فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۸۱ تا ۱٬۰۰۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
یتناول هذا البحث ظاهرة العلمانیة من حیث المفهوم والنشأة وقد خلصنا منه إلی أنّ العلمانیة تعنی المادیة والدنیویة واللادینیة، سواء قرأناها بفتح العین (العَلمانیة) أو بکسر العین (العِلمانیة)، فانَّ موقف التحفظ والرفض منها واحد کما سوف یتّضح من مطاوی بحثنا إن شاء الله تعالی. وإلی جانب ما تقدّم فقد أمطنا اللثام - بفضل الله تعالی - عن الخلفیات والبواعث التی اسهمت فی تکوین وإیجاد النزعة المادیة واللادینیة فی الفکر العلمانی، بغیة التعرف علیها لدراستها ومعالجتها، وحذراً من اجترارها وتکرارها. ومن هنا تبرز أهمیة هذا البحث ویتجلی الهدف منه، کونه یعالج موضوعاً حساساً، یمثّل نقطة خلاف حادة بین الفکرین الإلهی والمادی، ویسهم قدر المستطاع - فی ضخّ الوعی والمناعة لمواجهة الفکر العلمانی، حذراً من الوقوع فی فخّه، وتحرزاً من الدوران فی فلک مخططاته. وکان من بین النتائج التی توصلنا إلیها فی هذه المقالة: أنّ النسخة العلمانیة المقترحة لبلادنا الإسلامیة لم تکن دقیقة فی تشخیصها، لانَّ العلمانیة ولیدة المشکلات و التعیقدات التی عانت منها أوروبا، فقیاسها مع بلداننا الإسلامیة قیاس مع الفارق.
خوانشی نو از مکتب فرمالیسم در پرتو رویکرد شکل دهی جامعه شناسی (پژوهشی زیباشناسانه در حاشیه سوره کوثر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میان ساختارهای زبانی هر جامعه و همچنین الگوهای شناختی، فکری و فرهنگی آن رابطه ای تنگاتنگ برقرار است؛ به طوری که می توان گفت در بسیاری از فرهنگ ها، زبان نقش اصلی را در شناخت مقوله های فرهنگی برعهده دارد. در واقع در این فرهنگ ها بدون شناخت زبان، راه به جایی نمی توان برد. این نوع مطالعه در ساخت و بافت متن به منظور شناخت فرهنگ زبانی و اجتماعی سابقه ی بسیار زیادی ندارد. مکتب صورت گرایی، رویکردی زبان شناسانه است که بر خلاف سایر مکاتب نقدی در دریافت معنای متن به دیدگاههای تاریخی، سیاسی، جامعه شناسی و روان شناسی توجه نمی کند؛ اما این امر به معنای این نیست که زبان و متن هیچ رابطه ای با فرهنگ و جامعه یِ متن ندارد، بلکه به عبارتی دیگر، این نوع از تحلیل و بررسی معنای متن، جلوه ای دیگر از اهمیت به فرهنگ و جامعه یِ متن است؛ زیرا رویکرد فرمالیستی، هدف اصلی و والای متن را سمت و سو دادن به جامعه و فرهنگِ آن می داند که می توان آن را همسو با رویکرد شکل دهی در تئوری های جامعه شناسی و علوم سیاسی دانست. مقاله حاضر براساس این رویکرد ( فرمالیستی و شکل دهی) به تحلیل و بررسی سوره کوثر می پردازد و براساس واکاوی مقوله های زبانی، سعی در ایجاد مرکزیت معنایی سوره دارد؛ زیرا این پژوهش، وجه غالب فرهنگ اسلامی را متن می داند. در پایان مقاله نشان داده شده که براساس رویکرد فرمالیستی و شکل دهی، وجه مسلط و غالب سوره کوثر، آشنایی زدایی در سطح واژگانی و از حیث محتوایی امتداد نسل پیامبر(ص) است.
دور الفونیم الوظیفی وانزیاحاته یف مقطع وصف املرأة ملعلّقة امرئ القیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ أیّة دراسة على مستویات البحث اللغوی تعتمد یف کلّ خطواتها على نتائج الدراسات الصوتیة، وذلک أمر میکن إدراکه. إذا عرفنا أنّ األصوات هی اللبنات األوىل لألحداث اللغویة وهی الیت یتکوّن منها البناء النصّ اإلبداعی. فاللغة عندما تندرج یف نصّ الشعر، جدیرة بالدراسة العلمیة الدقیقة لفهم دورها الوظیفی وکشف غناها. إذن اهلدف الذی تتّبعه هذه الدراسة لغویة حبتةٌ تندرج ضمن جدلیة العالقة بنی الدالّ واملدلول،إلبراز قیمة اجلانب الصوتی الذی یتمثّل هنا یف الفونیمات. متتلک الفونیمات بسماتها إحیاءً یوجد یف النفس جوّاً یهیّئ األرضیة لقبول املعنى ویوحی به. نهتمّ یف هذه الدراسة أوّالً بإحصاء الفونیمات یف معلّقة امرئ القیس وذکر نسبة انزیاحها احلضوری والغیابی یف مقطع وصف املرأة، وهو یشکّل جزءاً من القصیدة اجلاهلیة ال تکاد ختلو قصیدة منه، وثانیاً نسعى أن حنلّل عالقة االنزیاح احلضوری والغیابی للفونیمات مع املعنى یف مقطع وصف املرأة. وأخریاً وصلنا إىل أنّ الفونیمات العربیة تستطیع أن تؤدی دوراً داللیاً یف نصّ الشعر، وذلک من خالل صفات الفونیمات الیت هلا أضداد کاجلهر واهلمس أو االنفجار واالحتکاک والصفات الیت لیس هلا ضدّ کصفة التفشّی یف فونیم الشنی وهی تدلّ على االنتشار وحتیل إىل فتیت املسک املتناثر فوق فراش احلبیبة یف مقطع وصف املرأة والعبق الذی ینبعث من ذلک الفراش. تؤدّی خمارج الفونیمات دورها الداللی من خالل األعضاء املشارکة یف نطق الفونیم وعمق املخرج وبروزه کفونیم الغنی الذی سجّل انزیاحاً حضوریاً یف مقطع وصف املرأة لیدلّ بعمق خمرجه على بعد املرأة عن الرجال وعدم ابتذاهلا.
دراسة أسلوبیة فی متعالیات عاطفة البنوة فی شعر الشریف المرتضی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ الرؤیة الأسلوبیة منهجٌ نقدی حدیث ومؤثّر تقوم بتحلیل بناء النص الأدبی وتبیین جمالیاته بنظرةٍ فنیّةٍ وفقاً للعلوم اللغویة والأدبیة؛ والعاطفة، کعنصر أساسی فی تکوین الأدب خاصةً الشعر، تؤثّر علی کیفیة بناء النص فإنّ الاهتمام بالعاطفة الکامنة وراء ظواهر النصوص یفتح باباً جدیداً فی نقد الأدب. أمّا عاطفة البنوة، کفرعٍ هامّ من ساحة العواطف، رغم الأهمیّة المذکورة تهمّ من الناحیة التربویة بتقدیم القدوة الأخلاقیة، کما تشکل قسماً کبیراً من دواوین الشعراء ومنهم الشریف المرتضی. نظراً لهذه الأهمیّة قد انطلق هذا البحث للدراسة الأسلوبیة فی عاطفة البنوة المتجلیة فی دیوان الشریف المرتضی، وحاول أن یبیّن کیفیة انعکاس هذه العاطفة فی مرآة أغراض الشعر الغنائی (المدیح، والتهانی، والفخر، والرثاء)، معتمداً علی تحلیل جوانبها المضمونیة ومستویاتها الشکلیة (الإیقاعیة، والنحویة، والدلالیة، والبلاغیة)، بتقدیم أبیات مختارة منه وبتسلیط الضوء علی تطابقها بمقاییس العاطفة. ظهر من خلال دراستنا أنّ العاطفة هی العنصر الأصلی فی انسجام قصائد الشریف المرتضی حیث یفوح کل الأسالیب اللغویة والخصائص البیانیة المستخدمة فیها عبیق العاطفة؛ وعنایة الشاعر بتناسب الأسالیب الشعریة مع العاطفة مضافةً إلی غایة القصائد الأخلاقیة وخلفیتها الدینیة وتطابقها بمقاییس العاطفة، مما یمنح تلک القصائد قیمةً تجدر بالبحث فی مجال الدراسات الأدبیة.
بازتاب اوضاع سیاسی عراق پس از جنگ جهانی اول در اشعار معروف الرصافی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۷
57-84
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بازتاب اوضاع سیاسی عراق پس از جنگ جهانی اول در دیوان شعر رصافی، شاعر عراقی می پردازد. علت انتخاب موضوع، این است که عراق در قرن های نوزدهم و بیستم، شاهد فراز و نشیب های بسیاری در زمینه های سیاسی و اجتماعی بوده است. این سرزمین پس از تحمل حاکمیت عثمانی، مورد تجاوز دولت های استعمارگر همچون انگلستان واقع شد؛ بنابراین استقلال این کشور تا مدت ها تحت شعاع قرار گرفت. این مسیله باعث شد تا شعر که زاییده فرهنگ و محیط معین و خاصی است، توسط رصافی شاعر عراقی هم به عرصه زندگی مردم منتقل شود و آن را وسیله ای برای بیان مشکلات مربوط به آن زمان قرار دهد. موضع گیری های وی در مسایل سیاسی و ملی و اشعار او، حس میهن دوستی را علاوه بر عراق، به سرزمین های دورو نزدیک عربی نیز وارد کرد که از این حیث جالب توجه است.هدف از نگارش این مقاله آن است تا مواضع ظلم ستیزی و بحران سیاسی عراق پس از جنگ جهانی اول در اشعار رصافی به روش پژوهش تاریخی و ادبی توصیف و تحلیل شود، تا از این طریق نقش این شاعر نامور عراقی در بیداری مردم عراق در مبارزه علیه استعمار مشخص شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که، رصافی با سرودن اشعار سیاسی و اجتماعی سعی داشت تا با تأثیرگذاری بر اذهان مردم، کشور خویش را به وحدت برساند و از طریق فرهنگ با عناصر مستبد داخلی و نیز بیگانگان مبارزه نماید؛ بنابراین حس وطن پرستی را تقویت نموده که از این حیث جالب توجه است.
دراسة دور الأمکنة فی الدیکور الشعری لمظفر النوّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعدُّ المکان عنصراً أساسیاً فی الدیکور الشعریّ عند الشاعر العراقی المعاصر ""مظفرالنوّاب""، الذی عاش معظم أیام حیاته خارج وطنه، بسبب نضاله ضد الحکومة الدکتاتوریّة وإنشاد الشعر ضدّها، والدفاع عن المظلومین. وشعره مفعم بالأمکنة والمفردات التی تدلّ علیها. تتناول هذه الدراسة أبعاد الأمکنة وأدوارها فی دیوان أشعاره، معتمدةً علی المنهج الوصفی- التحلیلیّ، والنتائج تدلّ علی أنّ الأمکنة فی شعره لیست مقتصرة على الأمکنة العراقیّة بل تشتمل أیضاً على أمکنة عربیّة، وغربیّة، وإیرانیة وقد تعدَّت الأمکنة عند النوّاب أبعادها الجغرافیة، فأضفى علیها النوّاب أبعاداً وأدواراً جدیدة، کالبعد النفسی، والوطنی، والاجتماعی السیاسی، والتاریخی، والدینی، والطبیعی، والجمالی، والرمزی. فیحمل المکان دوراً نفسیّاً حینما یشکو النوّاب من النفی وفقدان الوطن، ویتجلّی الدور الوطنیّ فی حنین الشاعر وعشقه للوطن والحلم بالعودة، ویتمثّل الدور الاجتماعی فی شؤون مثل: السلبیّات والإیجابیّات الاجتماعیّة، واللهجة الشعبیّة العراقیّة، والفئات العلمیّة الاجتماعیّة، والدور السیاسیّ فی: السجن السیاسیّ، والنفط، والسیاسیّین، والحکّام العرب، وقضیة فلسطین. ویصبح المکان مسرحاً للتاریخ والدین مع استحضار الأمکنة والشخصیّات التاریخیّة والدینیّة، ویتمثل دوره الطبیعی والجمالی من خلال اللوحات الطبیعیّة الاستهلالیّة لنصه الشعری، ویمکن ملاحظة الدور الرمزیّ والدور الأسطوری فی بناء الصورة المکانیة مثل الصحراء، والجبل، والقبر.
هماهنگی آوایی در دو جزء 16 و 17 قرآن کریم بر اساس نظریه ی موریس گرامون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گاهی تکرار واج ها و هجاها با اندیشه و مفهوم مولف تناسب دارد و به همین سبب برجستگی و تشخص در کلام و متون ادبی را افزون و مخاطب را جذب می کند. تکرار صامت ها و مصوت ها تحت عنوان هماهنگی آوایی، قدرت القای معانی خاصی را دارند که زبان شناس فرانسوی موریس گرامون به این مسأله پرداخته و ابراز داشته است که شاعر و نویسنده با به کارگیری واژگانی که از واج های مشابه ای تشکیل شده اند، تصاویر ذهنی خویش را بدون شرح جزئیات، به خوبی تداعی می کنند. پژوهش حاضر با تکیه بر نقد فرمالیست و نظریه ی گرامون با روش توسعه ای- کاربردی، دو جزء مبارکه ی 16 و 17 قرآن کریم را مورد بررسی قرار داده و بیان می دارد که هماهنگی آوایی روشی است که می تواند به مؤلف کمک رساند که معنا را از طریق فرم و ساختار ادبی بدون اطناب کلام به مخاطب منتقل کند. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که قرآن کریم نیز از این ویژگی برخوردار است و انتقال مقصود و معنا با تکرار واکه ها و همخوان ها، تأثیر ژرفی بر خواننده گذاشته و وی را به سوی معنا رهنمون ساخته است؛ هم چنین بررسی ها نشان می دهد که بیش ترین بسامد در میان واکه ها، مختص واکه ی درخشان برای بیان عظمت و شکوه خدای متعال و در میان همخوان ها، مختص همخوان سایشی می باشد که برای تداعی حس تشویش و اضطراب کافران و مشرکان به کار رفته است.
التکرار فی الشعر الفلسطینی الحدیث؛ مجموعة العصف المأکول الشعریة نموذجًا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یستهدف البحث دراسة ظاهرة التکرار بأنماطه المختلفة فی المجموعة الشعریة المعنونة ""العصف المأکول"". اتخذ الشاعر الفلسطینی الحدیث هذه التقنیة للتعبیر عما ألمّ بالشعب من مصیبات وویلات إثر الاحتلال الصهیونی من جانب، وإضفاء نمط من أنماط الموسیقی والإیقاع علی شعره من جانب آخر. کما یحاول البحث التعرف علی محاور التکرار وصوره المختلفة التی تمثّلت فی الصوت والکلمة و الفعل و الضمیر و الرموز والعبارة ودور هذه المحاور فی بناء الجملة وقدرتها علی تکوین السیاقات الشعریة الجدیدة معتمدا علی المنهج الأسلوبی. یتبین للقارئ عبر إمعان النظر فی هذه المجموعة الشعریة أنّ التکرار أقام صلات وطیدة بین الشاعر وما أصاب مسقط رأسه من ویلات ونکبات اعتصرت نفسه و من هنا خلق هذا الأسلوب البیانی نمطاً من الأجواء النفسیة داخل النسیج الشعری حیث جعلته یعبّر عنا ألمّ به من آلام نفسیة ومکنونات داخلیة بغیة تثبیت المقصود فی نفسیة المتلقّی. وأخیرًا خلص البحث إلی أنّ الشاعر الفلسطینی اتخذ التکرار أداة ناجعة للکشف عن هواجسه ومشاعره الدفینة، التأثیر فی المتلقّی، ورسم کل ما اقترف الکیان الصهیونی من الممارسات الإجرامیة.
انسجام پیوندی و کاربست آن در ابیات توصیف گرگ بحتری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بیشتر منتقدان ادبی، شعر کلاسیک عربی را خالی از انسجام و وحدت اندام وار می دانند و بر این عقیده اند که چکامه های بلند عربی از انسجام لازم برخوردار نیست و سازمان نیکو و منظمی ندارد؛ اما عدم پیوستگی در کلیت قصیده بیان گر عدم انسجام در بخش های مختلف آن نیست. بدین معنا که اگر قصیده ای به چهار بخش تقسیم شود شاید میان بخش های مختلف آن وحدتی نباشد؛ اما میان ابیات هرکدام از این بخش ها انسجام و هارمونی خاصی برقرار است. پژوهش حاضر با هدف تبیین انسجام میان بخش های درونی قصیده کلاسیک عربی نگارش یافته است. ازاین رو ابیات توصیف گرگ بحتری، شاعر نامدار دوره عباسی، را به روش توصیفی- تحلیلی و بر اساس بخشی از نظریه انسجام مایکل هلیدی، معروف به انسجام پیوندی، نقد و تحلیل نموده ایم تا به کاربست این نظریه در اشعار توصیفی عربی به عنوان بخشی از چکامه های بلند عربی دست یابیم. شاعر در این ابیات به صورت منسجم و زیبا به توصیف نبرد خود با گرگ پرداخته و از ادوات ربطی به گونه های مختلف جهت انسجام بخشی به ابیات بهره جسته است. برآیند پژوهش نشان می دهد که بحتری با بهره گیری از عوامل انسجام پیوندی توانسته شعری منسجم بسراید که اجزای آن از آغاز تا پایان به هم مرتبط است و این پیوند و انسجام از رهگذر به کارگیری به جا و منطقی این ادوات به دست آمده است. در مجموع ادوات اضافی نظیر واو عطف و همچنین ادوات زمانی نظیر فاء نقش بزرگی در انسجام بخشی به این ابیات دارند.
الأصیل والدّخیل فی رأی أبی العلاء المعرّی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قضیة العجمة والکلمات الوافدة إلی العربیة قد شغلت أذهان اللّغوییّن العرب منذ القدم، ولکلّ منهم موقفه الخاصّ تجاه هذه القضیة. فأبوالعلاء المعرّی باعتباره أحد أهمّ العلماء الملمّین باللّغة والمالکین بزمامها، أبدی اهتماماً بهذه القضیة وله مساهمات نشطة فی هذا الصّدد.
فهذا البحث باتّخاذ الموقف النقدی- التحلیلی (معتمداً علی المنهج الصرفی) یحاول أن یحدّد البصمات الأساسیة لموقف أبی العلاء من العجمة والوافد فی اللّغة العربیة فی آثاره الشهیرة، فبدا لنا من خلال البحث والاستنتاج أنّ أبا العلاء فی بحثه عن ""الأصیل والدخیل"" کان ینطلق من المقابلة بین الأعجمی والعربی ویعالج الفارسیة باعتباره أکثر الألسنة تأثیراً فی اللّغة العربیة. وهو یبدی معرفة أصیلة بهذه اللّغة فیقوم بذکر أصل المعرّب فی لغته ویعالج ما یطرأ علی أصوات اللّفظة فی لغتها الأمّ من تغییر عند تعریبها. إنّ عدم الإلمام بالأصل العربیّ لبعض المداخل مسألة کانت لها بصماتها فی المعالجة المعجمیة العلائیة وقد یتأتّی ذلک فی مظهرین أوّلهما تقریریّ بالسّلب بنفی الأصل العربی وثانیهما تبریریّ بالإثبات بإقرار الإستعمال من جانب القُدامی، ولتجنّب هذه المشکلة یعتمد علی المعطیات الصّرفیة ویتّخذ من الوزن وحروف الزیادة مقیاساً به یحکم للمادّة أو علیها بالإنتماء، وهو یتعامل مع مسألة الدالّ والمدلول علی أساس منطقی ویعید کلّ دالّ إلی معناه اللغویّ الذی أفاده فی أصل وضعه.
مؤلفه های معنایی واژه «نزول» در قرآن کریم با تکیه بر دو محور هم نشینی و جانشینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مادّه ی «نزل» یکی از پربسامدترین واژگان قرآنی محسوب می شود که با صیغه های گوناگونی نزدیک به چهارصد بار در قرآن به کار رفته است. این واژه که در اصل، به معنای «افتادن از فراز به فرود» است؛ در آیات قرآنی توسعه معنایی یافته و به معانی دیگری؛ همچون «آفریدن»، «بخشش»، «فراگیری»، «وارد شدن»، «ابتلا» و «قول» به کار رفته است. واژه «نزول» هرگاه در زمینه های دیگری چون «باریدن باران»، به کار رفته، بافت و قالب آن با فروفرستادن قرآن تفاوت دارد؛ چرا که همین مادّه در خصوص باران، تنها به همراه واژه «سماء» (آسمان) کاربرد دارد، حال آنکه هرگاه در ارتباط با فرو فرستادن «وحی» استفاده گردیده، همواره با واژگانی؛ چون «من عندنا»، «روح الأمین»، «قلب پیامبر» و با اضافه به صفات متعدد خداوند به کار رفته است. در قرآن کریم این واژه در محور هم نشینی با صفاتی چون «رحمان و رحیم»، «رب العالمین»، «عزیز حکیم»، «حکیم حمید»، «حقّ» هم نشین شده است و چنین کاربردی عظمت و قداست قرآن را نمایان می سازد و در حقیقت «کنشگر حقیقی» و «فاعل وحی» را خداوند معرفی می کند. در محور جانشینی نیز با واژگانی؛ چون «وحی»، «القاء»، «قرائت»، «تلاوت»، «آتَی»، «جاء»، «جعل»، جانشین شده است که هر کدام به نوعی، نزول قرآن را حکایت می کنند و رابطه پیامبر (ص) با فرشته وحی را به تصویر می کشند. در نوشتار توصیفی-تحلیلی حاضر، مادّه ی نزول بر اساس رویکرد معناشناسی بر دو محور هم نشینی و جانشینی مورد بررسی قرار گرفته و مؤلّفه های معنایی آن بیان شده است.
قصیدة «قلب الأم» عند إیرج میرزا وإبراهیم المنذر (دراسة مقارنة أسلوبیة)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الملخص تعدّ الدراسة الأسلوبیة من أهم مجالات البحث النقدیة لما فیها من رؤیة عمیقة وواسعة فی تحلیل النصوص ورصد جمالیاتها. ولها علاقة بالشعور النفسی والتأثیر الذی یرتقی إلى الأدبیة الفنیة والجمالیة. وتهدف هذه الدراسة إلى تحلیل الظواهر اللغویة والفنیة والفکریة فی قصیدة «قلب الأم» عند الشاعر الفارسی إیرج میرزا (1872 1965م)، والشاعر اللبنانی إبراهیم المنذر(1875 1950م) بأسلوب وصفی تحلیلی على منهج المدرسة الأمریکیة. وقد عبّر الشاعران فی شعرهما «قلب الأم»، عن عاطفة الأمومة الجیاشة بالحبّ والحنان من خلال الجوانب الموسیقیة التی تبدو جلیة للسمع. تؤکّد نتیجة هذا البحث على أنّ التوازن المقصود فی اختیار بحر الرمل والروی والقافیة مع الموضوع، وتقنیة التکرار وعلاقته الوثیقة بالانفعالات النفسیة والإیحاءات الدلالیة من میزات شعرهما فی المستوى الصوتی. ومن الناحیة الترکیبیة، تناول کلا الشاعرین تقنیّات التعبیر القصصی والسردی والأسلوب الإنشائی (الأمر، والنداء، والاستفهام) واستعملا، خاصة إیرج میرزا، ظاهرة الانزیاح بأنماطه المختلفة کالانزیاح الزمانی واللهجی والدلالی، ویتبیّن من خلال دراستنا أنّ خرق الاستخدام العادی للکلام والإکثار من الصورة المحسّة المتخیّلة کالکنایة والتشبیه والاستعارة من میزات لغة إیرج میرزا الشعریة. وفی المستوى الأخیر وهو المستوى الفکری، تعتبر الأم وعاطفتها الصادقة وحبّها العمیق منهجاً أخلاقیاً ودینیاً ووطنیاً وإنسانیاً یتمثل بالنزوع الروحی والذهنی والقلبی لدى الشاعرین.
توثیق الحکم المضافه إلی نهج البلاغه «من خلال شرح ابن ابی الحدید»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن عدداً کبیراً من التراث فی مجال الادب العربی مجهول المؤلف أو منسوب إلی عده أشخاص أو یشکک فی نسبتها إلی مؤلف معین، لهذا قام الدارسون فی حقل الأدب بإجراء أبحاث للتأکد من صحه نسبه هذه النصوص إلی مؤلفیها. من المعاییر الموضوعیه الأساسیه التی یمکن استخدامها لتشخیص الأسالیب هی الأسلوبیه الإحصاییه. من طرق الأسلوبیه الإحصاییه هی معادله یول التی اعتمدها هذا المقال لدراسه صحه نسبه الحکم التی أوردها ابن أبی الحدید فی المجلد العشرین من شرحه لنهج البلاغه و نسبها إلی الإمام علی (ع). توصلت الدراسه حسب المعطیات و الأعداد الحاصله إجراء المعادله المذکوره لا یمکن لنا الجزم بأن هذه الحکم صادره عن مصدر واحد و کما لاترفض المعادله نسبه کل الحکم المذکوره إلی الإمام علی (ع). أیضاً تدل النتایج علی أنه یقوی احتمال صحه هذه النسبه إلی الإمام (ع) ویمکننا أن ندعی أنه تصح نسبه أکثر هذه الحکم إلیه من حیث الأسلوب ولهذا تقوی الثقه بهذه النصوص کمصدر من مصادر التشریع أو أحد المعاییر فی ضبط اللغات واستنباط القواعد النحویه. ما توصلنا إلیه من الأعداد والأرقام یکون نتیجه النصوص المختاره المدروسه و لا ینبغی تعمیم هذه النتیجه علی کل الحکم المنسوبه إلا علی سبیل الاحتیاط و کذلک تحتاج صحه نسبه هذه الحکم إلی دراسات أخری تعتمد علی معاییر الأخری
البدیعُ بین الطَّبعِ والصَّنعةِ فی «طبقاتِ الشُّعراءِ والبدیعِ» لابن ال مُعتزِّ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یسعى هذا البحثُ إلى معالجة إشکالیَّة البدیع فی نقد ابنِ المعتزِّ (ت296ه) فی ظلِّ قضیَّةِ الطَّبعِ والصَّنعةِ، بعد أنْ اتَّهمَهُ باحثون کُثرٌ بأنَّهُ أوَّلُ مَن ساعدَ على کثافةِ الزَّخرفةِ الشَّکلیَّةِ فی التُّراثِ العربیِّ؛ لأنَّهُ حدَّدَ عناصرَ المذهب البدیعیِّ، ویرجعُ الاضطرابُ فی الإلمامِ بمفهومِ البدیعِ عند ابنِ المعتزِّ إلى عدمِ التَّمییزِ بین البدیعِ بوصفِهِ منهجاً نقدیّاً یعتمدُ البُعدَ الأسلوبیَّ فی مُقاربةِ النُّصوصِ الأدبیَّةِ، والبدیعِ بوصفِهِ قیمةً زخرفیَّةً شکلیَّةً، ما یعنی أنَّ البدیعَ یحظى بازدواجیَّةِ الوظیفةِ؛ إذ یسهمُ فی الأداء النَّقدیِّ فضلاً على إسهامِهِ فی التَّشکیلِ الإبداعیِّ للنَّصِّ الأدبیِّ، بمعنى أنَّ هناک فارقاً کبیراً بین البدیعِ التَّکوینیِّ والبدیعِ النَّقدیِّ، وابن المعتزِّ فی صنعتهِ لم یکن قصدُهُ التَّأسیس لأحد فنون البیان العربیِّ، وإنْ کان بعضُ الدَّارِسین قد فهمَ منهُ ذلک؛ وإنَّما حاولَ أنْ یتلمَّس مواطن الشِّعریَّةِ فی نصوص القُدماءِ والمحدَثِین. إذن، فمِنْ أولى مهام هذا البحثِ التَّحقُّقُ مِن فرضیَّة مفادُها: هل ساعدَ بدیعُ ابنِ المعتزِّ على کثافةِ الزَّخرفةِ الشَّکلیَّةِ والتَّصنُّعِ فی التُّراثِ الأدبیِّ العربیِّ، واتَّجهَ بالنَّقدِ وجهةً شکلیَّةً بلاغیَّةً؟ أو إنَّهُ استطاعَ أنْ یرفدَ النَّقدَ بمادَّةٍ مُصطلحیَّةٍ مرنةٍ قابلةٍ للتَّداولِ النَّقدیِّ فی ظلِّ تحدیدِهِ أسالیبَ البدیعِ فی التُّراثِ الأدبیِّ العربیِّ.
تحلیل گفتمان در سروده های باییه «مصعب العبدی» و هاییه «ابوفراس الحمدانی» باتکیه بر نظریه کنش گفتار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۷
27-55
حوزههای تخصصی:
یکی از اغراض مهم شعر شیعی، مدح است که شاعر آن را در دوره های مختلف با توجه به وجود الگوی یکسان مدحیات کلاسیک شعر شیعی که شامل مقدمه غزلی، ذم معاندان، بیان حقانیت امامت و سرانجام عرض ارادت به ساحت امام (ع) می شود به مخاطب سروده ها ارایه داده است. آنچه بایسته توجه است نوع و نحوه پردازش مواضع یکسان در این دست از اشعار می باشد که بررسی آن در گفتمان شعر آیینی ضروری است. در مقاله حاضر با روش توصیفی-تحلیلی ابیاتی از دو شاعر شیعی (مصعب عبدی و ابوفراس حمدانی) انتخاب و بر اساس طبقه بندی پاره گفتارها مبتنی بر نظریه «جان سرل» به تحلیل آن ها پرداخته شده است. از ویژگی های بارز کنش گفتارهای مصعب می توان به جزءنگری و انعکاس انگیزه ها و احساسات متفاوت اشاره کرد و در مقابل، گفتمان ابو فراس دارای صراحت بیان و یکپارچگی بیشتری است.
بررسی درون مایه های اجتماعی رمان ساقه ی بامبو (اثر نویسنده کویتی سعود السنعوسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات هر جامعه ای عامل موثری در بازتاب واقعیت های اجتماعی و اصلاح ضعف ها و کاستی های آن جامعه است. رمان و به ویژه رمان های اجتماعی واقع گرا، به عنوان بخشی از ادبیات، بهتر می تواند مخاطبان خود را در بدست آوردن تصویری شبیه به واقعیت یاری رساند. «ساقه ی» بامبو رمانی اجتماعی است که به شیوه ی واقع گرایانه به توصیف جامعه کویت می پردازد، لذا این پژوهش کوشیده است تا با روش توصیفی تحلیلی مهمترین درون مایه های اجتماعی مطرح شده در آن اعم از: رفاه زدگی، تش طبقاتی، اهمیت نژاد، تفاخر طبقاتی، کنترل اجتماعی، آداب و رسوم و وضعیت کارگران آسیایی را استخراج و بررسی کند. رمان نمایانگر جامعه ای چند وجهی است که برخی از وجوه آن با برخی دیگر در تناقض است. جامعه ای مسلمان با ارزش هایی که اسلام آن را نمی پذیرد، آداب و رسوم و سنتهای این جامعه به صورت جمعی معنا می یابد اما درون آن تنش طبقاتی زیادی وجود دارد. در نهایت نویسنده می کوشد با توصیف واقعیت ها از نگاه دیگری (شخصی خارج از جامعه) مخاطبان را بر آن دارد به مسائل موجود متفاوت بنگرند و با آشنایی زدایی از مسلم ترین اصول اسلامی و تاکید بر اصل تسامح راه حلی برای بهبود این وضعیت ارائه کند.
تحلیل تطبیقی کارکرد شخصیت اسطورة «زرتشت» در شعر کلاسیک و مدرن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فراخوانی اسطوره ها نقش برجسته ای در تعمیق و غنای ادبیات ملل مختلف ازجمله عرب ها داشته است. اسطورة ایرانی «زرتشت» یکی از این اسطوره هاست که در شعر کلاسیک عرب غالباً وجود ندارد؛ اما برخی شاعران معاصر عرب با الهام از فریدریش نیچه (1844-1900م)، شاعر و فیلسوف آلمانی، در چارچوب «قناع» و ماسک اسطورة «زرتشت»، درپی دستیابی به عنصری برای مبارزات سیاسی- اجتماعی و بیداری ملت هایشان با شعار اَبَرانسان بوده اند تا خیزشی مردمی دربرابر اهریمن ظلم و فساد مستکبران معاصر به پا دارند. هدف این مقاله علاوه بر اثبات حضور یا فقدان اسطورة ایرانی زرتشت، مقایسه و تحلیل تطبیقی این اسطوره در شعر شاعران مدرن و کلاسیک عرب است تا نشان دهد اندیشة نمادین شاعران کلاسیک و مدرن عرب دربارة این شخصیت دینی چگونه بوده و رویکرد آنان در بازآفرینی این اسطوره چیست. دستاورد این پژوهش که براساس روش توصیفی- تحلیلی نگاشته شده، نشان می دهد که در ادب قدیم عرب، اغلب به سبب جنبه های مذهبی و دفاع از اسلام دربرابر زرتشتیسم، از این اسطورة ایرانی یادی نشده است؛ بلکه فقط اشاراتی اندک به مجوس و آیین های ایرانیان پیش از اسلام در شعر این دوره مشاهده می شود. درمقابل، زرتشت در شعر معاصر عربی، از هیئت منجیِ قومی و پیامبر دینی به شمایل سفیرِ سیاسی در میان ملت های عربی درآمده که رهایی بخش انسان معاصر از دردها و رنج های اجتماعی است. این موضوع نشان از آگاهی شاعران معاصر عرب از اسطوره های کهن ایرانی و علاقة آنان به فرهنگ گذشتة ایران باستان دارد.
بازتاب پیامدهای استبداد در شعر احمد مطر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی تردید، کشورهای عربی خاورمیانه و به ویژه عراق، درحالی که به لحاظ معادن نفت،گاز و دیگر ثروت های خدادادی در زمرة کشورهای بسیار غنی جهان به شمار می روند، از نظر اقتصادی و صنعتی، اوضاعی بسیار عقب مانده و بحرانی دارند. به نظر می رسد این عقب ماندگی ها و نابسامانی های اقتصادی و اجتماعی، یکی از مهمّ ترین عوامل بروز جنبش ها و خیزش های فراگیر اجتماعی و مردمی در این کشورهاست. بدیهی است که خود این عقب ماندگی های گوناگون نیز، ناشی از ساختار قدرت استبدادی و حکومت مطلقة سیاسی در این جوامع است؛ بنابراین، ساختار قدرت متصلّب و استبدادی، همچنین ریشه دار بودن سنّت در خاورمیانة عربی، بحران های عمیق و در نتیجه، پیامدهای ویرانگری را در عرصه های گوناگون زندگی مردم به وجودآورده است. شناخت این پیامدها و ریشه های مخرّب آن، می تواند برای دوستداران ادب سیاسی بسیار سودمند باشد. این پژوهش، با روش توصیفی – تحلیلی و بر پایة تأمّل در آخرین دیوان احمد مطر، می کوشد تا ویرانگرترین پیامدهای استبداد؛ یعنی نهادینه شدن ترس و اندوه در جامعه، گسترش انفعال و یأس اجتماعی در مردم، ترویج نفاق و دروغ، انحراف زبان، بحران هویّت و در نتیجه عقب ماندگی اقتصادی و علمی و در نهایت، فروپاشی اجتماعی و فرهنگی جامعة عرب را از منظر شعر او مورد بررسی و تحلیل قرار دهد. بدیهی است که دستاورد این نوشتار، موجب ارتقا و افزایش سطح آگاهی ع لاقه مندان به ادب سیاسی نسبت به ساختار قدرت مطلقة سیاسی در جامعة عرب و پیامدهای مهمّ آن از منظر شعر احمد مطرخواهد شد.
سبک شناسی سوره نازعات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ظرافت های بلاغی در آیات قرآن کریم، از جمله جنبه های اعجاز این کتاب جاودانه دارد، که از دیر باز مورد توجه دانشمندان علوم قرآنی بوده است. یکی از مباحث بلاغی قرآن کریم، سبک شناسی است که در ضمن آن با بهره گیری از دستاوردهای علم بلاغت به بررسی جلوه های سبکی موجود در قرآن کریم می پردازد. پژوهشِ پیش رو با روش توصیفی – تحلیلی و بر اساس معیارهای سبک شناسی، به بررسی زیبایی های ادبی سوره نازعات در چهار سطح آوایی، معنایی، ترکیبی و تصویر پردازی پرداخته است. پژوهش حاضر می کوشد تا نشان دهد که ویژگی های ادبی موجود در سوره نازعات از قبیل تقدیم و تأخیر، حذف، التفات و زمان افعال از ویژگی های برجسته سبکی موجود در این سوره است؛ لذا با کاربست این ویژگی ها به تناسب مفاهیم و مضامین موجود در سوره با موسیقی عبارات آیات پی برده که این نشان از ظرافت بلاغی موجود در این سوره مبارکه است.
التوجّهات اللّغویّة فی أشعار «رزوق فرج رزوق»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ ""رزوق فرج رزوق""، أحد الشعراء العراقیین فی القرن العشرین، کان زمیلا ل ""بدر شاکر السیاب"" و""نازک الملائکة"" الذین نشأوا فی جیل واحد وفترة وتوجه أدبی وشعری متقارب، وکذلک کانوا الأعمدة الرئیسیة لإنشاء رابطة ""إخوان عبقر"" فی الشعر واهتمّوا إلى امتزاج الأدب القدیم بالحدیث. اهتمّ الشاعر فی دیوانه بأمر اللّغة وسماتها وکیفیة استخدام الکلمات والعبارات لإلقاء ما یریده وإیصال مقصوده إلى متلقّیه. هذا المقال بمنهجه الوصفی التحلیلی یرمی إلى دراسة أشعاره دراسة لغویة؛ وسنحاول من خلال الغور فی بحثنا هذا أن نستکشف ونفرز التوجهات اللغویة فی أشعار (رزوق فرج رزوق) وإعطائها تقسیمات رئیسیة ترتکز على ثلاث محاور؛ هی الرجوع إلى التراث اللغوی، واستعمال اللّغة المحکیة، واستعمال اللّغة البسیطة والسّهلة. إنّ الشّاعر اتّکأ على الموروث الأدبی وأجاد التّعامل معه وأصبح التراث الشعریّ مصدرا من مصادر إبداعه الشعریّ؛ واستلهم ما أعجب به وبصاحبه، من أشعار شعراء العرب ووظّفها توظیفا رصینا فی إیضاح فکرته التی أراد إیصالها إلى المخاطب. لم یستخدم الشاعر اللغة المحکیة (اللغة العامیة) فی قصائده إلا القلیل، وذلک ما عرفناه من خلال ما قرأنا فی أغلب قصائده، وبالنسبة إلى استعمال اللغة البسیطة نرى أنّ البساطة ملأت قصائده وأکثرها کانت خفیفة الظلّ على المتلقّی وغیر متعبة للسّامع خالیة من الغموض والتّعقید.