فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۴۶۱ تا ۱٬۴۸۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
اهتم النقّاد بدراسه الظواهر اللغویه، من خلال الأنماط، ویمتد بحثهم إلی تنویعات فی التراکیب تعتمد مؤثرات یمکن أن تکون لها صله بالمبدع، وهی مؤثرات قد تنحرف عن مجراها لتکون فی النهایه أسلوباً متفرداً. هذا التوجه من الدراسه فی أسالیب الأدباء نسمیه بالأسلوبیه، بما یتوسع فیها من رؤیه ألسنیه، فیتفرع منها منهج إحصائی تهمّه دراسه الظواهر اللغویه فی الأعمال الأدبیه فی إطار المعطیات الکمیه. وهناک توجهات أخری فی الأسلوبیه کالتوجه النفسی، والوظیفی، وغیرها.
استقرّ عبر التقصّی، الحاصل من بیانات الجداول- مع استخدم المنهج الإحصائی الیدوی ولیس الآلی - أنّ تامر ذو منهج ثابت فی تعاطی الظواهر الرتیبه. فی مجموعته «النمور فی الیوم العاشر» عبر دراسه للرتابه التعبیریه، فلاحظنا أنّه لجأ إلی النمط الرتیب فی اجتماع (الفعل الماضی+ الباء الجاره +المجرور +النعت مع التناوب فی النوع والعدد) فی التراکیب الحصریه. وحدث أن ینحرف الکاتب عن النمط إلی التنویع، فی إعادته للظواهر اللغویه، وذلک ما یستدعیه أسلوبه القصصی. والحواریه أساساً هی مبدأ رتابه النمط فی التعاطی الألفاظ، خاصهً فی التکرار الفاشی فی مفردات القول والسؤال والصوت واللهجه وغیرها. وهذا یبدو للقارئ إذا ما أکثر من قراءته للکاتب، ویظهر أنّ الفوضی نجمت عن فقر فی الثروه اللفظیه أو عن لاوعی لزکریا تامر، لأنّه لو انتبه للرتابه لاجتنب عن التورط فی الفوضی اللفظیه.
نوستالژی در شعر سمیح القاسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله، پژوهشی درباره فرآیند نوستالژی در شعر شاعر معاصر فلسطینی، سمیح القاسم، است. نوستالژی در آغاز اصطلاحی روان شناختی بود و سپس وارد ادبیات شد. این واژه، دراصل، به معنای رنج بردن و غم ناشی از غیرممکن بودن بازگشت به گذشته است. این خصلت روانی، به منزله یک رفتار ناخودآگاه، زمینه خلق بسیاری از آثار ادبی جهان را فراهم کرده است. شعر عربی نیز، از نخستین نمونه ها تاکنون، سهم بسزایی از این احساس داشته است. شعر سمیح القاسم دارای احساس نوستالژیک است. نوستالژی او مولود عوامل مختلف فردی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی داخلی و خارجی است. بازخوانی خاطرات گذشته و ایام کودکی، پناه بردن به آرمان شهر و آرکاییسم (باستان گرایی) مهم ترین واکنش های سمیح القاسم دربرابر احساس نوستالژی است.
خوانش های گوناگونِ شاعران معاصر عربی از داستان حضرت ایوب (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاعران معاصر عربی برای بیان تجربه های گوناگون، اهداف مورد نظر و نیز برای رهایی شعر از حالت خطابه گری و گزارشی و در راستایِ اصالت بخشی به اثر ادبی، به فراخوانی چهره های سنتی و بویژه چهره های دینی روی آورده اند. آنان این شخصیت ها را به دلیل برخورداری از دلالت های بالقوه و سازگاری با تجربه های معاصر خویش بکار گرفته و به منظور انتقال مفاهیم ذهنی، به شکل نمادین از آنها بهره ها برده اند. پژوهش حاضر بر آن است تا به واکاوی حضور شخصیت حضرت ایوب (ع) در شعر معاصر عربی بپردازد. در این راستا، نخست با نگاهی گذرا به جنبه هایی از ویژگی های شخصیتی آن حضرت در تورات و قرآن کریم پرداخته و سپس رویکرد سه شاعر معاصر عربی «بدر شاکرالسیاب»، «محمود درویش» و «عبدالعزیز المقالح» را در فراخوانی این چهره ی دینی تبیین نموده است. برداشت این است که ایوب شاعرانِ معاصر، تابع دغدغه های فردی و اجتماعی- سیاسی آنان است و عهده دار تجسم ناکامی های ایشان است.
تحلیل رمان «کودک پاک کن» (طفل الممحاة) اثر ابراهیم نصرالله از منظر پیوند میان باورهای دینی و رئالیسم
حوزههای تخصصی:
ابراهیم نصر الله، رمان نویس معاصر فلسطینی، در مجموعه رمان های «کمدی فلسطینی» غالباً به شکلی واقع-گرایانه توجه خویش را به موضوع فلسطین و سرنوشت مصیبت بار مردم این سرزمین معطوف نموده است، اما او در یکی از رمان های این مجموعه، به نام: «طفل الممحاة» (کودکِ پاک کن)، شیوه ای متفاوت در پیش گرفته و در آن، برخلاف دیگر آثارش، از الگوی واقع گرایانه در روایت و پیرنگ حوادث پیروی نکرده است، وی در این رمان. حوادث فرا واقعی را در بستری از واقعیت ها ارائه نموده و پیرنگ رمان را بر آن ها استوار ساخته است. جستار حاضر، با روش توصیفی- تحلیلی این رمان را از منظر پیوند میان باورهای دینی و رئالیسم بررسی نموده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش گویای آن است که نویسنده درتلاش به منظور ایجاد هماهنگی میان مضمون و فرم، ابتکاری نو در رمان معاصر عربی به خرج داده است. او با این اثر، میان باورهای عامیانه مردم با رئالیسم جادویی پیوندی هنری ایجاد نموده است.
بررسی کهن الگوی«آنیما» و «تولد دوباره» در ذهن و زبان خلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کهن الگو، صورت ازلی، صورت مثالی و به بیان یونگ، «آرکی تایپ»، عبارت از طرح کلی آن دسته از رفتار های بشری است که در ناخودآگاهی جمعی ریشه دارند. از مهم ترین کهن الگو هایی که یونگ،آن ها را بررسی کرده است، می توان آنیما (مادینه روان مرد)، آنیموس (نرینه روان زن)، پرسونا (نقاب اجتماعی فرد)، سایه و خود را نام برد. هدف اصلی از نوشتار حاضر، بررسی نمود آنیما در ذهن وزبان شاعر و اندیشمند معاصر عرب، خلیل حاوی است؛ زیرا واکاوی سروده های این شاعر، به ویژه دو مجموعه نهر الرماد و بیادر الجوع او، حضور آنیما را در ذهن سراینده و نمود آشکار و ماندگار آن را درزبان سروده هایش آشکار می کند.
صور الکنایة فی الکلام النبوی الشریف (جلوه های کنایه در فرمایشات پیامبر (ص))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیان غیر مستقیم به عمق و عظمت امر افزوده و به آن تازگی و زیبایی می بخشد. سبک کنایه ای در بردارنده بلاغت و زیبایی کلام و نکات و فوائد بیانی است، فوائدی که با بیان مستقین حاصل نمی شود. این مقاله درپی پژوهش در فن کنایه و مظاهر آن در فرمایشات پیامبر(ص) بوده به این امید که اندکی از بلاغت و فصاحت پیامبر(ص) را به تصویر کشیم، و بدنبال آنیم که به سؤلاتی چند پاسخ دهیم، از جمله اینکه کنایه از چه جایگاهی نزد پیامبر (ص) برخوردار بوده، آن حضرت چگونه این فن را به کار می بردند؟ پیامبر تا چه اندازه از کنایه برای نزدیک کردن معنی به ذهن مخاطبان بهره می گرفته، علت این امر چه بوده است؟ روش ما انتخاب تعدادی از فرمایشات پیامبر(ص) که در آن ها نشانه هایی از فن کنایه دیده شده است و نیز بررسی مفصل کنایه می باشد. در این بین به تعدادی از کتاب های بلاغی که به بیان کنایه در فرمایشات پیامبر(ص) پرداخته از جمله کتاب ""المجازات النبویة"" از شریف رضی مراجعه کردیم و تلاش کردیم که این مطالب را بطور کامل تر و مفصل تر بیان کنیم.
تحلیل زیبایی شناختی تصویر های هنری در قرآن (مطالعه موردی سوره فصّلت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم منشوری آسمانی است که سرشار از جلوه هایی زیبا، جذاب و پویاست؛ یکی از این جلوه ها، صحنه ها و تصویرهای هنری شگرف و نفیس آن است که هر یک به روشنی، پرده از جمال خالق همه زیبایی ها بر می دارد. این مصحف شریف با به کارگیری یک رشته الفاظ و تعابیر ظاهراً ساده، گاه صحنه هایی باشکوه و تصاویری زیبا ارائه می دهد که می تواند ضمن برانگیختن احساسات و عواطف آدمی، عقل و اندیشه وی را نیز به تکاپو وا دارد؛ این الفاظ و تعابیر چنان زنده و تأثیرگذار است که انسان به جای آن که خود را در مقام خواننده الفاظ بیابد؛ خود را بیننده تابلوها و صحنه هایی زنده و سرشار از حرکت و پویایی می یابد. آن چه سبب پیدایش این تصاویر هنری در قرآن کریم شده است از یک سو کار رفت برخی فنون بلاغی از جمله: استعاره، کنایه تشخیص و تجسیم (مجسم سازی) است و از سویی دیگر حاصل ترکیب عناصری همچون تقابل صحنه ها، محاوره و گفت و گو و غیره. این پ ژوهش بر آن است تا ضمن بررسی مفهوم تصاویر هنری و مصادر آن، به تحلیل زیبایی شناختی این تصاویر در سوره فصّلت بپردازد.
باز نگری ِریشه وساخت فارسیِ سه واژه قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ماهیت متفاوت زبان عربی که زبانی اشتقاقی است ازجهت اشتمالش بر الگوهای آوایی و قالب های صرفی خاص وتغییرات بابهای فعلی وصیَغِ اسمی-اعم از مشتقات و جمع های مکسّر و دیگر ساختها- سبب می شود که واژه های بیگانه/دخیل، گاه چنان دستخوشِ تحول وتنوع می شوند که خاستگاه و ریشه هایِ آنها و مسیرهای دگرگونی صرفی و مفهومی شان پوشیده بمانَد و ردیابی اصل و فرع واژگان برای محقق دشوار شود.
از دیرباز کسانی چون جوالیقی، سیوطی، خفاجی و دیگر زبانشناسان و لغویان درباره واژگان اقتباسی و وضع تحول و تعریب آنها تحقیقات ارزشمندی را به میراث گذاشتند. پژوهش های دقیق و روشمند خاورشناسان درباره زبان عربی، زبان قرآن وواژه های دخیل درقرآن، از نیمه دوم سده نوزدهم ضمن بهره گیری از میراث گذشتگان، اشتباهات نظام مند و روشمند آنها را نشان داده اند و تحولی بنیادی در علوم ریشه شناسی و تبارشناسی واژه های قرآنی، ایجاد کرده اند.
یکی از پژوهش های ارجمند دراین حوزه، کتاب «آرتورجفری» است که ازحیث روش شناسی ؛ دقیقتر و از جهت تعداد واژه های دخیل، بسیار چشمگیراست. وی بیست وهفت واژه ی قرآن را فارسی دانسته است. در چند دهه اخیر کتب و مقالات بسیاری دراین باب نوشته شده است.
با اینهمه به نظر می رسد که بررسی های موجود درباره ی سه واژه ی «صِهْر، صَکّ و اَوْزار» ناقص و اشتباه است. سیطره ی سنت واژه شناسی، سنت ترجمه و تفسیر و شباهت هایِ رهزنِ شکلی و وزنی و دیگر ویژگیها، اسباب این اشتباهات اند. سعی ما دراین تحقیق این است که با مرور فرهنگها و ترجمه ها وتفاسیر و تامل درساخت این واژه ها وجوه مغفول آنها را باز می نماییم.
مقاله به زبان عربی: پدیده توهم در زبان عربی (ظاهرة التوهم فی اللغة العربیة)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توهم"" یکی از پدیده های زبانی شناسایی شده در نحو عربی است. نحویان سنتی از دیر باز برای توجیه پاره ای از واژگان و ترکیب های نحوی که با قواعد رایج دستوری سازگاری ندارد، از این پدیده زبانی کمک گرفته اند؛ با این وصف، تنها در علم نحو و در قالب اصطلاح «العطف علی التوهم»، به معرفی کوتاهی از آن بسنده کرده اند. افزون بر این، از معرفی ""توهم"" در علم لغت نیز غفلت ورزیده و محدوده کاربرد این پدیده در نحو را تنها به باب ""عطف"" محدود ساخته اند و به دیگر موارد استفاده از آن در ابواب دیگر علم نحو اشاره نکرده اند.
چنین کاستی هایی ما را بر آن داشت تا با جست و جو در کتاب های لغوی و نحوی، و بر اساس روش وصفی ـ تحلیلی با بررسی و نقد سخنان ایشان در این خصوص، به معرفی بیشتر این پدیده در زبان عربی بپردازیم و در این راه به ابداع سه اصطلاح جدید، یعنی: «التوهم النحوی»، «التوهم اللغوی» و «التوهم المعنوی» دست یازیم .
مقاله به زبان عربی: نقد و بررسی رنگ قرمز و سبز در اشعار نازک الملائکة (نقد اللون الأحمر والأخضر ودراستهما فی أشعار نازک الملائکة)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رنگ برجسته ترین عنصر در شکل گیری تصاویر حسی شاعران قدیم و معاصر به شمار می رود و شاعران از واژگان رنگین در عینی تر شدن و واقع نمایی تصاویر شاعرانه و کشف و توضیح روابط میان اجزای تصاویر شعری بهره برده اند. در این میان ""نازک الملائکه"" نیز از رنگ های مختلفی برای تعبیر از افکار و عواطف و احساسات خود در سطح گسترده ای بهره می برد. به دلیل اهمیت و زیبایی های دو رنگ قرمز و سبز در اشعار او، این مقاله به نقد و بررسی زیبایی های این دو رنگ و دلالت های آن در اشعار ""نازک الملائکه"" می پردازد. روش کار در این مقاله توصیفی- تحلیلی و آماری است. رنگ ها بازگو کننده احساسات و غم و شادی های اوست و گاهی موارد نازک الملائکه از جایگاه غیر حقیقی رنگ ها بهره گرفته و رنگی را به رنگ دیگری به عنوان عنصر زیبایی و القای مفاهیم سیاسی و اجتماعی تبدیل کرده است. توجه زیاد شاعر به رنگ ها و معانی متنوع و دلالات های نمادی و زیبای آن ها نشانگر نگاه هوشمندانه شاعر به دقائق هستی و طبیعت اطراف خود و تأثیرپذیری او ازحوداث و تحولات سیاسی و اجتماعی اوست. انتخاب قرمز میل درونی او را به کوشش نشان می دهد که به مدلول هایی مثل آزادی خواهی و عشق و حیا دلالت دارد و انتخاب رنگ سبز بعد از قرمز نماد امید و زندگی و تحقق آرزوهاست.
موازنه الدلالات المعنویه واللفظیه لکلمتی «الأجر والثواب» (لغویاً وتفسیریاً وأدبیاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الترادف قضیه نراها فی جمیع اللغات واللغه العربیه لیست مستثناه منها، لذلک یتناول هذا البحث کلمتی الأجر والثواب من حیث الترادف، ودلالاتهما فی القرآن الکریم ویبحث عن الجوانب المتعلّقه بذلک ویقوم بإحصاء مواضع الأجر والثواب فیه حتی یعرّف بمعانیهما المختلفه، منتخِباً نموذجاً من حیث اللفظ والمعنی مع شیء من جمالهما الصوتی وأٔثره فی المعانی الوجدانیه. وبما أنّ هاتین الکلمتین قد أُخضعتا للدراسه اعتماداً علی عدد من تفاسیر القرآن الکریم وبعض الکتب اللغویه والأدبیه، وبعد البحث والتنقیب فیها، خلصنا إلی أنّ کلمتی الأجر والثواب غیر مترادفتین وتنقسمان من حیث المعنی إلی قسمین مختلفین: مادّی ومعنویّ؛ دنیویّ وأخرویّ.
مقاله به زبان عربی: تعهد در اشعار عبدالوهاب بیاتی (الالتزام فی أشعار عبد الوهاب البیاتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادب متعهد عبارت است از مشارکت شاعر یا ادیب در قضایای اجتماعی، سیاسی و مواقف ملی است؛ از ویژگی های ادب راستین، صحبت در مورد واقعیتی است، که نویسنده در آن زندگی می کند و شرایطی که بر او احاطه دارد.
شکی نیست که ارزش شعر، ناشی از روش تعامل شاعر با موضوعات زندگی، به ویژه مسائل بسیار مهم در زندگی است و انسان موضوعی گسترده برای این نوع ادبی بشمار می رود؛ از طرف دیگر ادبیات متعهد در انکار مکتب هنر برای هنر ایجاد شد. عبدالوهاب البیاتی، که یکی از شاعران مکتب واقع گرایی در عراق بود؛ مجموعه های شعریش را برای بیان تعهد منتشر کرد، و شعرش سرشار از تمرد، انقلاب، و دعوت به آزادی و نابودی بت های گذشته (خرافات) بود. وی در اشعارش تنها از مصیبت های انسان و فقر موجود در عراق سخن نگفته، بلکه در اشعارش از مصیبت تمام انسان ها سخن رانده است. بیاتی به کلمه و نقش آن در تغییر و انقلاب ایمان داشت و در خلال قصاید خود از اسطوره کمک گرفته و از جمله اسطوره هایی که بکار برده است می توان به اسطوره پرومته اشاره کرد، که آن را سمبل انسان انقلابی شورشگر قرار داده؛ همچنین وی در اشعاری که صبغه تعهد دارد، شخصیت های تاریخی، مردمی و دینی را باز آفرینی کرده است. بنابر آنچه گفته شد این مقاله تعهد را در ابعاد سیاسی، دینی و اجتماعی در اشعار بیاتی بررسی می کند.
دو خوانش متفاوت از افسانة شهرزاد در نمایشنامه هایی از توفیق حکیم و علی احمد باکثیر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقش اجتماعی و انقلابی زن در داستان های غسان کنفانی و سحر خلیفه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زن عرب، به خصوص زن فلسطینی، را نویسندگان و ادیبان با رویکردهای فکری متفاوت نگریسته اند و بخش عظیمی از آثار ادبی (شعر و نثر) خود را به زنان اختصاص داده اند. قشری که از حوادث جامعه تأثیر بسیار پذیرفته و نیز بر آن تأثیر گذاشته است. داستان نویس فلسطینی به ارتباط زن عربی- فلسطینی با جامعه، وطن و فعالیت های سیاسی بسیار آگاه است؛ به این اعتبار که زن در روند جنبش های آزادی بخش و ساخت جامعه، نیرویی مؤثر و کارآمد به حساب می آید. پس از انقلاب 1965، بسیاری از قیدوبندهای اجتماعی زنان شکسته و راه برای مشارکت آن ها در عرصه های سیاسی، اجتماعی و نظامی باز شد و، بدین طریق، شاهد پیشرفتی چشمگیر در وضعیت اجتماعی و سیاسی زنان بودیم. چون جنسیت داستان نویسان در نوع تفکر، نگرش و پرداختنشان به مسایل زنان تأثیرگذار است، یک داستان نویس مرد، غسان کنفانی، و یک داستان-نویس زن، سحر خلیفه، را انتخاب کردیم تا تفاوت دیدگاه داستان نویسان مرد و زن را درزمینه تصویر زن و رابطه او با وطن و جامعه بررسی کنیم. نگارندگان در این پژوهش کوشیده اند ازخلال بررسی آثار و اندیشه های دو نویسنده فلسطینی، تصویری واقعی از زن عربی- فلسطینی و جایگاه و نقش اجتماعی او ارایه دهند.
شخصیت پردازی در رمان ام سعد غسان کنفانی و تأثیر آن در بیان درون مایه داستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از مهم ترین عناصر داستان که معیاری برای سنجش یک اثر داستانی به شمار می آید، شخصیت و شخصیت پردازی است که نقشی برجسته در انتقال درون مایه داستان دارد. غسان کنفانی از برجسته ترین نویسندگان فلسطینی است که با پردازش هنرمندانه این عنصر در داستان هایش، مجال را برای بررسی آن فراهم ساخته است. مقاله حاضر به تحلیل شخصیت پردازی وی در رمان ام سعد می پردازد و، پس از اشاره به تعهد وی در هنر داستان نویسی و تعریف شخصیت و شیوه های پردازش آن در رمان ام سعد، نوع شخصیت های این رمان را تحلیل می کند. کنفانی با پردازش دقیق این عنصر در رمان ام سعد، گذشته از اینکه ساختار داستانی آن را استحکام بخشیده، با هنرمندی شخصیت هایش را برای به تصویر کشیدن درونمایه آن مطابقت داده است؛ درون مایه مقاومت و پایداری دربرابر اشغالگران و مبارزه قهرمانانه ازجان گذشتگان، به ویژه مادران دلاور و رنجدیده فلسطینی.
أثر اللغة العربیة فی فهم الفقه الإسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
للّغة العربیّة صلة وطیدة بفرع الشریعة أو ما یسمَّى فی الجامعات الإیرانیّة بـ «الفقه ومبانی الحقوق الإسلامیّة» لکون أکثر مصادر الشریعة مکتوبةٌ باللّغة العربیّة؛ فهناک مسائل فی تأویل النَّص الفقهیّ ترتبطُ بفهم اللّغة العربیّة واستیعابها حق الإستیعاب ولعلَّ من أهمّها: ضرورة الإهتمام ببناء الجملة فی النصوص الفقهیّة وما ینشئ عنه کالترابط بین عنصری الإسناد (کالترابط بین المبتدأ والخبر، وبین الفعل والفاعل) والترابط بین العناصر غیرالإسنادیّة (کترابط مقیّدات الفعل وترابط التابع بمتبوعه وترابط عناصر المرکب الاسمیّ) أو الضمائر ودورها فی تفسیر النصوص الفقهیّة وتحلیلها، و الحذف و أنواعه فی الجملة، وحجم الجملة والعوامل المؤثّرة فی حجمها، وأثر هذا الحجم فی صیاغة النصوص الفقهیّة. والجواب لمثل هذه الأسئلة یؤدّی إلی ضرورة تعلیم اللّغة العربیّة لطلاّب فرع الشریعة، خاصّة فیما یتعلّق ببناء الجملة والنظامِ اللّغوی للّغة العربیّة فی تأویل النص الفقهیّ، ویبدو أنّها أشدّ ضرورةً للطلاّب الناطقین بغیر اللّغة العربیّة، لأنَّ مصادر الشریعة فی الدُّوَل الإسلامیّة، عربیّة کانت أو غیرعربیّة، مادّتها الرئیسیة هی النصوص الفقهیّة الموجودة فی التراث الفقهیّ الإسلامیّ.
نقد آرای عالمان لغت ذیل مادّه «کتب» با استناد به کاربردهای قرآنی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۲ (پیاپی ۴)
حوزههای تخصصی:
ظرافت و حساسیت فهمِ متون مقدس بویژه در عصری که با زمان پیداییِ آنها فاصله زیادی وجود دارد، بر همگان روشن است. از آنجایی که معنای کلمات به نسبت نوع حضور آنها در متن رقم می خورد، توجه دقیق به معانی کاربردی واژه ها در زمان تولید متن، ضروری است تا احیاناً معانی رایج در عصر خواننده، به متن کهن تحمیل نگردد. این امر درباره متن و واژه های قرآن نیز صادق است. با توجه به فاصله زمانی حداقل صد و پنجاه ساله اولین فرهنگنامه عربی با عصر نزول و احتمال تحولات و تطورات معنایی در این بازه زمانی و پس از آن، لزوم توجه جدی به کاربردهای قرآنی در کنار آرای فرهنگ نویسان برای دستیابی به معانی دقیق کلمات، امری است غیر قابل انکار. بنابر این، کاربردهای قرآنی به عنوان یک اصل و آرای اهل لغت به عنوان یک قرینه در کنار سایر قرائن لحاظ می گردد. این تأکید بدان جهت است که هیچ استبعادی وجود ندارد که توسعه و کاهش معنایی در سده های بعدی واقع نشده باشد. از این رو، مادّه «کتب» به عنوان یکی از مهمترین کلیدواژه های قرآنی و حضور چند وجهی آن در حوزه های مختلف، مسأله این تحقیق قرار گرفته است تا صحت و سقم آرای لغویون و میزان اعتماد به آنها در بازکاوی مفاهیم قرآنی بیش از پیش آشکار گردد. بررسی ها نشان از عدم انطباق معنای گزارش شده از سوی فرهنگ نویسان با کاربردهای قرآنی، غفلت از توجه به معنای این ماده حَسَب مسندالیه و نیز بی توجهی به معنی ضمنی و نسبی در مقابل معنای اولیه و اصلی دارد. این امر، اعتماد صرف به قول لغوی و حجیت آن را محل تردید و مورد مناقشه قرار می دهد.
بررسی سبک سورریالیسم در دیوان عبدالله البردونی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عبدالله البردونی در مرحله آخر حیات شعری خود، به شعر سورریالیستی روی آورده است. سرودن این اشعار براساس سبک مبتنی بر ناخودآگاه انجام شده و تکیه بردونی بر ناخودآگاه، بر تمامی عناصر شعری او تأثیر گذاشته است. ازجمله این تأثیرات می توان به زبان شعری بردونی اشاره کرد. زبان شعری او در این قصیده ها علاوه بر غموض و غرابت، هنجارگریزی و ساختارشکنی زیادی دارد. از دیگر تأثیرات ناخودآگاه، شکل گیری عناصری چون زمان و مکان سورریالیستی در اشعار اوست؛ به نحوی که زمان و مکان در اشعار او از گستره ای وسیع و نامحدودتر برخوردارند و چارچوب و حدومرزهای دنیای واقع و خودآگاه را ندارند. نگارش ناخودآگاه همچنین باعث آشنایی زدایی هایی فراوان در محور افقی و عمودی شعر گشته است که برگرفته از دو اصل «پیوند آزاد» و «تصادف عینی» سورریالیسم است. کثرت این امر موجب پدیده ای در شعر او به نام «فضاهای گسسته شعری» شده است. در این مقاله، تمامی این موارد بررسی خواهد شد.
صوره السّلاح فی دیوان أوس بن حجر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یتناول البحث بالدراسه الرؤیه الجمالیه الشعریّه للحرب، بوصفها مکوِّناً جوهریّاً من مکوّنات الوعی العربیّ فی العصر الجاهلیّ، وذلک من خلال تصویر الشّعراء الجاهلیین عتادهم الحربیّ. وقد حدّدت الدّراسه مجالَها فی دیوان الشّاعر الجاهلیّ ""أوس بن حجر"" لظهور السّلاح فیه بصور ذات شعریّه فائقه. تهدف الدّراسه إلى کشف الأنساق المُضمره التی تکتنزها صور السّلاح فی أشعار أوس بن حجر، والکشفِ عن الوعی الجمالیّ الجاهلیّ للحرب، التی یمکن أن تعدّ أحد الأوجه المأساویه للعالم الإنسانی.