فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۲۱ تا ۳٬۵۴۰ مورد از کل ۵۶٬۰۱۵ مورد.
منبع:
مدیریت دانش سازمانی سال ۷ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۴
19 - 52
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف دستیابی به الگویی برای مدیریت تجارب و دانش ضمنی با ابتناء بر بیانات امام خامنه ای مدظله العالی به عنوان یکی از عوامل جهت ساز اصلی در مبحث کلان مدیریت دانش کشور، صورت گرفته است. این پژوهش از نظر فلسفه و پارادایم فلسفی در قلمرو پژوهش های تفسیری و مبتنی بر تفسیر داده های کیفی شکل گرفته و از روش شناسی تحلیل مضمون و نرم افزار اطلس تی 23 برای تجزیه وتحلیل داده های کیفی استفاده شده است. برای دستیابی به واحد تحلیل، پس از جستجوی کلیدواژه های تجربه، تجارب، تجربیات، مجرب، عبرت، حافظه تاریخی، در بیان و بنان انتشاریافته و در دسترس از امام خامنه ای مدظله العالی، 253 واحد معنا شناسایی گردید. بر اساس یافته های پژوهش، 102 مضمون پایه، 16 مضمون سازمان دهنده و 4 مضمون فراگیر شامل: تجارب فردی، تجارب سازمانی، تجارب ملی، تجارب جهانی، تجارب موضوعی، کسب و مستندسازی تجارب، تحلیل و به روزرسانی تجارب، تبدیل تجربیات، اشتراک گذاری تجارب، پشتیبانی و فرهنگ سازی، استفاده از تجارب، شرایط کاربست تجارب، موانع داخلی، موانع خارجی، نتایج کاربست تجارب و پیامدهای کلان استخراج گردید. در پایان، شبکه مضامین ترسیم و مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر در حوزه مدیریت تجارب ارائه گردید.
ارزیابی ریسک در پروژه طرح ریزی و راه اندازی تولید محصول بلوک سیلندر خودرو شاهین (شرکت مورد مطالعه: شرکت مالیبل سایپا)
منبع:
مطالعات نوین در مدیریت و سازمان سال اول تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
77 - 102
حوزههای تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر، ارزیابی ریسک در پروژه طرح ریزی و راه اندازی تولید محصول بلوک سیلندر خودرو شاهین می باشد. این تحقیق از نظر ماهیت، اکتشافی بوده که به دنبال ارزیابی ریسک در پروژه طرح ریزی و راه اندازی تولید محصول بلوک سیلندر خودرو شاهین در شرکت مالیبل سایپا با رویکرد تاپسیس، ماتریس ریسک و سیستم خبره مونت کارلو می باشد. بدین منظور با بررسی مقاله ها و مصاحبه با خبرگان مدل مفهومی ابعاد شاخص های مزایای اقتصادی، شاخص های مزایای تکنولوژی، شاخص های آمادگی های تکنولوژی شناسایی شدند که هر یک دارای زیرمعیارهای مختص به خود بودند. بدین واسطه و با استفاده از روش تاپسیس به رتبه بندی در هر یک از شاخص های شناسایی شده پرداخته شد. نتایج تحقیق نشان داد که مهم ترین معیارها به ترتیب: مزیت نسبی، دانش تکنولوژیک، حمایت مدیریت عالی، قطعیت، سودآوری، امنیت، نرخ بازده سرمایه، دانش و مهارت های لازم، مشاهده پذیری، سازگاری، سرمایه گذاری مالی کافی، استانداردهایIT، مهارت های IT، پیچیدگی و زیرساخت های فناوری به دست آمدند. همچنین، با توجه به نتایج به دست آمده از جمع ضرایب در هر بُعد، مهم ترین ابعاد شناسایی شدند به طوری که ترتیب ابعاد شناسایی شده عبارت بودند از مزایای تکنولوژی، عوامل سازمانی، مزایای اقتصادی و آمادگی های تکنولوژی. همچنین، مبتنی بر شبیه سازی مونت کارلو 11 حالت مختلف مورد بررسی قرار گرفت که نتایج نشان از صحت نتایج در ارتباط با شدت ریسک های شناسایی شده را نشان داد.
آینده نگاری توسعه منابع انسانی در صنعت گردشگری ورزشی
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر آینده نگاری توسعه منابع انسانی در صنعت گردشگری ورزشی بود. پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی، از نظر روش پیمایشی بود. جامعه آماری این تحقیق را اعضای هیات علمی، مدیران منابع انسانی در حیطه گردشگری ورزشی و خبرگان گردشگری ورزشی تشکیل دادند که نمونه گیری هدفمند به روش گلوله برفی تعداد 22 نفر تشکیل دادند. جهت جمع آوری داده ها از مصاحبه های عمیق و نیمه ساختارمند استفاده شد. به همین منظور ابتدا محقق به بررسی ادبیات و مبانی نظری مرتبط با صنعت گردشگری ورزشی پرداخت. سپس مصاحبه، به طور نیمه ساختار یافته، با خبرگان جهت تعیین عوامل انجام گرفته است (22 مصاحبه تا زمان اشباع داده ها انجام شد). برای تحلیل اثرات متقابل از پرسشنامه ماتریسی محقق ساخته براساس یافته های کیفی و برای پردازش داده ها در بخش اول مطالعه از تکنیک دلفی و در بخش دوم مطالعه از تحلیل اثرات متقابل با نرم افزار میکمک استفاده شد. در نهایت متغیرهای پایداری مالی دولت، ثبات سیاسی و رشد منابع انسانی به عنوان متغیرهای تاثیرگذار می باشند. متغیرهای سیاست گذاری دولت و تغییرات جمعیتی به عنوان متغیرهای تاثیرگذار می باشند. متغیرهای چند مهارتی، برآورد نیروی انسانی، گزینش و استخدام کارکنان، ارزیابی مداوم منابع انسانی، تعادل سالم در کار و زندگی، کیفیت روابط کارفرما-کارمند و جبران خدمات به عنوان متغیرهای تاثیرپذیر شناسایی شدند. متغیره های برنامه آموزشی و جانشین پروری به عنوان متغیر دو وجهی و در نهایت متغیرهای امنیت و سرمایه گذاری منابع انسانی، عوامل زیرساختی (محیطی مکانی)، همگرایی سازمانی، فناوری اطلاعات، محیط قانونی منابع انسانی، شایستگی منابع انسانی به عنوان متغیرهای مستقل شناسایی شدند.
واکاوی نقش هوش اخلاقی حسابرسان در تمایل به سوت زنی (افشاگری)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی نقش هوش اخلاقی در تمایل به افشاگری (سوت زنی) در جامعه حسابداران رسمی ایران انجام شد. روش تحقیق پژوهش توصیفی از نوع همبستگی است و با استفاده از جدول کرجسی مورگان، 297 نفر از حسابداران رسمی شاغل در سال 1402 با روش نمونه گیری هدفمند، به عنوان حجم نمونه انتخاب و به پرسشنامه هوش اخلاقی لنیک و کیل (2005) و پرسشنامه تمایل به افشاگری علینقیان و همکاران (1395) پاسخ دادند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از آزمون کلموگروف اسمیرنوف، آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام و نرم افزار آماری انجام شد. یافته ها نشان داد که بین هوش اخلاقی حسابرسان با تمایل به افشاگری رابطه معنادار و مثبت وجود دارد و هوش اخلاقی می توانند تمایل به افشاگری را در حسابداران رسمی پیش بینی کنند. در تبیین یافته فوق می توان گفت که بر طبق رویکردهای منطقی در تصمیم گیری اخلاقی، هوش اخلاقی مستقیما منجر به قضاوت اخلاقی در افراد می شود و هسته اصلی این رابطه، استدلال و تعقل منطقی است. این قابلیت می تواند به عنوان یک راهنما برای رفتار و اعمال فرد حسابرس عمل نموده و توانایی درونی وی را برای تشخیص در بزنگاه های حساس تصمیم گیری، مهیا سازد.
بررسی تاثیر رفتار قیم مآبانه حسابرسان بر میراث برند موسسه های حسابرسی از دیدگاه حسابرسان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
افزایش موسسه های حسابرسی در سال های اخیر و به تبع آن شکل گیری رقابت گسترده در بازار حسابرسی برای کسب سهم بازار بیشتر باعث شده است تا میراث برند موسسه های حسابرسی به دلیل بروز رفتارهای غیر اخلاقی از جمله رفتار غیر قیم مآبانه تحت تاثیر قرار گیرد. از این رو، هدف این پژوهش بررسی تاثیر رفتار قیم مآبانه حسابرسان بر میراث برند موسسه های حسابرسی است. پژوهش حاضر از نظرهدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری، حسابرسان ارشد شاغل در موسسه های حسابرسی است که 197 نفر از آن ها با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه محقق ساخته و جهت آزمون فرضیه های پژوهش از روش مدل سازی معادلات ساختاری و تجزیه و تحلیل در نرم افزار PLS استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که اعمال رفتار قیم مآبانه (ایجابی و سلبی) توسط حسابرسان تاثیر مثبت و معناداری بر میراث برند موسسه های حسابرسی دارد و بیانگر آن است که اگر حسابرسان رفتار قیم مآبانه داشته باشند نه تنها نگرش مثبتی در مشتریان نسبت به موسسه حسابرسی شکل می گیرد؛ بلکه باعث افزابش عملکرد، درآمد و شهرت موسسه حسابرسی نیز می شود.
تجزیه و تحلیل ریسک با استفاده از ارزیابی ترکیبی فازی (FSE) مبتنی بر (FMEA) در صنعت آموزش عالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه دانشگاه ها در حوزه های علمی، فناوری، اقتصادی و بین الملل با چالش های بزرگی مواجه هستند. شناخت این چالش ها کمک می کند تا بتوان ظرفیت های توسعه را فراهم نمود. از این رو در این پژوهش به شناسایی و اولویت بندی ریسک های موجود در صنعت آموزش عالی ایران پرداخته شده است. بدین منظور ابتدا با برسی عمیق ادبیات پژوهش لیستی از ریسک ها و گروه های ریسک مرتبط در آموزش عالی شناسایی شد، سپس از طریق مصاحبه با خبرگان (تکنیک دلفی) به تکمیل و اعتبارسنجی لیست های شناسایی شده پرداخته شد، بعد از کسب همگرایی خبرگان با اجرای روش ارزیابی ترکیبی فازی(FSE) مبتنی برFMEA به اولویت بندی فاکتورهای ریسک و گروه های ریسک براساس درجه بحرانی پرداخته شد و در نهایت درجه بحرانی ریسک کلی محاسبه گردید. براساس نتایج حاصل بحرانی ترین ریسک موجود در صنعت آموزش عالی "عدم توجه به شایسته سالاری" و بحرانی ترین گروه ریسک "عدم برقراری ارتباط خوب با صنعت" شناسایی شد و درجه بحرانی ریسک کلی نیز در این صنعت عدد 75/3 به دست آمد که بیانگر اهمیت ریسک های آموزش عالی و لزوم اجرای اقدامات پیشگیرانه و کنترلی برای ریسک های موجود در این صنعت می باشد.
بررسی مزایا و معایب مدیریت استراتژیک برای مدیران
حوزههای تخصصی:
هر علمی هدفی را دنبال می کند و در پی دستیابی به مقصدی است.در تعریف مدیریت نیز عنوان شد که هدف نیل به اهداف سازمان است. این هدف یا ارائه خدمات یا تولید محصول می باشد. لذا مدیریت منابع انسانی قسمتی عمده از قلمرو علم و هنر مدیریت را تشکیل می دهد. پژوهش حاضر با هدف بررسی مزایا و معایب مدیریت استراتژیک برای مدیران صورت پذیرفته است. روش پژوهش توصیفی تحلیلی بوده است؛ به منظور گردآوری داده های لازم برای نیل به اهداف پژوهش، از منابع موجود و مرتبط با موضوع پژوهش فیش برداری شد و اطلاعات حاصل با شیوه های کیفی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. این مقاله، توصیف مختصر سوابق و تاریخچه ی مدیریت استراتژیک، مهارت های تصمیم گیری و توسعه ی فرد و سازمان، را بصورت مفهومی در این زمینه را مرور کرده است. سپس مفهوم مدیریت استراتژیک و مهارتهای حاصل شده از این علم را به عنوان شاخه ای از دانش بشری را مورد بررسی عمیق قرار داده است و سپس پیشینه ی تحقیقات گذشته و نظریات دانشمندان و بزرگان بیان شده است. در پایان مقاله، پیشنهادهایی کاربردی ارائه شده است.
عوامل ارزش آفرین در روابط حرفه ای بین حسابرس و صاحبکار در حرفه حسابرسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این تحقیق بررسی عوامل ارزش آفرین در روابط حرفه ای بین حسابرس و صاحبکار در حرفه حسابرسی می باشد. تحقیق حاضر به لحاظ هدف، کاربردی و روش اجرا بصورت کمی می باشد. جامعه آماری تحقیق شامل 303 نفر اعم از کارشناس مالی، مدیر اجرایی، حسابرس یا بازرس قانونی، مدیرعامل یا عضو هیات مدیره و اعضای هیات علمی دانشگاه و سایر می باشد و از طریق روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. گردآوری داده ها با استفاده از پرسشنامه می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده از نرم افزار SPSS وPLS استفاده گردید. نتایج نشان داد استراتژی های مورد استفاده در مذاکرات حسابرس و صاحبکار می تواند بر چرخش یا ابقا حسابرس اثر داشته باشد. همچنین، اثر ادغام موسسه های حسابرسی بر روابط بین حسابرس و صاحبکار مثبت بوده است و البته انحصار بازار حسابرسی می تواند بر کیفیت رابطه بین مؤسسه حسابرسی و صاحب کار اثر داشته باشد. به عبارتی، انحصار بازار حسابرسی به وسیله ی مؤسسه های بزرگ، می تواند تهدید جدی برای سایر مؤسسه ها باشد. همچنین مقدار GOF برابر با 200/0 بدست آمد که، نشان از برازش مناسب و متوسط را در مدل دارد.
تاثیر تنوع جنسیتی اعضای کمیته حسابرسی بر رابطه بین مسئولیت پذیری اجتماعی و کیفیت سود
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش به بررسی تاثیر تنوع جنسیتی اعضای کمیته حسابرس بر رابطه بین مسئولیت پذیری اجتماعی و کیفیت سود می پردازد. محدوده مورد مطالعه برای این تحقیق شامل هشت سال، یعنی از سال های 1392 تا 1399 است. پژوهش در دسته تحقیقات کاربردی قرار دارد و در تقسیم بندی بر مبنای ماهیت در گروه تحقیقات همبستگی قرار می گیرد که بر اساس شیوه استقرایی به نتیجه گیری می پردازد. نتایج حاصل از آزمون فرضیه تحقیق نشان داد بین مسئولیت پذیری اجتماعی و کیفیت سود رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد و همچنین تنوع جنسیتی اعضای کمیته حسابرس بر رابطه بین مسئولیت پذیری اجتماعی و کیفیت سود تاثیر معنادار و مثبت دارد و موجب تقویت این رابطه می شود.
طراحی مدل عوامل پیش بین فرصت های کارآفرینانه در شرکت های بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش طراحی مدل عوامل پیش بین فرصت های کارآفرینانه در شرکت های بین المللی می باشد. روش پژوهش با توجه به هدف آن، کاربردی و از حیث شیوه اجرا، کیفی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل 17 نفر از مدیران و همچنین کارشناسان فعال در حوزه کارآفرینیمی باشد و نمونه گیری به صورت هدفمند و گلوله برفی انجام شد و مصاحبه ها تا دستیابی به اشباع نظری ادامه داشت. ابزار گردآوری اطلاعات مصاحبه نیمه ساختاریافته می باشد. برای گردآوری و تحلیل داده ها از روش داده بنیاد استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها و طراحی الگو، در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام گرفت. برای تحلیل داده ها از نرم افزار 18 MAXQDA برای کدگذاری ها استفاده گردید. در مرحله کدگذاری باز، 305 کد مقدماتی از تحلیل مصاحبه ها شناسایی شد. در دومین مرحله، کدگذاری محوری بر اساس یافته های پژوهش، مفهوم فرصت های کارآفرینانه به عنوان پدیده محوری انتخاب شد. شرایط علی در قالب هفت دسته رویدادهای خلاف انتظار، تغییرات مبتنی بر صنعت و ساختار بازار، کمبود مبتنی بر روش ها، وضعیت متناقض، تغییر مبتنی بر ارزش ها و شناخت، دانش جدید و ویژگی های جمعیتی جای گرفتند و چهار مقوله اصلی شامل راهبردهای سازمانی، راهبردهای مربوط به بازار، راهبردهای تجاری و مدیریت مؤثر عملکرد انتخاب شدند. عوامل مداخله گر در دو دسته تقویت کننده و تضعیف کننده شناسایی شدند. سرمایه، عوامل شرکتی، یادگیری اجتماعی، جمع آوری و مطالعه اطلاعات، ویژگی های فردی و عوامل اجتماعی به عنوان عوامل زمینه و بسترساز فرصت های کارآفرینانه تعیین شدند درنهایت پیامدهای عوامل پیش بین فرصت های کارآفرینانه در دو دسته مالی و مشهود و غیرمالی و نامشهود تعیین شدند.
طراحی مدل حاکمیت شرکتی در نظارت اثربخش بر تسهیلات اعطایی بانک ملی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
279 - 298
حوزههای تخصصی:
بانک ها به دنبال این هستند تا بتوانند در چارچوب حاکمیت شرکتی، نظارت اثربخشی را بر تسهیلات اعطایی داشته باشند. زیرا یکی از مهم ترین آسیب های حال حاضر در نظام بانکی، عدم مصرف صحیح تسهیلات اعطایی است که منجر به انحراف تسهیلات می شود و هرگونه ضعف و کوتاهی در این خصوص باعث بلوکه شدن منابع بزرگی از بانک ها و کاهش سرعت پول می گردد. از این رو هدف اصلی این پژوهش، طراحی مدل حاکمیت شرکتی در نظارت اثربخش بر تسهیلات اعطایی بانک ها است که مطالعه موردی این پژوهش، بانک ملی ایران است. پژوهش حاضر از نوع کیفی می باشد. جامعه خبرگان مورد مطالعه، برخی مدیران ارشد بانک ملی ایران در شهر تهران می باشند. این خبرگان به روش نمونه گیری هدفمند، و به صورت گلوله برفی انتخاب و تا رسیدن به حد اشباع نظری با دوازده تن از آنان مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام پذیرفته است. روایی مدل با روش بازبینی توسط خبرگان و پایایی، با روش بازآزمون بررسی گردیده است و با استفاده از روش تحلیل مضمون، پنجاه مضمون فرعی، بیست و یک مضمون سازمان دهی شده و ده مضمون فراگیر شناسایی گردیده است. یافته های پژوهش نشان می دهد به کارگیری این مدل به بانک ملی کمک خواهد کرد تا با شناسایی دقیق مفاهیم حاکمیت شرکتی مرتبط با تسهیلات بانکی، نظارت اثربخشی بر پرداخت تسهیلات انجام دهند.
بررسی نقش مدیریت منابع انسانی سبز بر بازار یابی سبز با نقش میانجی حسابداری محیطزیست (مورد مطالعه کارکنان شرکت پتروشیمی شیراز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۹)
187 - 208
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش مدیریت منابع انسانی سبز بر بازاریابی سبز با نقش میانجی سابداری محیطزیست است. تحقق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش علی پس رویدادی است. از نظر روش جمع آوری دادها، توصیفی است. همچنین بهدلیل اینکه رابطه بین متغیرها با یکدیگر مورد بررسی قرار می گیرد از نظر آماری روش همبستگی است که به شناخت رابطه در صورت وجود بین متغیرها میپردازد. در این تحقیق جامعه آماری کارکنان شرکت پتروشیمی شیراز بوده و 294 نفر هستند. با استفاده از فرمول کوکران، حجم نمونه برابر با 384 بهدست آمد. همچنین برای سنجش متغیرها از پرسش نامه و برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS25 , SmartPLS3 استفاده شدهاست. به منظور بررسی فرضیه های تحقیق از مدل معادلات ساختاری استفاده گردیدهاست. یافته ها حاکی از آن است که مدیریت منابع انسانی سبز بر بازاریابی سبز و بر حسابداری محیطزیست تأثیرگذار است. همچنین در تأثیر مدیریت منابع انسانی سبز بر بازاریابی سبز، متغیر حسابداری محیطزیست نقش میانجی دارد. این فرضیهها در مجموع نقش حیاتی مدیریت منابع انسانی سبز را در ترویج شیوههای تجاری پایدار برجسته میکنند. آنها پیشنهاد می کنند که مدیریت منابع انسانی سبز مؤثر نهتنها مستقیماً به بهبود استراتژی های بازاریابی سبز کمک می کند، بلکه شیوه های حسابداری محیطی را نیز تقویت می کند، که به نوبه خود رابطه بین مدیریت منابع انسانی سبز و تلاش های بازاریابی را واسطه می کند. این چارچوب بر اهمیت ادغام استراتژیهای منابع انسانی با اهداف زیست محیطی برای تقویت رویکردی جامع برای پایداری در عملیات تجاری تأکید میکند.
پدیدارشناسی تجارب زیسته اساتید حسابداری از آموزش حسابداری بخش عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع و هدف مقاله: هدف پژوهش حاضر شناخت دیدگاه ها و تجارب زیسته اساتید رشته حسابداری از آموزش حسابداری بخش عمومی است. روش پژوهش: این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و برحسب گردآوری داده یک پژوهش کیفی از نوع پدیدارشناسی توصیفی است. مشارکت کنندگان این مطالعه به تعداد 12 نفر و با استفاده از روش نمونه گیری هدف مند در دانشگاه های کشور انتخاب شدند. در جمع آوری داده های مورد نیاز از روش مصاحبه فردی نیمه ساختار یافته تا رسیدن به حد اشباع نظری استفاده شد. برای تحلیل داده ها از روش کدگذاری موضوعی و برای بررسی روایی و پایایی مصاحبه ها نیز از چهار مفهوم قابلیت اعتماد، قابلیت انتقال، قابلیت تأیید و اطمینان پذیری بهره بردای شده است. یافته های پژوهش: در مجموع براساس نظرات و دیدگاه های اساتید، 4 مضمون اصلی چالش ها و موانع زمینه ای و محتوایی، تعامل پذیری و مسئولیت پذیری ذینفعان، فرصت ها و مزایای آموزشی و پژوهشی و ویژگی های ساختاری و رفتاری اساتید شناسایی گردید. برای 4 مضمون اصلی نیز مجموعاً 48 مضمون فرعی با 106 کد مفهومی استخراج شد.نتیجه گیری، اصالت و افزوده آن به دانش: بیشترین روایت ها در ارتباط با مضمون اصلی ویژگی های ساختاری و رفتاری اساتید شناسایی گردید، این یافته لزوم توجه به این دغدغه توسط گروه های آموزشی حسابداری را منعکس می کند. یافته های پژوهش، حاکی از نقش مهم اساتید در رفع موانع و چالش های آموزش حسابداری بخش عمومی خصوصاً از طریق بازنگری در روش ها و الگوهای تدریس و محتوای آموزشی با هدف افزایش جذابیت یادگیری و جلب توجه مخاطبان است.
تاثیر تیپ های شخصیتی مختلف MBTI بر روی بازدهی و روند پیشرفت دانشجویان حسابداری: مورد مطالعه دانشگاه بین المللی امام رضا (ع).(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر تیپ های شخصیتی مختلفMBTI برروی بازدهی و روند پیشرفت دانشجویان می باشد. بدین منظور اثر تیپ های شخصیتی بر روند پیشرفت دانشجویان برای هر یک از مقیاس های ذهن، انرژی، طبیعت و تاکتیک بررسی گردید. در این پژوهش پرسشنامه برای تعیین تیپ شخصیتی دانشجویان مورد ارزیابی قرار گرفته است. قلمرو زمانی انجام پژوهش، سال 1403، جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان حسابداری دانشگاه بین المللی امام رضا (ع) و نمونه آماری 69 دانشجو و بصورت میدانی و با نرم افزار های SPSS و Smart-PLS تحلیل و مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن است که معدل دانشجویان درونگرا تفاوت معناداری با معدل دانشجویان برونگرا داشته است (افزایش نمره شاخص ذهن، یعنی حرکت به سمت درونگرایی بیشتر در شخصیت فرد، موجب افزایش میزان معدل شده است). با توجه به این که معدل سه ترم اول بیش از معدل سه ترم دوم است در نتیجه در گروه دانشجویان جزئی نگر و دانشجویان کلی نگر کاهش معدل مشاهده می شود (افزایش نمره شاخص انرژی، یعنی حرکت به سمت جزئی نگری بیشتر در شخصیت فرد، موجب افزایش میزان معدل شده است). همچنین معدل در دانشجویان منطقی تا حدودی بیش از دانشجویان احساسی است (افزایش نمره شاخص طبیعت، یعنی حرکت به سمت منطق بیشتر در شخصیت فرد، موجب افزایش میزان معدل شده است). از طرفی، معدل دانشجویان برنامه ریز بیش از افراد بداهه پرداز بوده است (افزایش نمره شاخص تاکتیک، یعنی حرکت به سمت برنامه ریزی بیشتر در شخصیت فرد، موجب افزایش میزان معدل شده است
شناسایی موانع دوسوتوانی سازمانی در صنعت بیمه ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه دوسوتوانی سازمانی به عنوان پاسخی به افزایش رقابت در بازار شناخته می شود و تحقق آن مستلزم به کارگیری همزمان اکتشاف و بهره برداری است. پژوهش حاضر با هدف شناسایی موانع دوسوتوانی سازمانی در شرکت های بیمه گر بخش خصوصی کشور صورت گرفته است. روش شناسی: رویکرد پژوهش حاضر آمیخته (کیفی- کمی) است؛ در بخش کیفی با روش تحلیل مضمون و مصاحبه با 13 نفر از خبرگان صنعت، موانع دوسوتوانی در صنعت بیمه شناسایی و در بخش کمی با روش دیمتل فازی به بررسی میزان اثرگذاری و اثرپذیری هر یک از موانع پرداخته شده است. یافته ها: موانع دوسوتوانی سازمانی شامل بیست و سه مضمون فرعی و شش مضمون اصلی؛ موانع طرح کسب و کار، موانع فرهنگی سازمان، موانع محیط خارجی، موانع مدیریت منابع انسانی، محدودیت های کارکنان و محدودیت های مدیران است و در این بین اثرگذارترین مضمون، موانع طرح کسب و کار است و محدودیت های کارکنان در انتهای طیف اثرگذاری قرار دارد. ارزش/ اصالت پژوهش: شناسایی موانع دوسوتوانی سازمانی در بخش خصوصی صنعت بیمه که پیش از این مورد مطالعه قرار نگرفته بود و شناخت اولویت بندی آن ها، موقعیت مناسبی برای شرکت های بیمه گر برای تحقق همزمان بهره بردای و اکتشاف فراهم می آورد. پیشنهادهای اجرایی/ پژوهشی: در این پژوهش یک برنامه عملیاتی برای رفع موانع دوسوتوانی سازمانی به ترتیب اهمیت و تاثیرگذاری آن ها تدوین و پیاده سازی شده است.
چارچوب مفهومی تحول دیجیتال مبتنی بر رهبری الکترونیک در نظام آموزش عالی (مطالعه اقلیم کردستان عراق)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی دوره ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
88 - 117
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: مطابق شواهد موجود، آموزش عالی جزء سیستم های پیشرو در تحول دیجیتال جهانی است و در ترویج و ارتقای ابزارهای دیجیتال، نقش محوری ایفا می کند؛ اما تحول دیجیتال برای نظام آموزش عالی کشورهای در حال توسعه و تحت شرایط محیطی ناپایدار با تأخیر و نقص های زیادی همراه است. شناخت و تحلیل این عوامل با در نظر گرفتن شرایط زمینه ای آن ها، می تواند دانش مدیریت تحول دیجیتال را برای کشورهای در حال توسط گسترش دهد. عراق یکی از این کشورهای در حال توسعه است که به تازگی گرایش به آموزش الکترونیک و تحول دیجیتال را در دانشگاه ها و آموزش عالی خود آغاز کرده است؛ اما هنوز با ابهام های زیادی در این زمینه مواجه است و به چارچوب های تخصصی سازی شده برای تحلیل و برنامه ریزی نیاز دارد. هدف از این پژوهش، ارائه چارچوب مفهومی تحول دیجیتال مبتنی بر رهبری الکترونیک در نظام آموزش عالی اقلیم کردستان عراق است.روش: روش پژوهش از نوع کیفی با رویکرد تحلیل مضمون (تماتیک) بوده است. صاحب نظران علمی (استادان و پژوهشگران) و اجرایی (مدیران و کارشناسان خبره) آگاه و مسلط به موضوع پژوهش در نهادهای آموزش عالی و دانشگاه های اقلیم کردستان عراق، مشارکت کنندگان پژوهش بودند. تعداد نمونه بر حسب رسیدن به اشباع نظری، ۱۹ نفر برآورد شد. نمونه گیری به روش قضاوتی با تأکید بر دانش و تجربه بود. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه هدایت شده بود که با دو روش حضوری و گفت وگوی آنلاین انجام شد.یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که شبکه مضامین مشتمل است بر ۹۶ مفهوم، ۲۵ مضمون فرعی، ۹ مضمون اصلی و ۴ مضمون کلی. مضامین کلی عبارت بودند از: پیشران های محیطی، رهبری سیستم آموزش عالی تسهیل و بسترسازی و کارکردهای تحول دیجیتال در آموزش عالی اقلیم کردستان. از تجمیع مضامین کلی، اصلی و فرعی، شبکه مضامین پژوهش ترسیم شد.نتیجه گیری: براساس چارچوب مفهومی به دست آمده، بایستی تحول دیجیتال در آموزش عالی اقلیم کردستان را فرایند چندبُعدی و چندسطحی در نظر گرفت و برای برنامه ریزی، رهبری و ارزیابی پیشبرد آن، بایستی تأثیرهای عوامل مندرج در الگوی ترسیم شده را شناسایی و کنترل کرد. از این رو به مدیریت آموزش عالی اقلیم کردستان پیشنهاد می شود که از چارچوب ارائه شده در این پژوهش، برای مطالعه و برنامه ریزی تحول دیجیتال در سیستم مدنظر استفاده کنند.
تبیین و ارزیابی مدل کنترل راهبردی در صنعت زعفران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت راهبردی سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۹
211 - 233
حوزههای تخصصی:
ارزیابی عملکرد راهبرد ها در بهره گیری از فرصت های محیطی و حفظ قدرت رقابتی سازمان ها به استقرار و کارآیی نظام کنترل راهبردی بستگی دارد. هدف پژوهش، تبیین و سنجش مدل کنترل راهبردی در صنعت زعفران است. روش پژوهش، از نوع آمیخته کیفی و کمّی است. جامعه آماری بخش کیفی پژوهش، مدیران فعال در صنعت زعفران بود که با مصاحبه از 12 نفر آن ها، اشباع نظری محقق گردید. در مرحله کمّی، به منظور آزمون مدل نهایی، کارشناسان فعال در این صنعت نمونه آماری در نظر گرفته شدند. حداقل حجم نمونه در این مرحله، بر اساس معیارهای توان آماری با 80 درصد و سطح معناداری 5 درصد، برای اندازه اثر 25/0، برابر با 59 نفر تعیین گردید. داده های مورد نیاز پژوهش از تعداد 63 نفر از کارشناسان گردآوری شد. از تحلیل کیفی مصاحبه ها، 27 مقوله منتخب استخراج گردید. با مبنا قرار دادن رهیافت نظام مند در نظریه داده بنیاد، کدهای شناسایی شده در شش طبقه شرایط علّی، شرایط زمینه ای، عوامل مداخله گر، راهبردها و پیامدهای حول پدیده مرکزی «مدل کنترل راهبردی صنعت زعفران»، جای گرفتند. در مرحله کمّی، مدل نهایی مطابق رویکرد حداقل مربعات جزئی و نرم افزار Smart PLS4 آزمون گردید. بر اساس نتایج، شرایط علّی پدیده محوری با ضریب 534/0؛ پدیده محوری با ضریب 312/0؛ شرایط زمینه ای و مداخله گر ضرایب 346/0 و 297/0 دارند که بر راهبردها مؤثر هستند. راهبردها بر پیامدها با ضریب 433/0 درصد مؤثر واقع شدند.
نقش رهبری دیجیتال در ایجاد تحول دیجیتال در سازمان (مورد مطالعه: شرکت ارتباطات زیر ساخت)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت کسب و کار هوشمند سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۰
227 - 262
حوزههای تخصصی:
اصلاحات فناوری محور با تاکید بر جامعه ی دیجیتال (به ویژه در بخش عمومی) در دستور کار بیشترکشورها قرار گرفته است و به عنوان چالش اساسی برای دولت ها تبدیل شده است. یکی از مهم ترین ابزارهای استراتژیک سازمان ها در این زمینه «رهبری دیجیتال» است. هدف اصلی تحقیق حاضر تبیین نقش رهبری دیجیتال و تاثیر آن در ایجاد تحول دیجیتال در سازمان است. جامعه ی آماری این تحقیق شامل خبرگان و کارشناسان ارشد شرکت ارتباطات زیرساخت بوده که به روش قضاوتی انتخاب شدند.. ابتدا ابعاد و عناصر رهبری تحول دیجیتال بررسی گردید و جهت بررسی مؤلفه های رهبری تحول دیجیتال و نیز برای تنظیم سوالات تحقیق و ایجاد یک پروتکل مروری از اصول راهنمای شیائو و واتسون (2017) استفاده شد. جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه انجام گرفت. از آزمون کرونباخ برای سنجش پایایی پرسشنامه و از ضریب کندال به عنوان شاخص هماهنگی و توافق استفاده گردید. نتایج نشان داد که ابعاد سازنده مفهوم رهبری تحول دیجیتال تاثیر بسزایی در ایجاد تحول دیجیتال دارد و در این میان تخصص دیجیتال رهبر و اهمیت دادن به تجربه مشتری بیشترین تاثیر را دارد.
واکنش مصرف کنندگان به اشتباه های برند و استراتژی های جبران پس از آن: بررسی نقش تعدیلگری تصویر برند و نقش میانجیگری قصد بخشش برند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
618 - 640
حوزههای تخصصی:
هدف: ارتباط میان مصرف کننده و برند در حوزه بازاریابی و رفتار مصرف کننده اهمیت بسزایی دارد. بازاریابی رابطه مند بر حفظ رابطه مطلوب با مشتری از طریق ارائه محصولات و خدمات مطابق با انتظارات مشتری تأکید دارد. از سوی دیگر با توجه به ماهیت هر کسب وکار، برندها نمی توانند بدون خطا و اشتباه این انتظارات را برآورده کنند و رابطه مصرف کننده و برند همانند رابطه میان انسان ها در اثر وقایعی نامطلوب خدشه دار می شود. نمونه اشتباه های برند در دهه های اخیر نشان می دهد که وقوع این وقایع نامطلوب، حتی برای بزرگ ترین برندها هم اجتناب ناپذیر است. انفجار باطری موبایل های نوت ۷ سامسونگ، حساب های جعلی در بانک ولز فارگو و تقلب در اطلاع رسانی در خصوص میزان آلایندگی خودروهای فولکس واگن، نمونه هایی از این اشتباه هاست. اشتباه های برند نه تنها در کوتاه مدت موجب نارضایتی مصرف کننده می شود، بلکه در بلندمدت نیز به رابطه مصرف کننده و برند آسیب می زند. بنابراین آشنایی با ابعاد مختلف مفهوم اشتباه های برند و نحوه تأثیر آن بر رفتار مصرف کننده، به منظور تدوین استراتژی پاسخ اثربخش ضروری است. هدف این پژوهش، توسعه ادبیات حوزه برند از طریق بررسی نقش تعدیلگری تصویر برند و نقش میانجیگری قصد بخشش در شکل گیری واکنش مصرف کننده بعد از اشتباه برند و به کارگیری استراتژی پاسخ توسط برند است. این پژوهش بررسی می کند که چگونه هم خوانی میان پیام عذرخواهی و تصویر برند، موجب اثربخشی استراتژی پاسخ پس از اشتباه برند می شود و بر رفتار مصرف کننده تأثیر می گذارد. مدل مفهومی این پژوهش تاکنون در هیچ پژوهشی داخلی و خارجی بررسی نشده است.
روش: این پژوهش به روش آزمایشی اجرا شده است که طی آن با دست کاری متغیرهای مستقل، اثرهای هر یک از آن ها بر متغیر وابسته سنجیده می شود و با کنترل سایر متغیرها، روابط علت و معلولی را نشان می دهد. در این پژوهش، یک طرح آزمایشی فاکتوریل میان گروهی دو (عذرخواهی: احساسی، اطلاعاتی) در دو (تصویر برند: دوستانه، شایسته) بر مبنای طراحی سناریو اجرا شده است. پیش از آزمایش اصلی پژوهش، پیش آزمونی به منظور اطمینان از روایی بیرونی و اعتبار سناریوهای طراحی شده صورت گرفت. ۱۴۶ نفر از دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاه های شهر تهران، به صورت تصادفی به دو دسته پیش آزمون و آزمایش اصلی دسته بندی شدند. داده های پژوهش از طریق توزیع پرسش نامه جمع آوری و با روش های تحلیل واریانس و رگرسیون، در نرم افزار اس پی اس اس تحلیل شدند.
یافته ها: نتایج نشان می دهد که هنگام وقوع اشتباه برند، برند دوستانه در صورت عذرخواهی احساسی و برند شایسته در صورت عذرخواهی اطلاعاتی موجب اعتماد بیشتر، قصد خرید مجدد بیشتر و تبلیغات دهان به دهان منفی کمتری می شود. درعین حال، عذرخواهی اطلاعاتی در مقایسه با عذرخواهی احساسی، به اعتماد به برند بیشتری منجر می شود. قصد بخشش، اثر تعدیلگری تصویر برند بر رابطه میان عذرخواهی و واکنش مصرف کننده را میانجیگری می کند.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش بینش جدیدی در خصوص اشتباه های برند و استراتژی اثربخش پاسخ پس از آن، از طریق بررسی متغیرهای میانجی و تعدیلگر ارائه می دهد. این یافته ها همچنین دستورالعمل های خاصی را برای مدیران در خصوص چگونگی حفظ برند پس از اشتباه در راستای تقویت رابطه با مصرف کننده و تدوین استراتژی های پاسخ اثربخش ارائه می دهد.
استفاده از تحلیل پوششی داده ها و الگوریتم ژنتیک برای توسعه سیستم استنتاج فازی وزن دار شده به منظور ارزیابی بلوغ اتحاد راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
666 - 699
حوزههای تخصصی:
هدف: زمانی که دو یا چند سازمان همکار درصدد ارتقای سطح همکاری های خود باشند، به سمت اتحادهای راهبردی حرکت خواهند کرد. هدف اتحاد راهبردی حرکت در یک همکاری به سمت اهداف توافق شده از طریق اشتراک منابع است. این حرکت به نحوی انجام می شود که سازمان های همکار مستقل باقی می مانند. مدل های بلوغ روش های ارزشمندی برای کمک به سازمان های تولیدی برای توسعه همکاری های خود هستند؛ اما کار تجربی در زمینه توسعه مدل بلوغ اتحاد راهبردی با دستورالعمل های روشن انجام نشده است و هیچ مدلی برای سنجش بلوغ اتحاد راهبردی با ابزار ارزیابی وجود ندارد که بتواند به بی دقتی ناشی از قضاوت انسان وعدم قطعیت و ابهام ذاتی ارزیابی بپردازد. هدف این پژوهش طراحی یک روش برای سنجش سطح بلوغ اتحادهای راهبردی است تا بتوان به کمک آن، شناخت مناسبی از وضعیت فعلی همکاری بر اساس معیارهای بلوغ اتحادهای راهبردی به دست آورد.
روش: برای این هدف، در این پژوهش یک مدل بلوغ توسعه یافته است. این مدل برای ارزیابی وضعیت یک همکاری در یک مقطع خاص، از منطق فازی استفاده کرده است. مدل بلوغ اتحاد راهبردی مبتنی بر منطق فازی، از طریق یک رویه شفاف و دقیق ایجاد شده و روی یک رویکرد چندروشی، شامل بررسی ادبیات، مصاحبه، گروه های متمرکز و مطالعه موردی، از طراحی مدل تا ارزیابی مدل توسعه داده شده است. در این پژوهش، برای سنجش سطح بلوغ با استفاده از شاخص ها، از سیستم استنتاج فازی وزن دار شده با تکنیک تحلیل پوششی داده های فازی کمک گرفته شده است. همچنین برای دستیابی به مجموعه قواعد فازی، از الگوریتم ژنتیک استفاده شده است. مدل بلوغ در این پژوهش نیز همانند تمامی مدل های بلوغ، از دو جزء تشکیل شده است که عبارت اند از: سطوح بلوغ اتحاد راهبردی و ابعاد بلوغ اتحاد راهبردی.
یافته ها: در مدل این پژوهش پنج سطح بلوغ با عناوین اتحاد راهبردی موردی، مقدماتی، مدیریت شده، برنامه ریزی شده و بهینه سازی شده طراحی و تعریف شده است. همچنین یک فهرست ۴۴ موردی از شاخص ها، برای سنجش سطح اتحاد راهبردی از مطالعه مقاله ها، مصاحبه با خبرگان و بررسی اتحادهای راهبردی موفق و ناموفق به دست آمد؛ سپس این فهرست در ۱۷ معیار و ابعاد شش گانه دسته بندی شد. در گام بعد با استفاده از تکنیک نسبت روایی محتوا، شاخص های ضروری شناسایی شدند. پس از آن با اجرای تکنیک تحلیل پوشش داده ها، اهمیت نسبی هر یک از شاخص ها به دست آمد. برای ایجاد مجموعه های فازی مربوط به متغیرهای سیستم استنتاج فازی، از خبرگان نظرسنجی شد. همچنین با بررسی نمونه های اتحادهای راهبردی داخل و خارج از کشور، یک مجموعه قواعد فازی با نظرسنجی از خبرگان به دست آمد و توسعه یافت. مدل پیشنهادی، از طریق یک مطالعه موردی واقعی در همکاری میان یک سازمان تولیدی و شریک تجاری آن، ارزیابی و تأیید شده است.
نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که این رویکرد، یک ابزار تشخیصی قوی و کاربردی را بر اساس مجموعه ای از شاخص های بلوغ اتحاد راهبردی ارائه می کند. با به کارگیری نتایج این مدل و تجزیه وتحلیل شکاف ها، می توان یک برنامه اقدام برای افزایش سطح بلوغ اتحاد راهبردی تجویز کرد.