فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۶٬۴۰۹ مورد.
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲
20-36
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: دانشجویان هر جامعه در میان قشرهای مختلف آن، دست رنج معنوی و انسانی و از آینده سازان کشور خویش هستند و توجه به وضعیت سلامت روانی، معنوی، اجتماعی، فرهنگی و جسمی آنان موجب فراهم آوردن زمینه لازم برای تحقق زندگی پویا و سالم در جامعه برای سال های آینده خواهد شد. هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش خودنظارتی با رویکرد مراقبه اسلامی بر خویشتن داری دانشجویان دختر دانشگاه تهران بود. روش کار: این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی به صورت پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاه تهران بود که در سال تحصیلی 1395 مشغول به تحصیل بودند و از میان آنان 30 نفر از دانشجویان دختر به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب؛ و به صورت شمارش تصادفی به دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل (15 نفر) تقسیم شدند. شرکت کنندگان گروه آزمایش هشت جلسه (یک و نیم ساعته) برنامه آموزش خودنظارتی با رویکرد مراقبه اسلامی در طول هشت هفته دریافت کردند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه خویشتن داری گاتفردسون و هیرشی استفاده شد. داده های به دست آمده نیز با روش آماری تحلیل کوواریانس تجزیه و تحلیل شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته ها نشان داد که دانشجویان دختر گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل در پس آزمون، به طور معناداری خویشتن داری بالاتری به دست آوردند و فرضیه پژوهش مبنی بر اثربخشی آموزش خودنظارتی با رویکرد مراقبه اسلامی بر خویشتن داری دختران دانشجوی دانشگاه تهران تأیید شد (01/0P>). نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش، مداخله مذهبی-معنوی گروهی تأثیر مثبتی بر قدرت درونی و خودکنترلی دانشجویان دختر داشت و می توان از این مداخله برای بهبود منابع روان شناختی در افزایش خویشتن داری دانشجویان استفاده کرد.
ارائه مدل اکتشافی جهت بیان روابط بین عوامل شخصیتی، سبک های دلبستگی، منبع کنترل، راهبردهای مقابله ای و استرس ادراک شده با ادراک بیماری در مبتلایان به هموفیلی: با تأکید بر نقش میانجیِ سبک های تبادل اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر ارائه مدل اکتشافی جهت بیان روابط بین عوامل شخصیتی، سبک های دلبستگی، منبع کنترل، راهبردهای مقابله ای و استرس ادراک شده با ادراک بیماری در مبتلایان به هموفیلی، با تأکید بر نقش میانجی سبک های تبادل اجتماعی بود. پژوهش حاضر از نوع همبستگی مبتنی بر تحلیل مسیر است. به منظور اجرای پژوهش از بیماران عضو کانون حمایت از هموفیلی در شهر اصفهان، 450 نفر، به شیوه تصادفیِ ساده انتخاب شدند. ابزارهای به کار رفته در این پژوهش شامل پرسشنامه پنج عاملی شخصیتی نئو، مقیاس سبک های دلبستگی هازن و شیور، مقیاس کنترل راتر، پرسشنامه سبک های مقابله با استرس اندلر و پارکر، پرسشنامه استرس ادراک شده کوهن، پرسشنامه ادراک بیماری و پرسشنامه سبک های تبادل اجتماعیِ لیبمن بود. نتایج پژوهش حاکی از رابطه خطی ویژگی های شخصیتی روان رنجوری، مسئولیت پذیری، برون گرایی و انعطاف پذیری، دو سبک مقابله ای (هیجان مدار، مسئله مدار و اجتنابی) و سبک دلبستگی ایمن با ادراک بیماری است. همچنین نتایج نشان داد ویژگی های شخصیتی (روان رنجوری، برون گرایی، دلپذیر بودن، انعطاف پذیری و مسئولیت پذیری)، سبک های مقابله ای (اجتنابی و هیجان مدار)، سبک دلبستگی (ایمن و ناایمن دوسوگرا) و منبع کنترل از طریق میانجی گری سبک تبادل اجتماعی انصاف با ادراک بیماری ارتباط دارند. بنابراین به منظور ارائه اقدامات، جهت بهبود ادراک بیمارانِ مبتلا به هموفیلی، لازم است علاوه بر توجه ویژه به ویژگی های شخصیتی، سبک های مقابله ای، سبک دلبستگی، منبع کنترل و استرس ادراک شده، متوجه سبک تبادل اجتماعی انصاف نیز بود.
Effectiveness of Barlow`s Unified Transdiagnostic Treatment, Emotion- Focused Therapy and Mindfulness on Moderating the Eating Behavior of Adults with Obesity(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Health Psychology, Volume ۳, Issue ۲ - Serial Number ۶, November ۲۰۲۰
89 - 102
حوزههای تخصصی:
Objective: The aim of this study was to compare the effectiveness of Barlow's transdiagnostic, emotion-focused and mindfulness therapy on moderating the eating behavior of adults with obesity. Method: The present research project was a quasi experimental pre test- post test, and follow up with a control group. The statistical population included all people with obesity in Tehran. Sixty people were randomly selected through available sampling methods and were assigned to four groups: (1) Barlow's transdiagnostic therapy, (2) emotion- focused therapy, (3) mindfulness-based therapy and (4) control group. Data were analyzed using the Dutch Eating Behavior Questionnaire (DEBQ) in three stages: pre test,- post test, and follow up, and were analyzed by mixed-design analysis of variance test. Results: The research findings showed that intragroup effects regarding emotional, environmental, and inhibited eating were significant (p <0.05). Regarding intergroup effects, a significant and stable effectiveness was found in the subscale of emotional and inhibited eating in emotion- focused therapy group and in the subscale of environmental eating in mindfulness-based therapy group (p <0.05). Conclusion: Based on the results of this study, it can be said that emotion- focused therapy, can help people to moderate emotional and inhibited eating through emotional experience and making sense of emotions, and mindfulness therapy can help people to moderate environmental eating by making them focus on the present moment and break repetitive patterns.
مقایسه سیستم های مغزی رفتاری در سربازان دارای تشخیص اختلال یا صفات شخصیت مرزی با سربازان سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف مقایسه سیستم های مغزی رفتاری سربازان دارای تشخیص اختلال یا صفات شخصیت مرزی با سربازان سالم انجام شد. روش: این تحقیق به شیوه توصیفی مقطعی از نوع علی مقایسه ای بود که در سال 1398 انجام شد. جامعه آماری اول پژوهش شامل کلیه سربازان مراجعه کننده به یک بیمارستان نظامی روان پزشکی بود که دارای تشخیص اختلال یا صفات شخصیت مرزی بودند و جامعه آماری دوم متشکل از سربازان فاقد تشخیص و سالم به لحاظ روان شناختی بودند. حجم نمونه در هر گروه 106 نفر بود. پژوهش از نوع دردسترس بود و داده ها توسط پرسشنامه های اطلاعات جمعیت شناختی و مقیاس نظام های بازداری/فعال سازی رفتاری جمع آوری شد. داده های به دست آمده ازطریق شاخص های آمار توصیفی و آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره با استفاده نسخه 25SPSS تحلیل شدند. نتایج: نتایج این مطالعه نشان داد که عملکرد سیستم فعال سازی رفتار و بازداری رفتار در سربازان سالم در مقایسه با
رابطه بین معنای زندگی و امیدواری با سلامت روان و مقایسه آن در جانبازان و بیماران مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۱ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
31 - 41
حوزههای تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین معنای زندگی و امیدواری با سلامت روان و مقایسه آن در دو گروه جانبازان و بیماران مبتلا به سرطان انجام گرفت. روش: این مطالعه ازنظر هدف کاربردی و ازنظر روش توصیفی از نوع همبستگی و علی مقایسه ای است. جامعه آماری تحقیق کلیه جانبازان بستری در بیمارستان ساسان که حداقل سابقه یک سال بستری داشته و بیماران سرطانی بیمارستان امام خمینی بودند که به صورت تصادفی تعداد 400 نفر انتخاب و با استفاده از پرسشنامه های مقیاس نشانگان مرضی، مقیاس امید و مقیاس معنای زندگی اطلاعات لازم جمع آوری شد. نتایج با استفاده از تحلیل همبستگی و تحلیل کواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج: نتایج تحقیق نشان داد که بین امید و معنای زندگی افراد موردمطالعه با میزان شیوع اختلالات روانی در آنان رابطه معکوس و معنی داری وجود دارد. (P>0.01) .همچنین میزان امیدواری جانبازان و معنای زندگی آنان به طور معنی داری مثبت تر از بیماران سرطانی است (P>0.01) و سطح سلامت روانی جانبازان بالاتر از بیماران سرطانی است .(P>0.01) بحث: وجود رابطه معنی دار بین امید و معنای زندگی نشان می دهد که با معنادرمانی و افزایش امید در جانبازان و بیماران سرطانی می توانیم در سطح مناسبی از شیوع اختلالات روانی در این دو گروه کم نماییم. همچنین ارزیابی های مقایسه ای حاکی از آن است که وجود دلایل معنوی در ابتلای جانبازان و ارزش گذاری اجتماعی برای این گروه توانسته است درحدزیادی بر معنای زندگی و درپی آن میزان امیدواری آنان تأثیر گذاشته و با کسب حمایت های اجتماعی از سلامت روانی بالاتری نسبت به بیماران سرطانی برخوردار شوند.
تحلیل نقش نشاط معنوی در رابطه میان سرمایه های اجتماعی و حمایت اجتماعی با تاب آوری کارکنان در برابر همه گیری بیماری کووید 19 در دوران فاصله گذاری اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در سلامت روانشناختی دوره چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
115-129
حوزههای تخصصی:
نشاط معنوی رضایت قلبی و لذتی است که در زیر امواج متلاطم زندگی، به تاب آوری کمک می کند. در تبیین رابطه نشاط معنوی با سلامت نیز قابل توجه است که نشاط معنوی موجب امیدواری و افزایش معنا در زندگی می شود. بر اساس اهمیت نقش نشاط معنوی، پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش نشاط معنوی در رابطه میان سرمایه های اجتماعی و حمایت اجتماعی با تاب آوری کارکنان در برابر همه گیری بیماری کووید 19 در دوران فاصله گذاری اجتماعی انجام پذیرفت. پژوهش حاضر از نوع توصیفی پیمایشی با طرح همبستگی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل همه کارکنان زن و مرد شاغل به کار در پردیس کشاورزی دانشگاه تهران در اسفند سال 1398 بود که در حدود 574 نفر بودند. حجم نمونه شامل 234 کارمند زن و مرد بودند که بر طبق جدول مورگان تعیین و با روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. جمع آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه های ویژگی های جمعیت شناختی، نشاط معنوی، سرمایه های اجتماعی، حمایت اجتماعی و تاب آوری به صورت حضوری و انفرادی صورت پذیرفت. نتایج به دست آمده از پژوهش نشان داد که مدل طراحی شده برای تبیین تاب آوری کارکنان با توجه به نقش نشاط معنوی، از شاخص های برازش قابل قبولی برخوردار بود. بر این اساس رابطه متغیرهای سرمایه های اجتماعی و حمایت اجتماعی با تاب آوری از طریق نشاط معنوی در قالب تحلیل مسیر مورد تأیید قرار گرفت. بدین شرح که متغیر نشاط معنوی نقش تسهیل کننده در رابطه میان سرمایه اجتماعی و حمایت اجتماعی با تاب آوری نشان داد. همچنین دو متغیر پیش بین سرمایه اجتماعی و حمایت اجتماعی اثر مستقیم و مثبت بر تاب آوری کارکنان داشتند. در جمع بندی یافته های پژوهش حاضر می توان گفت رابطه مستقیم سرمایه اجتماعی و حمایت اجتماعی با تاب آوری مثبت معنادار بود. همچنین رابطه غیرمستقیم سرمایه اجتماعی و حمایت اجتماعی با تاب آوری از طریق نشاط معنوی، مثبت و معنادار بود. بر این اساس مدل پژوهش تأیید شد. یافته های پژوهش حاضر بدین معنی بود که نشاط معنوی در بین کارکنان نقش تسهیل کننده در افزایش تاب آوری دارد. بدین شرح که با افزایش سرمایه اجتماعی و احساس حمایت اجتماعی در کارکنان، نشاط معنوی آنها نیز افزایش یافته و در نهایت تاب آوری آنها در برابر استرس بیماری کرونا افزایش می یابد. بر این اساس بر طبق نتایج می توان گفت جهت تبیین تاب آوری در مقابل بیماری کرونا در دوران فاصله گذاری اجتماعی، از مزایای سرمایه های اجتماعی و احساس حمایت اجتماعی سود برد و نشاط معنوی و تاب آوری را در ایام بیماری ارتقاء بخشید.
رابطه افکار خودآیند مثبت، احساس کفایت اجتماعی و درک از تصمیم گیری بالینی با شادزیستی در پرستاران بیمارستان های نظامی استان خوزستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۱ بهار ۱۳۹۹ شماره ۴۱
51 - 61
حوزههای تخصصی:
مقدمه: شادزیستی پرستاران مؤلفه ای مهم در سلامت روان آنان می باشد و در مراقبت مؤثر از بیماران ضروری است. پژوهش حاضر، با هدف تعیین رابطه افکار خودآیند مثبت، احساس کفایت اجتماعی و درک از تصمیم گیری بالینی با شادزیستی در پرستاران بیمارستان های نظامی استان خوزستان بود. روش: جامعه پژوهش حاضر شامل کلیه پرستاران بیمارستان نظامی استان خوزستان بود. از این تعداد 200 نفر با استفاده از روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های افکار خودآیند مثبت اینگرام و ویسنیکی (1988)، احساس کفایت اجتماعی فیلنر (1990) و درک از تصمیم گیری بالینی صالحی و همکاران (2005) و شادزیستی آرجیل و لو (1989) استفاده شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه صورت گرفت. نتایج: یافته ها نشان داد که بین افکار خودآیند مثبت، احساس کفایت اجتماعی و درک از تصمیم گیری بالینی با شادزیستی در پرستاران رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. همچنین نتایج رگرسیون نشان داد که از بین متغیرهای پیش بین متغیرهای افکار خودآیند مثبت و احساس کفایت اجتماعی به ترتیب پیش بینی کننده های مناسب تری برای متغیر ملاک شادزیستی در پرستاران بیمارستان بود (0001/0>P). بحث: تحقیق حاضر نشان داد که ارتقای افکار خودآیند مثبت، احساس کفایت اجتماعی و درک از تصمیم گیری بالینی، باعث افزایش میزان احساس شادزیستی پرستاران بیمارستان می شود.
رابطه سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی کاری با عملکرد شغلی و اشتیاق کاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی کاری با عملکرد شغلی و اشتیاق کاری بود. جامعه پژوهش حاضر شامل تمامی کارکنان شاغل در یک شرکت نفت و گاز بود که در سال 99-1398 در این شرکت مشغول به کار بودند. نمونه پژوهش شامل 250 نفر بود که به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شد. از پرسشنامه های سرمایه اجتماعی سازمانی، اشتیاق کاری، کیفیت زندگی کاری و عملکرد شغلی به عنوان ابزار پژوهش استفاده شد. تحلیل داده ها با استفاده از همبستگی بنیادی و رگرسیون گام به گام انجام گرفت. نتایج حاصل از همبستگی بنیادی نشان داد که بین دو مجموعه متغیر پیش بین و ملاک همبستگی بنیادی معنی داری وجود دارد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون گام به گام نیز نشان داد که مؤلفه های محیط کار ایمن و بهداشتی، همکاری، قانون گرایی و قابلیت های انسانی، 11 درصد از واریانس عملکرد شغلی کارکنان را تبیین می کنند. همچنین نتایج حاصل از رگرسیون گام به گام نشان داد که مؤلفه های توسعه قابلیت های انسانی، ارزش و وابستگی اجتماعی، 21 درصد از واریانس اشتیاق کاری کارکنان را پیش بینی می کنند. با توجه به نتایج این پژوهش، به مدیران و مسئولان شرکت ها و سازمان ها پیشنهاد می شود که با اتخاذ مداخلات مناسبی که سعی در بهبود سرمایه اجتماعی و کیفیت زندگی کاری دارند، تا اندازه ای اشتیاق کاری و عملکرد شغلی کارکنان را افزایش بدهند.
اثربخشی مداخله مبتنی بر رویکرد تحلیل وجودی- معنویت بر کیفیت و معنای زندگی بیماران مبتلا به مولتیپلاسکلروزیس (MS)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۲ (پیاپی ۳۴)
95 - 120
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی مداخله مبتنی بر رویکردهای تحلیل وجودی و معنویت بر کیفیت و معنای زندگی مبتلایان به ام اس صورت پذیرفت . روش: پژوهش به روش تک شرکت کننده و طرح آزمایشی خط مبنا چندگانه، انجام شد. 5 نفر به صورت نمونه گیری هدفمند در دسترس انتخاب و مورد مداخله قرار گرفتند. مداخله در 12 مبحث، هفته ای دو جلسه یک ساعته برگزار شد. جهت بررسی فرآیند و مکانیسم تغییرات از مقیاس های معنای زندگی و کیفیت زندگی در مبتلایان به ام اس استفاده شد. بعد از به دست آوردن نمرات خط مبنا در مرحله پیش آزمون، شرکت کنندگان طی شش مرحله در فرآیند مداخله و دو مرحله پیگیری به مقیاس ها پاسخ دادند. داده ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا (RCI)و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. یافته ها: درصد بهبودی در دو مقیاس در سه مرحله و برای 5 شرکت کننده محاسبه شد. میانگین درصد بهبودی در مرحله مداخله برای معنایابی زندگی 32/114% و برای کیفیت زندگی 14/79% به دست آمدو در مرحله پیگیری برای معنایابی زندگی 5/185% و برای کیفیت زندگی برابر با 28/123% برآورد شده است. مداخله بر کیفیت و معنای زندگی مبتلایان تأثیر مثبت و پایداری داشته، اما خرده مقیاس ها با مکانیسم متفاوتی تغییر کرده اند . نتیجه گیری: مداخله مبتنی بر تحلیل وجودی و معنویت با تأثیرگذاری بر سطوح مختلف معنای زندگی، کیفیت زندگی مبتلایان را در دو سطح جسمی و روانی ارتقا بخشیده است؛ بنابراین در مداخلات روانشناختی برای مبتلایان به ام اس می توان از این رویکرد سود جست.
تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر آسیب های اجتماعی و روانی دانش آموزان مدارس متوسطه اول شهرستان قم در سال تحصیلی 96-1395(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر آسیب های اجتماعی و روانی دانش آموزان مدارس متوسطه اول شهرستان قم در سال تحصیلی 96-1395 به اجرا درآمد. پژوهش به روش شبه آزمایشی و اجرای طرح پیش آزمون-پس آزمون با دو گروه کنترل و آزمایش و با آرایش تصادفی در مورد آزمودنی های همتا انجام گردید. جامعه آماری تحقیق حاضر، 7791 نفر از دانش آموزان دختر و پسر شهرستان قم بودند که تعداد 100 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری تصادفی ساده بود. روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی و ابزار گردآوری اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته نگرش سنج خشونت و اعتیاد به سیگار و سنجش استرس و هیجان بوده که پایایی آن به روش آلفای کرونباخ معادل 0.78 تعیین گردید و به صورت پیش آزمون و پس آزمون در بین گروه های آزمایش و کنترل اجرا گردید. داده های گردآوری شده از طریق آزمون های کوواریانس و تی مستقل تحلیل گردید. یافته ها نشان می دهد که آموزش مهارت های زندگی با اطمینان 99% بر میزان خشونت، اعتیاد به سیگار، استرس و هیجان دانش آموزان متوسطه اول مؤثر بوده و سبب کاهش میزان هریک از مؤلفه های فوق در گروه آزمایش گردیده است. آموزش مهارت های زندگی بر کاهش آسیب های اجتماعی و روانی دانش آموزان مؤثر می باشد و برگزاری آموزش مهارت های زندگی توسط مشاوره مدرسه امری الزامی می باشد. بنابراین نتایج حاکی از تأثیر مثبت آموزش مهارت های زندگی بر کاهش آسیب های اجتماعی و روانی در دانش آموزان مدارس متوسطه قم بوده است.
بررسی رابطه سبک های دلبستگی به خدا، صبر و عزّت نفس در دانشجویان دانشگاه تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
پژوهش در دین و سلامت دوره ۶ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
44-60
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: صبر یکی از روش های خودتنظیمی است که موجب اعتدال روان آدمی می شود. منظور از خودتنظیمی قدرت استفاده از راهبردهایی است که در مقابل محرک های درونی و محیطی یا خوشی های افراطی انسان را از تعادل بازمی دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی ارتباط بین سبک های دلبستگی به خدا، صبر و عزّت نفس در دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تهران بود. روش کار: این پژوهش از نوع پژوهش های پس رویدادی است. جامعه آماری آن شامل تمامی دانشجویان دختر و پسر مقطع کارشناسی دانشگاه تهران بود که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای تعداد 169 دانشجو (84 پسر و 85 دختر) از گروه های آموزشی علوم انسانی، فنی و مهندسی، علوم پایه و هنرها انتخاب شدند. در پژوهش حاضر از پرسش نامه های عزّت نفس کوپر اسمیت، سیاهه ارتباط با خدای روات و کرک پاتریک و پرسش نامه واکنش در رخدادهای غباری بناب و همکاران استفاده شده است. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها نیز از آزمون های تحلیل واریانس چندمتغیّره و یک طرفه، آزمون t و تحلیل رگرسیون استفاده شده است. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: یافته ها نشان داد که بین سبک دلبستگی ایمن با نمره کل صبر ارتباط مثبت و معناداری وجود داشت و سبک دلبستگی ایمن، پیش بینی کننده خوبی برای میزان عزّت نفس دانشجویان بود. همچنین دانشجویان دختر در مقایسه با دانشجویان پسر صبر بیشتری داشتند و دانشجویان گروه علوم انسانی در مقایسه با دانشجویان گروه های آموزشی دیگر نمره بالاتری در دلبستگی ایمن به دست آوردند. نتیجه گیری: خداوند همواره افرادی را که در مصائب و مشکلات صبر پیشه نمایند، تنها نمی گذارد و همیشه در کنار آنان است و این امر سبب می شود که ارتباط این افراد با خداوند تقویت؛ و دلبستگی ایمن آنان به پروردگار شدیدتر شود.
نقش میانجی تاب آوری در رابطه بین سواد سلامت و کیفیت زندگی اختصاصی در بیماران مبتلا به سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
79 - 94
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سواد سلامتبیماران سرطان پستان نقش مهمی در دسترسی به اقدامات تشخیصی و درمانی مناسب دارد. هدف این مطالعه بررسی نقش میانجی تاب آوری در رابطه بین سواد سلامت و کیفیت زندگی اختصاصی در بیماران مبتلا به سرطان پستان بود. روش: در این مطالعه مقطعی و همبستگی 213 بیمار مبتلا به سرطان پستان بر اساس معیارهای ورود و خروج و بصورت پی درپی انتخاب شدند. سپس بیماران پرسشنامه های نسخه ایرانی سواد سلامت، کیفیت زندگی اختصاصی و تاب آوری را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و LISREL با روش تحلیل مسیر تجزیه وتحلیل گردید. یافته ها: نتایج نشان داد همه مؤلفه های سواد سلامت و کیفیت زندگی اختصاصی با تاب آوری رابطه معنادار داشتند. همچنین بین سواد سلامت و کیفیت زندگی اختصاصی رابطه معناداری وجود داشت. یافته ها نشان داد هرچه سواد سلامت در بیماران مبتلا به سرطان افزایش یابد، میزان تاب آوری در بیماران به طور معناداری افزایش می یابد. نتیجه گیری:به نظر می رسد تاب آوری نقش میانجی بین سواد سلامت و کیفیت زندگی اختصاصی در بیماران مبتلا به سرطان پستان دارد؛ بنابراین در نظر گرفتن مدل ارتباطی این متغیرها در طراحی پروتکل های روان شناختی و ادغام آن ها با برنامه های درمانی بیماران سرطان پستان ضروری است.
اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک بر بیش حمایتگری، علائم اضطراب مادران و کاهش علائم اضطراب جدایی در فرزندانشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی اثربخشی درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک به مادران کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی بر اضطراب کودکان، بیش حمایتگری و علائم اضطراب مادران بوده است. روش پژوهش، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی مادران کودکان مبتلا به اختلال اضطراب جدایی، با دامنه سنی 3 تا 6 سال شهر اصفهان در سال 1397 بود. 30 نفر از مادرانی که فرزندانشان دارای اختلال اضطراب جدایی تشخیص داده شدند، به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب و در دو گروه آزمایش و کنترل همتا سازی شدند. ابزارهای پژوهش شامل، پرسشنامه مرضی کودکان 4-CSI (فرم والدین)(اسپرافکین و گادو، 1994)، پرسشنامه ارزیابی رابطه مادر- کودک (MCRE )(رابرت، 1961) و پرسشنامه حالت- رگه اضطراب اسپیلبرگر (1960) بود. آموزش مادران در قالب 10جلسه نود دقیقه ای در گروه آزمایش به صورت انفرادی اجرا شد. در پایان دو گروه پرسشنامه های یاد شده را به عنوان پس آزمون تکمیل کردند. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس وروش نمره افزوده و تی مستقل مورد تحلیل قرار گرفت. تحلیل نتایج بیانگر تأثیر کاربندی آزمایشی بر کاهش نمره های اضطراب کودکان و مادران گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل بود، همچنین درمان مبتنی بر تعامل والد-کودک موجب کاهش، رفتارهای بیش حمایگرایانه مادران در گروه آزمایش شد. به طورکلی یافته ها نشان می دهد، درمان مبتنی بر تعامل والد کودک، سبب کاهش علائم اختلال اضطراب جدایی کودکان و اضطراب و بیش حمایتگری مادران آن ها می شود.
نقش حمایت اجتماعی و ویژگی های شخصیتی در پیش بینی سلامت روان اعضای جمعیت هلال احمر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر پیش بینی سلامت روان بر اساس متغیرهای حمایت اجتماعی و ویژگی های شخصیتی بود. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه اعضای هلال احمر هفت استان (آذربایجان غربی، آذربایجان شرقی، اردبیل، زنجان، گیلان، کرمان و هرمزگان) بودند که از میان آن ها 218 نفر با روش تمام شماری به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزارهای اندازه گیری شامل پرسشنامه حمایت اجتماعی ( SSQ ) ، پرسشنامه شخصیتی نئو ( NEO ) و پرسشنامه سلامت روانی ( SCL-25 ) بودند. سپس داده های حاصل با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که بین حمایت اجتماعی با سلامت روان رابطه منفی معناداری وجود داشت. همچنین بین بعد شخصیتی روان رنجور خویی با سلامت روان رابطه مثبت معناداری وجود داشت ( نکته : نمرات بالا در پرسشنامه سلامت روان حاکی از پایین بودن سلامت روانی است). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد که حمایت اجتماعی و بعد شخصیتی روان رنجور خویی توانستند 20 درصد از واریانس متغیر سلامت روان را تبیین و آن را پیش بینی کنند. بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت که متغیرهای حمایت اجتماعی و ویژگی های شخصیتی می توانند نقش مهمی در ارتقا سلامت روان در افراد داشته باشند و لزوم توجه به این متغیرهای مهم در برنامه های ارتقا سلامت روان باید مدنظر قرار گیرد.
اشتغال مادران و تأثیر آن بر فرزند پروری تا سه سالگی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مادر یکی از تأثیرگذارترین افراد بر زندگی و شخصیت کودک به شمار می رود. اشتغال مادران می تواند پیامدها و تأثیرات متفاوتی بر سلامت روانی کودکان آنها داشته باشد. هدف این پژوهش شناسایی پیامدهای اشتغال مادران بر فرزندپروری تا سه سالگی کودک بر اساس نظرات و پژوهش های متخصصان علوم تربیتی است. با توجّه به هدف، نوع پژوهش مطالعه مروری و روش پژوهش توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش مقالات و پژوهش های ده سال گذشته با کلیدواژه های مرتبط با موضوع، در پایگاه داده های نورمگز، پایگاه مرکز اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی و پورتال جامع علوم انسانی بود. ابتدا مقالات و پژوهش ها جمع آوری و سپس مطالب آنها دسته بندی و تحلیل شد. یافته های پژوهش نشان داد اشتغال مادران تأثیرات نامطلوبی بر رشد روانی اجتماعی فرزند، شکل گیری دلبستگی کودک، نگرانی، خواب، رشد عاطفی، اعتماد به نفس و الگوپذیری کودک دارد و کودک در سال های اولیه کودکی آسیب می بیند. علاوه بر این آسیب پذیری کودک در سال های بعد و سنین نوجوانی را افزایش می دهد. پس می توان نتیجه گرفت که اشتغال مادران گرچه فوایدی به دنبال دارد؛ اما تأثیرات نامطلوبی در فرآیند رشد فرزندان، به ویژه رشد عاطفی آنها، بر جای می گذارد و میزان آسیب پذیری کودکان را در سال های اولیه کودکی افزایش می دهد.
اثربخشی معنادرمانی بر میزان شادکامی و احساس تنهایی همسران نابارور جانبازان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی نظامی سال ۱۱ تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۲
55 - 65
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر، با هدف تعیین اثربخشی معنادرمانی بر میزان شادکامی و احساس تنهایی همسران نابارور جانبازان انجام شد. جامعه پژوهش شامل کلیه همسران نابارور جانبازان مراجعه کننده به بخش تخصصی زنان و زایمان بیمارستان ساسان تهران (۸۰۰ نفر) بود. برای تعیین حجم نمونه باتوجه به جدول کرجسی مورگان (۱۹۷۲)، ابتدا ۲۶۰ نفر به عنوان نمونه پژوهش به صورت تصادفی ساده انتخاب شد و به پرسشنامه شادکامی آکسفورد (OHI، ۲۰۰۱) و مقیاس احساس تنهایی کالیفرنیا (UCLA، ۱۹۸۰) پاسخ دادند، از بین آنها تعداد ۳۰ نفر که نمره موردنظر در هر دو پرسشنامه را کسب کرده بودند، به صورت تصادفی انتخاب و سپس آزمودنی ها به صورت تصادفی ساده به دو گروه آزمایش و کنترل (هر گروه ۱۵ نفر) تقسیم شدند. آزمودنی های گروه آزمایش معنادرمانی رادر ۱۲ جلسه ۹۰ دقیقه ای دریافت کردند، در حالی که گروه کنترل، هیچ درمانی را دریافت نکردند. نتایج به دست آمده با استفاده از شاخص آماری تحلیل کوواریانس (MANCOVA) نشان داد که تأثیر معنادرمانی بر میزان شادکامی و احساس تنهایی در سطح ۱/۰ p < معنی دار است. بنابراین، نتیجه گرفته شد که معنادرمانی بر افزایش شادکامی و کاهش احساس تنهایی همسران نابارور جانبازان مؤثراست.
مقایسه معنای زندگی و نگرش به مرگ در مراقبین بیماران مبتلا به سرطان و افراد عادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۳۵)
69 - 86
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مراقبین بیماران مبتلا به سرطان در فرایند مراقبت با شرایط سخت و اضطراب های متعددی مواجهه می شوند که مستقیماً بر نگرش و سلامت روان شناختی آن ها اثر می گذارد. هدف از مطالعه حاضر مقایسه ی معنای زندگی و نگرش به مرگ بین مراقبین بیمار مبتلا به سرطان و افراد عادی بود. روش: طرح مطالعه علی-مقایسه ای است. با مراجعه به بیمارستان فیروزگر و مرکز شیمی-درمانی روشنا، 52 نفر از افرادی که یکسال گذشته یکی از اعضای درجه یک خانواده ایشان به سرطان مبتلا شده اند؛ و آن ها به عنوان مراقب اصلی از او مراقبت می کرده اند به صورت نمونه در دسترس انتخاب شدند. گروهی که تجربه مراقبت از بیمار مبتلا به سرطان را نداشتند، نیز به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و با گروه اول همتا شدند؛ هر دو گروه پرسشنامه های معنای زندگی (استگر، فرازیر، اُشی و کالر، 2006) و نیمرخ نگرش به مرگ – نسخه تجدیدنظرشده (وونگ، رکر و گسر، 1994) را تکمیل نمودند. داده ها با روش تحلیل واریانس چند متغیری ارزیابی شدند. یافته ها: نتایج نشان داد افراد دارای تجربه مراقبت، اضطراب و اجتناب از مرگ بالاتری در شاخص نگرش به مرگ نسبت به افراد عادی گزارش می کنند؛ اما در معنای زندگی تفاوت معنادار بین دو گروه دیده نشد. نتیجه گیری: مراقبین با ابهام درباره آینده و روز به روز وخیم شدن حال بیمار روبه رو هستند؛ شرایطی که اضطراب از مرگ و تلاش برای اجتناب از آن را ایجاد می کند.
بررسی اثربخشی گروه درمانی معنوی بر مؤلفه های صبر و علایم اضطراب در دانشجویان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر با رویکرد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی اثربخشی گروه درمانی معنوی، بر مؤلفه های صبر و علایم اضطراب در دانشجویان مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر با رویکرد اسلامی بود. طرح پژوهش به صورت شبه آزمایشی و از نوع پیش آزمون پس آزمون، با گروه کنترل می باشد. به شیوه غربالگری، 34 دانشجو مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر، از بین دانشجویان دانشگاه لرستان انتخاب شدند و در دو گروه 17 نفری آزمایش و کنترل، به صورت تصادفی جایگزین شدند. گروه درمانی معنوی با رویکرد اسلامی، در طول 8 جلسه، برای گروه آزمایش اجرا شد. از پرسش نامه اختلال اضطراب فراگیر و مقیاس صبر، برای جمع آوری داده ها استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج به دست آمده نشان داد که تفاوت بین میانیگن نمره اضطراب و مؤلفه های صبر در مرحله پس آزمون، در گروه آزمایش و کنترل با کنترل متغیر پیش آزمون، معنادار بوده است. با توجه به این نتایج، می توان از گروه درمانی معنوی، با رویکرد اسلامی برای کاهش علایم اضطراب و افزایش صبر در افراد با نشانگان بالینی اختلال اضطراب فراگیر استفاده نمود.
بررسی رابطه بین دلبستگی به خدا، دلبستگی به بزرگسالان و تاب آوری با خودشفقت ورزی و ذهن آگاهی در دانشجویان دانشگاه تهران در سال 1395(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
سابقه و هدف: درباره ارتباط تنگاتنگ بهداشت روانی و تاب آوری اتفاق نظر بالایی وجود دارد. هدف اصلی مطالعه حاضر بررسی رابطه بین دلبستگی به خدا، دلبستگی به بزرگسالان و تاب آوری با خودشفقت ورزی و ذهن آگاهی در دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تهران بود. روش کار: طرح پژوهش حاضر از نوع همبستگی و جامعه آماری آن شامل کلیه دانشجویان مقطع کارشناسی دانشگاه تهران در نیم سال اول تحصیلی 96-95 بود که از میان آنان 200 نفر از دانشجویان دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی به روش نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس های دلبستگی به خدا، دلبستگی به بزرگسالان، تاب آوری، خودشفقت ورزی و ذهن آگاهی؛ و برای تحلیل داده ها از آزمون های آماری همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر استفاده شد. در این پژوهش همه موارد اخلاقی رعایت شده است و مؤلفان مقاله هیچ گونه تضاد منافعی گزارش نکرده اند. یافته ها: نتایج نشان داد که بین دلبستگی ایمن به خدا با تاب آوری، ذهن آگاهی و خودشفقت ورزی رابطه مثبت و معنادار؛ ولی بین دلبستگی اجتنابی با تاب آوری، ذهن آگاهی و خودشفقت ورزی رابطه منفی وجود داشت؛ همچنین دلبستگی به بزرگسالان با تاب آوری رابطه مثبت و معنادار داشت؛ اما بین دلبستگی اضطرابی به بزرگسالان با ذهن آگاهی و تاب آوری رابطه معناداری به دست نیامد. همچنین بر پایه نتایج به دست آمده، تاب آوری و دلبستگی ایمن به خدا توانستند به طور مثبت ذهن آگاهی را پیش بینی کنند. نتیجه گیری: افرادی که دلبستگی شان به خدا ایمن بود، برای خود ارزش قائل می شدند و می دانستند که خداوند آنان را دوست دارد و کمک کننده و جواب دهنده به خواست ها و دعاهای آنان است؛ برعکس افراد با دلبستگی اجتنابی، خدا را دور از دسترس می دانستند و از او دوری می کردند.
مقایسه نیمرخ شخصیتی، تحمل ابهام و مقابله مذهبی در افراد مبتلا به سرطان خون و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال نهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۳۳)
45 - 60
حوزههای تخصصی:
مقدمه: سرطان خون یکی از شایع ترین سرطان ها است، شیوع بالایی داشته، پیامدهای روانی و اجتماعی زیادی برای بیمار به همراه دارد و عوامل مختلفی در شکل گیری و تشدید آن نقش دارند. پژوهش حاضر با هدف بررسی و مقایسه نیمرخ شخصیتی، تحمل ابهام و مقابله مذهبی بیماران مبتلا به سرطان خون و افراد سالم انجام گرفت. روش: روش پژوهش، علی مقایسه ای بود. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مبتلا به سرطان خون بستری در بیمارستان های ولی عصر، شمس، شهریار و شهید قاضی شهر تبریز بودند؛ نمونه پژوهش شامل دو گروه 50 نفری از بیماران و همراهان آن ها بودند که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب گردیدند و به لحاظ سن، جنس، تأهل و سطح تحصیلات باهم همتا شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه نئو (مک کری و کاستا، 1985)، تحمل ابهام (مک لین، 1993) و مقیاس مقابله مذهبی (پارگامنت، 2000)، استفاده گردید. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس چندمتغیره تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها: نتایج تجزیه وتحلیل داده ها نشان داد که بین نیمرخ شخصیتی، تحمل ابهام و مقابله مذهبی بین افراد مبتلا به سرطان خون و افراد سالم تفاوت معنی داری وجود دارد، افراد مبتلا به سرطان خون در روان رنجور ی، تحمل ابهام پایین و مقابله مذهبی منفی نمرات بالاتری نسبت به افراد سالم کسب کردند و افراد سالم نیز در متغیرهای برون گرایی، گشودگی به تجربه، توافق پذیری، باوجدان بودن، مقابله مذهبی مثبت و تحمل ابهام بالا نمرات بالاتری نسبت به افراد مبتلا به سرطان خون داشتند (01/0p<). نتیجه گیری: بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان نتیجه گیری کرد که برخی ویژگی های شخصیتی و راهکارهای مقابله ای مذهبی سازگارانه و ناسازگارانه برخورد با بیماری می تواند بر علائم بیماری و مقابله مؤثر با آن تأثیر گذاشته و به متخصصان بالینی در تدوین مداخلات درمانی جهت درمان مؤثرتر به این بیماران کمک نماید.