فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۲۱ تا ۹۴۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
شعر مدرن را شعر تصویر می نامند؛ زیرا یکی از جلوه های هنر شاعری در عصر معاصر، تخیل بدیع و خلق تصاویر نو همراه با کشف رابطه ای جدید بین پدیده هاست. واکاوی تصویر، جهان کوچکی از دنیای بزرگ شاعر است و پرده برداری از آن، پرده برداشتن از ذات و وجود هنرمند است و شیوه تعامل او را با این جهان نشان می دهد. تخیل عرصه وسیعی برای تصویر است چون در لحظه ای کوتاه، زمانی بیکران و در مکانی محدود، سرزمینی پهناور را به تصویر می کشد. در پژوهش حاضر، به علت بعضی تمایلات خاصی که خلیل حاوی، شاعر معاصر لبنانی، در تصویر گری داشته و خصوصیات تصویرهای دقیق و ملموس و عینی او را با رویکرد تحلیلی - توصیفی مورد بررسی قرار خواهیم داد تا با واکاوی مهم ترین علل این ابداع شاعرانه و سازه های اصلی شکل دهنده آن، بتوانیم با فضایی که بازنمود جهان بینی و نگرش خاص این شاعر تصویرگراست، آشنا شویم. بررسی این خصیصه و کارکرد آن در شعر حاوی به عنوان یکی از بن مایه های شناختی در شعر عربی، انتقال دهنده مفاهیمی چون فلسفه زدگی، ابهام، اضطراب و سرگشتگی به مخاطب است، مسلماً کشف و بیان این شاخصه ها در فهم بهتر مضامین ژرفِ فلسفی شعر این شاعر تأثیر زیادی دارد. نیز به کارگیری تصویر در شعر او که اغلب نمادین و رمزآلود است، به عنوان محوری اصلی برای بیان بزرگ ترین تجربه های حسی و ذهنی شاعر مورد استفاده قرار می گیرد.
الرؤیة التأمُّلیَّة فی روایة الشحاذ لنجیب محفوظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الرؤیة التأملیة فی الروایات الفلسفیة مِن أهمّ الدراسات فی الرؤیة الإنسانیة التأملیة لوظیفة الأدب الهادف، فالبحث عن الحقیقة مِن أهمِّ البحوث فی نظریات الأدب الفلسفی، روایة الشحاذ الفلسفیة والتی هی تعبیر مُکمِّل للبُعد الفلسفی والنفسی والصوفی الإنسانی، مِن روایات محفوظ القائمة علی بطل واحد، وهی تعبیر صادق عن بحث الإنسان عن الحقیقة وعن الذات وعن الله –تبارک وتعالی- محفوظ حاوَلَ مِن خلال شخصیة بطل الروایة «عمر الحمزاوی» أن یُبیِّن للجنس البشری أجمع تعاسةَ الإنسان وحیرته فی عالمه هذا، وإنّ الإنسان بحاجة ماسة إلی کشف ذاته، فهو فی الواقع شحاذ یشحذ ذاته وحقیقته ویتسول ویطلب بُعده الإلهی، هذه الروایة تجمع الآراء النفسیة والفلسفیة والصوفیة حیث تدعو الإنسان إلی مراجعة حساباته فی ذاته وفی نفسه وقراءة متطلبات الحیاة وقد توصل البحث إلی أنّ هذه الروایة الفلسفیة تدعو الإنسان إلی التأمّل فی حیاته ومماته، تدعوه للشک وللشکوی من الوضع الموجود وهی تُبیّن الواقع المُرّ المرکون إلیه فهی مزاج مِن الفلسفة والعرفان، تدعو إلی الاعتزال لکن اعتزال مع تأمّل فی مسار الحیاة. وهدف البحث دراسة روایة الشحاذ من منطلق الرؤیة الوجودیة، والمنهج المتّبع وصفی –تحلیلی.
الحقول الدلالیة الدینیة فی أشعار العلامة السید محمد حسین فضل الله دیوان قصائد للإسلام والحیاة نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الملخص ومِن أهم دواوین العلامة فضل الله هو دیوان قصائد للإسلام والحیاة. لقد مثَلَ هذا الدیوان اتجاها ً جدیداً فی الشعر العربی عامةً، والعراقی النجفی على وجهِ الخصوص. جاء معجمه الشعری موحیاً معبراً غیر مقتصرٍ ع لى کلمات محددة. فقد تنوع معجمُه الروحی فی لحظات الدعاء والتأمل والابتهال إلى الله، فضمَ العدید مِن المفردات المنفتحة على العالم الرحب اللانهائی المطلق. الحقل الدلالی باب مِن أبواب علم الدلالة فی الدراسات اللغویة الحدیثة. ویهدف هذا البحث إلى تحدید الحقول الدلالیة الدینیة فی دیوانه «قصائد للإسلام والحیاة». أهم الحقول الدلالیة الدینیة التی استخدمها الشاعر فی هذا الدیوان یدور حول الحقلین: حقل أصول الدین وحقل فروع الدین. وکل منهما ینقسم إلى فروع متعددة. سنستعرض فی هذا البحث هذین الحقلین الدلالین، وکیف وظفهما الشاعر فی أشعاره. الشاعر یستثمر فی دیوانه الرمز الموضوعی، وهو الذی یستثیر التراث بما فیه مِن طاقات تفجر الوعی لد ی الجمهور المسلم، خاصة الرموز الحیة فی نفوس أنصار أهل البیت، وقد یعمد الشاعر إلى الرموز اللغویة مِن مثل: الذئاب والکلاب والظلام والنور والریاح. إن الحقول الدلالیة عند الشاعر احتوت على ألفاظ موحیة، سواء منها ما أُخِذَ مِن اللغة الحدیثة، التی تتماشى مع روح العصر، وما أُخِذَ مِن لغة القرآن التی یتمثلها السید دوماً فی درسه، وتألیفه، وتفسیره القرآن الکریم، ودعائه. وهذا الجمع بین لغة المعاصرة، وبین اللغتین، الدینیة، والتراثیة یدل على امتلاکه لناصعة اللغة. ینتقی الشاعر مِن الألفاظ ما یشاء بعیداً عن الغرابة القاموسیة، بل جاءت ألفاظه مناسبة، متناسقة مع أسلوبه الشعری. فقد اعتمدنا فی دراستنا على المنهج الوصفی والتحلیلی وقمنا باستقراء الأبیات التی تدل على الحقول الدلالیة الدی نی ة، وحددنا من دواوینه «قصائد للإسلام والحیاة»، لکی نستنتج نتیجة ملموسة.
دراسة آراء النحاة الخلافیة فی ماهیة أداة التعریف الحقیقیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الملخص إن من مسائل العربیة الخلافیة هی ماهیة أداة التعریف؛ هل المفید للتعریف هو الألف واللام بکمالها أم هو اللام بوحدها؟ وهل الهمزة همزة وصل أم هی همزة قطع؟ ذهب عدة من النحویین إلى أن الألف واللام بکمالها تفید التعریف وهی ثنائیة الوضع وهمزتها قطع، ومنهم من ذهب إلى أن الألف واللام بکمالها تفید التعریف وهی ثنائیة الوضع إلا أن همزتها همزة وصل، وذهب کثیرٌ من متأخری النحویین من البصریین والکوفیین والأندلسیین إلى أن التی تفید التعریف هی اللام وحدها وهی أحادیة الوضع. تهدف هذه الدراسة إلى الوصول إلى الرأی الأصح فی ضوء تبیین الآراء الخلافیة فی هذه المسألة وأدلة کل واحد منها عبر استخدام منهج یتصف بطابع وصفی تحلیلی یقوم بالمقارنة بین الآراء وتحلیلها. ومن أهم ما تتوصل هذه الدراسة إلیه أن الأصوب من بین الآراء هو مذهب المتأخرین القاضی بأن المفید للتعریف هو اللام وحدها لأنه أقوی استدلالاً، أولاً لکون أدلته أتقن وثانیاً لاندفاع الاعتراضات الواردة علیه وثالثاً لاستناده إلى بعض الأدلة الأصولیة النحویة من القیاس الأدون )حمل الضد على الضد(، والاستقراء، ووجود النظیر.
اثرپذیری آدونیس از «المواقف» نفّری در دیدگاه های شاعرانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آدونیس علاوه بر اینکه شاعری پرمایه و تحول آفرین است، منتقد و اندیشمندی است که دیدگاه های او درباره شعر و شاعری همواره در نقد ادبی مورد توجه قرار گرفته است. بازتاب این نظریات شاعرانه را می توان در اشعار او نیز بازیافت. اثرپذیری آدونیس از متون عرفانی و صوفیانه از موضوعات مهمی است که اندیشه وی را با مکتب سوررئالیسم در دوره معاصر نیز پیوند می زند؛ امّا تأثیر کتاب "المواقف" تألیف محمدبن عبدالجبار نفّری بر اندیشه و نظرگاه انتقادی آدونیس در شعر، رویکرد شعری او را تا حد زیادی به نگرش های عرفانی نفّری نزدیک می کند؛ چراکه محتوای این اثر عرفانی با نگرش شاعرانه او در هم می آمیزد. این مقاله بر آن است تا با روش توصیفی- تحلیلی تأثیر المواقف را بر دیدگاه شاعرانه آدونیس نشان دهد. این اثرپذیری نشانه های مختلفی دارد؛ ازجمله تأسیس مجله ای به نام "المواقف" توسط آدونیس، استناد به عبارات متن "المواقف" در آثار و اقتباس تعابیر آن کتاب در اشعارش. این تحقیق با هدف آشکار ساختن ریشه برخی اندیشه ها و آرای آدونیس در کتاب المواقف نشان می دهد که بیش از همه سه عامل زبان، مضمون و روش، اندیشه های آن دو را به هم پیوند می زند: آدونیس تحت نفوذ نحوه نگرش نفّری نسبت به زبان، زبان منحصربه فرد خویش را می آفریند. در مضمون نیز، دیدگاه های او با در بر گرفتن عمده ترین درون مایه های عرفانی، یعنی وحدت گرایی، پویایی و معرفت با سرمنشأ عرفانی کتاب "المواقف" گره می خورد و عامل سوم، روش سنت شکنی است که از یک سو تحت تأثیر قوی "المواقف" و از سوی دیگر زیر سیطره نگاه سنت شکنانه مکاتب غربی، شعر را خرق پیوسته عادات زبانی و محتوایی تعریف می کند.
إسلامیه السرد فی حکایات ألف لیله ولیله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و یکم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ (۱۴۳۹ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
147 - 168
حوزههای تخصصی:
تتمیّز حکایات ألف لیله ولیله بصفه فریده، وهی سیاده تعلیمات الدیانه الإسلامیه فی معظم عناصرها بشکل بارز، حیث یؤمن کثیر من الشخصیات القصصیه باختلاف أنواعها وأجناسها بهذه الدیانه ویتحمّسون لها. وکذلک الشعائر الإسلامیه مشهوده فی جمیع الأمکنه والأزمنه. یهدف هذا المقال أن یعالج بأسلوب وصفی - تحلیلی اعتناق والتزام الشخصیات القصصیه بأنواعها من الإنس والجنّ والحیوان بالدیانه الإسلامیه، وکذلک مناقشه حضور المسلمین وإقامه الشعائر الإسلامیه فی الأمکنه والأزمنه التی حدثت فیها أحداث هذه الحکایات ودراسه جذور هذه الشمولیه وأسبابها. وخلصنا فی نهایه البحث إلى أنّ اعتناق الدیانه الإسلامیه یشمل أنواع الشخصیات من الإنس والجنّ والحیوان وأنّ هذه الدیانه حسب هذه الحکایات سائده فی کلّ مکان وفی کلّ زمان ولا فرق بین المراکز الإسلامیه والأماکن القریبه منها والأماکن البعیده ومجاهل الأرض ومتاهاتها، وتعود أسباب هذه الشمولیه وجذورها إلى بعض المبادئ والمعتقدات الإسلامیه.
دراسة فی ترجمة أسلوب «ما ... مِن» إلى الفارسیة؛ ترجمة تحف العقول وفتوح البلدان نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
أحد الأسالیب الشائعة فی العربیة القدیمة والمعاصرة أسلوب «ما ... مِن». فقد استخدم فی کتاب تحف العقول خمس ومائة مرة وجاء فی فتوح البلدان فی واحد وعشرین موطناً. هذا الأسلوب الذی یتکون من «ما» وهی موصولة أو شرطیة و«مِن» البیانیة، قامت المقالة بدراسته نحواً وبلاغة وترجمة. فذکرت فیها أولاً أنواع ما، ثم معنى «مِن» البیانیة مشفوعاً بأمثلة مختلفة وکیفیة تمییزها عن «من» التبعیضیة،لتتحدث فیما بعد عن سبب استخدام هذا الأسلوب والمنحى البلاغی فیه. ثم ذکرت مصادیق من هذا الأسلوب فی الکتابین ودرست ترجمتها بعد استقصاء ما ورد من هذا الأسلوب فی الکتابین؛ فتوصلت إلى أن هذا الأسلوب یستخدم لغرض الترسیخ، وأن هذا التأکید قد یصحبه التعمیمُ أیضاً،وتخلصت إلى أنه لا یوجد طریق محدد لترجمة هذا الأسلوب، وإنما یُترجم حسب ما یکون سلساً فی اللغة الهدف وهنا الفارسیة.
نقد و بررسی ساختاری و محتوایی کتاب «الفکوک فی شرح الشکوک»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب کافیه ابن حاجب (646ق) با وجود حجم کمی که دارد، از دیرباز توجه دانشمندان بسیاری را به خود جلب کرده و عده ی زیادی به شرح و نقد آن پرداخته اند. به طوری که افزون بر شرح های فارسی و ترکی، صد و چهل و دو شرح به زبان عربی دارد. بعضی از این شرح ها شهرت فراوانی دارد و بعضی دیگر از شهرتی که شایسته ی آن است بهره مند نشده و گمنام باقی مانده اند. از جمله شروح گمنام «کافیه» شرح احمد بن حسن جاربردی به نام «شکوک علی الحاجبیة» است که پسرش ابراهیم جاربردی در کتابی با عنوان «الفکوک فی شرح الشکوک» آن را شرح داده است. تحقیق حاضر به شیوه ی نگارش کتاب «الفکوک فی شرح الشکوک» در عرضه ی مطالب و تعلیلات و شواهد و موضع نویسنده در اختلافات نحوی پرداخته است. نتایج این تحقیق نشان می دهد هنگامی که جاربردی از تعلیل های منطقی استفاده می کند دچار اطناب و پیچیدگی در کلام شده، بیشتر از تمثیل های نثری استفاده کرده و پیرو مکتب بصره یا کوفه نبوده بلکه پیرو قیاس صحیح و نقل بسیار بوده است.
منهج فاضل السامرائی فی تحدید العلاقة بین النحو والمعنى(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن النحو قد بدأ من منطلق عظیم، وهو السعی لفهم معا نی القرآن الکریم ومعرفة أسالیب التعبیر عن تلک المعانی والکشف عن أسرار بلاغته ووجوه إعجازه. ثم خطا علما ؤ ه خطوات لإنضاج الفکر النحو ی والارتقاء به إلى أرفع مستویات الرقی العقلی وذلک بتنویع اتجاهات البحث فیه وتطویر وسائل الکشف عن وجوه معانی الکلام. یتناول هذا البحث واحداً من الشخصیات النحویة التی یکون لها دور مهم فی إیحاء النحو العربی فی یومنا هذا، فهو ینظر إلى النحو بمنظاره الجدید، وهو البحث عن المعنى من خلال النحو. ویقوم بحثنا هذا بدراسة آراء السامرائی النحویة دراسة منهجیة تقوم على التوضیح و المقارنة بکبار النحاة و بعض البلاغیین، للوقوف على منهج المؤلف وما امتاز به السامرائی عن غیره من اللغویین والنحاة فی عرضه وتوجیهه . فقد قمنا فی هذا المقال من خلال المنهج الوصفی التحلیلی و المقارن بقراءة کتب السامرائی قراءة دقیقة و متأنیة، ثم استخرجنا أبرز معالم منهجه فی تحدید العلاقة بین النحو والمعنى مع ذکر شواهد من کتبه ، مضافاً إلى المقارنة بین آرا ئه وغیره من النحویین. ومن أهم ما وصل إلیه البحث هو أن السامرائی قد جمع بین النحو والبلاغة وعلم المعانی خاصة فی تحدید العلاقة بین النحو والمعنى، وبذلک سعى أن یعید الروح أو المعنى إلى النحو العربی.
أسلوب الاستفهام و تأثیره فی شعر سمیح القاسم المقاوم دیوان شخص غیر مرغوب فیه نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الملخص الأسلوب هو الممارسة العلمیة المنهجیة لأدوات اللغة، ومنها الاستفهام حیث یعتبر من أهم الأسالیب فی تحریک عواطف المخاطب، والأدباءُ حرصوا على تَوفُره فی أعمالِهم حتى لاتَکون على وَتیرَة واحدة. الاستفهام جزءٌ مستقلٌ وهامٌ فی اللغة. وله أغراضٌ کثیرة ومتنوعة تُستخدم فی أشعار المقاومة، کأشعار الشاعر الفلسطینی سمیح القاسم الذی یعد ثالوث شعراء المقاومة. أکثر سمیح فی نتاجه الأدبی من استخدام من أهم الدواوین الشعریة حیث استخدم فیه » شخص غیر مرغوب فیه « الاستفهام وعکس عبره کفاح الفلسطینیین ومعاناتهم؛ دیوانه أسلوب الاستفهام بنسبة عالیة وملفة للنظر. تهدف هذه الدراسة وفقاً للمنهج الوصفی التحلیلی، أن تسهم فی الکشف عن الأغراض البلاغیة التی تکمن فی أسالیب الاستفهام. من النتائج التی وَصَلنا إلیها فی هذه الدراسة: أن أسلوب الاستفهام من أکثر الأسالیب الإنشائیة التی استعان بها الشاعر الفلسطینی فی هذا الدیوان، وللاستفهام دور جاد فی التعبیر عما فی نفسه. استَخدَم سمیح حرفی الاستفهام استخداماً واسعاً بالنسبة إلى أسماء الاستفهام من حیث التکرار؛ ویغلب المعنى المجازی فی الاستفهام خاصة الأغراض البلاغیة کالنفی والنهی والتعجب على المعنى الحقیقی لانعکاس قضیة فلسطین والمصاعب التی یتحملها الشعب الفلسطینی.
مناویل الهومونیمی وتجلیاته فی اللغة العربیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عد اهلومونیمی من أهم التقنیات الیت تنصب الوجوه الداللیة یف خانتها، وهو یتمظهر أکثر ما یتمظهر یف الدراسات التقلیدیة للغة العربیة یف إطار املشرتک اللفظی، إال أن هذه التقنیة الیت تستوعب مساحة الئقة یف اللغة العربیة، تتوغل یف خفایا الغموض واإلبهام ومل تعرف حق املعرفة؛ ذلک أن اهلومونیمی حیتظی یف اللغة العربیة مبظاهر شتى ال یعرف منها إال ما مسی باملشرتک اللفظی من غری بسط املرایا املتواجدة فیه. وهذه املعرفة ال تضمن جناعة تکفل مهمة اإلضاءة التامة والکشف عما یتوارى من هذه الظاهرة اللغویة. بذلک یستهدف البحث رصد أهم مظاهر اهلومونیمی یف اللغة العربیة وإزاحة الستار عن مدى فاعلیته یف النصوص. فتخطو هذه الدراسة خطواتها على أساس املنهج الوصفی التحلیلی مبینة مظاهر اهلومونیمی یف اللغة العربیة مضیئة متفصالته ودهالیزه املختفیة، وذلک یف إطارین: األول التعریف بأنواع اهلومونیمی ومناویله یف اللغة العربیة، والثانی: إزاحة الستار عن مدى فاعلیة اهلومونیمی یف التعامل اللغوی واستفسار النصوص أدبیة کانت أم غری أدبیة والتعبری عن کیفیات وظائفه الیت ختلق شحنة داللیة جدیدة یف اللغة. وما توصل إلیه البحث یکشف عن أنواع اهلومونیمی یف اللغة العربیة من التام واجلزئی والرتقیمی، واللغوی، والنحوی، والصوتی، والرتکییب، واملضاد والسیاقی ویبین أن مظاهر اهلومونیمی تتوزع یف نطاق ما یسمى باملشرتک اللفظی احلقیقی املعجمی واملثلثات، واجلناس، والتضاد، والتوریة واالستخدام، واملشاکلة، وهذه الظاهرة تقد قمیص الرتاتب یف النصوص أحیاناً ویف أحاینی أخرى ختلق طقساً أدبیاً بدیعاً یتمتع به املتلقی متتعاً ال مثیل له.
نسیج التکرار وأسالیبه فی دیوان "لا تسرقوا الشمس منا" للشاعر إبراهیم المقادمه (دراسه أسلوبیه فی البنیتین الإیقاعیه والدّلالیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۲۷
105 - 126
حوزههای تخصصی:
المقادمه من شعراء فلسطین. ظهر التکرار جلیاً فی شعره بحیث اعتبر سمه أسلوبیه بارزه فی نتاجه الشعری. هدف البحث هو الکشف عن أسلوب التکرار فی دیوان الشاعر وعلاقته بالإیقاع والدلاله. فقد لفت التکرار أنظار الشّعراء والنقّاد من العصور الغابره حتّی الآن بسبب الدور الهام الذی یلعبه فی الکشف عن جمالیات الشعر وموسیقاه، وکذلک بسبب دوره الوظیفی والدلالی فی الشعر، لذا فإن دراسه هذه التقنیه فی شعر المقادمه تعدّ ضروریه. حاولنا فی هذا البحث أن نقوم من خلال دراسه هذا العنصر لدی الشّاعر بتعرّف المفاهیم الرئیسه لشعره المقاوم والعثور علی کیفیه استخدام هذه التقنیه فی تعمیق البنیه الدّلالیه والإیقاعیه وعلاقتها بأنواع البدیع. المنهج المستخدم فی هذا البحث هو المنهج التحلیلی – التوصیفی کما وظّفنا المنهج الإحصائی لاستخراج عدد الأصوات والکلمات والجمل المتکرّره. وما توصّل إلیه البحث هو أنّ المقادمه وظّف تکرار أصوات الحاء والهمزه والکاف للتعبیر عن صعوبه الموقف العاطفی الذی یمرّ به وصوت اللام للتعبیر عن الجهر والمعارضه کما أراد عن طریق المزاوجه بین النون والیاء التعبیر عن حاله الشجن التی تنتابه، وهذا النمط من التکرار درسه النقاد القدماء ضمن ما یعرف بالمعاضله الکلامیه وقد فصلوه عن التکرار. وقد رصد الشاعر فی تکرار البدایه صوره التضحیه والأبطال بهدف الترغیب وفی تکرار النهایه صوره الرثاء بهدف إثاره مشاعر المتلقی، حیث یشکلان مظله شعریه تهیمن علی مناخ القصیده وتحتویها، وقد هدف بتکراره ضمیر "نحن" تجسید الجراح الجماعیه وصوره الاتّحاد الفلسطینی وبتکراره ضمیر "أنت" بیان مدی علاقته بابنه الفقید. وقد تمیّز التکرار المرکب عنده بعنصر الارتکاز والتمحور الذی یجعله مختلفاً عن التکرار البسیط، وقد استخدمه فی تعمیق المضامین الطوباویه، والانصهار فی الوطن ودعم الانتفاضه.
تحلیل قصیده البحّار و الدرویش (دریانورد و پارسامرد) بر پایه نظریه ی ژاک لکان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه استفاده از نظریات روانشناسی برای تحلیل ادبیات و آثار ادبی کارایی قابل ملاحظه پیدا کرده است در این میان، نظریه ی روانکاوی ژاک لکان با تکیه بر عناصر سه گانه، مشهور به نظم های سه گانه از قبیل نظم خیالی، نظم نمادین و نظم واقع در دوره ی اخیر به یکی از پرکابردترین نظریات برای نقد و بررسی فرآورده های ادبی تبدیل شده است. این نظریه در تحلیل شخصیّت های روانی و سوژه هایی که مسیر تکاملی خاصی را می پیمایند، مفید و مؤثّر است و برای تحلیل همه جانبه ی چنین شخصیّت هایی به کار می آید. در میان قصائد عربی برخی از آن ها ممتاز و در درجه ی اولی اهمیّت قرار می گیرد، از جمله ی آن ها قصیده ی البحّار و الدرویش خلیل حاوی است که به گونه ای نمادین از رابطه ی میان شرق و غرب با توجّه به به کارگیری دو شخصیّت بحار و درویش سخن می گوید. از این رو پژوهش حاضر سعی دارد با روش توصیفی – تحلیلی و تکیه بر نظریه ی لکان و عناصر سه گانه در نظریه ی او به تحلیل قصیده ی بحار و درویش از خلیل حاوی بپردازد. نتیجه نشان می دهد که شاعر به عنوان روایتگر شخصیّت های نمادین دریانورد و درویش آن ها را به سرعت از ساحت خیالی بیرون آورده و وارد ساحت غیر ممکنات یا نظم واقع قرار داده است و در طی این مرحله کنش های شخصیّت را برای دسترسی به ناپیداها و امور غیر ممکن که در امر نمادین اتّفاق می افتد به تصویر کشیده است. سرانجام قصیده با مرگ که از عناصر ساحت واقع است پایان می پذیرد و این ساحت پر بسامدترین ساحت در قصیده مورد نظر است.
تحلیل نشانه شناختی شخصیت ها در حکایت ملک عمر نعمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شخصیت عنصر اصلی داستان است و به مثابه ستون فقرات آن به شمار می رود؛ پس داستان پرداز باید تمام تلاش خود را برای آفرینش شخصیت هایی مبذول کند که دارنده نشان ه ایی باشند که با حوادث، مفاهیم و اهداف قصه متناسب و با عناصر دیگر هم خوانی داشته باشند. به نظر می رسد که اسامی شخصیت ها از مهم ترین این نشان ه است و به منزله رمزها یا علاماتی هستند که خواننده را به برخی از مفاهیم داستان رهنمون می شوند، و چون عنصر شخصیت در داستان های هزار و یک شب هم از نظر شکل و هم از نظر دلالی اهمیت فراوان دارند، بر آن شدیم که در این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی به بررسی نشانه شناسی شخصیت ها در یکی از حکایت های آن به عنوان "ملک عمر نعمان و فرزندانش شرکان و ضوءالمکان" بپردازیم و وجوه تسمیه شخصیت های این حکایت و ارتباط آنها را با روند حوادث و وقایع داستان کشف نماییم. سرانجام به نتایج مهمی پی بردیم؛ از جمله این که اسامی شخصیت ها در این حکایت نقش مهمی در ساختار و مفاهیم و پیام های قصه دارند.
مطالعه ی حوزه ی معنایی «صَدَّ» و معناشناسی درزمانی و همزمانی «صدید» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مقوله های کلیدی در دانش معنی شناسی جهت تعیین معنای دقیق واژگان، مطالعه ی حوزه های معنایی است. از این روش می توان برای فهم بهتر قرآن کریم بهره برد. این پژوهش با روش تحلیلی و توصیفی واژگان همنشین «صَدّ» و با هدف تبیین حوزه ی معنایی «صَدَّ» و معناشناسی درزمانی و همزمانی واژه ی «صدید» در قرآن کریم انجام شده و در پی پاسخ به این سؤالات است: 1- واژه ی «صدّ» با کدام حوزه های معنایی ارتباط دارد؟ 2-کدام یک از واژگان مجاور«صد» در تعیین حوزه ی معنایی آن نقش برجسته تری ایفا می نماید؟ 3-کدام واژگان همنشین در تبیین معنای «صدید» نقش قابل ملاحظه ای دارند؟ با تحلیل واژگان همنشین مشخص شد که واژه ی «صَدَّ» به حوزه ی معنایی کفر، ظلم، نفاق، فسق و ضلالت تعلق و با آن ها تعامل و رابطه ی معنایی دارد.کافران، منافقان و ظالمان به عنوان همنشین های فاعلی، نقشی تعیین کننده در تبیین حوزه ی معنایی «صَدَّ» ایفا می کنند.کفر از میان این واژگان به عنوان همنشین تقدمی، نقش چشمگیرتری دارد. این پژوهش علاوه بر تعیین حوزه ی معنایی «صدَّ» به معناشناسی درزمانی و همزمانی واژه ی «صدید» مشتق از ماده ی«صَدَّ» در قرآن کریم نیز پرداخته است. بررسی واژگان همنشین و جانشین صدید نشان داد که کلمه ی «صدید» در سطح روابط همنشینی با کلمات خَابَ، جبّار، عنید، یُسقَی، ماء، یَتَجَرَّعُ و یأتی و در سطح روابط جانشینی با واژگان حمیم و غسّاق ارتباط معنایی دارد. با تحلیل همنشین ها و جانشین های «صدید» نیز مشخص شد که صدید ارتباط عمیقی با حوزه های معنایی کفر، عذاب و جهنم دارد.
معانی نمادین پرنده و گنجشک در نمایشنامه «گنجشک گوژپشت» محمد ماغوط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرنده از جمله نمادهایی است که در ادبیات ملل مختلف جهان از جایگاه ویژه ای برخوردار است. این نماد در آئینه ی ادبیات معاصر عربی نیز متجلی است. شاعران و نویسندگان عرب، به دلایل مختلفی، از رمز به عنوان ابزاری برای انتقاد از وضعیت نابسامان جامعه بهره می برند. این مقاله بر آن است تا پس از تبیین مفهوم نماد و بررسی عواملی که منجر به نمادین بودن آثار در ادبیات معاصر می شود، با روش توصیفی – تحلیلی و کتابخانه ای به رمزگشایی یکی از نمایشنامه های معروف محمد ماغوط بپردازد. «گنجشک گوژپشت» چنانکه از نامش پیداست، اثری کاملا نمادین و مشتمل بر مضامین مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. از مهمترین نمادهای این نمایشنامه که نسبت به بقیه نمادها بسامد بیشتری دارد، گنجشک است. این نماد از اول تا آخر نمایشنامه حضور داشته و در معانی متفاوت و گاه متضاد به کار رفته است. از مهمترین نتایج این پژوهش می توان به غلبه معانی مثبت پرنده بر معانی منفی آن اشاره کرد.
تکنیک های تصویرسازی آمریکا در شعر معاصر فلسطین ( با تأکید بر نماد و نقاب)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویر سازی یکی از اصطلاحات متداول در نقد قدیم و جدید عربی است که در آن شاعر می کوشد تا موضوعی را با تکنیک های مختلفی به تصویر بکشد. شعر معاصر فلسطین، سعی نموده تا آینه تحولات کشوری باشد که بعد از اشغال آن، دشمنان زیادی به مداخله در آن پرداخته اند. یکی از کشورهایی که در قرن گذشته و حاضر به حمایت از اشغال فلسطین برخواسته، آمریکاست که این امر سبب شده است تا شاعران فلسطینی، به طور وسیعی به ترسیم چهره آن کشور بپردازند. این شاعران با تکنیک های مختلفی ازجمله نماد و نقاب به این تصویر سازی پرداخته اند و تمساح، سگ، کلاغ، گرگ، افعی و طناب پوسیده را نمادهایی از آمریکا قرار داده اند تا ماهیت و ویژگی های اصلی آمریکا همچون ریاکاری، نجاست، شومی، وحشی گری و هرزگی، جهان خواری ظالمانه و فروپاشی زودهنگام آن را به تصویر بکشند. هلاکو، نرون، مارس و شیطان از مهم ترین نقاب هایی به شمار می روند که مفاهیمی همچون توحش، جنون قیصری، جنگ افروزی و اغواگری آمریکا را به تصویر می کشند. مقاله حاضر می کوشد تا نماد و نقاب را به عنوان مهم ترین تکنیک های تصویرسازی آمریکا در شعر معاصر فلسطین با روش توصیفی – تحلیلی، مورد نقد و بررسی قرار دهد.
توظیف الاقتباس والتضمین فی الأدب العربی بخراسان خلال القرنین الرابع والخامس من الهجرة(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و یکم بهار و تابستان ۱۳۹۷ (۱۴۳۹ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۱)
93-111
حوزههای تخصصی:
ازدهر الأدب العربی فی إیران عامة وخراسان خاصة فی القرنین الرابع والخامس من الهجرة، فکانت خراسان مصدرا عظیما للأدب؛ بحیث أخرجت لنا شعراء یمثّلون بیئتها الثقافیة والأدبیة. وقد استطاع الشعراء والکتّاب الخراسانیون أن یُحمّلوا أعمالهم أشکالا مختلفة من الفنون البلاغیة الجمیلة. ویعتبر الاقتباس والتضمین من هذه الفنون البلاغیة التی لجأ إلیها الشعراء والکتاب الخراسانیون فی أعمالهم الأدبیة، فأصبحا من الظواهر الأسلوبیة فی الأدب الخراسانی. والتعرف علیهما یکشف لنا عن مدی إشرافهم علی موروثهم الثقافی. والجدیر بالذکر أنه علی الرغم من وفرة هاتین الظاهرتین اللتین تستحقان التوقف عندهما فی أعمال الأدباء الخراسانیین، فإنهما لم تحظیا بعنایة الباحثین والدارسین. وبناءً علی ذلک تهدف هذه المقالة وبالاعتماد علی المنهج الوصفی التحلیلی أن تکشف القناع عن أنواع الاقتباس والتضمین وأبعادهما وأغراضهما الهامة فی الأدب العربی بخراسان. وقد توصلت الدراسة إلی أن أدباء تلک الفترة قاموا بتوظیف الاقتباسات النصیة والإشاریة واستخدموا من التضمین الاستعانة والإیداع؛ وراموا من وراء ذلک کلِّه الهجاءَ، وإظهار مدی إشرافهم واطلاعهم علی القرآن وأشعار الشعراء والاستشهاد بها، إلی جانب بعض الظواهر الجمالیة.
الکامیرا الشعریه فی قصائد عدنان الصائغ الملتزمه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و یکم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ (۱۴۳۹ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
47 - 68
حوزههای تخصصی:
تعدّدت الأجناس الأدبیه التی وردت فی الشعر ولاسیما السینما (الفن السابع)التی أصدرت ضجه هائله فی دعائم الشعر وأعادت بنائه فی هیکل متناسب مع تقاناته الدقیقه حیث یقوم الشاعر فی عصرنا الحاضر بکتابه الشعر فی الحقل السینمائی لنقل فضاء النص الشعری من الجمود إلى الصوره المرئیه المتحرکه وقد أدّى هذا النوع من الأسالیب إلى زعزعه هائله فی مضمون القصیده الحداثیه. لهذا قامت القصیده الملتزمه بفتح النافذه على التقنیات السینمائیهکالکامیرا التی تسبر أغوار السرد السینمائی بحرکاتها وزوایاها لقرابتها وشباهتها برؤیا ومخیله الشاعر،فتقوم بتسخیر تقنیاتها للقصیده الحداثیه کی تسمح للمتلقی قراءه القصیده بعین ثاقبه ونافذه وتقوم برفع مستوى القارئ إلى المشاهد. وقد إتجه بعض الشعراء المعاصرین فی الآونه الأخیره إلى هذا الأسلوب الحدیث ومن ضمن هؤلاء الشعراء الشاعر عدنان الصائغ حیث استلهم فی قسم من أشعاره الملتزمه فضاءاً واسع النطاق من الفن السابع مملوءاً بتقنیات الکامیرا. هذه الدراسه هی محاوله لإضاءه السرد السینمائی وبالأخص الکتابه بالکامیرا وتقنیاتها فی أشعار عدنان الصائغ الملتزمه، وفقاً للمنهج الوصفی - التحلیلی؛ والنتیجه الحاصله من هذه الدراسه ترتکز على استثمار الشاعرللصوره المرئیه المتحرکه والإتیان بها فی النصوص الملتزمه. السؤال الأساسی الذی نرید البحث عنه هو کیف تجلّت تقنیات الکامیرا الشعریه فی شعر الصائغ الملتزم؟والهدف الأساسی لهذه الدراسه هو الکشف عن موقع الکامیرا بحرکاتها الأفقیه والعمودیّه وأنواع الزوایا المتعلقه بها التی تبرز شعوراً خاصاً فی المتفرج کالشعور بالحرکه والفوقیه والارتباک. لا یخفی إنّ الکامیرا وتقنیاتها الدقیقه تسوق القارئ من الصوره الجامده الغنائیه نحو الحرکه ومواقع النظر المختلفه التی تشتمل على الزاویا المنخفضه والمرتفعه والمحایده.
تابش اندیشه های خیامی در اشعار احمد صافی نجفی(دَم غنیمت شماری، طمع و دلبستگی به دنیا، جوانی، باده ستایی، شکایت از روزگار)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
احمد صافی نجفی - شاعر معاصر عراقی- با ادب فارسی و شعرای ایران آشنا بود و بیش از همه به خیام علاقه مند بود؛ بنابراین، در طی اقامت هشت ساله خود در ایران، سه سال را صرف ترجمه رباعیات خیام نمود. این نکته و مطالعه اشعار وی، نشان می دهد که صافی از اندیشه های خیام تأثیر مستقیم پذیرفته است؛ بدین جهت می توان به سهولت تابش جهان بینی خیام را در سروده های وی یافت. مقاله حاضر بر آن است تا با روش مکتب فرانسوی در ادبیات تطبیقی، به بررسی و تحلیل تجلی برخی افکار خیّامی بر یکی از شاعران برجسته و معاصر عرب؛ احمد صافی نجفی بپردازد. همچنین علاوه بر اشاره به نشانه های تأثیرپذیری صافی از رباعیات خیام، نگارندگان با چشم اندازی تطبیقی و تحلیل و بررسی شواهد شعری روشن می سازند که این شاعر عراقی، در مواردی همچون دم غنیمت شماری، طمع نورزیدن و دوری از دلبستگی به دنیا، حسرت بر ایام جوانی، باده ستایی و شکایت از روزگار، تحت تأثیر اندیشه های تابناک خیام نیشابوری در سروده هایش بوده است.