فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۵۳٬۱۱۱ مورد.
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
45 - 63
حوزههای تخصصی:
لقد ظهرت الاستعاره التصوّریّه فی نظریّه لایکوف وجونسن ردّاً علی النظره البلاغیّه التقلیدیّه الّتی تجعل الاستعاره منصبّه علی الألفاظ ولیست ناجمه عن التفکیر والنشاط الذهنیّ. تکون الاستعاره التصوّریّه ماثله فی کافّه حقول حیاتنا الیومیّه وتُعتبر فی الشعر المعاصر عملیّه إدراکیّه مختفیه تشکّل أنساقه التصوّریّه فی ذهن الشاعر وتدوّی تجربته الحیاتیّه. هذا وقد کانت الاستعاره من أبرز تقنیات تعبیر غیر مباشر یقوم علی التخییل فی شعر علی جعفر العلّاق ومنوتشهر آتشی، وتلعب بشتّی مخطّطاتها دوراً نشیطاً فی إثاره الدهشه وال تأثیر فی المتلقّی. تحاول هذه الدراسه باتّباعها المنهج الوصفیّ - التحلیلیّ أن تعالج أهمّ مخطّطات الاستعاره التصوّریّه فی شعرهما، معتمده علی المدرسه الأمریکیّه للأدب المقارن. یدلّ مجمل نتائجها علی أنّ الشاعرین یمیلان إلی مخطّط الفضاء عاده علی إجلاء تصوّراتهما الوهمیّه عن مساحات ذات أحجام فیزیائیّه، وخاصّه یحتفیان بالجسد الإنسانیّ کوعاء لمفاهیمهما المجرّده. یمتاز مخطّط المسار فی شعر العلّاق باستلهام الحرکه من مواضیع البیئه الخارجیّه وفی شعر آتشی بمرور الزمن عاده. یتعرّض مخطّط القوّه فی شعر العلّاق لهیمنه القوی السلبیّه الرادعه علی مواقف الشاعر الذاتیّه، ویتبلور فی شعر آتشی بالقوی السلبیّه والإیجابیّه وسیطرتهما علی مواقفه الذاتیّه والاجتماعیّه.
صوره الأنا اللبنانی والآخر الصهیونی فی المجموعه القصصیه شاره جدیده للنصر لعلی حجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵۶
87 - 103
حوزههای تخصصی:
دخلت صوره الأنا والآخر النصوص الأدبیه العربیه، بعد الأحداث التی شهدها العالم العربی من الصراع القائم بین الغرب والشرق و بین المسلمین والصهاینه خاصه، حتی عکس الکُتاب صوره هذه المواجهه، ما حفّز الباحثین والناقدین على القیام بدراسه الضدین فأخذت هذه الدراسه دوراً واسعاً فی میدان البحث، ویهدف نقاش هذه القضیه الحرص علی صوره الأنا العربیّه، والحفاظ علی هویتها من أجل مواجهه الآخر العدوّ. والمراد من "الأنا" هنا صوره ذات اللبنانی الثائر وفی نفس الوقت المحافظ عن بلده و"الآخر" یعکس صوره الصهیونی الأجنبی، فالکاتب اللبنانی علی حجازی فی مجموعته القصصیه «شاره جدیده للنصر» مثّل الأنا أی روح الشعب اللبنانی المقاوم باتجاهٍ جدیدٍ للمقاومه. إننا فی هذه الدراسه، وفقا للمنهج الوصفی- التحلیلی نهدف إلی استجلاء صوره الأنا تجاه صوره الآخر فی قصص علی حجازی، وما تقوم من علاقات بینهما، إذ تعدّ القصص من الفنون التی تجسد إشکالیه الأنا والآخر، وتتیح الفرصه لتعکس الآخر وهزائمه.
استطاع الکاتب أن یأخذ أنواع الأنا والآخر فی نصّه، وأن یأتی بأمثله لها بأسلوب أدبیّ فنیّ. لذا؛ نسعی إلى الکشف عن أسلوب علی حجازی فی انعکاس صوره الأنا والآخر فی شاره جدیده للنصر، وکیفیّه سرّد الحرب، ومقاومه اللبنایین تجاه العدو الإسرائیلی. أبرز المحاور الموجوده فی قصص علی حجازی والتی توصل لها البحث إن صوره الأنا کانت متفائله على الرغم من هزائم الحرب، فأمّ محمد شخصیّه تعبِّر عن صوره الأنا المتفائله والمقاومه والآخر القاتل والمحتلّ الذی یحلّ قتله، أما صورت المتشائم اللبنانی تجلّی فی شخصیه الجار "أبوسعد" فی قصه الزفه، وعَکَسَ الأنا بالرغم مما تهدم وحُرقَ بصوره منتصره جدیده للنصر. أنهی الحجازی العلاقه الجدلیّه التی تجمع الأنا فی الآخر فی قصصه بفشل الآخر الصهیونی، قد توصل البحث إلى إن فی نهایه کلّ قصه یوجد ذلک الفشل الصهیونی.
بازتاب چالش های محمد تقی بهار با پهلوی اول، در آئینه سروده های او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعضی سروده های شاعران فارسی زبان بازتاب وقایعِ روزگار، حقایق و دلایل رخدادِ آن هاست. پس از مشروطه بسامد این اشعار فزونی می گیرد. بسیاری از سروده های بهار، شاعر، سیاستمدار و محقق بزرگ این عصر آئینه اتفاقات روزگار و مبیّن ارتباط مشوّش وی با پهلوی اول و شرحِ مخالفت ها، انتقادات، پندها و گاه مدایحِ اجباری و از سرِ ترس و تقیّه اوست که هر کدام به عنوان یک شعراستنادِتاریخی، شایسته بررسی است. او پیش از رضاخان به عرصه سیاست گام نهاده و سال ها پس از وی در متن وقایع حضور داشته است. ملک الشعرا مانند بسیاری از روشنفکران روزگارش، در آغازِ پیدایی رضاخان در سپهر سیاسی آشوب زده ایران، امید داشته از جدیت و استقامت او برای رهایی کشور از آشفتگی و تجزیه استفاده کند؛ سپس درمی یابد وی عنصری وابسته است -که با وجود میل شخصی و تلاش های مؤثر برای پیشرفت کشور- با دیکتاتوری فزاینده ، عملاً برای نابودی دستاوردهای مهم مشروطه همچون قانون، آزادی و مجلس کمر بسته است، بنابراین در مسائل مهمی با وی مخالفت می کند. تحلیل سروده های بهار در ارتباط با پهلوی اول علاوه بر آشکار ساختن ارزش های ادبیشان از جهت نقل وقایع و ارزیابی رویدادها سودمند است. در این مقاله تحلیلی – توصیفی با تکیه بر اشعار بهار -که از دیوان او یا آثار دیگر به دست آمده- به بررسی ارتباط این دو چهره نامی پرداخته و نشان داده شده، این ارتباط سخت از فرصت طلبی و قدرتمندی هر کدام و مقتضیات زمان تأثیر گرفته است.
خوانشی کاربردشناختی از فن بدیعی «مبالغه» بر اساس «اصل همکاری» گرایس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال ۱۶ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۴۹)
15 - 32
حوزههای تخصصی:
مبالغه ازجمله برجسته ترین شگردهای کلامی است که از دیرباز توجه بسیاری از زبان پژوهان را به خود جلب کرده و به گونه ای ویژه در ذیل علم بدیع طرح یافته است. آنچه درباره این فن بدیعی، مانند هر فن بدیعی دیگری، مهم است آنکه طی چه فرایندی آفرینش یافته و چگونه دریافت و خوانش شده است. پژوهش حاضر برای پاسخ به چنین پرسش بنیادینی، روش توصیفی تحلیلی را در پیش گرفته و با بهره مندی از نظریه کاربردشناختی «اصل همکاری گرایس» به تجزیه و تحلیل فرایند ساختی- معنایی این فن بدیعی پرداخته است. نتایج حاکی از آن است که آفرینش فن بدیعی مبالغه در اساس بر رعایت نکردن آنچه گرایس قاعده «کیفیت» می نامند، استوار است؛ چراکه در روند آفرینش این فن، متکلم از اینکه اطلاعاتی درست و استدلال پذیر در اختیار مخاطب قرار دهد، خودداری کرده و بدین گونه قاعده کیفیت را رعایت نمی کند؛ البته باید توجه داشت که رعایت نکردن قاعده کیفیت در این فرایند عامدانه و به گونه ای آشکار و تشخیص پذیر بوده [= نقض قاعده کیفیت] و متلکم نه با هدف فریب دادن یا گمراه ساختن مخاطب [= تخطی از قاعده کیفیت]، بلکه با هدف رهنمون ساختن وی به «تضمن مکالمه ای» دست به چنین کاری می زند. این مطلب می تواند معیاری دقیق برای تمییز مبالغه از سخن دروغین قلمداد شود.
مقایسه مشرب عرفانی نجم الدین رازی و علی بن ترکه اصفهانی (با تأکید بر رساله های «عشق و عقل» و «عقل و عشق» (مناظرات خمس))(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت دقیق آثار و اندیشه های عارفان اسلامی، بدون آگاهی از سنت و مشرب عرفانی خاص آنان امکان پذیر نیست؛ زیرا نظام اندیشگانی هر عارف برآمده از اصول و مبانی سنت عرفانی و نیز آداب ورسوم مشربِ مربوط به اوست. این پژوهش با رویکرد توصیفی- تحلیلی و با هدف تعیین سنت و مشرب عرفانی حاکم بر دو رساله «عشق و عقل» نجم الدین رازی و «عقل و عشق» (مناظرات خمس) علی بن ترکه اصفهانی، بر پایه معیارهای دو سنت عرفانی اول و دوم، به مطالعه تطبیقی این دو اثر می پردازد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که هر دو عارف، ازنظر غایت و هدف و رویکرد، متأثر از سنت اول عرفانی هستند؛ هرچند در دیگر آثار نجم الدین رازی، نشانه هایی از تمایل او، در این دو زمینه، به سنت دوم، دیده می شود. نجم الدین رازی به کارآمدی عقل در دستیابی به معرفت، اعتقادی ندارد؛ اما نظر علی بن ترکه، عکس اوست. به لحاظ ابزارهای شناخت و کشف معرفت، نجم الدین رازی به سنت اول و علی بن ترکه به سنت دوم تعلق دارد. «عشق»، مفهوم مهم و پُرکاربرد در رساله عشق و عقل است که معنای مدنظر آن در این رساله، به سنت نخست عرفانی نزدیک است. «سکر» و «شطح»، در رساله عقل و عشق نیز، از مفاهیمی است که در هر دو سنت، اشتراک لفظی و معنایی دارد. زبان عرفانی در رساله نجم الدین رازی، از نوع عبارت؛ اما در رساله علی بن ترکه ترکیبی از عبارت و اشارت است.
تصویر زنان در «سه قطره خون»، «علویه خانم» و «بوف کور» از صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تصویر زنان در داستان های کوتاه صادق هدایت کلیشه های مختلفی را پشت سر گذاشته و در هر داستان بنا به وضعیت حضور زنان در عرصه های مختلف، بازنمایی های متفاوتی از آنان صورت گرفته است. پژوهش پیش رو با هدف پی بردن به نحوه بازنمایی نقش اجتماعی زنان در داستان های «سه قطره خون»، «علویه خانم» و «بوف کور» از صادق هدایت و شناخت ایدئولوژی نویسنده در پشت این بازنمایی ها انجام گرفته است. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی سعی بر آن دارد تا به این سؤال پاسخ دهد که زنان در داستان های یاد شده چگونه بازنمایی می شوند و ایدئولوژی نویسنده در این بازنمایی ها چیست؟ یافته ها حاکی از آن اند که بازنمایی های ارائه شده از زنان در داستان های کوتاه صادق هدایت در راستای تحکیم و تثبیت کلیشه های جنسیتی قدم برداشته اند و چهره ای در راستای باورهای سنتی جامعه داشته اند. در بیشتر این داستان ها مردان سنتی و زنان منفعل به نمایش درآمده اند و نقش پر رنگ سنت و تأثیر آن در تصمیمات شخصیت های آن ها به خوبی مشاهده می شود.
بررسی تمثیلات حقوق بشر در آثار کازئو ایشی گورو و شهریار مندنی پور(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
تحلیل متون ادبی بر مبنای تمثیل مطالعات حقوقی و جامعه شناسانه، یکی از انواع مهم مطالعات بینا رشته ای می باشد. این روش مطالعه، سبب رصد ریزبینانه و موشکافی هرچه دقیق تر زوایای داخلی متون ادبی می شود؛ در این مقاله با توجه به اهمیّت مباحث تمثیلی حقوقی در شکل گیری داستان های مهیج ادبی و هم چنین نقش ادبیات تمثیلی در شناساندن اصول حقوقی، و هر چه ملموس تر کردن آن به بررسی تمثیلات در انعکاس مفاد اعلامیه حقوق بشر و چگونگی خلق صحنه های تمثیلی و توصیف تمثیلی وقایع در آثار داستانی نویسنده مدرنیست ایران، شهریار مندنی پور و نویسنده انگلیسی- ژاپنی، کازئو ایشی گورو پرداخته می شود. روش مطالعه در این پژوهش، توصیفی-تحلیلی و روش گردآوری داده ها مطالعات کتاب خانه ای می باشد. بدین منظور برخی آثار داستانی این نویسنده ها مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. بر اساس یافته های این پژوهش از جمله مهم ترین تمثیلات حقوق بشر که مندنی پور و ایشی گورو مخاطبان خود را به رعایت آن سفارش کرده اند، آزادی و برابری از لحاظ حیثیت و کرامت و حقوق؛ حق آزادی و امنیت شخصی، برابری و مساوات، عدالت و صلح است. که به بیان مفاهیم تمثیلی درباره آزادی، برابری و عدالت و صلح پرداخته اند. تا کنون پژوهشی درباره بررسی تمثیلات حقوق بشر در آثار کازئو ایشی گورو و شهریار مندنی پور، انجام نشده است که همین بر اهمیت و هدف و ضرورت این پژوهش می افزاید.
تطوّر شخصیّت لیلی در منظومه های لیلی و مجنون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بسامد داستان لیلی و مجنون در ادبیات فارسی بسیار است. داستان لیلی و مجنون از قرن چهارم هجری قمری مورد توجّه شاعران و ادیبان ایرانی قرار گرفته و در آثار آنان آمده است. تحول و تطور روایت و شخصیّت ها و مضامین در داستان ها و حکایت های لیلی و مجنون در ادب پارسی و هچنین ارتباط آن منظومه ها با شرایط مکانی و زمانی که داستان در آن سروده شده است و تفاوت آن با اصل روایت و مکان وقوع داستان عربی آن می تواند در شناخت بهتر و متفاوت از حکایت های نگاشته شده با نام مشترک لیلی و مجنون کمک کند. در این پژوهش بررسی تغییرات شخصیّت لیلی در بیان شاعران پارسی زبان هدف اصلی نگارش آن به شمار می آید. یافته های پژوهش حاکی از آن است که منظومه لیلی و مجنون در طول تاریخ ادب فارسی در اشعار شاعران، با توجه به آن چه که از نظامی تقلید کرده اند، جز در موارد جزئی تغییر آن چنانی نداشته است و همگی در مورد وضعیت مکانی و فرهنگی و نیز محتوای منظومه که عشق بی بدیل است، اتفاق نظر داشته اند. لکن تفاوت های باریک و جالبی در شخصیّت لیلی در اشعار شاعران وجود دارد.
Communicative Ethics as the Aura of Post-Postmodern Morality: A Study of Amy M. Homes’ This Book Will Save Your Life and Philip Roth’s Everyman(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
In the postmodern era, there seems to be a pervasive decline of concept of ethics and community, leading to the devaluation of human life and moral values. The recent ethical turn in literary climate, however, has acknowledged a new version of ethics whose very quiddity needs further research. The present study aims to not only elucidate the moral codes of post-postmodern ethics, but also depict the significant role of communicative ethics, considered by the authors to be the infrastructure of the contemporary moral issues. Ergo, this article explores the theories of Habermas in two contemporary American novels in 2006, Amy M. Homes’ This Book Will Save Your Life and Philip Roth’s Everyman , so as to shed light on the resemblance of post-postmodern moral frames and Habermasian communicative ethics. Although the characters are initially illustrated in a postmodern setting with social alienation, solipsism, and instrumental actions, they undergo an ethical turn that is a manifestation of social and individual interactions, thus developing a cure and self-creation in the lives of the fractured characters. Finally, protagonists turn to be a self-satisfied and integrous people by maintaining the criteria of communicative ethics comprising the priority of well-being of others, empathy, and situational morality.
رندی و قلندری در اشعار عبدالباقی مجددی (باقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۲
161 - 178
حوزههای تخصصی:
قلندریه به عنوان شاخه ای از ملامتیه، سعی در تخریب هنجارهای متداول جامعه و رد مظاهر دینداری داشت تا صورتی از عبادات خالصانه و بدور از ریا و عوام فریبی را به نمایش بگذارد. قلندران با پشت پا زدن به ارزش ها و اصول اخلاقی همچنین سنت های متداول روزگار ،خود را از هر گونه قید و بندی آزاد و رها می ساختند. آن چه در افکار قلندریه نمود بارزی دارد ، زیر پا نهادن تابوهای اجتماعی است که حاصل آن در شعر فارسی، بازتاب یافته است. این پژوهش به بررسی مضامین قلندرانه و رندانه در اشعار عبدالباقی مجددی(باقی) می پردازد. عبدالباقی مجددی یکی از شاعران صوفی افغانستان است که در اشعار وی مضامین قلندری و رندی به وضوح دیده می شود .از جمله مضامین قلندری در غزلیات باقی می توان باده نوشی، می خواری ، می پرستی، تعریض و کنایه به زاهدان ریایی، شیخ و صوفیان مصلحت جو، رد مظاهر شریعت و دینداری، ترجیح دیر و میخانه بر خانقاه، مدرسه و مسجد را نام برد. رند در اشعار باقی با ویژگی هایی چون رندِ الست، رندِ باده نوش، رندِ بدنام، رندِ بی تکلف، رندِ بی دستار، رندِ زاهد ستیز، رندِ صوفی ستیز، رندِ عاشق، رندِ قدح نوش، رندِ شاهد باز، رندِ مست و رندِ می پرست ظاهر می شود.
مقایسه واژه های تفسیر گازر و تفسیر ابوالفتوح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تفسیر رَوضُ الجِنان و رَوحُ الجَنان فی تَفسیرِالقُرآن از مهم ترین و برجسته ترین تفسیرهای شیعه به زبان فارسی است. اهمیت و ارزش والای این اثر سبب شده تا برخی آثار، مانند تفسیر جِلِاء الاذهان و جَلاء الاحزان فی تَفسیر القُرآن ، از آن تأثیر بپذیرند. اگرچه تفسیرهایی که به زبان فارسی تألیف شده اند معمولاً از زبان عربی و قرآن کریم تأثیر بسیار گرفتند، در متن تفسیرها واژه های فارسیِ بسیاری دیده می شود که برخی از آن ها منحصربه فرد و برخی در دوره های دیگر بسیار کم کاربرد بوده است. باتوجه به اینکه بسیاری از پژوهشگران و فهرست نگاران بر این باورند که تفسیر جِلِاء الاذهان و جَلاء الاحزان تلخیصی از تفسیر رَوضُ الجِنان و رَوحُ الجَنان است، نگارنده بر آن شده ضمن معرّفی مختصری از دو تفسیر یادشده، موارد اختلاف برخی از واژه ها و ترکیب های به کاررفته در متن تفسیرها را نشان دهد.
کیمیا سازِ فقر (برجسته ترین مضامین در اشعار واقف لاهوری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال ۱۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۷
51 - 66
حوزههای تخصصی:
«شیخ نورالعین واقف لاهوری بَتالوی» از شعرای فارسی گوی قرن دوازدهم ه.ق سرزمین هندوستان است که سادگی شعر و اندیشه بلندش، روان را تازگی می بخشد. ناشناختگی واقف لاهوری، نگارندگان را بر آن داشت تا با هدف معرفی و شناساندن این شاعر پُرکار، اندیشه و مضامین شعری اش را با بهره گیری از شیوه تحلیلی و توصیفی به روش کتابخانه ای مورد واکاوی و تحلیل قرار دهند. از شعر واقف برمی آید که او با ساختارهای زبان و ادب فارسی آشناست؛ مضمون آفرینی هایی در شعر او مشاهده می شود که خاص خود اوست. دوری جُستن از درگاه شاهانِ زمانه سبب شده تا اندیشه اش استقلال داشته باشد. او با استادی تمام، مضامین عرفانی و عاشقانه را به هم گره زده و از قلندری و رندی سخن به میان آورده؛ در جای جای شعرش به ستایشِ هنجارها و نکوهشِ ناهنجاری های اجتماعی و اخلاقی می پردازد و با الهام گرفتن از اندیشه خیام، خوش باشی و غنیمت شمردن عمر را در شعرش وارد کرده است. او با مضمون آفرینی درباره جبر و اختیار و قضاوقدر، رگه هایی از حکمت و فلسفه را در شعرش نمایان ساخته است.
خصلت ایدئولوژیک تصاویر محمدرضا ترکی و محمدمهدی سیار در غزلیات(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۱
82 - 94
حوزههای تخصصی:
سبک، صدای ذهن نویسنده است و آنچه بر قلم جاری می شود نمود عینی این ذهن است و هماهنگی بین ذهنیت و روساخت شعر، اصلی گریزناپذیر. شعر، خودآگاه و ناخودآگاه عرصه هماهنگی ها و تناسب هاست. ماهیت هنر با اصل هماهنگی گره خورده است و هنر به مثابه یک کل، زیبایی و تأثیرش را از هماهنگی اجزایش می گیرد. بنابراین در هنر شعر می توان هماهنگی ها را در سطوح متفاوت جست. شعر، ساختاری است که فرم و محتوا هماهنگ با هم در خلق تأثیر و زیبایی عمل می کنند. هماهنگی بین زبان و محتوا، موسیقی و محتوا، تصویر و محتوا و دیگر عناصر روساختی و ژرف ساختی، عنصری بنیادین در تأثیربخشی شعر است. یکی از هنری ترین هماهنگی ها در شعر در عرصه هماهنگی ذهنیت و تصویر اتفاق می افتد؛ به این شکل که تصویر، آیینه جهان بینی و ذهنیت شاعر و گرایش ایدئولوژیک خاص او می شود. این هماهنگی بخصوص در اشعار شاعران اندیشه مدار و ایدئولوژیک، بیشتر مشهود است. شعر پایداری نیز نمونه های بی بدیلی از این هماهنگی را عرضه کرده است. پژوهش حاضر، این هماهنگی را در شعر محمدرضا ترکی و محمد مهدی سیار مورد کاوش قرارداده و با روشی توصیفی-تحلیلی، در آشکار کردن تجلی های این هماهنگی، کوشیده است. نتیجه پژوهش، نشان از خلق تناسب های هنری در زمینه تصویر و ایدئولوژی در شعر این دو شاعر پایداری دارد.
نقد و تحلیل مؤلفه های پست مدرنیستی در رمان «بند محکومین»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش زبان و ادبیات فارسی زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
121 - 150
حوزههای تخصصی:
ادبیات پست مدرن، جریانی جهانی است که در ادبیات فارسی نیز بازتاب یافته است. پست مدرنیسم بر آرای پساساختارگرایان استوار است و هرگونه شناخت و تحلیل این واژه از تدقیق در آرای پساساختارگرایان حاصل می شود. نوع شعر و داستان با توجه به ظرفیت و محتوای خود، پذیرای نشانه های پست مدرن هستند. رمان «بند محکومین» اثر کیهان خانجانی از جمله رمان هایی است که می توان خوانشی پست مدرنیستی از آن عرضه کرد. انتخاب این رمان به دلیل نمود بارز عناصری مانند چندصدایی، فراواقعیت و جریان سیال ذهن است که آن را به نمونه ای شاخص از ادبیات پست مدرن فارسی تبدیل می کند. با توجه به اینکه رمان «بند محکومین» از رمان های متأخر است، می توان ضمن تحلیل جنبه های پست مدرنیستی متن، به جایگاه این نظریه در سال های اخیر و افتراق آن با رمان های پیشگام رسید. هدف این پژوهش آن است که با روش توصیفی-تحلیلی، پس از شناخت مؤلفه های برجسته و مشترک پست مدرن در نگاه نظریه پردازان آن، این رمان را نقد و تحلیل کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که عناصر و مؤلفه های برجسته در رمان یادشده عبارتند از: نگرش هستی شناسانه، آیرونی، درهم آمیزی، فراواقعیت، کش دادن اغراق آمیز تصویرپردازی، برهم زدن نظم و روال های جامعه، نظام چندصدایی و چندروایتی، بازی، تکرار های نامتعارف، دو وجهی یا چند وجهی بودن و جریان سیال ذهن.
نقد عرفان خراسان در مقالات شمس تبریزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن پژوهی ادبی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۱۰۱
295 - 321
حوزههای تخصصی:
جریان عرفان عاشقانه خراسانی دارای سنّت سلوکی خاصی با محوریت مفهوم عشق است. پس از انتشار مقالات شمس تبریزی یکی از موضوعات مورد توجه این بود که شمس امثال بایزید از پیران خراسان و حتی جنید، حلاج و ابن عربی را نیز قبول ندارد. در این پژوهش مشخص می شود که عمده نقد شمس به شخصیت این افراد نیست، بلکه به شیوه عرفانیِ ایشان است. واقعیت این است که شمس تبریزی یکی از برترین منتقدان عرفان خراسان بود که خود نیز به این جریان تعلق داشت. برای اثبات این مدعا ابتدا ویژگی های مهمِ سلوک خراسانی همچون تأکید بر ریاضت، سکر، شطح و فنای در پیر بیان شده آنگاه دیدگاه های شمس درباره این ویژگی ها تبیین و تحلیل شده است. شمس با نظام خانقاهی مستقر در عرفان خراسان و سنّت هایی چون خرقه دادن و خرقه گرفتن مخالف بود. وی ریاضت ها و چله نشینی های متداول را یک انحراف جدی می دانست. احوالی چون سکر و شطحیات ناشی از آن را نیز از ناکارآمدی ها و نواقص این سنّت سلوکی می دانست. از مهم ترین دستاوردهای بحث آن است که شمس به دنبال رجعت به سنّت نخست خراسانی بود؛ زیرا اتکای تصوف را به نظام خانقاهی موجود، قابل قبول نمی دانست. او می کوشید تصوف را به سوی وابستگی به ولایت معنوی مشایخ و آموزه فنای در پیر سوق دهد.
واکاوی تطبیقی نگاشت عناصر سازه ای قلمرو ملموس «شیء گم شده» بر عناصر سازه ای حوزه ناملموس «عشق» در اشعار سعدی یوسف و احمد شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۲ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۳
225 - 242
حوزههای تخصصی:
سعدی یوسف و احمد شاملو از بزرگترین شاعران دوران معاصر هستند که با به کارگیری ابزار استعاره مفهومی، مفاهیم مجرّدی همچون عشق را در قالبی قابل لمس و درک به مخاطبان شعر خویش عرضه داشته اند. واکاوی شناختی استعاره مفهومی در اشعار اینان، تنها شیوه ای برای فهم مفاهیم انتزاعی ای مانند عشق در چارچوب مفهومی مادّی به نام «شیء گم شده» نیست؛ بلکه روشی برای نقب زدن به لایه های زیرین مفهوم انتزاعی عشق و فهم عمیق تر آن نیز است. انعکاس تصویر غیرمحسوس عشق در آئینه محسوس «شیء گم شده»، مخاطب را در درک هرچه ساده تر و محسوس تر این مفهوم پیچیده و غیرمحسوس یاری می کند. پژوهش حاضر با شیوه ای استقرایی و به روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد تطبیقی مکتب آمریکایی، به بررسی نحوه سازماندهی خلّاقانه مفهوم عشق به عنوان قلمرو مقصد در قالبِ تجربی «شیء گم شده» به عنوان قلمرو مبدأ می پردازد؛ ضمن اینکه به ترسیم نگاشت این نام نگاشت نیز به صورت کمّی و در قالب نمودار همّت می گمارد. مهم ترین نتایج کاربردی پژوهش حاضر این است که با شناسایی تناظرهای نظام مند بین مفهوم انتزاعی عشق و مفهوم مادّی «شیء گم شده»، علاوه بر اثبات انسجام متنی و نشان دادن پیوند اندام وار سازه ای، در بُعد اجتماعی نیز وجه مفقود بودن این مفهوم زندگی ساز برجسته شده و مخاطرات دنیای بدون عشق، گوشزد می شود؛ امری که مخاطبان را به اهمیّت حضور این مفهوم در دل زندگی آگاه می کند و باعث می شود به صورت فردی و جمعی به جست وجو و بازنشانی مفهوم عشق در دل زندگی بپردازند.
فرانمود هنری در شعر مکتب آذربایجانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۴۹
126 - 148
حوزههای تخصصی:
فرانمایی احساس یکی از مبادی مهم و اساسی ایجاد ارزش های زیباشناسانه در متون ادبی و هنری است. هنر فرانمودی، موقعیت خلق وضعیت جدید، اعتراض و نوسازی قواعد را برای هنرمند فراهم می آورد. فرانمود، یک روش هنری برای توصیف آثاری است که در آن هنرمند به منظور تعبیر، تفسیر و هیجانی تر کردن نمود عواطف و یا حالات درونی، دست به کژنمایی واقعیت، ارزش ها و هنجارها می زند. مساله اصلی تحقیق حاضر، تبیین جایگاه مهم فرانمایی احساس، مضامین و شگردهای ایجاد آن، در تبیین هیجانات، اعتراضات، عواطف و تجربیات درونی و اثرگذاری حسی بر مخاطب در شعر مکتب آذربایجانی بوده است. این تحقیق به روش توصیفی و تحلیلی انجام شد. جامعه آماری تحقیق، آثار شاعران سرآمد این مکتب (خاقانی، نظامی، فلکی شروانی، مجیرالدین بیلقانی و مهستی گنجوی) بوده است. ماحصل پژوهش حاکی از آن است که: در مکتب آذربایجانی مؤلفه های اصلی نظریه فرانمایی احساس، یعنی هنر انسانی، اعتراض و میل به تغییر و اصلاح و فراروی از معیارهای منطقی و سنتی ادبی برای به تصویر درآوردن تفکر و زیست انسان بسیار پررنگ است. فرانمایی احساس در گونه های غنایی این شعر (مدح، هجو، مفاخره، شکواییه، حسب حال، مرثیه، تغزل و ...) در مضامین مربوط به «خود»، «دیگری» و «شرایط زیست» بسیار پربسامد است و از شگردهای بسیار و به گونه شاخص: اغراق، نماد و انواع استعاره، تضاد و پارادوکس، تکرار و تنسیق الصفات (صفت+تشبیه+تلمیح+اسطوره) و روش های تعلیلی برای فرانمود آن در آثار این مکتب، استفاده شده است.
بررسی شهرها و کشورها در مقامات حمیدی
منبع:
نقد، تحلیل و زیبایی شناسی متون سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۴
78 - 98
حوزههای تخصصی:
بررسی شهرها و کشورها در مقامات حمیدی چکیده مقامات حمیدی یکی از کتاب های منثور فنی ادبیات فارسی است که قاضی حمیدالدین در قرن ششم آن را در ۲۴ مقامه نگاشته است. یکی از محتویات این کتاب که در این پژوهش شایان توجه است، ذکر نام کشورها و شهرهاست؛ البته بعضی از آن شهرها و مکان ها تغییر نام داده و بعضی دیگر از سرزمین پهناور ما جدا شده اند؛ ازاین رو پرداختن به ذکر نام شهرها و کشورها و جغرافیای شهری در این کتاب به لحاظ اسناد تاریخی سرزمین پهناور ما پراهمیت است. این پژوهش با روش تحلیل محتوا و با ابزار کتابخانه به معرفی مکان های جغرافیایی اشاره شده در مقامات حمیدی می پردازد. باید گفت که مطالب جغرافیایی در مقامات حمیدی نسبت به کتاب هایی چون المسالک و الممالک اهمیت کمتری دارد؛ اما پرداختن بدان شهرها و کشورها چه واقعیت خارجی داشته باشد و چه محصول ذوق و ذهن خلاق نویسنده باشد، خالی از لطف نیست. هدف اصلی مقاله پیش رو معرفی شهرها، کشورها و مکان های ذکرشده در مقامات قاضی حمید الدین است؛ چراکه کتاب های ادبی به نوبه خود بستری مناسب را برای تحلیل و بررسی جنبه های متفاوتی از آثار ادبی فراهم می سازند. بررسی های این مقاله نشان می دهد مکان های جغرافیایی مانند فلسطین، چین، سوریه و عراق که امروزه از نظر سیاسی برای کشور ما مهم است، در این کتاب از نگاه نویسنده دور نمانده است.
بررسی و تحلیل خسرو و شیرین نظامی با تکیه بر تعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
105 - 116
حوزههای تخصصی:
تعارض از جمله مسائلی است که در روابط اجتماعی رخ می نماید و هنگامی آشکار می شود که هدف فرد یا گروهی با هدف فرد یا گروهی دیگر در تقابل قرار گیرد. این عنصر در جریان یافتن داستان خسرو و شیرین بسیار مؤثر بوده است. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و برای بررسی تعارض و انواع آن در داستان خسرو و شیرین نوشته شده است. باوجودِ طولانی بودن تعارض میان خسرو و شیرین، این تعارض نتایج مثبتی داشته است؛ امّا تعارض های دیگر داستان با نتایج منفی پایان یافته است. انواع تعارضات داستان عبارت اند از: 1- تعارض هدف: تعارض خسرو و فرهاد، بهرام و خسرو، و شیرویه و خسرو. 2- تعارض احساسی عاطفی: تعارض شیرین و مریم، شیرین و شکر، و اهل دربار و شیرین. رهیافت هایی که شخصیت های داستان برای حل تعارض در پیش گرفته اند، عبارت اند از: 1- رهیافت تسلیم شدن: رهیافت خسرو دربرابرِ. 2- رهیافت اجتناب: شیرین و مریم. 3- رهیافت برد باخت (رقابت): رهیافت خسرو دربرابرِ فرهاد و شیرویه دربرابرِ. 4- رهیافت برد برد: رهیافت خسرو و شیرین. 5- رهیافت نرمش: روش خسرو در رسیدن به شیرین.
نگاهی نو به احوال و آثار امام بخش صهبایی دهلوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۴
31-51
حوزههای تخصصی:
نقد آثار برجسته در تمام اعصار آفرینش های ادبی حضور داشته است. در قرن دوازدهم هجری امام بخش صهبایی یکی از سخنوران و نویسندگانِ نامی فارسیِ شبه قاره در قرنِ دوازدهم هجری و هیجدهم میلادی به شمار می رود که در زمینه های نقد ادبی، شرح نویسی، دستورنویسی و شاعری سرآمد روزگار خود بود، اما بر خلاف ارزش های فراوانی که دیدگاه ها و آثار صهبایی دارد، تا کنون آن طور که باید به زندگی و آثار او پرداخته نشده است. معرفی امام بخش صهبایی، آثار و نقش تأثیرگذار شاگردان او در ترویج زبان فارسی در شبه قاره مهم ترین رهاورد این پژوهش است.علاوه بر این از رهگذر این پژوهش نقش صهبایی در قلمرو شرح نویسی و عرصه های دیگری چون نقد ادبی و مباحث زبان شناختی مشخص می شود. در این پژوهش برآنیم با رویکرد تحلیلی و توصیفی، زندگی و نتایج کوشش های جان فرسای صهبایی را هم به لحاظ تربیت شاگردان برجسته و هم به یادگار گذاشتن آثار گران سنگ، از طریق استناد و مراجعه به منابع مؤثق، اعم از فارسی و اردو مورد بررسی قرار دهیم.