فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۸۱ تا ۱٬۳۰۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
فعل مجهول ساختاری است که در زبان عربی از اهمیت خاصی برخوردار است. این امر به دلیل اهتمام خاصی است که در این زبان به بیان وشیوه تعبیر داده شده است و نمود این ظرافت را در متن إعجاز گونه ی قرآن کریم به روشنی می توان مشاهده کرد. وجود صحنه های غیبی در قرآن به کمک فعل مجهول، این گونه صحنه های نامحسوس را در حدّ توان فهم وقوای دنیوی قابل درک می کند. از ویژگی های قرآن کریم می توان به تصویر سازی و مفهوم سازی های بی بدیل به نسبت هر صحنه و هر موقعیت اشاره کرد، حال آنچه مهم است توانایی های ذهن بشر است که با استفاده از قوای تخیل خویش هر صحنه را به نحوی مطابق با صحنه های محسوس مفهوم سازی می کند. آنچه در این جستار مطمع نظر نگارندگان است، اشاره به توانایی های ذهن انسان در درک صحنه های نامحسوس و غیبی قرآن کریم می باشد و کوشیده ایم تا اینگونه صحنه ها را با توجه به چند مفهوم اساسی زبانشناسی شناختی یعنی مفهوم انطباق ذهنی، چشم انداز، مفهوم طرح صحنه و ضبط صحنه بررسی کنیم تا از این رهگذر بر اهمیت تصویر سازی بیرونی و مفهوم سازی درونی ذهن اشاره کنیم.
بررسی سه مؤلفه زمانیِ ""نظم""، ""تداوم"" و ""بسامد"" در رمان «ذاکره الجسد» اثر احلام مستغانمی (بر اساس نظریه زمان روایی ژرار ژنت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان ذاکره الجسد، اثر نویسنده الجزایری، احلام مستغانمی، داستانی سیاسی- اجتماعی و عاشقانه است که موفق به دریافت جایزه ""نور"" به عنوان برترین اثر ادبی زنانه در جهان عرب شده است. از میان ساختمایه های روایی، عنصر زمان روایت، در این رمان مؤلفه ای قابل اعتنا است. کامل ترین تئوری پیرامون عنصر زمان در داستان، نظریه ژرار ژنت است. از نظر ژنت، زمان مندی روایت با در نظر گرفتن سه مؤلفه زمانی: نظم، تداوم و بسامد شکل می گیرد. در جستار پیش رو، نگارنده با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، سعی دارد تا مؤلفه های گوناگون زمان روایی را بر اساس نظریه ژرار ژنت در رمان ذاکره الجسد بررسی نمایند. بررسی زمان روایت در رمان مذکور نشان می دهد که روند روایت در این رمان مبتنی بر شیوه شکست زمان و رفت و برگشت های نامنسجم است. شکل روایت در آن، یک سیر مدور دارد؛ به گونه ای که پایان داستان به آغازش ارتباطی مستقیم پیدا کرده است. مستغانمی با این تمهید هنری، به گزینش های مختلفی دست یازیده و به نقل روایت های گذشته نگر و آینده نگر پرداخته است. در این اثر، به دلیل درنگ های توصیفی و همچنین استفاده فراوان از توصیف، عمل ذهنی، افعال انشایی، و تعهد اجتماعی نویسنده، سرعت روایت، کند شده است.
الترجیح النحوی فی مسائل متعلقة بالعطف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
أسهمت مظاهرُ اختلاف الآراء وتعدّد الأوجه الإعرابیة فی ولادة ظاهرة الترجیح فی النحو العربیّ، وقد عزّزها المنطقُ السائد بین النُّحَاة من أنّ أقوالهم النحویّة لیست قواعدَ ثابتةً لا تتغیرُ، وأنّ الکلام یخضع إلى سیاقه ومقامه بالدرجة الأولى، وتتحکّم به شبکةٌ قویةٌ من العلاقات اللفظیة والمعنویة تَصْهَر أبعادَه الدلالیة فی صنعتِه النحویّةِ.
هذا البحث یتناول، بحلّةٍ جدیدةٍ، بعضَ مسائل العطف التی تداولتها کتب النُّحَاة القدامى، مرکّزاً على دوافع النُّحَاة للترجیح بین الأوجه المحتملة لتراکیب العطف، وانتقاء الوجه الأقرب إلى الصواب دون الإضرار بالمعنى، أو الإخلال بمعاییر أحکام النحو وقواعده وفصاحته.
وقد انطلق فی اتجاهین: اتجاهٌ توصیفیٌّ؛ شَرَحَ مصطلح الترجیح فی إطاره اللغوی والاصطلاحی مبیّناً مفرداته فی کتب النُّحَاة القدامى، واتجاهٌ تطبیقیٌّ؛ بَسَطَ مسائلَ العطف المُشْکلة، وعَرَضَ الأوجهَ الإعرابیة التی قِیلت فیها والأدلّة والشواهد التی سِیقتْ فی برهانها والاحتجاج علیها، مرجّحاً الوجه الذی رآه مناسباً للمعنى والقصد.
ثم خلص البحثُ إلى نتائجَ تؤکّد أهمیةَ أنْ یُوظّف الترجیحُ النحوی فی مسائل النحو التی اکتَسَتْ طابعَ الخلاف وضرورةَ أنْ یراعیَ مستویاتِ النصِّ اللغویةَ وسیاقَه الدّلالی.
بررسی عوامل پیدایش شعر عربی سیستان و ویژگیهای آن در قرنهای چهارم و پنجم هجری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دو قرن چهارم و پنجم هجری، عصر طلائی شعر عربی در ایران به حساب می آیند؛ به طوریکه در تمامی نواحی ایران جنبش عظیمی در رابطه با شعر عربی شاهد هستیم. یکی از این نواحی که سهم عمده ای در رشد و شکوفایی شعر عربی در ایران داشته، اما هنوز در رابطه با آن پژوهشی صورت نگرفته، سیستان است. از اینرو پژوهش حاضر در نظر دارد با بررسی عوامل پیدایش شعر عربی در سیستان و همچنین ویژگیهای آن، بخشی از مسائل مربوط به شعر عربی در سیستان را فرا روی خوانندگان گرامی قرار دهد.
آخر الفنان الکردی فی شعر عبدالوهاب البیاتی؛ دراسة صورولوجیة فی الأدب المقارن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعتبر الصورولوجیا أو علم الصورة فرعٌ من فروع الأدب المقارن وهو البحث عن صورة الآخر الأجنبی فی النصِّ الأدبی. یتیحُ لنا علم الصورة معرفة الإنسان للإنسان وعبر هذه المعرفة یبرز لنا الجوهر المشترک للإنسانیة. وعند ذاک ننطلق إلی عالم الأخوة التی تجمع الأنا بالآخر. ولو تأملنا هذا الجوهر لوجدناه لا یتبلور إلّا بالتفاعل مع الآخرین؛ من هنا تبرز أهمیة الدراسات الأدبیة المقارنة التی تقوِّم علاقاتنا مع الآخر. عبدالوهاب البیاتی یکون من عملاقة الشعراء فی الشعر العربی المعاصر الذی اختص قصائداً کثیرةً فی دیوانه إلی عرض صورة الآخر وفی کم کبیر من هذه القصائد یعرض صورة الفنانین الآخرین وفی ضمن هذه القصائد أنشد ثلاث قصائد فی وصف الفنانین الکردیین: عبدالله کوران، ویاشار کمال، وایلماز غونیه. مناخ التعایش السلمی الذی بدأ یظهر فی العالم، یبرهن لنا أهمیة الدراسات الصورولوجیة إذ لوحظ ان الصور التی تقدمها الآداب القومیة للشعوب الأخرى تشکل مصدراً أساسیاً من مصادر سوء التفاهم بین الأمم والثقافات سلباً وإیجاباً کما قد تمثّل الأنا العربی فی شعر البیاتی منظومة علاقات مع آخر الفنان الکردی فی إطار کلُّه صداقةٌ وودٌّ وتمجیدٌ. تحاول هذه المقالة من خلال المنهج الوصفی – التحلیلی وفی ضوء النقد المقارنی أن تتوقف عند مواقع تصویر البیاتی عن آخر الفنان الکردی المتمثِّلِ فی عبدالله کوران، ویاشار کمال، ویلماز غونیه. والنتائج تدلُّ علی أنَّ الشاعر قد عرض صورة آخر الفنان الکردی فی صورة التسامح؛ وهذا النوع من قرءاة الآخر یُعتبر من أجمل صور قرائته، والحالة الوحیدة للتبادل الحقیقی التی تسود علیها روح الموضوعیة.
تحلیل رمان «فی المنفی» (در تبعیدگاه) جرج سالم از منظر داستان موقعیت
حوزههای تخصصی:
داستان موقعیت یک جریان ادبی غربی و یک شیوه ی داستان نویسی است که نام کافکا با آن گره خورده است. این نوع ادبی در ادبیات عرب تقریباً ناشناخته است و نویسندگان عرب از طریق مطالعه ی داستان های غربی با سبک و سیاق آن آشنا شدند. جرج سالم نویسنده سوری از جمله کسانی است که رمان «فی المنفی» (درتبعیدگاه) خود را در این قالب نگاشته و مقاله حاضر با رویکردی تحلیلی به بررسی شاخصه های این سبک در رمان فوق می پردازد.
یافته های پژوهش نشان می دهد که سالم در این رمان از قالب داستان موقعیت برای نشان دادن رابطه ی انسان و جهان بهره برده و بی پناهی، حقارت و ناتوانی انسان را در این جهان به تصویر می کشد. او در این راستا همه ی عناصر رمان را به خدمت می گیرد و موقعیتی ناگهانی، بی علت و غیرقابل فهم خلق می کند که تمام جنبه های زندگی شخصیت رمان را زیر سیطره ی خود می گیرد و امکان هر نوع برون رفت را از او سلب نموده و تنها با مرگ از سلطه ی این اراده ی بیرونی رهایی می یابد. جبرگونگی و چاره ناپذیری موقعیت، کشمکش با مرجع قدرت، محکومیت به سازش طلبی، حذف جنبه های فردیت بخشی، رازوارگی و جهان شمولی برجسته ترین مؤلفه های داستان موقعیت در این رمان است که با خوانش تحلیلی رمان، در این جستار از آن رمزگشایی شده است.
بازخوانی انتقادی استشهاد به شعر در نحو عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در نوشتار پیش رو تلاش شده تا شعر به عنوان یکی از منابع مورد استشهاد نحویان برای توجیه حالت های دستوری، بازخوانی و میزان اعتبار الگوهای مورد استشهاد سنجیده شود. محوری ترین نکته مورد بحث این است که تمایز میان ساختار شعر و نثر به ویژه آنجا که مسیله مربوط به دستور زبان می شود اهمیت می یابد. نثر به دلیل رعایت هنجارهای زبان از اعتبار بیشتری نسبت به شعر برخوردار است و شعر به جهت ویژگی های خاصی که از لحاظ ترکیبی دارد نمی تواند الگوی مناسبی برای استشهاد و استخراج قاعده نحوی باشد. آنچه زبان شعر را تعین ویژه می بخشد هنجارگریزی های ساختاری و معنایی در شعر است. ادبی بودن یک متن بر پایه ساز و کارهایی است که از نگاه فرمالیست ها بر بیگانه سازی زبان رایج استوار گشته است. بیگانه سازی در سطح فرم، زبان عادی را به زبان ادبی اعتلا می بخشد. مکانیزم هایی مانند: کاربرد وزن و قافیه، ایجاد تقدیم و تاخیر، حذف، افزایش، ابدال و مواردی نظیر آن از جمله ساز و کارهای بیگانه سازی در شعر است که در گفتمان نحو عربی در ذیل مقوله ضرورت های شعری طرح شده است. زبان شعر به علت قاعده گریزی های مکرر و ضرورت هایی که با آن مواجه است، نمی تواند الگوی مناسبی را برای استخراج قاعده ارایه دهد. ازاین رو می بایست مقوله شعر را جدا از نثر و گفتار فصیح در نظر گرفت. عدم تفکیک درست میان این دو سطح از زبان در نحو عربی باعث گسترده شدن دامنه موارد استثناء بر اصل قاعده شده است. این مسیله در نهایت به پیچید ه ترشدن نحو عربی و ناکارآمدی آن در نظام آموزشی زبان عربی منتهی شده است.
نگاهی به ظرائف ساختار صرفی اوزان جمع در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۵)
حوزههای تخصصی:
از وجوه زیبایی آیات قرآن کریم، گزینش ساختار و وزن صرفی مناسب برای الفاظ است. این ساختارها و اوزان متنوّع، همگی در راستای اغراض بلاغی ویژه و در نهایت دقّت و زیبایی قرار گرفته اند که شناخت آن، جنبه هایی از اعجاز آیات را روشن می نماید. واژگان جمع در قرآن از جمله مواردی است که بر آن اوزان صرفی متنوّعی شاهدیم که هر یک در جایگاه مناسب خود به کار رفته و امکان جابه جایی آن وجود ندارد. با بررسی این اوزان و مقایسه آن ها با یک دیگر، می توان به ظرائف کاربرد آن ها پی برد. در مقاله حاضر با تأمّلی بر شماری از واژگان جمع و قالب صرفی آن ها، دلایل گزینش این قالب ها ذکر گردید. از بررسی حاصل چنین به نظر می رسد که ظرافت معنایی، ظرافت آوایی و تناسب با بافت از مهم ترین ظرائف قرآن در کاربرد این اوزان است که در شبکه منسجم و منظم آیات جای گرفته اند.
وظائف الدّلاله المجازیّه لحقل الدّین فی شعر السّیّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعدّ ""القرآن الکریم"" و""الکتاب المقدّس"" مصدرین رئیسین احتفى بهما الشّعراء المعاصرون للتّعبیرعن رؤاهم وتطلّعاتهم. ولعلّ السّیّاب من الرّوّاد الأوائل فی هذا المجال، فقد کان ثاقب النّظر فی استثمار المواقف الأصیله والقیم المتباینه والرّموز الموحیه؛ لتحمل معه عبء تجربته الشّخصیّه من جهه، وفی الوقت نفسه تحمل وجهها الشّمولیّ فی التّعبیر عن التّجربه الإنسانیّه العامّه من جهه أخرى. فبإسقاطه رموز العصیان والعدوان والفساد على شخصیّات وأماکن ومجموعات فی عالم الیوم، جسّد واقعاً تتّسع فیه ثغرات الخراب، ویخنقه القلق والتّبرّم والشّکوى. وبتوظیفه رمز المثل الرّائد، وتمثّله رمز المؤمن الصّابر، والبطل الفادی، رسم صوره الانبعاث الحضاریّ المنطلق من المغرب العربیّ ومشرقه، برؤیا أعمق استبصاراً وأکثر تأثیراً ممّا قد تقدّمه لنا القراءات الإیدیولوجیّه المختلفه.
معالم نظام الترکیب الإسنادی فی مرحله التأسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یرصد هذا البحث بشکل موجز الأفکار الأولى لبناء نظام الترکیب الإسنادی فی الجمله عند سیبویه ومتابعه النحاه له فی بناء هذا النظام وتطویره، ولما کان کتاب سیبویه أول کتاب نحوی موثوق بصحته یصل إلینا، فإن هذه الأفکار التی نراها فی الکتاب تشکل نقطه البدایه فی بناء النظام النحوی العام، وما نظام الترکیب الإسنادی إلا جزء من هذا النظام رأیناه على صورته المکتمله عند النحاه المتأخرین، فکان هذا البحث لرصد بدایات تشکیل هذه الصوره، وقد کان فی قسمین رئیسیین: الأول الحدیث عن نظام الترکیب الإسنادی الاسمی، والثانی الحدیث عن نظام الترکیب الإسنادی الفعلی، وجاء ضمن کل قسم منهما بشکل أساسی بعض کلام سیبویه الذی یرسم معالم هذا النظام من حیث عنصراه وطبیعه علاقه هذین العنصرین بعضهما مع بعض وترتیبهما، لیتلو ذلک بعض کلام المبرد حول هذه القضایا مختوماً بإشارات موجزه عن عمل النحاه الخالفین فی تطویر هذا النظام.
الصناعه الشعریه فی مفهوم الشعراء الأمویین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اتسم النظم عند الشعراء الأمویین بقدرٍ من العفویه؛ أی إنّ هذه العفویه لم تکن خالصه؛لأن تطلّع الشاعر إلى الوصول بإبداعه إلى أعلى مراتب الجوده والإتقان، وجو المنافسه الذی یحکم الإبداع الشعری، دفعاه إلى إنعام النظر فی نظمه، والبحث عن سبل تساعده فی تحقیق تفوقه الشعری، دون المساس بجوهر الخلق والإبداع لدیه، فکانت الصناعه الشعریه نهجاً سلکه الشعراء لتحقیق معادله الشعر الأجود بالمعاییر الفضلى.
وقد بحث الشعراء الأمویون عن أسالیب یدخلونها فی شعرهم بغیه تحسینه، وإخراجه بالصوره التی تمنحه الجوده والتفوق، وتُظهر هذه الأسالیب رؤیتهم الخاصه لمفهوم الشعر، ومفهوم الصناعه الشعریه، وتوظیف هذه الصناعه فی خدمه قصائدهم.
تعددت الأسالیب التی استعان بها الشعراء فی صناعتهم الشعریه، وراحوا یستقدمون من الصناعات النسیجیه ما یدعم صناعتهم، فکان النسج واللحم والنیر والحبک والطراز، تضاف إلیها أسالیب أخرى کالتحبیر والحوک والتثقیف، وغیرها من الأسالیب التی أسهمت فی تحسین الشعر.
واهتمام الشعراء بالصناعه لتجوید شعرهم دفعهم إلى الاهتمام بعیوب الشعر، فقد سعوا جاهدین إلى تجنبها والابتعاد عنها؛ بغیهالحفاظ على جوده شعرهم وقوته. کلمات مفتاحیه: بواعث، مفهوم،أسالیب الصناعه، الشعراء الأمویون، عیوب الشعر.
دراسه سوسیونصیه فی روایه «ذاکره الجسد» ل «أحلام مستغانمی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ البناء الدلالی للروایه فی نسقه اللغوی یحتوی علی الأنساق السردیه والخطابیه إلى جانب الأنساق الفکریه. فالنقد السوسیونصی یدرس البناء الدلالی للنص من المنظور السوسیولوجی اکتفاء بالنص دون الرجوع إلی خارجه. وتتجلی العلاقات الحواریه القائمه فی البناء الاجتماعی للروایه من الناحیه الجمالیه فی إطار هذا الاتجاه النقدی، إمّا بدیموقراطیه الأصوات فی الروایه البولیفونیه، وإمّا بهیمنه إیدیولوجیه واحده فی الروایه المونولوجیه. ومن هذا المنظار النقدی، اتخذت الراوئیه الجزائریه الشهیره، أحلام مستغانمی، فی روایتها ذاکره الجسد اتجاها متمیزا لإقامه العلاقات الحواریه فی بناء النص الذی لا یمکن الحکم علیه بسهوله.
قامت هذه المقاله بدراسه البناء الداخلی لهذه المدونه السردیه النسائیه، بأسلوب وصفی تحلیلی، فی ثلاثه مستویات: الأسالیب الکلامیه، ونوعیه الراوی والضمائر السردیه، والمنظور الآیدیولوجی، لکشف أسلوب الروایه فی إقامه العلاقات الحواریه بین الأصوات فی مجتمع النص حسب النقد السوسیونصی. وتشیر النتائج إلی أنّ هذه الکاتبه لا تختار الحیاد ولا الانحیاز السردی فی إعلاء صوت الشخصیات بل تستخدم الأسلوب الوسط فی تشخیص الأسالیب الکلامیه للشخصیات، وذلک بتلاعبها بالضمائر السردیه. کذلک تطرح الروایهُ الآیدیولوجیات المختلفه فی البناء الاجتماعی للنص فی قضیتی المرأه والوطن؛ حیث یتمّ المنظور الآیدیولوجی النهائی للروایه حسب خصائص الروایات المتعدده الأصوات محاولهً ترسیم الدیموقراطیه فی بناء النص. کذلک إمکانیه التأویل لدی المتلقی فی الخطاب المفتوح النهایه تسم هذه الروایه النسویه بخصائص تعددیه -الأصوات، خلافاً لمن لا یعتبر الکتابات النسویه سوى روایات مونولوجیه.
دراسة الدُور الحضاریّ للمرأة الأندلسیة ونقد کیفیّة انعکاسه فی المقامات (دراسة مقامات السَرَقسُطِی والوَهَرَانِی وألاَزُدِی، نموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
المقامة فنّ؛ نشأت بالمشرق علی یدَی «بدیع الزمان الهمذانی»، و «الحریری». لقی هذا الفنّ قبولاً من جانب کتّاب الأندلسیین، ونسجت على منوالها مقامة «السَرَقسُطِی» و«الوَهَرَانِی» و«ألاَزُدِی». والأدب کمرآة تعکس الحیاة الاجتماعیّة والفکریّة لذلک العصر. لکنّ المقامات المذکورة لا تعکس الدُور الحقیقی والأدوار التی ساهمت بها المرأة الأندلسیّة فی تلک الفترة، بل تعطی للمرأة دوراً سلبیاً وهامشیّاً، مع أنّها کانت ذات نصیب وافر من الأدب ونالت جانباً من التعلیم؛ ممّا مکّنها من رفد الحیاة الثقافیة فی الأندلس. تعتمد هذه المقالة علی المنهج الوصفیّ التحلیلیّ والنتائج تدلّ علی أنّ المرأة کانت أکثر ظهوراً فی مقامات السَرَقسُطِیّ بالنسبة للمقامتین الأخریین، وصوّر الأزُدی فی مقامته، تصویراً لا یدّل علی التبجیل والإکرام للمراة، وفقط فی مقامة «شمس الخلافة» للوَهَرانی نری المرأة فی موقعها الحقیقیة. وهذه الکراهیة للنساء یمکن أن یرجع إلی عدّة أسباب منها: 1. أسباب عقائدیة؛ لأنّ کتّاب المقامات کانوا یصوّرون العقائد الرائجة لا العقائد الحقیقیة حول المرأة، 2. عصبیّة الرجال، بحیث کان للرجال، الخطاب السائد، 3. أسباب اجتماعیّة مثل التحضّر وکثرة الجواری، 4. أسباب ثقافیة مثل اتّصال العرب الأندلسیین بالأجانب واطّلاعهم علی القصص الأجنبیّة التی تحکی عن خدع النساء.
چالش های مترجم (نمونه پژوهی ترجمة یک متن سیاسی - رسانه ای از عربی به فارسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به روش تحلیلی ـ توصیفی، چالش های جامعة آماری 35 نفری دانشجویان ترم پنجم رشتة زبان و ادبیات عربی دانشگاه تهران ـ پردیس قم را در برگردان یک جملة سیاسی ـ رسانهای عربی به پارسی، در آزمون پایان نیمسال درس« فن ترجمه» بررسی می کند. از رهگذر این بررسی، پنج چالش بنیادین «نگسستن از زبان یک»، «کمگویی یا پرگویی»، «برگردان واژه به واژه»، «سوگیری» و «ناآشنایی با درونمایة متن» یافت شد. از آنجا که هدف این پژوهش، شناخت و زدودن چالش های پیش روی دانشجویان یا مترجمان نوپا است، پیشنهاد شد مترجم، فریب هم ریختی ظاهری واژهها را نخورد، پیام را بیکم و کاست برساند، «آزاد» ترجمه کند، سوگیرانه و خودسانسورانه برنگرداند، درونمایه و پیام متن یک (مبدأ) را نیک دریابد و سپس دست به ترجمه بزند.
اثر و جایگاه روابط متنی در دانش اعراب قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۲ (پیاپی ۶)
حوزههای تخصصی:
اعراب آیات قرآن کریم از مباحث مهم در دانش تفسیر است؛ به همین سبب مفسران در تبیین و تفسیر آیات از اعراب آیه سخن می گویند و حتی به دلیل اهمیت اعراب در فهم مراد آیه، کتب بسیاری پیرامون اعراب لقرآن نگاشته شده است؛ اما مطالعه این کتب نشان می دهد گاهی در بیان اعراب یک واژه، وجوه اعرابی مختلف یا عامل های گوناگونی برای کلمه ذکر شده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی بر اساس این فرضیه که روابط متنی به عنوان قرینه ای معنوی در تعیین معنای نحوی مؤثر است؛ جایگاه روابط متنی را در دانش اعراب قرآن مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد تا به این پرسش پاسخ دهد که آیا می توان با توجه به روابط متنی یکی از وجوه اعرابی آیه را بر سایر وجوه ترجیح داد یا یک عامل را از میان چندین عامل اختیار نمود؟ با توجه به ارتباطی که میان دانش نحو و معنا وجود دارد؛ و بر پایه اسناد و شواهد ارائه شده در متن، نتیجه می شود، روابط متنی که از آن با عنوان بافت و سیاق کلام نیز یاد می شود، می تواند در تعیین یکی از وجوه اعراب و عامل اثر داشته باشد؛ اما مفسران، معربان و نحوپژوهان به این موضوع اهتمام جدی نداشته اند و از میان مؤلفان کتب اعراب القرآن، عکبری و ابن انباری بیشترین توجه و اهتمام را به روابط متنی در تعیین اعراب و عامل داشته اند.
نسبه النص إلی المؤلف؛ دراسة تطبیقیة فی الدیوان المنسوب إلى الإمام السجاد (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تختلف الآراء فی نسبه الشعر بالأئمه المعصومین عامهً و بالامام علی بن الحسین (ع) و نُقلت قصائد و قطعات من الأئمه فی بعض الکتب نحو مناقب آل أبی طالب و بحار الأنوار و ... . و دوّنت مجموعه أشعارهم مثل دیوان الإمام السجاد (ع). إنّ بعض التراث الادبی و الاسلامی ما یزال موضع جدال فی أمر نسبته إلی مؤلف بعینه منها الأشعار المنسوبه إلی الإمام (ع). فی مقدمه الوسائل التی یستخدمها الباحث فی مجال توثیق نسبه هذه النصوص هو علم الاسلوبیه. یحاول علماء الأسلوبیه لکشف عن « البصمه الاسلوبیه » التی یمتاز بها شاعر أو کاتب عن سائر الشعراء و الکتاب. یهدف هذا البحث إلی الإجابه المدعومه بالدلیل الإحصائی علی معادله یول. ولذلک درس عینات من الصحیفه السجادیه و الدیوان المنسوب إلی الإمام (ع) و اشتملت العینات المدروسه علی أربعه آلاف کلمه من الصحیفه السجادیه و أربعه آلاف کلمه من الأشعار المنسوبه إلی الإمام السجاد(ع). وصل المقال إلی أنّه لا یمکن القول بالجزم أنّه تصحّ نسبه کلّ هذه الأشعار للإمام السجاد (ع) لأنّه لیس بین أسلوب خاصیه تکراریه الأسماء فی النصین المدروسین توافق تامّ و إلی أنّه یمکن ادعاء رفض نسبه أکثر هذه الأشعار للإمام (ع) لأنّ التنافر بین أسلوب النصین کثیر و إلی أنّه لا یَقوی احتمال صحه هذه النسبه إلی الإمام (ع) و یمکننا أن نقول أنّه لا تصحّ نسبه أکثر هذه الأشعار إلیه من حیث الأسلوب.
نقد سبک شناسانه سروده «بکائیه إلی شمس حزیرانِ» عبدالوهاب البیّاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سروده «بکائیّه إلی شمس حزیران» از جمله سروده های انتقادی وکوبنده عبدالوهاب البیاتی شاعر نامدار معاصر عربی(1926-1999) است که با زبانی ساده و درعین حال مبهم، به بازنمایی اوضاع سیاسی- اجتماعیِ کشورهای عربی و آسیب شناسیِ علل شکست ژوئن 1967 اختصاص یافته است. بیاتی خود را جدا از تعهد به جامعه و مردم آن نمی داند و در پرتو آن، پرداختن به جامعه از اصلی ترین دغدغه های شعری اوست. پژوهش حاضر بر آن است تا به بررسی سبکی سروده یاد شده بپردازد و می کوشد از رهگذر کاوش در سه سطح زبانی، ادبی و فکریِ اثر به ارزیابی و نقد سبک شناسانه آن اقدام نماید. از جمله جلوه های سبکی این متن، شکستن قالب های سنتی شعر، توجه به زمان ماضی، نماد پردازی و بینامتنی است. دیگر آن که شاعر برای بیان اندیشه مورد نظر به شکل مناسبی از ابزار زبانی بهره گرفته، به گونه ای که می توان تناسب دو سطح فکری و زبانی را به بهترین وجه شاهد بود. سطح فکری سروده نیز حکایت از آن دارد که گرچه بیاتی، ترسیم آشکاری از خواسته ها و آرزوهایش ارائه نمی دهد، با این همه در لایه پنهان و کم رنگ متن، دعوتِ عرب ها به همدلی و خیزش سیاسی را در دستور کار
نقد رمان «عصفور من الشرق» از نگاه جامعه شناسی مکتب فرانکفورت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع اجتماعی «انتقاد» در جامعه شناسی ادبیات با ظهور مکتب فرانکفورت، شکلی منسجم تر و علمی تر یافته است. رمان «عصفور من الشرق» که مبتنی بر واقع گرایی انتقادی است، با انعکاس هدفمند شرایط جامعه و با انگیزه هشدار نسبت به تغییرات جهان و همچنین ورود «سرمایه داری» نگاشته شده است.
هدف از پژوهش فوق تبیین رویکرد نویسنده متعهد، «توفیق الحکیم»، در برابر تحولات جامعه است؛ از اینرو چگونگی تبیین دغدغه های نویسنده نسبت به تغییرات پیشروی جامعه و همین طور نحوه پردازش این دغدغه ها با به کارگیری شگردهای داستان نویسی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این جستار از روش های توصیفی و تحلیلی مبتنی بر ماده گرایی تاریخی و روان شناسی بهره برد ه ایم. دستاورد این پژوهش بیانگر آن است که توفیق الحکیم با به کارگیری عناصر رمان نویسی توانسته است بحران های ناشی از سرمایه داری را پیش بینی نموده و راه برون رفت از آن را بازگشت به هویت اصیل شرقی معرفی نماید.