فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۱٬۹۶۳ مورد.
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
96 - 116
حوزههای تخصصی:
هنر ادبیت یک از اقسام هفت گانه هنرهای زیباست که دیر زمانی است در بررسی های ادبی از خانواده هنری خود غریب افتاده است. زیبایی شناسی ادبی تاکنون در بلاغت شناسی های صرف محدود شده است؛ اما باید اذعان نمود که علم بلاغت با همه جایگاه ویژه اش در ادبیات، به دلیل نارسایی هایی، توان زیبایی شناسی در سطح بافت متن را به تنهایی، ندارد. لذا، نظریه گشتالت تجسمی شنیداری را به عنوان اولین نظریه بنیادی در زیبایی شناسی ادبی بنا نهادیم و بر مبنای آن، روشی کاربردی با تلفیقی از مبانی هنرهای زیبا و اصول تداعی معانی در روانشناسی و نیز علم بلاغت ابداع نمودیم. این نظریه هنرمدار، می تواند نارسایی های بلاغی در زیبایی شناسی ادبی را تا حدودی مرتفع کند و امکان تحلیل در سطح بافت متن را به ما بدهد و هنر ادبیت را مانند بقیه اقسام هنر با اصطلاحات هنرهای زیبا، نقد هنری نماید. باهدف از کثرت به وحدت رساندن علوم بلاغی، مرزهای میان علوم را شکستیم و نام صدها انواع بلاغی را زیرمجموعه اصول هنری- روان شناختی این نظریه قراردادیم. این نظریه، روشی جهان شمول را ارائه می دهد که در انواع ادبی گوناگون بررسی شده و کارکرد دارد. حجم نمونه منتخب برای تشریح این نظریه در این مقاله، 30 نمونه از نوع ادبی نیایش 1 است، که با روش تلفیقی- تجربی- توصیفی مبتنی بر این نظریه بررسی شد و نشان داد که این نوع ادبی سنتی نیز، دارای زیبایی های هنری چون هنر پرسپکتیو، کنتراست و خطای دید در سطح بافت تجسمی شنیداری متن است و این نظریه و روش آن، امکان زیبایی شناختی همه سطوح بیرونی (فرم نوشتاری و شنیداری) و درونی متن (معنا) را، هم زمان و به صورت یک طرح کلی بر اساس مثلث ذهنی گشتالت و کدگذاری، به ما می دهد.
تحلیل شواهد قرآنی حذف در کتاب سیبویه و تاثیر آن بر مفسران (مطالعه موردی: زجاج، زمخشری، طبرسی و فخر رازی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۴
1 - 19
حوزههای تخصصی:
سیبویه برای استحکام بخشی تحلیل ها و وضع اصول نحوی از شواهد قرآنی بسیاری یاری گرفته است، ازاین رو پیداست که کتاب او اثری گران سنگ و مرجعی مهم در حوزه گرامر یا قواعد نحوی و شواهد قرآنی برشمرده می شود. منابع تفسیری اصیل و موثق، به درک و تفسیر آیات قرآن کمک می کند که در صورت بی توجهی به این نکته مفسر در ورطه تفسیر به رأی یا برداشت های ناروا خواهد افتاد. در میان منابع مختلف تفسیر، منابع نحوی اهمیت بسزایی در فهم درست آیات الهی دارد، این امر می تواند از ضرورت های این پژوهش باشد. این جستار با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی، به مطالعه تحلیل شواهد قرآنی در باب (حذف) در الکتاب و بیان تأثیر یافته های نحوی سیبویه بر روی مفسرانی چون زجاج، زمخشری، طبرسی و فخرالدین رازی می پردازد. اشاره به میزان پذیرش یافته های نحوی سیبویه از شواهد قرآنی از جانب مفسران ازجمله اهداف این پژوهش است. بررسی های انجام شده، نشان می دهد، تحلیل های این دانشمند نحوی در بیشتر موارد از جانب مفسران مورد تأیید واقع شده است و تأثیرپذیری مفسران از این عالم نحوی بیشتر به صورت غیرمستقیم است که در اکثر موارد به واسطه زجاج، زمخشری، یا با نقل قول از خلیل و یا انتساب تحلیل به مکتب اهل بصره، دیدگاه سیبویه موردپذیرش قرارگرفته است و در برخی موارد تحلیل های او با نقد تند به خصوص از جانب فخر رازی و یا با نقد ملایم مواجه شده است. نکته دیگری که در تحلیل های سیبویه قابل ذکر است، توجه او به قواعد نحوی و عناصر زبانی کلام اعم از لفظی و معنایی، در بررسی شواهد قرآنی است. از دیگر نتایج این مقاله اشاره به رویکرد عقل گرایی در برخی از تحلیل های سیبویه و چهار مفسر است که در بیشتر موارد به صورت پرسش و پاسخ می باشد.
التحلیل السوسیولوجي للأحاسیس المؤثره على الهویه البارزه بناء علی نظریه سترایکر (البطل في روایه وطن الرجال زجاج: أنموذجاً)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله علمیه محکمه تعد الهویه التی تبین علاقه الفرد الدیالکتیکیه مع العالم الخارجی، من نماذج جوده السلوک بین آحاد المجتمع. شیلدون سترایکر وهو من السوسیولوجیین یری الهویه ذات علاقه مع الأحاسیس و یعتقد بأن فی الهویات الموجوده فی الشخص تبرز هویه یجرب الشخص أحاسیس إیجابیه أو سلبیه صعبه مع الأدوار، والأفراد وکذلک الوضع الاجتماعی المتناسب معها. نظرا بأن الأدب السردی الذی هو المجال الواسع لصدی الهویه الاجتماعیه، فروایه «وطن من زجاج» لمؤلفها یاسمینه صالح الکاتبه الجزائریه والتی تتمحور حول أسئله الهویه فی إطار الأدوار الإجتماعیه المتعدده، تجسد مجموعه متداخله من تأثیرات المجتمع الجزائری وتأثراته فی اختیار الهویه لبطل الروایه. هذا المقال یقصد معالجه البنیه الاجتماعیه للمجتمع الجزائری والأحاسیس المنتجه منها والتی لها دور فی إبراز الهویه، مستخدما طریقه تحلیل المحتوی والقراءه النصیه بناء علی نظریه سترایکر. تُظهر نتائج البحث بأن بطل الروایه حصل علی مفاهیم عاطفیه مشترکه من جراء العلاقه المؤثره مع الطبقه المثقفه فی المجتمع کمعلمه فی المدرسه و تجربته الجامعیه والزملاء الصحفیین الذین یزیدون فی وعیه الاجتماعی. وهذا الأمر أدی إلی التزامه بالمجموعات المشترکه لیقاد إلی الأدوار الاجتماعیه منها الصحافه والتی تتناسب مع هویته البارزه بوصفه «شرطیا اجتماعیا». و کذلک ما یلفت النظر فی ترکیز الهویه جودهً، هی الأوضاع المتعدده التی کانت قد أثرت علی إعاده إنتاج أحاسیس بطل الروایه.
نقد ترجمه الاحتباک في سوره آل عمران لمکارم الشیرازي(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
لترجمه القرآن الکریم، هذه المعجزه الخالده، أهمیه کبیره، حیث قام عدد من المترجمین فی إیران بترجمه کتاب الله العظیم إلى الفارسیه. وتبعا لحساسیه ترجمه الکتب المقدسه، وأهمها القرآن، بُذلت جهود مضنیه فی نقله من لغته الأصلیه مضموناً ولغه على أحسن وجه. ولا مجال للشکّ فی أنّ الذی یقوم بهذا الدور الحساس یواجه تحدیات کثیره فی ترجمه معانیه إلى جانب ما یتعلّق باستخدام الفنون الأدبیه. والاحتباک من الفنون الرائعه التی تردد استخدامها فی القرآن کثیرا؛ إذ قد یواجه المترجمون صعوبه فی نقل الآیات التی استخدم هذا الفن فیها. والاحتباک نوع من الحذف لا یعرفه إلاّ المتضلّع فی اللغه العربیه، حیث یجب على المترجم، أثناء الترجمه إلى اللغات الأخرى، ذکر المحذوف فی بعض الأحیان لإیصال المعنى بشکل کامل اتقاء للخلل فی إیصال الرساله إلی المخاطب. تنوی هذه المقاله، باستخدام المنهج الوصفیّ-التحلیلیّ، أن تلقی الضوء على فنّ الاحتباک فی سوره آل عمران بدایه، ثم دراسه ترجمه مکارم الشیرازی للآیات التی تمّ استخدام الاحتباک فیها. وتشیر نتائج الدراسه إلى أن المترجم قلّما اهتمّ بهذا الفنّ فی ترجمته ولم یذکر المحذوف الذی من شأنه أن یذکر واکتفی بترجمه ما ذکر فی النصّ فی أحیان کثیره، بینما یصبح معنی الکلمه واضحا لو تمّ ذکر المحذوف؛ ولهذا یواجه المخاطب الغموض والإبهام فی ترجمه بعض الآیات القرآنیه التی تحتوی على هذا الفنّ. وقد یکون خوف المترجم من إدخال شیء خارج القرآن فی الترجمه ولکن بمراجعه الکتب التفسیریه المشهوره عند الترجمه تتمّ إزاله هذا الخوف. وبما أنه متضلّع فی اللغه العربیه والتفسیر فقد لا ینتبه إلى الغموض فی الآیات المترجمه التی لم یذکر القسم المحذوف من فنّ الاحتباک فی الترجمه.
عملیه فهم النص علی ضوء السیاق اللغویّ الممزوج بالمعیارعند الزمخشری فی سوره آل عمران «النحو نموذجا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
إنّ المتتبّع لتاریخ الدراسات النقدیه ینتبه إلی أنّ الدراسات فی کلّ عصر تهدف إلی غایه معینه، وبما أنَّ الدراسات النقدیه القدیمه کانت فی معظمها لأغراض دینیه ؛ فالهدف الأساس منها یتحدّد فی المحافظه علی القرآن وفهمه بالدرجه الأولی ثم المحافظه علی لغته فلهذا نری عملیه فهم النص عند المعتزلیین بناءً علی أفکارهم المذهبیه لم تتخلّص فی العنایه بمستوی اللغه أو النظر إلی دلاله النص اللغویه من جهه کونها حقیقه لغویه فحسب، بل هی تفجیر مستمر من المعلومات القائمه علی اللغه التی لها دخل فی تمییز التفکیر المعیاریّ من سواه. والزمخشری الذی یترأس مذهب الاعتزال لا ترضیه المستویات اللغویه الظاهریه کسور رائد البنیویه بل یمیل إلی الإتیان بالأدلّه والبراهین. فبناءً علی ذلک تهدف هذه المقاله إلی أن تزیح السّتار عن رؤیه الزمخشری فی عملیه استخراج المعنی والإتیان بالشّواهد القرآنیه التی یقوم الزمخشری بتحدید الدلاله فیها مستعینا بالمعیاریه والوصفیه. فلهذا ینصبّ جُلّ اهتمام هذا البحث علی التفکیر الوصفیّ والمعیاریّ عند الزمخشری والإتیان بالشواهد منه بمعونه الشواهد النحویه فی تفسیر الکشاف(سورهآل عمران). والنتائج الحاصله تؤید صحه ما نحن فیه ، والتراکیب النحویه عنده تمتزج بالأدله النحویه والمعیار بحیث قد تؤدّی هذه الأدله إلی تحدید الدلاله القطعیه وقد تؤدّی إلی التعسّف.
دراسة مقارنة لمبادئ فن الحکم في حکومة القراخطائية وآل مظفر (بناء على الشؤون السياسية والثقافية)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۶۰
70 - 97
حوزههای تخصصی:
الهدف من البحث الحالی هو دراسه مقارنه للتعرف على المبادئ فن الحکم فی حکم القراخطائیین وآل مظفر بناءً على الشؤون السیاسیه والثقافیه. تم استخدام منهج تحلیلی - تاریخی لهذا البحث. تظهر نتائج البحث ما یلی: قبل تشکیل الحکومه المحلیه، تعتبران جزئین من هیکلیه الحکومات السابقه مثل السلاله الغزنویه، الخوارزمشاهات والدَّولَه الإلخَانِیَّه ومن خلال تسربهما فی بنیه السیاسیه لهذه الحکومات، وبتقلیدهما للبنیه السیاسیه للحکومات المذکوره، کان لدیهما هیکل سیاسی من النوع الملکی قائم على الاستبداد ومن الناحیه النظریه، یمکن النظر فی جهودهما من أجل الحصول على أسس الشرعیه فی إطار نظریه الملکیه والخلافه الإسلامیه. هناک محاوله لتعرف مبادئ فن الحکم فی هاتین الحکومتین من خلال الاعتماد على وثائق ومصادر المکتبیه. تشیر نتائج البحث إلى أن الحکومتین حاولتا الحفاظ على العلاقات السیاسیه والدینیه مع حکومات المجاوره والخلفاء العباسیین فی البعد السیاسی والشرعیه الدینیه لحکومتهما. ومن وجهه نظر ثقافیه، أصبحت کرمان واحده من مراکز العلوم والأدب والعماره بعد إنشاء القراخاطئیین الأمن النسبی. وفیما یتعلق بالأداء الثقافی لآل مظفر، یمکن أن نذکر إحیاء الدوله الإیرانیه، وإحیاء الوحده الإسلامیه، وإرساء أسس الدین الشیعی وانتشاره فی إیران.
راهبردهای فراخوانی شخصیت جمیله بوحیرد در گفتمان های سیاسی شعر معاصر عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
22 - 1
حوزههای تخصصی:
مبارزه در راه عقیده و تلاش برای آزادی و دستیابی به عدالت اجتماعی، ازجمله بن مایه های اساسی شعر شاعران معاصر عربی است. یکی از شگردهایی که شاعران برای ترسیم خواسته ها و رؤیاهای خود به آن تمایل نشان داده اند، بهره گیری از چهره های مبارز و الگوپذیری از آن ها در متن شعری است. در میان شخصیت های دخالت داده شده در شعر معاصر عربی، «جمیله بوحیرد» یکی از شخصیت های مهم و تأثیرگذار الجزائر به علت داشتن تجربه مبارزاتی با استعمار فرانسه و تحمل شکنجه و رنج های طولانی در زندان ها، به عنوان الگویی مناسب، موردتوجه شاعران قرارگرفته و با دلالت های مختلف، حجم انبوهی از گفتمان های سیاسی شاعران را به خود اختصاص داده است. برخی از آن شاعران همچون نازک الملائکه، عبدالمعطی حجازی، بدرشاکر السیاب، نزار قبانی و عبدالوهاب البیاتی تمرکز ویژه ای بر این شخصیت نمودند و تلاش کردند با کاربست راهبردهای مختلف، از رهگذر این چهره، مفاهیم متعدد ذهنی خود را به صورت ملموس و عینی برای مخاطبان ترسیم نمایند. در پرتو حضور پررنگ و محوری چهره یادشده در گفتمان شعری شاعران و بار معنایی ای که بر دوش می کشد، پژوهش حاضر می کوشد با رویکرد کیفی و روش توصیفی-تحلیلی، از راهبردهای فراخوانی این شخصیت، میزان حضور و نحوه دخالت دهی وی در شعر شاعران یادشده پرده بردارد و به تحلیل گفتمان و تشریح دلالت های این شخصیت در متن شعری آنان بپردازد تا گامی در فهم دقیق تر شعر معاصر برداشته باشد. نتایج تحقیق حکایت از این دارد که جمیله بوحیرد به عنوان یک الگو و کنشگر فعال، در گفتمان های سیاسی در زمینه استعمارستیزی و بازستانی هویت از دست رفته، در بستر شعر شاعران مورد مطالعه ایفای نقش داشته است. در فرایند مفهوم سازی، حضور این چهره در سروده ها به صورت محوری بوده و در راستای کاهش فاصله عاطفی با او، به نام وی در آن متون تصریح شده است.
"اضطراب اثرپذیری" نزد سرایندگان سده های سوم و چهارم هجری بر پایه نظریه "هارولد بلوم" (مطالعه موردی: ابوالطیّب متنبّی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۳
73 - 57
حوزههای تخصصی:
اضطراب اثرپذیری نظریه ایست درباره اثرپذیری شاعران که نخستین بار هارولد بلوم آن را پیش کشیده است؛ دیدگاهی برپایه بینامتنیت که بر دو اصطلاح «پیشین» و «پسین» بنا شده و از پیوند ستیزه جویانه میان شاعر معاصر با گذشته و ترس از اثرپذیری وی سخن می گوید. شاعر پسین برای اینکه اثرپذیری اش را پنهان و خود را شاعری نوآور بشناساند، فرم و درون مایه سخن را دگرگون می کند. نگرانی یا ترس اثرپذیری، در بسیاری از سروده ها و گزارش هایی که وضعیت سرایندگانِ سده های سوم و چهارم هجری را در ادبیات عربی آینگی می کند، پدیده ای آشکاراست. در جستار پیشِ رو با روشی مقایسه ای-تحلیلی، نخست تلاش می شود با نگاه به سروده های شعری، گزارش های تاریخی-ادبی و دیدگاه های سخن سنجان آن روزگار، به ذهنیّت سرایندگان دست یافته، نگرانی یا دلواپسی آن ها نسبت به موضوع هایی چون تقلید و نوآوری آشکار شود، سپس با نگاه به نظریه بلوم، بررسی شود که ابوالطیب متنبّی از چه شیوه هایی برای دیگرگون نشان دادن سخن خود از گذشتگان، بهره برده است. پژوهش پیشِ رو نشان می دهد که برخودبالیدن های این سرایندگان و کوچک پنداشتن پیشینیان و هم روزگارانشان، بیش از آنکه از سرِ رقابت و ستیزه جویی شخصی باشد، ریشه در انگیزه های روانی و نگرانی های ذهنی آن ها دارد و شیوه های سخن سنجی آن روزگار نیز بر این فشار روانی افزوده است؛ از این رو انجام چنین پژوهشی بایسته می نماید. برخودبالیدن زیاد سرایندگان به توان هنری خود و کوچک پنداشتن دیگران، نشان دهنده دلشوره یا نگرانی آن ها از موضوع اثرپذیری است. متنبّی با بهره گیری از شگردهایی چون ایجاز، غلوّ یا اغراق در تصویرسازی، برعکس نمودن مفاهیم تکراری، بهره گیری از استعاره های دور و تشبیه های پنهان یا ضمنی به جای نمونه های نخ نماشده توانسته است فرم ها و مایه های تکراری را تازه و خود را شاعری نوآور بشناساند.
تطابق الرموز في شعر سيمين بهبهاني ونزار قباني(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۹
119 - 144
حوزههای تخصصی:
الخلفیه والهدف: نظرًا لأن الأدب المقارن هو وسیله لعبور الحدود السیاسیه والعرقیه والثقافیه ، فإن البیانات العقلیه تجد الفرصه للتطویر والخروج من قفلها لتوفیر أساس للإلمام بأعمال مماثله بین المجموعات العرقیه الأخرى. بطبیعه الحال ، ستکون النتیجه اکتشاف القواسم المشترکه ، والتی ستکشف دراسه کل منها ، بالإضافه إلى الکشف عن التأثیر والتفاعلات ، تأثیر العوامل الخارجیه والبیئیه فی تکوین تأثیرات مماثله. تکتسب الرمزیه المقارنه معناها فی هذا السیاق وتزیل العوامل التی تؤثر على تکوین کل منها. من الواضح أن اللجوء إلى الرمز یتجنب التصریح، والذی له أسباب مختلفه ، ومن أبرز هذه الأسباب تکاثر الصوره المستحدثه على عدد الجماهیر ، وهذا الاتساع والتعدد للصوره التی تم إنشاؤها هو أحد الأسباب الرئیسیه لدوام الرمز فی الأعمال الأدبیه.النتیجه: فی النهایه ، أصبحت الرموز الرومانسیه والقومیه لنزار قبانی ورموز سیمین بهبهانی الشخصیه والطبیعیه أکثر بروزًا من أی شیء آخر ، ویتضح موقف کل منهما بذکر أمثله فی هذا الصدد. فی هذا المقال، قمنا بدراسه مقارنه لشاعرین معاصرین إیرانی وعربی، هما سیمین بهبهانی ونزار قبانی، بمنهج الدراسات المکتبه والمنهج الوصفی، وفحص تأثر هذین الشاعرین بالرمز.
المجتمع النسائی العمانی بین التقلید والحداثه فی روایه "سیدات القمر" لجوخه الحارثی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
198 - 213
حوزههای تخصصی:
قد عولجت القضایا الاجتماعیه والثقافیه والتاریخیه والسیاسیه فی الأدب المعاصر العربی، ومنها قضیه الصراع بین التقلید والحداثه. وتعد الروایه، من بین الأنواع الأدبیه، خیر ممثل لدارسه هذه القضایا. وإحدى هذه الروایات هی روایه "سیدات القمر" لجوخه الحارثی، وهی تنضم إلی الروایات الواقعیه - الاجتماعیه والتاریخیه التی تُصوَّر فیها حیاه الشخصیات بشکل رائع فی مداری التقلید والحداثه. تصف الروائیه المجتمع العمانی فی انتقاله من نظام تقلیدی إلى نظام حدیث قائم على تصویر عائلات من بینها شخصیات تقبل هذه الحداثه (خوله، لندن، نجیه) وتمثل عقلیه الحداثه وسلوکها، وشخصیات تبقى علی أفکارها التقلیدیه وهی لم ترحب بالحداثه (سالمه، عنکبوته، ظریفه). یتناول هذا البحث وفقاً للمنهج الوصفی-التحلیلی مواجهه الشخصیات النسائیه فی اختیار الزواج واسم الطفل ومکان الولاده والتسامح مع الزوج أو الطلاق وإلخ. تشیر نتائج الدراسه إلى أنه کانت تهیمن علی عُمان القدیمه التقالید المهیمنه والنظام الأبوی، وهی قضیه تلاشت فی عمان الحدیثه والمتطوره. تختلف ثقافه النساء ومعتقداتها وأخلاقها فی المجتمع العمانی التقلیدی اختلافاً کبیراً عن ثقافه النساء ومعتقداتها فی المجتمع الذی تراه عمان الحدیثه. علاوه علی أن فردیه المجتمع الحدیث قد طغت على المجتمع التقلیدی وأحسّ الإنسان الحدیث فی المجتمع العمانی بالهویه الفردیه واستقلال الشخصیه.
بناء المنظور الرّوائي في روايه «ثلاثيه غرناطه» لرضوى عاشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۳۷
279 - 302
حوزههای تخصصی:
لقد سعت هذه الدّراسه إلى تناول «بناء المنظور الرّوائی فی ثلاثیه غرناطه»، وقد شغلت «الثلاثیه» حیّزاً واسعاً فی الأعمال الرّوائیّه، ولهذا رأینا من المهم جدّاً التّرکیز على البنى الدّلالیه سیّما وأنها الأداه الرّئیسه للبحث فی الوقائع الماضیه والحاضره. بناء على ذلک سنخصّص الکلام فی «ثُلاثیّه غرناطه» على بنیه الموقع، والمستویین الإیدیولوجی والنّفسیّ، لتبیان أهمیّه البحث فی المنظور الروائی، وبنیه الموقع والدّور مع التّرکیز على المستوى الإیدیولوجی لنُظهر ما تحمله الأدیبه من فکر فذٍّ ونَفَسٍ طموح، وإظهار أهمّیّه ذلک من خلال ما تنطق به الشّخصیّات على لسان الرّواه. یتّضح لنا مما تقدم أنّ الأدیبه تُرکّز فی ثلاثیتها على راوٍ علیم مُتعدّد الظُّهور والغیاب فی الوقت نفسه، إلّا أنّ ظُهور الرّاوی هیمن على غیابه، فالمُستوى الإیدیولوجی فی الثُّلاثیّه یتمثّل بمحاور عدّه، کالدّین، السّیاسه، الاجتماع والتّاریخ، وجمیعها ارتبطت فیما بینها لتُشکّل النّصّ الرّوائی الّذی یُبلور بفکرٍ أخّاذ، فظهرت الکاتبه بوعی تام، وثقافه عمیقه لتاریخ العالم العربیّ، فالحاضر ما هو إلاّ امتداد للماضی، والبحث فی الماضی یُساعد المُتلقّی على فهم حاضره، ومُحاوله للمُحافظه على کیانه وعُروبته من أیّ اغتصاب أو اعتداء، وبالفعل هذا ما أرادته الرّوائیّه بحیث استمدّت من الأحداث التّاریخیّه رُؤیه فکریّه وفنّیّه مُعاصره لتخدم غایاتها السّیاسیّه، والاجتماعیّه والدّینیّه من ناحیه سیسیولوجیّه. وما رأینا ه فی روایه «رضوی عاشور» یُمثّل الوعی بحقیقه الأحداث والصّراع القائم فی غرناطه الّتی رُمز إلیها بفلسطین الیوم، وهنا إشاره إلى أنّ هذه القضیّه تثیر إشکالیه کبیره، سیّما وأنّ هناک إشکالیات حول القضیه، ولهذا تعدّ هذه المقارنه - فلسطین والأندلس-مرفوضه وغیر جائزه على الإطلاق؛ لأن فلسطین عربیه وهی لأبنائها العرب. أمّا الأندلس، فقد احتلها العرب وقام الإسبان باستعادتها. أمّا قضیه إعاده فلسطین إلى أهلها العرب فهو ما ترمی إلیه الأدیبه «رضوى عاشور»، ونعتقد أنّها تقصد هذه الاستعاده، وأنّ مقارنتها الأندلس بفلسطین جاءت عفواً منها على ما نظن. فقد اعتمدنا فی دراستنا هذه على المنهج البنیوی التکوینی لأنّ «ثُلاثیّه غرناطه» تحکی الوجع النّفسی والاجتماعی والفکری.
دراسه الحال وواوها من منطلق معاني النحو للجرجاني(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۹
159 - 174
حوزههای تخصصی:
ما تتجرّد عنها وجوبا أو جوازا. ویبدو فی بادیء النظر أن هذه الصور مترادفه یمکن إحلال بعضها للآخر. والحقیقه لیس کذلک، بل کل صوره منها تمثل معنیً لطیفاً ودلاله دقیقه تُدرس علی ضوء معانی النحو التی تَمّ تأسیسها بید عبد القاهر الجرجانی، والتی تکشف عن الفروق بین مختلف التعبیرات فی اللغه. هذه المقاله ترید أن تدرس الفرق بین ضروب الحال ترکیزاً علی الحال التی تقترن بالواو أو تتجرد عنها بالاعتماد علی المنهج الوصفی التحلیلی وتمخضت عن هذه لنتائج: اقتران الحال بالواو فیما یجب یعود إلی صیاغه اللغه وفیما یجوز یعود إلی دلاله اللغه ونظم الکلام فی رأی الجرجانی. یحصل الفعل المضارع حالا متلبسا مع عامله؛ وإن دخلت علیه الواو تدل علی استمرار الفعل المضارع إلی زمن التکلم. الحال المفرده تمثل الاهتمام بالحال، وما یقابلها من الحال الجمله الاسمیه المتصدره بضمیر ذی الحال تمثل الاهتمام بالفاعل. تفید الجمله الاسمیه حالا أن الحال کانت أصلا ثابتا مستقرا، إن اقرنت بالواو؛ وإن سقطت الواو منها تلازم العامل والأولی آکد من الثانیه. تدل الجمله الفعلیه المتصدره بالفعل الماضی حالا علی أن الحال حصلت قبل عاملها وانتهت عند اقترانها بالواو، وسقوط الواو منها یدلّ علی التلازم والتزامن بین الحال وعاملها کأن الحال هی العامل وعلی العکس. تلعب الواو الحالیه مع "لم" و"لما" نفس الدور الذی لعبت مع الفعل الماضی حالا لقلبهما المضارع ماضیا.
تعلیم اللهجه العراقیّه في إیران للسیاحه الطبیّه (اقتراح منهج مبنيّ علی الواجبات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی اللغه العربیه و آدابها پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۸
167 - 188
حوزههای تخصصی:
تُعدّ السیاحه من المجالات المهمه عند المنظمات المحلّیه والدولیه کمجال للازدهار والتنمیه؛ ومن أهم المجالات فی السیاحه هی السیاحه الطبیه والصحیه التی تستقطب للبلدان المضیفه عمله أجنبیه کثیره ولذلک تعطیها الحکومات والقطاع الخاص أهمیه قصوى. والجامعات من أهمّ المؤسسات التی تزوّد السیاحه بالطواقم المتخصصه، کما أنّه من شأن هذا المجال أن یساعد فی توفیر فرص العمل لخریجی الجامعات بالمقابل؛ وبالتالی فإنّ قسم اللغه العربیه وآدابها، وخاصه فرع ترجمه اللغه العربیه، بإمکانه أن یؤثر فی هذا المجال بناء علی الدور المهمّ الذی یؤدّیه السیّاح العراقیون فی السیاحه الطبیه فی إیران؛ علیه فإنّ المقال الحالی یسعى بمنهج وصفی-تحلیلی إلى دراسه الإمکانات، وقضایا تعلیم اللغه، وخاصه تعلیم اللهجه العراقیه والمشاکل الموجوده، ووصل ٰإلی نتائج، من أهمّها: ضروره إعاده النظر فی البرامج الدراسیه لتعلیم العربیه بأخذ اللهجه العراقیه وأهمیتها بعین الاعتبار؛ وضروره تألیف المصادر، وخاصه مصادر تعلیم هذه اللهجه... کما اقترح نموذج ویلیس ذا المستویات الثلاثه: ما قبل الواجبات والتی تشمل التعرف إلی مواضیع ذات صله بالسیاحه الطبیه یتحدث المعلّم حولها، مرحله الواجبات التی تشمل قیام المتعلّم بواجبات تواصلیه وفی قالب فریق، حول الموضوعات التی تعرف إلیها وما بعد الواجبات التی تشمل التحدث حول الموضوع و قیام المعلّم بدور الإشراف فی المحاضره والقیام بنشاطات نظراً لفعالیته فی تعلیم اللغه.
الدراسه المقارنه لوجهات النظر الوجودیه فی شعر شاملو و سهراب سبهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات الادب المعاصر سال ۱۵ بهار ۱۴۰۲ شماره ۵۷
1 - 12
حوزههای تخصصی:
در میان مکاتب فکری-فلسفی، فلسفه اگزیستانسیالیسم،بی گمان یکی از پرنفوذترین این مکاتب بوده که بر آراء افکار کسانی چون هدایت،آل احمد،فروید و...تاثیری عمیق گذاشت.احمد شاملو و سهراب سپهری از جمله کسانی بودند که در بخشی از دوران آفرینش ادبی شان از این اندیشه تاثیر پذیرفتند.تاثیر پذیری شاملو از فلسفه اگزیستانسیالیسم را می توان در اشکال زیر دانست:در حوزه فلسفی –محتوایی که شاملو بیشتر به اندیشه های سارتر چشم دارد،در حوزه سیاسی ،اندیشه های کامو کانون توجه اوست و در حوزه ادبی،نیز به علت نزدیکی آراءسارتر و کامو به یکدیگر شاملو اگر نه تاثیر پذیر،اما موافق با آراء آنان است. سهراب سپهری شاعری با تفکرات اگزیستانسیالیستی به معنای واقعی امروزی نبوده اما نظام هستی شناسی در آثار او بویژه در سراسر منظومه «صدای پای آب» در یافتنی است و تفکر او در این منظومه جنبه هستی شناسیک دارد،باور های مکاشفه ای سهراب باعث شده تا شالوده این منظومه او در دو قابلیت ،یعنی ، سطح بیرونی که توصیف طبیعت و عناصر آن است و سطح درونی و نهفته که بیان مفاهیم فلسفی و معرفت شناختی عناصر است،پدید آید. نگارنده در این پژوهش ، با مقایسه اشعاری فلسفی از شاملو و سهراب به این نتیجه رسیده که درون مایه های فلسفه اگزیستانسیالیستی با شدت و ضعف در شعر این دو شاعر دیده می شود.
شاخصه های رویکرد صورت گرایی روسی در عیار الشعر ابن طباطبا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
20 - 40
حوزههای تخصصی:
ابن طباطبا، ناقد برجسته ادب عربی قرن چهارم هجری، در اثرش عیار الشعر شیوه ای متمایز را در پرداختن به نقد ادب عربی در قیاس با آثار ناقدان هم عصر و گذشتگان خود و حتی ناقدان پس از خود پی گرفته است. ابن طباطبا به طور خاص به شعر به عنوان صنعتی هنری پرداخته و ساختار و نظم شعری را محور اصلی بحث خویش قرار داده است، به گونه ای که از لا به لای گفته های وی می توان تفاوت ظریف میان گونه های متفاوت ادبی همچون نظم و نثر و شعر را استنباط کرد. حال از آنجایی که تمرکز ابن طباطبا بر صناعت شعری است و، از طرفی، برخی پژوهشگران بر این اعتقادند نقد قدیم عربی نقدی است صورت گرا، کوشیده ایم با استناد به آراء نقدی ابن طباطبا در عیار الشعر در چهار چوب اصول صورت گرایی روسی نشان دهیم چه میزان می توان ابن طباطبا را مشمول این حکم کلی دانست و وی را ناقدی با رویکرد صورت گرایی تلقی کرد. همچنین، چه میزان شواهد موجود در عیار الشعر این فرضیه را، که نقد ادبی عربی قدیم نقدی است صورت گرا، تقویت می کند. بنابر این، در این پژوهش آراء نقدی ابن طباطبا با استقراء شواهدی از کتاب عیار الشعر بر اساس شاخصه های اصلی رویکرد صورت گرایی روسی و با روش تحلیل محتوایی به بحث گذاشته شد. نتیجه پژوهش نشان داد ابن طباطبا در رأس ناقدانی قرار دارد که رویکردی صورت گرایی دارند و آراء نقدی وی این فرضیه را، که نقد قدیم عربی نقدی صورت گراست، بیش از پیش تقویت می کند.
معناشناسی اصول چهارگانه گرایس در رمان ساعت بغداد شهد الراوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۳۵
96 - 111
حوزههای تخصصی:
ادبیات از نقض ارتباط ها و هنجارگریزی ها شکل می گیرد و ساختار روایت و القا گفتمان آثار روایی تا حدود زیادی وابسته به همین هنجارگریزی ها و خروج از معیارهاست. در همین راستا و برای بررسی بخشی از این آشنایی زدایی ها، نظریه «اصول همکاری» از جانب محقق زبان شناس و فیلسوف بریتانیایی «هربرت پل گرایس» (1913- 1988) مورد اهتمام است؛ او در نظریه خود از چهار اصل «کمیّت»، «کیفیت»، «ارتباط» و «روش» سخن می گوید که گوینده ملزم به رعایت آن در گفتار و نوشتار است. با این وجود عدم رعایت این موارد در متن نشانگر ضعف و خروج اثر از دایره ادبیت نیست؛ بلکه به نظر گرایس در این صورت معانی ضمنی و تلویحی را به ارمغان دارد که کشف و بررسی آنها برای شناخت و نقد گفتمان و بن مایه های اثر ، مؤثر و کارا است. این مقاله با اتکاء بر روش توصیفی – تحلیلی و با کاربست این نظریه بر روی رمان «ساعت بغداد» (2016) شهد الراوی سعی می کند معانی پنهان و لایه ای زیرین گفتمانی و معنایی اثر را کشف و بررسی کند. مقاله ساعت بغداد از شهد الراوی، نویسنده زن جوان عراقی، پیرامون موضوع جنگ و اشغال در دهه های اخیر در عراق به نگارش درآمده و نویسنده با دغدغه های اجتماعی و سیاسی، زندگی شهروندان زن جامعه خویش را بازگو می کند. نتایج پژوهش نشان می دهد نویسنده هر کدام از این چهار اصل را در مقاطعی از رمان برای تجسم دقیق گفتمان جنگ و شخصیت پردازی کارآمد از دختران عراقی درگیر اشغال عراق بعد از سال 2003 نقض کرده است.
دراسة في الإیقاع الداخلي لقصیدة «إرادة الشعب» لأبي القاسم الشابي؛ بنیویة دلالیة(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یعدّ الإیقاع الداخلی فی الشعر ظاهرهً تُطرب الأسماع، وتُثیر الدلالات جهراً وهمساً وتلقیاً، وذلک لتفاعل المتلقی مع البنیه الشکلیه والدلالیه، وقد یساعد على خلق نظام متناسق بین العملیه الانفعالیه وبین الأنساق اللغویه والقیمه الدلالیه إذ تُخلق عملیهٌ فنیهٌ متناسقهٌ انطلاقاً من البنیه الإیقاعیه الداخلیه والبنیه الدلالیه معاً لربط الجانب الفنی الإیقاعی والنظام الدلالی لهذا الإیقاع. وفی هذا المطاف یهدف البحث إلى الوقوف علی لوحات جمالیه من الإیقاع الداخلی لقصیده "إراده الشعب" لأبی القاسم الشابی ناهجاً المنهج الوصفی_التحلیلی اعتباراً من الدراسه البنیویه الإیقاعیه الدلالیه، لتبیین آثار وبصمات الإیقاع الداخلی لقصیده "إراده الشعب" وما تترکهما فی القصیده ولتناول نتاج أنساق التکرار فی القصیده. وتوصل البحث إلی أنّ النبر الشعری یتفق مع النبر اللغوی وقد یتجاوزه، ویتناغمان فی أغلب الحالات بحیث مارس الشاعر من خلال توظیف بنیات الإیقاع الداخلی عملیه فنیه مزدوجه قد یمکن إطلاق تفاعل الوجدانی والموضوعی کما یدلّ تفاعلهما معاً على تضمین الحرکه الوجدانیه فی الحرکه الإیقاعیه الداخلیه، ومواکبتها معها بالإضافه إلى تشابک الموضوعی للشاعر مع الحرکه الوجدانیه والإیقاعیه فهذه الثلاثیه لوحه فنیه ورسم دلالی کذلک، وقد یمکننا أن نطلق على هذا الاستخدام التلاحم الوجدانی والموضوعی والإیقاعی والدلالی معاً فی نفس الموقف التوظیفی، کما أنتجت أنساقُ التکرار الوظیفهَ الانفعالیهَ من حیث انصیاعها للعملیه اللسانیه والدلالیه، وکان تلاحم الإیقاع مع الدلاله ملازماً للفظ والمعنى.
التحقیق فی کلمات القرآن الکریم تحول در روش های مفرد شناسی کلمات قرآن در سده اخیر
حوزههای تخصصی:
بررسی معانی کلمات قرآن کریم همیشه یکی از دغدغه های جدی جامعه قرآنی بوده و در این میان گروههای مختلفی نقش آفرینی کرده اند: لغوی ها، مفسران، فقها و...، نگارش های ارزنده ای در این زمینه داشته اند. بی شک یکی از محوری ترین گروهها برای بررسی کلمات عربی، لغوی ها می باشند و در این میان ابن فارس که از مهمترین لغوی های قرن چهارم هجری به شمار میرود با طرح موضوع «اصل معنایی»، تحولی شگرف در موضوع لغت شناسی زبان عربی ایجاد کرد. «اصل معنایی» پس از ابن فارس به بوته فراموشی سپرده شد و بجز اندکی به این موضوع مهم نپرداختند. این اصل، هر چند به ظاهر تنها مورد توجه ابن فارس قرار گرفته اما دیگر لغوی ها نیز در کتب خود از اصل معنایی استفاده کرده و عملا بدان معتقد شدند. علاوه بر وجود شواهد گوناگون دال بر قبول اصل معنایی در کلام لغوی ها، دیگر دلیل برای اثبات این حقیقت لغوی در زبان عربی، پذیرش آن توسط لغت شناسی قوی با داشتن جایگاهی ممتاز همچون ابن فارس می باشد. قرنها پس از او، قرآن شناس قرن حاضر حسن مصطفوی با قبول «اصل معنایی» و تک اصل دانستن همه مواد عربی، به بررسی و شرح کلمات قرآن پرداخت. با مقایسه عملکرد ایشان در بررسی کلمات و محور قرار دادن «اصل معنایی» نسبت به دیگر کتاب هایی که به کلمات قرآن پرداخته اند، تغییرات و زیبایی های شگرفی در معانی کلمات قرآن دیده می شود،
تحلیل روایة «عبث الأقدار» لنجیب محفوظ في ضوء نظریة التاریخانیة الجدیدة(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دراسات فی السردانیة العربیة جلد ۵ الشتاء ۱۴۴۵ شماره ۱۱
135 - 152
حوزههای تخصصی:
منذ أواخر القرن العشرین ظهر مصطلح التاریخانیه الجدیده علی أساس آراء المفکر الأمریکی ستیفن غرینبلت وذلک یکون کتیار مضاد للتاریخانیه التقلیدیه. یری أتباع هذه النزعه أن النصوص الأدبیه تقبل التأویل شأنها شأن النصوص التاریخیه؛ أی إذا کان التاریخ باعتباره ضرباً من الروایه، فإن الروایات تعتبر نوعاً من النصوص التاریخیه ولذلک جاء الاعتقاد عندهم بنصیه التاریخ وتاریخیه النص وعلی ذلک لایوجد هناک حدّ بین التاریخ والأدب ومن خلال قراءه النصوص الأدبیه بعنایه، یستطیع القارئ الحصول على معلومات تاریخیه قیمه فی الطبقات السفلى من النص. باستخدام المنهج الوصفی-التحلیلی قامت هذه المقاله بتحلیل روایه «عبث الأقدار» من أجل اکتشاف ودراسه الجوانب المهمّه من التاریخ والخطابات السائده فی عصر المؤلف. وفقاً لنتائج البحث، قد عرض نجیب محفوظ الخطابات والتوترات الفکریه والمواجهات الاجتماعیه للمجتمع فی منتصف القرن العشرین من خلال إعاده خلق قصص تاریخیه فرعونیه فی هذه الروایه، ویمکن القول بأنّ العمل هو النتاج المعاکس لخطابات مثل إنکار المصیر، وتعزیز روح النضال ومعارضه الاستبداد، وانعکاس الأصوات القومیه، والمواجهه بین الأفکار الاستعماریه والمناهضه للاستعمار.
دراسه نقدیه فی تعریب أشعار أحمد شاملو بناءً علی نظریه جیمس هولمز کتاب ترجمه مختارات من الشعر الفارسی الحدیث لمحمد نور الدین عبد المنعم أنموذجاً(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش در زبان و ادبیات عربی بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲۸
191-206
حوزههای تخصصی:
کان أحمد شاملو شاعرا ومخرجا سینمائیا وصحفیا وباحثا ومترجما ومعجمیا وأحد أمناء جمعیه الکتاب الإیرانیین. تعود شهره شاملو من الأساس إلى ابتکاره فی الشعر الفارسی المعاصر وصیاغه نوع من الشعر یعرف بالشعر الحر أو الشعر الشاملوئی، والذی یعد حالیا أحد أهم أشکال الشعر السائد فی إیران، وهو تقلید للشعر الحر الفرنسی أو الشعر المنثور. وبما أنه کان رائدا للشعر الحر باللغه الفارسیه، فإن ترجمه أشعاره تتطلب معرفه تامه بهذا النوع من الشعر، وهذا إضافه إلى تمکّن الشاعر من اللغتین الفارسیه والعربیه. فإن هذه الدراسه تهدف عبر المنهج الوصفی التحلیلی واعتمادا على نظریه جیمس هولمز، إلى دراسه ونقد طریقه ترجمه محمد نور الدین عبد المنعم لبعض أشعار أحمد شاملو فی کتاب مختارات من الشعر الفارسی الحدیث، لتحدید مدی نجاح المترجم فی تعریبه. وتشیر نتائج الدراسه إلى أن المترجم یعتمد فی تعریبه إلی الأنواع الأربعه للترجمه، وفقا لنظریه هولمز، وأن بعض جهوده لم تکلل بالنجاح وأخطأ أحیانا فی فهم معانی المصطلحات ودلالات الرموز أو تحدید أرکان بعض الجمل.