فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۲۱ تا ۱۴۰ مورد از کل ۱۱٬۳۱۳ مورد.
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹
157 - 186
حوزههای تخصصی:
بی تردید عقل در ایجاد و توسعه معرفت و بتبع آن در معرفت دینی نقش اساسی دارد. شکل گیری فهم از دین و شریعت نیز به عقل بشری مرتبط است و نوعی همبستگی میان دین و عقل برقرار است. اما اندیشمندان در چگونگی، حدود و ارتباط آن با معرفت وحیانی اختلاف نظر دارند. در این تحقیق، دیدگاه محمد عابد الجابری که از جمله جریانات فکری نوین معاصر است با دیدگاه علّامه طباطبائی به صورت تطبیقی در این زمینه ها مدنظر بوده تا ظرفیت های هر کدام برای پاسخ گویی به مسائل اجتماعی و سیاسی در حوزه دین سنجیده شود. بر این اساس، موضوع پژوهش این چنین سامان یافت؛ «بررسی تطبیقی مبانی عقلانیت از نگاه علّامه طباطبائی و محمد الجابری». روش توصیفی-تحلیلی در آثار هر دو اندیشمند پیشرفته و شاخصه های مؤثر در عقلانیت هر کدام را احصاء نموده. یافته های تحقیق نشان داد که مبانی عقلانیت عبارتند از: در اندیشه الجابری، فرهنگ، جامعه، تاریخ در تکون عقل اصالت داشته و منحصر در آنهاست ولی در نگاه علّامه طباطبائی، دین، وحی و فطرت توحیدی اصالت داشته و نقش فرهنگ، جامعه و تاریخ در تکون عقل در چارچوب دستگاه آفرینش و تحت هدایت الهی نقش ایفا می نمایند.
تأثیر تمدن مهدوی بر تمدن انقلاب اسلامی
منبع:
موعودپژوهی سال ۶ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
37 - 55
حوزههای تخصصی:
تمدن نوین اسلامی و تمدن مهدوی دو مقوله مفهومی است که هریک مختصات و ویژگی های خاص خود را ازمنظر متفکران این دو حوزه مفهومی دارد. پژوهش پیش رو با هدف کشف تأثیر تمدن مهدوی بر تمدن نوین انقلاب اسلامی بانام تأثیر تمدن مهدویت بر تمدن انقلاب اسلامی انجام شد. مسئله اصلی پژوهش حاضر چگونگی تأثیرگذاری تمدن مهدوی و اثرگیری تمدن انقلاب اسلامی از آن است که با روش تطبیقی و براساس مقایسه شعارها، شاخص ها و نسبت بین تمدن مهدوی و تمدن انقلاب اسلامی دیدگاه امامین انقلاب یعنی، امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری (دامت برکاته) انجام شد. تشابهات زیادی از جمله شباهت شعارها، شاخص ها، اهداف و فرضیه های نسبت سنجی بین این دو تمدن مانند همسانی مطلق و همسانی غایت شناختی بر محور رابطه طولی و امتدادی که همان همسانی غایت شناختی است، بین این دو تمدن وجود دارد.
بررسی و حل تعارض نمای معرفت فطری در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی فلاسفه غربی معتقدند حقایقی در نفس انسان وجود دارد که گویی انسان آن را از جهان دیگری با خود به همراه آورده و پیش از تولد دنیوی واجد آنها بوده یا به نحو دیگری در سرشت انسان نهاده شده اند. طبعاً این حقایق، از جهت هستی شناختی، از تجربه نشئت نگرفته اند. معرفت به چنین حقایقی «معرفت فطری» نام دارد. اما عمده فلاسفه اسلامی، ضمن پذیرش اصل «فطرت» در انسان، فطری بودن معرفت را رد کرده اند. در قرآن نیز، صریح برخی آیات دال بر عدم فعلیت معرفت فطری است، لیکن ظاهر آیات دیگر به نحوه ای از فعلیت معرفت فطری اشارت دارد. مدعای نوشتار حاضر این است که تعارض نمای فوق را به دو شیوه می توان برطرف کرد: (1) اخذ ظاهر آیات دسته نخست و تأویل آیات دسته دوم به نفع آیات دسته نخست (شیوه تفسیری)؛ (2) تفکیک علم حصولی و علم حضوری، به این معنا که آیات دسته نخست در مقام تبیین علم حصولی است و آیات دسته دوم در مقام تبیین علم حضوری (شیوه فلسفی). نتیجه این که از منظر تفسیری، معرفت فطری در بدو خلقت به نحو بالفعل حاصل نیست، و در منظر فلسفی، معرفت فطری صرفاً ناظر به علم حصولی (که عمده علوم بشری را در بر می گیرد) به نحو بالفعل حاصل نیست، ولی ناظر به علم حضوری به نحو بالفعل حاصل است.
گونه شناسی منجی در آیین مانوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۶۰)
139 - 154
حوزههای تخصصی:
یکی از اساسی ترین آموزه ها در نجات شناسی، انگاره ی منجی است. آیین مانوی همچون سایر آیین های گنوسی رستگاری انسان را در کسب معرفتِ اشراقی می داند؛ معرفتی که از راه کشف حاصل می شود و عوامل مختلفی ازجمله منجی در رسیدن به این جایگاه نقشِ کلیدی را ایفا میکنند. در متون مختلف باقی مانده از کیش مانوی، به منجی و نقش او در نجات انسان اشارات متعددی شده است؛ اما بسته به جغرافیای تبلیغی، مصادیق مختلفی برای این آموزه معرفی می شود. در تحقیقات و پژوهش های به عمل آمده در این راستا، غالباً به شخص «عیسی» و «منوهمد روشن» پرداخته شده است. این نوشتار درصدد آن است که ماهیت و کارکرد منجی و مصادیق مختلف آن در مانویت را با توجه به اساطیر و متون مقدس مانوی واکاود. ازآنجایی که آیین مانوی دارای مضامین التقاطی پیچیده ای است، تحقیق در انگاره ی منجی می تواند به روشن شدن این مطلب کمک کند که مانی در تبیین آن، نظر به کدام دین و مذهب داشته است.
بررسی و تحلیل ادعاهای سران بهائیت در مورد منجیان زرتشتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت ادیان سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۵۹)
99 - 113
حوزههای تخصصی:
در متون زرتشتی بشارات هایی درباره ی ظهور سه منجی الهی داده شده است که در زمان های مختلف و با فاصله های زمانی بسیار دور از هم قیام می کنند و بشریت، به ویژه زرتشتیان را که در زیر بار ظلم و ستم به سر می برند، نجات می دهند و عدل الهی را در سراسر جهان می گسترانند. علائم و خصوصیاتی که برای این سه منجی و زمان ظهور آنان بیان شده، توسط رهبران بهائیت تأویل شده است و ادعا کرده اند که خود ایشان همان منجیان زرتشتی اند. ما در این مقاله با استمداد از روش توصیفی تحلیلی، این ادعا را به چالش کشیده ایم. با توجه به عدم تطابق علائمی مانند «تولد منجیان از نطفه ی زرتشت و مادرانی باکره»، «توقف آفتاب در زمان آغاز مأموریت منجیان»، «نو شدن جهان توسط آخرین منجی»، «پایان جهان» و «زنده شدن مردگان توسط سوشیانت» بر رهبران بهائی، این نتیجه حاصل می شود که علائم ظهور منجیان زرتشتی با ادعاهای بهائیان همخوانی ندارد.
اندیشه وحدت وجود نزد سید حیدر آملی (توحید عرفانی) و مقایسه آن با دیدگاه متکلمان علامه مجلسی (توحید کلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله وحدت وجود یکی از مسائل مهم در حوزه کلام و عرفان و فلسفه اسلامی محسوب می شود. و محوری ترین مبحث در تفکر عرفانی و یکی از مسائل پر مناقشه و جنجالی در تاریخ کلام و عرفان اسلامی و حتی در میان محققان غربی به شمار می رود. و تقریباً همه مباحث دیگر حول عرفان و کلام به نحوی به همین مسئله بازگشت می کند. گروهی از متکلمان مانند محمد طاهر قمی و میرلوحی از اساس با اندیشه عرفا مخالف بودند. از طرفی دیگر عالمانی چون سید حیدر آملی و فیض کاشانی و ملاصدرا به دنبال استفاده از نظریه های عرفانی در تفسیر متون دینی بودند. مرحوم علامه محمد باقر مجلسی دیدگاه و موضعی میانه دو گروه عالمان اتخاذ نمود.و در برخورد با بزرگان عرفان اندیشه های آنان اصل تفسیر عرفانی بر مبنای مکتب امامان شیعه را پذیرفت. در این مقاله میان دیدگاه توحید عرفانی سید حیدر املی و علامه مجلسی مقایسه صورت گرفته و سعی گردیده دیدگاه صحیح و قابل فهمی از نظریه وحدت وجود ارائه گردد.
کاربستِ ساختار منسجم زبانی و واژگانی در منتخبی از مناظرات امام رضا (ع) (فرآیندی در راستای اقناع گری مخاطب با تکیه بر گفتمان انتقادی فرکلاف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۶
65 - 86
حوزههای تخصصی:
گفتمان انتقادی در واقع، روند تکوینی تحلیل گفتمان به شمار می رود که در آن با عبور از توص یف صِرف داده های زبانی بر فرایندهای مؤثر در شکل گیری گفتمان توجه می شود. در این نوع تحلیل گفتمان، به دو رویکرد اجتماعی و زبان شناختی پرداخته می شود. در رویک رد اجتماعی به گفتمان، بافت موقعیتی و در رویکرد زبان شناختی، بافت متنی تشریح می شود. مناظرات امام رضا (ع) سرشار از مضامین سیاسی، دینی و اجتماعی است که امام (ع) آن ها را در شرایط گوناگون حاکم بر زمان، برای آگاهی و هدایت مردم به سوی حق وعدالت، با کمال بلاغت بیان کرده اند. این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی، به تحلیلِ تعامل زبانی و ساختاری مناظرات رضوی با فضای مسلطّ بر جامعه و اندیشه های طرف گفت وگو پرداخته است. نتایج این پژوهش حاکی است که امام (ع) توانسته اند با بهره گیری از سبک ها و واژگان سازگار با فضای مناظره، پیوند وثیقی میان فرهنگ حاکم بر جامعه و انحراف فکریِ مخاطبان ایجاد کنند. آن حضرت از واژگانی استفاده کرده که بار معنایی ژرفی داشته و در راستای برجسته سازی مفاهیم مد نظر، از دلالت های مختلف زبانی بهره جسته اند. گاهی نیز با کاربرد استفهام، به نوعی اعتقادات طرف مقابل را زیر سوال برده و گفتمان او را به چالش کشیده و به حاشیه رانده است.
اصل انگاری «امامت» از دیدگاه حضرت زهرا (سلام الله علیها)- (مطالعه موردی اصل انگاری در خطبه فدکیه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ۱۱ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲۰
285 - 306
حوزههای تخصصی:
اصل انگاری به معنای این است که امامت، اصل دین و فعل الله است، لذا رویگردانی از آن، موجب خروج از دین خواهد بود. مسئله این مقاله، جایگاه امامت از دیدگاه حضرت زهراK است و ادعا این است که امامت از دیدگاه ایشان، اصل دین محسوب می شود. حضرت زهراK در خطبه فدکیه، حضرت علیG را دارای صفاتی شایسته و مقام افضلیت معرفی کرده و سایر صحابه را هم شأن ایشان نمی داند. ایشان دو استدلال محکم بر اصل بودن امامت ارائه کرده است. در استدلال اول، رویگردانی از امامت را مساوی با ارتجاع و اعراض از قرآن دانسته و بر اساس آیه تبلیغ، امامت را اصل دین معرفی کرده که عبور از آن موجب رویگردانی از قرآن و ارتجاع است. در استدلال دوم، رویگردانی از امامت را به منزله شرک معرفی کرده و گردانندگان مسیر خلافت از جایگاه اصلی آن را شایسته عذاب الهی و خروج از دین می داند. این موضوع به روش تحلیلی بر اساس مطالعه موردی خطبه فدکیه، تبیین شده است.
بررسی تطبیقی کیفیت بقاء نفوس متوسطین از نظر صدرالمتالهین و ابن سینا
منبع:
آموزه های نوین کلامی دوره ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵
41 - 57
حوزههای تخصصی:
ابن سینا نفوس انسان را به چند دسته تقسیم می کند و بسته به اینکه هر نفس در چه مرتبه ای قرار گرفته است، کیفیت جداگانه ای برای بقای او ترسیم می نماید. در واقع، وی مواضعی را تحت تأثیر عدم اعتقادش به تجرّد قوّه خیال و عالم برزخ بیان می کند که مورد انتقاد صدرالمتألهین قرار می گیرد. ملاصدرا بقای نفوس را ناشی از التفات ذاتی نفس در جریان حرکت جِبِلی خویش به سمت مبادی عالی می داند. طرح مسئله بقای نفوس متوسطین در حکمت متعالیه به تبیین معاد جسمانی منجر می شود. ملاصدرا در این باره توانسته است به نحو سازگار با اصول دیگر فلسفه خویش به تبیین و حل مسئله بپردازد. اگرچه برخی ایرادها در طرح مباحث به شیوه بیان ملاصدرا وارد است، اما به طور کلی نقدهای که به ملاصدرا ایراد می گردد، به دلیل خلط میان مفاهیم، عدم درک درست برخی اصول موضوعه، عدم توجه به همه مطالب ارائه شده در آثار ملاصدرا و عدم توجه به شروح معتبر در این خصوص می باشد.
بررسی تأثیر حکمت علوی بر اندیشه ملاصدرا
منبع:
آموزه های نوین کلامی دوره ۴ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵
81 - 110
حوزههای تخصصی:
امیرالمؤمنین علی علیه السلام، باب مدینه علم نبوی، تأثیری ژرف بر متفکران و اندیشمندان اسلامی پس ازخود گذاشته است. صدرالدین محمد شیرازی معروف به ملاصدرا ازجمله متفکران اسلامی متأثر از ایشان می باشد که به نحوی عصاره تمام نحله های فلسفی، عرفانی و کلامی اسلام را در قالب متکبی با نام «حکمت متعالیه» جمع کرده است. وی در مواضع متعددی مدعی است که با یاری جستن از حضرت علی علیه السلام مبانی فلسفی خود را تحکیم بخشیده است. در این زمینه تاکنون تحقیقی جامع انجام نشده است؛ ازاین رو نگارنده در این پژوهش می کوشد مواضع بهره گیری ملاصدرا از امیرالمؤمنین علی علیه السلام را که دامنه آن از بیانات ایشان تا عباراتی درباره ایشان متغیر است، در آثار مختلف وی کاویده و در قالب دسته بندی ای موضوعی آشکار سازد. از این جهت هدف اصلی این مقاله «بررسی تأثیر حکمت علوی بر اندیشه ملاصدرا» به روش توصیفی و کتابخانه ای می باشد.
بررسی تطبیقی شبهات قاعده لطف در سه دوره تاریخی کلام امامیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
قاعده لطف جایگاه مهمی در علم کلام امامیه داشته و در اثبات برخی مسائل مهم کلامی به این قاعده استناد شده است. مسأله پژوهش حاضر این است که قاعده لطف در کلام امامیه، با چه شبهاتی روبه رو بوده و موضع متکلمان در مواجهه با این شبهات چه بوده است؟ و هدف پژوهش، شناخت عمیق تر جایگاه قاعده لطف در تاریخ کلام امامیه است. یافته های این پژوهش، که با رویکرد تاریخی- تطوری و روش توصیفی تحلیلی سامان یافته، سه دوره متمایز برای قاعده لطف در مواجهه با شبهات را نشان می دهد: دوره تکوین (دوره پیش از شیخ مفید)، دوره رشد و توسعه (دوره شیخ مفید تا ابتدای قرن یازدهم)، و دوره تردید (از قرن یازدهم تا زمان حاضر). در دوره تکوین، به جز ابن نوبخت، سایر متکلمان نگاه استقلالی به قاعده لطف نداشتند، و تنها شبهه ای که در کتاب «الیاقوت» ابن نوبخت درباره وجوب قاعده لطف مطرح، و به آن پاسخ داده شده، شبهه عبث بودن لطف است. در دوره رشد و توسعه، با بسط و تفصیل مباحث مربوط به قاعده لطف، شبهات متعددی بر این قاعده وارد شد، که البته متکلمان این شبهات را پاسخ داده و از قاعده لطف دفاع کردند. ویژگی دوره تردید اولاً شبهات جدید و تردیدهایی است که در آثار غیر کلامی- به ویژه آثار اصول فقهی- طرح شده است، و ثانیاً اینکه برخی متکلمان بعد از ذکر برخی شبهات، به آنها پاسخ نداده اند و گویی در اعتبار این قاعده دچار تردید شده اند
ناکارآمدی عقلانیت مدرن در تفکیک ذاتی و عرضی در دین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت کلامی سال ۱۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۳۲)
159 - 176
حوزههای تخصصی:
روشنفکران دینی با تفکیک ذاتی و عرضی دین معتقدند که برای رسیدن به ذات دین باید عرضیات و مقتضیات عصر نزول را کنار گذاشت. از نظر آنها، عقلانیت مدرن یکی از مهم ترین ملاک ها برای این تفکیک است. بر اساس این ملاک، انسان عصر مدرن برای پذیرش آموزه های دینی باید آنها را با عقلانیت سکولار ارزیابی کند و هر آموزه ای را که با معیارهای عقلانیت مدرن سازگار باشد، به عنوان ذاتی دین بپذیرد و حفظ کند؛ اما اگر آموزه ای نتواند با عقلانیت مدرن همخوانی داشته باشد، به عنوان عرضی دین قلمداد شده، باید کنار گذاشته شود. پژوهش حاضر با رویکرد توصیفی تحلیلی درصدد بررسی کارآمدی عقلانیت مدرن در تفکیک ذاتی و عرضی دین است. بنابراین سؤال اساسی این است که آیا عقلانیت مدرن توان تفکیک ذاتی و عرضی در دین را دارد یا خیر؟ این پژوهش پس از تبیین ادعای روشنفکران دینی به بررسی توانایی عقل مدرن در انجام چنین تفکیکی می پردازد. مبانی و پیش فرض های دیدگاه روشنفکران دینی و نیز عقلانیت مدرن را مورد بررسی قرار می دهد. در پایان نشان داده می شود که عقلانیت مدرن به دلیل ابتنا بر مبانی و پیش فرض های نادرست، لزوم نسبیت معرفت شناختی و نیز نواقص و محدودیت های ذاتی ای که دارد، معیار مناسبی برای تفکیک ذاتی و عرضی دین نیست.
رابطه مستقیم رحمت خداوند با عذاب ابدی از دیدگاه علامه طباطبایی در تفسیر المیزان با نظر به شبهات ابن عربی و ابن قیم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال ۵ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۸
173 - 200
حوزههای تخصصی:
مسئله عذاب ابدی در جهنم، ازجمله مسائلی است که اختلاف نظرهای فراوانی میان فلاسفه و متکلمان شیعه و سنی در آن وجود دارد؛ اگرچه، ظاهر بعض آیات قرآن صراحت در عذاب ابدی دارد اما برخی همچون ابن عربی، خلود در عذاب را محال و غیرممکن می دانند، برخی از اندیشمندان مانند ملاصدرا قائل به امکان هستند ولی در وقوع تردید می کنند و عده ای نیز همچون علامه طباطبایی عذاب ابدی را هم در امکان و هم در وقوع پذیرفته اند. منشأ اصلی اختلاف نظرها که موجب تفاوت های چشمگیری حتی در تبیین بعضی از اسماء و صفات خداوند می شود؛ منافات عذاب ابدی با رحمت الهی است. بدین بیان که رحمت واسعه خداوند همه موجودات عالم را در بر می گیرد و مانع می شود. عده ای برای همیشه در جهنم بمانند و عذاب شوند؛ حال چگونه می توان گفت عذاب ابدی رابطه مستقیم با رحمت واسعه خداوند دارد لذا این تحقیق به روش توصیفی و تحلیلی و با مراجعه به اسناد نوشتاری گردآوری شده و به یافته های زیر دست پیدا کرده است؛ عذاب ابدی در جهنم، به صراحت در قرآن بیان شده و قابل تأویل به معانی دیگر نیست، عذاب ابدی منافات با رحمت واسعه الهی ندارد بلکه لازمه و عین رحمت خداوند است و خداوند خصوص آن چیزهایى که انسان مستعد براى شقاوت، محتاج به آن شده که عبارت است از رسیدن شقاوتش به حد کمال و به حد صورت نوعیه، اعطاء و افاضه کند، حال اگر اثر دادن چنین صورت نوعیه ای عذاب دائم باشد، منافاتى با رحمت عمومى خدا ندارد، بلکه این خود یکى از مصادیق رحمت خداوند، لازمه و مستتبع آن است.
نقش جوانان در تحقق انقلاب اسلامی مبتنی بر تیپ شناسی جوان در قرآن(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۲
7 - 27
حوزههای تخصصی:
انقلاب به معنای تحوّل اساسی و بنیادین است، انقلاب یعنی یک تحول و یک دگرگونی عمیق بنیادی از ریشه در یک اجتماع. پژوهش حاضر نقش جوانان در تحقق انقلاب اسلامی را براساس تیپ شناسی جوان در قرآن تبیین می نماید. در این تحقیق تیپ های شخصیتی سه گانه جوان در قرآن و مصادیق مختلف آن، با روش توصیفی _ تحلیلی تبیین می شود و نقش هر تیپ شخصیتی در تحقق انقلاب اسلامی بیان می گردد. با بررسی آیات قرآن با محوریت جوان، سه نوع تیپ شخصیتی جوان از منظر قرآن کریم استنباط گردید؛ جوان جوگیر و احساساتی، جوان خودنگهدار و پارسا، جوان تحوّل آفرین و تمدن ساز. مهم ترین شاخصه های جوان نقش آفرین در تحقق انقلاب اسلامی عبارتند از: جوانی که جوگیر و احساساتی نشود و از احساسات توأم با عقل بهره گیری نماید؛ جوانی که با اهل باطل همنشینی نکند و در مسیر جوآفرینی دشمنان قرار نگیرد، جوانی که تحت تأثیر احساسات جوانی به خودنمایی و تجمل پرستی نپردازد، جوانی که نماز را ضایع نکند و از شهوات پیروی ننماید، جوانی که با بصیرت، تدبیر و عقلانیت عمل نماید، جوان پارسا و خودنگهدار؛ مؤمن، پاکدامن، دارای روح توحیدی، صبر و ایثار، عفو و گذشت، جوان تحول آفرین و تمدن ساز؛ جوانی که مانند ابراهیم؟ع؟ بت شکن و فسادستیز است، جوانی که چون موسی؟ع؟ عدالت طلب و حامی مظلومان است، جوانی که دارای اقدام جهادی و خالصانه است، جوانی که از دانش لازم و توانایی جسمی برخوردار است، جوان مؤمن انقلابی.
سبک شناسی صدوق در کتاب «کمال الدین»
منبع:
جامعه مهدوی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۰)
91 - 116
حوزههای تخصصی:
راهیابی به اندیشه نگارنده یک اثر، از راه های گوناگونی چون شناخت سبک نویسنده ممکن می شود. سبک شناسی شیوهٔ کاربرد زبان در یک بافت معیّن به وسیله شخص معیّن و برای هدفی مشخّص است و کاربست این روش در بررسی آثار پیشینی در عرصه مهدویت، داده های نوینی در اختیار پژوهشگران این حوزه قرار می دهد. شیخ صدوق را باید یکی از غیبت نویسان سرآمد در سده چهارم قمری دانست که با کتاب کمال الدین و تمام النعمه، روشی نوین در طرح مباحث مهدویت درانداخته است. سبک شناسی شیخ صدوق در کتاب کمال الدین با آگاهی از حوزه مباحث واژگانی و معنایی، ساختار متن، مباحث مرتبط با بن مایه متن و روش شناسی بدست می آید. مقالهٔ حاضر با توصیف و تحلیل داده های کتاب کمال الدین شیخ صدوق درصدد شناخت سبک وی برآمده است. شیخ بر خلاف دانشیان پیش از خود چون صفّار و کلینی، «خلیفه» را به عنوان واژگان کلیدی و به تکرار زیاد بکار می برد. کندوکاو در سبک صدوق نشان از آن دارد که ایشان در نظریه های کلامی خویش، «خلیفه» را نمایان گر ماهیت اصلی امامت می داند و پایداری نظام هستی را در گرو وجود خلیفه می داند؛ همچنین بازشناسی این واژه را مدخل مناسبی برای پیوند با مسائل غیبت می یابد. واژه «غیبت» نیز در سراسر کتاب در معنای پنهان بودن و در برابر «عدم» دنبال می شود. افزون بر آن در مسائل مرتبط با مهدویت از همانندیابی امام مهدی(عج)با انبیای گذشته بهره می برد و بخش روایات کمال الدین با تئوری های کلامی اثر، سازگار است.
جایگاه شناسی نظام سازی مهدوی در مقابله با گفتمان های رقیب در فرآیند تغییر نظم نوین جهانی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
76 - 93
حوزههای تخصصی:
امروزه جمهوری اسلامی با خرق قواعد حاکم بر نظام های سیاسی مادی دنیا، به احیاء گفتمان دین در عرصه فردی و اجتماعی پرداخت و ظرفیت های نهفته آن را به جهانیان ارائه نمود. مطابق با بیان رهبر معظم انقلاب، جمهوری اسلامی در مسیر ایجاد تمدن نوین اسلامی باید به نظام سازی تأثیرگذار در عالم روی بیاورد. قاعدتاً در هر نظام تمدنی، گفتمان های رقیبی وجود دارند که بدون شناخت آنها امکان ایجاد تمدن هدف وجود نخواهد داشت. این ضرورت نگارنده را در این اثر بر آن واداشته تا با روشی توصیفی _ تحلیلی به جایگاه شناسی نظام سازی مهدوی در مقابله با گفتمان های رقیب در فرآیند تغییر نظم نوین جهانی روی بیاورد و در نهایت بدین نتیجه رسیده است؛ از آن جا که جمهوری اسلامی با غایت مندی ظهور برپا شده، تنها گفتمان محوریت امام عصر و بازگشت به نظام امامت است که می تواند جمهوری اسلامی را تبدیل به نظامی تمدن ساز و محور نماید. این گفتمان از چالش های گفتمان های رقیب که عبارت از گفتمان تمدن غربی، مهندسی معکوس این تمدن و بازگشت به زندگی سنتی مبراست و توان ایجاد نظامی مبتنی بر دین ناب در عرصه جهانی به عنوانی نظام فعال و تعیین کننده در عرصه جهانی داراست که ماحصل آن، ایجاد نقش فعال گفتمان انقلاب در نظم نوین جهانی است که به مرور زمان سبب سطوح فرهنگ سازی کلان مهدوی و زمینه گرایش و اقبال عمومی به انقلاب موعود را فراهم خواهد آورد.
منابع یونانی در فلسفۀ عربی و اسلامی
منبع:
الهیات سال ۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۱۱
59 - 90
حوزههای تخصصی:
در قرن های دوم و سوم هجری، مسلمانان منابع مختلف علمی را از تمدن های گوناگون نظیر ایران، هند، روم، مصر و یونان به عربی ترجمه کردند. در این دوران که از آن تحت عنوان نهضت ترجمه یاد می شود؛ مسلمانان با مهم ترین آثار فلسفه افلاطون و ارسطو آشنا شدند. عصر مذکور در فرهنگ اسلامی از اهمیت زیادی برخوردار است؛ زیرا به واسطه این نهضت، انتقال دانش از منابع مختلف به اندیشه عربی- اسلامی صورت گرفت. به عبارت دیگر، نهضت مذکور را می توان به منزله پلی دانست که به واسطه آن میان آثار علمی تمدن های مختلف ارتباط و تعامل برقرار شد. در واقع نهضت ترجمه نقطه عطفی در تبادل دانش میان غرب و شرق محسوب می شود. در اینجا توجه به این نکته ضروری است که متفکران مسلمان صرفا به ترجمه این آثار اکتفا نکردند؛ بلکه آن ها را مورد نقد و بررسی قرار دادند. از این رو زمینه برای رشد فلسفه، کلام و سایر علوم اسلامی فراهم شد و به تدریج مکاتب مختلف فلسفه اسلامی پدید آمدند. در مقاله حاضر به بررسی نقش کندی و سایر مترجمان برجسته نظیرحنین بن اسحاق و فرزندش اسحاق بن حنین در ترجمه آثار فلسفه یونانی پرداخته شده است.
تبیین «اتیان انباء» و رابطه سنجی آن با عصر ظهور با تأکید بر قرآن و روایات(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
مشرق موعود سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۳
250 - 269
حوزههای تخصصی:
در برخی از آیات قرآن کریم، خدای سبحان، گروهی از کافران را تهدید به«إتیان أنباء» می کند. از آن جا که آگاهی بر خبر، تناسبی با مقام تهدید ندارد، مفسران در توجیه آن برآمده و نظرات مختلفی همچون مجازگویی، تقدیرِ محذوف و تعمد در ابهام بیان کرده اند. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی، ضمن بهره گیری از احادیث اهل بیت؟عهم؟ و قرینه سیاق و نیز تکیه بر روش تفسیر قرآن با قرآن، در پی پرده برداری از معنای پنهان این آیات است. یافته ها حاکی است که احادیث تفسیری، در مقام بیان لایه های معنایی واژگان قرآن کریم، در آیات متعددی، کلمه«اَنباء» را به ولایت امامان حق معنا کرده اند. همچنین این احادیث در موارد متعددی، متعلق استهزاء کافران را حکومت اهل بیت؟عهم؟ در عصر ظهور دانسته اند. نتایج این تحقیق، نشان می دهد تهدید خداوند در آیات قرآن به«إتیان أنباء» در واقع اشاره به تحقق دولت امامان حق در عصر ظهور دارد. کافران با تکذیب و استهزاء نسبت به این ولایت در دوران غیبت امام، در حقیقت این حقیقت را به تمسخر می گرفتند. اما خداوند در مقام تهدید به آنها اعلام می کند که تحقق این خبر الهی و برپایی دولت حق در عصر ظهور اجتناب ناپذیر است.
استدلال جهان شناختی رابرت کونز در اثبات واقعیت ضروری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استدلال جهان شناختی به دسته ای از استدلال ها گفته می شود که برای اثبات واقعیتی ضروری اقامه می شوند و دست کم یک مقدمه پسین دارند. در اواخر قرن بیستم، رابرت کونز نسخه پیشرفته ای از این استدلال را مطرح کرده و مدعی است که استدلال او می تواند پاسخ قانع کننده ای در برابر اشکالات فیلسوفانی مانند هیوم، کانت، راسل و... فراهم کند. بدین جهت، او از پیشرفت های منطقی و فلسفی قرن بیستم، مثل منطق موجهات جدید، منطق های غیریکنواخت و پارشناسی استفاده می کند. این ابداعات باعث می شوند که نسخه کونز از استدلال جهان شناختی مبتکرانه به نظر آید. او در ابتدا مفهوم «کیهان» را مطرح کرده و آن را انباشت همه واقعیت های کاملاً ممکن تعریف می کند و سپس اثبات می کند که کیهان خود نیز واقعیتی کاملاً ممکن است و در مرحله بعد با استفاده از این اصل علّی که هر واقعیت کاملاً ممکنی معلول است (مگر این که خلاف آن ثابت شود)، علّتی برای کیهان اثبات می کند. او سپس از اصل دیگری استفاده می کند و بیان می کند که چون علّت و معلول باید از لحاظ وجودی با هم متمایز باشند، پس علّت کیهان متمایز از خود آن است. بنابراین این علّت باید نه واقعیتی ممکن بلکه یک واقعیت ضروری باشد. ما در این مقاله، ابتدا به بیان پیش فرض های استدلال کونز می پردازیم و سپس استدلال او را در حلّ مشکلات استدلال های قبلی ارزیابی می کنیم.
پدیدارشناسی کنش زیارت امام رضا (ع)؛ مطالعه موردی در زمستان 1398(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ رضوی سال ۱۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۵
25 - 57
حوزههای تخصصی:
با رونق گرفتن جامعه شناسی دین، زیارت نیز به عنوان کنشی دینی اجتماعی موردتوجه پژوهشگران علوم اجتماعی قرار گرفته است. در رویکرد پدیدارشناسانه به صورت خلاقانه، کنشگران اصل عمل اجتماعی را تجربه می کنند و این تجربه زیسته به صورت میان ذهنی در آگاهی دیگران نیز پدیدار می شود. این پژوهش باهدف پی بردن به آگاهی و فهم تجربه زیسته زائران و نحوه ساخت پدیدار زیارت و درک معنای تجربه زیارت از طریق توجه به اشتراک میان ذهنی زائران حرم امام رضا (ع) بر اساس رویکردی پدیدارشناسانه انجام گرفته است. اصلی ترین تکنیک مورد استفاده این پژوهش نیز مصاحبه است و موقعیتی فراهم آمده تا زائر دیدگاه خود را نسبت به دنیایی که تجربه کرده با استفاده از زبان و لغات خاص خود تشریح کند. مصاحبه ها بر اساس مدل مفهومی دیداری شجاعی زند با 5 نمونه مرد با تیپ های شخصیتی متفاوت انجام گرفته و نتایج ذیل حاصل شد: زیارت دارای ابعاد معرفتی، عاطفی و عملی است. زائران در بعد معرفتی در پی کسب معرفت نسبت به امام و شناخت این حقیقت هستند که امام واسطه ای است برای رسیدن به معبود خویش؛ بنابراین به جلب مهربانی امام نسبت به خود توجه دارند. در بعد عاطفی زیارت احساسی از آرامش و خشوع را از طریق انجام فردی و جمعی عبادات در حرم امام رضا (ع) و رعایت هرچه بیشتر اخلاقیات از سوی زائران را در پی دارد. در بعد عملی زائران با انجام آدابی معین و اهتمام در عمل به تکالیف فردی و جمعی، میزان پایبندی و متشرع بودن خود را به نمایش می گذارند.