فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۶۱ تا ۲٬۰۸۰ مورد از کل ۷۸٬۴۹۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
تهیه ملزومات زندگی مشترک از وظایف قانونی زوج است؛ بااین حال در برخی از مناطق به حکم عرف، جهیزیه را زوجه فراهم می کند. زوج نیز چند قلم از اجناس لازم برای زندگی مشترک را که معمولاً ارزش مادی زیادی هم دارند، تهیه می کند تا با درج در سیاهه جهیزیه به همراه دیگر اقلام به منزل مشترک بدرقه شود. در عرف چنین اقلامی را شیربها نامیده اند. در دعوای استرداد جهیزیه، دادگاه با این پرسش مواجه خواهد شد که چه کسی مالک این اموال محسوب می شود؟ پاسخ به سؤال در گرو تبیین ماهیت توافق صورت گرفته است. درخصوص ماهیت شیربها ازمنظر فقهی و حقوقی اختلاف وجود دارد. برخی آن را در قالب عقود معین، همچون هبه و جعاله و صلح، و برخی نیز در قالب توافق خصوصی تفسیر کرده اند. گروهی نیز ماهیت شیربها را به شرط ضمن عقد و نیز تعهد به نفع شخص ثالث تعبیر کرده اند. این اختلافات، رویه قضایی را نیز تحت تأثیر قرار داده است. با استناد به قالب های پیش گفته، حسب تفسیری که از جواز یا لزوم شیربها صورت می گیرد، این اقلام را برخی محاکم متعلق به زوج و برخی متعلق به زوجه می دانند. این تحقیق نشان می دهد قالب های مزبور با وجود داشتن رگه هایی از تناسب، دارای تمایزاتی آشکار با شیربها است. شیربها دارای ماهیتی خاص است که با توجه به خصایص آن و سکوت قانون، قلمرو آثارش را عرف تعیین می کند.
واکاوی لزوم بررسی طرق شیخ طوسی به صاحبان کتب در مشیخه تهذیبین
منبع:
پژوهش های رجالی سال هفتم ۱۴۰۳ شماره ۷
151 - 168
حوزههای تخصصی:
در اعتبارسنجی روایات، همیشه نیاز به بررسی همه رجال واسطه در سند نیست. دست کم در برخی منابع، با تکیه بر قراینی، ثقه بودن راویان هیچ تأثیری در اعتبار حدیث نخواهد داشت. از مواردی که احتمال چنین قاعده ای درباره آن مطرح شده، واسطه های بین شیخ طوسی و صاحبان کتب در تهذیبین است. دراین باره برخی بررسی وثاقت راویان را لازم دانسته اند؛ برخی بین کتب مشهور و غیرمشهور تفصیل داده، و برخی هم مطلقاً این کار را لازم ندانسته اند. با توجه به شواهدی از مقدمه تهذیب الاحکام، سخن شیخ طوسی در سرآغاز مشیخه، روش تعامل شیخ طوسی با روایات و نیز اختلاف نسخ کتب، این نتیجه به دست می آید که بررسی رجالی واسطه ها بین شیخ طوسی تا صاحبان کتب لزومی ندارد و فرقی بین کتب مشهور و غیرمشهور نیست؛ ازاین رو وثاقت راویان بین شیخ طوسی و صاحبان کتب تأثیری در اعتبار روایت ندارد.
نقش «اعتباری» دانستن حقوق خصوصی در حل چالش های آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های فقه مدنی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
61 - 88
حوزههای تخصصی:
این گزاره که «حقوق عالم اعتبار است» از بنیادی ترین مطالب در فهم و حل موضوعات حقوقی به شمار می آید. با وجود استعمال بالای این گزاره در ادبیات حقوقی، غالباً به ابعاد و آثار آن بی توجهی می شود. نوشتار حاضر با ابتنا بر روش توصیفی - تحلیلی در پی پاسخ به این پرسش است که اعتباری بودن حقوق خصوصی چه آثاری دارد و چگونه می تواند در حل برخی از چالش های پیش رو کمک کند؟ امور اعتباری نظیر آنچه در حقوق خصوصی با آن مواجهیم، فرض هایی است که برای حل نیازهایی که در نتیجه حیات اجتماعی ظهور می کند، ساخته و اعتبار می شوند. مالکیت، زوجیت، ضمان قهری، وکالت، ولایت و غیره جملگی از این موارد است. امور اعتباری تابع خواست مُعتَبِر است، به بیان دیگر، شکل گیری، دوام و بقای آن وابسته به آن است. این امور، لغوپذیرند و حسب جوامع و انظار دستخوش تغییر می شوند. بر همین اساس، اگر نیازهای منشأ تشکیل اعتبار دستخوش تغییر گردد و مصلحت دیگری ایجاد شود، امور اعتباری قابلیت تغییر را دارند. فرضیه نگارنده این است که چالش های زیادی به واسطه نادیده گرفتن خصایص امور اعتباری دامن گیر حقوق خصوصی شده است. این مهم دلایل متعددی دارد، از آن جمله می توان به تسری بی موردِ برخی از قواعد امور حقیقی به امور اعتباری، نادیده انگاشتن خصیصه لغوپذیری امور اعتباری و همچنین عدم توجه به نقش بنائات عقلایی به عنوان مُعتَبِر در این حوزه اشاره داشت. تحقیق نشان می دهد این رویکرد توان حل مبنایی بسیاری از چالش هایی که در حقوق خصوصی با آن مواجهیم را دارد، بدون این که در تنافی با حقوق اسلامی باشد.
نقد و بررسی روایت «اِسقونی شربة من الماء» از منظر دانش های حدیثی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال ۱۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
121 - 152
حوزههای تخصصی:
براساس منابع تاریخی روایی، یکی از سخنان به جای مانده از امام حسینR در آستانه شهادت ایشان در روز عاشورا، عبارت «اسقونی شربه من الماء» به منظور «درخواست آب» توسط آن حضرت از دشمنان خود است. با وجود این، برخی در صحت انتساب این سخن به امام تردید کرده و آن را موضوع خوانده اند؛ چه اینکه ایشان این سخن را با روحیه عزتمند آن بزرگوار که در عباراتی همچون «هیهات منا الذله» تبلور یافته، در تضاد دانسته اند. در رفع تعارض پیش آمده قابل ذکر است که این سخن در قریب به اتفاق منابع معتبر فریقین، به ثبت رسیده است. ابن سعد در طبقات، نخستین بار آن را با عبارت «عطش الحسین فاستسقى »، سپس دینوری با تعبیر «و عطش الحسین فدعا بقدح من ماء» و دیگران با دیگر عبارات مشابه، در آثار خود آورده اند تا سرانجام معاصران فراوانی ازجمله سید نعمت الله جزایری در الانوار النعمانیه و شیخ عباس قمی در نفس المهموم با اتباع از سید بن طاوس آن را نقل کنند. نظر به اینکه درخواست آب در راستای انجام تکلیف و رسالت الهی بوده و عزت و ذلت در اطاعت و یا نافرمانی از دستورات خداوند است، نیز بر مبنای استوارِ شیعی «لطف بودن وجود امامR» و «وجوب حفظ نفس» گرچه تا زمانی اندک و متوقف بودن این دو بر آب طلبیدن توسط امام برهان مخالفان روایت بودن سخن مذکور ناتمام می نماید؛ از دیگر سو، این روایت با عرضه به سنتی فعلی و قولی از رسول خدا2 که مفید مضمون فوق است، تأیید می شود؛ چه آنکه رسول خدا2 در این روایت به دنبال تشنگی خود و یاران، طلب آب کرده و فرموده است: «...هَلْ مِنْ مُغِیثٍ بِالْمَاءِ...» همچنین در سنجش این روایت با دلیل عقل درمی یابیم که نه تنها هیچ تضادی بین این دو وجود ندارد، بلکه عقل مستقل به واسطه اینکه این روایت خود حاوی اتمام حجت و هدایت بدین واسطه برای دین خداست، بر آن صحه می گذارد؛ آن سان که در سیره عقلا آب طلبیدن برخلاف دیگر درخواست ها امری آمیخته با ذلت نیست.
بررسی مسئولیت مدنی سردفتر اسناد رسمی ناشی از اشتباه در احراز هویت در نظام حقوقی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: اشتباه در احراز هویت یکی از چالش های دفاتر اسناد رسمی است. هدف مقاله حاضر بررسی مسئولیت مدنی سردفتر اسناد رسمی ناشی از اشتباه در احراز هویت در نظام حقوقی ایران است. مواد و روش ها: مقاله حاضر توصیفی- تحلیلی است. مواد و داده ها نیز کیفی است و از فیش برداری در گردآوری مطالب و داده ها استفاده شده است.ملاحظات اخلاقی: در این مقاله، اصالت متون، صداقت و امانت داری رعایت شده است.یافته ها: یافته ها نشان داد احراز هویت که به معنای شناسایی متعاملین در زمان ثبت معاملات توسط سردفتران است هم در اشخاص حقیقی و هم در اشخاص حقوقی به کار برده می شود و بدون آن، امکان انجام معاملات در دفاتر اسناد رسمی وجود ندارد. در این ارتباط در مورد اشخاص حقیقی می تواند دو وضعیت حاصل شود یا اینکه خود شخص متعامل در زمان تنظیم سند در دفتر اسناد رسمی حاضر می گردد یا اینکه به واسطه تردیدهایی که به متعامل وجود دارد از جمله عمل های زیبایی، مشکلات بینایی، شنوایی، حضور او با معرف صورت می پذیرد. در مورد اشخاص حقوقی نیز دو وضعیت اشخاص حقوقی حقوق خصوصی و اشخاص حقوقی حقوق عمومی یا همان نهادها و شرکت های دولتی وجود دارد.نتیجه: درصورتی که سردفتر بدون احراز هویت طرفین اقدام به ثبت یک سند رسمی نماید، مورد از مصادیق بند دوم ماده 100 قانون ثبت خواهد بود که سندی که بدون حضور اشخاصی که مطابق قانون باید حضور داشته باشند ثبت گردد، از مصادیق جعل محسوب می شود.
چالش جریان استصحاب لزوم در عقود تعلیقی
منبع:
فقه و فقاهت سال ۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
75-104
حوزههای تخصصی:
اصل لزوم در عقود، یکی از مباحث بنیادین در فقه معاملات است که به استحکام و پایداری قراردادها می انجامد. در این میان، عقود تعلیقی همچون نذر، جعاله و مسابقه، به دلیل وابستگی تحقق یا اثرگذاری شان به وقوع یک شرط خارجی، همواره مورد بحث و اختلاف نظر بوده اند. برخی فقها به سبب این تعلیق، قائل به جواز فسخ چنین عقودی شده اند، در حالی که گروهی دیگر، با استناد به اصل استصحاب، تداوم لزوم را پذیرفته اند. مسئله اصلی آن است که آیا تعلیق در اثر عقد، ماهیت الزام آور آن را متزلزل می سازد یا آنکه اصل لزوم همچنان بر این عقود حکومت دارد؟ این پژوهش با رویکردی تحلیلی-انتقادی، ضمن واکاوی مبانی فقهی و اصولی، به ارزیابی دیدگاه های موافق و مخالف پرداخته و تلاش دارد با تبیین جایگاه استصحاب، لزوم عقود تعلیقی را اثبات کند. همچنین، تطبیق این اصول بر مصادیق معاصر همچون قراردادهای پیش فروش و معاملات مشروط، بُعد عملی این تحقیق را برجسته می سازد. به نظر می رسد که تعلیق در این عقود، صرفاً ناظر بر تأثیر آن ها بوده و تأثیری بر ماهیت الزام آورشان ندارد؛ ازاین رو، اصل لزوم همچنان پابرجاست و نمی توان این عقود را صرفاً به دلیل وابستگی به شرط، قابل فسخ دانست. بررسی های اصولی و فقهی نشان می دهد که ایرادات وارده بر جریان استصحاب در عقود تعلیقی قابل رفع بوده و پذیرش لزوم در این عقود، فواید متعددی به همراه دارد. نخست، این پذیرش موجب تحکیم اعتماد و امنیت در معاملات می شود. دوم، از تزلزل حقوق طرفین و اختلافات احتمالی جلوگیری کرده و موجب انسجام نظام حقوقی خواهد شد. سوم، در قراردادهای معاصر، پذیرش اصل لزوم از بروز آشفتگی در مناسبات اقتصادی جلوگیری کرده و زمینه ساز تعاملات پایدار و منسجم می شود. در مجموع، پذیرش لزوم در عقود تعلیقی، نه تنها پشتوانه ای محکم در فقه دارد، بلکه در عمل نیز از بی ثباتی حقوقی و اقتصادی پیشگیری می کند.
بررسی تفسیری نقش اعتقاد به قیامت بر سرنوشت انسان در سوره های حاقه و معارج
منبع:
تفسیرپژوهی سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
13 - 39
حوزههای تخصصی:
انسان موجودی با اراده است که در تعیین سرنوشت دینوی و اخروی خود دخیل است. سرنوشت انسان از عواملی چون عقیده، عمل، محیط، وراثت، عملکردهای معنوی و... تاثیر پذیرفته، اما اختیار و اراده انسان غالب بر همه آنهاست. اعتقاد به قیامت از عوامل مهم در سرنوشت انسان است که در سرنوشت دنیوی و اخروی مومنان و منکران مؤثر است. پژوهش حاضر درصدد پاسخ گویی به این سوال است که براساس دیدگاه مفسران فریقین آموزه های سوره های حاقه و معارج اعتقاد به قیامت چه نقشی در سرنوشت دینوی و اخروی انسان دارد. بررسی توصیفی تحلیلی این مسأله نشان می دهد سوره های حاقه و معارج که به صورت توالی در ترتیب نزول و مصحف بوده در فضای نزول یکسان نازل شدند. خداوند در این دو سوره اثبات حقانیت، عظمت و قطعیت قیامت را به تصویر کشیده و با بیان سرنوشت دنیوی و اخروی دو گروه منکر و مومن قیامت در این دو سوره توجه مخاطب را جلب می کند. همانگونه که برای منکران قیامت سرنوشت دنیوی هلاکت و نابودی است، برای مومنان نجات و رهایی است. سرنوشت اخروی منکران قیامت نیز پس از احساس شرم و حسرت، جهنم بوده، در مقابل سرنوشت اخروی مومنان قیامت احساس رضایت و متنعم بودن بهشت و رضوان الهی است.
تعلیم و تربیت در دیدگاه امام خمینی (ره) با تاکید بر نظریه سعادت انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف غایی در تعلیم و تربیت، سعادت انسان است. امام خمینی(ره)، تعلیم و تربیت در سایه عمل به آموزه های روشنگر دین مبین اسلام را مسیر حقیقی در دست یابی انسان به سعادت می دانند و در این باره، بسیار سفارش نموده اند. پژوهش حاضر با عنوان تعلیم و تربیت در دیدگاه امام خمینی(ره) با تأکید بر نظریه سعادت انسان، به تبیین اهداف، اصول و روش های تعلیم و تربیت مبتنی بر سعادت پرداخته است. تحقیق حاضر، کاربردی از نوع توسعه ای- اکتشافی و به روش تحلیل محتوا است. گردآوری داده ها به دو روش میدانی و کتابخانه ای است. ابزار گردآوری داده ها، فیش و پرسشنامه محقّق ساخته است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که اهداف تعلیم و تربیت مبتنی بر سعادت در دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) عبارت است از: حکمت، فضیلت، قرب الهی، رضایت و خشنودی الهی، رحمت خداوند، خلود در بهشت و تزکیه. اصول شامل: تقدم تزکیه بر تعلیم و تربیت، کرامت، عزتمندی، اعتدال و میانه روی، کمالجویی، حقیقت طلبی، طمأنینه و آرامش و آسودگی. روش ها شامل: تهذیب، حرکت در مسیر خدا، کسب معرفت، اصلاح امور، اخلاص، نصیحت، خیرخواهی، تذکر، ترس نداشتن(پروای الهی)، مراقبه، محاسبه، امر به معروف، مدارا و زهد و ساده-زیستی است.
نقد و بررسی ساختار تقابلی در رساله «لغت موران» سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
241 - 270
حوزههای تخصصی:
نظام تقابلی در سطوح واژگانی و معنایی در جهت آموزش با ابزار خطابه و غیر آن، همواره در ادبیات و دین کاربرد داشته است. بسامد چنین ساختاری در ادبیات عرفانی، تعلیمی و دینی دیده می شود. در ادبیات فارسی، عرفان یکی از بسترهای مهم کاربرد این ابزار زبانی است. در رساله لغت موران شیخ شهاب الدین یحیی سهروردی، اندیشه های عرفانی و آن چه سالک در مسیر به آن نیاز دارد، با استفاده از ابزار تقابل، در بستر ادبی تمثیل (با اشخاص حیوانی و غیر آن) تبیین شده است. موران، لاک پشت ها، عندلیب، جنّ، انسان، خفّاش، آفتاب پرست، هدهد، بوم و طاووس مهم-ترین نقش آفرینان این تمثیل هستند که با استفاده از ابزار کلامی مناظره و محاوره، به طرح پرسش و تبین پاسخ آن درباره موضوع نور و تاریکی می پردازند. در این مقاله کوشش شده با هدف ترسیم کارکرد ابزار بیانی تقابل، به روش توصیفی تحلیلی ساختار و محتوای رساله لغت موران بررسی گردد.، حاصل کار نشان می دهد با این که در ظاهر، به لحاظ ساختاری، پیوندی میان دوازده روایت طرح شده در رساله وجود ندارد، پیوند موضوعی و اتصال محتوایی میان این سازه ها برقرار است. رابطه بالقوگی انسان تا رسیدن به کمال، در قالب تمثیل خورشید و ماه، سوژه ذهنی شیخ اشراق در محور این رساله است و در قالب دوازده مکالمه به عینییت رسیده است. آن چه در تقابل گرایی سهروردی اهمیت دارد، هنجارشکنی وی در شکل دهی به روابط است که سبب شده، تمثیل ها در عین جدایی، دارای یک وحدت ساختاری و محتوایی در پیشبرد معنا و در نتیجه وحدت موضوعی اثر گردند.
نقش و جایگاه «حکمت» در گفتگوی میان پیروان ادیان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
271 - 302
حوزههای تخصصی:
همزیستی پیروان ادیان، قدمتی به بلندای قرن ها دارد و این مراودت ها به تکامل دوستی ها، نزدیکی سنت ها و یافتن نقاط مشترک انجامیده است. در عصر کنونی نیز گفتگو بین ادیان بزرگ جهان امری ضروری است. افزایش ارتباط مستقیم مردمی که دارای جهان بینی ها، عقاید، فرهنگ ها و آداب و رسوم متفاوتی هستند یکی از عواملی است که ضرورت گفتگوهای بین ادیانی و میان فرهنگی را ایجاب می کند که در اثر آن مردم علاوه بر اینکه پیروان دارای عقاید و جهان بینی های مختلف را درک می کنند، موضع خود نسبت به آنها را نیز مشخص می کنند. این مقاله به بررسی امکان و راهکار تحقق گفتگوی ادیان پرداخته و مقوله حکمت را مهمترین و جامع ترین مولفه در گفتگوی ادیان می داند. بررسی ریشهشناختی حکمت در سنت های دینی مختلف و جایگاه و اهمیت آن در ادیان و نیز کنکاش در کارکردهای آن، نشان می دهد که حکمت از یک سو بر ضرورت گفتگو تاکید دارد و از سوی دیگر می تواند بهترین مبنای گفتگو باشد. جامعیت حکمت در زمینه گفتگوی ادیان به حدی است که نه تنها می تواند مبنای گفتگو باشد بلکه در روش و نحوه گفتگو نیز بسیار کارآمد و کارساز است. پس از تحلیلِ ضرورت گفتگو و امکان تحقق گفتگوی ادیان بر مبنای حکمت، به این نتیجه می رسیم که این گفتمان الهیاتی حکمی به بینش اخلاقی منجر خواهد شد که والاترین ثمره آن عدالت است که رعایت آن می تواند به داوری منصفانه در باره دیگری بینجامد.
اعتبارسنجی داده های رجالی امامیه در پرتو منابع غیر رجالی غیرشیعی: مطالعه موردی إسحاق بن محمّد الأحمر نَخَعی بَصری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۱)
90 - 115
حوزههای تخصصی:
بررسی راویان و اَسناد روایات یکی از معیارهای محدثان مسلمان درارزیابی احادیث بوده است که این امر، موجب تولید داده های انبوه رجالی و به تبع شکلگیری دانش رجال درمیان دانش های حدیثی شده است. دردوران معاصر گاه درواقع نمایی ارزیابی های عالمان رجالی درباره راویان تشکیک شده است. این تردیدها زمانی تشدید می شود که میان مضمون روایات برجای مانده از راوی و داده های رجالی تناقض وجود داشته باشد. اسحاق بن محمّد اَحْمَر نَخَعی یکی از راویان شیعی است که از سوی رجالیان متقدم عمدتاً به دلیل فساد مذهب و انتساب او به جریان غُلات تضعیف شده است. بنابر داده های رجالی متقدم، این گرایش های غالیانه به مضمون ومحتوای کتاب های تألیفی او نیز راه یافته بود، تا آنجا که موجب شد روایات او به سبب ناهمگونی با اندیشه های اصیل امامیه، جعلی و خود او کذّاب و دروغگو معرفی شود. این نوشتار می کوشد بااستناد به داده های موجود درمنابع غیررجالی همچون آثار فِرق نگاری و تألیفات مسلمانان غیرشیعی و نیز تحلیل داده های فرارجالی، ایده بهره گیری ازاین منابع درارزیابی میزان واقع نمایی گزارش های رجالیان درباره اسحاق احمر را مورد سنجش قرار دهد. ثمره این مطالعه، تأیید داده های رجالی با واقعیت های تاریخی سده های میانه است. باتوجه به داده های فرارجالی درباره اسحاق، صحّت واعتبار اطلاعات رجالی درکتاب های رجالیان متقدم درباره تضعیف وی و گرایش های غالیانه منسوب به او نتیجه گیری می شود.
باز خوانی و نقد دیدگاه ابن عاشور در مسأله مهدویت با تأکید بر منابع اهل سنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۲)
228 - 257
حوزههای تخصصی:
اعتقاد به ظهور حضرت مهدی(ع) از باورهای قطعی و مشهور اهل سنت است . با این وجود برخی از علمای اهل سنت به ویژه در سده های اخیر در صدد تردید یا انکار این آموزه برآمده اند. یکی از این افراد محمد طاهر معروف به ابن عاشور (متوفاى1393) از مفسران بنام اهل سنت در قرن چهارده است. این پژوهش با روش توصیفی انتقادی در صدد آن است که دیدگاه ابن عاشور در مسأله مهدویت را تبیین نماید و با تکیه بر منابع اهل سنت به بررسی و نقد آن بپردازد. از تحلیل دیدگاه ابن عاشور در سه محور کلامی، تاریخی و روایی به دست آمد که از نظر وی مهدویت تنها یک مسأله علمی است و ارتباطی با حوزه اعتقاد و اخلاق و عمل ندارد؛ پایگاه تئوری این بحث نیز شیعه است و روایات وارد شده در این زمینه هم همگی ضعیف و مردود هستند. اما بررسی ها در منابع اهل سنت حاکی از این است که ایمان به مهدویت امری لازم محسوب شده است. شیعی دانستن این مسأله هم اتهامی بدون دلیل و مقلدانه است. در بررسی روایات نیز قواعد تخصصی اعتبار سنجی آنها از سوی ابن عاشور لحاظ نشده است
باور به توفیق الهی و نقش آن در تربیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تربیت اسلامی سال ۱۹ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۹
69 - 83
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: فرایند تربیت تمامی ساحت ها و حوزه های زندگی انسان را در برمی گیرد. حوزه تربیت اخلاقی به عنوان یکی از مهم ترین، حساس ترین و زیربنایی ترین ساحت های تربیتی، همواره موردتوجه بوده است. تربیت اخلاقی فرآیند زمینه سازی و به کارگیری شیوه هایی جهت شکوفاسازی، تقویت و ایجاد صفات، رفتارها و آداب اخلاقی و اصلاح و از بین بردن صفات، رفتارها و آداب ضد اخلاقی در خود یا دیگری است (بناری، 1379، 539-568). به بیانی ساده تر می توان تربیت اخلاقی را به فراهم کردن زمینه های لازم برای شکل دهی و شکوفاسازی صفات، ملکات و رفتارهای خود و دیگران در راستای رسیدن به فلاح و سعادت تعریف کرد.در فرایند تربیت به طور کلی از عوامل اثرگذاری مانند وراثت، محیط و اراده یاد می شود. ازاین رو در فضاهای تعلیم و تربیت نیز تمام برنامه های تربیتی بر اساس همین عوامل برنامه ریزی می شود.در نگاه مکاتب الهی و اسلامی و در ادبیات دینی اعم از آیات، روایات و کلمات اندیشمندان اسلامی که بر ایمان به خداوند و اعتقاد به توحید ربوبی مبتنی است بر نقش عوامل غیرمادی یا متافیزیکی مانند توفیقات الهی، تأکید شده است. به گونه ای که همه عالمان دینی موفقیت خود را در گذراندن مدارج عالی معرفتی و اخلاقی به توفیق الهی معرفی کرده اند.ازاین رو پژوهش حاضر، ضمن بازخوانی موضوعاتی مانند حقیقت توفیق الهی، رابطه توفیق الهی با مراتب آفرینش و سایر اسماء الهی، اراده و تلاش انسان و همچنین عوامل جذب توفیق الهی، به این پرسش محوری می پردازد که باور به توفیق الهی یعنی «اعتقاد به اینکه خداوند متعال اسباب رسیدن به یک امر مطلوب را سامان دهی و هماهنگ می کند» چه رابطه ای باتربیت اخلاقی دارد یا اینکه باور به توفیق الهی چگونه بر تربیت اخلاقی اثر می گذارد.روش: این پژوهش با رویکردی درون دینی و با استفاده از منابع کتابخانه ای و اسنادی و با هدف توصیف و تحلیل نقش توفیق الهی بر تربیت اخلاق انجام گرفته است.نتایج: مُوَفِّق یکی از اسماء الهی است و به معنی هماهنگ کننده و سازگارکننده اسباب و شرایط برای رسیدن به هدف است. این اسم در همه مراحل و مراتب هستی از مشیت الهی تا آفرینش و رسیدن به نتیجه، نقش سازگاری بین اسباب را دارد. این بررسی نشان داده که توفیق در عالم انسانی سازگاری بین ربوبیت تکوینی و ربوبیت تشریعی است و در میان همه اسباب اراده انسان به عنوان یکی از اسباب رابطه طولی با اراده الهی دارد.ازآنجاکه بر اساس توحید افعالی تدبیر عالم و همه کارها با اجازه خداوند انجام می شود، بنابراین در طریق خودسازی و مبارزه با نفس نیز باید توجه داشت که تنها با تکیه بر علم و آگاهی و تلاش خود نمی توان مراحل سعادت و کمال را طی کرد. ازاین رو انسان باید تنها بر یاری و مدد الهی تکیه کند و باور داشته باشد بدون توفیق و عنایت خداوند نمی تواند بر نفس و خواهش های آن پیروز شود (مصباح یزدی،1383، 268).بررسی های انجام شده نشان داد که باور به توفیق الهی باعث ایجاد انگیزه و اراده برای تلاش؛ ایجاد آرامش و تحمل مشکلات؛ دوری از ناامیدی؛ پرورش فروتنی و دوری از غرور و خودخواهی؛ احساس فقر الی الله و روح مراقبه بر عوامل و موانع کسب توفیق، می شود. این مراقبت ها افزون بر رشد اخلاق فردی بر روابط اجتماعی و اخلاق اجتماعی انسان بادیگران نیز تأثیر مثبت می گذارد.در بررسی هندسه روایات مربوط به توفیق الهی نیز روشن شد که در برخی از روایات توفیق عامل تعالی بخش و دوری کننده از دنیاگرایی، معصیت و انجام واجبات معرفی شده است. در برخی دیگر از روایات نیز رسیدن به سعادت و فوز به عنوان غایت تربیت اخلاقی به توفیق الهی نسبت داده شده است و همچنین معصومین اجابت دعاهای خود را با توفیق الهی همراه ساخته اند؛ و در پایان به این نکته اشاره شد که در قرآن کریم نیز موارد بسیاری از ارزش ها اخلاقی مانند صبر؛ استقامت و استمداد؛ رعایت مال حلال، توبه و استغفار؛ موعظه پذیری، احترام به والدین، داشتن هم نشین خوب، به توفیق، لطف و عنایت و راهنمایی پروردگار نسبت داده شده است.بحث و نتیجه گیری: در ادبیات دینی توفیق الهی به عنوان یکی از موضوعات مهم و اساسی معرفی شده است؛ و به بندگان سفارش شده است توفیق الهی را فراموش نکرده و در کارهای خود توجه و درخواست از خداوند متعال را فراموش نکنند؛ از این رو بر دست اندرکاران تربیت، مربیان و متولیان لازم است با باور به این موضوع بحث از توفیق الهی را مورد توجه قرار داده و متربیان خود را نسبت به عوامل کسب توفیق و موانع دستابی به توفیق الهی آشنا سازند و در منابع آموزشی معرفتی نیز درس هایی به این موضوع اختصاص داده شود.
امکان سنجی بهره گیری از دادرسی هوش مصنوعی؛ مطالعه فقهی و حقوق ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه و اصول سال ۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
150 - 127
حوزههای تخصصی:
فناوری هوش مصنوعی از دستاوردهای بسیار مهم زندگی اجتماعی انسان ها، برای رشد بهره وری، کارآمدسازی و بهبود بخشیدن به کیفیت ارایه خدمات عمومی و خصوصی در زمینه های گوناگونی چون: خدمات بانکی، اداری، پزشکی، حمل و نقل و... به شمار می رود. گسترش روز افزون این دستاورد فناورانه به گونه ای است که بسیاری از قلمروهای زندگی بشری از جمله خدمات حقوقی و قضایی را در نوردیده است. با این حال چالش های ویژه به کارگیری حقوقی و قضایی این پدیده فناورانه، ناظر به شرایط دادرس و استدلالات حقوقی و آثار آن، که مستلزم توجه ویژه در تنظیم راهبرد و طراحی برنامه های سنجیده و آینده نگرانه می باشد، موضوعی در خور کاویدن است. از این رو، پرسش پژوهش آن است که با وجود چالش هایِ یادشده، امکان به کارگیری هوش مصنوعی به عنوان دادرس از دیدگاه فقهی حقوقی وجود دارد یا خیر؟نوشتار حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و با هدف تبیین گنجایش های این فناوری نوین و امکان بهره گیری از آن در نظام دادرسی قضایی ایران انجام یافته است. دستاورد پژوهش نشان از آن دارد که فناوری هوش مصنوعی، علیرغم چالش های پیش رو، ظرفیت لازم برای دادرسی نسبت به برخی از پرونده های سبک قضایی در نظام دادرسی ایران را دارد تا از این راه دقت، سرعت و کیفیت خدمت رسانی در دستگاه قضایی فراهم گردد.
نقد تحلیلی چهار شبهه ابن تیمیه در جهت نفی دلالت «آیه تبلیغ» بر «امامتِ» امام علی (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سفینه سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸۳ «ویژه پژوهش های حدیثی»
160 - 173
حوزههای تخصصی:
«آیه تبلیغ»، از جمله آیاتی است که دلالتش بر «ولایت» و «امامتِ» حضرت علی؟ع؟ مورد اعای شیعه و انکار مخالفان بوده است. ابن تیمیه حرانی، از جمله مخالفانی است که با طرح شبهاتی چون: تکذیب شأن نزول موردِ ادعای شیعه، ابهام افکنی در زمان نزول، عام بودن مصداق «ماأنزل»، و افتراء به قرآن دانستن استدلال شیعه، کوشیده است تا درستی استدلال های دانشوران شیعی در جهت اثبات ادعای مذکور را مورد خدشه قرار دهد. نظر به جایگاه پراهمیت «آیه تبلیغ» در منظومه اعتقادی شیعه و همچنین ضرورت زدودن شبهات، این تحقیق، با هدف پاسخ به شبهاتِ مورد اشاره ابن تیمیه، با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی فراهم آمد. یافته های تحقیق حاضر حاکی از آن است که شبهات ابن تیمیه، شبهاتی بی اساس و برخلاف شواهد مسلمی است که نه تنها شیعه، بلکه بسیاری از بزرگان اهل سنت بر درستی آن شواهد صحه گذاشته اند. بنابراین، دلالت «آیه تبلیغ» بر «امامت» و «ولایت» حضرت علی؟ع؟، قطعی است و هیچ گونه خدشه ای برآن وارد نمی باشد.
بررسی تطبیقی امکان وقوع قتل با سحر از منظر فقه شیعه و اهل سنت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
فقه سال ۳۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۹)
137 - 169
حوزههای تخصصی:
یکی از ابزارهایی که در سلب حیات انسان ها توسط یکدیگر مورد استفاده قرار می گیرد، افسون ساحران است. با توجه به غیراصابتی بودن سحر و مخفی بودن چگونگی تأثیرگذاری آن در سلب حیات، تضارب آرا و تشتت برداشت فقهای شیعه و اهل تسنن را شاهد است. گروهی، مستند به آیات قرآن، سنت نبوی و دلیل وجدانی، سحر را امر واقعی و در نتیجه قتل ناشی از آن را ممکن می دانند. در سوی مقابل، عده ای قائل به غیرواقعی بودن سحر هستند. اینها نیز مستند به آیات قرآن، سنت نبوی و دلیل وجدانی قائل به عدم امکان قتل به سحر هستند. پرسش این پژوهش، این است که آیا قتل ناشی از سحر امکان دارد یا خیر. بازخوانش نظریات فقیهان شیعه و اهل تسنن، به شیوهٔ تحلیلی-توصیفی، به این برآیند دست یازیده است که ادلهٔ منکران قتل ناشی از سحر، با نقد و رد مواجه بوده و در نتیجه ادعای قتل ناشی از سحر تقویت شده و قابل قبول است.
بررسی اجرای اصل عدم با شک در حالات مختلف کلمات به کار رفته در منابع فقهی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
فقه سال ۳۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۱۱۹)
170 - 195
حوزههای تخصصی:
اگر نسبت به کیفیت (از قبیل مدّ، قصر، تشدید و تخفیف) کلمه ای شک داشته باشیم، با جریان اصل عدم می توانیم این کیفیت مخصوص را نفی کنیم. این اصل در عبارات تعدادی از فقها جاری شده، و نداشتن این کیفیتِ کلمه را نتیجه گرفته اند و در نگاه ابتدایی می توان ادعا کرد که جریان این اصل از مصادیق اصل عدم، مسلّم نزد فقها است، ولی علما این مبحث را مورد بحث و بررسی قرار نداده اند. ازآنجا که این بحث در فرآیند استنباط از اهمیت فراوانی برخوردار است، پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی درصدد پاسخ به این سؤال است که آیا جریان این اصل، حجت است یا خیر. ظاهر کلمات برخی علما مسلّم انگاشتن جریان آن است و ظاهر برخی دیگر انکار. با توجه به اینکه کیفیات کلمه با همدیگر متفاوت هستند و از یک قبیل نیستند، پس از مشخص ساختن مراد از جریان این اصل و بررسی هریک از احتمالات مطرح، این نتیجه به دست آمده که جریان اصالت عدم برای نفی کیفیات کلمه، از حجیت برخوردار نیست و نمی توان آن را در فرآیند استنباط قرار داد.
سرشت و ماهیت کلام کاربردی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۶)
100 - 123
حوزههای تخصصی:
کلام کاربردی اصطلاحی نوپدید در عرصه مطالعاتِ کلامی است که در امتداد مباحث نظریِ کلام طرح می شود. این ساحت از دانش کلام، از چگونگیِ تحقق و عینیت بخشی به مقولات نظریِ دانش کلام در زندگی عینی و حقیقی انسان بحث می کند؛ این مهم از طریق تبیینِ فرایندهایِ تحققِ اعتقادات، ارائه شاخص های عملی برای مقولات کلامی، بررسی عوامل پیدایی و پایداری این مقولات در زندگی انسان، وارسی آثار، لوازم و زدودن موانع اعتقادورزی محقق خواهد شد. تأثیرپذیری این ساحت از دانش کلام، از عناصر محیطی و فرهنگی، چه در ناحیه فهم مسئله و چه در حوزه تبیین های عملیاتی و چه در ساحت عرضه راهکارها و بررسی فرایندهای تحقق عینی، باعث شده است کلام کاربردی حوزه ای میان رشته ای قلمداد شود که با استفاده از ظرفیت های دانش های ناظر به حوزه عمل، به ویژه روش های کلینیکی و بالینی، قدرت تشخیص و تحلیل وضعیت های عینی را فراهم می آورد و در ادامه، با بهره مندی از آنها، راه ها و فرایندهای تحقق باورها و مقولات کلامی - نظری یا عملی - را در متن حیاتِ زندگیِ فردی و اجتماعی انسان ایجاد می کند و موانع ایمان ورزی را می زداید.
عصر بی معنایی، معنا به مثابه تأثیر (ارزیابی میزان معناداربودن گذشته و حال)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۱۱۶)
124 - 150
حوزههای تخصصی:
گزاره «همه چیز بی معنا شده است» اسم رمز زندگی در زمان کنونی است. مبنای این قضاوت، مقایسه با گذشته است؛ زیرا تصور می شود گذشته بامعنا بود و زمان کنونی بی معناست. برای تبیین این مسئله، این پژوهش به روش تاریخی فلسفی، در پی پاسخ گویی به این پرسش است: آیا گذشته معنادار بود و زمان ما بی معنا شده است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که گذشته معنادار بود؛ زیرا بشر با انبوهی از تجربه های معنادار مواجه می شد؛ اما اکنون بشر بر طبیعت سیطره یافته است و تغییر فصول و تعامل و تقابل با طبیعت تأثیر اندکی بر زندگی بشر دارد و گذر زمان بی معنا شده است. افزایش حق انتخاب انسان در همه عرصه های زندگی که نتیجه پیشرفت های عصر جدید است، باعث شد بشر به ندرت تحت تأثیر چیزی قرار گیرد. ایجاد فرصت های بیشتر برای متفاوت به نظررسیدن، به افزایش متمایزها منجر شده و متمایزماندن را دشوار کرده است. ویرانی تجربه که نتیجه روزمرگی و غلبه تجربه های تدریجی بر تجربه های یک باره است، کارکرد تجربه را کاهش داده است. تقویت نقش عاملیت بشر که کاهش چالش های معناساز روزمره را همراه آورد و گسترش دنیای انسان و ادراکات وی به فراموشی زودهنگام منجر می شود. این تغییرات و دستاوردها زندگی را بی معنا کرده است، معنا به مثابه تأثیر.
تأثیر خودسازی مادر در تربیت دینی کودک از منظر آیات و روایات
حوزههای تخصصی:
متون دینی اعم از قرآن کریم و روایات معصومین، خصایص و ویژگی هایی را برای مادران برشمرده است که درصورت التزام نظری و عملی به آنها می توانند تأثیرگذاری مفید و مؤثر را در تربیت دینی فرزندانشان داشته باشند. پژوهش حاضر بااستفاده از روش توصیفی-تحلیلی و با مراجعه منابع کتابخانه ای و با بهره گیری از آیات و روایات تأثیر خودسازی مادر در تربیت دینی کودک را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. یافته ها و ره آوردهای پژوهش بیانگر آن است که مهمترین مؤلفه های محوری که نقش اساسی در تربیت دینی کودک دارند عبارتند از یقین و ایمان قلبی، تقوا و فضیلت الهی، پایبندی به تعبد و بندگی، قداست خانوادگی، اخلاق مداری و شیر مادر. همچنین مشخص شد که مادرانی که به این خصیصه ها آراسته شده اند و به این سطح از خودسازی و پاک دامنی نائل شده اند، می توانند فرزندان صالح و موفق و مفیدی به جامعه تقدیم نمایند و شاهد رشد و تعالی ظرفیت ها و استعدادهای فرزندانشان باشند.