فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم بهار و تابستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
221-245
حوزههای تخصصی:
للاتجاه الوظیفی فی اللسانیات مکاتب مختلفه، ومن أهمها مکتبه لندن ولهذه المکتبه(1916) مؤسسون من أبرزهم مایکل هالیدی الذی طوّر نظریه فیرث السیاقیه(1960) ثم وضع نظریه (1985) أسماها النحو النسقی (النظامی). هذه النظریه، مبنیه علی أساس تعدد وظائف اللغه. إنّ هذه الدراسه، تحاول أن تعالج سوره "المزمل" معالجه لسانیه فی ثلاث وظائف تجریبیه، تبادلیه ونصیه معتمده على نحو هالیدی النظامی ومستخدمهً المنهج الوصفی- التحلیلی وإحصائی. مع الترکیز علی الوظیفه التجریبیه، تبیّن أنّ العملیه المادیه تکون أکثر ورودا فی هذه السوره وبواسطه وضوحها ووقوعها فی الخارج تبرز دور محاولات النبی والمؤمنین فی المجتمع من جهه وتسهّل إبلاغ الرساله من جهه أخری. بعد دراسه الوظیفه التبادلیه، توصّلنا إلی أنّ قطبیه کل الآیات موجبه والآیات حافله بالصیغه الإخباریه وتخبر عن قطعیه وقوع حوادث السوره. بعد تحلیل الوظیفه النصیه، اتّضح أنّ المبتدأ البسیط یحتلّ مکانا واسعا فی هذه الآیات والمعلومات القدیمه تشغل أکثر مواضع المبتدأ. مع دراسه انسجام الآیات، تبیّن أنّ الانسجام النحوی یلعب دورا بارزا فی اتحاد الآیات.
تجلی اسطوره ققنوس وتطور معنوی آن در شعر محمود درویش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره ققنوس در شعر محمود درویش با آرمان ملّت مظلوم فلسطین و مبارزه برای رهایی از یوغ اشغالگران صهیونیست، شوق بازپس گیری اراضی اشغال شده علیرغم جنگ و کشتار و جنایات فراوان، و نیز تحوّلات شعری اش گره خورده است. او ققنوس را به عنوان نماد مقاومت و ایستادگی، و سر برآوردن از خاکستر مرگ بازخوانی کرده است. ققنوس در شعر محمود درویش از اولین دیوانی که بدان اشاره کرده است یعنی «أحبّک أو لا أحبّک» تا «کزهر اللوز أو أبعد» که آخرین دیوان اوست دستخوش تغییراتی گشته است، که در مقاله حاضر به تحلیل و بررسی ابعاد آن پرداخته ایم. مهم ترین نتیجه پژوهش در سه مسأله تجلّی یافته است: اول اینکه، اسطوره ققنوس در شعر محمود درویش به دنبال این است که بگوید که مردم فلسطین و نیز آرمان او هیچوقت نخواهد مرد، بلکه هر زمان از خون شهدایش جوانان غیوری پرورش یافته و راه آنان را ادامه خواهند داد. دوم اینکه، ققنوس در شعر درویش برخی موارد با سخن از زن و مرد همراه است که نماد زایش هستند. سوّم اینکه ققنوس در مراحل پایانی حیات درویش نماد جدال او با مرگ و رستاخیز دوباره است. روش تحقیق در مقاله حاضر تحلیل و توصیف است، و سعی کرده ایم به نقد و تحلیل اسطوره ققنوس و تحوّلات معنایی آن در شعر این شاعر بزرگ بپردازیم.
جمالیِّه المکان المغلق والمفتوح فی شعر معد الجبوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
للمکان حضوره المتجذر فی أرض القصیده العربیِّه من العصر الجاهلی حتی یومنا هذا ومکانیِّه النص الشعری المعاصر لیست وسیله الشاعر للتعبیر عن مجتمعه أو تجربته الشعوریِّه المکانیِّه فحسب، بل هی مرتکزها الأساس یجعل بها النص الشعری ذا البنیِّه المکانیِّه یتبلَّج فی نفسیِّه القاریء ویعتمد علیها لترسیخ المعانی والدلالات. وشعریِّه المکان تتأتی من حضور المکان الشعری الذی ینطلق عن المخیّله الشعریِّه أو هو حضور المکان فی فضاء شعری یحکمه الخیال. تطمح هذه الدراسه إلی مقاربه الحضور الفنی للمکان المغلق والمفتوح فی شعر معد الجبوری، وللقبض علی أهدافه المتوخاه تتعکَّز علی المنهج الوصفی- التحلیلی وتتفیأ ظلال السیمیائیِّه فی تحلیل نماذج من شعر الجبوری، تتضمّن البنیِّه المکانیِّه التی یحکمها الخیال الشعری الذی ینأی به الشاعر عن دائره المباشره والخطابیِّه. وقد أخذ البحث من بین رموز الشاعر رموز البئر، الکهف، المقبره، البحر، الصحراء من الرموز المکانیِّه المغلقه والمفتوحه وقام بفحصها وتحلیلها، وتشیر النتائج إلی أنّ الشاعر یوظِّف المکان المغلق للتعبیر عن رضوخ الشعوب العربیِّه أمام السلطه الغاشمه أو للدعوه إلی نبذ التصارع ویوظِّف فی الکثیر من أشعاره المکان المفتوح للتعبیر عن فاعلیِّه الحیاه واستمراریِّتها ویأتی المکان المفتوح لتجسید حاله الصراع بین الموت والحیاه والدعوه إلی الخروج والنهوض مثلما نلحظ فی رمز الصحراء، وما یجقِّق شعریِّه المکان فی شعر الجبوری هو هیمنه عنصر الخیال علی الفضاء الشعری والتلاعب بلغه الشعر لإثراء التشکیل الشعری جمالیاً ودلالیاً.
أسلوب المونتاج السینمائی فی شعر عدنان الصائغ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
119 - 134
حوزههای تخصصی:
قامت السینما منذ ظهورها بامتصاص جمیع الخطابات الأدبیه ومن ضمنها الخطاب الشعری. والأجمل أن یکون هذا التفاعل متقابلاً. فالشعر الحدیث اقتحم حدود الفنون الجمیله کالفن التشکیلی، والفنون السینمائیه ووسائلها التعبیریه کالکامیرا والسیناریو وبالأخص المونتاج. لذا کانت قصیده المونتاج الشعری ولیده الفن السابع والشعر معاً. ولأنَّ تقنیه المونتاج تمثّل نقطه مضیئه ومتمیّزه فی تطوّر بنیه القصیده المعاصره، فقد قمنا هنا بالترکیز على الأسلوب المونتاجی فی القصیده الحداثیه القائمه على المونتاج السینمائی وأصوله، الذی یعنی القص واللصق للقطات وضم الصور المتلاحقه أو ضم اللقطات التی تکون منعدمه الصله لغرض معیّن، حیث یقوم الشاعر المعاصر بقص ولصق صوره الشعریه المختلفه بصوره أبیات تأتی أشطرها بالتوالی لتعبّر عن فکره ممیزه، وکأنما فیلم ممنتج یُظهر لنا فکرته الأساسیه من القصیده بعد صدم اللقطات الشعریه ببعضها، وبهذا یرفع مستوى القارئ إلى متفرّج. ومن بین هؤلاء الشعراء المعاصرین، تم اختیار الشاعر عدنان الصائغ، حیث رفد قصائده بکثیر من الأسالیب السینمائیه ومن ضمنها أسلوب المونتاج الشعری لیُشهدنا على الأحداث التی تمرّ فی وطنه من ظلم وأسى ولیضع المتلقی أمام مشهد بصری. هذه الدراسه تسعى من خلال المنهج الوصفی التحلیلی إلى الکشف عن مدى إفاده القصیده المعاصره من کشوفات السینما، وقد وقع الاختیار على تقنیه المونتاج لدورها وفاعلیتها فی النص الشعری. وقد قمنا بمقاربه المونتاج السینمائی فی عدد من النصوص الشعریه للصائغ وتحلیلها تحلیلاً فنیّاً یکشف عن براعه الشاعر وانفتاحه على هذه التقنیه السینمائیه. ومما توصّلت إلیه هذه الدراسه هو الکشف عن دور المونتاج السینمائی فی تحویل الصوره الشعریه إلى صوره بصریه؛ ومن خلال هذا الأسلوب قد تمکّن الشاعر من إیصال فکرته إلى المتلقی، کما ساهم المونتاج السینمائی فی تعمیق المعنى السردی فی الأشعار، ورفع القصیده من سطحیه الأسالیب إلى الأسلوب الراقی والانتقال من موضوع لآخر من خلال اللقطات المتماثله والتقطیع الذی یتمیّز به المونتاج السینمائی.
بررسی رمان «میرامار» نجیب محفوظ بر اساس چند صدایی باختین
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱
95 - 116
حوزههای تخصصی:
مؤلفه های التزام اسلامی در رمان «لیالی ترکستان» نجیب کیلانی
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
53 - 68
حوزههای تخصصی:
نجیب کیلانی از پیشگامان ادبیات متعهد اسلامی به شمار می آید که با تالیفات فراوان در این حوزه، از مشهورترین نظریه پردازان ادب اسلامی معاصر می باشد. از جمله برجسته ترین رمان های کیلانی رمان «لیالی ترکستان» می باشد که در آن به مبارزات ضد استعماری مردم مسلمان ترکستان پرداخته است. پژوهش حاضر با تکیه بر رویکرد درون متنی و با روش توصیفی تحلیلی به موضوع تعهد به اسلام و آموزه های اسلامی در این رمان و انعکاس موضوعات متعهدانه در آن پرداخته است. با بررسی های انجام شده می توان گفت که نجیب کیلانی در رمان «لیالی ترکستان» به مقوله اسلام و ارزش های اسلامی و التزام به اسلام و مفاهیم آن بسیار پرداخته است. تحریم ازدواج با کفار، دفاع از اسلام، به دوستی نگرفتن دشمنان خدا، نفی تحقیر شرایع اسلام، الهام پذیری از قرآن و شهادت از نمونه های بارز تعهد به اسلام در این رمان به شمار می آید.
روایت شناسی داستان کوتاه «ید فی القبر» غسان کنفانی بر اساس نظریه ژرار ژنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
1 - 17
حوزههای تخصصی:
روایت یکی از مهمترین فنون ادبی و عنصری اساسی در نظریه ادبی است که تحلیل آن بر اساس نظریه های جدید، ما را در راه درک متون ادبی یاری می رساند. نظریه پردازان بسیاری ساختار روایت را مورد بررسی قرار داده اند. ژرار ژنت فرانسوی، از برجسته ترین نظریه پردازان ساختارگرا است که نظریه او از کامل ترین و مؤثرترین نظریه های روایت شناسی به شمار می آید. هدف نگارندگان این است که با رویکردی تحلیلی-توصیفی مبتنی بر نقد روایت شناختی، مؤلفه های زمان، وجه یا حال و هوا و لحن نظریه ژنت را در داستان کوتاه «یدٌ فی القبر» از مجموعه «القمیص المسروق» اثر غسان کنفانی را مورد واکاوی قرار دهند و توان داستان پردازی این نویسنده و همچنین میزان نظام مند بودن اثر داستانی او را بسنجند. این بررسی نشان می دهد که نظریه ژنت الگویی فراگیر و کاربردی برای بررسی روایت است و از سوی دیگر استعداد کنفانی را در به کارگیری عناصر داستانی و شگردهایی مناسب با درون مایه این داستان و ارائه اثری منسجم، جذاب و پرهیجان هویدا می سازد. استفاده ازتکنیک های زمانی، راوی اول شخص، بهره گیری از شیوه گفتگو، وصف پردازی های زیبا و... این ادعا را اثبات می کند.
مجاز عقلی؛ مجاز یا حقیقت با رویکرد آمیختگی مفهومی در گفتمان قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه آمیختگی مفهومی، در برنامه های تحقیقاتی ژیل فوکونیه و مارک ترنر ریشه دارد. این نظریه نتیجه بسط قالب نظری فضاهای ذهنی است. اصل سخن فوکونیه و ترنر آن است که ساختن معنی صرفاً از ترکیب معانی قبلی یا برقراری نگاشت هایی میان آن ها صورت نمی پذیرد، بلکه ساختن معنی، ساختاری نوظهور دارد که از ترکیب و ادغام عناصری تشکیل می شود که به طور مشخص در هیچ یک از درون دادها دیده نمی شود. بر این اساس، هدف جستار حاضر این است که با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با استناد به رویکرد زبان شناسی شناختی نشان دهد که چگونه نظریه آمیختگی می تواند تحلیل مجاز مفهومی، به ویژه نوع عقلی آن را دقت بخشد و تقابل برداشت مفسرین سنتی و شناختی را از مجاز تبیین نماید. مهم ترین رهیافت های این جستار نشان می دهد که کاربست نظریه آمیختگی می تواند ابعاد پنهان تعبیرهای زبانی و عناصر خیالی زبان قرآنی را آشکار سازد. همچنان که آمیختگی های مفهومی قرآن در زمینه پدیده های طبیعی نشان می دهد که چگونه قرآن مناسب ترین زمینه های مادی و عینی را برای تبیین حقایق عقلی و معنوی به کار گرفته است. افزون بر این تعابیر آمیختگی موجود در قرآن کریم، تعابیر اصیل و منطقی به حساب می آیند که با توجه به مفهوم سازی ذهنی آن ها نه تنها مجاز نیستند، بلکه یک حقیقت عقلی به شمار می آیند.
مؤشّرات سیمیائیه فی شعر محمّد عفیفی مطر قصیده مکابدات کیخوتیه نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۰
51 - 72
حوزههای تخصصی:
لقد تمکّنت السیمیائیه بفرض منهجیتها المجدیه على ساحه النقد الأدبی المعاصر من إجلاء مکامن النصوص الشعریه ورصد شبکه علاقاتٍ نصّیهٍ فیها؛ فهی تعمل على إضاءه نشاط النصوص فی المقاربات النقدیه والکشف عن شیفرات البنى اللغویه وتقییم مدى مرونتها مع التعابیر الإبداعیه. یعدّ محمّد عفیفی مطر شاعراً مصریاً کبیراً یحظى تعبیره بنسقٍ من الرموز والمفاهیم الغامضه التی تتوّجه معظمها نحو إشاراتٍ معرفیهٍ نشیطهٍ تتیح فرصهً مغتنمهً لمقاربه شعره من رؤى مختلفهٍ کرؤیه السیمیائیه. من هذا المنطلق، اخترنا السیمیائیه فی دراستنا لقصیده مکابدات کیخوتیه کی نخطو مع الاستعانه بها فی ساحه دلائلها المکنونه وإشاراتها المعرفیه الفاعله مهما کانت لسانیهً أو غیر لسانیهٍ. تدلّ حصیله البحث على أنّ الشاعر لتحقیق السمات التعبیریه العلیا فی القصیده المعنیه، یستعیر معظم ألفاظه من لغه الحیاه الیومیه ویسعى أن یقلّل من وطأه لغته التصویریه الغامضه من جههٍ ویبعد عن التعبیر المباشر من جههٍ أخرى، لکنّه ما زال ینغمس فی سلسلهٍ من المفارقات الضدّیه الّتی تحدث خرقاً کبیراً بین واقعه الملموس وتصوّراته الذهنیه. تجتمع غایه الصور المستعمله لهذه القصیده فی الطبیعه والمفردات الّتی تتعلّق بها، وإن یرافق هذه الصور خرق النظام اللغوی المعتاد فی طریقه التمتّع بالمفردات والنظره إلیها. تملک عتبات القصیده النصیه دوراً سافراً فی إناره طریقه ولوج الشاعر فی النصّ وإیصاله إلى نهایهٍ منشودهٍ، إلى جانب فضاء النصّ الجمالی الذی یبیّن فی القصیده خصوصیته الفریده عن طریق ألوان التشاکل والتباین حصولاً على الانسجام النصّی الشامل بواسطه اختیار الألفاظ المتباعده والمتقاربه معاً.
الصوره و المعنی؛ دور المعماری المسلم فی تشیید العماره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لقد واجهت العماره الإسلامیه الیوم مشکلهً أساسیهً وهی ضیاع حقیقه هذه العماره وجوهرها والغفله عن بُعد من أبعادها المهمه وهی العلاقه بین المادّه والمعنى. فالعماره الإسلامیه فی الأغلب تلفت انتباه کثیر من المستشرقین الذین ینتمون إلى ثقافات مختلفه وحضارات متنوعه، فلذلک هذه الجماعه فی بحوثهم عن العماره الإسلامیه یکتفون بدراسه مظاهر جمالها الخارجیه، ویغفلون عن حقیقه هامه وهی أنّ الزخارف والزرکشات والتنمیقات المتمثله فی هذه العماره فی ظاهر الأمر لیست إلا مظهراً وصوراً خارجیه، والحقیقه المغفوله عنها هی أنّ العماره الإسلامیه بوصفها لها إمکانیه لأن تتغیّر وفقاً للتغیرات الزمنیه والمکانیه.فهذه الدراسه تهدف إلى کشف حقیقه هامّه وهی وجوب التفکیک بین جمال العماره الإسلامیه البصری والحقیقه الکامنه وراء هذا الجمال الظاهری.وتتناول هذه المقاله العلاقه العمیقه الموجوده بین الصوره والمعنی فی العماره الإسلامیه،کما تدرس العلاقه الوثیقه بین الفنّ الذی یمارسه المعمار المسلم کفنّان وبین أفکاره، فهناک دلالات واضحه تدلّ علی إنتقال المفاهیم من عالم المعنی إلی عالم الصوره والمادّه، والأمر کذلک بالنسبه لموضوع الرموز وفکّها فی هذه العماره، حیث تنتقل الرموز أیضاً من عالم المعنى إلی عالم الصوره، فهذا هو الموضوع الذی یزید من أهمیه العماره الإسلامیه بالنسبه للعمارات الأخرى. بناءً على ذلک فإنّ التجلی من أهمّ مراحل تبدیل المعنى بالصوره، أی إیصال الغیاب إلى الظهور، هذا الظهور یمتلک صوراً متفاوته فی دائره الحوزات الفنیه المختلفه.
الفضاء الروائی فی روایه "کان لی قلب" لفوزی الطائی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نّ الإنسان غیر منفصل عن فضائه بل إنه هذا الفضاء ذاته. وقد یکون احساس المبدع والفنان دون غیره بالفضاء احساساً عمیقاً. من هنا کانت علاقه الفضاء بالأدب وطیده، بل هو الماده الجوهریه للکتابه الروائیه علی وجه الخصوص، إذ لا یخلو أی عمل من استحضار هذا المکون الذی یعدّ السند الأساس له والملحوظ الرئیس المشکّل لنسیجه. إنه إحدی هویاته التی لایمکن إغفالها أو اختزالها وإلّا عُدّ العمل ناقصاً ومبتوراً. ففی هذا البحث وضمن دراسه الفضاء الروائی فی روایه کان لی قلب للکاتب العراقی فوزی الطائی، ومن أجل التعامل مع المعطیات النظریه لجعلها فی خدمه التحلیل والتأویل للکشف عن دلالات الفضاء الروائی واستکناه معانیه نبحث عن أجوبه لهذین السؤالین: ما أبعاد الفضاء الروائی فی روایه کان لی قلب؟ ما أثر المکان على مضمون السرد الروائی وهیکلیته وأسالیبه البلاغیه وعناصره الجمالیه؟ إن هذا البحث یتطرق إلی الفضاء الجغرافی لأنه المکوّن الأکثر حضوراً وتجسداً فی الروایه وهو السمه التی تطبع مقوله الفضاء ویقدم فیه الروائی حداً أدنی من الإشارات الجغرافیه التی تحرّک خیال القارئ لاکتشاف المکان الذی تصوره القصه الخیالیه. وحسب أشهر الدراسات التی تطرقت إلی مستویات المکان نبحث فی الأماکن الثابته المغلقه والمفتوحه والمتنقله فی الروایه. سیکون المنهج المتبع فی البحث هو المنهج التحلیلی الوصفی مترافقاً مع تحلیل المحتوى واستنباط النتائج من خلال دراسه النماذج المستخرجه من نصّ الروایه. والنتیجه التی توصل إلیها البحث ،هی أن الفضاء الروائی فی روایه کان لی قلب له تأثیرات معنویه ودلالیه ورمزیه ولفظیه على بنیه السرد الروائی.
تحلیل انتقادی گفتمان روایی در کلیله و دمنه عربی (مطالعه موردی: باب الناسک و الضیف)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
متون روایی، علاوه بر کارکردهای تعلیمی و زیبایی شناختی، رسانه هایی قدرتمند برای اشاعه ایدئولوژی های سیاسی - اجتماعی به شمار می روند. از این منظر، شگردهای به کار رفته در این متون را می توان به مثابه تمهیداتی در نظر گرفت که مؤلّف یا سایر عوامل دخیل در تولید متن، تلاش کرده اند از طریق آن ها سلطه گفتمانی خود را بازتولید کنند. هدف مقاله حاضر، تفسیر آن دسته از شگردهای متنی و فرامتنی است که به منظور بازتولید این نوع سلطه در یک متن روایی (باب «الناسک و الضیف» از مجموعه کلیله و دمنه عربی) به کار گرفته شده اند. در این راستا، متن روایی مذکور، با استفاده از مفاهیم کلیدی حوزه تحلیل گفتمان انتقادی و روایت شناسی در چهار محور روایتگری، فرایند روایت، ادراک معنای نمادین روایت و بافت روایت تحلیل شد. طبق نتایج تحقیق، در سطح روایتگری، نوعی رابطه سلسله مراتبی میان شخصیت ها مشاهده می شود که بر اساس آن برخی شخصیت ها در قیاس با شخصیت های دیگر در تولید محتوای روایت نقش فعّال تری ایفا می کنند. بررسی سطح فرایند روایت نشان می دهد که کنش ها و نقش های مثبت به شخصیت های فرادست و کنش ها و نقش های منفی به شخصیت های فرودست داستان نسبت داده شده اند. مطالعه سطح ادراک معنای نمادین روایت حاکی از این است که عناصر نمادین دو داستان اصلی و فرعی باب « الناسک و الضیف» به گونه ای باهم ترکیب شده اند که خواننده را به سمت پذیرش پیام ایدئولوژیک داستان سوق دهند. بررسی سطح بافت روایت حاکی از این است که روابط سلسله مراتبی میان شخصیت های متن، بازتابی از منازعات اجتماعی محیطی است که متن در آن تولید یا ترجمه شده است.
البنیه الإیقاعیه والدلالیه فی شعر المقاومه بسیسو والفیتوری نموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
247-274
حوزههای تخصصی:
تعتبر الموسیقی عنصراً حیویاً فی البناء الشعری، وشعر المقاومه کجزء من الشعر العربی المعاصر تعبیر صادق عن وجدان الإنسان العربی وآماله المفقوده یقتضی نغمات تتناسب معناه. من هذا المنطلق، یتناول هذا البحث البنیه الإیقاعیه فی شعر المقاومه وصلتها بأغراضها مستخلصاً نماذج من قصائد معین بسیسو، ومحمد الفیتوری والمقارنه بینهما والکشف عن العلاقه القائمه بین دلاله القصیده ومستواها الصوتیه فی منهج وصفی- تحلیلی وإحصائی معتمداً علی تحلیل البنیه الإیقاعیه العروضیه التقلیدیه وطریقه تعامل الشاعر مع الوزن وتبیین التغییرات الصوتیه التی تطرأ علی التفعیله، وقوه الشاعرین فی التحدیث والتغییر داخل الأوزان العروضیه ثم یدرس القافیه وصورها المتعدده التی تعطی القصیده نشاطها وثرائها الفنی والدلالی وأخیراً تناول البحث عناصر الهندسه الصوتیه التی تتکثف داخل النصّ الشعری، ومن جانب آخر الکشف عن علاقه الإیقاع بالمعنی الشعری ونفسیه الشاعر. وقد تبیّن أنّ بحر المتدارک قد خضع للعدید من التغییرات فی بنیه تفاعیله فی شعر الشاعرین وأسهم فی خلق الأجواء الموسیقیه الفریده للقصیده وفی إبعادها عن الملل والرتابه وإکسابها قوه دلالیه وتأثیریه، کما أنّ البحور المتداخله تتصدّر فی قائمه الأوزان التی استخدمها الفیتوری لکونها من أوزان ذات نغمات جدیده یتمّ استخدامها فی القصیده حسب تجربه الشاعر النفسیه، وقد تبیّن بعد التحلیل الصوتی للقصیده أنّ فی أشعار الشاعرین وحده صوتیه منسجمه فی بناء کلمات تعطی النصّ تناسقاً ایقاعیاً وتکثیفاً دلالیاً زخماً.
صوره "شیوخ العربان "قراءه فی النصوص الشعبیه الشفَهیه المصریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یدرس هذا البحث صوره البدوی وشیوخ العربان فی الموروث الشعبی، من خلال استقراء وتحلیل عینه مختاره من النصوص الشعبیه الشفَهیه المتداوله، مثل العدیدِ وأغانی الأفراح وغیرها من النصوص، وتهدف هذه الدراسه إلى الوقوف على الصور المعقده والغامضه للبدو فی مصر، ورصد کیف رسم الوجدان الجماعی المصری صوره شیخ العرب فی التراث الشفهی الشعبی، ویرکز البحث أیضا على التعارض بین تلک الصوره وبین الصور النمطیه السالبه التی ترکها لنا التاریخ الرسمی عن العربان فی مصر. رسم المؤرخون العرب والمستشرقون صورا متناقضه وملتبسه للعرب والعربان الذین سکنوا مصر أو عبروا بها فی فترات تاریخیه متعدده، وقد ترک لنا المؤرخون والمستشرقون کتابات کثیره تصف نوعا من العنجهیه مع الشعوب والحضارات القدیمه و کیف خاضت هذه القبائل نزاعا وصراعا ثقافیا طویلا مع الشعوب الزراعیه المستقره وامتد هذا الصراع بین البداوه والعمران فی فترات تاریخیه طویله، رسم البعض صوره بالغه السواد لمظالم العربان وفسادهم فی أرض مصر ،کذلک کانت ملاحظات الکثیر من المستشرقین ترکز على الجور و المظالم التی ترتکبها جماعات البدو مع الفلاح المصری، لکن على العکس من ذلک أنتج التراث الشفهی الشعبی صورا مغایره للعربان فی مصر، وعبرت الثقافه الشعبیه المصریه بشکل أکثر تسامحا وترحیبا بوجود العنصر العربی فی النسیج الثقافی والاجتماعی المصری، کما أن صوره شیخ العرب فی الوجدان الجماعی الشعبی لم تکن سلبیه بالضروره، بل کانت محاطه بالتقدیر والتقدیس أحیانا أخرى. وفی ذلک البحث أقوم باستقراء بعض النصوص الشعبیه الشفاهیه من عدید واغانی وامثال، بغرض تحلیل تلک النصوص المتداوله ودراسه معالم صوره العربان فی الثقافه الشعبیه المصریه، وکیف رسم الوجدان الجماعی المصری صوره "شیخ العرب" فی التراث الشعبی وکیف أن تلک الصوره تبدو متناقضه مع الصور النمطیه والسالبه التی ترکها لنا التاریخ الرسمی عن الصراع السیاسی والاجتماعی بین الفلاحین و العربان فی مصر.
سماتُ المحلیَّهِ فی روایه ذاکره الجسد دراسه فی نظریه العالمیَّه الأدبیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم بهار و تابستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۱ (پیاپی ۴۳)
79-103
حوزههای تخصصی:
العالمَّیه الأدبیه هی ارتقاء أدب ما، کلیاً أو جزئیاً، إلى مستوى الاعتراف العالمی العام بعظمته وفائدته والإقبال على ترجمته وقراءته وتعرُّفه ودراسته بلغته الأصلیه أو بصوره مُترجمه. تمیَّزت روایه ذاکره الجسد لأحلام مستغانمی بمحاولتها لرسم الثقافه السیاسیه والتقالید الثقافیه الجزائریه. نجحت الروایه فی أن تحضر فی الفضاء العالمی بعد حصول الکاتبه علی الجوائز العربیه کجائزه نجیب محفوظ للإبداع الروائی وقد ترجمت الروایه إلی لغات عدیده. یحاول هذا المقال أن یحلِّلَ إحدی المقوِّمات فی روایه "ذاکره الجسد" ألا وهی خصوصیه المحلیَّه. تأتی تلک الدراسه فی سته محاورٍ: الهویه العربیه، وتکریم الشهداء والإشاده بالمقاومه، ونقد السیاسه الوطنیه، ورموز تاریخ القدیم، واللغه العامیه، والزیُّ الجزائری. یقوم الباحثون بدراسه هذه المظاهر فی ذاکره الجسد . تدلُّ النتائج علی أنَّ الروایه تعکسُ خصوصیات المکان الجزائری کما أنَّها مساحه لعرض هاجس العروبه والهویه العربیه فی توجیه الفکر النضالی تجاه القوه المُستعمِره الفرنسیه. تستمدُّ الکاتبه لإرساء مفهوم العروبه من رموزِ السیاسیه الناجحه فی تاریخ العرب کطارق بن زیاد. لکن التباهی بالهویه العربیه وتکریم الشهداء لا یعنی الاغفال عن الواقع السیاسی. کثیراً ما تنقد الکاتبه واقع السیاسه عند الأنظمه العربیه. تطرح الکاتبه کلَّ تلک المحلیه فی فضاء تثریه بالحوار العامیه والألبسه الجزائریه.
الموازنه بین نهج البلاغه والصحیفه السجادیه علی أساس الأسلوبیه الإحصائیه وفقا لنظریتی بوزیمان وجونسون (الرساله 74 والدعاء 38 نموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آفاق الحضاره الاسلامیه سال بیست و دوم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ (۱۴۴۰ ه.ق) شماره ۲ (پیاپی ۴۴)
193-217
حوزههای تخصصی:
الکتابه تعدّ من أهمّ الطرق لنقل الأفکار إلى الآخرین. یختار کلّ کاتب أسلوباً متناسقاً مع أهدافه المطلوبه، لیتأثّر فی ذهن القارئین، ولکن من الممکن، وربّما فی کثیر من الأحیان، على الرغم من مشابهه غرض الکتابه، هناک اختلافات فی الأسالیب المستخدمه من قبل المؤلفین. إنّ الأسلوب یلعب دوراً هامّا فی نقل المحتوى والوصول إلى الغرض من الکتابه؛ لأنّ رغبه القارئین فی قرائه النصّ، تعتمد کثیرا على حسن ترکیب الجمل المستخدمه. الأسلوبیه هی من أهمّ الاتجاهات الحدیثه ولها مناهج متعدّده؛ منها: الأسلوبیه الإحصائیه. هذا الاتجاه یعنى بالکمّ وإحصاء الظواهر اللغویه فی النصّ ویبنی أحکامه بناء على نتائج هذا الإحصاء، وبعباره أخرى تستفید من الکمّ للحصول على الکیف. بمساعده الدراسات الأسلوبیه الإحصائیه نستطیع أن نمیّز بین الأسالیب المختلفه، نحو: الأسلوب العلمی، الأدبی، الخطابی و.... . یتناول هذا البحث دراسه الأسلوبیه الإحصائیه فی نهج البلاغه والصحیفه السجادیه. اخترنا الرساله 74 والدعاء 38 نموذجا ونقارن بین أسلوبهما وفقا لنظریتی بوزیمان وجونسون، خلال المنهج الوصفی-التحلیلی والإحصائی. استنتجنا وفقا لنظریه بوزیمان أنّ أسلوب الصحیفه السجادیه، هو أقرب إلى الأسلوب الأدبی، وأسلوب نهج البلاغه، هو أقرب إلى الأسلوب العلمی، ووفقا لنظریه جونسون، أنّ الثروه اللفظیه للصحیفه السجادیه، هی أکثر منها لنهج البلاغه، ولکن لا تختلف فیهما اختلافا کثیرا وکان هذا الاختلاف بسبب تأثیر الظروف الاجتماعیه.
بررسی قضایای نقدی - ساختاری از دیدگاه ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار به بررسی قضایای نقدی – ساختاری از منظر ابن خلدون می پردازد. این نویسنده بزرگ صرف نظر از تاریخ نگاری، علم اجتماع و فلسفه در عرصه نقد ادبی هم دارای دیدگاه های ارزشمندی است. ازجمله این نظریات می توان به تعریف ایشان در مورد ادب و مفهوم نقد و جایگزینی واژه (ملکه) به جای (موهبت) که می توان از ابداعات وی برشمرد، اشاره نمود. هدف اصلی در این مقاله آن است که آراء و رویکردهای ادبی ابن خلدون به درستی بیان شده و نیز تلاش می شود تا با بهره گیری از روش پژوهش ادبی و تاریخی دیدگاه ها و شیوه وی و همچنین مطالعه بحث های مرتبط با نقد دوره اندلس توصیف و تحلیل شود. یافته های تحقیق نشان می دهد، ابن خلدون که ازجمله طرفداران ترجیح لفظ بر معنا است، پیرامون تعریف ذوق و اسلوب به عنوان معیارهای نقد و سه اسلوب شعر و نثر و قرآن، نگرش ویژه ای دارد. او به تبیین ارتباط خاصی میان دین و شعر و کلام مصنوع پرداخته است. با اهتمام به مجموعه رویکردهای نقدی ابن خلدون و تجمیع دیدگاه های ایشان می توان به تلقی نسبتاً جامعی از شخصیت ادبی- نقدی او دست پیدا نمود.
نقد فرمالیستی سروده «أنشوده المطر» بدرشاکر السیّاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
51 - 73
حوزههای تخصصی:
نقد فرمالیستی یکی از رویکردهای نقدی متن محور است که توجّه به شکل و فرمِ اثر ادبی را در دستور کار خود دارد. یک منتقد شکل گرا در پی این نیست که ادیب در آفرینش ادبی خود چه می خواهد بگوید، بلکه می کوشد تا دریابد که شاعر یا نویسنده مقصود خویش را چگونه بیان می کند و تلاش دارد از رهگذر شکلِ متن، به معنا و مفهوم پنهان آن دست یابد. با توجه به این امر که سروده «أنشوده المطرِ» "بدر شاکر سیّاب" به رغم شهرت فراوانش تاکنون از دیدگاه نقد فرمالیستی مورد بررسی قرار نگرفته است، در جستار حاضر، نگارندگان برآنند تا با شیوه تحلیلی– انتقادی این سروده را از نظرگاه مکتب فرمالیسم روسی بررسی نمایند و این فرضیه را مورد تحلیل قرار دهند که شگردهای شکلی به کار رفته در شعر از یک سو به افزایش زیبایی روساخت آن انجامیده و از سوی دیگر مشخص کننده هدف و مقصود شاعر است. نقد شکل گرایانه این سروده گویای آن است که شاعر برای القای حسّ پایداری و ظلم ستیزی، آواها، حروف، واژگان و جملات را به شیوه ای منسجم و هدفمند به کار گرفته تا مخاطب با دیدن شکل زیبای بیرونیِ متن به معنا و شکل درونی آن پی ببرد. در ضمن شاعر کوشیده با کاربرد آشنایی زدایی و استفاده از شگردهایی همچون متناقض نما، کنایه، استعاره و . . . بر ادبیّت شعر خویش بیفزاید.
أثر القراءه الشاذه فی بناء القاعده النحویّه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یهدف هذا البحث إلى دراسه أثر القراءات القرآنیه الشاذه فی بناء القواعد النحویه، کما یحاول أن یبین العلاقه بین القراءات القرآنیه والأحرف السبعه، فالقراءات القرآنیه ظاهره من الظواهر المنبثقه عن المشافهه فی القرآن الکریم، وتشکل الأحرف السبعه والقراءات مظهراً من مظاهر الإعجاز القرآنی، فهی تؤید بعضها بعضاً من غیر تناقض، ویرى بعض الباحثین أنَّ القراءات القرآنیه لم تنل المکانه الواجبه عند النحاه فی أثناء تقعید النحو العربی، فالقراءه الشاذه التی فقدت شرط التواتر لا تقل شأناً عن أوثق ما نُقِلَ إلینا من ألفاظ اللغه وأسالیبها، فالقراءات الصحیحه أو الشاذه شواهد نحویه فصیحه وربما هی أفضل من الشواهد الشعریه، وقد أهدر معظم النحاه جانباً کبیراً من الاستعمالات الفصیحه واللهجات العربیه حین لم یعتمدوا القراءات، إذ شذذوا ما لم یتفق مع أقیستهم وکان الأجدر الأخذ بالقراءات وتقعید النحو بناءً علیها وتصحیح قواعده استناداً إلیها.
النقد البنیوی لتقنیات السرد فی روایه "ورّاق الحب" بناءً على نظریه جیرار جینیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۱ الشتاء ۱۴۴۱ شماره ۱
211-237
حوزههای تخصصی:
علم السرد، الذی تتمثل وظیفته الرئیسیه فی دراسه العناصر البنیویه للروایه ، یعدّ أحد الجوانب المهمه للنظریات الأدبیه وقد أثار الکثیر من النقد فی مجال الأدب المعاصر. یعدّ جیرار جینیت[1] ، المنظِّر الفرنسی، ورائد السردیات البنیویه حیث قام بتحدید الفئات المرکزیه الخمسه التی تشکل عناصر السرد لتحلیل القصه والتی تتضمن النظم، والاستمراریه، والتواتر السردی، والشکل والنبره. تهدف الدراسه الحالیه إلى استخدام نظریه السرد لجیرار جینیت علی أساس المنهج الوصفی التحلیلی، لتحلیل روایه وراق الحب للمؤلف السوری المعاصر، خلیل صویلح، والتعرف على التقنیات السردیه المستخدمه فیها. انتهی البحث إلی جمله من الاستنتاجات، من أهمّها: إنّ زاویه رؤیه الروایه تعتمد علی السرد بإستخدام الشخص الأول المفرد وأن الراوی یعتبر الشخصیه الرئیسه فیها؛ تجد هناک فجوه بین زمن السرد والزمن الذی تحدث فیه الأحداث، ویروى الراوی الأحداث بعد الحدث. بمعنى آخر یستخدم التواتر الزمنی فی ورّاق الحب. وسرد القصص بشکل منتظم ولکن الأحداث لاتأتی عن ترتیب زمنیّ متتابع؛ وهذا یشیر إلى أن الروایه لها مفارقه زمنیه. و شاهدنا استخدام عناصر السرد فیها یعنی على نطاق واسع النظم، والاستمراریه والتواتر السردی. [1] . Gerard Genette