
رهیافتی نو در مدیریت آموزشی
رهیافتی نو در مدیریت آموزشی سال 15 مرداد و شهریور 1403 شماره 3 (پیاپی 67) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر درصدد شناسایی و اولویت بندی مؤلفه های صلاحیت حرفه ای راهبران آموزشی در دوره ابتدایی می باشد. هدف پژوهش کاربردی و از لحاظ جمع آوری داده ها آمیخته اکتشافی می باشد که در دو بخش صورت گرفته است.روش شناسی: در بخش اول با مطالعه مبانی نظری و پیشینه پژوهشی و هم چنین مصاحبه با 9 نفر صاحب نظر در حوزه مدیریت، راهبری آموزشی و برنامه درسی، الگوی صلاحیت حرفه ای راهبران آموزشی متناسب با نظام آموزشی کشور مشخص شد. انتخاب افراد مشارکت کننده در مصاحبه با استفاده از نمونه گیری هدفمند انجام گردید و معیار انتخاب تعداد آن ها، اشباع نظری بود. در بخش دوم با استفاده از روش دلفی و تحلیل سلسله مراتبی میزان اهمیت و اولویت مؤلفه های این الگو از نظر کنشگران خبره برنامه درسی (راهبران آموزشی، مدیران، معلمان) مشخص گردید و برای انتخاب این خبرگان از روش گلوله برفی استفاده شد. جهت تعیین روایی پژوهش از معیارهای اعتبارسنجی کیفی هم چون قابلیت اعتبار، انتقال پذیری و تأیید پذیری استفاده و پایایی با روش کاپای کوهن مشخص شد.یافته ها: الگوی صلاحیت حرفه ای راهبران آموزشی مضامین شایستگی های پایه شامل پنج مقوله، شایستگی-های تخصصی شامل سه مقوله و شایستگی های حرفه ای شامل چهار مقوله را دربر می گیرد که در مجموع شامل 155 مفهوم می باشد.بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان داد اولویت مؤلفه های اصلی (مضامین) صلاحیت حرفه ای راهبران آموزشی از نظر خبرگان به ترتیب شایستگی های حرفه ای، شایستگی های تخصصی و شایستگی های پایه می باشد. هم-چنین محاسبه وزن زیرمؤلفه ها (مقوله ها) باتوجه به وزن نسبی هر زیرمؤلفه و مؤلفه اصلی نشان داد مؤلفه های حمایت و رشدحرفه ای معلمان، مدیریت بهینه فرایند یاددهی- یادگیری، مدیریت بهینه برنامه درسی و توانایی-های سازمانی و حرفه ای به ترتیب در اولویت اول تا چهارم قرار دارند. نتایج این پژوهش می تواند به منظور تصمیم گیری، انتخاب، انتصاب و رشد حرفه ای راهبران آموزشی در اختیار مسئولان و تصمیم گیرندگان در این حوزه قرار گیرد.
طراحی مدل رهبری بصیر بر اساس تجارب زیسته مدیران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: از اساسی ترین عوامل موثر در ارتقاء عملکرد سازمان های صنعتی، رهبری بصیر است. هدف اصلی این پژوهش، طراحی مدل رهبری بصیر بر اساس تجارب زیسته مدیران آموزش و پرورش در استان خوزستان بود.روش شناسی پژوهش: تحقیق حاضر بر اساس هدف از نوع اکتشافی، بر حسب ماهیت داده ها از نوع کیفی و بر اساس گردآوری اطلاعات از نوع توصیفی است. با استفاده از رویکرد مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیاد به صورت کیفی اجرا شده است. جمع آوری داده ها، با استفاده از مصاحبه های عمیق با مشارکت 30 نفر از خبرگانی بود که به صورت هدفمند بر اساس روش سهمیه ای انتخاب شدند. تجزیه و تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام گرفت و بر اساس آن، مدل کیفی پژوهش طراحی شد.یافته ها: یافته های پژوهش حاضر نشان دهنده استخراج بالغ بر 242 گزاره مفهومی اولیه، 43 مقوله فرعی و 15 مقوله اصلی است که در قالب مدل سبک رهبری بصیر بر اساس تجارب زیسته مدیران صنعت آموزش و پرورش، در 6 دسته به صورت عوامل علی (چالش های تولید، عدم انعطاف پذیری، عوامل فنی و سیاسی حوزه مدیریت)؛ عوامل زمینه ای (اقتدارگرایی، تفاوت های شخصیتی کارکنان، ارزیابی ورودی و خروجی سازمان)؛ راهبرد (مدیریت روابط انسانی، ارائه چشم انداز، نظارت، مدیریت نیروی انسانی)؛ عوامل مداخله گر (عدم یکپارچگی درون سازمانی ، ضعف در پایش و کنترل، نواقص امر مدیریتی و عدم رعایت پروتکل های ایمنی) و پیامد (بقاء چرخه تولید)، قرار گرفت.بحث و نتیجه گیری: نتایج پارادایم ارائه شده در تحقیق نشان داد که سبک رهبری بصیر، متاثر از شرایط علی، شرایط مداخله گر، استراتژی ها و عوامل زمینه ای است که این عوامل، بر خصوصیات و عملکرد مدیران اثرگذار بوده و سبک رهبری بصیر را شکل می دهد.
فرا تحلیل تعالی منابع انسانی مبتنی بر پیامدهای آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: هدف اصلی این پژوهش تعالی منابع انسانی مبتنی بر آموزش با استفاده از رویکرد فرا تحلیل است. تحقیق حاضر از نظر هدف، توصیفی و از نظر نوع استفاده، کاربردی و از نظر نوع داده ها، یک تحقیق کمی محسوب می شود.روش شناسی پژوهش: جامعه مورد بررسی پژوهش شامل مقالات چاپ شده در نشریات علمی(علمی-پژوهشی) گروه مدیریت وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در زمینه آموزش منابع انسانی در بازه زمانی_(بهار1395 تا بهار1401) که 10 مورد با استفاده از روش نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند به عنوان نمونه وارد فرآیند فرا تحلیل شدند. یافته ها: پژوهش های برگزیده با استفاده از نرافزار CAM2 نرم افزار جامع فرا تحلیل مورد سنجش و تحلیل قرار گرفتند. پایایی تحقیق شامل پایایی شناسایی از طریق داوران در انتخاب پژوهش ها و طبقه بندی لازم، پایایی گدگذاری از طریق توافق داوران درباره به کار گیری مفاهیم خاص با کد گذاری متغیر ها، پایایی سطح معنی داری و اندازه اثر از طریق توافق در محاسبات اندازه اثر بین دو فرا تحلیل گر مورد سنجش قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داد که مهم ترین پیامدهای آموزش منابع انسانی به ترتیب؛ دانش(420/0)، عملکرد (419/0)، توسعه حرفه ای (419/0)، توانمند سازی(416/0)، احساس خود سامانی(411/0) و ......... دارای بیشترین اندازه اثر و کارآمدی (374/0)؛ ارتقاء نظم(393/0) دارای کم ترین اندازه اثر می باشند.بحث و نتیجه گیری: با بررسی مطالعات پیشین این نتیجه حاصل شد که مهم ترین پیامدهای آموزشی شامل: عملکرد، احساس اعتماد، سرمایه اجتماعی، نگرش، ارتقاء نظم، توسعه حرفه ای، تسهیم دانش، کارآمدی، عملکرد شغلی، احساس مؤثر بودن، توانمندسازی، مهارت، دانش، احساس شایستگی، خودکارآمدی شغلی، احساس خودسامانی و موفقیت شغلی گزارش و تحلیل گردید که سازمان ها و جوامع آماری متعدد به منظور رشد و توسعه خود با بهره-گیری از فرآیند آموزش به برخی از این پیامد ها دست یافته اند.
ارزیابی اثربخشی مدارس دوره ابتدایی از منظر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش برای ارائه الگوی مطلوب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: بررسی میزان اثربخشی مدارس دوره ابتدایی از منظر مبانی نظری سند تحول بنیادین آموزش وپرورش و ارائه الگوی مطلوب در استان قزوین انجام شده است.روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر با توجه به هدف و ماهیت تحقیق از نوع روش آمیخته (کیفی، کمی) است، در بعد کیفی، از روش تحقیق تحلیل محتوا با رویکرد استقرایی استفاده شده، و گویه های اثربخش از متن سند تحول بنیادین آموزش وپرورش از طریق کدگذاری باز، محوری و انتخابی، شناسایی و احصا شد .در بعد کمی از روش تشریحی و توصیفی پیمایشی استفاده شده، جامعه آماری شامل کلیه مدیران، راهبران آموزشی- تربیتی مدارس ابتدایی و کارشناسان حوزه معاونت آموزش ابتدایی اداره کل و مناطق 14 گانه استان قزوین بود. حجم نمونه در این پژوهش 300 نفر با روش طبقه ای نسبتی و بصورت تصادفی با استفاده از فرمول کوکران تعیین گردید. ابزار پژوهش، 2 پرسشنامه محقق ساخته 99 سؤالی 5 عاملی لیکرت استفاده شده است. در بخش کمی از آلفای کرونباخ برای نرمال بودن داده ها و برای پایایی آزمون نیکویی برازش کلموگروف اسمیرنف و روایی مدل اندازه گیری از تحلیل عاملی تائیدی با آزمون t در نرم افزار SPSS از تحلیل مدل یابی معادلات ساختاری برای برآورد اعتبار الگوی ارائه استفاده شده است.یافته ها: در بخش کیفی نتایج نشان داد تمام مؤلفه های استخراج شده اثربخش می باشند. در بخش کمی نتایج بیانگر این است که برای تمامی مؤلفه ها آماره t با سطح معنی دار 0001/0 تفاوت معنی داری با سطح متوسط 3 دارد. از آنجا که، میانگین مؤلفه های راهبری و مدیریت تربیتی 39/4، برنامه درسی 36/4، تربیت معلم و تأمین منابع انسانی 57/4، تأمین و تخصیص منابع مالی 68/4، تأمین فضا، تجهیزات و فن آوری 56/4، مؤلفه پژوهش و ارزشیابی 56/4 بیشتر از سطح متوسط 3 می باشد. لذا بیانگر اثر بخشی بالای عوامل شناسایی شده مدارس دوره ابتدایی است.بحث و نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که تأمین فضا، تجهیزات و فن آوری، پژوهش و ارزشیابی، تربیت معلم و تأمین منابع انسانی، برنامه درسی، راهبری و مدیریت تربیتی، تأمین و تخصیص منابع مالی دارای بار عاملی مناسب برای پیش بینی الگوی دستیابی به مدارس ابتدایی اثربخش از منظر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش می باشند.
الگوی گذار مدارس موفق به سوی مدارس ماندگار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: یکی از مهم ترین عوامل پیشرفت هر جامعه، آموزش و پرورش آن جامعه است و تجربه نشان داده است که جامعه ای پیشرفته است که سیستم آموزشی پیشرفته و مترقی داشته باشد. هدف تمامی نظام های آموزشی، برپا کردن مدارس موفق و با کیفیت است که در گذر زمان باقی بمانند و تبدیل به مدارسی با تجربه و ماندگار شوند. مدارس ماندگار محصول مجموعه ای از پارامترهای داخلی و خارجی در مدارس هستند و کیفیت مدارس مستلزم تلاش و کار جمعی و هماهنگی کلیه پارامترهای داخلی نظام مدرسه است. از این هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفه و شاخص های گذار از مدارس موفق به مدارس ماندگار و ارائه الگویی کیفی می باشد.روش شناسی پژوهش: پژوهش حاضر از بُعد هدف، کاربردی و از لحاظ روش، یک پژوهش ترکیبی (آمیخته) می باشد. در این پژوهش ابتدا با استفاده مبانی نظری، شاخص و مولفه های گذار مدارس موفق به مدارس ماندگار استخراج گردید و به روش دلفی 13 مولفه و 132 شاخص مورد اجماع خبرگان قرار گرفت. جامعه آماری این پژوهش مدیران و آموزگاران مدارس ماندگار و مدارس موفق، مدیران و پژوهشگران حوزه آموزش و پرورش هستند که داده های مورد نیاز با پرسش نامه ای محقق ساخته ای از بین 386 به عنوان نمونه آماری جمع آوری گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری به روش PLS استفاده شده است.یافته ها: مولفه های اصول و روش های آموزشی، فرهنگ و جامعه، ویژگی های مدیر، معماری و ساختمان و تجهیزات، محتوای آموزشی، ویژگی های معلمان، روش های مدارس ماندگار و دولت و حاکمیت، اهداف مدارس ماندگار، روابط انسانی و مشارکت، خانواده، ویژگی های دانش آموزان و مولفه سازمان و مدیریت به ترتیب سیزده مولفه تاثیر گذار در الگوی گذار مدارس موفق به مدارس ماندگار هستند.بحث و نتیجه گیری: این پژوهش برای اولین بار به شناسایی مؤلفه های شاخص ها و مؤلفه های گذار از مدارس موفق به مدارس ماندگار برای یک سازمان آموزشی و مدارس موفق پرداخته است و یک الگو علمی و مستند برای مدارس موفق است که با استفاده از خطوط کلی ارائه شده، گذار مدارس موفق به مدارس ماندگار را تسهیل گردد.
طراحی و اعتباربخشی الگوی برنامه آموزشی نیروی انسانی آموزش و پرورش استان قزوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: اعتباربخشی به عنوان ابزار تضمین کیفیت و عاملی برای ارزیابی برنامه های سازمان آموزش و پرورش معرفی شده است. با اینحال، هنوز مدلی برای اعتباربخشی برنامه های آموزشی این سازمان وجود ندارد. بر این اساس مدل سازی معادلات ساختاری اعتباربخشی برنامه آموزشی نیروی انسانی آموزش و پرورش استان قزوین مورد پژوهش قرار گرفته است. روش شناسی پژوهش: این تحقیق کاربردی، از نظر گردآوری اطلاعات پیمایشی و از نظر زمان مقطعی می باشد. جامعه آماری تحقیق، 16689 نفر نیروی انسانی آموزش و پرورش استان قزوین بر اساس داده های سامانه LTMS بود. حجم نمونه با بهره گیری از جدول کرجسی و مورگان 300 نفر برآورد و با روش تصادفی طبقه ای انتخاب شد. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه محقق ساخته برگرفته از بخش کیفی استفاده شد. در ادامه از آزمون های تحلیل عاملی تأییدی و آزمون فریدمن به منظور تجزیه و تحلیل داده ها در محیط نرم افزارهای spss و smartpls استفاده گردید.یافته ها: براساس نتایج آزمون تحلیل عاملی تأییدی، الگوی اعتباربخشی برنامه آموزش نیروی انسانی آموزش و پرورش استان قزوین دارای ابعاد منابع انسانی، عوامل زمینه ای، سازمانی، به صرفه بودن و عملکرد و همچنین مؤلفه و شاخص ویژه هر بعد است. همچنین براساس نتایج آزمون فریدمن، تفاوت معنی داری بین رتبه های ابعاد و مؤلفه های سازنده این الگو وجود دارد.بحث و نتیجه گیری: الگوی ارائه شده از برازش و اعتبار مناسبی برخوردار است و می توان از آن جهت ارزیابی برنامه آموزش نیروی انسانی آموزش و پرورش استان قزوین استفاده کرد. با اینحال عدم ارتباط دوسویه ابعاد الگو، نشان دهنده عدم انعطاف پذیری و اصلاح مؤلفه های این برنامه است
مدل مدیریت مدرسه محور بر اساس آموزه های ملی (پژوهشی آمیخته)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، طراحی و اعتباریابی مدل مدیریت مدرسه محور بر اساس آموزه های ملی ایرانی بود.روش پژوهش اکتشافی متوالی از نوع ابزار سازی بود که در بخش کیفی به صورت تحلیل مضمون انجام شد. مشارکت کنندگان در بخش کیفی، مدیران ارشد ستادی و کارشناسان ارشد اداره کل آموزش و پرورش و اساتید دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی استان کهگیلویه و بویراحمر بودند که به به روش نمونه گیری هدفمند و با استفاده از رویکرد اشباع نظری انجام شد. آگاهی دهندگان کلیدی، شامل 23 نفر از جامعه هدف بودند. در بخش کمی، جامعه شامل معاونین آموزشی ادارات کل آموزش و پرورش استانهای کشور و نیز مدیران مدارس مستقل دوره های ابتدایی، متوسطه و هنرستانهای فنی و حرفه ای و کارودانش اداره آموزش و پرورش شهرستان بویراحمد بودند که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای درمجموع 227 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. ابزار گرد آوری داده ها در بخش کیفی، مصاحبه نیمه ساختارمند و در بخش کمی، پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی پرسشنامه به شیوه روایی محتوایی و جرح و تعدیل توسط متخصصین صورت گرفت. اعتباریابی کیفی پژوهش به عنوان یک پارادایم کیفی برپایه چهارمعیار: قابلیت اعتبار (باورپذیری)، بی طرفی (تأئیدپذیری)، قابلیت اطمینان (سازگاری) و قابلیت کاربرد (انتقال پذیری) درنظرگرفته شد. پایایی پرسشنامه از طریق آلفای کرونباخ به مقدار 87/0 به دست آمد. یافته ها: بر اساس شبکه مضامین 14 مضمون سازمان دهنده تحت عناوین چشم انداز مدرسه، آموزه های استراتژیک ملی، چشم انداز دانش آموزی، استانداردهای روانشناختی دانش آموزان، رویکرد دموکراتیک ستاد (وزارت)، مرجعیت معلم، حرفه مندی و تخصص گرایی، اشتراک پذیری، تشکل های راهبردی، نقش پذیری اولیا، نقش پذیری سازمان ها و مؤسسات، محاسبه پذیری و پایش فراگیر، تکریم کارکنان و پرهیز از انحرافات و بیراهه ها بود. در مجموع می توان نتیجه گرفت که یافته های بخش کمی، نتایج بخش کیفی را تآئید نمودنتایج حاصل از پژوهش مبیّن آن است که شرط اساسی و بایسته در تحقق مدیریت مدرسه محور، تمرکز زدایی از نظام آموزشی، حذف قوانین و مقررات دست و پاگیر و وضع قوانین و مقررات حامی، جلب مشارکت فراگیر همه سازمانها و مؤسسات سطح جامعه، تکریم معلم، می باشد.
ارایه مدل چابکی سازمانی مدارس بر اساس مدیریت دانش در مدارس مقطع متوسطه شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: چابکی مدارس نشان دهنده ی پاسخگویی آنها در هنگام مواجهه با تغییرات داخلی و خارجی است . هدف از این پژوهش ارایه مدل چابکی سازمانی مدارس بر اساس مدیریت دانش در مدارس مقطع متوسطه شهر تهران می باشد.روش شناسی پژوهش: روش پژوهش آمیخته(کیفی- کمی)است. در بخش کیفی رویکرد تحلیل مضمون به روش استقرایی بکار می رود. مشارکت کنندگان در بخش کیفی شامل 15نفر از اساتید عضو هیات علمی دانشگاه و در بخش کمی 381 نفر از مدیران، معاونان وکارشناسان مناطق آموزش و پرورش شهر تهران به عنوان نمونه تعیین شد. روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای است. در این پژوهش، روش گردآوری داده ها در بخش کیفی ؛ مطالعه کتابخانه ای و مصاحبه و در بخش کمی استفاده از پرسشنامه محقق ساخته دربرگیرنده ابعاد چابکی سازمانی برمبنای یافته های مرحله کیفی و اجرای پرسشنامه مدیریت دانش پرسشنامه استاندارد مدیریت دانش ادام و همکاران (2022) بود جهت تحلیل داده ها در بخش کیفی برای تحلیل داده ها از تحلیل مضمون با رویکرد استقرایی و نرم افزار maxqda استفاده شد و در بخش کمی از روش های آماری توصیفی و استنباطی استفاده شد.یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده از تحلیل مصاحبه ها 4مقوله اصلی بعد راهبردی ،بعد مدیریتی،بعد فناورانه و بعد شایستگی منابع انسانیشناسایی شدند. و در بخش کمی برازش مدل چابکی سازمانی مدارس بر اساس مدیریت دانش را تایید نمود. بحث و نتیجه گیری: با توجه به شناسایی تأثیر مثبت مدیریت دانش بر چابکی سازمانی ، به نظر می رسد می توان با افزایش و تقویت مدیریت دانش، زمینه را برای بهبود چابکی سازمانی فراهم کرد.
ارائه مدلی جهت عملیاتی سازی محتوای آموزش کشاورزی در برنامه درسی دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر ارائه الگویی جهت عملیاتی سازی محتوای آموزش کشاورزی دربرنامه درسی دانشگاهی می باشد. پژوهش حاضر بر حسب هدف یک تحقیق کاربردی است و از نظر نوع داده، یک پژوهش آمیخته،با رویکرد اکتشافی میباشد.جامعه آماری پژوهش در بخش کیفی شامل 15 نفر ازخبرگان دانشکده های کشاورزی دانشگاه تهران و آزاد علوم و تحقیقات تهران در سال 1401بوده که از بین آنها و به روش هدفمند 12 نفر به روش نمونه گیری غیر احتمالی ، انتخاب شدند. در بخش کمی نیز جامعه آماری پژوهش شامل 200 نفر از مدیران و کارشناسان سازمان جهاد کشاورزی بوده(70 مدیر و 130 کارشناس)، جهت تعیین نمونه آماری از روش نمونه گیری تصادفی و جهت تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده و نمونه آماری 132 نفر تعیین گردید. به منظور شناسایی عوامل از آمار استنباطی(ضریب مسیر و آماره t) و نرم افزار ,نسخه 21SPSS و Lisrel استفاده شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که محتوای آموزش کشاورزی در برنامه درسی دانشگاهی، اهداف، مقاصد، رسالت ها و نیز ویژگی های خاص خود را دارد و بیانگر این حقیقت است که این محتوا، مفهومی پیچیده و چندبعدی است که تحت تأثیر یک سری محورها است.
نوسازی هویت حرفه ای دبیران تربیت بدنی: ارائه یک نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: ایجاد هویتی قوی، خود خواسته، مثبت و منسجم می تواند به موفقیت شغلی، سازگاری اجتماعی و سلامت روانی منجر شود. از طرفی، درس تربیت بدنی یکی از دروس مهم در مقاطع مختلف تحصیلی است و تکامل هویت حرفه ای دبیران تربیت بدنی به توفیق فعالیت های آموزشی این درس کمک شایانی خواهد کرد. بنابراین هدف این پژوهش، طراحی الگوی تکامل هویت حرفه ای دبیران تربیت بدنی با استفاده از نظریه داده بنیاد بود. روش شناسی پژوهش: این پژوهش به لحاظ هدف کاربردی است و داده ها به صورت کیفی با روش داده بنیاد، براساس نمونه گیری هدفمند از نوع نظری و انجام 19 مصاحبه عمیق گردآوری شد و بر اساس روش پیشنهادی استراس و کوربین (2011) به صورت همزمان کد گذاری باز، محوری و گزینشی انجام و عوامل و شاخص ها دسته بندی شد و در نهایت مدل پارادایمی تحقیق ترسیم گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل تکامل هویت حرفه ای دبیران تربیت بدنی، دارای 26 مقوله اصلی و 77 مقوله فرعی در قالب شرایط زمینه ای، عوامل مداخله گر، عوامل علی، راهبردها و پیامدها است. همچنین بر اساس یافته ها راهبردهای توسعه بهره وری فنی و تخصصی دبیران تربیت بدنی، تقویت فرایندها و اقدامات انگیزشی، استقرار نظام مدیریت استعداد دبیران تربیت بدنی، بهینه سازی ساختار فیزیکی، توسعه تعاملات و ارتباطات با سازمان های ورزشی، تحقیق و توسعه در ورزش پایه، حاکمیت مدیریت دانش در تربیت بدنی آموزش و پرورش حاصل گردید. بحث و نتیجه گیری: در صورت بهره برداری مناسب از شرایط زمینه ای و دستیابی به عوامل علی و راهبردها، شکل گیری هویت حرفه ای دبیران تربیت بدنی و در نهایت، کیفیت بخشی تدریس درس تربیت بدنی توسعه خواهد یافت.
اعتبارسنجی مدل شایستگی های فرهنگی مدیران آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: با ایجاد مدلی به منظور شناسایی، ارتقا و سنجش شایستگی فرهنگی مدیران در دانشگاه های کشور می توان به راهکارهایی برای تقویت این شایستگی ها و در نهایت بهبود عملکرد مراکز و مؤسسات آموزش عالی در ایران دست یافت. هدف از انجام این پژوهش، اعتبار سنجی مدل شایستگی های فرهنگی مدیران آموزش عالی ایران بود. روش شناسی پژوهش:روش پژوهش از نوع آمیخته بود. دربخش کیفی از رویکرد اکتشافی با استراتژی تحلیل مضمون آتراید-استرلینگ از نوع نظام مقوله ای قیاسی و در سطح کمی از روش پیمایشی استفاده شد.حوزه پژوهش در بخش کیفی 24کتاب و 120مقاله (32 مقاله خارجی و 88مقاله داخلی ) بود. داده ها در بخش کیفی از طریق سه مرحله کدگذاری کیفی (پایه، سازماندهنده و فراگیر) تحلیل شدند. از روش پژوهش پیمایشی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته مبتنی بریافته های کیفی استفاده شد.روایی محتوایی پرسشنامه توسط متخصصین موضوعی و روایی صوری آن توسط تعدادی از نمونه آماری مدیران آموزش عالی قبل از اجرای نهایی پرسشنامه انجام گرفت.جامعه آماری شامل مدیران آموزش عالی کشور که تعداد آنها در زمان اجرای پژوهش6769 نفر بود و تعداد 369 نفر به عنوان اعضای نمونه آماری و به شیوه نمونه گیری تصادفی در دسترس انتخاب گردیدند. برای تجزیه و تحلیل داده های کمی از روش آمارتوصیفی و استنباطی و تحلیل عامل تائیدی (با استفاده از نرم افزاراس پی اس اس 21 و آموس نسخه 26 ) استفاده شد.یافته ها:یافته های پژوهش منجر به شناسایی و تأیید مضامین استخراج شده شایستگی فرهنگی مدیران 182 مضمون پایه بوده که با مضامین فراگیر در حوزه های پنج گانه مهارت فرهنگی(با3مضمون سازماندهنده و 57مضمون پایه)، دانش فرهنگی(با3مضمون سازماندهنده و 33مضمون پایه) ، آگاهی فرهنگی( با3مضمون سازماندهنده و 31مضمون پایه )، تعاملات فرهنگی( با2مضمون سازماندهنده و 36مضمون پایه) و تمایلات فرهنگی( با4مضمون سازماندهنده و 25مضمون پایه) شناسایی گردید. . نتایج نشان داد که الگوی استخراج شده از اعتبار درونی بالایی برخوردار می باشد. بحث و نتیجه گیری:ارائه مدل کاربردی مناسب در انتخاب و انتصاب مدیران آموزش عالی ضروری است تا با آگاهی از عوامل موثر، به شایستگی های فرهنگی مدیران آموزش عالی ایران دست یافت .
شناسایی موانع اجرای بهینه آموزش کارکنان در شرکت ملی گاز ایران: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه حرفه ای کارکنان سازمان از مسیر اجرای بهینه هر یک از بخش های اصلی فرایند آموزش آنان (بهبود نظام مند و مستمر دانش، نگرش و مهارت های مرتبط با شغل) به ویژه در محیط پویا و رقابتی کنونی، نقش عمده ای در تحقق اهداف سازمان ایفا می کند. عوامل متعددی نیز در اجرای بهینه هر یک از بخش های اصلی آموزش های کارکنان دخیل هستند. لذا، با توجه به اهمیت و نقش فزاینده اجرای بهینه هر یک از بخش های اصلی آموزش کارکنان سازمان به عنوان یکی از راهبرد های اساسی توسعه حرفه ای آنان، هدف اصلی پژوهش حاضر، شناسایی موانع اجرای بهینه آموزش کارکنان در شرکت ملی گاز ایران از دریچه نظرات کارکنان به عنوان مجریان اصلی فرایند مذکور و ارائه راهکارهایی به منظور بهبود وضعیت موجود بود. پژوهش حاضر از منظر هدف و ماهیت، کاربردی است که به بهبود وضعیت عملکرد سازمان ذی ربط منجر می شود و از منظر نحوه گردآوری داده ها با استفاده از رویکرد پژوهش کیفی و روش گروه های کانونی انجام شده است. میدان پژوهش شرکت ملی گاز ایران بود و شرکت کنندگان با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع ملاکی از بین کارکنان واحد آموزش و تجهیز نیروی انسانی انتخاب شدند. گردآوری داده ها با استفاده از فن مصاحبه کانونی انجام شد و در چهارمین مصاحبه کانونی (شامل 20 نفر) به سطح اشباع داده ها رسید. جهت اعتباردهی به یافته های پژوهش از ملاک های قابلیت اعتبار، قابلیت انتقال، قابلیت تأیید، قابلیت اطمینان و توافق بین دو کدگذار (توافق درون موضوعی) استفاده شد. به منظور تحلیل داده های به دست آمده از مصاحبه های پژوهش، از روش تحلیل مضمون استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون، به شناسایی 171 گزاره مفهومی، 22 مضمون پایه و 5 مضمون اصلی منتج گردید. مضامین اصلی شامل موانع فردی، موانع سازمانی، موانع آموزشی، موانع مدیریتی و موانع محیطی است. با توجه به یافته های پژوهش، توجه به موانع شناسایی شده به منظور اجرای بهینه آموزش کارکنان در شرکت ملی گاز ایران ضرورت دارد؛ لذا در پایان راهکارهایی به منظور کاهش تأثیر موانع بر اجرای بهینه آموزش کارکنان و بهبود آن ارائه شده است.
شناسایی شاخص های سلامت سازمانی در ادارات آموزش و پرورش کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: یکی از مهم ترین مسائلی که عملکرد سازمانها را تحت تاثیر قرار داده و زمینه موفقیت آنها را فراهم می آورد مسئله سلامت سازمان است. شناخت سلامت سازمانی مدارس می تواند تسهیل کننده امور آموزشی، تربیتی و اداری مدارس و پیش بینی کننده اثربخشی فعالیت های مدارس باشد و باعث اجرای برنامه ها به صورت علمی و کارشناسانه گردد. پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخص های سلامت سازمانی در ادارات آموزش و پرورش کشور انجام گرفت.روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف از نوع تحقیقات کاربردی با رویکرد کیفی بود. جامعه آماری پژوهش شامل 25 نفر از خبرگان که به عنوان تیم تصمیم در شناسایی شاخص ها و ابعاد متغیرها که از روش غیرتصادفی (هدفمند) و روش گلوله برفی استفاده شد.یافته ها: مطابق با یافته های پژوهش، برای سلامت سازمانی در ادارات آموزش و پرورش کشور، 57 شاخص در غالب 13 مولفه و 3 بعد(سازمانی، مدیریتی و رفتاری) شناسایی شد. برای بعد سازمانی معیارهای رویکرد، پاسخگو بودن، اجتماع پذیری، یادگیری و جو، برای برای بعد مدیریتی معیارهای رهبری، انگیزش، فرآیند و مالی و برای بعد رفتاری معیارهای نوآوری، فرهنگ سازی، توسعه کارکنان و اعتبار سازی تقسیم شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که برای سلامت سازمانی در ادارات آموزش و پرورش کشور باید به سه بعد سازمانی، مدیریتی و رفتاری توجه داشت.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های رهبری عقلانی مدارس به منظور ارائه یک مدل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر از نوع هدف بنیادی- کاربردی، رویکرد به کار گرفته شده کیفی و از نوع سنتز پژوهی و راهبرد مورداستفاده فراترکیب است.حوزه پژوهش برای این تحقیق شامل کلیه مقالات و پایان نامه های منتشرشده طی 20 ساله(2023-2003) است. به شیوه نمونه گیری تا حد کفایت داده ها،تعداد 42 مقاله انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات فیش برداری از نتایج و یافته های مقالات بوده است.اطمینان پذیری از کُدهای مستخرجه با استفاده از دو استاد خبره صورت پذیرفت.تحلیل داده ها با استفاده از روش دسته بندی کردن مقوله ها مبتنی براساس مقوله های باز، مقوله محوری و مقوله هسته ای انجام گرفت. بطور کلی نتایج تحقیق نشان داد،ابعاد رهبری عقلانی مدارس مشتمل بر(عدالت محوری، تصمیم گیری عاقلانه، خردمندی،روح فلسفی، خدا محوری انگیزه سازی،قضاوت منطقی، و اخلاق متعالی) بوده است
شناسایی و تحلیل پیشران های اثرگذار آینده آموزش عالی با تمرکز بر فناوری بلاک چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: امروزه آموزش عالی از مهم ترین پایه های ترقی جوامع تلقی می شود. همچنین، آموزش عالی با شیوه های تفکر، شناخت و سنجش عقلانی خویش، نقش تعیین کننده ای در مسیر ترقی اقتصادی و اجتماعی دارد. فناوری بلاکچین خیلی از حوزه ها را تحت تاثیر قرار می دهد، یکی از این حوزه ها آموزش و دانشگاه ها است. بنابراین تحقیق حاضر به دنبال شناسایی و تحلیل پیشرانهای اثرگذار آینده آموزش عالی با تمرکز بر فناوری بلاک چین است.روش شناسی پژوهش: تحقیق حاضر از نظر جهت گیری کاربردی بوده و از نظر مبانی فلسفی پسااثباتی است. در این پژوهش از روش های دلفی فازی و مارکوس استفاده شد. جامعه نظری پژوهش، مدیران آموزشی دانشگاه های بزرگ دولتی ایران و روش نمونه گیری قضاوتی و نمونه ها بر اساس تخصص و سابقه خبرگان در زمینه های آموزش عالی و فناوری بلاک چین انتخاب شدند و حجم نمونه برابر 10 نفر بود. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه و پرسشنامه است.یافته ها: در ابتدا از طریق مرور پیشینه و مصاحبه با خبرگان 18 پیشران استخراج شد که 14 عدد از پیشینه و 4 عدد از طریق مصاحبه بود. در ادامه با توزیع پرسش نامه های خبره سنجی و روش دلفی فازی غربال شدند. 9 پیشران به عنوان پیشران های نهایی در نظر گرفته شدند. پیشران های نهایی با روش مارکوس اولویت بندی شدند.بحث و نتیجه گیری: 3 پیشران، رویکرد دانشگاه ها نسبت به فناوری های نوین، هماهنگی سیستم آموزشی با سیستم ها و زیرساخت های دیگر دانشگاه ها، حمایت مدیران ارشد دانشگاه ها به ترتیب بیشترین اولویت را داشتند.