فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۲۱ تا ۱٬۰۴۰ مورد از کل ۱۲٬۳۸۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
In this research, using Analytic Hierarchy Process (AHP) and TOPSIS method (TOP) based on financial criteria, earnings per share, dividend per share, operating cash flow growth, earnings per share growth, beta (systematic) risk, volatility Operating profit, stock liquidity and price-to-earnings ratio selected according to the opinions of investment experts, formed a portfolio. Then, the criteria for evaluating the performance of risk-adjusted portfolios according to modern portfolio theory (Sharp, Trainer and Alpha Jensen) were calculated based on monthly stock prices during the 5-year period from 1393 to 1397 and com-pared with the criteria for evaluating portfolio performance according to Marko-witz model. The results showed that the selection of stock portfolio using the mentioned financial criteria and using the Analytic Hierarchy Process (AHP) model leads to the acquisition of adjusted returns with more risk than the Marko-witz optimization model and the TOPSIS model (TOP).
تأثیر تأخیر اعلام سود فصلی بر بازده غیرعادی با در نظر گرفتن نقش تعدیلی دستکاری سود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نتایج ادبیات پیشین در حوزه ارتباط سود و بازده بیانگر تاثیر منفی اعلام سودهای با تاخیر بر بازده غیرعادی سهام است که این واکنش منفی می تواند ناشی از وجود دستکاری سود در اعلام سودهای با تاخیر باشد. با توجه به اهمیت ارتباط سود و بازده، هدف این پژوهش بررسی تاثیر تاخیر اعلام سود فصلی بر بازده غیرعادی در پنجره اعلام سود و همچنین بررسی نقش تعدیلی دستکاری سود بر این ارتباط است. بدین منظور، نمونه ای شامل داده های فصلی از 126 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار در دوره زمانی 1391 تا 1400 انتخاب گردید. . برای آزمون فرضیه ها از تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتیجه آزمون فرضیه اول نشان داد تاخیر اعلام سود فصلی بر بازده غیرعادی در پنجره اعلام سود تاثیر منفی و معنادار دارد. همچنین بر اساس فرضیه دوم، دستکاری سود مبتنی بر مدل تعدیل شده بنیش (1999) این تاثیر منفی را تشدید می کند. این بدین مفهوم است که اعلام سودهای با تاخیر از دید سرمایه گذاران می تواند دربردارنده دستکاری سود باشد و در نتیجه دستکاری سود، واکنش منفی به تاخیر اعلام سود فصلی را تشدید می کند. با این حال، دستکاری سود مبتنی بر مدل کوتاری و همکاران (2005) تاثیر معناداری بر واکنش منفی بازار به تاخیر اعلام سود نداشت.
تحلیل مکانیسم اثرگذاری تغییرات مخارج دولت به تفکیک اجزا، تحت دو رویکرد سیاستگذاری پولی مبتنی بر قاعده و صلاحدید، در قالب الگوی تعادل عمومی پویای تصادفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع و هدف مقاله: این پژوهش تلاش می نماید که آثار تکانه مخارج دولت به تفکیک اجزای اصلی آن را در قالب دو رویکرد سیاست پولی مبتنی بر قاعده و صلاحدید مقایسه و تحلیل نماید. روش پژوهش: برای دستیابی به این هدف، با طراحی و کالیبراسیون یک مدل تعادل عمومی پویای تصادفی و با رویکرد کینزین جدید طی بازه زمانی ۱۳۷۰-۱400 متناسب با واقعیات اقتصاد ایران به مقایسه آثار و تحلیل مکانیسم اثرگذاری تکانه های مخارج مصرفی و سرمایه ای دولت بر برخی متغیرهای حقیقی و اسمی اقتصاد کلان پرداخته ایم.یافته های پژوهش: مقایسه نتایج به دست آمده از شبیه سازی در دو مدل مجزا مبین آن است که در میزان و مکانیسم تاثیر بر متغیرهای بخش واقعی اقتصاد، تفاوت چندانی میان سیاستگذاری پولی مبتنی بر قاعده و سیاستگذاری صلاحدیدی وجود ندارد. در مقابل، در خصوص تأثیرگذاری بر متغیرهای غیرحقیقی در مواجهه با تکانه های مذکور، سیاستگذاری صلاحدیدی نسبت به قاعده سیاستی عملکرد بهتری را نشان می دهد.نتیجه گیری، اصالت و افزوده آن به دانش: نتایج حاصل از این پژوهش می تواند از طریق تبیین آثار تغییر هزینه های عمومی در امر بودجه ریزی و سیاستگذاری مفید واقع گردد. همچنین نتایج حاصل از مطالعه تعادل عمومی در حوزه سیاستگذاری پولی نیز قابلیت استفاده برای مقام پولی را دارد. وجه تمایز اصلی مطالعه حاضر با سایر مطالعات داخلی در بررسی اثرات مخارج به تفکیک تکانه مخارج مصرفی و سرمایه ای دولت بر متغیرهای کلان، در قالب یک مدل تعادل عمومی پویای تصادفی و مقایسه آن تحت دو سیاستگذاری پولی متفاوت می باشد.
مروری بر مقالات بین المللی پیرامون نقش اخلاق در مسیر پیشرفت حرفه ای حسابداران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مروری جامع بر تحقیقات بین المللی موجود پیرامون اخلاق در مسیر پیشرفت حرفه ای حسابداران می باشد. روش: این مطالعه از نوع پژوهش های کاربردی علم سنجی بوده و با استفاده از دو تحلیل هم رخدادی واژگان و هم تألیفی کشورها انجام شده است. جامعه آم اری پژوهش شامل تمام تولیدات علمی حوزه اخلاق در مسیر پیشرفت حرفه ای حسابداران بوده که از میان آن ها 608 مقاله که در بازه زمانی 1971- 2022 در پایگاه وب آوساینس نمایه شده بودند، انتخاب و با استفاده از نرم افزار VOSviewer مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصل از هم رخدادی واژگان و هم تألیفی کشورها نشان داد که واژه های «اخلاق»، «عملکرد» و «مدیریت» جزء پرتکرار ترین واژه ها در زمینه اخلاق در مسیر پیشرفت حرفه ای حسابداران بوده و کشور آمریکا با انتشار 47 مقاله بیشترین همکاری علمی را داشته است. همچنین براساس نتایج هم رخدادی واژگان و همکاری علمی کشورها مشخص گردید که واژه اخلاق عمدتاً با واژگان «مسئولیت پذیری»، «اخلاق تجاری» و «عملکرد» ارتباط داشته است. نقشه هم تألیفی کشورها، عدم حضور کشور ایران در بین سایر کشورها را به رخ می کشد. کشورهایی مانند بحرین، آذربایجان در این زمینه مراحل اولیه و بلوغ خود را طی می کنند. نتیجه گیری: با بررسی روند انتشار مقالات می توان دریافت که تولیدات علمی در حوزه اخلاق در مسیر پیشرفت حرفه ای حسابداران سیر صعودی داشته است.
طراحی مدلِ بهزیستی روانشناختی حسابرسان: ارزیابی استنتاج فازی تودیم چندمرحله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۹۱
۶۶-۳۵
حوزههای تخصصی:
بخش عمده ای از تغییر دانش حسابرسی از حوزه های صرفاً کلاسیک، امروزه به توسعه کارکردهای ادراکی حسابرسان مبنی بر توسعه سطح آگاهی شناختی از کارکردهای حرفه ای حسابرسی متمرکز است تا بتواند به ارتقاء کیفیت زندگی حرفه ای حسابرسان منجر شود و امکان بهبود کیفیت کارکردهای حسابرسی را برای ذینفعان مهیا نماید. هدف این مطالعه طراحی مدلِ بهزیستی روانشناختی حسابرسان و ارزیابی ابعاد شناسایی شده از طریق استنتاج فازی تودیم چندمرحله ای می باشد. این مطالعه از نظر روش شناسی جمع آوری داده ها ترکیبی است. لذا ابتدا از طریق تحلیل نظریه داده بنیاد و استفاده از رویکرد گلیزر، تلاش گردید تا ابعادِ بهزیستی روانشناختی حسابرسان تعیین گردد و سپس پایایی آن با هدف تعیین حدِ اجماع نظری از طریق تحلیل دلفی فازی مورد بررسی قرار گیرد. در بخش کمی پژوهش نیز از استنتاج فازی تودیم بهره برده شده است، زیرا هدف در این بخش تبیین ابعاد شناسایی شده جهت تعیین مهمترین بعد بهزیستی روانشناختی حسابرسان می باشد. در این پژوهش در بخش کیفی ۱۵ نفر از خبرگان رشته حسابداری در سطح دانشگاهی و در بخش کمی 50 نفر از حسابرسان دارای بیش از 5 سال سابقه تجربه به عنوان جامعه آماری مشارکت داشتند. نتایج پژوهش در بخش کیفی طی 15 مصاحبه از وجود 38 مضمون؛ 6 مولفه و 3 مقوله در قالب یک مدل شش بعدی حکایت دارد. نتایج در بخش کمی پژوهش بر اساس ماتریس استنتاج فازی تودیم و تعیین وزن نهایی هر یک از معیارهای پژوهش، از انتخاب تحریک ادراک حسابرسان به عنوان مهمترین بعد بهزیستی روانشناختی در حرفه حسابرسی حکایت دارد. نتیجه کسب شده بیان کننده این واقعیت است که تحریک ادراک حرفه ای بیان کننده ایجاد فرصت های برابر در ارتقاء شغلی و تقویت سطح معنابخشی به حرفه؛ پذیرش استانداردها و الزامات اخلاقی در حسابرسان می باشد که باعث ایجاد انگیزه مثبت در آنان می شود.
گستره تجارب حسابرس در صنایع و اعمال تردید حرفه ای توسط حسابرس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تجربی حسابداری سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۹
165 - 188
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، ارتباط گستره تجارب حسابرس در صنایع، به عنوان میزان تجربه حسابرس در حسابرسی صاحبکاران در صنایع مختلف، با اعمال تردید حرفه ای حسابرس، بررسی شده است. با استفاده از داده های 211 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار، در دوره زمانی12 ساله 1389 الی 1400 (1,785 مشاهده شرکت-سال)، نتایج به دست آمده نشان می دهد، حسابرسان برخوردار از طیف وسیعی از تجارب در صنایع مختلف، با احتمال بیشتری صاحبکاران را وادار به اصلاح صورت های مالی خود بابت تحریفات و اشتباهات موجود می کنند. به ویژه، این ارتباط برای تعدیلات کاهشی و نیز، مقادیر بالاتر تعدیلات حسابرسی، قوی تر است. همچنین، احتمال تجدید ارائه صورت های مالی حسابرسی شده توسط حسابرسان با گستره وسیع تر تجارب، کمتر است. در نهایت، در صورت های مالی حسابرسی شده توسط این حسابرسان از اقلام تعهدی اختیاری کمتری، استفاده شده است. به طور کلی، یافته های پژوهش نشان می دهد که تنوع تجارب حسابرس در صنایع مختلف می تواند منجر به توسعه اعمال تردید حرفه ای توسط حسابرسان شود.
بررسی تاثیر سویه های رفتاری مدیران بر رابطه بین آنتروپی صورت های مالی و بازده سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر سویه های رفتاری مدیران بر رابطه بین آنتروپی صورتهای مالی و بازده سهام در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. پژوهش حاضر، از لحاظ هدف کاربردی و از لحاظ روش، از نوع تجزیه و تحلیل همبستگی رگرسیونی است. برای دستیابی به هدف پژوهش، تعداد 94 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از روش حذفی انتخاب گردید و طی دوره زمانی 1391 تا 1400 مورد بررسی قرار گرفت. برای آزمون فرضیه های پژوهش نیز از روش تجزیه و تحلیل داده های ترکیبی و رگرسیون خطی چند متغیره استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که آنتروپی صورت های مالی تاثیر منفی و معناداری با بازده سهام دارد. همچنین، یافته های پژوهش بیانگر این است که سویه های رفتاری مدیران(خودشیفتگی و بیش اطمینانی مدیران)موجب تشدید تاثیر منفی آنتروپی صورت های مالی بر بازده سهام می شود. آنتروپی صورت های مالی باعث افزایش ریسک اطلاعات و به تبع آن سلب اطمینان سرمایه گذاران و اعتباردهندگان در تصمیم گیری های خود برای سرمایه گذاری یا اعطای اعتبار شده و منجر به کاهش بازده سهام می گردد، از طرفی تمایل مدیران خودشیفته و بیش اطمینان به گزارشگری مالی جانبدارانه باعث کاهش کیفیت و اعتبار صورت های مالی به عنوان یکی از مهمترین منابع اطلاعاتی استفاده کنندگان از صورت های مالی شده و منجر می شود تاثیر منفی آنتروپی صورت های مالی بر بازده سهام تشدید شود. این یافته ها به مدیران واحدهای تجاری در راستای اهتمام به کاهش ریسک اطلاعات و جلب اطمینان سرمایه گذاران و اعتباردهندگان برای سرمایه گذاری یا اعطای اعتبار و همچنین انتخاب و ابقای مدیران لایق در واحدهای تجاری کمک شایانی می کند.
تاثیر واگرایی عقاید سرمایه گذاران بر قیمت گذاری نادرست سهام با توجه به نقش کیفیت اطلاعات مالی و عدم تقارن اطلاعاتی در بازار سرمایه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
واگرایی عقیده نوعی اختلاف باورها است که در آن تخمین سرمایه گذاران از ارزش دارایی متفاوت است، در واقع، واگرایی عقاید به تفاوت در برداشت سرمایه گذاران بازار از سهام یک شرکت اشاره دارد. هدف مطالعه حاضر بررسی تاثیر واگرایی عقاید سرمایه-گذاران بر قیمت گذاری نادرست سهام با توجه به نقش کیفیت اطلاعات مالی و عدم تقارن اطلاعاتی در بازار سرمایه ایران است. پژوهش حاضر از منظر روش شناختی، از نوع تعامل علّی است. بورس تهران به عنوان جامعه نهایی آماری انتخاب و با استفاده از معیارهای چندگانه حذف سیستماتیک، 127 شرکت در بازه زمانی 10 ساله بین سال های 1391 الی 1400 است در نمونه نهایی لحاظ گردید، که به دلیل اینکه دوره 1400 در محاسبات دیتاهای خام مورد استفاده قرار گرفته، بنابراین از 9 سال برای آزمون های آماری استفاده شده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش نشان داد که واگرایی عقاید سرمایه گذاران تاثیر مستقیم بر قیمت گذاری نادرست سهام دارد. ضمن اینکه تعامل عدم تقارن اطلاعاتی و کیفیت اطلاعات مالی با واگرایی عقاید سرمایه گذاران بر قیمت گذاری نادرست سهام تاثیرگذار نمی باشد.
ارائه مدلی برای توسعه انگیزش حسابداران بخش عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابداری سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۴
143 - 160
حوزههای تخصصی:
هدف: در دنیای رقابتی امروز، توان خلق ایده های نو توسط کارکنان دانشی و ارزش آفرین، مزیت رقابتی بسیار مهمی برای سازمان ها محسوب می شود. جهت دستیابی به این امر مهم، سرمایه انسانی برای ارائه ایده های خلاقانه باید انگیزه کافی داشته باشند؛ لذا، هدف از این پژوهش ارائه مدلی برای توسعه انگیزش در حسابداری بخش عمومی است. روش: پژوهش حاضر از لحاظ نوع، کیفی است که بر اساس رویکرد نظریه داده بنیاد صورت گرفته است. در همین راستا، جامعه آماری مورد نظر افراد خبره ای هستند که در زمینه حسابداری بخش عمومی صلاحیت کافی داشته اند و با استفاده از نمونه گیری هدفمند تعداد خبرگان مورد نظر 15 نفر شدند که جهت جمع آوری داده ها از طریق مصاحبه به صورت نیمه ساخت یافته طی دوره زمانی 1399 لغایت 1400 انجام شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشانگر آن است که در مدل پیشنهادی، شرایط زمینه ای شامل ویژگی های ذاتی، ویژگی های عملیاتی بخش عمومی و همچنین عوامل فرهنگی است، شرایط علّی مدل نیز شامل عوامل ذاتی/ درونی نظیر احساس موفقیت و شایستگی در کنار عوامل بیرونی همچون پاداش سازمانی است. نتیجه گیری: پیامدهای ناشی از الگوی پیشنهادی ارائه شده مواردی نظیر بهبود خلاقیت، ارتقای میزان سطح دانش و مهارت کارکنان، پرورش حسابداران و مدیران مالی خلاق همچنین ایجاد حس استقلال و خودکارآمدی بین افراد است.
شناسایی عوامل موثر بودجه ریزی عملیاتی در بخش عمومی با استفاده از نظریه داده بنیاد چندوجهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سوالی که امروزه در زمینه پیاده سازی بودجه ریزی عملیاتی مطرح می شود این است که «چه الزامات و نیازهایی می باید به منظور اجرای کامل و مناسب بودجه ریزی عملیاتی از سوی سازمان های دولتی در نظر گرفته شود؟» این تحقیق در پی آن است تا مدلی جهت تبیین عوامل کلیدی و موثر بودجه ریزی عملیاتی در بخش عمومی شناسایی کند و عوامل کلیدی مستخرجه برای شناسایی یک الگوی مناسب از طریق تحقیق دلفی به نظرخواهی متخصصان گذارده و پس از کسب اجماع به عنوان الگوی مطلوب نظام بودجه ریزی عملیاتی، معرفی گردد. این پژوهش دارای رویکردی کیفی بوده و از روش نظریه داده بنیاد چندوجهی(مولتی گراندد تئوری)به عنوان روش تحقیق استفاده شد. روش گردآوری داده ها، مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه های عمیق و باز با15 نفر از اساتید مجرب دانشگاهی و فعالان و مدیران سازمان های بخش عمومی از طریق نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به نقطه اشباع مورد بحث است. روایی پژوهش توسط مصاحبه شوندگان و متخصص مورد تأیید گردید. پایایی نیز با استفاده از روش بازآزمون91 درصد به دست آمد. برای تحلیل داده ها از روش مقایسه مداوم در طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که عوامل سیاسی، عملکردی، سازمانی به عنوان عوامل علی؛ توانایی سازمانی، سازمانها و ارگان ها، مدیریتی، بعنوان مقوله ها؛ عوامل سیستمی، انسانی، ساختاری، ملی، بعنوان عوامل زمینه ای؛ عوامل سازمانی، فرآیندی، اقتصادی، بعنوان عوامل مداخله گر؛ عوامل فنی و جامعه، بعنوان راهبردها و پیامدهای سازمانی و ملی بعنوان پیامدهای عوامل موثر در بودجه ریزی عملیاتی در بخش عمومی شناسایی گردید.
مقایسه عملکرد مدل های مارکویتز و مدل ارزش در معرض خطر براساس ریسک عدم نقدشوندگی تی کاپولا با هم بستگی شرطی پویا (DCC t-Cupola LVaR) جهت بهینه سازی پرتفوی در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
152 - 179
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، مقایسه عملکرد مدل های مارکویتز و مدل ارزش در معرض خطر با رویکرد نقدشوندگی تی کاپولا با هم بستگی شرطی پویا (DCC-t Cupola LVaR)، جهت بهینه سازی پرتفوی در بورس اوراق بهادار تهران است. ضمن ارائه یک مدل ترکیبی، م دل استخراج شده بررسی شده است تا کاراترین مدل، برای بهینه سازی سبد سرمایه گذاری با در نظر داشتن شرایط عدم قطعیت سرمایه گذاری و غیرخطی بودن هم بستگی بین بازده دارایی انتخاب شود. روش: برای تخمین DCC-tCopula-LVaR ابتدا از مدل (ARIMA -GARCH 1,1) سری زمانی جزء اخلال توزیع بازده دارایی ها برآورد و استاندارد می شود؛ سپس توزیع های حاشیه ای دارایی ها با استفاده از تابع تی کاپولا استیودنت برآورد می شود. در ادامه، از روش پارامتریک، مقادیر DCC-tCopula-LVaR محاسبه می شود. در گام آخر با استفاده از برنامه ریزی خطی، ترکیب بهینه پرتفوی و مرز کارای دو مدل در سطوح اطمینان 80، 85، 90، 95 و 99 درصد برای دو مدل فوق محاسبه خواهد شد. یافته ها: یافته های این پژوهش حاکی از آن است که هرچه مقدار ارزش در معرض خطر بیشتر می شود، مقدار شارپ مدل DCC-tCopula-LVaR در مقایسه با مدل مارکویتز کاهش می یابد. نتیجه گیری: استفاده از مدل DCC-tCopula-LVaR در شرایطی که مقدار ارزش در معرض خطر تعدیل شده نقدینگی پایین است، عملکرد بهتری برای بهینه سازی سبد سهام در مقایسه با مدل مارکویتز، مبتنی بر معیار سنجش شارپ به همراه دارد.
تحلیل آناتومیک معاملات نویزی و خطای قیمت گذاری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
مالی رفتاری از عوامل عمده نواقص بازار است که بر رخداد نظام مند خطای تصمیم گیری سرمایه گذاران و مدیران متمرکز است و به مطالعه اینکه چگونه سرمایه گذاران و مدیران در قضاوت های خود دچار خطای نظام مند و ذهنی می شوند، می پردازد و بیان کننده عدم رفتار منطقی سرمایه گذاران در بازار سرمایه است که به ایجاد واگرایای قیمت سهام از ارزش ذاتی آن می گردد. هدف پژوهش حاضر تحلیل آناتومیک معاملات نویزی و خطای قیمت گذاری ناشی از ورود معامله گران ناآگاه است. جامعه آماری این پژوهش شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران و نمونه آماری آن شامل داده های 113 شرکت است. روش نمونه گیری، حذف سیستماتیک بوده است. روش مورد استفاده جهت برآورد الگو، روش رگرسیون چند متغیره به روش داده های ترکیبی می باشد. نتایج پژوهش نشان می دهد که معاملات نویزی بر سطح خطای قیمت گذاری سهام تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین خطای قیمت گذاری در سطوح مختلف معاملات نویزی متفاوت است؛ یعنی هر چه نویز بیشتر شود، خطای قیمت گذاری بیشتر می شود. این در حالی است که علاوه بر نوسانات معاملات نویزی، نسبت B/M نیز بر آن تأثیرگذار است. به عبارت دیگر خطای قیمت گذاری در سطوح مختلف نسبت B/M، متفاوت است. درنتیجه با توجه به نتایج پژوهش ورود معامله گران ناآگاه در بورس ایجاد نویز می کند و سبب انحراف قیمت ذاتی سهام می شود.
شناسایی چالش های نظام مدیریت مالی عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظام مدیریت مالی عمومی درکشورهای در حال توسعه برای اطمینان از سازگاری برنامه ریزی و انضباط بودجه با اقتصادکلان و تخصیص منابع مطابق با راهبردهای کاهش فقر و اجرای برنامه ها و انجام فعالیت ها به طور اثربخش و پیگیری نتایج، همواره با چالش هایی مواجه هستند. این پژوهش به منظور شناسایی چالش های نظام مدیریت مالی عمومی کشور انجام شده است. این مطالعه دارای یک طرح کیفی بوده و برای تحلیل داد ه ها از روش تحلیل محتوا استفاده شده است اطلاعات مورد نیاز در سال 1400-1401 از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته با 15 نفر از خبرگان گردآوری و تحلیل شده است . چالش های مربوط به زیر نظام های مدیریت مالی عمومی که شامل؛ نظام مالیاتی، نظام خزانه داری، نظام مدیریت دارایی ها و بدهی ها، نظام بودجه ریزی، نظام حسابداری وگزارشگری مالی، نظام حسابرسی و نظام ارزیابی عملکرد است در چهار عنصر؛ منابع مالی و غیر مالی، مدیریت و نظام حکمرانی، چارچوب نهادی و ساختارهای پشتیبانی و در دوازده بعد شامل کمبود منابع مالی، ضعف زیر ساخت ها و تجهیزات، مشکلات منابع انسانی، ضعف در فرایند های اجرایی و عملیاتی، حمایت ناکافی مدیران، نفوذ و لابی گری، نبود پاسخ گویی، ضعف قوانین و استاندارد ها، نبود شفافیت، ضعف آموزش، اجرایی نشدن کامل حسابداری تعهدی، ضعف در بودجه ریزی عملکرد، شناسایی گردید. .شناسایی این چالش ها می تواند چارچوبی برای بهبود نظام مدیریت مالی فراهم نماید و به دست اندرکاران برای اصلاح نظام مدیریت مالی عمومی کمک نماید.
نقش مدیریت اقلام سرمایه در گردش در تبیین کارایی عملیاتی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تجربی حسابداری مالی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۸۰
255 - 287
حوزههای تخصصی:
مدیریت سرمایه در گردش نقش قابل توجهی در رشد و بقای شرکت و همچنین افزایش ارزش آن و ثروت سهامداران، حفظ شرایط رقابتی و عملکرد مطلوب شرکت دارد. هدف اصلی این پژوهش نیز شناسایی نقش اقلام سرمایه در گردش در تبیین کارایی عملیاتی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. نمونه مورد مطالعه شامل 112 شرکت طی سال های 1395 تا 1399 است. برای اندازهگیری متغیر کارایی عملیاتی از روش تحلیل پوششی داده ها بهره گرفته شد؛ برای بررسی اثر اقلام سرمایه در گردش و رشد سود سهام بر کارایی عملیاتی، 8 فرضیه طراحی گردید و برای آزمون فرضیه های پژوهش با بهره گیری از داده های تابلویی از روش رگرسیون چندمتغیره و مدل اثرات ثابت استفاده شده است. نتایج آزمون فرضیه های پژوهش در سطح اطمینان 95 درصد نشان داد متغیرهای متوسط دوره وصول مطالبات، متوسط دوره پرداخت بدهی، نسبت رشد سود سهام، سطح نگهداشت وجه نقد و نسبت نقدینگی بر کارایی عملیاتی تأثیر مثبت و معناداری دارند، اما متغیرهای چرخه تبدیل وجه نقد و متوسط دوره گردش موجودی کالا بر کارایی عملیاتی تأثیر منفی دارند. بنابراین، به مدیران پیشنهاد میشود با توجه نقش هریک از اقلام سرمایه در گردش، آنها را با توجه به اهداف کوتاه مدت و بلندمدت شرکت مورد استفاده قرار دهند، چون می تواند در ارزیابی انعطاف پذیری مالی و توان پرداخت بدهی شرکت مفید واقع شود و موجب دستیابی به نقدینگی بهینه، افزایش سودآوری و عملکرد شرکت میشود. همچنین، آگاهی از نقش آنها به تصمیم گیری مطلوب سرمایه گذاران، اعتباردهندگان و تحلیلگران کمک میکند.
ارائه الگوی اثر درجه شباهت گروهی و کیفیت اطلاعات حسابداری و کیفیت گزارشگری مالی بر ارزش گذاری عرضه عمومی اولیه سهام با استفاده از الگوریتم شبکه های عصبی مصنوعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: اطلاعات حسابداری و گزارشگری مالی شرکت های مشابه، نقش مهمی در قیمت گذاری عرضه های عمومی اولیه دارد. هدف این پژوهش ارائه الگوی اثر درجه شباهت گروهی و کیفیت اطلاعات حسابداری و کیفیت گزارشگری مالی بر ارزش گذاری عرضه عمومی اولیه سهام با استفاده از الگوریتم شبکه های عصبی مصنوعی است. روش: این تحقیق از نظر هدف کاربردی است و با استفاده از داده های 92 شرکت پذیرفته شده در بازار سرمایه در بازه زمانی سالهای 90 تا 98، با بهره از روش رگرسیون چندگانه به روش داده های ترکیبی و در ادامه استفاده از الگوریتم های شبکه عصبی مصنوعی به آزمون فرضیه ها می پردازد. یافته ها: ارزش گذاری سهام در عرضه های عمومی اولیه، از لحاظ درجه شباهت شرکت های هم گروه و کیفیت اطلاعات حسابداری شرکت متفاوت است و تشابه کیفیت اطلاعات حسابداری، اثر شرکت های هم گروه را بر ارزش گذاری عرضه عمومی اولیه تعدیل می کند؛ اما ارزش گذاری سهام مبتنی بر شرکت های هم گروه و کیفیت اطلاعات حسابداری، با قیمت گذاری اشتباه در عرضه های عمومی اولیه در ارتباط نیست. همچنین الگوریتم کرم شب تاب توان بالاتری جهت پیش بینی ارزش گذاری عرضه عمومی اولیه سهام دارد. نتیجه گیری: اطلاعات یک عرضه اولیه، محدود به اطلاعات حسابداری خود نیست و اطلاعات حسابداری و کیفیت گزارشگری شرکت های هم گروه، حاوی اطلاعاتی در مورد قیمت گذاری عرضه های اولیه است.
نقش خودشیفتگی مدیر عامل صاحبکار در انتخاب حسابرسان زن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بورس اوراق بهادار سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
45 - 66
حوزههای تخصصی:
حسابرسان مستقل، در اعتباردهی به صورتهای مالی نقش بسزایی دارند.انتخاب حسابرس مستقل، مهم ترین تصمیم سهامداران برای اعتباربخشی به صورتهای مالی است. عوامل مختلفی بر انتخاب حسابرس تاثیر میگذارند، از جمله این عوامل میتوان به ویژگی های روانشناختی مدیریت صاحبکار همانند خودشیفتگی مدیرعامل اشاره نمود. همچنین، با توجه به نقش مهم زنان در حرفه حسابرسی و نقش خودشیفتگی مردان در زن ستیزی و باورهای مردسالارانه، هدف این پژوهش بررسی نقش خودشیفتگی مدیرعامل صاحبکار در انتخاب حسابرس زن بوده است. پژوهش حاضر از نوع کاربردی و با رویکرد توصیفی-همبستگی انجام شده است و داده های لازم با استفاده از جامعه آماری شامل 134 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای دوره زمانی 1389 تا 1398 به روش رگرسیون چند متغیره لاجستیک باینری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتایج پژوهش نشان داد که خودشیفتگی مدیرعامل صاحبکار رابطه منفی و معنی داری با انتخاب حسابرس زن دارد. همچنین، گزارش زیان رابطه ای منفی و معنی دار و درصد سهام متعلق به سهامدار عمده رابطه ای مثبت و معنی دار با احتمال انتخاب حسابرس زن دارند. از آنجایی که زنان حسابرس در مقایسه با مردان حسابرس ، دقت نظر و کیفیت حسابرسی بیشتری دارند. از این رو، می توان گفت که خودشیفتگی مدیرعامل می تواند معیاری برای کاهش کیفیت گزارشگری مالی و کیفیت حسابرسی باشد.
ناکارآمدی قیمت گذاری و معاملات بازخورد در صندوق های قابل معامله طلا در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بورس اوراق بهادار سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
147 - 168
حوزههای تخصصی:
یکی از انواع دارایی های مالی که از اواخر دهه 1990 رشد چشمگیری داشته، صندوق های قابل معامله در بورس است که نشان دهنده یک نوآوری با محبوبیت زیاد در بین سرمایه گذاران خرد و نهادی می باشد. وجود انحراف قیمت بین صندوق های قابل معامله و خالص ارزش دارایی آن ها می تواند منجر به ایجاد استراتژی معاملات بازخورد در بین معامله گران این دارایی ها شود. در این راستا با استفاده از مدل سنتانا-وادوانی (1992) و داده های صندوق های قابل معامله طلا در بورس کالای ایران طی دوره زمانی 1396/03/20 الی 1401/06/12، به بررسی وجود معاملات بازخورد بین معامله گران این بازار پرداخته شد. نتایج نشان داد که نوسان بازدهی این صندوق ها در مقابل اخبار مختلف، نامتقارن و منفی بوده که نشان از تأثیر بیشتر اخبار مثبت نسبت به اخبار منفی دارد. ضریب مربوط به معاملات بازخورد نشان داد که هیچگونه شواهدی مبنی بر وجود معاملات بازخورد در بازار این صندوق ها وجود ندارد. به دلیل وجود دو بازار رسمی (گواهی سپرده با هم پوشانی کامل زمان معاملات) و غیررسمی (بازار آزاد با هم پوشانی ناکامل زمان معاملات) برای معاملات دارایی پایه در ایران، معامله گران توجهی به انحراف قیمت صندوق ها نسبت به خالص ارزش دارایی آن ها ندارند. ضریب مربوط به ناکارآمدی بازار نشان داد که معامله گران این صندوق ها رفتار هدایت شده اطلاعاتی دارند. معاملات صندوق های مورد بررسی، بر پایه ناکارآمدی بازار بوده و اخبار و اطلاعات منتشره در بازار بیشترین تأثیر را بر معاملات آن ها دارد.
پیشرفت گزارش حسابرسی استاندارد در ایالات متحده: شکل، دامنه و توجه دوباره به کشف تقلب
حوزههای تخصصی:
بودجه ریزی و استرس کارکنان در مواقع بحران: شواهدی از دوران بیماری همه گیر کووید 19 در دانشگاه های علوم پزشکی استان فارس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
262 - 290
حوزههای تخصصی:
هدف: بحران سازمانی به عنوان رویدادی تعریف می شود که ارزش های اولویت دار سازمان را تهدید می کند، مدت زمان محدودی برای ارائه پاسخ به آن وجود دارد و برای سازمان پیش بینی نشده و ناگهانی است. بحران با کووید ۱۹ شروع شد که تأثیرهای چشمگیری بر کارمندان گذاشت. کارمندان در این زمان، از راه دور و ساعات طولانی تری کار می کردند که همراه بود با افزایش بی اطمینانی ها، نگرانی ها و اختلال ها که همه اینها خستگی را افزایش می دهند. با توجه به درک اندک پیامدهای رفتاری تغییرات شیوه های کنترل مدیریت در واکنش به بحران های جهانی، این مقاله به بررسی آثار رفتاری تغییرات ناشی از بحران همه گیر کووید۱۹ در شیوه های کنترل مدیریت بودجه ریزی و عواملی که این آثار را تشدید یا کاهش می دهد، پرداخته است. روش: روش پژوهش این مطالعه اکتشافی، پیمایشی و از نوع مقطعی (نیمه اول سال ۱۴۰۱) است. مدیران شاغل در دانشگاه های علوم پزشکی استان فارس و بیمارستان های تابعه که حداقل ۵ سال سابقه مدیریتی و ۲۰ کارمند زیرمجموعه داشتند، جامعه آماری این پژوهش بودند. بدین منظور ۲۵۰ پرسش نامه توزیع و ۱۲۷ پرسش نامه دریافت شد که از بین آن ها ۹۹ پرسش نامه قابل استفاده بود. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش، از رویکرد الگوسازی معادلات ساختاری در نرم افزار اسمارت پی ال اس ۴ استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد که دانشگاه های علوم پزشکی استان فارس در واکنش به آثار منفی کووید ۱۹، انقباض کنترل های بودجه ای خود را افزایش می دهند. همچنین، منقبض کردن کنترل های بودجه، به دلیل افزایش ادراک از ابهام و تعارض نقش، به گونه مثبت با فرسودگی عاطفی مرتبط است. افزون بر این، نتایج نشان داد که اثر انقباض کنترل های بودجه ای بر تعارض نقش، زمانی کاهش می یابد که درک مدیران از کنترل های بودجه ای در دوره های گذشته (قبل از بحران) این بوده باشد که این بودجه ها به روشی توانمند استفاده می شده است. نتیجه گیری: نتایج مقاله نشان داد که طراحی قدرتمند بودجه، در دوران پیش از بحران، آثار منفی و معناداری بر تعارض و ابهام نقش دارد؛ این بدان معناست که بودجه های قدرتمند هم مزایای اطلاعاتی دارند و هم به انعطاف پذیری بیشتر و کمک به حل وفصل خواسته های متضاد کمک می کنند. همچنین شواهد نشان داد که در وضعیت بحرانی، بودجه های قدرتمند اثرهای کاهش کنترل های بودجه را بر تعارض نقش کاهش می دهند؛ اما قدرت تأثیری بر ابهام نقش ندارد. این نتایج نشان می دهد که اگر سازمان های بهداشت عمومی و درمان، از بودجه خود برای کمک به مدیران به منظور درک عمیق تر وظایف و مسئولیت های خود و حل وفصل خواسته های متضاد استفاده کنند، بهتر می توانند با شوک مقابله کنند. واکنش منفی و کنترل بودجه های انقباضی به کاهش واکنش رفتاری نامطلوب ناشی از افزایش تعارض نقش و فرسودگی عاطفی کمک می کند. همچنین، بر اساس نتایج، اعتماد که معمولاً برای سازمان ها مفید است، جنبه تاریکی دارد که در آن مدیران برای جبران اعتمادی که به مدیران ارشد خود دارند، فشار بیشتری بر خود وارد می کنند (افزایش تعارض و ابهام نقش). با این حال، این موضوع اثرهای تشدید کنترل های بودجه ای بر تعارض و ابهام نقش را تشدید نمی کند. این یافته نشان می دهد که زیردستان به دنبال کسب اطمینان بیشتر در مورد انتظارات و مسئولیت های مدیران ارشدی که به آن ها اعتماد دارند، یا غلبه بر تعارض های ذاتی بین تعهدات به مدیران ارشد نیستند.
حسابرسی بخش عمومی در دولت محلی انگلستان: چشم انداز بین المللی و دیدگاه ارزش عمومی
حوزههای تخصصی:
این ایده که حسابرسان بخش عمومی برای عموم ارزش ایجاد می کنند و از طریق ارائه خدمت، منجر به افزایش منافع عمومی و پیشرفت آن شده و یک نوع کالای عمومی عرضه می کنند، مورد تأیید قرار گرفته است. بدیهی است که ارزش عمومی، نهادهای دولتی را برای حسابرسی صحت صورت های مالی و منظم بودن فرآیندهای اصلی آنها و اعتماد بخشی به معاملات دولتی مورد توجه قرار می دهد. در انگلستان و در بسیاری از حوزه های قضایی در سراسر جهان، مقیاس و ویژگی هزینه های عمومی در سطح محلی، حسابرسی بخش عمومی در دولت محلی(LPA) را به بخش لاینفک حسابرسی بخش عمومی تبدیل کرده است. در کنار بسیاری از واحدهای اصلی انفرادی که باید در سطح محلی مورد حسابرسی قرار گیرند، مشارکت و هم افزایی بین نهادهای عمومی نیز بایستی مورد توجه حسابرسان باشد. با توجه به روابط دولت مرکزی و دولت محلی، تحقق اهداف ملی از طریق نهادهای محلی به وضوح در حال افزایش است که این نیز یک موضوع بالقوه برای حسابرسان بخش عمومی به شمار می رود؛ سیاست گذاران می دانند که تفویض اختیار بیشتر و مسئولیت پذیری محلی، شرط لازم برای مقابله با بسیاری از مشکلات زیان باری است که همچنان تأثیر منفی بر جامعه بریتانیا دارد. این موضوع باعث افزایش انگیزه در شهرداران منطقه/کلان شهر شده و اکنون در سراسر طیف سیاسی اجرا می شود. با این وجود، تفویض اختیار هنوز به اندازه کافی تحقق نیافته و یکی از علل آن، نگرانی در دولت مرکزی است؛ چرا که عقیده دارند پاسخگویی محلی برای بررسی کافی مسائل، ضعیف و آسیب پذیر بوده، بنابراین حسابرسی بخش عمومی در دولت محلی، می تواند ابزاری برای ایجاد اعتماد اساسی مورد نیاز برای افزایش واگذاری اختیارات به دولت های محلی فراهم کند.