فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۸۱ تا ۷۰۰ مورد از کل ۷۰۷ مورد.
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
210 - 225
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از اجرای پژوهش حاضر، شناسایی عوامل موثر بر اجرای برنامه های تضمین کیفیت در آموزش عالی بود.روش شناسی: این پژوهش با رویکرد کیفی و راهبرد پدیدارشناسی انجام شد. شرکت کنندگان پژوهش شامل 22 نفر از اساتید، مدیران، کارکنان دانشگاهی و دانشجویان دکتری دانشگاه ارومیه بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و مصاحبه نیمه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع نظری انجام شد. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی از طریق نرم افزار MAXQDA 20 انجام گرفت.یافته ها: با تحلیل و بررسی متن مصاحبه های انجام شده پس از شناسایی، استخراج و دسته بندی کدها بر اساس میزان تشابه مفهومی و وجه اشتراک آن ها در 4 مضمون اصلی و 15 مضمون فرعی طبقه بندی شدند.نتیجه گیری و پیشنهادات: نتایج پژوهش نشان می دهد که منابع انسانی، فرایندها، زیرساخت ها و عوامل محیطی بر اجرای برنامه های تضمین کیفیت در آموزش عالی موثر هستند. یافته های پژوهش حاضر می تواند در حوزه اجرای برنامه های تضمین کیفیت در آموزش عالی، دیدگاه جدیدی به مسئولین مربوطه داده و در برنامه ریزی ها و تصمیم گیری ها راهگشا باشد.نوآوری و اصالت: ارائه مدل مفهومی از شناسایی عوامل اثرگذار در اجرای برنامه های تضمین کیفیت در دانشگاه
چارچوبی برای فهم مسئله مندی اجتماع علمی اعضای هیأت علمی در آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
124 - 147
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این تحقیق، ارائه مدلی برای فهم مسأله مندی اجتماع علمی اعضای هیأت علمی در آموزش عالی ایران بود.
روش شناسی: در این پژوهش با کاربست روش فراترکیب کیفی، تعداد 25 مقاله علمی پژوهشی منتخب در زمینه اجتماع علمی اعضای هیأت علمی با روش نظریه پردازی داده بنیاد طرح نظام مند اشتراوس و کوربین تحلیل و صورت بندی گردید.
یافته ها: مدل تحقیق نشان می دهد که اعضای هیأت علمی تحت تأثیر چه شرایطی، مجالی برای تکوین و توسعه اجتماع علمی می یابند و یا نمی یابند. بنابراین مقوله «مجال یابی شکل گیری اجتماع علمی» به عنوان مقوله اصلی و کانونی مدل تلقی گردید. ضمن اینکه این مدل از طریق موجبات علی توضیح می دهد که چه علت هایی در فرآیند شکل گیری و توسعه اجتماع علمی در دانشگاه تأثیر دارند و اجتماع علمی در کدام زمینه و با چه ویژگی هایی مجال شکل گیری می یابد و یا نمی یابد و چه مداخلات و راهبردهایی می تواند بر این فرآیند اثر بگذارد و چگونه این فرآیند به پیامدهایی که ناشی از بود و نبود اجتماع علمی است، منجر می شود.
نتیجه گیری و پیشنهادات: اجتماع علمی اعضای هیأت علمی در آموزش عالی ایران در خلأ شکل نمی گیرد و دائماً تحت تأثیر علت های برآمده از زمینه و متغیرهای مداخله ای، شکلی متفاوت به خود می گیرد و پیامدهای متفاوتی ایجاد می کند؛ بنابراین شناخت و درک این وضعیت توسط سیاست گذاران و اتخاذ تدابیر مناسب در نظام برنامه ریزی آموزش عالی، لازمه تکوین و توسعه اجتماع علمی در آموزش عالی ایران خواهد بود.
نوآوری و اصالت: نوآوری و اصالت این تحقیق در رویکرد جامع انگارانه و فرآیندمحور آن با تکیه بر تحلیل سیستماتیک دانش تثبیت شده موجود در موضوع تحقیق است که تصویر روشنی از وضع موجود و گذر به وضع مطلوب را پیش روی عوامل علمی و مدیریتی برای تکوین و توسعه اجتماع اعضای هیأت علمی در دانشگاه های ایران قرار می دهد.
اثربخشی برنامه درسی مبتنی بر درک طراحی محور بر پیشرفت تحصیلی و ادراک حل مسئله دانش آموزان پایه ششم دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
115-146
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی اثربخشی برنامه درسی مبتنی بر درک طراحی محور بر پیشرفت تحصیلی و ادراک حل مسئله دانش آموزان در درس علوم تجربی پایه ششم دوره ابتدایی بود. جامعه آماری در پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان پایه ششم دوره ابتدایی شهرستان شبستر بود که در سالتحصیلی 1402-1401 مشغول تحصیل بودند و حجم نمونه آماری پژوهش با توجه به ماهیت نیمه آزمایشی بودن آن و بر اساس حداقل حجم نمونه در مطالعات نیمه آزمایشی 60 نفر برای دو گروه (30 نفر گروه آزمایش و 30 نفر گروه کنترل) برآورد شد که با روش نمونه گیری تصادفی ساده از بین دانش آموزان پسر پایه ششم ابتدایی انتخاب و به صورت کاملاٌ تصادفی در گروه ها جایگزین شدند. به منظور سنجش آزمودنی ها، آزمون پیشرفت تحصیلی معلم ساخته و پرسشنامه ادراک حل مسئله هپنر و پترسون (۱۹۸۲) مورد استفاده قرار گرفت. برای تعیین پایایی آزمون پیشرفت تحصیلی از روش دو نیمه کردن استفاده شد، که مقدار آن 87% به دست آمد. پایایی پرسشنامه ادراک حل مسئله نیز بر اساس آلفای کرونباخ 85% بود. در این پژوهش، گروه آزمایش (یک کلاس 30 نفری) بر اساس الگوی درک طراحی محور و گروه کنترل (یک کلاس 30 نفری) به شیوه مرسوم آموزش دیدند. برای تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از آماره های توصیفی (جداول توزیع فراوانی، کمینه، بیشینه، میانگین و انحراف معیار) و آمار استنباطی (تحلیل کوواریانس تک متغیره) تحت نرم افزار SPSS 25 استفاده شد. نتایج نشان داد الگوی برنامه درسی مبتنی بر درک طراحی محور با تمرکز بر نتایج مطلوب یادگیری و ساختارمند کردن فعالیت های یادگیری و نیز ایجاد یک چرخه مستمر شناسائی و اصلاح مشکلات یادگیری دانش آموزان، به طور معناداری بر افزایش پیشرفت تحصیلی دانش آموزان تاثیر می گذارد. همچنین تاکید درک طراحی محور بر استفاده از ارزشیابی های اصیل و معتبر، دانش آموزان را به استفاده از مهارت های حل مسئله در دنیای واقعی و موقعیت های عملی تشویق کرده و بر افزایش ادراک حل مسئله دانش آموزان تاثیر می گذارد.
ارزیابی نرخ بازده آموزش کارمندان بخش دولتی و غیردولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این تحقیق به هدف محاسبه نرخ بازده آموزش کارمندان بخش دولتی و خصوصی (ان جی اوها) انجام شده است.روش شناسی: برای این منظور، نمونه ای متشکل از ۳۴۲ نفر از کارمندان بخش دولتی و غیردولتی شاغل در ۱۰ اداره دولتی و ۱۰ غیردولتی (ان جی اوها) انتخاب و به وسیله توزیع پرسش نامه، داده های تحقیق جمع آوری گردیده است. طبیعی حقوق سالانه کارمندان بخش دولتی و غیردولتی به عنوان متغیر وابسته و متغیرهای سال های تحصیل، مقاطع تحصیلی، تجربه کاری، مجذور تجربه کاری، جنسیت، درجه شغل و وضعیت حقوقی محل کار (بخش دولتی و غیردولتی) به عنوان متغیر مستقل وارد مدل شده اند. به روش حداقل مربعات معمولی (OLS) رهیافت تفاضل گیری تخمین زده شده است.یافته ها: نتایج نشان می دهد که سال های تحصیل و تجربه به ترتیب باعث افزایش پنج و یک درصدی حقوق سالانه می گردد. مقاطع تحصیلی (دیپلم، فوق دیپلم، لیسانس و فوق لیسانس) کارمندان بخش دولتی و غیردولتی با درآمد رابطه مثبت دارد. همچنین مردان بیشتر از زنان حقوق دریافت می کنند. همچنین کارمندان غیردولتی (ان جی اوها) بیشتر از کارمندان دولتی حقوق می گیرند. نتیجه گیری و پیشنهادات: بررسی آموزش بر درآمد سازمان های دولتی و غیر دولتی تأثیر کمی را در افغانستان نشان می دهد.نوآوری و اصالت: تحقیق برای اولین بار برای افغانستان انجام شده است.
جهت گیری نظام آموزشی در مکان یابی واحدهای آموزشی شهرستان رودبار جنوب استان کرمان در افق 1410(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جهت گیری نظام های آموزشی در حیطه مکان یابی واحدهای آموزشی یکی از عناصر مهم در فرایند برنامه ریزی آموزشی می باشد . هدف این پژوهش تعیین مولفه های اصلی جهت گیری نظام آموزشی، پیش بینی جمعیت دانش آموزی و مکان یابی واحدهای آموزشی بر اساس مولفه های ذکر شده بود. روش پژوهش توصیفی – تحلیلی و در پیش جمعیت جمعیت به شکل روند یابی بود . داده ها بااستفاده از شیو ه میدانی و با استفاده از سامانه همگام در آموزش و پرورش جمع آوری و داده ها در نرم افزار AUTOCADوARCGIS ایجاد و نقشه ها ی لازم استخراج شد. محدوده مورد مطالعه شهرستان رودبار جنوب استان کرمان بود.یافته های پژوهش نشان داد که در مصاحبه با یاران آموزشی و خبرگان مولفه های اصلی در جهت گیری برای مکان یابی، شعاع دسترسی، کاربری سازگاری با کاربری همجوار، تفکیک دوره اول از دوم ابتدایی، رشد جمعیت دانش اموزی در دوره دوم متوسطه، افزایش جمعیت لازم التعلیم در دوره اول و دوم متوسطه و افزایش دانش آموزان فنی و کاردانش نسبت به دوره نظری می باشد. همچنین جمعیت دانش آموزی در منطقه مذکور دوره ابتدایی تا 10 سال آینده با کاهش روبرو خواهد بود. در دوره متوسطه اول تا حدود سال 1405 با افزایش و بعد از آن تا پایان سال 1410 با کاهش جمعیت و در دوره متوسطه با افزایش نسبی جمعیت دانش آموزی مواجه خواهیم بود.
مدل ساختاری تأثیر کنجکاوی معرفت شناختی و معنای زندگی بر بهزیستی تحصیلی با میانجی گری تحصیلی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
147-166
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه الگوی ساختاری بهزیستی تحصیلی براساس کنجکاوی معرفت شناختی و معنای زندگی با میانجی گری درگیری تحصیلی در دانشجویان انجام شد. پژوهش حاضر در زمره مطالعات توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوی در سال تحصیلی 1401 به تعداد 12000 نفر بود. نمونه آماری شامل 350 نفر بود که به روش نمونه گیری خوشه ای مرحله ای از بین دانشکده های مختلف انتخاب شدند. ابزار جمع آوری اطلاعات شامل پرسشنامه بهزیستی تحصیلی (AWBQ)، مقیاس کنجکاوی معرفت شناختی (ECS)، مقیاس معنای زندگی (MLQ) و پرسشنامه درگیری تحصیلی (AES) بود. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری در برنامه SPSS و AMOS انجام شد. تحلیل داده ها نشان داد که کنجکاوی معرفت شناختی و معنای زندگی اثرات مستقیم مثبت و معنی دار بر درگیری تحصیلی و بهزیستی تحصیلی و نیز درگیری تحصیلی اثر مستقیم مثبت و معنی داری بر بهزیستی تحصیلی دارند. همچنین، کنجکاوی معرفت شناختی و معنای زندگی اثر غیر مستقیم مثبت و معنی داری بر بهزیستی تحصیلی از طریق درگیری تحصیلی دارند (01/0p<). بنابراین، به نظر می رسد که افزایش کنجکاوی معرفت شناختی و معنای زندگی می تواند در بهبود درگیری تحصیلی و بهزیستی تحصیلی کمک کند. این مطالعه می تواند در توسعه راهکارهایی برای بهبود درگیری تحصیلی و بهزیستی تحصیلی مفید باشد.
واکاوی آسیب های ناشی از تعدد نهادهای سیاست گذار در نظام آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جایگاه تصمیم گیری و برنامه ریزی در نظام آموزش عالی ایران به خوبی تعریف نشده است. ازاین رو، بین نهادهای سیاست گذار و تصمیم گیر نوعی عدم تفاهم در نگاه به مأموریت دانشگاه ها و حکمرانی در آموزش عالی مشاهده می شود. این شواهد، خود گواه متقنی بر موازی کاری و آشفتگی در حکمرانی و سیاست گذاری آموزش عالی ایران است؛ بنابراین پژوهش حاضر به دنبال واکاوی آسیب های ناشی از تعدد نهادهای سیاست گذار در نظام آموزش عالی ایران بود. در راستای دستیابی به هدف پژوهش، از رویکرد کیفی از نوع مطالعه موردی استفاده شد. مشارکت-کنندگان در پژوهش شامل 15 نفر از خبرگان دانشگاهی و پژوهشگاهی کشور بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند از نوع گلوله برفی و همچنین اشباع نظری در یافته ها انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای تجزیه وتحلیل مصاحبه ها از روش تحلیل محتوای استقرایی استفاده شد. برای بررسی اعتبار یافته ها نیز از دو راهبرد؛ بررسی توسط مشارکت کننده در پژوهش و بررسی توسط همکار استفاده شد. یافته های به دست آمده از تحلیل محتوای استقرایی مصاحبه ها، حاکی از آن بود که آسیب های ناشی از تعدد نهادهای سیاست گذار در نظام آموزش عالی ایران درگرو موازی کاری بین نهادهای سیاست گذار به دلیل عدم مشخص بودن حدودوثغور در وظایف و مأموریت ها، نبود یک مرجع سیاست گذار واحد در نظام آموزش عالی کشور، حاکمیت جهت-گیری های سیاسی و حزبی در رویکردهای نهادهای سیاست گذار، عدم داشتن سیاست های بلندمدت در حوزه علم و فناوری در اثر بی ثباتی مدیریت ناشی از تغییر دولت ها و درنهایت اولویت منافع و سیاست های نهادی بر منافع و سیاست-های ملی است.
طراحی الگوی بین المللی سازی نظام آموزش عالی با تاکید بر پژوهش های دانشگاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از انجام این پژوهش، طراحی الگوی بین المللی سازی نظام آموزش عالی با تأکید بر پژوهش های دانشگاهی بود.روش شناسی: این پژوهش از نوع پژوهش های کیفی بوده و روش نظریه داده بنیاد در این پژوهش ملاک عمل واقع شد. جامعه آماری شامل اساتید دانشگاهی و خبرگان در حوزه مدیریت و علوم تربیتی دانشگاه محقق اردبیل می باشد که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و به کارگیری معیار اشباع نظری، مصاحبه هایی نیمه ساختاریافته با 12 نفر به عنوان مشارکت کنندگان در پژوهش انجام شد. برای بررسی روایی و پایایی از روش گوبا و لینکن (1985) استفاده شد.یافته ها: نتایج تحلیل داده ها در طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری نظری و کدگذاری انتخابی حاکی از 93 کد اولیه، 18 کد ثانویه و 6 مقوله کلی است که در چارچوب مدلی پارادایمی شامل: شرایط علی (توسعه همکاری های بین المللی، اهدای جوایز و تقدیرنامه ها، جشنواره و کنفرانس معتبر)، پدیده محوری (تدوین استانداردهای بین المللی، کیفیت بخشی به پژوهش های دانشگاهی)، راهبردها (دیپلماسی، بودجه بندی و حمایت مالی، سیاست سازمانی)، شرایط مداخله گر (کنترل و بازبینی مستمر، به روزرسانی فناوری های اطلاعاتی، خدمات مشاوره و پژوهش)، شرایط زمینه ای (توانمندسازی اعضای هیأت علمی و کارکنان، رهبری دانشگاهی، روحیه مشارکت و کارتیمی) و پیامدها (کسب مزیت رقابتی، توسعه فرهنگ تفکر نقاد و انتقادپذیری، توسعه روحیه پژوهشگری)، تحلیل شده است.نتیجه گیری و پیشنهادات: دانشگاه ها برای کسب اعتبار بین المللی نیاز دارند در زمینه بین المللی سازی پژوهش در آموزش عالی گام بردارند و به مدلی نیاز دارند که راهنمای دانشگاه برای رسیدن به این هدف باشد. الگوی ارائه شده در این تحقیق می تواند راه گشا باشد.نوآوری و اصالت: تفاوتی که این پژوهش نسبت به پژوهش های قبلی دارد، این است که در این پژوهش به ارتباط بین بین المللی سازی نظام آموزش عالی و پژوهش های دانشگاهی می پردازیم.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های مهارت های نرم جهت آمادگی دانش آموزان فنی و حرفه ای برای ورود به بازار کار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
57-72
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر شناسایی ابعاد و مولفه های مهارت های نرم جهت آمادگی ورود به بازار کار است. پژوهش با روش اسنادی مبتنی بر تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی انجام گرفته است. متون مورد مطالعه، تمامی منابع مرتبط علمی با موضوع مهارت های نرم ضروری برای ورود به بازار کار است که در فاصله سالهای 1382 تا 1402 (2003 تا 2023) منتشر شده است. کلید واژه های مهارت های نرم، آمادگی شغلی، دانش آموزان فنی حرفه ای از پایگاه های داده مگیران، ایرانداک، نورمگز، گنج، پرتال جامع علوم انسانی، SID، Pro Quest، Eric، Science، Scopus، Google Scholar ، Psychological Abstract، Sage journals، Science Direct، پایان نامه ها و کتب مرتبط مورد جستجو قرارگرفت. نتایج نشان داد که با بررسی 48 منبع از 2287 منبع اولیه، شش مولفه اصلی و 41 مولفه فرعی به عنوان مهارت های نرم جهت آمادگی ورود به بازار کار به ترتیب ذیل قابل شناسایی است: مهارت های نرم جهت آمادگی ورود به بازار کار به ترتیب ذیل قابل شناسایی است: مهارت های فردی شامل (بینش رشدی،خودآگاهی، تعهد، یادگیری مادم العمر، روحیه پرسشگری و...)، مهارت های اجتماعی شامل (ارتباطات موثر، کار تیمی، سازگاری ومدیریت تعارض و...)، مهارت های پایه (حل مسأله، تصمیم گیری، تفکر خلاق، تفکر انتقادی و...)، مهارت های حرفه ای شامل (سواد اطلاعاتی و رسانه ای و...)، مهارت های سیاست گذاری و کارآفرینی شامل (مهارت رهبری، تفکر سیستمی وبرنامه ریزی استراتژیک و...) و مهارت های عاطفی شامل (هوش هیجانی، تاب آوری، واقع نگری و فروتنی و...).
طراحی و اعتبارسنجی الگوی کارآمد و سازگار حفظ و ارتقای بهره وری دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی و اعتبارسنجی الگوی کارآمد و سازگار حفظ و ارتقای بهره وری دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان در وضعیت کرونایی انجام شده است.روش شناسی: روش پژوهش آمیخته (کیفی- کمی) بوده است. بخش کیفی از نوع پدیدارشناسی و بخش کمی آن توصیفی از نوع تحلیل معادلات ساختاری بود. محیط پژوهش، شامل اساتید، مدیران گروه و معاونان آموزشی، فرهنگی و پژوهشی و همچنین دانشجو معلمان مستعد دانشگاه فرهنگیان در سال تحصیلی 401-1400 بوده است. افراد نمونه به صورت هدفمند تا کفایت نمونه نظری به تعداد 27 نفر انتخاب و مورد مصاحبه قرار گرفتند. در تجزیه وتحلیل داده ها از تحلیل مضمون استفاده شد که روایی و اطمینان پذیری آن مورد تأیید قرار گرفت. در بخش کمی پژوهش نیز جامعه آماری پژوهش، دانشجومعلمان سراسر کشور به تعداد 94726 دانشجومعلم بود که با استفاده از نمونه گیری خوشه ای طبقه ای چندمرحله ای تعداد 400 دانشجومعلم از پنج منطقه تقسیمات کشوری (هر منطقه دو استان) انتخاب و به پرسش نامه پاسخ داده اند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها نیز از نرم افزارهایSPSS26 و PLS3 استفاده شد.یافته ها: در مرحله کیفی پژوهش 201 کد اولیه (مفاهیم پایه)، 17 مضمون سازمان دهنده و 6 مضمون فراگیر تحت الزامات فلسفی بهره وری، الزامات آموزش تلفیقی، الزامات بستر فناوری، بهره وری دانشجومعلم خلاقیت و نوآوری و فرهنگ کیفیت بر اساس کدها به دست آمد. یافته ها نشان داد: الزامات فلسفی، الزامات بستر فناوری، خلاقیت و نوآوری و فرهنگ کیفیت به جز الزامات آموزش ترکیبی، بر بهره وری دانشجومعلمان اثر مستقیم داشته است. همچنین، الزامات حفظ و ارتقای بهره وری (فلسفی- آموزش تلفیقی-بستر فناوری) در دانشگاه از طریق خلاقیت و نوآوری و فرهنگ کیفیت بر بهره وری دانشجومعلمان (آموزشی، تربیتی و پژوهشی) اثر غیرمستقیم دارد.نتیجه گیری و پیشنهادات: برنامه ریزان آموزشی و پژوهشی دانشگاه با فراهم ساختن الزامات فلسفی، آموزش تلفیقی و بستر فناورانه با درک عمیق از عوامل اثرگذار بر بهره وری دانشجومعلم می توانند به بهره وری فراگیر در دانشگاه فائق آیند.نوآوری و اصالت: طراحی الگویی کارآمد بهره وری دانشجومعلمان در وضعیت کرونایی یک نوآوری در دانشگاه محسوب می گردد.
ارائه الگوی بهبود کیفیت تعامل استاد و دانشجو در سامانه آموزش مجازی دانشگاه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: وجود تعاملات و ارتباطات عمیق بین ذی نفعان آموزش در دانشگاه ها بیانگر جدی بودن آموزش و به طور کلی تر توسعه یافتگی رشته های علمی است. از سوی دیگر ارتباط دانشجویان با استادان، خود یکی از عرصه های بااهمیت و تأثیرگذار تعامل دانشگاهی است. هدف پژوهش حاضر، ارائه الگویی به منظور بهبود کیفیت تعامل استاد و دانشجو در سامانه آموزش مجازی دانشگاه هاست.روش: این پژوهش از لحاظ رویکرد، کیفی از نوع تلخیصی و از نظر هدف، کاربردی و توسعه ای است. جامعه پژوهش، تمامی مدرسین دانشگاه غیر انتفاعی علم و فرهنگ بوده اند؛ بدین صورت که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند، 17 نفر از بین آنان انتخاب شدند. شیوه گردآوری اطلاعات، انجام مصاحبه نیمه ساختاریافته و سپس کدگذاری اطلاعات به روش تحلیل مضمون تا اطمینان از دست یابی به اشباع نظری داده ها بوده است. به منظور اطمینان از پایایی و روایی پژوهش، دخالت ندادن دانسته های پیشین مصاحبه کنندگان، دقت در تحلیل و کدگذاری اطلاعات، کدگذاری مجدد و تأیید متن پیاده شده مصاحبه ها توسط مشارکت کنندگان، انجام شده است.یافته ها: عوامل مؤثر بر بهبود کیفیت تعامل استاد و دانشجو در قالب 54 مضمون پایه، 10 مضمون پیش سازمان دهنده و 5 مضمون فراگیر شناسایی شده اند؛ بدین صورت که این مضامین شامل مهارت های آموزشی و فنی استاد، کیفیت ارتباط، کیفیت امکانات، بهبود نگرش و نظارت سیستم آموزشی است.نتایج: عامل "مهارت های آموزشی و فنی استاد"، مهم ترین عامل در زمینه بهبود تعامل بین استاد و دانشجوست. عوامل "بهبود نگرش"، "کیفیت ارتباط"، "کیفیت امکانات" و "نظارت سیستم آموزشی" به ترتیب در رده های بعدی اهمیت قرار گرفته اند.نوآوری و اصالت: یافتن الگوی تعامل بین استاد و دانشجو در آموزش مجازی در سطح زیرنظام غیر دولتی نظام آموزش عالی کشور.
شناسایی و آسیب شناسی وضعیت مولفه های نظام فن شناسی آموزشی در دانشگاه ایلام با تاکید بر برنامه ریزی آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۴
232 - 252
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این تحقیق، آسیب شناسی نظام فن شناسی آموزشی در دانشگاه ایلام می باشد. دانشگاه ایلام با داشتن 7561 دانشجو در 83 رشته مختلف می بایست از نظام فن شناسی روز استفاده نماید، تا فارغ التحصیلان توانمند تربیت نماید. روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف از نوع کاربردی، از نظر ماهیت کیفی، و به لحاظ روش گردآوری داد ها از نوع تحلیل مضمون و دارای رویکرد استقرایی است. تحلیل داده ها با روش تحلیل محتوا در در سه مرحله کدگذاری تا حصول به مضامین پایه، سازمان دهنده و فراگیر انجام شد. میزان اعتبار یافته ها به کمک ضریب توافق درون موضوعی تأیید گردید.یافته ها: یافته های به دست آمده بیانگر آن است که پنج مضمون سازمان دهنده شامل آسیب شناسی ساختاری، آسیب شناسی آموزشی توانمندساز، آسیب-شناسی مدیریت آموزشی مبتنی بر فن شناسی، آسیب شناسی فرهنگی- روانی و آسیب شناسی محیط کلان مدیریتی از مجموع 33 مضمون پایه ای برای بیان الگوی آسیب شناسی فن شناسی آموزشی در ابعاد (نیازسنجی آموزشی، طراحی و برنامه ریزی آموزشی، اجرا و ارزشیابی) مناسب بوده نتیجه گیری و پیشنهادات: بر اساس نتایج به دست آمده از پژوهش، در راستای آسیب شناسی فن شناسی آموزشی در دانشگاه ایلام، آسیب شناسی آموزشی توانمندساز، دارای بیشترین اهمیت و آسیب شناسی محیط کلان مدیریتی دارای کمترین اهمیت بوده است. نوآوری و اصالت: بررسی همه جانبه و برگزیدن رهیافتی کلی نگر در این تحقیق، رویکردی نو به شمار می رود. زیرا در تمام پژوهش های پیشین بیشتر سخت افزارها و رسانه های آموزشی مورد بررسی قرار گرفته اند، اما در پژوهش حاضر علاوه بر موارد فوق بحث طراحی، اجرا و ارزشیابی مد نظر قرار گرفت
ارزیابی تجربه دانشجویان بین الملل از تحصیل در دانشگاه کردستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۲ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
226 - 242
حوزههای تخصصی:
هدف: یکی از شاخص های بسیار مهم در سیاست گذاری و برنامه ریزی آموزشی، مطالعه ذی نفعان آموزشی(اعم از تجربه، دانش، رضایت و یا نیازها و علایق آنان) است. هدف این پژوهش، ارزیابی تجربه دانشجویان بین الملل از تحصیل در دانشگاه کردستان است.روش شناسی: این پژوهش با رویکرد کمی و به صورت پیمایشی انجام شد. جامعه آماری این پژوهش شامل 536 دانشجوی بین الملل دانشگاه کردستان است که از میان آن ها 112 نفر به عنوان نمونه انتخاب شده اند. داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته گردآوری و در دو مرحله تحلیل شدند: ابتدا اطلاعات جمعیت شناختی نمونه با استفاده از آمار توصیفی گزارش شد، سپس برای بررسی نرمال بودن توزیع داده ها از آزمون کولموگروف-اسمیرنف و برای مقایسه میانگین ها، بسته به تعداد گروه ها، از آزمون های تی مستقل و تحلیل واریانس یک راهه استفاده گردید.یافته ها: تحصیل در دانشگاه کردستان، تجربه ای مثبت و سودمند برای دانشجویان بین الملل به شمار می رود. یافته ها نشان می دهد که عملکرد تحصیلی این دانشجویان طی دوران تحصیل بهبود قابل توجهی یافته است که دلالت بر کیفیت مطلوب آموزش در این دانشگاه دارد. هم چنین، تحصیل در این دانشگاه موجب گسترش دیدگاه دانشجویان نسبت به تفاوت های فرهنگی و ارتقای مهارت زبانی آنان شده است. با این حال، توجه اندکی به توسعه مهارت های تفکر انتقادی و حل مسئله شده است که نیازمند توجه بیشتر است. در مجموع، فرصت هایی برای ارتقای کیفیت آموزش و پاسخگویی به نیازهای آموزشی ویژه این دسته از دانشجویان وجود دارد که مسئولین دانشگاه باید مدنظر قرار دهند.نتیجه گیری و پیشنهادات: نتایج حاکی از کیفیت بالای آموزش در دانشگاه کردستان و توانایی این دانشگاه در پاسخگویی به نیازهای آموزشی دانشجویان بین الملل دارد. در این راستا، برای بهبود تجربه این دسته از دانشجویان، تقویت برنامه های آموزشی بین المللی، ترویج تعاملات فرهنگی، و افزایش حمایت های مالی توصیه می شود. ایجاد فضاهای تعاملی و توجه به توسعه مهارت های زبانی نیز می تواند به بهبود عملکرد تحصیلی و فرهنگی دانشجویان خارجی در دانشگاه کردستان کمک نماید.نوآوری و اصالت: پژوهش حاضر با تمرکز بر شناسایی و رفع چالش های پیش روی دانشجویان بین الملل و تحلیل اثرات آن بر برنامه ریزی آموزشی انجام شده است. یافته های این تحقیق می توانند در بهبود استراتژی های برنامه ریزی آموزشی و سیاست گذاری های مرتبط با پذیرش و حمایت از دانشجویان بین الملل مؤثر واقع شوند.
تجارب معلمان از چالش های آموزش سایه در نظام آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
73-95
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر توصیف تجارب زیسته معلمان از چالش های آموزش سایه در نظام آموزشی بود. در این پژوهش، روش کیفی از نوع پدیدارشناسی استفاده گردید. به منظور احصای تجارب، 15 نفر از معلمان با سابقه مدارس با روش نمونه گیری هدفمند و تا رسیدن به اشباع نظری انتخاب شدند. داده ها با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته گردآوری و با روش هفت مرحله ای کلایزی تحلیل شد. پس از بررسی معتبر بودن داده ها توسط مشارکت کنندگان، کدهای به دست آمده در قالب 6 مضمون اصلی و 15 مضمون فرعی تلخیص شدند. یافته ها نشان داد که چالش های مرتبط با معلمان با مضامین فرعی (عدم صلاحیت های تخصصی و علمی، ویژگی های ظاهری نامناسب، عدم دریافت آموزش های ضمن خدمت و حقوق و مزایای پایین)؛ چالش های مرتبط عملکرد و موقعیت دانش آموزان با مضامین فرعی (اختلالات یادگیری، عدم انگیزه و علاقه و عدم دسترسی)، چالش های مرتبط با خانواده ها با مضامین فرعی (عدم آگاهی خانواده ها از ویژگی های فردی و روانشناختی دانش آموزان، شرایط اقتصادی نامناسب و ضعف فرهنگی خانواده ها)، چالش های مرتبط با دولت با مضمون (کارکردهای پایین دولت)، چالش های مرتبط با تبلیغات با مضامین فرعی (بازاریابی افراد و سوء استفاده مؤسسات آموزشی) و چالش های مرتبط با امکانات و فضای آموزشی با مضامین فرعی (عدم وجود امکانات و تجهیزات و فضای آموزشی نامناسب) مهم ترین مضامین اصلی و فرعی در تجارب معلمان است. درنتیجه آموزش سایه در قالب تدریس خصوصی می تواند معلمان، دانش آموزان، خانواده ها و نهادهای رسمی را در امر آموزش و یادگیری با چالش هایی روبه رو کند.
نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین ترس از شکست و رقابت طلبی تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و ارزشیابی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۴
167-184
حوزههای تخصصی:
درک محیط های یادگیری به صورت رقابتی، نحوه تفکر، احساس و رفتار دانش آموزان را شکل می دهد. هدف این پژوهش بررسی نقش میانجی خودکارآمدی در رابطه بین ترس از شکست و رقابت طلبی تحصیلی دانش آموزان دوره متوسطه شهر تبریز بود. پژوهش حاضر براساس نحوه گردآوری داده ها تحقیق توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان مدارس متوسطه شهر تبریز در سال تحصیلی 1402-1401 بود و نمونه آماری از طریق روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای تعداد 320 دانش آموز از بین پنج مدرسه نواحی 1 و2 متوسطه دوره اول و دوم شهر تبریز انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه خودکارآمدی، پرسشنامه ترس از شکست و پرسشنامه رقابت طلبی تحصیلی بود. برای تجزیه و تحلیل اطلاعات از SPSS23 و اسمارت PLS.3 استفاده شد. نتایج تحلیل نشان داد که بین ترس از شکست با رقابت طلبی تحصیلی رابطه وجود دارد (402/0-=β و 08/7=t). بین ترس از شکست با خودکارآمدی رابطه وجود دارد (319/0-=β و 83/4=t) و بین خودکارآمدی با رقابت طلبی تحصیلی رابطه وجود دارد (509/0=β و 54/10=t). همچنین نقش میانجی خودکارآمدی در ارتباط بین ترس از شکست و رقابت طلبی تحصیلی (163/0-) معنی دار بود. بنابراین می توان نتیجه گرفت، خودکارآمدی در رابطه بین ترس از شکست و رقابت طلبی تحصیلی دانش آموزان نقش میانجی معنی داری داشت. این مقاله مستخرج از پژوهش اصیل است.
بررسی نقش هوش مصنوعی در پیش بینی روندهای آموزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲۷
191 - 210
حوزههای تخصصی:
هدف: اقدامات آموزشی و آکادمیک در زمان های اخیر در معرض پیشرفت های فن آوری مهم و گسترده ای قرار گرفته اند که مداخله اخیر هوش مصنوعی بهترین نمونه آن است. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش هوش مصنوعی در پیش بینی روندهای آموزشی انجام شده است. روش شناسی: روش پژوهش حاضر از نوع مطالعات کیفی و با استفاده از راهب رد پدیدارشناس ی بود. در این پژوهش پدیده محوری، اساتید و کارشناسان در حوزه هوشمندسازی مدارس بود. جامعه آماری در این پژوهش کارشناسان هوش مصنوعی و استادان دانشگاه استان خوزستان بود که با تعداد 15 نفر به اشباع نظری رسید. در این پژوهش نمونه گیری به صورت هدفمند، گلوله برفی و غیراحتمالی بود. ابزار این پژوهش جهت جمع آوری داده ها مصاحبه نیمه ساختاریافته و از نظر جمع آوری اطلاعات تک مقطعی بود. بدین صورت که سؤالاتی در جهت هدف پژوهش طراحی و از شرکت کنندگان پرسیده شد. برای تأمین روایی و پایایی مطالعه از روش ارزیابی لینکن و گوبا استفاده گردید. تحلیل داده با روش کلایزی انجام شد. یافته ها: در تحلیل یافته ها 85 کد شناسایی شد که با ادغام موارد مشابه و حذف موارد تکراری 33 معنی فرموله شده به دست آمد. عبارت های استخراج شده به چهار خوشه تقسیم شدند. به این ترتیب که محقق عبارت های استخراج شده با ماهیت موضوعی مشابه را شناسایی کرده و آنها را در درون یک خوشه قرار داد. این خوشه ها عبارتند از: توسعه ارزش های فرهنگی، ساختاردهی جدید به نظام ارتباطی انسان ها، اثربخشی تصمیمات و اقدامات انسانی و بهبود کیفیت یادگیری. نتیجه گیری و پیشنهادها: هوش مصنوعی در راه تکامل خود سرعت بسیاری دارد و هیچ روش مقابله ای با آن به جز همسو شدن وجود ندارد. یک پروژه فرهنگی موفق مبتنی بر هوش مصنوعی بیانگر آن است که چگونه هوش مصنوعی می تواند با فرهنگ تلاقی کرده و خلاقیت را تقویت کند و مرزهای همکاری فرهنگی را پیش ببرد. برای این منظور نیاز است که بین هوش مصنوعی و روش های سنتی تعامل به وجود آید. بنابراین، به کارگیری هوش مصنوعی در حوزه آموزش و فرهنگ عمومی مستلزم سرمایه گذاری قابل توجه در زیرساخت ها، تجهیزات و طراحان و صاحبان فناوری بسیار ماهر است. تحقیق و توسعه در این حوزه ادامه دارد و پیشرفت های نوین در برنامه ریزی و الگوریتم های بهینه سازی خودکار می تواند امکانات بیشتری را فراهم کند. نوآوری و اصالت : به درک وضعیت فعلی و چشم اندازهای در حال تحول آن در جهت تغییرات هوش مصنوعی در روندهای آموزش کمک می کند.
واکاوی جنبه های کاهشی و افزایشی استفاده چت بات های هوش مصنوعی و کاربرد چندگانه آن ها در آموزش عالی با رویکرد پساپدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲۷
211 - 236
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه هوش مصنوعی نقش مهمی در آموزش عالی ایفا می کند. هدف این پژوهش بررسی تجارب دانشجویان در استفاده از چت بات های هوش مصنوعی است و تلاش می کند تا درک بهتری از نحوه شکل گیری این تجارب و تاثیرات آن بر فرایند یادگیری و تعاملات آموزشی ارائه دهد. روش شناسی: طرح پژوهش کیفی از نوع پساپدیدارشناسی و روش نمونه گیری هدفمند از نوع معیار بود. پس از مصاحبه با 15 دانشجو، مصاحبه با اشیاء و مشاهدات پژوهشگران، داده ها بر اساس مفاهیم پساپدیدارشناسی (وساطت فناورانه، کاربرد های چندگانه فناوری و روابط چهارگانه) و با استفاده از روش تحلیل مضمون و نرم افزار MAXQDA2020 تحلیل شد. یافته ها: از منظر ساختارهای افزایشی، چت بات های هوش مصنوعی سبب صرفه جویی در زمان، بهبود کیفیت نوشته ها، کاهش هزینه ها، دریافت پاسخ های فوری و بازخورد سریع شده اند. در مقابل ساختارهای کاهشی شامل ارجاع به منابع غیرواقعی، گنجاندن مطالب نادرست در متون و انجام نادرست مقالات، تضعیف اصالت نوشته ها، کاهش مسئولیت پذیری، کم شدن تعاملات انسانی، تنبلی و افت تفکر انتقادی بود. همچنین بر اساس یافته ها، روابط مختلفی نظیر غیریت و تجسد بین دانشجویان و چت بات های هوش مصنوعی شکل می گیرد. نتیجه گیری و پیشنهادها: چت بات ها جنبه های افزایشی مفیدی برای آموزش عالی به ارمغان آورده اند. با این حال، اساتید و دانشجویان باید به جنبه های منفی و محدودیت های آن توجه کنند تا بتوانند به شیوه ای مؤثرتر از این فناوری در فرآیند آموزش و یادگیری بهره برداری کنند. نوآوری و اصالت: برای نخستین بار تجربه زیسته دانشجویان از چت بات های هوش مصنوعی با استفاده از رویکرد پساپدیدارشناسی تحلیل می شود و هم زمان دلالت های این تجربه بر مؤلفه های برنامه ریزی آموزشی نیز استخراج می گردد.
تحقق عدالت آموزشی از طریق یادگیری ترکیبی: مرور تحلیلی فرصت ها، چالش ها و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲۷
237 - 260
حوزههای تخصصی:
هدف: با گسترش فناوری های آموزشی، یادگیری ترکیبی به عنوان یکی از رویکردهای نوین در آموزش و به عنوان ابزاری برای تحقق عدالت آموزشی در سطوح ملی و جهانی، ظرفیت هایی را برای بهبود کیفیت و دسترسی به فرصت های برابر یادگیری فراهم نموده است. در همین راستا پژوهش حاضر با هدف بررسی فرصت ها، چالش ها و راهکارهای یادگیری ترکیبی به منظور نیل به عدالت آموزشی انجام شده است.
ر وش شناسی: پژوهش حاضر به روش مروری از نوع روایتی - تحلیلی انجام شده است. داده ها از طریق جستجوی نظام مند کلیدواژه های مرتبط در پایگاه های علمی داخلی و خارجی گردآوری شد. پس از بررسی بیش از پنجاه منبع، بیست و چهار منبع کلیدی بر اساس معیارهایی چون تازگی، اعتبار علمی و ارتباط مستقیم با موضوع انتخاب شد. یافته ها بر اساس سه پرسش اصلی پژوهش (فرصت ها، چالش ها و راهکارها) دسته بندی و تحلیل شدند و جمع بندی آن ها چارچوبی منسجم برای تبیین نقش یادگیری ترکیبی در تحقق عدالت آموزشی ارائه می دهد
یافته ها: این مطالعه نشان داد که یادگیری ترکیبی از طریق افزایش کیفیت، انعطاف پذیری، دسترسی گسترده به منابع، و امکان شخصی سازی آموزش، ظرفیت قابل توجهی برای ارتقای عدالت آموزشی دارد؛ اما چالش هایی نظیر نابرابری زیرساخت ها، شکاف دیجیتال، و کمبود مهارت های فناورانه در میان معلمان و دانش آموزان، اجرای مؤثر آن را با محدودیت هایی مواجه می سازد.
نتیجه گیری و پیشنهادها: در این راستا، نتایج پژوهش نشان می دهد که راهکارهایی همچون توسعه زیرساخت های فناورانه، توانمندسازی معلمان و خانواده ها از طریق آموزش و حمایت فناورانه و تربیتی، توجه به تفاوت های فردی، فرهنگی و جغرافیایی و طراحی انعطاف پذیر آموزشی با امکان شخصی سازی فرایند یادگیری مؤلفه های کلیدی برای تحقق عدالت آموزشی در بستر یادگیری ترکیبی هستند. پیشنهاد می شود که مطالعات آینده به بررسی تأثیر هر یک از راهکارها بر عدالت آموزشی تمرکز کنند.
نوآوری و اصالت: این پژوهش با تحلیل فرصت ها، چالش ها و راهبردهای یادگیری ترکیبی، در راستای تحقق عدالت آموزشی به درک جامع تری از آن کمک می کند و سهم جدیدی در ادبیات در حال تکامل در مورد این شیوه آموزشی متحول کننده دارد.
دیدگاه اساتید نسبت به بکارگیری هوش مصنوعی در تدریس در نظام آموزش عالی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات برنامه ریزی آموزشی دوره ۱۴ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲۷
170 - 191
حوزههای تخصصی:
هدف: آموزش مبتنی بر هوش مصنوعی نقش حیاتی در بهبود روش یادگیری و فرآیندهای آموزشی ایفا می کند. با انجام پژوهش هایی در این زمینه کاربردهای هوش مصنوعی بیشتر آشکار می شود. بنابراین پژوهش حاضر با هدف کلی دیدگاه اساتید نسبت به بکارگیری هوش مصنوعی در تدریس در نظام آموزش عالی ایران انجام شده است. روش شناسی: روش تحقیق در این پژوهش بصورت کیفی و جمع آوری اطلاعات به صورت مصاحبه نیمه ساختار یافته بود. جامعه آماری پژوهش را 12 نفر(3 نفر زن و 9 نفر مرد) از اساتید دانشگاه های دولتی در تهران و کرج بود. نمونه گیری به صورت هدفمند و تا اشباع نظری ادامه یافت. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارmaxqda نسخه 22 انجام گرفت. اعتباریابی اطلاعات با استفاده از کنترل اعضا و چک کردن از طریق شرکت کنندگان و نیز بازرسی مجدد مسیر کسب اطلاعات و خودبازبینی محقق انجام شد. یافته ها: تحلیل یافته های حاصل از مصاحبه ها منجر به شناسایی 4 مقوله اصلی یعنی(تسهیل در یادگیری و کسب مهارتها، تولید محتوای آموزشی هوشمند، شخصی سازی کردن آموزش، تسهیل در ارزشیابی آموزشی) و 56 زیر مقوله فرعی شد. نتیجه گیری و پیشنهادها: با توجه به کاربردهای مهم هوش مصنوعی در آموزش به اساتید دانشگاهها توصیه می شود که در تدریس خود از هوش مصنوعی استفاده کنند. چرا که استفاده ازهوش مصنوعی یک نیاز اساسی جهت به روز شدن دانشجویان از حیث مطالب آموزشی و کیفیت در یادگیری و همچنین دسترسی به مطالب آموزشی می شود. نوآوری و اصالت : بررسی همه جانبه استفاده از هوش مصنوعی در تدریس از دیدگاه اساتید در این تحقیق، رویکردی نو به شمار می رود. همچنین می تواند راه گشای اساتید در بهره مندی از هوش مصنوعی در تدریس و نیز هدایت پژوهش های آتی دراین زمینه باشد.
مطالعه نابرابری های آموزشی: بررسی وضعیت شاخص های آموزشی استان خراسان رضوی طی برنامه ششم توسعه (1400-1396)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی نقاط قوت و ضعف برنامه ششم توسعه در کاهش نابرابری های آموزشی، شاخص های آموزشی استان خراسان رضوی را طی سالهای (1400-1396) بررسی می کند. روش شناسی: این پژوهش با رویکرد کمی و روش توصیفی، از داده های مرکز آمار ایران و سالنامه های وزارت آموزش و پرورش استفاده کرده و بر شاخص های دسترسی، درونداد و برونداد آموزشی تمرکز دارد. یافته ها: نتایج نشان داد که خراسان رضوی طی برنامه ششم در شاخص دسترسی به آموزش با کاهش پوشش تحصیلی و افزایش ترک تحصیل، به ویژه در مناطق روستایی و میان دختران، مواجه است.در شاخص دروندادها، نسبت دانش آموز به معلم افزایش و فضای آموزشی در مناطق محروم کاهش یافت، اما سطح تحصیلات معلمان بهبود داشت. و در شاخص بروندادها، ترک تحصیل و ارتقا در متوسطه اول افزایش و تکرارپایه و افت تحصیلی در ابتدایی کاهش یافت. همچنین در مقایسه با میانگین کشوری، استان در نرخ ثبت نام، ارتقا و کاهش مردودی دارای برتری اما ضعف در فضای آموزشی و بازمانده از تحصیل است. نتیجه گیری و پیشنهادها: این پژوهش بر لزوم توجه به نابرابری های منطقه ای و جنسیتی تأکید دارد و پیشنهاد می کند سیاست گذاران برنامه هایی برای بهبود آموزش در مناطق محروم و گروه های آسیب پذیر طراحی کنند. نوآوری و اصالت: این مطالعه با ارائه اولین تحلیل جامع و داده محور از تأثیر برنامه ششم بر شاخص های آموزشی خراسان رضوی، رویکردی نوین در بررسی نابرابری های آموزشی با تأکید بر تفاوت های جنسیتی و منطقه ای ارائه می دهد و با تلفیق داده های آماری به روز و تحلیل تطبیقی با کشور، راهکارهای هدفمند برای مناطق محروم پیشنهاد می کند.