فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۳۰۱ تا ۱٬۳۲۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
یتمتع الرمز بمکانه خاصه فی الشعر العربی المعاصر، بحیث یمکن أن نجده فی أشعار غالبیه الشعراء المعاصرین، و مما لاشک فیه أن الرمز یظهر بوضوح فی شعر الشاعر الفلسطینی المعروف سمیح القاسم، و هذا ما دفعنا للبحث عن هذه الظاهره الفنیه الأدبیه فی شعره، لذلک قمنا أولاً باستخراج الرموز الأساسیه فی شعره، ثم قمنا بتحلیلها و دراستها، و فی هذا الإطار أشرنا لأنواع الرمز التراثی و مصادرها الأساسیه و هی الدین و التاریخ و الأسطوره و الفولکلور، هذه الرموز التی وظفها الشاعر بمنتهى البراعه و الذوق، فقد سعى الشاعر دایماً لتقدیم الوجه الإیجابی لهذه الرموز، بحیث یمکننا القول أن روحاً إیجابیه تسیطر على رموزه. یسعى هذا البحث للإجابه عن سؤالین هامین هما: 1- ماهی أهم الرموز التراثیه لدى سمیح القاسم؟ 2- ماهی سمات هذه الرموز؟
منهج ابن الأنباری فی شرح ألفاظ المعلقات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظراً للمکانه المرموقه للمعلقات فی الأدب العربی، فضلاً عن استشهاد اللغویین والنحویین والمفسرین بأبیاتها فی العلوم المختلفه اللغویه، وخاصه النحویه والتفسیریه، واحتوائها علی کثیر من الألفاظ الجاهلیه وغریبها، اهتم بها کثیر من الشراح، ومنهم ابن الأنباری فی شرحه «شرح القصائد السبع الطوال الجاهلیات». وانسیاقا من هذا یقوم هذا البحث علی محاوله استخلاص المنهج الذی تمیّز به ابن الأنباری فی کتابه ذاک فی شرح ألفاظ المعلقات مستخدماً المنهج التوصیفی- التحلیلی. وقد اتّضح من البحث أن ابن الأنباری اهتمّ بألفاظ المعلقات وخاصه غریبها کما أنه لم یأل جهداً فی بیان القضایا الصوتیه والصرفیه. ومن هذا المنطلق سیحصل قارئ هذا الشرح علی کثیر من معانی الألفاظ الغریبه وشرحها، ومرادفاتها، وقضایا خاصه بها من جوانب مختلفه صرفیه وصوتیه. إنّ إکثار ابن الأنباری فی شرحه للألفاظ من ذکر الشواهد یدل علی علمه الغزیر واطلاعه الواسع علی اللغه والنحو. وإنّ من أهمّ القضایا الصوتیه والصرفیه التی ذکرها فی شرحه هی: الإشاره إلی تذکیر لفظهٍ ما أو تأنیثها، وبیان معنی الکلمات وتوضیحه من خلال تصریف الألفاظ المذکوره، والإشاره إلی إطاله الحرکات والإبدال والإدغام والإعلال، وتوضیح دلاله المشتقات، وتخفیف اللفظ، وبیان ما فی اللفظه من المدّ والقصر وکیفیه کتابتها.
روایات نجیب محفوظ فی ضوء النقد الاجتماعی مع عنایة خاصة بروایة ""أولاد حارتنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ أیّ أثر أدبی خاضع فی وجوده وتطوره للظروف الزمانیة والمکانیة التی تلعب الدور البارز فی ظهوره. ولا یمکن تصور وجود أثر أدبی خارجهما. یعتبر النقد الاجتماعی محاولة لإبراز العلاقة بین المجتمع والأدب فموضوع علم الاجتماع الأدبی وضع أساسه فی القرن التاسع عشر المیلادی، فقد طرحت شخصیات من مثل مدام دواستال وابیولیت تین وفلاسفة من مثل هیغل ومارکس مبادئ کانت التطورات التالیة تابعة لها. ولا شکّ فی أنّ ظهور الروایة کنوع أدبی کان تحت تأثیر ظروف اجتماعیة خاصة ومن ثم تأثر المجتمع بالروایة وبأفکار الروائیین، فهناک علاقة متبادلة بین الأثر الأدبی وبین المجتمع من حیث التأثیر والتأثر.
تحاول هذه الدراسة إلقاء الضوء علی جانب من روایات نجیب محفوظ فی ضوء النقد الاجتماعی مع الترکیز علی روایة أولاد حارتنا، ذلک أنّ نجیب محفوظ یعد من المهتمین بالجوانب الاجتماعیة فی آثاره الروائیة. کما أنّ آثاره الروائیة ترکت بصماتها علی المسار الاجتماعی فی المجتمع المصری.
نماد پردازی قرآنی در شعر معاصر فلسطین ( شخصیت یوسف (ع))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نمادها، همواره در دو حوزه ی معناگرایی و تصویرآفرینی نقش پربار داشته اند و همین دو خصلت ارزشمند ادبی سبب شده است تا نمادها در ساز و کار سرایندگی، به شکلی کارآمد مورد توجه قرار گیرند. شاعران نیز برای رهایی از ورطه ی تاریک و ناپیدای شعارزدگی وگریز از هرگونه سانسور، راهی جز تمسک به نمادهای گوناگون نیافتند .بر همین اساس می توان گفت یکی از انگیزه های رویکرد شاعران معاصر فلسطین به سمبل(نماد)، بیان غیر مستقیم افکار واندیشه واحساسات می باشد. در این روش شاعر به منظور پربار کردن محتوای شعری و تبین اوضاع و احوال سیاسی و اجتماعی جامعه و حالات درونی خود به صورت رمز گونه، پرده از حقایق می گشاید. در میان سمبلها، نمادهای دینی به لحاظ ماهیت مذهبی و تأکید شاعران بر محتوای غنی فرهنگ قرآنی، نسبت به نمادهای حماسی، نمود بیشتری دارند. از میان نمادها ی قرآنی شخصیت حضرت یوسف (ع) به دلیل برخورداری از پتانسیل ودلالتهای بالقوه و سازگار با تجربه درونی شاعران فلسطین،نسبت به سایر سمبلهای دینی بسامد بیشتری داشته است. شاعران فلسطینی در آثار خود ابعاد داستانی شخصیت حضرت یوسف (ع) را مورد بازنگری قرار داده، از آن، در جهت انتقال داده های ذهنی خود به شکل رمزگونه ونمادین بهره جسته اند. در ضمن شاعران فلسطین در پرداختن به این گونه نمادها (نمادهای قرآنی) همواره وجه تحریکی و تشجیعی آنها را مد نظر داشته اند. نتیجه تحقیق حاکی از آن است که فراخوانی شخصیت حضرت یوسف (ع) در شعر فلسطین، مفاهیمی چون مقاومت وپایداری،امید و رهایی ازگرداب بحرانهای سخت، را پررنگ وتقویت کرده است. روش تحقیق در این پژوهش تحلیلی و توصیفی است و سعی در پاسخ دادن به سؤالات زیر دارد:
الف: نماد چیست و چه تأثیری بر فرآیند زبان شعری دارد؟
ب: مهمترین انگیزه های شاعران فلسطین از کاربرد نمادین شخصیت حضرت یوسف (ع) چیست؟
ج: فراخوانی شخصیت یوسف (ع) و داستان آن، چه تأتثری بر افق شعری شاعران فلسطینی ومخاطبان آنان داشته است.
رثاء الحسین (ع) فی شعر عبدالعظیم الربیعی (الآبادانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الشاعر الآبادانی عبدالعظیم الربیعی من طائفة شعراء رثاء الحسین (ع) وهم لایقرضون الشعر إلّا لذکرمناقبِ أهل البیت (ع) التزاما بما لدیهم من الشعور الدینی، فالبحث هذا یرید أن یُعرّف هذا الشاعر البارع حیاتَه وآثارَه أولّا وهو الذی لایعرفه إلا نزرٌ من العرب الإیرانیین ویُلقی الضوء على أسلوبه فی الرثاء الحسینی ثانیا. من أهم ما حصل علیه هذا البحث هو أنّ الربیعی اختار القصیدة العربیة العمودیة لقول الشعر خلافا للتیار التجدیدی الذی عاصره کما استحسن قول الشعر والبیان عن الأفکار العابرة اللطیفة فی قالب الرباعیة التی تخصّصها الفرس لهذا الغرض. أما أسلوب الربیعی فی القصائد فأسلوب جدید من حیث تقدیم المعانی والأفکار فله دائماً بدایات ومطالع خلابة لافتة للانتباه کما له الهیکل الشعری المنسق المطبوع بطابع المقابلة والحوار ونهایات مصبوغة بصبغة الدعاء والاستشفاع هذا ونراه فی الرباعیات یُبدی استدلالات شعریة (نوع من حسن التعلیل) تثبت عظمة الحسین (ع) ومجده بأسلوب المقابلة.
سوررئالیسم در داستان های شیهه اسب سپید زکریا تامر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محور اصلی این مقاله ، اثبات حاکمیت جوّ سوررئالیستی بر اولین مجموعه از داستان های کوتاه زکریا تامر، با عنوان«صهیل الجواد الابیض»است. این نویسنده ی معاصر سوری اگر چه در اولین گام های ادبی خود تحت تأثیر مستقیم آثار برجسته جهانی از قبیل آثار سارتر، کامو و کافکا بوده است، اما توانست است جسورانه قالب های کلاسیک را درنوردیده و به مکاتب ادبی وجهه محلی دهد . تامر از جنبش های ادبی متأثر شد تا با استفاده از آنها به بیان مشکلات بومی و منطقه ای خود بپردازد. احساس پوچی، مرگ اندیشی، پناه بردن به عالم رؤیا و خیال پردازی نمونه های معدودی از ادبیات سوررئالیستی است که وی هنرمندانه آن را در این مجموعه به تصویر کشیده است. در این پ ژوهش، نخست مهم ترین اصول و مبانی سوررئالیسم را بر شمرده ایم، تا با تکیه بر این مبانی، رد پای این مکتب تأثیرگذار ادبی را در این مجموعه دنبال کنیم. لازم به ذکر است، کل مجموعه که شامل یازده داستان کوتاه می باشد دستمایه این پژوهش قرار گرفته است تا با استناد به نمونه هایی از تصاویر ارائه شده ، حاکمیت تفکر سوررئالیستی بر این اثر ادبی را اثبات کنیم.
قواعد العدد فی اللغه العبریه دراسه مقارنه مع اللغه العربیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تنتمی اللغتان العبریه والعربیه إلى أسره لغویه واحدهٍ هی أسرهُ اللغاتِ السَّامیه.وهذا یعنی أنَّ تشابُههُما لا یحتاجُ إلى کبیرِ عناءٍ لإثباته، ولا سیما من حیثُ قواعدُ اللغه. فالمصادرُ العبریهُ نفسُهَا تذکرُ أنَّ الیهودَ لم یؤلفوا کُتُبَاً علمیهً فی قواعدِ لغتهم إلاَّ بعد أنْ تتلمذوا للعرب، إذ اتجه الیهودُ إلى وضع قواعدِ اللغه العبریه متَّبِعِیْنَ فی ذلک المنهج الذی اتَّبعه علماءُ النحو العربی. ومن هنا نجدُ أنَّ المقارنهَ بین قواعد اللغتین یمکنُ أنْ تُتیحَ إمکاناتٍ واسعهً فی فهم الکثیرِ من غوامض هاتین اللغتین، وتسهمَ فی حلِّ کثیرٍ من المشکلات اللغویهِ التی قد یستعصی حلُّها خارجَ إطارِ المقارنه. کما تساعدُ المقارنهُ، أیضاً، الراغبینَ من العرب فی تعلُّم اللغهِ العبریهِ وذلک من خلالِ إسقاط قواعدِ لغتهم الأم على هذه اللغه، الأمرُ الذی یجعلُ تعلُّمَها أکثرَ سهولهً ویسراً.
مظاهر تباین الفکر النحوی عند المحدثین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اختلاف آراء و نظرات دستورنویسان درهای فکر و اندیشه را بر روی دستور زبان عربی گشود و منجر به اختلاف و نزاع فکری بین دستورنویسان گشت. این نزاع فکری, شکوفایی اندیشه و برپایی نهضت علمی در راستای علم دستور را برای زبان عربی به ارمغان آورد. دستورنویسان معاصر نیز به پیروی از پیشینیان در پاره ای از مسائل دستوری با هم اختلاف نظر داشته اند. این مسأله پژوهش حاضر را بر آن داشت که به بررسی موارد اختلاف آراء و نظرات دستوریان معاصر که با اختلاف دو مکتب دستوری بصره و کوفه شباهت دارد, بپردازد. بر این اساس با رویکردی توصیفی تحلیلی و با بررسی آراء و نظرات دستوریان معاصر در پاره ای از مباحث دستوری, جلوه ها و موارد اختلاف آراء ایشان در چند قسمت مورد بحث و مداقه قرار گرفته شد, که عبارتند از: شیوه پژوهش زبانی, انواع کلام, مفهوم جمله, اعراب و علامت های آن, مرفوعات, منصوبات, مجرورات, توابع و اعراب فعل. شایان ذکر است که اختلاف نظر دستورنویسان معاصر غالبا به منظور دست یابی به روشی بنیادی و کارآمد برای تصحیح سبک دشوار و پیچیده دستور سنتی بوده است. بدین منظور برخی از دستوریان معاصر نظرات خود را بر پایه نحو کوفه که از نظر ایشان به سهولت و تفصیل مباحث مشهور بود, بنیان نهادند, و برخی دیگر برای رهایی از دشواری و پیچیدگی ناشی از دستور سنتی تنها به آنچه برای زبان آموزان آسان می نمود اکتفا کردند.
دور الفونیم الوظیفی وانزیاحاته فی مقطع وصف الناقة لمعلّقة طرفة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ الفونیم وحدة صوتیّة تسهم فی تمیز کلمة من أخری. یندرج موضوع العلاقة بین الفونیم والدلالة فی إطار العلاقة بین الدالّ والمدلول فاستمرّ الجدل بین علماء اللغة منذ القدیم حتی الآن حول طبیعة هذه العلاقة. یری البعض أنّ الفونیم یلعب دوراً دلالیّاً فی النصّ الإبداعیّ من خلال صفاته ومخرجه بینما یعتقد الآخرون بعدم وجود علاقة بین الفونیم والمعنی. نهتمّ فی هذه الدراسة أوّلاً بإحصاء الفونیمات فی معلّقة طرفة وذکر نسبة انزیاحها الحضوریّ والغیابیّ فی مقطع وصف الناقة وهو یشکلّ جزءاً من القصیدة الجاهلیّة تکاد لاتخلو قصیدة منه. وثانیاً نسعی أن نقوم بدراسة علاقة الانزیاح الحضوریّ والغیابیّ للفونیمات مع المعنی فی مقطع وصف الناقة. وأخیراً نتوصّل إلی أنّ الفونیم یلعب دوراً دلالیاً فی النصّ الشعریّ، وفی وصف الناقة لمعلّقة طرفة تحتلّ الفونیمات التی تلائم دلالات صفاتها ومخارجها مع هذا المشهد من المعلّقة، حضوراً مکثّفاً بینما قلّ حضور فونیمات لا تتناسق مع مقطع وصف الناقة.
برابریابی فارسی دو ساخت نحوی «ماکان له اَن یَفعَل» و «کان + ماده فَعَلَ» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال سوم بهار و تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱ (پیاپی ۵)
حوزههای تخصصی:
برای ترجمه یک متن، نخست باید پیام متن مبدأ بر پایه تمامی عوامل شکل دهنده پیام آن متن در زبان مبدأ به درستی دریافت شود. از مهمترین عوامل سازنده پیام، ساخت های نحوی متن مبدأ است. این ساخت ها در تحلیل های بین زبانی و ترجمه، نقش بنیادی در شکل دهی معنای متن دارد. در این مقال به تحلیل دو ساخت نحوی ""ماکان له اَن یَفعَل"" و ""کان+ماده فَعَلَ"" پرداخته و پس از تحلیل برابرهای این دو ساخت در فارسی و بررسی برخی از ترجمه های این دو عبارت، به ارائه ترجمه ای همسان و مبتنی بر تحلیل های انجام یافته از این ساخت ها با توجه به دیدگاه های نحویان، اعراب پژوهان و مفسران و دستور زبان فارسی، همت گمارده می شود.
در بخش تحلیل نحوی ""ماکان له اَن یفعل"" روشن می گردد که خبر این ساخت در جمله موجود و همان اسم مصدّر به لام جر است و دلیلی بر تقدیر آن وجود ندارد و غرض در این ساخت نفی توان یا سلب حقی از سود خداوند است و در ساخت ""شرط+کان+اسم فاعل ماده فعل"" مراد قصد بر انجام کار است.
دراسة أسلوبیّة إحصائیّة لنماذج من مقامات الهمذانی والیازجی فی ضوء معادلة بوزیمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهتمّ الباحثون بالدراسات الأسلوبیّة الإحصائیّة اهتماماً کبیراً حیث یمکن باستخدامها معرفة الأسالیب المختلفة وتمییزها عن أسالیب أخری فی نصّ ما. دراسة الأسلوب علی أساس معادلة بوزیمان هی دراسة کمیّة ولیست کیفیّة، درسنا فی هذا المقال نماذجاً من مقامات الهمذانی والیازجی علی أساس معادلة بوزیمان. وهذه المعادلة تنطبق علی أسلوب المقامات. أسلوب الکاتبین فی مقاماتهما علی أساس هذه المعادلة أدبی والدرجة الإنفعالیّة تختلف من مقامة إلی مقامة أخری. السبب الرئیسی الذی أدّی إلی إرتفاع نسبة الفعل إلی الصفة (تسمی اختصاراً ن ف ص) فی مقامات الهمذانی والیازجی هو الإکثار من الشعر بدرجة کبیرة وإنّ المقامة من النثر الأدبی ووسیلة للتمرن علی الإنشاء والوقوف علی مذاهب النثر والنظم. إنّها رصید الثروة المعجمیّة وتعبّر عن حالة المجتمع البشری وعن العواطف الّتی تعمل فی نفس الشعب وهی تنطوی علی ضرب من الصناعات اللفظیّة کالسجع. إنّ مؤثر الصیاغة تنطبق علی مقامات الکاتبین. ومن المؤثرات التی ترجع إلی المضمون هی (العمر)، وهو یؤثّر علی ارتفاع ن ف ص، عند الکاتبین. تهدف هذه المقالة إلی أن تحلّل الأسلوب فی نماذج من مقامات الهمذانی والیازجی علی أساس معادلة بوزیمان.
بررسی اغراض بلاغی اسلوب های تهکّم و استهزاء در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمانی که گوینده یا نویسنده، سخنانی را بر زبان یا صفحه کتاب، جاری می سازد و با کلام خودگروه خاصی را مخاطب قرار می دهد، بی گمان با گزینش واژگان ویژه در پی تحقق اغراض خاصی است و با توجه به این اغراض است که واژه ها، جمله ها، ساختارها و اسلوب های خود را تعیین می کند و در قالب آنها کلام خود را هدفمند ساخته و سامان می دهد.از جمله این ساختارها، اسلوب تهکم و استهزاء است که متکلم در بهره گیری از آن،اغراضی همچون توبیخ مخاطب، تحقیر، تعجیز و ... را دنبال می کند.
مقاله حاضر به بررسی اغراض بلاغی این اسلوب در قرآن کریم اختصاص یافته و نمونه هایی از آیات مربوط به این اسلوب را با تکیه بر منابع و مآخذ اصیل قرآنی- ادبی و بلاغی به بحث و گفتگو نهاده و نتایجی را به دست داده که برای تفسیرپژوهان در کشف مقاصد هدایتی قرآن کریم بسیار راه گشا است. برای این منظور پس از استخراج آیات مربوط به این اسلوب با مراجعه به کتب بلاغی و تفاسیر ادبی به بررسی اغراض بلاغی مورد نظرآنها پرداخته و در نتیجه روشن شد که اسلوب مورد نظر در بسیاری ازآیات قرآن وجود دارد و خداوند متعال از به کارگیری آن اهداف متعددی دارد که از مهمترین آنها می توان به تحقیر، تعجیز، توبیخ و ... نسبت به شنوندگان اشاره کرد.
دراسه تحلیلیه إحصائیه فی النظائر اللغویه فی تفسیر مجمع البیان «الترادف والتباین والاشتراک»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الملخص إنّ البحث فی النظائر اللغویه من أهمّ العلوم التفسیریه التی یکاد یستحیل الاستغناء عنه فهماً للقرآن الکریم تعود سابقتها إلی صدر الإسلام وتناوله علماء بحثاً ودراسه سبقوا الطبرسی، أو جاؤوا بعده کما أنّه أحصیِت فیه الوجوه عدداً إلی القرن التاسع لمؤلّفات طبعت فیها. وأمّا المجمع مع توسّعه فیه فإنّه لم یستوف حقّه من هذا البحث فدراستنا هذه انطوت علی النظائر المستخدمه فی المجمع مع أشکالها ومفاهیمها المختلفه اللغویه تحلیلاً وإحصاءاً. والنظائر فی المجمع لم یکن ما عنی به البعض بالوجوه (الاشتراک اللفظی) وهی ما اتفق لفظه واختلف معناه وإنّما النظائر فیه تعنی الترادف فحسب وهو ما اختلف لفظه واتفق معناه. والتعبیر عن النظائر عند الطبرسی رُسم علی أشکال مختلتفه ک «متقاربه المعنی»، «علی معنی واحد»، «مثل»، و«شبیه» وما إلیها. کما أنّ الطبرسی إذا أراد الاشتراک اللفظی عبّر عنه بالوجوه من دون أخذ الاعتبار بالنظائر وقد کان ممن سبقه من الباحثین استعمل الوجوه والنظائر معاً. وبالنسبه إلی النظائر بمعنی الترادف فبما أنّه لم یذهب إلی الترادف التام فإنّه قد دخل فی موضوع التباین اللغوی تحت عناوین نحو«الفرق» أو «الفروق» علی منهج متشابه لأبی هلال العسکری.
تحلیل شخصیة ""سمیح القاسم"" وفقا لاختبار ""ماکس لوشر"" النفسی (بررسی شخصیت سمیح القاسم بر پایه روانشناسی رنگ ماکس لوشر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از گذشته رنگ جایگاه خاصی در زندگی بشر داشته است. امروزه روانشناسان از رنگ ها برای تحقیق و شناخت ویژگی های روحی افراد بهره می گیرند. آزمون رنگ لوشر بهترین آزمون روانشناسی است. در دنیای ادبیات شاعر و نویسنده با انتخاب واژگان خاص روحیه و طرز تفکر خود را نشان می دهد. این تحقیق با برآورد فراوانی واژه رنگ ها در دیوان سمیح القاسم، به بررسی کیفیت این آزمون در این دیوان می پردازد. رنگ قرمز پربسامدترین رنگ در دیوان سمیح القاسم است که نشان از تمایل او به رهبری مردمش و پی گیری امور انقلابی دارد. رنگ سیاه دومین انتخاب این شاعر مبارز در دفاع از مردم مظلوم فلسطین در برابر تیرگی ها و ظلم های صهیونیست ها است. رنگ سبز سومین رنگ انتخابی سمیح القاسم می باشد، از دیدگاه لوشر رنگ سبز اگر در ردیف سوم قرار گیرد، اهمیت فوق العاده خود را از دست می دهد. رنگ قهوه ای آخرین رنگ در ترتیب رنگ های سمیح می باشد. از نظر لوشر فرد با این انتخاب در مرحله آخر، نشان می دهد به دنبال استقلال است و از آرامش جسمانی خویش برای رسیدن به استقلال می گذرد، و این همان خصوصیت بارز سمیح القاسم است.
نقد و بررسی الفنون الأدبیة و أعلامها فی النهضة العربیة الحدیثة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الفنون الأدبیة و أعلامها فی النهضة العربیة الحدیثة از جمله مهم ترین آثار أنیس الخوری المقدسی است که در آن به تحلیل فنون نثری و أعلام آن در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم می پردازد. این جستار می کوشد با بررسی این کتاب بر اساس معیارهای تألیف کتاب آموزشی، نقاط مثبت و منفی این اثر را به عنوان پژوهشی در حوزة تاریخ ادبیات تبیین کند. در این بررسی ابتدا تحلیل بیرونی اثر شامل معرفی کلی مؤلف و اثر، خاستگاه تاریخی و اجتماعی اثر، و مؤلف و موضوعات اصلی و کانونی اثر صورت خواهد گرفت. سپس ویژگی های شکلی و محتوایی کتاب بررسی خواهد شد. از مهم ترین مواردی که در بخش محتوایی بررسی می شود رویکرد تحلیلی و روش نقدی نویسنده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که رویکرد نویسنده در این کتاب رویکرد علمی فنی و روش نقدی او فنی و جامعه شناختی است. از جمله نقاط ضعف کتاب فقدان هماهنگی میان عنوان کتاب و مباحث اصلی آن است. همچنین از جمله نقاط قوت کتاب ارائة روشمند فنون نثری و اعلام آن و دربرگرفتن حجم بالای دیدگاه های نقدی و تحلیلی در کنار مسائل تاریخی است.
نقد و بررسی مناهج النقد الأدبیّ الحدیث: رؤیة إسلامیّة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آثار منتشرشده در زمینة نقد ادبی دو دسته اند: دستة اول آثاری است که جنبة پژوهشی دارد و با بررسی زوایای گوناگون نقد ادبی و بر اساس یکی از شیوه های نقد ادبی به ارزیابی آثار می پردازد. دستة دوم کتاب هایی است که با طرح بعضی از مباحث اصولی و اساسی نقد ادبی صبغة آموزشی دارد. مناهج النقد الأدبی الحدیث از نوع دوم است که در این مقاله، به سبب جهت گیری مناسب با دیدگاه های اسلام و فرهنگ کشورهای اسلامی و محتوای علمی، برای ارزیابی و نقد برگزیده شد. پس از بررسی های ظاهری و محتوایی و یادآوری برجستگی ها و برتری های این کتاب نسبت به آثار دیگر و ذکر بعضی از نارسایی ها، پیشنهادات اصلاحی ای ارائه شد که به نظر می رسد پس از بررسی و اصلاح، کتابی مناسب و مطابق با اهداف درسی برای تدریس در دورة کارشناسی خواهد شد.
بررسی مؤلفه های پسامدرنیسم در رمان ""الحرب فی برّ مصر"" اثر یوسف القعید
حوزههای تخصصی:
پسامدرنیسم جریانی است با حوزه معنایی گسترده که ریشه در مدرنیسم دارد. این جریان تحولات بسیاری در عرصه های گوناگون سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و همچنین هنر و ادبیات ایجاد کرده است. پسامدرنیسم در داستان ها و رمان های نویسندگان زبان های گوناگون از جمله نویسندگان عرب زبان، به چشم می خورد. یوسف القعید، یکی از بزرگ ترین رمان نویسان معاصر مصری است که آثارش به زبان های بسیاری از جمله انگلیسی، فرانسه و آلمانی ترجمه شده است. در این مقاله ضمن معرفی مختصر این نویسنده، و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی سعی شده است به منظور پاسخ به یک سؤال اساسی: آیا می توان این رمان را یک رمان پسامدرنیستی تلقی کرد؟ برخی از مهم ترین مؤلفه های پسامدرنیستی مانند فراداستان، تعدد راوی و زاویه دید، عدم قطعیت و ابهام، روایت غیر خطی رویدادها، عدم انسجام و آشکار کردن تصنّع مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد. یافته های تحقیق نشان می دهد که برخی از مؤلفه ها بین ادبیات داستانی مدرن و پسامدرن مشترک هستند و این امر مانع مرزبندی دقیق بین مدرنیسم پسامدرنیسم شده است.
گونه شناسی صنعت التفات در قرآن مجید با توجه به مؤلفه های گفته پردازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صنعت التفات یکی از مهم ترین صنایع ادبی به شمار می رود و کاربرد وسیعی در متون ادبی زبان های مختلف دارد. کاربرد این صنعت در قرآن مجید که یکی از برجسته ترین متون ادبی زبان عربی به شمار می رود، چنان گسترده و متنوع است که بلاغیون عرب در تعریف و ارائة نمونه هایش، بیشتر به آیات این کتاب الهی استناد می کنند. مطالعة آثار بلاغی زبان عربی نشان می دهد نخست اینکه معنای صنعت التفات در بلاغت عربی بسیار فرا تر از معنای اصلی آن در بلاغت فارسی و غربی، یعنی تغییر در خطاب است، دوم اینکه ادب پژوهان و به ویژه بلاغیون عرب دربارة چیستی التفات و نمونه های آن اتفاق نظر ندارند و سوم اینکه تعاریف این نویسندگان از صنعت التفات معمولاً با نمونه هایی که از آن ارائه می کنند همخوانی ندارد. نگارندگان مقالة حاضر برای تحقق هدف خود، یعنی گونه شناسی کاربرد صنعت التفات در قرآن کریم، تعریف علم المعانی از التفات، یعنی «خروج از آنچه به طور طبیعی مورد انتظار است» را مبنا قرار داده اند و با استفاده از مؤلفه های اصلی کنش گفتاری، به بررسی گونه ها و اشکال مختلف کاربرد این صنعت در قرآن کریم پرداخته اند و با ذکر نمونه های متعدد نشان می دهند که این صنعت چگونه و به چه شیوه هایی بر هر سه مؤلفة گفته، گفته پرداز و گفته شنو تأثیر می گذارد.
بلاغت «تکرار» در قرآن و شعر قدیم عربی (جاهلی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصالت تعابیر قرآن می طلبد که هر تعبیر قرآنی یک موقعیت را توصیف کند و یک واژه در سیاق معین، بخشی خاص از معارف و اطلاعات را فراهم آورد تا تکرار الفاظ و عبارات ، تکراری بی حاصل نباشد . غالباً در زبان شناسی و «معناشناسی شناختی» عقیده بر این است که «معنا» پدیده ای ثابت و تغییر ناپذیر نیست؛ بلکه یک واژه در ترکیب های مختلف بر معانی گوناگونی دلالت دارد که معنای ثابت کلمات، معنای معجمی آن ها است نه معنای سیاقی . مطابق قواعد نحوی نیز وقتی یک اسم برای بار دوم و سوم در یک جمله به کار می رود، باید به جای آن از ضمیر استفاده شود؛ اما در آیاتی مثل «وَ السَّمَاءَ رَفَعَهَا وَ وَضَعَ المِیزَانَ اَن لاتَطغَوا فی المِیزَانِ وَ اقیمُوا الوَزنَ بِالقِسطِ وَ لا تُخسِروُا المِیزَانَ» (الرحمن/ 7 - 9) این قاعده مراعات نشده و این حاکی از آن است که تکرار لفظ «میزان» در سیاق های جدید باید بر معانی جدیدی دلالت کند؛ در غیر این صورت باید به جای لفظ تکراری، از ضمیر استفاده می شد . واژه ها یا عبارات تکراری قرآن ممکن است در ابتدا مفهوم تکرار بی حاصل یا تکرار در بیان را به ذهن متبادر کنند؛ در صورتی که از لحاظ کارکرد با هم متفاوتند و بنا به عقیدة هیلدی، بر «تصریف در بیان» دلالت دارند . غرض از «تکرار» در شعر قدیم عربی بیشتر تأکید و مبالغه است تا تصریف در بیان و مفهوم تکرار نزد ناقدان و بلاغیان اغلب ناظر به همین معنی است. تکرار همیشه از عوامل مخل فصاحت به شمار نمی آید، بلکه برعکس گاهی بلاغت کلام در گرو آن نهفته است. بسیاری از نمونه های تکرار، اغراضی غیر بلاغی دارند، به طوری که لازم نیست همیشه از منظر بلاغت به مسئلة تکرار بنگریم.
هدف از این مقاله تببین جایگاه تکرار در زبان و نقش آن در قرآن و شعر قدیم عربی است.
تحلیل گزاره های پرسشی در سوره «مؤمنون» بر اساس نظریه کنش کلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گزاره های پرسشی با کارکردهای کنشیِ متنوّعی که در زبان دارد، یکی از ابزارهای مؤثر زبان در تأثیرگذاری بر مخاطب، و ایجاد کنش های بیرونی است. با توجّه به اهمیت ویژه ی گزاره های پرسشی، در تأثیر و بلاغت کلام، بررسی موردیِ کنش های کلامیِ گزاره های پرسشی در قرآن کریم و تبیین نقش کنشیِ آنها در تأثیر و بلاغت قرآن، از ضروریات پژوهش در حوزه ی بلاغت و قرآن پژوهی است. در این مقاله به منظور تبیین جنبه های دیگری از بلاغت گزاره های پرسشی در قرآن کریم، بر اساس نظریه ی کنش کلامی(speech act)، به بررسی کارکردهای کنشیِ گزاره های پرسشی در قرآن کریم می پردازیم و برای دست یابی به نتایج دقیق تر در این زمینه، سوره ی «مؤمنون» به عنوان زمینه ی بررسیِ موردی انتخاب شده است. نتایج این تحقیق، کارکردهای هدفمند و پویای زبان قرآن در عرصه ی کنش های کلامی را نشان می دهد. از سوی دیگر، با توجّه به ابتنای مبانی نظریه ی کنش کلامی بر «زیان طبیعی» و کارکرد آن در جوامع انسانی، برخی مبانیِ این نظریه، در تضاد با ویژگی های کلام وحیانی قرآن و دیگر کتاب های آسمانی است، و در بررسی آیات قرآن کریم بر اساس نظریه ی کنش کلامی، باید نسبت به این مسأله دقت لازم را به عمل آورد.