فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۲٬۰۰۶ مورد.
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
40 - 23
حوزههای تخصصی:
استعاره مفهومی ابزاری نو از علوم شناختی است که با تکیه بر وضعیت شناختی انسان به مفهوم سازی مفاهیم انتزاعی و غیرعینی می پردازد. در این شیوه درک مفاهیم انتزاعی و ناآشنا (حوزه مقصد) به وسیله ی حوزه های مفهومی عینی و ملموس دیگر (حوزه مبدأ) صورت می گیرد. مهم ترین مسئله در استعاره مفهومی وجود تناظرهایی نظام مند میان دو حوزه ی مبدأ و مقصد است که از آن به عنوان نگاشت یاد می شود. قرآن کریم سرشار از مفاهیم انتزاعی همانند «کفر» و «ایمان» است که به منظور درک بهتر آن ها ضرورت دارد تا از شیوه های نوین تحلیل مفاهیم، به ویژه از استعاره مفهومی در تحلیل این مفاهیم و شیوه مفهوم سازی شان استفاده کرد. پژوهش حاضر بر مبنای روش تحلیلی-توصیفی به هدف شناسایی و تحلیل استعاره های مفهومی متعلق به مفاهیم «کفر» و «ایمان» در آیات مبارکه شش جزء آخر قرآن کریم انجام شده است تا شیوه بیان مفاهیم انتزاعی توسط قرآن کریم آشکار گردد. با تحلیل استعاره های مفهومی در این بخش از قرآن کریم می توان به این نتیجه رسید که قرآن کریم با بیان مفاهیم انتزاعی به شیوه استعاره مفهومی وضعیت شناختی انسان را مبنایی برای بیان مفاهیم کفر و ایمان قرار داده است و از آن در راستای مفهوم سازی استفاده کرده است. مفهوم «کفر» به عنوان حوزه مقصد با مفاهیمی شناخته شده همچون تاریکی، آلودگی، روی گردانی، جنگ، نیروی بازدارنده از ایمان و عدم کارایی حواس مفهوم سازی شده است و مفاهیمی همچون نور، پاکیزگی، تجارت، سفر، مسابقه و جهتِ راست به مفهوم سازی «ایمان» می پردازند. با تحلیل این استعاره ها می توان ایمان را به منزله نور، پاکیزگی، تجارت، سفر، مسابقه و شیء باارزشی که در جهت راست قرار دارد معرفی نمود و کفر را به منزله تاریکی، آلودگی، روی گردانی، جنگ و نیروی بازدارنده از ایمان در نظر گرفت.
بررسی ساختار داستان کوتاه قرآنی صاحب دو باغ از دیدگاه نشانه معناشناسی گفتمانی گریماس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرایند معناسازی جلوه اصلی معناشناسی به حساب می آید. بر همین اساس، شناخت مسیر تولید معنا تا دریافت آن توسط مخاطب، اهمیتی دوچندان می یابد. یکی از این حوزه های معناسازی که باعث شکل گیری روایت می شود، نظام های گفتمانی است که هم در بردارنده عناصر کنشی هستند که نظام شناختی را شکل می دهند و هم عناصر شوِشِی را شامل می شوند که نظام احساسی را شکل می دهند. پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیلی- توصیفی و براساس الگوی مطالعاتی گریماس به بررسی مؤلفه های نشانه- معناشناسی در داستان کوتاه صاحب دوباغ در سوره کهف پرداخته است. این داستان به علت در بر داشتن ماهیت گفتمان روایی، دربردارنده شوش ها و کنش هایی است که کنشگر اصلی داستان یعنی صاحب دو باغ بر خلاف برنامه معاد که کنشگر اصلی داستان یعنی صاحب در حال کنش آفرینی است و توانش مادی او، محرک اصلی کنش هایش محسوب می شود. کنشگر را شیطان به عنوان کنش یار همراهی می کند. این داستان علی رغم کوتاه بودن، به مراحل آماده سازی و در ادامه آن به مرحله آزمون اصلی و در نهایت به آزمون سرافکندگی در داستان می رسد. گفتمان غالب در داستان، هوشمند می باشد و این امر در روند شکل گیری ارزش به شکلی است که گفتمان را به شکل مذموم= ناپسند شمردن اخلاق تکبر و نقش اصلی آن در ایجاد تفکر و منطق کفر قرار می دهد و در نتیجه تاثیر چنین تفکری در داستان فرایند احساسی عاطفی گفتمان را شکل می دهد که این مهم در شکل دهی ساختار معنایی روایت مخصوصا در ادراکات برونه ای حسی- ادراکی (پدیدار شناختی) و درونه ای روان شناسی آن، تاثیر گذاری ملموسی را بر فرایند معناسازی دارد.
دراسة لنظریة الإستعمال وإستعمال اللفظ في اکثر من معنی في آن واحد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۹
1 - 22
حوزههای تخصصی:
تشکل مباحث الألفاظ جزءا مهمامن بحوث اصول الفقه ومن أهمها مسأله وضع الألفاظ، ویتفرع علی ذلک البحث عن الإستعمال فبعدأن یوضع اللفظ لمعنى یصبح تصوراللفظ سبباً لتصورالمعنى،ویأتی عندئذٍ دورالاستفاده من هذه العلاقه اللغویه التی قامت بینهما فإذا کنت ترید أنْ تعبِّر عن ذلک لشخص آخر وتجعله یتصوره فی ذهنه فبإِمکانک أنْ تنطق بذلک اللفظ الذی أَصبح سبباً لتصورالمعنى.لم یتعرض الأصولیون للإستعمال وحقیقته إلا الیسیر منهم بصوره مقتضبه ماعدا الشهیدالصدر الذی تناولها بالنقد والتحلیل مستعرضاالآراء والوجوه التی یمکن أن تطرح فی هذا الصدد.واختلف الأصولیون فی جواز إراده أکثر من معنی من اللفظ الواحد فی استعمال واحد،علی أن یکون کل من المعانی مرادا من اللفظ علی حده ،فالمانع برأی القائلین بعدم الجواز هوتعلق لحاظین بملحوظ واحد فی آن واحد.بما أنّ البحث عن نظریه الإستعمال واستعمال اللفظ فی أکثر من معنی لم تنقح وتهذب ولازال یعانی من الغموض والتعقید،لذلک قامت هذه الدراسه بمناقشه آراء الاصولیین وعرض اشکالاتهم،مقارنه بعضها مع بعض.الکلمات الدلیلیه: الإستعمال،الإراده الإستعمالیه،شروط الإستعمال،الوضع
نظریه روح معنا از نگاه دانشوران یکصد سال اخیر در حوزه علمیه قم (با تأکید بر دیدگاه های امام خمینی، علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی)
حوزههای تخصصی:
بر اساس نظریه وضع الفاظ بر ارواح معانی یا به اختصار، نظریه «روح معنا»، الفاظ بر روح معنای مشترک بین مصادیق گوناگون وضع شده اند و خصوصیات مصادیق در وضع الفاظ دخالتی ندارد. طبق این دیدگاه، مراد از الفاظ متشابهی چون عرش، کرسی، لوح، قلم و... در کتاب و سنت، نه معنای ظاهری آن هاست و نه معنای مجازی آن ها، بلکه معنای آن ها چنان گسترده است که شامل مصادیق غیرمادی هم می شود. نظریه روح معنا در اصل برای توجیه الفاظ متشابه قرآن مطرح شده است؛ ولی می توان آن را به طور کلی آن را در دسته نظریه های کلان در لغت شناسی طبقه بندی نمود. این دیدگاه را برای نخستین بار غزالی مطرح کرد و پس از او بسیاری از بزرگان اندیشه اسلامی آن را پذیرفته اند. این نظریه در سده اخیر و در حوزه علمیه قم مجال طرح مجددی یافته است و به این منظور، به طور ویژه دیدگاه سه عالم برجسته در حوزه علمیه قم یعنی امام خمینی، علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی درباره این نظریه، از منظرها و با رویکردهای گوناگون شایسته بررسی است. در این مقاله تقریر هر یک از این سه بزرگوار از این نظریه و شباهت ها و تفاوت های تقریر آنان و امتیاز و برجستگی دیدگاه آنان در طرح این نظریه مورد بررسی قرار گرفته است.
ظاهره الازدواجیه اللغویه بین الفصحى والعامیه في روایه دلشاد: سیره الجوع والشبع، للروائیه بشرى خلفان حسب نظریه شارل فرغیسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
103 - 120
حوزههای تخصصی:
ظاهره الازدواجیه اللغویه تتحدث عن وجود لغتین، ألا وهما اللغه العامیه واللغه الفصحى عند فرد فی مجتمع واحد. فیستخدم الأولى فی تعاملاته الیومیه، والثانیه أثناء الرسمیات وخط الحدیث الکتابی. أتى تعریف الازدواجیه اللغویه لأول مره بهذا المعنى والمصطلح فی مقال قدّمه العالم اللغوی، شارل فرغیسون، عام 1959م، بعدما لم یجد من ینقل أصل مصطلحها الفرنسی إلى الإنجلیزیه. ثمّ قدّم الکثیر من الدارسین والباحثین دراساتهم التی تتطرق إلی موضوع الازدواجیه اللغویه فی المجتمعات المختلفه ومجالات التعلیم ودخولها فی الأدب، وأشاروا إلى سلبیاتها وإیجابیاتها. وأما عن الازدواجیه اللغویه فی الحوار الروائی، فما هی إلا لتقریب المجتمع الروائی من عالم الواقع الذی یتحدث فیه الناس بشتى اللغات واللهجات. فلذا کان اختیار روایه دلشاد: سیره الجوع والشبع، للکاتبه بشرى خلفان أکثر تناسباً لهذه الدراسه حسب المنهج الوصفی التحلیلی، فی عالم الروایه علی أنّه کیف تتجسد فیه الازدواجیه اللغویه وکیف یمکن أن یتفنن فیه الکاتب لنقل أفکاره والتقرب من قرائه. فدلّت النتائج بعد اختیار أربعه خصائص أشار إلیها فرغیسون، کخصیصه الوظیفه والاکتساب والمفردات والتراکیب الصوتیه، على أن الوظیفه تحدد دور التوظیف اللغوی فی الشخصیات؛ وفی الاکتساب، تتبین اکتسابیه الفصحى عن طریق التعلیم، خلافاً للعامیه التی تأخذ دور اللغه الأم للفرد؛ وفی خصیصه المفردات، التشابهات بین المفردات العامیه والفصحى أحیاناً تشابهات جذریه؛ وأما فی خصیصه التراکیب الصوتیه، فیتضح تطور الکلمات التی تکون من أصل فصیح، وتغیر شکلها ولفظها فی العامیه. وکل هذا لم یحدث فی الروایه إلا لأجل التعامل والتواصل مع القارئ بشکل أسهل وأقرب لفهمه.
ظاهره الاستبدال اللغوي في رسائل الإمام علی بن أبی طالب (علیه السلام) "دراسه لغویه دلالیه في کتاب 1- 15 أنموذجا"(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تتسم ظاهره الاستبدال اللغوی بالنصیه، وتساهم فی خلق نص متماسک بحیث تمتّ رسائل الإمام علی (علیه السلام) الاستبدال اللغوی بصلات لغویه ودلالیه لضخها مظاهر لسانیه جدیده. وعلى أساس مقوله إمکانیه مساهمه کلام الإمام فی المشارکه فی النظریات والظواهر اللغویه ومنها ظاهره الاستبدال اللغوی یهدف المقال إلى دور کلام الإمام فی إثراء ظاهره الاستبدال اللغوی مظاهر ومفاهیم لغویه جدیده وتبیین نوع الاستبدال لدیه بالإضافه إلى معرفه شکله. ویسعى إلى الإجابه عن کیفیه أشکال الاستبدال ومیزاتها الدلالیه فی رسائل الإمام، وتبیین رؤیته اللغویه تجاه الاستبدال، وفی هذا المجال انتهج المنهج الوصفی-التحلیلی، معتمدا على علم الدلاله والآراء اللغویه لتبیین الأهداف والأسئله، بحیث توصل إلى أنّ شکل الاستبدال قد یتفاوت مادهً ویتداخل صیغهً وبالعکس، ویلتحم مع الجانب الأسلوبی کما یوجد للاستبدال المعجمی الترادف بحیث تنضوی أشکال الاستبدال لدى الإمام تحت المستوى المعجمی والنحوی وقد تخرج إلى المستوى البلاغی والأسلوبی بحیث تتضافر مع الجوانب الأسلوبیه، ما یولد المستوى المعجمی والنحوی مستوىً بلاغیا وأسلوبیا کمیزات لغویه ودلالیه بحیث لا تنحصر رؤیه الإمام تجاه أنواع الاستبدال على الاسمی والفعلی والقولی بل تتعدى إلى الحرفی والمعجمی، معتمدهً على أسلوبیه التداخل والتفاوت والتمایز اللغویه منهجاً بین المفردات حین الاستبدال اللغوی، وتنبثق میزات الاستبدال الدلالیه لدى الإمام من أسلوبیه التداخل والتفاوت والتمایز لتبیین الدلالات ومع العنایه بالمقام ووجود علاقه الأصل والفرع اللغوی بین الوحدات اللغویه وکذلک إخضاع الاستبدال لغرض البنیه الداخلیه المرتبطه بالنص والبنیه الخارجیه المرتبطه بالمقتضى والمقام.
مستوى توافر مهارات التفکير النقديّ في تدريبات کتب العربيّه للمرحله الثانويه الأولي في ضوء نظريّه ليبمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعتقد الأنظمه التعلیمیّه الفعاله (القائمه على الکفاءه) أن حیاه العلم والمعرفه قصیره جداً فی عالم الیوم المتطوّر والمتغیّر باستمرار، وعلى المرء أن ینظر إلى القضایا بالتفکیر النقدیّ؛لذلک، تحاول هذه الأنظمه تنمیه مهارات هذا النوع من التفکیر وتقویتها فی السیاقات والمستویات التعلیمیّه المختلفه. هدفت الدراسه تعرّف مدی توافر مهارات التفکیر النقدیّ فی التدریبات اللغویّه فی کتب العربیّه للمرحله الثانویّه الأولى على أساس نظریّه لیبمان. وقد استخدمت المنهج الوصفیّ أسلوباً لتحلیل المحتوى، ولتحدید معامل أهمیّه المؤشّرات المدروسه تمّ استخدام طریقه إنتروبیا شانون. وعیّنه الدراسه کانت مجتمع الدراسه نفسه وهی مکوّنه من جمیع التدریبات اللغویّه لهذه المرحله فی المدارس الإیرانیّه للعام الدراسیّ 1402-1401ه .ش/ ۲۰۲۳-۲۰۲۲م، ویصل عدد الکتب إلى ثلاثه مجلدات. ولتحقیق أهداف البحث، تمّ استخدام استماره تحلیل المحتوى المعتمده على نظریّه لیبمان للتفکیر النقدیّ کأداه للدّراسه. وتتکوّن هذه النظریّه من تسع مهارات، هی: الاجتماعیّه، وإلقاء الأسئله، وتقییم الأدله والتصریحات، والاستدلال، والتفسیر، والتحلیل، والعقلانیّه، والصراحه، والحکم المنطقیّ. وحصیلهً لبیانات البحث، فی جمیع مستویات التعلیم الثلاثه، فإن المهارات الثلاث أی التفسیر، والتحلیل، وتقییم الأدله والتصریحات کان لها أعلى تکرار مقارنهً بالمهارات الثلاث الأخرى، أی الصراحه والحکم المنطقیّ والاستدلال. وبشکل عام، أظهرت النتائج أنه لا یوجد توزیع متوازن لجمیع المهارات فی تدریبات الکتب المدروسه، وحتى هذه المشکله لم تتحسّن مع ارتقاء المستوى التعلیمیّ؛ لذلک، یحتاج المحتوى التعلیمیّ قید الدراسه إلى المراجعه والتعدیل.
دراسة سيمیائية لقصيدة "هوامش علی دفتر النكسة" لنزار قباني علی ضوء نظرية ميكائيل ريفاتير(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۹
188 - 210
حوزههای تخصصی:
وفقا لنظریه میکائیل ریفاتیر الناقد الفرنسوی الأمریکی، للشعرعمل غیر مباشر. یستلزم تحقق هذه النظریه عملیه مختلفه فی قراءه الشعر. تدور النظریه هذه علی محور خلق شبکه دلالیه، والسعی لاکتشاف نواه الشعر، عبر تجاوز القراءه الاستکشافیه والوصول إلی القراءه التأویلیه. أما فی القراءه التأویلیه، بعد دراسه العناصر اللاقواعدیه، یقوم القارئ بتوضیح الارتباط الداخلی لعناصر الشعر، بالنظر إلی دلالات العبارات. إذ یساعد القارئ تحدید التعابیر المتراکمه والمنظومات الوصفیه فی الحصول علی الهیبوغرامات. فی النهایه، تسبب هذه العوامل إلی درک و استیعاب ماتریس الشعر أو نسیجه البنیوی. یقوم هذا البحث بإعاده قراءه قصیده هوامش علی دفتر النکسه لنزار قبانی الشاعر السوری، بأسلوب وصفی- تحلیلی، علی ضوء نظریه ریفاتیر. تعبر القراءه الاستکشافیه لهذه القصیده عن خیبه أمل الشاعر وحزنه، لما تعرضت بلاد عربیه من الفوضی والاحتلال؛ بلغه ناقده ومره. أما القراءه التأویلیه، فتشیر إلی ثلاثه تعابیر تراکمیه، وهی العناصر البالیه والرجعیه، خیبه الأمل والهزیمه، وضروره القیام والتحول. إن المنظومات الوصفیه للشعر تکمن فی مأساه العرب بعد هزیمتهم أمام العدو المحتل، ویرسمها الشاعر فی عبارات الکلام والعرب. ونستنتج من البحث أن الشعر المقاوم یمکن تحلیله علی ضوء نظریه ریفاتیر، وهو شعر ذو دلالات وطبقات مختلفه، ویمکن للقارئ أن یستوعب دلالات أعمق للقصیده عبر هذه النظریه.
الدیستوبیا وتمظهراتها فی روایه دفاتر الوراق لجلال برجس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
أدب المدینه الفاسده أو الدیستوبیا أو الواقع المریر (Dystopia) هو مجتمع خیالی، فاسد تسوده الفوضی، فهو عالم وهمی لیس للخیر فیه مکان، یحکمه الشرّ المطلق، ومن أبرز ملامحه الخراب، والقتل والقمع والفقر والمرض. لقد ظهرت قصص وروایات مثل هذا المجتمع فی العدید من الأعمال الأدبیه، بعد ما أصبحت المدینه الفاضله فی مخیّله الأدباء ولم یحصلوا علی مدینه لائقه للعیش الکریمه فی ظلّ الظروف التی مرّت فی حیاتهم. لم یخلُ الأدب العربی من هذا النوع الأدبی، فقد اهتمّ شعراء العرب وروّادهبهذا المفهوم فی آثارهم الشعریّه ونصوصهم الأدبیه. ومن أولئک الذین جسّدوا المدینه الفاسده فی نتاجهم الأدبیه هو الروائی الأردنی جلال برجس کاتب روایه "دفاتر الوراق"، فقد نراه فیها یصوّر للمتلقّی مدینه خیالیه مُفزعه تدور أحداثها حول القتل والخراب والفساد. هذا الأمر ناتج عمّا یمرّ بلده الأردن من الواقع المریر والانشطار الطبقی جراء السلطه الفاسده وکذلک الصراعات الدائره مع الاحتلال الإسرائیلی التی أفضت البلدان العربیه إلی الدمار والاضطرابات والفوضی. هذا المقال یقوم وفقاً للمنهج الوصفی-التحلیلی بدراسه ظواهر الدیستوبیا کالفقر والحرمان وتفشی الفساد الحکومی والحروب والقتل والدمار وتجلیّات هذه المفاهیم فی روایه دفاتر الوراق. نظراً لأهمیّه البحث یحاول کاتبا المقال معتمداً علی عناصر الدیستوبیا، الاستقصاء فی روایه دفاتر الوراق للکشف والإیضاح عن المعلومات عن القضایا التی تؤدی إلی موجه الدیستوبیا فی المجتمع وکیفیه ظهور ملامح عناصرها فی هیکل الروایه لدی کاتبها. لقد أظهر المقال ملاحظه جلال برجس بالظروف النفسیّه الحاکمه فی شخصیّات روایته کالشذوذ الخلقی والتناقض فی الشخصیّه وقد أبان عن أمور اجتماعیّه مکتومه کالحیاه المحبطین والمتشردین والمنبوذین کما أنّه کأدیب ملتزم قد تمنی حیاه سعیده لشعبه وأبناء وطنه ولهذا ناقش فی أمور الحکومه ومدی تخلیها عن دورها الحقیقی فی تطبیق العداله والقانون وقمع الشعب اقتصادیاً وسیاسیاً.
وظائف اللغه وتوظیف الرساله فی خطابات سوره هود (ع) من منظور رومان جاکبسون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
107 - 124
حوزههای تخصصی:
یطلق التواصل على عملیه تبادل رساله بین المرسِل والمرسَل إلیه، بحیث یحاول فیها المرسَل إلیه أن یؤوّل الخطاب من خلال تأویل الکلام مع مراعاه السیاق ومقتضى الکلام. فإنّ قوام نظریه التواصل اللغوی التی طرحها رومان جاکبسون شفراتٌ لسانیه تشرک المرسَل إلیه فی الحدث الکلامی، ووظائفُ اجتماعیه للغه، بحیث تعتبر أساساً للتواصل اللغوی. یرى جاکبسون أنّ اللغه فی أی عملیه تواصلیه تقوم على وظائف أساسیه، وهی: التعبیریه، والإفهامیه، والانتباهیه، والمرجعیه، وماوراء اللغه، والشعریه. وبناءً على المخطّط الجاکبسونی، تسعى هذه الدراسه وفقاً للمنهج الوصفی التحلیلی، الوقوفَ على ظاهره التواصل اللغوی فی خطابات سوره هود (j)، وهی من السور التی لها مدلولاتها وإشاراتها التداولیه التی تفسّر عبر عملیه التواصل اللغوی. أظهرت النتائج أن وظیفتی المرجعیه (%36) والتعبیریه (%25) من أبرز الوظائف التداولیه فی خطابات سوره هود ((j))، فإنّ الاختلاف الإحصائی بین هاتین الوظیفتی یدلّ على أنّ الخطاب فی هذه السوره یقوم فی أصله على الإخبار والتبلیغ ونقل الوقائع وتصویرها (الوظیفه المرجعیه)، ومن ثمّ یشیر إلى حاله المرسِل الفکریه (الأنبیاء خاصه)، ویکشف عن مشاعره وانفعالاته إزاء الرساله الإلهیه من خلال استخدام الأفعال والحالات الانفعالیه (الوظیفه التعبیریه). وفی الأخیر، الدراسه تبیّن مدى استفاده خطابات سوره هود (j) من وظائف التواصل اللغوی لجاکبسون، ومدى التطابق بین أرکان النظریه التواصلیه وبنیه التعبیر اللغوی فی نص سوره هود (j).
فاعلية المسرحية في تنمية المتغير النحوي لمهارة المحادثة لدى الطلاب الإيرانيين في مرحلة البكالوريوس دراسة تطبيقية إحصائية لمسرحية صاحبة الجلالة لتوفيق الحكيم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
175 - 192
حوزههای تخصصی:
تسعى النظم التعلیمیه إلى توظیف الأدوات الحدیثه فی المواقف التعلیمیه بطرق متعدده لجعل الدروس أکثر فاعلیه وکفاءه، وأضحت مسایره هذه التطورات الهائله والسریعه ضروره لا یمکن التغافل عنها. ومن بین إستراتیجیات التعلیم لمواکبه رکب التحول المعرفی، برزت المسرحیه باعتبارها أداه معاصره لتنمیه المتغیر النحوی لمهاره المحادثه فی اللغه العربیه بسلاسه کبیره. وهدفت الدراسه إلى التعرف على فاعلیه توظیف المسرحیه فی تنمیه المتغیر النحوی لمهاره المحادثه لدى الطلاب الإیرانیین فی مرحله البکالوریوس، واستخدمت المنهج شبه التجریبی، وتم اختیار مجتمع الدراسه بطریقه قصدیه. فتکون مجتمع الدراسه من (30) طالبًا وطالبهً فی مرحله البکالوریوس، وتم تطبیق الدراسه على الفصل الخامس من العام الدراسی (2020 2021م)، بجامعه طهران، وتم توزیع مجتمع الدراسه عشوائیاً إلى مجموعتین: المجموعه التجریبیه تکونت من (15) طالبًا وطالبهً تم تدریسهم مسرحیه صاحبه الجلاله ، والمجموعه الضابطه تکونت من (15) طالبا وطالبه تم تدریسهم بالطریقه الاعتیادیه المنتهجه فی الجامعات الرسمیه الإیرانیه. واعتمد الباحث لجمع البیانات على مجموعه من الأدوات، بما یشمل الاختبار والمقابله والملاحظات. وللخروج بتحلیل تلک الأدوات، استعمل مجموعه من الأسالیب الإحصائیه ضمن برنامج (SPSS) تمثلت باستخدام الإحصاء الوصفی (مؤشر المتوسط والانحراف المعیاری) والإحصاء الاستدلالی (اختبار کولموجوروف سمیرنوف واختبار لیفین واختبار التغایر)، وتم إعداد الأدوات والتحقق من صدقها وثباتها. وأظهرت نتائج الدراسه وجود فروق ذات دلاله إحصائیه عند مستوى الدلاله (0.05) بین متوسطی درجات المجموعه التجریبیه والمجموعه الضابطه فی الاختبار البعدی لصالح المجموعه التجریبیه التی درست المسرحیه، وکشفت الدراسه عن فاعلیه استخدام المسرحیه فی تنمیه المتغیر النحوی لمهاره المحادثه لدى متعلمی اللغه العربیه من غیر الناطقین به.
دراسه بنیویه لقصیده "غارسیا لورکا" لِبدرشاکر السیاب (علی اساس منهج البنیویه التنمویه ل "لوسین غولدمان")(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعتبر البنیویه إحدی الاسالیب الجدیده فی النقد الأدبی، وتقوم مناهجه اللغویه وجمالیاتها أساساً علی علم اللغه الجدیده وخاصهً آراء اللغوی السویسری فردیناند دی سوسور. یقوم المنهج البنیوی علی اکتشاف العلاقات الشامله والمعقّده لبناء الأثر الأدبی بحیث تعبر عن حالات وأفکار و عواطف و البنایات المعقّده للأنظمه اللغویه و الفنیه و الأدبیه و الجمالیه. قدتعیّنوا لمثل هذا المنهج النقدی ثلاث وظائف و هی استخراج مکونات البناء، وتثبیت العلاقات بین المکونات، وتقدیم المفهوم الدلالی وفحوی الأثر. قصیده "غارسیا لورکا" من أعمال "بدر شاکر السیاب" الذی أنشدها رثاءً لفیدریکو غارسیا لورکا. قد تأثر الشاعر فی هذه القصیده من منهج الناقد الأدبی الرومانی "لوسین غولدمان" وحلمه العالمی الناتج عن البنیه الاجتماعیه والبنیویه التنمویه التی تعتقد أنّ الابداع الفنّی هو تجسید الأحلام العالمیه الناتجه عن الناس. تسعى هذه المقاله للإجابه عن الأسئله التالیه من خلال المنهج الوصفی التحلیلی وتطبیق هذه الطریقه النقدیه على القصیده: إلى أی مدى یتوافق الشاعر وأسلوب تعبیره فی القصیده مع أسلوب لوسین غولدمان؟ وما هی تجلّیات حلم الشاعر فی إصلاح المجتمع العربی فی القصیده؟ النتایج تشیر إلی أن حلم الشاعر هو نفس الحلم الذی کان عند لورکا وهو تغییر الإنسان، وبالتالی تغییر العالم. کما تبیّن أن الشاعر یصور حلمه کمصلح للمجتمع العربی من خلال رسم دوره الأسطوری فی القصیده.
المتاهه دراسه نصیّه في تحلیل الخطاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار ۱۴۰۲ شماره ۳۲
73 - 89
حوزههای تخصصی:
تعلّمتُ من الحیاهِ أنَّ الإبداعَ مسافهُ حکایهٍ اشترکَ فیها کلُ المبدعینَ الذین کانوا على موعدٍ مع النص بوصفهِ فضاءً یُحلقُ فیه المبدع بحثاً عن الجمال والذوق والأناقه النصیّه؛ ومن أعماق هذه الفکره نبضت لدیَّ أفکار لتحلیل الخطاب فی مرحله الدراسات العلیا تقومُ على فکره (المتاهه)، وأزعم أنّها فکرهٌ جدیده فی الدراسات النصیّه لتحلیل الخطاب حاولت تطبیقها من خلال تحلیل مجموعه من النصوص لطلبه الدکتوراه والماجستیر على حد سواء، وفی الواقع لاقت أصداءً طیبه ومقبوله لدیهم حتى طلب منی البعض منهم بجمع هذه النصوص وطباعتها فی بحث علمی. أعمل على جعل الطالب فی منطقه التیه الدائم وکلما یصل إلى حقیقه أدفع به إلى منطقه بحث أخرى حتى أجعله یشعر بأنّه فی منطقه متاهات علمیه لا یخرجُ من متاهه حتى یجدُ نفسه فی متاهه أخرى، ومن هنا نجحت إلى حد کبیر فی تعلیم الباحث فی هذه المرحله البحثیه المهمه من حیاته العلمیه کیف یفکر؟ وکیف یربط بین المختلف؟ وکیف یخرج من المتاهه؟ ومن ثم یستنبط النتائج من مقدماتها وعندما یشعرُ أنّه ضائعٌ فی النص کیف یتصرف؟ فضلا عن المفاتیح المهمه لتفکیک الخطاب فی النص، ورکزتُ على تمرین ذهنه وجعله یتحرکُ فی مناطق معرفیه متنوعه حتى یتمکن من الإبداع والابتکار ویخرج بنتائج علمیه رصینه وممیزه. وسوف أحاول أن أقدم تأسیسا لمفهوم المتاهه ومفهوم الخطاب والنص بوصفها مفاتیح معرفیه للبحث، ولو بنحو موجز بوصفها مدخلاً لعتبه العنوان فی البحث ومن ثم أسجّل الأفکار والنصوص التی تمت معالجتها وعلى وفق طریقه المتاهه النصیّه، والغایه العلمیه والمعرفیه من البحث هی التعریف بمفهوم النص، وکیف یستطیع طالب الدراسات العلیا أن یمیز بین النصوص ویفهم کنهها وأطراف الاتصال فیها ومن ثم الاعتراف بها، فضلا عن ضروره فهم الطلبه والباحثین أسباب تعطل عملیه التواصل أو انحرافها بین النصوص والمتلقین، والهدف من هذا البحث تعلیم الطلبه معاییر التواصل للنصوص لأنّه فی حاله فقدان هذه المعاییر لا یصبح النص تواصلیا، عسى أن ینتفع بها طلبه الدراسات العلیا فی کل الجامعات وأسأل الله العلی القدیر أن یجعل لی الأجر والثواب لأنّ القصد فی ذلک خدمه البحث العلمی.
تشکيل اللغظ الشّعريّه بين المعيار والاختيار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یدرس هذا البحث العلاقه بین تشکیل المستوى الفنّیّ وترکیب الألفاظ، مبیناً الفارق المعنوی بین اللفظ المعجمی واللفظ فی الترکیب، وما یرتبط بذلک من تشکیل فنی، ثم ما یتضمنه من علاقه الترکیب النحوی بالمعنى، وکیفیه ظهور المعنى من خلال الترکیب، وصله أنواع الترکیب فی اللغه بأداء المعنى، وتأثیر الترکیبات المختلفه فی توجیه المعانی، کما یبحث فی الانزیاح الدلالی فی اللفظ، من خلال دراسه الفارق بین المعنى الکامن فی اللفظ مفرداً والمعنى الذی ینتج لدى ترکیب المفردات لدى الاستخدامات المختلفه، ویبحث أیضاً فی القرائن الداله وأثر هذه القرائن فی توجیه الدلاله وظهور المفهوم من اللفظ عموماً، ویتحدّث فی الاستخدام الفنی للألفاظ فیبیّن أنّ کیفیه استخدام اللفظ فی التّعبیر استخداماً لیس مألوفاً یُنتج دلاله جدیده. ویرکّز البحث أیضاً على مسأله الأغراض والمقاصد المتفرّعه من التّراکیب النّحْویّه، کأغراض التّقدیم والتّأخیر فی علاقات الإسناد، وما ینتج عنها من انحراف دلالیّ یلفت انتباه المتلقّی إلى معنى دلالیّ جدید. ویعتمد هذا الجانب حصول الفائده من خلال مراعاه حال المخاطَب؛ فلکلِّ بِنیه ترکیبیّه معناها ومقصدها وغایتها التّداولیّه، ولکلّ صیغه لفظیّه إبلاغیّه توجبها ملابسات الخطاب وأغراضه. ویبیّن البحث أنَّ اللّغه لفظ معیّن یؤدّیه متکلّم لغرض خاصّ فی مقام ومقال محدّدین، إلى مخاطب معلوم فی الذّهن. ویولی البحث الصّیغه الصّرفیّه اهتماماً، فللصّیغه الصّرفیّه دورٌ کبیر فی التّوجیه الدّلالیّ للکلمه؛ من حیث علاقه بِنیه الکلمه أو صیغتها الصّرفیّه بمعانیها الوظیفیّه.
البنية الإيقاعية في مجموعة "الملائکة تعود إلى العمل" لعبدالعظیم فنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۹
167 - 187
حوزههای تخصصی:
تلعب الدلالات الصوتیه دوراً اساسیاً فی التعبیر عن جمالیّات، وذلک من خلال دراسه صفات الأصوات وتکرار الألفاظ و تناسبها مع معانی، لم یقتصر الشعر العراقی المعاصر علی رعایه حسن النظم فحسب وإنّما کان الإهتمام مع ذلک و قبله بالمعنی.عبدالعظیم فنجان (1955-) شاعر عراقی أنشد أشعاراً رومنطیقیاً فی الأدب العربی المعاصر وأبرز مجموعاته الشعریه هو "الملائکه تعود إلى العمل" یتألف من قسمین، الأول:"شعبٌ من الفراشات والبلور"، وهو احتفاء بالحب بکافه تنویعاته، أما الثانی فیحمل عنوان "أسطوره سارق الکتب" ویتناول أساطیر شخصیه لرجال ونساء، مع فقره مهمه اسمها "إنجیل ملفق" حیث تختلط الحکمه بالقصیده الیومیه.فی شعره نوعُ من الموسیقی التی لم یدرک الا بواسطه احساس رقیق و فهم دقیق. هذا الموسیقی داخلی تخفی فی ضمیر الألفاظ و التراکیب والجمل و تؤثر فی السامع تأثیراً خاصاً. یلتفت هذا البحث إلی الجمالیّه الصوتیه من خلال دلالات الاصوات، وبیان خصائص الأصوات الشعریه. اخترنا مجموعه الشعریه "الملائکه تعود إلى العمل" لکثره ما رأینا فیه من دلاله الأصوات علی موضوعه وبسبب دلالات هذه التقنیات الصوتیه فی شعر الشاعر. والغرض من هذه المقاله کشف عن أبعاد جمالیّه صوتیّه والوجوه الدلالیّه والمنهج المختاره فی هذا البحث هو المنهج الوصفی - التحلیلی وفقاً لطبیعه الموضوع الذی یحتاج الی التحلیل والبحث. أما أهمّ نتائج البحث: فمن أبرز سمات مجموعه شعریه "الملائکه تعود إلى العمل" رعایه القوافی والایقاع وکثره استخدام حروف اللین والمد التی تمنح قصیده موسیقی بارعه؛ کما أن ّالتکرار ظاهره أخری فی هذه المجموعه الشعریه تؤثر فی الایحاء و التوکید علی المعنی المراد.
بحوث فی أهمّیه بسم الله الرّحمن الرّحیم
منبع:
نثرپژوهی عربی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱
86 - 105
حوزههای تخصصی:
إنّ وقوع "البسمله" فی أول کتاب الله المجید، ثمّ تکرارها بعدد السور القرآنیه، أوّلُ ظاهره تجلب الأنظار، وتنبّه الإنسان إلى أهمیّتها، وتدفع إلى البحث عن أسباب عظمتها وقیمتها. فهی أول آیه وردت فی القرآن فی بدء سوره الحمد وبدء کلّ سوره إلا سوره البراءه، وجاءت خلال سوره النمل. على الرّغم من صغر حجمها المادی وقلّه کلماتها وحروفها فی الظاهر، تحمل فی معانیها أوسع المعانی وأعظم المفاهیم المعرفیه. وقد تکررت مأه وأربع عشره مره، وهذا ما یدل علی قیمتها ومکانتها بین الآیات القرآنیّه. فقد تناولت هذه الدراسه أحکام آیه البسمله بأسلوب تحلیلی وصفی وقامت بالبحث عن أهمیتها من خلال عرض زوایاها المختلفه من اللغه والإعراب والبلاغه عرضاً بسیطا. ورکّزت علی مباحث کلامیه حول البسمله وما حوت من الکلمات: کلمه الإسم بصوره خاصه والأسماء الثلاثه التی فیها وهی الله والرحمن والرحیم. ثم دخلت إلی الساحه العرفانیه بمساعده أحادیث أهل البیت علیهم السلام، وغرفت من معینها العذب بمقدار ما یسع المقال. فتوصّلت إلی نتایج توحی إلی أن آیه البسمله تعتبر نواه القرآن التی منها نبتت شجره القرآن وآتت ثمارها. إنها جمعت فی طیاتها أعظم الأسماء الإلهیه وهو الله، ومن اسم الله ظهرت یداه الرحمانیه والرحیمیه المبسوطتان والعطایا الربانیه التی تشمل جمیع الخلق والأمر وجمیع النعم الإلهیه فی الکون؛ المادیه منها والمعنویه. کما هو عصاره الهدایه الإلهیه والرساله النبویه والولایه العلویه.
دراسه دلاله الإیقاع الخارجی والإیقاع الداخلی فی سوره عادیات.
منبع:
نثرپژوهی عربی دوره ۱ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱
123 - 139
حوزههای تخصصی:
إنّ بنیه لغه القرآن الکریم هی بنیه موسیقیه وتم استخدامها لنقل المحتوى الدینی بأفضل الأسالیب وأکثرها جاذبیه، وینقسم هذا الجانب من إعجاز القرآن إلى إیقاعین الخارجی والداخلی. وتهدف الدراسه الحالیه باستخدام المنهج الوصفی والتحلیلی إلی دراسه ظاهره صوتیه من ظواهر صوتیه قرآنیه کثیره، وهو دلاله الإیقاع والإیقاع الداخلی والإیقاع الخارجی، مع إیراد نماذج قرآنیه لهما. ثم یتناول بالتفصیل الملامح الصوتیه، بأبعادها المختلفه. قد قدمنا للبحث بنظره تاریخیه موجزه، تناولت إشارات السابقین واللاحقین إلی موضوع الأصوات ودلالاتها. ثم تطرقنا إلی الإیقاع الداخلی والإیقاع الخارجی ونماذجها، منتقلین بعدها إلی تحلیل السوره العادیات، تحلیلا بلاغیا، ثم توظیفه دلالیا. حیث تمتزج الصوره البیانیه واللغویه بالصوره الإیقاعیه وتشیر نتائج هذا البحث إلى أن الإیقاع یجعل الآیات من ناحیه ذات الدلالات، ومن ناحیه الأخرى یساعدنا على فهم محتوى الآیات ومعانیها بشکل صحیح واستنتجنا أخیرا یلعب التحلیل البلاغی والتحلیل اللغوی فی تلاوه الآیات فی سوره عادیات وفی تحدید معناها دوراً بارزاً والدور الذی یلعبه التفات وتناوب فی سوره عادیات دوراً هاماً وهناک علاقه وثیقه بین الجانب البلاغی والجانب اللغوی فی إبراز المعنی وإنّ تشکیل الصوره الفنیه للجمله القرآنیه قائم علی امتزاج الصوره البیانیه بالصوره الإیقاعیه وأشرنا إلی أنّ العلاقه بین الإیقاع والمعنی علاقه وطیده، فالمعانی القویه فرضت إیقاعات شدیده، وحملت المعانی الهادئه إیقاعات رقیقه خاصه فی السوره العادیات.
الصوره الفنیه لمفهوم الشرک فی القرآن الکریم و وظائفها فی ضوء آراء سید قطب و عبد السلام أحمد الراغب (سوره الحج نموذجا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تعتبر «الصوره الفنیه» قاعده الأسلوب القرآنی الأساسیّه،وأداته المفضّله فی التعبیر عن المعانی المجردّه،والحالات النفسیه،وسائر الموضوعات. القرآن الکریم لا یحتوی على کلمات مألوفه بلا روح، بل القرآن یبثّ الروح والحیویّه فی المفاهیم و المعانی،ویجسّد المعانی المجرده والموضوعات الروحیه والعقلیه والحالات الحسیه بالصور الحیه والدینامیکیّه وبهذه الوسیله قد نزّل الله تعالى المعارف العلیا والعمیقه لمستوى فهم الإنسان. من المفاهیم الأساسیّه والمعقّده وأکثر رواجا فی القرآن الکریم مفهوم الشرک وفهم وجوهه أکثر صعوبه من المفاهیم المتشابهه لأن هذا المفهوم أحیانا یختلط بالمفاهیم المتماثله مثل الکفر والإیمان، وهو یعتبر قطبا تدور حوله مفاهیم أخرى مرتبطه بحیث أنّ الله تعالى یعبر عن مفهوم الشرک فی القرآن على أنه أعظم أنواع الظلم وأسوأه؛إِنَّ الشِّرْکَ لَظُلْمٌ عَظِیمٌ(لقمان/13). هذا البحث یقصد دراسه الصور الفنیه وعناصرها بناء على نظریه سید قطب فیما یتعلق بالمفهوم الانتزاعی للشرک فی سوره الحج للقرآن الکریم مع الترکیز على استخراج وظائف هذه الصور بشکل مستقل معتمدا على رأی عبدالسلام أحمد الراغب. للوصول إلى هذا الهدف استخدمنا المنهج الوصفی- التحلیلی مستعینا بالجداول الإحصائیه.من النتائج التی توصلت إلیها الدراسه هی أن الله سبحانه لم یستخدم الصوره الفنیه إلا لمجرد غرض وظیفی یتجلى فی تجسید وعرض الفکره الرئیسه التی تشتمل علیها کل آیه من الآیات المدروسه؛علاوه على ذلک،عنصر التناسق الفنی هو الأکثر حضورا بین عناصر الصوره الفنیه لمفهوم الشرک فی سوره الحج،وعدد تواتره(14مره) ثمّ عنصر التجسیم(4مرات)وبعد ذلک عنصر التخییل الحسی(مرتین)وأیضاً الوظیفه الاعتقادیه تصدّرت وظائف الصور الفنیه لهذا المفهوم وعدد تکرارها(5مرات)ثم جاءت الوظائف النفسیه،والعقلیه،والاجتماعیه،والتاریخیه،والسیاسیه بالترتیب.
الالتزام في الأدب العربي (الشريف الرضي وابن معتوق الحويزي دراسة موازنة)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۹
145 - 166
حوزههای تخصصی:
یهدف هذا المقال بناءً على الأسلوب التوصیفی التحلیلی فحص جوانب الالتزام فی شعر الشریف الرضی وابن معتوق الموسوی لأنهما من الشعراء الذین عکسا الالتزام بعد أن عملا به فی حیاتهما، حیث یمکن العثور علیه بوضوح فی شعرهما وذلک لنشوئهما على ضوء التعالیم الدینیّه فی أسرتین ولائیتین، وتعرفهما على التعالیم الإسلامیّه والقرآنیّه منذ صغرهما، هذه التنمیه أدّت إلى ابتعادهما عن الفحشاء والمنکر حیث ترکا قصائد طاهره وصادقه بعیده عن الإبتذال والمجون، کما یستهدف هذا المقال تعرف المتلقّی ببعض أفکار هذین الشاعرین العظیمین. التعبیر عن هذه التعالیم یدلّ على تمسکهما بهذه القیم عملیّاً ودعوا الجمیع إلیها من أعماق قلبهما. یظهر هذا البحث أنّ الشاعرین قد رسما فی شعرهما قیّماً مثل الابتعاد عن التعلّقات الدنیویّه، والابتعاد عن الشّهوات، والتوکّل على الله، والصبر على المشقّات، وتیسیر الحیاه، والإیمان بأصول الدین، والإیمان بشفاعه الأئمه وخلاصهم والتّفکیر بالموت. کما یدلّ على أنّهما جمعا القیّم الروحیّه بالقرآن وکلام الإمام علی (ع) وحثّا القارئ بالتفکّر فی ضوء هذا الانصهار. استخدم ابن معتوق فن التجسید وبهذه الطریقه قد أعطى أبیاته حیویهً ونشاطا کثیراً. إنّه یشیر إلی واقعه غدیر خم ویستخدم عنصر الخیال ویقوم بوصف وقائع ذلک الیوم. کما أنه یشیر إلى آیه التطهیر فی بعض أبیاته. قد وظف ابن معتوق أسلوب النداء کثیرا حیث خاطب النبی(ص) مستخدما عباره(یا سیدی) وکلمه(مولای) الذی تقدیرها یکون یا مولای.
دراسه البنیه السردیه في مقامه ابن شرف القیرواني (مقاربه بنیویه تکوینیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یُعد ابن شرف القیروانی من أشهر الکتّاب فی موضوع المقامه حیث استفاد فی مقامته بشکل کبیر من کنوز المفردات العربیه مثل التلمیحات والأمثال والألغاز النحویه والفقهیه وغیرها. من الموضوعات التی نشهدها فی هذه المقامات هو السَّرد الحکائی، فهذه الدراسه تسعی الی تقصَّی البنیه السردیه فی مقامات ابن شرف القیروانی بمنهج وصفی - تحلیلیّ من أجل فهم دور عوامل السَّرد فی الوصول إلى ملامح الإبداع السردی لدی ابن شرف فی هذا الفن الأدبی علی وجه الخصوص. وخلال دراستنا هذه توصلنا إلى عده نتائج، أهمها هی: أنّ لإبن شرف القیروانی براعه وافیه خاصّه فی تقدیم الشّخصیّات من بین عناصر السّرد فهو مبدع فی المزج بین التقدیم المباشر وغیر المباشر لشخصیات مقامته کما أن أبنیه الزمن فی المقامه تتناسق وإیقاع المقامه الفنیه. فضلاً عنها لقد برع فی نسج الحبکه السردیه فی المقامه بتقدیمه الأحداث فی حبکه متماسکه نوعاً ما.