الحماسه الامیه للمعری
حوزههای تخصصی:
دراسةٌ أسلوبیةٌ فی قصیدة ""موعد فی الجنة"" (سبک شناسی قصیدهی ""موعد فی الجنة"")(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی(stylistices) دانش جدیدی است که به بررسی و تحلیل ساختار تشکیل دهنده ی شعر براساس سه لایه ی صوتی، نحوی، و بلاغی می پردازد و موجب تمایز بین آثار ادیبان از جمله شاعران می شود. در پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و در چارچوب سبک شناسی، کوشش می شود مرثیه در قصیده ی ""موعدٌ فی الجنة"" سعاد الصباح، از پیشتازان شعر رثای عربی در دوره معاصر، که در سوگ پسرش ""مبارک"" سروده است، در سه لایه صوتی، نحوی، و بلاغی بررسی شود؛ تا از این طریق، پیوند عاطفه حزن و سبک را در اشعار این شاعر به تحلیل گذارد.
مهم ترین نتیجه حاصل از کاربست این نظریه در تحلیل مرثیه سعاد الصباح، نشان می دهد که رابطه تنگاتنگی بین عاطفه رثا و سبک شاعر وجود دارد و عاطفه حزن بر سبک اشعار سعاد الصباح تأثیر مستقیم گذاشته است.
واژه شناسی «اهل» و بررسی آن در آیه تطهیر با نظر به تفاسیر شیعه و اهل سنّت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیه تطهیر یکی از پرمناقشه ترین آیات قرآن بین مفسران شیعه و اهل سنت، پیرامون مسئله عصمت «اهل بیت» است. شیعه «اهل بیت» را مختص خمسه طیبه(ع) می داند و در مقابل، برخی از علمای اهل سنت «اهل بیت» را مختص زنان پیامبر، برخی دیگر شامل زنان پیامبر و خمسه طیبه و برخی دیگر «اهل بیت» را اعمّ از خویشان و اقوام پیامبر و... می دانند.
در این بین یکی از ادلّه مفسران شیعه بر این ادعا، «تغییر ضمیر» از جمع مؤنث به جمع مذکر در آیه تطهیر است. این پژوهش با رویکردی توصیفی - تحلیلی در پی نقد و ارزیابی این مطلب، به واژه شناسی کلمه «اهل» و موارد استفاده آن در لغت و قرآن پرداخته و به این نتیجه رسیده است که هرچند با دلایل متقن عقلی و نقلی می توان ثابت کرد «اهل البیت» اختصاص به خمسه طیبه دارد، اما استناد اغلب علمای شیعه به «تغییر ضمیر» محل بحث و تأمل است.
التناص الدینی فی أشعار عبد المعطی حجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظاهرة التناص من الظواهر النقدیة المهمة عند النقاد المعاصرین وهی عبارة عن علاقة تفاعل بین نصین أو عدد من النصوص بطریقة إستحضاریة. هذه الظاهرة تعالج عند النقاد المعاصرین من وجوه مختلفة منها المصادر والأشکال والأنواع. الدین والموروث الدینی من أهم المصادر التی إستلهمها الشعراء والأدباء منذ القدم، والشاعر المعاصر یستلهم من موروثه الدینی فی شعره أکثر من الشعراء القدامی. التناص الدینی یشکل جزءاً مهماً من أشکال التناص فی شعر الشاعر المصری المعاصر أحمد عبد المعطی حجازی. هذا الأمر دفعنا إلی دراسة هذه الظاهرة فی أشعاره. فلهذا درسنا الجذور التاریخیة لظاهرة التناص عند النقاد أولاً ثم بحثنا فیما استلهمه الشاعر من موروثه الدینی فی منهج وصفی تحلیلی. ومن النتائج التی إنتهى إلیها البحث هو أنّ الشاعر تأثر بتراثه الدینی وعلی رأسه القرآن تأثراً واضحاً. فهو قد یوظّف الآیات القرآنیة کاملة أو جزءاً منها کما یوظّف أسماء الأنبیاء وقصصهم والأحداث والشخصیات القرآنیة. کما یوظّف الشاعر بعض الأحداث والمضامین الموجودة فی الکتب السماویة المقدسة وبعض الشخصیات الدینیة فی الإنجیل إلی جانب القرآن.
تحلیل انتقادی الهیروغلیفیه و القرآن الکریم، نوشته سعد عبدالمطلب عدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در زمینه حروف مقطعه قرآنی (حروف بخش بخش شده در اوایل 29 سوره قرآن کریم) از دیرباز تاکنون نظرات و تفاسیر مختلفی وجود داشته که یکی از جدیدترین آن ها، نظر سعد عبدالمطلب است. او پژوهشگری مصری است که در کتابش، هیروگلیف در قرآن، بر این ادعا تأکید دارد که توانسته است با استفاده از «هیروگلیف» (زبان مصری باستان)، حروف مقطعه قرآن را رمزگشایی کند. این مقاله درابتدا نظرات گوناگون درباره حروف مقطعه را بررسی می کند و پس از معرفی هیروگلیف، به جست وجوی میزان صحت و سقم نظر نویسنده درزمینه رمزگشایی حروف مقطعه با استفاده از هیروگلیف می پردازد. سپس نظر نویسنده و نتایج به دست آمده از آن با نظرات دیگر متخصصان در این زمینه مقایسه می شود تا میزان توانایی مدعی مذکور در این باب مورد بحث و بررسی قرار گیرد و وجوه اختلاف نظر در این خصوص نیز بیان گردد.
بررسی بنیادی برخی از الفاظ قریب المعنی در قرآن کریم (دلالتها- کاربردها)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با تحلیل و بررسی دلالت معنایی واژگان مترادف و قریب المعنی در قرآن کریم، روشن می شود که میان کاربرد این واژگان و بافت معنایی آن ها هماهنگی و پیوند عمیقی نهفته است؛ بطوریکه در ساختار زبانی قرآن کریم، هر واژه ای بار معنایی خاص خود را داشته و معنا و مفهوم آن در مقایسه با سایر واژگان قریب المعنی متفاوت است، لذا با توجه به اهمیت موضوع بر آن شدیم تا برای پی بردن به تفاوت های دلالی این الفاظ، معنای لغوی آن ها و نیز سیاق آیاتی که این الفاظ در آن به کار رفته اند، مورد بررسی قرار دهیم، سپس معنای لغوی آن ها را با معنای قرآنی ای که از این الفاظ است نباط می گردد، مقایسه کنیم.
مقاله به زبان عربی: بررسی جایگاه خلیفه در شعر الأخطل (صورة الخلیفة فی شعر الأخطل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی جایگاه خلیفه اموی در شعر الأخطل التغلبی – شاعر امویان – می پردازد و نقش این جایگاه را با تمامی مظاهر آن بررسی خواهد کرد. الأخطل در شعر خود بطور قابل توجهی به خلیفه اموی توجه داشته و از او مکرر در شعر خود یاد کرده است، این جایگاه از سه منظر قابل تأمل است:
جایگاه دینی
جایگاه سیاسی
جایگاه سنتی
بطور کلی الأخطل، خلیفه اموی را دارای جایگاهی دینی معرفی می کند که با سیاست نیز پیوند دارد و این پیوند را می توان از رهگذر دلایل باطلی که درباره اثبات حق امویان در خلافت اقامه می کند، دریافت. پژوهشگر با تکیه بر توصیف و تحلیل و در برخی موارد با کمک از تاریخ، به توضیح و تبیین رویدادهایی که متن در آن خلق شده، پرداخته است.
مقاله به زبان عربی: نقش سبک شناسی درآموزش متن ادبی معاصر مطالعه موردی ""دیوان إلیک یا ولدی""سعاد الصباح) (دور المنهج الاسلوبی فی تعلیم النص الادبی المعاصر «دراسه دیوان الیک یا ولدی! لسعاد الصباح»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش سبک شناسی درآموزش متن ادبی معاصر (مطالعه موردی ""دیوان إلیک یا ولدی""سعاد الصباح) نور الدین پروین* جهانگیر امیری** متون ادبی نقش بسزایی در آموزش زبان و ادبیات عربی ایفا می کند از آن جهت که ابزاری برای رشد ذوق ادبی و افزایش قدرت درک مطالب شنیداری و نوشتاری در نزد دانشجویان بشمار می رود. علاوه بر این، توانایی دانشجویان را در درک، فهم، تحلیل و نقد متون ارتقاء می بخشد. از جمله وسایل محقق ساختن این اهداف بکارگیری راهبردهای مناسب در تدریس متون ادبی می باشد. بر همین اساس، روش سبک شناسی که از شیوه های جدید نقد متون ادبی است و بر تحلیل و شناخت آثار ادیبان تکیه دارد یکی از پیشرفته ترین روش ها جهت آموزش متون ادبی و شناسایی ویژگی های عمده ی یک اثر ادبی بشمار می رود. این روش از نقائص و کمبود های موجود در سایر روش هایی که برای آموزش متون عربی در ایران بکار برده می شود، بدور است. در پژوهش حاضر با روش توصیفی – تحلیلی و در چارچوب سبک شناسی، کوشش می شود مرثیه در دیوان «الیک یا ولدی» سعاد صباح، از پیشتازان شعر رثای عربی در دوره ی معاصر، که در سوگ پسرش «مبارک» سروده است، در دو حوزه یکی صرفی، و دیگری نحو، مورد بررسی قرار گیرد؛ تا از این طریق، بررسی نقش رویکرد سبک شناسی در آموزش متون ادبی معاصر را مورد تجزیه و تحلیل قرار دهد. از مهم ترین نتایج این تحقیق این است که این شیوه از آنجا که به مسئله هم خوانی وهماهنگی میان روش تدریس و متون ادبی توجه دارد و انگیزه دانشجویان را برای فهم و تعامل با متون ادبی افزایش می دهد؛ از بهترین روش ها برای تدریس متون ادبی بشمار می رود. واژگان کلیدی: متن ادبی معاصر، آموزش متون ادبی، سبک شناسی، سعاد الصباح
وأدالبنات؛ دراسة دلالیة سیمیولوجیة (پژوهشی از منظر معنی شناسی و نشانه شناسی در زمینه زنده به گور کردن دختران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دلایل و اسباب متعددی در رابطه با زنده به گور کردن دختران گفته شده است. این اختلاف اقوال، خواننده را به تفکر و اندیشه وا می دارد تا در ریشه های فرهنگی این عادت تأمل نماید، تأملی که از خلال آن این نتیجه به دست می آید که دلایل وجود و بروز این عادت، ریشه در مسائلی غیر از آنچه تا کنون گفته شده دارد، آن گونه که شاید این علل بتواند زیر مجموعه آن علت اصلی باشد.
به هر حال، با بررسی علل و انگیزه های وجود این سنت نزد عرب های جاهلی و تحلیل آن از دیدگاه نشانه شناسی، پرده از روی این عادت برداشته می شود. بررسی های نشانه شناسی ثابت می کند که ""دال""های نسبتا زیادی وجود دارد که ""مدلول""هایی غیر از تفسیرهای مذکور می طلبد، علائمی که این عادت و سنت را به دین و اعتقادات دینی پیوند می دهد.
آنگونه که در تاریخ مشهود است، قربانی کردن انسان ها برای خدایان ، نزد دیانت های گذشته و امت های سابق مرسوم بوده است. بررسی های نشانه شناسی و استفاده از روش تقابلی در تفسیر یک عادت میان اقوام و آیین های مختلف، نشان می دهد که میان قربانی کردن انسان ها نزد اقوام گذشته و قربانی کردن پسران برای خدایان، نزد عربهای جاهلیت و همچنین میان زنده به گور کردن دختران ارتباطی تنگاتنگ وجود دارد؛ ارتباطی که ما را به این نتیجه می رساند که این سنت با اعتقادات ماورائی پیوند و خویشاوندی دارد.
دراسه نقدیه فی توظیف الاسترجاعات فی قصه النبی یوسف(ع) (دراسه على أساس نموذج جیرار جینت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عنصر الزمان هو الحجر الأساس فی الحیاه عامه وفی الحیاه الأدبیه خاصه ولطالما شغلت هذه القضیه أذهان الباحثین. ومن ثمّ فالروایه هی الزاخره بالأحداث والأفعال وهما عنصران لاینفصلان عن الزمن الروائی. فهنالک نقاشات قامت لتشید بجانب من جوانب هذا العنصر الحاسم. ومن الذین شمّروا عن سواعدهم لینالوا حظاً فی هذا المیدان هو جیرار جینت الذی اقترح نموذجاً لتحلیل الزمن الروائی فی کتابه «خطاب الحکایه» ومقترحه قام على أکتاف ثلاثه عناصر؛ هی: الترتیب، الاستمرار، والتواتر.
تقنیه الترتیب تقوم بدراسه الاسترجاعات والاستباقات فی النص السردی. والاسترجاعات هی الرجوع إلى الحادث الماضوی وإعادته لأهداف خاصه. استهدفت المقاله تبیین فاعلیه الاسترجاعات ومدى تأثیرها فی قصه یوسف النبی(ع) فی القرآن الکریم وبعد مقدمه فی تبین الترتیب الزمنی وأنواع الاسترجاعات درست المقاله توظیف الاسترجاعات فی القصه واختارت المنهج الوصفی التحلیلی أساساً للدراسه. وصلت المقاله أخیراً إلى أنّ الاسترجاعات المتواجده فی قصه النبی یوسف(ع) فی القرآن الکریم تؤدی إلى انسجام هذه القصه وتواشجها والاسترجاعات الداخلیه هی من أکثر أنواع الاسترجاعات تواتراً فی قصه یوسف النبی(ع) وهذا الأمر لعب دوراً هاماً فی تکوین السرد العنقودی لهذه الحکایه حیث إنّها تتمحور حول بؤره رئیسه هی رؤیا یوسف(ع) التی تبدأ من عهد الطفوله إلى أن تنتهی القصه بتأویلها فی المشهد الأخیر. المشهد الرابع هو أکثر المشاهد دینامیه وانفعالاً فی قصه یوسف النبی(ع) کما أنّه أوسع مجالاً قیاساً بالمشاهد الأخرى، والاسترجاعات فی هذا المشهد تبرز أشد البروز وتسهم إسهاماً کبیراً فی انفکاک العقد النهائیه للحکایه، حیث لا یمکن التغاضی عن دورها الجلی.
دور حرف الجرّ «فی» فی صیاغه بعض تراکیب تمییز النسبه («فی» بمعنى «من ناحیه ومن حیث»)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تتعدّد معانی حرف الجرّ (فی) لتصل إلى أکثر من عشره معانٍ، وذلک ما نجده فی الکتب اللغویه المعنیّه بالنحو والصرف. ولکن حرف الجرّ ذاک یدخل فی تراکیب معینه تفضی إلى خلق معانٍ جدیده یؤدّیها ذلک الترکیب، حیث إنّ واحداً من تلک المعانی الترکیبیه الکثیره الاستعمال فی النصوص العربیه القدیمه والحدیثه هو معنى تمییز النسبه، ولکنّ الکتب النحویه لم تُشر إلى ذلک المعنى الترکیبی. یأتی حرف الجرّ (فی)، فی هذا الاستعمال، مع فعل أو شبهه دالّ على المشابهه أو المخالفه، وغالباً ما یکون مجروه اسم معنى (مصدراً وغیره)، أو مضافاً لاسم معنى.
إنّ أدلتنا لإثبات ما ندّعیه هو وجود نماذج متعدده، واستعمال بعض الأفعال أو شبهها بطریقتین مختلفتین؛ تمییزیه (فی + اسم معنى) وغیر تمیزیه، إضافه إلى وجود المعنى نفسه واستعمالاته فی اللغات الأخرى کالفارسیه والإنجلیزیه، أی فی تراکیب حرف الإضافه (در) فی الفارسیه وحرف الإضافه In فی الإنجلیزیه. إنّ العثور على معنى ترکیبیّ جدید لحرف الجرّ «فی» وإنّ کون تمییز الذات یتضمّن معنى «من» البیانیه، فیما یتضمّن ترکیب تمییز النسبه معنى «فی»، هی من أهم نتائج هذا البحث.
دراسه أسلوبیه للرتابه التعبیریه فی «النمور فی الیوم العاشر» لزکریا تامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهتم النقّاد بدراسه الظواهر اللغویه، من خلال الأنماط، ویمتد بحثهم إلی تنویعات فی التراکیب تعتمد مؤثرات یمکن أن تکون لها صله بالمبدع، وهی مؤثرات قد تنحرف عن مجراها لتکون فی النهایه أسلوباً متفرداً. هذا التوجه من الدراسه فی أسالیب الأدباء نسمیه بالأسلوبیه، بما یتوسع فیها من رؤیه ألسنیه، فیتفرع منها منهج إحصائی تهمّه دراسه الظواهر اللغویه فی الأعمال الأدبیه فی إطار المعطیات الکمیه. وهناک توجهات أخری فی الأسلوبیه کالتوجه النفسی، والوظیفی، وغیرها.
استقرّ عبر التقصّی، الحاصل من بیانات الجداول- مع استخدم المنهج الإحصائی الیدوی ولیس الآلی - أنّ تامر ذو منهج ثابت فی تعاطی الظواهر الرتیبه. فی مجموعته «النمور فی الیوم العاشر» عبر دراسه للرتابه التعبیریه، فلاحظنا أنّه لجأ إلی النمط الرتیب فی اجتماع (الفعل الماضی+ الباء الجاره +المجرور +النعت مع التناوب فی النوع والعدد) فی التراکیب الحصریه. وحدث أن ینحرف الکاتب عن النمط إلی التنویع، فی إعادته للظواهر اللغویه، وذلک ما یستدعیه أسلوبه القصصی. والحواریه أساساً هی مبدأ رتابه النمط فی التعاطی الألفاظ، خاصهً فی التکرار الفاشی فی مفردات القول والسؤال والصوت واللهجه وغیرها. وهذا یبدو للقارئ إذا ما أکثر من قراءته للکاتب، ویظهر أنّ الفوضی نجمت عن فقر فی الثروه اللفظیه أو عن لاوعی لزکریا تامر، لأنّه لو انتبه للرتابه لاجتنب عن التورط فی الفوضی اللفظیه.
نوستالژی در شعر سمیح القاسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، پژوهشی درباره فرآیند نوستالژی در شعر شاعر معاصر فلسطینی، سمیح القاسم، است. نوستالژی در آغاز اصطلاحی روان شناختی بود و سپس وارد ادبیات شد. این واژه، دراصل، به معنای رنج بردن و غم ناشی از غیرممکن بودن بازگشت به گذشته است. این خصلت روانی، به منزله یک رفتار ناخودآگاه، زمینه خلق بسیاری از آثار ادبی جهان را فراهم کرده است. شعر عربی نیز، از نخستین نمونه ها تاکنون، سهم بسزایی از این احساس داشته است. شعر سمیح القاسم دارای احساس نوستالژیک است. نوستالژی او مولود عوامل مختلف فردی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی داخلی و خارجی است. بازخوانی خاطرات گذشته و ایام کودکی، پناه بردن به آرمان شهر و آرکاییسم (باستان گرایی) مهم ترین واکنش های سمیح القاسم دربرابر احساس نوستالژی است.