فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱۱٬۲۱۲ مورد.
منبع:
مطالعات دینی نبوت و امامت سال اول پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
171 - 186
حوزههای تخصصی:
در ابتدای بسیاری از آثار کلامی سخن از معرفت و ضرورت آن است. از دیدگاه بسیاری از متکلمان، نخستین واجب اعتقادی، تأمل در ادله شناخت خداوند است و وجوب معرفت نبی در رتبه پس از آن قرار دارد. دلایل اقامه شده بر وجوب معرفت خداوند، می تواند در وجوب معرفت نبی هم به کار آید، زیرا ملاک لزوم آن یکسان است. اساساً شناخت خداوند بدون شناخت نبی فایده ای ندارد؛ زیرا معرفت تفصیلی نسبت به خداوند و شناخت تکالیف الهی جز با شناخت پیامبر به دست نمی آید. این مقاله با نگاهی تحلیلی و تطبیقی به بررسی این مهم در دانش کلام پرداخته و به این نتیجه رهنمون شده است که متکلمان با دلایلی همچون: حکم عقل به لزوم دفع ضرر، وجوب شکر منعم و قاعده لطف، بر ضرورت شناخت پیامبر استدلال کرده اند که برخی موارد آن نیازمند تأمل بیشتر است.
رهبری در انقلاب اسلامی و انقلاب روسیه (بررسی مقایسه ای)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
87 - 104
حوزههای تخصصی:
انقلاب تحولی پیچیده و عمیق است که در آن قدرت از طریق غیرمسالمت آمیز تغییر می کند. در هر انقلاب سه رکن اصلی وجود دارد که از طریق هم افزایی نقش خود را ایفا می کنند. این سه رکن عبارتند از ایدئولوژی، رهبری و مردم. یکی از مسائل مهم هر انقلاب، نقش و گستره رهبری آن است. نویسنده در این مقاله با استفاده از روش سنجشی _ مقایسه ای درصدد بررسی نقش و به ویژه گستره رهبری در انقلاب اسلامی ایران و انقلاب فوریه 1917 روسیه است. در حالی که در انقلاب اسلامی ایران رهبری امام خمینی؟ره؟ فراگیر و دربرگیرنده جلوه های مختلف فکری، بسیج گر و مدیر بود، در انقلاب فوریه1917 روسیه، این گستردگی و فراگیری رهبری در هر سه مرحله نهضت، انقلاب و نظام سازی وجود نداشت و رهبری در این انقلاب به مرحله بعد از پیروزی انقلاب محدود می شد. روش پژوهش مقایسه ای _ سنجشی است. در این روش نویسنده افزون بر همگونی ها و اشتراکات، درصدد بررسی ناهمگونی ها و افتراقات در خصوص انقلاب و رهبری در دو کشورایران و روسیه است. یافته پژوهش عبارت از این است در حالی که در انقلاب اسلامی ایران، امام خمینی به عنوان رهبر انقلاب هر سه جلوه رهبری فکری، بسیج گر و سیاست گذاری انقلاب اسلامی را به صورت تام عهده دار بود، در انقلاب فوریه 1917روسیه افزون بر تعدد رهبران، تجمیع جلوه های رهبری وجود نداشت.
تحلیل ماهیت و مبانی امامیّه و اهل سنّت از امام و خلیفه با تأکید بر دیدگاه قاضی باقلانی و علامه حلّی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸
263 - 294
حوزههای تخصصی:
مسئله امامت و خلافت در فرهنگ امامیّه و اهل سنّت از مباحث کلیدی و اختلافی به شمار می رود. این مقاله با تحلیلیِ تطبیقی از ماهیت، مبانی و ویژگی های امام از دیدگاه دو متکلم اثناعشری و اهل سنّت؛ قاضی باقلانی اشعری و علامه حلّی نگاشته شده است. پس از بررسی و تطبیق آراء؛ یافته ها نشان از آن دارد که برداشت و باورهای این دو متکلم در مسئله امامت با یکدیگر متفاوت است؛ چراکه قاضی وجوب امام را یک وجوب شرعی - نه عقلی- و اساساً بحث از امامت را یک فرع فقهی می داند؛ اما علامه قائل است، بحث از امامت یک بحث کلامی و نصب امام هم از ناحیه الهی صورت می پذیرد؛ بنابراین امام در دیدگاه باقلانی و غالب اهل سنّت یک مقامِ حکومتی ظاهری است که علاوه بر جایگاه دنیایی، حفظ و اجرای دین را نیز برعهده دارد، به همین دلیل در ماهیت و مبانی نظری و مصداقی امام که در شاکله و ویژگی های شخصیّتی ایشان نمود پیدا می کند با امامیه دچار اختلاف رأی شده اند. مقالهحاضر به شیوه ای اسنادی همراه با پردازش اطلاعات و با هدف تبیین مفهومِ واقعی از حقیقت وجودی امام و واکاوی اوصاف ایشان، به عنوان وصیِّ نبی خاتم، جمع آوری و تنظیم شده است.
سنجش خداناباوری عاطفی ناشی از مسئلل اختفای الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۰)
217 - 228
حوزههای تخصصی:
یکی از دغدغه های الهیاتی مؤمنان در همه ادیان توجه خداوند به نیایش های آن هاست. در متون مقدس، خداوند حاضر و تأثیرگذار در نظام هستی و دوست دار مخلوقاتش معرفی شده است. اما قابل رؤیت بصری برای انسان ها نیست. این امر باعث شده برای برخی از باورمندان به وجود خداوند و نیز بسیاری از ناباوران به وجود خداوند این تلقی ایجاد شود که خداوند یا اساساً وجود ندارد یا به هر دلیل از انسان ها مخفی است. اختفای الهی چونان چالشی جدّی پیامدهای معرفت شناختی و روان شناختی متعددی به همراه داشته است. در جستار حاضر تلاش می شود به پیامدهای روان شناختی این موضوع توجه شود و برای تردیدهای روانی و عاطفی ناشی از باور به اختفای الهی برون رفت هایی بر اساس مباحث مطرح در روان شناسی و روان شناسی دین ارائه شود. احساس دور بودن خداوند از انسان، احساس محبوبِ خداوند نبودن، احساس اینکه ممکن است خداوند به وعده هایی که در کتب مقدس به انسان ها داده عمل نکند، و احساس اینکه خداوند اساساً نجوای انسان ها را نمی شنود و نمی خواهد خیرخواه انسان باشد از جمله تردیدهای عاطفی ناشی از باور به وجود خداوند می تواند باشد. اما این تردیدها غالباً ناشی از باورهای نادرستی است که انسان درباره خداوند و نحوه ارتباط او با انسان در ذهن خود ترسیم می کند. با داشتن تحلیلی درست از این سوءباورها و جایگزین کردن آن ها با باورهای درست درباره خداوند، می توان بر تردیدهای عاطفی ناشی از اختفای الهی فائق آمد.
بررسی میزان آشنایی طلاب با مفهوم و مبانی ولایت فقیه با تاکید بر اندیشه امام خمینی (ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
156 - 178
حوزههای تخصصی:
نظر به نقش طلاب در تأسیس و استمرار نظام مبتنی بر ولایت فقیه و منوط بودن ایفای این نقش بر آگاهی سیاسی آنان، موضوع «میزان آشنایی طلاب با مفهوم و مبانی ولایت فقیه با تاکید بر اندیشه امام خمینی(ره)» با هدف، تحلیل میزان آشنایی یا عدم آشنایی طلاب با ولایت فقیه مورد پژوهش قرار گرفت. روش پژوهش، روش تحقیق پیمایش است و مبتنی بر اطلاعات کتابخانه ای و پرسش نامه می باشد؛ پس از بررسی و معرفی شاخص های ولایتِ فقیه در ابعاد مذکور، پرسش نامه ساخته شد و داده های جمع-آوری شده با کمک نرم افزار spss ورژن 22 و با استفاده از روش تحلیل آماری داده-های کمی و تکنیک تحلیل آماری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های تحقیق نشان می دهد، میزان آشنایی طلاب با مفهوم ولایت فقیه 55/69 و با مبانی ولایت فقیه 93/61 درصد است. در این پژوهش، جهات قوت و ضعف میزان آشنایی طلاب با کمک سیزده گویه در دو شاخص سنجش مفهوم و مبانی ولایت فقیه، مشخص شد؛ که در مجموع، خوب ارزیابی شده است.
بررسی دیدگاه آلیستر مک گراث در باب الهیات طبیعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
الهیات طبیعی در برابر الهیات وحیانی به معنای تأمل عقلانی در وجود و ماهیت خداوند است که از دیرباز با براهین اثبات وجود خدا گره خورده است. آلیستر مک گراث، الهی دان مسیحی، الهیات طبیعی را مورد نقد قرار داده و با ارائه خوانشی جدید آن را در رابطه تعاملی علم و الهیات به کار می گیرد. مسئله اصلی نوشتار حاضر این است که الهیات طبیعی مورد نظر مک گراث چه ویژگی هایی دارد و چه نقدهایی بر آن وارد است؟ مک گراث الهیات طبیعی را معلول عواملِ غیرمسیحی چون نقد کتاب مقدس، ظهور جهان بینی مکانیستی و غیره می داند که کتاب مقدس نیز آن را تأیید نکرده و استفاده از آن باعث تخریب وحی و دیگر باورهای مسیحی می شود. وی سپس الهیات طبیعی را در چارچوب باورهای مسیحی به ویژه «نظریه خلقت» بازسازی می کند و چون این الهیات پیش فرض های دینی را با خود دارد، اثبات وجود خدا با آن دوری بوده و صرفاً می تواند به پرسش های مرزی علم پاسخ دهد. مک گراث در نقد الهیات طبیعیِ روشنگری آن را با خداباوری طبیعی خلط کرده است و گاه به اشتباه بسیاری چالش هایی را که در دوره روشنگری برای الهیات به وجود آمده ناشی از به کارگیری الهیات طبیعی می داند. او به سبب برداشت نادقیق، وجود هر گونه سابقه به کارگیری الهیات طبیعی را در تاریخ مسیحیت انکار می کند. به علاوه، مسیری که او در تعریف طبیعت پیش گرفته سر از نسبیت گرایی درمی آورد. و از سوی دیگر، تلاش او برای بازسازی الهیات طبیعی بی فایده به نظر می رسد، زیرا تمام کارکردهایی که او از این الهیات انتظار دارد در تعریفی که او از طبیعت ارائه داده وجود دارد.
معرفی شخصیت امام مهدی (عج) در کلام امام رضا (ع)
منبع:
موعودپژوهی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
69 - 78
حوزههای تخصصی:
اعتقاد به مهدویت باور مشترک ادیان الهی است. تمام معصومین از پیامبر اکرم (ص) تا امام یازدهم (ع) به تبیین مهدویت پرداخته و با آشنا کردن شیعیان با آموزه های مهدوی آنها را برای دوران غیبت آماده کرده اند. در نوشتار حاضر، بحث مهدویت در کلام امام رضا (ع) با روش کتابخانه ای و توصیفی و بااستفاده از منابع روایی شیعه واکاوی شده است. اندیشه های مهدویت در دوره امام باقر (ع) و امام صادق (ع) تبیین شده بود، اما در زمان امام رضا (ع) جریان مهدویت توسط واقفیه و فرقه های ضاله دچار انحراف شد. ازاین رو، حضرت تلاش کرد تا مهدویت و معرفت مهدوی را در جریان و خط صحیحش بازگردانده و صیانت کند. در مقاله حاضر، روایات امام رضا (ع) پیرامون شخصیت و جایگاه امام مهدی (عج) بررسی می شود. موضوعات مطرح در این روایات مشتمل بر معرفی شخصیت حضرت حجت، وقایع آخرالزمان و فرج و ظهور است که راویان آن، افراد موثق و عالمان شیعی هستند تا رابطی برای انتقال مفاهیم و تفکر مهدویت به جامعه شیعی باشند.
روش مندی جریان شناسی انحراف در عرصه مهدویت(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
116 - 136
حوزههای تخصصی:
روش مندی جریان شناسی جریان های انحرافی مهدویت، درباره روش جریان شناسی، در مقام ارائه مدل و الگو بحث کرده است. یکی از واقعیت های عینی جامعه، وجود جریان های انحرافی در عرصه مهدویت است که باید مورد مطالعه قرار گیرند. این نوشتار با هدف ارائه روش بمثابه الگوی مطالعاتی، جریان شناس را در جریان یابی و جریان شناسی یاری می کند. طبق این مدل؛ جریان شناس با لایه های پنهان علت ها و روند معلول ها آشنا شده و ارزیابی دقیقی از جریان خواهد داشت. الگوی ارائه شده در این پژوهش؛ با استفاده از روش تحلیل لایه ای علت ها و با بهره از روش تحلیل تأثیر روند در آینده پژوهشی است. این روش به جریان شناس توان آن را می دهد که از زوایای مختلف به طراحی سؤال بپردازد و پس از پاسخ یابی برای سؤالات، ارزیابی نهایی را انجام دهد. ارکان اصلی در روش مندی جریان شناسی عبارتند از: جریان یابی، ارزیابی جهت کلی جریان، علت یابی با سه رویکرد: علل پیدایش، گسترش و گرایش، روند پژوهی با دو مرحله تحلیل روند جریان و تحلیل تاثیر بر روند.
ارزیابی دو قاعده «العبره بعموم اللفظ لا بخصوص المورد» و «جری و تطبیق» در حوزه آیات فضایل و مناقب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۰
57 - 84
حوزههای تخصصی:
دو قاعده «العبره بعموم اللفظ لا بخصوص المورد» و «جری و تطبیق»، از جمله قواعد تفسیری است که در بسیاری از کتاب های علوم قرآنی و تفسیری به کار رفته اند؛ بدین معنا آیاتی که دارای عمومیت لفظ اند، ولی سبب خاصی داشته باشند، بر موارد مشابه تعمیم داده خواهند شد. مجرای این دو قاعده نیز آیاتی هستند که لفظ عام و سبب خاص داشته باشند. سؤالات اصلی پژوهش حاضر عبارت اند از اینکه این دو قاعده چه تفاوتی با هم دارند؟ شاخصه های هر دو قاعده کدام است و امکان سنجی این دو قاعده ذیل آیات فضائل به چه صورت است؟ نتایج پژوهش پیش رو، نشان می دهد که قاعده «العبره بعموم اللفظ لا بخصوص المورد»، اخص از قاعده «جری و تطبیق» است و تنها به آیاتی مربوط می شود که دارای سبب نزول اند، اما قاعده جری و تطبیق، مربوط به آیاتی می شود که هم ممکن است دارای سبب نزول باشند و هم روایات مصادیقی برای آیه پیدا کرده و به دیگران تعمیم داده باشند. این دو قاعده در حوزه آیات فضایل و مناقب معنادار نیست و نمی توان آن ها را در موارد مشابه متأخر از نزول تطبیق داد، زیرا توسعه مفهومی و مصداقی ندارند. در این پژوهش با روش کتابخانه ای در گردآوریِ مطالب، شیوه اسنادی در نقل دیدگاه ها و روش توصیفی، تحلیلی به بررسی دو قاعده پیش گفته و نقد داده ها پرداخته شده است.
وجوه کارآمدی دستیابی به مقام حکمت، در جامعه و تأثیر آن بر سبک زندگی
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۱)
85 - 104
حوزههای تخصصی:
نظام هستی و نظام دنیوی بر اساس حکمت الهی طراحی شده و مدیریت می شود، و از طرفی حکمت الهی منشأ حکمت جاری در حیات انسانی است. بنابراین انسان به عنوان خلیفه الهی با متخلق شدن به صفت حکمت الهی، می تواند زندگی حکیمانه ای را برای خود و دیگران در جامعه محقق کند. از این رو این پژوهش با بهره گیری از روش توصیفی- تبیینی خواهان پاسخ به این سوال اساسی است که وجوه کارآمدی دستیابی به مقام حکمت، در جامعه چیست و چه تأثیری بر سبک زندگی انسان می تواند داشته باشد؟ در این تحقیق سعی شده است در جهت کاربردی کردن اعتقاد به صفت حکمت الهی، ابتدا حکمت خداوند از جوانب مختلف و سپس آثار ایمان به حکمت او در زندگی انسان بررسی شود. یافته های تحقیق حاکی از آن است که اعتقاد به حکمت الهی در جامعه و متخلق شدن انسان به صفت حکمت در معنابخشی به زندگی، استحکام خانواده، دفاع احسن از حریم خانواده، مسئولیت پذیری و شکوفایی، اتقان کاری، تولید دانش بنیان، مصرف حکیمانه و... نقش خیلی مهمی دارد. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که زندگی انسان براساس باور به خداوند حکیم حیات حقیقی می یابد و در این سبک از زندگی، انسان بطور طبیعی مدلی را که بیشترین هماهنگی برای دستیابی به قرب الهی را داراست، در زندگی فردی و اجتماعی خود مطلوب می داند. از این رو، با اراده و اختیار خود، همه شؤون زندگی اش را در مسیر این هدف قرار می دهد. و تمامی افعال و صفات انسانی به صبغه و رنگ الهی مصبوغ شده و به این ترتیب کارکردها و جنبه های مختلف انسان به تجلی گاه خداوند مبدل شود.
تحلیل حکایت های «مثل امام رضا(ع) باش» بر پایه انگاره تفکّر چندبعدی لیپمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
61 - 89
حوزههای تخصصی:
متیو لیپمن برنامه کاربردی فلسفه برای کودکان (فبک) را به عنوان برنامه آموزشی در اوایل دهه 1970 مطرح کرد و به همّت و اندیشه وی به تدریج تکامل یافت، چنان که استقبال کودکان و معلّمان به عنوان مخاطبان آن، سبب گسترش این برنامه در جامعه آمریکا و دیگر جوامع اروپایی، آفریقایی و آسیایی شده است. پرورش قدرت تفکّر و استدلال در کودکان هدف لیپمن از برنامه فبک است تا زمینه پرورش انسان هایی متفکّر، آگاه، هدفمند، پرسشگر و خلاّق فراهم شود. داستان هایی ابزار برنامه فبک هستند که با شگردهای این برنامه نگاشته شوند تا کودک و نوجوان را به حلقه کندوکاو رهنمون کنند. تفکّر چندبُعدی شامل تفکّر خلاق، مراقبتی، انتقادی و مشارکتی است که لیپمن و همکاران وی برای پرورش ذهن پرسشگر و چالشی در مخاطب (کودک و نوجوان) تبیین و تعریف کرده اند. روایت های برگرفته از زندگی اسوه های مذهبی بازدهی ارزشمندی برای بومی سازی گونه های تفکّر، زمینه های مفاهیم و پرسش های فلسفی و ذهنی آن دارد؛ بنابراین، روایت های دینی و مذهبی به استناد عناصر فانتزی (شگرف و شگفت)، شخصیت هایی انتخابی و الگوهایی ارزنده می تواند معیاری خوب در اجرای برنامه فلسفه برای کودکان باشد. این پژوهش گونه های تفکّر را در مجموعه حکایت های «مثل امام رضا (ع) باش» از حسین میرزایی بر پایه تفکّر چندبعدی لیپمن با رویکردی توصیفی تحلیلی بررسی کرده است. دستاورد این پژوهش حاکی است که این حکایت ها محرکی قوی برای کندوکاو فلسفی هستند و ظرفیت لازم را برای تبیین مفاهیم و پرسش های فلسفی و ذهنی دارند، چنان که تبادل اندیشه و مهارت های فکری و استدلالی یا تفکّر انتقادی و خلاق از مهم ترین و برجسته ترین گونه های تفکّر در مجموعه حکایت های «مثل امام رضا (ع) باش» هستند.
بررسی نسبت تنوع موضوعیِ احادیث منقول از امام رضا(ع) در باب امامت با فضای تاریخی هم عصر ایشان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
133 - 164
حوزههای تخصصی:
تعداد قابل توجهی از احادیث امام رضا(ع) به مبحث امامت اختصاص دارد. از این رو، مطالعه این احادیث از زاویه های مختلف حائز اهمیت فراوان است. این مقاله می کوشد با استفاده از روش تاریخی، ضمن شناخت مؤلفه های امامت در نگاه امام(ع)، پیوند آن ها را با فضای تاریخیِ معاصر ایشان دریابد. بر این اساس، پرسش این پژوهش آن است که چه نوع ارتباط معناداری میان فضای تاریخی هم عصر امام علی بن موسی(ع) با تنوع موضوعیِ احادیث امامت منقول از ایشان وجود دارد؟
بر پایه فضای سیاسی و فرهنگی انتهای سده دوم و ابتدای سده سوم هجری مشخص شد که در این دوره، همچنان مسئله رهبری و امامت جامعه اسلامی چالش برانگیزترین مشکل فرق و مذاهب اسلامی بوده است. از این رو، احادیث فراوان امام رضا(ع) درباره مسئله امامت در ارتباط مستقیم با بحران ها و چالش های زمانه ایشان چون خلافت و امامت انتخابی، عقیده جایز بودن خلافت مفضول با وجود افضل، تفضیل خلفا، فرقه های درون شیعی و غلات است.
از مهم ترین اقدامات امام(ع) برای پاسخ به این شبهات و هجمه ها، تثبیت حقانیت امامت اهل بیت(ع) به واسطه تمرکز بر مؤلفه های نص امامت و جایگاه الهی ائمه(ع)، فضایل و افضلیت امام علی(ع)، علم و عصمت، حجت الهی و مفترض الطاعه بودن امام بوده است. هر کدام از این مؤلفه ها به روشنی نظرات حضرت علی بن موسی(ع) درخصوص تفاوت ها، نقاط ضعف و اشتباه دیدگاه های فِرق معاصر ایشان را بازتاب می دهد.
تبیین مبانی، شیوه ها و سبک بیان احتجاجات معصومان (ع) در زمینه لزوم تبعیت از حجت الهی (با محوریت احتجاجات رضوی در کتاب الحجه اصول کافی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۷
95 - 124
حوزههای تخصصی:
سیره و عملکرد حضرات معصومان، خاصه، امام علی بن موسی الرضا(ع)در الگوسازی گفتاری و رفتاری شیعیان نقش اساسی دارد. بررسی محتوای احتجاجات معصومان تأثیر بسزایی در رشد عقل، آگاهی و تحکیم اعتقاد مردم مسلمان دارد. این امر می تواند زمینه ساز جذب انسان ها اعم از مخاطبان و مخالفان باانصاف شود. این مقاله بر اساس سه محور مبانی، شیوه و سبک بیان احتجاجات معصومان، خاصه احتجاجات رضوی نوشته شده و از شیوه بررسی متنی استفاده کرده است. این بررسی نشان داده است که چگونه ذوات مقدسه، خاصه امام رضا (ع) احتجاج می کردند، به چه طریقی بر اساس مبانی آیات قرآن کریم و سیره نبوی به احتجاج می پرداختند، به چه نحوی از استدلال عقلی بهره می جستند، غالباً از کدام یک از سه روش برهان، موعظه حسنه و جدال احسن استفاده می کردند و از چه سبک بیانی بیشتر بهره می جستند. طبق بررسی های انجام شده در باب الحجه اصول کافی خاصه در موضوع لزوم تبعیت از حجت الهی، احتجاجات امام رضا g در رتبه سوم بعد از احتجاجات امام صادق (ع) و امام باقر (ع) روایت شده است.
بررسی انتقادی رابطۀ عقل و جنبۀ عاطفی ایمان از منظر جان کاتینگهام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جان کاتینگهام، فیلسوف معاصر انگلیسی، توجه به ساحت عاطفی ایمان را از دو جهت ضروری می داند: تأثیر ساحت عاطفی در تحول انسانی و تبیین مسئله شر، و توجه به زبان دین و کارکرد آن در مسائل فلسفی. از نظر وی تحول یک فرآیند اجباری نیست و از طریق پذیرش درونی حاصل می شود، ولی این پذیرش با صرف شنیدن استدلال های عقلی حاصل نمی گردد، بلکه پاسخی از مجموع جنبه های فکری، عاطفی، اخلاقی و معنوی یک فرد است. کاتینگهام مسئله شر را نیازمند تبیین عاطفی در قالب نظریه جهان مبتنی بر مشیت و عشق الهی می داند. وی همچنین معتقد است باورهای دینی دارای محتوای گزاره ای و شناختی هستند، ولی این محتوا در لایه هایی از استعاره های مجازی و ادبی و به صورت زبان نمادین بیان شده، و کشف و استخراج آن از این لایه ها روش مختص به خود را می طلبد. بر این اساس، تحلیل تحت اللفظی این عبارات باعث سوءفهم از آن ها می شود. توجه به ساحت عاطفی در تحول انسانی نکته ای ارزشمند است، ولی تضعیف ساحت عقلانی در این زمینه در نهایت به نفع دین داری نیست و این از نقاط ضعف مهم کار فکری کاتینگهام است. ناظر به تبیین عاطفی از مسئله شر، تعمیم آن درباره همه انسان ها، خصوصاً انبیای الهی، صحیح نیست. همچنین تمامی مضامین دینی را نمی توان با زبان نمادین فهم کرد، بلکه دین مشتمل بر گزاره های متعددی است که بسیاری از آن ها دارای معنایی تحت اللفظی هستند.
نقش توحید ربوبی در برنامه ریزی راهبردی پیامبران اولواالعزم از منظر قرآن کریم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
111 - 136
حوزههای تخصصی:
خداوند، بر اساس ربوبیت خود، پیامبران را ارسال و قوانین را از طریق آن ها نازل کرده است. پیامبران اولواالعزم، حضرت نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، و محمد (ع)، برنامه ریزی راهبردی متأثر از توحید ربوبی را بر اساس سه محور شناخت وضع موجود، ترسیم وضع مطلوب، و راهبردهای نیل به وضع مطلوب اجرا کرده اند. مقاله حاضر با بهره گیری از روش میان رشته ای، مراحل بالا را تجزیه و تحلیل کرده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که پیامبران اولواالعزم (ع) برای نیل به وضع مطلوب، اقدام به طرح و ارائه راهبردهای گوناگونی همچون ابلاغ صریح مأموریت، حفظ سرمایه انسانی، استقامت و اتکال به خدا، پیوند دادن بین امور معنوی و مادی، بیان نقاط قوت سازمان خود، بسترسازی تداوم چشم انداز توحیدی در قرون آینده، انتخاب جانشین و استمرار سازمان، تشکیل حکومت، و تمدن سازی داشته اند. برنامه ریزی راهبردی پیامبران اولواالعزم (ع) در قضایایی همچون توجه به تمام نیازهای کارگزاران، اهمیت دادن به کار تیمی، پشتیبانی از سرمایه انسانی، توجه به عوامل معنوی، نهادینه سازی باورهای سازمان برای رقبا، و نهادینه سازی فاکتورهای معنوی در سازمان، نسبت به برنامه ریزی راهبردی دانش مدیریتی، از امتیازات انسانی، سازمانی، و محیطی برخوردار است.
بازخوانی روایتی منسوب به امام رضا (ع) در نفی رؤیت پذیری خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۷
7 - 30
حوزههای تخصصی:
در مسئله امکان رؤیت پذیری خداوند در برخی کتب روایی معتبر امامیه، روایتی به امام رضا (ع) منسوب است که بر اساس آن، اجتماع رؤیت خداوند با ایمان به او در دنیا و آخرت، امری ممتنع تلقی شده است. اندیشمندان شیعی این روایت را از روایات صعب و غامض برشمرده و در تبیین معنای آن کوشیده اند؛ اما اشکالاتی که متوجه تبیین های ایشان می شود، غیرقابل قبول بودن آن ها را آشکار می سازد. در این میان، هرچند می توان با توجه به مبانی فکری متکلمان روزگار امام رضا (ع) راه حل بدیعی را بر اساس تقابل «تکلیف به ایمان» و «وقوع معرفت ضروری» مطرح کرد و اجتماع ناپذیری «رؤیت خداوند» با «ایمان به او» را مربوط به تقابل یاد شده دانست، اما این راه حل نیز خالی از اشکال نیست؛ از این رو، همان طور که عده ای بیان کرده اند، باید صدور این روایت را حداقل به شکلی که در منابع روایی آمده است، نفی کرد؛ به خصوص آنکه محتوای آن با برخی آیات قرآن و نیز بعضی روایت ها در تعارض است.
طرحواره های تصویری رابطه هستی شناسانه عقل و قلب در روایات
منبع:
کلام اهل بیت سال ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱
5 - 20
حوزههای تخصصی:
رابطه ابعاد وجودی انسان در دانش انسان شناسی بر پایه نقل بخش مهم و مبنایی است. از مهم ترین این روابط، رابطه عقل و قلب است. در روایات برای نشان دادن رابطه هستی شناسانه قلب و عقل از سه طرحواره استفاده شده است. طرحواره ظرفیت، طرحواره اسکان و طرحواره معدن. طرحواره ظرفیت نشان می دهد عقل در قلب قرار گرفته اما قرار گرفتن چیزی درون چیز دیگری خود به شکل های گوناگون صورت می گیرد. دو طرح واره دیگر یعنی طرحواره معدن و مسکن مشخصات دقیق تری از رابطه وجودشناختی عقل و قلب را ارائه می کنند. بررسی معنای اصلی لغت معدن مشخص می کند مراد از آن استقرار و ثبوت است. پس این طرحواره رابطه عقل در قلب را ثبوت و استقرار می داند؛ مانند استقرار مردم در مکانی که از آن خارج نمی شوند. طرحواره مسکن نیز رابطه سکونتی میان عقل و قلب را به تصویر می کشد. به این ترتیب قرار گرفتن عقل در قلب به شکل محیطی است بسته که چراغی در آن روشن است. یعنی قلب محیطی توخالی تصویرسازی شده که در وسط آن عقل قرار گرفته. اطراف عقل با قلب اتصال ندارد و بخشی از عقل از قلب بیرون نزده است. قلب نیز به صورت کامل عقل را احاطه کرده است. اما رابطه ظرفیتی عقل و قلب به شکل قرار گرفتن شیء بی جان در قلب نیز نیست بلکه عقل مانند انسانی دانسته شده که در مکانی مثل خانه سکونت کرده است. بنابراین می تواند در خانه فعالیت ها و تأثیراتی داشته باشد.
فلسفه حکمرانی مهدوی
حوزههای تخصصی:
به طور کلی همه حوزه های مطالعاتی نو و جدید با سه مؤلفه مهمی به نام «تولید ادبیات مسئله»، «کشف مسئله» و «حل مسئله» روبرو هستند. یعنی در موضوعات و مسائل نوپدید به طور سلسله مراتبی ابتدا به تولید ادبیات بحث که همان تولید دانش است مبادرت می شود و بعد از تولید دانش به دنبال کشف مسئله و بعد از کشف مسئله به انجام حل آن مسئله اقدام می شود. براین اساس ضرورت دارد برای حکمرانی مهدوی که یک موضوع جدید و نوپدید و فاقد عقبه های مطالعاتی است، به تولید ادبیات بحث و تولید دانش در قالب فلسفه حکمرانی مهدوی اقدام شود. فلسفه حکمرانی مهدوی به عنوان فلسفه مضاف به امور شناخته می شود؛ زیرا به طور کلی در فلسفه مضاف اگر متعلق فلسفه، حوزه دانشی و علمی باشد، فلسفه مضاف به علوم و اگر یک امر حقیقی و عینی باشد، فلسفه مضاف به امور است. ازآنجایی که حکمرانی مهدوی به عنوان یک حوزه علمی و دانشی مطرح نبوده بلکه به عنوان یک امر و حقیقت عینی مطرح است پس به عنوان فلسفه مضاف به امور نامگذاری می شود. در فلسفه حکمرانی مهدوی به مسائلی پرداخته می شود که اولاً؛ کلی باشند نه جزیی، ثانیاً؛ بیرونی باشند نه داخلی، و ثالثاً؛ مربوط به کل حکمرانی مهدوی باشند نه مربوط به برخی موضوعات حکمرانی مهدوی؛ مثل مبانی حکمرانی مهدوی، اهداف حکمرانی مهدوی، روش حکمرانی مهدوی، انواع حکمرانی مهدوی، چالش های حکمرانی مهدوی و... که لازم و ضروری است جهت تولید ادبیات بحث (تولید دانش) در حوزه حکمرانی مهدوی و تثبیت و توجیه جایگاه آن با روش توصیفی و تحلیلی به طرح بحث فلسفه حکمرانی مهدوی مبادرت شود.
سرشت انسان از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
93 - 109
حوزههای تخصصی:
در آثار ملاصدرا، چهار دیدگاه متفاوت درباره سرشت انسان مشاهده می شود. انسان، در برخی از عبارات، نیک سرشت و در برخی دیگر بدسرشت معرفی شده است. صدرا بر اساس نظریه لوح سفید، در برخی موارد، به بالقوه بودن انسان از نظر نیکی و بدی قائل است که در مرحله بعد، نیکی یا بدی او فعلیت می یابد. دیدگاه چهارم صدرا این است که انسان ها از سرشتی واحد برخوردار نیستند، بلکه هر فرد سرشت ویژه خود را داراست. پژوهش حاضر، با تأسی به طریقه صدرالمتألهین در جمع آرای متشتت پیشینیان و نهایتاً بیان دیدگاه خاص طبق نظام فلسفی خویش، تلاش می کند تا با ارائه تفسیری مرتبط و مناسب، همه اقوال او در این زمینه را تبیین کرده و نظریه ای واحد در این مسئله ارائه نماید که مبتنی بر مبانی فلسفه صدرایی است. در این تحقیق که به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده، برای نخستین بار نشان داده می شود که ملاصدرا در مسئله فطرت، دیدگاه چهارمی را اتخاذ کرده و این دیدگاه او از سازگاری بیشتری با مبانی فلسفی اش برخوردار است. افزون بر آن، می توان گفت این دیدگاه، جامع سایر دیدگاه های وی در مسئله فطرت نیز می باشد.
ارزیابی دیدگاه رابرت آدامز در رابطه با عدم نیاز به آفرینشِ بهترین جهان ممکن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۱
3 - 21
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین سؤالات درباره اوصاف و افعال الهی این است که آیا جهان بالفعل، بهترین جهان ممکن است؟ رابرت آدامز معتقد است که یک عامل اخلاقیِ کاملاً خیر می تواند جهانی را خلق کند که مادون بهترین جهانی است که قادر به آفرینش آن است. چنین چیزی نه مستلزم ظلم یا نامهربانی در حق بندگان است و نه حاکی از نقصی در ذات اوست. در این مقاله، با روش توصیفی تحلیلی، به این پرسش پرداخته می شود که آیا دیدگاه آدامز در رابطه با عدم نیاز به آفرینش بهترین جهان ممکن قابل دفاع است؟ هدف مقاله، تشریح دیدگاه آدامز و سپس ارزیابی آن است. اهمیت دیدگاه آدامز در آن است که وی بحث خود را بر مبنای صفات اخلاقی الهی، آن طور که در ادیان ابراهیمی مورد قبول است، پیش می برد. اگرچه تا اندازه ای می توان با بخش اول استدلال آدامز همراهی کرد، بخش دوم استدلال او بدون اشکال نیست؛ زیرا: (1) بر مبنای دیدگاه خود آدامز، به نظر می رسد که تعبیر «لطف در مقام آفرینش» گرفتار ناسازگاری است؛ (2) با توجه به خنثی بودن صفت لطف، نمی توان ملاحظات شایسته محورانه را به کلی در انتخاب یک جهان خاص نادیده گرفت که چنین چیزی در نهایت به انتخاب بهترین جهان ممکن منجر خواهد شد. نتیجه آنکه صفت لطف نمی تواند توجیهی برای یک عامل اخلاقی کاملاً خیر در انتخاب جهانی مادون فراهم کند. بنابراین، دلیل لمّی در اثبات نظام احسن به قوت خود باقی خواهد ماند.