فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۶۱ تا ۹۸۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
تتسم روایة ""بنات قِبلی"" للأدیب المصری ماهر مهران بتجربة سردیة متمیزة؛ بحیث لا تصنف هذه الروایة ضمن الروایات التقلیدیة من ناحیة أسالیب السرد، فلقد اعتمد ماهر مهران فی روایته علی تکنیک فنی فی السرد جعل من روایته روایة متشظّیة. وما نقصده هنا من مفهوم التشظی أن الروایة تفکّکت وانقسمت إلی مقاطع منسجمة ومتداخلة فی ما بینها بحیث تکون متناسبة مع القضایا التی یرید الکاتب الإفصاح عنها. أما مفهوم الالتئام فنقصد منه الانضمام والتماسک فی النص. ولکی تثبت الدراسة هذه الفکرة فقد اعتمدت علی المنهج الوصفی- التحلیلی للکشف عن أسالیب السرد فی روایة ""بنات قِبلی"" ثم الکشف عن أهمّ الأسباب والدوافع التی دفعت الکاتب إلی توظیفها وأخیراً تسلیط الضوء علی الدلالات التی نتجت عن استخدامها. تتألّف الروایة من حکایتین؛ حکایة ""فهیم العقیلی"" وحکایة ""السعفاء""؛ تدور الأولی حول قضیة الثأر فی صعید مصر، وترکّز الثانیة حول قهر المرأة فی المجتمع الصعیدی. ومن أهمّ ما وصل إلیه البحث أن حکایة ""فهیم العقیلی"" معتمدة علی فکرة تشظی النص ومضمون الحکایة والأفکار التی یرید الکاتب نقلها للقارئ، الراوی وشخصیته، ومشارکة القارئ للمؤلف فی الروایة، هی ما دفعته إلی توظیف هذا التکنیک الروائی الحداثی. وأما الحکایة الثانیة، حکایة ""السعفاء""، فتم سردها علی أساس نص ملتئم یعتمد علی بدایة ونهایة وصراع، وهو یناسب قضیة قهر المرأة.
بررسی اعتبار شعر جاهلی به عنوان مصدر استشهاد در نحو عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۷
103-129
حوزههای تخصصی:
شعر قدیم عربی، به ویژه شعر جاهلی، ازمهم ترین مصادر استشهاد در زبان عربی به شمار می آید که نحویون در توجیه و تدوین بسیاری از قواعد صرف و نحوی از آن استفاده می کردند. با توجه به این که پایه و اساس قواعد صرف و نحو مبتنی بر سخن قدیم عرب اعم از شعر و نثر و نیز آیات قرآن کریم است، نحویان از میان منابع استشهاد در نحو (قرآن کریم، کلام عرب، حدیث، شعر و نثر فنی)، در برابرآن ها، متفاوت عمل کردند.بدین معنا که برخی بیشتر شعر جاهلی را برای توجیه قواعد نحو برگزیدند و برخی دیگر، منابع دیگر ازجمله قرآن کریم را برای این کار مناسب می دیدند. ما در این مقاله در پی آنیم تا جایگاه شعر جاهلی را در بین مصادر استشهاد نحویان تبیین نماییم و برای نقد و بررسی این موضوع مباحث خود را در سه بخش تنظیم نموده ایم: ۱- بررسی مهم ترین منابع استشهاد نحویان.۲- تبیین معیارهای اعتبار شواهد نحوی با توجه به دیدگاه های نحویان.۳- میزان اعتبار شعر جاهلی به عنوان یکی از منابع استشهاد با توجه به معیارها و ملاک های استشهاد نحویان.
زیبایی شناسی ضرب آهنگ در سوره های نازعات و تکویر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعجاز قرآن جنبه های گوناگونی دارد که از جمله مهم ترین آن ها، ضرب آهنگ آیات و موسیقی زیبای آن ها است که شنونده را به شدت به خود جذب می کند. این ضرب آهنگ در سوره های کوتاه قرآن همچون سوره های نازعات و تکویر، که در این مقاله مورد بحث می باشند، به وضوح نمایان است. ضرب آهنگ در قرآن از اهمیت فراوانی برخوردار است، زیرا فقط به زیبا کردن لفظ قرآن توجه نمی کند بلکه نقشی اساسی در انتقال مفاهیم الهی دارد؛ از این رو، کشف راز زیبایی این ضرب آهنگ که در فاصله ها و آواهای آیات قرآن نمود دارد، و فهم چگونگی ارتباط بین ضرب آهنگ قرآن و معانی الهی، که سبب شده این نوع ضرب آهنگ از جنبه های مهم اعجاز قرآن کریم گردد، امری ضروری است. در این پژوهش برآنیم تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، راز زیبایی ضرب آهنگ، و چگونگی ارتباط بین ضرب آهنگ و معانی الهی در سوره ها ی نازعات و تکویر را در دو بخش فاصله های دو سوره و آواهای آن ها، تبیین کنیم. نتایج پژوهش نشان می دهد که فراوانی فاصله های متماثل و متوازی در دو سوره، وهمچنین آواهای خیشومی، روان و غلت، ضرب آهنگی دلنشین و تأثیر گذار ایجاد کرده اند. فاصله های مطلق، بیشتر در قسمت هایی به کار رفته اند که مفهوم آیات، ویژگی خاص آن ها را اقتضا می کند و فاصله های مقید نیز به همین شکل به کار رفته اند. همچنین هریک از آواهای واک دار، بی واک، انفجاری، سایشی، خیشومی، روان، و غلت در قسمت هایی بیشتر شیوع دارند که معنای آیات با ویژگی خاص آن ها ارتباطی قوی دارد.
البنیة الصوتیّة فی شعر توفیق زیّاد (قصیدة ""هنا باقون"" نموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
البنیة الصوتیّة تُعدّ من أهمّ جوانب الدراسات اللغویّة فی العصر الحدیث وتُعتبَر من أبرز المستویات الأسلوبیّة؛ لأنّ الصوت یؤثّر على المتلقّی تأثیراً عمیقاً ویساهم فی تحدید المعنى وإبراز الدلالة فی الکلام ویقوم بتمییز النصّ عن سائر النصوص موسیقیّاً ونغمةً. فهذا البحث دراسة صوتیّة لقصیدة ""هنا باقون"" التی تُعتبَر من أشهر قصائد الشاعر الفلسطینی توفیق زیّاد حول الفلسطینیین وهو یدعوهم إلى المقاومة حتّى یصلوا إلى الحریّة. والمنهج الذی اخترناه لمعالجة هذا البحث هو المنهج الوصفی التحلیلی وقد اعتمدنا على الإحصاء عند اللزوم. یهدف هذا البحث إلى دراسة البنیة الصوتیّة ودور الأصوات فی التعبیر عن مشاعر الشاعر ودلالاتها التی غلبت على القصیدة للوصول إلى جمالیّات رائعة تکمن وراءها، کما یحاول أن یدرس البناء الصوتی من خلال رصد بعض ظواهره مثل: (الصوت المجهور، والمهموس، والشدّة، والرخوة، وتکرار الأصوات وأغراضها وکذلک العلاقة بین الصوت والمعنى) لإلقاء الضوء على أهمیّة الصوت فی بناء القصیدة ""هنا باقون"" ومدى تأثیره. ومن النتائج التی توصّلت إلیها هذه الدراسة هی: نسبة توظیف الشاعر للأصوات المجهورة والشدیدة أکثر من الأصوات المهموسة والرخوة، حتّى یلقی الشاعر روح الثورة والحماسة فی نفس المخاطب، ونلاحظ فی تکرار بعض الأصوات دلالات تکمن فیها، مثل تکرار صوت الراء یدلّ على حرکة مستمرّة فی الدعوة إلى الجهاد، وصوت الشین لبیان انتشار روح المقاومة، وصوت الألف یدلّ على الصیحة الممتدّة من انفعالات وخلجات تجیش فی صدر الشاعر، فالجرس الناتج عن تکرار هذه الأصوات یزید موسیقى القصیدة.
مقارنة أسلوبیة بین قصیدتین من دیوان علی بن عیسى الإربلی (قصیدة فی مدح الإمام حسن بن علی (ع) وقصیدة فی مدح علاء الدین أحد کبار رجال الدولة فی عهده)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الدراسات الأسلوبیة من الدراسات التی تحتلّ مکانة عالیة فی دراسات علم اللغة حالیا وتعدّ من المناهج التی اعتمدت على الدراسات اللغویة أساسا فی تحلیل النصوص. تستهدف هذه المقالة إلى مقارنة أسلوبیة بین قصیدتین لعلی بن عیسى الإربلی فی مدح أهل البیت (A) ومدح الشخصیات الأخرى مترکزة على القصیدتین نموذجا، لبیان مدى الاختلاف والاقتران بین الظواهر الأسلوبیة فی قصائده عامة وقصیدتین خاصة ودراسة مدى تأثیر التزام الشاعر بالعقیدة الشیعیه فی أسلوبه، مستخدمة المنهج الوصفی التحلیلی والمنهج الأسلوبی المتمرکز على معطیات اللغة. وتبین من خلال الدراسة هذه أن الالتزام قد أثر على أسلوبه وبشکل خاص فی مستوى الصورة وفی استخدام الظواهر الأسلوبیة من التشبیه والاستعارة بحیث أدّى إلى اختلاف کبیر فی مدحه لأهل البیت (D) ومدحه للشخصیات الأخرى.
تمثیل هویّة التابع فی الروایة العربیة الجدیدة روایة "شیکاجو" أنموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قد تتجلّى الهویّة الثقافیة فی مجموعة خصائص لجماعة بشریة تربط بینهم أواصر عدّة کالتاریخ المشترک، والمیزات الاجتماعیة، والدین، واللغة.. إلخ. ولیس هناک ثقافة إلّا وهی تمثّل هویّتها بأدوات وأسالیب مختلفة. والتمثیل هو الذی یعطی لجماعة ما صورة عن نفسها وعن غیرها، وهو الذی یصنع لهذه الجماعة معادلاً لما یسمی فی علم السرد ب "الهویّة السردیّة". ولقد اقتضت تجربة آداب ما بعد الحقبة الاستعماریّة، وجودَ علاقة فعّالة بین المستعمِر و المستعمَر، تقوم علی مبدأ الخضوع ثمّ التبعیّة، وإنّها عبارة عن تشویه ثقافی یرید قمع الهویّة علی وعی أو من دون وعی لها. وقد انشغل الکاتب العربی الذی کابد هذه التجربة، انشغالاً إبداعیاً وجمالیاً، حاول عبر الکتابة والتفکیر والتخیّل أن یقدّم مختلف أوجه هذه التجربة بکل قسوتها. وحاول تمثیلها فی إطار الظاهرة الاستعماریّة التی استمرت فی صورة ما بعد الاستعمار، وهی الصورة التی أرادت من الهویّة القطیعة مع ماضیها وإدراجها فی سباق عالمی مُعَولم یقوم علی منافسة ثقافیّة قبل أن یقوم علی منافسة عسکریة أو اقتصادیة. وقد جاءت روایة"شیکاجو"، لعلاء الأسوانی آخذة ظاهرة الاغتراب والهجرة أفقاً للاطلاع علی جملة من هذه التجارب التی عاشتها أو رصدتها شخصیّات الروایة. فوجدناها تتحدّث عن المفارقة الغریبة واللاأخلاقیّة بین الأنا الشرقی والآخر الغربی، وذلک عبر عملیات وسیاسات الهویّة التی تنتج جدلیّة شبیهة بعلاقة العبد والسید، ذلک لکی تبرز لنا کیف یمکن للشخصیّة السردیّة أن تتحوّل من کائن فاعل إلی کیان مفعول به.
العلمانیة؛ مفهومها ونشأتها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یتناول هذا البحث ظاهرة العلمانیة من حیث المفهوم والنشأة وقد خلصنا منه إلی أنّ العلمانیة تعنی المادیة والدنیویة واللادینیة، سواء قرأناها بفتح العین (العَلمانیة) أو بکسر العین (العِلمانیة)، فانَّ موقف التحفظ والرفض منها واحد کما سوف یتّضح من مطاوی بحثنا إن شاء الله تعالی. وإلی جانب ما تقدّم فقد أمطنا اللثام - بفضل الله تعالی - عن الخلفیات والبواعث التی اسهمت فی تکوین وإیجاد النزعة المادیة واللادینیة فی الفکر العلمانی، بغیة التعرف علیها لدراستها ومعالجتها، وحذراً من اجترارها وتکرارها. ومن هنا تبرز أهمیة هذا البحث ویتجلی الهدف منه، کونه یعالج موضوعاً حساساً، یمثّل نقطة خلاف حادة بین الفکرین الإلهی والمادی، ویسهم قدر المستطاع - فی ضخّ الوعی والمناعة لمواجهة الفکر العلمانی، حذراً من الوقوع فی فخّه، وتحرزاً من الدوران فی فلک مخططاته. وکان من بین النتائج التی توصلنا إلیها فی هذه المقالة: أنّ النسخة العلمانیة المقترحة لبلادنا الإسلامیة لم تکن دقیقة فی تشخیصها، لانَّ العلمانیة ولیدة المشکلات و التعیقدات التی عانت منها أوروبا، فقیاسها مع بلداننا الإسلامیة قیاس مع الفارق.
خوانشی نو از مکتب فرمالیسم در پرتو رویکرد شکل دهی جامعه شناسی (پژوهشی زیباشناسانه در حاشیه سوره کوثر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
میان ساختارهای زبانی هر جامعه و همچنین الگوهای شناختی، فکری و فرهنگی آن رابطه ای تنگاتنگ برقرار است؛ به طوری که می توان گفت در بسیاری از فرهنگ ها، زبان نقش اصلی را در شناخت مقوله های فرهنگی برعهده دارد. در واقع در این فرهنگ ها بدون شناخت زبان، راه به جایی نمی توان برد. این نوع مطالعه در ساخت و بافت متن به منظور شناخت فرهنگ زبانی و اجتماعی سابقه ی بسیار زیادی ندارد. مکتب صورت گرایی، رویکردی زبان شناسانه است که بر خلاف سایر مکاتب نقدی در دریافت معنای متن به دیدگاههای تاریخی، سیاسی، جامعه شناسی و روان شناسی توجه نمی کند؛ اما این امر به معنای این نیست که زبان و متن هیچ رابطه ای با فرهنگ و جامعه یِ متن ندارد، بلکه به عبارتی دیگر، این نوع از تحلیل و بررسی معنای متن، جلوه ای دیگر از اهمیت به فرهنگ و جامعه یِ متن است؛ زیرا رویکرد فرمالیستی، هدف اصلی و والای متن را سمت و سو دادن به جامعه و فرهنگِ آن می داند که می توان آن را همسو با رویکرد شکل دهی در تئوری های جامعه شناسی و علوم سیاسی دانست. مقاله حاضر براساس این رویکرد ( فرمالیستی و شکل دهی) به تحلیل و بررسی سوره کوثر می پردازد و براساس واکاوی مقوله های زبانی، سعی در ایجاد مرکزیت معنایی سوره دارد؛ زیرا این پژوهش، وجه غالب فرهنگ اسلامی را متن می داند. در پایان مقاله نشان داده شده که براساس رویکرد فرمالیستی و شکل دهی، وجه مسلط و غالب سوره کوثر، آشنایی زدایی در سطح واژگانی و از حیث محتوایی امتداد نسل پیامبر(ص) است.
الرحلة فی الشعر الصوفیّ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یتناول هذا البحث مفهوم الرحلة فی الشعر الصوفیّ، وتحدیداً فی القرن السابع الهجری، فیؤکد أولاً أن هذه الرحلة تنطلق من رؤیة فکریة تقوم على أن حیاة الإنسان ما هی إلا رحلة من بدایتها إلى نهایتها. وقد قُدّمت هذه الرؤیة فی أسلوبٍ شعری یستفید من الشعر القدیم فی استعارة مفهوم الرحلة، ویقوم بإجراء تحویل دلالی على مفرداتها، ثمّ یقف البحث عند الواقع الذی تنطلق منه الرحلة، والذی یتّصف بمشاعر الغربة والوحشة، وذلک بسبب البعد عن الموطن الأوّل، وهو ما عبّر عنه الصوفیون بمصطلحی الاتصال والانفصال، فالصوفی یشعر دوماً ببعده عن أصله، وبأنّه منفیُّ فی الوجود المتعین، وهذا ما یشکّل دافعاً للقیام برحلة تخفّف من وطأة التوتّر والقلق بحثاً عن غایة منشودة یعلمُ الصوفی، مسبقاً، أنّ تحقّقها متعذّر، لتکون الرحلة بذلک غایة فی ذاتها. ولأن حجم البحث لا یسمح بالإطالة فسیُکتفى بدراسة مکون واحد للرحلة وهو (الناقة)، فتتم الإشارة إلى دلالاتها الجدیدة فی نصوص الرحلة الصوفیة.
سبک شناسی دعای ابوحمزه ثمالی در دو لایه نحوی و بلاغی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۷
173-200
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی لایه ای با رویکرد تحلیل ادبی، متن را در پنج لایه آوایی، واژگانی، نحوی، بلاغی و ایدیولوژیک بررسی می کند. این نوشتار در پی آن است تا با روش توصیفی – تحلیلی، دعای ابوحمزه ثمالی را در دو لایه نحوی و بلاغی مورد بررسی قرار دهد و به این پرسش پاسخ دهد که مباحث علم نحو، بیان و بدیع چگونه در این دعا نمود پیدا کرده و سبک امام سجاد (ع) در این دو لایه دارای چه ویژگی های برجسته ای است؟ محور اصلی این دعا، تحمید و تقدیس خدا، اقرار به گناه و طلب عفو و بخشایش خداوند است. در لایه نحوی، جمله های این دعا هم پایه است و بر پایه نحو معیار عربی شکل گرفته و اگر عدولی از آن صورت گرفته، در خدمت معنا بوده است؛ کثرت جملات انشایی با ظرافت هایی خاص متناسب با فضای مناجات و دعا در آن دیده می شود و اسلوب ندا در جای جای این دعا به وفور پراکنده است. تشبیهات معقول به محسوس، مجاز، استعاره، کنایه و آرایه های بدیعی تضاد و مقابله از مهم ترین و پربسامدترین عناصر سبک ساز جهت برجسته سازی کلام در لایه بلاغی است که امام برای آن که مفاهیم عرفانی را به صورت محسوس و عینی برای خواننده به تصویر بکشد و صبغه اقناع و تأثیرگذاری کلام خویش را بیشتر نماید از این آرایه های بلاغی به مقتضای سخن به نیکویی بهره برده است؛ به طورکلی نحو و صور بیانی و بدیعی به متن تفاعل و پویایی بخشیده و تصویرگر تفکر و اندیشه عارفانه امام (ع) است.
حجاجیه السؤال فی السؤال فی المناظره الأدبیه: مناظره رییف الخوری وطه حسین أنموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لا شک فی أن للسؤال الحجاجی أهمیه کبیره فی الخطاب بشکل عام وفی المناظره بشکل خاص لکونه أکثر التصاقا مع الجمهور إذ یهدف المناظر من خلال إثارته إلى استماله المتلقی والسعی لإرغامه للتراجع عما یؤمن به ومنعه من الانخراط فی طریق مغایر لما یراه المناظر. ففی حاله طرح السؤال على المتلقی والمناظر غیر عالم به یخلو السؤال من الحجاج, ولکن إذا کان جواب السؤال معلوما عند المناظر فهو الذی یحمل تحت عباءته سیف الحجاج لیوصل إلى تغییر قناعات المتلقی. وهنا تکمن أهمیه السؤال الحجاجی فی المناظره الأدیبه. وقد رکزت هذه الدراسه على بیان أهمیه السؤال الحجاجی فی المناظره الأدبیه وکان اختیار المناظره التی جرت بین رییف الخوری وطه حسین کأنموذج تطبیقی. عملت الدراسه على استقراء الأمثله المنتقاه من نص المناظره التی اتخذت أشکالا مختلفه وعرضها کماهی فی الواقع وتصنیفها وبیان خصایصها ومدى ارتباطها بالحجاج کما توصلت إلى نتایج أهمها ان کل مناظره لا تتشکل إلا من خلال سؤال مرکزی یجهد کل طرف من اطراف المناظره نفسه فی الإجابه علیه وفق ما یذهب الیه کما تتشکل فی مجریات المناظره الکثیر من الأسیله الفرعیه التی تتناسق وتتعاضد لخدمه الإجابه على السؤال المرکزی.
فی إشکالیة ضبط المصطلح المعجمیّ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لقد قال الحکماء قدیماً: ""إنّ العلمَ لغةٌ، أُحْکِمَ وضعُها"". ویفید هذا القول فی أن على العالم أو الباحث أن ینزل کَلِمَهُ فی مواضعه، أی أن یصوغ مصطلحاته بدقة وسلاسة ووضوح، وذلک عندما یعبر عن أفکاره وآرائه، ویقدم شروحاته واستقراءاته ونظریاته. انطلاقاً من هذا، فإنّ دراستی تروم إلى معالجة إشکالیة المصطلح المعجمی فی وضعه وتوحیده وتنمیطه، لما یترتب على ذلک من نتائج جیدة، وبخاصة فیما یتعلق بالمنظومة التواصلیة فی الحقلین العلمی والتعلیمی. وتحاول هذه الدراسة أن تخصص مصطلحات عربیة أو معرّبة للمفاهیم والتصورات المعجمیة الوافدة. وتستند إلى المبدأ المصطلحی القاضی بالتخلص من الاشتراک اللفظی، کما تطبق مبدأ آخر هو الاقتصاد فی اللغة الذی یرمی إلى تیسیر الاتصال، ومفاده أن المصطلح الذی یتألف من لفظ واحد أفضل من المصطلح الذی یتکون من لفظین فأکثر. لقد قام هذا البحث بطرح مقابلات عربیّة لبعض المصطلحات الغربیّة، وهذه المقابلات لم تأتِ ثمرة جهد شخصی فحسب، بل تمَّ رصد ما هو متداول أو مقترح فی المراجع والمعجمات اللسانیّة المختلفة.
دینامیکیّة العلاقة بین نزعة الماغوط الاغترابیة و قصیدته: الهویّة الإلکترونیّة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمّد الماغوط هو شاعر، روائیّ سوریّ، کاتب مسلسلات تلفزیونیّة، کان له دور بارز فی حرکة الأدب المعاصر نحو قالب جدید. تهدف هذه المقالة، مبتنیة على المنهجیّة الوصفیّة متبوعة بالتحلیل، إلى کشف الغطاء عن مفهوم الاغتراب، ومدى علاقته بعلم النّفس والفلسفة والأدب، من جهة، والکشف عن وجوهه فی تجربة الشّاعر الشعریّة کالاغتراب الفردیّ، والاجتماعیّ والإبداعیّ من جهة أخرى. کما أنّها لا یفوتها الکشف عن مسار هویّة الشاعر المتمثّلة فی الفقر، والخوف والحرمان. ومن زاویة أخرى تقوم بإیجاد الرّبط بین الوجوه الاغترابیّة لتجربة الشّاعر وقصیدته المعنونة بالهویّة الإلکترونیّة، وهی الّتی تشفّ لنا عن اتّجاهه الفکریّ والنّفسی فی وقت معاً. علیه، فإنّ الاغتراب، باعتباره من مکونّات الشّاعر العاطفیّة شعراً ونثراً، وبکلّ ما فیه من التّحدّیات، یؤثّر على تکوین شخصیّته سلبا وإیجاباً، کما أنّ شخصیّة الشّاعر توثّر على تکوین مساره الأدبی بشکل عام. ومن ضمن النتائج، یمکننا الإشارة إلى أن قصیدة ""الهویّة الإلکترونیة""، على الرغم من أنها عنوان من عناوین الماغوط الشعریة، غیر أنها ذات دلالة عمیقة لا تشمل هویة شاعرنا فقط، بل هی بمثابة مرآة تنعکس فیها هویة البشریة الحالیة بشکل عام.
نادانی، مقوله ای بدون تاریخ ( واکاوی شعر «هُبل» سروده سیّد قطب بر اساس نشانه شناسی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بدون شکّ از مهم ترین رسالت های ادبیّات در گذر تاریخ ، بیدارسازی وجدان به خواب رفته مردم بوده است. ادیب همچون تصویرگری ماهر، بازنمودی واقعی از جامعه را نشان می دهد. آنچه که در دانش نشانه شناسی مهم است چیدمان واژه ها و بازتاب آن در آثار ادبی است. گاهی مخاطب با دقّت نظر در کُنه هر متنی متوجّه نوعی ابهام می شود. راه برو ن رفت، خوانش واژها و چیدمان آنها در ساختار این دانش است. پژوهش پیش رو سعی دارد، سوژه ای از ادبیّات معاصر مصر را با عنوان «هُبل» بازخوانی کند. هدف بازیابی نشانه های زبانی است که با استمداد از آنها می توان فضای جامعه را بازیافت. واکاوی های زبان شناختی این سروده مملو از حقیقت های ناگفته ای است که می توان از آنها به عنوان سندهای غیر قابل انکار تاریخی یاد کرد. داده های زبان-شناختی، خبر از شتاب واگرایی مردم به سوی گمراهی دارد. شاعر با بهره وری از فعل ها، زمان و وجهیّت، زاویه دید خود را نسبت به موضوع بیان داشته است. ساختار جمله ها، به گونه ای است که هرگاه درباره تداوم اندیشه های ضلالت بار موروثی سخن گفته از جمله های اسمیه و هر وقت از رفتارهای جهل گرایانه نوظهور سخن گفته از جمله های فعلیه استفاده شده است.
قراءة فی قصیدة ""بطاقة هویة"" لمحمود درویش فی ضوء نحو النص(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نحو النص مصطلح من المصطلحات اللسانیة الحدیثة إذ یهدف إلى التحلیل اللغوی للنص، فهو نمطٌ من التحلیل ذو وسائل بحثیة مرکّبة، تمتدّ قدرتها التشخیصیة إلى مستوى ما وراء الجملة، بالإضافة إلى فحصها لعلاقة المکوّنات الترکیبیة داخل الجملة.
تهدف ﻫﺫﻩ ﺍلدﺭﺍﺴﺔ ﺇﻟﻰ معالجة نحو ﺍﻟﻨﺹ وتطبیقه على قصیدة ""بطاقة هویة"" لمحمود درویش. ﻭقد ساﺭ ﺍلبحث ﻟﺘﺤقیق مسعاه بما یقتضیه ﺍﻟﻤﻨﻬﺞ، ﻓﺘﻨﺎﻭل بدﺍیةً مفهوم نحو ﺍﻟﻨﺹ ﻭنشأته، ثم ﻋﺭﺽ ﻟﻐﺭضه ومهمته ﻭعناصره ﺍﻟﻨﺼیﺔ ﻭﻟﻤﺴﺎریه التطبیقیین ﻓی قصیدة ""بطاقة هویة"" ﻭﻫﻤﺎ تفسیر الترابط ﺍﻟﻨﺼی ضمن ﺍﻟﺴیﺎﻕ ﺍﻟﻠﻐﻭی، وتفسیر الترابط ﺍﻟﻨﺼی ﺍﻋﺘﻤﺎﺩاً ﻋﻠﻰ ﺍﻟﺴیﺎﻗﺎﺕ ﻏیﺭ اللغویة.
وخلصت الدراسة إلى أن هذا النص یتمتّع بإطار منسجم ومتماسک، وترتبط أجزائها بشکل متواصل ومتسلسل سواء فی الأبنیة الکلیة أو الجزئیة؛ فالتقنیات اللسانیة المستخدمة فی النص جاءت لتحقیق غرضه وهدفه. فمقاطعه الستة أو ما نسمیها بالأبنیة الکلیة، کلّها مترابطة ومتماسکة وعند تفکیک کل بنیة کبرى إلى أبنیة صغرى نجد الشاعر قد استخدم أسالیب لغویة - لسانیة شتّى لتحسین صیرورة تکوّن النص. بالإضافة إلى ذلک، تبرز المعطیات اللغویة کالإحالات والحذف والتکرار والعطف بشکل جلی ّفی القصیدة بما یؤکد – مرة أخرى- قوة محمود درویش فی إنتاج العمل الإبداعی. کما تبیّن أن نص قصیدة ""بطاقة هویة"" قد ارتبطت قوالبه بعضها ببعض وشکّلت کلاً متکاملاً، فکانت تدلّ على فکرة متصلة من عنوانه وبدایته وجسده ونهایته ... بلغة تجبرنا على الاستمرار دون توقف.
الشهید فی شعر عزالدین المناصرة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ الشهادة اصطفاء واختیار وتکریم من الله تعالی للمخلصین من عباده، ویعتبر الشهید والشهادة من أعظم أرکان شعر المقاومة، ومن أوسع الأبواب الشعریة التی یدور الشعراء فی رحابها. فالشاعر المقاوم علیه أن یصنع مصیره بیده ویکون داعیاً إلی التحرر والاستقلال وملتزماً بقضایا مجتمعه. یعدّ الشاعر الفلسطینی المعاصر عزالدین المناصرة من الشعراء المقاومین و المهتمین بالشهید والشهادة؛ بحیث کان شدید الإیمان بحریّة الاختیار ومسؤولاً أمام مجتمعه الذی ینتمی إلیه، مسایراً شعبه وأبناء قومه، مقاوماً للظلم والطغیان، مناصراً ضد الظالم، رافضاً المصالحة مع الواقع الاجتماعی الذی یعیشه شعبه، متغنیاً بأمجاد شعبه وبسالته وبطولاته و تضحیاته، وما تقدّم به الشهداء من إقدام وإحجام وما تسببوا فی التأثیر علی الآخرین. یهدف هذا البحث ضمن المنهج الوصفی - التحلیلی إلی دراسة دور الشهید فی شعر المناصرة وقصائده التی تحکی قصة المجاهدین والشهداء وذلک فی إطار النقد، کما یهدف إلی إلقاء نظرة عابرة علی حیاة الشاعر وشخصیته وثقافته، ثم التعرف علی أدبه المقاوم ودراسة موضوع الشهید فی جمیع مجموعاته الشعریة؛ ومن النتائج التی توصل إلیها المقال، تأثر الشاعر بالمنهج الإسلامی، حیث وظف الشخصیات الإسلامیة والقرآنیة فی شعره، دلالة علی الدور الرسالی الذی یقوم به الشهید فی حیاته وضمن مماته.
تحلیل نمادهای مبارزه در شعر مظفّر النوّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شاعر سیاسی و متعهّد عراقی، «مظفّر النوّاب» از جمله شاعرانی است که ویژگی فنّی و تعهّد اجتماعی را در شعر خویش در امتداد یکدیگر می بیند. او بر آن است تا با استفاده از ظرفیت های موجود در شعر، علیه موانع و گسست های جوامع عربی به پا خیزد ؛ به همین سبب، سنگ بنای ساختار فکری اش را بر استراتژی تمرد و سرکشی در مقابل نگرش تسامح آمیز سران عرب و ناکارآمدی شان گذاشته از مقوله های بنیادینی چون اسلوب شعری، تحت تأثیر این اهداف، سود می برد؛ علاوه بر این از جمله شروط لازم و ضروری برای راهیابی به ژرف ساخت های ذهن شاعر، فرایافت نمادهای به کار رفته در مجموعه اشعار وی می باشد. مظفّر النوّاب برای ارائه نگرش ها و آگاهی ها و همچنین برای ارائه تصویری روشن از تقابل میان این مباحث و واقعیّت های جامعه عربی، رمزهای شعرش را از دامان آگاهی جمعی جوامع عربی برگزیده، مفاهیم انتزاعی را از ورای آنها بیان می کند. در این مقاله، سعی شده تا با مطالعه دیوان شاعر، میزان انسجام و همبستگی دو سویه میان کارکرد نمادها و جهان بینی وی لحاظ گردد.
بررسی روابط بینامتنیت اسطوره ای در اشعار جبرا ابراهیم جبرا (با تکیه بر اسطوره تموز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیر و حضور اسطوره ها در متون را یکی از اشکال بینامتنیت می دانند. اسطوره ماهیتی بینامتنی دارد و الگویی تکرارشدنی تعریف می شود. جبرا ابراهیم جبرا، شاعر برجسته و متعهد فلسطینی، در سروده های خود از توان اسطوره برای بیان مسائل جهان معاصر، به خصوص اشغال فلسطین و سرنوشت ملتش، استفاده کرده و با فراخوانی اسطوره «تموز» (اسطوره مرگ و رستاخیز) در سروده های خود، با اشکال و مضامین گوناگون، به این مسئله ابعاد و معنای گسترده ای بخشیده است. پژوهش حاضر در پی پاسخ گویی به این پرسش اساسی است که جبرا چگونه اسطوره تموز را برای بیان معانی موردنظر خود، به خصوص مسئله فلسطین، به کار می گیرد؟ فرضیه پژوهش بر این مدعا استوار است که جبرا در متن دیوان شعری خود، برای انعکاس معانی جدید و تعمیق آن، از بینامتنیت اسطوره ای کمک گرفته است. نگارندگان، پس از بیان مقدمه و تعریف بینامتنیت، سعی کرده اند در قالب این نظریه به نقدی تحلیلی توصیفی بر تبیین و تفسیر روابط بینامتنی اشعار جبرا با اسطوره تموز بپردازند. از مهم ترین نتایج پژوهش حضور این اسطوره در شعر جبرا، درک مضمون «مرگ و رستاخیزِ دوباره» از اسطوره و حضور متوازی آن در متن شعر جبرا، نوآوری و نگاه جدید و بازآفرینی اسطوره، ادغام آن با اسطوره ها و مفاهیم تاریخی و ادبی و فرهنگی برای خلق معانی جدید و انتقال حقایق جامعه از خلال به کارگیری اسطوره است.
فضاء المکان فی خطاب السیاب؛ مقاربة سیمیائیة فی قصیدة العودة لجیکور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
المقاربة السیمیائیة اختراق لکلِّ الحواجز فی النَّص ومغامرةٌ فی فضاء النَّص للنیل إلی فهم حقیقی عنه. إنَّ خطاب بدر شاکر السَّیاب لا یزال یتمتَّع بهالة من الفضاءات البکورة رغمَ الزَّخم الهائل الّذی کُتب عن هذا الخطاب الشعری ونری أن المقاربة السیمیائیة فی هذا الخطاب، هی الطریقة الیتیمة التی تفتح أمام المتلقی جمالیات هذا الخطاب کما أن لها دورا فذا فی کشف العالم الإیحائی لهذا الخطاب وتقدیم معرفة دقیقة عن إیدئولوجیاته بإزالة الستار عن وجوه العلامات والإشارات النَّصیة التی تحفل بها خطاب السَّیاب. نحاول فی هذه المقالة من خلال المنهج الوصفی- التحلیلی، أن ندرس قصیدة العودة لجیکور لبدر شاکر السیاب؛ هذه القصیدة من أشهر قصائدِه التی أنشدها فی مرحلة التموزیة أو الواقعیة الجدیدة لیُجسِّد بها المفارقة الألیمة بینَ المدینة والریف، هذه القصیدة ثورةٌ علی المکان/المدینة فی بعدها السِّیاسی، والاجتماعی و الاقتصادی و تشبثٌ بالمکان/جیکور... . إنه فی هذه القصیدة وظَّف لغة إیحائیة ذات السُّلطة علی المتلقِّی ووظَّف رموزاً کثیرةً فی صیاغة تعبیریة تقدم تصویراً یتمتَّع بالشّفافیة عن المدینة التی جعلته یشعر بالغربة بکلِّ أشکالها. إن السیاب هنا یرسم ملامح المدینة التی فقدت فاعلیتها والتی تسلب النازح إلیها سروحه الفکری وتقف بوجهها المادی فی وجه الإنسان المعاصر مما جعل السیاب فی حنین دائمٍ إلی جیکور تلک القریة الوادعة المسالمة إلی أولئک الناس الذین تخلَّصوا من براثن المادة وأقاموا علاقاتهما بعیده عنها وعن مفهومها.
أسس نسبة الانتحال إلی نهج البلاغة والردّ علیها؛ دراسة موضوعیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قضیة الانتحال والوضع لا تنحصر بأمة دون غیرها أو أدب دون غیره إذ توجد فی أدب کل أمة تنتقل من طور البداوة إلی الحضارة، فتمت مناقشة الروایة والانتحال فی الشعر والأدب فی فترات مختلفة وأثیرت حولهما ضجة فی العصر الحدیث. إن ابن خلکان هو أول من غرس بذرة التشکیک فی نهج البلاغة ومدى صحة نسبته إلى الإمام علی (ع)، ثم کان هناک مشککون کثیرون حذوا حذوه.حاولت هذه الدراسة أن تجیب عن أسئلة منها: ما هی أسس الشک والانتحال فی نهج البلاغة وما هی أهم الردود الرئیسة علیها؟ مما قاله ابن خلکان یمکن أن یتمّ جمع الشکوک حول نهج البلاغة فی نقطتین هما الشک فی جامع نهج البلاغة أ هو الشریف الرضی أم أخوه الشریف المرتضى؟ وثانیهما الشک فی صحة نسبة نهج البلاغة إلى الإمام علی (ع). کما حاولت الدراسة أن تستخدم الردود المعتمدة علی النقل والعقل ومبحث الروایة وطرق تحمل الحدیث وفقاً للمنهج الوصفی-التحلیلی. وقد توصل المقال إلی أن الشریف الرضی قد جمع نهج البلاغة لا المرتضى، کما نصّ علی دحض نظریة الانتحال والوضع وإبطال الفکرة القائلة بأن الشریف الرضی واضعه لا جامعه.