فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۸۱ تا ۲٬۴۰۰ مورد از کل ۷۹٬۱۸۶ مورد.
منبع:
پژوهشنامه معارف حسینی سال ۹ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۳
27-44
حوزههای تخصصی:
شعر عاشورایی در ادبیات عرب قدمتی طولانی دارد. بعد از شهادت امام حسین(ع) همیشه شاعرانی بودند که به مدح و رثای حضرت پرداخته اند. محمد مهدی جواهری (۱۹۰۰-۱۹۹۷م/ ۱۲۷۹-۱۳۷۶ش) یکی از بزرگترین شاعران سنت گرا و در عین حال انقلابی عربی در قرن بیستم است. دیوان سترگ شعر وی که هفت مجلد است شامل اشعار مختلف سیاسی، اجتماعی، اخلاقی و دینی است. در این میان او چکامه های شورانگیز زیبایی نیز در ستایش سالار شهیدان سروده است. در مقاله حاضر سعی شده است مهمترین مضامین و درس های نهضت حسینی در چکامه «عاشوراء» وی بازخوانی و تبیین شود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که جواهری از همه بیشتر به ظلم ستیزی، عزت و شجاعت امام(ع) نظر دارد و سعی دارد با اشاره به ظلم حکومت اموی و جنایات یزید، شکوه حرکت حسینی و برکات آن را در طول تاریخ به نمایش گذارد.
معناشناسی «حیرت» با تکیه بر تحلیل مقایسه ای حوزه معنایی «سرگردانی» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشتقات واژه «حیرت» از کلمات پر کاربرد در معارف اسلامی است. خلأ معناشناختی واژه «حیرت» در پژوهش های پیشین سبب شده است نگارنده ظرایف معنایی این واژه را در مقایسه با واژگان همسو، ارزیابی و ازلحاظ معنایی مقایسه کند؛ ازاین رو، ابتدا معنای لغوی این واژه، مطرح و سپس به بررسی آن در میان واژگان حوزه معنایی «سرگردانی» پرداخته میشود. در این مرحله با قراردادن حیرت در نقطه کانونی این حوزه کلماتی معرفی و با واژه حیرت مقایسه معنایی شده اند که بیشترین مؤلفه های معنایی مشترک با حیرت را در قرآن کریم داشته اند؛ واژه هایی همچون «یُبْلِسُ»، «فَبُهِتَ»، «مُذَبْذَبینَ»، «یَعْمَهُونَ»، «یَتیهُونَ»، «مِرْیَه»، «یَهِیمُونَ» و «یَتَرَدَّدُونَ». از مقایسه واژگان معلوم می شود تحیر برخلاف واژه ابلاس فاقد مؤلفه ناامیدی از راهیابی است و نیز «مُذَبْذَبینَ» حاوی معنایی از سرگردانی است که به عمد رخ می دهد و مخصوص منافقان است. معنای مستظهر از «یَتیهُونَ» مشتمل بر تشبیه به سرگردانی در بیابان است. واژه «مِرْیَه» بیان کننده ریشه سرگردانی در شک است و کلمه «هام» از سردرگمیِ حاصل از عشق خبر می دهد؛ درحالی که واژه تحیر و تردد نسبت به این مؤلفه ها مطلق است.
تحلیل چالش معاصر طبقه بندی علوم و نحوه مواجهه با آن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ایران معاصر تحت تأثیر مواجهه با مدرنیته، تغییرات اساسی کرده و ازجمله نهاد علمی کشور، تحت تأثیر دو سده ترجمه و توسعه ساختارهای پیشرفته علمی، با چالش های متعددی مواجهه شده است. طبقه بندی علوم، یکی از پایه ای ترین و کلیدی ترین چالش های نظام علمی کشور است که علی رغم اهمیت آن، تا حد زیادی مورد غفلت واقع شده است. توجه به چیستی، چرایی، زمینه ها و پیشینه راهکار های مواجهه با آن، در این تحقیق، زمینه ساز اتخاذ رویکردی راهبردی مبتنی بر ظرفیت حکمت اسلامی می شود. مطالعه تاریخ تمدن اسلامی نشان می دهد که جهان اسلام (و ایران) در دو دوره با چنین چالشی مواجهه بوده است؛ ابتدا در سده های سوم و چهارم هجری، که جهان اسلام با نهضت ترجمه علوم یونانی و هندی مواجهه بوده؛ و ثانیاً، در دوران صفویه که حکومت شیعی ایران، با نابسامانی در نهاد علم، حاصل از سال ها سلطه تفکر اشعری روبه رو بوده است. در هر دو دوره، حکیمان و اندیشمندان مسلمان به ویژه شیعه، در اصلاح و سامان بخشی نهاد علم، مدیریت جریان دانش و هدایت تغییرات علم، نقش محوری ایفا کردند و بدین منظور به عنوان راهبردشناسان تمدن اسلامی به طرح ریزی مجدد طبقه بندی علوم و ارائه مدلی درونی از آن پرداختند؛ اقدامی که از آن به «تعلیم» یاد می شود و افراد محوری آن «معلمان» هستند. مختصات انقلاب اسلامی در زمان حاضر، بیش از هر دوره ای به دوره فارابی، «معلم ثانی»، در زمان نهضت ترجمه و دوره میرداماد، «معلم ثالث»، در زمان تشکیل حکومت شیعی و آغاز تمدن اسلامی شیعی شباهت دارد. در این تحقیق با روش تحلیل تاریخی، فلسفی و اجتماعی، چالش طبقه بندی علوم بررسی شد و راهکار راهبردی مواجهه با آن، یعنی «تعلیم مجدد» معرفی گردیده است.
چاپ نوشت (۱۲): کتابخانه مدرسه دارالفنون در دوره قاجار
حوزههای تخصصی:
مؤلف در این مقاله ضمن اشاره ای مقدماتی به سابقه کتابخانه های دوره قاجار، به معرفی کتابخانه دارالفنون به عنوان اولین کتابخانه دانشگاهی و دولتی ایران در این دوران می پردازد. در این مقاله سعی شده است با بررسی مدارک و اسناد موجود چگونگی شکل گیری، اداره و ساختار اداری آن تشریح گردد.
فمینیسم و غیراخلاقی بودن ازدواج(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
نقد و نظر سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۴)
7 - 37
حوزههای تخصصی:
نابرابری اجتماعی بین مردان و زنان و نبود فرصت های برابر، به همراه تبعیض و ستم های جنسیتی در جوامع غربی، منجر به شکل گیری جنبش هایی برای احقاق حقوق زنان شده است. جنبش فمینیسم به عنوان یکی از تأثیرگذارترین جنبش های فکری و اجتماعی، برای دستیابی به حقوق برابر و عدالت اجتماعی شکل گرفته است. فمینیسم بر این باور است که زنان تحت سلطه و انقیاد قرار دارند و ازدواج و تشکیل خانواده، مهم ترین عوامل ستم و انقیاد آنها محسوب می شود. فمینیست ها معتقدند زنان تنها در صورت رهایی از ازدواج و نقش های سنتی همسرداری و مادری، می توانند به برابری فردی و اجتماعی دست یابند؛ براین اساس، آنها با استناد به شواهد تاریخی و تکیه بر عدالت خواهی، ازدواج را ناعادلانه و غیراخلاقی دانسته و لزوم اصلاح یا حتی لغو آن را مطرح می کنند. این مقاله که با استفاده از روش تحقیق توصیفی و تحلیلی تدوین شده، به بررسی و نقد دیدگاه فمینیستی پیرامون غیراخلاقی بودن ازدواج می پردازد. یافته ها بیانگر آن است که اشکالات مختلفی به این دیدگاه وارد است؛ ازجمله تعمیم نادرست از موارد خاص به کل، غفلت از عوامل اصلی ستم، عدم درک ارزش و جایگاه انسان، ازدواج زمینه ای برای بازی کردن در نقش خدا، زن و مرد هدیه ای از جانب خدا.
معجزات و ارهاصات پیامبر(ص) از دیدگاه آنه ماری شیمل
منبع:
سیره پژوهی اهل بیت سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۸
37 - 56
حوزههای تخصصی:
مطالعات اسلامی و به ویژه تحلیل سیره رسول خدا از منظر شرق شناسان به جهت نگاه برون دینی و روش های متنوع پژوهشی آنان دارای اهمیت است. کتاب محمد رسول خدا اثر آنه ماری شیمل در معرفی پیامبر(ص) از آثار حوزه استشراق است که نگاهی آمیخته با عرفان و تصوف به سیره و تاریخ رسول خدا دارد. این پژوهش با هدف شناخت و نقد دیدگاه های شیمل به روش تحلیلی و انتقادی درصدد پاسخ به این است که چه نقدهایی بر دیدگاه های خانم شیمل در مورد ارهاصات و معجزات حضرت محمد(ص) وارد است؟ بر اساس یافته های تحقیق، شیمل بدون طیف بندی به ثبت گزارش های معجزات می پردازد. در موضوع ناهماهنگی بین ادعای فوق بشری نبودن نبی و پذیرش گزارش های خوارق عادات و به ویژه تأکید بر شق صدر، عدم تفکیک بین ارهاصات و معجزات و ایجاد ارتباط بین معجزات نبی با روایات کهن هند نقدهای محتوایی بر رویکرد شیمل وارد است. در مواردی مانند رویکرد صوفیانه به سیره نبوی و معجزات، اتکاء به منابع اهل سنت و استفاده اندک از منابع شیعی و اعتماد به افسانه ها و اسطوره سازی ها نیز نقدهای روشی بر شیمل وارد است.
تحلیل تأثیر شهرگرایی حکومت سامانیان بر روند گسترش علوم طبیعی بر مبنای نظریه عمران ابن خلدون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم و تمدن در اسلام سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۹
10 - 42
حوزههای تخصصی:
حکومت سامانیان با گسترش حیات شهری و رشد نهادهای دینی و مدنی در ماوراء النهر و خراسان و نیز با حمایت از دانشمندان و گسترش علوم طبیعی شناخته می شود. به نظر می رسد می توان بین گسترش شهرگرایی در حکومت سامانیان و رشد علوم طبیعی در این دوره رابطه معنا دار برقرار کرد زیرا تحقیقات نشان می دهد شهرهای اسلامی ایرانی به عنوان مراکز تجاری، فرهنگی و آموزشی، نقش مهمی در تحولات علمی دوران اسلامی داشتند. ابن خلدون نیز در بخشی از نظریه عمران که به عوامل مؤثر بر تنوع، رشد و زوال مدنیت در جوامع می پردازد، توضیحی نظری درباره رابطه شهرگرایی و پیامدهای اقتصادی و فرهنگی آن و تاثیرش بر گسترش صنایع، فنون، هنر و علوم طبیعی در شهر ارایه می کند. مساله این مقاله بررسی این رابطه در آن دوران با استفاده از مفاهیم نظریه ابن خلدون است. این نظریه، الگوی تبیینی درون فرهنگی در تمدن اسلامی نیز هست و در مساله و موضوع مقاله مورد توجه محققان قرار نگرفته است. پرسش این است که رابطه گسترش علوم طبیعی و سیاست شهرگرایی حکومت سامانیان را با استفاده از نظریه ابن خلدون چگونه می توان توضیح کرد؟ طبق نظریه عمران ابن خلدون دولت ها با کسب قدرت، شهرها را می سازند و با ایجاد امنیت برای حیات شهری، ثروت و رفاه و فراغت در شهرها گسترش می یابد. در نتیجه حمایت از صنایع و فنون و علوم طبیعی در پاسخ به میل به تجمل در مدنیت شهری، با تاسیس و گسترش نهادهای علمی و آموزشی رشد می کند و این وضعیت نیز در رشد علوم طبیعی نقش دارد. دستاورد مقاله نشان می دهد این مدل تبیینی ابن خلدون، رابطه توسعه شهرگرایی سامانیان و گسترش علوم طبیعیر آن دوران را توضیح می دهد.
تحلیل وجود شناختی قاعدۀ «العلم بالعلة یستلزم العلم بالمعلول» با تأکید بر مبانی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
157 - 184
حوزههای تخصصی:
مطالعه تحلیلی قواعد فلسفی در پرتو مطالعه تاریخی آنها، هم زمینه فهم بهتر آنها را فراهم می آورد و هم میزان تأثّر آنها از مکاتب و آرای فلسفی را به خوبی آشکار می سازد. از جمله قواعد مهم و پرکاربرد در حکمت اسلامی قاعده «العلم بالعلّه یستلزم العلمَ بالمعلول» است. پیوند این قاعده با دو مسأله اصالت وجود و حقیقت علم و تحولات این دو در حکمت اسلامی، ضرورت بازخوانی این قاعده را آشکار می سازد. نوشتار پیش رو، نخست پیشینه این قاعده را از نظر گذرانده و به تبیین این مهم می پردازد که علم به علت در چه صورتی مستلزم علم به معلول است. آنگاه با توجه به سیر تاریخی آن به تبیین ادله اقامه شده بر آن پرداخته؛ و در پایان، به مهم ترین کاربردهای این قاعده اشاره می کند. علم حضوری به معلول در پرتو علم حضوری به علت، اقامه براهینی نو بر این قاعده بر اساس مبانی حکمت متعالیه و بیان تفاوت آن با قاعده «ذوات الأسباب لاتعرف إلا بأسبابها» از جمله مهم ترین دستاوردهای این مقاله است.
ثلاثية الكلاسيم والسيميم والميتاسيميم في تشكيل الخطاب السردي على ضوء نظرية جوزيف كورتيس في قصيدة حلم من ماء للشاعر أديب كمال الدين(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
69 - 86
حوزههای تخصصی:
الخطاب فی شتى حالاته، ما هو إلّا کلاماً موجهاً من السارد إلى المتلقی، ویراد به إیصال فکره ما أو تعبیراً خاصاً أو غایه من التأثیر أو التنویر؛ لذلک یقترح المنظر الفرنسی، جوزیف کورتیس، لابدیه تفکیک العناصر المتمظهره من ذلک النص، حتى یتمکن المتلقی من استلهام تلک الماورائیات المبهره، وتکهن نتائجه الخصبه، ویقدم سداسیه، تنقسم ثلاثه منها على المستوى المتمظهر، والأخرى فی المستوى العمیق. الثلاثیه الأولى تضم عناصر معنونه ب (السیم المتغیر، السیم النووی، والکسیم)، وهی تدرس جانبه الشکلی وفی وحداته الصغرى من الکلمه إلى الجمله. وأما الثلاثیه الثانیه، فهی تشمل العناصر العمیقه التی اصطلح بها (الکلاسیم، السیمیم، والمیتاسیمیم)، ومنها یعتلی النص من حالته الظاهریه، وینتقل إلى کونه خطابًا سردیاً ذا مغزى؛ لذلک اختار هذا البحث من خلال المنهج الوصفی التحلیلی، دراسه هذا الفصل من النظریه الکورتیسیه، وشرحها على قصیده حلم من ماء، للشاعر أدیب کمال الدین. فی الثلاثیه الأولى ضمن عملیه التقطیع، تقسمت القصیده من وحداتها السیمیه الصغرى التی تشمل السیم المتغیر والسیم النووی، والمنتج منها کان کل سطر هو صوره لکسیمیه معینه تحمل رساله معینه. ومن مجموعه هذه اللکسیمات، تشکلت مقاطع القصیده المختلفه. وعند التطبیق حسب الثلاثیه الثانیه، کان کل مقطع منها الذی یحتوی على مجموعه من اللکسیمات، هو یمثّل کلاسیماً ینص عن مفهوما سیاقیاً أکبر من تلک الوحدات الصوریه، وأکمل مفهوما منها، إلى أن تکونت القصیده من تلک التولیفات، وصارت نصاً خطابیاً کاملاً یحتوى على سمیمیات ومیتاسیمات، یتمنطق من خلالها الشاعر على کونها حروفیات عرفانیه ماورائیه. وهکذا، تبیّنت خطابیه کورتیس المقصوده، کیف تتجسد على القصیده السردیه، وما تسمیه أرکانها حسب المصطلحات؟
صدر الدین محمد دشتکی و مسأله اصالت وجود یا ماهیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۹۲
41 - 51
حوزههای تخصصی:
مسأله اصالت وجود یا ماهیت، قبل از ملاصدرا به شکلی غیر مستقل در لابلای کلمات بزرگان اشاره شده است. مشهور آن است که اشراقیان قائل به اصالت ماهیت و مشائیان قائل به اصالت وجودند. صدرالدین دشتکی شیرازی (903ق) به عنوان سردمدار مکتب فلسفی شیراز، در حاشیه جدید خود بر شرح تجرید قوشچی، به کرات پیرامون اعتباریت وجود، مطالبی بیان کرده است که حاکی از غلبه اندیشه اصالت ماهیت بر نظام فکری ایشان است. او با پیروی از شیخ اشراق، چند دلیل بر اعتباری بودن وجود بیان کرده است. اعتقاد به اعتباری بودن وجود، لوازم متعددی را در پی داشته است؛ از آن جمله می توان به این موارد اشاره کرد: مجعول حقیقی، ماهیت است؛ حقیقت واجب تعالی نه وجود است و نه ماهیت؛ شیء خارجی با موجود متحد است و نه با وجود؛ تشخص وابسته به نحوه ادراک است، نه به وجود. بررسی ادله ایشان نشان داد که جمیع براهین ایشان بر اثبات این مدعا مخدوش بوده و به تبع آن، لوازم متعددی که بر این مبنا پایه گذاری شده بود نیز مخدوش خواهد بود.
Same Essence, Different Forms: The Qur'anic-Mystical View of Allameh Ṭabaṭabaʾi about the Unity of Religions and the Principles of Inter-Religious Dialogue(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Seyyed Mohammad Hossein Ṭabaṭabaʾi (1281-1360 A.H./ 1904-1981 A.D.) is a contemporary Shiite commentator and mystic whose mystical approach could be clearly seen in his inclusive interpretation of the plurality of religions. Ṭabaṭabaʾi believes that the Qur'an seeks to unify religions and defines common criteria such as faith in God and righteous deeds for salvation. Ṭabaṭabaʾi's interpretation of the plurality of religions, based on the Qur'an and mysticism, is that religions have a single essence that exists in all of them in different degrees. This single essence consists of believing in the truth, surrendering to the truth, and acting upon the truth, which will lead to salvation in the hereafter. One of the most important principles of dialogue is recognizing the “other”, respecting them, and acknowledging their benefit from the truth. Ṭabaṭabaʾi's interpretation of the unity of religions can provide these foundations and, based on them, help the followers of religions sit at the table and provide a suitable platform for interacting with one another, understanding each other and their coexistence.
بررسی فرآیند و چالش های تحصیل دانش آموزان مهاجر افغان در ایران با تاکید بر حقوق بشر اسلامی: مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق بشر اسلامی سال ۱۳ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۴
139 - 171
حوزههای تخصصی:
کودکان افغان در پی بحران های پیاپی و ناپایداری های سیاسی و اقتصادی مجبور به ترک کشور شده اند و در مدارس ایران مشغول هستند که دارای موانع و چالش هایی در طول تحصیل خود هستند؛ که این موانع می تواند دسترسی به آموزش با کیفیت و فرصت های برابر را به شدت تحت تأثیر قرار دهد. لذا هدف از پژوهش حاضر بررسی تجارب زیسته معلمان و کارکنان مدارس از چالش های تحصیل دانش آموزان افغان بود. این پژوهش کیفی با استفاده از روش کیفی از نوع پدیدارشناسی اجرا شد. روش گردآوری اطلاعات استفاده از مصاحبه های نیمه ساختارمند بود. بر این اساس، با رویکرد نمونه گیری هدفمند و روش معیار، معلمان و کارکنان مدارس در سال تحصیلی 1402-1403 که سابقه تدریس به دانش آموزان افغان داشتند، انتخاب شدند و درنهایت با مصاحبه عمیق با 15 نفر اشباع نظری حاصل شد. تحلیل مصاحبه ها، با استفاده از الگوی هفت مرحله ای کلایزی انجام گرفت. پس از استخراج و دسته بندی موضوعی، 9 کد انتخابی و 32 مضمون محوری شناسایی شد. مضامین انتخابی شامل مؤلفه های آموزشی(نقاط قوت تحصیلی، نقاط ضعف تحصیلی، عوامل تسهیل کننده،ترک تحصیل، عوامل بازدارنده، کبرسن و تعامل خانه و مدرسه)، مؤلفه های اداری(فرآیند ثبت نام و مشکلات ثبت نام)،مؤلفه های تربیتی(نقش خانواده، نقش جامعه و نقش محیط کار)، مؤلفه های اجتماعی(آسیب های اجتماعی، عوامل آسیب زا، افغان هراسی و موقعیت جغرافیایی)، مؤلفه های فرهنگی(تفاوت های زبانی، تفاوت های مذهبی و جهان بینی قومی)،مؤلفه های فردی(ویژگی های شخصیتی، ویژگی های رفتاری، قابلیت ها واستعدادها، بهداشت فردی و مسائل روحی-روانی)،مؤلفه های سیاسی(سیاست های دولتی و سیاست های بین المللی)، روابط میان فردی(روابط با کارکنان، روابط با معلم، روابط افاغنه با یکدیگر و روابط افغان ها با ایرانی) و مدرسه اختصاصی(پیامدهای مثبت و پیامدهای منفی) طبقه بندی شد.
باز خوانی و نقد دیدگاه ابن عاشور در مسأله مهدویت با تأکید بر منابع اهل سنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم حدیث سال ۲۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۲)
228 - 257
حوزههای تخصصی:
اعتقاد به ظهور حضرت مهدی(ع) از باورهای قطعی و مشهور اهل سنت است . با این وجود برخی از علمای اهل سنت به ویژه در سده های اخیر در صدد تردید یا انکار این آموزه برآمده اند. یکی از این افراد محمد طاهر معروف به ابن عاشور (متوفاى1393) از مفسران بنام اهل سنت در قرن چهارده است. این پژوهش با روش توصیفی انتقادی در صدد آن است که دیدگاه ابن عاشور در مسأله مهدویت را تبیین نماید و با تکیه بر منابع اهل سنت به بررسی و نقد آن بپردازد. از تحلیل دیدگاه ابن عاشور در سه محور کلامی، تاریخی و روایی به دست آمد که از نظر وی مهدویت تنها یک مسأله علمی است و ارتباطی با حوزه اعتقاد و اخلاق و عمل ندارد؛ پایگاه تئوری این بحث نیز شیعه است و روایات وارد شده در این زمینه هم همگی ضعیف و مردود هستند. اما بررسی ها در منابع اهل سنت حاکی از این است که ایمان به مهدویت امری لازم محسوب شده است. شیعی دانستن این مسأله هم اتهامی بدون دلیل و مقلدانه است. در بررسی روایات نیز قواعد تخصصی اعتبار سنجی آنها از سوی ابن عاشور لحاظ نشده است
مواجهه دین و مدرنیته در ایران دوره قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادیان و عرفان تطبیقی دوره ۸ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
275 - 296
حوزههای تخصصی:
جستار حاضر به دنبال فهم رابطه دین و مدرنیته در دوره قاجار است. عدم آگاهی نسبت به مدرنیته از طرفی و مدرنیزاسیون کردن جامعه از طرفی دیگر، شرایط را به گونه ای رقم می زند که نیاز به مؤلفه های مدرنیته دارد تا جامعه از حالت سنتی به مدرنیته سوق پیدا کند. در این دوره که خاستگاه مدرنیته غرب بوده و جریان توسعه به صورت طبیعی در کشورهای پیشرفته صنعتی طی شد و کشورهای صنعتی و پیشرفته آن زمان از کشمکش های فراوان بین سه کانون قدرت سیاسی، مذهبی و اقتصادی منجر به توسعه گردیدند، بعد از جنگ جهانی دوم زمانی که تلاش شد جریان توسعه وارد کشورهای غیر توسعه یافته، شود و با موانع ساختاری و سرزمینی و فقدان تضمین های حقوقی و قانونی مواجه بودند، به کشورهای جریان مخالف توسعه تبدیل شدند. در کشور ایران جریان توسعه با مشروطه آغاز شد، اما در همین زمان عوامل زیادی با دامن زدن به ناپیوستگی اجتماعی، مذهبی و سیاسی، مانع اساسی برای این توسعه بودند. در جستار حاضر که به روش کتاب خانه ای و تحلیل محتوا نگارش شده است، کوشش می کند مؤلفه های مدرنیته و رابطه آن ها با دین را در دوره قاجار مورد کنکاش قرار دهد. نتایج نشان می دهد صنعت و تکنولوژی، مدارس جدید، آزادی، قانون، مجلس و مشروطه، برابری و ارتش مدرن از مهم ترین و ضروری ترین مؤلفه های مدرنیته برای جامعه ایران دوره قاجار بوده و از طرفی جنبه هایی مانند تفکر مذهبی در ایران دوره قاجار، استبداد دوره قاجار، تقدیرگرایی و اقتصاد مهم ترین موانع ورود مدرنیته به ایران دوره قاجار بوده اند.
تکملة اللّطائف و نزهة الظّرائف (متنی فارسی از سده 5 ق) تألیف ابومحمّد عبدالعزیز بن عثمان الحبری
منبع:
آینه پژوهش سال ۳۵ آذر و دی ۱۴۰۳ شماره ۵ (پیاپی ۲۰۹)
467 - 495
حوزههای تخصصی:
تکمله اللّطائف و نزهه االظّرائف تألیف ابومحمّد عبدالعزیز بن عثمان الحبری، از متون فارسی ناشناخته در سده 5ق است که احمد بن محمّد بن منصور ارفنجنی (زنده در 475ق) در کتاب قصص الانبیاء خود از این اثر و مؤلّف آن نام برده و استفاده بسیار از آن کرده است. چنان که ارفنجنی اشاره کرده، حبری در اثر خود، جز قصص انبیا، فائده های دیگر نیز جمع کرده و آنها را در قالب حکایت، لطیفه، نکته و ... بیان نموده است. دستنویس منتخبی از تکمله اللّطائف و نزهه الظّرائف به یشماره 3/ 1697 در کتابخانه اسعد افندی نگاهداری می شود که در این گفتار به معرّفی آن پرداخته شده است.
A Phenomenological Assessment of Mulla Sadra’s View of the Individual Mind(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This article examines the theory of mind proposed by the esteemed Islamic philosopher, Mulla Sadra Shirazi, through a phenomenological lens. We specifically focus on how Mulla Sadra’s framework addresses the question of the individual human mind and its intricate relationship with the body. While Mulla Sadra presents concepts that resonate with some of Husserl’s ‘monadological-phenomenological’ reflections, we argue that strict adherence to phenomenological methodology precludes acceptance of the metaphysical implications he draws concerning the individual mind’s connection to the totality of existence, including a presumed divine reality. Nonetheless, our comparative analysis with Mulla Sadra’s thought illuminates key aspects of Husserlian monadology and highlights the limitations of a rigorously phenomenological approach to purely metaphysical inquiries.
ماهیت مندی همه مراتب واقعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال ۵۷ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
405 - 421
حوزههای تخصصی:
تمایز وجود از ماهیت و رابطه آن دو از مسائل بنیادین در تاریخ فلسفه اسلامی است که تاثیراتی مهم در سایر مباحث دارد. فیلسوفان مسلمان معتقدند که موجودات امکانیِ اسمی، از وجود و ماهیتِ بالمعنی الاخص برخوردارند، ولی بسیاری از آنها واجب الوجود را فاقد ماهیت می دانند، و برخی از آنها ماهیت مندیِ مراتبی دیگر از واقعیت را انکار نموده اند، اما تحلیل عقلی نشان می دهد که همه مراتب نفس الامر (اعم از حقیقی یا اعتباری، وجودی یا عدمی) ماهیت مندند. به این ترتیب اولا، تحقق ترکیب تحلیلی از وجود و ماهیت در واجب الوجود محال نیست، البته ماهیت او مثل وجودش نامحدود است. ثانیاً، معانی ربطی ماهیت مندند، اما ماهیت آنها همچون وجودشان فی غیره است. ثالثا، امور معدوم حقیقتا از یکدیگر متمایزند؛ نیستیِ دور و نیستیِ غول، حقیقتاً در نبودن مشترکند، ولی ما به الامتیازِ آنها در تقیّد هر یک به ماهیت خویش (دور و غول) است. رابعا، امور اعتباری نیز ماهیت دارند، اما ماهیت آنها همچون وجودشان اعتباری است. در نتیجه، ماهیت مندی به یکی از احکام موجود بما هو موجود ارتقا می یابد و به عرضِ مساوی و بی واسطه واقعیت تبدیل می شود.
استثناهای اصل عدم نقل در وضع لغات(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
جستارهای فقهی و اصولی سال ۱۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۵
7 - 32
حوزههای تخصصی:
یکی از چالش های استنباط از ادله لفظی، احتمال تغییر معانی الفاظ در طول زمان است. در مقابل این احتمال به اصل عدم نقل استناد شده و لفظ آیات و روایات مطابق معنای متأخر آن ها تفسیر می شود. باوجود گستره استفاده از اصل عدم نقل، استثناهای این اصل کمتر مورد ارزیابی تفصیلی قرار گرفته است. هدف از این مقاله که به روش توصیفی-تحلیلی به رشته تحریر درآمده، بیان چیستی استثناهای اصل عدم نقل و بررسی صحت هر استثنا بر پایه مبانی مختلف در پذیرش این قاعده بوده است؛ چراکه در کتب اصولی استثناهای اصل عدم نقل به صورت پراکنده و با صرف نظر از تطبیق مبانی مختلف بیان شده اند. از سوی دیگر در معدود آثار پژوهشی پیرامون اصل عدم نقل فقط به اصل برخی از استثناها اشاره شده است. در موارد نادر موجود هم از صحت سنجی موارد استثنا بر اساس مبانی مختلف اصولی خودداری شده است. پس از بررسی ها روشن شد که مهم ترین استثناهای این اصل عبارتند از: الف) علم به اصل نقل و شک در زمان آن؛ ب) علم به زمان نقل و جهل به تاریخ استعمال؛ ج) وجود مقتضی خاص برای نقل؛ د) عدم فحص از معارض. مهم ترین مبانی اصولی در پذیرش قاعده عبارتند از استصحاب، سیره (عقلا و متشرعه) و غلبه استعمال؛ بر اساس هر مبنا، استثناهای موردپذیرش در اصل عدم نقل متفاوت خواهد بود.
تأسیس کرسی زبان عربی سر توماس آدامز در دانشگاه کمبریج؛ زمینه ها، موانع و دستاوردها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علم و تمدن در اسلام سال ۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱۹
90 - 115
حوزههای تخصصی:
کرسی زبان عربی در سال ۱۶۳۲ میلادی در دانشگاه کمبریج به اهتمام آبراهام ویلاک و توماس آدامز تأسیس شد که آغازگر مطالعه دانشگاهی زبان عربی در انگلستان محسوب می شود. سؤال اصلی نوشتار حاضر این است که کرسی زبان عربی دانشگاه کمبریج چرا و چگونه شکل گرفت و چه دستاوردهایی به همراه داشت؟ داده های این پژوهش از طریق روش های کتابخانه ای گردآوری شده و با استفاده از رویکرد توصیفی-تحلیلی مورد پردازش قرار گرفته است. پژوهش حاضر نشان می دهد که این کرسی در بستر زمینه های تاریخی موجود و شرایط نوپدید سده های شانزدهم و هفدهم میلادی و محرک های موجود در آن دوره شکل گرفت. عوامل متعددی ازجمله انگیزه های دینی و همبستگی یادگیری این زبان با تفسیر کتاب مقدس، تحولات فرهنگی و علمی، نیاز به مطالعات شرقی برای مقاصد اقتصادی و ارتباطات گسترده تر با دنیای اسلام زمینه تأسیس این کرسی بودند. کرسی زبان عربی سرتوماس آدامز کمبریج برای پویایی خود با موانع متعددی نیز روبرو شد. این موانع ناشی از شرایط حاکم بر فضای علمی انگلستان و وضعیت خاص دانشگاه کمبریج بود. برای مثال، نبود منابع معتبر و کافی، کمبود استادان متخصص و مقاومت های فرهنگی از جمله چالش های پیش روی این کرسی بود. با این همه، این نهاد علمی در بند موانع موجود باقی نماند و دستاوردهای قابل توجهی برای مطالعه دانشگاهی زبان عربی در انگلستان به همراه داشت.
هرمنوتیک فلسفی گادامر در آینه فلسفه اخلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره ۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
7 - 26
حوزههای تخصصی:
هسته مرکزی و غایت هرمنوتیک گادامر، تأمل فلسفی در ماهیت فهم و تبیین چگونگی دستیابی به آن است. فهمی که تاریخ مندی، زبان مندی و بازی مندی شاخصه های آن هستند و در بستر ساحات وجودی انسان (سنت، تاریخ و فرهنگ) متعین می شود. نوشتار پیش رو بر آن است تا بر پایه شاخصه های تعیین کننده یادشده، هرمنوتیک فلسفی گادامر را در آینه وظیفه گرایی و پیامدگرایی اخلاقی بررسی کند و در متن این بررسی به امکان سنجی واگرایی وظیفه گرایی اخلاقی و هم گرایی پیامدگرایی اخلاقی با رویکرد هرمنوتیکی گادامر بپردازد. از منظر فلسفه گادامر، هر کنشی (اخلاقی/ سیاسی) در موقعیت هرمنوتیکی رخ می دهد. این بدان معناست که دانش اخلاقی ای با هرمنوتیک فلسفی گادامر منطبق است که در تقابل با مطلق انگاری، ماهیت وجودی و تاریخی کنشگر را در خود جای دهد. از این رهگذر به نظر می رسد دانش اخلاقی پیامدگرا دانشی است که امکان این کنش اخلاقی را برای کنشگر فراهم می کند و در نقطه مقابل، دانش اخلاقی وظیفهگرا بر پایه مطلق انگاری، این امکان را سلب خواهد کرد و کنش اخلاقی را تا سطح عمل بازتولیدی صرف، فرو خواهد کاست. البته شاخصه های خاص هرمنوتیک گادامر راه را برای امکان انطباق پذیری با اخلاق وظیفه گرا نیز هموار می کند.