فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۴۱ تا ۱٬۲۶۰ مورد از کل ۷٬۱۳۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
محیط پویا و پیچیده امروز، دیگر مجال و فرصت زیادی برای واکنش مناسب فراهم نمی آورد. شرکت هایی که نمی توانند با تغییرات همراه شوند نابود می شوند. علاوه براین، کارکنان در بمباران اطلاعات عصر دیجیتال، کم تر مجالی برای توجه پیدا می کنند. هرگونه ابهام هم در امور، هم بر شدت پیچیدگی می افزاید. رهبران سازمان برای ارتباط با کارکنان و همسوسازی آنها باید به شکلی شفاف، دقیق و در کم ترین زمان ممکن اطلاعات را منتقل نمایند. استعاره به عنوان یک ابزار توانمند و بسیار کارا در انتقال مفاهیم می تواند به رهبر در دستیابی به اهداف مدنظرش کمک کند؛ ابزاری قدرتمند که بسیاری از شعرا و نویسندگان بزرگ از آن بهره ها جسته اند؛ چراکه استعاره حجم زیادی از مفاهیم را در کم ترین کلمات منتقل می کند. چشم اندازسازی، الهام بخشی و اقناع از کارکردهای اصلی استعاره تصور می شود. پژوهش پیش رو با هدف بررسی نقش و کارکرد استعاره در رفتار رهبری سازمان با استفاده از روش قوم نگاری و روش تحلیل مضمون در تحلیل داده ها، به مطالعه یکی از سازمان های موفق که چند تجربه تغییر موفق سازمانی را پست سر گذاشته، پرداخته است. در بیش از یک سال مشاهده و شرکت در جلسات متعدد رهبری سازمان سعی شده است استعاره های به کاربرده شده شناسایی و براساس کارکرد، دسته بندی شوند. پس از بررسی و انجام تحلیل محتوا چهار کارکرد برای استعاره ها شناسایی شد. به نظر می رسد رهبر در برهه های مختلف زمانی تمرکز بیشتری بر استفاده از کارکردهای خاص از استعاره برمبنای کارکرد آنها داشته است.
مبانی فلسفی نهضت های بخش عمومی: گذار از نهضت اداره امور عمومی سنتی به مدیریت ارزش عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۱ بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
41 - 75
حوزههای تخصصی:
بخش قابل توجهی از مطالعات دانشگاهی در حوزه مدیریت دولتی به سیر تطور نهضت های بخش عمومی در این رشته اختصاص یافته است. این نهضت ها که گاهی از آنها با عنوان نهضت، الگو، مدل، رویکرد، پارادایم یا شبه پارادایم یاد می شوند، دارای مبانی نظری و هستی شناسی، شناخت شناسی، انسان شناسی،روش شناسی و ارزش شناسی خاص خود هستند که توجه به این مبانی به درک عمیق تر ما از نهضت های بخش عمومی کمک قابل توجهی می کند. اداره امور عمومی در یک نگرش جامع و کولاژگونه، نیازمند درک همزمان مبانی فلسفی نهضت ه های بخش دولتی است. مدیران دولتی در جوامع مختلف بایستی درک صحیحی از این مبانی داشته باشند تا بتوانند به کاراترین شکل ممکن تصمیم گیری کنند. حاصل تضاد دیالکتیکی اداره امور عمومی سنتی (تز) و اداره امور عمومی نوین (آنتی تز)، شکل گیری سنتزهایی قاتل از جمله مدیریت دولتی نوین، خدمات عمومی نوین و مدیریت ارزش عمومی بود. پژوهش حاضر با بررسی سیر تطور نهضت ه های بخش عمومی، به دنبال دسته بندی مبانی فلسفی این پارادایم ها است و درنهایت طی جدولی، چارچوبی برای درک بهتر آنها ارائه می دهد.
سخن سردبیر: درآمدی بر نظریه بحران داری: پیوند حکمرانی بحران، مدیریت بحران و فعالیت های عملیاتی بحران
تاثیر سیستم اطلاعات مدیریت برمقابله با فساد اداری(مورد مطالعه: شهرداری منطقه 21)
منبع:
منابع و سرمایه انسانی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
91 - 61
حوزههای تخصصی:
با توجه به دامنه وسیع سیستم های اطلاعات صحیح ترین شیوه کاربرد آن، قرار دادن سیستم های اطلاعات مدیریت ، به عنوان ابزاری در خدمت شفافیت و آزادی اطلاعات می باشد، قابلیت های بالقوه آن بدلیل عدم برخورداری از انسجام و همراستایی لازم در اجرا با مشکلات فراوانی روبرو می شود، که یکی از این مشکلات فساد اداری میباشد. هدف پژوهش بررسی تاثیر مثبت سیستم اطلاعات مدیریت برمقابله با فساد اداری با توجه به متغیر میانجی توانمندسازی کارکنان شهرداری منطقه21 تهران است و اثر معکوس درنظر گرفته نشده است.روش پژوهش توصیفی- پیمایشی می باشد ، جامعه آماری این پژوهش کارکنانی که کاربر سیستم های اطلاعاتی در شهرداری منطقه21 تهران در سال 1396 هستند، تعداد نمونه با استفاده از جدول کرجسی مورگان و روش نمونه گیری تصادفی 162 نفر برآورد شد. ابزار گردآوری پژوهش از طریق پرسش نامه استاندارد سیستم های اطلاعات مدیریت اکبری (1390) و پرسشنامه فساد اداری افضلی (1386) و پرسشنامه استاندارد توانمند سازی کارکنان فرهاد رکنی لموکی (1392) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارSpss و Lisrel انجام شده. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که سیستم اطلاعات مدیریت بر توانمندسازی کارکنان شهرداری منطقه21 تهران تاثیر مثبت و معنی داری دارد. همچنین نتایج نشان داد سیستم اطلاعات مدیریت برمقابله با فساد اداری با توجه به متغیر میانجی توانمندسازی کارکنان تاثیر مثبت و معنی داری دارد.
ارائه چارچوبی برای تبیین شایستگی های رهبران دیجیتال با روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحول دیجیتال، اساساً ماهیت کار، مرزهای سازمانی و مسئولیت های رهبران کسب و کار را تغییر داده است. وجود رهبرانی که نیاز به تغییر دیجیتال، دامنه و جهت آن را برای کارکنان تصریح کنند و نقشه راه روشنی برای کارکنان خود فراهم آورند، ضرورتی انکارناپذیر است. یکی از الزامات اساسی درجهت تحقق اثربخشی رهبران دیجیتال، تعیین و تعریف مجموعه ای از شایستگی ها برای این نقش است. پژوهش حاضر کوشیده است با استفاده از روش فراترکیب، شایستگی های رهبران دیجیتال را شناسایی و چارچوب مفهومی برای آن تبیین کند. جامعه پژوهش را پایگاه های داده و مجلات معتبر بین المللی در این حوزه تشکیل داد که با استفاده از روش نمونه گیری هدف مند ملاک مدار، 40 نمونه براساس معیارهای ازقبل تعیین شده مربوط به سؤال ویژه پژوهش انتخاب شد. طی فرایند تحلیل، تفسیر و ترکیب یافته ها، چارچوب شایستگی های رهبران دیجیتال با استخراج 8 بعد، 21 مقوله، 86 مفهوم (کدهای باز) و 259 ارجاع شکل گرفت. ابعاد شناسایی شده عبارتند از: «هوش هیجانی، هوش اجتماعی، همنواسازی منابع فنی اجتماعی، بینش رقابتی، رهبری یادگیری سازمانی و نوآوری، هوشمندی فنّاورانه، کاربرمحوری و بینش فرهنگی». یافته ها می تواند به متولیان سازمانی و پژوهشگران این حوزه کمک کند تا زوایای مختلف شایستگی های رهبران دیجیتال را درک کنند و بستری برای پرورش و بهسازی آنها و تجهیزشان به شایستگی های جدید فراهم سازند.
ارائه مدل جذب و آموزش نیروی انسانی در نظام پیش دبستانی مبتنی بر مدل مدارس کسب وکار درکشورهای منتخب با استفاده از نظریه داده بنیاد DOR:20.1001.1.82548002.1400.13.1.7.1(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدیریت منابع انسانی دربرگیرنده مجموعه منسجمی از فرایندها برای شناسایی، جذب، نگهداشت و بهسازی و آموزش برترین افراد است. پژوهش حاضر به صورت کیفی با هدف ارائه مدل جذب و آموزش نیروی انسانی درنظام پیش دبستانی مبتنی بر مدل های مدارس کسب وکار در کشورهای منتخب ازطریق نظریه داده بنیاد طراحی و با انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته با 30 نفر از اعضای هیئت مدیره این مدارس گردآوری شده است. مؤلفه های جذب و آموزش نیروی انسانی در سه مرحله کدگذاری، شناسایی، استخراج و درنهایت مدل تحقیق ارائه شده است. پایایی و قابلیت اعتماد مصاحبه ها از روش پایایی بازآزمایی و توافق درون موضوعی تأیید شده است. نتایج تحلیل داده ها، حاکی است که جذب و آموزش نیروی انسانی ازطریق مدل های مدارس کسب وکار شامل: شرایط علّی که به عوامل فردی، عوامل شغلی و سازمانی و شرایط انگیزشی به سطح علمی مربیان، سیاست های جذب و نگهداشت، زیرساخت فناوری و تعادل کار و مسئولیت های خانوادگی و سطح علمی اولیا اشاره دارند. سرمایه اجتماعی، افزایش دانش واطلاعات، ارتباطات سازمانی، حمایت هیئت مدیره و... شرایط زمینه ای را به وجود آورده اند. راهبردها، روش های مبتنی بر تعاملی و جمعی، مبتنی بر فناوری و روش های همکاری و کمک رسانی را شامل می شوند. پیامدهای تقویت یادگیری مادام العمر، خودکارآمدی مربی، بهبود زندگی کارکنان دارای دامنه اثرگذاری محتمل محدود و ارتقای شایستگی های فردی و حرفه ای، افزایش اعتماد اجتماعی پیامدهایی با دامنه اثرگذاری محتمل وسیع هستند.
مدل تأثیر جامعه پذیری سازمانی در پاسخگویی و رفتار اخلاقی با میانجیگری هویت سازمانی (مورد مطالعه: اعضای هیئت علمی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال نوزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۶۰)
227 - 250
حوزههای تخصصی:
اعضای هیئت علمی نقش اساسی در دانشگاه و جامعه دارند که نمی توان به آن بی توجه بود. بدین منظور پژوهش حاضر با هدف سنجش روابط علّی بین جامعه پذیری سازمانی با پاسخگویی و رفتار اخلاقی، با نقش میانجی هویت سازمانی، میان اعضای هیئت علمی واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی استان آذربایجان غربی انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از لحاظ ماهیت و روش توصیفی همبستگی است. جامعه آماری همه استادان تمام وقت 13 واحد دانشگاهی و در مجموع 695 نفر بود که با روش نمونه گیری طبقه ای نسبی حجم نمونه از جدول کرجسی مورگان 263 نفر انتخاب شد. برای گردآوری اطلاعات از چهار پرسشنامه استاندارد (جامعه پذیری سازمانی تائورمینا، هویت سازمانی آشفورث و مائل، رفتار اخلاقی سوانسون و هیل، پاسخگویی هاچوارتر) استفاده شد. روایی محتوایی و روایی سازه ای پرسشنامه ها تأیید شد و پایایی نهایی با آلفای کرونباخ مناسب بود. نتایج به دست آمده نشان دهنده رابطه مثبت و معنادار بین جامعه پذیری سازمانی با پاسخگویی و رفتار اخلاقی با نقش میانجی هویت سازمانی بود. در نتیجه، جامعه پذیری سازمانی هم به طور مستقیم هم به طور غیرمستقیم با میانجیگری هویت سازمانی می تواند پاسخگویی و رفتار اخلاقی اعضای هیئت علمی را تحت تأثیر قرار دهد.
راهبردهای تاب آورسازی منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناسایی، کاهش و مقابله با ریسک های منابع انسانی برای تعالی سازمان ضروری است. هدف از این پژوهش شناسایی، تحلیل و ارائه راهبردهایی به منظور مقابله با ریسک ها در یکی از سازمان های دولتی استان اصفهان است. مطالعه حاضر به صورت آمیخته انجام شده و در این پژوهش با استفاده از روش های FMEA و FAAO راهبردهای تاب آوری ارائه شده و عدد تاب آوری به صورت کمّی محاسبه شده است. جامعه آماری این پژوهش خبرگان منابع انسانی است و باتوجه به محدودیت جامعه آماری تمامی کارمندان به عنوان نمونه انتخاب شده اند. کلیه ریسک ها با استفاده از مطالعه ادبیات پژوهش و مصاحبه عمیق با خبرگان بدست آمده و در نهایت مصاحبه ها با روش تحلیل مضمون کدگذاری شده اند. در مرحله اول این پژوهش، 34 ریسک شناسایی شدند و از بین آنها 10 ریسک مهم تر انتخاب شده و راهبردهای مقابله با آنان ارائه گردید؛ سپس به منظور بازیابی، 3 ریسک: ابتلا به بیماری بلندمدت، عدم رضایت شغلی کارمندان و خروج تجربه و مهارت بدون ثبت تجربه (انتقال) انتخاب و در مجموع 9 راهبرد برای بازگشت به حالت قبل از وقوع ریسک و یا مطلوب تر از آن ارائه شد. میزان تاب آوری بخش منابع انسانی این سازمان قبل از وقوع ریسک 0.66 و بعد از وقوع ریسک 0.84 بدست آمده است.
طراحی و تبیین مدل تعلق خاطر پایدار کارکنان نسل جدید با رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد (مطالعه ای در کسب وکارهای مرتبط با فناوری اطلاعات و ارتباطات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با استفاده از روش پژوهش کیفی و راهبرد پژوهش"نظریه داده بنیاد" و با هدف طراحی و تبیین مدل تعلق خاطر پایدار کارکنان که باعث تأثیر پذیری منفی کمتر از تغییرات و چالش های محیطی و ماندگاری بیشتر نسل جدید در سازمان شود، انجام پذیرفت. به منظور گردآوری داده های پژوهش، از مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با 25 نفر از کارکنان نسل جدید شاغل در کسب وکارهای مرتبط با فناوری اطلاعات و ارتباطات و افراد خبره در حوزه تعلق خاطر کارکنان در صنعت ICT استفاده و نمونه گیری به روش نظری و با فن گلوله برفی انجام شد. تجزیه وتحلیل داده های گردآوری شده - منطبق بر مدل پارادایمی، که توسط استراوس و کوربین ارائه شده - طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام پذیرفت. براساس یافته های پژوهش، تعلق خاطر کارکنان نسل جدید، پیامد نهایی تجربه آنان از فضای کاری می باشد؛ فضای کاری جذاب و رشد دهنده (به عنوان کنش ها و تعاملات)، می تواند به ارتقای تعلق خاطر پایدار نسل جدید منجر شود. تعامل مؤثر بین مدیر وکارمند (به عنوان مقوله محوری)، اقدامات و فعالیت های متمرکز بر انتظارات کارکنان نسل جدید (به عنوان عوامل مداخله گر) که ازطریق واحد منابع انسانی طراحی و اجرا می شود، ماهیت و هویت شرکت (به عنوان بستر حاکم)، عواملی هستند که بر شکل گیری این فضای کاری جذاب و رشددهنده تأثیرگذارند. در این پژوهش، فرهنگ سازمانی همسو با ارزش های کارکنان نسل جدید، به عنوان شرایط علّی و ریشه ای ارتقادهنده تعلق خاطر پایدار کارکنان نسل جدید، شناسایی و معرفی شده است.
درآمدهای رانتی و تاثیر آن بر روی ظرفیت دولت ها در بازارهای نوظهور و اقتصادهای در حال توسعه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
103 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تخمین تاثیر درآمدهای رانتی مشتمل بر رانت استراتژیک و رانت منابع طبیعی بر روی ظرفیت دولت در کشورهای متعلق به گروه بازارهای نوظهور و اقتصادهای در حال توسعه طی سنوات 2002 الی 2017 بوده است. جهت تخمین تاثیر درآمدهای رانتی بر روی ظرفیت دولت، در پژوهش حاضر تحلیل رگرسیون مقطعی مبتنی بر تخمین زننده مربعات حداقلی معمولی (OLS) مورد استفاده قرار گرفته است. همچنین روش های متفاوتی برای بررسی ثبات نتایج و حل مشکل درون زایی استفاده گردیده اند. با توجه به اینکه داده های مربوط به درآمدهای ناشی از رانت منابع طبیعی بسیاری از کشورها برای بازه زمانی پس از 2017 موجود نمی باشند، بازه زمانی پژوهش از سال 2002 الی 2017 لحاظ گردیده است. مبتنی بر یافته های پژوهش درآمدهای رانتی از عوامل تاثیرگذار بر شکل گیری ظرفیت دولت در کشورهای متعلق به گروه بازارهای نوظهور و اقتصادهای در حال توسعه طی سنوات 2002 الی 2017 بوده به نحوی که طی بازه زمانی پژوهش رانت استراتژیک دارای تاثیر مثبت و رانت منابع طبیعی دارای تاثیر منفی بر روی ظرفیت دولت بوده است. یافته های پژوهش حاضر بیانگر این امر است که درآمدهای رانتی به عنوان یکی از منابع درآمدهای عمومی دولت ها، متغیری تاثیرگذار بر روی ظرفیت دولت در بازارهای نوظهور و اقتصادهای در حال توسعه می باشند. البته بایستی این موضوع را مد نظر قرار داد که گروه های متفاوت درآمدهای رانتی، تاثیرات متفاوتی را بر روی ظرفیت دولت دارا بوده اند. یافته های پژوهش حاضر بیانگر این مهم است که پس از نشست پاریس در سال 2005 با موضوع اثربخشی کمک های توسعه ای و اتخاذ رویکردهای اصلاحی توسط نهادهای بین المللی فعال در حوزه توسعه، رانت استراتژیک دارای پیامدهای مثبت بر روی ظرفیت دولت در کشورهای متعلق به گروه مذکور گردیده است. اما در ارتباط با تاثیر منفی رانت منابع طبیعی بر روی ظرفیت دولت، شرایط نسبتاً پیچیده تر بوده و انجام اصلاحات مورد نیاز با چالش های حوزه اقتصاد سیاسی حکومت ها مواجه می باشد. به نحویکه به دلیل وجود پدیده نفرین منابع طبیعی، نخبگان سیاسی و حکمرانان در این کشورها عمدتاً دارای انگیزه مورد نیاز جهت انجام اصلاحات مورد نیاز نبوده و عمدتاً کشورهایی موفق به مدیریت رانت منابع طبیعی به سوی پیامدهای سازنده گردیده که پیش از دستیابی به رانت منابع طبیعی زیرساخت ها و نهادهای حکمرانی مطلوب در آنها ایجاد شده باشد.
شناسایی و اولویت بندی سازمان دوسوتوان بر اساس کارکردهای مدیریت منابع انسانی (مورد مطالعه بانک توسعه صادرات ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۵
228 - 213
حوزههای تخصصی:
امروزه تاثیر مدیریت منابع انسانی در رشد و بقای سازمان ها بر کسی پوشیده نیست اما کارکردهای مدیریت منابع انسانی در سازمان ها، متفاوت و پیچیده است و لذا سازمان ها نیازمند قابلیت های جدیدی جهت مواجهه با پویایی های منابع انسانی و تغییرات محیطی می-باشند. دوسوتوانی سازمانی، مفهومی است که در سالیان اخیر مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته و به عنوان قابلیت اثربخش برای مواجهه با تفاوت ها، پیچیدگی ها و پویایی های سازمانی و محیطی مطرح می باشد. بر این اساس، هدف از انجام این تحقیق، شناسایی و اولویت بندی سازمان دوسوتوان بر اساس کارکردهای مدیریت منابع انسانی است که در بانک توسعه صادرات ایران انجام شده است. تحقیق حاضر به روش آمیخته اکتشافی در دو گام کیفی و کمّی انجام شد. در گام کیفی تحقیق، مصاحبه هایی با 13 نفر از خبرگان انجام شد و بر اساس روش تحلیل تم؛ کدها، مقولات، تم های فرعی و تم های اصلی شناسایی شدند. نتایج تحلیل این گام از تحقیق منجر به شناسایی 312 کد اولیه شد که این کدها در قالب 86 شاخص در 28 تم فرعی در 7 تم اصلی دسته بندی شدند. در مجموع می توان نتایج گام کیفی پژوهش را در قالب الزامات دوسوتوانی برای سازمان و همچنین فرآیندهای منابع انسانی در قالب جذب و استخدام، آموزش، ارزیابی عملکرد، ارتقاء، حقوق و مزایا، و مشارکت در دو حوزه دوسوتوانی (اکتشاف و بهره برداری) ارائه نمود. سپس برای اولویت بندی شاخص های احصاء شده، از روش تحلیل سلسله مراتبی استفاده شد و در انتهای تحقیق نیز پیشنهادهایی با هدف دستیابی به سازمان دوسوتوان در حوزه منابع انسانی در این بانک ارائه شد.
طراحی مدل نوسازی استراتژیک کارآفرینانه در سازمان های رسانه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با توجه به ویژگی های پویای صنعت رسانه و بازار محصولات رسانه ای، تحولات بیرونی و درونی این صنعت بسیار بالا هستند و سازگاری با این تغییرات از جمله نیازهای مدیریت است. نوسازی استراتژیک کارآفرینانه عاملی است که به موفقیت بلندمدت سازمان و چگونگی بهره برداری از فرصت های محیطی کمک خواهد کرد.پژوهش حاضر از لحاظ هدف توسعه ای-کاربردی و از لحاظ روش دارای رویکردی آمیخته اکتشافی است که باهدف طراحی مدل مفهومی نوسازی استراتژیک کارآفرینانه در سازمان های رسانه ای انجام شده است. جامعه پژوهش در بخش کیفی 17 نفر از مدیران ارشد سازمان های رسانه ای و متخصصان دانشگاهی هستند که سابقه فعالیت در حوزه رسانه را دارا بوده اند و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و به صورت گلوله برفی انتخاب شدند. جامعه آماری بخش کمی پژوهش را نیز مدیران، کارشناسان، خبرگان و فعالان سازمان های رسانه ای تشکیل می دهند که با استفاده از فرمول کوکران برای جامعه نامعین تعداد 384 نفر از آن ها به عنوان نمونه آماری از طریق روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها در مرحله کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در مرحله کمی پرسشنامه محقق ساخته است. برای تجزیه و تحلیل داده های کیفی روش تحلیل محتوا و برای داده های کمی از روش تحلیل عاملی به کمک نرم افزارهای معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان داد تمامی ابعاد و مولفه های نوسازی استراتژیک کارآفرینانه در سازمان های رسانه ای مورد تأیید واقع شدند و عوامل موثر بر نوسازی استراتژیک کارآفرینانه به ترتیب چابکی استراتژیک، ایجاد قابلیت های سازمانی، کشف و بهره برداری از فرصت های محیطی، هم آفرینی ارزش و بازطراحی در مدل کسب وکار می باشد.
سازمان هوشمند؛ رهیافت توسعه مبتنی بر اصلاح نظام اداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
43 - 60
حوزههای تخصصی:
هدف دولت ها در آغاز شکل گیری تنها محدود به تأمین و حفظ امنیت و ارائه خدمات مورد نیاز مردم بود؛ درحالی که با بروز تغییر و تحولات بسیار، نقش و وظایف آنها گسترش یافت و با چالش ها و مسئولیت های وسیع تری روبه رو شدند. از مهم ترین چالش های دولت ها، حرکت در مسیر توسعه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اداری است. به منظور مقابله با این چالش، اصلاح نظام اداری مورد توجه قرار گرفت که از طریق آن می توان بستر و زیرساخت توسعه دولت و کشور را فراهم نمود. توجه به انواع مدرن سازمانی از جمله مواردی است که می تواند به اصلاح فرایندهای سنتی، تحول سازمان و به دنبال آن به توسعه دولت ها در حوزه خدمات منجر شود. سازمان هوشمند نوع جدیدی از سازمان ها است که از طریق تطبیق رفتار با دانشی که در مورد خود و دنیایی که در آن رشد می کند، دارد؛ اهداف را در یک محیط متغیر دنبال می نماید. ازهمین رو، در مقاله حاضر ضمن معرفی سازمان هوشمند به عنوان سازمانی مدرن، به نقشی که این نوع سازمان می تواند در اصلاح نظام اداری و درنتیجه توسعه دولت ها داشته باشد، اشاره شده است.
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر برندسازی ملی در حوزه نخبگان و استعدادهای برتر: رویکردی آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر برندسازی ملی در حوزه نخبگان و استعدادهای برتر و رتبه بندی آنان مبتنی بر مطالعه ای توصیفی اکتشافی و با رویکردی توسعه ای- کاربردی است. جامعه آماری شامل نخبگان، مدیران بنیاد ملی نخبگان و اساتید مربوطه در حوزه برندسازی ملی می باشند. نمونه آماری به روش هدف مند قضاوتی به تعداد 15 نفر انتخاب شده اند. گردآوری داده ها به دو روش کتابخانه ای و میدانی (مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان و پرسشنامه خبره مبنا) بوده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها در مرحله کیفی از روش تحلیل تم و در مرحله کمی، از روش نظریه اعداد خاکستری بهره گرفته شده است. درنهایت، نتایج تحلیل تِم منتج به شناسایی عوامل مؤثر بر برندسازی ملی در حوزه نخبگان و استعدادهای برتر شد که از شش عامل اصلی و 13 زیرمعیار تشکیل یافته است. همچنین نتایج بخش کمی نشان داد که اولویت عوامل مؤثر بر برندسازی ملی در حوزه نخبگان به ترتیب شامل، مشارکت و همکاری ذی نفعان (با وزن 186/0)، سیاست زدایی فرایند برندسازی (با وزن 179/0)، تعهد ذی نفعان (با وزن 170/0)، فرهنگ سازی (با وزن 167/0)، پشتیبانی دولتی (با وزن 155/0) و تغییر ساختار دولتی و نهادها (با وزن 140/0) است.
سنجش هوش معنوی بر سرمایه ی انسانی با نقش تعدیل گر تناسب فرد- سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی تأثیر هوش معنوی بر سرمایه انسانی قرارگاه پدافند خاتم الانبیاء با نقش تعدیل گری تناسب فرد و سازمان است. این پژوهش در دو مرحله کیفی و کمی انجام شده است؛ در مرحله کیفی پس از مصاحبه با 6 نفر از افراد خبره در قرارگاه و با استفاده از روش تحلیل مضمون، مدل نهایی پژوهش تأیید شد و در مرحله دوم کلیه اعضای بخش ستادی پدافند به عنوان جامعه آماری پژوهش انتخاب شدند و به پرسشنامه طراحی شده بر اساس بخش اول پاسخ دادند. با توجه به حجم 600 نفر بخش ستادی پدافند، تعداد 234 نفر بر اساس فرمول نمونه گیری انتخاب شد که بر اساس روش نمونه گیری در دسترس، پرسشنامه ی طراحی شده میان آن ها توزیع گردید. برای تحلیل داده ها در بخش اول از Spss و در بخش معادلات ساختاری از Pls استفاده گردید. نتایج پژوهش نشان داد که تأثیر هوش معنوی بر سرمایه انسانی قرارگاه، مثبت و معنادار بوده است؛ در بین ابعاد هوش معنوی شاخص آگاهی متعالی دارای بیشترین تأثیرگذاری بوده و تأثیر شاخص بسط حالت هوشیاری در سطح خطای 5 درصد مورد تأیید قرار نگرفت. هم چنین نقش متغیر تعدیل گر تناسب فرد – سازمان بر تأثیر هوش معنوی بر سرمایه انسانی قرارگاه مورد تأیید قرار گرفت.
بهینه کاوی فرآیند آموزش در سازمانها (یک مطالعه موردی)
منبع:
منابع و سرمایه انسانی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
179 - 162
حوزههای تخصصی:
در شرایط رقابتی امروز، کیفیت و بهره وری دو عامل مهم و اساسی در بقای مؤسسات و تولیدکنندگان می باشد و بهبود مستمر ابزاری مطمئن جهت تداوم حضور در این بازار می باشد. یکی از روش هایی که موجب پیشرفت سازمان ها در این عرصه رقابتی می گردد، الگوبرداری از بهترین هاست. فرآیند الگوبرداری با شناخت سازمان یا سازمان هایی که در نوع خود بهترین هستند، تکنیک هایی را معرفی می کند که بدان وسیله بتوان شکاف موجود بین سازمان خودی تا سازمان پیشرو را به حداقل رساند. این ابزار امروزه بهینه کاوی نامیده می شود. عموما از دیر باز بکارگیری این ابزار در بخش های تولیدی و اقتصادی بوده است، با این وجود، به نظر می رسد با بهره گیری از آن در بخشهای آموزشی و خدماتی نیز می توان بسیاری از مسائل و شکافها را پر کرد .لذا این بررسی با هدف آشنایی با تعریف بهینه کاوی، تاریخچه، فرآیند، الگوهای بهینه کاوی صورت گرفته است و در کنار آن به بررسی موردی دو دفتر آموزش کارکنان جهاد کشاورزی و شهرداری منطقه یک تهران با استفاده از ابزار مشاهده (مشاهده گر صرف )، مصاحبه، پرسشنامه باز پاسخ به روش کیفی از نوع مطالعه موردی اقدام شده است. نتایج نشان می دهد بین دو دفتر آموزش کارکنان از لحاظ بهینه کاوی فرآیند در سطح فعالیت مشابهت وجود دارد و تفاوت عمده انها بیشتر در بودجه دریافتی و امکانات موجود در دو دفتر است
اثربخشی آموزش ارائه شده فناوری در آموزش مدیریت منابع انسانی
منبع:
منابع و سرمایه انسانی دوره اول زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
74 - 56
حوزههای تخصصی:
با ظهور فناوری اطلاعات و ارتباطات و رشد سریع آن در جامعه ، ضرورت آموزش آن بخصوص در سازمانهای دولتی از اهمیت ویژه ای برخوردار است . هدف پژوهش حاضر اثربخشی آموزش ارائه شده فناوری در آموزش مدیریت منابع انسانی بود که به روش توصیفی از نوع پیمایشی اجراشد. جامعه آماری شرکت فولاد پایا به تعداد 120 نفر با فرمول کوکران جهت نمونه آماری انتخاب گردید ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه آموزش فناوری اطلاعات برنان و هالیستر و آموزش مدیریت منابع انسانی می باشد که روایی آن از طریق 30 نفر از صاحب نظران بررسی و پایایی آن نیز با استفاده از آلفای کرنباخ محاسبه و ضریب پایایی 72/0بدست آمد. در تجزیه و تحلیل داده ها به منظور بررسی نقش آموزش فناوری اطلاعات و ارتباطات در مدیریت منابع انسانی در سازمان های آموزشی از معادلات ساختاری استفاده گردید. نتایج بدست آمده نشان دادکه، فن آوری اطلاعات و ارتباطات در مدیریت منابع انسانی در سازمان های آموزشی در ابعاد و مؤلفه های، جذب و به کارگیری، آموزش و یادگیری، انگیزش، حفظ و نگهداری منابع انسانی در سازمان های آموزشی مؤثر است.
تأثیر یادگیری سازمانی بر تحول سازمانی با توجه به نقش میانجی توسعه حرفه ای کارکنان(مورد مطالعه: بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یادگیری سازمانی مهمترین سرمایه برای تسهیل توسعه حرفه ای کارکنان و نیز تحول سازمانی محسوب می شود. هدف پژوهش؛ بررسی تأثیر یادگیری سازمانی بر تحول سازمانی با توجه به نقش میانجی توسعه حرفه ای کارکنان در بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران است. روش پژوهش توصیفی- کاربردی و از نوع معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری کلیه مدیران و کارشناسان مدیریتی سطوح بالای بانک مرکزی و سازمانهای تابعه(429 نفر) که از میان آنها 203 نفر نمونه به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردید. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استاندارد یادگیری سازمانی(عزیزی؛ 1393)، تحول سازمانی(جان گاتر و پیتر دراکر؛2005) و توسعه حرفه ای کارکنان(لانگ و همکاران؛2015) استفاده شد که روایی آن از طریق روایی صوری و پایایی توسط آلفای کرونباخ (یادگیری سازمانی:95/0، تحول سازمانی:92/0، توسعه حرفه ای کارکنان:88/0) ارزیابی گردید. داده ها پس از جمع آوری با استفاده از نرم افزار SPSS و AMOS تحلیل شدند. نتایج نشان داد یادگیری سازمانی بر توسعه حرفه ای کارکنان و تحول سازمانی تأثیر مستقیم داشته و توسعه حرفه ای کارکنان در رابطه بین یادگیری سازمانی و تحول سازمانی نقش میانجی معناداری دارد.
طراحی مدل مدیریت منابع انسانی اثربخش مبتنی بر فرهنگ سازمانی در بخش دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
درک نظریه های مدیریت به ویژه در حوزه مدیریت منابع انسانی بدون توجه به بسترهای فرهنگی که در شکل گیری آن ها نقش داشته اند میسر نیست. از آنجا که اثربخش کردن نظام مدیریت منابع انسانی از طریق ایجاد و توسعه فرهنگ سازمانی مطلوب (فرهنگی که نشئت گرفته از شرایط محیط و مأموریت های سازمان باشد) فراهم می شود، جهت رسیدن به کارکردهای اثربخش منابع انسانی نیاز به استراتژی هایی داریم که پلی بین فرهنگ سازمانی و کارکردهای منابع انسانی باشد. ازین رو، از مدل فرهنگ سازمانی دنیسون و مدل استراتژی های منابع انسانی بامبرگر و مشولم، که هر دو به دنبال اثربخشی سازمانی هستند، استفاده می شود. بر همین اساس، در این پژوهش نظام های ورود و نگهداری و خروج منابع انسانی متناسب با فرهنگ سازمانی خاص با در نظر گرفتن سیاست ها و قوانین موجود در نظام اداری کشور منطبق شده است. داده های جمع آوری شده و نظر خبرگان از طریق دو ابزار پرسشنامه و مصاحبه تحلیل شد و پس از شناسایی بسترهای قانونی موجود نسخه اجرایی مدیریت منابع انسانی اثربخش مبتنی بر فرهنگ سازمانی در بخش دولتی ایران تهیه و موانع اجرایی آن احصا شد. نیز، برای تقویت اثربخشی سازمانی در حیطه لایه های سه گانه فرهنگ های مختلف سازمانی، مدل دنیسون در حوزه استراتژی های متفاوت مدیریت منابع انسانی بررسی و چالش های آن در بخش دولتی ارائه شد.
توسعه یک مدل مدیریت منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴
73 - 102
حوزههای تخصصی:
تغییرات بنیادی در فعالیت ها، رویه ها و کسب وکار مدیریت منابع انسانی در طول سال های گذشته، سبب شده اند که موضوع «شایستگی های مدیران منابع انسانی» مورد توجه سازمان ها و انجمن های ذی ربط قرار گیرد. شناسایی نقش های مورد انتظار از مدیریت منابع انسانی در سازمان های جهانی، چارچوب اصلی را برای تدوین الگوهای شایستگی مدیران منابع انسانی فراهم می کند. از طرفی این گونه مدل ها شایستگی های فردی را در نظر نمی گیرد. ما در این پژوهش به دنبال بهبود مدل مدیریت منابع انسانی شایسته محور اولریچ می باشیم. جامعه آماری این تحقیق 180 نفر از مدیران و کارکنان حوزه منابع انسانی بودند که با روش نمونه گیری سرشماری انتخاب شدند. ضریب آلفای کرونباخ 0.76 به دست آمد. روش تحقیق به کار رفته، توصیفی- تحلیلی و از روش تحلیل عاملی تاییدی و معادلات ساختاری استفاده شده است. نتایج به دست آمده از این پژوهش بیان گر تأیید اعتبار و روایی ابزار و عامل های شایستگی ها می باشد.