ناهمسانیِ ادبیات و خوشنویسی در سرعت بازنمود تحولات اجتماعی (بر پایه آثار شعری و خوشنویسی مرتضی قلی سلطان شاملو و درویش عبدالمجید طالقانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادب فارسی سال ۷۸ بهار و تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲۵۱
207 - 230
حوزههای تخصصی:
ادبیات و خوشنویسی، به عنوان دو نظامِ انتزاعی-خیالیِ متأثر از هم، با همراهی ها و برهم کنش های چندصدساله و اشتراکات ساختاری فراوان در فرم و صورت، هر دو برآمده از کلان روندهای تاریخی-اجتماعیِ منجر به تغییرِ ذوقِ معیارِ جامعه اند. با این حال، تحلیل دقیق آثار برخی از نخبگان خوشنویسی و ادبیات، ما را به این نتیجه شگفت رهنمون می کند که گاهی بیشترین خصلت های مشترکِ ساختاری میان این دو عرصه را در آثار خوشنویسان و شاعرانی می توان جست که هم روزگار نبوده اند. این ناهم روزگاری ها، گاه در مصادیقی مانند حافظ و میرعماد، با فاصله ای بیش از دو سده دیده می شود و گاه در شواهدی چون صائب و درویش با فاصله ای در حدود یک سده. پژوهش بینارشته ای حاضر به شیوه توصیفی-تحلیلی، برای نخستین بار با پرده برداشتن از وجود این ناهمسانیِ زمانی، با تکیه بر عنصر اغراق، در پی پاسخ به چراییِ مسئله و تبیین وجوهِ کمیّتیِ این اختلافِ زمانی است. براساس نتایج این پژوهش، اگرچه تحولاتِ اجتماعیِ هر دوره، خصلت های یکسانی را هم زمان به ادبیات و خوشنویسی می بخشد، اما به نظر می رسد سرعت تأثیر این تحولات در عناصر زبان و خط که مصالح و مواد اولیه ادبیات و خوشنویسی اند، یکسان نیست و بازنماییِ تحولات اجتماعی و تصرفاتِ ذوقیِ اجتماع در قلمروِ آواها و ساخت های لفظ-معنیِ آثار ادبی، سریع تر از جهان شکل ها و ساخت های شاکله-حالتِ آثار خوشنویسی رخ می دهد.