فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۸۱ تا ۱٬۷۰۰ مورد از کل ۳۶٬۲۵۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: خلاقیت عموماً به عنوان یک ویژگی مثبت شناخته شده است. باوجوداین، جنبه هایی در خلاقیت وجود دارد که می تواند آن را به ویژگی بدخواهانه تبدیل کند. سنجش این جنبه از خلاقیت، نیازمند ابزاری معتبر است. هدف این پژوهش تعیین شاخص های روان سنجی مقیاس رفتار خلاقیت بدخواهانه (هاو و همکاران، 2016) برای سنجش خلاقیت بدخواهانه در دانش آموزان ایرانی بود. روش: در پژوهش توصیفی_ پیمایشی حاضر، شاخص های روان سنجی مقیاس رفتار خلاقیت بدخواهانه از جمله انواع روایی و اعتبار محاسبه شد. جامعه آماری شامل تمامی دانش آموزان مقطع دوم متوسطه (15 تا 18 سال) ناحیه 1 شهر رشت در سال تحصیلی 1403-1402 بود که تعداد 393 نفر به عنوان نمونه مورد مطالعه با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند و به مقیاس رفتار خلاقیت بدخواهانه پاسخ دادند. برای تعیین روایی از روش های روایی صوری، محتوایی، و تحلیل عاملی تأییدی؛ و برای تعیین اعتبار از روش های همسانی درونی (آلفای کرونباخ)، تنصیف، و پایایی مرکب استفاده شد. تحلیل داده ها نیز با نسخه 26 نرم افزار SPSS و نسخه 24 نرم افزار AMOS انجام شد. یافته ها: برای به دست آوردن شاخص های روان سنجی در بخش روایی از روایی صوری کیفی و کمی و روایی محتوایی با استفاده از شیوه نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی استفاده شد. نتایج مربوط به روایی صوری کیفی و کمی مقیاس رفتار خلاقیت بدخواهانه مناسب بود و نمره تأثیر تمامی گویه ها بالاتر از 5/1 بود و نسبت روایی محتوایی و شاخص روایی محتوایی گویه های این مقیاس نیز مناسب و بالاتر از 8/0 به دست آمد. بر اساس یافته های تحلیل عاملی تأییدی، هر سه عامل آسیب رساندن به افراد، دروغ گفتن، و حقه بازی مورد تأیید قرار گرفت و برازش های مطلوبی به دست آمد. در بخش اعتبار، این مقیاس با روش آلفای کرونباخ، تنصیف، و پایایی مرکب ارزیابی شد. آلفای کرونباخ به ترتیب برای سه عامل آن 79/0، 82/0، 68/0 بود و برای کل مقیاس معادل 83/0 به دست آمد. نتایج تنصیف (66/0) و پایایی مرکب (91/0) نیز مطلوب بودند. نتیجه گیری: با توجه به نتیجه پژوهش حاضر و اهمیت ارزیابی خلاقیت بدخواهانه، می توان نتیجه گرفت که نسخه فارسی مقیاس رفتار خلاقیت بدخواهانه، ابزاری مناسب برای ارزیابی این مفهوم در دانش آموزان است. پیشنهاد می شود این ابزار روی گروه های سنی و با ویژگی های مختلف نیز اجرا و هنجاریابی شود.
Investigating the Relationship between Screen Time and Green Time with Academic Engagement and Academic Performance
حوزههای تخصصی:
Objective: This study investigated the relationship between screen time and green time with academic engagement and academic performance of secondary school students in Tabriz city.Methods: The present study was part of cross-sectional and descriptive studies of the correlation and prediction type. Three hundred eighty-five people from Tabriz secondary school students were selected in the first semester of the 2022-2023 academic year by multi-stage cluster sampling based on Morgan's table. All sample members completed Reeve's academic engagement scale (AES) and Screen Time Questionnaire (STQ). The student's GPA was considered their academic performance and was evaluated by adding two questions to the research questionnaires of the green time variable. The collected data were analyzed using Pearson's correlation coefficient, simultaneous regression, and SPSS23 statistical software.Results: The results showed a negative and significant relationship between screen times, the dimensions of academic engagement, and the student's GPA. It was also found that there is a positive and significant relationship between green time and the dimensions of academic engagement (except the emotional involvement dimension) and students' GPA. Screen time and green time significantly contributed to explaining students' academic engagement and academic performance.Conclusion: The results highlighted the importance of screen and green time in educational variables.
The Effectiveness of Reality Therapy on Psychological Capital and Sense of Psychological Cohesion in Patients with Multiple Sclerosis(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۷, Issue ۱ - Serial Number ۱۹, Winter ۲۰۲۴
78 - 92
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aimed to examine the effects of reality therapy on improving psychological capital and sense of cohesion among Iranian Patients with Multiple Sclerosis.
Method: This study was performed in Tehran in 2021. Sampling was employed to select 36 participants who completed the Psychological Capital Questionnaire and Sense of Cohesion Scale in the pretest, posttest, and onemonth follow-up stages. The participants of the experimental group underwent eight weekly 90-minute sessions to receive the online reality therapy; However, the control group received no intervention.
Results: Data analysis showed a significant difference in psychological capital and sense of cohesion in the experimental group compared to the control group (P< 0/05). There was a significant difference in three subscales of psychological capital (i.e., self-efficacy, resilience, and hope) and two subscales of the sense of cohesion (i.e., perceptibility and controllability) in Patients with MS in the experimental group (P <0.05), but no significant difference in optimism (a subscale of the psychological capital) and significance (a subscale of sense of cohesion) (P> 0.05).
Conclusion: Due to the effects of reality therapy on patients with multiple sclerosis, this psychological therapy can be employed to improve the psychological capital and sense of cohesion.
غربالگری الکترونیکی مشکلات روان شناختی کودکان: ارزشیابی ویژگی های روان سنجی مقیاس های والدین و معلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳ (پیاپی ۷۱)
124 - 149
حوزههای تخصصی:
هدف: به دلیل اهمیت غربالگری به هنگام مشکلات روان شناختی کودکان و دقت بالا در استفاده از ابزار های چند درگاهی و همچنین افزایش سرعت و دقت اطلاعات جمع آوری شده در بستر مجازی، مطالعه حاضر با هدف تهیه ابزار الکترونیکی برای غربالگری روان شناختی کودکان در قالب نسخه های گزارش معلم و والدین انجام شد.روش: جامعه دربرگیرنده والدین و معلمان دانش آموزان ابتدایی از سی ویک استان بود. از هر استان، دو شهر انتخاب و از هر شهر، دو مدرسه به صورت هدفمند انتخاب شد. گروه نمونه را ۲۴۲۰ والد و ۶۹۷۲ معلم تشکیل دادند. مدل مفهومی هر دو ابزار دارای هشت مفهوم اضطراب، افسردگی، فزون کنشی و نارسایی توجه، رفتار های ایذایی، نقص در انجام تکالیف تحصیلی و اجتماعی، خودتنظیمی، خودآسیب رسان و خطر سوءاستفاده از کودکان بود.یافته ها: تحلیل گویه نشان داد در نسخه های والدین، ۱۳۹ و معلم ۱۰۱ گویه از کفایت مناسب برخوردارند. تحلیل اکتشافی و تائیدی وجود ساختاری هشت عاملی در نسخه والدین و شش عاملی در نسخه معلم را نشان دادند. در ساختار نهایی نسخه معلم، دو مؤلفه رفتار تکانشی پرخاشگری به همراه نارسایی توجه و فزون کنشی و همچنین مؤلفه رفتار های خودآسیب رسان در کنار سوءاستفاده از کودک قرار گرفت. ضرایب اعتبار همگونی درونی آلفا (۷۳/۰- ۹۷/۰)، آلفای ترتیبی (۸۶/۰- ۹۸/۰) و امگا (۷۵/۰- ۹۷/۰) به دست آمد.نتیجه گیری: نسخه الکترونیکی گزارش والدین و معلم از روایی مناسب ساختاری و اعتبار برای استفاده در مقاصد بالینی و کلینیکی برخوردار است.
The Divorce Legacy: Marriage Challenges in Women with Experience of Parental Divorce(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Aim: This qualitative study investigates the challenges faced by women with a history of parental divorce in their marriages. It aims to uncover the emotional, psychological, and relational difficulties stemming from parental divorce and their impact on marital dynamics. Method: Utilizing conventional content analysis, this study conducted semi-structured interviews with sixteen women from Qom Province during winter and summer of 2024 year, who had experienced parental divorce and are in their first marriages. Participants were selected through purposive sampling. Data collection involved recording and transcribing interviews, followed by coding and thematic analysis to identify recurring themes. Findings: The findings indicated six main categories: 1. Unresolved Past Painful Emotions, 2. Marital hurdles of Being a Child of Divorce, 3. Persistent Psychological Insecurity, 4. Deficiency in Skills Due to the Absence of Successful Life Models, 5. The Enduring Echoes of Parental Divorce, and 6. Growth After Experiencing the Trauma of Parental Divorce. Conclusion: Parental divorce profoundly impacts individuals' emotional and psychological well-being, influencing various aspects of their marital lives. The study highlights the need for targeted interventions to address these challenges, emphasizing mental health support and life skills training. Future research should explore gender differences, partner perspectives, and cross-cultural variations to develop comprehensive strategies for improving the marital experiences of individuals with a history of parental divorce.
Effectiveness of the Combined Emotion-Focused and Solution- focused Therapy on the Anger and Marital Adjustment of the Women with Marital Conflicts(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of this study was to investigate the effectiveness of a combination of emotion-oriented and solution-focused therapy on anger and marital adjustment in women with marital conflict.
Methods: This study was applied in terms of purpose and semi-experimental data collection method with pre-test and post-test design with a control group. The statistical population included women with marital conflicts in Tehran in 2019. Thirty women with marital conflicts were selected by purposive sampling method and randomly assigned to experimental and control groups. The experimental group underwent 10 sessions of combined emotional and pathological therapy for two and a half months, while the control group did not receive the present intervention. The questionnaires used in this study included the Marital Conflict Questionnaire (MCQ), Anger Control Questionnaire (ACQ), and Marital Adjustment Questionnaire (MAQ). The data were analyzed using covariance analysis.
Results: The results showed that the combination of emotion-oriented and solution-focused therapy on anger management (P 000 0001; Eta = 0.41; F = 12.71) and marital adjustment (P 000 0001; Eta = 0.45; 15.25 F) Women are affected.
Conclusion: Considering the significant effect of combination therapy based on emotion and solution, it is recommended to use this combination therapy in order to improve marital adjustment and anger of women with marital conflicts.
اثربخشی زوج درمانی گروهی راه حل محور بر سازگاری، صمیمیت و کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای همسر درحال ترک اعتیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ آذر ۱۴۰۳ شماره ۹ (پیاپی ۱۰۲)
۲۴۰-۲۳۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانی گروهی راه حل محور بر سازگاری، صمیمیت و کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای همسر معتاد بستری در کمپ ترک اعتیاد انجام شد. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی زنان دارای همسر معتاد و بستری در کمپ های ترک اعتیاد شهر رفسنجان در بهار و تابستان 1402 تشکیل داد. از این جامعه آماری تعداد 30 نفر به صورت هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) گمارده شدند. ابزارهای این پژوهش شامل مقیاس صمیمیت زناشویی والکر و تامپسون (1983) (MIS)، مقیاس سازگاری زناشویی اسپانیر (1976) (DAS) و مقیاس کیفیت زندگی زناشویی باسبی و همکاران (1995) (RADS) بود. گروه آزمایش به مدت 8 جلسه هر هفته 3 جلسه و هر جلسه 90 دقیقه در برنامه زوج درمانی گروهی راه حل محور شرکت کردند. داده های با استفاده از روش تحلیل کوواریانس چندمتغیره تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان داد که با کنترل پیش آزمون بین میانگین پس آزمون سازگاری، صمیمیت و کیفیت زندگی زناشویی زنان دارای همسر معتاد بستری در کمپ ترک اعتیاد در سطح (001/0>P) تفاوت معنادار وجود داشت. با توجه به یافته ها می توان اظهار داشت که زوج درمانی گروهی راه حل محور می تواند رویکرد مناسبی برای افزایش صمیمیت و سازگاری زناشویی و متعاقب این عوامل موجب بهبود کیفیت زندگی زناشویی در افراد معتاد و همسران آن ها گردد.
مقایسه اثربخشی بسته درمانی اختلال نافرمانی مقابله ای مبتنی بر تجارب زیسته والدین و بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک بر کیفیت تعامل والد- کودک و علایم کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان مبتنی بر تجارب زیسته والدین دارای فرزندان اختلال نافرمانی مقابله ای با بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک بر کیفیت تعامل والد- کودک و علایم کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای انجام شد.روش شناسی پژوهش: جهت اجرای مداخلات درمانی و بررسی اثربخشی مداخلات، از طرح نیمه آزمایشی تک موردی از نوع طرح خط پایه چندگانه A-B-A با آزمودنی های متفاوت و سنجش پیوسته استفاده شد و آزمودنی ها به ترتیب در مراحل خط پایه، جلسات درمان و پیگیری مورد ارزیابی قرار گرفتند. جامعه آماری شامل والدین دارای فرزندان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای مراجعه کننده به مراکز خدمات روان شناختی ومشاوره شهر آران و بیدگل در سال 1399-1398 بود که از میان آن ها تعداد 8 نفر به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شده و به روش تصادفی در دو گروه درمان مبتنی بر تجارب زیسته والدین و بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک گمارش شدند. هر دو گروه به صورت جداگانه و به صورت جلسات هفتگی انفرادی تحت مداخله قرار گرفتند.یافته ها: نتایج ترسیم دیداری، درصد بهبودی و مقدار شاخص پایا نشان داد که هر دو درمان تغییرات و بهبودی معناداری از نظر آماری و بالینی در آماج های درمانی (علایم اختلال نافرمانی مقابله ای و تعاملات والد- فرزند) ایجاد کرده و تاثیرات درمانی در دوره پیگیری نیز ادامه داشته است(05/0>p). نتایج اعتبارآزمایی رقابتی نیز نشان داد که در علایم اختلال نافرمانی مقابله ای تفاوت معناداری بین اثربخشی دو مداخله وجود ندارد، اما در تعاملات والد فرزند اثربخشی بیشتر به نفع مداخله بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک بود(05/0>p).بحث و نتیجه گیری: یافته های این پژوهش پیشنهاد می کند که درطراحی مداخلات روان شناختی برای کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای، به تجارب زیسته والدین و بازی درمانی مبتنی بر رابطه والد- کودک بر کیفیت تعامل والد- کودک توجه شود.
اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر احساس حقارت، ترس از تصویر بدنی و خود ارزشمندی در متقاضیان عمل زیبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ بهمن ۱۴۰۳ شماره ۱۱ (پیاپی ۱۰۴)
۲۲۰-۲۱۱
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی درمان شناختی-رفتاری بر احساس حقارت، ترس از تصویر بدنی و خود ارزشمندی در متقاضیان عمل زیبایی انجام گردید. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون – پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری کلیه زنان متقاضی عمل زیبایی شهرستان مهاباد در بازه ی زمانی یک ماهه در سال 1402 بودند. 30 نفر، به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی به 2 گروه 15 نفری (گروه آزمایش و گواه) جایگذاری شدند. از شاخص مقایسه ای احساس کهتری (CFII، استرانو و دیکسون، 1990)، پرسشنامه تصویر بدنی (BIQ، کش و همکاران، 1991) و پرسشنامه خود ارزشمندی (CSWS، کروکر و همکاران، 2003) و همچنین از پروتکل 8 جلسه ای (هر هفته یک جلسه و هر جلسه 60 دقیقه) درمان شناختی رفتاری برای مداخله استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین پس آزمون احساس حقارت، ترس از تصویر بدنی و خود ارزشمندی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری وجود دارد (001/0p<). می توان نتیجه گرفت که رویکرد درمانی شناختی رفتاری بر فرآیند احساس حقارت، ترس از تصویر بدنی و خود ارزشمندی در متقاضیان عمل زیبایی موثر بوده است.
تبیین تجربه زیسته مادران با داشتن دو فرزند پیاپی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
93 - 118
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف مطالعه تجربه زیسته مادران با داشتن دو فرزند پیاپی انجام گردید . پژوهش حاضر از نوع رویکرد پدیدار شناسی می باشد که با استفاده از تحلیل مضمون انجام شد. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته است که تعداد 32 مادر که دارای دو فرزند پیاپی در فاصله سنی یک تا سه سال بودند با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. مصاحبه از این مادران تا رسیدن به نقطه اشباع ادامه پیدا کرد. داده های مصاحبه با استفاده از نرم افزار مکس کیودا تحلیل شد وکدگذاری از طریق سه مرحله باز، محوری و گزینشی انجام شد تجزیه و تحلیل نتایج نشان داد که تجربه مادران از داشتن دو فرزند پیاپی در 5 مقوله اصلی که شامل آموزشی، عاطفی، مالی، خانوادگی و اجتماعی می باشد مقوله های اولیه عبارتند از درس نخواندن، کمک همسر در مسائل آموزشی، علاقه زیاد به بازیهای کامپیوتری، بحث در خصوص برنامه تلویزیونی ، حسادت نداشتن، عدم همکاری در کارهای خانه، حسادت به همدیگر، ظلم شدن در حق بچه اول ، عصبانیت و خستگی ، فرق گذاشتن پدر بین دو کودک، تفاوت شخصیتی بین دو کودک، مشکلات مالی، تمایل به داشتن گوشی، اتاق و اسباب بازی مستقل ، تمایل به جشن تولد مستقل، تفاهم نداشتن زوجین در تربیت دو کودک، روابط زناشویی مناسب، مشکل در روابط جنسی، کمک همسر در کارهای خانه، هماهنگی در تربیت فرزند، نداشتن روابط اجتماعی ، عدم سازش دو کودک، بهتر شدن روابط اجتماعی می باشد
طراحی الگوی فرهنگ خود مراقبتی سالمندان با رویکرد ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
91 - 122
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر طراحی الگوی فرهنگ خود مراقبتی سالمندان بود که به صورت ترکیبی انجام شد. تحقیق حاضر از لحاظ هدف، بنیادین و بر اساس روش، توصیفی- همبستگی می باشد که برای تحلیل آن از نرم افزار اکسل استفاده شد. در گام اول مؤلفه های فرهنگ خودمراقبتی سالمندان بر اساس مصاحبه عمیق با 28 نفر از خبرگان دانشگاهی به روش داده بنیاد، شناسایی شدند. خروجی این مرحله 47 مقوله در قالب 6 مؤلفه (دانش خود مراقبتی، خودکارآمدی خود مراقبتی، مهارت خود مراقبتی، انضباط معنوی خود مراقبتی، خودمحوری خود مراقبتی و هنجارهای اجتماعی خود مراقبتی) بود. سپس در گام دوم مؤلفه های شناسایی شده با روش مدل سازی ساختاری تفسیری سطح بندی و با تحلیل میک مک خوشه بندی شدند. نتایج نشان دادند مؤلفه های دانش خود مراقبتی در سطح سوم، مهارت خود مراقبتی و هنجارهای اجتماعی خود مراقبتی در سطح دوم و خودکارآمدی خود مراقبتی، انضباط معنوی خود مراقبتی و خودمحوری خود مراقبتی در سطح اول قرار دارند و انضباط معنوی خود مراقبتی و خودمحوری خود مراقبتی در خوشه وابسته، خودکارآمدی خود مراقبتی در خوشه پیوندی و دانش خود مراقبتی در خوشه مستقل و مهارت خود مراقبتی و هنجارهای اجتماعی خود مراقبتی در خوشه خودمختار قرار گرفته اند.
بررسی اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر عاطفه مثبت و منفی و هیجان پیشرفت در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش تنظیم هیجان بر عاطفه مثبت و منفی و هیجان پیشرفت در دانشجویان بود. روش تحقیق حاضر آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری این پژوهش تمامی دانشجویان سال اول کارشناسی دانشگاه خلیج فارس در سال تحصیلی 99-98 بود. ابتدا 400 نفر به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای از بین دانشکده های مختلف انتخاب، سپس پرسشنامه های عاطفه مثبت و منفی و هیجان پیشرفت میان آزمودنی ها توزیع شد، 120 نفر میان آنها نتخاب، که از این تعداد 30 نفر داوطلب، به صورت تصادفی در دو گروه گواه (15 نفر) و آزمایش (15 نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش هشت جلسه مداخله ی آموزش تنظیم هیجان گروس (2007) دریافت کردند. همه ی اعضای دو گروه آزمایش و کنترل پرسشنامه ی عاطفه مثبت و منفی واتسون و همکاران (1998)، تنظیم هیجان گارنفسکی (2001) و پرسشنامه ی هیجان پیشرفت ریاضی پکرون و همکاران (2005) را اجرا کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش استنباطی (کواریانس) استفاده شد. نتایج تحلیل کواریانس نشان داد که آموزش تنظیم هیجان در تنظیم هیجان تاثیر معناداری دارد. همچنین بر عاطفه مثبت و منفی و هیجان پیشرفت اثربخش بود. نتایج این تحقیق نشان داد که آموزش تنظیم هیجان از طریق آموزش راهبردهای سازگارانه، نقش مهمی در عاطفه مثبت و منفی و هیجان پیشرفت دانشجویان دارد.
تبیین هوش موفق دانشجویان دانشگاه پیام نور بر مبنای معرفت شناسی مکتب سازنده گرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش تبیین هوش موفق دانشجویان دانشگاه پیام نور بر مبنای معرفت شناسی مکتب سازنده گرایی در سال 1401- 1400 می باشد. با توجه به نقش و ضرورت کلی سازنده گرایی در تسهیل آموزش و یادگیری، یکی از راهکارهای وصول به این هدف به کارگیری کامل هوش میباشد. این پژوهش از نظر روش شبه تجربی و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری پژوهش شامل دانشجویان دانشگاه پیام نور استان تهران است . ابزار گردآوری داده ها برای متغیر هوش موفق پرسشنامه استاندارد گریگورنکو و استرنبرگ (2002)، می باشد که روایی آن توسط متخصصان مطلوب ارزیابی شد و پایایی آن 74% به دست آمد. روش آماری پژوهش، برای آماری توصیفی استفاده از جدول فراوانی، میانه، مد، میانگین، درصد تجمعی و برای آمار استنباطی از آزمون (کولموگروف اسمینروف- تحلیل کواریانس) می باشد. نتایج نشان داد از آنجاییکه منشأ مطالعات درباره هوش تا حد زیادی بر اساس محیطهای آموزشی است لذا محیطهای آموزشی که روش تدریس سازنده گرایی مبنای یادگیری است بیش از روش تدریس سنتی بر هوش تحلیلی، هوش خلاق و هوش عملی مؤثر است. یکی از محیطهای آموزشی، دانشگاه پیام نور است که از طریق سیستم آموزش از راه دور و نیمه حضوری انجام می شود. از آنجاییکه نسل سوم آموزش از راه دور مبتنی بر سازنده گرایی است، به دانشجویان این امکان را می دهد تا با روش تدریس مبتنی بر سازنده گرایی به عنوان رویکرد جامع و خلاقانه، فراگیران را به کاوش و حل مساله یاری رساند و این امر به نوبه خود بر هوش تحلیلی، خلاق و عملی آنان نیز موثر است.
پیمایش تعارضات زناشویی در خانواده های طلاب: یک تحلیل با توجه به دین داری و سبک زندگی اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
روانشناسی و دین سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۷)
105 - 120
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیمایش تعارضات زناشویی در خانواده های طلاب با توجه به سبک زندگی اسلامی انجام گرفت. روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع پیمایشی است. نمونه پژوهش شامل 626 نفر (313 زوج) است که به روش نمونه گیری تصادفی از نوع خوشه ای چندمرحله ای از بین طلاب متأهل شهر قم انتخاب شدند و به پرسش نامه تعارضات زناشویی تجدیدنظرشده ثنایی (1387، MCQ-R) پاسخ دادند. یافته های پژوهش نشان داد که میزان تعارضات زناشویی در زوج های طلبه به طور چشمگیری کم و بهنجار است؛ بدین شرح ۴/۷۰ درصد تعارض کم، ۳/۲۸ درصد تعارض بهنجار و ۳/۱ درصد تعارض زیاد داشتند. این امر با توجه به سبک زندگی اسلامی، دین داری و برنامه های تهذیبی و تربیتی خاصی که طلاب دارند تبیین می شود. بنابراین در تحلیل روان شناختی عوامل تعارضات زناشویی و برنامه ریزی برای پیشگیری و درمان آن بهتر است به عوامل زیربنایی همچون سبک زندگی و دین داری افراد توجه کافی شود. همچنین برنامه های آموزشی تربیتی با رویکرد معنوی و دینی که باعث ارتقای کیفیت زندگی زناشویی و سازگاری همسران خواهد شد، پیشنهاد می گردد.
مقایسه اثربخشی درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد (EMDR) و تحریک فراجمجمه ای مغز با جریان مستقیم (tDCS) بر استرس ادراک شده و اضطراب زنان مبتلا به اختلال پرخوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عصب روانشناسی سال ۱۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۶)
15 - 32
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی مقایسه اثربخشی درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد و تحریک فراجمجمه ای مغز با جریان مستقیم بر استرس ادراک شده و اضطراب زنان مبتلا به اختلال پرخوری بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل همراه با مرحله پیگیری 2 ماهه بود. جامعه آماری کلیه زنان مبتلا به اختلال پرخوری مراجعه کننده به مراکز تغذیه در بهار 1402 شهر کرج بودند. در مرحله اول با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تعداد 45 نفر انتخاب و سپس در 2 گروه آزمایش(هر گروه 15 نفر) و یک گروه کنترل(15 نفر) جایگزین شدند. سپس گروه های آزمایش تحت 8 جلسه 60 دقیقه ای درمان حساسیت زدایی با حرکات چشم و پردازش مجدد و 8 جلسه 60 دقیقه ای تحریک فراجمجمه ای مغز با جریان مستقیم قرار گرفتند؛ اما گروه کنترل هیچ گونه مداخله ای دریافت نکرد و در لیست انتظار باقی ماند. از مقیاس شدت پرخوری(BES) گورمالی و همکاران (1982)، مقیاس استرس ادراک شده(PSC) کوهن و همکاران(1983) و سیاهه اضطراب بِک(BDI-II) بک و همکاران(1988) به منظور گردآوری اطلاعات استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات به دست آمده از اجرای پرسشنامه ها از طریق نرم افزار SPSS نسخه 28 در دو بخش توصیفی و استنباطی(تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و آزمون تعقیبی بن فرونی) انجام پذیرفت. نتایج نشان داد هر دو مداخله مذکور در مرحله پسآزمون و پیگیری نسبت به گروه کنترل اثربخشی معناداری بر کاهش استرس ادراک شده و اضطراب داشته است(05/0>P).
Structural Model of Quality of Life Based on Early Maladaptive Schemas and the Mediating Role of Self-Care in Women with Type 2 Diabetes(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Family Therapy Journal, Vol. ۵ No. ۴, Serial Number ۲۳ (۲۰۲۴) Special Issue on Women Studies
124-132
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of the present study was to explain the structural model of quality of life based on early maladaptive schemas and the mediating role of self-care in women with type 2 diabetes. Methods: This research is classified as descriptive-correlational using structural equation modeling. The statistical population included all women with type 2 diabetes in Tehran who visited healthcare centers during 2021. The sample comprised 350 women with type 2 diabetes in Tehran in 2021, selected through convenience sampling based on inclusion and exclusion criteria. Data were collected using the World Health Organization Quality of Life Brief Questionnaire, the Young Schema Questionnaire-Short Form, and the Diabetes Self-Care Activities Questionnaire. Data were analyzed using structural equation modeling and Pearson correlation statistical methods with SPSS.22 and AMOS.22 software. Findings: The results showed the fit indices were PCFI=0.655, PNFI=0.661, CMIN/DF=2.90, RMSEA=0.089, IFI=0.917, CFI=0.914, and GFI=0.903, indicating a good fit of the proposed model with the data. The highest coefficient (-0.47) was attributed to the pathway from the domain of impaired autonomy and performance to quality of life. Conclusion: The coefficient of determination for the quality of marital relationship variable in the proposed structural model was 0.889, indicating that exogenous variables could predict 89% of the variations in quality of life, which is a strong prediction.
Predicting Sleep Quality Based on Migraine Headaches and Rumination in Women with Panic Attacks(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Applied Family Therapy Journal, Vol. ۵ No. ۴, Serial Number ۲۳ (۲۰۲۴) Special Issue on Women Studies
167-173
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to predict sleep quality based on migraine headaches and rumination in women with panic attacks. Methods: This applied and descriptive-correlational study included a sample of women who visited psychological clinics in the city of Isfahan. Using convenience sampling, 210 participants were selected. Data were collected using the Pittsburgh Sleep Quality Index (1989), Ahvaz Migraine Headache Symptoms Questionnaire (1997), and the Rumination-Reflection Questionnaire by Trapnell and Campbell (1999). For data analysis, simultaneous multiple regression was performed using SPSS version 21. Findings: The findings indicated that migraine headaches and rumination could explain 30.5% of the variance in sleep quality among patients with panic attacks. Specifically, with each standard deviation increase in migraine headache and rumination scores, there was a corresponding increase of 0.532 and 0.371 standard deviations in sleep quality scores, respectively (P < 0.01). Conclusion: Based on the results, migraine headaches and rumination can predict sleep quality in patients with panic attacks.
The Effectiveness of Stress Inoculation Training (SIT) on Co-Parenting Quality and Interpersonal Obsessive-Compulsive Symptoms in Mothers(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aims to evaluate the effectiveness of Stress Inoculation Training (SIT) on improving co-parenting quality and reducing interpersonal obsessive-compulsive symptoms in mothers with Obsessive-Compulsive Disorder (OCD). Method: This study employed a randomized controlled trial (RCT) design with 30 mothers diagnosed with OCD, randomly assigned to either the intervention group (n = 15) or the control group (n = 15). The intervention group received eight 60-minute SIT sessions over eight weeks. Co-parenting quality and interpersonal obsessive-compulsive symptoms were assessed at baseline, post-intervention, and four-month follow-up using validated questionnaires. Data were analyzed using Analysis of Variance (ANOVA) with repeated measurements and Bonferroni post-hoc tests, conducted via SPSS-27. Findings: The intervention group showed significant improvements in co-parenting quality from baseline (M = 48.67, SD = 8.92) to post-intervention (M = 58.92, SD = 7.41), with effects maintained at the four-month follow-up (M = 56.80, SD = 7.93). Interpersonal obsessive-compulsive symptoms significantly decreased from baseline (M = 30.53, SD = 6.47) to post-intervention (M = 22.17, SD = 5.32), with sustained reductions at follow-up (M = 24.40, SD = 5.89). The ANOVA results indicated significant effects of time (p < .001) and group (p < .001), as well as significant time-by-group interactions (p < .001) for both variables. Conclusion: SIT significantly enhances co-parenting quality and reduces interpersonal obsessive-compulsive symptoms in mothers with OCD. These improvements were maintained at the four-month follow-up, indicating the intervention's long-term efficacy. SIT offers a promising therapeutic approach for addressing the unique challenges faced by parents with OCD.
The Relationship between Alexithymia and Psychological Well-being among Pregnant Women
حوزههای تخصصی:
Objective : Over the past two decades, there has been widespread scientific attention to emotion regulation and the impact of emotional dysregulation on physical and mental health. The concept of alexia is rooted in the psychology of emotions and psychosomatic diseases. Many patients with psychosomatic complaints showed problems in emotional self-regulation. This research aimed to explore the association between alexithymia and psychological well-being in pregnant women during their 5th to 7th month of pregnancy. Methods : The study population consisted of pregnant women from the Mazandaran province, Iran, during 2022-2023. Employing purposive sampling, 200 pregnant women were selected from health centers. Participants completed the Toronto Alexithymia Scale-20 (FTAS-20) and the Psychological Well-being Scale (RSPWB). Pearson's correlation coefficient and regression test were used to analyze the data. Results : Results revealed an inverse relationship between alexithymia and psychological well-being (r = -0.388, p < 0.01). Approximately 53% of the variance in psychological well-being scores could be attributed to alexithymia. Conclusion : In conclusion, alexithymia serves as an effective predictor of maternal psychological well-being.
اثربخشی آموزش برپایه مدل شناختی- فراشناختی- رفتاری و مهارت حرفه ای ساخت اپلیکیشن بر راهبردهای حل مسئله در دختران نوجوان ترک تحصیل کرده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ترک تحصیل هرساله گریبان گیر نظام های آموزشی است و به همین دلیل ارتقای سلامت روان دانش آموزان ترک تحصیل کرده پراهمیت است. هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی آموزش برپایه مدل شناختی-فراشناختی-رفتاری و مهارت حرفه ای ساخت اپلیکیشن بر راهبردهای حل مسئله دختران نوجوان ترک تحصیل کرده است. پژوهش نیمه تجربی است و درآن گروه نمونه به شیوه داوطلبانه انتخاب شدند و شامل 25 نفر از دختران نوجوان ترک تحصیل کرده کمیته امداد استان مرکزی بودند که تصادفا در سه گروه قرار گرفتند. یک گروه تحت آموزش هردو پروتکل، گروهی تحت آموزش پروتکل ساخت اپلیکیشن قرار گرفت و گروه دیگر گواه بود. ابزار پژوهش پرسشنامه سبک حل مسئله کسیدی و لانگ (1996) بود که به عنوان پیش و پس آزمون بکار گرفته شد. داده ها با روش تحلیل کوواریانس تحلیل شدند. این پژوهش نشان داد تفاوت سه گروه در راهبرد حل مسئله غیرسازنده در سطح 0/05 معنادار نبود چراکه شکست تحصیلی منجربه شکل گیری خودپنداره منفی می شود که تغییر آن زمان برست. تفاوت سه گروه در راهبرد حل مسئله سازنده در سطح 0/05 معنادار بود و بیشترین تغییرات متعلق به گروهی بود که هردو پروتکل را آموزش دیده است. ترکیب آموزش توانست از لحاظ شناختی و رفتاری و مهارتی به شرکت کنندگان در راستای افزایش نمرات در سبک حل مسئله سازنده کمک کند.