فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
ذکرت واقعه الکساء بکیفیتین: روایه مشهوره فی قسم الملحقات لمفاتیح الجنان وروایات من الأئمه (ع) والصحابه فی الکتب الحدیثیه للشیعه وأهل السنه. هذا المقال بصدد استخدام منهج تحلیل المحتوی لدراسه إمکانیه صحه حدیث الکساء المشهور نظراً إلی مضامینه. یعتبر منهج تحلیل المحتوی آلیه منهجیه فی تحلیل النصوص فی المجالات المختلفه ویهدف استنطاق الوثائق والنصوص لمعرفه مضامینها ودلالاتها الظاهره والمضمره بتصنیف الدلالات الموضوعیه ضمن فئات رئیسه أو فرعیه أو ضمن مقولات تصنیفیه. إستخراج المضامین الرئیسه فی کل صنف من الروایات یوضِّح لنا أنّ الروایه المشهوره، منفرده فی مضامینها، فی الوقت الذی نسبه التلائم بین مضامین الروایات الوارده عن الأئمه (ع) والصحابه عالیه. هذا وأنّ إجراء المقارنه بین الهدف من صدور الروایه –الذی لایکون إلّا تعریف مصداقٍ لمفهوم «أهل البیت» فی آیه التطهیر بما أنّ صدور الروایه یلازم نزول الآیه- والمضامین الوارده فی کل صنف من الروایات، یبیّن أنّ مضامین روایات غیر المشهوره ملائمه تلائماً تاماً مع الهدف ولکن هذا التلائم مفقودٌ تماماً بین مضامین حدیث الکساء المشهور والهدف. کل ذلک یجعل من النقل المشهور لیس نصاً منفرداً غیرَ متلائم مع النقل المتواتر فقط بل بعیداً عن الهدف من صدوره ایضاً.
ملامح السخریه فی روایه المتشائل لإمیل حبیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
163-192
حوزههای تخصصی:
السخریه من الإبداعات الأدبیه التی استخدمت فی العصور السالفه حتّی الآن. قد یظنها المتلقّی الاستهزاء بقصد الحطّ من شأن الآخر، وهذا صحیح إلی حدٍ ما والأصحّ منه هو أنّها لاتستخدم لتلبیه الأهواء النفسیه کالدعابه والضحک فحسب بل تبیّن للمتلقی الوضع الاجتماعی والسیاسی والثقافی الذی عاشه المؤلف وعانی منها المجتمع ولاستخدام السخریّه أسباب کثیره من أهمّها تکمیم الأفواه حیث لایستطیع الأدیب أن ینتقد مایراه من ظلم وخطإ أو سیاسه فاشله بالعلن، فعندئذ یتّخذ السخریه منصه للتعبیر عمایرید. المتشائل من الروایات التی استخدمت فیها السخریه ولکن لیس هذا خوفاً من سیاسات الکیان الصهیونی وکأنّما لم یرَ الروائی طریقه أفضل منها حیث إنها لم تؤلّف علی النمط السخری فحسب بل هو نمطٌ سخریٌ لاذعٌ ومأساویٌ یحمل رساله توضّح للقارئ ظروف فلسطین وشعبها. یسلّط المقال الضوء علی الروایه وکیفیه استخدام السخریه فیها وفقاً للمنهج الوصفی-التحلیلی وبما أن إمیل صوّر لمحات عدیده من ظروف الشعب الفلسطینی، یرسی هذا الموضوع علاقه وثیقه مع الأدب المقاوم وتتجلّی ضروره البحث فی أهمیه القضیه الفلسطینیه وعدم التغافل عنها دینیاً وإنسانیاً وأنها روایه أحدثت ضجّه فی العالم والکیان الصهیونی فمن البدهی أنها احتوت أفکاراً جدیده تستحق الدراسه. یهدف هذا البحث إلی تبیین کیفیه استخدام السّخریه وأغراضه عند حبیبی ودورها فی نجاح عمله وبما أنّ الأدیب الفلسطینی یستخدم کافه الأنماط للتعبیر عن مأساته وآلامه یکشف هذا البحث عن براعه استخدام الرّوائی حبیبی السخریه کنمط یعبّر به عن أفکاره وآرائه. ومن المواضیع الهامّه التی تطرّق إلیها المقال من خلال الروایه، أزمه الهویه الفلسطینیه وموقف العرب من قضیّه فلسطین وسیاسات التثقیف وتحکی أن الکاتب استخدم السخریه لوصف الوضع السائد فی فلسطین والحطّ من الکیان الصهیونی.
العلاقه بین الترجمه والنقل الثقافی فی إیران عصر ناصر الدین شاه القاجاری نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هذه المقاله تهتمّ بدراسه العلاقه بین الترجمه والنقل الثقافی فی عصر ناصر الدین شاه القاجاری، وعلی منهجیه الدراسه التاریخیه یمکننا القول بأنّ فی القرن الثالث عشر الهجری واجهت إیران أحداثا مختلفه فی العالم. فی هذه الفتره اتجهت أوروبا إلی الشرق رغم اجتیازها التطورات السیاسیه، الفلسفیه والصناعیه. أصبحت الترجمه فی هذا المجال، قناهً للنقل الثقافی حتی تنقل منجزات المجتمع المنشیء للمجتمع المستهدف.لم یکن هذا النقل، نقلاً ساذجا بل تمّ تشکیل ازدواجیه (المصالحه- الصراع) التی استمرت فتره طویله، خاصه مع وعی الجماعات الثقافیه للمجتمعات الشرقیه بطبیعه التطورات والنصوص الأوروبیه المشتقه منها. تمّ اختیار معاییر مختلفه للترجمه من بین المترجمین وبعض المؤسسات الدولیه التی أسّست للترجمه. وقد یکون بإمکاننا أن نعتبر المعاییر الداخلیه والخارجیه هی الأسباب الرئیسه لذلک. حدّدت العوامل الداخلیه، أعمالها وقیمها وأنماطها التی قدّمتها حیث یتعلق هذا الأمر بالدوافع الموجوده لکل مترجم. تتعلق المعاییر الخارجیه أیضًا بالسلطه السیاسیه ودورها فی اختیار الآثار للترجمه.
تمظهرات التشظی فی روایه أحیاء فی البحر المیت لمؤنس الرزاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تناولت هذه المقاله ظاهره التشظی فی روایه أحیاء فی البحر المیت التی هی ولیده مجتمع متبعثر ومتخلخل والتی یظهر عبرها تداخل الفضاءات والحلقات السردیه والتشظی فی الزمان والمکان والتشظی فی الشخصیات والحبکه وکأن الکاتب مؤنس الرزاز یهدف إلى تجسید رؤیه لا یقینیه ولا منطقیه لیکسر الجمود فی النص السردی ویقدمه عاریا کعمل متخیل، مُسقِطاً القناع الواقعی الذی بنیت علیه الروایه الکلاسیکیه؛ فلیست روایته إلا ممارسه لدیمقراطیه التعبیر تستهدف عکس اللاائتلافات وتجاوز کل ما هو منطقی وواقعی إلى حریه لا نهایه لها فی التشکیل تصل إلى درجه التشظی والتبعثر فی النص الروائی لیبتدع شکلا روائیا جدیدا. تهدف المقاله إلى عرض تمظهرات التشظی فی روایه أحیاء فی البحر المیت بالاعتماد على المنهج الوصفی- التحلیلی، حیث تمثل الروایه تجربه جدیده مشظاه ومتکسره للتعبیر عن تجربه عدمیه وأجواء کابوسیه قد ترافق الإنسان المعاصر. ویسعى الروائی إلى إبراز التخلخل وعدم الانتظام داخل أعماله الروائیه عبر بعض التقنیات الحداثیه کتداخل الفضاءات والحلقات السردیه وبناء الزمکانی المتشظی والمتفکک فی الشخصیات والحبکه داخل مسار الروایه الأصلیه، وهو ما درسناه خلال هذه المقاله. وأهم ما توصل له البحث أنّ هذا التشظی یعبر عن مرحله الانهیار فی المجتمع العربی التی امتدت منذ هزیمه حزیران وبلغت ذروتها فی الاجتیاح الإسرائیلی للبنان، کما یعکس تفککاً عربیا بشعا ومرعبا ویصبح صدى لواقع التکسر الاجتماعی العربی ووعاءً للواقع وانکساراته، وهو لیس انعکاسا تلقائیا أو عفویاً، بل هو مدبر ومتعمد.
عناصر داستان در داستان های کودک "جاسم محمد صالح" (در آینه دیدگاه "شلومیت ریمون کنان")(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت هر داستانی به نوع ارائه عناصر آن داستان از سوی نویسنده، مرتبط است. عناصر داستان عبارتند از پی رنگ، شخصیت، درونمایه، زاویه دید، صحنه و فضاء، که هر کدام تاثیر بسزایی در پیشبرد داستان دارند. از جمله انواع ادبی که ادبیات ملت ها در قالب آن عرضه می شود، داستان کودک است. "جاسم محمد صالح"، از جمله داستان نویسان عراقی است که عمده آثار وی در حیطه همین نوع ادبی قرار گرفته است. پژوهش حاضر با تکیه بر شیوه توصیفی-تحلیلی، درصدد است تا براساس نظریه ریمون کنان، به بررسی و تحلیل عناصر 20 داستان وی در حوزه ادبیات کودک بپردازد تا از این رهگذر در کنار دست یافتن به تفاوت میان عناصر داستان های کودک و بزرگسال، چگونگی کاربرد عناصر داستان از سوی نویسنده و میزان موفقیت وی در این نوع ادبی برای خواننده مشخص گردد. آنچه حاصل شد اینکه عناصر داستان چه در داستان های کودک و چه در داستان های بزرگسال همگی شبیه هم هستند؛ تنها بسته به هدفی که دنبال می کنند در نوع شکل گیری باهم متفاوتند. پی رنگ داستان های "جاسم محمد صالح" به دلیل آنکه مجال کافی جهت تغییر مسیر داستان وجود ندارد، غالبا یک پی رفتی است. درونمایه داستان های بررسی شده بیشتر شامل مسائل اخلاقی، تعلیمی و تربیتی مانند احترام گذاشتن به دیگران، دوری از تکبر، خوددار بودن، قانع بودن است؛ از این رو می توان گفت که جهت فکری نویسنده، القای چنین مفاهیمی به کودکان است. دیگر اینکه زاویه دید در تمام داستان ها به جز یک داستان، دانای کل یا سوم شخص است که طبق نظر ریمون کنان در این نوع داستان، فرصت تغییر زاویه دید بسیار کم است.
بررسی سبک شناسی لایه آوایی اشعار خلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی لایه ای یکی از روش های ارزشیابی مدرن آثار ادبی است که به واسطه آن می توان متون ادبی اعم از شعر و نثر را با دقت و ظرافتی افزون تر مورد بررسی قرار داد. این سبک شناسی علاوه بر توجه به مباحث کلاسیک و سنتی، بررسی متون را در حوزه پنج لایه «آوایی، واژگانی، نحوی، بلاغی و ایدئولوژیک» به عهده دارد. در این میان لایه آوایی نسبت به دیگر لایه ها به احساسات و عواطف شاعر نزدیک تر بوده و می تواند گویای حال روحیات وی باشد. خلیل حاوی از شاعران معاصر لبنانی می باشد که اشعارش به دلیل پیچیدگی های فراوان، کمتر موشکافی گشته است؛ بنابراین بررسی اشعار حاوی از منظر لایه آوایی می تواند گزینه مناسبی برای بازگشایی گره های روح خسته و غمگینش بوده و نشانگر افکار، اندیشه ها و مقاصد فکری او باشد. با توجه به برخی از یافته های این پژوهش می توان بیان داشت که حاوی در موسیقی بیرونی شعرش تنها از وزن هایی بهره جسته که مناسب حال او باشد و یا از استواری و خوش آوایی خاصی برخوردار باشد؛ بنابراین بحر رمل را برای بیان آلام درونی، بحر رجز را برای مستحکم و خوش آوا نمودن اشعار، در مواردی اندک تر بحر کامل را برای بیان خشم هایش به کار برده و از بحر وافر که مختص فخر بوده و بحر سریع نیز از مضطرب ترین و بی ارزش ترین وزن ها در نزد شاعران است، کمترین بهره را داشته است. در موسیقی کناری نیز از قافیه مترادف که بیانگر غم و اندوه است، بیشترین کاربرد را برای احساساتش داشته، قافیه های متواتر و متدارک نیز به دلیل زیبایی، قدرت و آهنگین بودنشان بعد از مترادف، کاربرد زیادی داشته اند و قافیه های متراکب و متکاوس به دلیل تقیید در حرکت های آوایی و عارض نمودن سنگینی بر گوش، هیچ جایگاهی در بین اشعار ندارند.
حقیقت نمایی در البخلاء جاحظ (موردکاوی قصه های اهل مرو و خراسان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جاحظ (۱۶۰-۲۵۵ق) نویسنده توانای قرن دوم وسوم هجری، یکی از سرشناس ترین چهره های نثر عربی است که در حوزه های مختلف گیتی شناسی، نقد و ادبیات، موسیقی و جانورشناسی قلم زده است. او چندین اثر مشهور و جریان ساز دارد که "البخلاء" یکی از جذاب ترین آن هاست. جاحظ در این کتاب به طور ویژه موضوع بخل را به عنوان مضمونی اجتماعی مورد دقت و واکاوی قرار داده و آن را دستمایه کار خویش ساخته و قصه هایی از خسیسان روایت نموده است. او بخش عمده ای از داستان های خود را به روایت های بخیلان اهل مرو و خراسان اختصاص داده که نشان می دهد در این اثر بی تأثیر از جریان شعوبیه، یکی از مهم ترین جریانات سیاسی آن دوران، نبوده است. جاحظ با توسل به این جریان به نگارش داستان هایی می پردازد و به عجم ها نسبت می دهد که مبنای حقیقی ندارد. اما او ادیبی بلیغ و توانا است و این حکایت ها را در قالبی حقیقت نما به مخاطب ارائه داده است و با وجود این که قصه ها از حقیقت تهی است و با قوّه عقل و منطق همخوانی ندارد اما خواننده با توجه به کاربرد ابزارهای حقیقت نما از جانب نویسنده، داستان را حقیقت می پندارد.این پژوهش نشان می دهد که اتکاء جاحظ بر نوع قصه با رعایت ضوابط فنّی و علّی آن، ایجاد فرایند استناد، دقت در توصیف اشیاء و وصف مشروح آن فرایند حقیقت نمایی را ایجاد می کند و خواننده را به تصدیق حکایت های خود وا می دارد.
موتیف الوطن فی شعر حازم رشک التمیمی دیوان الأحرف المشبهه بالمطر نموذجا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
113-135
حوزههای تخصصی:
یشکّل الوطن هاجسًا کبیرًا فی التکوین العاطفی للإنسان؛ والعراق فقد کان ومازال یعانی من الحروب والاحتلال، والشاعر العراقی کان ومازال یطالب بالمحافظه على الهویه الوطنیه والخصوصیه الثقافیه، بشکل یضمن الانتماء الذاتی والحضاری للمواطن. ولا یستثنى الشاعر العراقی المعاصر حازم رشک التمیمی عن بقیه الشعراء، ذلک لأنّ الوطن عنده هو شعور وارتباط عاطفی ووجدانی یتدفق من أعماقه عبر فمه على هیئه کلام بلیغ ذی لحنٍ ووقعٍ کبیر على نفس المتلقی. أصبح الوطن موتیفًا فی دیوان الشاعر، والموتیف هو موقف أو حدث قصصی أو فکره أو صوره نمطیه مما نجده ماثلًا ومتکررًا فی شتّى الأعمال الأدبیه والحکایات الشعبیه والاساطیر. تهدف هذه الدراسه إلى إضاءه جانب فنی من دیوان الأحرف المشبهه بالمطر لحازم رشک. وقد اختارت الدراسه منهجًا نقدیًا یجمع بین الوصف والتحلیل، حیث تصف الموتیف معتمدًا على الدراسات السابقه، ثمّ تقوم بالتحلیل الفنی للنماذج الشعریه الداله على موتیف الوطن فی دیوان الشاعر. والدراسه تصل إلى نتائج أهمها: أنّ معاناه العراق أدّت إلى أنْ یبرز حازم رشک الوطن فی قصائده بروزًا واضحًا؛ حیث ظهرت صوره الوطن عنده ممزوجه بالحزن والألم والمعاناه وهذا انعکاس للواقع الّذی یعیش فیه الشعب العراقی.کما ظهر أنّ نص الشاعر الشعری یعمل على استبطان وتکثیف جمله من القضایا الوطنیه ویعالجها عبر مربع الوطن، وأضلاعه الأربعه هی المدن، والشعب، والدین والحکام العراقیون.
تحلیل رمان "ساق البامبو" اثر سعود السنعوسی، بر اساس گفتمان قدرت میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ گرایی نوین از رویکردهای جدید در حوزه مطالعات فرهنگی و ادبی به شمار می رود که در دهه 1980 عمدتاً بر نظریه های گرین بلات و دیگر منتقدان تاریخ گرایی نوین پا گرفت. این رویکرد جدید قصد دارد مرز بین تاریخ و ادبیات را بردارد و رابطه این دو را از منظری نو بازنگری کند و در نتیجه زمینه ای برای نقد متن فراهم آورد. تاریخ گرایان نوین هنگام تحلیل یک متن، مؤلف آن را رها کرده و نویسنده را متأثر از نیروهای گفتمانی می دانند و برای تحلیل معانی موجود در متن به رابطه تنش آمیز گفتمان ها توجه می کنند. یکی از دغدغه های اصلی آنان، ساختارهای قدرت است. فوکو یکی از مهم ترین نظریه پردازان این نحله فکری، زبان را عرصه بروز روابط قدرت و تعیین کننده سوژه غالب و سوژه تحت سلطه می داند. جستار حاضر برای تحلیل روابط قدرت و زبان، رمان ساقه بامبو اثر سعودالسنعوسی رمان نویس کویتی را انتخاب کرده است که با نوشتن این رمان توانست ششمین جایزه بوکر عربی را در سال 2013م از آن خود کند. پژوهش حاضر در صدد است تا با رویکرد توصیفی- تحلیلی گفتمان هایی که در این رمان، قدرت و زبان از طریق آن ها اعمال می شود مشخص کند و به حقایق موجود در متن، سکوت و گاه مقاومتی که از سوی مفعولان قدرت در مقابل فاعلان قدرت دیده می شود اشاره کند. نتایج پژوهش نشان می دهد؛ گفتمان های مختلفی از جمله گفتمان جنسیت، گفتمان خرافه باوری، گفتمان اربابی-خدمتکاری، گفتمان فرادستان و گفتمان پدرسالاری در این رمان حضور دارند و هریک از این گفتمان ها به نوعی در ساختارهای قدرت و ساختار فرهنگی جامعه نقش ایفا می کنند.
عناصر نقاشی در دیوان "مایفوق الوصف"سوزان علیوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی عناصر نقاشی در شعر، از موضوعات بینارشته ای ادبیات تطبیقی است که با رونق مکتب آمریکایی در پژوهش ادبی معاصر به کار گرفته شد؛ اما این محور، علی رغم زمینه های پژوهشی متعدد، مورد استقبال کمتری قرار گرفته است. باید توجه نمود که شاعران بسیاری، رویکرد و صبغه نقاشیگری دارند و در حقیقت با کلمات به جای شعر سرودن، رسم و نقاشی می کنند. این فرایند در اشعار شاعرانی که علاوه بر حرفه شعرسرایی، نقاش هم هستند، بسیار موضوعیت پیدا کرده است. در ادبیات معاصر عربی شاعرانی که از این دو حرفه درکنارهم برخوردار هستند؛ اندک نیستند که مطرح ترین چهره در شعر عربی دوره أخیر، سوزان علیوان، شاعر و نقاش معاصر است که جزو شاعران جیل التسعینات (دهه نود قرن بیستم) است. وی بسیاری از سازوکارهای نقاشی را به کار برده است و میان نقاشی وشعر او همبستگی زیادی وجود دارد. گویی او در دفترهای شعری اش، با موم و رنگ نقاشی می کند. از این رو شعر او، زمینه ای برای بروز عناصر متعدد نقاشی است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، به بررسی عناصر نقاشی در شعر سوزان علیوان می پردازد. نتیجه پژوهش نشان می دهد؛ سوزان علیوان در شعر خود از عناصر نقاشی مختلفی نظیر رنگ، قاب بندی، تقارن و قرینه سازی، عینیت و ایستایی بهره گرفته است که این موضوع در عناوین، مقاطع و بندهای شعری دیوان ما یفوق الوصف او تجلی پیدا کرده است.
واکاوی اسطوره سیمرغ و عنقاء در شاهنامه فردوسی و مجمع الامثال میدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره های سیمرغ و عنقاء یکی از نمودهای وحدت اندیشه بشری است. پرواز، آرزوی دیرینه و میل به جاودانگی بشر درآن ها متصوّر است. اساطیربه دلیل بن مایه های تاریخی و اهمیت در حماسه و امثال تجلی یافته اند. نگارندگان در این جستار به بررسی سیمرغ شاهنامه فردوسی و عنقاءِ مجمع الامثال میدانی به روش تطبیقی- تحلیلی با هدف تحلیل ریشه های کهن و بیان وجوه اشتراک و افتراقشان پرداختند. از یافته های تحقیق برمی آید که سیمرغ و عنقاء ریشه در فرهنگ اوستا و زبان سامی داشته و وجود تصاویر ترکیبی و دگرگونی، عامل پیدایش نیروی خیر و شرشان است. احساس ترس و سرخوردگی باعث پیدایش این گونه اساطیر خون خوار است. ارتباط سیمرغ باگیاه بی مرگی نمود عقل و خرد، و عنقاء درمحیط خشک تجلی نماد مرگ است. در این پژوهش شباهت هایی ازجمله ویژگی های عجیب، زاد و ولد و سکونت... و تفاوت هایی مانند؛ محتوا، هدف و نوع عمل... بررسی گردیده است. منشاء اشتراکات فطرت انسانی، اعتقادات دینی و تخیلات جمعی است و تفاوت ها به محیط بازمی گردد. در بازآفرینی داستان ها مشخص شد مرگ و امید، جادو و خرد در آن دوره بر جامعه ایران حاکم بود. درحالی که برجامعه عرب مرگ و جادو سایه افکنده بود. دو اسطوره با هستی و آرمان بشر تناسب داشته و تحولات اجتماعی بعد از اسلام در شباهت بیشترشان مؤثر بوده است.
تصویر التّوحّد بین الإنسان والوطن فی روایه «صخره الجولان» لعلی عقله عرسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
العلاقه بین الإنسان والوطن فی روایه "صخره الجولان" تتبلور حین یسعی الأدیب السّوری علی عقله عرسان (1940م)، إلى إقناع القارئ بفکرته التی أُسّست علی التّوحّد بینهما. وقد تجلّت هذه الفکره عبر الصّور الفنّیّه التی استنفد الأدیب قوه تعبیرها من خلال استخدام أدوات المونولوج والتّداعی وتیّار الوعی. وفی هذا المسار، تهدف المقاله إلی دراسه الرّوایه فی المقاطع التی تعتنی بقضیّه التّوحّد بین الإنسان والوطن، عبر الصّور. واختار بحثنا الحالی المنهج الوصفیّ-التّحلیلیّ فی تبیین نماذج روائیه ترتبط بموضوعیّه التّوحّد، قائماً بتفکیک وحدات الصّور الموجوده فی طیّات الرّوایه، ثمّ یلیه بالشّرح الأدبی. والحصیله هی أنّ مواقف التّفاعل بین الطّرفین، الإنسان والوطن، تکثر ترداداً فی هذه الرّوایه، عبر صور التّشبیه، والاستعاره، والأسطوره، والرّمز. وقدترد صور التّشبیه والاستعاره مجزّأهً مستقلّه فی مقاطع روائیّه، وقدترد فی تداخل فنّی، وتکتمل الواحده منها بوجود الأخری عند تقدیم صوره کامله، وهذه سمه الکاتب الأسلوبیّه فی خلق الصّور المتمازجه. وقد یضفی الأدیب علی روایته عمقاً فکریاً، حینما یلجأ إلی عنصر الرّمز کنوع من الصّور الزّاخره بالدّلالات العدیده. وفی المواقف المتتالیه من نثر الرّوایه، تظهر مفرده الحجاره/ الصّخره بشکل مکرّر ومتکاثف، ویبدو أنّها ترمز إلی الوطن، والأشیاء، والأشخاص. وهی تعتبر دالاًّ تتعدّد مدلولاتها، ولها الصّوره الرّمزیه الأساسیه.
المفعول المطلق المجرور بالحرف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
135 - 146
حوزههای تخصصی:
إن ما یعرف بالمفعول المطلق فی الأعمال النحویه یطلق على المفعول المطلق الاصطلاحی، أی المصادر المفرده المنصوبه المشترکه مع الأفعال فی أصلها بتوظیفات توکیدیه أو عددیه أو بیان نوع أو ما ناب مناب الفعل. ویبدو أنّ الجار والمجرور الذی له فاعلیه المفعول المطلق قد تعرّض للجهل والغفله؛ وهذا ینبعث من أنّ نزعه النحو العربی نزعه إلى الإعراب واللفظ. ویکفیه فی تحدید دور الجار والمجرور بتعلیقهما وترتیبهما إلى عامل فعلی أو شبه فعلی. هذا ویمکن تعیین دور إعرابی للجارّ والمجرور، علاوه على ما یکون لهما دور الخبر والصفه والحال. وتنوی هذه المقاله بمنهج وصفی تحلیلی، بیان ثنائیه صوره المفعول المطلق معتمده على نماذج قرآنیه وغیرها؛ والصورتان هما: المصدر المفرد المنصوب، وهو معروف عند النحاه بالمفعول المطلق، وهذا هو القالب السائد؛ والأخرى وهی أقلّ استعمالا تلک التراکیب التی تتألّف من الحرفین: الباء و الکاف والمصدر المجرور من أصل الفعل، وذلک بشروط ومعاییر محدّده. ویمکن تحدید دور إعرابی معین لکثیر من الجار والمجرور المستعمل فی الجمله. وهذا باعتبار المعنى والتحاشی من الاتجاه الإعرابی.
بررسی و نقد تأثیر و تأثر امام فخر رازی در مباحث بیان با رویکرد کتاب نهایه الایجاز فی درایه الاعجاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب نهایه الایجاز فی درایه الاعجاز از امام فخر رازی (606 ه.ق) یکی از کتابهای مهم و قابل توجه در حوزه مباحث بلاغی است. این کتاب که در واقع تلخیصی از دو کتاب اسرار البلاغه و دلائل الاعجاز عبد القاهر الجرجانی است، متضمن برخی آرا و دیدگاه های امام فخر رازی نیز می باشد. این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی و با بهره گیری از روش مقایسه ای، تأثیرپذیری و تأثیرگذاری فخر رازی در مباحث علم بیان را از کتاب نهایه الایجاز فی درایه الاعجاز، مورد بررسی و نقد قرار داده و اختلافات و اشتراکات آنها را ارزیابی می نماید. برخی نتایج مقاله حاکی از آن است که فخر رازی در کتاب خود آرای عبدالقاهر را مورد تحلیل قرار داده و در اغلب موارد همراه با استدلال لغوی و منطقی بر آن صحه می گذارد و در برخی موارد نیز با استاد خود با سبکی منطقی که با مسائل بلاغی سازگار نیست، به گفت و گو می پردازد. فخر رازی نظرات و دیدگاه-های فشرده عبدالقاهر جرجانی را به گونه ای مبسوط بیان می کند و خود نیز تحلیل هایی دیگری به آن می افزاید. و در عین حال خود نیز بر برخی از صاحب نظران و دانشمندان بعدی تأثیر گذاشته است.
فصام الهویه بین أنوثه قاهره ورجوله مقهوره: قراءه ما بعد کولونیالیه فی روایه "العطر الفرنسی" لأمیر تاج السر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الغزو الفکری والثقافی أو ما یعرف بالاستعمار الحدیث یمکن الغرب من إذابه ملامح هویات الشعوب دون الحاجه إلی العنف العسکری. وقد تنعکس تأثیراته علی هویات المستعمَرین بظهور أعراض مشابهه لأعراض مَرضی الفصام/الشیزوفرینیا، حیث یعیشون حاله من الانفصام والاغتراب الذاتی والابتعاد عن الواقع والسیر فی عالم الأوهام والخیالات. وقد تطرّقَ الأدب ما بعد الکولونیالی، خاصه الروائی منه، لقضیه الهویه والصراع النفسی بشکل واسع. إذ تُعدّ إشکالیه الهویه وقضایاها الشائکه کجدلیه الأنا والآخر المتمثله ب (الشرق/الغرب)، من أهم مفاهیم النقد ما بعد الکولونیالی. وقد تناول الکاتب العربی لقاء الشرق بالغرب فی نتاجه الأدبی بکثره لرصد تبعاته وتأثیراته علی الهویات فی حقبه ما بعد الاستعمار. وفی هذا الصدد عالجت روایه "العطر الفرنسی" للأدیب السودانی أمیر تاج السر، تأزم هویات الشخصیات الروائیه مستخدمه جدلیه الأنا الشرقی والآخر الغربی فی إطار علاقه الرجل بالمرأه، لکن بمعادله مغایره لما جاء فی الروایات السابقه؛ المرأه الغربیه -بالأحری طیفها- هی التی تقصد الشرق، وتحدیدا السودان، وتغزو الشرقی فی عقر داره وتؤدی إلی تأزمه. کما کشفت عن تبعات هذا اللقاء الوهمی مما یحذر من استعمار غربی جدید یتمّ فی الشرق بآلیات حدیثه. یرصد هذا البحث وفقا لمفاهیم النقد ما بعد الکولونیالی والمنهج التحلیلی –الوصفی توظیف الروایه الخاص لثنائیه الرجوله/الأنوثه ودلالتها علی تأثیر الغرب علی البعد الهویاتی للشعوب فی حقبه ما بعد الاستعمار. ووجدنا أن الروایه بدءا بعنوانها تدلّ علی الغیاب الکبیر للشعور بالقهر الاستعماری عند المستعمَر وأشکال الضغینه التی کانت تمیز علاقات المستعمَر والمستعمِر السابقین، وأن فصام هویه البطل وعجزه عن امتلاک محبوبته رمز دالّ علی عجز الشرق عن امتلاک الغرب وإصابته بما یشبه أعراض مَرضی الفصام.
تجلیات الثوره والمقاومه فی شعر عبدالعزیز المقالح(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و یکم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ (۱۴۳۹ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۲)
117 - 146
حوزههای تخصصی:
یعتبر عبدالعزیز المقالح بصفته شاعراً وناقداً آکادیمیاً وأحد رموز الشعر الیمنی المعاصر خاصه والشعر العربی المعاصر عامهً حیث تولی مسؤولیه بارزه ونشیطه فی حرکه الأدب والنقد وقام بدور فعال فی الثوره الیمنیه والمقاومه الشعبیه وأخذ الشعر سلاحاً للدفاع عن شعبه ووسیلهً للتعبیر عن معاناته وآلامه بقیم جمالیه وشعریه رفیعه المستوی سواءً کان یعیش فی الیمن وصنعاء أو کان مغترباً فی العواصم العربیه کالقاهره حیث تتسم قصائده بالصراحه والمباشره وقلیل من الغموض. دخل المقالح فی قضایا الوطن الیمنی والأمه العربیه وعاش کثیراً من مصائبهم وله دور کبیر ونشیط وفعال فی شحذ الهمم وتحفیز النفوس علی النضال فی وجه الأعداء والمحتلین مستشرفاً مستقبلاً رائعاً وقریناً بالحریه والأمان لأبناء شعبه. فالقارئ لشعره یجده کأنه تنبّأ فی دواوینه الشعریه ما یعانیه الشعب الیمنی من اختناق وعدوان وحرمان وتخلّف وأمیه وجهل. تسعی هذه الدراسه إلی إلقاء الضوء علی شعر المقالح المقاوم والترکیز علی أهم محاور المقاومه والثوره وعناصرها فی شعره وفقاً للمنهج الوصفی التحلیلی ومن أبرز ما توصل إلیه المقال أنه المقالح له تواجد فی الأوساط الیمنیه إذ یهتم بقضایا اجتماعیه کالفقر والحرمان مؤکّداً علی القضیه الفلسطینیه وله نظره قومیه تحاول فی توحید کلمه الشعب الیمنی والأمه العربیه وفی هذا الصدد کثیراً ما یلاحَظ علی أنه قام بتوظیف التراث والشخصیات الأسطوریه والشعبیه کما یتجلی الترکیز علی کثیر من الأمکنه فی شعره.
بررسی هنجارگریزی نوشتاری در شعر محمود درویش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرمالیسم یکی از مهم ترین نظریه های نقد ادبی معاصر است. بنیان گذاران این نظریه در اوایل قرن بیستم، گامی مهم در زمینه عدول از زبان هنجار برداشتند و با طرح مباحث و اصطلاحاتی مهم، به بررسی و طبقه بندی عوامل قابل شناسایی ایجاد زبان ادبی و به خصوص شعر در قالب مباحثی مانند هنجارگریزی، آشنایی زدایی و ... مبادرت ورزیدند. یکی از عوامل مهم در گسترش هنجارگریزی در آثار شاعران دهه های اخیر، نوگرایی و تلاش برای دست یافتن به آزادی اندیشه و نشان دادن جریان های فکری است. محمود درویش یکی از شاعرانی است که انواع هنجارگریزی در اشعار وی به چشم می خورد که یکی از بارزترین آنها، هنجارگریزی نوشتاری است. پژوهش حاضر بر آن است تا با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی و بررسی شعر درویش، به بررسی روش های هنجارگریزی نوشتاری در ساختار ظاهری شعرش و تبیین دلالت ها و اهداف آن بپردازد. نتایج پژوهش حاکی از این است که ازجمله شیوه های هنجارگریزی نوشتاری در شعر او می توان به موارد زیر اشاره کرد: کاربرد نقطه چین در آغاز مصراع شعر برای پردازش واژگان شعری، کاربرد نقطه چین به جای مصراع کامل با هدف جلوگیری از ضعف خود و نیز خستگی خواننده، به کاربردن برخی علائم نگارشی همچون مربع، قلاب، خط تیره و خط مورب برای نوسازیِ ظاهر شعر و نیز تأکید بر یک مسئله خاص و همچنین شکستن مصراع ها و کوتاه و بلندکردن آن ها و آوردن یک بیت شعری به صورت افقی و تکرار آن به صورت عمودی و کلمه به کلمه با هدف تأکید و جلب توجه خواننده به آن مسئله است.
روایت شنو و موقعیت آن در رمان «الطنطوریه» اثر رضوی عاشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی و تحلیل روایت شنو شالوده ای است برای شناخت فرم و چگونگی ارائه حوادث داستانی به نحوی که مفهوم تازه ای را به مخاطب القا کند. این حوزه از دانش تا جائی پیشرفت نموده که می توان آن را به عنوان یک شاخه علمی از روایت، بررسی نمود. رمان الطنطوریه، اثر رضوی عاشور، نویسنده ی معاصر مصری به دلیل ظرفیت، پتانسیل و تکنیک های خاص روائی، گزینه ای مناسب برای مطالعات روایت شناسی محسوب می شود. نویسنده در این رمان نشان داده است که راوی برای آفرینش جهان روایی خود، روایت شنو خاص خود را مخاطب قرار داده است. روایت شنو در این داستان ضروری است؛ طوری که نبود آن به معنای نیستی روایت است. روایت شنو در این رمان، جزو شخصیت ها(حسن) و درون داستانی است و در کنش بخش های مختلف روایت، دخیل است. نگرش او همسو با جهان بینی راوی است. علاوه بر روایت شنو اصلی، شخصیت های دیگر و از جمله راوی در موقعیت های کوتاه برای واقعی و ملموس نشان دادن حوادث، درجایگاه روایت شنو نقش ایفاکرده اند و همچنین در برش های کوتاهی از رمان، روایت شنو در مقام راوی جلوگرشده است. نویسنده در این رمان، نکاتی را بیان نموده که متوجه روایت شنو برون داستانی(خواننده) نیز می شود. این پژوهش با روش توصیفی -تحلیلی به بررسی ابعاد و موقعیت شناختی روایت شنو پرداخته تا با درک و فهم آن عناصر، عرصه برای کشف، شهود، درک عمیق و روش تولید معنا از متن رضوی عاشور فراهم کند.
بررسی محتوایی رمان فلسطین ازآغاز قرن بیستم تا 1948(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمان فلسطین همچون رمان سایر کشورهای عربی، زاییده نهضت ادبی است. در این بررسی تلاش شده است تا با شیوه توصیفی- تحلیلی و لحاظ کردن شرایط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی فلسطین، محتوای رمان این سرزمین، از آغاز قرن بیستم تا 1948 مورد بررسی قرار داده شود. در ادبیات فلسطین، عوامل نهضت ادبی نیرو محرکه رمان فلسطین گردید. رمان های غربی، ترجمه و در روزنامه ها و مجلاتی که در چاپخانه هایی که در فلسطین تأسیس شده بودند، چاپ می شدند. با توجه به گسترش تأسیس مدارس و افزایش سطح سواد عمومی تمایل به خواندن مطبوعات و آثار ترجمه شده نیز افزایش یافت و همین امر مترجمان را ترغیب به ترجمه آثار بیشتری می کرد. وقتی برخی مترجمان به سطحی از مهارت و آگاهی رسیدند، دست به تألیف زدند و آثاری را خلق نمودند که سنگ بنای رمان فلسطین به شمار می رود. گرچه بسیاری از آثار از میان رفته اند و نمی توان به شکلی دقیق در محتوای آن وارد شد، اما بررسی ها نشان می دهد که موضوع مقاومت مردم علیه مهاجران یهودی، موضوع فروش زمین ها و تلاش یهود برای سیطره بر فلسطین از موضوعات اصلی اغلب این آثار به شمار می رود. بررسی محتوایی رمان این دوره نشان می دهد موضوع فلسطین و مهاجرت یهودیان به این سرزمین و مشکلات ناشی از آن، تا پیش از 1948 نیز وجود داشته، اما چندان جدی و مهم نبوده است. حتی از لحاظ کمّی نیز، رمان های چندانی نوشته نشد که بتواند بیانگر آلام و آمال مردم فلسطین باشد.
الذات الشاعره فی شعر بشر بن أبی خازم (دراسه نصِّیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یقوم البحث بدراسه الذات الشاعره فی شعر بشر بن أبی خازم، وهی الذات الحاضره فی التجربه الشعریه، الذات التی تعالت على أناها الواقعیه فی معایشتها واقعاً نفسیاً وموضوعیاً. ویسعى البحث إلى إبراز ما تستبطنه صور الذات الفنیه من أبعاد ودلالات تؤکد ثقافتها المقدَّمه فی نسق یلخص صراعها مع مکونات الوجود. تعتمد الدراسه –فی بعض جوانبها-العلاقه الجدلیه بین الذات الشاعره والآخر، واستجلاء مدى أثر الآخر فی الذات. فالحدیث عن الذات یشکل جزءًا من حدیث الشاعر ونظرته إلى الآخر، وهذا ما اتضح من خلال الوقوف على صورتی: الذات المستَلبه فی حالات الفقد والعجز، والشعور بالفناء المحیط، والذات الموجوده فی حالتی القوه والتخطی.