مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۵۳۷٬۷۵۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to qualitatively investigate the factors influencing remarriage attitudes in widowed women in Isfahan. Methods: The research employed a qualitative approach using thematic analysis. The research population consisted of widowed women from Isfahan who had experienced the death of their spouse at least three years prior to 2024. The sample size for this qualitative study was 17 participants, determined based on theoretical saturation, and a snowball sampling method was employed. To analyze the data obtained from the interviews, coding was performed using MAXQDA software. After organizing the initial codes, 13 organizing themes and 4 overarching themes were identified. Findings: Based on the findings, the factors influencing remarriage attitudes were classified into four main themes: cultural and social issues, perceptions of the future, emotional and sexual issues, and economic issues. The subthemes under these categories were as follows: the economic issues theme included two subthemes: living below the poverty line and job limitations. The emotional and sexual issues theme included four subthemes: the need for companionship with the opposite sex, the need for sexual relationships, availability of sexual partners, and the duality of fear and need. The perceptions of the future theme included three subthemes: uncertain outcomes, marital stability, and hopelessness about future marriages. The cultural and social issues theme included four subthemes: social deprivation, cultural stereotypes, rebuilding after the loss of a spouse, and gender stereotypes. Conclusion: This study highlights the complex factors influencing widowed women’s inclination towards remarriage, including economic, emotional, social, and cultural challenges, underscoring the need for tailored support and societal change.
مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر معنای زندگی در سالمندان مراجعه کننده به مراکز روزانه توانبخشی تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی واقعیت درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر معنای زندگی در سالمندان مراجعه کننده به مراکز روزانه توانبخشی در تهران بود. روش شناسی: این پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه گواه بود. ۹۰ سالمند (۶۵ تا ۸۰ سال) با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه (دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل) تقسیم شدند. گروه های آزمایش، به ترتیب تحت آموزش ۸ جلسه ۹۰ دقیقه ای واقعیت درمانی و درمان پذیرش و تعهد قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه معنای زندگی استیگر و همکاران (۲۰۰۶) بود. داده ها با تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که در مراحل پس آزمون و پیگیری، تفاوت معناداری در نمرات معنای زندگی بین گروه های آزمایش و گروه کنترل وجود داشت (P<0.05). هر دو روش درمانی باعث افزایش معنادار در مؤلفه های «وجود معنا» و «جستجوی معنا» شدند. مقایسه بین دو رویکرد درمانی نشان داد تفاوت معناداری در تأثیر آن ها بر معنای زندگی وجود ندارد (P>0.05)، اما هر دو در مقایسه با گروه گواه تأثیر مثبت و پایداری داشتند. نتیجه گیری: واقعیت درمانی و درمان پذیرش و تعهد هر دو در ارتقاء معنای زندگی سالمندان مؤثر هستند و می توانند به عنوان مداخلات روان شناختی مؤثر در مراکز توانبخشی سالمندان مورد استفاده قرار گیرند.
The Effectiveness of Marital Distress Tolerance Training on Marital Adjustment in Conflicting Couples in Tehran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The objective of this study was to evaluate the effectiveness of an educational program based on the Marital Distress Tolerance Model on reducing marital conflicts among conflicting couples in Tehran. Methods and Materials: This research employed a quasi-experimental design with a pretest-posttest control group. The statistical population included all conflicting couples who visited psychological and counseling centers in Tehran. One center was randomly selected, and 30 couples were chosen through convenience sampling and randomly assigned to experimental and control groups (15 couples each). The experimental group received a 9-session intervention based on a structured educational package developed from the causal model of marital distress tolerance, focusing on cognitive flexibility, family health, and social problem-solving skills. Data were collected using the Barati and Sanaei Marital Conflict Questionnaire and a researcher-developed content validity instrument evaluated by experts. Descriptive statistics and multivariate analysis of covariance (MANCOVA) were used to analyze the data through SPSS software. Findings: The results of the MANCOVA indicated that the educational program had a statistically significant effect on all dimensions of marital conflict, including reduced sexual relations (F = 28.438, p < .001), increased emotional reactions (F = 18.448, p < .001), separation of financial matters (F = 29.932, p < .001), reduced cooperation (F = 22.822, p < .001), reduced relationships with spouse’s relatives (F = 18.549, p < .001), increased relationships with one’s own relatives (F = 10.030, p = .005), and increased seeking support from children (F = 65.565, p < .001). Conclusion: The study confirmed that the educational program based on the marital distress tolerance model significantly reduced marital conflicts across multiple dimensions, supporting the model’s applicability in therapeutic interventions for couples experiencing relational distress.
Parental Smartphone Addiction and Child Behavioral Problems: The Mediating Role of Parenting Quality(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to examine the direct and indirect effects of parental smartphone addiction on child behavioral problems, with parenting quality as a mediating variable. Methods and Materials: A descriptive correlational design was employed with a sample of 410 parents from Malaysia, determined according to the Morgan and Krejcie sample size table. Participants were recruited through schools and community centers and completed standardized measures assessing smartphone addiction, parenting quality, and child behavioral problems. Data were analyzed using SPSS-27 for descriptive statistics and Pearson correlations, and AMOS-21 for structural equation modeling (SEM). Model fit indices, including χ²/df, GFI, AGFI, CFI, TLI, and RMSEA, were used to assess model adequacy. Findings: Descriptive statistics revealed moderate levels of parental smartphone addiction (M = 32.47, SD = 6.81), relatively high parenting quality (M = 74.26, SD = 9.54), and mild to moderate child behavioral problems (M = 18.63, SD = 5.72). Correlation analyses showed that parental smartphone addiction was positively correlated with child behavioral problems (r = .36, p < .001) and negatively correlated with parenting quality (r = –.41, p < .001). Parenting quality was negatively correlated with child behavioral problems (r = –.44, p < .001). SEM confirmed partial mediation: parental smartphone addiction negatively predicted parenting quality (β = –.39, p < .001), which in turn negatively predicted child behavioral problems (β = –.41, p < .001). The direct path from parental smartphone addiction to child behavioral problems remained significant (β = .25, p = .001), while the indirect effect through parenting quality was also significant (β = .16, p < .001). Conclusion: The study highlights that parental smartphone addiction increases child behavioral problems both directly and indirectly through reduced parenting quality. Interventions should target reducing parental smartphone addiction and enhancing parenting practices to safeguard children’s behavioral health.
استمرار استراتژیک و عملکرد کسب و کارهای خانوادگی فعال در صنعت فرش دستبافت ایران: پیوند استراتژی و تاریخ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعات اخیر حوزه کسب وکار و مدیریت استراتژیک در مسیر جدیدی قدم برمی دارند. به طوری که مباحث استراتژیک کسب وکار را برای مدیران کاربردی تر می کنند. استمرار استراتژیک به عنوان ادامه الگوهای تخصیص منابع در ابعاد استراتژیک کلیدی در طول زمان تعریف شده است. این در حالی است که یادگیری بین نسل ها و انتقال این داشته ها به نسل های دیگر در کسب وکارهای خانوادگی بسیار مهم جلوه می کند. پژوهش حاضر از حیث هدف کاربردی، و از حیث روش پیمایشی و با استفاده از الگوی مدل یابی معادلات ساختاری است. مورد مطالعه این پژوهش تعداد 391 کسب وکار خانوادگی فعال در صنعت فرش دستبافت ایران می باشد. روایی صوری و محتوایی آن با استفاده ازنظر خبرگان و روایی سازه با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی موردبررسی قرار گرفت. داده های به دست آمده با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری و نرم افزار AMOSمورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. بر اساس یافته های نتایج حاکی از آن است که استمرار استراتژیک بر عملکرد و یادگیری تأثیر مثبت و معنی داری دارد. این در حالی است که یادگیری بر عملکرد کسب وکارهای خانوادگی فعال در صنعت فرش تأثیر مثبت دارد. بعلاوه یادگیری در رابطه علی بین استمرار استراتژیک و عملکرد نقش مثبت و معنی داری دارد. از دیگر نتایج حاصل از این پژوهش اینکه اشتراک دانش در رابطه بین استمرار استراتژیک و عملکرد و رابطه بین یادگیری و عملکرد نقش تعدیل گر ایفا می کند.
الگوی حکمرانی هیئت محور: نقش هیئت های مذهبی در تحقق حکمرانی اسلامی مبتنی بر مشارکت مردمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی متعالی سال ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۱
53 - 74
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تحلیل نقش هیئت های مذهبی در تحقق حکمرانی اسلامی مبتنی بر مشارکت مردمی و با روش نظریه داده بنیاد انجام شد. یافته ها نشان می دهد هیئت های مذهبی، به مانند سرمایه اجتماعی نهادینه شده، با تکیه بر آموزه های شیعی و شبکه های غیر متمرکز مردمی، در پُر کردن خلأهای حکمرانی رسمی نقشی کلیدی ایفا می کنند. این نهادها از طریق سه سازوکار اصلی تأثیرگذار هستند: تولید گفتمان (تبیین مفاهیمی مانند مقاومت و عدالت در مراسم مذهبی)، شبکه سازی مردمی (ایجاد گروه های جهادی برای حل مسائل محلی) و مدیریت بحران (همکاری در شرایط اضطراری مانند سیل و همه گیری). الگوی ارائه شده تحت عنوان «حکمرانی هیئت محور»، نشان می دهد هیئت ها با ترکیب سنت، فناوری و مشارکت داوطلبانه، نه تنها هزینه های حکمرانی را کاهش، بلکه مشروعیت نظام را از طریق تقویت پیوند دولت ملت افزایش می دهند. این الگو با مدل های غربی حکمرانی تفاوت بنیادین دارد؛ چرا که مشروعیت آن نه از ساختارهای سلسله مراتبی، بلکه از اعتماد عمومی به نهادهای مردمی نشئت می گیرد. این پژوهش پیشنهاد می کند با تدوین سند راهبردی، حمایت مالی هدفمند و ایجاد چارچوب های قانونی، از ظرفیت هیئت ها در گام دوم انقلاب به صورت نظام مند بهره گیری شود. این مطالعه بر ضرورت تبدیل هیئت ها به «قطب های فرهنگی اجتماعی» و ادغام آن ها در دیپلماسی عمومی جمهوری اسلامی تأکید دارد.
الزامات صیانت پیش رویدادی از کارکنان فراجا در فضای جنگ ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نظارت و بازرسی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۱
63 - 94
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: صیانت پیش رویدادی از کارکنان، یکی از راهبردهای فراجا در جنگ ترکیبی است. این راهبرد متشکل از الزاماتی است که به خنثی نمودن یا کاهش آسیب های ناشی از شرایط و فضای این نوع از جنگ ها درکارکنان می شود. بنابراین هدف مقاله حاضر شناسایی الزامات صیانت پیش رویدادی از کارکنان فراجا در جنگ ترکیبی می باشد. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به لحاظ نحوه گردآوری و ماهیت داده ها از نوع پژوهش های کیفی و از نوع اکتشافی است. ابزار گردآوری داده ها مصاحبه از نوع عمیق بوده که با فرماندهان، مدیران، خبرگان و کارشناسان آشنا به موضوع صیانت و جنگ ترکیبی انجام گرفته است. روایی ابزار گردآوری داده ها به صورت صوری و محتوایی و پایایی آن با لحاظ نمودن اجماع کدگذاران مورد تائید قرار گرفته است. جامعه مشارکت کنندگان با اتخاذ رویکرد اشباع نظری به تعداد 15 نفر بوده است و برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از تکنیک تحلیل مضمون با رویکرد سه سطحی بهره برداری شده است. یافته ها: یافته های نشان می دهد، الزامات صیانت پیش رویدادی در فضای جنگ ترکیبی شامل تقویت آمادگی سازمانی، آموزش و آگاه سازی کارکنان فراجا، حمایت از کارکنان و خانواده های آن ها، تقویت زیرساخت های فناورانه، تقویت نقش رسانه و ارتباطات، عدالت سازمانی و شفافیت در مدیریت و هماهنگی با نهادهای بیرونی می باشد. نتیجه گیری: توجه به ابعاد احصاء شده در این تحقیق و بروزرسانی آن در موقعیت های زمانی و مکانی متفاوت، یکی از نیازهای اساسی کشور به طور عام و در نهاد اجتماعی و انتظامی همانند پلیس به طور خاص است. عدم توجه به این موارد در انتظامی کشور، موجب تحمل هزینه های بالای انسانی و سرمایه ای در بخش های مختلف به خصوص امنیت ملی در ابعاد مختلف خواهد شد. بنابراین برای کاهش از آسیب ها و چالش های ناشی از فضای جنگ ترکیبی توجه و تقویت به ابعاد یاد شده مورد تأکید می باشد. «مقاله فوق در فهرست آماده انتشار می باشد»
شناسایی و تحلیل شایستگی های مدیران و راهکارهای توسعه آن با روش FCM(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رفتار سازمانی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
107 - 133
حوزههای تخصصی:
روش: پژوهش حاضر ازلحاظ روش، آمیخته و برمبنای پژوهش های کیفی و کمی است و همچنین ازنظر فلسفه پژوهش، درزمره پژوهش های قیاسی استقرایی قرار می گیرد. این پژوهش ازحیث هدف، کاربردی و ازحیث شیوه گردآوری اطلاعات، اکتشافی است. جامعه آماری پژوهش، مدیران ارشد سازمان مخابرات استان لرستان می باشند. درخصوص چگونگی انتخاب جامعه آماری باید بیان کرد که باتوجه به اینکه موضوع پژوهش، انواع شایستگی مدیران می باشد، باید از افرادی استفاده می شد که ازحیث نظری و عملی با این مفهوم پژوهش، آشنایی داشته و اشراف اطلاعاتی لازم درجهت پاسخگویی به سؤالات مصاحبه و پرسشنامه را دارا باشند. به همین دلیل، با استفاده از روش نمونه گیری هدف مند و براساس اصل اشباع نظری 20 نفر از مدیران ارشد سازمان مخابرات به عنوان اعضای نمونه انتخاب شدند. ابزارگردآوری اطلاعات در بخش کیفی، مصاحبه است که روایی و پایایی آن با استفاده از روایی محتوایی و روایی نظری و روش پایایی سنجی درون کدگذار و میان کدگذار انجام شد. در این پژوهش برای تحلیل داده ها در بخش کیفی از روش تحلیل محتوا و کدگذاری و در بخش کمی از روش نقشه شناختی فازی بهره گرفته شده است.
یافته ها: در این پژوهش یافته های بخش کیفی مشتمل بر شناسایی انواع شایستگی مدیران و راهکارهای توسعه آن است و یافته های بخش کمی مرتبط با اولویت یابی این عوامل است.
نتایج: براین اساس، مهم ترین انواع شایستگی مدیران: برخورداری مهارت تیم سازی، توانایی مدیریت بحران و شایستگی حل مسئله و مهم ترین پیامدهای راهکارهای آن تقویت خودآگهی، تمرکز بر یادگیری مستمر و تقویت دانش روز مدیریت و سازمان است.
رهبری تاب آور: تحلیلی بر مطالعات و پژوهش ها با رویکرد فراترکیب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رفتار سازمانی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۵۴)
65 - 105
حوزههای تخصصی:
هدف غایی این پژوهش، ارائه مدلی برای رهبری تاب آور مبتنی بر فراترکیب نتایج و یافته های پژوهش ها و مطالعات انجام شده است. این پژوهش با استفاده از روش کیفی فراترکیب انجام گرفت. اطلاعات پژوهش حاضر، پژوهش های معتبر در بازه زمانی سال های 2000 تا 2024، شامل 32 مقاله بود. پس از شناسایی، تحلیل و بررسی نتایج و یافته های پژوهش های مذکور، 169 تم فرعی در 6 تم اصلی شامل پیش آیندها، چیستی (تعاریف)، ویژگی های رهبر تاب آور (ویژگی های شخصی، ویژگی های مثبت و منفی در نسبت با پیروان)، عوامل و پیش برنده های رهبری تاب آور (ناظر به رهبر، ناظر به بستر و محیط )، موانع و چالش ها (ناظر به رهبر، ناظر به پیروان) و درنهایت، پیامدهای آن (پیامدهای مثبت کوتاه مدت، پیامدهای مثبت بلندمدت، پیامدهای منفی) استخراج شد. ورود پژوهش های داخلی به تحلیل، بررسی و فهم مفهوم رهبری تاب آور در بستر سازمان ها و کسب وکارها، توجه به پیروان به عنوان یکی از ارکان اصلی مفهوم رهبری تاب آور، پرداختن به پژوهش هایی که لبه تاریک رهبری تاب آور و راهکارهای مقتضی را مورد بررسی قرار می دهد.
میزان مالکیت شرکتی و شیوه های برنامه ریزی مالیاتی
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه میزان مالکیت شرکتی (مالکیت نهادی، خانوادگی و دولتی) و شیوه های برنامه ریزی مالیاتی شرکت می باشد. جهت تحقق هدف مزبور شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران بین سال های 1396 تا 1401 بررسی شده و با به کارگیری مدل رگرسیون حداقل مربعات معمولی آزمون فرضیه ها انجام شد. یافته ها نشان داد که بین میزان مالکیت خانوادگی و درگیر شدن شرکت ها در شیوه های برنامه ریزی مالیاتی رابطه معنی دار وجود ندارد. علاوه بر این بین مالکیت نهادی و برنامه ریزی مالیاتی ارتباط معنی دار و معکوس وجود دارد. در نهایت اینکه بین مالکیت دولتی و برنامه ریزی مالیاتی نیز ارتباط معنی دار و معکوس وجود دارد. بر این اساس هرچه میزان مالکیت نهادی و همچنین مالکیت دولتی افزایش یابد میزان درگیر شدن شرکت در برنامه ریزی مالیاتی کاهش می یابد. یافته های این پژوهش می تواند به ذینفعان برون سازمانی کمک کند تا میزان مالکیت سهامداران شرکت را نیز مورد توجه خود قرار دهند. چرا که میزان مالکیت نهادی و دولتی رابطه معنی داری با کاهش برنامه ریزی های مالیاتی دارد.
تحلیل پدیدارشناختی بازنمایی بدن های نابهنجار در نمایشنامه های خانه، زمستان 66، ماه عسل و دل سگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات نمایشی ایران سرشار از شخصیت ها و روایت های گونه گونی است که موشکافی آن ها می تواند فهم ما را از تاریخ اندیشه معاصر ایران افزون کند. پدیدارشناسی بیماری که به بدن زیسته و بیولوژیک فرد در هنگام بیماری یا اختلال می پردازد، فرصتی است برای واکاوی تجربه ی زیسته ی افراد دارای بدن های نابهنجار به عنوان یک اقلیت اجتماعی. الیور ساکس این نابهنجاری ها را به سه دسته ی بدن های کاسته شده، زیادی شده و دگردیسی شده بخش می کند. در پژوهش پیش رو به مساله ی بازنمایی بدن بیمار در آثار برگزیده ای از ادبیات نمایشی ایران پرداخته شده و تجربه ی جسمانی شخصیت ها با اختلال های بدن آگاهی در مطالعات عصب شناختی مقایسه شده است. نگارندگان پس از بررسی متون نمایشی معاصر ایرانی، چهار نمایشنامه ی خانه ، زمستان 66 ، ماه عسل و دل سگ را برای بررسی حضور این سه دسته بدن برگزیدند. هدف این پژوهش کیفی که با روش توصیفی تحلیلی و بهره گیری از منابع اسنادی به انجام رسیده است، بازبینی شیوه های نمایش بدن نابهنجار در هنرهای نمایشی معاصر ایران و بررسی راهکارهای زدودن نگرش منفی نسبت به این بدن ها در آفرینش هنری است. گام های پدیدارشناسی بیماری و علایم تجربه ی اختلال در بدن مندی را در توصیفات شخصیت های نمایشنامه های مورد بحث می شود باز یافت. آشتی با بازنمایی بدن های بیمار و نابهنجار برپایه ی شناخت درست از اختلال های بدن آگاهی، می تواند یاری رسان هنرمندان برای خلق فرم های بدیع در نگارش نمایشنامه باشد.
تحلیل ریسک زلزله در بافت فرسوده شهر بهبهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۸ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳۱
1 - 15
حوزههای تخصصی:
تحلیل ریسک زلزله در بافت فرسوده شهری یک فرآیند مهم است که برای شناسایی و ارزیابی تأثیرات زلزله بر سازه ها، زیرساخت ها، و جامعه در مناطقی که احتمال وقوع زلزله بالاست، انجام می شود.شهر بهبهان به علت وجود چهار گسل های فعال در پیرامون آن پتانسیل بالای در زلزله خیزی دارد. هدف مقاله حاضر بررسی میزان خطر پذیری زلزله با توجه به مولفه های شرایط محلی خاک اطلاعات ساختمان ها در بافت فرسوده شهر بهبهان می باشد. در این پژوهش از اصول روش های تحلیل ریسک زلزله مبتنی بر GIS با تمرکز بر مدل کارمانیا (KHM) و روش تحلیل احتمال خطر زلزله (PSHA) استفاده شده است. بر این اساس، کلیه پارامترهای مؤثر از جمله خصوصیات زمین شناسی، پریود غالب خاک و سرعت موج برشی، شیب ژئوئید، نوع رسوب و ضخامت آبرفت به پرونده های شکل تبدیل،طبقه بندی و در نهایت در پایگاه داده ی یکپارچه شامل توزیع و وضعیت ساختمان ها ترکیب و نقشه ریسک زلزله تهیه می گردد. نتایج نشان می دهد که در زلزله طرح حدود 45 درصد ساختمان ها به خرابی کامل و سایر ساختمان های موجود نیز به رده خرابی بسیار زیاد (تا 80 درصد) می رسند. در زلزله شدید همه ساختمان های موجود در این بخش بصورت کامل تخریب خواهند شد. با توجه به جمعیت ساکن در این بخش (12551 نفر) تلفات در زلزله طرح حدود 3765 و در زلزله شدید 9413 پیش بینی می شود. به این ترتیب برنامه ریزی قبل از زلزله برای بازسازی، مقاومسازی و بهسازی این منطقه، امداد حین زلزله و مدیریت پس از زلزله ضروری به نظر می رسد.
تحلیل فضایی شورش های شهری پس از انقلاب اسلامی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۱۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۲
139 - 179
حوزههای تخصصی:
شورش های شهری، اعتراضاتی خشونت بار، ناگهانی و مبتنی بر انگیزه های اقتصادی هستند که عمدتا با اشغال فضاهای شهری به عنوان بستر اصلی اعتراضات همراه هستند. فضای شهری نیز خودشان متشکل از فضاهای مصرف، فضاهای قدرت و فضاهای شبکه ای هستند که هرسه، ابزار و هدفی برای شورش های شهری هستند. پژوهش حاضر با تأکید بر مهم ترین ترین شورش هایی که پس از انقلاب اسلامی رخ داده اند، به دنبال تحلیل سویه های فضایی شورش های شهری است. داده های تحقیق، منابع تاریخی ثانویه هستند و برای تحلیل داده ها از تکنیک بولی استفاده شده است. نتایج ماتریس بولی نشان می دهد، زمانی که علت اعتراضات، سکونتگاه های شهری و کنشگری شورشیان صرفا مبنی بر وندالیسم باشد، شورش های شهری در سطح محلی و اگر نارضایتی ها فارغ از موضوع از طریق شبکه های تعاملی تشدید شوند و کنشگری کارناوالی در کنار کنشگری وندالیستی در بین معترضان متداول شود، شورش های شهری در سطح ملی رخ می دهند.
تحلیل مراتب هنرمند مسلمان در رویارویی با رمز و بازنمایی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رمز یکی از مفاهیمی است که هنرمند مسلمان در خلق آثار خویش ناگزیر از آن بهره می گیرد. بی شک هنرمند مسلمان بنا به مرتبه خویش و جایگاهی که در نظام هستی داشته است قادر به کشف و یا انکشاف رموز عالم به عنوان حقیقتی متجلی در نظام عالم تکوین و در مرتبه بعد تجلی بخشیدن به آن معنا در نظام عالم تشریع بوده است. گشایش رمز و درک معنا از نظام هستی و در مرتبه ای دیگر تجلی بخشیدن به آن معنا در قالب صورت رمزی کار هنرمند مسلمان خواهد بود. اما سؤال اصلی آن است که مراتب هنرمندان مسلمان در رویارویی با رمز و بازنمایی آن در هنر چگونه است؟ هدف از انجام پژوهش تعیین نسبتی است که هنرمند مسلمان با مراتب مختلف رمز برقرار میکند. فرایند خلق هنر اسلامی در گرو رمزگشایی و رمزپردازی در عالم هستی بوده است که هنرمند مسلمان با غور در معنا باید به حقیقت این رموز واقف گردد و آنها را در فرایند خلق هنر، به مرتبه تجلی رساند. روش انجام پژوهش از نظر ماهیت توصیفی-تحلیلی است. روش گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای بوده است که با ابزار شناسه برداری از منابع سنتی و منابع مکمل انجام شده است. روش تجزیه وتحلیل اطلاعات کیفی بوده است. مطالعه و غور در میان هنرمندان مسلمان بیانگر آن است که همه هنرمندان در یک مرتبه و جایگاه قرار نداشته اند و در نسبت های متفاوتی که با آثار هنری برقرار می کنند، جایگاه آنها متفاوت خواهد بود. بررسی های این تحقیق بیانگر آن است که می توان جایگاه هنرمندان را در سه مرتبه حامل رمز، کاشف رمز و خالق رمز دانست که هنرمندان در هر مرتبه نسبت متفاوتی را باحقیقت رمز برقرار می کنند.
مسئله شرور و محدودیت های معرفت بشری ما(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۷)
7 - 39
حوزههای تخصصی:
در باب مسئله شر، مهم ترین چالش پیشِ روی ما محدودیت معرفت بشری در فهم ابعاد پیچیده آن است. دلیل وجود این چالش، اهمیت نقش پررنگ خدا در ایجاد یا مشارکت او در تحقق برخی شرور است؛ درحالی که انسان در شناخت هدف و نحوه دخالت الهی، توان معرفتی لازم را ندارد؛ ولی خداوند قادر و عالم مطلق است. پس محدودیت معرفت بشری مانع از شناخت دقیق و همه جانبه ابعاد پیچیده شروری است که در زندگی خود، با آنها مواجه هستیم. برخی متفکران از این ویژگی، با عنوان رویکرد خداباوری شکاکانه تعبیر کرده اند. برخی با تمسک به این رویکرد، تلاش دارند دلیل خداناباوران را در رد وجود خدا به دلیل نیافتن توجیه های منطقی برای شرور جهان، به ویژه شرور گزاف، به طور جدی، به نقد و رفع ادله خداناباوران در باب رد وجود خدا بپردازند؛ با این استدلال که محدودیت معرفتی ما در نیافتن دلایل خدا در ایجاد برخی شرور، دلیل بر وجودنداشتن چنین دلایل موجهی برای خدا نیست. در این تحقیق، به روش تحلیل محتوا نشان داده می شود که اگرچه تأکید بر محدودیت معرفتی ما در فهم مسئله شر تا حدودی در نقض دلایل خداناباوری موفق است؛ اما تأکید بیش از حد، بر شکاکیت معرفتی انسان درباره نحوه دخالت خدا، سبب شکاکیت معرفتی عام می شود. راهکار پیشنهادی، توجه به قابلیت های معرفتی انسان از انواع مختلف، توجه به اهمیت خدایِ دارای صفات مطلق و استفاده از آنها برای پاسخگویی به مسئله شر است.
Stone and Water: A Case Study of Integrated Hydraulic Structures within the Late Antique Monumental Architecture of the Bozpar Valley in Southern Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Persica Antiqua, Volume ۵, Issue ۸, January ۲۰۲۵
59 - 92
حوزههای تخصصی:
This paper presents the results of a geoarchaeological study of the ancient hydraulic structures in the Bozpar Valley and an analysis of their relationship with the standing monuments, especially the two palatial structures known as Kushk-e Ardashir and Zendan-i Soleyman. It presents a raison d’être for each identified structure regarding its hydraulic function and physical integration within the monumental landscape. Then, it suggests an interpretative pattern in their spatial relation to the mentioned monumental structures. The study area is a small and remote valley in the Zagros highlands in southern Iran. It borders the modern provinces of Fars and Bushehr and is historically associated with the Greater Fars region. The monumental structures in this area belong to the Sasanian architectural tradition. Here, their integrated hydraulic structures are investigated interdisciplinary via remote sensing. The analysis indicates different functions for the two monuments: a representative and official kushk and a [seasonal] leisure palace. Based on the nature and function of the integrated hydraulic structures, the former monument seems to relate to food production activities and the latter to currently unidentified activities other than daily life. The results of this study provide further evidence of integrated hydraulic structures in Late Antique Iran and shall trigger comparative studies from neighbouring regions in the future.
The relationship between school connectedness and academic engagement: The mediating role of mindfulness
حوزههای تخصصی:
One of the burgeoning areas of interest within the realm of education pertains to student engagement, a central component of positive psychology (PP). Another fundamental concept in the PP literature is school connectedness, which underscores the belief students hold regarding the care shown by adults and peers in the educational environment towards their academic progress and personal welfare. Additionally, mindfulness, a pivotal term in the field of PP, offers noteworthy advantages such as enhancing working memory and reducing stress levels, consequently fostering academic involvement. Given the significance of school connectedness and mindfulness in academic engagement, the present study endeavors to examine the association between school connectedness and academic engagement in high school students, with mindfulness serving as a mediator. A total of 300 high school students from Bandar Abbas participated in the study, responding to scales measuring mindfulness, school connectedness, and academic engagement. Subsequently, structural equation modeling was employed to illuminate potential relationships. The results indicated a significant correlation between school connectedness and academic engagement. Furthermore, the findings demonstrated that both school connectedness and mindfulness serve as positive and significant predictors of academic engagement. Moreover, the results substantiated the mediating role of mindfulness. These findings offer valuable insights for educators in enhancing classroom practices.
Investigating the mediating role of academic self-handicapping in the relationship between academic maladjustment and academic procrastination among students
حوزههای تخصصی:
The aim of the present study was to investigate the effect of academic maladjustment on academic procrastination with the mediating role of academic self-handicapping of students of Islamic Azad University of Khash. A descriptive research method of correlation type (structural equation model) was carried out. The statistical population of the study was all students of Islamic Azad University of Khash through simple random sampling method. To collect data, the questionnaires of academic self-handicapping by Jones and Rodlet (1982), academic maladjustment by Hamili, Ahmadi, Mousavi and Ghafourian (2015), and academic procrastination by Solomon and Rothblom (1984) were used. The content validity of the questionnaire was confirmed. The reliability of the questionnaires was estimated based on Cronbach's alpha coefficient as 0.91, 0.97 and 0.89, respectively. The data obtained from the questionnaires were analyzed at two levels of descriptive and inferential statistics including Pearson's correlation coefficient test and structural equation model through SPSS23 and LISREL8.8 software. The findings showed that academic maladjustment has a positive and significant effect on students' academic procrastination, both directly and indirectly through the mediation of academic self-disempowerment. To reduce academic procrastination, it is necessary to plan on factors that strengthen academic adjustment and academic self-disempowerment of students.
طراحی و ارزیابی مدل های راهبردی برای موفقیت انتقال دانش آموزان ابتدایی به مقطع متوسطه
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف:پژوهش حاضر، با هدف طراحی و ارزیابی مدل راهبردی جهت انتقال دانش آموزان به دوره متوسطه انجام گرفته استروش : روش پژوهش، کیفی و از نوع نظریه داده بنیاد و جامعه آماری شامل متخصصان تعلیم و تربیت، روانشناسان و مشاوران مدارس بودند که از میان آن ها 16 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدندیافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد، عواملی مانند: تغییر در روابط دوستی، تغییرات جسمانی بلوغ و تغییرات محیط آموزشی، به عنوان عوامل اصلی در ایجاد چالش های انتقال به دوره متوسطه نقش دارند. به علاوه، عواملی مانند: ویژگی های شخصیتی دانش آموزان و مسائل درون خانواده، به عنوان عوامل مداخله ای و ویژگی های مدرسه و موقعیت اجتماعی_اقتصادی خانواده، به عنوان بستر این تغییر، شناسایی شدند. متخصصان بر پشتیبانی خانواده، حمایت عاطفی مدرسه، حمایت آموزشی معلمان و حمایت سازمانی مدرسه، به عنوان راهبردهای حل مسائل این دوره، تأکید داشتند. آن ها معتقد بودند که اجرای این راهبردها پیامد اجتماعی، آموزشی و عاطفی را به دنبال دارد.نتیجه گیری: یافته های این پژوهش، به خانواده ها، مدیران مدارس، معلمان و مشاوران مدارس توصیه می کند که با شناخت کامل از عوامل ایجاد چالش در این دوره، حمایت های عاطفی، آموزشی و سازمانی را در جهت آمادگی و سازگاری دانش آموزان برای انتقال به دوره متوسطه ارائه دهند.
بررسی تطبیقی چهار شعر با مضمون مشترک پاییز با رویکرد بوم گرایانه (مارتین ملون، دانیل فریزر، قدمعلی سَرّامی و فاضل نظری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۳ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۴۴
69 - 94
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، چهار شعر غنایی با مضمون مشترک پاییز، سروده چهار شاعر مختلف یعنی دانیل فریزر (-1987)، مارتین ملون (- 1963). قدمعلی سرامی (-1322) و فاضل نظری (-1358) با رویکردی بومگرایانه مورد بررسی قرار می گیرند تا به این پرسش پاسخ داده شود که هریک از این چهار شعر تا چه اندازه ای نگرانی های محیط زیستی بشر همچون تغییرات اقلیمی، انقراض گونه های مختلف گیاهی و جانوری، آلودگی آب و آلودگی هوا را در کانون توجه خود قرار داده اند. روش تحقیق، توصیفی – تحلیلی است. یافته ها نشان می دهند که فریزر و ملون، مضمون پاییز را همچون تکیه گاهی به کار می گیرند تا دستکاری های نسنجیده بشر را در روند طبیعی آفرینش مورد انتقاد قرار داده و نقش ویرانگر او را در محیط زیست و فضای در دسترس زمین ، به باد انتقاد گیرند در حالیکه سرامی و نظری، پاییز را در تقابل با بهار، همچون استعاره ای به کار می گیرند تا احوالات درونی و عواطف خود را توصیف کنند و بیشتر تمرکزشان برروی گوینده یا اول شخص مفردی است که در اشعارشان با ضمیر منفصل «من» یا ضمیر متّصل «-م» جلوه می نماید و در سروده های خود، بشر را در جایگاهِ تقابل با طبیعت نمی نشانند.








