فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۲۱ تا ۱٬۱۴۰ مورد از کل ۱۳٬۷۷۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
ظرافت های بلاغی و نحوی در آیات قرآن کریم، از جمله جنبه های اعجاز این کتاب، از دیر باز مورد توجه دانشمندان علوم قرآنی بوده است. یکی از مباحث بلاغی قرآن کریم، سبک شناسی است که در ضمن آن با بهره گیری از دستاوردهای علم بلاغت و نحو، به بررسی جلوه های سبکی موجود در قرآن کریم می پردازد. پژوهشِ پیش رو با روش توصیفی – تحلیلی و بر اساس معیارهای سبک شناسی، به بررسی زیبایی های سبکی سوره ی نوح در دو سطح بلاغی (سنتی و جدید) و نحوی پرداخته است و می کوشد تا نشان دهد که چه ظرافت هایی در سوره نوح از قبیل تشبیه، استعاره، مجاز و کنایه و نیز هنجارگریزی های نحوی که از ویژگی های برجسته سبکی موجود در این سوره است به کار رفته است؛ لذا با کاربست این ویژگی ها به تناسب مفاهیم و مضامین موجود در سوره به ظرافت های بلاغی و وجهیت نحوی عبارات آیات پی برده که این نشان از سبک منحصر به فرد این سوره مبارکه است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در این سوره به بلیغ ترین شیوه و به اقتضای حال مخاطب انواع هنجارگریزی های نحوی و بلاغی (بلاغت سنتی و جدید) به کار گرفته شده است، و از لحاظ ساختارهای نحوی بنا بر حال و مقام جملات کوتاه و بلند متناسبی به کار گرفته شده است و نیز به دلیل نظم خاصی که در این سوره حاکم است جملات از لحاظ نحوی دارای پیوستار می باشند.
بررسی سبک ترجمه های الهی قمشه ای، جوامع الجامع، رهنما و فولادوند از نظر انتقال استعاره در حروف جر قرآن براساس نظریi مقایسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برای شناخت معنای استعاره نظریات مختلفی در میان زبانشناسان و معناشناسان ارائه شده است؛ ازجمله نظریههای جایگزینی، مقایسهای و غیره. در این میان، دیدگاه مقایسهای به لحاظ قدمت و همهگیری از سایر نظریات دارای پیشینه و شمول گستردهتری است که حتی در میان زبانشناسان سنتی نیز رایج بوده است؛ از این رو، بازشناسی تأثیر این نظریه بر شناخت معانی استعاری قرآن بهویژه حروف جر اهمیت بسزایی دارد و نشان میدهد چه گروههایی از مترجمان از این شیوه برای ترجمه معنای استعاره بهره بردهاند و آیا در اسلوب گزینی خود در ترجمههای قرآنی از این شیوه بهصورت مستمر بهره بردهاند یا نه؛ از این رو، این پژوهش بهعنوان مقدمهای برای سبکشناسی ترجمههای استعاره در قرآن اهمیت بسزایی دارد و تا کنون پژوهشهایی دربار استعاره در قرآن صورت گرفته است؛ ولی پژوهشی دربار ترجمه استعاره در حروف جر قرآن در میان پژوهشهای صورتگرفته یافت نشد. براساس نتایج بهدستآمده از این نوشتار، از میان ترجمههای ارائهشده در مقاله، هیچکدام از مترجمان بهصورت روشمند از این شیوه بهره نبردهاند و بهصورت گزینشی از این شیوه استفاده کردهاند.
تحلیل تاریخیِ دو منبع جامع علوم قرآنِ قرن نهم؛ بصائر فیروزآبادی و التیسیر کافیجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۳ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵۲
19 - 32
حوزههای تخصصی:
برای جریان شناسی علمیِ منابع علوم قرآن، نگارش منظمی که عوامل موثر بر تطور و نگارش منابع مهم علوم قرآن را با تحلیل تاریخی برای دانش پژوهان این رشته به تصویر بکشد، موجود نیست. بررسی حاضر، تحلیل تاریخی منابع جامع علوم قرآن قرن 9 بوده که با روش پژوهش کیفی، داده های تحلیلی را در مورد تاثیرگذاریِ «بصائر فیروزآبادی و التیسیر کافیجی» و رابطه دو کتاب مذکور با کتب جامع هم عصرِ آن؛ «مواقع العلوم بلقینی» و «فضائل القرآن عسقلانی»، برای مخاطبان تخصصی رشته علوم قرآن بیان کرده است. کتاب بصائر با توجه به سنجش احوالات علمی، فرهنگی و سیاسی آن روزگار در مباحث جامع علوم قرآن تاثیرگذاری قابل قبولی داشته است. کتاب فضائل القرآن از حیث کارکرد، ساختار و محتوا رتبه ای پایین تر از بصائر دارد. کتاب مختصرِ مواقع العلوم از کتاب مفصلِ بصائر، تاثیرگذاری کمتری داشته و تاثیرگذاری در عرصه علوم قرآن را در قرن 9 سیر نزولی می دهد. مباهات کافیجی بر کتاب التیسیر و از سوی دیگر کوچک شمردن این کتاب توسط سیوطی، تاثیرگذاری آن را متوسط نشان می دهد. این نتایج، کمک کننده به فهم جریان علم(علوم قرآن) کرده و دانش و بینش کمّی و کیفی دانش پژوهان را نسبت به «تاریخ منابع علوم قرآن» تکمیل می کند.
نقد و بررسی خوانش های موجود از مراحل خلقت انسان در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
۲۱۰-۱۸۵
حوزههای تخصصی:
پژوهش های متعددی برای بررسی سازگاری یا تعارض قرآن با نظریه تکامل صورت گرفته که به نواقصی در روش دچار هستند و جامعیّت آنها را نسبت به آیات مرتبط و همچنین دقّت روش آنها را در تحلیل متناسب با بافت قرآن با تردید همراه می سازد. این پژوهش با نگاهی جامع به تمام آیات مرتبط و دسته بندی آن، بر آیات منشأ و مراحل خلقت انسان تمرکز دارد. پس از استخراج مراحل خلقت و استنباط ترتیب منطقی این مراحل از آیات، خوانش های موجود از مراحل خلقت انسان با تکیه بر سیاق و بافت آیات قرآنی تحلیل و ارزیابی آن روشن می گردد، عدم تصریح قرآن بر نحوه گذار از مرحله خاکی به مرحله انسانی، عامل پیدایش خوانش های سه گانه است. همچنین عدم توجه محققان به سبک دوگانه قرآن کریم در وصف رویدادهای جهان که گاه از منظر طبیعی خلقی بیانی واقعی دارد و گاه از منظر ملکوتی امری، با بیانی نمادین همراه است، سبب خوانش پیدایش اعجازین نوع انسان شده است. در نهایت تحلیل سیاق سوره سجده که تلفیقی از هر دو منظر است، نشان می دهد تنها خوانش پیدایش نوع تکاملی ممکن است و خوانش پیدایش نوع اعجازین با ترتیب منطقی مذکور در این سیاق سازگار نیست.
الگوی مدیریت محیط سازمانی با تکیه بر آموزه های قرآنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
33 - 58
حوزههای تخصصی:
محیط زندگی بشر که روابط انسانی در آن شکل می گیرد، از عوامل تأثیرگذاری است که به لحاظ برخورداری از ویژگی های خاص در نحوه زندگی بشر از اهمیت به سزایی برخوردار است و می توان گفت که مدیریت محیط، مؤثرترین روش برای رسیدن به موفقیت سازمانی است. لذا در ادامه به بیان الگویی سه مرحله ای برای مدیریت محیط به نحو مطلوب و راهکارهای اجرایی می پردازیم که برخاسته از آموزه های قرآنی می باشد؛ چرا که به اعتقاد ما، قرآن برنامه ای کامل برای زندگی بشر است و اهمیت والایی در تبیین این عامل موفقیت دارد. این الگو شامل سه مرحله انتخاب محیط، اصلاح و مراقبت از محیط و گسترش محیط می باشد. در مرحله اول، مدیر سعی می کند اجزای محیط را به بهترین نحو چینش نماید تا محیطی سالم ایجاد گردد. حال اگر این کار به درستی انجام نشد، مدیر تلاش خود را بر اصلاح آن متمرکز می کند و پس از آن به دنبال حفظ محیط سالم خود می باشد و در پایان پس از ثبات محیط، مدیر یک گام فراتر برمی دارد و سعی می کند تا محیط مناسب خود را گسترش دهد تا دیگر سازمان ها نیز در این فضای مناسب ادامه مسیر دهند.
حرکت جوهری نفس و پیامدهای آن در نفس شناسی صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نفس در بستر وجود سیال خود بترتیب دارای مراحل عنصری، طبیعی، معدنی، نباتی، حیوانی (تجرد مثالی) و نطقی (تجرد عقلانی) میگردد؛ از اینرو تعلق نفس به بدن بخشی از هویت اوست و در نتیجه، نفس جوهری مادی مجرد است. صدرالمتألهین با توجه به سیلان وجودی نفس، ویژگیهای گوناگون آن را بازخوانی کرده است. بر این مبنا، قوای نفس مراتبی از حقیقت ممتد نفسند که در پی یکدیگر شکوفا میشوند. همچنین مرگ طبیعی نتیجه اشتداد وجودی نفس و برداشتن علاقه او از بدن عنصری است. نفس در مراحلی از این سیلان وجودی به تجرد دست می یابد و بنابرین بقایش پس از مرگ ضروری میشود. از آنجا که اشتداد و در نتیجه دستیابی به تجرد، ذاتی نفس است، تناسخ و بازگشت دوباره او به بدنِ عنصری نارواست. از اینرو نفس پس از مرگ، با بدن مثالی یی که بر پایه ملکات اخلاقیش انشاء میکند، زندگی برزخی خود را آغاز کرده و صورت طبیعی یی که در ماده بدن عنصری انشاء میکند، راه تکامل برزخی را برای او باز میگذارد. یکی از مهمترین پیامدهای حرکت جوهری نفس، راهیابی آن به عوالم ربوبی و فنای در توحید افعالی، صفاتی و ذاتی است. جالب آنکه بر پایه حرکت جوهری، این دستاورد مهم حتی هنگام تعلق نفس به بدن عنصری نیز رواست و الزاماً محدود به رخداد مرگ طبیعی نیست.
«مهریه» در فرهنگ جاهلی و شیوه مواجهه قرآن با آن با تأکید بر زمینه های معرفتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهریه، یکی از مسائل مطرح ازدواج در طول تاریخ است. با توجه به وجوه اشتراک و افتراق «مهریه» در جاهلیت و بعد از نزول قرآن، بررسی این امر جهت تبیین تفاوت نگاه مکتب اسلام و فرهنگ جاهلیت، ضروری می نماید. از این روی، هدف اصلی نوشتار حاضر قرار گرفته که با گردآوری اطلاعات به روش کتابخانه ای و مراجعه به منابع اصیل و تطبیق و تحلیل آثار موجود بر آمده و در نهایت بدین نتیجه رسیده است؛ زن در دوران جاهلیت، کمترین حقوق را دارا بود؛ یکی از حقوق مالی که می توان برای زن در نظر گرفت مهریه بود که قبل از ازدواج به جهت ولایت مطلق و ناروای پدر نسبت به دختر، موضوعیت پیدا نمی کرد و اگر مهریه ای هم متصور بود، در قبال بهره کشی اقتصادی مرد از زن بود که البته آن هم به بهانه هایی توسط شوهر از تملک زن بیرون آورده می شد و در نهایت بعد از فوت شوهر، خود زن و اموال او مثل سهم الارث در اختیار ورثه شوهر قرار می گرفت. در کل زن در جاهلیت، در تعیین مهریه «معقود علیها» بود؛ در ازدواج، طرفین عقد، ولىّ زن و زوج بودند و متعلق عقد، خود زن بود، لکن دین اسلام با ارج نهادن به زن، خود او را طرف عقد قرار داده و رسوم جاهلیت در این زمینه را منسوخ کرده و بضع زن را حق الله شمرده و مهریه را عطیه نامید و آن را با توجه به تدابیر ماهرانه که در متن خلقت برای تعدیل روابط زن و مرد به کار رفته بود، برگردانده است.
پیامدسنجی فرهنگی و تمدنی استکبار در جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله پژوهش حاضر پاسخ به این پرسش است که آسیب اجتماعی استکبار با توجه به مفهوم و ابعاد قرآنی آن، چه پیامدهایی در عرصه ی فرهنگ و تمدن جوامع بشری در طول تاریخ داشته و دارد؟ بر اساس یافته های پژوهش حاضر، به روش تفسیر درون متنی و برون متنی در آیات قرآن، پیامدهای فرهنگی استکبار: تعارض و تقابل با فرهنگ دینی، گفتمان سازی ضدفرهنگی، جریان سازی ضدفرهنگی و اشرافی گری در سبک زندگی است. پیامدهای تمدنی استکبار: امنیت زدایی از انسان، ایجاد اختلاف طبقاتی و تضعیف یا تخریب همبستگی اجتماعی در جامعه ی دینی است. هرچند این دو گونه پیامد گاهی به صورت توامان بروز می یابند. در نتیجه مشخص می گردد استکبار، آسیب رایج در هر دوره از حیات تاریخ بشری است و پیامدهای آن اول: اختصاصی به عرصه های دینی و ایدئولوژیک ندارد و دوم: نه تنها در جامعه ی غیرایمانی، بلکه در جامعه ایمانی هم قابل شکل گیری و بروز پیامدهای خویش است.
دلالت های تشبیه زنان به حرث در آیه223 سوره بقره با رویکرد تحلیلی - انتقادی آرای نواندیشان معاصر درباره آن
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال چهارم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲ (پیاپی ۱۲)
101 - 133
حوزههای تخصصی:
یکی از تعبیرهایی که در قرآن به جنس زن نسبت داده شده، واژه حرث است. آیه 223 سوره بقره یکی از مهم ترین آیات مربوط به مسئله زن است که فهم درست این آیه تأثیر بسزایی در بازنمایی نگاه قرآن به موضوع زن و نتایج سرنوشت ساز آن دارد. در آیه حرث، با تشبیه زنان به حرث از نقش ویژه و انحصاری زنان در تکثیر نسل سخن به میان آمده است؛ اما همین امر باعث تشکیک و انتقاد به نظام حقوقی قرآن نسبت به ماهیت و جایگاه زن شده است. در این آیه، برای «تزیین سخن و رعایت ادب» با آوردن لفظ «حرث» به صورت کنایی به رابطه زناشویی اشاره شده است. هدف از این مقاله که توصیفی - تحلیلی است، تحلیل دلالت های مفهومی آیه حرث و پاسخگویی به تشکیک و انتقادهای وارده با تکیه بر مستنداتی چون خود آیه 223 سوره بقره، تفسیرهای موجود از آیه مذکور و قرائن قرآنی و روایی است تا از این رهگذر به دیدگاه واقعی نظام حقوقی قرآن درباره ماهیت و چیستی زن دست یابیم. با بررسی دقیق و همه جانبه می توان دریافت آنچه در این آیه آمده، نه تنها علیه حق زن نیست، بلکه در جهت حمایت از منزلت زن است. اگر در فرازهای مختلف آیه حرث دقت شود، هیچ دلالتی بر تفاوت ارزش گذاری میان دو جنس ندارد، بلکه از آیاتی است که ارزش زن و چیستی او را بیان می کند. به این معنا که در آیه به نقش ارتباط زن و مرد در فرزندآوری توجه شده است.
ارزیابی دیدگاه مفسران در زمان وقوع فساد و سرکوبی بنی اسرائیل قبل از اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۵۰
۱۰۴-۸۵
حوزههای تخصصی:
در سوره اسراء اشاره به دو فساد بنی اسرائیل شده است. عده ای از مفسران وقوع این فسادها را در زمان های گذشته دانسته اند. از این میان بخش قابل توجهی از تفاسیر، وقوع این فساد و سرکوبی آن را در زمان بُختُ الن َصَّر می دانند. حال آنکه در هیچ یک از روایات مصداق «أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ» به افرادی در گذشته اطلاق نشده است و به تبع آن فساد بنی اسرائیل و همچنین سرکوبی فساد بنی اسرائیل نیز توسط «أُولِی بَأْسٍ شَدِیدٍ» در آخرالزمان تحقق خواهد یافت. صاحب جامع البیان وقوع این فساد و سرکوبی آن را در زمان بُختُ ن َّصر می داند اما بقیه مفسران در این باره یا نظریه جدیدی را ارائه نکرده اند یا بدون هیچ گونه اظهارنظری در مورد آن، صرفاً به نقل نظر وی پرداخته اند. مقاله حاضر با بررسی و تحلیل متون تفسیری، به نقد و بررسی امکان وقوع فساد مطرح شده در آیه چهارم سوره اسراء در قبل از اسلام، می پردازد. وقوع فساد و سرکوبی آن در زمان قبل از اسلام به ویژه توسط بُختُ ن صر، را بر پایه شواهد تاریخی موجود و دلایل روایی و تحلیل منطقی ردّ نموده و امکان وقوع این وعده را اولاً به دوران پس از اسلام و سپس به طور دقیق تر به حوالی زمانی دوران آخرالزمان و قبل از ظهور موکول می نماید.
تحلیل سوره فیل بر اساس اندیشه ساختارگرایان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر خلاف تصور عده ای که کشف معانی موجود در یک متن را وابسته به بررسی لایه های بیرونی آن می دانند گروه دیگر با اعتقاد به وجود انسجام و پیوند تنگاتنگ میان لفظ و معنا، قسمت عمده بازتولید این معانی را در درون خود ساختار قلمداد می کنند. این شیوه که با نام تحلیل ساختارگرایانه شناخته می شود قابل تطبیق بر سوره های قرآن نیز است. در این جستار تلاش شده است با در پیش گرفتن روش توصیفی –تحلیلی به تحلیل سوره فل بر اساس اندیشه ساختارگایان پرداخته شود. نتایج تحقیق حاکی از آن است که غرض خداوند در سوره فیل، تنها از مجرای الفاظ و واژگان منتقل نمی شود بلکه شیوه ارتباط واژگان در یک نگاه بوطیقایی خود القاء کننده اهداف خاص است. اجزای تشکیل دهنده این سوره در سطوح مختلف نشانه ها اعم از صامت ها و مصوت ها، واژگان و ترکیبات با یکدیگر ارتباط تنگاتنگی دارند و همگی در قالب یک مجموعه به هم پیوسته یک هدف کلی را دنیال می کنند و آن ترسیم عاقبت دو گروه حق و باطل از مجرای قدرت نمایی های دو گروه و اثبات قدرت برای یکی و نفی از دیگری است.
آیات موهِمِ جنسیت حوریان بهشتی در قرآن كريم
منبع:
الاهیات قرآنی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۸
13 - 33
حوزههای تخصصی:
قوّت ترجمه های قرآن را باید در تفسير و ترجمه آیات مشکله و متشابه جستجو کرد. از جمله این آیات، آیات مرتبط با حوریان بهشتی با تعابیر خاص است كه در بسیاری از تفاسیر و ترجمه های قرآن، برداشت جنسیتِ زن از آن ها شده است؛ تعابیری مانند «حورٌ عین» که بیشتر مفسران و مترجمان قرآن، آن را به زنان بهشتی تفسیر و ترجمه کرده اند! نیز تعابیر «قاصِراتُ الطَّرْفِ»، «عُرُباً أَتْراباً»، «كَواعِبَ أَتْرابا»، «خَیراتٌ حِسان » و مانند آن که مترجمان و مفسران قرآن را به برداشت «زنان بهشتی» و برداشت جنسیتی از آیه سوق داده است. سؤال این است كه این تعابیر با توجه به جنسیت نداشتن فرشتگان، چگونه با ترجمه هایی نظیر «زنان بهشتی» پذیرفتنی است؟ درحالی که قرآن کریم به صراحت مؤنث بودن فرشتگان را مردود دانسته و آن را باور مشركان می داند! این مقاله به روش تحلیلی– توصیفی، با مراجعه به ریشه واژگان و مسائل دقیق نحوی اعرابی آیات و نیز توجه به فضای سیاق و با نگاهی فراجنسیتی به این دست از آیات تهیه شده است. یافته ها نشان می دهد كه برداشت جنسیتی در بسیاری از این آیات، به ویژه در خصوص نكاح و تزویج، چندین قرن پس از نزول اين آیات شكل گرفته و بدون توجه به ریشه دقیق لغت، این تعابیر به کتاب های لغت و تفاسیر و حتی ترجمه روایات راه یافته است. هم چنین ضمن نقد چالش های تفاسیر و ترجمه های قرآن در خصوص این آیات، ترجمه ای دقیق ارائه شده است.
تحلیل انتقادی انگاره های وهابیت از خُمس با تطبیق بر نصوص قرآن و روایات
حوزههای تخصصی:
خمس یکی از واجبات شرعی است که نقشی مؤثر در رفع نیازهای مالی جامعه و حکومت اسلامی دارد. این خمس بر اساس اعتقاد فقهای شیعه به دو بخش عمده تقسیم می شود که یک بخش آن سهم سادات فقیر، یتیم و در راه مانده و دیگری سهم امام زمان است. هرچند در مورد خمس، تفاوت هایی بین علمای شیعه و سنی وجود دارد اما متأسفانه برخی افراد مغرض، شبهاتی را به این اعتقاد و عمل دینی وارد کرده اند. در این تحقیق با کاربست روش توصیفی- تحلیلی انگاره های وهابیت از خُمس با تطبیق بر نصوص قرآن و روایات مورد تحلیل و نقد قرار گرفته و به آن ها پاسخ داده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد خمس، یکى از فرایض مهم اسلامى که با نزول آیه 41 سوره انفال تشریع شده و همچنین احادیث زیادی که پیامبراکرم(ص) نقل شده که به صحابه فرمان می داد که از مردم خمس بگیرند و یا در غیر ایام جنگی افرادی که به حضرت مراجعه می کرد، وجوب پرداخت خمس را یادآور می شد. این مسئله از سوی فقهای شیعی نیز مورد بررسی و تأیید قرار گرفته است.
گفتمان توحیدی قرآن از همانندی «زمین» با «هفت آسمان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آیه 12 سوره طلاق، زمین را همانند هفت آسمان شمرده است. مسئله اصلی این جستار، آن است که نسبت همانند دانستن زمین با هفت آسمان در انتقال پیام آیه به مخاطبان چیست؟ برای تحلیل گفتمان قرآن از همانندی زمین و هفت آسمان، نیاز است وجه شباهت را در این آیه دریافت. قرآن پژوهان در تبیین وجه شباهت زمین با هفت آسمان، دیدگاه های گوناگونی را بیان کرده اند؛ امّا این دیدگاه ها از نظرگاه های مختلف، به ویژه از منظر ساختار متن، با چالش هایی روبرو است. از این رو در این نوشتار، با نگاهی نو به نشانه های درون متنی آیه، وجه شباهت زمین با هفت آسمان تبیین شد. با واکاوی ساختار آیه نشان داده شد این آیه تاکید می کند که زمین، نه در وجوهی مانند هفت عدد بودن، بلکه در ویژگیِ تحت ربوبیت پیوسته خداوند بودن، شباهت کامل به هفت آسمان دارد. در مجموع به دست آمد این تاکید بر حضور پیوسته خداوند در تدبیر زمین، در برابر باورهای مخاطبان عصر نزول در باره رابطه خداوند با زمین بوده است. از سویی این تاکید بر ربوبیت خداوند بر زمین، پشتیبان نظریِ دستورهای شرعی سوره طلاق برای امتثال این تکالیف است.
قدرت «تکیه» هجایی در تغییر معانی واژگانی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۵
193 - 216
حوزههای تخصصی:
تحلیل زبانِ گفتاری قرآن کریم، معانی متفاوتی از زبان نوشتاری را نشان می دهد. در این میان، تأثیرگذاری «تکیه» (فشار صوتی هجایی مقابل هجای دیگر)، به عنوان یک عنصر تمایزدهنده معنایی، گاهی نقش مهمی در استنباط مفاهیمِ درست یا نادرست قرآنی ایفا می کند. قدرت تکیه در سطح هجایی درون واژگانی صرف نظر از اینکه در چه مرتبه ای از قوت و ضعف قرار دارد، موضوع اصلی این پژوهش است که واژه های قرآنی را مستقل از عناصر دیگر آوایی، چون درنگ و آهنگ به نمایش می گذارد. فرض بر این است که نقش ممیزی تکیه در سطح واژگان قرآنی و نه در سطح جمله موارد مختلفی هرچند اندک ولی قابل توجه را نشان می دهد. به همین منظور با توجه به ظرفیت این پژوهش، نمونه های مختلفی از این نقش ها انتخاب شد تا کارکرد تطبیقی آن در دگرگونی معانی واژگانی روشن شود که مهم ترین آن ها عبارت اند از: نقش ممیزی برخی از انواع فعل مانند مؤنث و مذکر، مفرد و مثنی، ثلاثی مضاعف و ثلاثی مزید؛ نقش ممیزی برخی از انواع اسم مانند ثلاثی مزید و ثلاثی مجرد، مفرد و مثنی و جمع؛ نقش ممیزی بین انواع حروف معنا و حروف مبنا مانند ممیزی بین «واو» حرف معنا و «واو» حرف مبنا، ممیزی بین «فاء» حرف معنا و «فاء» حرف مبنا، ممیزی بین «أو» حرف معنا و «أو» حرف مبنا؛ مواردی از ممیزی بین منادی و ضمیر متصل، و موارد مشابهی که به شیوه توصیفی، تطبیقی به تحلیل گذاشته شده است، به گونه ای که برای مخاطب، ارزش واجی تکیه به خوبی روشن می شود، هرچند که درصد ارزش واجی تکیه نسبت به ارزش غیر واجی تکیه در زبان عربی به مراتب کمتر است.
نقد مبانی معرفت شناسی تفسیر عقلی جریان نواعتزال مغرب عربی معاصر
منبع:
مطالعات قرآن و علوم سال ششم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۱
75 - 115
حوزههای تخصصی:
جریان نو معتزله مغرب عربی معاصر به اقتضاء برهه ای از زمان که زندگی می کردند تحت تأثیر مدرنیته که برگرفته از فرهنگ غرب بود برای حل مسائل نظری ناچار شدند که عقلانیت را معطوف به مدرنیته ببینند برای همین مبانی آنها در فهم معارف دین با معتزله قدیم فرق می کرد؛ چراکه معتزله قدیم بر اساس مبانی عقلی و فلسفه توحیدی بود نو معتزله مغرب عربی معاصر برخلاف اسلاف خود بر اساس تعامل با دنیای مدرنیته برای آگاهی از پیشرفت و اقتدار غرب، توجه به عقب ماندگی جوامع اسلامی و تلاش برای برقراری سازگاری بین دین و مدرنیته آنان را بر آن داشته تا رویکردی خاص را در تفسیر آیات قرآن در پیش گیرند. این تحقیق با روش توصیفی و تحلیلی و انتقادشناسی، به نقد و آسیب شناسی مبانی معرفت شناسی جریان نو معتزله مغرب عربی معاصر پرداخته و از این رهگذر آسیب های مبنایی معرفت شناسی در این مکتب را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که این دسته از نومعتزلیان بر اساس مبانی معرفت شناختی خود با اتکا به عقل مدرن به عنوان تنها منبع شناخت نسبت به سایر منابع شناخت توجهی نکردند؛ درنتیجه در تفسیر و تبیین آموزه های دینی و قرآنی به ویژه مفاهیم چون بهشت، جهنم، ابلیس و ملائکه که از حقایق و واقعیت های وحیانی و فراطبیعی هستند نگرش حس گرایانه داشته اند که آن منتهی به تمایز بین معرفت دینی و دین بر اساس رویکرد تاریخی گردید و افزون بر آن اینکه قرائت و فهم پیامبر اکرم (ص) را به مانند فهم و درک انسانی عادی تلقی کردند و حال آنکه همه این آثار و پیامدها برخلاف نص صریح کلام وحی است.
تحلیلی زبان شناختی- بین الادیانی از گزاره قرآنی «لا تَقُولُوا راعِنا وَ قُولُوا انْظُرْنا»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از آیات قرآن کریم که در طول سده های متمادی، موضوع گفتگوهای درازدامن قرار گرفته، آیه شریفه بقره/104 است که به گفته مفسران، مسلمانان را از به کارگیری تعبیر «راعِنا» بازداشته و ملزم به جایگزینی آن با تعبیر «انْظُرْنا» کرده است. به رغم آنکه عالمان تفسیر در خصوص معنای «راعنا» و دلایل نهی از گفتن آن، بالغ بر هفت نظرگاه تفسیری پیش افکنده اند، هنوز ابعاد و زوایایی از بحث باقی مانده است که می طلبد با اتخاذ رویکردهای جدیدِ مطالعاتی، از نو به بحث گذاشته شود. پژوهش حاضر با هدف جبران این خلأ مطالعاتی در صدد است با عنایت به داده های زبان شناختی و بین الادیانی که پیشتر از نظرها دور مانده است، تحلیلی جدید از مخاطبانِ این آیه شریفه و معنای «راعنا» عرضه نماید. در این پژوهش اثبات می شود که اهل کتاب با اثرپذیری از آموزه های عهدینی، رابطه «پیامبر اکرم پیروان» را در قالب رابطه «شبان گوسفندان» صورت بندی می کردند. این در حالی است که خداوند متعال در آیه شریفه بقره/104، مؤمنانِ اهل کتاب را به وانهادنِ استعاره عهدینیِ شبانی امر کرده و بدین سان، آنان را نه صرفاً به جایگزینی تعبیر «راعنا» با «انظرنا»، که به تغییر در صورت بندی رابطه پیامبر اکرم(ص) با توده های مردم فراخوانده است.
پدیده های نادیدنی در شخصیت جامع انسان،در بررسی تفسیری آیات 38 و 39 حاقه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیری سال سیزدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۴۹
۱۸۴-۱۶۹
حوزههای تخصصی:
در تمامی مخلوقات عنصر مرئی و نامریی وجود دارد. در انسان نیز واقعیّت هایی وجود دارد که برخی مرئی و اغلب آن نامرئی است. رجحان نامرئی ها فقط از مقوله کمّ نیست بلکه کیفی نیز می باشد. این تقسیم بندی، ملهم از آیات 38 و 39 حاقّه است: «فلا اقسم بما تبصرون» و «و ما لا تبصرون». عموم مفسران قرآن کریم بر این باورند که مصادیق خارجی این دو آیه تمام کائنات را شامل می شود که محور اصلی آن انسان است. این تحقیق بنیادی و استنتاجی پس از بررسی آیات قرآن کریم و گزینش 470 واژه قرآنی مرتبط با انسان تدوین شده است و حدّاقل به چهار هدف می نگرد؛ سازگاری علم و قرآن، توجّه انسان به نامرئی ها، بسترسازی برای پذیرش حقایق ماورایی و مغیبات، تقویت تفکّر توحیدی و معادباوری. واژگان کلیدی
بررسی تطبیقی انجیل سرگذشت یوسف نجار با قرآن کریم
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
146 - 174
حوزههای تخصصی:
مطالعه تطبیقی، روشی برای مقایسه شبهاهت ها و تفاوت های دو طرف مورد تطبیق است که از جمله مزیت های آن، گره گشایی از نقاط مبهم و طرح مطالب جدید است. «انجیل سرگذشت یوسف نجّار» یکی از انجیل های غیررسمی مسیحیت از مجموعه انجیل های کودکی است. وجود برخی شباهت ها میان کتاب عهدین و همچنین انجیل های غیررسمی مسیحیت با قرآن کریم، برخی خاورشناسان در دو سده اخیر را بر این موضوع متمرکز کرده است که پیامبر اکرم ( صلی الله علیه وآله و سلم) برخی آیات قرآن را از منابع ادیان پیشین مخصوصاً انجیل ها و همچنین انجیل های کودکی اقتباس کرده است؛ بنابراین پژوهش حاضر در پاسخ به این مسئله سامان یافته است که میزان تشابهات و اختلافات میان انجیل سرگذشت یوسف نجّار با قرآن کریم چه مقدار است و آیا قرآن از انجیل سرگذشت یوسف نجّار اقتباس شده است. بررسی مقایسه ای انجیل سرگذشت یوسف نجار با قرآن کریم نشان می دهد مواردی همچون نسبت رابطه حضرت مریم به عنوان مادر پیامبر خدا با فردی به نام یوسف، فرزند خدا خواندن عیسی(علیه اسلام) و حتی عیسی(علیه السلام) را به تنهایی مسئول گناهان بشریت و ناجی تمام گناهان دانستن مواردی است که تنها در انجیل کودکی آمده است. باور به معاد، رجعت و آخرالزّمان، ماجرای کفالت حضرت مریم، فنای تمام موجودات عالم، اهمیت برخی اوقات و اذن الهی نیز از مهم ترین اشتراکات انجیل سرگذشت یوسف نجار با قرآن کریم است.
امتیاز وحی تنزیلی (ماانزل) از وحی تبیینی(مانزل) و نقش آن در عدم تحریف قرآن (مبتنی بر آیات قرآن و روایات امامیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال سوم پاییز ۱۴۰۱شماره ۱ (پیاپی ۹)
128-146
حوزههای تخصصی:
تحریف قرآن کریم، موضوعی است که از قرون اولیه تا دوران معاصر بخصوص دوران پس از غیبت امام زمان همواره مطرح بوده است و یکی از موضوعات اصلی در علوم قرآن وعلم کلام به شمار می رود. در این زمینه تاکنون کتاب ها و تألیفات بسیاری نگاشته شده و همچنان نیز محل مناقشه بسیاری از علمای کلام و اهل حدیث و فرق گوناگون اسلام است. در متون روایی شیعه نیز روایاتی وجود دارد که برخی ازدانشمندان اسلامی از این گونه روایات تصور تحریف کرده اند. به نظر می رسد مهم ترین عاملی که می تواند به این مناقشات پایان دهد، استفاده از خود قرآن کریم در پاسخ گویی به این موضوع است. در این مقاله با استفاده از منابع کتابخانه ای و تحلیل واژگان در صدد تبیین "ماانزل" و "مانزل" در قرآن کریم هستیم که با استفاده از آن به اثبات موضوع عدم تحریف قرآن کریم پی خواهیم برد.از نتایج این مقاله این است که قدرت تبیین پیامبر به واسطه در اختیار داشتن مجموعه کامل علم قرآن است، که به صورت دفعی بر ایشان نازل شده است(ماانزل) «مانُزِّل» را تبیین می کند. همچنین به مناسب بحث واژه های تدبر وتبیین وتفسیر را نیز از نگاه قرآن می کاویم. اهل بیت نیز، علاوه بر اینکه وارث علوم نبوی هستند، به دلیل اینکه از طهارت مطلقه برخوردارند، به «کتاب مکنون» که اصل و حقیقت قرآن است دسترسی دارند،از این رو تیببن وتفسیر همانند پیامبر به ایشان هم واگذارشده است.