
مقالات
حوزههای تخصصی:
تاثیر شبکه های اجتماعی بر زندگی مردم در یک بومزاد خاص اجتماعی، فرهنگی، ایدئولوژیک؛ گرچه می تواند به سبب مشهوریت صاحبان این صفحات باشد امّا مدّعای این مقاله که نوعی تحلیل روایی تصویری است، آن است که اقلیم های فرهنگی اجتماعی می تواند در سلیقه زیباشناختی مردمان یک ناحیه تغییر ایجاد کند. پژوهش حاضر با بررسی عناصر زیباشناسی مؤثر در سه صفحه اینستاگرامی پرمخاطب جهان عرب معتقد است نوستالژی فرهنگی جمعی، نوعی فرهنگ عربی اسلامی را در شبکه های مجازی بازسازی و بازنمایی می کند که در نمادگرایی های عربی اسلیمی نمود یافته است و همین نوستالژی جمعی یک فرهنگ اجتماعی مشترک میان مخاطبان این صفحات ایجاد می کند. عوامل مؤثّر بر ذوق هنری مخاطبان عرب بر اساس تحریک محتوایی، شکلی سه عنصر لذّت، هیجان و نوستالژی شکل می گیرد و هر پدیده هنری که بتواند این سه گانه را تحریک بیشتری بکند، می تواند در گرایش و ماندگاری دنبال کنندگان آن اثر هنری اثرگذارتر باشد. انسجام محتوا و قالب، تم و پیرنگ مشترک در مورد پستهای با مضمون یکسان، مسسائل فرمی مثل دانش قاب بندی، رنگ شناسی، افکت و حرکت، بافت و حجم شناسی و از سویی بهره برداری از محرّکهای ذوق و هیجان محتوایی مثل حسّ وطن گرایی و ناسیونالیسم، تحریک عنصر نوستالژی مشترک میان یک امّت و ذوق لذّت شناسی مشترک یک فرهنگ از علل موفقیت در جذب مخاطب توسط این صفحات هستند. در نهایت می توان این علل گرایش را به هیجانات شکلی و نوستالژی های معنوی تقسیم کرد.
تحلیل امتداد اجتماعی حرکت جوهری ملاصدرا در نظریه آشوب ادوارد لورنز
حوزههای تخصصی:
این مقاله به تحلیل امتداد اجتماعی حرکت جوهری ملاصدرا در نظریه آشوب ادوارد لورنز می پردازد. هدف اصلی این تحقیق، بررسی تأثیرات نظریه حرکت جوهری بر ساختارهای اجتماعی و فرهنگی است و نشان دادن چگونگی ارتباط میان این دو نظریه در زمینه های مختلف علمی و فلسفی. ما به بررسی پیوندهای پیچیده بین هرج و مرج و نظم، غیرقابل پیش بینی بودن و پیش بینی پذیری، و همچنین پیچیدگی و سادگی خواهیم پرداخت. در این راستا، مقاله یک مرور سیستماتیک و تحلیلی از نظریه آشوب ادوارد لورنز را در کنار حرکت جوهری ملاصدرا ارائه می دهد. نتایج بررسی نشان می دهد که علی رغم تفاوت های بنیادی در زمینه و کاربرد، هر دو نظریه دارای شباهت های قابل توجهی در نگرش به تغییر و تحول هستند. این شباهت ها اهمیت تغییرات اجتماعی و فرهنگی را نمایان می سازد و به درک بهتر پیچیدگی های ناشی از این تغییرات کمک می کند. علاوه بر این، یافته های ما نشان می دهد که نظریه آشوب می تواند به عنوان یک چارچوب مفهومی برای تحلیل پدیده های اجتماعی و فرهنگی غیرخطی مورد استفاده قرار گیرد. همچنین، این مقاله به بررسی تأثیرات عملی نظریه حرکت جوهری بر فرآیندهای اجتماعی و تصمیم گیری ها در جوامع متغیر می پردازد. با توجه به اهمیت روزافزون پیچیدگی ها در دنیای معاصر، درک عمیق تر از این نظریه ها می تواند راهگشای نوآوری ها و تحولات مثبت در زمینه های مختلف اجتماعی باشد.
آثار و نتایج تسری مفهوم تشکیک در حوزه انسان شناسی فلسفی
حوزههای تخصصی:
«تشکیک در وجود» از مهمترین مباحث هستی شناسی در فلسفه اسلامی است و از آنجا که حل اکثر مباحث و مشکلات حکمت متعالیه متوقف بر آن است، گفته شده در حکمت متعالیه پس از اصالت وجود هیچ مسئله اى اهمیت «تشکیک وجود» را ندارد. اگرچه در آثار ملاصدرا، جسته و گریخته به برخی آثار و تبعات تسری مفهوم تشکیک در انسان شناسی اشاراتی شده اما به طور ویژه و مشخص به آن پرداخته نشده است. پیش از صدرا نیز فخر رازی، با تصریح بر تباین ماهوی انسان ها از نوعی نگاه ویژه به انسان سخن گفته که بر اساس آن، «انسانیت» به منزله یک هویت واحد، قابل تعمیم به همه انسان ها نیست. این تلقی از مفهوم انسانیت به این معنا خواهد بود که هر فرد، ماهیتی تبدیل ناپذیر و متفاوت با دیگر انسان ها دارد. این مقاله که با رویکرد توصیفی تحلیلی و روش استنتاجی، تلاش می کند پیامدهای تسری مفهوم تشکیک در حوزه انسان شناسی و به تبع، تاثیر آن بر علوم انسانی مانند تعلیم و تربیت را مورد بررسی قرار دهد. با تسری مفهوم تشکیک از حوزه هستی شناسی به حوزه انسان شناسی، سه مفهوم اصلی حوزه انسان شناسی، یعنی آگاهی، اراده و رابطه نفس و بدن و همچنین علوم انسانی مانند حقوق، تعلیم و تربیت، روانشناسی و اخلاق که مستظهر به اصول انسان شناسانه هستند نیز دستخوش تغییرات مهمی می شوند.
تمثیل و استعاره و نقش آن ها در بیان تجربه عرفانی
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث عمده در عرفان اسلامی تجربیات عرفانی و در اصل دیدار باطنی و ارتباط با عالم غیب است. برخی از اندیشمندان، این تجارب را بیان ناپذیر می دانند و معتقدند در زبان منطق نمی توان آن را بیان کرد. برخی هم بر این باور هستند، که این تجارب را می توان در قالب تمثیل و استعاره بیان و گوشه ای از معما را حل نمود. این تحقیق درصدد است تا بیان نماید که:تمثیل و استعاره چه نقشی در بیان تجربه های عرفانی می توانند داشته باشد؟ این پژوهش که بر اساس روش تحلیلی توصیفی و روش تحقیق کتابخانه ای صورت پذیرفته است به دنبال آن است تا با ارائه مدلی از تاثیرگذاری تمثیل و استعاره، در بیان تجربیات عرفانی، بتواند علاوه بر تبیین هویت تجربه عرفانی، الگویی شفاف برای بیان پذیری تجربه های عرفانی در قالب تمثیل و استعاره ارائه دهد. با کنکاش عمیق صورت گرفته بدست آمد که: نقش زبان مجازی در تبیین و بیان شهودات عرفانی با توجه بر مستندات، اقوال عرفا، ادبیات عرفانی می باشد و از آنجایی که شهود، ورای طور عقل است، تجارب عرفانی را نمی توانیم بدون تمثیل و استعاره تعریف و انتقال دهیم؛ از این رو تمثیل و استعاره به عنوان دو فناوری نرم انتقال تجربیات عرفانی و ابزار بیان پذیری معنویت درونی در ورای طور عقل بکار می رود.
ظرافت های سلوکی "غذا" درمرام عارفان
حوزههای تخصصی:
غذا در رشد معنوی عارف تاثیر بسزائی دارد از این رو توجه عارفان مسلمان به غذا تنها از آن جهت که لازمه حیات است نبوده بلکه آن را ازعوامل موثر در رشد معرفتی سالک می دانستند و نسبت به آن توجه بسیاری نشان داده اند که خود نمونه ای از ظرافت های معرفتی سلوک است و درواقع برخاسته از یک نگاه معنوی و باطنی به غذا است. مبنای عرفا برای این توجه باطنی در غذا و جوانب آن؛ قران، روایات و تجربیات عرفا بوده است. این توجه باعث شده که غذا در نگاه عارفان علاوه بر آداب ظاهری، دارای جنبه های باطنی و معرفتی باشد. پژوهش پیش رو قصد دارد به توجهات معنوی وسلوکی عرفای مسلمان نسبت به غذا بپردازد که خود دارای ظرافت ها و جذابیت هایی است که ذیل عناوینی تبیین شده ازجمله: توجه معنوی به غذای حلال، حرام و مشتبه، نگاه معرفتی به کمیت ونوع غذا، غذا را هدف ندیدن، ذکر در هنگام غذا ، توجه باطنی عارف به آداب عمومی و خصوصی غذا
کارکرد انسجام بخشی دین از دیدگاه علامه طباطبایی
حوزههای تخصصی:
وحدت و همبستگی یکی از مواردی است که تداوم و پایداری نظام و ملت ها به آن بستگی دارد و به همین دلیل تمام ملت ها برای وحدت و همبستگی اهمیت خاصی قائل شده اند و برای حفظ این امر خطیر برخی امور را در فرهنگ خود مقدس و مهم شمرده و آنها را محور همبستگی خود قرار داده اند. نقش اجتماعی دین نیز اساساً در مجتمع کردن آن است: دین، چنان که از معنای آن بر می آید، پیوستگی های اعضای جوامع و الزامات اجتماعی را که به وحدت و یکپارچگی آنان کمک می کند ازدیاد می بخشد. چون ارزش هایی که زیرساخت سیستم های الزام اجتماعی هستند در بین گروه های دینی مشترکند، دین توافق و همبستگی گسترده یی را در سطح جامعه تضمی ن می کند، به علاوه، دین متمایل به حفظ ارزش های اجتماعی است. این حقی قت که ارزش های دینی مقدس هستند دلالت بر آن دارد که آنها در تغییرات مفاهیم دنی وی تغیی ر نمی کنند. علامه طباطبایی نیز بر اساس آموزه های قرآن بر نقش دین در ایجاد وحدت وانسجام اجتماعی تاکید داشته و جامعه مطلوب و پسندیده خود را منسجم و متحد و عاری از هرگونه تفرقه و تشتت می داند.