فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۵٬۲۲۲ مورد.
منبع:
مدیریت سازمان های دولتی سال دهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۳۹)
123 - 140
حوزههای تخصصی:
امروزه با پیشرفت جوامع، تغییر و تحولاتی عظیمی در ابعاد مختلف پدید آمده است که موجب متورم شدن دولت ها و سازمان های آن ها شده است. به همین منظور، اکثر کشورها به دنبال راهکارهای مؤثری در این زمینه هستند که تمرکززدایی، یکی از مهم ترین آن هاست. هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی و تبیین مؤلفه های اصلی و مؤثر در تمرکززدایی امور اداری از سازمان های دولتی است که با استفاده از روش ترکیبی به بررسی موضوع می پردازد. روش پژوهش حاضر ترکیبی یا آمیخته است که با رویکرد نسبی متوالی با وزن ن ابرابر در سه فاز کیفی-کیفی-کمّی انجام شده است. در این پژوهش، به ترتیب از سه روش "مرور سیستماتیک- تحلیل مضمون- پیمایش" استفاده شده است. ابزار اصلی مورد استفاده در فاز کیفی، مصاحبه و در فاز کمّی، پرسشنامه است که به ترتیب از 12 نفر از خبرگان در فاز کیفی و 31 نفر هم در فاز کمّی اطلاعات و داده های مربوطه استخراج شدند. مطابق با یافته های پژوهش، در فاز اول -روش مرور سیستماتیک- 19 مقاله جهت تعیین محورهای موضوعی انتخاب و موردبررسی قرار گرفتند. در فاز دوم، با استفاده از روش تحلیل مضمون 163 شاخص شناسایی شدند که از میان آن ها، 37 مضمون پایه، 17 مضمون سازمان دهنده و 4 مضمون فراگیر استخراج شد. مطابق با نتایج و تحلیل های صورت گرفته، علاوه بر اینکه مؤلفه های شناسایی شده، مطابق با برنامه جامع اصلاح نظام اداری هستند، از سوی دیگر می توانند در راستای رفع خلل و ناکامی های این حوزه مثمر ثمر باشند.
آسیب شناسی سامانه فناوری اطلاعات و توسعه آن به عنوان زیر ساخت تحقق مدیریت دانش در سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی ارتش سال ۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱
83 - 105
حوزههای تخصصی:
عصر کنونی، به عنوان عصر اطلاعات یا دانایی نام گرفته است. در این عصر، فناوری اطلاعات به عنوان طرز تفکر جدید، تمام ابعاد زندگی بشر را تحت تأثیر قرار داده است و سازمان ها نیز به طور شدیدی تحت تأثیر فناوری اطلاعات قرار گرفته اند، به گونه ای که تصور سازمان امروزی بدون فناوری اطلاعات و کاربری آن غیر ممکن به نظر می رسد. فناوری اطلاعات و ارتباطات یک ابزار جهانی است که با شیوه های مختلف در سازمان ها به کار گرفته می شود، از اتوماسیون های ساده و تسهیم اطلاعات گرفته تا فرایندهای پیشرفته تحقیق و توسعه از جمله مدیریت کردن دانش. استفاده از فناوری اطلاعات و ابزار های آن می تواند به عنوان زیر ساخت مدیریت دانش محسوب و در ایجاد فرایندهای مدیریت دانش نقش حیاتی را ایفا نموده و در جمع آوری، تبدیل و انتقال داده ها، اطلاعات و دانش نقش کلیدی داشته باشد. چنانچه سامانه مدیریت دانش در سازمانی فعال شود، به دلیل وجود آسیب های احتمالی در ابعاد مختلف، امکان استفاده مناسب از این سامانه و مدیریت نمودن دانش کارکنان با تجربه این سازمان با مشکلاتی مواجه خواهد شد. لذا شناسایی و تبیین آسیب های احتمالی سامانه فناوری اطلاعات به عنوان زیر ساخت تحقق مدیریت دانش در یک سازمان دولتی یا شرکت خصوصی و ارائه الگوی مناسب جهت بسط و توسعه این سامانه به همه اجزای سازمانی آن بسیار مهم است. در این مقاله که بر اساس یک تحقیق توصیفی تهیه شده است سعی می شود با توجه به دیدگاه خبرگان دو حوزه فناوری اطلاعات و مدیریت دانش و نیز بررسی میدانی در یک سازمان حقیقی، آسیب های احتمالی در این زمینه را شناسایی نموده و با به کارگیری روش های آمار توصیفی و استنباطی، آسیب های اثرگذار در ابعاد سخت افزاری، نرم افزاری، شبکه های ارتباطی، امنیتی و نیروی انسانی را تبیین و در هر بْعد 10 آسیب اصلی را معرفی نماید.
بررسی فرآیند مسیریابی در شبکه های دسترسی شهری مبتنی بر مفاهیم ادراک محیطی گشتالت ( مورد مطالعه بافت قدیم و جدید کرمان )(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۱ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
۱۵۴-۱۴۱
حوزههای تخصصی:
امروزه با گسترش فضاهای شهری، رابطه انسان و محیط پیرامون و نیز ترجمه این موضوع به زبان طراحی معماری، ضرورت بسیار پیدا کرده است. یکی از مفاهیم مهم در طراحی فضاهای شهری مفهوم مسیریابی است. انسانها امروزه در محیط های شهری غالبا" با علائمی چون نشانه های شهری مسیر خود را مشخص می نمایند، بنابراین باید تصویر واضحی از محیط در ذهن فرد به واسطه قرارگیری در شهر شکل گیرد. در همین راستا انسان با حضور در محیط شهری و دریافت اطلاعات، مقایسه شواهد ثبت شده در ذهن خود نسبت به مسیریابی اقدام می نماید. از این رو تسهیل ادراک انسان از محیط پیرامون می تواند جز گامهای اولیه و ضروری طراحی فضاهای شهری باشد. شناسایی عوامل موثر بر خوانایی و مسیریابی در شبکه دسترسی شهری مبتنی بر مفاهیم ادراکی گشتالت به عنوان یکی از شهرهای تاریخی هدف اصلی این تحقیق می باشد. پژوهش فوق از نوع تحقیقات کیفی می باشد، روش تحقیق این پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده، تجزیه و تحلیل اطلاعات به شیوه جزیی نگر )استقرایی( انجام شده و ابزار جمع آوری اطلاعات این پژوهش از طریق مطالعات کتابخانه ای، برداشت های میدانی و مشاهده است. در تحلیل های انجام شده مشاهده گردید، مسیریابی در بافت قدیم شهر کرمان نسبت به بافت جدید به مراتب آسانتر و در زمانی کوتاه تر صورت می گیرد. مسیریابی در بافت قدیم به واسطه استفاده از علائم و نشانه ها در طراحی فضاهای شهری برای درک محیط توسط انسان بهتر صورت گرفته، که این خود از شاخصه های مهم بافت های ارزشمند شهرهای کویری ایران می باشد.
مسیرهای مشارکت علوم انسانی و اجتماعی در بوم سازگان نوآوری: دلالت هایی برای خط مشی گذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت دولتی ایران دوره پنجم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
31 - 64
حوزههای تخصصی:
هر چند که نظریه بوم سازگان نوآوری در زمینه فناوری و به یک معنا در علوم پایه و مهندسی، تا حد خوبی ساختار و توسعه یافته، در علوم انسانی و اجتماعی و فناوری های نرم به درستی شکل نگرفته است. شاید از این رو که پژوهش گران حوزه مطالعات نوآوری همواره با ذهنیت اقتصادی به مفهوم «نوآوری» نگریسته اند. این رویکرد اقتصادی، آغازگر شکل گیری گفتمان «ارزش ابزاری» در ارزش گذاری پژوهش های علوم انسانی و اجتماعی است که به عنوان منطقی برای حمایت مالی آغاز شد و شروع به گسترش کرد. فراگیر شدن این گفتمان و مقایسه نتایج پژوهشی این علوم با علوم پایه و مهندسی توسط معیارهای ارزیابی یکسان، چالش ها و آسیب های فراوانی در میان فعالان در حوزه علوم انسانی و اجتماعی داشته و به ایجاد فضایی دلسردکننده و انزوای آن ها منجر شده است. در مقابل این گفتمان، پژوهشگران علوم انسانی و اجتماعی بر این باورند که کاری که انجام می دهند در مقابل «ارزش ابزاری» دارای یک «ارزش ذاتی» است که اقتصاد نمی تواند در آن نقشی داشته باشد. این تقابل در توجیه و منطق سرمایه گذاری در فعالیت ها و پژوهش های علوم انسانی و اجتماعی اختلافات راهبردی جدی ایجاد می کند. در این مقاله ضمن مرور دیدگاه های طرح شده پیرامون «ارزش» پژوهش ها علوم انسانی و اجتماعی در بوم سازگان نوآوری، مدلی برای نشان دادن گذرگاه های مشارکت این علوم در بوم سازگان نوآوری پیشنهاد شده است. این مدل می تواند راهکاری برای مصالحه منتقدان ابزارگرائی در مقابل اقتصاددانان بوده و مسیر پیش روی تأمین مالی پژوهش ها علوم انسانی و اجتماعی را هموارتر کند. در نهایت دلالت هایی برای خط مشی گذاری در زمینه تأمین مالی هر یک از گذرگاه های مشارکت پژوهش های علوم انسانی و اجتماعی در بوم سازگان نوآوری بیان شده است.
طراحی ساختار اکوسیستم نوآوری نانوتکنولوژی با تمرکز بر نقش سازمان های پژوهش و فناوری در توسعه آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
318 - 345
حوزههای تخصصی:
هدف: نانوتکنولوژی در ایران همگام با توجه جامعه جهانی به این فناوری از ابتدای دهه 80 شروع به فعالیت کرده است. در چرخه عمر 20ساله نانوتکنولوژی، این اکوسیستم نوآوری توسعه یافته و دستاوردهای چشمگیری، به خصوص در عرصه علم ارائه کرده است؛ اما متناسب با رشد شاخص های علمی، تعداد پتنت ها و درآمد حاصل از فروش محصولات نانویی، رشد همگونی نداشته است. از آنجا که فعالیت مطلوب یک اکوسیستم، حاصل تلاش مشترک مجموعه ای متنوع از بازیگران و روابط بین آن هاست، هدف این پژوهش تحلیل ساختار فعلی این اکوسیستم، سازوکار های ارتباطی آن و پیشنهادهایی برای بهبود طراحی ساختار اکوسیستم است.
روش: مبنای فلسفی این پژوهش پارادایم تفسیرگرایی و استراتژی پژوهش اقدام پژوهی است که با 3 چرخه کنش انجام شده است. در فرایند اجرای پژوهش، یک مدل مفهومی به عنوان مبنای طراحی ساختاری اکوسیستم نانو در ایران ترسیم شد؛ سپس بازیگران فعال در اکوسیستم شناسایی و در مدل مفهومی طراحی شده، جایابی شدند تا ساختار فعلی اکوسیستم و کاستی های آن مشخص شود. در نهایت، منطبق بر مبانی نظری و نظرهای خبرگان، پیشنهادهایی برای طراحی مطلوب ساختار اکوسیستم ارائه شده است. داده های پژوهش، به صورت هدفمند و با استفاده از مرور مستندات، ارسال پرسش نامه و تشکیل گروه های کانونی برای تأیید نتایج جمع آوری شده است.
یافته ها: با توجه به مدل مفهومی پژوهش و اهداف سند دوم توسعه نانوتکنولوژی، ایجاد بازیگری مهم به نام «سازمان پژوهش و فناوری» که وظیفه ارتباط صنعت و دانشگاه را برعهده دارد، در اکوسیستم نوآوری نانوتکنولوژی ضروری است. علاوه بر آن، ایجاد سازوکارهای ارتباطی، همانند برنامه های حمایت از صنعت و کنسرسیوم های پژوهش و توسعه برای تحقق اهداف اکوسیستم مهم است.
نتیجه گیری: اهداف اکوسیستم نوآوری، هنگامی محقق می شود که تمانی بازیگران آن فعال و روابط بین آن ها به درستی برقرار شده باشد. اکوسیستم نوآوری نانوتکنولوژی در ایران، برای تحقق اهداف خود، به ایجاد بازیگران و سازوکار های ارتباطی نیازمند است که در حال حاضر وجود ندارند. مهم ترین بازیگر غایب این اکوسیستم، سازمانی تحت عنوان «سازمان پژوهش و فناوری» است که وظیفه تسهیل فرایند ارتباط صنعت و دانشگاه را برعهده دارد.
طراحی مدلی برای فعال سازی برند داخلی در سازمان های خدماتی از منظر فعالیت های مدیریت منابع انسانی برندمحور (مطالعه موردی بانک ملت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت دولتی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
137 - 159
حوزههای تخصصی:
هدف: همان گونه که مشهود است، در سازمان های خدماتی به منظور برندسازی نیاز است ارزش های برندشان فعال و نهادینه شود؛ با این پیش فرض، پژوهش پیش رو با هدف استخراج مدل فعال سازی برند داخلی از منظر فعالیت های مدیریت منابع انسانی در سازمان های خدماتی تعریف و اجرا شده است. طراحی/ روش شناسی/ رویکرد: روش مطالعه موردی با رویکرد کیفی در بانک ملت برای توسعه مدل در پیش گرفته شد. پژوهش کیفی در دو مرحله اصلی طراحی گردید و مصاحبه های عمیق فردی با ۱۹ مدیر و کارشناس مربوطه در بانک ملت صورت گرفت. همچنین یک گروه کانونی 9 نفره از رؤسای شعب، مکمل بخش اول کیفی پژوهش بود؛ در فاز دوم مطالعه کیفی، 14 کارگروه تخصصی در قالب گروه کانونی تشکیل شد که شامل 7 گروه عمومی و 7 گروه تخصصی از مدیران ارشد بانک ملت بود و موضوع فعال سازی برند داخلی بحث و بررسی شد؛ یافته های پژوهش: تحلیل کیفی داده های حاصل از 151 نفر جلسه کیفی، به روش تحلیل تم، باعث ایجاد 751 منبع کد شد که پس از تحلیل نتایج، 112 کد فرعی مرتبط با فعالسازی برند داخلی شناسایی و در 37 مفهوم و 15 مقوله دسته بندی شد. همچنین برای بررسی میزان پایداری کدگذاری در مصاحبه ها از روش توافق بین دو کدگذار و برای بررسی ضریب توافق از ضریب کاپا (میزان 65/0 در سطح معناداری 016/0) استفاده شد که سطح پذیرفتنی است. محدودیت ها و پیامدها: محدودیت این پژوهش، انجام دادن آن در یک بانک بوده است که قابلیت تعمیم آن را به کل اکوسیستم دشوار می کند. پیامدهای عملی: این پژوهش چارچوبی اجرایی برای فعال سازی ارزش های برند در سازمان های خدماتی ارائه کرده است. ابتکار یا ارزش مقاله: بررسی مفهومی جدید که جایگاه مهمی در فرایند برندسازی دارد و مدلی که با ساختاری نظام مند، جوهره برند را در روح سازمان جاری خواهد کرد. نوع مقاله: مطالعه موردی
بررسی راه کارهای توسعه نظارت مالی و عملیاتی پیشگیرانه دیوان محاسبات کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
257 - 282
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به نقش نظارت مالی و عملیاتی پیشگیرانه در کاهش تخلف های بخش عمومی، هدف این پژوهش، شناسایی راه کارهایی برای توسعه نظارت مالی و عملیاتی پیشگیرانه دیوان محاسبات کشور است.
روش: برای دستیابی به هدف پژوهش، یک طرح پیمایشی تدوین شد. نمونه آماری در بخش کیفی، نخبگان و افراد با تجربه دیوان محاسبات کشور (ستاد) و در بخش کمّی، تمام اعضای هیئت های حسابرسی دیوان محاسبات بود. در بخش کیفی با 14 نفر مصاحبه شد و در بخش کمّی، 190 پرسش نامه توزیع و همان تعداد پرسش نامه تکمیل دریافت شد.
یافته ها: بر اساس تحلیل داده های دو بخش کیفی و کمّی پژوهش، شش عامل اصلی به عنوان سیاست های نظارت مالی و عملیاتی پیشگیرانه دیوان محاسبات کشور و 30 راه کار برای توسعه نظارت مالی و عملیاتی پیشگیرانه دیوان محاسبات کشور از مصاحبه با خبرگان شناسایی شد. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین راه کارهای پیشنهادی در بخش های آموزش، فناوری اطلاعات و ارتباطات، گزارش دهی میان دوره ای و مداوم، رضایت شغلی و ایجاد انگیزش و رسیدگی جامع و بدون اتلاف وقت با توسعه نظارت مالی و عملیاتی پیشگیرانه دیوان محاسبات کشور ارتباط مثبت وجود دارد و همچنین، بین راه کارهای پیشنهادی در بخش ارزیابی جامع و گسترده در حوزه عمل و اجرا با توسعه نظارت عملیاتی پیشگیرانه دیوان محاسبات کشور، ارتباط مثبت وجود دارد.
نتیجه گیری: توسعه نظارت مالی و عملیاتی نیازمند به کارگیری راه کارهای معرفی شده در حوزه های اصلی شناسایی شد. برنامه ریزی و اقدام در این راستا، می تواند به توسعه مالی و عملیاتی و کاهش تخلف ها و فساد در بخش عمومی منجر شود.
بررسی میزان تأثیر بهره برداری صحیح از عوامل محیطی بر فرایند تصمیم گیری عملیات جنگال در نبرد ناهمتراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های راهبردی ارتش سال ۱ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۱
107 - 138
حوزههای تخصصی:
استفاده از فناوری های جدید، بر گستردگی و تنوع سلاح ها و جنگ افزارها تأثیر شگرفی گذاشت؛ به طوری که در جنگ های امروزی، قدرتی برنده نهایی است که توان استفاده و بهره برداری بیشتر از فناوری اطلاعات و تجهیزات الکترونیکی را دارا باشد. هدف از انجام این پژوهش، بررسی میزان تأثیر بهره برداری صحیح از عوامل داخلی و خارجی محیطی بر فرایند تصمیم گیری عملیات جنگال در نبرد ناهمتراز در گروه 402 جنگال نزاجا می باشد. تحقیق حاضر از حیث روش توصیفی-تحلیلی و از لحاظ هدف کاربردی است. برای جمع آوری اطلاعات و داده های مورد نیاز از بررسی های اسنادی و کتابخانه ای و مطالعات میدانی استفاده شده است. علاوه بر توزیع پرسشنامه و تحلیل آن، عوامل محیط داخلی و خارجی بر فرایند تصمیم گیری عملیات جنگ الکترونیک گروه 402 جنگال نزاجا شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفته است. جامعه موردمطالعه کارکنان گروه 402 جنگال نزاجا می باشد. یافته های پژوهش نشان داد که عوامل محیطی مؤثر بر عملیات جنگ الکترونیک شامل: تعیین چگونگی تأثیرگذاری محیط عملیاتی بر عملیات جنگ الکترونیک، مشخص نمودن نقاط تعیین کننده خودی و دشمن و همچنین قابلیت ها، نیازها و آسیب پذیری های مهم و مؤثر آن ها، تعیین وابستگی عامل تهدیدکننده به طیف الکترومغناطیسی، تعیین قابلیت سامانه های جمع آوری اطلاعات، تعیین نقاط ضعف عامل تهدیدکننده، بررسی متغیرهای مأموریت از منظر جنگ الکترونیک می باشد.
عوامل موثر بر امنیت سایبری ارتش جمهوری اسلامی ایران (مطالعه موردی: ستاد ارتش جمهوری اسلامی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۰
103 - 123
حوزههای تخصصی:
گسترش تهدیدات نوظهور و فناورپایه از طرف دشمنان و بهره گیری از فضای سایبر برای انجام عملیات های مختلف علیه کشور و به خصوص نیروهای مسلح به گونه ای است که عدم توجه به آن می تواند موجب غافلگیری راهبردی شود. همچنین با توجه به وجود اطلاعات با ارزش در شبکه های ارتش جمهوری اسلامی ایران و امکان دستیابی، خرابکاری، افشاء و سرقت این اطلاعات ضرورت امنیت سایبری جهت مقابله با این گونه فعالیت ها بیش از پیش روشن گردیده است. سرمایه گذاری گسترده دشمنان برای بهره گیری از فرصت های فضای سایبر به حدی است که انجام پژوهش های مختلف در این زمینه را طلب می کند. هدف پژوهش "شناسایی عوامل موثر بر امنیت سایبری ستاد ارتش جمهوری اسلامی ایران" و جامعه مورد مطالعه کلیه افراد و اسناد و مدارک، کتب، آئین نامه ها با موضوعات مرتبط با امنیت سایبری است. جامعه آماری، کارکنان ستاد ارتش ج.ا.ایران با مدرک تحصیلی مرتبط با حوزه سایبری بوده که تعداد آنها با احتساب ضریبی به علت طبقه بندی آماری برابر 34 نفر است. روش جمع آوری اطلاعات، میدانی و کتابخانه ای بوده و گردآوری آن ها، به وسیله مصاحبه، پرسش نامه، اسناد و مدارک و سایت های اینترنتی بوده و برای تجزیه و تحلیل داده ها، از روش آمیخته استفاده شده است. نتایج حاصل بیانگر آن است که عوامل درون سازمانی شامل امن سازی تجهیزات، شبکه ها، نرم افزارها، رصد و پایش رخدادهای سایبری و واکنش به موقع به آن ها و ارتقاء دانش سایبری کارکنان و عوامل برون سازمانی شامل تهدیدات سایبری انسان ساز و طبیعی، عوامل موثر بر امنیت سایبری ارتش جمهوری اسلامی ایران را تشکیل می دهند.
شناسایی ریسک های ناشی از شکست سدها و بررسی راه کارهای نیروهای مسلح در مواجهه با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۶۲
103 - 122
حوزههای تخصصی:
باوجود بهبود استانداردهای طراحی و ساخت، در طول سال های اخیر همچنان با خرابی سدها رو به رو می شویم. سیل های ناشی از شکست سد به دلیل ناگهانی بودن، قدرت ویرانی و پتانسیل تخریب بالا، حجم رسوبات زیاد، فاجعه آمیز و موجب بروز خسارت جانی و مالی زیادی هستند، شناسایی و بررسی ریسک های احتمالی ناشی از بروز چنین حوادثی و همچنین انتخاب استراتژی ها و راه کارهای مناسب، باعث مدیریت بهتر و دقیق تر بحران ناشی ازاین گونه حوادث می گردد. به دلیل گستردگی و حجم آسیب احتمالی حادثه مذکور، حضور نیروهای سازمان یافته نظامی می تواند در مدیریت شرایط، نقش بسیار تعیین کننده ای داشته باشد. در همین راستا در این پژوهش با استفاده از مطالعات کتابخانه ای و مرور ادبیات گذشته اقدام به شناسایی 37 ریسک ناشی از شکست سد، و دسته بندی آن ها در سه دسته سلامت، اقتصاد و محیط زیست گردید؛ و با استفاده از روش تجزیه وتحلیل عوامل شکست اقدام به رتبه بندی و اولویت بندی آن ها شده که درنتیجه 42 درصد ریسک ها بحرانی، 28 درصد نیمه بحرانی و 30 درصد ریسک های عادل می باشد. و در ادامه با استفاده از ابزار مصاحبه اقدام به کشف پاسخ نیروهای مسلح در مواجه با ریسک های با اهمیت شده است که ازجمله این پاسخ ها می توان به ایجاد بندهای انحرافی، احداث بیمارستان صحرایی، ساخت پل های موقت و... اشاره کرد، مجموعه این فرایندها باعث ایجاد برنامه جامع جهت مدیریت بهینه زمان و منابع در کنترل وضعیت ناشی از شکست سد می گردد.
ارائه الگوی تخلیه اضطراری و مکانیابی اسکان موقت مناطق یک و سه اصفهان با رویکرد پدافند غیرعامل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۷
۲۴-۷
حوزههای تخصصی:
انتخاب مکان بهینه جهت استقرار اضطراری یا موقت جمعیت های آسیب دیده از بحران یکی از مسائلی است که همواره مورد توجه سازمان های مسئول در مدیریت بحران قرار دارد. شهر اصفهان با قرار گرفتن در نزدیکی دو مرکز هسته ای بسیار مهم در شعاع 10 و 100 کیلومتری و دلایل سیاسی متعدد می تواند به عنوان کانون اصلی هدف حملات نظامی و همچنین حملات تروریستی واقع گردد. در این مقطع که بیشترین تمرکز بر حملات تروریستی شهری قرار گرفته و احتمال بسیار زیادی برای این گونه حملات در شهر اصفهان وجود دارد به نظر می رسد که پرداختن به موضوع مکانیابی اسکان موقت و تخلیه اضطراری به این مراکز پس از حمله می تواند به عنوان یکی از اصلی ترین مقوله های مرتبط با پدافند غیرعامل مطرح باشد. هدف اصلی پژوهش ارائه یک الگو برای جهت مسیریابی تخلیه اضطراری و مکانیابی فضا های تامین اسکان موقت به منظور دستیابی به نیاز های اولیه بازماندگان سانحه می باشد. این پژوهش از حیث ماهیت و روش، از نوع تحقیقات توصیفی –تحلیلی و از حیث هدف، از نوع تحقیقات کاربردی است. در جهت رسیدن به اهداف پژوهش با به کارگیری داده های مکانی و انج ام تحلیل های مربوطه در سیستم اطلاعات جغرافیایی و مدل تصمیم گیری چن د معی اره AHP,VIKOR اقدام شده است. در اقدام بعدی جهت تعیین مسیر بهینه تخلیه اضطراری و شناسایی نزدیکترین مراکز اسکان اضطراری از تحلیل شبکه در نرم افزار GIS 10.8 Arc استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش متخصصین حوزه شهری شهر اصفهان و حجم نمونه از طریق اشباع نظری به تعداد 60 کارشناس است. روش نمونه گیری هم به صورت نمونه گیری گلوله برفی می باشد. نتایج نشان می دهد که از میان معیارهای تأثیرگذار بر مکانیابی اسکان موقت معیار شیب زمین با امتیاز 0.097 پراهمیت ترین و معیار دسترسی به مجتمع های خدماتی رفاهی با امتیاز 0.021 کم اهمیت ترین معیار ازنظر کارشناسان می باشد. همچنین بر اساس بررسی های انجام شده اراضی قسمت شمال شرقی (اراضی بین منطقه رحمت آباد و کمشچه) حریم سی کیلومتری جهت اسکان موقت مناسب می باشند و در گام بعدی مسیرهای بهینه جهت تخلیه اضطراری به این مراکز ارائه گردید.
طراحی و واکاوی مدل فرهنگ خدمت عمومی در سازمان های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
346 - 370
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف غایی از اجرای این پژوهش که بر راهبرد ترکیبی مبتنی است، طراحی، واکاوی و سنجش مدل فرهنگ خدمت عمومی است.
روش: در مرحله نخست، به اتکای تحلیل مصاحبه های عمیق صورت گرفته با 18 نفر از خبرگان، مدیران و کارشناسان مرتبط با موضوع پژوهش و همچنین، بررسی ادبیات پژوهش، به کمک روش تحلیل مضمون، مؤلفه های مدل فرهنگ خدمت عمومی شناسایی شد؛ سپس مؤلفه های شناسایی شده، در قالب سه تم اصلی، بیست وشش تم فرعی و 201 کد مفهومی استخراج شدند. پرسش نامه مربوط به مؤلفه های فرهنگ خدمت عمومی، برای سنجش وضعیت فعلی و رتبه بندی آن ها، بین 392 نفر از کارکنان بخش دولتی و خصوصی توزیع شد.
یافته ها: از نظر پاسخ دهندگان در مؤلفه مربوط به انگیزه خدمت عمومی، فقط تم دل سوزی؛ در مؤلفه ارزش ها و اخلاق خدمت عمومی، چهار تم ادب، نزاکت و نجابت، خیرخواهی، مردم نوازی، خدامحوری و در مؤلفه نماد خدمت عمومی، فقط تم ظاهر و پوشش افراد در وضعیت فعلی، امتیازی بیشتر از میانگین کسب کردند. امتیاز سایر تم های هر سه مؤلفه کمتر از میانگین بود. در نهایت با استفاده از داده های جمع آوری شده، تم های مربوط به هریک از مؤلفه ها رتبه بندی شد.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که از نظر پاسخ دهندگان مؤلفه های فرهنگ خدمت عمومی خوب در بین کارکنان و سازمان های عمومی بسیار ضعیف است و نشان می دهد سازمان هایی که مسئولیت اجرای سیاست ها، تصمیم ها و مقررات بخش عمومی را برعهده دارند، در ارائه خدمات مؤثر ناکام بوده اند.
طراحی مدلی بومی برای تعیین ابعاد انعطاف پذیری منابع انسانی در بانک های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۴ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
29 - 52
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی انعطاف پذیری منابع انسانی در بانک های دولتی اجرا شده است. انعطاف پذیری منابع انسانی، متغیر قابلیت سازمانی است که به توانایی سازمان در پذیرش محیط در حال تغییر اشاره می کند؛ اما در خصوص اجزا، مؤلفه ها و ابعاد تشکیل دهنده آن اختلاف نظر فراوانی مشاهده می شود. به دلیل تفاوت آرا در خصوص ابعاد متغیر انعطاف پذیری منابع انسانی و نقدهای موجود در عدم جامعیت ابعاد معرفی شده، بررسی بیشتر این موضوع ضروری به نظر می رسد. از این رو، در پژوهش حاضر تلاش شده است که در این زمینه چارچوب بومی و جدیدی ارائه شود تا خلأ تحقیقاتی موجود پوشش داده شود.
روش: این پژوهش از لحاظ رویکرد، پیمایشی اکتشافی و از لحاظ نوع، کیفی است. جامعه آماری آن، گروهی از خبرگان، شامل مدیران اجرایی و متخصصان حوزه مدیریت منابع انسانی بانک ها و استادان دانشگاهی بودند که بر اساس روش نمونه گیری هدفمند، افرادی به عنوان نمونه آماری انتخاب و با آنها مصاحبه شد. انتخاب خبرگان و انجام مصاحبه تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت و در مجموع با 6 خبره مصاحبه شد. رویکرد اتخاذ شده در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل مصاحبه ها، تحلیل تم بود.
یافته ها: از نتایج مصاحبه های صورت گرفته، 79 تم اولیه استخراج شد، سپس تم های شناسایی شده از طریق توجه عمیق به وجه تشابه و افتراق آنها با یکدیگر، در 27 گروه کلی تر به نام «مقوله « دسته بندی و در نهایت، در 5 بُعد طبقه بندی شدند.
نتیجه گیری: یافته های پژوهش به الگویی پنج بُعدی در زمینه انعطاف پذیری منابع انسانی در بانک های دولتی منجر شد. انعطاف پذیری در فعالیت های مدیریت منابع انسانی، انعطاف پذیری ادراکی شناختی، انعطاف پذیری مهارتی، یادگیری فردی و سازمانی و انعطاف پذیری رفتاری ابعاد این الگو هستند.
تحلیلی بر شاخص های تأثیرگذار در اجرای تاکتیک ها و راهبردهای جنگ شهری موصل (2014 - 2017م)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۵۹
111 - 140
حوزههای تخصصی:
اشغال برق آسای شهر موصل از سوی نیروهای داعش و عملیات بازپس گیری پرزحمت آن، ابعاد جدیدی از جنگ شهری در قرن بیست و یکم را متبلور ساخت. در این تحقیق جهت تحلیل شاخص های تأثیرگذار در تاکتیک ها و راهبردهای جنگ شهری موصل، با تجزیه وتحلیل به عمل آمده از طریق مطالعه میدانی و طراحی پرسشنامه، ضریب پایایی 85 درصدی پرسشنامه اثبات کرد شاخص های چهارگانه در تاکتیک ها و راهبردهای جنگ شهری پیاده شده در صحنه عملیات موصل تأثیرگذار بوده است. در ادامه به منظور اولویت بندی شاخص های چهارگانه تأثیرگذار در اجرای عملیات موصل(اشغال و آزادسازی)، از آزمون ناپارامتریک فریدمن استفاده شد. نتایج نشان داد که با اطمینان 95/0 درصد در سطح خطای 05/0، تفاوت معناداری بین ابعاد شاخص های چهارگانه وجود دارد. با مقایسه شاخص ها مشخص شد در اجرای عملیات اشغال و آزادسازی موصل در رتبه اول: نیروهای داعشی با میانگین (45/4)، در رتبه دوم: طرح های نظامی و امنیتی با میانگین (99/2)، در رتبه سوم: جمعیت ساکن شهر با میانگین (25/4) و در رتبه چهارم: شاخص های کالبدی و جغرافیایی شهر با میانگین (1/4) قرار گرفته است.
بررسی تأثیر کنترل فساد و ثبات سیاسی دولت ها بر گردشگری: رویکرد پویای پانل دیتا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد شهری سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
39 - 52
حوزههای تخصصی:
امروزه گردشگری با پیوندهای پسین و پیشین فراوان با سایر بخش های اقتصادی، یکی از پیش بران اقتصاد دنیا است. در این میان، توسعه گردشگری نیازمند تحقق پیش شرط هایی است که یکی از آنها امنیت است؛ ازاین رو، هدف این مطالعه، بررسی اثر ثبات سیاسی و کنترل فساد بر گردشگری است که از داده های 128 کشور در دوره زمانی 2020-2002 و از روش پویای پانل دیتا (GMM) استفاده شده است. نتایج به دست آمده از برآوردها نشان می دهند وقفه متغیر گردشگران ورودی به کشورها در کل کشورهای بررسی شده، کشورهای توسعه یافته و درحال توسعه مثبت است. همچنین، ضریب شاخص ثبات سیاسی و کنترل فساد مثبت و معنادار بودند و نشان دادند به واسطه ثبات سیاسی و داشتن بروکراسی قدرتمند، مدیریت بهتر در محیط اقتصادی و سیاسی رقم می خورد و برقراری ثبات سیاسی منجر به تنش های بین المللی در کمترین حد خود می شود و چنین محیط هایی از دید گردشگران، مقصد گردشگری مطلوب است. همچنین، کشورهایی که ارتباطات بین المللی قوی دارند و برنامه مبارزه با فساد را جدی می گیرند و آن را اجرایی می کنند، احتمال ورود گردشگر به آن کشورها بالاتر است و گردشگران به احتمال بیشتری این کشورها را به عنوان مقاصد گردشگری انتخاب خواهند کرد. با توجه به نتایج به دست آمده، پیشنهاد می شود کشورها سیاست ها و برنامه هایی را در راستای ارتقای ثبات سیاسی و کنترل فساد انجام دهند. کشورهایی با سرانه GDP پایین تر می توانند با افزایش سرمایه گذاری بر گردشگری (سهمی بیشتر از متوسط جهانی سرمایه گذاری گردشگری تقسیم بر تولید ناخالص داخلی) به رونق گردشگری خود کمک کنند.
شناسایی و وزن دهی عوامل مؤثر بر کار بدون استرس با تکنیک تحلیل سلسله مراتبی در سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استرس به عنوان بیماری شایع قرن حاضر، یکی از عوامل مؤثر بر کاهش بهره وری، سلامت جسمی و روانی نیروی انسانی شناخته شده است. تحقیقات پراکنده ای در مورد عوامل مؤثر بر استرس شغلی صورت گرفته است ولی متاسفانه تاکنون در این زمینه پژوهش جامع و منسجمی انجام نشده است. این مقاله با هدف ایجاد چارچوبی برای به حداقل رساندن استرس کارکنان، قصد دارد عوامل مؤثر بر استرس شغلی در سازمان صدا و سیما را پس از شناسایی، براساس اهمیت، رتبه بندی کند تا با استفاده از آن بتوان برای کاهش استرس شغلی، برنامه ریزی کرد. این پژوهش از لحاظ روش، آمیخته، با توجه به هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، تحقیقی توصیفی - اکتشافی است. ابتدا عوامل مؤثر با روش مطالعه کتابخانه ای شناسایی، سپس جهت تأیید عوامل شناسایی شده از روش دلفی فازی استفاده شده است، در مرحله سوم داده های شناسایی شده، از طریق تکنیک تحلیل سلسله مراتبی، وزن دهی و رتبه بندی شده اند. نتایج نشان داده است که از بین عوامل اصلی، عامل عملیاتی بیشترین وزن و عوامل سازمانی، فردی و محیطی به ترتیب در رتبه های بعدی قرار دارند. گرانباری و پیچیدگی شغل، از عوامل عملیاتی، امنیت شغلی از عوامل سازمانی، تاب آوری از عوامل فردی و فشار مخاطبان از عوامل محیطی بیشترین وزن و درنتیجه بیشترین تأثیر را در هر عامل داشته اند. درمجموع گرانباری و پیچیدگی شغلی با 0944/0 بیشترین و حمایت سازمانی با 0219/0 کمترین وزن را در بین عوامل مؤثر، داشته اند.
ارزیابی مؤلفه های انسان محور مؤثر بر عامل سازگاری در بازتعریف حدود آسایش حرارتی (نمونه موردی: میدان نقش جهان اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۱ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۷
۱۱۶-۹۹
حوزههای تخصصی:
چنانچه معماری را پاسخی انسان محور برای ایجاد سطوح مختلف آسایشی تعریف نماییم که در سه سطح جسمی، عملکردی و روانی قابل بررسی است؛ آسایش حرارتی زیرمجموعه ای مهم از این پاسخ خواهد بود که از طرفی وضعیت فیزیولوژیکی مهم و از سویی دیگر به عنوان"شرایطی ذهنی که رضایتمندی از محیط حرارتی را ابراز می کند"، توصیف شده است؛ بنابراین، دو جنبه فیزیولوژیکی و روان شناختی در مفهوم آسایش حرارتی قابل بررسی است. بیشتر تحقیقات اولیه در این زمینه صرفاً بر محاسبات فیزیولوژیکی آسایش حرارتی متمرکز بوده است و عموماً یک گزاره مهم را نادیده می گیرد که در دو دهه اخیر بیشتر مورد بررسی قرار گرفته است و آن اینکه"افراد در شرایط محیطی غیرفعال نیستند". این گزاره، موضوع سازگاری را به میان می آورد و شامل فرآیندهایی کیفی است که انسان جهت تطبیق و متناسب کردن محیط و نیازهایش انجام می دهد و می تواند محدوده حرارتی محیط خود را قابل قبول نماید. در چنین چارچوبی، فرصت های سازگاری را نیز می توان در سه دسته فیزیولوژیکی، روان شناختی و رفتاری متمایز نمود. در این مقاله، متغیرهای انسان محوری همچون تجربه، انتظارات، کنترل درک شده محیط و ...در مقوله سازگاری روان شناختی که منجر به تفاوت در محدوده آسایش حرارتی حاصل از نگاه کمّی می شود، بررسی می گردد. روش تحقیق در مقاله حاضر، پژوهش موردی و مطالعه میدانی است که در آن با تحلیل فرصت های سازگاری در آسایش حرارتی، با تکمیل 100 پرسشنامه، به ارزیابی ظرفیت های موجود در جنبه های سازگاری مراجعین به میدان نقش جهان اصفهان در بازه های زمانی مختلف زمستانی پرداخته می شود. نتیجه تحلیل های این پژوهش با استفاده از نرم افزار Spss26 نشان می دهد پاسخ معماری به آسایش حرارتی متمرکز بر رویکردهای کیفی و انسان محور است و عامل سازگاری، نقش بسزایی در بازتعریف محدوده آسایش حرارتی و تبیین محیط قابل قبول انسانی دارد که الزاماً منطبق بر محدوده های مرتبط با استاندارهای جهانی و محاسبات صرفاً کمّی نیست.
مطالعه تطبیقی سرفصل های آموزشی دانشگاه فرماندهی و ستاد ارتش جمهوری اسلامی ایران و دانشکده فرماندهی و ستاد نیروی زمینی ارتش خلق چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۰
167 - 194
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به تطبیق سرفصل های آموزشی دافوس آجا و دافوس زمینی ارتش چین می پردازد. سرفصل دروس از ارکان اصلی هر نظام آموزشی است. بحث سرفصل های آموزشی در دافوس و روش آموزش و محتوا و متون آموزشی هر دانشگاه و یا دانشکده فرماندهی و ستاد مبتنی بر سیاست های آموزشی ارتش آن کشور تدوین می شود. بنابراین تطبیق سرفصل دروس آموزشی دافوس آجا و دافوس ارتش خلق چین از این جنبه دارای اهمیت است. سؤال اصلی پژوهش عبارت است از "مقایسه سرفصل های آموزشی دافوس ارتش جمهوری اسلامی ایران با سرفصل های آموزشی (دروس نظری، دروس عملی) دافوس ارتش خلق چین، چه مطلوبیت هایی ایجاد می نماید؟" هدف اصلی تحقیق نیز ایجاد مطلوبیت برای سرفصل دروس آموزشی دافوس از طریق مقایسه سرفصل های آموزشی کارشناسی ارشد مدیریت دفاعی(دافوس) ارتش جمهوری اسلامی با سرفصل های آموزشی دانشکده فرماندهی و ستاد نیروی زمینی ارتش خلق چین و ارائه سرفصل های مناسب جهت دافوس آجا، روش پژوهش تطبیقی است. مطالعه تطبیقی یکی از روش های پژوهش است که در آن دو یا چند متغیر یا مورد در قیاس با یکدیگر بررسی می شوند، با این هدف که با توصیف و تبیین اشتراک ها و تفاوت ها، بتوان به تفسیر ها و احتمال تعمیم های تازه دست یافت. در این تحقیق محقق ابتدا به تحلیل تطبیقی سرفصل دروس دافوس ارتش ج.ا.ا ایران با دافوس زمینی ارتش جمهوری خلق چین پرداخته و با توجه به سیاست های آموزشی دو ارتش، اقدام به پیشنهاد سرفصل دروس دافوس آجا نموده است، ازجمله مهم ترین این پیشنهاد ها نیز آموزش دروس مرتبط با طراحی یک عملیات مشترک با کشورهای دارای دیدگاه های مشترک منطقه ای با ج.ا.ا، توسط دافوس ارتش ج.ا.ا می باشد.
تدوین راهبردهای هم افزایی سامانه اطلاعات ارتش جمهوری اسلامی ایران در رزمایش مشترک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم و فنون نظامی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۰
195 - 221
حوزههای تخصصی:
ارتش جمهوری اسلامی ایران از نیروهایی ترکیب شده که ماهیت تخصصی مجزا و فضای عملیاتی متفاوتی دارند. تفاوت در فضا و محیط عملیاتی، موجب استقلال راهبرد و تاکتیک در محیط تخصصی می شود. در هر صحنه ی جنگ دو نیروی خودی و دشمن وجود دارند که دارای محیط عملیاتی، اهداف، تاکتیک ها و تکنیک های متفاوت از هم هستند، بنابراین الزام حضور سلاح ها و تجهیزات و نیروهای متنوع با تخصص ها و حتی فرهنگ سازمانی مختلف برای پاسخگویی به کنش های متنوع دشمن، نیاز به سامانه اطلاعات یکپارچه و شبکه محور دارد. این سامانه با ایجاد شبکه یکپارچه اطلاعاتی در سامانه های اطلاعاتی و حفاظت اطلاعاتی و پایش مناطق عملیاتی آینده به منظور شناخت و بهره برداری از ظرفیت های بومی باعث هم افزایی در طرح ریزی، اجرا، کنترل و نظارت عملیات مشترکِ نیروهای چهارگانه آجا می گردد. هدف اصلی تحقیق تدوین راهبردهای هم افزایی سامانه اطلاعات ارتش جمهوری اسلامی ایران در رزمایش مشترک است، این تحقیق از نوع کاربردی- توسعه ای بوده که به دو روش مرکب (توصیفی و زمینه ای- موردی) با رویکرد آمیخته (کمی و کیفی) انجام شده است. جامعه نمونه 74 نفر بوده و روش جمع آوری اطلاعات میدانی و کتابخانه ای می باشد، یافته ها با استفاده از نرم افزار SPSS تجزیه و تحلیل شده است. بر اساس نتایج تحقیق تعداد 18 عامل (5 قوت، 2 ضعف، 7 فرصت و 4 تهدید) نقش آفرین احصاء شده است. از تلفیق عوامل بالا تعداد 12 مطلوبیت و 15 چالش به دست آمده است. بر اساس محاسبات انجام شده مشخصات منطقه راهبردی در موقعیت تهاجمی معطوف به قوت قرار دارد و بر همین اساس تعداد 6 راهبرد برای هم افزایی سامانه اطلاعات آجا در رزمایش مشترک تدوین شده است.
طراحی مدل سیاست گذاری در سینمای ایران با هدف ارتقای جایگاه بین المللی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۴ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
169 - 194
حوزههای تخصصی:
هدف: با توجه به اهمیت راهبردی سینما در جوامع معاصر و همچنین، توجه دولت ها و افکار عمومی به سینما به عنوان هنر، صنعت و رسانه، پژوهش حاضر درصدد طراحی مدل سیاست گذاری در سینمای ایران با هدف ارتقای جایگاه بین المللی آن است.
روش: از لحاظ راهبرد، پژوهش حاضر کیفی، از نوع گرندد تئوری (نظریه داده بنیاد) است. داده ها از طریق مصاحبه نیمه ساخت یافته با 12نفر خبره سیاست گذاری فرهنگی و سینما و به کمک روش نمونه گیری هدفمند، گردآوری شد. برای احصای مفاهیم و مقوله های فرعی و اصلی، مطابق با مدل پارادایمی استراوس و کوربین، کدگذاری نظری انجام گرفت و داده ها تحلیل شدند. اعتبارسنجی به شیوه تشکیل گروه کانونی و پایایی سنجی از طریق قابلیت تکرارپذیری (ضریب پایایی) انجام شد.
یافته ها: مدل سیاست گذاری در سینمای ایران، از 18 مقوله اصلی، 50 مقوله فرعی و 507 مفهوم به اشباع نظری رسید. بر اساس نتایج، شرایط علّی عبارت اند از: وجود مشکلات قانونی و حقوقی، وابستگی سینما به ساختار سیاسی و دولت، مشکلات مالی و سرمایه گذاری در سینما و عدم برخورداری از ساختار یکپارچه. شرایط زمینه ای عبارت اند از: مشکلات سخت افزاری و نرم افزاری و حاکم بودن فضای بی اعتمادی بین ساختار سیاسی و فعالان سینما. شرایط مداخله ای: بی توجهی ساختار سیاسی به جهانی شدن، شرایط تحریمی کشور، عدم اعمال مدیریت دانش، بی توجهی به ظرفیت رسانه ها در بخش بین المللی و بی توجهی به بازاریابی و برندسازی. راهبردها بدین ترتیب مشخص شد: بازنگری، اصلاح و تدوین مسائل حقوقی و قانونی، حمایت بخش دولتی و عمومی، تلاش برای صنعتی کردن سینما و تعامل و هم افزایی داخلی و خارجی در حوزه سینما. پیامدها نیز عبارت اند از: تقویت دیپلماسی عمومی در جهان و ارتقای جایگاه سینمای ایران.
نتیجه گیری: سینما می تواند به عنوان ابزار اثرگذار، دریچه جدیدی از ایران به روی جامعه بین المللی باز کند و علاوه بر حضور در بازار جهانی، به گسترش شناخت مخاطبان از فرهنگ ایران و در نتیجه خنثی شدن تبلیغ های منفی ایران در رسانه های خارجی کمک کند.