فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۱۸٬۹۲۵ مورد.
منبع:
در مسیر اجتهاد سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱
74 - 49
حوزههای تخصصی:
یکی از مسائل مهم و بنیادین فلسفه و کلام، بحث ماهیت نفس می باشد که از دیر باز مورد توجه اهل علم بوده است. اتخاذ مبنا در حقیقت نفس، در تفسیر و تبیین برخی از مسائل کلامی مانند کیفیت معاد، حیات برزخی، غایت سیر تکاملی انسان و... مؤثر می باشد. بنابراین در نوشته حاضر سعی شده است به روش توصیفی و تحلیلی بین دو دیدگاه فاضل مقداد و شیخ طوسی مقایسه تطبیقی صورت گیرد. در این میان فاضل مقداد حقیقت انسان را امر مادی و اجزاء اصلی معرفی می نماید و شیخ طوسی، گرچه در مادی بودن نفس با ایشان هم عقیده است، اما مادی بودن انسان را به هیکل محسوس می داند. هر یک از دو اندیشمند با استناد به مرجع و متعلق احکام و افعال و ادراک منسوب به انسان و نفی حالات و اقوال دیگر، سعی بر اثبات مدعای خود نموده اند، البته شیخ طوسی در تفسیر خود عبارات متعدد دارد؛ برخی عبارات دلالت بر هیکل محسوس دارد و برخی عبارات دلالت بر جسم رقیق دارد و به واسطه این اضطراب رأی نمی توان برای اثبات دیگاه هیکل محسوس یا دیدگاه جسم لطیف به تفسیر ایشان استناد نمود.
بازخوانی دیدگاه استاد فیاضی در زمینه حکایت گری روح
منبع:
آموزه های حکمت اسلامی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
77 - 102
حوزههای تخصصی:
استاد فیاضی بر این باور است که انسان مرکب از روح و نفس (نباتی) و جسم است و ادراک از خاصیت های روح انسان است. ایشان معتقد است که در علوم حصولی، روح حاکی است و حکایتگری آن نیز علم حصولی است؛ نه صورت ذهنی. صورت ذهنی از نظر ایشان، نه حاکی (علم حصولی) و نه محکی (معلوم به علم حصولی) است؛ بلکه وجودِ ذهنی محکی است. براین اساس، علم حصولی کلی است؛ نه به این معنا که محکی های بی شمار بی واسطه (بالذات) و باواسطه (بالعرض) دارد؛ بلکه به این معنا که محکی هر علم حصولی می تواند وجودهای متعدد ذهنی و عینی داشته باشد. از نظر ایشان، محکی یا معلوم بالعرض بی معناست. محکی چه هنگامی که در صقع وجود عالم به وجود علمی یا ذهنی موجود شود و چه زمانی که خارج از صقع وجود عالم به وجود خارجی موجود شود، بالذات (بی واسطه) است؛ ازاین رو، میان علوم حصولی، چه تصوری و چه تصدیقی، و معلوم هیچ خطایی راه ندارد. خطا اولا فقط در علوم حصولی قضیه ای معنا دارد و ثانیا میان معلوم و مصداق (وجود عینی معلوم) اتفاق می افتد. در این نوشتار، پس از بیان بعضی از مقدمات و مبانی استاد فیاضی، نظریه ایشان در باب علم حصولی، موسوم به «حکایتگری روح»، تبیین و نقد شده است.
بررسی دیدگاه گلن استراسون دربارۀ مسئلۀ ارادۀ آزاد و نقدهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهایی در فلسفه و کلام سال ۵۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱۳
285 - 303
حوزههای تخصصی:
انسان در زندگی روزانه اش با احساس آزادی و انتخاب مسئولیت های خود را به عهده می گیرد، اما در یک جهانی که قوانین جبری حاکمند، این انطباق مشکلاتی ایجاد می کند. این تضاد با تصویر از انسانی مختار و آزاد به وجود می آید. سؤالاتی مطرح می شود که چگونه انسان در جهان جبری مختار باشد و چگونه اراده اش آزادانه عمل کند؟ اگر اختیار انسان لحاظ نشود، او چگونه مسئول اعمال خود باشد؟ این مسئله باعث پیچیده شدن مسئولیت پذیری انسان می شود. اگر انسان اختیار نداشته باشد، چرا باید بر اساس رفتارهای خود سرزنش یا تحسین شود؟ همچنین، در صورت عدم اختیار انسان، ضرورت وجود قوانین اخلاقی، حقوقی، و مفاهیم جمعی مطرح می شود که باز هم این موضوع تناقضاتی ایجاد می کند. از منظر فیلسوفانی شک گرایی همچون گلن استراسون اراده آزاد و به تبع آن مسئولیت اخلاقی ناممکن است. وی با توجه به استدلال بنیادین خودش نسبت به احتمال وجود اراده آزاد دچار شک و تردید می شود؛ زیرا او اراده آزاد را در صورتی ممکن می داند که فرد علت بالذات خودش باشد، در حالی که او انسان را علت بالذات خودش نمی داند. در این مقاله سعی شده، تا با نگاهی تحلیلی- توصیفی به ،به بررسی دیدگاه گلن استراسون درباره مسئله اراده آزاد پرداخته شود و سپس دیدگاه وی را به بوته ی نقد کشاند.
بررسی دیدگاه آلیستر مک گراث در باب الهیات طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الهیات طبیعی در برابر الهیات وحیانی به معنای تأمل عقلانی در وجود و ماهیت خداوند است که از دیرباز با براهین اثبات وجود خدا گره خورده است. آلیستر مک گراث، الهی دان مسیحی، الهیات طبیعی را مورد نقد قرار داده و با ارائه خوانشی جدید آن را در رابطه تعاملی علم و الهیات به کار می گیرد. مسئله اصلی نوشتار حاضر این است که الهیات طبیعی مورد نظر مک گراث چه ویژگی هایی دارد و چه نقدهایی بر آن وارد است؟ مک گراث الهیات طبیعی را معلول عواملِ غیرمسیحی چون نقد کتاب مقدس، ظهور جهان بینی مکانیستی و غیره می داند که کتاب مقدس نیز آن را تأیید نکرده و استفاده از آن باعث تخریب وحی و دیگر باورهای مسیحی می شود. وی سپس الهیات طبیعی را در چارچوب باورهای مسیحی به ویژه «نظریه خلقت» بازسازی می کند و چون این الهیات پیش فرض های دینی را با خود دارد، اثبات وجود خدا با آن دوری بوده و صرفاً می تواند به پرسش های مرزی علم پاسخ دهد. مک گراث در نقد الهیات طبیعیِ روشنگری آن را با خداباوری طبیعی خلط کرده است و گاه به اشتباه بسیاری چالش هایی را که در دوره روشنگری برای الهیات به وجود آمده ناشی از به کارگیری الهیات طبیعی می داند. او به سبب برداشت نادقیق، وجود هر گونه سابقه به کارگیری الهیات طبیعی را در تاریخ مسیحیت انکار می کند. به علاوه، مسیری که او در تعریف طبیعت پیش گرفته سر از نسبیت گرایی درمی آورد. و از سوی دیگر، تلاش او برای بازسازی الهیات طبیعی بی فایده به نظر می رسد، زیرا تمام کارکردهایی که او از این الهیات انتظار دارد در تعریفی که او از طبیعت ارائه داده وجود دارد.
آپوریا؛ پرسش های فلسفی و صعوبت آن ها(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۴
7-12
حوزههای تخصصی:
وجوه کارآمدی دستیابی به مقام حکمت، در جامعه و تأثیر آن بر سبک زندگی
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
85 - 104
حوزههای تخصصی:
نظام هستی و نظام دنیوی بر اساس حکمت الهی طراحی شده و مدیریت می شود، و از طرفی حکمت الهی منشأ حکمت جاری در حیات انسانی است. بنابراین انسان به عنوان خلیفه الهی با متخلق شدن به صفت حکمت الهی، می تواند زندگی حکیمانه ای را برای خود و دیگران در جامعه محقق کند. از این رو این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی- تبیینی خواهان پاسخ به این سوال اساسی است که وجوه کارآمدی دستیابی به مقام حکمت، در جامعه چیست و چه تأثیری بر سبک زندگی انسان می تواند داشته باشد؟ در این تحقیق سعی شده است در جهت کاربردی کردن اعتقاد به صفت حکمت الهی، ابتدا حکمت خداوند از جوانب مختلف و سپس آثار ایمان به حکمت او در زندگی انسان بررسی شود. یافته های تحقیق حاکی از آن است که اعتقاد به حکمت الهی در جامعه و متخلق شدن انسان به صفت حکمت در معنابخشی به زندگی، استحکام خانواده، دفاع احسن از حریم خانواده، مسئولیت پذیری و شکوفایی، اتقان کاری، تولید دانش بنیان، مصرف حکیمانه و... نقش خیلی مهمی دارد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که زندگی انسان براساس باور به خداوند حکیم حیات حقیقی می یابد و در این سبک از زندگی، انسان بطور طبیعی مدلی را که بیشترین هماهنگی برای دستیابی به قرب الهی را داراست، در زندگی فردی و اجتماعی خود مطلوب می داند. از این رو، با اراده و اختیار خود، همه شؤون زندگی اش را در مسیر این هدف قرار می دهد. و تمامی افعال و صفات انسانی به صبغه و رنگ الهی مصبوغ شده و به این ترتیب کارکردها و جنبه های مختلف انسان به تجلی گاه خداوند مبدل شود.
چگونگی تشخیص معجزه از دیگر امور خارق العاده برای بشر عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۸)
70 - 83
حوزههای تخصصی:
معجزه، مهم ترین و مشهورترین راه تشخیص همگانی شناخت پیامبران به شمار می رود؛ در عین حال، راه تشخیص آن برای بشر عادی و غیرمعصوم چنان می تواند چالش برانگیز باشد که اصل آن را زیر سوال ببرد. از آنجا که متکلمان در تعریف معجزه بر ویژگی «نقض ناپذیری» تأکید می کنند، این مسئله مطرح است که چون علم بشر به آینده محدود است، او نمی تواند تشخیص دهد که آیا در آینده ادعای نقض ناپذیری معجزه از سوی پیامبر نقض می شود یا نه؛ ازاین رو، نمی تواند به معجزه بودن کار خارق العاده مدعی پیامبری یقین پیدا کند. رسالت نویسنده در این مقاله، پاسخ به این پرسش با روش تحلیلی انتقادی است. بر اساس مهم ترین یافته های این پژوهش، هرچند معجزه باید برای اثبات خود، روشن و بیّن باشد، بشر عادی می تواند با بررسی پیشینه مدعی پیامبری و نیز بررسی ادعاهای وی و عرضه آن ها بر عقل و فطرت و با ملاحظه حکمت الهی به معجزه بودن کار مدعی پیامبری پی ببرد.
نظام تعلیم و تربیت حکمت بنیاد در مسیر تربیت انسان تراز مهدویت در هندسه نظم نوین جهانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۱
39 - 74
حوزههای تخصصی:
نظم موجود جهانی، ریشه در تحولات مهم ترین پیشران آن؛ علم و فناوری دارد که با غایت تبدیل انسان به «خدا _ انسان»، پویایی مدنظر خود را سامان دهی می کند و انسان آرمانی غربی را به واقعیت می رساند. نظام تعلیم و تربیت فعلی حاکم، با تربیت انسان سلطه پذیر، شأن عبودیت انسان را به خودبسندگی وهمی فرو می کاهد که سرانجام آن، ناکجاآبادی ازهم گسیخته و سرسام آور است. انسان آرمانی ازمنظر دین مبین اسلام، حاصل نظام تزکیه، تعلیم و تربیت متناسب، «انسان حکیم» در تراز مهدویت است و در آخرین خطبه ماندگار نهج البلاغه شریف از امام علی؟ع؟ با تبیین امام زمان؟عج؟، ظهور بنیادین یافته است. در تحقق انسان و گروه های انسانی حکیم از نگاه تحلیل کلان، مؤلفه های سه گانه«فرد _ جمع، ظاهر _ باطن و نظر _ عمل» با تأکید بر یکپارچگی«نظر _ عمل» و راهبری متناسب به اتحاد و قوام می رسد. از منظر ترکیبی، منطق ربوبیت به عنوان منطق وصل، در برابر منطق فصل نظام سلطه جهانی، خود را در شبکه کانون ها متجلی می کند. این منطق جدید، با مراتب نفس، مراتب خلیفگی، مراتب اراده و مراتب ربوبیت، به سوی بساطت میل می کند و عبودیت حق را برای انسان به کمال می رساند. منظومگی ربوبیت تبیین شده، با یکپارچگی خانه، مدرسه، مسجد(مراکز حکمت بنیان) و دانشگاه(شبکه مراکز حکمت بنیان) معین می شود که در کانون آن، دانشگاه حکمت بنیان قرار دارد که غایت آن، منظومه حکمت بنیاد و انسان تراز مهدویت در نظم نوین جهانی است. در این مقاله با رویکردی بنیادین و روشی تحلیلی _ اجتهادی، نظام تعلیم و تربیت حکمت بنیاد را در مسیر تربیت انسان تراز مهدویت در هندسه نظم نوین جهانی معرفی می کند.
تقریری نوین از گستره قدرت الهی با رویکرود هستی شناختی در آموزه های صحیفه سجادیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث درباره خداوند و صفات او نزد فیلسوفان و متکلمین، همواره از دغدغه های محوری محسوب می شود. مباحث پیرامون صفات الهی، به معنای صفات و اثبات آن برای خداوند و نیز بیان برخی شبهات مرتبط، به ویژه درباره گستره قدرت الهی، ناظر است. هدف پژوهش حاضر پرداختن به صفت قدرت الهی است. پرسش اصلی عبارت است از این که آیا می توان از تقریر کران ناپذیری قدرت الهی مطابق مستندات صحیفه سجادیه دفاع نمود؟ در این پژوهش، تلاش شد تصویری از قدرت الهی و به دنبال آن تصویری که از نظام هستی از گفتمان مناجات گونه امام سجاد(ع) در صحیفه سجادیه می توان استنباط کرد، بیان شود. در این رابطه استدلال این پژوهش بر دو تحلیل زبانی و تحلیل فلسفی مبتنی است. حاصل تحلیل زبانی و فلسفی برخی از مستندات ارائه شده از فقرات صحیفه سجادیه، تصویری کران ناپذیر از قدرت الهی است. از این رو، نتیجه پژوهش حاضر بیان کننده بازخوانی معنایی از گستره قدت الهی است که در این بازخوانی، گستره قدرت الهی به عنوان کران ناپذیری خداوند در فعل تعیین می شود. روش پژوهش در مقاله حاضر توصیفی- تحلیلی است و محققان با مراجعه به صحیفه سجادیه، مسئله مورد پژوهش در این تحقیق را مورد بررسی و ارزیابی قرار داده اند.
واکاوی راهبردهای نمادین سازی سرمایه ها در حوزه هویت شهری با تکیه بر روایاتی درباره امام رضا (ع) و بر بنیاد دیدگاه پی یر بوردیو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
7 - 32
حوزههای تخصصی:
فضای شهر به وسیله فرایندهای اجتماعی، اقتصادی و طبیعی در حال تغییر و نوزایی است. در این راستا، پاسداشت سرمایه های فرهنگی در یک شهر، یکی از چالش های بنیادین جهان معاصر است؛ هویت مردم، بر سرمایه های فرهنگی برجای مانده از گذشته، استوار است و یافتن راهی میانه برای توسعه پایدار شهرها، همراه با حفظ شاخصه های هویتی، دغدغه همیشگی پژوهشگران این حوزه بوده است. از جمله سرمایه های اجتماعی و فرهنگی ایران، شخصیتِ امام رضا (ع) است که سفر ایشان به ایران، بزرگ ترین رویداد مذهبی تاریخ ایران بوده و گنجینه ای از روایت ها را در اختیار ایرانیان قرار داده است؛ روایت هایی که هر کدام، ضمن آنکه به مثابه سرمایه فرهنگی می توانند مورد توجّه قرار گیرند، قابلیت تبدیل به سرمایه نمادین و ایجاد ارزش افزوده را نیز دارند. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع اسنادی و کتابخانه ای در پی بیان این موضوع است که چگونه می توان با بهره گیری از این سرمایه های فرهنگی به آفرینش سرمایه نمادین در فضاهای شهری و روستایی پرداخت و هویت شهری را بر این خاستگاه عظیم اجتماعی و فرهنگی استوار کرد. برساختن هویت تاب آور و توسعه پایدار شهرها با تکیه بر ظرفیت سرمایه های نمادین شده از روایت ها پیرامون امام رضا (ع) امکان پذیر است؛ بخش عمده این توسعه پایدار، می تواند متکی بر گردشگری مذهبی باشد.
بررسی تأثیر عنصر «عاطفه» در قالب های اقناعی مواجهه امام رضا (ع) با مخاطب با نگاهی به روانشناسی شناختی
حوزههای تخصصی:
یکی از الگوهایی که می تواند دانش روانشناسی شناختی را از محدودیت های تبیینی فرآیند شناخت خارج کند عنصر عاطفه است. مسئله پژوهش پیش رو اثبات ارتباط عامل عاطفی با صورت بندی معرفت است و با تبیینی که از نسبت عنصر عاطفه با اقناع مخاطب و فرآیند شش جزئی آن صورت خواهد گرفت این ارزیابی روشن می شود. بهره گیری از عامل عاطفی و چگونگی تأثیر آن بر مخاطب را می توان از معارف رضوی استخراج نمود و آن را الگویی کارآمد در توسعه روان شناسی شناختی به حساب آورد. در این پژوهش اثبات خواهد شد که چهار قالب اقناعی_شناختی «شنیدن پویای سخنان مخاطب»،«تحریک احساسات»،«عدم اعتناء» و «توجه ویژه» با عامل محرکی چون عنصر عاطفه بستر فرآیند شش جزیی اقناع را فراهم کرده و مخاطب بسته به آمادگی خویش از مرحله آگاهی تا کنش گری پیش خواهد رفت. پژوهش حاضر بر آن است که این مسئله را با توجه به کارکرد عنصر عاطفه در ابلاغ معرفت و اقناع فکری مخاطب، با مراجعه به کلام و سیره رضوی (ع) به روش توصیفی و تحلیلی ارائه کند.
ارزیابی دیدگاه سمانتیکی و معرفتی مایکل اسلوت درباره فعل اخلاقی از نظر آیت الله مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قبسات سال ۲۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۱۳
82 - 101
حوزههای تخصصی:
رفتار اخلاقی، مهمترین سنجه فاعل اخلاقی در اخلاق فضیلت است. مایکل اسلوت، به عنوان یک فیلسوف اخلاق معاصر در غرب، فاعل مبنایی را به عنوان متن اندیشه خود، بستر تبیین مولفه های سمانتیکی و معرفتی فعل اخلاقی قرار داده است. در همین راستا، در مقاله پیش رو با شیوه توصیفی _ تحلیلی، به تبیین دیدگاه اسلوت و سپس نقد اندیشه او براساس مبانی فکری فیلسوف اخلاق اسلامی آیت الله مصباح یزدی، پیرامون فعل اخلاقی پرداخته شده است. یافته ها بیانگر آن است که اسلوت، معنا و معرفت را در بستر «فاعل مبنای سرد» و «فاعل مبنای گرم»، تبیین کرده است و در معنا و معرفت، دو بنیاد جداگانه را به کار می گیرد. آیت الله مصباح یزدی، فضیلت «خیرخواهی» را _ که به عنوان بنیادی ترین فضیلت اخلاقی، در نظرگاه اسلوت، عنصر محوری ماهیت فعل اخلاقی است _ ، یک فضیلت درجه دوم و فرعی در نظر می گیرد. از سویی، اصل «فاعل فرضی» در معرفت شناسی فعل اخلاقی از نگاه اسلوت را هم به اندازه بینش شهودی و خیلی اندک می پذیرد. بنابراین بر این باور است، «ایمان» به خدا و روز قیامت به عنوان فضیلت درجه اول و مصداق کامل سعادت انسان، دارای چنان امکانی است که بهترین رویکرد سمانتیکی و معرفتی از فعل اخلاقی را ارایه می کند و در عین حال، عملی بودن اخلاق را به چالش نمی کشد.
ارزیابی اخلاقی جهانگیری مهدی (ع) از منظر اخلاقیات جنگ در نظامات اخلاق اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
138 - 158
حوزههای تخصصی:
اخلاق جنگ یکی از عرصه های با ارزش در حوزه اخلاقیات کاربردی است. در ادبیات دینی همواره صلح و آرامش ستوده شده ولی آن جا که از جنگ گریزی نباشد باید باز به نظامات اخلاق دینی ملتزم بود و ارزش های خاصی را در بحبوحه جنگ رعایت کرد. مهدویت از باورهای اصیل شیعی است و روایات آن به جهت مسامحه هایی که در نقل و پذیرش روایت مهدوی صورت گرفته محتاج پالایش جدی است. چگونگی آغاز حرکت امام مهدی؟ع؟ و روند سیطره او بر زمین و بسط عدل و داد از مهم ترین بخش های معارف مهدوی است که به جهت تکیه منابع روایی بر مصادر مجعول و ضعیف نیازمند توجهی مضاعف است. این دسته از روایات از فضایی در جهانگیری امام خبر می دهد که در بسیاری از موارد نه فقط قابلیت دفاع عقلانی و اخلاقی ندارد بلکه با باورها و مبانی عام دینی نیز سازگار نیست. این نوشته بر آن است تا به ارزیابی این آموزه ها پرداخته و صحت و سقم آن را معلوم کند. این مقاله در ارزیابی این آموزه ها ابتدا تلاش کرده تا مواضع تنافی این آموزه ها با عقلانیت و با باورهای دینی را مشخص کرده و سپس با رجوع به منابع و ارزیابی مستندات، تکلیف این ناسازگاری ها را معلوم نماید. آورده این تحقیق کوتاه را می توان در نشان دادن ارزشمندی و اخلاقی بودن جهاد امام و یارانش ایجاد عدالت جهانی است. همچنین عقلانیت در دعوت مهدوی و ابتناء آن بر مبانی عام باورهای دینی همگی از دیگر آورده های این تحقیق بوده است؛ دعوتی که تکیه آن بر روشنگری و رعایت حق انتخاب انسان ها در کنار تلاش برای برپا خواستن مردم و تحقق بخشیدن به عدل و داد است.
گونه شناسی روایات مهدوی قبل از ظهور در مدرسه حدیثی قم تا ابتدای دوران شیخ صدوق
منبع:
جامعه مهدوی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
59 - 90
حوزههای تخصصی:
مدرسه حدیثی قم، به عنوان یکی از مدارس پر قدرت امامیه، از دیرباز مورد اهتمام و دقت اندیشوران بوده است. کاوش ها در زمینه مهدویت در این مدرسه، با کاستی هایی مواجه است. فقدان نگاه « مدرسه محور» و «عدم بررسی گونه های مهم روایی» در این مدرسه به احادیث مهدوی، ازجمله این کاستی هاست. بررسی دقیق گونه ها به عرضه تصویری روش از نوع روایات مهدوی این مدرسه می تواند کمک کند و در پی آن به تحلیل های محتوایی روایات در پژوهش های دیگر دست یافت؛ ازاین رو نوشتار پیش رو با روش توصیفی – تحلیلی با بهره گیری از 358 روایت از روایات مدرسه حدیثی قم، به گونه شناسی روایات این مدرسه پرداخته است. از نتایج این بررسی به ویژگی های شخصی امام مانند تبارشناسی، شیوه های معرفی امام مهدی(عج)، تولد، نام و اوصاف امام، سکونت امام، مقام امام مهدی(عج) و مسئله غیبت و انتظار می توان اشاره کرد. وجود توقیعات دراین مدرسه با فراوانی بسیار روبرو است و در کنار آن ادعیه مهدوی در مقایسه با دیگر آموزه ها با فرو کاهشی روبرو است.
مطالعه تطبیقی معنا یابی خالقیت با تأکید بر آیل 49 سوره آل عمران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹
253 - 277
حوزههای تخصصی:
از جمله مباحثی که محل آراء مختلف می باشد، معنایابی خالقیت نسبت به غیر خدا است که اعتقاد به هر طرف دارای آثار متعددی بوده که حتی منجر به تشکیل نحله های مختلف فکری شده است. تعطیل و تشبیه دو فکر انحرافی در معرفه الله است که سفرای الهی از آن نهی کرده و هر دو را ابطال نموده اند و در برابر این اقوال قول به "تنزیه" را طرح نمودند؛ در تفکر اندیشمندان، گاهی خالقیت حقیقی به غیر خدا نسبت داده شده و گاهی خالقیت به نحو مجاز. در این نوشتار با روش توصیفی-تحلیلی، به صورت تطبیقی، نظرات اهل سنت بیان شده و سپس مبانی کلامی اندیشمندان شیعی مورد بررسی قرار گرفته و اصلی از آن اتخاذ گشته که طبق آن اصل به تفسیر آیه «أَنِّی أَخْلُقُ لَکُمْ مِنَ الطِّینِ کَهَیْئَهِ الطَّیْرِ» (آل عمران: 49) پرداختیم. با در نظر گرفتن مبانی کلامی شیعی از جمله، امکان و افتقار شیء متجزی (غیر مجرد)، عدم قابلیت خلق برای وجود حادث و انحصار علت فاعلی مستقل در خدا به این اصل دست یافتیم که اگر خلقت را به معنی درست آن _ که همان خلق و ایجاد لا من شیء است_ در نظر گرفتیم، پس چنین چیزی یک امر دفعی بوده و محال است مستند به دو فاعل و خالق باشد. بنابراین خالقیت فعل مخصوص خدا بوده و انتساب به غیر خدا به صورت مجازی می باشد.
بررسی تطبیقی فلسفه احکام در اسلام و یهود مبتنی بر قرآن و کتاب مقدس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹
227 - 252
حوزههای تخصصی:
فلسفه تشریع احکام از مسائل مهم کلامی است که از دیرباز مورد توجه اندیشمندان قرار داشته است. با مطالعه تطبیقی میان احکام اسلامی و احکام یهود، مواردی ملاحظه می شود که حاکی از وجود تمایز میان فلسفه تشریع حکم میان این دو شریعت است. در یهود، احکامی وجود دارند که مشابه آن در دین اسلام وجود ندارد؛ چنانکه بر مبنای آیات و روایات، برخی از احکام بر بنی اسرائیل وجود داشته که به سبب ظلم و بغی و گناهان، احکامی مبتنی بر عقوبت و کیفر اعمال صادر گشته است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی تحلیلی، و با بهره گیری از آیات قرآن کریم، روایات معتبر و نیز مطالعه تطبیقی با کتاب مقدس، ضمن بررسی علت صدور این احکام، تشریع احکام عقوبتی در یهود را بر پایه دو امر تبیین می نماید: اولاً موجب تحریم امور حلال شده است و ثانیاً امتثال احکام جدید، توأم با عسر و تکلّف بوده است. احکام عقوبت محور که در قرآن کریم با عنوان «إصر» از آنها یاد شده است، در اسلام وجود ندارد که این موضوع نشان دهنده برتری فلسفه تشریع احکام اسلامی می باشد و از دلایل جاودانگی و خاتم بودن دین اسلام است.
ارزیابی دیدگاه رابرت آدامز در رابطه با عدم نیاز به آفرینشِ بهترین جهان ممکن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
3 - 21
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین سؤالات درباره اوصاف و افعال الهی این است که آیا جهان بالفعل، بهترین جهان ممکن است؟ رابرت آدامز معتقد است که یک عامل اخلاقیِ کاملاً خیر می تواند جهانی را خلق کند که مادون بهترین جهانی است که قادر به آفرینش آن است. چنین چیزی نه مستلزم ظلم یا نامهربانی در حق بندگان است و نه حاکی از نقصی در ذات اوست. در این مقاله، با روش توصیفی تحلیلی، به این پرسش پرداخته می شود که آیا دیدگاه آدامز در رابطه با عدم نیاز به آفرینش بهترین جهان ممکن قابل دفاع است؟ هدف مقاله، تشریح دیدگاه آدامز و سپس ارزیابی آن است. اهمیت دیدگاه آدامز در آن است که وی بحث خود را بر مبنای صفات اخلاقی الهی، آن طور که در ادیان ابراهیمی مورد قبول است، پیش می برد. اگرچه تا اندازه ای می توان با بخش اول استدلال آدامز همراهی کرد، بخش دوم استدلال او بدون اشکال نیست؛ زیرا: (1) بر مبنای دیدگاه خود آدامز، به نظر می رسد که تعبیر «لطف در مقام آفرینش» گرفتار ناسازگاری است؛ (2) با توجه به خنثی بودن صفت لطف، نمی توان ملاحظات شایسته محورانه را به کلی در انتخاب یک جهان خاص نادیده گرفت که چنین چیزی در نهایت به انتخاب بهترین جهان ممکن منجر خواهد شد. نتیجه آنکه صفت لطف نمی تواند توجیهی برای یک عامل اخلاقی کاملاً خیر در انتخاب جهانی مادون فراهم کند. بنابراین، دلیل لمّی در اثبات نظام احسن به قوت خود باقی خواهد ماند.
بازخوانی فلسفی تجربیات نزدیک به مرگ با تأکید بر عوالم هستی از منظر فلسفه اسلامی
منبع:
آموزه های حکمت اسلامی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
53 - 76
حوزههای تخصصی:
امروزه تجربه نزدیک به مرگ از سوی نحله های مختلف فکری و با رویکردهای گوناگون ارزیابی شده است. هریک از این نحله ها کوشیده اند تا پرسش های مطرح در خصوص این تجربیات را پاسخ دهند. مهم ترین پرسش درباره این تجربیات، پرسش از نحوه تحقّق آنهاست. تأمل در گزارش های حاکی از این تجربیات، گوناگونی نحوه تحقّق آنها را نشان می دهد. با توجه به اینکه فلسفه اسلامی عهده دار مطالعه هستی شناسانه پدیده هاست، نوشتار پیش رو درصدد است تجربیات نزدیک به مرگ را از منظر فلسفه اسلامی بررسی کند. مطالعه فلسفی تجربیات نزدیک به مرگ هم تا حدودی ابهامات موجود درباره آنها را از میان می برد و هم زمینه را برای سنجش آنها فراهم می سازد. بازخوانی عوالم هستی از منظر فلسفه اسلامی و تأملی دوباره در این تجربیات، نوشتار حاضر را درصدد اثبات این نکته قرار می دهد که این تجربیات به تبع عوالم مختلف هستی دارای مراتبی مختلفند. حکمت متعالیه با طرح عوالم سه گانهٔ طبیعت، مثال و عقل، سلسله ای طولی را ترسیم می کند که انسان در قوس صعود و رسیدن به واجب تعالی این سه عالم را طی خواهد نمود. ازآنجاکه بیشتر تجربیات نزدیک به مرگ در اثر ارتباط با عالم مثال و در قالب بدن مثالی واقع شده است، کیفیت انطباق این تجربیات بر عالم مثال و نحوه واقع نمایی آنها به تفصیل بررسی خواهد شد. تبیین نحوه انطباق مراتب مختلف تجربیات نزدیک به مرگ بر عوالم مختلف هستی میزان و کیفیت واقع نمایی آنها را تا حدودی آشکار خواهد ساخت.
تحلیل محتوای ویژگی های مدرسه صالح بر اساس مولفه های تربیت مهدوی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
56 - 74
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل و بررسی میزان توجه به مولفه های تربیت مهدوی در قسمت ویژگی های مدرسه صالح، مبانی نظری سند تحول بنیادین در نظام تربیت رسمی عمومی جمهوری اسلامی ایران انجام شده است. روش پژوهش، توصیفی و از نوع تحلیل محتوا می باشد. در این پژوهش ضمن توجه به اهمیت جایگاه تربیت رسمی عمومی در پایه ریزی سبک زندگی افراد جامعه، به ضرورت توجه به ابعاد تربیت مهدوی در تربیت رسمی عمومی پرداخته شده است. در ادامه ضمن بررسی مفهوم مدرسه صالح و ویژگی های آن در راستای مشخص ساختن میزان توجه به ابعاد تربیت مهدوی در مدرسه صالح مورد نظر نظام تربیت رسمی عمومی کشور، تحلیل محتوای قسمت های مربوط به ویژگی های مدرسه صالح با استفاده از فهرست وارسی تحلیل محتوای محقق ساخته بر اساس الگوی مبتنی بر مولفه های اساسی تربیت مهدوی در چهار بعد شناختی، عاطفی، رفتاری و کنشی انجام شد. یافته های پژوهش نشان می دهد بیشترین توجه به بعد شناختی و کمترین توجه به بعد عاطفی صورت گرفته است. با توجه به نقش بعد عاطفی در تحول دینداری کودکان و نوجوانان که بیشترین مخاطبان مدرسه صالح را تشکیل می دهند لازم است به این بعد از تربیت مهدوی در برنامه های تربیتی مدرسه صالح توجه بیشتری شود.
سرشت انسان از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
93 - 109
حوزههای تخصصی:
در آثار ملاصدرا، چهار دیدگاه متفاوت درباره سرشت انسان مشاهده می شود. انسان، در برخی از عبارات، نیک سرشت و در برخی دیگر بدسرشت معرفی شده است. صدرا بر اساس نظریه لوح سفید، در برخی موارد، به بالقوه بودن انسان از نظر نیکی و بدی قائل است که در مرحله بعد، نیکی یا بدی او فعلیت می یابد. دیدگاه چهارم صدرا این است که انسان ها از سرشتی واحد برخوردار نیستند، بلکه هر فرد سرشت ویژه خود را داراست. پژوهش حاضر، با تأسی به طریقه صدرالمتألهین در جمع آرای متشتت پیشینیان و نهایتاً بیان دیدگاه خاص طبق نظام فلسفی خویش، تلاش می کند تا با ارائه تفسیری مرتبط و مناسب، همه اقوال او در این زمینه را تبیین کرده و نظریه ای واحد در این مسئله ارائه نماید که مبتنی بر مبانی فلسفه صدرایی است. در این تحقیق که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، برای نخستین بار نشان داده می شود که ملاصدرا در مسئله فطرت، دیدگاه چهارمی را اتخاذ کرده و این دیدگاه او از سازگاری بیشتری با مبانی فلسفی اش برخوردار است. افزون بر آن، می توان گفت این دیدگاه، جامع سایر دیدگاه های وی در مسئله فطرت نیز می باشد.