کیوان صالحی

کیوان صالحی

مدرک تحصیلی: استادیار گروه روشها و برنامه های آموزشی دانشگاه تهران

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۶۱ تا ۱۶۸ مورد از کل ۱۶۸ مورد.
۱۶۱.

شناسایی مؤلفه های زیربنایی در گرایش به روان شناسی کاذب: یک مطالعه کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روان شناسی کاذب روان شناس کاذب پدیدارشناسی توصیفی روان شناسی غیرعلمی تبعات روان شناسی کاذب

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۴ تعداد دانلود : ۷۰
زمینه و هدف: روان شناسی کاذب به شیوه ای از ارائه اطلاعات نادرست، ناروا یا گمراه کننده ی روان شناختی اطلاق می شود که فاقد شواهد یا اعتبار علمی و حرفه ای و اغلب شامل تفسیرهای نادرست از رفتار، ایده های بی اساس، توضیحات اغواگر و ساده انگارانه از پدیده های پیچیده روانی بوده و آسیب ها و صدمات مخاطره آمیزی در سطوح عاطفی، مالی، اخلاقی، مداخله غیراصولی و انگ را برای مراجعان رقم می زند.  مطالعه حاضر در پی پاسخ به این سئوال بود که چرا به روان شناسی کاذب و روان شناسان کاذب اعتماد می شود؟ به دیگر سخن، تلاش شده است تا عوامل مرتبط با گرایش مردم به روان شناسی کاذب را بررسی، به شناختی عمیق از این پدیده دست یافته و از بروز و شدت یافتن عواقب جلوگیری شود.   روش: بدین منظور از روش پدیدارشناسی استفاده شد و با استفاده از فن مصاحبه نیمه ساختاریافته، با 24 نفر که به شیوه هدفمند انتخاب شده و تجربه مستقیم مواجهه با روان شناسی کاذب را داشتند، مصاحبه انجام شد. داده ها با استفاده از روش تحلیل کُلایزی تحلیل شد.   یافته ها: تحلیل داده ها به شناسایی  132 عبارت مهم، دسته بندی آن در قالب 21 زیرمضمون و در نهایت طبقه بندی آن در قالب سه مضمون اصلی شامل «جذابیت خدمات روان شناسی کاذب»، «دسترسی پذیری» و «ضعف عملکرد جامعه روان شناسی و سازمان های مرتبط»، به عنوان عوامل زیربنایی افزایش اقبال عمومی به روان شناسی کاذب منجر گردید.   نتیجه گیری: نتیجه ی این مطالعه گویای این مطلب است که وقتی جامعه روان شناسی و سازمان های ذی ربط در ارائه خدمات علمی و موثر روان شناختی و همین طور برخورد و جلوگیری از گسترش و افزایش نفوذ روان شناسی کاذب ضعیف عمل می کنند، مردم برای رفع نیاز خود به خدمات روان شناختی، در دام روان شناسی کاذب و روان شناسان کاذب می افتند. تبعات این کم توجهی به اطلاع رسانی دقیق و جامع به مردم و نظارت ناکافی و قوانین و برخوردهای غیربازدارنده، زمینه بروز و تشدید خطراتی برای جامعه و آسیب دیدن مراجعان و فرهنگ مراجعه به متخصص را ایجاد کرده است.
۱۶۲.

طراحی الگوی سنجش آمادگی معلمی در مدارس ابتدایی: کاربست طرح روش های پژوهش آمیخته اکتشافی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۵۴ تعداد دانلود : ۴۳
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی مطلوب سنجش میزان آمادگی برای ورود به حرفه آموزگار ابتدایی انجام شده است. روش پژوهش: باتوجه به ماهیت مسئله، پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و به لحاظ رویکرد، آمیخته از نوع اکتشافی متوالی است و در دو مرحله انجام شده است. در مطالعه اول با استفاده از روش نظریه برخاسته از داده ها، در سطح نظم دهی مفهومی اجرا شد. شرکت کنندگان با استفاده از راهبرد ملاکی، از میان معلمان باتجربه و متخصصان موضوعی انتخاب شده و پس از 19 مصاحبه اشباع داده ها حاصل شد. داده ها با استفاده از فن مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و با کدگذاری باز، تحلیل شد. مطالعه دوم: پس از دسته بندی یافته های مرحله قبل به منظور تدوین الگو و تعیین اهمیت هریک از ملاک های شناسایی شده با استفاده از روش دلفی اقدام شد. برای این منظور به 15 کارشناس حوزه تعلیم وتربیت و معلم باتجربه در 3 مرحله مراجعه شد و داده های به دست آمده تحلیل گردید. یافته ها: پس از تحلیل داده ها در مطالعه اول در نهایت الگوی شناسایی شده دارای 69 ملاک و دسته بندی آن در قالب 8 بُعد اصلی بود؛ ابعاد اصلی الگو شامل "دانش شناختی"، "دانش فراشناختی"، "توانش شناختی"، "توانش فراشناختی"، "بینش درونی (هویتی)"، "بینش بیرونی (اجتماعی)"، "منش فردی" و "منش میان فردی" است. یافته های مطالعه دوم بیانگر آن بود که 5 مضمون اول در الگو به ترتیب میزان اهمیت شامل توانش فراشناختی، بینش اجتماعی، بینش هویتی، منش میان فردی و توانش شناختی است. نتیجه گیری: نتایج بیانگر گستره وسیع توانمندی های ضروری برای حرفه معلمی است و ضرورت تدوین سازوکاری علمی، شواهدمحور و یکپارچه برای سنجش دقیق چنین ویژگی هایی پیش از ورود به حرفه معلمی آشکار است. باتوجه به ترتیب اهمیت مقوله های شناسایی شده تاجای ممکن در فرآیند گزینش معلم لازم است مقوله های با اهمیت بیشتر در اولویت قرار داده شوند.
۱۶۳.

مروری منظم بر موارد کاربست روش مرکز سنجش در آموزش و نتایج حاصل از اجرای آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مرکز سنجش آموزشی مرور منظم پیش بینی انتخاب توسعه

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۲ تعداد دانلود : ۲۶
هدف: مرکز سنجش به عنوان ابزاری انعطاف پذیر و معتبر طی بیش از یک سده ی گذشته برای اهداف مختلفی ازجمله اهداف مدیریتی و نظامی مورداستفاده قرار گرفته است. به رغم ظرفیت شگرف مراکز سنجش، شناخت کافی در خصوص نحوه و میزان استفاده از این مراکز در حوزه آموزش وجود ندارد؛ لذا این پژوهش باهدف مرور منظم پیشینه موجود درباره کاربست مرکز سنجش در آموزش و نتایج حاصل از آن انجام شده است.روش پژوهش: این مقاله، مرور منظمی از پیشینه کاربست مرکز سنجش در آموزش و نتایج حاصل از آن است. به منظور انتخاب مقالات مرتبط، پنج پایگاه اطلاعات علمی شاملScienceDirect, SAGE, JSTOR Springer,  و  ERICمورد جستجو قرار گرفتند. پس از خارج کردن مقالات نامتناسب با هدف پژوهش، مرور کامل بر روی 28 مقاله باقی مانده انجام شد.یافته ها: نتایج نشان داد استفاده از مرکز سنجش در آموزش با سه هدف کلی پیش بینی عملکرد، انتخاب و توانمندسازی افراد انجام شده است. همچنین مشخص شد مرکز سنجش در نیل به اهداف خود در غالب پژوهش های انجام شده، موفق بوده است.نتیجه گیری: یافته ها نشان داد مرکز سنجش، ابزاری معتبر و روا برای دستیابی به اهداف پژوهش هایی است که از آن در حیطه آموزش استفاده کرده بودند و می تواند برای سنجش طیف گسترده ای از فعالیت های آموزشی ازجمله پیش بینی عملکرد متقاضیان ورود به دوره های آموزشی یا دانشجویان، انتخاب مدیران آموزشی، انتخاب متقاضیان ورود به دوره های آموزشی یا دانشجویان، توانمندسازی آن ها و توانمندسازی و پیش بینی عملکرد مدیران آموزشی مورداستفاده قرار گیرد.
۱۶۴.

تبیین مفهوم برنامه درسی خانواده محور(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه درسی خانواده برنامه درسی خانواده محور توانمندسازی خانواده ها حمایتگری تحصیلی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲ تعداد دانلود : ۲۹
یکی از راهبردهای مطلوب برای تحقق اهداف نظام های تعلیم و تربیت، مشارکت بین خانه و مدرسه است. زمینه ساز این مشارکت، می تواند برنامه درسی خانواده محور و تکوین و تعالی پیوسته هویت دانش آموزان در ابعاد فردی، خانوادگی و اجتماعی باشد. پژوهش حاضر با هدف تبیین مفهوم برنامه درسی خانواده محور انجام گرفته است. داده ها با استفاده از فن مصاحبه نیمه ساختارمند با صاحب نظران برنامه درسی که به صورت هدفمند با 15 نفر از آنها که آشنا با خانواده و مدرسه بودند گردآوری شده و با روش نظریه داده بنیاد با رویکرد نظام مند اشتراوس و کوربین (2007)، تحلیل و مقوله بندی شده است. بر اساس نتایج پژوهش،3 مقوله اصلی(خانواده مدار بودن، پنهان و حمایت گری تحصیلی) و 9 زیر مقوله (نقش اثرگذار خانواده در تعلیم و تربیت؛ کانونی بودن عنصر خانواده در فرایند برنامه ریزی درسی، اختصاصی و منعطف بودن سرویس ارائه شده به فرزندان، همکاری و ارتباط دو جانبه، پذیرش انتخاب های خانواده ها، پنهان، غیررسمی، ارتقا و پیشبرد حمایت های محیطی و ارتقا و پیشبرد حمایت های آموزشی از خانواده ها) برای مفهوم برنامه درسی خانواده محور ارائه شد. بر اساس یافته ها می توان استنباط کرد، برنامه درسی خانواده محور، مجموعه ای از عملکردهای پنهان و غیررسمی والدین در رابطه با فعالیت های آموزشی و تربیتی فرزندان در محیط خانه است که نقش سازنده ای در توانمندسازی والدین و مشارکت بیشتر خانه و مدرسه داشته و در نهایت منجر به پیشرفت تحصیلی فرزندان می شود.
۱۶۵.

شناسایی ابعاد و مولفه های الگوهای برنامه ریزی درسی راهبردی دانشگاهی به روش فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه درسی برنامه ریزی درسی دانشگاهی برنامه ریزی راهبردی آموزش عالی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۷ تعداد دانلود : ۲۹
هدف: هدف از اجرای پژوهش حاضر بررسی و شناسایی ابعاد و مولفه های الگوهای برنامه ریزی درسی راهبردی دانشگاهی است.روش پژوهش: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و در زمره پژوهش های کیفی است که در آن از روش فراترکیب استفاده شده است، روش فراترکیب با استفاده از روش سندلوسکی و باروسو انجام شد، برای تحلیل داده ها نیز از روش تحلیل مضمون بهره گرفته شده است.یافته ها: یافته های پژوهش به شناسایی 17 مولفه و دسته بندی آن در قالب چهار بُعد، فرهنگی اجتماعی شامل: فرهنگ مشارکتی، کنشگری اعضای هیأت علمی، پذیرش و باور به تغییر برنامه های درسی و اصلاح؛ بعد ساختاری شامل :تفاهم، تدوین بیانیه رسالت، تحلیل ارزش های سازمانی، تدوین چشم انداز، تعیین اهداف کلی برنامه، الویت بندی، تدوین راهبردها؛ بعد محیطی شامل: محیط درونی، محیط داخلی، محیط زمینه ای، محیط تعاملی؛ و بعد مدیریتی اجرایی شامل: تصمیم گیری، تدوین برنامه اجرایی، ارزیابی/ اصلاح و پایش منجر گردید.نتیجه گیری: نتایج نشان داد توجه به ابعاد و مولفه های الگوهای برنامه ریزی درسی دانشگاهی که برگرفته از ارزش ها، مأموریت ها، چشم اندازها و پویایی های محیطی است، برنامه ریزی مناسب برای اجرای راهبردهای متناسب را محقق می سازد تا مبنایی برای پژوهشگران و دست اندرکاران در راستای بازنگری و اصلاح برنامه ریزی درسی نظام آموزش عالی باشد.
۱۶۶.

نظام نشانگرهای سنجش انسجام نگارشی در پایان نامه های علوم رفتاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: انسجام نگارشی پدیدارشناسی نگارش علمی پایان نامه های دانشجویان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵ تعداد دانلود : ۲۵
بهبود کیفیت نگارش علمی، در دوران کنونی یکی از مهم ترین دغدغه هایی است که در بین اعضای جامعه علمی مورد توجه ویژه ای قرار گرفته است. یکی از مصادیق نگارش علمی، پایان نامه ها به شمار می روند. شناسایی ویژگی های مرتبط با پایان نامه نویسی بویژه انسجام نگارشی به عنوان قلب فعالیت های نگارشی از زیربنایی ترین گام ها در آموزش و توسعه فعالیت های نوشتاری محسوب می شود. این پژوهش به شناسایی نظام نشانگرهای سنجش انسجام نگارشی در پایان نامه های علوم رفتاری پرداخت. در این پژوهش، از رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی از نوع تفسیری استفاده شد. مطلعان کلیدی شامل 12 نفر از اعضای هیات علمی دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه تهران بودند که در سال 1401 به روش نمونه گیری گلوله برفی انتخاب شدند؛ در مصاحبه نهم، داده ها به حد اشباع رسیدند و سه مصاحبه دیگر نیز جهت اطمینان انجام شد. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و به شیوه دیکلمن و همکاران تحلیل شد. تحلیل داده ها به شناسایی 61 نشانگر و دسته بندی آن در قالب شش ملاک «انسجام بخشی درون متنی»، «ساده نویسی»، «جذابیت ظاهری»، «نظم نگارشی»، «نظم روشی (روشمندی)» و «نظم منبع دهی» منجر گردید. نتایج حاکی از آن بود که رعایت ملاک ها و نشانگرهای شناسایی شده، می تواند به بهبود کیفیت نگارش علمی و در نتیجه ارزشمندتر شدن آن کمک قابل توجهی نماید. همچنین در انتها، برای بهبود و ارتقای کیفیت انسجام در نگارش پایان نامه ها راهکارهایی ارائه گردید.
۱۶۷.

شکل گیری تمایزیافتگی خود در خانواده: کشف فرآیندها از طریق نظریه میانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تمایزیافتگی خود فرایند شکل گیری تمایزیافتگی خود خودمتمایزسازی تمایزیافتگی خود در خانواده نظریه برخاسته از داده ها نظریه داده بنیاد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷ تعداد دانلود : ۱۲
تمایزیافتگی خود، پدیده ای بافتارمند، فرهنگی و وابسته به شرایط محیطی و اجتماعی است که در فرآیندی پویا و متأثر از عوامل مختلفی شکل می گیرد. براین اساس، پژوهش حاضر با هدف بررسی و بازنمایی چگونگی شکل گیری فرآیند تمایزیافتگی خود در خانواده، با رویکرد کیفی و به روش نظریه برخاسته از داده ها از نوع نظام مند انجام شد. جامعه مشارکت کنندگان پژوهش شامل متأهلین 30 تا 45 ساله شهر تبریز که با خانواده خود زندگی می کردند، بود که تعداد 17 نفر از ایشان به روش نمونه گیری هدفمند و نظری تا رسیدن به اشباع نظری در مصاحبه نیمه ساختار یافته برای ورود به پژوهش انتخاب شدند. تحلیل داده ها هم زمان با گردآوری داده ها باروش کدگذاری نظری (طی سه مرحله؛ کدگذاری باز، محوری و گزینشی) انجام شد. در نهایت461 کد اولیه و 117 زیرمقوله و 18 مقوله استخراج شد و در بخش های شش گانه الگوی پارادایمی طبقه بند گردید و یک نظریه میانی تکوین یافت. نتایج نشان داد که انگیزه پیشرفت و شرایط چالش برانگیز، افراد را به استقلال فکری، هویت طلبی و منزلت اجتماعی سوق می دهد که این موارد پدیده های محوری فرآیند شکل گیری تمایزیافتگی خود را تشکیل می دهند. همچنین، چنانچه افراد تحت تأثیر شرایط واسطه ای نظیر کسب تجربه های متفاوت، ویژگی های خودتعیین گر و تمایل به موفقیت و شرایط زمینه ای مانند ارتباط با الگوهای موفق، ساختارهای اجتماعی و فرهنگی، بسترها و رویدادها در خانواده و جو مشارکتی/حمایتی خانواده قرار گیرند، راهبردهایی همچون رفتارهای مسئولانه، همیارانه و سنجیده و تلاش برای کنترل احساسات را خواهند داشت که این راهبردها منجر به موفقیت در شغل و زندگی، رضایتمندی و خوداتکایی توأم با بهبود روابط می شود.
۱۶۸.

شناسایی موانع اجرای بهینه آموزش کارکنان در شرکت ملی گاز ایران: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آموزش کارکنان اثربخشی آموزش گروه کانونی موانع اجرا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶ تعداد دانلود : ۹
توسعه حرفه ای کارکنان سازمان از مسیر اجرای بهینه هر یک از بخش های اصلی فرایند آموزش آنان (بهبود نظام مند و مستمر دانش، نگرش و مهارت های مرتبط با شغل) به ویژه در محیط پویا و رقابتی کنونی، نقش عمده ای در تحقق اهداف سازمان ایفا می کند. عوامل متعددی نیز در اجرای بهینه هر یک از بخش های اصلی آموزش های کارکنان دخیل هستند. لذا، با توجه به اهمیت و نقش فزاینده اجرای بهینه هر یک از بخش های اصلی آموزش کارکنان سازمان به عنوان یکی از راهبرد های اساسی توسعه حرفه ای آنان، هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی موانع اجرای بهینه آموزش کارکنان در شرکت ملی گاز ایران از دریچه نظرات کارکنان به عنوان مجریان اصلی فرایند مذکور و ارائه راهکارهایی به منظور بهبود وضعیت موجود بود. پژوهش حاضر از منظر هدف و ماهیت، کاربردی است که به بهبود وضعیت عملکرد سازمان ذی ربط منجر می شود و از منظر نحوه گردآوری داده ها با استفاده از رویکرد پژوهش کیفی و روش گروه های کانونی انجام شده است. میدان پژوهش شرکت ملی گاز ایران بود و شرکت کنندگان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع ملاکی از بین کارکنان واحد آموزش و تجهیز نیروی انسانی انتخاب شدند. گردآوری داده ها با استفاده از فن مصاحبه کانونی انجام شد و در چهارمین مصاحبه کانونی (شامل 20 نفر) به سطح اشباع داده ها رسید. جهت اعتباردهی به یافته های پژوهش از ملاک های قابلیت اعتبار، قابلیت انتقال، قابلیت تأیید، قابلیت اطمینان و توافق بین دو کدگذار (توافق درون موضوعی) استفاده شد. به منظور تحلیل داده های به دست آمده از مصاحبه های پژوهش، از روش تحلیل مضمون استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون، به شناسایی 171 گزاره مفهومی، 22 مضمون پایه و 5 مضمون اصلی منتج گردید. مضامین اصلی شامل موانع فردی، موانع سازمانی، موانع آموزشی، موانع مدیریتی و موانع محیطی است. با توجه به یافته های پژوهش، توجه به موانع شناسایی شده به منظور اجرای بهینه آموزش کارکنان در شرکت ملی گاز ایران ضرورت دارد؛ لذا در پایان راهکارهایی به منظور کاهش تأثیر موانع بر اجرای بهینه آموزش کارکنان و بهبود آن ارائه شده است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان