فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۴۱ تا ۱٬۷۶۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
57 - 71
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تعیین اثربخشی درمان گروهی پذیرش و تعهد بر روی خوردن هیجانی، تصویر بدنی خود و نشخواری فکری دانش آموزان دختر دارای اضافه وزن بود. این پژوهش نیمه تجربی و در قالب طرح پیش آزمون- پس آزمون دوگروهی با پیگیری 2 ماهه بود. جامعه این پژوهش تمامی دانش آموزان نوجوان (13 تا 17 سال ) دارای اضافه وزنی است که توسط مربیان بهداشت مدارس به مراکز درمان چاقی شهر بروجرد معرفی شده اند؛ نمونه 30 نفری را به صورت داوطلبانه انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه 15 نفری تقسیم شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه مقیاس نشخوار فکری توسط نولن-هوکسما، پرسشنامه چندبعدی رابطه بدن با خود برن و همکاران، پرسشنامه رفتار خوردن اشتراین بود. گروه آزمایش، 8 جلسه پروتکل درمانی درمان گروهی، پذیرش و تعهد را دریافت کردند. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر روی خوردن هیجانی، تصویر بدنی خود و نشخواری فکری دانش آموزان دختر دارای اضافه وزن تأثیر معنادار دارد. بنابراین می توان از درمان گروهی مبتنی بر پذیرش و تعهد به عنوان رویکرد درمانی نوین در بهبود مهارت خوردن هیجانی، تصویر بدنی خود و نشخواری فکری دانش آموزان دختر دارای اضافه وزن بهره برد.
ارائه مدل عملکرد شناختی بر اساس آشفتگی روان شناختی با میانجی گری هیجان ابراز شده خانواده در افراد مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۶
197 - 208
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، الگویابی ساختاری ارائه مدل عملکرد شناختی بر اساس آشفتگی روان شناختی با میانجی گری هیجان ابراز شده خانواده در افراد مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی بود. پژوهش از نوع کاربردی و روش پژوهش همبستگی به شیوه مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل افراد مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی مراجعه کننده به مراکز بازتوانی شفا و پرهام شهر اصفهان در فصل بهار سال 1403 بود. از بین جامعه آماری 240 نفر به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه پرسشنامه ارزیابی عملکرد شناختی (CPEQ)، پرسشنامه آشفتگی روان شناختی (PDQ) و پرسشنامه هیجان ابراز شده (EEQ) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری، به وسیله نرم افزار SPSS و Amos ویرایش 23 صورت گرفت. نتایج نشان داد که آشفتگی روان شناختی بر عملکرد شناختی (p<0/05 ،β = -0/497) و هیجان ابراز شده خانواده (p<0/05 ،β= -0/514) افراد مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی دارای اثر مستقیم معنادار بوده و توانسته به ترتیب 24/7 و 26/4 درصد از واریانس این متغیرها را تبیین کند. در نهایت هیجان ابراز شده خانواده دارای اثر مستقیم معنادار بر عملکرد شناختی (p<0/05 ،β =-0/433) افراد مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی دارای اثر مستقیم معنادار بوده و 18/6 درصد از واریانس این متغیر را تبییین کرده و در رابطه بین آشفتگی روان شناختی با عملکرد شناختی افراد مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی نیز نقش میانجی معنادار ایفا کند (0/05>p). با توجه به نقش میانجی معنادار هیجان ابراز شده ، می توان با بکارگیری مداخلات موثر همانند آموزش مدیریت و تنظیم هیجانی که منجر به بهبود تعاملات اعضای خانواده می شود، عملکرد شناختی افراد مبتلا به اختلال اسکیزوفرنی را بهبود بخشید.
مقایسه اثربخشی خانواده درمانی ساختاری و درمان تحلیل رفتار متقابل بر بی رمقی زناشویی در زوجین دارای نارضایتی زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۶
230 - 243
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی خانواده درمانی ساختاری و درمان تحلیل رفتار متقابل بر بی رمقی زناشویی در زوجین دارای نارضایتی زنا شویی بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری شامل تمامی زوجین دارای نارضایتی زناشویی شهرستان شیراز در تابستان و پاییز سال 1402 بودند. سپس تعداد 150 زوج دارای نارضایتی زناشویی (بر اساس نقطه برش 104 و کمتر در پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ) به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند که از بین 150 زوج مورد بررسی تعداد 60 زوج واجد شرایط به صورت تصادفی ساده در سه گروه شامل گروه آزمایشی خانواده درمانی ساختاری (20 زوج)، درمان تحلیل رفتار متقابل (20 زوج) و گروه کنترل (20 زوج) قرار گرفتند. سپس گروه آزمایش اول تحت 10 جلسه 90 دقیقه ای خانواده درمانی ساختاری و گروه آزمایش دوم تحت 10 جلسه 90 دقیقه ای درمان تحلیل رفتار متقابل قرار گرفتند. پس از اتمام جلسات درمانی، مرحله پس آزمون و 2 ماه بعد از اتمام جلسات درمانی، مرحله پیگیری بر روی هر سه گروه اجرا شد. از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ فاورز و السون (1989) و پرسشنامه بی رمقی زناشویی پاینز (2003) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. پس از اتمام جلسات درمانی، مرحله پس آزمون و 2 ماه بعد از اتمام جلسات درمانی، مرحله پیگیری بر روی هر سه گروه اجرا شد. از پرسشنامه رضایت زناشویی انریچ فاورز و السون (1989) و پرسشنامه بی رمقی زناشویی پاینز (2003) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. برای تحلیل داده های به دست آمده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر با نرم افزار SPSS نسخه 28 استفاده شد. نتایج نشان داد هر دو مداخله مذکور در مرحله پس آزمون و پیگیری اثربخشی معناداری بر بی رمقی جسمی (F=22/410 ،sig=0/001)، بی رمقی عاطفی (F=4/736 ،sig=0/001)، بی رمقی روانشناختی (F=6/508 ،sig=0/001) و نمره کل بی رمقی زناشویی (F=18/636 ،sig=0/001) داشته است (0/05>P). نتایج آزمون تعقیبی نشان داد که خانواده درمانی ساختاری اثربخشی بیشتری نسبت به درمان تحلیل رفتار متقابل بر کاهش بی رمقی زناشویی دارد (0/05>P). بر اساس نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که خانواده درمانی ساختاری و درمان تحلیل رفتار متقابل می توانند به عنوان شیوه های درمانی مناسب برای کاهش بی رمقی زناشویی در زوجین دارای نارضایتی زناشویی در مراکز مشاوره خانواده به کار برده شوند و تقدم استفاده در کاهش بی رمقی زناشویی زوجین اینکه نشانه مشکل زناشویی زوجین زمانی که در بافت الگوی تعاملی خانواده ارزیابی شود بهتر قابل درک است، با خانواده درمانی ساختاری است.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اهمال کاری تحصیلی و خود مهارگری دانش آموزان دختر دارای اعتیاد به اینترنت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آذر ۱۴۰۳ شماره ۹ (پیاپی ۱۰۲)
۱۱۰-۱۰۱
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر اهمال کاری تحصیلی و خودمهارگری دانش آموزان دختر دارای اعتیاد به اینترنت انجام شد. روش پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون و پیگیری دو ماهه با گروه کنترل بود. جامعه این پژ وهش شامل کلیه دانش آموزان دختر مقطع متوسطه دوم شهر لاهیجان در سال 1401 بود که از بین آن ها، 34 دانش آموز به روش نمونه گیری هدفمند به عنوان نمونه انتخاب و به روش تصادفی به یک گروه آزمایش (17 نفر) و یک گروه کنترل (17 نفر) تخصیص یافتند. پرسشنامه های پژوهش شامل: مقیاس اهمال کاری تحصیلی (PASS، سولومون و راثبلوم، 1984) و پرسشنامه خودمهارگری (SCQ، تانجنی و همکاران، 2004) بودند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بنفرونی استفاده شد. یافته ها نشان داد که بین میانگین پیش آزمون و پس آزمون میانگین اهمال کاری تحصیلی و زیرمقیاس های آن (آماده شدن برای امتحانات، آماده کردن تکالیف، آماده کردن مقالات) و خودمهارگری در دو گروه تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت؛ اما بین میانگین پس آزمون و پیگیری اهمال کاری تحصیلی و زیرمقیاس های آن و خودمهارگری تفاوت معناداری دیده نشد (05/0 P>)؛ به این معنا که اثرات درمانی در طول زمان ثبات داشته اند. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد به عنوان یک مداخله پایدار بر کاهش اهمال کاری تحصیلی و افزایش خودمهارگری دانش آموزان دختر دارای اعتیاد به اینترنت مؤثر می باشد.
پیش بینی فرسودگی شغلی براساس خستگی ذهنی و عدم توازن تلاش - پاداش در میان پرستاران در دوران پساکرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۰۳)
۱۰۰-۹۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی فرسودگی شغلی بر اساس خستگی ذهنی و عدم توازن تلاش - پاداش در میان پرستاران در دوران پساکرونا انجام شد. روش پژوهش حاضر توصیفی - همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه پرستاران شاغل در بیمارستان های دانشگاه علوم پزشکی تهران که طی سال های اخیر از بیماران مبتلا به کووید-19 مراقبت نموده اند، در سال 1402 بود، که از بین آنها 200 نفر با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس و غیرتصادفی به عنوان نمونه انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های فرسودگی شغلی مسلش و جکسون (1981،MBI )، خستگی ذهنی جانسون و همکاران (2010،MFS ) و عدم توازن تلاش - پاداش سیگریست و همکاران (2009،ERIQ ) جمع آوری گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل رگرسیون چندگانه استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد خستگی ذهنی و عدم توازن تلاش - پاداش قادر به پیش بینی فرسودگی شغلی بوده اند (05/0>p) و در مجموع 1/54 درصد از واریانس فرسودگی شغلی را تبیین می کنند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که خستگی ذهنی و عدم توازن تلاش - پاداش نقش معنی داری در پیش بینی فرسودگی شغلی دارند و لزوم توجه به این عوامل برای کاهش فرسودگی شغلی در پرستاران در دوران پساکرونا ضروری به نظر می رسد.
پیش بینی احساس تنهایی بر اساس سبک دلبستگی و ناگویی هیجانی با میانجی گری خودشفقتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
105 - 120
حوزههای تخصصی:
ناتوانی در برقراری و حفظ روابط موفق با دیگران منجر به تجربه تنهایی می شود. این پژوهش با هدف پیش بینی احساس تنهایی بر اساس سبک دلبستگی و ناگویی هیجانی با میانجی گری خودشفقتی انجام شد. روش پژوهش، مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان 18 تا 26ساله دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی در سال 1403-1402 بودند که با روش نمونه گیری در دسترس، 384 نفر انتخاب شدند و به مقیاس های احساس تنهایی دانشجویان آشر و همکاران، سبک های دلبستگی هازان و شیور، ناگویی هیجانی تورنتو تیلور و همکاران و خودشفقتی نف پاسخ دادند. داده ها با رگرسیون هایز مدل 4 تحلیل شدند. یافته ها نشان داد سبک دلبستگی ایمن به طور منفی و سبک های دلبستگی ناایمن و ناگویی هیجانی به طور مثبت احساس تنهایی را پیش بینی کردند. خودشفقتی به طور منفی احساس تنهایی را پیش بینی کرد. سبک دلبستگی ایمن به طور مثبت و سبک های دلبستگی ناایمن و ناگویی هیجانی به طور منفی خودشفقتی را پیش بینی کردند. از این رو، سبک های دلبستگی و ناگویی هیجانی، به طور مستقیم و غیرمستقیم از طریق خودشفقتی احساس تنهایی را پیش بینی کردند. با یافته های پژوهش می توان پیشنهاد داد که در طراحی مداخلات پیشگیرانه و ارائه راهکارهای عملی در راستای کاهش احساس تنهایی در دانشجویان استفاده شود.
مقایسل اثربخشی روان درمانی مثبت گرا با طرحواره درمانی بر کیفیت زندگی و باورهای غیر منطقی در زوج های متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
121 - 136
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه مقایسه میزان اثربخشی روان درمانی مثبت گرا با طرحواره درمانی بر کیفیت زندگی و باورهای غیرمنطقی درزوج های متقاضی طلاق بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود که از طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری استفاده شد. جامعه آماری شامل تمامی زوج های متقاضی طلاق مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز بود. به روش نمونه گیری هدفمند 45 نفر انتخاب و به طور تصادفی در سه گروه تقسیم شدند. گروه آزمایش 1 هشت جلسه 90 دقیقه ای مداخلات درمانی مثبت گرا و گروه آزمایش 2 تحت ده جلسه 90 دقیقه ای مداخلات طرحواره درمانی را دریافت کردندو گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد. از پرسشنامه های باورهای غیرمنطقی جونز و کیفیت زندگی سازمان جهانی بهداشت استفاده شد. یافته ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی تحلیل شدند. نتایج نشان داد که هر دو مداخله در پس آزمون و پیگیری اثربخشی معناداری بر کیفیت زندگی و باورهای غیرمنطقی داشته و روان درمانی مثبت گرا در افزایش کیفیت زندگی، اثربخش تر از طرحواره درمانی؛ و در کاهش متغیر باورهای غیرمنطقی، طرحواره درمانی اثربخشی بیشتری نسبت به روان درمانی مثبت گرا برای زوج ها داشت؛ لذا هر دو درمان می تواند کمک به سزایی در زمینه مسائل خانوادگی و جلوگیری از طلاق داشته باشد.
مطالعه کیفی فرایند سازگاری فرزندان با طلاق والدین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
69 - 90
حوزههای تخصصی:
سازگاری با طلاق والدین یکی از چالش هایی است که فرزندان طلاق با آن مواجه هستند که عدم وجود آن می تواند پیامدهای نامطلوبی بر فرزندان طلاق و جامعه ایجاد کند. پژوهش حاضر با هدف مطالعه کیفی فرایند سازگاری فرزندان با طلاق والدین، در سال 1401 با استفاده از روش گراندد تئوری انجام گرفته است. مشارکت کنندگان پژوهش، فرزندان طلاق دختر ساکن تهران که بین 20 تا 30 سال بودند و حداقل 5 سال از طلاق والدینشان گذشته است. یافته های حاصل از مصاحبه نیمه ساختاریافته با 12 مشارکت کننده بر اساس اصل اشباع نظری ادامه یافت و تجزیه وتحلیل یافته ها با استفاده از روش استراوس و کوربین صورت گرفت. تحلیل داده های حاصل از مصاحبه در زمینه مطالعه کیفی فرایند سازگاری فرزندان با طلاق والدین، منجر به شناسایی 11 کد محوری «تاب آوری»، «شبکه های حمایتی»، «موقعیت اقتصادی مطلوب»، «کیفیت والد گری»، «پذیرش طلاق توسط والدین»، «دور شدن از شرایط تنش زا»، «عوامل محیطی و پیرامونی»، «مقابله کارآمد»، «حفظ پویایی»، «چارچوب بندی مجدد شناختی»، «رشد پس از ضربه» و کد انتخابی «مراقبت فعالانه از خود» گردید. نتایج حاصل از این پژوهش ضمن افزایش بینش نسبت به فرایند سازگاری با طلاق والدین، زمینه کافی برای تدوین برنامه های آموزشی و کاربردی را با هدف افزایش سازگاری با طلاق والدین فراهم می آورد و می تواند آسیب های ناشی از طلاق والدین را تا حد زیادی کاهش دهد.
اثربخشی پادکست های انگیزشی بر افزایش عزت نفس دانشجویان جوان: مطالعه موردی
منبع:
پیشرفت های نوین در علوم رفتاری دوره نهم ۱۴۰۳ شماره ۵۷
۴۱۱-۴۰۱
حوزههای تخصصی:
افراد دارای عزت نفس بالا می توانند زندگی باکیفیت تر و از سلامت روان بالاتری برخوردار باشند و پادکست های انگیزشی به عنوان روشی در دسترس می توانند در افزایش میزان عزت نفس افراد تأثیرگذار باشد. پژوهش حاضر باهدف افزایش عزت نفس دانشجویان جوان با استفاده از پادکست های انگیزشی انجام گرفت. پژوهش انجام شده از نوع تجربی یا آزمایشی است و به صورت تک آزمودنی می باشد. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان کارشناسی با جنسیت دختر در دانشکده ای در شهر تهران منطقه 12 بود. نمونه گیری این پژوهش هدفمند و در دسترس بود. ابزار گردآوری اطلاعات، شامل پرسشنامه کوپر اسمیت بود. داده ها مورد تحلیل قرار گرفتند و از جداول دیداری استفاده شد و با 47 درصد بیان شد بهبود معنادار بوده است. طبق پژوهش انجام شده نتایج بیان می کند پادکست های انگیزشی بر افزایش عزت نفس دانشجویان جوان تأثیرات معناداری داشته است. طبق یافته های به دست آمده از این پژوهش می توان بیان کرد که پادکست درمانی می تواند عزت نفس پایین در دانشجویان جوان را بهبود بخشد. پادکست های انگیزشی به منظور بالا بردن عزت نفس دانشجویان جوان می تواند مفید باشد.
نقش میانجی خودشفقتی در رابطه بین ذهن آگاهی و حمایت اجتماعی با تاب آوری در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ دی ۱۴۰۳ شماره ۱۰ (پیاپی ۱۰۳)
۱۵۰-۱۴۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش میانجی خودشفقتی در رابطه بین ذهن آگاهی و حمایت اجتماعی با تاب آوری در دانشجویان انجام شد. پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد نجف آباد در سال تحصیلی 1403-1402 بود. در این مطالعه 230 نفر به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند و به پرسشنامه ذهن آگاهی فرایبورگ (FMI؛ والش و همکاران، 2006)، پرسشنامه چندبعدی حمایت اجتماعی ادراک شده (MSPSS؛ زیمت و همکاران، 1988)، فرم کوتاه مقیاس شفقت به خود (SCS-SF، ریس و همکاران، 2011) و مقیاس تاب آوری کانر و دیویدسون (CD-RISC؛ کانر و دیویدسون، 2003) پاسخ دادند. برای تحلیل داده ها، از تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها نشان داد که مدل پیشنهادی از برازش مطلوب برخوردار است. همچنین یافته ها نشان داد که ذهن آگاهی، حمایت اجتماعی و خودشفقتی بر تاب آوری اثر مستقیم و معنادار داشتند؛ ذهن اگاهی و حمایت اجتماعی بر خودشفقتی اثرمستقیم و معنادار داشتند (05/0>P). نتیجه آزمون بوت استرپ نشان داد که خودشفقتی در رابطه بین حمایت اجتماعی و تاب آوری نقش میانجی داشت؛ همچنین نتایج نشان خودشفقتی بین ذهن آگاهی و تاب آوری نقش میانجی داشت (05/0>P). در نهایت می توان نتیجه گرفت که حمایت اجتماعی و ذهن آگاهی به صورت مستقیم و با واسطه گری خودشفقتی بر تاب آوری اثر دارند.
نقش میانجی همجوشی شناختی و گسلش شناختی در رابطه حساسیت به طرد و بی اشتهایی عصبی در دختران جوان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی همجوشی شناختی و گسلش شناختی در رابطه حساسیت به طرد و بی اشتهایی عصبی در دختران جوان انجام گرفت. طرح این مطالعه توصیفی/ همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر دانشگاه تبریز در سال1403 بود که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 307 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه تشخیصی اختلالات خوردن (EDDS) (استیک و همکاران، 2000)، پرسشنامه حساسیت به طرد (RSQ) (داونی و فلدمن، 1996) و پرسشنامه همجوشی شناختی (CFQ) (گیلاندرز و همکاران، 2014) بود. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل مسیر استفاده گردید. یافته ها نشان داد مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است. نتایج نشان داد بین حساسیت به طرد و بی اشتهایی عصبی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (01/0p<)، همچنین بین همجوشی شناختی با بی اشتهایی عصبی رابطه مثبت و معنی داری یافت شد (01/0p<)، اما بین گسلش شناختی با بی اشتهایی عصبی رابطه معنی داری وجود نداشت (01/0<p). اثر غیرمستقیم حساسیت به طرد به واسطه همجوشی شناختی بر بی اشتهایی عصبی مثبت و معنادار بود (01/0p<) .اما گسلش شناختی، رابطه حساسیت به طرد و بی اشتهایی عصبی را میانجی گری نکرد (01/0<p). متخصصان حوزه سلامت روان با تکیه بر این مدل می توانند از مداخلات درمانی مبتنی بر همجوشی شناختی و فاصله گیری شناختی در اختلال بی اشتهایی عصبی استفاده کنند.
رابطه سه گانه تاریک شخصیت با خیانت زناشویی در زنان و مردان: نقش واسطه ای خودکنترلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۱ (پیاپی ۱۰۴)
۲۴۰-۲۳۱
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی سه گانه تاریک شخصیت با خیانت زناشویی با میانجی گری خودکنترلی بود. روش پژوهش توصیفی_همبستگی از نوع تحلیل مسیر بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهرستان میاندوآب در سال 1400 بودند. که از بین آنها تعداد 280 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های خیانت زناشویی (MIQ مرامی و خادمی، 1392) خودکنترلی تانجی (SCQ، تانجی و همکاران، 2004) و صفات تاریک شخصیت (SD3 جنسون و وبستر، 2010) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. نتایج نشان داد که صفات تاریک شخصیت بصورت مستقیم بر خیانت زناشویی تاثیر دارد (01/0p<). همچنین صفات تاریک شخصیت به طور غیرمستقیم و با میانجی گری خودکنترلی بر خیانت زناشویی تاثیر دارد(01/0p<). شاخص های برازش نیز نشان داد مدل پژوهش از برازش مناسب برخوردار بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت که خودکنترلی نقش میانجی در ارتباط بین سه گانه تاریک شخصیت با خیانت زناشویی دارد.
بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه اطمینان جویی آشکار و پنهان در زنان ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ شماره ۱۲ (پیاپی ۱۰۵)
۱۹۶-۱۸۷
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه اطمینان جویی آشکار و پنهان در زنان ایرانی انجام شد. پژوهش حاضر کاربردی و از لحاظ روش همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه زنان شهر تهران در سال 1402 بودند که به روش در دسترس نمونه ای به تعداد 461 نفر انتخاب و پرسشنامه را تکمیل کردند. ابزارهای این پژوهش شامل سیاهه اطمینان جویی آشکار و پنهان (CORSI، رادومسکی و همکاران، 2020)، باورهای وسواسی بک - فرم کوتاه (OBQ، کارگروه شناخت در وسواس، 2001)، پرسشنامه عزت نفس (RSE، روزنبرگ، 1965) و مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس (DASS، لاویبوند و لاویبوند، 1995) بودند. داده های پژوهش به روش تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی، آلفای کرونباخ و ضریب پیرسون تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که ابزار پژوهش پس از حذف دو گویه ی ۱ و ۷ دارای ساختار چهار عاملی است که این ساختار در تحلیل عاملی تأییدی بعدی نیز مورد تأیید قرار گرفت. این ابزار با افسردگی، اضطراب، استرس و باورهای وسواسی دارای همبستگی مستقیم و با عزت نفس همبستگی معکوس دارد که این نشان دهنده روایی واگرا و همگرای ابزار پژوهش است (001/0>p). برای تعیین پایایی از آلفای کرونباخ استفاده شد که مقادیر به دست آمده بالاتر از ۷۰/۰ بود که این حاکی از پایایی مناسب بود. نسخه فارسی سیاهه اطمینان جویی آشکار و پنهان از ویژگی های روان سنجی مناسبی برخوردار است و می تواند مورد استفاده قرار گیرد.
ارائه الگوی ساختاری اضطراب امتحان بر اساس کمال گرایی با میانجی گری ترس از ارزیابی منفی در دانش آموزان شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناسی تربیتی سال ۲۰ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
26 - 1
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر باهدف ارائه الگوی ساختاری اضطراب امتحان بر اساس کمال گرایی با میانجی گری ترس از ارزیابی منفی در دانش آموزان انجام شده است. طرح پژوهش توصیفی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر دوره اول متوسطه شهر تهران در سال 1400 بودند که با روش نمونه گیری در دسترس، 500 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. برای اندازه گیری متغیرهای پژوهش از سیاهه اضطراب امتحان (TAI) ابوالقاسمی و همکاران(1375)، مقیاس کمال گرایی چندبعدی(MPS) هویت و فلت (1991) و فرم کوتاه مقیاس ترس از ارزیابی منفی (BFNE) لری(1983) استفاده شد. داده ها با ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری و با استفاده از نرم افزار 24SPSS و AMOS تحلیل شد. نشان داد که بین کمال گرایی با میانجی گری ترس از ارزیابی منفی با اضطراب امتحان رابطه مثبت و معناداری وجود دارد (01/0>P). همچنین نتایج نشان داد مسیرهای مستقیم این پژوهش معنادار شدند و مسیرهای غیرمستقیم کمال گرایی از طریق نقش میانجی ترس از ارزیابی منفی بر اضطراب امتحان معنادار بود. بر اساس یافته های این پژوهش، مدل نهایی پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود (058/0=RMSEA و 05/0>P-value). این یافته ها بر اهمیت توجه به کمال گرایی و ترس از ارزیابی منفی به عنوان عوامل مؤثر در ایجاد اضطراب امتحان تأکید می کند و می تواند به طراحی برنامه های مداخله ای برای کاهش اضطراب در دانش آموزان کمک کند.
بررسی نقش واسطه ای فرزندپروری ذهن آگاه در ارتباط بین افسردگی مادر و مشکلات شناختی-هیجانی درونی سازی و برونی سازی کودک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشکلات شناختی-هیجانی درونی سازی و برونی سازی از مهم ترین چالش های روان شناختی دوران کودکی محسوب می شوند که می توانند بر سلامت روانی و اجتماعی کودک در آینده تأثیرگذار باشند. افسردگی مادر به عنوان یکی از عوامل کلیدی در شکل گیری این مشکلات مطرح شده است، اما مکانیسم های زیربنایی این ارتباط به طور کامل شناخته نشده اند. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش واسطه ای فرزندپروری ذهن آگاه در ارتباط بین افسردگی مادر و مشکلات شناختی-هیجانی درونی سازی و برونی سازی کودک انجام شد. مطالعه حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه مادران دارای کودک دبستانی در شهر تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۲-۱۴۰۳ بود که از میان آن ها ۳۸۵ نفر به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس(DASS-21) (آنتونی وهمکاران،1998) ، پرسشنامه ی فرزندپروری ذهن آگاهانه (MIPQ) (مک کافری،ریتمن وبلک،2015) و سیاهه رفتاری کودک (CBCL) (آخنباخ و رسکورلا،2001) بود که توسط مادران تکمیل شد. داده های به دست آمده با استفاده از نرم افزارهای SPSS23 و لیزرل 8 مورد تحلیل قرار گرفت.نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نشان داد که مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار است. یافته ها نشان داد که افسردگی مادر با مشکلات شناختی-هیجانی درونی سازی و برونی سازی کودک ارتباط مثبت و معناداری دارد. همچنین، مشخص شد که مؤلفه "بودن در زمان حال با کودک" (یکی از ابعاد فرزندپروری ذهن آگاه) نقش واسطه ای معناداری در این رابطه دارد. به گونه ای که افسردگی مادر از طریق کاهش حضور ذهن او در تعامل با کودک، موجب افزایش مشکلات شناختی-هیجانی در کودک می شود.نتایج این پژوهش بر اهمیت آموزش مهارت های ذهن آگاهی به والدین، به ویژه مهارت "بودن در زمان حال با کودک"، به عنوان عاملی مؤثر در کاهش تأثیرات منفی افسردگی مادر بر مشکلات شناختی-هیجانی کودک تأکید دارد. بر این اساس، پیشنهاد می شود که برنامه های مداخله ای در حوزه سلامت روان کودک و خانواده، توجه ویژه ای به تقویت فرزندپروری ذهن آگاه در والدین داشته باشند.
مدل یابی رابطه ذهن آگاهی رابطه ای و صمیمیت زوجی با میانجی گری همدلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش میانجی همدلی در ارتباط میان ذهن آگاهی رابطه ای و صمیمیت زوجی است. با توجه به تأثیرات بنیادین روابط زوجی بر سلامت روان فردی و اجتماعی، شناسایی عوامل مؤثر بر ارتقای کیفیت و صمیمیت در این روابط از اهمیت ویژه ای برخوردار است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی بوده و جامعه آماری آن شامل تمامی دانشجویان متأهل دانشگاه تهران در سال تحصیلی 1402-1401 می باشد. نمونه گیری به روش در دسترس و به تعداد 300 نفر از دانشجویان متأهل زن و مرد انجام گرفت. برای جمع آوری داده ها از سه پرسشنامه معتبر شامل پرسشنامه صمیمیت زوجی (وندن بروک و ورتمن، 1995)، مقیاس همدلی (جولیف و فارینگنون، 2006) و مقیاس ذهن آگاهی رابطه ای (کیمز و همکاران، 2018) استفاده شد. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 و از طریق تحلیل مدل سازی معادلات ساختاری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بین ذهن آگاهی رابطه ای و همدلی رابطه معنادار و مثبت وجود دارد(β=0.27, p<0.001) همچنین، همدلی به طور معناداری با صمیمیت زوجی رابطه داشت (β=0.36, p<0.001)، و بین ذهن آگاهی رابطه ای و صمیمیت زوجی نیز رابطه مثبت معناداری یافت شد (β=0.17, p<0.002) . مقایسه مدل های مستقیم و کامل نشان داد که همدلی نقش میانجی جزئی در ارتباط بین ذهن آگاهی رابطه ای و صمیمیت زوجی ایفا می کند. این یافته ها اهمیت درک نقش همدلی و ذهن آگاهی در بهبود صمیمیت زوجی را تأکید می کند و می تواند به عنوان مبنای طراحی مداخلات روانشناختی برای تقویت روابط زوجی مورد استفاده قرار گیرد.
اثربخشی درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیت مجازی و ذهن آگاهی بر اضطراب صفت حالت در افراد مبتلا به اختلال وحشت زدگی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
76 - 89
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیت مجازی و ذهن آگاهی بر اضطراب صفت-حالت در افراد مبتلابه اختلال وحشت زدگی بود. مواد و روش ها: روش پژوهش نیمه آزمایشی با دو گروه آزمایش و کنترل و با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری 45 روزه بود. جامعه آماری شامل کلیه افراد دارای علائم اختلال وحشت زدگی مراجعه کننده به مراکز خدمات مشاوره وروان شناختی در شهر تهران در سال 1402- 1401 بود. حجم نمونه شامل 30 نفر از افراد مبتلابه اختلال وحشت زدگی بود که به شیوه هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (گروه ۱۵ نفر) و کنترل (۱۵ نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش طی هشت جلسه تحت درمان ترکیبی واقعیت مجازی ودرمان ذهن آگاهی قرارگرفت. دو گروه در سه مرحله (پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری ۴۵ روزه) به سوالات مربوط به پرسشنامه، اضطراب صفت-حالت اسپیلبرگر (STAI) پاسخ دادند. داده های پژوهش با استفاده از نرم افزار آماری SPSS23 و با روش تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تی مستقل و تی وابسته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات اضطراب صفت و اضطراب حالت در گروه آزمایش در مراحل پس آزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل کاهش معنی داری داشته است (001/0p<). به این معنی که درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیت مجازی و ذهن آگاهی بر اضطراب صفت-حالت در افراد مبتلابه اختلال وحشت زدگی اثربخش بوده است. نتیجه گیری: باتوجه به نتایج حاصل مبنی بر اثربخش بودن درمان ترکیبی مبتنی بر واقعیت مجازی و ذهن آگاهی بر اضطراب صفت-حالت در افراد مبتلابه اختلال وحشت زدگی درمانگران می توانند از بسته ترکیبی واقعیت مجازی وذهن آگاهی، جهت درمان افراد مبتلا به اختلال وحشت زدگی استفاده کنند.
اثربخشی مداخله هیجان مدار بر سبک های دلبستگی، فراهیجان و رؤیاهای ترسناک در افراد دارای علائم ترومای پیچیده(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
تحقیقات علوم رفتاری دوره ۲۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۷۵)
159 - 171
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تجربه ترومای کودکی کلیه تجارب نامطبوع و ناخوشایندی است که یک فرد در دوره کودکی یا به طور مستقیم در رابطه با مراقبین و چهره های دلبستگی خود تجربه کرده است و یا درنتیجه غفلت و اهمال کاری چهره های دلبستگی خود در رابطه با فردی غریبه تجربه سوء رفتار داشته است. پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله هیجان مدار بر سبک های دلبستگی، فراهیجان و رؤیاهای ترسناک در افراد دارای علائم ترومای پیچیده انجام شد. مواد و روش ها: این پژوهش از نوع شبه آزمایشی شامل پیش آزمون- پس آزمون، گروه کنترل، بر روی کلیه بزرگسالان دارای علائم ترومای پیچیده مراجعه کننده به کلینیک های روان شناسی در استان اصفهان در بهار 1402 انجام شد. شیوه نمونه گیری در مرحله اول به شیوه نمونه گیری در دسترس مبتنی بر هدف بود و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر)قرار گرفتند و با استفاده از پرسشنامه پیامدهای تروماهای دوران کودکی در بزرگسالی برنستین و همکاران، پرسشنامه ی سبک های دلبستگی کولینز و رید، پرسشنامه ی فراهیجان میتمانسگروبر و همکارانش و پرسشنامه رؤیاهای ترسناک یوسفی ارزیابی شدند. داده ها با استفاده از آزمون لوین، آزمون شاپیرو- ویلکز آزمون تحلیل کوواریانس تحلیل شد. یافته ها: یافته ها حاکی از آن است که برای دلبستگی ایمن (628/44=F و 1=df)، دلبستگی اجتنابی (168/28=F و 1=df)، دلبستگی اضطرابی (228/42=F و 1=df)، برای متغیر فراهیجان منفی (508/74=F و 1=df) و فراهیجان مثبت (197/27=F و 1=df) و همچنین برای متغیر رؤیاهای ترسناک (446/46=F و 1=df)، پس از کنترل پیش آزمون، در مرحله پس آزمون، اثر گروه معنادار است (01/0>P). نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که مداخله هیجان مدار بر سبک های دلبستگی، فراهیجان و رؤیاهای ترسناک در افراد دارای علائم ترومای پیچیده تأثیر دارد.
مدل یابی روابط بین اهمال کاری تحصیلی، تنظیم هیجان و بهزیستی تحصیلی در دانش آموزان: آزمون تفاوت جنسیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه روانشناسی مثبت سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۷)
115 - 138
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف آزمون نقش میانجی تنظیم هیجان در رابطه بین اهمال کاری تحصیلی و بهزیستی تحصیلی دانش آموزان دختر و پسر انجام شد. این مطالعه توصیفی در رده مطالعات همبستگی و جامعه آماری آن کلیه دانش آموزان دبیرستان های شهر تهران است. در این مطالعه، 379 دانش آموز (221 پسر و 158 دختر) به مقیاس اهمال کاری تحصیلی پرسشنامه رفتارهای سبک زندگی ارتقادهنده و بازدارنده سلامت تحصیلی، سیاهه مشغولیت تحصیلی، سیاهه فرسودگی تحصیلی و سیاهه راهبردهای نظم بخشی شناختی هیجان پاسخ دادند. در این پژوهش از روش آماری مدل یابی معادله ساختاری برای آزمون مدل واسطه مندی فرضی تنظیم هیجان در رابطه بین اهمال کاری تحصیلی و بهزیستی تحصیلی استفاده شد. نتایج نشان دادند مدل واسطه مندی کامل تنظیم هیجان در رابطه بین اهمال کاری تحصیلی و بهزیستی تحصیلی، به خوبی با داده ها برازش دارد. همچنین، نتایج توزیع گروهی روابط بین چند متغیر نشان داد رابطه بین تنظیم هیجان، اهمال کاری تحصیلی و بهزیستی تحصیلی در دو گروه نوجوانان دختر و پسر مشابه است. علاوه بر این، نتایج نشان داد تمامی وزن های رگرسیونی در مدل پیشنهادی از لحاظ آماری معنادار بودند. به طور کلی در مدل پیشنهادی، درصد شایان توجهی از پراکندگی نمرات فرسودگی تحصیلی و پراکندگی نمرات مشغولیت تحصیلی ازطریق اهمال کاری تحصیلی و راهبردهای مثبت و منفی تنظیم شناختی هیجان تبیین شد. نتایج این پژوهش، بر لزوم توجه بر نقش ویژگی های عملکردی تنظیم هیجان ازجمله راهبردهای شناختی تنظیم هیجان دانش آموزان دختر و پسر به طور مساوی در پیش بینی عملکرد تحصیلی آنها در موقعیت های چالش بر انگیز تأکید دارد.
نقش تعدیل کنندگی جنسیت در رابطه دین داری، خوش بینی و حمایت اجتماعی با رضایت از زندگی در استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: این پژوهش با هدف تعیین نقش تعدیل کنندگی جنسیت در رابطه دین داری، خوش بینی و حمایت اجتماعی با رضایت از زندگی در ساکنان استان خوزستان انجام شد.
روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی - همبستگی است. براساس آخرین سرشماری عمومی نفوس و مسکن کشور در سال 1395 برابر با 4710509 نفر بوده که جامعه پژوهش در این مطالعه شامل تمام ساکنان استان خوزستان بر اساس این اطلاعات بوده که از میان آن ها با استفاده از فرمول کوکران 1067 نفر به روش خوشه ای چندمرحله ای در سال 1399 تا 1400 در 27 استان خوزستان انتخاب شدند. در این مطالعه از مقیاس رضایت از زندگی داینر و همکاران (1985)، پرسش نامه دین داری گلارک و استارک، (1965)، آزمون جهت گیری زندگی شییر و کارور (1985) و پرسش نامه حمایت اجتماعی زیمت و فارلی (1988) استفاده شد. به منظور بررسی آماری داده ها از تحلیل رگرسیون چندگانه و ضریب همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS نسخه 26 استفاده شد.
یافته ها: بر اساس ضریب همبستگی پیرسون بین نمره متغیّرهای پیش بین با رضایت از زندگی در شرکت کنندگان ارتباط آماری مثبت و معنادار بود (01/0 p<). نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه حاکی از آن است که دین داری، خوش بینی و حمایت اجتماعی توانایی پیش بینی 37 درصد از رضایت از زندگی را دارند. همچنین تعدیل کنندگی جنسیت در رابطه بین متغیرهای دین داری، خوش بینی، حمایت اجتماعی و رضایت از زندگی در مشارکت کنندگان تأیید شد؛ بدین معنا که تأثیر متغیرهای دین داری، خوش بینی، حمایت اجتماعی بر رضایت از زندگی ساکنان استان خوزستان در دو گروه زنان و مردان متفاوت بود.
نتیجه گیری: با توجه به یافته های پژوهش، رضایت از زندگی در شرکت کنندگان بیشتر از همه از حمایت اجتماعی متأثر است. بنابراین یافته های این مطالعه افزون بر توسعه دادن ادبیات و پیشینه مربوط به متغیرها، همچنین بر اقدامات و تصمیمات و سیاست های مدیران و سرمایه گذاران تأثیرات مطلوبی به جای بگذارد.