فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۴۱ تا ۱٬۳۶۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
إن الأدب المقاوم یندرج ضمن الأدب الملتزم و من شأنه أن یعبر عن مساوی الاستبداد الداخلی أو الاحتلال الخارجی، بغیه إذکاء روح المقاومه بالوعی و الفهم للقضیه التی یدافع عنها و هو یحث الناس على الکفاح و التضحیه من أجل التخلص من نیر المستبدین و المحتلین. فاروق جویده هو شاعر معاصر مصری ولد عام 1945 فی محافظه کفرالشیخ، و هو حریصٌ فی کتاباته و مواقفه على الالتزام بقضایا الأمه لاسیما القضیه الفلسطینیه، و یعتبر واحداً من أبرز الشعراء المجیدین فی مسیره الشعر العربی المعاصر بشکل عام و فی مجال المقاومه و الصمود بشکل خاص. لم یأخذ هذا الشاعر المفکر حقه من الاهتمام فی حقل الدراسه و التحلیل، و بالطبع هذا المقال لایتسع لإعطاء هذا الرجل ما یستحق من البحث و التدقیق؛ لذا یجب علی المرء أن یقتنع بذکر ما یسمح المقام، علی أمل أن یکون هذا المقال تمهیداً للفت انتباه الباحثین و الدارسین لذلک. إن اهتمام فاروق جویده بالقضیه الفلسطینیه یتمحور حول الحب بالنسبه إلى القدس، رفض السلم المبنی على الخنوع، الدعوه إلى الکفاح، أطفال الحجاره، الدین عامل الوحده، و التطلع إلی مستقبل واعد.ونرى الشاعر فی هذا السبیل یستعین لتحقیق مآربه بالوسایل التعبیریه وعلى وجه الخصوص الرمز الذی لایخرج علی رؤیته الإسلامیه و التناص القرآنی، و النقطه اللافته الأخرى متمثله فی عدم استخدام الشاعر أسلوب الفکاهه فی قصایده إطلاقاً. یسعى هذا المقال على أساس المنهج الوصفی -التحلیلی إلى بلوره و استعراض مظاهر المقاومه الفلسطینیه التی ارتکز علیها الشاعر فی التعبیر عن موقفه من هذه القضیه.
حدیث عیسی بن هشام بین استلهام التراث والاحتکاک بالغرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الأدب بحاجة ماسة إلى التجدید والإبداع للخروج من حالة الجمود والرتابة ویجب أن تکون هناک صلة وثیقة بین التجدید والتراث الثقافی، بینما یتمتع هذا التجدید بإیجابیات الثقافات الأخرى ویوفر أرضیة لخلق الأجناس الأدبیة الجدیدة؛ لذلک هذا النوع من التجدید معقول وإیجابی. یعتبر حدیث عیسی بن هشام لمحمد المویلحی من أبرز الأعمال الأدبیة الجدیدة التی صدرت فی أواخر القرن التاسع عشر. هذا الکتاب تجدید فی حدود المعقول واستطاع أن یوفر أرضیة مناسبة لخلق أجناس أدبیة حدیثة کالروایة والقصة ومن الصعب إدراجه تحت جنس أدبی واحد، لأن الکتاب یجمع بین سمات الأدب العربی القدیم والأدب الوافد الغربی والمویلحی لم یلتزم فیه التزاماً تاماً بشکل من الأشکال الأدبیة التقلیدیة والوافدة؛ لهذا یعتبر هذا الکتاب باکورة القصة والروایة فی الأدب العربی الحدیث. یدرس هذا المقال حدیث عیسی بن هشام ویعالجه من حیث المضمون حتی یمیز جوانب التراث فیه من جهة ومعالم التجدید من جهة أخری. والنتائج تدل علی أن المویحلی استلهم فی تألیف الکتاب التراث العربی (کالمقامات مثلا)، کما استلهم القصه والروایة الغربیة. إذن لهذا الکتاب صلة وثیقة بالمقامات کما له بعض الشبه بالروایة والقصة.
ملامح المقاومة فی شعر یحیی السماوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الشاعر العراقی یحیی السماوی من أبرز شعراء المقاومة فی الأدب العربی الحدیث فقد دافع عن وطنه وناهض وناضل غیر مکترث بما تعرّض له من عذابٍ ومحنٍ ونفی وغربةٍ فی سبیل الوطن. بدأ مسیرته النضالیة منذ زمن حکومة البعث فی العراق، وقد شارک وساهم بصورةٍ ملفتةٍ فی فضح السیاسات الصدامیة الفاشلة وحمل السلاح فی الإنتفاضة الشعبیة عام 1991 م، ثمّ هبّ لمجابهة الإحتلال الإمریکی فکانت قصائدة ردّة فعل عارمةً وصرخةً صاخبةً تحذّر الشعب والحکومة العراقیة من خباثة خنازیر البنتاغون. فهذه الدراسة التی اعتمدت فی خطتها على المنهج الوصفی التحلیلی، تهدف إلى معالجة مفاهیم المقاومة فی شعر السماوی، ومن أهمّها: الحریة والإستقلال، ورفض ظلم الحکّام وانتقاد سیاساتهم، ومناهضة الإحتلال الإمریکی، والتندید بالحرب والإرهاب، والدعوة إلى صحوة الشعب، والثورة على الطغیان والاستبداد فی سبیل نیل حریة الوطن وحق الشعب فی تقریر المصیر فی المجتمع العربی. من أروع قصائده تلک التی یرثی فیها الشهداء الذین وقفوا فی وجه الظلم والاستبداد؛ وقصائده التی تناولت هذا المشهد الرهیب تتوزع بین الألم والأمل، والآهات والصمود.
آشنایی زدایی و برجسته سازی در سوره مبارکه واقعه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطرح شدن مباحثی مانند آشنایی زدایی و برجسته سازی توسط رویکرد فرمالیسم، تحول بزرگی در نقد ادبی قرن بیستم پدید آورد. با استفاده از این مفاهیم می توان زیبایی های پنهان در متن ادبی را بهتر درک کرد. هدف این مقاله، بررسی سوره مبارکه واقعه از منظر آشنایی زدایی و برجسته سازی است. البته می دانیم که قرآن کریم، متن ادبی نیست ولی متنی است که جنبه ای از اعجاز آن را اعجاز ادبی تشکیل می دهد و دارای زیبایی های ادبی فراوانی است. مقصود از کاربرد نظریه های ادبی مختلف مثل آشنایی زدایی و برجسته سازی فقط آن است که نشان داده شود همه صور و ارزش های ادبی – نقدی می تواند در بهترین شکل در قرآن کریم یافت شود. این پژوهش نشان می دهد بسیاری از پدیده های طبیعی و مفاهیمی که برای مخاطبان دیروز و امروز قرآن، به اموری عادی تبدیل شده به واسطه آشنایی زدایی و قاعده افزایی برجسته شده است. استفاده گسترده از تکرار صامت ها و مصوت ها، تکرار در سطح کلمه، جمله و ساخت های نحوی، همچنین به کارگیری ساختار شرطی، استفاده ازجمله اسمیه و اسم فاعل ازجمله تکنیک های زبانی و ادبی است که در سوره واقعه برای آشنایی زدایی و برجسته سازی به کار گرفته شده است.
بررسی مبانی سوررئالیسم در داستان «الشحّاذ» اثر نجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سوررئالیسم یکی از مکتب های ادبی است که از اروپا آغاز شد و به ادبیات دیگر ملل از جمله ادبیات عرب راه یافت و بر آن ها تاثیر گذاشت. مصر از کشورهای پیشرو در ادبیات داستانی عربی است که آشنایی نویسندگان مصری با اروپا و ادبیات اروپایی، راه را برای نفوذ جریان های نو ادبی، در آنجا هموارتر کرد. نجیب محفوظ؛ نویسنده ی بزرگ مصری و برنده ی جایزه ی نوبل 1988 از جمله نویسندگانی است که سوررئالیسم در برخی از داستان هایش بازتاب یافته است. نویسنده در داستان معروف الشحاذ (گدا) تصویر شاعری معاصر را ارائه می کند که در برخورد با دنیای جدید دچار نوعی تعارض شده است. این داستان، چگونگی تعارض ها و تلاش هنرمند برای رفع آن ها را نشان می دهد.کارهای انجام شده توسط شخصیت های داستان و نیز شگردهای نویسنده در پردازش آن خواننده را به سوی مکتب سوررئالیسم و اصول و روش های آن سوق می دهد. در این نوشتار به تطبیق مبانی این مکتب با داستان مذکور خواهیم پرداخت.
بررسی وام واژه های فارسی امثال مولد در مجموع الامثال میدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحلیل و بررسی سوره «ضحی» با تکیه بر نقد فرمالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله با بهره گیری از نظریه فرمالیست هایی چون ویکتور شکلوفسکی و رومن یاکوبسن به تحلیل و بررسی زیباشناختی سوره «ضحی» پرداخته ایم. بنا به باور فرمالیست ها، این شکل است که درون مایه متن ادبی را تشکیل می دهد. در این جستار ویژگی های دستوری، واژگانی، صور بیانی، موسیقی و آوایی سوره «ضحی» را با توجه به درون مایه آن، تحلیل و بررسی کرده ایم و به ساختار مضمونی ژرفی رسیده ایم، که شاید جز از رهگذر نقد فرمالیسم میسر نباشد. این سوره در مقام بشارت نازل شده، شخص مورد خطاب خود پیامبر گرامی اسلام است؛ ازاین رو از تصویرهایی سرشار از نرمش، دلسوزی، لطف، صفا، محبت بهرمند است.بررسی صورتگرایانه سوره «ضحی» نشان می دهد که واژه های دقیق و گزینش شده همراه با فصاحت و بلاغت بالا، تناسب آوای حروف کلمات، تناسب معنوی کلمات و جملات با یکدیگر و موسیقی خارق العاده و اعجاز آمیز هم سو با محتوای این سوره چنان در هم تنیده و به هم پیوسته که هیچ گاه نمی توان آنها را از جایگاه خود تغییر داد و قابل تفکیک دانست
روش شناسی نحوآموزی در حوزه براساس کتاب البهجة المرضیة با تأکید بر تحلیل نحوی آیات
حوزههای تخصصی:
یکی از پرسش های اساسی درباره فرایند نحوآموزی در حوزه های علمیه این است که چرا باید پس از فراگیری هدایه و صمدیه، البهجة المرضیة و سپس مغنی الادیب فراگرفته شود؟ این مقاله به این موضوع اختصاص دارد تا اولاً، فراگیران با هدف فراگیری این کتاب ها آشنا شوند. در نتیجه، انگیزه آنان در فراگیری این کتاب ها، به ویژه البهجة المرضیة تقویت شود. ثانیاً، نقشه راهی برای مسئولان آموزش حوزه در تجدید نظر جدّی در هدف و روش تدریس این کتاب ها به ویژه البهجة المرضیة باشد. ثالثاً، تذکاری به مدیران و دانش پژوهان رشته تفسیر و علوم قرآن باشد که به «نحوی» که در حوزه فراگرفته اند، بسنده نکنند. این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی، به این پرسش پاسخ می دهد: فراگیران در فرایند نحوآموزی در حوزه با فراگیری دو کتاب هدایه و صمدیه فقط توانایی تطبیق قواعد نحوی بیان شده در این دو کتاب را بر آیات، به دست می آورند. سپس آماده ورود به فراگیری البهجة المرضیة می شوند. اما با فراگیری کتاب البهجة المرضیة اولاً، با تحلیل اعرابی آشنا می شوند. ثانیاً، آمادگی لازم برای فراگیری کتاب مغنی الادیب و روش تحلیل نحوی آیات در فرایند تفسیر را به دست می آورند. بنابراین، تدریس البهجة المرضیة ضرورت دارد. اما باید در هدف و روش تدریس آن بازنگری اساسی انجام گیرد.
ثنائیة التوظیف لقناع المسیح (ع) فی شعر السیّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ من أهمّ ما یمیّز الشعر المعاصر, هو استعراض الموضوعات السیاسیة والاجتماعیة المتنوّعة التی تحیط بالشاعر بطریقة فنّیة غیر مباشرة, ممزوجةً بالنزعات الذاتیة والجوانب الغنائیة. فالشاعر المعاصر یقوم علی أساس التزاماته الشعریة بالإفادة من الأشکال الفنّیة المتنوّعة کالرمز، واستدعاء الشخصیّات التراثیة. وجدیر بالقول إنّ تقنیة القناع هی من أجمل الطرق الفنّیة للتعبیر عن أفکار الشاعر بکلّ موضوعیة. فالسیّاب، کغیره من شعراء هذا الاتجاه، یؤکّد فی مجال توظیفه لهذه التقنیة علی ثلاثة أصول: الصلب، والتضحیة، والبعث, والنشور، وذلک من خلال التماهی بشخصیة المسیح، کی یصوّر للمتلقّی مدی الآلام التی تحمّلها فی سبیل إیقاظ شعبه، ویستعرض به نتائج کفاحه وتضحیاته. وقد قام الشاعر فی سبیل الوصول إلی غایته باستخدام تقنیة قناع المسیح بصورتین مختلفتین: وهو فی الأولی، والتی تتجلّی فیها مظاهر الأمل والتفاؤل بالغد المشرق، یتحلّی بالمعانی الأصیلة التی تضمّنها رمز المسیح، أی معنی الفداء والبعث بعد الموت، ولکن فی الصورة الثانیة تنقلب المعانی بطریقة فنّیة وتتعارض مع المضمون الرئیس المستنبط من أسطورة المسیح؛ وهی الشعور بخیبة الأمل من التغلّب علی المحن الفردیة, والمشاکل الاجتماعیة, والسیاسیة، فتتحول عنده أسطورة الانتصار إلی رمز الخسارة والفشل. والغایة من هذا التوظیف العکسی تمکین الشاعر من التعبیر عن تجربته الشعریة المعاصرة والتی هی نتیجة التناقضات الخارجیة فی المجتمع والأزمات النفسیة وذلک علی المستوی الفردی والعام.
ششتری و نقش او در گسترش شعر عرفانی عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ششتری از جمله شاعران نامدار سده هفتم هجری در اندلس است که شعر او افزون بر درون مایه های عرفانی، از زبان و ساختاری متفاوت با سروده های سایر عرفا برخوردار است. او مضامین عرفانی و معانی صوفیانه را در قالب زجل و موشّح که ساختاری متفاوت با قصاید کلاسیک عربی دارد و زبان آن عامیانه و مورد اقبال مردم است، بیان نمود و از این رهگذر، شعر عرفانی را نه برای طبقه صوفیه که برای عامه مردم سرود. هدف از پژوهش پیش رو، بیان نقش ششتری در شعر عرفانی عربی است؛ به همین منظور، ابتدا به جایگاه ششتری در عرفان و ادب عربی می پردازیم و پس از ذکر نوآوری های او در بیان مضامین عرفانی با به کارگیری گویش های عامیانه و زبانی ساده و صریح و به دور از پچیدگی ها و رمزپردازی های صوفیه، تعریفی از موشّح و زجل صوفیانه که ششتری از پایه گذاران آن است، بیان می کنیم و بازتاب مضامین عرفانی را در نمونه هایی از موشّحات و زجل های او نشان می دهیم.
دراسه موقع الراوی وآلیاته فی روایه میرامار لنجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لما کانت المعرفه نسبیهً للبشرفإن راویاً واحداً،سواء أکان الکاتب أوشخصیه من شخصیات القصه، لا یلمّ بها من جوانبها کامله والراوی العالم بکل شیء فی الروایه لا یسیطر علی کل الجوانب المطلوبه لدی الشخصیات. فیستفید الکاتب من تقنیات السرد المختلفه؛ کتقنیه تعدد الرواه لیوظّف العوامل والرواه المختلفین للغور فی الأعماق البشریه ونیاتها وأعمالها. کان الرواه فی میرامار، وهم نفس الشخصیات المختلفه المشارب والمعارف التی تنقّلت فی أیدیولوجیاتها من التعقل والحکمه إلی التَّطرّف والجنون، ومن حبّ الخیر للآخر وإسداء النصائح له إلی الحقد علیه وکراهیته.ومن هنا تعددت وجهات النّظر فی الأحداث حسب الموقع الّذی یقف فیه الراوی لرصد العالم المحیط به،وقد یکون هذا الموقع أیدیولوجیاً أو دینیاً أوسوی ذلک. فتتبدّل صور الأشیاء بتبدّل المواقع ومخیله القارئ، وتتبدّل هذه الصور علی حسب الزاویه الّتی تُلتقط منها الصور وحسب المسافه الّتی تقع بین الراوی والأشیاء. الرواه فی هذه الروایه مشارکون فی صناعه الأحداث، بل کانوا أبطالها؛ ینتمون إلی المکان والزمان اللذین تنتمی إلیهما الشخصیات والأحداث وهم لا یحکون من الماضی فقط بل یسردون أیضاً الأحداث الّتی یعیشون فیها. فأهمیه هذه الروایه تکون فی الشهاده علی وقوع الحدث والمشارکه فیه من جهه ومعرفه وجهه نظر الراوی فی ما یبثه ویرویه من جهه أخری. تختلف صوره المکان فی هذه الروایه بین راو وآخر. للمعلومات والحوادث مصادر وآلیات مختلفه فی هذه الروایه؛کالتذکر، والحوار، والمونولوج، والمشاهده. فالروایه فی میرامار تقدم لنا عبر وعی الرواه عن طریق الحوار والمنولوج الداخلی وتیار الوعی. فمیرامار هوالمکان المرکز الّذی یضم هذه الشخصیات المتنافره ولکنه لا یجمع بینها؛ فهم لا یشکلون أسره یعرف أفرادها أشیاء کثیره ومعلومات جمه عن کل شخصیه. میرامار روایه ذات بنیه متعدده الأصوات لأحداث واحده؛ فلذلک تقوم علی التکرار فی کثیر من مفاصلها؛ لأن وجهات النّظر تکون مختلفه حول الحدث الواحد والصوره الّتی یرسمها الراوی لنفسه تکون غالباً أوضح من الصوره الّتی یرسمها لسواه والتی یرسمها سواه له.
الالتفات وإحکام مبانی القصائد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یحاول هذا البحث حفرَ أرض (الالتفات) فی المدوّنه النقدیّه العربیّه القدیمه؛ زاعماً أنّ محاریث الدارسین قصّرت عن بلوغ طبقاتها العمیقه، وما تکنزه من لطائف وأسرار. ویجلو الخطُّ البیانیّ للالتفات- من الضمائر إلى أزمنه الفعل إلى المعانی فالأغراض، ومن زخرفه الکلام إلى صناعته وإنتاج دلالته، ومن البیت إلى القصیده، ومن علم البدیع إلى علم البیان إلى علم المعانی فالنقد- واحدهً من صور التوهُّج فی تراثنا النقدیّ، ولعلّ هذه اللطائف والأسرار، ونظائرها فی بحوثٍ أُخَرَ، توطِّئ لإنشاء حوارٍ بین تراثنا البلاغیّ والنقدیّ والحاضر النقدیّ، عسى أن ینتج هذا الحوارُ رؤیهً جدیدهً لإحکام بناء القصیده، ومنهجاً متکاملاً نظراً وإجراءاً فی تناول الإبداع؛ بإدراک الکلّیّه التی تنتظم أجزاءه، والوحده التی تنتظم تنوُّعَه؛ بالالتفات من نحوِ الجمله، وبلاغه الجمله، ونقد الجمله، إلى نحو النصِّ، وبلاغه النصِّ، ونقد النصّ.
تجلّی مضامین کلام امام علی (ع) در شعر متنبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بینامتنی یا تناص، امروزه از مباحثی است که در تحلیل متون ادبی اهمیت فراوانی دارد. یکی از این متن ها که همیشه، در طی چهارده قرن، به آن مراجعه می شده، سخنان علی (ع) است. این سخنان، مانند یک دایرةالمعارف است. سخنان امام علی (ع)، نمایشی زیبا و دل انگیز از رابطه انسان با خداوند است و ازجمله مباحث آن، الهیات، سلوک، عبادت، دعا، مناجات، نفی دنیاپرستی، حماسه، شجاعت، اخلاق، تهذیب نفس، و اصول و موازین اجتماعی است. ازاین رو هرکس به اندازه توانش می تواند از آن بهره گیرد؛ کسانی که توان علمی، استعداد و هوش بیشتری دارند، بیشتر از دیگران می توانند در آثار خود از کلام امام استفاده کنند.
در این میان، شاعران و نویسندگان در ادبیات عربی و فارسی، بیشتر از همه از کلام امیرالمؤمنین (ع) متأثر شده اند. ازجمله شاعران عرب، متنبی است که سحر کلام وی همیشه توجه ادب پژوهان را به خود جلب کرده است. یکی از امتیازات شعر وی، وجود مضامین حکمی است؛ تا جایی که لقب «شاعر حکیم» به وی داده شده است. بدون شک، متنبی از کلام علی (ع)، چه در مضامین حکمی و چه در سایر مضامین، بهره های فراوان برده است. در مقاله حاضر برآنیم تا با ذکر نمونه هایی، چگونگی تجلی مضامین کلام امام (ع) را در شعر متنبی، تبیین و اطلاعات به دست آمده را تجزیه وتحلیل کنیم.
دراسه الخصایص الفنیه فی قصص الاطفال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تربیه الأطفال من المواضیع الهامه فی کل مجتمع. وهذا مما یستدعی أن نوظف الأدوات و الأسالیب المناسبه لإرشادهم و حثهم علی القیم الإنسانیه و الأخلاقیه. والقصه کنوع ادبی تعتبر أفضل أداه لغرس البذور المعرفیه و التربویه و الجمالیه فی کیان الطفل. هناک أسس فنیه یعتمد علیها القاص فی کتابه القصه. ولکن تختلف قصص الأطفال فی طریقه و طبیعه التوظیف لهذه الأسس و الخصایص الفنیه. لقد حاولت هذه المقاله عبر المنهج الوصفی- التحلیلی، أن تسلط الضوء علی بعض هذه الخصایص و التی هی: الحدث، البییتان المکانیه و الزمانیه، الشخصیات و اللغه، و من ثم قامت بدراسه تلک الخصایص فی قصه (سفیره القمر) من قصص کامل الکیلانی. وقد الدراسه إلی أن قصه وادی القمر إجتمعت فیها تلک الخصایص. و قد وظف الکاتب هذه الخصایص مراعیا قدرات الطفل فی إستیعابها. فکان الحدث خال من الغموض و التعقید. و خلق الکاتب شخصیات ملموسه یستوعبها الطفل. و لم یقحم الکاتب القصه بأزمنه مختلفه . و قد أحسن الکاتب انتقاء المکان القصصی حیث یستطیع الطفل أن یتجاوب مع المکان. کما کانت لغه القصه سهله و تراکیبها بسیطه، لا تخرج عن نطاق قاموس الطفل اللغوی و مستوی فهمه. و تمکن الکیلانی أن یعرض بعض القیم السامیه و التربویه للأطفال فی هذه القصه.
رویکردی تطبیقی به بینش فرجام شناسانه ی شعر بدر شاکر السیاب و فروغ فرخزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدر شاکر السیاب، شاعر نوپرداز عراقی در دوره ی معاصر (1964-1926) و به باور برخی صاحب نظران، طلایه دار جریان نوپردازی در شعر معاصر عربی، از سرایندگانی است که در متن نمادگرایانه ی بسیاری از سروده های خویش در جایگاه یک «شاعر- مکاشف» به طرح و تبیین گونه ای ادبیات مکاشفه ای (Apocalyptic Literature) می پردازد؛ در ادبیات فارسی نیز، فروغ فرخزاد(1345-1313) از برجسته ترین سرایندگان معاصر در گستره ی ترسیم و تبیین ادبیات مکاشفه ای در شعر به شمار می رود. مقاله ی حاضر، جستاری توصیفی- تطبیقی است در راستای ترسیم نمودهای ادبیات مکاشفه ای در شعر «رؤیا عام1956» بدر شاکر السیاب و «آیه های زمینی» فروغ فرخزاد؛ و می کوشد تا پس از ترسیم چارچوب، زوایا و شاخصه های ادبیات مکاشفه ای و بیان گونه های آن به توصیف و تبیین چگونگی ظهور و بروز آن در متن ادبی بدر شاکر السیاب و فروغ فرخزاد، خوانش سازه های ادبیات آپوکالیتیک در دو متن و بازکاوی و تطبیق بینش و نمود آپوکالیپس(Apocalypse) در سروده های یادشده بپردازد؛ از مهمترین این نمودها که در پژوهش پیش رو مورد توجه قرار دارند، عبارت اند از : مکاشفه های پیش گویانه ی دو شاعر به منظور ملموس ساختن اکنونِ بحران، فاجعه، بی نظمی و بی عدالتی، ترسیم کشمکش دو جریان خیر و شر یا به دیگر سخن روایت نبرد اهورا و اهریمن با رویکرد به دوران معاصر با طرح احتمال تحقق حالت برتر و بکارگیری اساطیر رستاخیز، نجات و قربانی به منظور آفرینش فضایی آخر الزمانی و رستاخیزی.
نقدی بر نظریه بنت الشاطی در عدم ترادف میان واژه های قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بنت الشاطی از محققان پرآوازة معاصر مصری است که دیدگاه وی در حوزة اعجاز بیانی قرآن مشهور است. وی از برجسته ترین دانشمندان معاصر است که وجود کلمات مترادف در قرآن کریم را انکار کرده و آن را یکی از پایه های اعجاز بیانی قرآن قرار داده است. اصلی ترین معیار و داور تعیین معنای دقیق واژه ها که آنها را از کلمات مترادفشان جدا می کند، از نظر وی قرآن کریم است. وی با تکیه بر همین معیار به شرح مسائل نافع بن ازرق پرداخته و در تمایز کلمات مترادف بسیار موفق ظاهر شده است. به طوری که روش وی الگوی بسیار مناسبی برای محققان است. اما با همة تلاشی که کرده در مواردی هم ناموفق مانده است. در مقالة حاضر ضمن معرفی نظریه و روش بنت الشاطی در رد ترادف میان الفاظ، نظر وی در چهار محور به نقد گرفته شده است.
1 ناتوانی از بیان تفاوت میان بعضی کلمات مترادف. 2 ناشناخته بودن بعضی معانی بیان شده برای اعرابی که قرآن به زبان آنها نازل شده است. 3 بی ثمر و اثر بودن بعضی تفاوت های بیان شده در تفسیر قرآن. 4 عدم قبول انکار ترادف در کلمات متعلق به دو لهجه.
نقد فمینیستی داستان کوتاه «مردی در کوچه» از کتاب «چشمانت سرنوشت من اند» از غاده السمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
غاده السمان در داستان «مردی در کوچه» -از کتاب«چشمانت سرنوشت من اند» از نظریه های نظریه پردازان فمینیسم تاثیر پذیرفته است. اوج این تاثیر پذیری را در تبیین نظریه ی فمینیستی-اگزیستانسیالیستی سیمون دو بوآر مشاهده می کنیم. السمان در این داستان با تاثیر پذیری از نظریه دو بوآر در خصوص فرهنگ و تمدن و ظلم آن نسبت به زنان، به بررسی شخصیت راوی می پردازد و نقش این فرهنگ و تمدن را در زندگی راوی به عنوان یک زن برجسته می نماید. السمان در این داستان برای بازیابی دوباره هویت زنان، در پی واژگون کردن هنجارها و ارزش های جامعه ی مردسالار است و به این ترتیب ویژگی های دیگر بودگی و انفعال و ضدخردگرایی را از زنان سلب می کند و در نقطه مقابل به مردان نسبت می دهد . این جستار در یک خوانش ساختارشکنانه این نکات را برجسته نموده است. السمان در این داستان زبان زنانه ی منحصر به فرد خود را دارد و بارزترین ویژگی زبانی او در این داستان خیال وسیع و شعربودگی آن است.
مقاله به زبان عربی: آیرونی در شعر معروف الرصافی (المفارقة التصویریّة فی شعر معروف الرصافی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیرونی فنی است که شاعر معاصر آن را برای بیان تناقض میان دو شخص متقابل که بین آن دو طرف نوعی از تناقض و تضاد است به کار می گیرد و شامل تعریفاتی است همانند؛ نخست: انسان عکس مقصود خود را در نظر بگیرد، دوم: مسخره کردن، سوم: تهکم. آیرونی تکنیکی کاملا متفاوت با طباق و مطابقه است چه از جنبه ساختار فنی و چه از جنبه کاربرد القائی و ضمنی. به همین خاطر آیرونی برای بیان تناقض میان دو طرف شکل می گیرد؛ این تناقض گاهی آن چنان فراگیر می شود که کل قصیده را در بر می گیرد و به دو بخش جدایی ناپذیر تقسیم می شود: آیرونی لفظی و آیرونی موقعیت، از عناصر بارز آیرونی، تضاد میان ظاهر و پنهان است. آیرونی یکی از پایه های شعر معروف رصافی به شمار می رود که این عنصر فنی را برای بیان افکار و عواطفش بکار می گیرد، و در خلال آن جامعه عراق و خفقان سیاسی و وجوه استعمار آن جامعه را به تصویر می کشد؛ این ابزار شعری در شعر رصافی به بیداری مردمی و ترغیب و تشویق به استقامت در مقابل استعمارگران می انجامد. این پژوهش در تلاش برای تعیین مواضع آیرونی و همچنین تحلیل آن در شعر معروف الرصافی است که در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی بدان پرداخته ایم.
تحلیل بلاغی لأسلوب العقّاد فی خطاب کتاب «ساره»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یمکن دراسه کل أثر أدبی وتقییم أسلوبه من جهات مختلفه. لذا فقد قام هذا البحث بدراسه المواضیع الفکریّه للأدیب المصریّ عباس محمود العقاد فی کتابه «ساره»، حیث إنّ هذا الکتاب وإنْ تمتّع باشتراکاتٍ مع مسرحیات وروایات أخرى إلاّ أنّه یتمیّز بِمیزات، منها: دور البلاغه فی تحلیل النص، وشکل الخطاب ووجوه تحلیل الخطاب ومتانه أسلوب العقاد فی استعمال الأسالیب البیانیّه بشکل ملموس ومتعدّد.
إنّ هذا البحث یدرس نظره الکاتب فی معالجه مقولات مختلفه مثل الأسلوب والخطاب ومفاهیمه واستعمال الأسالیب البیانیه فیه حتى یُثبت للقارئ بأن أسلوب العقاد الأدبیّ له قابلیّه للوصف وتغلب فیه الجوانب المنطقیه والتحلیل العقلیّ على الخیال وأنه یُمکن دراسه جوانبه على أساس المیزات والعلائم الموجوده فیه حیث یستعمل القضایا الحاسمه والمسلّمات فی نوع بیانه حتى ینقل بسهوله للقراء غایته من کتاباته، فعندما یستعمل تشبیهاً بکل أرکانه أو استعاره أو مجازا أو کنایه یتبادر معناها إلى الذهن بسرعه أو عندما یستعمل التکرار بشکل موفٍ فکل هذه الأمور یدلّ على طریقه تفکیره المنسجم الذی یظهر فی إطار توالٍ لغوی للمفردات والجُمَل والفقرات وفی النهایه فی کتابٍ یمثّل نوع خطابه. إن العقاد استطاع فی هذا الکتاب أن یلقی هدفه حتى نهایه الکتاب بشکل ساذج وواضح وتبین لنا أن منطقه یغلب على عواطفه ومشاعره وتخیّله.