فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۴۱ تا ۸۶۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
بررسی عناصر نقاشی در شعر، از موضوعات بینارشته ای ادبیات تطبیقی است که با رونق مکتب آمریکایی در پژوهش ادبی معاصر به کار گرفته شد؛ اما این محور، علی رغم زمینه های پژوهشی متعدد، مورد استقبال کمتری قرار گرفته است. باید توجه نمود که شاعران بسیاری، رویکرد و صبغه نقاشیگری دارند و در حقیقت با کلمات به جای شعر سرودن، رسم و نقاشی می کنند. این فرایند در اشعار شاعرانی که علاوه بر حرفه شعرسرایی، نقاش هم هستند، بسیار موضوعیت پیدا کرده است. در ادبیات معاصر عربی شاعرانی که از این دو حرفه درکنارهم برخوردار هستند؛ اندک نیستند که مطرح ترین چهره در شعر عربی دوره أخیر، سوزان علیوان، شاعر و نقاش معاصر است که جزو شاعران جیل التسعینات (دهه نود قرن بیستم) است. وی بسیاری از سازوکارهای نقاشی را به کار برده است و میان نقاشی وشعر او همبستگی زیادی وجود دارد. گویی او در دفترهای شعری اش، با موم و رنگ نقاشی می کند. از این رو شعر او، زمینه ای برای بروز عناصر متعدد نقاشی است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی، به بررسی عناصر نقاشی در شعر سوزان علیوان می پردازد. نتیجه پژوهش نشان می دهد؛ سوزان علیوان در شعر خود از عناصر نقاشی مختلفی نظیر رنگ، قاب بندی، تقارن و قرینه سازی، عینیت و ایستایی بهره گرفته است که این موضوع در عناوین، مقاطع و بندهای شعری دیوان ما یفوق الوصف او تجلی پیدا کرده است.
نشانه شناسی اجتماعی رمان «الحرب فی برّ مصر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
چکیده یوسف القعید، از نویسندگان نام آشنا و نام آور دوره معاصر مصر و یکی از برجسته ترین رمان نویسان معاصر عربی است. آثار او در سطح دنیا به زبان های گوناگونی چون انگلیسی، فرانسه و آلمانی برگردانده شده است. او در آثارش با چیره دستی و مهارت کم نظیر، مسائل ناهمسان اجتماعی، فرهنگی و چالش های سایه گستر بر جامعه خود را نمایان ساخته است . رمان «الحرب فی برّ مصر» از رمان های پرمغز اوست که در آن به شرایط ناگوار و نامناسب جامعه ای پرداخته است که سایه ظلم و ستم بر آن سنگینی می کند . این پ ژوهش ب ر آن اس ت تا با روش تحلیلی - توصیفی نشانه های اجتماعی به کاررفته در این رمان را در کانون واکاوی قرار دهد و از رهگذر آن به عیان سازی درون مایه پیام نویسنده اشاره کند. یافته این جستار نشان می دهد که نشانه های به کاررفته در متن گواه بر وضع اجتماعی نابسامان سایه افکنده بر جامعه آن روز مصر است که در ورطه ناهمسانی و وضع نابسامان طبقاتی، نابرابری، ستم و ستمکاری گرفتار آمده است، به گونه ای که عدالت و ظلم، راستی و ناراستی، خرد و جهل ، و عشق و خیانت به میهن در کنش تقابلی با یکدیگر قرار گرفته اند.
وظیفه السارد فی الروایه على ضوء نظریه جیرار جینت السردیه(روایه الطنطوریه لرضوى عاشور نموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۱ الشتاء ۱۴۴۱ شماره ۱
129-155
حوزههای تخصصی:
تُعد دراسه السارد وتحلیله مؤشراً هاماً لفهم طریقه تقدیم وشکله الأحداث السردیه بطریقه تؤدی إلى إنشاء معنى جدید للمخاطب. یمثّل جیرار جینت من المنظّرین البنیویین حیث درس السارد وأنواعه علمیاً وهادفاً.تعتبر روایه الطنطوریه التاریخیه للکاتبه المصریه المعاصره رضوی عاشور اختیارًا جیدًا للدراسات السردیه بسبب اختیارها لشتّی التقنیات السردیه. تستخدم الکاتبه مجموعه متنوعه من الساردین داخل القصه (السارده المراقبه ، الأنا البطله ، الأنا الشاهده، السارد الضمنی والسارد بضمیر الخطاب).وتتخذ الکاتبه فی هذه الروایه السارده المراقبه لأن تسدّ الفراغ المعرفی بدلاً من الأنا المرویه بسبب معرفتها المحدودهأیضاً، فإنّ الفجوه الزمنیه فی التعامل مع الأحداث والقیود المفروضه على تصور السارد (السارد بضمیر المتکلم/ الأنا المرویه) جعلتا أن یسرد الروایه الساردون المختلفون؛منهم الأنا الشاهده والسارد بضمیر الخطاب یمارسان بسرد أحداث الروایه من منظورهما، کما یسرد الروایه السارد الضمنی فی غیاب بطل الروایه..نظراً لأنّ المونولوج فی هذه الروایه یحتوی على المروی له داخل القصه، بناءً علی هذا یتجسّد المونولوج بصوره المنولوج المسرحی. یستهدف البحث متخذاً منهج الوصفی التحلیلی علی ضوء نظریه جیرارجینت إلی دراسه الأبعاد والوضع المعرفی للسارد فی روایه الطنطوریه للوصول إلی توفیر فهمٍ لعناصرها، وساحه للاکتشاف والحدس، وطریقه لإنتاج المعنى من نصه.
حسّامیزی در شعر عبد الوهّاب البیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حسامیزی یا آمیختگیِ حواس به عنوان نوعی استعاره در زمان ها و زبان های مختلف، کم و بیش وجود داشته و نمونه هایی از آن در متون گذشته باقی مانده که از نسلی به نسل دیگر رسیده است. از رهگذر این متون کهن می توان دریافت که حسامیزی به عنوان شگردی ادبی، ریشه در گذشته های دور دارد. افزون بر این، می توان نمونه هایِ کلیشه ای از حسامیزی سراغ گرفت که مردم، خودآگاه یا ناخودآگاه در گفتار معمول خود از آن ها استفاده می کنند؛ اما در عصر جدید است که کاربستِ گسترده آن به نحوی آگاهانه و عامدانه برای بیان عواطف و رساندن پیام شعری رواج می یابد. عبدالوهاب البیاتی (1999-1926م)، شاعر معاصر عراقی در شماری از اشعار خود، از این هنرْسازه بهره جسته است. شواهد موجود، نشان می دهد که بسامدِ حسامیزی های به کار رفته در شعر وی از نوعی به نوع دیگر متغیر است و وی امکانات مختلفی از حسامیزی را دستمایه خلاقیت شعری خود کرده است. این نوشتار، با روشی توصیفی- تحلیلی، تصویرهای مبتنی بر حسامیزی در دیوان البیاتی را بررسی کرده و نشان می دهد که رابطه متقابل این هنرْسازه با دیگر اجزای هر شعر، رابطه ای انسجام بخش و هماهنگ با ساختمان آن شعر است و کارکردی ظریف و دقیق در انتقال اندیشه و عاطفه موجود در شعر دارد.
روایه «حین ترکنا الجسر» لعبد الرحمن منیف(دراسه فی الأنا و الغیر)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۱ الشتاء ۱۴۴۱ شماره ۱
186-210
حوزههای تخصصی:
موضوع «الأنا والغیر» من الموضوعات التی نرید أن نُحلّلها فی روایه «حین ترکنا الجسر» لعبد الرحمن منیف. سارتر و دریدا من الذین عندهم إسهام فی هذا المجال. موضوع «الأنا والغیر» هو فرع قد نشأ أصلاً فی أحضان الفلسفه وترعرع وبلغ أشده فی ظلالها، ثم جاءت فروع معرفیه أخری بعد ذلک، کی تنعم بهذه الظلال، وتساهم فی سقایه هذه الشجره الوارفه المتألقه لعلم الجمال وأن تضیف إلیها فروعًا جدیده.لم یکن نمو هذه الشجره الفلسفیه طبیعیا، ولایسیر فی حقب عده عبر التاریخ، فکثیراً ما کانت تتداخل عوامل اجتماعیه، وثقافیه وسیاسیه جامده فی تعلیق هذا النمو، أو منعه فکثیراً ما حاولت هذه العوامل أیضا أن تجتث هذه الشجره من جذورها، لکن هذه الشجره کانت تعاود النمو بعد ذلک بأشکال عده، ربما بقوه أکبر وبازدهار أکثر تألقاً، حتی لو طالت فتره کمونها أو خفائها، وذلک لأنها أحد أبرز التجلیات المعبره عن خصوصیه النوع الإنسانی وتمیزه عن غیره من الکائنات. عبد الرحمن منیف فی هذه الروایه یستخدم بحث «الأنا والغیر» وراء الشخصیه والحوادث فی روایته حتی یبیّن لنا ما هی حقیقه الأشیاء.
بلاغت وایدئولوژی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هیچ انسانی بدون پیش فرض نیست و همیشه این پِیش فرض ها هستند که داوری ها و رویکردهای ما نسبت به پدیده های جهان را شکل می بخشند. مکاتب فکری نیز از این قاعده بیرون نیستند، چون مکاتب فکری می توانند مبنای هستی شناختی و یا معرفت شناختی و یا ایدئولوژیک داشته باشند. لذا در شکل گیری مفاهیم و حوزه نظریه پردازی نیز مبنای ایدئولوژیک تأثیرگذار است. این مسأله یعنی تأثیر پیش فرض ها در رویکرد نظریه پردازان بلاغت عربی مشاهده می شود، چون بلاغت عربی هم در یک بستر تاریخی و تحت تأثیر عوامل دینی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شکل گرفته است. در این مقاله تلاش می شود با بررسی و تحلیل دیدگاه متکلمان اشعری و معتزلی ، ردپای ایدئولوژی در تبیین و جهت گیری تحلیل مسائل بلاغی، روشن گردد. نتیجه این بررسی آن است که متکلمان مسلمان به ویژه متکلّمان معتزلی، مفاهیم بلاغی را چنان تعریف و تبیین می کردند که با مبانی ایدئولوژیک آنان همسو گردد.
بررسی سبک شناسی لایه آوایی اشعار خلیل حاوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی لایه ای یکی از روش های ارزشیابی مدرن آثار ادبی است که به واسطه آن می توان متون ادبی اعم از شعر و نثر را با دقت و ظرافتی افزون تر مورد بررسی قرار داد. این سبک شناسی علاوه بر توجه به مباحث کلاسیک و سنتی، بررسی متون را در حوزه پنج لایه «آوایی، واژگانی، نحوی، بلاغی و ایدئولوژیک» به عهده دارد. در این میان لایه آوایی نسبت به دیگر لایه ها به احساسات و عواطف شاعر نزدیک تر بوده و می تواند گویای حال روحیات وی باشد. خلیل حاوی از شاعران معاصر لبنانی می باشد که اشعارش به دلیل پیچیدگی های فراوان، کمتر موشکافی گشته است؛ بنابراین بررسی اشعار حاوی از منظر لایه آوایی می تواند گزینه مناسبی برای بازگشایی گره های روح خسته و غمگینش بوده و نشانگر افکار، اندیشه ها و مقاصد فکری او باشد. با توجه به برخی از یافته های این پژوهش می توان بیان داشت که حاوی در موسیقی بیرونی شعرش تنها از وزن هایی بهره جسته که مناسب حال او باشد و یا از استواری و خوش آوایی خاصی برخوردار باشد؛ بنابراین بحر رمل را برای بیان آلام درونی، بحر رجز را برای مستحکم و خوش آوا نمودن اشعار، در مواردی اندک تر بحر کامل را برای بیان خشم هایش به کار برده و از بحر وافر که مختص فخر بوده و بحر سریع نیز از مضطرب ترین و بی ارزش ترین وزن ها در نزد شاعران است، کمترین بهره را داشته است. در موسیقی کناری نیز از قافیه مترادف که بیانگر غم و اندوه است، بیشترین کاربرد را برای احساساتش داشته، قافیه های متواتر و متدارک نیز به دلیل زیبایی، قدرت و آهنگین بودنشان بعد از مترادف، کاربرد زیادی داشته اند و قافیه های متراکب و متکاوس به دلیل تقیید در حرکت های آوایی و عارض نمودن سنگینی بر گوش، هیچ جایگاهی در بین اشعار ندارند.
تحلیل رمان "ساق البامبو" اثر سعود السنعوسی، بر اساس گفتمان قدرت میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تاریخ گرایی نوین از رویکردهای جدید در حوزه مطالعات فرهنگی و ادبی به شمار می رود که در دهه 1980 عمدتاً بر نظریه های گرین بلات و دیگر منتقدان تاریخ گرایی نوین پا گرفت. این رویکرد جدید قصد دارد مرز بین تاریخ و ادبیات را بردارد و رابطه این دو را از منظری نو بازنگری کند و در نتیجه زمینه ای برای نقد متن فراهم آورد. تاریخ گرایان نوین هنگام تحلیل یک متن، مؤلف آن را رها کرده و نویسنده را متأثر از نیروهای گفتمانی می دانند و برای تحلیل معانی موجود در متن به رابطه تنش آمیز گفتمان ها توجه می کنند. یکی از دغدغه های اصلی آنان، ساختارهای قدرت است. فوکو یکی از مهم ترین نظریه پردازان این نحله فکری، زبان را عرصه بروز روابط قدرت و تعیین کننده سوژه غالب و سوژه تحت سلطه می داند. جستار حاضر برای تحلیل روابط قدرت و زبان، رمان ساقه بامبو اثر سعودالسنعوسی رمان نویس کویتی را انتخاب کرده است که با نوشتن این رمان توانست ششمین جایزه بوکر عربی را در سال 2013م از آن خود کند. پژوهش حاضر در صدد است تا با رویکرد توصیفی- تحلیلی گفتمان هایی که در این رمان، قدرت و زبان از طریق آن ها اعمال می شود مشخص کند و به حقایق موجود در متن، سکوت و گاه مقاومتی که از سوی مفعولان قدرت در مقابل فاعلان قدرت دیده می شود اشاره کند. نتایج پژوهش نشان می دهد؛ گفتمان های مختلفی از جمله گفتمان جنسیت، گفتمان خرافه باوری، گفتمان اربابی-خدمتکاری، گفتمان فرادستان و گفتمان پدرسالاری در این رمان حضور دارند و هریک از این گفتمان ها به نوعی در ساختارهای قدرت و ساختار فرهنگی جامعه نقش ایفا می کنند.
واکاوی تکنیک های بیانی در میهن سروده های شاذل طاقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
129 - 142
حوزههای تخصصی:
قلم شاعر در برانگیختگی احساس جمعی و خلق اندیشه و گرایش های ضد ظالمانه مردمی بسیار مؤثر است و خود در استقلالش و پیروزی ملّت نقش مهمی دارد؛ به ویژه اگر شعر او با تکنیک های بیانی مؤثّری همراه باشد. شگردهایی که باعث می شود شعر شاعر، تأثیرگذار گردد و مردم را بیش از گذشته علیه آنان بشوراند تا زمینه استقلال میهن فراهم آید. از جمله شاعران میهن گرای عراقی که در سروده های میهنی اش از تکنیک های بیانی متنوّع و مؤثّری بهره گرفته، شاذق طاقه شاعر معاصر و متعهّد و مبارز عراقی است که میهن در شعر او در قالب مضامین مختلف و در شیوه ها و تکنیک های بیانی گوناگون ارائه شده است. این مقاله در صدد است تا تکنیک های بیانی شاعر را در اشعار میهنی وی با استفاده از روش توصیفی تحلیلی مورد واکاوی قرار دهد. دستاوردهای پژوهش حاضر نشان می دهد که شاعر در کاربرد تکنیک های بیانی به حفظ تناسب و هماهنگی این شیوه ها با مضمون میهن و مضامین درونی آن توجه نموده است و تکنیک های متنوعی از قبیل انسان انگاری، به کارگیری گفتمان دینی، شیوه روایتی و نمادگرایی به کار برده است.
تمظهرات التشظی فی روایه أحیاء فی البحر المیت لمؤنس الرزاز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تناولت هذه المقاله ظاهره التشظی فی روایه أحیاء فی البحر المیت التی هی ولیده مجتمع متبعثر ومتخلخل والتی یظهر عبرها تداخل الفضاءات والحلقات السردیه والتشظی فی الزمان والمکان والتشظی فی الشخصیات والحبکه وکأن الکاتب مؤنس الرزاز یهدف إلى تجسید رؤیه لا یقینیه ولا منطقیه لیکسر الجمود فی النص السردی ویقدمه عاریا کعمل متخیل، مُسقِطاً القناع الواقعی الذی بنیت علیه الروایه الکلاسیکیه؛ فلیست روایته إلا ممارسه لدیمقراطیه التعبیر تستهدف عکس اللاائتلافات وتجاوز کل ما هو منطقی وواقعی إلى حریه لا نهایه لها فی التشکیل تصل إلى درجه التشظی والتبعثر فی النص الروائی لیبتدع شکلا روائیا جدیدا. تهدف المقاله إلى عرض تمظهرات التشظی فی روایه أحیاء فی البحر المیت بالاعتماد على المنهج الوصفی- التحلیلی، حیث تمثل الروایه تجربه جدیده مشظاه ومتکسره للتعبیر عن تجربه عدمیه وأجواء کابوسیه قد ترافق الإنسان المعاصر. ویسعى الروائی إلى إبراز التخلخل وعدم الانتظام داخل أعماله الروائیه عبر بعض التقنیات الحداثیه کتداخل الفضاءات والحلقات السردیه وبناء الزمکانی المتشظی والمتفکک فی الشخصیات والحبکه داخل مسار الروایه الأصلیه، وهو ما درسناه خلال هذه المقاله. وأهم ما توصل له البحث أنّ هذا التشظی یعبر عن مرحله الانهیار فی المجتمع العربی التی امتدت منذ هزیمه حزیران وبلغت ذروتها فی الاجتیاح الإسرائیلی للبنان، کما یعکس تفککاً عربیا بشعا ومرعبا ویصبح صدى لواقع التکسر الاجتماعی العربی ووعاءً للواقع وانکساراته، وهو لیس انعکاسا تلقائیا أو عفویاً، بل هو مدبر ومتعمد.
تحلیل صورتگرایانه دعای شانزدهم صحیفه سجادیه
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
115 - 136
حوزههای تخصصی:
صورت گرایی رویکردی زبان شناسانه است که به جست وجوی عناصر زیبایی اثر ادبی در لابه-لای صورت آن می پردازد و با هدف کشف ادبیّت و راز آن، خصیصه های درونی و ذاتی یک اثر ادبی را از قبیل ویژگی های دس توری، وزن، آهنگ و امثال آن ها مورد تحلیل و ارزیابی قرار می دهد. پژوهش حاضر با تکیه بر مبانی و اصول مورد توجّه صورتگرایان و با روش توصیفی – تحلیلی، دعای شانزدهم صحیفه سجادیه را که یکی از دل انگیزترین مناجات های امام سجاد (ع) با خداوند متعال است و توجه به فرم و شکل ادبی آن با توجه به معانی موجود در آن در خور بررسی است، در سه حیطه؛ آوایی، واژگانی و نحوی مورد بررسی قرار داده است و به این نتایج دست یافت که امام سجاد (ع) در بخش آوایی با تکرار صامتها و مصوتهای هماهنگ با معنا و آواهای حاصل از سجع در پایان فقرات، دعای خویش را آهنگین و متوازن ساخته است. در سطح واژگانی امام(ع) با دقت در گزینش واژگان و با هم آیی واژگان از طریق تناسب و تضاد و ارتباط معنایی میان آنها سبب انسجام و خلق توازن و افزایش میزان ادبیت دعا گشته است و با تکرار ساخت های نحوی مشترک و ضمایر مخاطب و متکلم و تکرار منادا در سطح نحوی، سبب توازن نحوی گشته و معانی مورد نظرش را به بهترین شکل به مخاطب منتقل کرده است.
واکاوی اسطوره سیمرغ و عنقاء در شاهنامه فردوسی و مجمع الامثال میدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اسطوره های سیمرغ و عنقاء یکی از نمودهای وحدت اندیشه بشری است. پرواز، آرزوی دیرینه و میل به جاودانگی بشر درآن ها متصوّر است. اساطیربه دلیل بن مایه های تاریخی و اهمیت در حماسه و امثال تجلی یافته اند. نگارندگان در این جستار به بررسی سیمرغ شاهنامه فردوسی و عنقاءِ مجمع الامثال میدانی به روش تطبیقی- تحلیلی با هدف تحلیل ریشه های کهن و بیان وجوه اشتراک و افتراقشان پرداختند. از یافته های تحقیق برمی آید که سیمرغ و عنقاء ریشه در فرهنگ اوستا و زبان سامی داشته و وجود تصاویر ترکیبی و دگرگونی، عامل پیدایش نیروی خیر و شرشان است. احساس ترس و سرخوردگی باعث پیدایش این گونه اساطیر خون خوار است. ارتباط سیمرغ باگیاه بی مرگی نمود عقل و خرد، و عنقاء درمحیط خشک تجلی نماد مرگ است. در این پژوهش شباهت هایی ازجمله ویژگی های عجیب، زاد و ولد و سکونت... و تفاوت هایی مانند؛ محتوا، هدف و نوع عمل... بررسی گردیده است. منشاء اشتراکات فطرت انسانی، اعتقادات دینی و تخیلات جمعی است و تفاوت ها به محیط بازمی گردد. در بازآفرینی داستان ها مشخص شد مرگ و امید، جادو و خرد در آن دوره بر جامعه ایران حاکم بود. درحالی که برجامعه عرب مرگ و جادو سایه افکنده بود. دو اسطوره با هستی و آرمان بشر تناسب داشته و تحولات اجتماعی بعد از اسلام در شباهت بیشترشان مؤثر بوده است.
حقیقت نمایی در البخلاء جاحظ (موردکاوی قصه های اهل مرو و خراسان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جاحظ (۱۶۰-۲۵۵ق) نویسنده توانای قرن دوم وسوم هجری، یکی از سرشناس ترین چهره های نثر عربی است که در حوزه های مختلف گیتی شناسی، نقد و ادبیات، موسیقی و جانورشناسی قلم زده است. او چندین اثر مشهور و جریان ساز دارد که "البخلاء" یکی از جذاب ترین آن هاست. جاحظ در این کتاب به طور ویژه موضوع بخل را به عنوان مضمونی اجتماعی مورد دقت و واکاوی قرار داده و آن را دستمایه کار خویش ساخته و قصه هایی از خسیسان روایت نموده است. او بخش عمده ای از داستان های خود را به روایت های بخیلان اهل مرو و خراسان اختصاص داده که نشان می دهد در این اثر بی تأثیر از جریان شعوبیه، یکی از مهم ترین جریانات سیاسی آن دوران، نبوده است. جاحظ با توسل به این جریان به نگارش داستان هایی می پردازد و به عجم ها نسبت می دهد که مبنای حقیقی ندارد. اما او ادیبی بلیغ و توانا است و این حکایت ها را در قالبی حقیقت نما به مخاطب ارائه داده است و با وجود این که قصه ها از حقیقت تهی است و با قوّه عقل و منطق همخوانی ندارد اما خواننده با توجه به کاربرد ابزارهای حقیقت نما از جانب نویسنده، داستان را حقیقت می پندارد.این پژوهش نشان می دهد که اتکاء جاحظ بر نوع قصه با رعایت ضوابط فنّی و علّی آن، ایجاد فرایند استناد، دقت در توصیف اشیاء و وصف مشروح آن فرایند حقیقت نمایی را ایجاد می کند و خواننده را به تصدیق حکایت های خود وا می دارد.
بررسی تطبیقی مؤلفه های پایداری ایران و فلسطین (مطالعه موردی اشعار نصرالله مردانی و توفیق زیّاد)
منبع:
جستارهای ادب عربی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲
91 - 114
حوزههای تخصصی:
ایستادگی مردم در برابر بیگانگان در سرزمین های ایران و فلسطین و فداکاری آنان در راه دفاع از وطن، موجب خلق و گسترش شعر پایداری در دو ادبیات فارسی و عربی شده است. مردانی با الهام از میراث گذشته و با خلق تصاویری ساده، دل نشین و سرشار از عاطفه انسانی، شعری آفرید که آینه تمام نمای همه آرزوهای شاعر و چشم انداز آینده او برای وطن به شمار می آید. توفیق زیّاد، شاعر فلسطینی نیز با قلبی دردمند که طعم تلخ فقر، آوارگی و زندان را چشیده بود، تصاویری عاطفی و استوار از پایداری ملت فلسطین در برابر اشغالگران ساخته است. این پژوهش با رویکردی تحلیلی- تطبیقی، شعر مقاومت این دو شاعر را بررسی و مورد مقایسه قرار داده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش گویای آن است که استفاده از افسانه قدیم ایران و عرب در سروده های هر دو شاعر، فراوان یافت می شود، استفاده از نام پهلوانان و جوانمردان اسطوره ای و تاریخی ایران و عرب و گاه یونان، چون: کاوه، آرش، رستم در شعر مردانی و عنتره، جساس و کولُمبُس در شعر توفیق از ویژگی های بارز شعر آن هاست؛ رویکرد اصلی مردانی در اشعارش، رویکردی دینی است، حال آنکه اشعار توفیق بیشتر قالب و رنگ ملی-انسانی به خود گرفته است، به همین جهت نمادهای مردانی برگرفته از شخصیت های دینی و مذهبی و نمادهای توفیق برگرفته از نمادهای ملی-میهنی است.
الظواهر الأسلوبیه لقصیده فلسطین إنّا أجبنا النداء للشاعر الجزائری أحمد سحنون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
101 - 118
حوزههای تخصصی:
ارزیابی مؤلفه های ساختاری مقاله های مجله «نقد ادب عربی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پرسشنامه طراحی شده، 63 مقاله مجله نقد ادب عربی را با روش تحلیل محتوای ترکیبی مورد نقد و ارزیابی قرار داده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که مقاله ها از سال 89 تا 94 در مولفه های ساختاری روند رو به رشدی دارند. اما در سال های 94 و 95 این روند سیر نزولی پیدا کرده است و سپس سال 96 و 97 مولفه های ساختاری رشد قابل ملاحظه ای دارد. بررسی انطباق ساختار مقاله ها با معیارهای مطلوب مقاله های علمی پژوهشی نشان می دهد که ساختار مقاله ها در قسمت سوال، پیشینه ، روش پژوهش و علت انتخاب آن، چگونگی جمع و تحلیل مواد پژوهش و نتیجه، بامعیارهای مقاله های علمی پژوهشی مطابقت ندارد. نتیجه پژوهش نشان می دهد که نویسندگان الگوی ساختاری منسجمی در اختیار نداشتند و ساختار مقاله ها را بر اساس آنچه خود آموزش دیده اند تنظیم کرده اند. ضعف موجود را می توان به بی توجهی به معیارهای ساختاری در آموزش های دانشگاهی ارتباط داد و از طرفی دیگر مشخص نبودن الگوی جامع ساختاری مقاله علمی پژوهشی از سوی سردبیران و داوران از دیگر عوامل برجسته شدن این مشکل در مقاله ها است. بنابراین این پژوهش مدل مفهومی ساختار مقاله های علمی پژوهشی زبان و ادبیات عربی را پیشنهاد داده است.
عناصر داستان در داستان های کودک "جاسم محمد صالح" (در آینه دیدگاه "شلومیت ریمون کنان")(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت هر داستانی به نوع ارائه عناصر آن داستان از سوی نویسنده، مرتبط است. عناصر داستان عبارتند از پی رنگ، شخصیت، درونمایه، زاویه دید، صحنه و فضاء، که هر کدام تاثیر بسزایی در پیشبرد داستان دارند. از جمله انواع ادبی که ادبیات ملت ها در قالب آن عرضه می شود، داستان کودک است. "جاسم محمد صالح"، از جمله داستان نویسان عراقی است که عمده آثار وی در حیطه همین نوع ادبی قرار گرفته است. پژوهش حاضر با تکیه بر شیوه توصیفی-تحلیلی، درصدد است تا براساس نظریه ریمون کنان، به بررسی و تحلیل عناصر 20 داستان وی در حوزه ادبیات کودک بپردازد تا از این رهگذر در کنار دست یافتن به تفاوت میان عناصر داستان های کودک و بزرگسال، چگونگی کاربرد عناصر داستان از سوی نویسنده و میزان موفقیت وی در این نوع ادبی برای خواننده مشخص گردد. آنچه حاصل شد اینکه عناصر داستان چه در داستان های کودک و چه در داستان های بزرگسال همگی شبیه هم هستند؛ تنها بسته به هدفی که دنبال می کنند در نوع شکل گیری باهم متفاوتند. پی رنگ داستان های "جاسم محمد صالح" به دلیل آنکه مجال کافی جهت تغییر مسیر داستان وجود ندارد، غالبا یک پی رفتی است. درونمایه داستان های بررسی شده بیشتر شامل مسائل اخلاقی، تعلیمی و تربیتی مانند احترام گذاشتن به دیگران، دوری از تکبر، خوددار بودن، قانع بودن است؛ از این رو می توان گفت که جهت فکری نویسنده، القای چنین مفاهیمی به کودکان است. دیگر اینکه زاویه دید در تمام داستان ها به جز یک داستان، دانای کل یا سوم شخص است که طبق نظر ریمون کنان در این نوع داستان، فرصت تغییر زاویه دید بسیار کم است.
مظاهر السرد التخییلی التاریخی فی روایه "دروز بلغراد"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۱ الشتاء ۱۴۴۱ شماره ۱
278-301
حوزههای تخصصی:
تستخدم الروایه التاریخیه بشکل عامّ الأحداث والموادّ التاریخیه کعمودها الرئیس، وتحاول أن تختار شخصیاتها من بین الشخصیات التاریخیه. لکن یجب ألاّ نعتبر کاتب الروایه عند خلق أثره مؤرِّخًا، فهو أدیب قبل کلّ شیء، وأثره أثر فنی بالدرجه الأولى. وباعتماده على عنصر الخیال یحرّر الشخصیات من إطارها التاریخی الضیّق لیجعل منها نماذج فنّیه. روایه "دروز بلغراد" روایه تاریخیه یحاول الکاتب فیها أن یجمع بین حالاته الذاتیه من جهه وبین الأحداث التاریخیه- الأدبیه من جهه أخرى. وهذا ما یُغلب الوجه الأدبی لحضور الکاتب على الوجه التاریخی. وفی مقاربتنا للنصّ نعتمد المنهج البنیوی الذی یعتبره بنیه متکامله وکلاًّ متکاملاً. یرمی هذا المقال إلى إظهار الرؤیه الأدبیه للروائی حیال سرد الأحداث التاریخیه فی الروایه المذکوره أعلاه. تبیّن النتائج أنّ الکاتب "ربیع جابر" لجأ إلى الوظیفه الواقعیه للروایه من أجل إنشاء علاقه بین القارئ والروایه التاریخیه.
دراسه نقدیه فی صحّه «حدیث الکساء المشهور» فی ضوء منهج تحلیل المحتوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ذکرت واقعه الکساء بکیفیتین: روایه مشهوره فی قسم الملحقات لمفاتیح الجنان وروایات من الأئمه (ع) والصحابه فی الکتب الحدیثیه للشیعه وأهل السنه. هذا المقال بصدد استخدام منهج تحلیل المحتوی لدراسه إمکانیه صحه حدیث الکساء المشهور نظراً إلی مضامینه. یعتبر منهج تحلیل المحتوی آلیه منهجیه فی تحلیل النصوص فی المجالات المختلفه ویهدف استنطاق الوثائق والنصوص لمعرفه مضامینها ودلالاتها الظاهره والمضمره بتصنیف الدلالات الموضوعیه ضمن فئات رئیسه أو فرعیه أو ضمن مقولات تصنیفیه. إستخراج المضامین الرئیسه فی کل صنف من الروایات یوضِّح لنا أنّ الروایه المشهوره، منفرده فی مضامینها، فی الوقت الذی نسبه التلائم بین مضامین الروایات الوارده عن الأئمه (ع) والصحابه عالیه. هذا وأنّ إجراء المقارنه بین الهدف من صدور الروایه –الذی لایکون إلّا تعریف مصداقٍ لمفهوم «أهل البیت» فی آیه التطهیر بما أنّ صدور الروایه یلازم نزول الآیه- والمضامین الوارده فی کل صنف من الروایات، یبیّن أنّ مضامین روایات غیر المشهوره ملائمه تلائماً تاماً مع الهدف ولکن هذا التلائم مفقودٌ تماماً بین مضامین حدیث الکساء المشهور والهدف. کل ذلک یجعل من النقل المشهور لیس نصاً منفرداً غیرَ متلائم مع النقل المتواتر فقط بل بعیداً عن الهدف من صدوره ایضاً.
بازیابی نشانه های «جریان سیّال ذهن» در چکامه های ادونیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتشار رمان «در جستجوی زمان از دست رفته» توسط مارسل پروست، رمان «زیارت» از بانو دوروتی ریچاردسون، داستان «چهره مرد هنرمند در جوانی» و به ویژه رمان «اولیس» توسط جیمز جویس در سال های 1922-1913 به مثابه پیدایش نخستین نمونه های جدّی «جریان سیّال ذهن» به شمار می رود. برخی شاخص های بنیادین جریان سیّال ذهن در ادبیات عربی، دارای دیرینه ای دور است که به زعم نگارنده از متون کلاسیک مانند «حی بن یقظان» ابن سینا، «حی بن یقظان» ابن طفیل، «رساله الغفران» ابوالعلاء معری-که به بیان طه ندا متأثر از ارداویرافنامه فارسی پدید آمده است و هم چنین در «توابع و زوابع» ابن شُهید اندلسی آغاز شده و تا امروز در متن های داستانی جبران خلیل جبران، چکامه های سرایندگان مکتب تمّوز و در شعرهای داستانی ادونیس و به ویژه در قصاید کلیّه او ادامه یافته است. این جستار بر بنیاد توصیف و تحلیلِ مبتنی بر نقد روان شناختی و در پی شناسایی و کشف نشانه های روشن جریان سیّال ذهن در پیشرفته ترین و پیچیده ترین گونه شعری معاصر عربی یعنی «قصیده کلیه» ادونیس می باشد. یافته های حاصل از این پژوهش حکایت از آن دارد که ویژگی های بنیادین جریان سیّال ذهن مانند تک گویی درونی، حدیث نفس، فوران داده های ذهن، پیچیدگی و نمادپردازی تا سرحدّ ابهام، نوسازه های زبانی، باهم آیی زمان ها، و.... در «قصاید کلیّه» ادونیس در جایگاه نمونه ناب متون عرفانیِ سمبولیکِ سوررئال به روشنی قابل بازیابی است؛ همچنین ردّپای باورهای جیمز جویس، مارسل پروست و ویرجینیا وولف درباره زمان و خاطرات در گفتارهای ادونیس، نظریه پرداز قصیده کلیه به وضوح دیده می شود.