فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۲۱ تا ۳۴۰ مورد از کل ۳۶٬۶۹۰ مورد.
حوزههای تخصصی:
هدف : این پژوهش در پی بررسی تاثیر حالت های خلقی مختلف ( هم خلق مثبت که شامل شادی و آرامش و هم خلق منفی که شامل ترس و خشم ) بر دو کنش اجرایی سرد (حافظه فعال و بازداری) و کنش اجرایی گرم ( نظریه ذهن) در دانشجویان دختر بود. روش : این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و از طرح پیش آزمون – پس آزمون است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانشجویان دختر دانشگاه فردوسی مشهد در سال تحصیلی 1400-1399 تشکیل داد. در این پژوهش از افراد واجد شرایط 75 نفر به صورت در دسترس انتخاب و به صورت تصادفی در چهار گروه آزمایشی و یک کنترل گمارده شدند (15 نفر برای هر گروه). برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه پاناس؛ آزمون ذهن خوانی از طریق تصویر چشم و آزمون برو-نرو و n-back و برای بررسی فرضیه های پژوهش نیز از آزمون کوواریانس استفاده شد. یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد القای خلق مثبت میزان عواطف منفی را کاهش و میزان عواطف مثبت را به طور معنی داری افزایش می دهد. همچنین القای خلق مثبت تاثیر معناداری بر کنش های اجرایی مانند بهبود ظرفیت حافظه کاری، بازداری و بهبود عملکرد نظریه ذهن در دانشجویان دختر دارد (05/0P˂). نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهد که القای خلق مثبت می تواند به عنوان یک مداخله مؤثر در بهبود کنش های اجرایی و نظریه ذهن مورد استفاده قرار گیرد. استفاده از این روش در محیط های آموزشی و روان شناختی می تواند به ارتقای عملکرد شناختی و اجتماعی دانشجویان کمک کند.
Modeling the Structural Relationships of Adolescent Self-Control within the Family Environment: The Mediating Role of Rumination and the Influence of Parenting Styles, Family Emotional Support, and Cognitive Flexibility(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: This study aims to examine the structural model of adolescent self-control within the family context, focusing on the contributions of parenting styles, family emotional support, and cognitive flexibility, with rumination as a mediating factor. Methods and Materials: Using a correlational design, this study targeted a population of adolescents aged 12–18 years attending urban schools in Azarshahr, Iran, in 2023. A sample of 385 adolescents was selected via multi-stage cluster sampling. Data were collected using validated instruments: the Parenting Styles Questionnaire (Darling & Toyokawa, 1997), Family Emotional Support Scale (Pierce, Sarason, & Sarason, 1991), Cognitive Flexibility Scale (Dennis & Vander Wal, 2010), and Rumination Response Scale (Nolen-Hoeksema & Morrow, 1991). Data analysis was conducted using SmartPLS software, applying structural equation modeling (SEM) to test the hypothesized model. Findings: The findings revealed significant direct effects of parenting styles, family emotional support, and cognitive flexibility on adolescent self-control (p < .05, effect size = .2). Rumination significantly mediated the relationships between these factors and self-control, underscoring its role within this dynamic. Conclusion: The results indicate that fostering positive parenting styles, supportive family environments, and flexible cognitive abilities can enhance adolescent self-control, with reduced rumination serving as a beneficial mediator. This model highlights the potential of family-centered approaches in promoting adolescent self-regulation.
Effectiveness of Emotion-Focused Therapy and Schema Therapy on Attachment Styles and Emotion Regulation in Women Affected by Infidelity(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to examine and compare the effectiveness of emotion-focused therapy and schema therapy on attachment styles and emotion regulation in women affected by infidelity. Methods and Materials: This research employed a quasi-experimental design with a pretest–posttest and control group. The statistical population included all women affected by infidelity who referred to counseling centers in Tehran in 2023. From this population, 45 participants were selected using purposive sampling and randomly assigned to three groups: the first experimental group (emotion-focused therapy, 15 participants), the second experimental group (schema therapy, 15 participants), and the control group (15 participants). The experimental groups received the respective interventions across a set number of sessions, while the control group did not receive any intervention. All three groups were assessed at pretest, posttest, and follow-up stages using the Attachment Styles Questionnaire and the Emotion Regulation Questionnaire. Findings: Data analysis using repeated measures analysis of variance and post hoc tests indicated that both therapeutic approaches led to significant improvements in attachment styles and enhanced emotion regulation abilities in women affected by infidelity (p < .05). Moreover, a comparison of results showed that schema therapy demonstrated greater effectiveness than emotion-focused therapy in certain indices. Conclusion: Based on the findings, emotion-focused therapy and schema therapy can be considered effective approaches for promoting secure attachment styles and improving emotion regulation among women affected by infidelity.
مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر امید به زندگی بیماران دیالیزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (مرداد) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۹
۱۹۶-۱۸۱
حوزههای تخصصی:
زمینه: بیماران تحت دیالیز با چالش های جسمی و روانی متعددی روبرو هستند که می تواند امید به زندگی آن ها را تحت تأثیر قرار دهد. در این میان، مداخلات روان درمانی مانند گروه درمانی شناختی رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی به عنوان روش های مؤثر برای بهبود سلامت روان شناخته شده اند. با این حال، مقایسه اثربخشی این دو روش بر افزایش امید به زندگی در بیماران دیالیزی کمتر مورد بررسی قرار گرفته است. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی گروه درمانی شناختی رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر امید به زندگی بیماران دیالیزی انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون–پس آزمون با گروه گواه همراه با پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی بیماران دیالیزی مراجعه کننده به مرکز دیالیز بیمارستان خاتم الانبیا در شهرستان شاهرود در سال 1402 به تعداد 211 نفر بودند. از بین افراد جامعه آماری، 45 نفر با نمونه گیری هدفمند انتخاب شد. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه امید به زندگی (اسنایدر، 1991) بود. پروتکل درمان شناختی-رفتاری (والساراج و همکاران، 2021) و شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (سگال و همکاران، 2023) برای گروه هیا آزمایش اجرا شد. داده ها با استفاده از آزمون آماری تحلیل واریانس آمیخته در نرم افزار SPSS نسخه 25 تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که دو شیوه مداخله درمان شناختی رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر امید به زندگی بیماران دیالیزی در پس آزمون اثر معنی دار داشت (001/0 >P). بین نمرات امید به زندگی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری صرف نظر از نوع مداخله، تفاوت وجود داشت. از بین دو روش مداخله درمان شناختی رفتاری و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی، درمان شناختی رفتاری در افزایش امید به زندگی در بیماران دیالیزی مؤثرتر بود (001/0 >P) نتیجه گیری: نتایج بیانگر آن است که استفاده از مداخلات روان درمانی، به ویژه شناختی رفتاری، می تواند به عنوان یک راهکار کاربردی در بهبود امید به زندگی و ارتقای سلامت روان بیماران تحت دیالیز مورد توجه قرار گیرد
اثربخشی درمان شناختی - رفتاری و درمان فراشناختی بر ولع مصرف در افراد وابسته به مصرف مواد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتیاد به مواد مخدر یکی از چالش های اصلی در حوزه سلامت عمومی است که با پیامدهای منفی روانی، جسمی و اجتماعی همراه است.در عرصه مداخلات در حیطه اعتیاد نیز، درمانهای روانشناختی جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده اند. پژوهش حاضر با هدف مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتاری و درمان فراشناختی بر ولع مصرف افراد وابسته به مصرف مواد انجام شد. روش پژوهش، شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و جامعه آماری کلیه افراد وابسته به مصرف مواد شهرستان سمنان در سال 1400 بود که با روش نمونه گیری در دسترس، 75 نفر با توجه به ملاک های ورود و خروج انتخاب و به صورت گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش1 (درمان شناختی- رفتاری)، گروه آزمایش 2 (درمان فراشناختی) و یک گروه گواه جایگذاری شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه سنجش ولع مصرف لحظه ای فرانکن و همکاران(2002) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کواریانس چندمتغیره استفاده شد. نتایج نشان دادند هر دو مداخله در بهبود ولع مصرف در افراد وابسته به مواد مؤثر واقع شدند. همچنین بین اثربخشی دو درمان، تفاوت معنادار نبود (01/0p<). طبق نتایج به دست آمده هر دو درمان می توانند با ایجاد تغییر در متغیرهای شناختی مرتبط با سوء مصرف مواد مانند باورهای مرتبط با مواد، عقاید وسوسه انگیز، خودکارآمدی و راهبردهای تنظیم هیجان خطر بازگشت به مصرف مواد را کاهش می دهد. لذا می توان از درمان شناختی - رفتاری و فراشناختی جهت پیشگیری از عود مجدد در افراد وابسته به مواد استفاده نمود.
Exploring Affective Properties of Emojis: Identifying the Persian Emoji Lexicon
حوزههای تخصصی:
Aims: The present study aimed to validate the Persian Emoji Lexicon (PEL) and examine gender and cultural differences in the perception of the affective properties of selected emojis. Method: The study consisted of two phases: emoji selection and an online survey. First, we identified the 109 most frequently used emojis on Twitter. In the second phase, we assessed emotion and valence ratings from a sample of 200 X users (140 females; 27.3 ± 3.5 years). Results: Of the 109 selected emojis, 90 were perceived as having a positive valence. Gender comparisons revealed that women rated significantly higher emotional intensity across all eight emotion dimensions compared to men. We also compared our findings with a similar database validated among Canadians. The inter-rater reliability for emoji valence ratings between Iranian and Canadian participants showed a fair level of agreement (Kappa coefficient = 0.357), while also highlighting significant cultural differences in emotion perception. Conclusion: This database serves as a valuable resource for sentiment analysis of social media texts containing emojis, as well as for practical applications where emojis function as emotional cues to influence behavior (e.g., in marketing and education).
مدل ساختاری پیش بینی اعتیاد به شبکه های اجتماعی مجازی براساس صفات شخصیت: نقش میانجی خود تنظیمی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۱۱۳)
125 - 135
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین برازش مدل ساختاری پیش بینی اعتیاد به شبکه های اجتماعی براساس صفات شخصیتی و نقش میانجی خودتنظیمی در دانشجویان انجام شد. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی یکی از واحدهای استان تهران بود و ۴۳۹ نفر به روش خوشه ای تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه اعتیاد به شبکه های اجتماعی مبتنی بر موبایل (خواجه احمدی و همکاران، ۱۳۹۵)، سیاهه سنجش صفات پنج گانه شخصیتی (کاستا و مک کری، ۱۹۸۹) و پرسشنامه خودتنظیمی (کری و همکاران، ۲۰۰۴) بودند. برای تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد.. یافته ها نشان داد مدل ساختاری پژوهش برازش مطلوبی با داده ها دارد. نتایج حاکی از آن بود که صفات شخصیتی هم به صورت مستقیم و هم ازطریق خودتنظیمی با اعتیاد به شبکه های اجتماعی مرتبط هستند. خودتنظیمی، رابطه باوجدان بودن و گشودگی با اعتیاد به شبکه های اجتماعی را به صورت منفی و معنادار رابطه روان آزرده گرایی با اعتیاد را به صورت مثبت و معنادار میانجی می کند. یافته های پژوهش نشان می دهد آموزش مهارت های خودتنظیمی و مدیریت استفاده از شبکه های اجتماعی می تواند در کاهش اعتیاد به این شبکه ها مؤثر باشد.
بررسی تأثیر نگرش به درس مطالعات بر رضایت تحصیلی و عملکرد تحصیلی و انگیزش تحصیلی با نقش میانجی هیجان تحصیلی در مقطع دبیرستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (شهریور) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۰
۲۷۴-۲۴۹
حوزههای تخصصی:
زمینه: عملکرد تحصیلی، رضایت تحصیلی و انگیزش تحصیلی به عنوان مهم ترین شاخص توفیق فعالیت های علمی و آموزشی و موضوع با اهمیتی برای سیاستگذاران نظام آموزش و پرورش محسوب می شود. هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر نگرش دانش آموزان در درس مطالعات بر رضایت تحصیلی و عملکرد تحصیلی و انگیزش تحصیلی با نقش میانجی هیجان تحصیلی در دبیرستان شهر کربلا در سال تحصیلی 23- 2022 انجام شد. روش: پژوهش حاضر، توصیفی از نوع همبستگی با رویکرد تحلیل مسیر بود. جامعه آماری شامل دانش آموزان دبیرستان های شهر کربلاء به تعداد 885 نفر بود، با استفاده از فرمول کوکران تعداد 302 نفر ابا روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها ، از پنج پرسشنامه استاندارد نگرش به درس عسگری (1389)، هیجانات تحصیلی از پکران و همکارانش (2002)، رضایت از تحصیل از احمدی (1388)، عملکرد تحصیلی از فام و تیلور (1999) و انگیزش تحصیلی از هارتر (1981) استفاده شد، روایی پرسشنامه به تایید رسید و پایایی ابزار با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ در یک بررسی مقدماتی برای پرسشنامه نگرش به درس 82/0، هیجان های تحصیلی 91/0، رضایت از تحصیل 88/0، عملکرد تحصیلی 89/0 و انگیزش تحصیلی 86/0 مورد تایید قرار گرفت. تجزیه و تحلیل داده با استفاده از تحلیل ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر در نرم افزارهای آماری SPSS و Lisrel صورت گرفت. یافته ها: نتایج تحلیل مسیر نشان که نگرش به تحصیل به صورت مستقیم و با نقش میانجی هیجان های تحصیلی بر رضایت تحصیلی، عملکرد تحصیلی و انگیزش تحصیلی دانش آموزان تأثیر مثبت و معنی داری دارد. نتیجه گیری: معلمان سر مشق ها و الگوهای بسیار مؤثر و قوی در شکل گیری رفتارها، عادات و نگرش های دانش آموزان محسوب می شوند. همچنین نگرش تحصیلی حتی در دوران بزرگسالی با آموزش قابل تغییر است. کیفیت مناسب کلاس درس می تواند این باور را به دانش آموزان القاء کند که فعالیت های کلاسی ارزشمند هستند.
ارائه مدل ساختاری تبیین اضطراب مرگ بر اساس کیفیت زندگی با نقش میانجی گر شفقت به خود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ پاییز (مهر) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۱
۱۸۶-۱۶۸
حوزههای تخصصی:
زمینه: اضطراب مرگ به عنوان یک بحران وجودی، کیفیت زندگی افراد را تحت تاثیر قرار می دهد. از طرف دیگر، شفقت به خود به عنوان یک عامل محافظتی در برابر انواع حالت های اضطراب از جمله اضطراب مرگ معرفی شده است. علی رغم مطالعات متعدد در مورد روابط متغیرهای مذکور، در مورد تدوین مدل ساختاری تبیین اضطراب مرگ بر اساس کیفیت زندگی با نقش میانجی گر شفقت به خود، خلا پژوهشی وجود دارد. هدف: هدف از انجام این پژوهش، تدوین مدل ساختاری تبیین اضطراب مرگ بر اساس کیفیت زندگی با نقش میانجی گر شفقت به خود بود. روش: روش این پژوهش، همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی افراد ۵۰ تا ۶۵ ساله مراجعه کننده به مراکز بهداشتی واقع در شرق شهر تهران در سال ۱۴۰۲ بود. حجم نمونه آماری نیز 354 نفر بود که با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل مقیاس اضطراب مرگ (تمپلر، 1970)؛ پرسشنامه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1996)؛ مقیاس شفقت به خود (نف، 2003) بود. برای تحلیل داده های این پژوهش از روش مدل سازی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS26 و AMOS23 استفاده شد. یافته ها: بر اساس نتایج شاخص های برازش، مدل ساختاری این پژوهش از برازش مطلوب برخوردار بود. نتایج تحلیل داده های پژوهش نشان داد که کیفیت زندگی و شفقت به خود به صورت منفی و معنادار، اضطراب مرگ را پیش بینی می کنند (01/0 >P). هم چنین نتایج نشان داد، کیفیت زندگی با میانجی گری شفقت به خود، اضطراب مرگ را پیش بینی می کند (01/0 >P). نتیجه گیری: با توجه یافته های این پژوهش مبنی بر این که کیفیت زندگی با میانجی گری شفقت به خود، اضطراب مرگ را در افراد پیش بینی می کند، روانشناسان می توانند با کمک به مراجعان جهت ارتقای کیفیت زندگی و شفقت به خود، اضطراب مرگ را در آن ها کاهش دهند.
مطالعه کیفی دیدگاه دختران جوان از معیارهای انتخاب همسر مبتنی بر رویکرد قرآنی سهم گذاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۹۳
۸۹-۶۴
حوزههای تخصصی:
اهداف: با توجه به لزوم تبیین معیارهای انتخاب همسر با در نظر گرفتن نیاز روز جامعه ایرانی، این پژوهش به مطالعه تجربه زیسته دختران جوان از معیارهای انتخاب همسر مبتنی بر رویکرد سهم گذاری برخاسته از هستی شناسی اسلامی پرداخته است. روش: با روش پدیدارشناسی در فرایند نمونه گیری با 16 نفر از دختران جوان متأهلی که شاخص های سبک زندگی سهم گذارانه شامل احساس آرامش دهندگی و رشددهندگی، عاملیت، روابط تکوین بخش و... در زندگی آن ها وجود داشت، با روش هدفمند، مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد. مصاحبه ها تا اشباع نظری ادامه یافت و کدگذاری صورت گرفت. یافته ها: سه معیار اصلی انتخاب همسر، قبل از ازدواج، برای رسیدن به «منِ مطلوب سهم گذار در زندگی زوجی بعد از ازدواج» بدست آمد. معیار اول «شاخص های نگرشی توسعه بخش و آرامش زا در زوج ها»، معیار دوم «آگاهی و آمادگی پیرامون شاخص های شباهت زا و تفاوت زا» و معیار سوم «آگاهی از مسیرهای رشد و بلوغ شخصی» احصا شد. نتیجه گیری: معیارهای انتخاب همسر مبتنی بر رویکرد سهم گذاری می تواند افق فکری دختران را درباره ازدواج گسترش دهد و به انتخاب عاقلانه همسر کمک کند.
اثربخشی پارادوکس درمانی (PTC) بر اضطراب امتحان و اعتماد به نفس دانش آموزان متوسطه دختر شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۹۳
۱۴۹-۱۱۸
حوزههای تخصصی:
هدف:مدل پارادوکس درمانی (PTC)، به عنوان مدلی جدید و جامع در درمان اختلالات اضطرابی است. بر این اساس، هدف تحقیق حاضر اثربخشی پارادوکس درمانی (PTC) بر اضطراب امتحان و اعتماد به نفس دانش آموزان متوسطه دختر شهر تهران بود.روش: در این پژوهش، ازطرح تک آزمودنی به روش ABA استفاده شد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پایه دوازدهم شهر تهران بود و نمونه پژوهش بصورت در دسترس شامل دانش آموزان دخترک مقطع متوسطه دوم در سال 1400-1401 که به مشاور مدرسه دبیرستان زهرای اطهر(س) شهر تهران مراجعه نموده اند و از اضطراب امتحان و کمبود اعتماد به نفس شکایت داشتند و در مقیاس اضطراب امتحان فریدمن و جاکوب (1997) و پرسشنامه اعتماد به نفس آیزنک (1979) نمره مورد نظر را برای ورود به طرح دریافت نمودند. از بین این افراد 4 دانش آموز به روش نمونه گیری غیرتصادفی دردسترس انتخاب شدند و بعد از سه هفته تعیین سطح پایه، آزمودنی ها وارد مرحله مداخله شدند و 3 جلسه مداخله بصورت فردی به مدت هر جلسه 45 دقیقه دریافت نمودند. پس از تعیین سطح پایه در مرحله مداخله (B) تکنیک های مدل پارادوکس درمانی PTC به آنان تجویز شد و سپس به ارزیابی نتایج درمان در طی چند مرحله به صورت نمودار چشمی و اندازه اثر پرداخته شد. نتبجه گیری :نتایج حاصل از مداخله نشان داد؛ نمرات آزمون های اعتماد به نفس و اضطراب امتحان قبل و بعد از مداخله هر ۴ دانش آموز تفاوت معنی داری با هم داشته اند و این نشان می دهد که پارادوکس درمانی PTC بر کاهش اضطراب امتحان دانش آموزان شرکت کننده در این تحقیق و افزایش اعتماد به نفس آنها تاثیر داشته است. مشاوران مدرسه می توانند از این درمان برای اختلالات اضطرابی دانش آموزان و افزایش اعتماد به نفس آنها استفاده کنند.
نقش میانجی گر انعطاف پذیری روان شناختی در رابطه بین فرزندپروری ادراک شده و خودشکوفایی در زنان و مردان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: خودشکوفایی که تعداد بسیار اندکی از افراد موفق به دستیابی به آن می گردند، می تواند منجر به احساس خوشبختی و رضایت از زندگی گردد. این مرحله رشدی مبتنی بر ادراک افراد از کیفیت فرزندپروری که تجربه کرده اند و عواملی که به طور غیر مستقیم در شکل گیری آن نقش دارند می-باشد. زنان و مردان متأهل در جایگاه والدین فعلی یا آینده، در پرورش افراد خودشکوفا سهم بسزایی دارند. با این وجود عوامل زمینه ساز خودشکوفایی در آنان به عنوان مهمترین الگوی تربیتی تاکنون شناسایی نشده است، بنابراین در این پژوهش مورد مطالعه قرار گرفته اند. هدف: این پژوهش با هدف ارزیابی برازش مدل ساختاری از روابط بین فرزندپروری ادراک شده، انعطاف پذیری روانشناختی و خودشکوفایی در زنان و مردان متأهل انجام شد. روش: روش این پژوهش پژوهش توصیفی- همبستگی بود که با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه پژوهش شامل تمامی زنان و مردان متأهل شهر شیراز در سال 1401 بود. حجم نمونه شامل 409 نفر بوده که به شیوه نمونه گیری طبقه ای نسبی انتخاب شدند. جهت گردآوری داده ها پرسشنامه های خودشکوفایی اهواز اسماعیل خانی (1380)، فرزندپروری ادراک شده گرولنیک و همکاران (1997) و انعطاف پذیری روانشناختی بن ایتژاک و همکاران (2014) و به منظور تحلیل داده ها، نرم افزارهای SPSS و AMOS مورد استفاده قرار گرفتند. یافته ها: بر مبنای یافته ها، مسیر مستقیم حمایت والدین از خودپیروی بر انعطاف پذیری روانشناختی، مهرورزی والدین و انعطاف پذیری روانشناختی بر خودشکوفایی معنادار شد. همینطور بر اساس نتایج آزمون بوت استراپ، حمایت والدین از خودپیروی با نقش میانجی انعطاف پذیری روانشناختی بر خودشکوفایی اثر غیر مستقیم و معنادار داشته است (05/0 P<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، به منظور پرورش افراد خودشکوفا در جامعه پیشنهاد می گردد نهادهای تربیتی به ویژه اداره های آموزش و پرورش، علاوه بر برنامه ریزی درون سازمانی، برنامه ری
مقایسه اثربخشی دو روش آموزش والدین با رویکرد آدلری و رفتاری بر مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی/ نقص توجه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی در این پژوهش مقایسه اثربخشی دو روش آموزش والدین با رویکرد آدلری و رفتاری بر مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجه بود. پژوهش حاضر از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش، والدین کودکان مبتلا به نقص توجه و بیش فعالی شهر تهران در سال 1402 بود که از بین آن ها به طور در دسترس 60 نفر به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در سه گروه 20 نفره جایگذاری شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه رفتاری کودکان راتر (1964، RCBQ) بود. پس از اجرای پیش آزمون در هر سه گروه، گروه های آزمایش به مدت 10 جلسه، هفته ای یک جلسه، تحت آموزش و مداخله گروهی قرار گرفتند. سپس میزان مشکلات رفتاری در هر دو گروه آزمایش و همچنین گروه کنترل مجدداً مورد بررسی قرار گرفت. نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیره نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون، بین میانگین پس آزمون گروه های مداخله (آدلری و رفتاری) و گروه کنترل تفاوت معناداری وجود دارد (05/0P<). بنابراین آموزش والدین چه با رویکرد آدلری و چه با رویکرد رفتاری بر مشکلات رفتاری کودکان مؤثر است. همچنین نتایج دو گروه آزمایش آدلری و رفتاری با یکدیگر تفاوت معناداری نداشتند (05/0P>). بر اساس یافته ها می توان نتیجه گرفت آموزش والدین با دو رویکرد آدلری و رفتاری اثربخشی یکسانی بر مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی و نقص توجه دارد.
اثربخشی بازی درمانی بر اضطراب، افسردگی و تصویر بدنی کودکان مبتلا به سرطان بستری در بیمارستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر تعیین اثربخشی بازی درمانی بر اضطراب، افسردگی و تصویر بدنی کودکان مبتلا به سرطان بستری در بیمارستان بود. پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری سه ماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل کودکان 7 تا 10 سال بستری شده در بخش سرطان بیمارستان کودکان مفید شهر تهران در پاییز سال 1402 بود که از این جامعه تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری غیر تصادفی در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل مقیاس اضطراب آشکار کودکان (RCMS) (رینولدز و همکاران، 1978)، افسردگی کودکان و نوجوانان (CDS-A) (لانگ و همکاران، 1978) و روابط چند بعدی بدن- خود (MBSRQ) (کش، 1985) را تکمیل کردند. پس از آن گروه آزمایش مداخله بازی درمانی در 8 جلسه 45 دقیقه و هفته ای دوبار دریافت کردند. داده های پژوهش، به روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد در متغیر اضطراب تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون (05/0>p، 86/8=d) و پیش آزمون پیگیری (05/0>p، 34/6-= d) معنادار است. در متغیر افسردگی نیز تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون (05/0>p، 75/7=d) و پیش آزمون و پیگیری (05/0>p، 06/5-=d) معنادار گزارش شد؛ همچنین در متغیر تصویر بدنی نیز تفاوت بین مرحله پیش آزمون و پس آزمون (05/0>p، 36/9-=d) و پیش آزمون پیگیری (05/0>p، 5934/4= d) معنادار گزارش شد. بر این اساس می توان گفت استفاده از بازی درمانی می تواند در بهبود اضطراب، افسردگی و تصویر بدنی کودکان مبتلا به سرطان بستری در بیمارستان موثر باشد.
تاثیر همدلی عاطفی برکیفیت روابط زناشویی با نقش میانجیگری صمیمیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، تعیین تاثیر همدلی عاطفی بر کیفیت روابط زناشویی با نقش میانجیگری صمیمیت بود. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش و ماهیت در زمره پژوهش های توصیفی همبستگی مبتنی بر مدلیابی معادلات ساختاری قرار داشت. جامعه آماری این پژوهش دانشجویان متاهل دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران شمال بودند که بر اساس قاعده موجود در مدلیابی معادلات ساختاری 242 پرسشنامه از طریق نمونه گیری در دسترس جمع آوری شد. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسش نامه های صمیمیت زوجین ووندن و برتمن (۱۹۹۵)، کیفیت روابط زناشویی باسبی و همکاران (1995)، همدلی مهرابیان و اپستین (1972) بود. تجزیه وتحلیل داده ها که از طریق نرم افزار ایموس صورت گرفت. یافته ها: نتایج نشان داد که همدلی عاطفی هم به طور مستقیم و هم از طریق صمیمیت برکیفیت روابط زناشویی تاثیر دارد. (05/0 > p). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش می توان از همدلی و صمیمیت به عنوان عوامل موثر بر کیفیت روابط زناشویی نام برد.
نقش میانجی پریشانی روانی در رابطه بین بدرفتاری دوران کودکی و تعارض در رابطه والد- فرزند با اقدام به خودکشی زنان مناطق کمتر برخوردار در بستر فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۴
15 - 28
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی پریشانی روانی در رابطه بین بدرفتاری دوران کودکی و تعارض در رابطه والد-فرزند با اقدام به خودکشی در زنان مناطق کمتر برخوردار در بستر فرهنگی بود. جامعه آماری مادران دانش آموزان مناطق کمتر برخوردار شهرستان خاش در سال ۱۴۰۳بود. نمونه پژوهش 220 نفر بود که به صورت نمونه گیری خوشه ای تصادفی از پنج مدرسه در مناطق کم برخوردار انتخاب شدند. روش پژوهش همبستگی با استفاده ازتحلیل مسیر بود. ابزارهای پژوهش شامل پرسش نامه های اقدام به خودکشی عثمان و همکاران (۲۰۰۱)، بدرفتاری دوران کودکی حسین خانی و همکاران (1392)، تعارض والد-فرزند پیانتا (1994) و پریشانی روانی کسلر و همکاران (۲۰۰۲) بود. داده ها با نرم افزارهای SPSS26 و AMOS24 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که تمامی مسیرهای مستقیم متغیرهای بدرفتاری دوران کودکی و تعارض در رابطه والد- فرزند با اقدام به خودکشی و پریشانی روانی معنادار شد و مسیر پریشانی روانی به اقدام به خودکشی نیز معنا دارشد (۰۱/۰>P) . هم چنین تمامی مسیرهای غیرمستقیم از طریق میانجی پریشانی روانی معنادار شد. علاوه بر این مدل از نیکویی برازش مطلوبی برخوردار بود. طبق نتایج، شناخت عوامل مؤثر در اقدام به خودکشی زنان و اهمیت مداخلات فرهنگی برای کاهش پریشانی روانی و بهبود روابط خانوادگی در پیشگیری از خودکشی گام مهم و مفیدی محسوب می شود.
اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنظیم شناختی هیجان و کیفیت زندگی زنان با اختلال سوگ طولانی از منظر فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۴
73 - 86
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر تنظیم شناختی هیجان و کیفیت زندگی زنان با اختلال سوگ طولانی از منظر فر هنگی بود. جامعه آماری تمامی زنان مراجعه کننده به مراکز مشاوره و درمان غرب شهر تهران در سال1402 بود. نمونه پژوهش 30 نفراز جامعه مذکور بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15نفر) وکنترل (15نفر) جایگزین شدند. روش پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون-پس آزمون و گروه کنترل بود.آزمودنی ها به پرسشنامه علائم اختلال سوگ طولانی توسط پریگر سون و همکاران(2021)، پرسشنامه کیفیت زندگی وارو و شربون (1992) و پرسشنامه تنظیم هیجان گرانفسکی و همکاران (2002)، قبل و بعد از انجام مداخله پاسخ دادند. مداخله شامل 8 جلسه 90 دقیقه ای درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بود که بر روی گروه آزمایش انجام شد و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. داده ها به روش تحلیل کوواریانس چند متغیره وتک متغیره تحلیل شدند. نتایج تحلیل داده ها نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، بر نمرات تنظیم شناختی هیجان و کیفیت زندگی شرکت کنندگان در گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل تغییرات معنی داری به وجود آورد. بر این اساس می توان نتیجه گرفت که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد در بهبود تنظیم شناختی هیجان و کیفیت زندگی زنان با اختلال سوگ طولانی تأثیر دارد و می توان از آن به عنوان یک مداخله ی اثربخش فرهنگی و مناسب بهره گرفت.
Developing a Model of Psychological Flexibility in Students Based on Academic Resilience: The Mediating Role of Sense of Coherence
حوزههای تخصصی:
This study aimed to develop a model of psychological flexibility in high school students based on academic resilience, with sense of coherence as a mediating variable. A descriptive correlational design utilizing structural equation modeling was employed, involving 350 secondary school students from Khorramabad, Iran, in the 2023–2024 academic year, selected through cluster random sampling. Data were collected using the Multidimensional Cognitive Flexibility Questionnaire, the Sense of Coherence Questionnaire (short version), and the Academic Resilience Scale. Statistical analyses were conducted using SPSS26 and AMOS24. The findings revealed significant direct effects of academic resilience (β=0.31, p<0.001) and sense of coherence (β=0.51, p<0.001) on psychological flexibility, as well as a direct effect of academic resilience on sense of coherence (β=0.56, p<0.001). Additionally, sense of coherence partially mediated the relationship between academic resilience and psychological flexibility (indirect effect=0.28, p<0.001), with academic resilience explaining 32% of the variance in sense of coherence and, together with sense of coherence, accounting for 52% of the variance in psychological flexibility. These results suggest that fostering academic resilience and sense of coherence can significantly enhance students’ psychological flexibility, providing a foundation for designing educational and psychological interventions to improve mental health and academic performance.
Presenting a Model to Reduce Infidelity in Cyber Space with Phenomenological Analysis of Individual, Interpersonal and Social factors(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Journal of preventive Counselling, Volume ۶, Issue ۱, March ۲۰۲۵
114 - 132
حوزههای تخصصی:
Aim: Marital infidelity is one of the important factors that threaten the marital bond between couples. Understanding the factors preventing marital infidelity is of great value in maintaining the stability and quality of marriage. The present study was conducted with the aim of explaining the effective individual, interpersonal and social indicators to reduce marital infidelity in virtual space with a qualitative approach and phenomenological method. Method: The statistical population of the research included One of the wives with a history of marital infidelity in cyberspace, referred from the family court of Urmia city in 2022, and for this purpose, a sample of 18 participants (13 women and 5 men) were selected using a non-probability and purposeful method. The tool of the current research was a semi-structured interview. The data were coded and analyzed using Brown and Clark thematic analysis . Results : the results of this research showed that there are a total of 14 sub-themes in line with the three main concepts including: individual factors with 7 sub-themes including (differentiation, avoiding extremes and excesses in common life, thinking about the consequences of uncontrolled communication, crisis management, strengthening individual competencies, having physical and mental health, and adhering to family, moral and spiritual values), Interpersonal factors with 3 sub-themes including (the ability to establish effective verbal and non-verbal communication, presence of determination in life, and dimming of interpersonal differences) and social factors with 4 sub-themes including (nature of job and economic situation, rule of strict laws, promotion of healthy lifestyle, and existence of happy and healthy programs) are effective as deterrents from extramarital relationships in the final model. Conclusion: It can be concluded that it is necessary to examine the factors that threaten the peace and stability of the family as the cornerstone of society. In the current research, it was found that a total of 14 sub-themes (including 7 sub-themes related to the individual factor, 3 sub-themes related to the interpersonal factor and 4 sub-themes related to the social factor) protect people from extramarital relationships. The results of this research can be used to help formulate preventive programs and interventions in the field of marital infidelity.
مسائل ویژه مدیریت و رهبری در تحقق رسالت های نوین مدارس
منبع:
سلامت روان در مدرسه دوره ۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
23 - 33
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: تحولات سریع اجتماعی، فناوری، و آموزشی در قرن بیست و یکم، مدارس را به مأموریت های نوینی همچون پرورش دانش آموزان خلاق، مسئولیت پذیر و نوآور سوق داده است. در این راستا، مدیریت و رهبری آموزشی به عنوان عوامل کلیدی در تحقق این مأموریت ها مطرح می شوند. پژوهش حاضر به بررسی چالش های ویژه مدیریت و رهبری و استراتژی های مؤثر در راستای تحقق این مأموریت های نوین پرداخته است. روش: این پژوهش با رویکرد کیفی و روش پدیدارشناسی انجام شده است. جامعه پژوهش شامل مدیران مدارس و کارشناسان آموزشی بود که از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته بود و داده ها با استفاده از روش تحلیل مضمون در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مهم ترین چالش های مدیران شامل محدودیت منابع، نیاز به توسعه حرفه ای معلمان، مقاومت نسبت به تغییر، عدم مشارکت ذینفعان، و کمبود آمادگی در مواجهه با بحران ها است. استراتژی های پیشنهادی برای مقابله با این چالش ها شامل تخصیص استراتژیک منابع، ارائه برنامه های توسعه حرفه ای منظم، تقویت همکاری با ذینفعان، برنامه های مدیریت تغییر و تدوین چارچوب های آمادگی برای بحران ها می باشد. همچنین، ادغام فناوری به عنوان ابزاری ضروری برای تحول آموزشی شناسایی شد. نتیجه گیری: مدیریت و رهبری مؤثر در مدارس نیازمند ترکیبی از برنامه ریزی استراتژیک، مشارکت ذینفعان، توسعه حرفه ای، و تقویت فرهنگ نوآوری است. این پژوهش پیشنهاد می کند که رهبران مدارس باید با بهره گیری از استراتژی های نوآورانه و سازگار، مدارس را به محیط های یادگیری پیشرو و پاسخگو تبدیل کنند. یافته ها می توانند به سیاست گذاران و رهبران آموزشی در تدوین راهبردهای عملیاتی برای بهبود کیفیت آموزشی و تحقق مأموریت های نوین کمک کند.