ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۷۲۱ تا ۱٬۷۴۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
۱۷۲۱.

اثربخشی معنا درمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا بر بهزیستی روان شناختی و هوش معنوی سالمندان

کلیدواژه‌ها: هوش معنوی بهزیستی روان شناختی و معنا درمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹۵ تعداد دانلود : ۴۴
بهزیستی روان شناختی و هوش معنوی نشانگرهای مهمی در ارزیابی سلامت روان هستند و بهبود آن ها منعکس کننده حفظ و ارتقای سلامت روانی در سالمندان است. پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی معنا درمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا بر بهزیستی روان شناختی و هوش معنوی سالمندان انجام گرفت. این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل تمامی سالمندان بالای 60 سال ساکن شهرستان ساری در سال 1402 بود که از میان آن ها نمونه 30 که معیارهای ورود به پژوهش را داشتند به روش در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایشی و کنترل گمارش شدند. گروه آزمایشی به مدت 8 جلسه هر هفته تحت مداخله معنا درمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا قرار گرفتند و گروه کنترل هیچ مداخله دریافت نکرد. از پرسشنامه بهزیستی روان شناختی ریف (1987) جهت ارزیابی بهزیستی روان شناختی و از پرسشنامه هوش معنوی کینگ (2008) جهت ارزیابی هوش معنوی در پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. از روش تحلیل آماری آنکوا در نرم افزار SPSS نسخه 28 جهت تجزیه وتحلیل آماری داده ها استفاده شد. نتایج آزمون آنکوا نشان دهنده تفاوت معنادار در بهزیستی روان شناختی و هوش معنوی بین دو گروه آزمایشی و کنترل در پس آزمون بود (P<0/05). به این معنی که معنا درمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا باعث بهبود بهزیستی روان شناختی و هوش معنوی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است. یافته های پژوهشی نشان دهنده اثربخشی معنا درمانی مبتنی بر اندیشه های مولانا بر بهزیستی روان شناختی و هوش معنوی در سالمندان است، این رویکرد درمانی را می توان به عنوان یک راهکار مؤثر بر بهبود بهزیستی روان شناختی و هوش معنوی سالمندان استفاده کرد.
۱۷۲۲.

ارائه مدل به کارگیری هوش مصنوعی در نظام آموزش وپرورش کشور با رویکرد یاددهی/یادگیری

کلیدواژه‌ها: هوش مصنوعی رویکردهای نوین آموزش یادگیری هوشمند نظام آموزش وپرورش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۶ تعداد دانلود : ۹۰
پژوهش حاضر باهدف ارائه مدل به کارگیری هوش مصنوعی در نظام آموزش وپرورش کشور با رویکرد یاددهی/یادگیری انجام شد. این پژوهش به لحاظ هدف بنیادی، به لحاظ نوع داده ها کیفی و همچنین به لحاظ ماهیت فراترکیب بود. جامعه موردمطالعه کلیه اسناد، مبانی نظری و پیشینه مرتبط با به کارگیری هوش مصنوعی نظام آموزش وپرورش کشور در پایگاه های داده داخلی (1392-1403) و خارجی (2004-2024) بود. روش نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند و حجم نمونه بر اساس حذف سیستماتیک بر اساس نمودار جریان مدل پریزما بود. ابزار جمع آوری داده ها فیش برداری و مرور سیستماتیک اسناد و ادبیات بود. به منظور محاسبه روایی از چک لیست 27 موردی بر اساس مدل پریزما و همین طور به منظور محاسبه پایایی از ضریب کاپای کوهن استفاده شد که نتایج بیانگر روا و پایا بودن ابزار بود. شیوه تجزیه وتحلیل داده ها تحلیل مضمون شامل مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر با نرم افزار Maxqda-V2020 بود. یافته های نشان داد، مدل به کارگیری هوش مصنوعی در نظام آموزش وپرورش کشور با رویکرد یاددهی/یادگیری شامل مدیریت و بهبود روند یادگیری (استفاده از سیستم های هوش مصنوعی برای سازگاری با نیازهای فردی دانش آموزان، بازخورد و ارزیابی مستمر، تحلیل داده های یادگیری و همکاری انسان-ماشین)؛ بهبود عملکرد معلمان (افزایش مهارت های فناورانه، تقویت نقش هدایت گری و مربیگری، پایش پیشرفت تحصیلی و طراحی محتوا و فعالیت های تکمیلی)؛ توسعه محتوای آموزشی هوشمند (تولید محتوای چندرسانه ای، تعامل مؤثر با سیستم های هوش مصنوعی، وجود ابزارهای تحلیل داده و قابلیت به روزرسانی) و نوآوری در آموزش و یادگیری (سیستم های یادگیری تطبیقی، پیاده سازی رویکردهای نوین تدریس و ارتباط هوشمند با دانش آموزان) بود.
۱۷۲۳.

کاربست نظریه برخاسته از داده ها در تبیین فرآیند اقبال عمومی به روان شناسی کاذب: ارائه یک نظریه میانی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: روان شناسی کاذب شبکه های اجتماعی روان شناس نما آسیب های روان شناسی کاذب نظریه برخاسته از داده ها

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲ تعداد دانلود : ۷
هدف: در پژوهش حاضر تلاش شده است تا فرآیند افزایش گرایش عمومی به استفاده از خدمات روان شناسی کاذب در جامعه را جهت ارائه راهکار شناسایی کند. روش شناسی: بدین منظور از روش نظریه برخاسته از داده ها-طرح نظام مند استفاده شد. داده ها با استفاده از فن مصاحبه نیمه ساختارمند با 24 نفر از خبرگان و اطلاع رسان ها که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شده بودند، گردآوری شده و مبتنی بر شیوه سه مرحله ای کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل گردید. یافته ها: پس از انجام کدگذاری باز و استخراج 476 کد باز این کدها یک بار دیگر مرور شده و بر اساس شباهت ها و تفاوت ها با هم ترکیب، ادغام و یا حذف شدند و در نهایت 113 کد نهایی باقی ماند. 113 کد نهایی به 79 زیرمقوله و 16 مقوله طبقه بندی شد که در قالب الگوی پارادایمی افزایش اقبال عمومی به خدمات روان شناسی کاذب نشان داده شد. ابعاد شش گانه این الگو شامل مقوله محوری (سطحی نگری اجتماعی شده، ظاهر فریبنده، سوءاستفاده از اطلاعات ناکافی افراد جامعه)، شرایط علّی (ضعف عملکرد جامعه روان شناسی و سازمان های مرتبط، جذابیت خدمات روان شناسی کاذب، دسترسی پذیری خدمات روان شناسی کاذب)، عوامل زمینه ای (گسترش نفوذ خدمات روان شناسی کاذب در فضای مجازی، تمایل مردم به دریافت خدمات روان شناسی زودبازده، ویژگی های مخاطبان روان شناسی کاذب)، عوامل مداخله گر (عوامل اقتصادی، باورهای اجتماعی)، راهبردها (انفعال، سوءاستفاده متخصصان، نادیده انگاری مسائل ایجاد شده درپی رواج روان شناسی کاذب) و تبعات (تنزل سطح فرهنگ جامعه، تضعیف جایگاه روان شناسی، کاهش سطح سلامت روان اجتماع) است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که روان شناسی کاذب صرفاً در حیطه نام برخی از افراد معرفی شده محدود نمی شود و به مجموعه فعالیت های فریبنده، عامه پسند و پایش گریزی اطلاق می گردد که در سایه ابهام، موازی کاری، کم کاری متولیان و ناآگاهی مخاطبان، ضمن کم توجهی به اصول حرفه ای، اخلاقی و ارزش های بنیادین، به ارائه مجموعه ای گسترده، ظاهرپسند و سلیقه ای از فعالیت های روان شناختی مشاوره ای می پردازد.
۱۷۲۴.

تأثیر برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی، بر اضطراب، نشخوار فکری و نگرش های ناکارامد مردان در حال ترک اعتیاد بدون دارو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی اضطراب نشخوار فکری نگرش های ناکارآمد درمان اعتیاد

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۲
هدف: هدف اصلی این مطالعه ارزیابی اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) در کاهش اضطراب، نشخوار فکری و نگرش های ناکارآمد در مردان در حال ترک اعتیاد بدون دارو بود. مواد و روش: این مطالعه به صورت کارآزمایی کنترل شده تصادفی (RCT) با گروه کنترل انجام شد. 30 مرد در حال ترک اعتیاد بدون دارو از شهر اهواز در سال 2022 انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایشی (برنامه MBSR) و کنترل تقسیم شدند. هر گروه شامل 15 نفر بود. برنامه MBSR شامل هشت جلسه هفتگی بود. اضطراب، نشخوار فکری و نگرش های ناکارآمد با استفاده از مقیاس اضطراب بک (BAI)، مقیاس پاسخ های نشخواری (RRS) و مقیاس نگرش های ناکارآمد (DAS) اندازه گیری شدند. داده ها در سه زمان پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پنج ماهه جمع آوری شد. تحلیل های آماری شامل تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر (ANOVA) و آزمون تعقیبی بونفرونی با استفاده از نرم افزار SPSS-27 انجام شد. یافته ها: گروه آزمایشی کاهش معناداری در اضطراب، نشخوار فکری و نگرش های ناکارآمد از پیش آزمون به پس آزمون و پیگیری نشان داد. به طور خاص، اضطراب از میانگین 24.67 (انحراف استاندارد = 3.45) در پیش آزمون به 15.33 (انحراف استاندارد = 2.88) در پس آزمون (p<.001) و 16.45 (انحراف استاندارد = 3.12) در پیگیری (p<.001) کاهش یافت. نشخوار فکری از 42.78 (انحراف استاندارد = 5.67) در پیش آزمون به 30.45 (انحراف استاندارد = 4.88) در پس آزمون (p<.001) و 32.12 (انحراف استاندارد = 5.13) در پیگیری (p<.001) کاهش یافت. نگرش های ناکارآمد از 95.56 (انحراف استاندارد = 8.45) در پیش آزمون به 78.33 (انحراف استاندارد = 7.12) در پس آزمون (p<.001) و 80.01 (انحراف استاندارد = 7.34) در پیگیری (p<.001) کاهش یافت. گروه کنترل تغییرات معناداری در هیچ یک از متغیرها نشان نداد. نتیجه گیری: یافته های این مطالعه نشان می دهد که برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) یک مداخله موثر برای کاهش اضطراب، نشخوار فکری و نگرش های ناکارآمد در مردان در حال ترک اعتیاد بدون دارو است. این نتایج بر پتانسیل مداخلات مبتنی بر ذهن آگاهی برای حمایت از بهبود شناختی و احساسی در درمان اعتیاد تأکید می کند.
۱۷۲۵.

رابطه تعارض با والدین و بی ثباتی هیجانی با وابستگی به فضای مجازی در دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تعارض با والدین بی ثباتی هیجانی وابستگی به فضای مجازی دانش آموزان دختر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵ تعداد دانلود : ۱۱
زمینه و هدف: وابستگی به فضای مجازی نوعی وابستگی شناختی، رفتاری و عاطفی است که دارای علائم اعتیاد می باشد و به نظر می رسد که تعارض با والدین و بی ثباتی هیجانی با آن رابطه داشته باشند. بنابراین، هدف این مطالعه تعیین رابطه تعارض با والدین و بی ثباتی هیجانی با وابستگی به فضای مجازی در دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم بود. روش و مواد: مطالعه حاضر توصیفی با طرح همبستگی بود. جامعه آماری این مطالعه همه دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم شهرستان رامسر در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 742 نفر بودند که از میان آنها 160 دانش آموز با روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. جهت جمع آوری داده ها از مقیاس تعارض با والدین (استراوس، 1979)، پرسشنامه بی ثباتی هیجانی (کاپرارا و پاستوریلی، 1993) و پرسشنامه وابستگی به فضای مجازی (صادق زاده و همکاران، 1397) استفاده شد. داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین تعارض با والدین (27/0=r) و بی ثباتی هیجانی (25/0=r) با وابستگی به فضای مجازی در دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم همبستگی مثبت و معنادار وجود داشت (01/0P<). علاوه بر آن، تعارض با والدین و بی ثباتی هیجانی به طورمعناداری توانستند 6/10 درصد از تغییرهای وابستگی به فضای مجازی در آنان را پیش بینی نمایند (01/0P<). نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه برای کاهش وابستگی به فضای مجازی در دانش آموزان دختر دوره متوسطه دوم می توان زمینه را برای کاهش تعارض با والدین و بی ثباتی هیجانی از طریق کارگاه های آموزشی فراهم نمود.
۱۷۲۶.

Developing a Pre-Marital Counseling Model Based on Compatibility and Interaction: Analyzing Work Adjustment Theory and Its Adaptation to a Pre-Marital Counseling Model(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: marriage pre-marital counseling Content Analysis adjustment

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۱۱
Objective: The present study aimed to develop a pre-marital counseling model based on Davis's (2005) Work Adjustment Theory. Methods: The research was qualitative in nature and utilized content analysis. The environment for this study included all texts related to the aforementioned theory. Participants were selected purposefully from texts on work adjustment within the period from 2013 to 2022. The criterion for the number of texts was based on the principle of data saturation. The data collection method involved line-by-line examination of texts, based on questions related to the components of adjustment in this theory. Data derived from the text analysis were analyzed using the conventional content analysis method by Hsieh and Shannon (2005). Findings: The results of the content analysis indicated that all content from Davis's Work Adjustment Theory can be summarized into three main concepts: compatibility, interaction, and adjustment. When adapted to pre-marital counseling, these concepts were described as follows: the concept of compatibility is divided into two subcategories: satisfaction for the family and satisfaction with the family. The concept of interaction includes sub-concepts of adjustment styles. The third concept, adjustment, encompasses the style of managing marital life tasks. Accordingly, the compatibility-based pre-marital counseling model was designed based on these three dimensions. Conclusion: Overall, given the process of extracting this model, it can be qualitatively stated that this model is valid.
۱۷۲۷.

Comparison of the Representation Rankings of Social Harms Threatening the Family Institution in Iranian Cinema during the 1990s and 2000s(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: iranian cinema social harms Content Analysis 1990s 2000s family institution

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۱۳
Objective: This study aims to analyze and compare the representation of social harms threatening the family institution in Iranian cinema during the 1990s and 2000s. The primary objective is to explore the evolution of these representations across two decades, reflecting broader social and cultural changes in Iranian society. Methods: The research utilizes a quantitative content analysis method to systematically examine a sample of 40 Iranian films—20 from the 1990s and 20 from the 2000s. These films were selected to represent a broad cross-section of Iranian cinema. Data were collected using a structured coding sheet, focusing on the depiction of various social harms, including norm violation, lawbreaking, migration, unemployment, divorce, infidelity, delinquency, and more. The analysis was conducted using SPSS software to identify trends and shifts in the portrayal of these issues over time. Findings: The findings indicate a significant shift in the representation of social harms in Iranian cinema from the 1990s to the 2000s. In the 1990s, the most prominently depicted social harms were norm violation, lawbreaking, migration, and unemployment. By the 2000s, the focus shifted to divorce, infidelity, and delinquency, reflecting changing social dynamics and concerns in Iranian society. The study also found that while certain issues, such as violence and prostitution, remained relevant across both decades, their representation in cinema evolved, reflecting broader societal changes. Conclusion: This study demonstrates that Iranian cinema serves as a crucial medium for reflecting and critiquing social issues, with the portrayal of social harms evolving in response to changing societal concerns. The findings highlight the dynamic relationship between cinema and society in Iran, with films playing a vital role in both mirroring and influencing public discourse on social issues.
۱۷۲۸.

Investigating the Effectiveness of Cognitive-Behavioral Therapy on Self-Compassion and Experiential Avoidance in Women Who Have Experienced Marital Infidelity(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Cognitive-Behavioral Therapy Self-compassion Experiential Avoidance Marital Infidelity

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۵
Objective: Marital infidelity is one of the most significant threats to the stability of marital relationships and a leading cause of divorce across various cultures. This study aimed to examine the effectiveness of cognitive-behavioral therapy (CBT) on self-compassion and experiential avoidance in women who have experienced marital infidelity. Methods: The current research was a quasi-experimental study with a pre-test and post-test design, involving experimental and control groups and a three-month follow-up. All women who had experienced marital infidelity and attended psychotherapy and counseling clinics in Tehran during the year 2021-2022 constituted the statistical population of this study, from which 30 were selected via convenience sampling based on the inclusion criteria and randomly assigned to two equal groups of 15. Data were collected using the Self-Compassion Scale (Neff, 2003) and the Acceptance and Action Questionnaire - Second Version (Bond et al., 2007). Participants in the experimental group received 8 sessions of intervention. Data analysis was conducted using descriptive statistics and one-way analysis of variance with SPSS version 26. Findings: The mean self-compassion score and its dimensions in the experimental group significantly improved post-intervention compared to the control group (p < 0.05). Cognitive-behavioral therapy was beneficial in reducing experiential avoidance in the experimental group, unlike the control group (p < 0.05). The effects of this therapeutic program on dependent variables continued during the three-month follow-up period (p < 0.05). Conclusion: Cognitive-behavioral exercises can be used as an effective intervention method to improve the cognitive-emotional status of women who have experienced marital infidelity.
۱۷۲۹.

The Impact of Life Skills Training on Distress Tolerance, Psychological Adaptation, and High-Risk Behaviors in Incarcerated Women(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Life Skills Training Distress tolerance psychological adaptation high-risk behaviors

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸ تعداد دانلود : ۱۶
Objective: The study aimed to evaluate the impact of life skills training on distress tolerance, psychological adaptation, and high-risk behaviors among incarcerated women. Methods: This was an applied, experimental study. The study population consisted of incarcerated women in Kerman Central Prison in 2022. Sixty participants exhibiting high-risk behaviors were randomly assigned into an experimental group (30 women) and a control group (30 women). The experimental group received the World Health Organization's (WHO, 1998) ten-session life skills training program, each lasting 90 minutes, while the control group was placed on a waiting list. Both groups were assessed using the Simons and Gaher Distress Tolerance Scale (2005), the Derogatis Psychological Adaptation Scale (1986), and the Rajaee and Shafiei High-Risk Behavior Questionnaire (2011) before and after the intervention. Data were analyzed using multivariate analysis of covariance with SPSS software. Findings: Results indicated that life skills training significantly impacted distress tolerance, psychological adaptation, and high-risk behaviors in incarcerated women (p < .01). Conclusion: Life skills training can be effectively utilized to enhance distress tolerance and psychological adaptation, and to reduce high-risk behaviors.
۱۷۳۰.

The Mediating Role of Resilience and Self-Compassion in the Relationship Between Perceived Stress and Psychological Distress with Marital Adjustment During the COVID-19 Pandemic(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Resilience Self-compassion Perceived stress Psychological distress adjustment

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴ تعداد دانلود : ۱۳
Objective: The purpose of this study was to examine the mediating role of resilience and self-compassion in the relationship between perceived stress and psychological distress with marital adjustment among individuals attending counseling centers during the COVID-19 pandemic. Methods: This research was conducted using a descriptive-correlational methodology through the structural equation modeling approach. The population included all individuals with marital discord attending private counseling centers in Isfahan during the winter of 2021, who were experiencing the COVID-19 pandemic. A total of 150 people were selected through convenience sampling and responded to the research instruments. Research Instruments: The instruments included the Kessler Psychological Distress Scale (Kessler et al., 2003), the Spanier Marital Adjustment Scale (Spanier, 1976), the Self-Compassion Scale by Neff et al. (2011), the Connor-Davidson Resilience Scale (Connor & Davidson, 2003), and the Perceived COVID-19 Stress Scale by Campo-Arias et al. (2020). Data were analyzed using PLS software and structural equation modeling. Findings: The results indicated that the effect of stress on resilience was significant (t=7.61), stress on self-compassion (t=3.91), resilience on adjustment (t=9.34), compassion on marital adjustment (t=2.09), psychological distress on resilience (t=5.4), and psychological distress on self-compassion (t=2.56) were significant (p≤0.05), and resilience and self-compassion played mediating roles between the variables. Conclusion: According to the findings of this study, reducing perceived stress and psychological distress impacts increasing resilience and self-compassion, and with the enhancement of self-compassion and resilience, marital adjustment improves.
۱۷۳۱.

Psychometric Properties of the Persian Version of the Parenting Competence Scale(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: Parenting Competence Factor Analysis Psychometric properties

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰ تعداد دانلود : ۹
Objective: This study aimed to investigate the psychometric properties of the Parenting Competence Scale. Methods: This research was a descriptive survey. The statistical population included all male and female students in the first grade of high school in District 11 of Tehran during the 2022-2023 academic year. Participants were selected using a convenience sampling method. In this study, to examine the psychometric properties of the Parenting Competence Scale, confirmatory factor analysis was used for construct validity, correlation coefficients for convergent validity, and internal consistency coefficients for reliability. For this purpose, 350 adolescents aged 13 to 15 responded to the Parenting Competence Scale, the Strength-based Parenting Scale (Jach et al., 2018), and the Engagement, Perseverance, Optimism, Connectedness, and Happiness Instrument for Adolescent Well-being (Kern et al., 2016). Findings: The results of confirmatory factor analysis indicated that the Parenting Competence Scale, with a structure comprising four factors—parental warmth, parental demand, social value of patience, and social value of respect for privacy—had good construct validity. Additionally, the results related to the correlation between the dimensions of parenting competence with strength-based parenting and adolescent well-being supported the convergent validity of the Persian version of the Parenting Competence Scale. Furthermore, the internal consistency coefficients of the subscales of privacy, patience, parental warmth, and parental demand were 0.86, 0.79, 0.80, and 0.78, respectively, defending the reliability of the Persian version of the aforementioned scale. Conclusion: Overall, the results of this study, while defending the conceptual positions derived from a positive and non-deficit approach to the field of parenting studies on which the conceptual foundation of the idea of parenting competence is based, also provided substantial evidence in support of the technical characteristics of the validity and reliability of the Persian version of the Parenting Competence Scale.
۱۷۳۲.

Women’s Advocacy for Social Change through Family Therapy(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: feminist family therapy women’s advocacy social change Gender equality Empowerment social justice Cultural Diversity

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۱۳
In our special issue dedicated to Women Studies, I explore various dimensions of women's experiences and contributions across multiple domains. One of the most transformative areas where women have made a significant impact is in the field of family therapy. This article explores "Women’s Advocacy for Social Change through Family Therapy" as a prime example of how feminist principles can drive both individual empowerment and broader societal transformation. The intersection of feminism and family therapy has made significant strides in advocating for women’s rights and promoting social change. By addressing gender inequality, empowering women, and fostering social justice, feminist-informed family therapy has become a powerful tool for transformation. As we celebrate the contributions of women in this field, it is crucial to continue supporting and advancing feminist principles in family therapy practice, research, and training. Through collective efforts and continued advocacy, feminist family therapy stands as a powerful force for social change.
۱۷۳۳.

Examining the Relationship Between Early Maladaptive Schemas and Alexithymia with Emotional Divorce Among Married Female Students(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: early maladaptive schemas Emotional Divorce married female students

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۹ تعداد دانلود : ۱۲
Objective: This study aimed to investigate the relationship between early maladaptive schemas (EMS), alexithymia, and emotional divorce among married female students, focusing on their predictive roles in marital detachment. Methods: A correlational design was employed with 240 married female students recruited via convenience sampling from Islamic Azad University, Tonekabon Branch (2023–2024 academic year). Participants completed validated self-report measures: the Young Schema Questionnaire-Short Form (YSQ-SF; Young, 1995) assessing EMS across five domains (e.g., Impaired Limits, Other-Directedness), the Toronto Alexithymia Scale (TAS-20; Bagby et al., 1994) measuring alexithymia subscales (Difficulty Identifying Feelings, Difficulty Describing Feelings, Externally Oriented Thinking), and the Gottman Emotional Divorce Questionnaire (GEDQ; Gottman, 1997). Data were analyzed using Pearson’s correlation and stepwise regression via SPSS-26, with significance set at *p* < .01. Findings: Significant correlations emerged between EMS domains, alexithymia, and emotional divorce (*r* = 0.18–0.53, *p* < .01). Stepwise regression revealed Impaired Limits as the strongest predictor (β = 0.39, *p* < .01), explaining 15% of variance, followed by incremental contributions from Difficulty Identifying Feelings (ΔR² = 3%, β = 0.23), Other-Directedness (ΔR² = 1%, β = 0.13), Externally Oriented Thinking (ΔR² = 2%, β = 0.18), and Impaired Autonomy (ΔR² = 2%, β = -0.22), cumulatively accounting for 23% of variance (F = 15.16, *p* < .01). Negative β for Impaired Autonomy suggested suppression effects. Conclusion: EMS and alexithymia significantly predict emotional divorce, with Impaired Limits and emotion-regulation deficits being central drivers. Findings underscore the need for schema-focused interventions (e.g., schema therapy) and emotion-regulation training in marital counseling to mitigate detachment. Future research should explore dyadic interactions and cultural moderators to refine predictive models.
۱۷۳۴.

اثربخشی تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر خودکارآمدی و تصویر بدنی در افراد مبتلا به چاقی و اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اضافه وزن تصویر بدنی تحریک الکتریکی فراجمجمه ای خودکارآمدی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۹ تعداد دانلود : ۵۳
مقدمه: هدف پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر تحریک الکتریکی فراجمجمه ای بر خودکارامدی و تصویر بدنی در مبتلایان به اضافه وزن و چاقی بوده است. روش: روش پژوهش حاضر آزمایشی و از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل بوده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه مبتلایان به اضافه وزن و چاقی شهر اهواز در سال 1398 بودند که با روش نمونه گیری در دسترس و با در نظر گرفتن معیارهای ورود و خروج، نهایتا 63 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند و به صورت تصادفی تعداد40 نفر از آنها انتخاب و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس تصویر بدن (لیتلتون) و مقیاس خودکارآمدی (کلارک) بود. گروه آزمایش، سیزده جلسه 20 دقیقه ای هفتگی دو بار تحریک آندی نقطه DLPFC را دریافت نمودند، در حالیکه گروه کنترل هیچگونه مداخله ای دریافت ننمودند. داده ها با نرم افزار SPSS-21 و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاصل نشان داد که تفاوت معنی داری میان گروه آزمایش و کنترل از لحاظ کارامدی (000/0F=124.4, P<) با اندازه اثر 89/0 و تصویر بدنی (000/0F=6.9, P<) با اندازه اثر 32/0 بوده است، همچنین میزان خودکارآمدی وزن در گروه آزمایش نسبت به پیش آزمون و گروه کنترل به طور معنی داری افزایش یافت. میزان ترس از تصویر بدنی در گروه آزمایش نسبت به پیش آزمون و گروه کنترل به طور معنی داری کاهش یافت. نتیجه گیری: تحریک الکتریکی فراجمجمه ای می تواند برای درمان اضافه وزن و چاقی سودمند و کارآمد باشد و در کلینیک های تغذیه، روانشناسی و مشاوره مورد استفاده قرار گیرد.
۱۷۳۵.

اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و درد مزمن بیماران مبتلا به دیس پپسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: شناخت درمانی ذهن آگاهی انعطاف پذیری شناختی درد مزمن دیس پپسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۲ تعداد دانلود : ۴۹
مقدمه: بیماری دیس پپسی موجب بروز مشکلات روان شناختی و دردهای مزمن در افراد می شود. برای رفع این مشکلات به مداخلاتی مانند شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی نیاز می باشد. لذا، پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر انعطاف پذیری شناختی و درد مزمن بیماران مبتلا به دیس پپسی انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری دو ماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه بیماران تا ۵۰20 تا ساله با تشخیص سوء هاضمه بدون زخم در کلینیک تخصصی و فوق تخصصی بعثت شهر کرمان در سال 1401 بودند. از بین آن ها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس، به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گروه گواه (15 نفر(، گمارده شدند. افراد گروه آزمایش، شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی را در 8 جلسه، 90 دقیقه ای به صورت گروهی، دریافت کردند.  پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه انعطاف پذیری شناختی دنیس و وندروال (2010) و پرسشنامه درد مک گیل (2009) بود. داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس آمیخته و آزمون تعقیبی بونفرونی توسط نرم افزار SPSS-24 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات انعطاف پذیری شناختی در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری افزایش معنی داری یافته است. هم چنین میانگین نمرات درد مزمن در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون و پیگیری کاهش معنی داری یافته است (001/0P<). نتیجه گیری: شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی بر افزایش انعطاف پذیری شناختی و کاهش درد مزمن در بیماران مبتلا به دیس پپسی دارای اثربخشی و کارایی بود.
۱۷۳۶.

بررسی اثربخشی چند رسانه ای فلیپ بوک بر یادگیری مفاهیم زیست شناسی گیاهی علوم تجربی پای نهم دانش آموزان دختر شهر قرچک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: زیست شناسی گیاهی چندرسانه ای فلیپ بوک یادگیری علوم

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۰ تعداد دانلود : ۳۸
فلیپ بوک یک محصول یادگیری نوآورانه چندرسانه ای است که با یکپارچه سازی منابع متنی، صوتی، انیمیشن، گرافیک و ویدئو امکان ارائه ای مؤثر را به وجود می آورد. هدف این پژوهش بررسی اثربخشی چندرسانه ای فلیپ بوک بر یادگیری مفاهیم زیستی علوم تجربی در دانش آموزان دختر پایه نهم شهر قرچک بود. روش به کاررفته در این پژوهش، روش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. برای این منظور تعداد ۷۹ نفر از دانش آموزان دختر پایه نهم شهر قرچک به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. گروه آزمایش با استفاده از چندرسانه ای فلیپ بوک و گروه کنترل به روش سنتی، آموزش فصل 12 علوم را دریافت کردند. برای تحلیل استنباطی داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره استفاده شد. یافته های این پژوهش نشان داد که بین یادگیری زیست شناسی دانش آموزان گروه آزمایش و کنترل در پس آزمون تفاوت معناداری وجود دارد (01/0> P) و گروه آزمایش یادگیری بهتری داشتند. بنابراین فلیپ بوک به عنوان یک فناوری آموزشی می تواند در آموزش به کار گرفته شود.
۱۷۳۷.

اثربخشی آموزش مفاهیم علوم اعصاب تربیتی بر نظریه ضمنی هوش دانشجو معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علوم اعصاب تربیتی نظریه ضمنی هوش نظریه افزایشی هوش نظریه ذاتی هوش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷۴ تعداد دانلود : ۶۱
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مفاهیم علوم اعصاب تربیتی بر نظریه ضمنی هوش دانشجو معلمان بود که به روش نیمه آزمایشی در قالب یک طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل اجرا شد. جامعه آماری پژوهش، کلیه دانشجویان دانشگاه فرهنگیان پردیس شهید مدرس سنندج در سال تحصیلی 1403-1402 بود که با روش نمونه گیری هدفمند دو گروه کلاسی از دانشجو معلمان (هر گروه 34 نفر) انتخاب و به صورت تصادفی یکی از گروه ها به عنوان گروه آزمایش و دیگری به عنوان گروه کنترل تعیین شد. برای گروه آزمایش، برنامه علوم اعصاب تربیتی مشابه با یک درس دو واحدی نظری در 16 جلسه نوددقیقه ای اجرا شد درحالی که گروه کنترل این آموزش ها را دریافت نکردند و برنامه درسی روزانه خود را ادامه دادند. برای جمع آوری اطلاعات در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون از پرسش نامه نظریه ضمنی هوش عبدالفتاح و یتس (2006) استفاده شد. نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش مفاهیم علوم اعصاب تربیتی موجب کاهش نظریه ذاتی هوش(0/009>P) و افزایش نظریه افزایشی هوش (0/031> P) در گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل شده است؛ بنابراین می توان نتیجه گرفت که برنامه آموزشی علوم اعصاب تربیتی باعث افزایش نظریه افزایشی هوش و کاهش نظریه ذاتی هوش در دانشجو معلمان شده است و پیشنهاد می شود در دوره های آموزشی پیش از خدمت معلمان گنجانده شود.
۱۷۳۸.

تدوین و آزمون الگویی از برخی پیامدهای شغلی سبک های دلبستگی سازمانی اضطرابی و اجتنابی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: دلبستگی سازمانی اضطرابی دلبستگی سازمانی اجتنابی بهزیستی شغلی افسردگی شغلی عملکرد انطباقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵ تعداد دانلود : ۵۳
این پژوهش با هدف تدوین و آزمون الگویی از اثر سبک های دلبستگی سازمانی اضطرابی و اجتنابی بر بهزیستی شغلی وافسردگی شغلی با میانجی گری عملکرد انطباقی انجام شد. طرح پژوهش حاضر از نوع کاربردی و روش آن توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش کارکنان سازمان آب و فاضلاب شهر اهواز بودند. نمونه پژوهش شامل 200 نفر از این کارکنان بود که باروش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه های دلبستگی سازمانی (فینی و همکاران،2020)، عملکرد انطباقی (کاربانی – وارونی و همکاران،2010) ، بهزیستی روانشناختی در محیط کار (داگنایس-دمایس و ساوی،2011)و افسردگی شغلی (بیانکی و شونفلد،2020) استفاده گردید. برای تجزیه و تحلیل داده ها از از مدل الگویابی معادلات ساختاری و نرم افزارهای Spss-24 و Amos-24 و روش بوت استراپ استفاده شده است. نتایج نشان دادند که الگوی طراحی شده از برازش مناسبی برخوردار است. همچنین یافته ها نشان دادندکه مسیرهای دلبستگی سازمانی اضطرابی به عملکرد انطباقی، بهزیستی شغلی و افسردگی شغلی در سطح 0/001 معنادار بودند. علاوه بر آن مسیرهای دلبستگی سازمانی اجتنابی به عملکرد انطباقی، بهزیستی شغلی و افسردگی شغلی 0/001 معنادار بودند. همچنین نتایج تحلیل مسیرهای غیرمستقیم نشان دادند که عملکرد انطباقی اثرات دلبستگی سازمانی اضطرابی و اجتنابی بر بهزیستی شغلی و افسردگی شغلی را میانجی گری نمود. بنابر این می توان نتیجه گرفت که عملکرد انطباقی توانسته است تأثیر دلبستگی سازمانی اضطرابی و اجتنابی را بر بهزیستی شغل و افسردگی شغلی تبیین کند.
۱۷۳۹.

اثربخشی تحریک الکتریکی مغزی و برنامه چند مؤلفه ای تحریک شناختی بر کارکردهای شناختی وکیفیت زندگی در سالمندان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برنامه چندمؤلفه ای تحریک شناختی تحریک الکتریکی مغزی کارکرد شناختی کیفیت زندگی سالمندان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵ تعداد دانلود : ۵۰
هدف پژوهش حاضر، اثربخشی تحریک الکتریکی مغزی و برنامه چندمؤلفه ای تحریک شناختی بر کارکردهای شناختی و کیفیت زندگی در سالمندان بود. روش پژوهش، نیمه تجربی، با طرح پیش آزمون-پس آزمون، پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش کلیه سالمندان ساکن شهرستان تبریز در سال 1402بودند. نمونه پژوهش شامل90 نفر سالمند بالای 60 سال به روش نمونه گیری هدفمند که معیارهای ورود به پژوهش را داشتند انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه تحریک الکتریک مغزی و برنامه چندمؤلفه ای تحریک شناختی و گروه کنترل جایدهی شد. برای گروه اول آزمایشی، مداخله تحریک الکتریکی مغزی و برای گروه دوم نیز نرم افزار تحریک چندمؤلفه ای شناختی به مدت سه ماه استفاده گردید و گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت ننمودند. مجموعه ارزیابی عصب روان شناختی کمبریج و پرسشنامه کیفیت زندگی 36 گویه ای استفاده شد. از اندازه گیری مکرر جهت تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج نشان داد که مداخله تحریک الکتریکی مغزی و برنامه چندمؤلفه ای تحریک شناختی موجب بهبود کارکرد شناختی و کیفیت زندگی سالمندان شد؛ از این روی، با توجه به این یافته ها، استفاده از چنین برنامه هایی برای بهبود کارکرد شناختی سالمندان توصیه می شود
۱۷۴۰.

اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر پریشانی روان شناختی و ناگویی هیجانی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پریشانی ذهنی سازی ناگویی هیجانی وسواس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰ تعداد دانلود : ۵۲
این پژوهش با هدف بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر پریشانی روان شناختی و ناگویی هیجانی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی انجام شد. پژوهش حاضر کاربردی، از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و یک پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش، نوجوانان دختر مبتلا به اختلال وسواس فکری و عملی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شرق تهران در تابستان 1402 بودند. در این پژوهش تعداد 36 نوجوان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با شیوه تصادفی در گروه های آزمایش و کنترل جایدهی شدند. شرکت کنندگان در گروه آزمایش درمان مبتنی بر ذهنی سازی را طی هشت جلسه 90 دقیقه ای به صورت گروهی دریافت نمودند. در این پژوهش از پرسشنامه وسواسی- جبری مادزلی، پرسشنامه پریشانی روان شناختی و پرسشنامه ناگویی هیجانی استفاده شد. داده های با تحلیل واریانس با طرح اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که درمان مبتنی بر ذهنی سازی بر پریشانی روان شناختی و ناگویی هیجانی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی تأثیر معنادار دارد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر ذهنی سازی می تواند به عنوان یک روش کارآمد در کاهش پریشانی روان شناختی و ناگویی هیجانی نوجوانان دختر مبتلا به اختلال وسواس فکری- عملی استفاده شود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان