فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۶۱ تا ۲۸۰ مورد از کل ۱۳٬۷۲۸ مورد.
منبع:
قرآن و علوم اجتماعی سال ۴ بهار ۱۴۰۳شماره ۱ (پیاپی ۱۳)
58 - 83
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه، تبیین گونه ها و شیوه های تحول سیاسی - اجتماعی مطلوب در چارچوب الگوی متعالی قرآن کریم است و در این راستا سعی نموده تا با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی توأم با رویکرد تفسیر موضوعی، پس از بررسی آیات سیاسی اجتماعی قرآن کریم که مرتبط با موضوع تحول اجتماعی است، به ارائه الگویی مبتنی بر آموزه های قرآنی در این زمینه بپردازد. ازاین رو، تحقیق درصدد آن بوده که با تأثر از نظریه «ایده آلیسم معرفتی» بر تحلیل و استنباط آرمان های قرآنی (ایده آلیسم مبتنی بر قرآن کریم)، به استناد سیاق و مضمون تعدادی از آیات قرآن در زمینه تحول سیاسی اجتماعی بپردازد، لذا آنچه این مطالعه بدان دست یافته است، نشان می دهد که قرآن کریم برای ایجاد تحول در جامعه و در نهادهای سیاسی اجتماعی، بر موضوعاتی نظیر تحول باورها و اعتقادات انسان ها، گسترش توحید باوری در عرصه فکری و عملی، اقامه قسط و گسترش عدالت اجتماعی، اخوت و برادری دینی، مسئولیت فردی (تحول درونی)، و نهایتاً مسئولیت اجتماعی به عنوان متغیرهای اصلی ایده تحول در جامعه ایمانی تأکید می ورزد.
فرهنگ سازی الزامات غیر اقتصادی تمدن سازی در واژگان اقتصادی قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۵ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
132 - 156
حوزههای تخصصی:
تحقق آرمان شهر قرآنی مبتنی بر درک همه زوایای فرهنگی و تمدنی کتاب وحی است. مسئله این پژوهش آن است که در نگاه موردی به واژگان اقتصادی قرآن کریم، الزامات تمدنی امّت اسلامی در بخش غیراقتصادی با چه مؤلفه هایی فرهنگ سازی می شود؟ براساس یافته های پژوهش به روش تحلیلی، زدایش آسیب های فرهنگی به عنوان حجیم ترین موضوع، هم چنین افزایش تعاون و همیاری اجتماعی و نیز افزایش و ثبات امنیت جانی و سرزمینی، الزاماتی است که در این گونه از واژگان قرآن جانمایی شده است. درنتیجه مشخص گردید قرآن با کاربست واژگان اقتصادی که همه فهم و برای عموم جامعه کاربردی است، می کوشد تا با این مضامین جامعه را به سمت آنچه تمدن تراز اسلامی بدان نیاز دارد، سوق دهد و با ایجاد گفتمانی رایج در فضای امت اسلامی، نسبت به نقش آفرینی تمدنی هرچه بیشتر آحاد مسلمانان هدف گذاری نماید. به علاوه قرآن در کاربست این واژگان، هم به آسیب های اقشار مسلمان توجه می کند و هم آسیب های غیرمسلمانانی را که بر فرهنگ و تمدن امت اسلامی اثر می گذارند، مطمح نظر قرار می دهد.
Social Identity of Civil Society Based on Historiography Process of Surah Al-Baqarah(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
According to historiographical evidence, Surah al-Baqarah was the first Surah that was revealed after the Hijrah in Madinah. The variety and extent of the topics in this Surah caused it to be revealed two times during the first and second years of the Hijrah. During its revelation, the society in which the Messenger of God (PBUH) appeared was not uniformed, rather it was formed by scattered tribes, groups, and masses. The lack of a central government and a single religion had caused them not to have a common identity. Therefore, an important part of their political-social life was spending in war with each other. With the efforts of the Messenger of God (PBUH), this scattered society turned into a united form with an Islamic identity. Surah al-Baqarah has advanced the process of building a religious community in Medina step by step, and in this way, there have been suitable platforms for the vulnerability of the prophetic community. Since these platforms could create favorable conditions for the weakening and collapse of the internal cohesion of the prophetic community and as a result of the violation of the collective covenant and the scattering of the believers from around the Prophet (PBUH), in Surah al-Baqarah, through designing an engineering model, God provided the path of integration and cohesion in the prophetic society
Tawfīqī1 or Ijtihādī of Naming Surahs of the Qur'an and Its Jurisprudential Effects(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The Qur'an, like other holy books, has smaller sections that are called "Surahs" based on the Qur'anic verses. The significant and privileged position of the Qur'an is accepted by all Islamic religions, and the effort to preserve this position, along with the divinity of its words, has caused most of the debates that refer to the structure of the Qur'an to be considered Tawfīqī (non-arbitrary) matters. The arrangement of the verses and the scope of the Surahs is one of the things that there is a consensus on their being non-arbitrary; However, there are two general views regarding the naming of the Surahs of the Qur'an. Most of the Qur'anic scholars believe that based on narrative and rational reasons, the naming of Surahs is one of the non-arbitrary matters; while some experts have considered it as a matter of ijtihād2. The acceptance of each point of view will have different jurisprudential effects. This research is of a qualitative type and has investigated the mentioned issue through a descriptive-analytical method based on content analysis. This study by inferring the arguments of both views and relying on the historical analysis of the stages of naming the Surahs of the Qur'an, has preferred the view of Ijtihādī-oriented naming. Of the most important jurisprudential effects of accepting ijtihād in naming Surahs of the Qur'an is the permissibility of accepting new names for Surahs, the point that the Qur'anic names do not imply the valuing of people or the subject, the impossibility of inferring jurisprudential rulings by referring to the names of the Surahs or proving the virtue of names, etc.
مقابله حوزه علمیه قم با جریان های انحرافی سده اخیر در عرصه تفسیر و علوم قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
قرآن شناخت سال ۱۷ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۲)
133 - 154
حوزههای تخصصی:
مقابله حوزه علمیه قم به عنوان یکی از چند حوزه بزرگ تأثیرگذار جهان تشیع در سده چهاردهم شمسی با جریان های انحرافی اعم از التقاطی و غیر التقاطی در عرصه دانش تفسیر و علوم قرآن چگونه بوده است؟ این مقاله با جمع آوری داده ها و اطلاعات به شیوه اسنادی و با روش توصیفی- تحلیلی به این موضوع و داوری در باره آن می پردازد. یافته های تحقیق نشان می دهد که در سده اخیر سه جریان انحرافی در عرصه تفسیر ظهور کرده اند: 1.جریان علم گرا با گرایش اصالت حسی و تجربی(افراد ملی مذهبی و نهضت آزادی) 2.جریان روشنفکری با گرایش سوسیالیستی و جامعه شناختی (بخشی از حسینه ارشاد و گروه جنبش مسلمانان مبارز) 3.جریان مارکسیستی شبه اسلامی با گرایش سیاسی مبتنی بر انقلابیگری (گروه های مجاهدین خلق و فرقان). در سده اخیر از عالمان حوزه علمیه قم علامه طباطبائی و شاگردان وی، به ویژه شهید مطهری و آیت الله مصباح یزدی به مقابله جدی با این جریان ها برخاستند. عدم اشراف به مقدمات ضروری و مبانی علمی صحیح تفسیر، خودمرجع پنداری در قرائت متون دینی و ضدیت با حوزه و روحانیت از دلایل اصلی این انحرافات فکری در تفسیر آیات از سوی این جریان ها بوده است.
خاستگاه قرآنی استعاره «رحمت» در نیایش های صحیفه سجادیه از منظر معناشناسی شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه شناختی زبان یکی از رویکردهای نوظهور در عرصه زبان شناسی است. در این رویکرد، افزون بر مطالعه جنبه های نظری زبان، تعامل زبان با مقوله های دیگر، چون ذهن، قوّه تعقل، رابطه با محیط و تجارب اجتماعی بررسی می شود. یکی از مباحث مهم معنا شناسی شناختی، مقوله «استعاره مفهومی» است. استعاره در این نگرش، صرفا یک مبحث بلاغی نیست؛ بلکه ابزار اندیشه به شمار می آید؛ پدیده ای که بر اساس آن یک حوزه مفهومی بر اساس مقوله مفهومی دیگر بیان می گردد. متون دینی و دعایی از عرصه های پُرظهور استعاره های شناختی ست؛ زیرا بسیاری از حوزه های انتزاعی و تجربه ناپذیر، در این نوع از متون به مدد نظام های استعاری دیگر سامان می یابند. در جستار حاضر تلاش گردید با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی، مفهوم استعاری «رحمت» در صحیفه سجادیه و خاستگاه قرآنی آن بررسی شود؛ چه آن که بسیاری از گزاره های قرآنی در تار و پود نیایش های صحیفه بازتاب دارد. این پژوهش، نشان می دهد مفهوم انتزاعی «رحمت» در نظام معرفتی صحیفه سجادیه، در بستر شناخت تجربی و استعاره های مفهومی تعیّن یافته است که این نظام یافتگی و تجسم در صحیفه سجادیه با آیات قرآن تطابق فراوانی دارد. بیش ترین راهکار در عینی سازی مفهوم رحمت در صحیفه سجادیه به مانند آیات قرآن، استفاده از استعاره مفهومی وجودی از نوع «ماده» و «ظرف» است. «رحمت» در این مجموعه با حوزه هایی چون پناهگاه، مقصد، باران، گنجینه، طعم و مزه و غیره مفهوم سازی شده است. گاه نیز بر مبنای جهت گیری فیزیکی این مفهوم به تصویر درآمده است.
بازخوانی داستان حضرت ابراهیم (ع) در قرآن کریم بر پایه نقش مایه ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
قرآن، فرهنگ و تمدن سال ۵ پاییز ۱۴۰۳شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
94 - 118
حوزههای تخصصی:
یکی از گونه های پرکاربرد سخن در قرآن کریم، قصه است. قصص قرآن کریم گنجینه ای بس غنی از معارف ایمانی و اخلاقی و رفتاری است که آن ها را در عمل مجسم می کند و به تصویر می کشد تا قابلیت «تأسی» و «اقتدا» را برای دیگران مهیا سازد. ازسوی دیگر، در یک بازخوانی جامعه ساز از قصص انبیا در قرآن، اولین گام ها یافتن مضامین پرتکرار در روایت خداوند از آموزه ها و عملکرد انبیای الهی در قرآن کریم است. رویکردهای مضمون شناسی در دانش های ادبی، از جمله روایت شناسی، ابزارهای علمی دارای رَوایی و پایایی ارائه نموده است که می تواند به ما در این مسیر یاری رساند. براین اساس، نوشتار حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با الگوی کاربست عنصر نقش مایه در دانش روایت شناسی، بخشی از داستان حضرت ابراهیم (ع) در قرآن کریم را بازخوانی کرده است. یافته های پژوهش نشان از نقش مایه هایی همچون تثبیت نگرش عقلانی تمدن ساز در پرتو نقش مایه محاجّه، تثبیت کوشش و مجاهدت در بسط امر تمدنی با نقش مایه ابتلا و دغدغه تداوم تمدنی در نسل های آینده با نقش مایه دعا برای فرزندان در داستان ابراهیم (ع) دارد.
نقش واژه شناسی در تفسیر آیات علمی قرآن
منبع:
مطالعات علوم قرآن سال ۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
64 - 98
حوزههای تخصصی:
مرجعیت علمی قرآن، از موضوع هایی است که در سده اخیر مورد توجه قرآن پژوهان قرار گرفته است. در مرجعیت علمی قرآن تلاش می شود یافته های علمی به عنوان ابزاری برای فهم بهتر آیات قرآن کریم مورد استفاده قرار گیرد؛ بنابراین در مرجعیت علمی قرآن به یافته های علمی، واژه شناسی و تفسیر نیاز است. مطالعه تحلیلی تفاسیر علمی نشان می دهد بهره گیری از واژه شناسی در مرجعیت علمی قرآن مانع از برداشت های نادرست علمی از آیات قرآن کریم شده و برخی شبهات مطرح شده در این زمینه را پاسخ می دهد. در این پژوهش با روش توصیفی_تحلیلی، با مراجعه به کتب تفسیری و لغوی، به نتایجی دست یافتیم؛ همچون توسعه معنای علمی آیه، شناخت ظرفیت ساختار صرفی واژگان به همراه معانی، حجیت بخشی به روایات علمی، درک ظرایف و دقایق آیات قرآن و اثبات شگفتی یا اعجاز علمی قرآن. این پژوهش، نقش مهم واژگان در معرفت زایی مرجعیت علمی را مشخص می کند و توانایی مفسر و ظرفیت های تفسیری را در تفسیر علمی افزایش می دهد و روش پرداختن به آنها را تبیین می کند. از نتایج پژوهش برمی آید که در تفاسیر علمی می توان از ساختار خاص نقش های واژگان بهره برد
اصول مدیریت آموزش عقیدتی سیاسی از منظر قرآن با تأکید بر اندیشه امام خامنه ای
منبع:
مطالعات قرآن و علوم سال ۸ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۵
219 - 255
حوزههای تخصصی:
مدیریت کیفیت و کمیت آموزش ها در نیروهای مسلّح براساس آموزه های قرآنی با تأکید بر دیدگاه های امام خامنه ای لازم است چون هدف این آموزش ها، تأمین سلامت فکری و اخلاقی و تغذیه ی اعتقادی، سیاسی و در یک کلام تربیت اسلامی کلیه ی کارکنان به منظور ایجاد توانایی و آمادگی های فکری و معنوی لازم در آن ها، برای حراست و دفاع همه جانبه از انقلاب اسلامی و دستاوردهای آن می باشد؛ پژوهش پیش رو با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی و با بهره گیری از گزاره های قرآن کریم و منظومه ی فکری امام خامنه ای به تجزیه وتحلیل مسئله پرداخته است. نتایج و ره آوردهای پژوهش نشان می دهد مهم ترین اصول مدیریت آموزش عقیدتی سیاسی از منظر قرآن عبارت اند از: اصل حاکمیت قانون، اصل مردم داری، اصل مشورت خواهی، اصل شفاف سازی، اصل نظارت و کنترل، اصل آموزش مستمر و مداوم، اصل به کارگیری مهارت و تخصّص و مقام معظم رهبری نیز با بهره گیری از قرآن کریم، در بیاناتشان و تألیفات متعدّد به این اصول اشاره نموده و تأکید نموده است که برجسته ترین و تأثیرگذارترین اصول مدیریت آموزش عقیدتی سیاسی موارد یاد شده اند که باید در فرآیند آموزش و مدیریت مطمح نظر مدیران قرار گیرد؛ تا ظرفیت های نظام آموزشی با پیاده کردن اصول یاد شده در بین نیروهای مسلّح، آموزش ها تعالی و ارتقا یابد و نتایج ارزشمند حاصل گردد.
گفتمان تبلیغی انبیا در سوریه هود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
277 - 308
حوزههای تخصصی:
مبلّغ رسالت مهمی را به دوش دارد و گام در مسیری نهاده است که پیامبران الهی آغازکنندیه آن بوده و در جهت هدایت و اصلاح بشریت، تمام توان خویش را به کار بسته اند. بنابراین، شناخت گفتمان تبلیغی آنان، ضرورتی برای مبلغان است. این مقاله به روش توصیفی - تحلیلی بر پاییه سوریه هود که نظامی منسجم از مسیر دعوت انبیا را در اختیار می نهد، گفتمان تبلیغی انبیایی را که نامشان در این سوره ذکر شده، واکاوی می کند. بررسی انجام شده نشان می دهد که پیامبران در تبلیغ خود، به خداپرستی و توحید فرا می خوانده و مردم را از فساد و گناه، به سوی خدا سوق می داده اند و به امور اجتماعی و اقتصادی آنان رسیدگی و در این راه از ابزارها و شیوه های گوناگون تبلیغی استفاده می کرده اند، مانند انذار، بیان سرگذشت های عبرت آموز، صبر و استقامت، درخواست نکردن مزد، برادری و دلسوزی. ازآن جاکه بیشتر مردم در برابر گفتمان تبلیغی انبیا واکنش نشان می دادند، بخشی از مقاله به موانعی اشاره دارد که سبب شده ملت ها از دعوت انبیا خودداری کنند، همچون تقلید از گذشتگان، اتهام زنی، خودپسندی و اندیشه نورزیدن و پیروی از صاحبان قدرت که پیامبران با شیویه مناسب سعی در برطرف کردن آن ها داشتند. مجموعیه این گفتمان برای مبلغان امروز، کاربردی و قابل معادل سازی است.
نقد آرا و ارزیابی روایات تفسیری ازدواج فرزندان آدم(ع)، با عرضه بر قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزه های قرآنی پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۰
309 - 335
حوزههای تخصصی:
روایت از ابزارهای مهم تفسیری است. با این حال، غالب روایات تفسیری از ضعف سندی و اشکالات و تعارض محتوایی رنج می برند. عرضیه روایات بر قرآن از شیوه های ارزیابی روایات تفسیری است. این مقاله که به روش کتابخانه ای و شیویه توصیفی - تحلیلی سامان یافته است، در قالب نمونه پژوهی، به ارزیابی روایات و آرای تفسیری در مسئلیه چالشی ازدواج فرزندان آدم(ع)، با عرضیه آن ها به آیات پرداخته است. یافته های تحقیق نشان می دهد که روایات مستند دیدگاه مشهور مبنی بر ازدواج فرزندان آدم(ع) با یکدیگر، ضمن تعارض با روایات دیگر، با آیات قرآن نیز در تنافی است و ادعای هماهنگی با ظاهر آییه نخست سوریه نساء مخدوش است. روایات دیدگاه دوم (ازدواج فرزندان آدم(ع) با جنیان و حوریان)، تنافی محتوایی دارند و استناد به آیات برای امکان یا وقوع ازدواج انسان با جن، نااستوار است. دیدگاه فاقد اشکال و قابل دفاع در این مسئله، ازدواج فرزندان آدم(ع) با انسان هایی از نسل های پیشین است که با آیات و روایاتی، همسویی دارد.
رویکرد اگزیستانسیالیستی به قرآن کریم و تبیین کاربرد آیات وجودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از راه های کاربست آیات قرآن کریم، بازخوانی و تبیین آن ها به گونه ای است که انسان معاصر بتواند خود را مخاطب آیات قرآن بیابد و احساس کند که قرآن می تواند درمان دردهای امروزین او باشد. اگزیستانسیالیسم، به عنوان مکتبی انسان محور، این ظرفیت را دارد که از منظر آن، به آیات قرآن نگریسته شود و با رویکردی وجودی، بستر مناسبی برای بازخوانی آیات قرآن فراهم آورد. در مقاله حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و با محوریت مضامین وجودیِ تفرد، اختیار و موقعیت های مرزی، آیاتی از قرآن کریم بازخوانی و تبیین شده اند؛ با این هدف که نشان داده شود چگونه می توان با تغییر منظر و قراردادن پرسش های نوین در برابر قرآن کریم، پیام قرآن را برای مخاطبان آن شنیدنی تر و جذاب تر کرد. مضامین مطرح شده در اگزیستانسیالیسم و قرآن، به علت درهم تنیدگی وجود انسان، یکدیگر رابطه تنگاتنگی دارند، و آیات انتخاب شده در این پژوهش که از رویکرد وجودی بررسی می شوند، تاکنون از چنین منظری تفسیر و تبیین نشده اند. مواجهه علمی از دیدگاهی فلسفی و اگزیستانسیالیستی با آیات قرآن، روشی نوین برای فهم دقیق و کاربردی این کتاب جاودان است.
بازخوانی انسجام سوره «غاشیه» در پرتو نظریه بلاغت سامی (با تکیه بر پژوهش های میشل کویپرس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از الگو هایِ تحلیلِ انسجامِ متون، الگوی بلاغت سامی است که خاستگاه آن مطالعات کتاب مقدس است. تحلیل بلاغی مبتنی بر اصل بنیادین تقارن، به تبیین تألیف متن و تعیین ساختار آن می پردازد. به منظور این مهم ابتدا متن به سطوح مختلف تقسیم و سپس تقارن میان سطوح تعیین می شود. برای تعیین تقارن های موجود در کلام باید روابط بین عناصر سازنده متن را شناخت. این روابط به دو نوع رابطه تطابق و تعارض منحصر و خود از چهار جنبه واژگانی، صرفی، نحوی و گفتاری ملاحظه می شود. میشل کویپرس پژوهشگر بلژیکی برای اولین بار الگوی بلاغت سامی را در بررسی نظم سوره های قرآن به کار گرفت و پس از تطبیق قواعد نظم متقارن بر سوره های مختلف مکّی و مدنی، به توصیف و تفسیر آن سوره ها پرداخت. در پژوهش حاضر انسجام سوره غاشیه در پرتو نظریه بلاغت سامی و با تکیه بر پژوهش های کویپرس بررسی و بازخوانی شد و مشخص شد قواعد نظم متقارن در همه سطوح این سوره قابل تطبیق نیست؛ زیرا از میان سه سطح مفصل، فرع و جزء، قواعد نظم متقارن تنها در سطح جزء کارآمد و نظم آن از نوع نظم آینه ای و معکوس است.
Intertextual and Conceptual Chaining in Punishment and Mercy Narratives: A Study of Surah al-Naml(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه معارف قرآنی (آفاق دین) سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۸
73 - 102
حوزههای تخصصی:
This study explores the intertextual relationships and conceptual chaining present in the punishment and mercy narratives of the four stories in Surah al-Naml. The primary objective is to identify and analyze the conceptual and semantic links that unify the stories within this chapter of the Quran. Employing a qualitative approach, the research utilizes content analysis and thematic analysis to investigate the narratives’ conceptual and textual connections at both micro and macro levels. The data comprises the verses related to the four stories in Surah al-Naml, analyzed through a comparative framework. Initially, the study defines key concepts such as intertextuality and conceptual chaining, followed by a discussion of the relevant theoretical background. The comparative analysis reveals robust intertextual links and intricate conceptual chains that enhance the coherence and semantic structure of the Surah. The findings demonstrate that these interrelations not only facilitate a deeper understanding of the narratives’ meanings but also contribute to a more accurate and comprehensive interpretation of the chapter’s themes. This aligns with the objectives of Surah al-Naml, which are to admonish and warn its audience. The research underscores the significance of examining intertextual relationships and conceptual chaining in Quranic studies, suggesting that such approaches can uncover new semantic and interpretive dimensions in religious texts. Furthermore, the study’s findings offer potential advancements in educational methodologies and Quranic exegesis, providing valuable insights for scholars and commentators.
معناشناسی «حیرت» با تکیه بر تحلیل مقایسه ای حوزه معنایی «سرگردانی» در قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مشتقات واژه «حیرت» از کلمات پر کاربرد در معارف اسلامی است. خلأ معناشناختی واژه «حیرت» در پژوهش های پیشین سبب شده است نگارنده ظرایف معنایی این واژه را در مقایسه با واژگان همسو، ارزیابی و ازلحاظ معنایی مقایسه کند؛ ازاین رو، ابتدا معنای لغوی این واژه، مطرح و سپس به بررسی آن در میان واژگان حوزه معنایی «سرگردانی» پرداخته میشود. در این مرحله با قراردادن حیرت در نقطه کانونی این حوزه کلماتی معرفی و با واژه حیرت مقایسه معنایی شده اند که بیشترین مؤلفه های معنایی مشترک با حیرت را در قرآن کریم داشته اند؛ واژه هایی همچون «یُبْلِسُ»، «فَبُهِتَ»، «مُذَبْذَبینَ»، «یَعْمَهُونَ»، «یَتیهُونَ»، «مِرْیَه»، «یَهِیمُونَ» و «یَتَرَدَّدُونَ». از مقایسه واژگان معلوم می شود تحیر برخلاف واژه ابلاس فاقد مؤلفه ناامیدی از راهیابی است و نیز «مُذَبْذَبینَ» حاوی معنایی از سرگردانی است که به عمد رخ می دهد و مخصوص منافقان است. معنای مستظهر از «یَتیهُونَ» مشتمل بر تشبیه به سرگردانی در بیابان است. واژه «مِرْیَه» بیان کننده ریشه سرگردانی در شک است و کلمه «هام» از سردرگمیِ حاصل از عشق خبر می دهد؛ درحالی که واژه تحیر و تردد نسبت به این مؤلفه ها مطلق است.
مقایسه برخی تأویل های متفاوت مولوی از آیات قرآن در «فیه مافیه» و «مثنوی معنوی»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
1-19
حوزههای تخصصی:
مولوی جلال الدین از شاعران بزرگ قرن هفتم هجری است که آثار او مملو از گنجینه هایی گران بها از معارف الهی، آیات و احادیث است. مولوی درآثار خویش گاهی برداشت های دیگرگونه ای از آیات و احادیث ارائه می کند که حاکی از احاطه عمیق شاعر به علوم اسلامی به ویژه علوم قرآنی است. فهم کلام ایشان در بسیاری از موارد بدون اشراف و آگاهی داشتن از این برداشت های دیگرگونه امکان پذیرنیست؛ زیرا در برخی موارد شاعر از یک آیه در دو متن یا دو موقعیت خاص، دو برداشت متفاوت ارائه می کند. فهم این نوع آیات و احادیث در سخنان مولوی گاهی مستلزم درک معانی مجازی برخی کلمات و عبارات است که به نمایندگی از اشخاص و اشیا و نظایر آن ها چهارچوب ظاهری کلام را شکل می بخشند. این عبارات وکلمات به منزله رموزی هستند که راه بردن به آن ها و دست یافتن به حقیقت مفهوم آن ها، جز از طریق گشودنشان ممکن نیست. هدف پژوهندگان در این مقاله این است که نشان دهند مولوی به تناسب موقعیت-های متفاوت و بسته به مقتضای شرایط و هم چنین رویکرد متفاوت تربیتی، تأویل های گوناگونی از یک آیه قرآن انجام می دهد. در این مقاله با مقایسه برداشت های دیگرگونه مولوی در فیه مافیه و مثنوی شریف از یک آیه، می کوشیم خوانندگان را در فهم سخن مولوی یاری دهیم. نتایج این پژوهش نشان می دهد که مولوی از یک آیه در شرایط خاص تربیتی برداشت ها و تأویل های متفاوتی داشته است.
خوانش معناشناختی مفهوم «قضای تکوینی» در قرآن کریم با رویکرد تحلیل مؤلفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۸
21 - 42
حوزههای تخصصی:
مفهوم «قضا» یکی از کلیدی ترین واژگان در مباحث اساسی الهیات قرآن و منظومه اعتقادی مسلمانان به شمار می آید و همواره یکی از موضوعات کلامی چالشی بین انسان ها بوده است. جستار حاضر با استفاده از نظریه مؤلفه های معنایی در روش توصیفی، به دنبال تبیین مفهوم قضای تکوینی به شیوه ای علمی و روش مند است. همچنان که در روش تحلیلی، بر داده های قرآنی تکیه می کند و با نگاهی درون متنی می کوشد تا از رهگذر بررسی مهم ترین واژگان همنشین و جانشین ماده قضا، مشخصه های معناساز این مفهوم را به دست دهد. داده ها حاکی از آن است که در تعیین مؤلفه های معناسازِ مفهوم قضا، توجه به قرینه معنای پایه، همنشین های الزام آوری همچون خلق، امر، قول و... و نیز وقوع این ماده در بافت های مبتنی بر حتمیت و عینیت مثل بافت خلقت، زندگی و مرگ، نقش بسزایی دارد. توجه به این قراین سبب شد مؤلفه هایی همچون دفعی بودن، سهولت و سرعت نفوذ، عمومیت و استمرار برای مفهوم قضا تعیین گردد. گفتنی است تأمل در قراین مذکور می تواند وجه علمی و دقیقی جهت وقوع هر یک از الفاظ هم حوزه قضا در بافت خاص خود به دست دهد.
بررسی تطبیقی آرای علامه محمدحسین طباطبایی و دکتر محمود البستانی در تفسیر ساختاری سوره غافر از سوَر حوامیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تفسیر تطبیقی سال ۹ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۷
168 - 191
حوزههای تخصصی:
تفسیر ساختاری قرآن، روش و شیوه فهم متن آسمانی ازجمله حوزه های نوین و جذاب در عرصه مطالعات دانشگاهی معاصر بوده و در چند دهه اخیر فراوانی چشمگیری داشته و مفسران و محققان بسیاری در این حوزه پا به عرصه نهاده اند. این روش در پی کشف مقصد نص الهی بوده و آن را مرهون شناخت عمیق غرض و موضوع سوره می داند. بخشی از بررسی های علمی یک روش از گذر مقایسه و تطبیق آن با دیگر روش های علمی صورت می پذیرد. بدین لحاظ، این پژوهش و روش تحقیق نوآورانه ملاک محور و پرسش نهاد «استنطاقی»، با هم سنجی و تطبیق روش ها، تکمله ای کاربردی بر بررسی تطبیقی روش تفسیری مفسّران است و در نحوه انجام کار از گذر فرو گرفت اندیشه ها، مبانی، منابع، ابزار، قواعد و معیارهای رویکردی تفاسیر جامع و ساختاری آثار دو دیدگاه کمابیش مشابه و مشترک، تفسیر جامع المیزان علامه طباطبایی و تفسیر ساختاری و البنائی دکتر محمود بستانی به بررسی تطبیقی آرای آنان پرداخته و با در نظر گرفتن ضرورت کشف اشتراکات و افتراقات عملکردی، بعنوان ملاک بنیادین و کارگشا در تفسیر تطبیقی، قواعد نظری و عملی ایشان در مناسبات، تنسیقات، کشف اغراض آیات و موضوعات حاکم بر مقاطع و فصول سوره غافر، بعنوان یک مصداق از سوره های حوامیم معلوم نموده، و در جهت تولید و توسعه مفاهیم نوین و ایجاد یک روش ترکیبی از اقسام روشها و گرایش های تفسیری، با ساخت زبان و ادبیات مشترک و نوین جامع ساختاری، به کشف و فهم صحیح و مؤثر در معانی و اسرار تفسیری سوره بیانجامد و الگوی جدید و دستاورد کامل خویش را به عرضه نمایش و اشتراک گذارد.
کاربست رویکرد اقناعی در تفسیر، مطالعه موردی تفسیر الکاشف مغنیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سراج منیر سال ۱۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۹
417 - 446
حوزههای تخصصی:
دین به مثابه مجموعه ای از تعالیم و مضامین والای فردی و اجتماعی از سوی خداوند بزرگ و توسط برگزیدگان او برای نیل بشر به سعادت آورده شده و از اهدافی بلند برخوردار است بسیاری از عالمان دین بر فایده و لزوم دین که دارای پشتوانه های عقلانی است تأکید ورزیده اند. در کنار فوایدی که دین برای انسان به ارمغان آورده باید به جنبه های فردی و اجتماعی آن توجه داشت. آموزه های فراوانی در قرآن وجود دارد که به جنبه های اجتماعی دین پرداخته و مفسران قرآن نیز به این مهم عنایت داشته اند. تبیین این فوائد گاهی با به کارگیری روش های اقناعی توسط مفسران در تفاسیر خود انجام یافته است. و جلوه ای بارز از رویکرد اجتماعی و ارائه الگویی همه فهم برای مخاطبان خود به منصه ظهور گذارده است. ازجمله این مفسران در دوره معاصر مرحوم مغنیه است که به تفسیر اجتماعی به عنوان یک رویکرد عصری اهتمام ویژه ای داشته است که از جلوه های بارز این رویکرد کاربست عنصر اقناع در تفسیر است. به نظر این مفسر ازآنجاکه هدف دین، ارائه شیوه صحیح زندگی برای نیل به سعادت جاودانه است؛ تحقق چنین سعادتی درگرو رعایت وظایف فردی و اجتماعی یک انسان است. به باور این مفسر ازآنجاکه انسان مدنی الطبع است لذا ضرورت زیست اجتماعی انسان اقتضا می کند که آموزه های قرآنی بر خیرخواهی نوع انسان فارغ از هر آیین و مذهب معطوف گردد، نه صرفاً متدیّنان و یا فقط مسلمانان. این مهم درگرو توجه به عنصر اقناع در مقام تفسیر آیات قرآنی و برجسته نمودن این شیوه قرآنی است. بدین سان هدف از این جستار توجه به اهمیت و جایگاه این شیوه از تبیین قرآنی توسط مفسری همچون مغنیه است. دستاورد این تحقیق که به روش توصیفی و تحلیلی است ازاین قرار است: به عقیده مرحوم مغنیه مفسّر قرآن می باید برای تبیین و تفسیر آموزه های اجتماعی قرآن و رسیدن و درک و تفهیم این غایتِ استوار به مخاطبان، از شیوه ای ویژه بهره گیری نمود که ازنظر وی، عبارت است از اقناع و ساده سازی مطالب؛ به گونه ای که با کاربست اسلوب متناسب با فهم و شرایط فکری و اجتماعی و روان شناختی مخاطبان همسان باشد. اقناع مخاطب به معنای نادیده گرفتن جنبه های استدلالی در تفسیر نیست بلکه از مؤلفه های تفسیر عصری تأکید بر این رویکرد اقناعی است. این جستار در پی بررسی چراییِ اولویت شیوه اقناعی در تفسیر و ذکر برخی چالش های بحث استدلالی در تفسیر قرآن از منظر این مفسر است.
حجّیت خبر واحد در تفسیر: بازخوانی دیدگاه سیدعبدالاعلی موسوی سبزواری در مواهب الرحمن
حوزههای تخصصی:
حدیث پس از قرآن کریم عمده ترین منبع معرفت دینی است که دسترسی به آن تنها از طریق اخبار آحاد و متواتر امکان پذیر است. خبر متواتر و خبر واحدِ هم راه با قرائن قطعی در تمامی حوزه های دین معتبر است و در این امر اختلافی نیست؛ اما اعتبار خبر واحد معتبرِ بی قرائن در تفسیر اختلافی است. ش یخ م فید و شیخ طوسی و طباطبایی، تمسّک به خبر واحد در حوزه عقاید و تفسیر و تاریخ را معتبر نمی دانند. پرس ش اصلی پژوهش این است که آیا از منظر سبزواری، خبر واحدِ بی قرینه در تفسیر حجت است یا نه. سبزاوری، مراجعه به اخبار معتبر و ثقه را از ضروریات مذهب دانسته، و مهم ترین دلیل حجیت خبر واحد را سیره عقلاء می داند و بر این باور است که خبر موثَّق، همه جا اعتبار دارد. فرقی میان احکام فرعی و تفسیر و تاریخ و اعتقادات نیست. به زعم نگارنده این مدّعا بسامان نیست و خبر واحد در تفسیر معتبر نیست؛ اما مراجعه به آن ها به عنوان یک روش علمی جاری و به عنوان فحص از قرائن و رسیدن به علم عرفی ضروری است. روش تحقیق در این مطالعه روش توصیفی تحلیلی است و نگارنده درصدد است تا حجیت و جایگاه خبر واحد در تفسیر مواهب الرحمن را بازکاود.