فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۹٬۲۷۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
مسئله مقاله حاضر این است که آیا امام خمینی(ره) به عنوان یک حاکم اسلامی همیشه قائل به اخلاق اسلامی بود یا نظریه اخلاقی ایشان بعد از انقلاب و برقراری حکومت اسلامی به مقتضای زمان دچار چرخش شد و ایشان بعد از قائل بودن به «اخلاق فضیلت» و «اخلاق دینی»، به «وظیفه گرایی» و «اخلاق نیمه دینی» و در نهایت، به «نتیجه گرایی» و «اخلاق سکولار» متمایل گشت؟ این نوشتار با استفاده از روش «تاریخی و تحلیلی» به این نتیجه رسیده که اولاً مدافعان نظریه «چرخش های سه گانه نظریه اخلاق سیاسی امام خمینی(ره)» دچار خبط تاریخی بزرگی شده اند؛ ثانیاً جملات شاهد گرفته شده از سخنان امام راحل(ره) لزوماً به معنای گرایش ایشان به فضیلت گرایی، وظیفه گرایی و نتیجه گرایی نیست؛ ثالثاً هیچ کدام از نظریه های سه گانه مزبور تهافتی با اخلاق دینی ندارد، بلکه ممکن است از یک سو، هریک از نظریه های اخلاق هنجاری را بپذیریم و از سوی دیگر هم قائل به اخلاق دینی یا اخلاق عرفی گرا (سکولار) باشیم.
مولفه های کمال انسانی در خطبه متقین امیرالمومنین در نهج البلاغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
123 - 136
حوزههای تخصصی:
هدف از این نوشتار تعیین مولفه ها و شاخصه های کمال انسانی از منظر امیرمومنان در کتاب عظیم نهج البلاغه می باشد و حضرت در خطبه متقین (پارسایان) که به خطبه همام نیز معروف است، مولفه هایی همچون اطاعت از پروردگار متعال، راستگویی، صداقت، میانه روی، فروتنی، بستن چشم از حرام، وقف خود برای علم سودمند، عظمت خالق، خوف از تلاش، کم توقع بودن، زهد و عبادت، همچنین استقامت و دینداری، دور اندیشی در سختی ها، روزی حلال و انجام اعمال صالح را جزو صفات کمال انسانی وضعیت پارسایان می شمارد. در این مقاله کوشیده ایم مراحل سیر انسان به سوی کمالات انسانی را از منظر امیر مومنان در خطبه متقین بیان نماییم.
نقش دانشمندان لاهیجان بر گسترش فرهنگ و تمدن اسلامی در دوران صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
267 - 290
حوزههای تخصصی:
لاهیجان در این دوره، یکی از ادوار درخشان خود را سپری ودانشمندان لاهیجانی در عصر صفوی از فضای مستعد این دوران بهره بردند، بالیدند و توانستند تأثیرات مهمی در حوزه های علمی مختلفی بر فرهنگ و تمدن اسلامی عصر صفوی بگذارند. نتایج ویافته های این تحقیق نشان می دهد در بین علوم با توجه به افق اندیشه و جهان بینی غالب شیعی در عصر صفوی بسیاری از دانشمندان لاهیجان در علم کلام رشد نموده و تبحر داشته اند. حتی برخی از این مشاهیر زمانی که طبیب یا سیاستمدار و حتی شاعر بودند در کنار تخصص خود به مباحث کلامی تعلق خاطر داشته و در این زمینه آثار قابل توجهی از خود به جای نهاده بودند.برخی از این بزرگان حتی در عالم سیاست هم دستی مستقیم در امور داشته اند. به لحاظ سیاسی وضعیت لاهیجان عصر صفوی زمینه های اصلی پرورش چهره های فرهنگی، علمی، دینی و غیره را ممکن وزمینه مساعدی برای رشد و ارتقای علمی این دیار و دانشمندانش را فراهم ساخت. حوزه هایی همچون فقه، منطق، فلسفه و کلام در میان علوم الهیاتی، حوزه هایی مانند دانش طب، نجوم و ریاضیات و نیز دانش سیاست و البته شعر و ادبیات از زمره مهم ترین بسترهای فرهنگی و تمدنی ای بودند که دانشمندان لاهیجی در این دوران در افق آن بالیدند و نامشان در ایران پرآوازه گردید.
روش ارائه راهکارهای دفع و رفع رذایل اخلاقی در کتاب شرح چهل حدیث و مراحل اخلاق در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
153 - 176
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی روش امام خمینی; و آیت الله جوادی آملی در ارائه راهکارهای دفع و رفع رذائل اخلاقی در دو اثر «شرح چهل حدیث» و «مراحل اخلاق در قرآن کریم» می پردازد. تهذیب نفس و تربیت اخلاقی، به عنوان یکی از مهم ترین اهداف اخلاق اسلامی، محور اصلی این دو رویکرد است. امام خمینی; با تأکید بر جهاد نفس، تفکر، عزم، مشارطه، مراقبه و محاسبه، و همچنین بهره گیری از موعظه و ارتباط عاطفی، راهکاری عملی و تدریجی برای اصلاح اخلاق ارائه می کند. ایشان به نقش استاد سلوکی، دعا و ذکر، و همچنین استفاده از مثال های ساده و ملموس توجه ویژه ای دارد. آیت الله جوادی آملی نیز با تأکید بر مراحل مانع زدایی نظیر توبه، زهد، ریاضت، مراقبت و محاسبه، و با استفاده از زبان ادبی و علمی، به ارائه شیوه ای فلسفی تر و نظام مند برای تهذیب اخلاق می پردازد. ایشان رذائل را اموری عارضی و فضایل را فطری می داند و معتقد است که با زدودن رذایل، فضایل فطری شکوفا می شوند. هر دو رویکرد در هدف، یعنی پالایش عقل و تزکیه نفس برای رسیدن به توحید، مشترک اند؛ اما در روش، تفاوت هایی دارند. روش امام خمینی بیشتر بر موعظه، ارتباط عاطفی و تربیت عملی متمرکز است، در حالی که روش آیت الله جوادی آملی بر تحلیل فلسفی، خودآگاهی و بیداری فردی تأکید دارد. این تفاوت ها نشان دهنده تنوع و غنای رویکردهای تربیتی در اخلاق اسلامی است.
واکاوی مبانی انسان شناختی و اهداف تربیتی طرح قصص در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۷
159 - 183
حوزههای تخصصی:
قصه به منزله بافت هنری و تاثیرگذار و به دلیل انکشاف از واقعیت و خیال انگیز بودن، ماندگاری آن در ناخودآگاه انسان بیشتر است. در قصه های قرآنی نیز به دلیل طرح آسان و غیر مستقیم، یادگیری از آن به طور ناخودآگاه اتفاق می افتد و نتایج تربیتی آن برای خواننده و شنونده قابل درک است. لذا این پژوهش به هدف واکاوی و تحلیل مبانی انسان شناختی و استخراج اهداف تربیتی قرآن کریم در طرح قصص، بررسی می گردد. نوع تحقیق بنیادی_کاربردی، روش آن تحلیلی و روش تحلیل داده ها تحلیل محتوای کیفی از نوع قیاسی، مبتنی بر مطالعه اسنادی است. نتیجه یافته های این تحقیق در بخش مبانی فلسفی انسان شناختی در قصص قرآن شامل مبانی ذیل بوده است ؛ 1.تجرد روح،2.اصالت روح، 3.فطرت مندی، 4.عقل مندی و5.مختار بودن. نتیجه یافته ها در بخش تربیتی نشان می دهد اهداف قرآن در طرح قصص نیز، به لحاظ دامنه به اهداف بینشی، گرایشی و رفتاری قابل تقسیم اند. اهداف «بینشی»، شامل:1.تعقل در کتاب خداوند 2.نجات از غفلت و گمراهی 3.آگاهی بخشی به یگانگی خداوند، «گرایشی»، شامل: 1.ایمان به ملاقات پروردگار 2.امیدواری به رحمت الهی 3.تسلیم امر خداوند بودن 4.توکل بر خداوند و «رفتاری»، شامل: 1.عبادت خداوند 2.شکرگزاری از خداوند 3.رعایت نظم 4.برقراری عدالت اجتماعی است.
بررسی مفهوم عشق درآثار تولستوی (با نگاه به رمان های سعادت زناشویی، آناکارنینا، سونات کرویستر، پدرسرگئی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
405 - 423
حوزههای تخصصی:
عشق وخانواده به عنوان پایه و اساس روابط انسانی، نشان دهنده ارزش های اخلاقی لازم برای جامعه است. درنیمه دوم قرن نوزدهم، انحطاط خانواده در روسیه درحال ظهور بود؛ بنابراین بسیاری ازمتفکران روسی سعی کردند مقولات مهمی مانند عشق، اخلاق و خانواده را تحلیل کنند. یکی از برجسته ترین نویسندگان و متفکران روسی این دوره «لئوتولستوی» (1828-1910) که به مقوله عشق وخانواده پرداخته است. او دردهه 1880 بحران مذهبی راتجربه کردکه دیدگاه نویسنده رانسبت به عشق در چارچوب آموزه های مسیحی، تغییرداد. این مقاله به بررسی مفهوم عشق واخلاق جنسی تولستوی قبل وبعدازبحران با استناد منابع کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی بررسی می شود. یافته های پژوهش نشان می دهد درک تولستوی درمورد عشق وخانواده، بازتابی ازفرضیه های مسیحی است: عشق به خدا، عشق به همسایه و عشق جنسی، که بایدبه خانواده تبدیل شود. تولستوی مشکل«عشق-وخانواده»رادر «سعادت زناشویی» نشان می دهدکه چگونه عشق برپایه اخلاق به یک خانواده تبدیل وسپس تحت تأثیر جامعه نابود می شود. او با انتقاد ازساختارسیاسی- اجتماعی روسیه معاصر، برپیشرفت -اخلاق و مذهب تاکیدکردو با عشق جسمانی بین زن و مرد مخالف است زیراهیچ وجه اشتراکی با فرمان مسیح درانجیل «عشق به همسایه» ندارد. تولستوی پیشنهاد می کند که عشق جسمانی را باید از بین برد و طبق دستورات انجیل به زندگی روی آورد.
مدل مفهومی شخصیت اخلاقی براساس منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۳۴)
33 - 66
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه های شخصیت اخلاقی و ارائه مدل مفهومی آن بر اساس منابع اسلامی و سنجش روایی آن بود. روش پژوهش آمیخته از نوع طرح متوالی اکتشافی بود. در بخش کیفی، از روش تحلیل محتوای کیفی و در بخش کمی، از روش توصیفی-پیمایشی استفاده شد. در بخش کیفی، مفهوم شخصیت اخلاقی در منابع روان شناختی و لغوی بررسی و مفاهیم متناظر آن در منابع اسلامی استخراج شد. سپس مؤلفه های شخصیت اخلاقی با روش کدگذاری بدست آمد. در تجزیه و تحلیل داده ها، 865 کد باز شناسایی و با کدگذاری محوری و گزینشی، مؤلفه ها در سه دسته شناختی (شامل هشیاری معنوی، خودارزیابی مستمر، اندیشه ورزی سعادت نگر، خوش بینی-رضایت)، گرایشی (شامل هیجان پذیری خداسو، اعتماد و امید به خدا، همت متعالی، طمأنینه-استقامت، بی نیازی-عدم تعلق) و رفتاری (شامل انضباط رفتاری، میانه روی، معاشرت نیکو، یاری گری ایثارگرانه، رواداری اجتماعی) تقسیم شدند. در بخش کمی، میزان مطابقت مفاهیم متناظر با شخصیت اخلاقی در روان شناسی و تناسب مؤلفه ها با مستندات، توسط 6 متخصص و با محاسبه شاخص روایی محتوا (CVI) ارزیابی و 11 مفهوم و 14 مؤلفه تأیید شد. تحلیل روابط نشان داد تعامل مؤلفه های شناختی و گرایشی، مؤلفه های رفتاری را شکل می دهند و مجموع آن ها تحت تأثیر ایمان و لوازم آن قرار دارند.
طراحی الگوی مدیریت تربیت و آموزش نهضت ها و جنبش های اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۶
133 - 161
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف نهایی از دورهها و آموزشهای رهبران و اعضای نهضتها و جنبشهای اسلامی، تربیت و آموزش عناصر نهضتی کارآمد و اثربخش می باشد که بایستی بازخورد آن در محیط مأموریتی و میدانی قابل مشاهده و پیگیری باشد. این پژوهش با هدف دستیابی به الگوی مدیریت آموزشهای نهضتها و جنبشهای اسلامی طراحی شد. روششناسی: پژوهش حاضر از نوع توسعهای و از لحاظ روش پیمایشی است. نمونه آماری شامل 18 نفر از خبرگان دانشگاهی و صاحبنظران حوزه مطالعات منطقهای بودند که به روش نمونهگیری غیراحتمالی هدفمند انتخاب شده و از نظریه دادهبنیاد برای طراحی الگو استفاده شده است. ابتدا بر اساس رویکرد نظریه داده بنیاد در مرحله اول مجموعه متون دردسترس کدگذاری شد و در مرحله بعد، از طریق کدگذاری محوری پس از احصاء طبقات اصلی و فرعی، الگوی مدیریت آموزشهای نهضتها و جنبشهای اسلامی مبتنی بر آموزههای اسلام، فرمایشات امامین انقلاب اسلامی و تجربیات عملی در ادوار مختلف ارایه شده است. پس از مراجعه به صاحبنظران و خبرگان متخصص در رشتههای مدیریت، جامعه شناسی، قومنگاری و علوم سیاسی، ضمن اصلاح و تعدیل الگوی گفته شده، الگوی مدیریت آموزشهای نهضتهای اسلامی طراحی شد. یافتهها: از مهمترین نتایج تحقیق این است که در ارائه الگوی برای مدیریت تربیت و آموزش نهضتهای اسلامی، توجه به سه مولفه اساسی نیازسنجی دقیق، شرایط محیطی و فرهنگ سازمانی نهضتها ضروری میباشد. همچنین در این پژوهش شش بعد، 16مؤلفه و 55 شاخص برای مدیریت تربیت و آموزشهای نهضتهای اسلامی ارائه داده شده است.
طراحی و اعتباریابی الگوی توسعه رهبری اخلاقی در مدارس دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۱
23 - 52
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: یکی از دغدغه های اصلی سازمان ها و پژوهشگران در چهار دهه گذشته، سبک های رهبری بوده است. به خوبی اثبات شده است که سبک های مختلف رهبری با سلامت روانی پیروان مرتبط هستند. رهبری یکی از مفاهیم اصلی در رویکردهای پست مدرن و معاصر به شمار می رود. شفقّت، مراقبت و عدالت اصول اخلاقی اساسی در رهبری و مدیریت هستند. یکی از عواملی که بر اثربخشی معلّمان تأثیر می گذارد، پایبندی آنها به اخلاق است. به نظر می رسد تعهّد اخلاقی یکی از نگرانی های بنیادین هر نظام آموزشی در جوامع مختلف است. اخلاق در قلب رهبری جای دارد. به عنوان تنظیم کننده روابط انسانی، اخلاق همواره از اهمیت قابل توجّهی برخوردار بوده است. در مباحث مدیریتی، این مکانیزم درونی، بدون نیاز به اجرای اجباری خارجی، می تواند عملکرد اخلاقی کارکنان را تضمین کند و یک سازمان اخلاقی ایجاد کند. رهبری اخلاقی به طور مستقیم با عملکرد خلاقانه مرتبط است. رهبری اخلاقی در قرن بیست ویکم توجه زیادی را به خود جلب کرده است. بررسی پژوهش ها نشان می دهد که گستره و تنوع مطالعات در این حوزه ناشی از اهمیت روزافزون رهبری اخلاقی به عنوان یک نگرانی جدی برای سازمان ها و نیز دیدگاه های منحصربه فرد هر پژوهشگر در این زمینه است. بنابراین، با توجه به نکات فوق، پژوهش حاضر قصد دارد مدلی برای توسعه رهبری اخلاقی در مدارس ابتدایی شهر اردبیل طراحی و اعتبارسنجی کند.روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی بوده و از نظر ماهیت داده ها از روش ترکیبی (کیفی و کمی) بهره گرفته است. روش تحقیق، طرح اکتشافی بود. در مرحله کیفی، از مصاحبه های نیمه ساختاریافته و روش نظریه پردازی داده بنیاد استفاده شد، در حالی که در مرحله کمی، مدل سازی معادلات ساختاری (SEM) به کار گرفته شد. جامعه پژوهش در بخش کیفی شامل اساتید دانشگاه و کارشناسان حوزه علوم تربیتی استان اردبیل بود. برای نمونه گیری در مرحله کیفی از روش نمونه گیری هدفمند، که یک روش نمونه گیری غیر احتمالی است، استفاده شد. کفایت نمونه براساس اشباع داده ها و تکرارپذیری تعیین شد و تعداد نمونه شامل ۱۵ استاد دانشگاه در حوزه علوم تربیتی از اردبیل بود. جمع آوری داده ها در این مرحله از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شد. در مرحله کمی، جامعه آماری شامل تمامی معلمان مقطع ابتدایی شهر اردبیل بود. تعداد کل معلمان ابتدایی اردبیل در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ تقریباً ۲۶۰۰ نفر بود. براساس حجم جامعه آماری و فرمول کوکران، ۳۳۵ معلم به عنوان نمونه در مرحله کمی انتخاب شدند که از روش نمونه گیری غیرتصادفی و در دسترس استفاده شد. برای تحلیل داده ها، در مرحله اوّل کدهای ساختاری از طریق سه روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی جمع آوری شدند. در مرحله دوّم، تحلیل عاملی تأییدی با استفاده از داده های مرحله اول انجام شد. با توجه به توزیع غیر نرمال داده ها، از روش حداقل مربعات جزئی (PLS) و تکنیک بوت استرپینگ در نرم افزار Smart PLS برای به دست آوردن شاخص های برازش مدل استفاده شد.نتایج: پس از تحلیل کیفی که به شناسایی کدهای اولیه منجر شد، این کدها براساس شباهت ها و ارتباط داده ها در قالب چندین مضمون دسته بندی شدند. در نهایت، مضامین در دسته بندی های مشخصی سازماندهی شدند. پس از فرآیند مستمر کدگذاری باز، محوری و انتخابی، داده های جمع آوری شده براساس رویکردی نظام مند به ۱۳۰ کد باز، ۹۹ مفهوم، ۱۰ مضمون و ۶ دسته بندی سازماندهی شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که مدل توسعه رهبری اخلاقی در مدارس ابتدایی شهر اردبیل در قالب مضامینی ازجمله ویژگی های شخصی و شخصیتی، تقویت ارتباطات و تعاملات، توسعه مهارت های فردی و حرفه ای، مدیریت بحران، تقویت انگیزه، حفظ و پاسداری از ارزش های اخلاقی، شفافیت، اثربخشی سازمانی، رشد حرفه ای و افزایش اعتماد و انسجام دسته بندی شده است. مدل مورد نظر اعتبارسنجی شد و برازش مناسبی داشت (p<0.05).بحث و نتیجه گیری: شرایط علّی در این پژوهش شامل ویژگی های شخصی و شخصیتی بودند. نتایج نشان می دهد که ویژگی های فردی و شخصیتی تأثیر قابل توجّهی بر توسعه رهبری اخلاقی در مدارس ابتدایی دارند. این ویژگی ها می توانند به طور مثبت یا منفی بر اخلاق و رفتار رهبران در مدارس تأثیر بگذارند. همچنین یافته ها نشان می دهد که راهبردها نیز نقش مهمی در توسعه رهبری اخلاقی ایفا می کنند. در این پژوهش، راهبردها شامل تقویت ارتباطات و تعاملات، توسعه مهارت های فردی و حرفه ای، و مدیریت بحران بودند. تحقیق نشان می دهد که بهبود ارتباطات و تعاملات، توسعه مهارت های فردی و حرفه ای، و مدیریت بحران برای پرورش رهبری اخلاقی در مدارس ابتدایی ضروری است. این راهبردها به تقویت روابط بین اعضای جامعه مدرسه، بهبود مهارت های رهبری اخلاقی، و ارتقای کیفیت تصمیم گیری های اخلاقی در محیط آموزشی کمک می کنند. علاوه بر این، نتایج نشان می دهد که شرایط مداخله گر نیز تأثیر قابل توجّهی بر توسعه رهبری اخلاقی دارند. در این پژوهش، تقویت انگیزه به عنوان یک عامل مداخله گر شناسایی شد. یافته ها نشان می دهد که مداخلاتی مانند ایجاد محیط انگیزشی، تقویت تفکر مثبت، ترغیب به شور و اشتیاق، افزایش انگیزه رهبران، و ارتقای پویایی در میان افراد می توانند به توسعه رهبری اخلاقی کمک کنند. تقویت انگیزه به عنوان یک عامل مداخله گر نقش مهمی در پرورش رهبری اخلاقی ایفا می کند. این مطالعه همچنین نشان می دهد که توجه به ارزش های اخلاقی و حفظ آنها، به همراه شفافیت، به عنوان شرایط زمینه ای، تأثیر مثبتی بر توسعه رهبری اخلاقی دارند. پژوهش بیان می کند که این شرایط زمینه ای به پرورش رهبرانی متعهّد به اصول و ارزش های اخلاقی کمک می کنند و محیطی شفاف و اخلاق مدار در مدرسه ایجاد می نمایند. ارزش های اخلاقی نظیر خودسازی، صداقت، امانت داری، و دوراندیشی، هنگامی که به طور دقیق رعایت شوند، می توانند به شکل گیری ذهنیتی اخلاقی کمک کنند و پایداری اصول اخلاقی را در تصمیم گیری ها و اقدامات رهبری تضمین کنند. پژوهش نشان می دهد که پرورش رهبری اخلاقی در مدارس ابتدایی می تواند به ایجاد سازمان هایی سالم و پایدار کمک کند و نتایج مثبت متعدّدی برای این محیط ها به همراه داشته باشد. توسعه رهبری اخلاقی در میان معلّمان و کارکنان مدارس ابتدایی می تواند به افزایش اعتماد و همبستگی منجر شود. درنهایت، محور اصلی این پژوهش حول محور رهبری اخلاقی می چرخد که بدون وجود عوامل و شرایط مناسب ممکن است به نتایج منفی منجر شود. رهبری اخلاقی مهمترین عنصر در مدارس ابتدایی است که می تواند عدالت و ارزش را به فرهنگ و محیط آموزشی مدرسه اضافه کند.
بررسی علل اخلاقی نزول عذاب در امت های پیشین از منظر قرآن کریم با تأکید بر دیدگاه علامه جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
99 - 128
حوزههای تخصصی:
«نزول عذاب» یکی از سنت های خداوند است که نمونه های آن در برخی امت های گذشته که به تقابل با جریان هدایت انبیاء پرداخته اند، جاری شده است. عذاب ها به اقتضای شرایط، گونه های مختلفی داشته اند اما فرجام بد، شاخصه مشترک همه آنها محسوب می شود. از آنجا که این سنت همچنان می تواند جاری باشد، پرداختن به علل نزول عذاب در امت های پیشین ضروری خواهد بود. در این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد اخلاقی به بررسی علت های نزول عذاب بر امت های گذشته با تاکید بر دیدگاه علامه جوادی پرداخته شده که شامل علل بینشی، علل گرایشی و علل کنشی می شود. نتایج این پژوهش مبتنی بر آیات و معارف قرآنی، علل اخلاقی نزول عذاب در حوزه بینشی مانند تصور خدایی داشتن و جهل به مقام نبوت را در برمی گیرد. در عرصه گرایشی مواردی همچون گرایش به پیشینیان و دنیاگرایی، انجام گناه و توبه نکردن، تعصب و لجاجت را می توان نام برد و در نهایت یازده شاخصه کنشی همانند شرک و کفر ورزیدن، تعجیل در عذاب، استکبار، تمایل و گرایش به گناه، زمینه های نزول عذاب را در امت های پیشین فراهم آورده است.
ارائه الگوی پرورش تفکر کودک بر مبنای معرفت شناسی اسلامی در برنامه آموزش فلسفه برای کودکان(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه الگوی پرورش تفکر کودک بر مبنای معرفت شناسی اسلامی در برنامه آموزش فلسفه برای کودکان انجام پذیرفت. روش پژوهش کیفی و بر حسب تحلیل محتوا بود. ابزار گردآوری داده، مرور سیستماتیک ادبیات و مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. به منظور تعیین روایی پرسش نامه از روایی محتوایی و سازه، و برای محاسبه پایایی نیز از ضریب آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی استفاده شد، که نتایج بیانگر روا و پایا بودن ابزار بود. روش تجزیه و تحلیل داده ها، تحلیل مضمون شامل مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر با نرم افزار مکس کیودا بود. یافته ها نشان دادند که پرورش تفکر کودک در آموزش فلسفه برای کودکان بر مبنای معرفت شناسی اسلامی شامل 159 شاخص، 32 مؤلفه و 7 بعدِ «اخلاقی شدن کودک و فهم مباحث ارزشی»، «ایجاد تفکر عقلی، استدلالی و منطقی»، «دیدگاه شهودی و فلسفی»، «ارتقای درک سیاسی و اقتصادی»، «ارتقای درک معرفت شناسی و هستی شناسی»، «تأدیب و تربیت کودک» و «درک خداشناسی» بود؛ همچنین شامل ایجاد فضای آزاد برای بحث و انتقاد، تشویق به پرسش و تفکر عمیق، ارائه مسائل فلسفه اسلامی به زبان ساده، ترغیب به تفکر انتقادی و درک چندگانه، و توجه به توسعه قدرت تفکر انتزاعی بود.
نقش فارابی در شکل گیری فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
269 - 282
حوزههای تخصصی:
فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی دارای علوم و دانش مختلف، خرد، آداب و سنت گوناگونی است که برگرفته از ادوار تاریخی و هویتی ایرانیان بوده است. در اندیشه فارابی، ساختارعقل فعال، ارتباطات و تفکر ایرانی همسو با مدینه فاضله و دو واژه ملت و امت شکل گرفته است و وی این عوامل را از اصلی ترین عوامل ساختار فرهنگ و تمدن هر قومی دانسته است. بر این اساس هدف اصلی پژوهش واکاوی نقش فارابی در شکلگیری فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی است. حال در جهت رهیافت به این هدف پژوهش حاضر از روش تحقیق مطالعات تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت مطالعات کتابخانه ای استفاده کرده است. نتایج نشان داد که فارابی تحول فرهنگ و تمدن را در جامعه را مبتنی بر ارتباطات بیان می نماید. از دیدگاه فارابی، سلطه هریک از مغالطه، صناعات برهان، خطابه، جدل و شعر با نام الگوی ارتباط دهنده بیشتر مدینه، معین کننده فرهنگ(ملت) و جامعه(مدینه/امت) ویژه ای می گردند؛ چرا که هر نشانه ارتباطی نظام معنایی ویژه ای را کمی آفریند و برپایی فرهنگ و تمدن خاصی را معین می سازد. ضمن آنکه در یک جمع بندی کلی می توان اذعان نمود که فارابی در رابطه با فرهنگ ایرانی، فلسفه یونانی را به گونه ای در ذهنیت دینی خویش جذب نمود که بتواند اسلام و فرهنگ ایرانی را پذیرش نماید. از این رو او اساس و پایه "جهان مدارانه" فلسفه یونانی را از فرهنگ ایرانی اسلامی اخذ نمود تا صور "خدامدارانه" به آن بنمایاند. لذا، فارابی برای فرهنگ ایرانی اسلامی، فلسفه ای ایجاد نمود که به ذاتش تنها به صورت قائم و نه رواقی، مشایی و نوافلاطونی باشد و از تمام مکاتب فلسفی تأثیر گرفته و سیراب شده باشد، اما روحش، روح اسلامی باشد. از این رو وی نقش ارزنده ای در تاریخ فرهنگ و تمدن ایران اسلامی داشته است.
صورت بندی الگوی مطلوب در نسبت اخلاق با هوش مصنوعی با تأکید بر مبانی اخلاقی علامه مصباح یزدی (ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
89 - 112
حوزههای تخصصی:
با وجود تحولات اساسی در زمینه های مختلف زندگی انسان که محصول پیشرفت های اخیر هوش مصنوعی است، آسیب پذیری جامعه و افراد در برابر تهدیدات این فناوری، به ویژه خودمختاری و استقلال روز افزون آن در تصمیم سازی ها، دغدغه های بسیاری در مورد پیامدهای اخلاقی در دو سطح طراحی و تعامل با آن ایجاد کرده و موضع گیری های متفاوتی در مواجهه با آن شکل گرفته است. در این تحقیق با روش توصیفی۔ تحلیلی با تأکید بر سطح «اخلاق با طراحی» به عنوان یکی از سطوح نسبت اخلاق با هوش مصنوعی که ناظر به مرحله طراحی و پیاده سازی نظریه های اخلاقی در ماشین است، می توان دیدگاه اخلاقی علامه مصباح را با تأکید بر مبانی و تمایزات خاصی که دارد ذیل نظریه «تعادل تأملی» و در سطح «اخلاق با طراحی» ذیل رویکرد «تلفیقی» در میان رویکردهای رایج موجود صورت بندی کرد. مبنای نظام اخلاقی ایشان بر پایه «غایت گرایی قُرب الهی» مستلزم این است که از اخلاق با طراحی برای ارتقای اخلاق انسانی و کسب کمال نهایی به عنوان یک ابزار مصنوع، استفاده کرد و اخلاق هوش مصنوعی را بر مبنای «غایت گرایی زمینه ساز کمال» صورت بندی کرد.
بررسی سودگرایی به مثابه اخلاق استعمار(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۶)
113 - 134
حوزههای تخصصی:
استعمار، به عنوان پدیده ای پیچیده و چندوجهی، گاه با اتکا به انگاره های فلسفی و ایدئولوژیک مشروع و موجه انگاشته شده است. این مقاله با رویکردی تحلیلی۔انتقادی، به نقش و نفوذ نگاه سودگرایانه در مشروعیت بخشی به استعمار اختصاص یافته است. هرچند سودگرایی ربط و ارتباط ضروری و مفهومی با استعمار ندارد، اما به لحاظ تاریخی، تقریرهای سنتی یا سطحی انگارانه از سودگرایی و نیز ملاحظات پدرسالارانه و قوم مدارانه سرآمدان سودگرایی، بسترساز توجیه اخلاقی استعمار بوده اند و مفاهیمی چون «شادکامی جمعی»، «پیشرفت تمدنی» در چارچوب سودگرایی، در عمل، در خدمت مشروعیت بخشی به سلطه و استعمار درآمدند. در این رویه و رهیافت، استعمار نه تنها در تقابل و تعارض با سودگرایی نبود، بلکه در اِطار «اصل سود» بازتعریف شد و مصداق بارز بیشینه کردن سود سرجمع انگاشته می شد. در این مقاله، با تأکید بر شکاف میان ظرفیت های انتزاعی سودگرایی و کاربست تاریخی آن، ساده انگاری در درک «اصل سود» و پیشفرض های قوم مدارانه، را از عوامل اساسی توجیه استعمار و همگرایی عملی سودگرایی و استعمار انگاشته شده است. این مقاله - از منظری انتقادی و تحلیلی - به پیوند تاریخی میان سودگرایی کلاسیک و استعمار می پردازد و به تأمل در مسئولیت های اخلاقی در مواجهه با قدرت و سلطه فرا می خواند.
کاربرد هوش مصنوعی در مشاوره اخلاقی؛ از ظرفیت های تحول آفرین تا چالش های اخلاقی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اخلاق پژوهی سال ۸ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
49 - 72
حوزههای تخصصی:
با گسترش و پیچیده تر شدن مسائل اخلاقی در دنیای امروز، نیاز به مشاوره اخلاقی دقیق و کارآمد بیش از پیش احساس می شود. چت بات های مبتنی بر هوش مصنوعی با ویژگی های منحصربه فرد، ظرفیت های قابل توجهی برای ارائه مشاوره جهت حلِّ مشکلات و ارتقای سطح اخلاقی جامعه دارند. در این مقاله ضمن بررسی فرصت ها و چالش های به کارگیری هوش مصنوعی برای مشاوره اخلاقی به راهکارهایی برای استفاده مسئولانه از این فناوری اشاره شده است. بنا به یافته های پژوهش، هوش مصنوعی مزیّت های فراوانی برای مشاوره اخلاقی دارد، از جمله: افزایش دقت و کارآمدی مشاوره، تسریع در ارائه مشاوره، شخصی سازی مشاوره و توسعه ابزارهای نوین برای ارائه مشاوره. با این حال، استفاده از این فناوری چالش هایی چون سوگیری الگوریتمی، فقدان مسئولیت پذیری، عدم توجه به ظرافت های اخلاقی و سوءاستفاده از داده ها را نیز در بر دارد که تدوین چارچوب های اخلاقی، افزایش شفافیت و نظارت، آموزش و ارتقای آگاهی و مشارکت دادن ذی نفعان را ضروری می سازد. البته، اعتماد کامل به مشاوره اخلاقی ارائه شده از سوی هوش مصنوعی درست نیست و از هوش مصنوعی فعلاً تنها می توان به عنوان یک ابزار بهره گرفت و اتخاذ تصمیمات نهایی باید به عهده انسان باشد.
بررسی اخلاق حرفه ای آموزش گری و مصادیق نقض آن از نظر متخصصان آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
143 - 171
حوزههای تخصصی:
اخلاق حرفه ایِ کارکنان از متغیرهای مهم و اساسی وصول به اهداف در سازمان ها است، اما به نظر می رسد در ادبیات پژوهشی این حوزه، موضوع اخلاق مداری حرفه ای در بافت الزامات و ضروریات حرفه ای هر حرفه و با تکیه بر پارادایم های جدید آموزشی مورد بررسی قرار نگرفته است. هدف مطالعه حاضر تبیین اخلاق مداری حرفه ای در پرتو اصول و مسئولیت های خاص حرفه معلمی، با درنظرگرفتن پارادایم های به روز آموزشی و شناسایی مصادیق نقض این اصول از دید متخصصان آموزش است. در این راستا، مصاحبه با ده نفر از اعضای هیأت علمی رشته آموزش زبان انگلیسی به عنوان گروه خبرگان در حوزه موضوع تحقیق، انجام شد و داده های حاصله با روش تحلیل محتوا مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که جایگزینی اخلاق حرفه ای با اخلاق عام، استفاده صرف از مواد درسی بدون ارزیابی و تدوین مناسب آن، عدم نیازسنجی و ارائه آموزش مبتنی بر نیاز، برداشت نامناسب و ناکافی از اهداف آموزشی، ضعف سواد ارزیابی و عدم استفاده از رویکردهای مناسب ارزیابی و آموزش بدون توجه به گفتمان هر حرفه و هویت سازی و حرفه ای سازی فراگیر در آن حرفه از جمله زمینه های نقض اخلاق مداری حرفه ای آموزش به شمار می آید. یافته های این پژوهش علاوه بر اینکه می تواند به درک روشن تر از اخلاق مداری حرفه ای در حوزه آموزش کمک کند، شامل نتایج کاربردی برای مدرّسان و سیاست گذاران حوزه تربیت معلم نیز است. همچنین، چهارچوب فکری و معیار سنجشی مناسبی در اختیار معلمان قرار می دهد تا با کمک آن به ارزیابی رویکردها و فعالیت های آموزشی خود بپردازند.
واکاوی اهداف تربیتی ادعیه مأثور با تأکید بر اندیشه های تربیتی علامه جوادی آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اخلاق وحیانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۳۵)
5 - 28
حوزههای تخصصی:
تحقق انسان کامل و جامعه صالح در منظومه تربیت اسلامی، مستلزم شناسایی دقیق اهداف تربیتی و تبیین نسبت آن ها با یکدیگر است. ادعیه مأثور، با بهره مندی از مضامین عمیق توحیدی، اخلاقی و معنوی، ظرفیت تبیین نظام مند اهداف تربیت اسلامی را دارند. این پژوهش با روش تحلیل محتوای کیفی و با تأکید بر اندیشه تربیتی علامه جوادی آملی، در پی کشف و تبیین هدف غایی و اهداف واسطی تربیت در ادعیه اسلامی است. هدف نهایی در این نظام، رسیدن به قرب الهی است که مفاهیمی همچون عبودیت، رضوان الهی و حیات طیبه به عنوان نمودهای آن معرفی شده اند. در اندیشه علامه جوادی آملی، این هدف غایی نه تنها با فطرت انسانی همساز است بلکه مطلوبیتی ذاتی دارد و جامع همه کمالات انسانی تلقی می شود. نظام اهداف تربیتی ادعیه، افق روشنی را برای تربیت انسان در مسیر تعالی ترسیم می نماید. یافته های پژوهش نشان می دهد که در این نظام تربیتی، قرب الهی به مثابه هدف غایی تربیت مطرح است و مفاهیمی همچون عبودیت، حیات طیبه و رضوان الهی، تجلیات آن به شمار می روند. اهداف واسطی در چهار ساحت رابطه با خدا (مانند معرفت، محبت و عبادت)، با خود (خودشناسی، حق طلبی و کمال خواهی و خودسازی)، با همنوعان (توجه به حقوق دیگران، نوع دوستی و دگرخواهی و داشتن تعامل اخلاقی اجتماعی) و با طبیعت (شناخت طبیعت به عنوان آیت الهی، احساس مسئولیت نسبت به آن و عمران و آبادی زمین و زیست اخلاق محور) سامان یافته اند. این اهداف واسطی در ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری نمود یافته و در ارتباطی به هم پیوسته و سازوار، زمینه ساز دستیابی به هدف غایی می شوند.
الگوی جاری تربیت دینی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان: رویکرد نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در مسائل تعلیم و تربیت اسلامی سال ۳۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۷
185 - 212
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، صورت بندی الگوی نظری حاکم بر برنامه درسیِ در حال اجرای تربیت دینی دانشگاه فرهنگیان بود. این پژوهش از نوع پژوهش کیفی و با روش نظریه داده بنیاد براساس رویکرد سیستماتیک اشتراوس و کوربین انجام شد. جامعه آماری مورد مطالعه این پژوهش شامل کلیه کارگزاران اصلی دخیل در برنامه درسی تربیت دینی دانشگاه فرهنگیان شامل دانشجومعلمان، اساتید و مدیران گروه های آموزشی دانشگاه فرهنگیان استان خراسان رضوی بودند. نمونه پژوهش حاضر شامل 18 نفر از دانشجو معلمان، 14 نفر از اساتید دانشگاه فرهنگیان و 3 نفر از مدیران گروه های آموزشی بودند که به شیوه هدفمند موارد مطلوب انتخاب شدند. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته جمع آوری و در طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و انتخابی مورد تحلیل قرار گرفتند. برای تأمین روایی و پایایی از معیارهای لینکن و کوبا و رائو و پری استفاده شد. نتایج پژوهش در قالب مدل پارادیمی شامل عدم تجانس و هماهنگی در ابعاد برنامه درسی تربیت دینی دانشگاه فرهنگیان به عنوان مقوله ی محوری و شرایط علی (ضعف بصیرتی دانشجویان، ضعف های آموزشی اساتید، چالش های محیطی دانشگاه)، عوامل زمینه ای (ساختار قانونی و تصمیمات دانشگاه، گروه همسالان، خانواده و جامعه)، شرایط مداخله ای تسهیل گر(حمایت و بسترسازی دانشگاه در زمینه تربیت دینی، توجه به تربیت دینی در برنامه درسی مصوب و استفاده از رویکردهای سازنده گرا در دانشگاه)، شرایط مداخله گر محدودکننده(فرهنگ آموزش محور، نگاه قضاوت گونه به دین و ضعف تخصص اساتید در تربیت دینی)، راهبردهای پیشنهادی (رویکردهای آموزش دینی، طراحی برنامه استراتژیک در زمینه نهادینه سازی تربیت دینی، استفاده از سازوکارهای تشویقی، اعتدال ورزی در تربیت دینی) و پیامدهای جاری (دین دانی به جای دین داری در دانشجو معلمان) سازمان یافت.
واکاوی چالش های تربیت دینی نوجوانان در نظام آموزشگاهی و اعتباربخشی به آن توسط دبیران دین و زندگی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش واکاوی چالش های تربیت دینی و اعتباربخشی آن در نظام آموزشگاهی است. روش پژوهش آمیخته است. در بخش کیفی جامعه تحقیق کارشناسان خبره از قبیل سرگروه های آموزشی درس دین و زندگی دوره دوم متوسطه، کارشناسان مسئول قرآن و عترت، مدیران و معاونان مدارس بودند که به طور هدفمند انتخاب و از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته دیدگاه های آنها مورد تحلیل قرار گرفت. یافته های حاصله حاکی از این است که ضعف سیاست گذاری تربیتی، کارآمد نبودن جو تربیت اخلاقی و عاطفی، آرمان گرایانه بودن و انعطاف ناپذیری اهداف، عدم تناسب با نیاز، فعال و کاربردی نبودن برنامه های تربیتی، ضعف روش های تبیینی و اجرایی، ضعف ویژگی شخصیتی، دانش تخصصی، باورهای دینی، دانش و تعهد حرفه ای معلمان، و عدم مدیریت فضای مجازی از چالش های تربیت دینی است. جهت اعتباربخشی به یافته های حاصله، با استفاده از پرسش نامه محقق ساخته، دیدگاه های دبیران دین و زندگی دوره دوم متوسطه 5 استان کشور مورد مطالعه و بخش اعظم مؤلفه های احصاشده مورد تأیید قرار گرفت.
جایگاه اخلاق و تعاملات اجتماعی در توسعه اقتصادی با محوریت تغییرات اقلیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اخلاقی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
373 - 403
حوزههای تخصصی:
تغییرات اقلیمی به معنای تغییر میانگین دمای زمین بوده که مخاطرات زیادی من جمله بالا آمدن سطح دریاها، تغییر در الگوی بارش، کاهش سطح حاصل خیزی خاک و .... را به دنبال دارد. این پژوهش به روش تحلیلی-توصیفی انجام شده و اثر تغییرات اقلیمی را بر رویکرد اقتصادی حقوق بین الملل مورد واکاوی قرار داده است. نتیجه اینکه اولین اثر تغییرات اقلیمی، شکل گیری کنفرانس های بین الملل و درنهایت وضع اسناد حقوق بین الملل به نحوی بوده که کشورها را متعهد به اتخاذ سیاست هایی نموده که با تغییرات اقلیمی ممانعت نماید. این تعهدات در وحله اول ممکن است آثار اقتصادی منفی به دنبال داشته که کشورها به دلیل سهولت، این راه را انتخاب کرده و برای کسب وکارها محدودیت هایی وضع می نمایند. اما نیاز است که باهدف تبدیل آثار منفی اقتصادی به آثار مثبت، از برخی کسب وکارها حمایت جدی شود و بدون مخدوش شدن تعهدات بین المللی کشورها، در این حوزه اشتغال ایجاد نمود. کشورها باهدف مقابله با تغییرات الگوی اقلیمی می بایست شرکت های دانش بنیان را در این حوزه تقویت نموده تا در برخی مسائل موجب ارزش افزوده گردند. قوه قضائیه از اختیارات خود بهره برده و ضمن شناسایی دقیق تر جرائم این حوزه، متخلفان را به نحوی بازدارنده مجازات نماید. قوه مجریه نیز می بایست سیاست های خود را به نحوی اتخاذ کرده که کسب وکارهای حوزه مقابله با تغییرات اقلیمی توجیه پذیر گردد. بدین صورت ضمن تعهدات بین المللی کشورها، هیچ آثار منفی به بار نیامده و درعین حال با تقویت اقتصاد، می توان منافع اقتصادی این حوزه را شاهد بود.