فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۶٬۳۳۶ مورد.
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
189 - 202
حوزههای تخصصی:
مقدمه: دیابت نوع دو یکی از شایع ترین بیماری های متابولیک مزمن و پیشرونده در دنیا است. پژوهش حاضر با هدف اثربخشی واقعیت درمانی گروهی بر افسردگی، اضطراب و استرس در بیماران دیابت نوع دو انجام شد . روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری بود. جامعه آماری شامل افراد مبتلا به دیابت نوع دو شهر یزد در سال 1398 بود. با روش نمونه گیری در دسترس، 22 نفر به عنوان نمونه انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه 11 نفری (آزمایش و گواه) جایگزین شدند. شرکت کنندگان به پرسشنامه استاندارد اضطراب، استرس و افسردگی لاویبوند، در مراحل پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری پاسخ دادند. گروه آزمایش مداخله واقعیت درمانی را طی دو ماه در 8 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. در پایان نیز داده های پژوهش با روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر و در سطح معنی داری 05/0 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نمرات افسردگی، اضطراب و استرس گروه آزمایش نسبت به گروه گواه، در مرحله پس آزمون کاهش معناداری پیدا کرده و این کاهش در مرحله پیگیری پایدار مانده است (001/0>p) . نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، واقعیت درمانی گروهی می تواند به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر در کاهش مشکلات روانشناختی افراد دیابت نوع دو موردتوجه قرار گیرد.
بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی فرماندهان آموزشی یک دانشگاه سازمانی با اثربخشی عملکرد آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۱ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۴۳
31 - 47
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین ویژگی های شخصیتی فرماندهان آموزشی یک دانشگاه سازمانی با اثربخشی عملکرد آنان اجرا شده است. روش: این تحقیق برمبنای هدف از نوع تحقیقات کاربردی و برمبنای ماهیت و روش، نوعی تحقیق همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل فرماندهان آموزشی یک دانشگاه سازمانی بود. روش نمونه گیری، تمام شمار و حجم نمونه باتوجه به طبقه بندی نزد محقق محفوظ است. برای گردآوری داده های این تحقیق از هر دو روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شد. ابزار گردآوری داده های این تحقیق دو پرسشنامه شامل پرسشنامه استاندارد ویژگی های شخصیتی نئو (مک کری و کاستا) و پرسشنامه محقق ساخته اثربخشی عملکرد با ضریب پایایی (آلفای کرونباخ) 88/0 بود. برای تحلیل داده های این تحقیق از آمار توصیفی شامل میانگین، واریانس و انحراف معیار، همچنین آمار استنباطی شامل آزمون کولموگروف اسمیرنوف، آزمون همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج: نتایج یافته ها نشان داد بین ویژگی شخصیتی برون گرایی با ضریب همبستگی 42/0، ویژگی شخصیتی سازگاری با ضریب همبستگی 49/0، ویژگی شخصیتی ثبات هیجانی با ضریب همبستگی 45/0، ویژگی شخصیتی تجربه پذیری با ضریب همبستگی 45/0 و ویژگی شخصیتی وظیفه شناسی با ضریب همبستگی 45/0 با اثربخشی آنان رابطه معنی داری وجود داشت که این نتایج، نشان دهنده ارتباط بین ویژگی های شخصیتی فرماندهان با اثربخشی عملکرد آنان با ضریب همبستگی 47/0 بود. بحث: باتوجه به اینکه این پنج ویژگی از ویژگی های شخصیتی افراد بوده و همچنین باتوجه به شرایط شغلی فرماندهان، این نوع ویژگی ها بیشتر در اثربخشی عملکرد آنها تأثیرگذار است
الگوی خودمهارگری جوان شیعه با رویکرد نظریه زمینه ای(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
60-73
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: خودمهارگری نقش بسزایی در سلامت جسمی و معنوی دارد. در پژوهش هایی نشان داده شده که نگرش های معنوی و آموزه های دینی در ارتقای خودمهارگری نقش دارند. هدف این پژوهش تعیین مؤلفه های سازه خودمهارگری در جوانان شیعه بود. روش کار: با توجه به هدف پژوهش که تدوین سازه خودمهارگری بود و با توجه به پژوهش های ملاک محور انجام شده در این زمینه؛ در این پژوهش، جمع آوری داده ها با روش مصاحبه کیفی و تحلیل داده ها با روش نظریه زمینه ای (کدگذاری باز، محوری و انتزاعی) انجام شد. شرکت کنندگان در پژوهش 32 نفر از جوانان شیعه (14 زن و 18 مرد در سنین 22 تا 45) بودند که چگونگی خودمهارگری آنان با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته ارزیابی شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که سازه خودمهارگری در جوانان شیعه، دارای چهار مؤلفه اصلی و 20 ریزمؤلفه است: 1) نگرش (باور به فواید اجتناب، باور به آسیب های ارتکاب، اهتمام به احساسات درگیر در مسئله و عزّت نفس)، 2) توانایی خودانگیزشی (توجه به فواید اجتناب، توجه به آسیب های ارتکاب، توجه به احساسات درگیر در مسئله، تلقین مثبت به خود و الگوگیری از اهل بیت)، 3) توانایی کنترل خود و محیط (توانایی بازداری توجه، توانایی کنترل تکانه، توانایی کنترل محیط، شرطی سازی کنشگر، معاشرت با دوستان خوب و مداومت بر عمل مطلوب) و 4) سازگاری (خودآگاهی، توانایی حل مسئله، انعطاف پذیری، پذیرش هیجان و مدیریت رفتار و ارزیابی مثبت ثانویه معنوی). نتیجه گیری: با مقایسه نتایج این پژوهش با پژوهش های متن محور همچون پژوهش رفیعی هنر که سازه خودمهارگری را شامل خودنظارت گری، هدف شناسی، انگیزش، مهار هیجانی، مهار رفتاری، مهار شناختی و مهار تداوم بخش دانسته است، مشاهده می شود که مدل حاصل از این پژوهش سازوکارهای روانی خودمهارگری را آشکارتر کرده و در نتیجه بستر مناسب تری برای تدوین مقیاس خودمهارگری جوان شیعه مسلمان و تدوین برنامه های آموزش روانی معنوی مناسب برای ارتقای خودمهارگری فراهم کرده است.
همسویی حوزه های سلامت و دین در برخورد با کووید ۱۹(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
180-186
حوزههای تخصصی:
در پی انتشار ویروس کووید 19، متخصصانِ حوزه سلامت این ویروس را نوعی تهدید برای سلامت و جان انسان ها تشخیص داده و اقدامات و دستورهای تخصصی در برخورد با کووید 19 اعلام کرده اند. وضعِ این قوانین و آداب جدید شامل همه حوزه ها ازجمله حوزه دین می شود و نوعی محدودیت در این حوزه را نیز در پی دارد. از سویی اشکال تقلید حوزه دین از حوزه سلامت هم مطرح نیست و باطل است، زیرا تشخیص موضوع ها و مصداق های عرفی احکام از وظایف مجتهد نیست و چه بسا متخصصانِ حوزه سلامت، این کار را بهتر انجام دهند و در بحث کووید 19، تشخیص مصادیقِ مواظبت و حفظ جان بر عهده حوزه سلامت است.
پیش بینی رضایت شغلی بر اساس میزان فعالیت سیستم های سه گانه مغزی-رفتاری: یک رویکرد میان رشته ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف پیش بینی رضایت شغلی بر اساس میزان فعالیت سیستم های مغزی- رفتاری انجام شد. طرح پژوهش توصیفی (غیرآزمایشی) از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه شاغلین در زمستان 1396 با حداقل یک سال سابقه کار در موقعیت فعلی و حداقل مدرک تحصیلی دیپلم بود. نمونه ای به حجم 321 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شد. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه رضایت شغلی مینه سوتا (MSQ) فرم کوتاه و مقیاس تجدیدنظر شده حساسیت به تقویت جکسون استفاده شد و پرسشنامه ها از طریق ربات تلگرامی توزیع شدند. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه در نرم افزار SPSS ویراست 26 تحلیل شدند. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که سیستم های فعال سازی رفتاری (BAS) و بازداری رفتاری (BIS) با رضایت شغلی رابطه مثبت و معنی داری دارند (0.05>p). بهترین پیش بینی کننده، زیرسیستم سکون با 0.26-= βو سپس جنگ با 0.20-= βاست که با رضایت شغلی، رابطه منفی و معنی داری دارند. در مجموع، با توجه به تأیید نقش پیش بینی کننده هر سه سیستم مغزی- رفتاری برای رضایت شغلی، می توان جهت پیش بینی و افزایش رضایت شغلی کارکنان از آن ها سود جست.
رابطه اعتیاد به کار و اشتیاق کاری با کیفیت زندگی کاری: نقش تعدیل گر ویژگی های شخصیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی رابطه اعتیاد به کار و اشتیاق کاری با کیفیت زندگی کاری با توجه به نقش تعدیل کنندگی ویژگی های شخصیتی بود. جامعه آماری شامل کلیه ماماهای شاغل در سه بیمارستان زنان مامایی شهر تبریز (الزهرا – طالقانی- 29 بهمن) در سال 1397 بود که از میان آن ها 120 نفر با استفاده از روش سرشماری انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های اعتیاد به کار وارت، اشتیاق کاری سالوانا و شافلی، کیفیت زندگی کاری والتون، و پنج عامل شخصیت نئو کاستا و مک کری بودند. داده ها با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه و تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی در نرم افزار SPSS-23 تحلیل شدند. نتایج نشان داد که اعتیاد به کار و اشتیاق کاری با کیفیت زندگی کاری همبستگی مثبت و معنی داری دارند (p <0.05). نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که هر دو متغیر اعتیاد به کار و اشتیاق کاری، توان پیش بینی کیفیت زندگی کاری را داشتند (p <0.05). در نهایت، نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد که هیچ یک از ویژگی های شخصیتی رابطه اعتیاد به کار و کیفیت زندگی کاری را تعدیل نمی کنند، اما از بین ویژگی های شخصیتی، وظیفه شناسی و تجربه پذیری، نقش تعدیل کنندگی معنی داری در رابطه بین اشتیاق کاری و کیفیت زندگی کاری دارند (p <0.05).
کارآمدی برنامه ذکر گویی در کاهش اضطراب(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
با وجود پیشرفت های چشمگیر در زمینه سلامت روانی و رشد تکنیک های درمان اختلالات روانی، هنوز بشر امروز در اعماق وجود خود از یک اضطراب ناشناخته رنج می برد. پژوهش حاضر با هدف بررسی کارآمدی یک شیوه درمانی از نوع مداخلات مذهبی در کاهش اضطراب، با بهره گیری از ذکرها و دعاهای مأثور در متون اسلامی، انجام شد. طرح این پژوهش، آزمایشی از نوع پیش آزمون−پس آزمون، با گروه کنترل در لیست انتظار بود. جامعه آماری کلیه زندانیان مرد زندان مرکزی قم بودند. بدین منظور از بین زندانیانی که بالاتر از نرم اضطراب داشتند، 34 نفر انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش مقیاس اضطراب کتل و پروتکل آموزشی و برنامه ذکرگویی در مورد اضطراب و براساس منابع اسلامی بود که در قالب هفت جلسه آموزشی−توجیهی و در ۴۰ روز تمرین ارائه و روایی محتوایی آن نیز با ارزیابی ۱۲ خبره متخصص دینی و روان شناسی تأیید شد. تحلیل کوواریانس داده ها نشان داد که میانگین نمرات اضطراب گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در مرحله پس آزمون کاهش معناداری (001/0>P) پیدا کرده است. نتایج این پژوهش نشان داد که ذکر خدا اثر آرام بخشی و کاهندگی اضطراب دارد. برنامه ذکرگویی می تواند به عنوان یک عامل مؤثر در کاهش اضطراب تعمیم یافته استفاده شود و از پروتکل این برنامه می توان به عنوان درمان مکمل اختلالات اضطرابی بهره برد.
بازکاوی و مقایسه جایگاه عادت در تربیت از دیدگاه مرتضی مطهری و امانوئل کانت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این جستار در پی بررسی رابطه عادت با تربیت از دیدگاه مرتضی مطهری (1298−1358ه.ش) و امانوئل کانت[1] (1724−1804م)، فیلسوف آلمانی است تا از این رهگذر معلوم شود: تربیت چگونه تعریف می شود؛ عادت چه تعریفی دارد و چه نسبتی میان عادت و تربیت حاکم است. در این پژوهش بنیادی−تاریخی که به روش توصیفی−تحلیلی انجام شده است، برای بازشکافت دیدگاه مطهری و کانت درباره عادت و نسبت آن با تربیت، به گردآوری اطلاعات لازم و تحلیل آنها پرداخته شد و برپایه یافته های موجود معلوم شد که: الف) مطهری درمجموع با ایجاد عادات در متربی موافق است و حتی عادت را یکی از روش های تربیتی می داند؛ ب) وی برای تبیین دیدگاه برگزیده خود در اقدامی ابتکاری، عادت را به فعلی (تکرار تأثیر و فعل/ مثبت) و انفعالی (تکرار تأثر و انفعال/ منفی) تقسیم کرده است؛ 3) بنا بر قول مشهور، کانت عادت را برای تربیت، زیانبار خوانده است؛ ج) به نظر نگارنده، کانت بی آنکه عنوان کند یا حتی متوجه باشد، از عادت چنان یاد کرده است که گویی به تقسیم عادت به فعلی و انفعالی باور دارد و اولی را بخشی از تربیت و دومی را مخالف آن می داند؛ د) بنابراین و به ادعای بی سابقه این مقاله، نگرش مطهری و کانت نسبت به عادت و تربیت (با چشم پوشی از جزئیات)، بسیار به هم نزدیک و بلکه یکی است. <br clear="all" /> [1] .Immanuel Kant
تبیین مشکلات روانشناختی و رفتارهای مقابله ای زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس: یک پژوهش کیفی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس، شایع ترین بیماری نورولوژی ناتوان کننده در سنین جوانی است که عوارض روانشناختی مختلفی نیز به همراه دارد. در سالیان اخیر، میزان شیوع MS، روند فزاینده ای داشته است. هدف از انجام این پژوهش، تبیین مشکلات روانشناختی و رفتارهای مقابله ای زنان مبتلا به MS بود. روش: این پژوهش به روش کیفی انجام گردید. 15 بیمار زن مبتلا به MS به روش نمونه گیری دردسترس در این پژوهش شرکت کردند. اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته تا رسیدن به اشباع نظری به دست آمد و به روش تحلیل محتوای مرسوم، تحلیل گردید. یافته ها: مشکلات اصلی بیماران شامل ضعف مهارت های زندگی، راهبردهای مقابله ای ناکارآمد و آسیب زا، افسردگی و ضعف عملکرد شناختی و هیجانی، باورهای فرهنگی و انگ بیماریMS ، عدم تنظیم هیجانات، مشکلات ارتباط زناشویی و اختلال در روابط اجتماعی به دست آمد. 5 مضمون اصلی رفتارهای مقابله ای بیماران نیز عبارت بودند از: مقابله مذهبی-معنوی، اعتماد به قدرت برتر الهی، اعتقاد به ادامه حیات پس از مرگ، هدفمندی و جستجوی معنای زندگی و مهارت های مقابله ای کارآمد. نتیجه گیری: به منظور غلبه بر مشکلات زنان مبتلا به MS، تدوین یک مداخله جامع مراقبتی و راهکارهای مقابله ای با توجه ویژه به مهارت های مقابله ای کارآمد (مسئله مدار) و نیز راهبردهای مقابله معنوی-مذهبی موردنیاز است.
پیش بینی نگرش به داوطلبی براساس سبک های دلبستگی، همدلی و خود شفقت ورزی در افراد داوطلب و غیرداوطلب در فعالیت های مشارکت مردمی در دوره شیوع کووید 19(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با شیوع بیماری همه گیر کووید 19 و پیامدهای اجتماعی اقتصادی این همه گیری، فعالیت های داوطلبی و یاریگرانه بالأخص برای نیازمندان و جامعه در بحران شکل گرفت. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش سبک های دلبستگی، همدلی و خودشفقت ورزی در پیش بینی نگرش به داوطلبی در دوران شیوع کووید 19 در جامعه ایران است. مطالعه حاضر در فروردین و اردیبهشت 1399 در ایران انجام شد. نمونه موردمطالعه (348 نفر) با روش نمونه گیری در دسترس از بین دو گروه داوطلب و غیرداوطلب انتخاب شدند و با مقیاس دلبستگی بزرگسال، مقیاس شفقت خود، مقیاس همدلی و مقیاس نگرش داوطلبی به صورت اینترنتی و از طریق شبکه های اجتماعی و رایانامه مورد ارزیابی قرار گرفتند. بر اساس نتایج میزان مشارکت در زنان، افراد شاغل و گروه سنی 25-35 سال بیشتر بود. بین دو گروه داوطلب و غیرداوطلب در نگرش به داوطلبی، قضاوت درباره خود، انزوا، ذهن آگاهی، همانندسازی مفرط و سبک دلبستگی ایمن تفاوت معنی داری وجود داشت. ضرایب همبستگی نشان دهنده آن است که مهربانی با خود، اشتراکات انسانی، انزوا، ذهن آگاهی، همدلی شناختی و دلبستگی ایمن با نگرش داوطلبی دارای همبستگی مثبت معنادار و دلبستگی اضطرابی با نگرش داوطلبی همبستگی منفی معنادار دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که همدلی شناختی، همدلی هیجانی، سبک دلبستگی ایمن و ذهن آگاهی پیش بینی کننده نگرش داوطلبی است. می توان نتیجه گرفت که افراد داوطلب فعالیت های مشارکت های مردمی در دوره کووید 19 نگرش مثبتی به داوطلبی دارند و سبک دلبستگی ایمن تر و خودشفقت ورزی بیشتری نسبت به افراد غیرداوطلب دارند. به نظر می رسد همدلی قوی، سبک دلبستگی ایمن و ذهن آگاهی بالا، پیش نیازهای روان شناختی لازم برای اتخاذ نگرش مثبت به امور داوطلبانه است.
اهمیت آشنایی با فرایند فرزندپروری با تأکید بر توقعّات تربیتی روان شناختی حداقلّی اسلام از والدین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
یکی از توقعّات مهم از والدین در نظام خانواده، آموزش و پرورش فرزندان به گونه ای هم تراز با هنجارهای اخلاقی، اجتماعی، دینی و فرهنگی است. در آموزه های اسلامی توقعات حداقلّی و حداکثری در رابطه با آموزش و پرورش فرزندان وجود دارد. پرسش اساسی این است که فواید آگاهی والدین از فرایند فرزندپروری چیست و توقعات (انتظارات) حداقلّی اسلام از والدین در فرایند فرزندپروری کدام است؟ در این پژوهش تلاش می شود تا افزون بر تبیین اهمیت آگاهی والدین از فرایند فرزندپروری از دیدگاه اسلام و دانش روان شناسی، به استخراج و استنباط توقعّات اسلام از والدین درباره فرزندپروری پرداخته شود. پژوهش حاضر از روش توصیفی−تحلیلی و اجتهادی بهره برده است که از تتبع و ژرف اندیشی و اجتهاد در آموزه های اسلامی و آموزه های تربیتی−روان شناختی می توان نتیجه گرفت که توقعات مختلفی از والدین در مورد فرزندپروری وجود دارد. توقعات حداقلّی (نه حداکثری) اسلام در فرایند فرزندپروری عبارت است از: 1. لزوم تعامل مسئولانه با فرزند؛ 2. رعایت اولویت ها در فرزندپروری؛ 3. بهره گیری از تشویق و تنبیه هوشمندانه؛ 4. تأکید بر تحوّل شناختی؛ 5. تقویت خودکنترلی در فرزندان؛ 6. تغافل بجا؛ 7. رفتار صمیمانه با فرزندان؛ 8. رعایت هم ترازی با تحولات زیستی و روان شناختی فرزندان؛ 9. مدارا و نرم کُنشی با فرزندان.
Comparison of Defense Mechanisms in Women with Temporal Lobe Epilepsy versus Ordinary Counterparts(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۳, Issue ۲ - Serial Number ۶, November ۲۰۲۰
29 - 38
حوزههای تخصصی:
Background and Purpose: Epilepsy is one of the most prevalent neurological disorders, the contracting of which causes numerous physical, psychological and social consequences. However, there are a number of defense mechanisms humans possess, which are responsible for protecting an individual against the stress, anxieties and pressures of everyday life. Accordingly, the present study was undertaken with the aim of comparatively investigating the defense mechanisms in a group of woman with temporal lobe epilepsy against a non-clinical group of females. Materials & Methods: The research design of the present study was based on a causal-comparative case study. The statistical population of the study consisted of all epileptic women and their normal counterparts who had referred to Imam Hossein Hospital in Tehran during the first half of 2019. The sample population included 40 female patients already diagnosed with temporal lobe epilepsy by neurologists through electro-encephalography who were randomly selected and compared to their 40 normal counterparts. The two studied groups were similar in terms of age, education and marital status. Research data were gathered using the Andrews Defense Mechanism Questionnaire (DSQ40) and analyzed by the SPSS24 software program employing multivariate statistical analysis of variance. Results: There was a significant difference (p <0.05) between the defense mechanism used in epileptic women and that of healthy women. Conclusion: It can be concluded that women with epilepsy have different defense mechanisms and are more likely to use immature mechanisms and neurotic defense mechanisms (only in terms of False Altruism ) when compared to normal women
نقش میانجی شکرگزاری در رابطه آرزومندی با رضایتمندی و تبیین اسلامی - روانشناختی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
براساس منابع اسلامی، یکی از اموری که رضامندی را تهدید می کند، آرزوهای دور و دراز است و نیز آرزوی طولانی موجب کاهش شکرگزاری می شود. هدف این پژوهش، بررسی میانجی بودن شکرگزاری در رابطه معکوس بین آرزو و رضامندی بود. روش پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع همبستگی بود که قصد داشت متغیر میانجی را مشخص سازد. از دانشجویان درحال تحصیل شهر قم 200 نفر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار سنجش، پرسش نامه های آرزو کسر و ریان (با دو خرده مقیاس اصلی آرزوی درونی و بیرونی)، راز قاسمی و شکر باقری (با دو خرده مقیاس سپاس و کفران) بود. یافته های پژوهش نشان دادند آرزوی بیرونی به طور مستقیم بر رضامندی اثر ندارد و پس از کاهش شکرگزاری موجب کاهش رضامندی می شود. همچنین، آرزوی درونی با افزایش شکرگزاری موجب افزایش رضامندی می شود؛ اما در رابطه آرزوی درونی با رضامندی به میانجی گری کفران (عدم شکرگزاری)، مسیر مستقیم آرزوی درونی به رضامندی، معنادار، اما مسیر غیرمستقیم آن، معنادار نیست؛ بنابراین، میانجی گری کفران در رابطه آرزوی درونی با رضامندی تأیید نمی شود. آرزوی درونی به طور مستقیم با رضایت مرتبط است و با کاهش کفران نمی تواند رضایت را افزایش دهد. نتایج این پژوهش نشان دادند آرزوهای طولانی با اثرگذاری بر داشته شناسی یا شناخت داشته ها موجب کاهش یا افزایش رضامندی می شوند.
تدوین الگوی عوامل مؤثر بر شادکامی همسران کارکنان مجتمع فولاد مبارکه اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این پژوهش، مدل عوامل مؤثر بر شادکامی همسران کارکنان مجمتع فولاد مبارکه اصفهان تدوین شد. این پژوهش از نوع توصیفی بود که از لحاظ روش شناسی، آمیخته (مشتمل بر روش های کیفی و کمی) و به روش همبستگی انجام شد. پس از مصاحبه نیمه ساختاریافته به روش نمونه گیری خوشه ای با 45 نفر از همسران کارکنان و تحلیل محتوای مصاحبه ها به روش سیستماتیک (کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری گزینشی)، مؤلفه های مؤثر بر شادکامی همسران کارکنان شامل بنیان های شادی (روابط خانوادگی، عدالت و حمایت اجتماعی، پاداش مادی و معنوی)، عوامل زمینه ای (شادی سازها شامل تفکر مثبت، خوش خلق بودن، حرمت و اعتماد به نفس)، راهبردها یا مکانیسم های شادی (هوش هیجانی، صمیمت، تعهد و معنویت)، عوامل مداخله گر (شادی شکن ها شامل مدیریت استرس، عدالت و جوّ سازمانی مناسب) و پیامدهای شادی (آرامش، رضایت شغلی و خانوادگی، نشاط و سلامت روان)، استخراج شدند و مدل ارتباط بین 5 مؤلفه استخراج شده تدوین شد. سپس به منظور بررسی برازش مدل اولیه تدوین شده، 320 نفر از همسران کارکنان، پرسشنامه محقق ساخته سنجش شادکامی را تکمیل کردند و داده های پژوهش به شیوه مدل یابی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج نشان دادند الگوی عوامل تأثیرگذار بر شادکامی همسران کارکنان فولاد مبارکه از برازش مطلوبی برخوردار است؛ بنابراین، پنج عامل بنیان های شادی، شادی سازها، شادی شکن ها، مکانیسم های شادی و پیامدهای شادی دارای تأثیرات متقابل بر یکدیگر و از عوامل مؤثر بر شادکامی همسران کارکنان مجتمع فولاد مبارکه اند.
رابطه کمال گرایی و تجارب آسیب زا با رفتارهای خودآسیبی غیرخودکشی: نقش واسطه ای سرسختی روانشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف ارزیابی مدل ساختاری تبیین رفتارهای خودآسیبی غیرخودکشی بر اساس کمال گرایی و تجارب آسیب زا با نقش واسطه ای سرسختی روانشناختی بود. طرح پژوهش حاضر کاربردی و از نوع پژوهش های همبستگی به روش مدل یابی معادلات ساختاری بود. از بین کلیه دانشجویان لیسانس دانشگاه های شهر تهران تعداد 529 نفر (411 دختر و 118 پسر) به روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. همه آن ها پرسشنامه های خودآسیبی، کمال گرایی اخلاقی، تجارب آسیب زا و سرسختی روانشناختی را تکمیل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری به کمک نرم افزارهای SPSSV19 و AMOSV18 استفاده شد. نتایج نشان داد که هر دو متغیر کمال گرایی اخلاقی و تجارب آسیب زا اثرات مستقیم و معنی داری بر سرسختی روانشناختی و رفتارهای خودآسیبی داشته اند. همچنین سرسختی روانشناختی بر رفتارهای خودآسیبی اثر مستقیم و معنی داری داشت. افزون بر آن نتایج نشان داد که دو متغیر کمال گرایی اخلاقی و تجارب آسیب زا بر رفتارهای خودآسیبی اثر غیر مستقیم و معنی داری دارند (01/0>P). در نهایت نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد کمال گرایی اخلاقی و تجارب آسیب زا بر رفتارهای خودآسیبی به واسطه سرسختی اثر معناداری داشته و لذا آگاهی روانشناسان، مشاوران و سایر متخصصان از این مدل جهت بهبود رفتارهای خودآسیبی می تواند کمک کننده باشد.
بررسی نقش میانجی گر شفقت به خود در رابطه بین آسیب پذیری روان شناختی و دلبستگی به خدا در دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج در سال 1395(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
74-86
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: ناراحتی های روان شناختی ازجمله مشکلات شایعی هستند که اغلب دانشجویان آن را تجربه می کنند. هدف این پژوهش بررسی نقش میانجی گر شفقت به خود در رابطه بین آسیب پذیری روانی و دلبستگی به خدا در دانشجویان بود. روش کار: پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر مشغول به تحصیل در دانشگاه آزاد اسلامی واحد کرج در سال 1395 بود که با روش نمونه گیری تصادفی ساده 280 نفر برای مطالعه انتخاب شدند. داده های پژوهش با استفاده از مقیاس های شفقت به خود؛ فرم کوتاه مقیاس افسردگی، اضطراب و استرس؛ و دلبستگی به خدا جمع آوری شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون؛ و برای آزمودن اثرهای واسطه ای از روش بارون و کِنی استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دلبستگی به خدا با شفقت به خود (61/0=r و 05/0>P) و آسیب پذیری روانی (60/0-=r و 05/0>P) رابطه معناداری وجود داشت. همچنین، دلبستگی به خدا به تنهایی توان تبیین 52 درصد از تغییرات آسیب پذیری روانی را داشت؛ اما شفقت به خود و دلبستگی به خدا با هم توان تبیین 61 درصد از تغییرات آسیب پذیری روانی را داشتند. نتیجه گیری: نتایج این پژوهش ضرورت بازشناسی نقش شفقت به خود و دلبستگی به خدا را در آسیب پذیری روانی دانشجویان تأکید می کند.
اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر معنویت بر روابط مثبت با دیگران و پذیرش خود در دختران بعد از طلاق والدین: مطالعه آزمایشی(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
49-61
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: طلاق والدین یکی از رویدادهای تنش زا و استرس آور برای فرزندان است و آنان را در معرض مشکلات روان شناختی متعددی قرار می دهد و در این میان مداخله معنوی می تواند به سازگاری، بهبود روابط میان فردی و در نهایت توانمندسازی این قشر از دختران منجر گردد. ازاین رو پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی بر معنویت بر روابط مثبت با دیگران و پذیرش خود در دختران، بعد از طلاق والدین انجام شده است. روش کار: پژوهش حاضر از نوع نیمه تجربیِ دو گروهی بود. جامعه آماری همه دختران 12 تا 16 ساله ای بودند که والدینشان از هم جدا شدند و در سال تحصیلی 97-1396 در مدارس شهر کرج مشغول به تحصیل بودند؛ از میان این افراد، تعداد 20 نفر به شیوه نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند و در دو گروه آزمایش و کنترل (هر کدام 10 نفر) به طور تصادفی جایگزین شدند. آزمودنی های گروه آزمایش در هشت جلسه دو ساعته به صورت گروهی مداخلات را دریافت کردند، درصورتی که گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. بلافاصله بعد از اتمام جلسات درمانی، پس آزمون از نمونه ها گرفته شد. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه بهزیستی روان شناختی ریف استفاده شد. اطلاعات به دست آمده نیز با روش های آمار توصیفی و تحلیل کوواریانس چندمتغیّری (MANCOVA) تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: بر اساس نتایج به دست آمده، مشاوره گروهی مبتنی بر معنویت در افزایش روابط مثبت با دیگران و پذیرش خودِ دختران، بعد از طلاق والدین تأثیر معناداری داشت (05/0P<). نتیجه گیری: با توجه به یافته های موجود، به نظر می رسد که مداخله معنوی بر افزایش روابط مثبت با دیگران و پذیرش خودِ دختران بعد از طلاق تأثیر دارد. ازاین رو، می توان با برنامه مشاوره گروهی مبتنی بر معنویت برای بهبود و ارتقای بهزیستی روان شناختی آنان اقدام عملی نمود.
تدوین بسته آموزشی انصاف برای کاهش تعارضات زناشویی بر اساس منابع اسلامی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تدوین بسته آموزشی انصاف برای کاهش تعارضات زناشویی بر اساس منابع اسلامی با روش پژوهش تحلیل محتوای کیفی است. از میان منابع اسلامی و کتب معتبر دینی و حدیثی، 7 مؤلفه: یکسان انگاری خود-دیگری، توانایی فرض خودمیزان گری، خوددگر پسندی امور، خوددگر ناپسندی امور، دگر دوستی، دگر تقدم گری و برآوردن انتظارات معقول و مشروع، برای انصاف استخراج گردید. سپس با استفاده از روش تحلیل مفهومی به تحلیل مؤلفه های انصاف پرداخته و با استفاده از روش های کمّی به بررسی اعتبار محتوای بسته آموزشی پرداخته شده است؛ لذا برای بررسی روایی مؤلفه ها، به همراه منابع آنها با استفاده از شاخص CVI و CVR فرمی آماده گردید. آن فرم در معرض آرا و نظر کارشناسان دارای مدرک دکترا در رشته روان شناسی و رشته راهنمایی و مشاوره، قرار گرفت. نتایج نشان داد که 4 مؤلفه: یکسان انگاری خود-دیگری، توانایی فرض خودمیزان گری، خوددگر پسندی امور، خوددگر ناپسندی امور، تأیید گردید. بر اساس منابع اسلامی برای هر یک از مؤلفه ها تکنیک هایی به عنوان محتوای جلسات بسته آموزشی با هدف کاهش تعارضات زناشویی تدوین گردید. کارشناسان، محتوای بسته آموزشی را ارزیابی نمودند که با استفاده از شاخص CVI، تمامی تکنیک ها تأیید گردید.
نقش تعدیل کننده استرس شغلی در رابطه بین جو ایمنی و حوادث ناشی از کار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سلامت نیروی کار شامل سلامت فیزیکی و سلامت روانی می باشد. بهبود شرایط روانی می تواند موجب پیشگیری بسیاری از مشکلات و حوادث ناشی از کار و افزایش سطح سلامت کارکنان گردد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی نقش تعدیل کننده استرس شغلی در رابطه بین جو ایمنی و حوادث ناشی از کار در کارکنان شرکت توزیع برق استان خوزستان بود. این تحقیق به لحاظ هدف کاربردی بوده و طرح آن توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری شامل تمامی کارکنان عملیاتی شرکت توزیع برق استان خوزستان بود. تعداد ۲۱۴ نفر از آن ها به روش تصادفی مرحله ای انتخاب شدند و پرسشنامه های جو ایمنی نوردیک، پرسشنامه استرس شغلی و پرسشنامه حوادث شغلی را تکمیل نمودند. داده های جمع آوری شده با روش های همبستگی و رگرسیون سلسله مراتبی تجزیه و تحلیل شدند. نتایج تحلیل همبستگی نشان داد بین متغیرهای جو ایمنی با استرس شغلی و نرخ حوادث ناشی از کار، رابطه منفی و معنی داری وجود دارد، و استرس شغلی با نرخ حوادث ناشی از کار، رابطه مثبت و معنی داری دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون سلسله مراتبی نشان داد متغیر استرس شغلی در رابطه بین جو ایمنی و نرخ حوادث ناشی از کار نقش تعدیل کننده داشته و این رابطه را در جهت منفی تعدیل می کند. بنابراین علی رغم این که جو ایمنی یک عامل مهم در کاهش حوادث شغلی است، اما با وجود استرس شغلی در کارکنان، افزایش جو ایمنی، نمی تواند نرخ حوادث ناشی از کار را چندان کاهش دهد.
رابطه استرس شغلی با سلامت روان و تعهد سازمانی در کارکنان کتابخانه های عمومی استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برتری سازمان ها نسبت به هم حاصل توانمندی کارکنان آنان است. چنان چه عواملی منفی از قبیل استرس شغلی کارکنان پایین باشد، سلامت روان و تعهد سازمانی کارکنان افزایش می یابد. بر این اساس، هدف این پژوهش بررسی رابطه استرس شغلی با سلامت روان و تعهد سازمانی در کارکنان کتابخانه های عمومی استان ایلام بود. روش پژوهش توصیفی-همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان کتابخانه های عمومی استان ایلام در سال 1397 بوده که تعداد کل آن ها 123 نفر بود. با توجه به محدود بودن حجم جامعه آماری، تمامی اعضای جامعه و به روش سرشماری مورد مطالعه قرار گرفتند. جهت گردآوری داده ها از پرسشنامه های تعهد سازمانی آلن و مایر، سلامت عمومی گلدبرگ و استرس شغلی کوپر و همکاران، استفاده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، از مدل سازی معادلات ساختاری در نرم افزار لیزرل استفاده شد. با توجه به یافته های پژوهش، بین استرس شغلی و سلامت روان رابطه معنی داری مشاهده نشد اما رابطه بین استرس شغلی و تعهد سازمانی معنی دار بود. با توجه به نتایج پژوهش، مدیران کتابخانه ها باید به اثرات منفی استرس شغلی توجه کنند و برای حفظ تعهد کارکنان به سازمان، سعی در کاهش استرس شغلی آنان نمایند.