فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۱٬۱۱۹ مورد.
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
254 - 234
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین ویژگی ها و الزامات عناصر برنامه درسی تربیت اجتماعی دوره متوسطه دوم بر اساس الگوی تایلر بود روش: رویکرد پژوهش کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی تفسیری بود. جامعه آماری پژوهش متخصصین حوزه تربیت اجتماعی ، مطالعات برنامه درسی ، فلسفه تعلیم و تربیت و روانشناسی تربیتی بودند که شیوه انتخاب آنها هدفمند از نوع گلوله برفی بود. در مجموع با 15 نفر مصاحبه شد. برای جمع آوری داده ها، از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. داده های حاصل از مصاحبه ها با استفاده از روش تحلیل مضمون تحلیل شد. با استفاده از تطابق همگونی یافته ها و روش بازخورد مشارکت کنندگان و خبرگان غیر مشارکت کننده از اعتبار تحلیل ها اطمینان حاصل شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که ویژگی های عناصر برنامه درسی تربیت اجتماعی مشتمل بر مقولاتی مانند: هدف (شناختی، عاطفی و روانی حرکتی)، محتوی (انتخاب و سازماندهی)، روش های یاددهی و یادگیری(گزینش و روش ها) و ارزشیابی (اصول و روش ها) شکل می گیرد. و یافته ها نشان دهنده آن بود که؛ شناسایی ویژگی های عناصر برنامه درسی تربیت اجتماعی می تواند چارچوب و خطوط راهنمایی برای تعیین مسیر و استراتژی در زمینه تدوین اهداف، تولید محتوی، روش های آموزش و شیوه ارزشیابی فعالیت های یادگیری در نظام آموزش متوسطه باشد و مبتنی بر آن طراحان برنامه درسی برای توسعه ویژگی های عناصر برنامه درسی تربیت اجتماعی و ارتقای کیفیت آموزشی تدابیر شایسته اتخاذ کنند.
اثربخشی آموزش گروهی خودتنظیمی هیجانی بر راهبردهای انگیزشی، اهمال کاری تحصیلی و سلامت روانی دانش آموزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
208 - 181
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش گروهی خودتنظیمی هیجان بر راهبردهای انگیزشی، اهمال کاری تحصیلی و سلامت روان دانش آموزان بود. روش: روش پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون و پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش کلیه دانش آموزان دوره ی متوسطه شهر کامیاران در سال تحصیلی 95-96 می باشند. نمونه موردمطالعه 30 نفر بود که از بین افراد شرکت کننده 30 نفر انتخاب شده به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (هرکدام 15 نفر) جایگزین شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه راهبردهای انگیزشی (MSLQ)، پرسشنامه اهمال کاری تحصیلی و پرسشنامه سلامت روان (GHQ) بود. گروه آزمایش آموزش خودتنظیمی هیجان را به مدت 8 جلسه دریافت نمودند. پس از اتمام جلسات از هر دو گروه پس آزمون به عمل آمد. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس آمیخته استفاده شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که آموزش تنظیم هیجان بر اهمال کاری تحصیلی و برخی از مؤلفه های راهبردهای انگیزشی و برخی از سلامت روان مؤثر بوده است؛ و اثربخشی آموزش خودتنظیمی هیجان بعد از دو ماه همچنان باقی مانده است.
بررسی تاثیر بازی های آموزشی بر بهبود یادگیری مهارت های پایه ای زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
88 - 72
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف بررسی تاثیر بازی های آموزشی بر بهبود یادگیری مهارت های پایه ای زبان انگلیسی دانشجویان دانشگاه پیام نورکرمانشاه انجام شد. روش پژوهش، آزمایشی بود و از طرح چهارگروهی سولومون با پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه پیام نورکرمانشاه بود. از جامعه مذکور با استفاده از نمونه گیری در دسترس 60 نفر انتخاب شدند و به طور تصادفی در گروه های آزمایش و گواه جایگزین شدند و با استفاده از بازی های آموزشی و روش معمول به مدت یک ترم تحت آموزش قرارگرفتند. در این پژوهش برای سنجش میزان یادگیری دانشجویان از آزمون محقق ساخته استفاده شدکه اعتبار آزمون با استفاده از روش کودر ریچاردسون معادل82./. اعلام شد. برای انجام محاسبات آماری از نرم افزار spss و برای بررسی فرضیه های پژوهش از آزمون تحلیل واریانس چند متغیره استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد بین میانگین نمرات گروه های آزمایش و کنترل، در مولفه های دیداری، نوشتاری، شنیداری و گفتاری تفاوت معنی داری وجود دارد اما اثر پیش آزمون و همچنین تعامل پیش آزمون و گروه معنی دار نمی باشد.
بررسی تأثیر روش تدریس گروهی آموزش همزمان موضوعات مشترک با سطوح پیچیدگی متفاوت بر یادگیری دانش آموزان کلاس های چندپایه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال پنجم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۳
23 - 37
حوزههای تخصصی:
هدف: بررسی تأثیر آموزش همزمان موضوعات مشترک با سطوح پیچیدگی متفاوت در کلاس های چندپایه روستاهای منطقه سردشت از شهرستان های استان آذربایجان غربی و مقایسه آن با روش تدریس به پایه های مختلف به صورت مستقل می باشد. روش: روش تحقیق در این پژوهش طرح شبه آزمایشی پیش- پس آزمون با گروه کنترل می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی روستاهای دارای کلاس چندپایه شهرستان سردشت بود که از میان آن ها از طریق روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای، دو کلاس چندپایه 20 نفری واجد شرایط به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. داده های پژوهش از طریق آزمون محقق ساخته که روایی آن توسط متخصصان موضوع درسی به تأیید رسیده جمع آوری شده است. پایایی آزمون نیز از طریق همبستگی اسپیرمن مقدار 86/0 محاسبه شد. برای تجزیه و تحلیل داده های آماری از شاخص های آمار توصیفی، شامل میانگین و انحراف معیار و در قسمت آمار استنباطی از تحلیل کوواریانس یک راهه استفاده شده است. یافته ها: داده های کمی تفاوت معناداری را بین نتایج دو گروه نشان می دهد. آموزش گروهی با توجه به پتانسیلی که برای درگیر نمودن دانش آموزان در فرایند یادگیری و افزایش حس همکاری دارد به مراتب یادگیری بیشتری را در یادگیرنده به وجود می آورد در نتیجه فرضیه پژوهش یادگیری دانش آموزان آموزش دیده با روش تدریس همزمان موضوعات مشترک با پیچیدگی متفاوت در پایه های گوناگون از یادگیری دانش آموزان آموزش دیده با روش آموزش مستقل به هر پایه، بیشتر می باشد" تأیید می گردد
مطالعه اثر آموزش و تدریس به صورت ترکیبی بر یادگیری دانش آموزان؛ مطالعه موردی رشته های فنی و حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال پنجم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲
69 - 81
حوزههای تخصصی:
هدف : آموزش الکترونیکی با ایجاد تغییرات بنیادین در مفاهیم آموزش سنتی توانسته است بسیاری از ناکارآمدی های نظام های آموزشی را رفع کند و دگرگونی های اساسی در آموزش و یادگیری ایجاد نماید؛ ما آموزش الکترونیکی محض همواره با مشکلات عدم تعاملات انسانی و عاطفی، ارتباطات چهره به چهره در کلاس و نبود درک مناسب از فضاهای مجازی آموزشی روبه رو است، به گونه ای که فراگیران به تنهایی و بدون هیچ تعاملی با معلم یا دیگر یادگیرندگان کار می کنند. هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر آموزش ترکیبی بر میزان یادگیری دانش آموزان شاخه فنی و حرفه ای است روش: روش این پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود. به منظور سنجش متغیر یادگیری از طرح پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه استفاده شد. نمونه آماری، متشکل از دو گروه دانش آموزان هنرستان فنی و حرفه ای شرکت کننده در برنامه آموزش ترکیبی شهرستان خدابنده بود که با استفاده از شیوه نمونه گیری در دسترس، یکی از این گروه ها به عنوان گروه آزمایش و دیگری به عنوان گروه گواه انتخاب شدند. تعداد فراگیران در این گروه ها 30 نفر بودندکه در دو گروه 15 نفری (گروه گواه و آزمایش) قرار گرفتند. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه ای محقق ساخته جهت سنجش میزان یادگیری فراگیران بود. جهت تعیین روایی ابزار از روایی محتوایی استفاده شد و جهت پایایی از روش آلفای کرونباخ مورد استفاده قرار گرفت که 96/0 محاسبه شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل کوواریانس تک متغیری استفاده شد. یافته ها : نتایج پژوهش نشان داد که اجرای برنامه آموزش ترکیبی در آموزش دانش آموزان شاخه فنی و حرفه ای موجب افزایش میزان یادگیری دانش آموزان می شود.
تدوین و اعتباریابی مدل آموزش مجازی سوادآموزان دوره ی انتقال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴
237 - 214
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف ارائه و اعتباریابی مدل آموزش مجازی سوادآموزان دوره انتقال انجام شده است. روش: پژوهش حاضر با روش ترکیبی یا آمیخته از نوع اکتشافی متوالی انجام شده است. به دلیل استفاده از روش نمونه گیری نظری، در مراحل مختلف گردآوری و تحلیل داده ها، حجم نمونه و معیار نمونه گیری متغیر بود. در راستای تدوین مدل از تحلیل تماتیک استفاده شد و بر پایه مطالعات اسنادی و کتاب خانه ای، ابتدا 12 مؤلفه و 34 زیرمؤلفه از داده های کیفی استخراج و سپس مدل آموزش مجازی تدوین و به منظور اعتباریابی به متخصصان ارائه گردید. یافته ها:در این پژوهش مؤلفه های مدل شامل آموزش مجازی سوادآموزان، ویژگی های سوادآموزان بزرگسال، موقعیت یادگیری و عناصر آموزش، اصول یادگیری، فرهنگ یادگیری، محیط یادگیری، تجارب یادگیری، اهداف، محتوا، روش های تدریس، و ارزیابی است. تلفیق این مؤلفه ها منجر به تدوین مدل آموزش مجازی سوادآموزان گردید. نتایج آزمون t در سطح اطمینان 95/0 برای تمام سؤالات معنی دار بود. همچنین میانگین نظرات متخصص ها در خصوص کلیه مولفه های پرسشنامه 40/4 می باشد که نشان دهنده مناسب بودن مدل می باشد.
طراحی الگوی دانش معلمان علوم تجربی متوسطه اول استان کردستان بر اساس نظریه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
161 - 188
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف از این پژوهش ارائه الگویی برای دانش معلمان علوم متوسطه اول استان کردستان بود. روش: روش پژوهش حاضر نوع خاصی از سنت پژوهش کیفی به نام گراند تئوری بود. جامعه آماری در این پژوهش معلمان علوم تجربی متوسطه اول بودند و نمونه انتخاب شده در این پژوهش، 16 نفر (8 زن و 8 مرد) از معلمان علوم بودند که درزمینهٔ دانش موردنیاز برای تدریس و آموزش علوم دارای تجارب زیسته ارزشمندی بودند. برای انتخاب نمونه از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شد. داده های این پژوهش با استفاده از مصاحبه نیمه ساختار یافته، عمیق و باز با معلمان علوم متوسطه اول جمع آوری شد. داده های حاصل از مصاحبه ها با استفاده از تکنیک کدگذاری اشتراوس و کوربین و سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی و با روش تحلیل محتوای متن مصاحبه ها، موردبررسی قرار گرفت. نتایج: یافته ها نشان داد محور اصلی دانش معلمان علوم متوسطه اول تحت تأثیر عواملی ازجمله شرایط علّی (مدیریتی ، عوامل فردی معلمان ، تدریس علوم و فرهنگ علمی )؛ راهبردهای کسب دانش معلمان علوم (برنامه ریزی سازمان، اجرای برنامه ، برنامه ریزی شخصی و عمل به آن )؛ زمینه ( شفاف سازی دانش معلمان علوم، عوامل اقتصادی معلمان، مدیریت مناسب و توانایی ومهارت معلمان ) و شرایط مداخله گر (عوامل مدیریتی معلم ، نگرش معلمان و خودسازی و هویت معلمان ) قرار داشت که در نهایت منجر به بهبود پیامدهای ( خود تنظیمی معلمان، افزایش شایستگی، ارتقای اخلاق حرفه ای و افزایش کارایی و اثربخشی آموزشی) معلمان شد.
اثربخشی مداخله فنون مبتنی بر ذهن آگاهی و یادگیری خودتنظیمی بر کاهش اضطراب امتحان دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال چهارم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۳
63 - 78
حوزههای تخصصی:
هدف: هدفپژوهش، اثربخشی آموزش فنون مبتنی بر ذهن آگاهی و یادگیری خودتنظیمی بر کاهش اضطراب امتحان دانشجویان می باشد. روش: برای تحقق این هدف روش پژوهش از نوع طرح شبه آزمایشی و جامعه ی آماری،کلیه دانشجویان دختر مرکز آموزش عالی زینب کبری کازرون به تعداد 193 نفر بوده اند؛ از این تعداد به روش نمونه گیری هدفمند 66 نفر از دانشجویانی که دارای اضطراب امتحان بالا شناخته شدند به عنوان نمونه انتخاب و سپس به صورت تصادفی در 3 گروه 22 نفره تحت مداخله آموزش های ذهن آگاهی و یادگیری خود تنظیمی و گروه کنترل قرار گرفتند. دو گروه آزمایشی طی 8 جلسه تحت آموزش های ذهن اگاهی و خود تنظیمی قرار گرفته و سپس آزمون اضطراب امتحان یک ماه پس از اتمام جلسات به طور همزمان در هر 3 گروه اجرا گردید. برای گردآوری اطلاعات از پرسشنامه ی اضطراب امتحان ابوالقاسمی و همکاران (2006) استفاده شد. تحلیل داده ها از طریق آزمون تی گروه های مستقل، تحلیل واریانس یک راهه و تعقیبی توکی انجام گردید. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که ارائه آموزش های ذهن آگاهی و یادگیری خودتنظیمی به دانشجویان بر کاهش اضطراب امتحان آنان مؤثر می باشد و آموزش ذهن آگاهی نسبت به آموزش های یادگیری خودتنظیمی بر کاهش اضطراب دانشجویان دارای اثربخشی بیشتری است.
منابع کارکرد افتراقی سوال و کاربرد آن در آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم بهار ۱۳۹۸ شماره ۱
133 - 153
حوزههای تخصصی:
هدف: ویژگی های روان سنجی مثل تغییرناپذیری اندازه گیری، عدم وجود کارکرد افتراقی سؤال، یا فقدان سوگیری باید برقرار باشد تا نمرات یک آزمون برای گروه های مختلف آزمودنی مقایسه پذیر شوند. تحلیل منابع کارکرد افتراقی سؤال به محققان اجازه می دهد، فرضیه هایی در ارتباط با منابع اصلی و بالقوه سوگیری و واریانس سازه مزاحم را فرمول بندی کنند. ازآنجایی که معمولاً فرضیه های مربوط به منابع DIF بر مبنای نظریه یا تحقیقات پیشین ساخته می شود، مرور نظامند مقاله ها مربوط به بررسی علل DIF ضروری به نظر می رسد. یافته ها نشان می دهد که اهمیت اصلی شناسایی منابع DIF در ساخت و تفسیر نتایج آزمون ها است که برای مقایسه بین گروه ها به کار برده می شود. این پژوهش یک مرور نظام مند است که به جستجوی کلمات کلیدی در پایگاه های معتبر ازجمله Taylor & Francis، WILEY، Springer، SAGE می پردازد. از میان 42 مقاله یافته شده براساس ملاک های ورود تعداد 19 مقاله مرتبط با موضوع شناسایی شد. در استفاده از هر مقاله سعی شد نمرات مورد مقایسه در DIF، منابع شناسایی شده برای DIF، چگونگی شناسایی منبع DIF، راهبرد مورد استفاده برای تأثیر منبع DIF شناسایی شده استخراج شود. یافته ها: یافته ها نشان می دهد که اهمیت اصلی شناسایی منابع DIF در ساخت و تفسیر نتایج آزمون ها است که برای مقایسه ی بین گروه ها به کار برده می شود. DIF هنگامی به وجود می آید که گروه های خاصی را مقایسه می نماییم. سیاست گذاران باید هنگام تصمیم گیری در مورد برنامه درسی، منابع یا آموزش بر مبنای مقایسه نمرات آزمون، مراقب روایی مقایسه پذیری نمرات باشند.
بررسی توانایی طراحی تکلیف مدرسان ریاضی در خصوص دو عمل جمع و تفریق (مبنا: موقعیت های طرح مسئله)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
129 - 100
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی توانایی طراحی تکلیف معلمان دوره ابتدایی بر اساس موقعیت های طرح مسئله در خصوص دو عمل جمع و تفریق و با استفاده از روش توصیفی -پیمایشی انجام شد. جامعه آماری این تحقیق، معلمان دوره ابتدایی کشور بود. برای نمونه گیری از روش نمونه گیری در دسترس و برای جمع آوری داده ها، از آزمونی محقق ساخته استفاده شد که توانایی طراحی تکلیف ارزشیابی معلمان را از طریق طرح مسئله آزاد بر اساس مدل استویانووا و الرتون (1996) در مورد دو عمل جمع و تفریق موردبررسی قرار می داد. مسائل طرح شده توسط معلمان بر اساس دو محور 1) عمل جمع و تفریق و 2) طراحی تکلیف مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل بر اساس محور اول مشخص کرد که مسائل نمادی طرح شده بیشتر محدود به دو قالب "نتیجه مجهول (جمع)" و " نتیجه مجهول (تفریق)" و مسائل کلامی طرح شده در اکثر موارد محدود به دو قالب "تغییر" و "ترکیب" بودند و تکالیف طرح شده از تنوع مناسب برخوردار نبودند. تحلیل مسائل بر اساس محور دوم نیز نشان داد که تعداد بسیار کمی از مسائل نمادی و کلامی طرح شده باز پاسخ بودند. با اینکه اکثر مسائل طرح شده (% 89)، مرتبط با زندگی واقعی بودند، اما مسئله ای از نوع حل مسائل عملی (واقعی) در بین آنها وجود نداشت و مسائلی که به طور کامل "موثق" و "غنی" باشند، نیز مشاهده نشد. تهیه محتواهای آموزشی مناسب در خصوص طراحی تکلیف ریاضی و برگزاری دوره ها و کارگاه های توانمندسازی دانشجو معلمان و معلمان دوره ابتدایی بر اساس آن، مهم ترین پیشنهاد حاصل از این مطالعه است.
تبیین چارچوب مفهومی برنامه درسی سنجش شده دوره کارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
239 - 217
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ارائه چارچویی مفهومی برای برنامه سنجش شده بر اساس ادراکات و تجربیات ذینفعان برنامه درسی دوره کارشناسی انجام شد. روش: با رویکرد کیفی پژوهش و روش نمونه گیری هدفمند، تجارب و ادراکات 31 نفر (17 عضو هیئت علمی، 12 دانشجوی دوره کارشناسی، 2 کارشناس دفتر برنامه ریزی آموزش عالی) از دانشگاه های علامه طباطبایی، تهران و خوارزمی، دانشگاه علوم پزشکی ارتش و دفتر برنامه-ریزی آموزش از طریق مصاحبه نیمه ساختارمند مورد کاوش قرار گرفت. جمع آوری و تحلیل داده به صورت مداوم تا رسیدن به اشباع نظری از طریق فرایند مقایسه مداوم تداوم یافت. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از کدگذاری باز، محوری و انتخابی منجر به شناسایی دو مقوله اصلی « فرایندهای طراحی سنجش» و «فرایندهای قضاوتی سنجش» و شش مقوله فرعی « تعیین نقشه سنجش»، « انتخاب روش سنجش»، «تعیین افراد شرکت کننده در سنجش»، «زمینه سازی فرهنگی»، «سنجش یادگیری» و «نظارت بر سنجش» گردید. در مجموع، برنامه درسی سنجش شده ماهیتی سیال دارد و به دنبال آنست که از طریق نگاهی تعاملی (برگشت به عقب و نگاه به بافت اجرایی سنجش) زمینه تغییرات مناسب در دانشجویان و بهبود کیفیت یادگیری را بررسی کند.
واکاوی اصول حاکم بر اجرای مطلوب برنامه درسی درس پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال پنجم بهار ۱۳۹۶ شماره ۱
127 - 148
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این مطالعه شناسایی اصول حاکم بر اجرای مطلوب برنامه درسی درس پژوهی دوره کارشناسی پیوسته آموزش ابتدایی بود. روش: این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و با استفاده از روش تحقیق پدیدارشناسی صورت گرفته است. جامعه آماری پژوهش را اساتید درس پژوهی استان خوزستان تشکیل دادند. نمونه ها به صورت هدفمند انتخاب شدند و حجم نمونه با توجه به ماهیت پژوهش کیفی تا اشباع داده ها (10 نفر) ادامه یافت. ملاک انتخاب اساتید میزان موفقیت ایشان در امر تدریس بود که براساس نمرات ارزشیابی تکوینی، کارعملی و آزمون پایانی دانشجویان مورد ارزیابی قرار گرفت و برترین ها جهت مصاحبه برگزیده شدند. داده ها از طریق مصاحبه عمیق گردآوری شد و با استفاده از روش پیشنهادی اسمیت (1995) مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها: از مجموع یافته های این پژوهش 245 کد مفهومی در زمینه برنامه درسی اجرا شده درس پژوهی استخراج و در 5 مؤلفه اصلی و 37 ریزمؤلفه دسته بندی شد. یافته ها نشان داد که به منظور اجرای موفق برنامه درسی درس پژوهی می بایست اصولی همچون توجه به کار تیمی، تدریس تعاملی، تفکر تعاملی، جامعیت علمی، ویژگی های اساتید و پیگیری مسؤولیت ها بر اجرا حاکم باشد.
استخراج ویژگی های عناصر اساسی برنامه درسی الگوی اشتاینر (یک مطالعه ترکیبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
12 - 1
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف پژوهش استخراج ویژگی های عناصر اساسی برنامه درسی بر مبنای الگوی اشتاینر بود. روش: روش پژوهش ترکیبی (کیفی-کمّی) بود. مشارکت کنندگان در بخش کیفی تعداد40نفر از متخصصان رشته برنامه ریزی درسی و فلسفه تعلیم و تربیت بودند .با استفاده از روش نمونه گیری ملاک محور و بر اساس قاعده اشباع نظری تعداد مشارکت کنندگان تعداد 10 نفر متخصص بودند. جامعه ی آماری در بخش کمی 220 نفر از مربیان مراکز پیش دبستانی شهر همدان در سال تحصیلی 99-1398 بودند که از میان آنها تعداد 135 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای به عنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و در بخش کمی پرسشنامه محقق ساخته بود. شیوه تحلیل داده ها در بخش کیفی کدگذاری بود و تحلیل با استفاده از نرم افزار MAXQDA انجام شد. برای تحلیل داده های کمی، از آزمون آماری تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. برای بررسی روایی سازه پرسشنامه، از برآورد کفایت نمونه برداری (KMO) و آزمون کرویت بارتلت، استفاده شد. یافته ها: با توجه به تحلیل مصاحبه ها تعداد 78 کد باز، 4 کد محوری و یک کد انتخابی استخراج شد.از ویزگی های استخراج شده تعداد 10 ویژگی عنصر هدف ، تعداد 8 ویژگی عنصر محتوی ، تعداد 7 ویژگی عنصر روش و تعداد 5 ویژگی عنصر ارزشیابی از تناسب و اعتبار لازم برخو ردار بودند و این تعداد مؤلفه ها روی هم 084/55 درصد کل واریانس متغیرها را تبیین کردند. نتایج این پژوهش می تواند چارچوب و راهنمای عمل نظام مند در زمینه تدوین اهداف، تولید محتوی، روش های آموزش و شیوه ارزشیابی فعالیت های یادگیری مراکز پیش دبستان فراهم سازد.
آزمون نرم افزار هندسه پویا مبتنی بر مهارت های فضایی و مقایسه اثربخشی آن با اُریگامی بر تجسم فضایی و یادگیری درس ریاضی دانش آموزان پایه ششم ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ششم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱
121 - 142
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف ساخت و آزمون نرم افزار هندسه پویا مبتنی بر مهارت های فضایی و مقایسه اثربخشی آن با اُریگامی بر تجسم فضایی و یادگیری درس ریاضی دانش آموزان انجام شد. روش: پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون روی دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل است. جامعه آماری پژوهش عبارت بود از کلیه دانش آموزان دختر پایه ششم ابتدایی شهرستان روهن که در سال تحصیلی 96-1395 مشغول به تحصیل بودند. نمونه پژوهش شامل کلیه دانش آموزان حاضر در دو کلاس درس بود که به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. سپس، 35 دانش آموز به عنوان گروه آزمایش اُریگامی، 35 نفر به عنوان گروه آزمایش نرم افزار هندسه پویا و 35 نفر به عنوان گروه کنترل انتخاب شدند. گروه های آزمایش به مدت دوازده جلسه 40 دقیقه ای تحت آموزش ریاضی به کمک اُریگامی و نرم افزار هندسه پویا قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها شامل الف) آزمون تجسم فضایی مینه سوتا، و ب) آزمون پیشرفت تحصیلی محقق ساخته بود. برای آزمون فرضیه ها از آزمون t وابسته و مانوا استفاده شد. یافته ها: تحلیل آماری داده ها نشان داد که نرم افزار هندسه پویا مبتنی بر مهارت های فضایی و اُریگامی بر تجسم فضایی و یادگیری درس ریاضیات دانش آموزان اثر دارند. میانگین نمرات پس آزمون نرم افزار هندسه پویا و پس آزمون اُریگامی تفاوت معنی داری با پیش آزمون آنها داشتند. از این یافته ها می توان نتیجه گرفت که آموزش ریاضیات به کمک نرم افزار هندسه و اُریگامی قادر است تجسم فضایی و یادگیری درس ریاضیات دانش آموزان را بهبود ببخشد.
بررسی برنامه درسی قصد شده دوره دوم ابتدایی بر اساس مطابقت با ملاک ها و نشانگرهای تفکّر جانبی دوبونو در کتاب های علوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱
80 - 49
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی میزان رعایت ملاک های تفکّرجانبی دوبونو در برنامه درسی قصدشده دوره دوم ابتدایی است. روش: بدین منظور از رویکردی کمّی با استفاده از روش پیمایشی استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که از کل ملاک های شناسایی شده تنها 25 درصد در کتاب علوم تجربی دوره دوم ابتدایی رعایت شده است و به رغم اهمیت و امکان آموزش مابقی ملاک ها، نسبت به ملاک هایی نظیر 1. بادبزن مفهوم 2. انگیزش اتفاقی 3. تحریک و جنبش 4. برداشت محصول 5. ایجاد انگیزه ها 6. قضاوت معوق 7.ایده های حاکم و عوامل قطعی 8.اشیاء اتفاقی 9.واژه تصادفی10. برخورد با ایده ها در تدوین این کتاب بی توجهی شده است. نتایج نشان داد که به رغم اهمیت تفکّرجانبی، متأسفانه نه تنها نسبت به ارائه کامل و متناسب ملاک ها و نشانگرهای تفکّرجانبی در کتاب علوم تجربی دوره دوم کم توجهی شده است، بلکه در ارائه آموزش های مناسب کم توجهی شده و این ملاک ها به دانش آموزان به طور کاربردی آموزش داده نشده است. این امر زمینه ای را فراهم آورده که دانش آموزان دوره دوم ابتدایی از میزان عملکرد متوسطی در تفکّرجانبی برخوردار باشند. به نظر می رسد، کم توجهی به آموزش رویه های تقویت کننده تفکّرجانبی در کتاب علوم تجربی و ارائه ناقص و غیرکاربردی این آموزش ها، زمینه ای را فراهم آورده که نظام آموزشی و اجتماع با چالش های مخاطره آمیزی در حوزه های نظیر افت خلاقیت، شکل نگرفتن روحیه تفکّر نقادانه، تفکّر مولد و ارزش آفرین مواجه گردد.
شناسایی مؤلفه ها و عناصر برنامه درسی مبتنی بر پرورش مهارت حل مسئله به منظور ارائه الگوی بهینه برای دوره پیش دبستانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال نهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱
72 - 43
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی مؤلفه ها و عناصر برنامه درسی مبتنی بر پرورش مهارت حل مسئله و ارائه الگوی بهینه برای دوره پیش دبستانی بود. روش: این پژوهش به صورت کیفی و مبتنی بر نظریه پردازی داده بنیاد است. پژوهش حاضر در دو مرحله اجرا شد، اول: کشف مؤلفه های مهارت حل مسئله و دوم: شناسایی عناصر برنامه درسی پرورش مهارت حل مسئله و ارائه الگوی برنامه درسی با استفاده از عناصر نه گانه کلاین برای دوره پیش دبستانی. جامعه پژوهش از متخصصان برنامه درسی، روانشناسان تربیتی و مربیان پیش دبستانی تشکیل شد. نمونه گیری به روش هدفمند از نوع گلوله برفی بود. از هر گروه با یک نفر واجد معیارهای مشخص، مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام و نفر بعدی توسط وی معرفی و مصاحبه ها ادامه یافت تا اشباع نظری با 36 نمونه، حاصل شد و داده ها براساس روش استراوس و کوربین در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی تجزیه وتحلیل گردیدند. یافته ها: نتایج در مرحله اول، کشف 10 مؤلفه مهارت حل مسئله: خودآگاهی، تشخیص مسئله، سازمان دهی، تجزیه وتحلیل، ارزیابی، پرورش مهارت های تفکر، مهارت های اجتماعی و... بود. در مرحله دوم عناصر برنامه درسی مبتنی بر پرورش مهارت حل مسئله شامل اهداف (شناختی، نگرشی، عملکردی)، محتوا (سازمان دهی، روش های ارائه)، روش تدریس (سنتی، فعال)، فعالیت یادگیری (انفرادی، گروهی)، مواد آموزشی (ویژگی، انواع منابع)، فضا (ویژگی های فیزیکی، تجهیزات)، زمان (مدت زمان، توجه به آمادگی و سن)، گروه بندی (توجه به ماهیت مسئله، جنسیت، سن، ناهمگنی، تعداد اعضا) و ارزشیابی (توجه به تفاوت فردی، فرآیندی، کمی، توصیفی) شناسایی و الگوی بهینه دوره پیش دبستانی ارائه شد.
ارزشیابی سطح دانش و نگرش معلمان مدارس در ارتباط با پژوهش تربیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال ششم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
46 - 65
حوزههای تخصصی:
هدف: مطالعه حاضر با هدف ارزشیابی سطح دانش، نگرش و میزان استفاده از پژوهش و یافته های آن در میان معلمان انجام شد . روش : از میان جامعه معلمان ابتدایی شهر ملایر، تعداد 169 نفر با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و در پژوهش مشارکت نمودند. از یک آزمون پژوهشگر ساخته (45 سؤالی) برای سنجش سطح دانش پژوهش با مقدار پایایی 68/0 و از یک مقیاس نگرش سنج (19 سؤالی) برای ارزشیابی نگرش معلمان درباره نقش پژوهش در تدریس با مقدار پایایی 82/0 استفاده شد. برای تحلیل داده های پژوهش از شاخص های توصیفی (فراوانی، درصد، میانگین و انحراف معیار) و برای آزمون فرضیه های پژوهش از آزمون های خی دو و فریدمن استفاده شد. یافته ها : یافته ها نشان داد که اگرچه سطح دانش معلمان در همه مراحل و ابعاد پژوهش تربیتی در سطح ضعیف و نامطلوب قرار دارد، اما نگرش آن ها نسبت به اهمیت پژوهش تربیتی در سطح متوسط قرار دارد. از دیدگاه معلمان شرکت کننده در این پژوهش، شناخت ناکافی معلمان از ماهیت و فرایند پژوهش تربیتی و فقدان انگیزه و علاقه در میان آنان از عوامل اصلی بازدارنده درگیری معلمان در فعالیت های پژوهشی و مطالعه نتایج پژوهش ها است.
شناسایی ابعاد یادگیری پوی پا در دانشگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
44 - 25
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از اجرای این پژوهش شناسایی ابعاد یادگیری پوی پا در دانشگاه بود. روش: روش پژوهش، آمیخته از نوع اکتشافی است. در بخش کیفی پژوهش از رویکرد تحلیلی بافت نگاری و در بخش کمی از روش توصیفی- همبستگی استفاده شده است. در بخش کیفی پژوهش، مشارکت کنندگان پژوهش به روش هدفمند انتخاب و با 16 نفر از متخصصان حوزه آموزش عالی مصاحبه انجام شد. مشارکت کنندگان پژوهش در بخش کمی، شامل 120 نفر برای مرحله اول و 378 نفر از اساتید دانشگاه های دولتی برای مرحله دوم بودند که به روش طبقه ای و تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گرداوری داده ها در بخش کیفی مصاحبه های نیمه ساختمند بود. قابلیت اعتماد مصاحبه ها از طریق باورپذیری، انتقال پذیری، اعتماد پذیری و تأییدپذیری بدست آمد. در بخش کمی ابزار گرداوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته ای بود که روایی صوری، محتوایی و سازه آن سنجیده شد و ضریب آلفای کرونباخ جهت سنجش پایایی برای پرسشنامه 93/0 بدست آمد. در این پژوهش تجزیه و تحلیل داده ها به کمک دو نرم افزار SPSS و LISREL صورت پذیرفت. یافته ها: نتایج پژوهش نشان می دهد مؤلفه های یادگیری پوی پا در دانشگاه در چهار محور، یادگیری برای یادگرفتن، یادگیرى برای انجام دادن، یادگیرى برای با هم زیستن و یادگیرى برای زیستن دسته بندی می شوند. یادگیری پوی پا به عنوان یکی از سیاست های آموزشی در اکثر کشورها مورد توجه سیاست گذاران و برنامه ریزان آموزشی قرار دارد.
تدوین مدل علّی سرزندگی تحصیلی بر اساس جوعاطفی خانواده، محیط یادگیری سازنده گرای اجتماعی و درگیری تحصیلی با میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی در دانش آموزان دختر مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هفتم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
28 - 1
حوزههای تخصصی:
هدف : هدف این پژوهش، تدوین مدل سرزندگی تحصیلی دانش آموزان بر اساس جو عاطفی خانواده، محیط یادگیری سازنده گرای اجتماعی و درگیری تحصیلی با میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی بود. روش : روش پژوهش، همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر متوسطه شهر ساوه در سال تحصیلی 99-1398 بود که نمونه ای به حجم 347 نفر با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای مورداستفاده شامل پرسشنامه های محیط یادگیری سازنده گرایی اجتماعی Haghayeghi & Karshki (2015)؛ درگیری تحصیلی Reeve & Tseng (2011)؛ جو عاطفی خانواده (1964) Hill Bern؛ خودکارآمدی تحصیلی (Morgan & Jinks (1999 و سرزندگی تحصیلی Dehghanizadeh & Chari (2013) بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها، از ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها : نتایج معادلات ساختاری نشان داد که ادراک از محیط یادگیری سازنده گرایی اجتماعی و جو عاطفی خانواده اثر مستقیم بر خودکارآمدی تحصیلی ندارند اما درگیری تحصیلی بر خودکارآمدی تحصیلی اثر مستقیم دارد. درگیری تحصیلی و جوعاطفی خانواده اثر مستقیم بر سرزندگی تحصیلی ندارند در حالی که ادراک از محیط یادگیری سازنده گرایی اجتماعی بر سرزندگی تحصیلی اثر مستقیم دارد. خودکارآمدی تحصیلی بر سرزندگی تحصیلی اثر مستقیم و معنادار دارد. نتایج روابط غیرمستقیم نشان داد که فقط درگیری تحصیلی با میانجی گری خودکارآمدی بر سرزندگی تحصیلی اثر دارد.
توسعه حرفه ای گامی در راستای تدریس اثربخش (مطالعه موردی: معلمان ابتدایی شهر سنندج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تدریس پژوهی سال هشتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
197 - 166
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش از اهداف چندگانه ای مانند آزمون شاخصه های روایی و پایایی پرسش نامه «توسعه حرفه ای اثربخش»، شناسایی تفاوت ها بین نظرات معلمان بر اساس متغیرهای جمعیت شناختی و کمک به بهبود توسعه حرفه ای معلمان از طریق شناسایی اولویت های توسعه حرفه ای اثربخش برخوردار بود. روش: رویکرد پژوهش حاضر پسااثبات گرایی و راهبرد آن پیمایشی -توصیفی بود. جامعه تحقیق شامل معلمان دوره ابتدایی شهر سنندج که 1258 نفر بود. مشارکت کنندگان در این پژوهش، 300 نفر بودند که با استفاده از جدول کرجسی و مورگان و با نمونه گیری به روش خوشه ای چندمرحله ای انتخاب شدند. از پرسشنامه سوین و لومپه (2014) تحت عنوان «ویژگی های توسعه حرفه ای اثربخش» استفاده شد. جهت آزمون فرضیه ها با توجه به نوع توزیع داده ها از آمارهای مناسب استنباطی استفاده شد. برای آزمون روایی محتوایی پرسشنامه از تحلیل عاملی تأییدی و برای آزمون پایایی از آزمون آلفای کرانباخ استفاده شد که آلفای به دست آمده 967/0 بود که نشان از پایایی مناسب پرسشنامه بود. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که پرسشنامه «ویژگی های توسعه حرفه ای اثربخش» دارای روایی و پایایی مطلوب برای استفاده در بین معلمان ایرانی است. در بین مؤلفه های توسعه حرفه ای اثربخش از نظر معلمان با توجه به نتایج آزمون فریدمن رتبه اول این مؤلفه ها تمرکز بر دانش محتوایی معلمان و نحوه یادگیری مطالب توسط دانش آموزان و در رتبه آخر یادگیری فعال فراتر از کلاس درس قرار داشت. همچنین بین مؤلفه های توسعه حرفه ای اثربخش معلمان تفاوت معناداری وجود دارد.