فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۶۱ تا ۱٬۰۸۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
مدرنیسم در وسیع ترین مفهوم آن ،با ایده های نوآوری ،پیشرفت،وبه روز بودن مقارن بوده است ونقطه ی مقابل ایده های کهن ،کلاسیسیسم وسنت است.مدرنیسم با دوچهره ی فناورانه واندیشگانی در تاریخ بشر ظهور کرده است.آن چه را که امروزه مدرنیسم می نامیم،همان دستاوردهای ژرف سیاسی ،اجتماعی،اقتصادی،فکری وفرهنگی در تمام حوزه های حیات فردی وجمعی است.هدف این پژوهش خوانش تطبیقی در مفهوم مدرنیسم در حوزه ادبیات معاصر عرب از دیدگاه دوشاعر ونظریه پرداز در این حوزه می باشد.حوزه پژوهش دیدگاه نوگرایانی چون ادونیس ویوسف الخال است .
روش بررسی تحلیل تطبیقی دو شاعر از خلال اظهاراتی است که این دو در آثارشان به آن اشاره کرده اند .حاصل ویافته ی این بررسی آن است که ادونیس والخال در باب لزوم مدرن شدن وحضور مدرنیسم ادبی در ادب معاصر به ویزه شعر اتفاق نظر دارندولی در کم وکیف این حضور اختلاف نظرهایی در دیدگاه آن دو یافت می شود.
مهم ترین وجه تمایز این دودیدگاه آن است که ادونیس رویکردی معرفت شناختی به مدرنیسم دارد ولی الخال
رویکرد وجود شناختی
نقد آراء النُقّاد المعاصرین فی أبی نواس وخمریاته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لأبی نواس شخصیة فذّة أثارت جدلاً حاداً بین النقّاد من القدامى والمعاصرین والتّی ما تزال تُثیر حوله الکثیرَ من الجدل؛ فلایمکن التعرف علی حقیقة شخصیّته وشخصیّته الحقیقیّة إلا بعد إعادة القراءة فی أغلب ما قیل حوله؛ وللوصول إلی هذا الغرض نحن بحاجة إلى نوع خاص من الحزم والحذر فی قبول ما قیل عنه وما نُسِبَ إلیه، وکذلک بحاجة إلى تقویم جدید لنهج حیاته وطریقة تفکیره التی لاتُفهم من خلال ظاهر أشعاره، فی کثیر من الأحیان، ولاسیما أشعاره الخمریة. المقال الذی بین أیدیکم قد تناول آراء النقاد القدامی بصورة عابرة وقام بمعالجة آراء النقاد المعاصرین بشیئ من التفصیل لتبیین مقدار إفراطهم علیه بسبب التحالیل النفسیة التی لا أثر لها فی تحالیل النقّاد القدامی ولا أساس لها من أصل. ولإنجاز هذه المهمّة تمّ الاستناد إلی بعض الأخبار والأشعار التی سببت أن تتزاید أخبار السوء حوله وحول أمّه وإلی بعض الأبیات والقصائد التی تشیر إلی الأجواء السائدة علی تلک الفترة والأبیات التی تدل علی بعض معتقداته من وجهة النظر السیاسیة والدینیة.
ناسازواری تصویری در شعر سیاسی و اجتماعی بدرشاکر سیاب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ناسازواری تصویری، تکنیکی است مبتنی بر بیان تناقض بین دو تصویر متقابل، از شرایط معاصر و یا بین برخی از داده های میراثی و برخی اوضاع معاصر. شاعر با بهره گیری از چنین شگردی، گاه جهت بیان اندیشه های درونی اش، به سخن گفتن در لفافه گرایش پیدا می کند و با ایجاد ارتباط میان ناسازه های موجود در یک قصیده، ناهمخوانی بین شرایط فعلی و وضعیت آرمانی را اثبات می کند. بر همین اساس ناسازواری تصویری به عنوان یکی از اساسی ترین دستمایه های شعر سیاسی و اجتماعی سیاب محسوب می گردد ، که از طریق آن به صورت زیرکانه و گاه غیر مستقیم به نقد چالش های جامعه خود می پردازد. وی در بیشتر مواقع با فراخوانی میراث ادبی، تاریخی، دینی، ملی و دگرگونی دلالت های میراثی فراخوانی شده به دلالت های معاصر و متناقض، در شعر خود فضایی می گشاید، که گذشته طلایی عرب ها را در مقابل شرایط معاصر جامعه عربی و به ویژه عراق قرار می دهد . با توجه به گستردگی شکل دوم ناسازواری تصویری و نظر به فراخوانی شخصیت، حکایت و متون میراثی و دگرگونی متناقض آنها ، و همچنین پنهانی تر بودن معنا در بافت شکل دوم، شاعر از نوع دوم ناسازواری تصویری بهره ی بیشتری جسته است.سیاب این شگرد را بیشتر برای مقابله با ظلم حاکمان و سرکوبگری های سیاسی، تمسخر عقب ماندگی جوامع عربی و عراق، بیداری آنها، تشویق به مقابله با استعمار و... برگزیده است. پژوهش حاضر با روش توصیفی و تحلیلی، دامنه ی گونه های مختلف ناسازواری تصویری را، در شعر سیاسی و اجتماعی سیاب مورد ارزیابی قرار می دهد.
أسلوبیة الانزیاح فی سورة الحدید المبارکة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یتناول هذا البحث ظاهرة الانزیاح علی المستوی الإیقاعی، والدلالی، والترکیبی فی سورة الحدید المبارکة، والتی تعد من أبرز سمات الأسلوبیة. إن الانزیاح مصطلح یبرز فی قدرة المبدع على اختراق المتناول المألوف، أو کما یقال إنه مضاد لما هو معتاد. الغرض الرئیسی من هذه التقنیة هو مفاجئة المتلقی وإثارة دهشته؛ لأنها تخالف القواعد المألوفة فی المعیار اللغوی والقرآن الکریم هو المثل الأعلی للنص الأدبی الذی بإمکاننا أن نری فیه التراکیب المنزاحة والعبارات المعدولة عن القانون النحوی والصرفی. رصدنا فی هذا المقال الظواهر المنزاحة فی المعیار اللغوی فی المستویات الثلاثة الإیقاعی، والدلالی، والترکیبی، بحیث تشیر النتائج إلی أنّ أکثر الأنماط المنزاحة انتشاراً فی السورة حدثت فی المستوی النحوی (الترکیبی) بما فیه من التناوب والحذف والالتفات. أمّا فی المستوی الإیقاعی فتبیّن لنا أنّ التکرار –تکرار اللفظ، والتکرار الصوتی، وتکرار الفواصل- کثر تواتره فی السورة وجاء أکثره لتأکید المعنی وتقریره فی ذهن القارئ کما أنه یخلق موسیقی جمیلة أنیقة. تطرقنا فی المستوی الدلالی إلی الاستعارة التمثیلیة بوصفها انتقالاً من اللغة ذات اللغة المطابقة إلی اللغة الإیحائیة والتی ساعدت إلی تشکیل لوحة فنیة قائمة علی التصویر. أمّا فی المستوی النحوی فعالجنا التناوب والالتفات والحذف کالظواهر الأسلوبیة التی جاءت کثیراً ما لغرض الإیجاز والتوسّع فی المعنی.
بررسی و تحلیل سوره انفطار با تکیه بر نظریه ساختارگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ساختارگرایی به مانند اسلوب و مذهب فکری و وسیله ای برای واکاوی پا به عرصه ادب گذاشت که سنگ بنای آن بر اساس بینش کلی یا مجموعه ای نظام دار است . و برای بررسی ساختار موضوع باید دید کلی به موضوع را رعایت نمود، بنابراین اسلوب ساختار گرایانه فقط شامل رویدادها و واژگان به تنهایی نیستند بلکه در برگیرنده رابطه ای است که بین آن رویدادها یا واژگان می باشد، و ساختارگرایی، اسلوبی توصیفی است که مستقیما به محتوا توجه نمی کند بلکه بر ساختار محتوا و اجزای تشکیل دهنده و بنای آن که تناسب متن را، با وجود اختلافات و هماهنگی هایش که در آن وجود دارد، تشکیل می دهد تاکید می نماید. ساختارگرایان ادبی به کیفیت معنی بوجود آمده نه خود معنی توجه می کنند، و در مورد خود آن واژه سخن می گویند و اسلوبهای نقدی تقلیدی را رد می کنند.قران همان کتاب مسطور الهی بر اساس ساختار ظریفی بنا شده که خالی از موضوعیت و تناسب و توازن نیست، و محتوای این پژوهش بر دو پایه: تفکیک و ترکیب در فهم سوره انفطار استوار گردیده، زیرا متن قرآن ساختار خاص و دقیقی دارد که خداوند تبارک و تعالی آن را نازل کرده تا گواه و نشانگر معنا و محتوای آن باشد. و برای بررسی ساختار سوره انفطار باید آن را به اجزای تشکیل دهنده اش تحلیل نماییم، و از نظر محتوا و تفاصیل و اجزایش به شکل موضوعی بدون دخالت هیچ فکر و عقیده ای خاص در آن بررسی کنیم.هدف از این مقاله کشف ساختارگرایی فنی موجود در سوره انفطار و چگونگی انجام وظایف زیبایی شناسی، با توجه به اهمیت و میزان تاثیر ساختارگرایی این سوره در مخاطب است.
کاوش نشانه های حماسه در معلقه عنتره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حماسه، نوع ادبی بسیار کهنی است که از روزگاران قدیم مورد توجه بسیاری از ملل و جوامع بوده و پیدایش آن در ادبیات ملت ها در گرو وجود شرایط خاص تاریخی، اجتماعی و فرهنگی است. در میان سروده های دوره جاهلی عرب با آنکه به خاطر فقدان این شرایط، اثری از حماسه به معنای فنی و علمی آن نیست، اما قطعاتی وجود دارد که شاعر در آن به ذکر قهرمانی های خود در میدان کارزار پرداخته و از مفاخر، اصالت و نسب خود و قومش همراه با خوارداشت افراد و قبایل دیگر سخن می گوید. معلّقه «عنتره» از بهترین نمونه های این سروده هاست که مقاله حاضر درصدد است با بررسی عناصر حماسه در آن، روشن نماید که این سروده تا چه اندازه به معنای علمی و رایج حماسه نزدیک است و تا چه میزان بر سازه های حماسی قابلیت انطباق دارد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که معلقه عنتره به عنوان جزئی کوچک از ادبیات رزمی عرب ها با ارائه تصاویری از صحنه کارزار در سبک و قالبی حماسی در عین توصیف پهلوانی و مردانگی قهرمان خود در نبرد با دشمنان قبیله اش، به خوبی نمایانگر فرهنگ بدوی عرب ها در دوره جاهلی بوده، آداب و سنت های حاکم بر زندگی آنان را منعکس می کند. با وجوداین به خاطر محوریت «من» شاعر در معلقه، تصریح به زمان و مکان وقایع و نیز فقدان برخی از مهم ترین مواد و سازه های حماسی چون زیر ساخت اسطوره ای، امور شگفت و خارق العاده، گستردگی قلمرو حوادث معلقه در پهنه زمان و مکان، انگیزه ملی در پیدایش سروده حماسی و نبرد میان ملت ها، این معلقه، حماسه به معنای خاص آن نبوده و می توان عنوان شبه حماسه را بر آن اطلاق کرد.
«تأکید مجاز» و پیوند آن با «ابهام متن»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«مجاز» از مشهورترین پدیده های زبانی در زبان شناسی عربی است. یکی از شرایط به کارگرفتن مجاز همراه ساختن آن با «قرینه» است. وظیفه قرینه جلوگیری از برداشت معنی حقیقی از واژه ای است که به صورت مجازی به کار رفته است. «تأکید» نیز یکی دیگر از ابزار های مهم در زبان عربی است که بر خلاف قرینه غالباً برای جلوگیری از احتمال برداشت معنی مجازی استفاده می شود؛ بنابراین، منطقی به نظر نمی رسد که واژه ای مجازی بتواند مورد تأکید قرار بگیرد. با این حال، برخی از زبان شناسان مسلمان «تأکید مجاز» را جایز شمرده و نمونه هایی نیز برای آن ذکر کرده اند. در این مقاله برآنیم تا با روشی وصفی تحلیلی، درستی دیدگاه ایشان را بررسی کرده تأثیر آن را بر شکل گیری فهم مخاطب توضیح دهیم. بر اساس داده های این پژوهش، تأکید مجاز بر خلاف ظاهر غیرمنطقی اش می تواند پدیده ای پذیرفته در سنت زبانی عربی باشد.
بررسی و نقد کتاب أسلوب علی بن أبی طالب علیه السلام فی خطبه الحربیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعاتی که ارتباطی تنگاتنگ با مسایل زبان شناسی دارد و ناقدان در بررسی و تحلیل متون به آن توجهی ویژه دارند، سبک شناسی است که بین روش علمی در مطالعات زبانی و روش نقدی در مطالعه متن ادبی توازن ایجاد کرده است. از سوی دیگر، وجود تألیفاتی در تطبیق این روش بر متون خلأیی بزرگ در این زمینه به حساب می آید که کتاب أسلوب علی بن أبی طالب(ع) فی خطبه الحربیه گامی در راستای پر کردن خلأ موجود بوده است. بدون شک هر نگاشته ای دارای جنبه های ارزشمند و احتمالاً کاستی هایی است که مطرح نمودن و بررسی و نقد آنها می تواند زوایایی را برای نویسنده آشکار کند که از دید وی مخفی بوده و، از این رهگذر، مسیر برای ارایه هر چه بهتر تألیفات هموار شود. با این توصیف و برای تحقق چنین هدفی در مقاله حاضر به بررسی و نقد کتاب أسلوب علی بن أبی طالب(ع) فی خطبه الحربیه اثر علی احمد عمران پرداخته شده و، بعد از ذکر مقدمه و تعریف کتاب و اشاره به نقاط قوت آن، کاستی های کتاب در چند محور اساسی بیان شده است. مهم ترین یافته های پژوهش، که یافتن همان کاستی ها و محاسن و جنبه های نوآورانه کتاب است، در متن مفصلاً ذکر شده و همه آنها حاکی از آن است که هر چند اثر با سرفصل وزارت علوم خیلی متناسب نیست، اما می تواند به عنوان کتاب کمک درسی، که به تطبیق نظریه ای جدید بر متنی ارزشمند چون نهج البلاغه پرداخته، مورد استفاده دانشجویان قرار گیرد.
بررسی لایه ی آوایی سوره ی مبارکه ی ""انبیاء"" از منظر سبک شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سبک شناسی، به عنوان یکی از گرایش های زبانی نقد متون ادبی، از لایه های مختلفی برای تحلیل متن سود می جوید که سطح آوایی یکی از آن ها به شمار می آید. در این لایه، برجسته ترین ویژگی های خلق موسیقی که به دلیل ""نشان دار"" بودن به یک مشخصه ی سبکی بدل می گردد، بررسی می شود و جنبه های زیبایی شناسی آن بازگو می گردد. اوج زیبایی موسیقی در متون ادبی را در آیات قرآن می توان یافت، که با آرایش کلمه ها و چینش دقیق آن ها در کنار هم، باعث تناسب و انسجام شده و توجه خواننده را به متن جلب می کند. از آنجا که موسیقی نقش بی بدیلی در قرآن کریم ایفا می کند، لذا در این پژوهش مهمترین جنبه های خلق موسیقی را در سوره ی مبارکه ی(أنبیاء) مورد واکاوی قرار داده ایم. در این سوره ی مبارکه، شواهد مخلتفی سبب خلق موسیقی و آهنگ گشته است، اما برخی به دلیل بسامد بالا، به یک مشخصه ی سبکی بدل گشته است، که در زیر مجموعه ی موسیقی درونی، موسیقی معنوی و موسیقی فکری به آن ها پرداخته شده است. ایجاد تناسب، انسجام و هماهنگی لفظ با معنی به منظور جلب خواننده، تصویر سازی صحنه های فرح بخش بهشتیان و عذاب آور دوزخیان از طریق صفات و حروف، تثبیت معانی در ذهن از طریق کاربرد مفاهیم متضاد، از کارکرد های موسیقی در این سوره ی مبارکه است. این پژوهش، با روشی تحلیلی- توصیفی به بررسی لایه ی آوایی سوره ی مبارکه انبیاء پرداخته است.
قراءة سوسیولوجیة فی تجدید أبی نواس الشعری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
أبونواس حسن بن هانئ، الشاعر الإیرانی (196ق) یعدّ من کبار شعراء العرب وعباقرته علی الإطلاق، ومحاولاته التجدیدیة فی الشعر من القضایا الأدبیة الکبری التی أثارت دراسات أدبیةونقدیة علی مرّ العصور. قد ذکرت أسباب شتّی لهذه الظاهرة الأدبیة الهامة فی مختلف المصادر والمراجع، ولکن هذا البحث قام باستقصاء دعوة أبی نواس التجدیدیة من منظور سوسیولوجبا الأدب، واستهدف دراسة أحکام هذه المنهجیة الحدیثة من خلال المقدمات الطللیة فی بعض المدائح النواسیة وقیاسها بالعناصر المستحدثة فی فواتح بعض قصائده الأخری، مضافاً إلی معالجة أسباب ظهور هذه النزعة الأدبیة فی تلک الفترة التی عاش فیها أبونواس. لقد تناولت هذه المقالة أشعار أبی نواس علی المنهج الوصفی التحلیلی، وقد وجدت أنّ تجدید أبی نواس الشعری جاء إثر نزعته الشیعیة المبنیة علی مواقف الرفض والثورة، والتناقضات الموجودة فی العصر العباسی الأول التی سادت من خلال نشوء الطبقات الاجتماعیة الجدیدة، والتغیّرات السریعة التی حدثت جرّاء امتزاج الثقافة العربیة بالثقافات الأخری کما لیس ینبغی أن یُهمل دور تضّاد القیم والمعاییر الاجتماعیة القدیمة والحدیثة، وعدم تطابق الإیدئولوجیة القدیمة والظروف الراهنة، وعدم توافقهما عند المثقفین فی المجتمع العباسی آنذاک.
آلیات الإقناع فی قصیدة «لا تصالح»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إن الإقناع جهد لغوی هدفه التأثیر على المتلقی وانبعاث مشاعره وأحاسیسه ومراعاة مقتضى حاله عبر القوى العقلانیة والاستدلال المنطقی. بما أن للشعر وظائف حجاجیة عدیدة تتناول هذه المقالة آلیات الإقناع فی قصیدة «لا تصالح» الخطابیة لأمل دنقل عبر أسلوب تحلیل الخطاب إذ إنه یوظّف أسالیب الإقناع والبرهان فی قضیة الوطن التی تتردّد فی معظم أشعاره حتى یرضى الإنسان العربی رفض الصلح مع العدوّ. یأتی الشاعر لاکتساب هذه البغیة بمبررات فی عشر وصایا وفی هذه التبریرات یقوم بتوظیف تقنیات عدّة حتى یقنع مخاطبه ویرضیه ویستفزّه لطلب الثأر. وقد رصدت هذه الدراسة أکثر أسالیب الإقناع حضورا فی النص الدنقلی فی ثلاث مستویات: اللغویة، والبلاغیة والمنطقیة. إن النظرة الفاحصة فی القصیدة تطلعنا بأن ظاهرة التکرار، والتقدیم والتأخیر، والجمل الاعتراضیة، والاستفهام، والرمز، والاستعارة، والتشبیه، والقیاس والاستدلال المنطقی تعتبر من الظواهر التی تسعى إلى إقناع مخاطبی شعر دنقل وإرضائهم.
ناله های شعری ابن فارض و کلّیتی از عرفان وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جوشش و کوشش سالک شوریده، نردبان عروج به قله های بی کرانه قرب و بندگی و راه دستیابی به عشق الهی است. ناله های جان سوز و ادبی ابن فارض، این شاعر سوخته عشق و مجذوب نور توحید، همان ناله های سوزان محی الدین عربی، مولانا جلال الدین بلخی، فخرالدین عراقی و دیگر عارفان الهی ست. با توجّه به اینکه وی در به کارگیری صناعات بدیعی لفظی و معنوی در اشعارش به افراط گراییده و از این منظر نیز مورد توجّه پژوهشگران نبوده است؛ همچنین با هدف شناساندن شخصیّت شعری او، نگارنده به نگارش این مقاله تحریض شد. حاصل پژوهش نشان می دهد که شراره های عشق الهی با سوز و گداز، فقدان انس و وصال با عالم عرش و رهایی از منزل فرش، جلوه های ادبی کم نظیری آفریده است. ابن فارض در سروده هایش، تحولی ادبی به همراه آمیخته ای از فنون ادبی عام پسند به وجود آورده و نوعی افراط در آراستگی و زیبایی ظاهر ایجاد کرده است که باعث اخلال در رسیدن به هدف والای سلطان عاشقان مصر می باشد.
حقل الألفاظ الدالّة على أعضاء الإبل فی نهج البلاغة (دراسة دلالیة جمالیة)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لقد کان للإبل أهمیة بالغة وشأن عظیم فی حیاة العرب القدامى، وقد نرى صدى ذلک فی لغتهم حیث وضعوا للدلالة على هذا الحیوان وما یتعلّق به من آلات وأدوات مفردات کثیرة أدّت إلى توسیع نطاق هذا الحقل الدلالی توسیعاً لافتاً، فلا بدع أن نشاهد فی نهج البلاغة أیضاً حضور هذه المفردات واستعمالها بأسالیب أدبیّة بلاغیّة. تنوی هذه الدراسة بمنهج وصفی تحلیلی أن تعالج دلالات وأسالیب استعمال الألفاظ الدالّة على أعضاء الإبل التی وردت فی نهج البلاغة وما أبدعه الإمام فیه بواسطتها من أغراض ومعان وتعبیرات، وقد حصلنا على نتائج لافتة؛ منها أنّ الإمام وظّف هذه التعبیرات توظیفاً مجازیّاً لیفید أغراضاً تدور حول الإسلام والعقیدة وأهل البیت والعبادة والحثّ على الجهاد فی معظم الأحایین بغیة أن یجسّد للمخاطبین تلک المفاهیم عبر تعبیرات وألفاظ مأنوسة یلمسونها فی حیاتهم.
الثّراء الفنیّ لأسلوب الاستفهام فی الشّعر الفلسطینی المقاوم (دیوان ابراهیم المقادمة أنموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یتناول البحث دراسة أسلوب الاستفهام فی الشعر الفلسطینی المقاوم بأسلوب علمی یهدف إلی معرفة الأنماط المختلفة لکلّ أداة من أدوات الاستفهام وبیان السّمات النحویة والبلاغیة والفنیة الّتی یتمیّز بها الشعر الفلسطینی. وتظهر الدراسة عدد ونسب کلّ أداة ومدی ارتباطهما بالسیاقات اللغویة والبلاغیة، فی دیوان ابراهیم المقادمة کنموذج من شعراء المقاومة وذلک من خلال الاستقراء الکامل لدیوان الشاعر. وانتهجت المنهج التحلیلیّ والنقدیّ لهذا الأسلوب لنتبیّن السمات اللغویّة المختلفة ونسبها المختلفة عند الشاعر، وسأقوم بذکر القیاس النحویّ وأستشهد علیها ممّا جاء فی الدیوان، سواء فی معانیها الأصلیّة أو فی معان ثانویّة یفیدنا زیادة عن معناها الأصلی ک الاستنکار والاستعطاف والالتماس والتمنی وما إلی ذلک. ظهر من خلال هذه الدراسة أنّ هناک المشاعر والدّلالات الّتی یوحی بها الاستفهام تعرف من المواقف الّتی تساق فیه وحال المخاطب والجوّ الشعوریّ المسیطر على المواقف. کما یتّضح من خلال هذا البحث أنّ الشاعر استخدم هذا الأسلوب احیاناً لاستنهاض الشعب علی العدو الصهیونی أو التهکّم بهم والطعن بأعمالهم.
الفعل فی الجملة الشرطیة الفارسیة وما یقابله فی العربیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یُعدُّ الفعل مقولة لغویة هامة یسهم فی بناء الجملة، فهو یعرب عن دقائق الزمن بصیغه وأبنیته الصرفیة وله قدرة تعبیریة فی بناء النص الدلالی تتغیر طاقته الوظیفیة والدلالیة بالاعتماد على القرائن السیاقیة. فإذا دخل الفعل فی سیاق الشرط تتغیر أبنیته الصرفیة ودلالاته الوظیفیة والزمانیة حسب دلالة الترکیب الشرطی على المعانی المقطوعة بحصولها والمحتملة الوقوع والمستحیلة والممتنعة، کما أنه یؤثر فی إبراز المعنى الدلالی للترکیب الشرطی وتنویعه لکونه أهم عنصر لغوی فی بناء الجملة.
من هذا المنطلق یقوم هذا البحث اعتمادا على المنهج الوصفی التحلیلی بدراسة ضافیة للصیغ الفعلیة وأزمنتها فی التراکیب الشرطیة فی اللغة الفارسیة لتتضح من خلالها العلاقة الثنائیة السائدة بین الأبنیة الفعلیة والأدلة السیاقیة فی تأدیة المعنى الشرطی ومن ثمّ یأتی بما یقابلها فی اللغة العربیة.
معرفی و نقد دیدگاه های محمد السعید جمال الدین در پرتو کتاب ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محمّد السّعید جمال الدّین از پیشگامان و مؤلّفان برجستة ادبیّات تطبیقی مصر در حوزة نظریّة ادبیّات تطبیقی اسلامی است. در حقیقت، یافته های پژوهش، بیانگر این است که مشخّصة اصلی اندیشه های تطبیقی وی، تأثیرپذیری از مکتب فرانسوی ادبیّات تطبیقی، نقد فرهنگی ادبیّات تطبیقی و تأکید بر نظریّة ادبیّات تطبیقی اسلامی است؛ در حقیقت رویکرد اساسی وی، در ادبیّات تطبیقی، تأکید بر مسألة تأثیر و تأثّر در پرتو پیوندهای تاریخی است. افزون بر این، ایشان به مانند طه ندا، با شیوه ای علمی به بررسی ادبیّات تطبیقی اسلامی می پردازد و در پی آن است تا تعاملات فرهنگی و تأثیر و تأثّری را که ادبیّات ملل اسلامی در گذر تاریخ بر هم گذاشته اند، بررسی کند. وی در تبیین ضرورت این نظریّه (نظریّة ادبیّات تطبیقی اسلامی) به نقد تلاش های امپریالیسم و ناسیونالیسم فرهنگ غربی در جهت از خود بیگانگی فرهنگ ملّت های اسلامی نیز می پردازد. این پژوهشِ توصیفی – تحلیلی، ضمن معرّفی محمّد السّعید جمال الدّین، به تحلیل جایگاه و دیدگاه های وی در باب ادبیّات تطبیقی، به ویژه موضوع نظریّة ادبیّات تطبیقی اسلامی، می پردازد.
الأسلوبیة فی مدیحة آیة الله الغروی الإصبهانی للإمام الرضا (ع) من دیوانه العربی ""الأنوار القدسیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیة الله محمد حسین الغروی الإصبهانی علم من أعلام العلم والعرفان فی عصرنا الراهن وهو صاحب الدیوان العربی المسمّى ب ""الأنوار القدسیة"" ومتخلص ب ""المفتقر"". قام شاعرنا بإنشاد أشعار کثیرة ومدائح سنیة باللغتین العربیة والفارسیة تذکرنا بمناقب آل بیت النبیّ (ع) ومنها مدیحة طویلة باللغة العربیة أنشدها فی مدح الإمام الرضا (ع).
یسعی هذا البحث إلى دراسة مدیحته الأدبیة والعرفانیة بمنهج بنیوی، محاولاً التدقیق فی میزاتها الأسلوبیة خلال ثلاث مستویات: المستوى الصوتی، والمستوى الدلالی، والمستوى الترکیبی. فبعد تبیین الأسلوبیة وأصولها وأنواعها یرکّز على تحلیل مدیحة الغروی بناء علی أسس الأسلوبیة.
ومن أهم النتائج التی توصل إلیها البحث هوأن الأسلوبیة بوصفها منهجاً من المناهج النقدیة تمکّننا من أن نتعرّف على مقوّمات مدیحة الغروی وجمالیاتها الأدبیة والفنیة، ومما توصل البحث إلیه هو: التلائم بین الوزن والمعنى فی المدیحة، وبراعة الشاعر فی اختیار تراکیب متناسبة مع المعانی والأهداف، وتأثّر الشاعر بنزعاته الفلسفیة فی مدحیته، وقدرة هذا العلامة فی إثارة المتلقین باختیار المفاهیم المتعمقة فی أجمل التشابیه البلیغة.
ومما حثنا على معالجة هذا الموضوع هو إثبات براعة الغروی الإصبهانی – وهو من الشعراء المعاصرین فی الأدبین الفارسی والعربی- فی إنشاد کثیر من القصائد العربیة والفارسیة، وإظهار معرفته على أسالیب البیان، والتعریف بمیزات شعر عالم فیلسوف فی عصرنا الراهن.
استعاره مفهومی آیه نور در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بخشی از اعجاز قرآن به زیبایی های ادبی و هنری اختصاص دارد که از آغاز ظهور اسلام در ایران، منشأ شکوفایی زبان و ادب فارسی شده است. بر اساس تعاریف پیشینیان، در درون استعاره به دلیل همانند کردن یا تشبیه، همواره مبالغه ای نهفته است که رمز زیبایی سخن و دلیلی منطقی بر تطبیق نداشتن کامل مستعارٌمنه با مستعارٌله است؛ ولی در ساحت مقدّس کلام الهی، با وجود اعجازهای لفظی و ادبی، خلاف واقعیت و کذب راه ندارد. استعاره بر مبنای نگرش معاصر-جورج لیکاف و مارک جانسون- و با رویکرد زبان شناسی شناختی، طرحی فراگیر و گسترده می یابد که سطح دریافت و فهم مخاطبان قرآن را راجع به استعاره ها، خصوصاً آنها که مربوط به حوزه توحید و خداشناسی است، هموار خواهد کرد. از این رو، در این نوشتار به آیه 35 سوره نور- که یکی از آیات بحث انگیز با ظرفیت تفسیرپذیری بالاست- به عنوان یک کلان استعارْ مفهومی خواهیم نگریست که خرده استعاره هایی به تفسیر بهتر آن کمک خواهد کرد. در استعاره های مفهومی قرآن، خصوصاً آنها که مربوط به حوزه توحید و خداشناسی است، سازوکارهای به ظاهر زبانی و در قالب واژه ها، در جهت ترغیب و برانگیختن تفکر و اندیشه مخاطب هستند؛ از این رو، وجه اندیشگی غالب بر وجه زبانی است و شاید این مهم ترین دلیل در انتخاب اصطلاح استعاره مفهومی برای آیه نور باشد. با نگرگاه شناختیان که استعاره از حوزه بلاغت به گستره زبان و تفکر و زندگی راه می یابد و مفهومی کلی تر پیدا می کند، پذیرش بسیاری از استعاره های قرآنی خردمندانه تر می شود.
خوانش پسااستعماری تجربه ی مهاجرت در رمان أصابع لولیتا اثر واسینی الاعرج از دیدگاه هومی بابا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه نقد ادب عربی دوره هفتم پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۱۳ (پیاپی ۷۱)
171-198 صفحه
حوزههای تخصصی:
مهاجرت یکی از موضوعات مهم نقد پسااستعماری است و رمان اصابع لولیتا اثر واسینی الاعرج، رمان نویس معاصر الجزایری از جمله رمان هایی است که به مساله مهاجرت از شرق به غرب می پردازد. این پژوهش برآن است این مساله را در رمان یادشده از دیدگاه هومی بابا- از نظریه پردازان این نقد، مورد ارزیابی قراردهد. هومی بابا، مهاجر را در ارتباط با یادآوری خاطرات، تغییر هویت و برخورد «من» (استعمارگر) و «دیگری» (استعمارزده)، می داند. مساله اصلی این پژوهش، بررسی این مولفه ها در این رمان است و در این راستا از روش توصیفی تحلیلی استفاده شده است. نتایج نشان می دهد در این رمان، شخصیت های مهاجر با وجود تفاوت در اتکا به خاطرات، زمان و مکان گذشته را از طریق اموری چون: قراین حالیه، اشیاء، یادگاری های الجزایر، مکان ها، سخنان اشخاص و امور طبیعی به یاد می آورند و با زندگی در فضای سوم، دچار پیوندخوردگی هویتی شده اند و این امر در مولفه هایی چون زبان، دین، ملیت، نام و دین نمود یافته است و به دلیل ارتباط مستقیم «من» و «دیگری» با وجود تلاش «دیگری» برای از بین بردن فاصله، همچنان در مقام «دیگری» است و دیگریت سازی از طریق تاکید بر تفاوت ها، ضمایر جمع غایب، رسانه و بازنمایی کلیشه ها، نژادپرستی، تکیه بر گذشته صورت پذیرفته است.